سینماژورنال: مسعود ده نمکی را به عنوان کارگردانی می شناسیم که از یک طرف هر فیلمی که میسازد بفروش می شود و از آن طرف صراحت کلامیش وقتی به گفتگو می نشیند جملاتی جنجالی را خلق می کند.
به گزارش سینماژورنال این کارگردان که قصد دارد بعد از ماه رمضان “رسوایی2” را کلید بزند این روزها آخرین کارهای پیش تولید فیلمش را انجام می دهد.
ده نمکی به تازگی تصویری اجتماعی از خود منتشر کرده که در آن در زمین فوتبال دیده می شود.
او با پیراهن سرمه ای رقیب بازیکنی است که قرمز پوشیده است. گویا بازیکن حریف با جدیت به سمت توپ آمده و همین باعث شده ده نمکی سرش را بدزدد که مبادا استوک کفش رقیب به سر او بخورد.
مسعود ده نمکی در زمین فوتبال
بازیگر “اخراجیها” در قالب خواننده مرحوم لوسآنجلسی+عکس و فیلم
|
سینماژورنال: در میان کمدیهایی که در سال جاری روی پرده رفته اند کمدی-سیاسی “ایران برگر” و کمدی-عاشقانه “نهنگ عنبر” به همان اندازه که توجه مخاطبان عام را جلب کرده اند مورد توجه منتقدان هم قرار گرفته اند.
به گزارش سینماژورنال بخش اعظمی از بار کمیک “نهنگ عنبر” به سکانسهایی از فیلم بازمیگردد که در دوران پیش از انقلاب اسلامی و در رستورانی می گذرد که متعلق به پدر “ارژنگ صنوبر” کاراکتر اصلی فیلم است.
در این سکانسها تصویرسازی جالبی از دو خواننده مشهور آن دوران صورت گرفته است. یکی از این خواننده ها که جلال همتی است توسط سپند امیرسلیمانی بازیگر نقش “دکی جون” در “اخراجیها” ایفا شده است.
جلال همتی که فعالیت خود را با رادیو ایران آغاز کرده بود و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به لوس آنجلس مهاجرت کرده بود در میانه دهه هشتاد به دلیل ابتلا به آلزایمر درگذشت و طی سالهای فعالیتش نوعی از موسیقی منطبق با سبک موسیقی کوچه بازاری را دنبال کرد.
امیرسلیمانی در “نهنگ عنبر” با گریمی کاملا شبیه به این خواننده یکی از قطعاتش را لب خوانی کرده است. برای تماشای سکانس حضور امیرسلیمانی در این نقش اینجا را کلیک کنید.
سپند امیرسلیمانی در “نهنگ عنبر”
پیشبینی دهنمکی از کیفیت حضور مسئولین، هنرمندان و مداحان در تشییع پیکر شهدای غواص
|
سینماژورنال: شهدای غواص عملیات کربلای 4 روز سه شنبه از میدان بهارستان تشییع خواهند شد.
به گزارش سینماژورنال پیکر این شهدا اخیرا طی یک عملیات تفحص کشف شده و از طریق مرز شلمچه وارد کشور شد.
این شهدا با تلاش کمیته جستجوی مفقودین در عملیات تفحص در جنوب عراق فاو، ابوفلوس، شلمچه، مجنون و زبیدات کشف شدند.
انتشار خبر زمان تشییع پیکر این شهدا مواجه شده است با دلنوشته مسعود ده نمکی کارگردان سینما و تلویزیون در این باره.
ده نمکی با همان صراحتی که از سوابق مطبوعاتیش ناشی شده و با طعنه های مستقیمی که به هنرمندان و سیاستمداران داشته می نویسد: سه شنبه تشیع شهدای غواص دیدنیه! جای خالی مسئولینی که مثل آقای دوربینی فقط در ختم هنرمندان و سیاستمدارها جلوی دوربین پیداشون میشه و یا جای خالی مداحان و یا هنرمندانی که فقط در حد پست گذاشتن و سیمرغ گرفتن در نقش اونها، شهدا براشون مهم اند.
وی ادامه می دهد: زمانی در تهران موقع تشییع شهدا تعداد تابوت ها بیشتر از تشییع کننده ها بود. باز خدا خیر بده مردم کوچه و بازار رو که نه پست می گذارند نه ادعا دارند.
آنچه کارگردان سری “اخراجیها” گفته صرفا یک پیش بینی است برآمده از سابقه ذهنی نگارنده نسبت به اتفاقاتی نظیر این. سینماژورنال امیدوار است که این پیش بینی، تلنگری باشد برای تغییر مشی آنها که به اعتقاد ده نمکی فقط در ختم هنرمندان و سیاستمداران پیدایشان می شود.
برگزاری کارگاه های خلاق امین حیایی/تسهیلات “اخراجیها۴” برای برگزیدگان کارگاه!
|
سینماژورنال: تازه ترین گفتگوی امین حیایی بازیگر مرد سینمای ایران که در آن درباره بداهه پردازی در “اخراجیها” سخن گفته است به اندازه نقدهای جدی، شوخیهایی را نیز در میان اهالی رسانه داشته است.
به گزارش سینماژورنال از جمله این شوخیها در روزنامه “قانون” ارائه شده است. نویسنده صفحه طنز این روزنامه که “بی قانون” نام دارد با اشاره به این جمله امین حیایی که “بیژن اخراجی ها خلاقیت خودم بود” آگهی طنزآمیزی را درباره این هنرمند به چاپ رسانده است.
در این آگهی آمده است: برگزاری کارگاه های خلاق امین حیایی؛ برگزیدگان بلیت نیم بهای “اخراجی ها”ی بعدی می گیرند.
انتقاد بخاطر همکاری با دو کارگردان اصولگرا
به گزارش سینماژورنال امین حیایی از جمله بازیگران سینمای ایران است که بخاطر همکاری با کارگردانانی چون مسعود ده نمکی و ابوالقاسم طالبی همواره با انتقاد رسانه های بلحاظ سیاسی در تقابل با این دو فیلمساز، مواجه شده است.
البته که ایفای نقش او در آثار این کارگردانان هیچ گاه از حد استاندارد بازیگریش پایین تر نبوده است اما به هر حال غلبه نگاه سیاسی بر هنری موجب گشته این حضورهای سینمایی بر پیشنهادات بازیگری که در سالهای بعدش به وی ارائه شده تاثیر قابل ملاحظه ای داشته باشد.
بازیگر “اخراجیها” بعد از رستوران داری به خوانندگی روی آورد+عکس
|
سینماژورنال: سالها پیش از این و به دلیل مجاز نبودن موسیقی پاپ اگر کسی میخواست خواننده شود راهی نداشت جز آن که سری بزند به لوس آنجلس و ناحیه وستوود و بعد از مقداری هزینه کردن-البته به دلار- برای انتخاب شعر، آهنگساز و تنظیم کننده و در نهایت عقد قرارداد با یکی از شرکتهای تولید موسیقی، آلبومی را روانه بازار کند.
به گزارش سینماژورنال این روزها اما دیگر برای خواننده شدن حتی نیازی به آن نیست که به استودیو بروید. به لطف نرم افزارهای میکس آهنگ قادرید بخوانید و به لطف شبکه های اجتماعی قادرید موسیقی تان را منتشر سازید.
شاید برای همین باشد که در سالهای اخیر فارغ از حجم عمده ای از علاقمندان خوانندگی که بخت خود را در این مسیر آزموده اند، بسیاری از چهره های ورزشی یا سینمایی هم بدشان نیامده که تواناییهای خود در خوانندگی را امتحان کنند.
“دکی جون” هم خواننده شد!
در تازه ترین مورد سپند امیرسلیمانی بازیگر نقش “دکی جون” در کمدی “اخراجیها” به جرگه خوانندگان پیوسته است.
سپند که هم پدرش سعید امیرسلیمانی و هم خواهرش کمند بازیگر هستند و طی ماههای اخیر بخاطر راه اندازی رستوران “سپند” هم در کانون توجه قرار گرفته بود با انتشار متنی در صفحه اجتماعی اش ضمن اعلام خبر انتشار نخستین قطعه باکلامش دلیل روی آوردن به خوانندگی را هم بیان کرده است.
ساز زدن از بچگی با من بوده
سپند می گوید: بعد از سالها بالاخره اتفاقى كه منتظرش بودم دارد می افتد و اولين آهنگم به زودى منتشر میشود. ميدانم كه شايد بعضی دوستان باز بپرسند كه چرا بازيگران كار موسيقى ميكنند؟ در جواب اين دوستان عزيز بايد بگویم كه ساز زدن و موسيقى از بچگى تا امروز با من بوده و تا هميشه عشق من باقى ميماند. همه ما حق داريم گاهى براى دلمان كار كنيم،اين كار يک کار است براى دلم، همين.
قطعه پاییزی در بهار منتشر می شود
جالب است که نام اولین قطعه سپند “شب پاییز” است اما این قطعه در میانه بهار منتشر می شود!
چه خوب که آگاهانه خوانندگی را آزمودید
اینکه سپند قبل از آن که مخاطبان به قضاوت درباره خوانندگی او روی آورند خودش دلیل این مساله را اعلام کرده است و آن را کار دلش دانسته میتواند به این معنا باشد که وی در این حیطه ادعایی برای ایجاد یک جریان خاص یا یک اتفاق بزرگ ندارد و همین واقع بینی او را متمایز می کند از چهره هایی که بعد از سالها بازیگری با ادعای جریان سازی به حیطه خوانندگی آمدند اما جز خلق موقعیتهای کمیک برای خنداندن مخاطبان کاری از پیش نبردند.
شب پاییز
کارگردان “کلاه پهلوی”: حتی “اخراجیها” نتوانسته رکورد مخاطبان “گنج قارون” را پشت سر بگذارد/پرفروشترین فیلمهای سینمای ایران اول “گنج قارون” است و بعد “قیصر”!
|
سینماژورنال: سیدضیاءالدین دری کارگردان سرشناس سینما و تلویزیون ایران اغلب کوشیده بدون محافظه کاری و با صراحت نظراتی که درباره اوضاع سینما و تلویزیون کشور دارد را بیان کند.
به گزارش سینماژورنال این کارگردان که سریالهایی چون “کیف انگلیسی” و “کلاه پهلوی” را در کارنامه دارد در تازه ترین اظهارنظرات خود به انتقاد از کسانی پرداخته که از دروغین بودن آمار فروش فیلمها حرف می زنند.
سیدضیاءالدین دری با نگارش یادداشتی که آن را برای انتشار در اختیار “شهروند” قرار داده است از این گفته که کمتر تهیه کننده ای حاضر است آمار فروش فیلمش را بالا ببرد چون دیر یا زود سروکارش با اداره مالیات می افتد و هر چه فروش بیشتری اعلام کند مالیات بیشتری را برایش لحاظ می کنند.
دری در بخشی از یادداشت خود نیز بی تعارف پرمخاطب ترین فیلمهای ایران را “گنج قارون” و “قیصر” دانسته است؛ اولی ساخته سیامک یاسمی و دومی ساخته مسعود کیمیایی.
اگر به آمار فروش شک دارید با سازمان سینمایی تماس بگیرید
این کارگردان با اشاره به مساله آمارهای نادرست از فروش فیلمها بیان می دارد: اعلام فروشهای غیرواقعی اتفاق جدیدی در سینمای ایران نیست و سابقه طولانی مدتی دارد. با این حال فکر نمیکنم فروش فیلمهای نوروزی امسال نادرست باشد، چراکه اغلب این فروشها آنلاین هستند و وزارت ارشاد بر آنها نظارت دارد. اگر کسانی به این موضوع شک دارند میتوانند با سازمان سینمایی تماس بگیرند و از آنها بخواهند تا اطلاعات دقیقتری را در اختیارشان بگذارند.
اگر رقم فروش اشتباه بود نباید اختلاف بالا و پایین جدول این قدر زیاد می شد
دری ادامه می دهد: فروشهایی که تا به امروز برای فیلمهای نوروزی اعلام شده بسیار طبیعی است چرا که تا امروز نزدیک به ٣٢ روز از روی پرده رفتن این فیلمها میگذرد و با توجه به اینکه سینما کم رونق است، چنین فروشهایی باید درست باشد. اگر این فروشها اشتباه بودند نباید آمار فروش فیلم «روباه» و «طعم شیرین خیال» در مقایسه با فروش فیلمهای «ایران برگر»،«رخ دیوانه» و «استراحت مطلق» اینقدر پایین میبودند.
مگر میتوان در سیستم کامپیوتری دست برد
این نویسنده و کارگردان که بیشتر از سه دهه است فعالیت هنری دارد می افزاید: شاید تنها مقداری فروش گیشههای غیرکامپیوتری روشن نباشد، چراکه آمار این گیشهها با فاصله به دست تهیهکنندگان میرسد؛ اما به نظرم این فروشها کمتر از آمارهای اعلام شده هم نمیتواند باشد، مگر میتوانند در نظام کامپیوتری دست ببرند؟! در ثانی، فیلمهای درحال اکران، فروش آنچنانی نداشتهاند که بخواهیم بگوییم همین هم تقلبی است. بالاترین فروش فیلم در جدول متعلق به «ایران برگر» است که تنها دومیلیارد تومان فروخته است و با توجه به بالا رفتن قیمت بلیتها، فروش آنچنانی نیست. هر چند همین هم باعث خوشحالی است. تنها کافی است متوسط بهای بلیت را حساب کنیم تا بتوانیم آمار مخاطبان را در بیاوریم.
بالا بردن آمار فروش به ضرر تهیه کنندگان است
به گزارش سینماژورنال دری سپس با اشاره به مساله بالا رفتن دروغین آمار فروش و اثرات آن بر افزایش مالیات می گوید: شاید برخی این بحثها را به خاطرِ آمار فروش فیلم «شهر موشها ٢» به راه میاندازند، اما آنها باید بدانند که هدف از اعلام فروش بالاتر فیلم، هیچچیزی جز تبلیغات بیشتر نیست. صاحبان و تهیهکنندگان باید برای فروش فیلمشان تبلیغات کنند و تبلیغ تنها به معنی نصب بنر و پوستر یا پخش تیزر نیست. آنها با اعلام فروشهای بالاتر مردم را تشویق به تماشای فیلمشان میکنند. همین که عدهای از مردم با خبر شوند یکمیلیون نفر به تماشای فیلمی رفتهاند، ترغیب میشوند که آن فیلم را ببینند و بعد شاید پانصدهزار نفر دیگر به این شیوه به آمار تماشاگران آن فیلم اضافه شود. باور کنید اگر تهیهکنندگان بخواهند رقم بسیار بالاتری از آمار فروش واقعیشان را اعلام کنند، به ضررشان تمام میشود. چون اداره مالیات و دارایی از آنها به همان اندازه که فروش میکنند مالیات میگیرند.
همیشه قرار نیست یک فیلم رکورد بزند
کارگردان آثاری چون “سینما سینماست” “عشق ممنوع” ادامه می دهد: به نظرم رسانهها هم نباید این موضوع را آنچنان بزرگ کنند و به آن طوری بپردازند که مردم نسبت به صاحبان فیلمها بیاعتماد شوند. بالاخره فیلمسازان که نمیتوانند سر خیابان بایستند و به مردم بگویند بیایيد فیلم ما را ببینید، چون کسی برای دیدن آن نمیآید. آنها مجبور هستند با دروغ مصلحتی برای فیلمشان تبلیغ کنند. همه اینها برای سینمای ما که شرایط اقتصادی خوبی ندارد، ضروری است. اگر عدهای هم به دنبال این هستند که بخواهند رکورد فروش فیلمهایشان در گیشه را به رخ هم بکشند و برای همین ثابت کنند که بقیه دروغ میگویند تا فروش فیلم خودشان همچنان در صدر باقی بماند، باید بدانند که همیشه قرار نیست یک فیلم رکورد بزند.
پرمخاطب ترین فیلم ایرانی اول “گنج قارون” است و بعد “قیصر”
جالبترین بخش صحبتهای دری جایی است که با اشاره به فیلم مشهور “گنج قارون” بیان میدارد: حتی فیلمی مثل «اخراجیها» هنوز نتوانسته به آمار مخاطبان فیلم «گنج قارون» برسد. پر فروشترین فیلمهای سینمای ایران اول فیلم «گنج قارون» است و بعد «قیصر» که هنوز هیچ فیلمی به رکورد این دو فیلم دست نیافته است. به گزارش سینماژورنال وی می افزاید: «گنج قارون» در زمانی که تهران تنها دومیلیون و دویست نفر جمعیت داشت و قیمت بلیت ١٥ریال بود، نزدیک به پنجمیلیون تومان فروخت. این فروش در مملکتی اتفاق افتاد که جمعیت آن زمان کشور تنها ٣٠میلیون نفر بود و تعداد سالنهای سینما بسیار کم بود. این فیلم ٥سال بر روی پرده باقی ماند و نزدیک به ١٥میلیون نفر آن را تماشا کردند. حالا اگر فیلمی مثل «اخراجیها» بخواهد به آمار فروش «گنج قارون» برسد بایدهزارمیلیارد تومان فروش داشته باشد.
جعفری جوزانی به شدت از قیمت بالای بلیتها ناراضی است
وی خاطرنشان می سازد: ما باید تمام تلاشمان را کنیم تا تعداد مخاطبان فیلمهایمان را بالا ببریم نه اینکه بلیتهای سینما را گران کنیم. مسعود جعفریجوزانی بسیار از قیمت بلیتها ناراضی است، او میگوید چطور کسی که در شهرستان زندگی میکند و یک خانواده چهار نفره دارد و حقوق ناچیزی دریافت میکند با بلیت هشت هزارتومانی به سینما برود؟
متوسط قیمت بلیت باید 5 هزار تومان باشد
به گزارش سینماژورنال دری ادامه می دهد: متوسط قیمت بلیتهای ما پنجهزار تومان باشد تا یک میلیوننفر به سینما بروند و فیلمهایمان پنجمیلیارد فروش کند. بدین شکل همه از مخاطب گرفته تا تهیهکنندگان و سینماداران راضی باشند.
بلیت را برای خانواده دانشجویان نیم بها کنید
کارگردان “لژیون” پیشنهادی هم میدهد به مدیران فرهنگی کشور و می گوید: من میخواهم به آقایان جنتی و ایوبی پیشنهاد دهم تا طی طرحی برای دانشجویان بلیتهای سینما را نیم بهاء کنند. یعنی اگر دانشجو به همراه خانوادهاش به سینما رفت با ارایه کارت دانشجویی بتواند به تعداد اعضای خانوادهاش بلیت نیم بهاء تهیه کند. بعد ببینید چه اتفاقی میافتد؟!
نباید بلیت را گران کنیم
سیدضیاءالدین دری در پایان خاطرنشان میسازد: ما نباید بلیت را گران کنیم و تاوان سینما نرفتن دیگران را از کسانی بگیریم که هنوز به سینما علاقهمند هستند. اینها روشهای غلط اقتصادی است، چون در اصل مخاطب سینما اول نوجوانان هستند، بعد دانشجویان و بعد جوانان رنج سنی ٣٠سال. ما باید کاری کنیم که اینها به سینما بیایند.
رونوشت “آسمان من” از دست دهنمکی بدون پرداخت کپیرایت…
|
سینماژورنال: قبل از پخش سریال “آسمان من” محمدرضا آهنج آن قدر بر موضوع این سریال که درباره امنیت پرواز است تاکید شده بود که بسیاری از مخاطبان آماده این بودند که یک سریال سراپا مهیج و پرتعلیق را تماشا کنند.
به گزارش سینماژورنال با این حال بعد از پخش قسمتهای ابتدایی سریال بیش از هر چیز این ظن به ذهن می رسد که همچنان در سوژه های مرتبط با هواپیماربایی کار منطبق بر الگوهای امتحان پس داده است که اهمیت دارد.
محمدرضا آهنج کارگردان مجموعه کمترین تنوعی در انتخاب داستان انجام نداده و باز هم هواپیماربایی هایی را می بینیم که با کمترین نوآوری در خلق شخصیت و پیشبرد درام شکل می گیرند.
شباهت با “اخراجیها2”
عجیب اینجاست که در دو قسمت ابتدایی “آسمان من” ماجرای هواپیماربایی توسط تعدادی از وابسته های منافقین را در شرایطی می بینیم که تقریبا بخش عمده داستان منطبق با سیر حوادث در قسمت دوم از سری “اخراجیها” پیش می رود.
باز هم تعدادی از منافقین هستند که بناست هواپیمایی را سرقت کرده و به پاریس بروند، باز هم این هواپیما دچار کمبود سوخت است و باید در کشوری حاشیه ای سوخت گیری کند. باز هم این درگیری های لفظی درون هواپیما میان مسافران که برخی به ظاهر موافق این ماجرایند و برخی مخالف آن، است که فیلمنامه را شکل می دهد.
به گزارش سینماژورنال تنها تفاوتی که این سریال با “اخراجیها2” دارد کمدی نبودن ماجراهاست و اینکه تمامی اتفاقات رگه هایی از جدیت دارند. البته نه جدیتی در جهت روایت یک داستان پرکشش و ملتهب که جدیتی برای واقع گرایانه کردن آدمها و باورهایشان که البته در تحقق این هدف هم کمترین موفقیتی حاصل نمی شود.
جالب است که این کپی برداری در شرایطی صورت گرفته که ده نمکی هم برای روایت اثرش بیشتر تحت تاثیر یکی از آثار دهه شصتی سینمای ایران با عنوان “پرواز پنجم ژوئن” ساخته کارگردانی به نام علیرضا سمیع آذر بود و به این ترتیب “آسمان من” می تواند کپی از کپی نام گیرد!
زحمت طراحی صحنه هم به صفر رسید
در کنار عدم خلاقیت برای روایت داستانی پر اوج و فرود محمدرضا آهنج برای طراحی صحنه اثرش نیز کمترین زحمتی به خود راه نداده.
فارغ از بخش عمده داستان که درون هواپیما می گذرد بخشهایی از آن نیز به فلاش بکهایی می گذرد که گذشته کاراکترها را روایت میکند و از آنجا که داستان سریال در دهه شصت می گذشته، آهنج می دانسته که بهتر است بخش عمده این فلاش بکها را نیز در نماهای بسته و با تصاویری تمام قد از بازیگران بگیرد تا زحمت طراحی صحنه ای منطبق با سه دهه قبل به صفر برسد.
سریالی پیش بینی پذیر
“آسمان من” تا اینجایش سریالی نبوده که مرتب درباره کیفیت آن و تلاش اش برای ارتقای استانداردهای سریال سازی در تلویزیون مانور داده بودند.
این یک سریال کاملا سهل الوصول است با تیپهایی آشنا و موقعیتهایی کاملا پیش بینی پذیر و کمترین تلاش برای ارائه روایتهایی نو از ماجراهای پرتنش هواپیماربایی.
ربط اینکه امور تولید این سریال حدودا یک سال در سکوت خبری پیش رفته با تکرار مکررات قسمتهای ابتدایی را ما نمی دانیم اما از صمیم قلب آرزو می کنیم در قسمتهای آینده نوآوریهای بیشتری را در این مجموعه پرهزینه رسانه ملی شاهد باشیم.