1

سینما جای گفتن حرف‌هایی‌ست که دوست داریم جهان به آن تبدیل شود!/آثاری مانند «برادران لیلا» منجر به اپیدمی فلاکت و نکبت می‌شود

سینماروزان: فیلم سینمایی «در آغوش درخت» همزمان با نمایش در سینماهای سراسر کشور، اکران‌های مردمی خود را از شهر ارومیه و با حضور بازیگران و عوامل فیلم و مسئولان آذربایجان غربی آغاز کرد.

تور اکران‌های مردمی فیلم سینمایی «در آغوش درخت» در شهر‌های ترک زبان با اکران ویژه این فیلم در شهر ارومیه، لوکیشن اصلی ضبط این اثر و با حضور بابک خواجه پاشا کارگردان، سجاد نصرالهی نسب یکی از تهیه‌کنندگان، جواد قامتی و روح الله زمانی از بازیگران فیلم و همچنین مسئولان حوزه هنری استان آذربایجان غربی در پردیس سینمایی مهر ارومیه آغاز شد.

پیش از نمایش فیلم، هادی سعیدی‌فرد رییس حوزه هنری آذربایجان غربی ضمن خوشامدگویی به مهمانان و هنرمندان حاضر در این مراسم، در سخنانی مطرح کرد: در این وانفسای سینما، مردانگی، غیرت، دغدغه می‌خواهد که کسی در حوزه خانواده فیلم بسازد. برای ما ارزشمند و مهم است که کسی با مضمون و محتوای خانواده اثری را خلق کند و افتخار می‌کنیم که هنرمندانی متعهد شبیه بابک خواجه پاشا داریم.

وی در ادامه تاکید کرد: «در آغوش درخت» اثری برپایه زیست بوم استان آذربایجان غربی است که از خرده فرهنگ‌ها، تعاملات و مناسبات عامیانه و پاک و زلال مردمش شکل گرفته است. به همه عوامل این اثر به ویژه کارگردان خداقوت می‌گویم که هرآنچه از زادگاه خود از دوران کودکی دیده بود، به صورت المان در این اثر بهره برده است. همچنین پیوند بسیار خوبی بین خانواده، این نهاد ارزشمند، و سنت‌ها و زیست بوم این استان در فیلم به نمایش گذاشته است.

در ادامه این مراسم، علی رزازی معاون توسعه و مدیریت منابع انسانی استانداری آذربایجان غربی نیز ضمن خیر مقدم به مهمانان و خداقوت به عوامل «در آغوش درخت» مطرح کرد: ما از ابتدا در جریان ساخت «در آغوش درخت» بودیم و افتخار داشتیم در کنار دوستان باشیم اما باید بگویم که شما امروز با اثری مواجه هستید که برای آن خون دل‌ها خورده شده است. روزی که بابک خواجه پاشا این سوژه را با ما مطرح کرد، گفت که فیلمنامه برداشتی از تجربه واقعی و این اتفاق افتاده است. ما تمام تلاش خود را کردیم که در کنار هنرمندان این اثر تمام قد بایستیم و به این فکر کردیم این عزیزان قصد دارند اثری را خلق کنند تا در کنار پرداختن به مضمون خانواده زیبایی‌های آذربایجان و حتی خرده فرهنگ‌های آن را در تمام دنیا به نمایش بگذارند.

وی در پایان صحبت‌های خود خاطرنشان کرد: «در آغوش درخت» تلاش کرده است شیرازه‌های اصلی زندگی را به همه افراد نشان دهد. از سوی دیگر می‌توان فرم و تکنیک‌ را در بازی اهورا و رایان لطفی ببینیم. ناگفته نماند که مساله طلاق در ذهن ما منفور است و بعضا در سینمای غرب دیدیم که سیاه و خاکستری همراه با خشونت دیده می‌شود اما «در آغوش درخت» روایتی به دور از خشونت داشت و به این موضوع پرداخت که طلاق می‌تواند چه بلایی بر سر عاطفه، روح و روان و وجود ما بیاورد. «در آغوش درخت» تصویری بسیار واقعی از زندگی و خانواده نشان می‌دهد.

در ادامه برنامه، بابک خواجه پاشا کارگردان فیلم، ضمن ابراز خوشحالی از برگزاری اولین اکران مردمی «در آغوش درخت» در شهر پدری‌اش گفت: از سنگ‌فرش‌های خیابان تا روستاهای این شهر برای من پُر از حس خوب و زیبایی است. متاسفم که باید بگویم عده‌ای فکر می‌کنند بچه‌های ساکن شهرستان نمی‌توانند فیلم بسازند اما بچه‌های ساده و خودمانی و همچنین به زعم من فیلسوف و آگاه در تولید فیلم «در آغوش درخت» بدون آنکه دستمزد آنچنانی بگیرند و به دلیل عشقی که به شهرشان داشتند، پنجاه روز با ما همراه شدند و ما فیلمی را ساختیم که یکی از داوران فستیوال شانگهای چین به من گفت که تازه فهمیده‌ام سرزمین شما چه قدر زیباست. این تاثیر زحمت دوستان من بود که از یک کارگردان فیلم اولی حمایت کردند.

وی ادامه داد: افرادی که می‌توانند در عرصه فرهنگ، تاریخ، سینما و حتی ورزش نخبه باشند، در روستاها و شهرستان های کوچک هستند. ما باید نگرش را بازتر کنیم و مطمئن باشیم هزار قهرمان المپیک از همین روستاهای دور افتاده کشف می‌شوند. نمی‌شود همه چیز را در تهران پیدا کرد، حتی اگر هنر ناب را در تهران جستجو کنیم، در اکثر موارد کار بچه‌های خارج از پایتخت است. ایده‌های نمایشی، داستانی و شعرها از بستر یک هویت و اصالت می‌آید که در شهرهای بزرگ کمرنگ شده است. در حال حاضر این بستر در شهرستان‌ها وجود دارد و مسئولان هم درباره آن حرف می‌زنند اما چه کسی پای کار می‌آید؟ سینما جای گفتن حرف‌هایی‌ست که دوست داریم جهان به آن تبدیل شود و امیدوارم هیچ کودکی از جنگ و گرسنگی و بیماری نمیرد. آثاری مانند «برادران لیلا» منجر به اپیدمی فلاکت و نکبت می‌شوند ولی باید در سینما با زبان ضدفلاکت حرف زد.

کارگردان «در آغوش درخت» تاکید کرد: ما باید به ساده‌ترین افرادی که در روستاها هستند، اطمینان و افرادی را از تلویزیون، حوزه هنری و کانون پرورش فکری برای پیدا کردن نخبگان مسئول کنیم. اگر امروز حمایت نکنیم یک چیزی از دست دادیم و فراموش نکنیم حق بچه‌ها گردن ماست و تک تک ما در آخرت مسئول هستیم، پس باید نگران بچه‌ها باشیم.

خواجه پاشا با اشاره به اینکه متاسفانه جامعه از سیاه‌نمایی و فیلم‌های بی‌بنیه و بی‌اصالت که پیوست به هویت غربی دارند و تاثیرشان از مدیاست، پُر شده است، مطرح کرد: ما نباید از آثاری که تصور می‌کنیم نزدیک به سینمای شاعرانه فرانسه و یا سیاسی تلخ است و افراد دروغکی از آن تعریف می‌کنند، بازی بخوریم، چراکه عادت می‌کنیم و پس از آن فقط تلخی را می‌بینیم.

وی یادآور شد: بخشی از فیلم‌های سینمایی دهه 90، خیانتی به فرهنگ و سینمای کشور کردند که تا سال‌ها پاک نخواهد شد و این مساله برمی‌گردد به مسئولانی که نگرش فرهنگی و هنری درستی ندارند. در حقیقت فیلم‌هایی در راستای خانواده، اعتیاد و… تولید شدند که جامعه ایران را در سطح بین‌المللی فلک زده و به دور از مدنیت، شعور و روابط اجتماعی نشان دادند. سینما جای گفتن تلخی و سیاهی محض نیست بلکه جای گفتن حرف‌هایی است که دوست داریم جهان به آن تبدیل شود.

کارگردان «در آغوش درخت» افزود: از سوی دیگر متاسفانه ابرهای قهرمانان ما یا عملی هستن و یا خائن و مشکل دار. به عنوان مثال قهرمان فیلم «برادران لیلا» چه جنس قهرمانی است؟ کجای دنیا سه برادر این چنین هستند؟ آیا واقعا یک آدم حسابی در این خانواده وجود ندارند؟ در ضعیف‌ترین محله‌های تهران هم یک آدم حسابی در خانواده پیدا می‌شود. نمایش این آثار ناخودآگاه در ذهن مخاطب بستری به نام فلاکت و نکبت را اپیدمی می‌کند در حالی که ما به آن امتیاز می‌دهیم چون وابسته به برلین، کن، ونیز و… هستیم.

خواجه پاشا در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: امیدوارم سینمای ما جان دیگری بگیرد و سینمای ملی که از هویت ما رنگ گرفته است، مجدد رشد کند. هر چند در فیلم‌هایمان به کودکان، خانواده، ملیت و باورهایی که در جامعه‌مان درست هستند، بپردازیم، باز هم به آن بدهکار هستیم و باید حواسمان باشد. من «در آغوش درخت» را با عشق برای مردم ساختم و امیدوارم در این دنیا هیچ کودکی از جنگ و گرسنگی و بیماری نمیرد.

سجاد نصرالهی نسب یکی از تهیه‌کنندگان این اثر در پایان در سخنانی کوتاه گفت: باید از مردم خوب ارومیه که در زمان تولید «در آغوش درخت» با روی گشاده از ما حمایت کردند و هر آنگونه که توانستند کمک کردند، تشکر کنم و بگویم که من از حضور در این شهر و کار کردن با مردمان این خطه بسیار لذت بردم و تجربه فوق‌العاده‌ای بود. البته تجربه کار در این منطقه زیبا را زمان تولید فیلم‌های «موقعیت مهدی» و «آپاراتچی» نیز داشتم بوده اما «در آغوش درخت» برای من خوش خاطره تر بود.

پس از پایان مراسم از عوامل و بازیگران فیلم تجلیل شد و پایان دو سانس فسلم با تشویق مخاطبان همراه بود.

فیلم سینمایی «در آغوش درخت»  به کارگردانی بابک خواجه پاشا و تهیه‌کنندگی محمدرضا مصباح و سجاد نصرالهی فیلم محبوب منتقدان و اهالی رسانه از ۱۷ مردادماه اکران خود را در سینماهای سراسر کشور آغاز کرده است.




ادعاهای رسانه اصلاح‌طلب درباره «حسنی» امام جمعه مرحوم ارومیه⇐مصباح‌یزدی را برای وزارت ارشاد پیشنهاد داد/خواستار شلاق زدن مهاجرانی بود!

سینماروزان: غلامرضا حسنی امام جمعه مرحوم ارومیه را بسیاری به واسطه خطبه های تند و تیزش در روزگار بعد از دوم خرداد76 می شناختند؛ خطبه هایی که اغلب شرایط ایجاد تحلیل نه فقط در رسانه‌های اصولگرا که رسانه های اصلاح طلبان که حسنی منتقد رییس جمهورشان بود را فراهم میکرد.

درگذشت غلامرضا حسنی موجب شده عبدالجواد موسوی در روزنامه اصلاح طلب «اعتماد» با ذکر خیر او و گفتن در باب صراحت و صداقتش خاطراتی را نقل کند از دیدار با او و ادعاهایی منسوب به وی.

متن یادداشت موسوی در «اعتماد» را بخوانید:

خدا رحمت كند آقاي حسني، امام جمعه اروميه را. اين روزها خيلي‌ها سعي مي‌كنند شبيه او باشند اما مثل هميشه تفاوت جنس بدلي و جنس اصل از زمين تا آسمان است. در روزگاران دوم خرداد كه آقاي حسني به يمن روزنامه‌هاي جنجالي شهرتي عام يافته بود به سراغش رفتيم. من و شهرام شكيبا. به سفارش ابراهيم نبوي كه آن روزها سردبيري مجله دانستني‌ها را بر عهده داشت. گفت‌وگوي جالبي از آب درآمد.

از جنجالي‌ترين بخش‌هايش يكي پيشنهاد آقاي مصباح‌يزدي بود براي وزارت ارشاد و ديگري شلاق زدن وزير وقت ارشاد آقاي مهاجراني. از آن همه صراحت و صداقت به وجد آمده بوديم و مي‌دانستيم فروش مجله تضمين شده است. مجله به چاپ سوم رسيد. ابراهيم پيشنهاد داد كاست مصاحبه را هم همراه با نشريه منتشر كنيم كه من رضايت ندادم. بعدها مرد رندي همان مصاحبه را به صورت كتاب چاپ كرد و به گمانم سي، چهل تا هم چاپ خورد. همان موقع در ليد گفت‌وگو چيزهايي نوشتم كه به مذاق بعضي از دوستان ضد حسني چندان خوش نيامد.

آنها توقع داشتند من هم به صف تمسخركنندگان حسني بپيوندم و طعنه و لعني نثار آن خدا بيامرز كنم كه نكردم. من در همان ديدار اول و آخر آن خدا بيامرز را مردي صادق و بي‌ريا يافتم كه مثل ما فكر نمي‌كرد. امروز هم همان نظر را دارم. او مردي بود كه با دروغ بيگانه بود.

آرمان‌هاي انقلاب را به صورتي خيلي جدي باور كرده بود و هرگونه تخطي از آن آرمان‌ها را گناهي نابخشودني مي‌دانست.‌اي كاش همه كساني كه امروز سعي دارند با ادبيات آقاي حسني به مصاف خواسته‌هاي اكثريت مردم بروند اندكي از صفا و صداقت او را نيز به عاريت مي‌گرفتند. آن مرحوم هر كه بود و هر چه كرد، دروغ نگفت. سياست يك بام و دو هوا پيشه نكرد. از رانت استفاده نكرد. نزديكانش را بر مصادر امور ننشاند و تا آخر عمر نان بازويش را خورد. خدايش بيامرزاد.