1

به دنبال انتصاب وزیر نیروی احمدی‌نژاد به ریاست بنیاد مستضعفان⇐ آیا موسسه نورتابان گرفتار تغییر و تحول مدیریتی خواهد شد؟؟ آیا مدیرانی جوان و خلاق که سینماگران را ولی نعمت خود بدانند وارد نورتابان خواهند شد؟

سینماروزان: موسسه سینمایی نورتابان به واسطه پروژه پرهزینه “محمد رسول الله(ص)”مجید مجیدی شناخته شد.

بنیاد انقلاب اسلامی مستضعفان وقتی به کمک تولید “محمد…” آمد، بنیان موسسه سینمایی نورتابان هم گذاشته شد تا کمکها از کانال این موسسه اعمال شود.

موسسه نورتابان در سال 90 و در دوران ریاست محمد سعیدی کیا بر بنیاد مستضعفان ثبت شد در حالی که بنیاد مستضعفان و موسسه مالی سینا منسوب به بنیاد، از سهامداران اصلیش بودند.

پروژه های پرهزینه “محمد…”مجیدی و “نفس”نرگس آبیار با حمایت نورتابان تولید شدند و به جز این دو فیلم که پخششان را نورتابان برعهده داشت، این موسسه، پخش کننده آثاری همچون “امروز”، “با دیگران” و “پنج ستاره” ، “پیشونی سفید2” و اخیرا “شبی که ماه کامل شد” هم بوده است. ضمن اینکه پخش فیلم اکران نشده “آبجی” را هم برعهده گرفته است.

تقریبا از بدو راه اندازی نورتابان این محمدرضا صابری بوده که مدیریت پخش این موسسه سینمایی وابسته به بنیاد را برعهده داشته است.

پس از تغییر و تحول در بنیاد مستضعفان و حضور پرویز فتاح به عنوان رییس تازه بنیاد باید منتظر ماند و تغییرات در نورتابان را رصد کرد.

پرویز فتاح که وزیر نیروی دولت اول محمود احمدی نژاد بود در سالهای اخیر به عنوان رییس کمیته امداد فعالیت داشته و تکیه کلام او در برابر مدیران زیردستش این جمله کلیدی امام خمینی(ره) بوده که “مردم ولی نعمت مدیران و مسئولان هستند”!

آیا با حضور فتاح در بنیاد مستضعفان، مدیرانی جوان و خلاق در نورتابان منصوب میشوند که سینماگران را ولی نعمت خود بدانند؟؟!!




جوابیه تدوینگر فیلمی با مضمون چندهمسری درباره حضور در جشنواره صلح⇐برای مستندسازی به جشنواره رفتم+نگاه سینماژورنال به چهار تناقض موجود در جوابیه

سینماژورنال: انتشار گزارش روز گذشته سینماژورنال دریاره حضور برخی مهمانان و فیلمهای بی ربط در جشنواره ای به نام “صلح” که هدفش آشنایی بیشتر جهانیان با ظلم‌های زمانه جنگ تحمیلی در موضوع بکارگیری سلاح‌های شیمیایی بر علیه رزمندگان و ملت ایران بوده(اینجا را بخوانید) سبب ساز آن شد که مجید شتی یکی از این مهمانان بی‌ربط با مضمون جشنواره، توضیحاتی را درباره دلایل حضورش به سینماژورنال ارائه کند.

به گزارش سینماژورنال مجید شتی تدوینگر آثاری نظیر «آنچه مردان درباره زنان نمی دانند» با اشاره به اینکه فیلمهای جشنواره انتخاب گردانندگان آن بوده حضور خودش را هم در جهت مستندسازی دانسته است!

ابتدا متن جوابیه شتی را بخوانید:

این که شما نگران اهداف عالی یک جشنواره ی کوچک خارجی باشید، البته چیز خوبی است و می توانید به آن ببالید و ادای آدم های دلسوز را دربیاورید. اما برای نقد هر چیزی، بهتر است اول اطلاعاتتان را در مورد آن چیز بالا ببرید. اولین نکته ای که باید بدانید این است که برگزار کنندگان ژاپنی این برنامه – که تأمین کنندۀ هزینه های این سفر هم هستند – هر سال چند ماه قبل از برگزاری این مراسم در ایام برگزاری جشنواره فیلم فجر به تهران می آیند و فیلم های ایرانی را می بینند و هر کدام را که خودشان با سیاست های جشنواره شان همسو ببینند، انتخاب می کنند و به طبع آن، سازندگان و دست اندرکاران آن فیلم ها را هم به کشورشان دعوت می کنند. پس این سؤال که چرا فیلم های دیگری به این جشنواره فرستاده نشد و یا چرا افرادی که – به زعم شما – نسبت به سینمای دفاع مقدس افراد بی ربطی به نظر می رسند، از اساس سؤال اشتباهی است، چون فیلم ها فرستاده نمی شوند.
بنده هم بر خلاف اطلاعات شما دستیار تدوین فیلم ” آنچه مردان درباره زنان نمیدانند” نبوده ام و تدوینگر آن بوده ام. به جز آن فیلم، فیلم های دیگری هم تدوین کرده ام که چند تایی از آنها به طور مستقیم به دفاع مقدس می پرداختند. اما دلیل رفتن بنده به این سفر جایگاهم در سینما نبوده. من به منظور ثبت این سفر و ساخت یک فیلم مستند از حضور جانبازان ایرانی در مراسم سالگرد بمباران هسته ای هیروشیما در این جمع حضور داشتم و اگر خیالتان را راحت می کند، بدانید که بیشتر لحظات این سفر را دوربین به دست سپری کردم و با اجازۀ شما الان هم مشغول تدوین فیلم و تبدیل آن به یک مستند کوتاه هستم. البته اگر از نظر شما صلاحیت دست زدن به تصاویر چنین سفر مقدسی را داشته باشم.

پی نوشت سینماژورنال

چند نکته قابل توجه بعد از مطالعه این جوابیه دو پاراگرافی به دست می آید؛ اول آن که این تدوینگر ادعا کرده اند که برگزارکنندگان جشنواره صلح هر سال در ایام برگزاری جشنواره فجر به تهران می آیند و بعد از دیدن فیلمهای مناسب آنها را انتخاب می کنند.

این ادعا در حالی طرح شده که به جز “بادیگارد” هیچ کدام از آثار به نمایش درآمده در این جشنواره محصول آخرین دوره جشنواره فجر نیستند!

از آن گذشته آثاری مانند “سعادت آباد”، “حوض نقاشی” و “امروز” که اولی شش سال قبل، دومی چهار سال قبل و سومی 3 سال قبل تولید شده و در همان زمان تولید هم در جشنواره به نمایش درآمده اند در فهرست آثار ارسالی به جشنواره صلح به چشم می خورند. پس اینکه ادعا شود برگزارکنندگان جشنواره هر سال در ایام برگزاری جشنواره به تهران می آیند و فیلم انتخاب می کنند بیش از حد فانتزی به نظر می رسد.

باز اگر همه این فیلمها در یک جشنواره فجر رونمایی می شدند می توانستیم این توجیه را به کار ببریم که دست اندرکاران این جشنواره آخرین بار شش سال قبل یا چهار سال قبل یا 3 سال قبل به تهران آمده اند اما وقتی این تدوینگر ادعا کرده اند دست اندرکاران همه ساله به تهران می آیند دیگر این توجیه هم کارساز نیست.

نکته دوم آن است که مجید شتی خود را تدوینگر می داند و از تجربیاتش در تدوین آثار دفاع مقدسی بدون نام بردن از آنها می گوید اما دلیل رفتن اش به این سفر را ساخت یک مستند از حضور جانبازان ایرانی در جشنواره می داند.

در کشوری که پر شده از مستندسازان جوان تا پیشکسوتی که اتفاقا توانایی های بالایی هم در تولید چنین مستندهای واقع نگارانه ای دارند اینکه یک تدوینگر برای مستندسازی یک جشنواره استخدام شود، عذر بدتر از گناه است.

سومین نکته آن است که باید از تدوینگر “آنچه مردان درباره زنان نمی دانند” پرسید بسته فیلمهای نمایش داده شده برای دست اندرکاران جشنواره صلح شامل چه آثاری بوده است که از میان آنها فیلمی با محوریت خیانتهای زناشویی به نام “سعادت آباد” یا فیلمی درباره معلولان ذهنی مثل “حوض نقاشی” درآمده است؟

از همه عجیبتر آن است که سهم مهمی از فیلمهای به نمایش درآمده در این جشنواره از آن دبیر و مدیر بخش دارالفنون بین الملل فجر بوده است؟ آیا کارگردانان آثاری مانند “زمناکو” و “حکایت عاشقی” نباید این پرسش برایشان پیش آید که این چه جشنواره صلحی است که آثار آنها که کاملا مرتبط با مضمون جشنواره است برای نمایش در این فستیوال برگزیده نمی شود و آثاری بی ربط متعلق به دست اندرکاران بین الملل فجر برای نمایش در آن ارجح تشخیص داده می شود؟




اين آقازاده جوان و بدون تخصص مربوطه چطور مدير پشتيباني بين‌الملل فجر شد؟!+عکس

سینماژورنال: انتشار خبر حضور محمدصادق کریمی فرزند 28 ساله رضا میرکریمی مدیرعامل خانه سینما به عنوان یکی از مسافران خانه سینما در جشنواره کن اول بار از  طریق رسانه مستقل “سینمامثبت” منتشر شد.

به گزارش سینماژورنال انتشار این خبر موجی از پرسشها را هم پیش روی اهالی صنف سینمای ایران قرار داد که چرایی چنین اعزامی متعجب شان کرده بود؛ صنفی که در روزهای اخیر بدنه اش به دلیل مشکلات فراوان رفاهی و از جمله مساله خلاء نظام جامع بیمه مجبور به نامه نگاری به رییس جمهور شد.(اینجا را بخواتید)

بدنه صنف انتظار این را داشت که یک شفاف سازی آشکار صورت گیرد در چگونگی انتخاب و اعزام نماینده از سوی خانه سینما به کن و آشکار شدن حقایق درباره ماجرای اعزام تمامی آنها که با حمایت این نهاد صنفی به این جشنواره رفته اند.

ایشان مدیر پشتیبانی بین الملل فجر بود

اما نیک که بنگریم عجیبتر از ماجرای حضور همه ساله نمایندگانی از خانه سینما در کن، چگونگی حضور محمدصادق میرکریمی در سمت “مدیر امور پشتیبانی” بین الملل فجر بود.

آقازاده میرکریمی که متولد 67 است، امسال از سوی پدرشان که دبیر بین الملل فجر بود به عنوان مدیر امور پشتیبانی این جشنواره منصوب شد بدون اینکه مشخص باشد با کدام رزومه عملیاتی به چنین عنوانی نائل شده است؟

همه سابقه این آقازاده در سینما به عنوان ناظر کنترل پروژه اکران فیلمهای “امروز” و “یه حبه قند” بوده و با همین سابقه به مدیریت تولید فیلم “دختر” هم رسیده اند. جالب است که همه این پروژه ها هم با حمایت ارگانهای دولتی از حوزه هنری تا منطقه آزاد اروند تولید شده اند!

کنترل پروژه ایشان چه دستاوردی داشت؟

كنترل پروژه اصطلاحی رایج در سینما نیست و در علم مدیریت فرایندی است در جهت حفظ مسیر پروژه برای دستیابی به یك تعادل اقتصادی موجه بین سه عامل هزینه، زمان و كیفیت در حین اجرای پروژه؛ با این تعریف وظیفه آقازاده میرکریمی به عنوان مدیر کنترل پروژه اکران مثلا “امروز” چه بوده؟ و برمبنای هزینه ای که برای تولید فیلم صرف شده و جایگاه نهایی فروش آن که در مدت زمان حدودا دو ماهه ای که فیلم روی پرده بوده به زحمت یک میلیارد را رد کرد و در نهایت حتی بین 15 فیلم ابتدایی جدول فروش سالانه هم نبود، آیا کنترل پروژه ایشان مفیدفایده هم بوده؟؟

محمدصادق میرکریمی
محمدصادق میرکریمی آقازاده رضا میرکریمی مدیر امور پشتیبانی بین الملل فجر

با کدام سابقه مرتبط ایشان به مدیریت در بین الملل فجر رسیده اند

جدا از این، داشتن سابقه در پست گویا تازه راه اندازی شده “کنترل پروژه اکران” چه تجربه ای می تواند ایجاد کند برای انتخاب نامبرده به عنوان مدیر امور پشتیبانی جشنواره ای که ادعای جهانی بودن دارد؟

آیا جز رابطه فرزندی با دبیر جشنواره دلیل دیگری هم برای این انتخاب وجود داشته؟
این پرسش هم جای بحث دارد که برای قرارگیری ایشان در پست مذکور چه دستمزدی برایشان درنظر گرفته شده بود؟

آقای ایوبی! استعفای آن مدیر بیمه حرفهای فراوان داشت

در روزگاری که همه چیز در جهت شفاف سازی پیش می رود و یکی از مدیران بیمه مرکزی به دلیل انتشار فیش حقوقی 80 میلیونی استعفا می دهد قطعا رییس سازمان سینمایی که دبیر بین الملل فجر را برگزیده می تواند به چنین پرسشهایی پاسخهای مبسوط دهد تا خدای نکرده این ظن به ذهن مخاطبان خطور نکند که بدنه متصل به بودجه های دولتی سینما در حال پرورش نوعی ملوک الطوایفی درون خویش است.

تصویری از صفحه مربوط به فهرست عوامل جشنواره جهانی فجر که در آن نام محمدصادق کریمی به عنوان مدیر پشتیبانی دیده می شود
تصویری از صفحه مربوط به فهرست عوامل بین‌الملل فجر که در آن نام محمدصادق کریمی به عنوان مدیر پشتیبانی دیده می شود
معرفی آقازاده میرکریمی در سایت بین الملل فجر
معرفی آقازاده میرکریمی در سایت بین الملل فجر



پیام بازیگر زن سینما به آنها که فقط لایک میکنند!+عکس

سینماژورنال: بازار حضور هنرمندان در شبکه های اجتماعی و کری خوانیهایی که آنها پیرامون آمار هواداران خود و تعداد لایکهای مطالبشان دارند داغ داغ است.

به گزارش سینماژورنال در این بازار مکاره هستند برخی هنرمندان که قدری متفاوتتر می اندیشند.

از جمله اینها شبنم مقدمی بازیگر آثاری چون “یه حبه قند” و “امروز” است. این بازیگر با انتشار تصویری اجتماعی سعی کرده به نوبه خود رفتارهای آنها که برای چند لایک بیشتر همه چیز را زیر سوال می برند نقد کند.

در تصویر اجتماعی مقدمی مادر و فرزندی محتاج کمک را می بینیم و انبوهی از آدمها که فقط شست خود را به نشانه لایک نشان این دو می دهند.

مقدمی به ضمیمه این تصویر نوشته است: قابل توجه آنها كه تنها لايك مي كنند…و هيچ كار ديگري نمي كنند…و گمان مي برند همين كمك بزرگي ست…. و اولين لايك هم كه …به به!…عالي! چي بگم؟

تصویری در مذمت لایکهای بی منطق
تصویری در مذمت لایکهای بی منطق با تیتر “لایک کردن به معنای کمک رسانی نیست”




چطور است که “بوسیدن روی ماه” میتواند بهترین فیلم جشنواره ای با موضوعات شهری باشد اما “شیار۱۴۳” حتی به این جشنواره راه پیدا نمی‌کند؟

سینماژورنال: توزیع جوایز در جشنواره فیلم شهر و قبلتر از آن نحوه انتخاب فیلمها و اعلام کاندیداهای بخشهای مختلف این جشنواره به مانند تمامی جشنواره هایی که در کشور ما برگزار می شود به اندازه توجه به کیفیت فنی آثار دربرگیرنده ملاحظات سیاسی خاص خود را هم داراست.

به گزارش سینماژورنال شاید برای همین باشد که عدم راهیابی برخی فیلمها به این جشنواره و از آن طرف قرارگیری آثاری کم کیفیت در فهرست نامزدها چندان عجیب به نظر نرسد.

در اختتامیه جشنواره نیز غلبه همین نگاه غیرسینمایی بود که چینش جوایز اصلی را رقم زد؛ اینکه فیلمی به نام “امروز” که دو سال قبل تولید شده بهترین فیلم بین الملل شود و فیلمی به نام “بوسیدن روی ماه” که محصول 4 سال قبل است بهترین فیلم جشنواره نام گیرد چه توجیهی می تواند داشته باشد جز توجه به دو سینماگری که در تمام سالهای اخیر سعی کرده اند با نزدیک کردن خود به مدیریت شهری، شرایط ادامه فعالیت خویش را فراهم کنند.

آیا در این چهار سال هیچ فیلم شهری بهتری تولید نشده است؟

جز این هیچ دلیلی را بر این انتخابها نمی توان تصور کرد. اگر قبول کنیم که “بوسیدن روی ماه” بهترین فیلم جشنواره ای است که در سال 94 با موضوعات شهری برگزار شده قطعا باید ایمان بیاوریم به این فرضیه که در این چهار سال هیچ فیلم شهری باارزشتری تولید نشده است.

اگر “بوسیدن…” لایق شرکت در جشنواره بود چرا “شیار143” را به جشنواره راه ندادید؟

گذشته از آن مگر “بوسیدن روی ماه” به هنگام تولید و سپس اکران به عنوان اثری در خدمت مفاهیم فراموش شده دفاع مقدس و سبک زندگی خانوادهای مفقودین و شهدا نام نگرفته بود پس چگونه است که یک فیلم دفاع مقدسی به جشنواره ای با موضوعات شهری راه می یابد و بهترین فیلم این جشنواره نام می گیرد؟

این در تناقض است با عدم انتخاب مثلا “شیار143” و اصلا راه ندادن آن به جشنواره؛ “شیار143” هم درباره مادران مفقودین و صبر و شکیبایی فراوان آنها در روزگار فراق از فرزندان سخن می گفت. اگر “بوسیدن…” لایق شرکت در جشنواره بود پس چرا “شیار143” را به جشنواره راه ندادند؟

تقابل مردی صامت با بوروکراسی بیمارستان چه ربطی دارد به زندگی شهری؟

درباره “امروز” هم که همه چیز هویداست. این فیلم هم بیشتر از آن که درباره اوضاع زندگی شهری در اجتماع امروز ایران صحبت کند دغدغه های مردی صامت(!) را به تصویر می کشد که گویا از بازماندگان دفاع است! آن قدر که در این فیلم درگیریهای این مرد در تقابل با بوروکراسی یک بیمارستان دولتی در بستری کردن یک زن تنها را می بینیم از زندگی شهری چیزی نمی بینیم.

ای کاش راه را برای باتجربه ها باز می کردید

از جشنواره شهر کسی انتظار آن را نداشت که جز این به توزیع جوایز بپردازد اما از چهره هایی چون منوچهر محمدی و رضا میرکریمی انتظار می رفت که با کنار کشیدن از دریافت جوایز و باز کردن راه برای دیده شدن جوانترها، یک عنصر ضدکلیشه را برای جشنواره ای سراسر کلیشه به ارمغان آورند.

ای کاش این دو سینماگر پیشکسوت با تقدیم جوایز خود به جوانانی که تازه ابتدای راهند بدعتی را قرار می دادند برای مدیریت جشنواره های وطنی که بجای درگیری در تعارفات خسته کننده، به فکر اثرگذاری پررنگ در تاریخ سینمای مملکت باشند.




منتقد “سایت اند ساوند”: “امروز” شخصی را نشان می‌دهد که قانون‌شکنی می‌کند!!!/ کتابی که درباره “ده” کیارستمی نوشتم چند نسخه بیشتر فروش نداشت!/ هنگام دیدن “پرده” جعفر پناهی گیج شده بودم و نمی‌توانستم آن را بفهمم/”تاکسی” سبک‌تر از “ده” است

سینماژورنال: “جف اندرو” منتقد سرشناس نشریه سینمایی “سایت ‌اند ساوند” و یکی از برنامه‌ریزان مؤسسه بنیاد فیلم بریتانیاست.

او مقالاتی درباره سینمای ایران نوشته و کتابی هم درباره سینمای کیارستمی تألیف کرده است.

اخیرا اولین‌جلسه گفت‌وگوی بی‌پرده جشنواره فیلم روتردام با حضور او و رضا میرکریمی برگزار شد.

به گزارش سینماژورنال این منتقد بریتانیایی در گفتگویی اختصاصی با امیر گنجوی در “شرق” کوشیده به برخی از سوالات او درباره سینمای ایران پاسخ دهد.

ناراحت کننده اینجاست که تمامی دامنه ذهنی این منتقد درباره سینمای ایران عباس کیارستمی و جعفر پناهی هستند. البته که او به واسطه همراهی با رضا میرکریمی در جشنواره روتردام هم توانسته فیلم “امروز” وی را ببیند؛ البته فقط “امروز” و نه هیچ فیلم دیگری از او.

“امروز” شخصی را نشان میدهد که قانون شکنی میکند!

این منتقد درباره آخرین ساخته میرکریمی می گوید: از “امروز” خوشم آمد. خیلی‌جذاب بود. تنها شاید از یک‌چیز خوشم نیامد، نحوه استفاده از موسیقی در فیلم؛ بعضی‌وقت‌ها موسیقی زیادی قوی به‌نظر می‌آمد، ولی به‌نظرم خود فیلم درمجموع خیلی‌خیلی خوب بود، اما تعجب کردم که فیلم در رقابت‌های اسکار نامزد نشد.

به گزارش سینماژورنال این منتقد در توصیفی عجیب از فیلم می افزاید: این فیلم شخصی را نشان می‌دهد که قانون‌شکنی می‌کند و در‌عین‌حال این شخص به‌نوعی قهرمان و شخصیت اصلی است. خیلی‌ عجیب بود که برای اسکار نامزد نشد. خیلی از فیلم خوشم آمد. نمی‌دانستم داستان به کجا می‌کشد. کمی شگفت‌زده‌ام می‌کرد.

کتابی که درباره “ده” کیارستمی نوشتم چند نسخه بیشتر فروش نداشت!

جف اندرو که پیشتر کتابی درباره فیلم “ده” کیارستمی نگاشته است درباره اینکه آیا قصد ندارد کتابی جدید درباره سینمای ایران بنویسد بیان می دارد: کتابم در مورد «ده» هم چند‌نسخه بیشتر فروش نداشت و ثروتمندم نکرد! ‌ای‌کاش این‌طور شده بود. وی سپس می افزاید: تا همین چندی‌پیش نمی‌دانستم که این کتاب به فارسی ترجمه شده است و حتی به ایران رسیده است و البته که یک‌پنی هم از فروش ترجمه آن به من نرسید، ولی خیلی خوشحالم که مردم در ایران می‌توانند آن را بخوانند. خیلی افتخار می‌کنم.

هنگام دیدن “پرده” جعفر پناهی گیج شده بودم و نمی‌توانستم آن را بفهمم

جف اندرو درباره فیلم تازه جعفر پناهی “تاکسی” اظهار می دارد: این فیلم یک بازگشت به فرم بود برای او، چون فکر می‌کنم فیلم قبلی او «پرده»، شاید خیلی نمادگرایانه بود. از وسط فیلم گیج شده بودم و دیگر نمی‌توانستم آن را بفهمم و حس می‌کردم که تقریبا از فیلم بیرون افتاده‌ام. این یکی خیلی فیلم بازتری بود.

“تاکسی” خیلی‌خیلی بامزه بود

به گزارش سینماژورنال این منتقد اضافه می کند: “تاکسی” خیلی‌خیلی بامزه بود. فیلم، خیلی باز و سخاوتمند به‌نظر می‌آید. اصلا تلخی یا عصبانیت ندارد. فکر می‌کنم فیلم خیلی‌جالبی است و به‌نوعی جنبه‌های مختلف زندگی در تهران را نشان می‌دهد و همچنین مرتبا فیلم‌های قبلی او را به‌یاد ما می‌آورد. فیلم خیلی زیرکانه و بازیگوشانه (playful) است.

“تاکسی” سبک‌تر از “ده” است

این منتقد در مقایسه “ده” و “تاکسی” بیان میدارد: شاید “ده” در نوع خودش سیاسی‌تر باشد! چون «تاکسی» درباره نوع درست سینما و فایده سینما صحبت می‌کند و اینکه سینما باید واقعیت، واقعیت تحریف‌شده یا واقعیت فریبنده را نشان دهد و به این سؤال می‌پردازد و کمتر به مسائل سیاسی اشاره می‌کند. بیشتر فیلم خنده‌دار و سرگرم‌کننده است، خیلی‌سرخوشانه است، ولی “ده” فیلمی است که کمی بیشتر به عمق می‌رود، چون خیلی دلواپس مسائل زنان است. “تاکسی” کمی سبک‌تر است.