1

محمدرضا ورزی در گفتگویی تازه بیان کرد⇐ترکمانچای محصول اعتماد به انگلستان بود!/خیانت انگلستان باعث جدایی هفده استان ایران شد/سر «معمای شاه» تلویزیون بلایی ناگفتنی سر من آورد!/دوقطبی موجود در مناظره‌های انتخابات۹۶ باعث شد «ایراندخت» را بسازم/جناح‌بازی سیاسی ممکن است به ترور شخصیت و در نهایت ترور فیزیکی منجر شود

سینماروزان: محمدرضا ورزی در سالهای اخیر پرکارترین کارگردان تاریخی ساز تلویزیون بوده است و علیرغم آن که بر سر پخش یکی از طولانی‌ترین سریالهایش که «معمای شاه» باشد کلی حرف و حدیث پیش آمد اما باز هم تاریخی سازی را رها نکرده و با «ایراندخت» و «ستارخان» آن را ادامه داد.

محمدرضا ورزی در گفتگویی با محمدصادق عابدینی در «جوان» در خلال شرح چرایی علاقه‌اش به ساخت سریال‌های تاریخی و علت اهمیت پرداختن به مشروطیت حرفهایی را هم درباره روند تولید «معمای شاه» و عامل اصلی تولید «ایراندخت» بیان کرده است.
تمرکز کاری‌تان معطوف به ساخت آثار تاریخی است و در اکثر کارهایتان اشاره‌ای به تاریخ مشروطیت وجود دارد، چرا پرداختن به مشروطیت مهم است؟
مشروطیت دوران بسیار مهمی در تاریخ معاصر ایران است که نیاز داریم به دیده عبرت به آن نگاه کنیم، حتی اگر همین الان هم دولت بخواهد با چشم عبرت به آن نگاه کند خیلی از مشکلات امروز کشور را می‌تواند حل کند.
چه مسئله‌ای در تحولات مشروطه وجود دارد که باعث عبرت گرفتن امروز می‌شود؟
در آن دوران هم دوقطبی شدیدی به وجود می‌آید که فضای انقلاب مشروطه را از بین می‌برد. عبرت‌انگیزی مشروطه از این جهت است که مشروطیت را روحانیون در کنار مردم و با همراهی قشری از روشنفکران آن زمان پیش بردند تا تحولاتی چشمگیر در مسائل اجتماعی و فرهنگی به وجود بیاید. این تحولات آنقدر بزرگ بود که حتی نوع پوشش و لباس را هم تحت تاثیر قرار داد، اما در ادامه می‌بینیم که جریان مشروطه به انحراف می‌رود و حتی بزرگان و پایه‌گذاران انقلاب مشروطه از آن جدا شدند.
منظورتان شیخ فضل الله نوری است؟
خیلی از بزرگان روحانیت آن دوره مانند شیخ فضل‌الله نوری، آیت‌الله طباطبایی، آیت‌الله بهبهانی و حتی علمای نجف مانند آخوندخراسانی از مشروطه حمایت می‌کنند. جریان انقلاب مشروطه یک فرایند طولانی است که جرقه‌های اولیه آن به اواسط دوران ناصرالدین شاه بازمی‌گردد و در نهایت در عهد مظفرالدین شاه به فرمان مشروطه ختم می‌شود.
بعد از آن هم که قضیه استبداد صغیر و فتح تهران به وجود می‌آید که در «ستارخان» و «ایران دخت» به آن اشاره کردید!
حتی محمدعلی میرزا ولیعهد مظفرالدین شاه که بعد‌ها به پادشاه استبداد تبدیل شد و مجلس را به توپ بست اوایل موافق مشروطه بوده و من درباره این موضوع حرف دارم.
چه حرفی؟
رفتار محمدعلی میرزا در مقابل مشروطه به این معناست که «ما قرارمان این نبود و آن مشروطه قرار نبود به اینجا ختم شود»، انحراف مشروطیت و مجلس آن باعث می‌شود که محمدعلی شاه بگوید این مجلس را قبول ندارم و دستور به توپ بستن آن را بدهد.
در آثارتان تلاش کرده‌اید این انحراف در مشروطه را نشان دهید و انگشت اتهام را به سمت غرب می‌گیرید!
در فضای مشروطه دو گروه سیاسی انقلابیون که دموکرات‌ها بودند و اعتدالیون که تفکراتشان نشئت گرفته از تفکر شیخ فضل‌الله بود شکل می‌گیرند که دوقطبی ایجاد می‌کنند و در مجلس مقابل هم می‌ایستند، پشت پرده این دعوا‌ها «لژ بیداری ایران» وجود دارد که هدایت این دعوا‌ها را در دست دارد. این لژ ابتدا با رهبری یک فرانسوی ایجاد می‌شود، بعد هم محمدعلی فروغی که در آن سال‌ها بسیار جوان بوده رئیس لژ می‌شود. این لژ به فضای دوقطبی کشور دامن می‌زده و سیاسی‌ها را وادار به رسوا کردن می‌کند و حتی این دعوا تا جایی پیش رود که ابتدا جناح‌های سیاسی یکدیگر را ترور شخصیت و بعد ترور فیزیکی می‌کردند. در این بین مردم به خاطر انحراف انقلاب مشروطیت دچار ضرر و زیان شدند و بیگانگان از آن سود بردند.
آن عبرت را می‌شود این گونه بیان کرد که اکنون هم بیگانگان از وجود دودستگی سیاسی در کشورمان و ناامیدی مردم سود می‌برند؟
الان هم بیگانگان به دنبال سود بردن از اختلافات ما هستند. آن‌ها هیچ وقت دوستدار مردم ما نبوده‌اند و نیستند و اگر امروز می‌گویند ملت ایران را دوست دارند تاریخ نشان می‌دهد که نه تنها مردم ایران بلکه ابرقدرت‌ها هیچ وقت هیچ ملت آزادی را دوست نداشته‌اند.
علت علاقه‌تان به ساخت سریال‌های تاریخی هم بیان چنین موضوعاتی بوده است؟
چیزی که من به دنبال ساخت آن هستم سریال تاریخی نیست. اصلاً سعی نکرده‌ام سریال تاریخی بسازم بلکه خواستم سریالی بسازم که در آن از تاریخ برای بیان حرف امروز استفاده کنم. وقتی سریال «سال‌های مشروطه» یا سریال «ایراندخت» را ساختم به این فکر می‌کردم که این جناح‌بازی‌های سیاسی چقدر می‌تواند به کشور ضرر بزند و حتی بزرگانی مانند ستارخان را قربانی می‌کند. جناح‌های سیاسی در دوره مشروطه روبه‌روی هم صف‌بندی می‌کنند و کار به جنگ و بگیر و ببند می‌رسد. می‌بینیم به ستارخان می‌گویند که تو «سردار ملی» هستی و نباید در جناح‌بازی‌ها وارد شوی، چون یک جناح می‌خواهد از محبوبیت تو به نفع خودش سوءاستفاده کند. بعد هم واقعه تلخ پارک اتابک و خلع سلاح مجاهدین تبریز به وجود می‌آید.
آثاری که نام برده‌اید به عنوان سریال تاریخی نام برده می‌شوند، چرا می‌گویید سریال تاریخی نمی‌سازید؟
علتش این است که نخواستم تاریخ‌نگاری کنم بلکه «تاریخ ابزاری» و از تاریخ استفاده کرده‌ام تا برای امروز هشدار و اخطار بدهم. رسالت فیلمساز این است که جامعه‌اش را متوجه کند، حتی اگر فیلم کمدی بسازد می‌خواهد جامعه را متوجه شادی کند یا وقتی فیلمساز می‌خواهد ملودرام خانوادگی بسازد، می‌خواهد به جامعه نگاه درست به خانواده و اخلاق را نشان دهد. اینکه ستارخان یا امیر کبیر در چه سالی به دنیا آمد و چه سالی از دنیا رفت که حرفی برای امروز ندارد. من دنبال این هستم که نوع نگاه و پیامی را که زندگی و رفتار بزرگان کشورمان داشته‌اند بیان کنم.
وظیفه سریال تاریخی نسبت به مخاطبانش چیست؟
باید دیروز را به امروز وصل کند. ترکمنچای را ببینید، محصول اعتماد ما به انگلستان می‌شود ترکمنچای، باید جامعه امروز ما بداند و هوشیار باشد که نتیجه اعتماد به غرب چه می‌شود و اگر در شرایط فعلی مقاومت کند، قطعا می‌توانیم از بحران عبور کنیم و به پیروزی برسیم. ما امروز دوباره به غرب اعتماد می‌کنیم، چون از تاریخ درس نگرفته‌ایم. در جنگ ایران و روسیه، ما از انگلستان مهمات می‌خریم و آن بی‌شرف‌ها کشتی‌ها را در زمان طلایی که نیاز ما بود تحویل ندادند و بعد از سقوط تبریز است که کشتی‌ها مانند نوشداروی بعد از مرگ سهراب به ایران می‌رسند. خیانت انگلستان باعث جدایی ۱۷ استان ایران شد. در انقلاب مشروطه هم همین است. ما در آن دوره به شدت دچار جنگ جناحی می‌شویم. دشمن می‌خواهد ما با خودمان دچار مشکل باشیم. وقتی جنگ جناحی پیش بیاید ما دیگر به افق واحدی برای کشورمان نگاه نمی‌کنیم و دولت نمی‌تواند تصمیم درستی بگیرد.
آیا در رساندن این پیام عبرت‌آموزی از تاریخ موفق بوده‌اید؟
بنده به عنوان خادم جامعه در حد توان خودم و بضاعتم در همان اندک لحظاتی که به تصویر کشیده‌ام تلاشم را کرده‌ام.
در دوره مشروطه یکی از بحث‌برانگیز‌ترین شخصیت‌ها شیخ فضل‌الله نوری است، درباره این شخصیت تاریخی قصد ساخت سریال ندارید؟
من در سریال «سال‌های مشروطه» به شیخ فضل‌الله هم پرداخته‌ام. شیخ فضل‌الله روشنفکر است، اما نه از جنس روشنفکر‌های غربی، وی ابتدا موافق مشروطه بوده است، اما می‌گوید با مشروطه‌ای که قوانینش از پارلمان فرانسه آمده باشد موافق نیستم. حرف حساب شیخ فضل‌الله این است که مشروطیت باید مشروعیت داشته باشد و در کشور اسلامی قوانین شرعی باشد، اما دشمن می‌آید، آخوند را مقابل آخوند قرار می‌دهد. روبه‌روی شیخ فضل‌الله، شیخ زنجانی قرار می‌گیرد و دستور اعدام شیخ را می‌دهد. این ترفند دشمن است که ما را روبه‌روی هم قرار می‌دهد، اما درباره اینکه صرفاً بخواهم زندگی شیخ فضل‌الله را بسازم آن وقت شاید مردم فکر کنند می‌خواهیم فقط موضع روحانیت را نشان دهیم، در حالی که انقلاب مشروطه پر از انسان‌های بزرگ است.
سریال «ایران دخت» آخرین کاری است که از شما پخش شده، چه شد که سراغ این درام رفتید؟
علت ساخت این سریال فضای دوقطبی بود که در جریان انتخابات ریاست جمهوری96 به وجود آمد، به خصوص بعد از پخش مناظره‌های انتخاباتی که در آن نامزد‌ها خیلی به هم لطف داشتند! و این برایم بسیار ناراحت‌کننده بود.
به نظر می‌رسد ساخت سریال تاریخی در تلویزیون کم شده، این را حس می‌کنید؟
فکر می‌کنم تلویزیون این روز‌ها بیشتر درگیر مسائل مالی خودش است و توان برای ساخت سریال تاریخی نمی‌گذارد.
اما خب هنوز پرهزینه‌ترین سریال یک دهه اخیر تلویزیون یعنی «معمای شاه» که کار شما هم بود، یک سریال تاریخی است!
سر «معمای شاه» تلویزیون بلایی سر من آورد که نمی‌شود گفت. تلویزیون فکر می‌کرد حمایت از سریال یعنی فقط حمایت مالی، در حالی که حمایت معنوی از کار مهم‌تر است. شما حتی اگر دستمال کاغذی هم تولید کنید به این فکر می‌کنید که با چه بسته‌بندی و در چه زمانی به بازار عرضه کنید. من دقیقاً وسط فیلمبرداری سریال «معمای شاه» بودم که آمدند گفتند سریال را بده، چون برنامه‌ای نداریم پخش کنیم! فکر کنید برای اینکه برنامه نداشتند، شروع به پخش معمای شاه کردند. بعد من نمی‌دانستم باید فیلمبرداری کنم یا پاسخ حواشی را بدهم. خیلی به سریال ظلم شد و دلم شکست. در تلویزیون کار مورد بی‌مهری قرار گرفت و جریانی راه افتاد که به دنبال حاشیه‌سازی بودند. نمی‌توانم بگویم کاری که صداوسیما با «معمای شاه» کرد سهوی بوده و عمدی در آن نبوده است.
چرا بی‌مهری شده باشد، سریال که محصول خود سازمان است؟
شانس بد من بود که پخش سریال به جابه‌جایی مدیریت در سازمان خورد. اگر در دوره مدیری که آن را ساخته بود پخش می‌شد، خود آن مدیر پروپاگاندا می‌کرد که کار دیده شود، اما دوره‌ای بود که مهندس ضرغامی رفته بود و آقای سرافراز آمده بود، این جابه‌جایی به کار لطمه زد و به نحو احسن داغانش کرد.
چرا فقط شما برای تلویزیون کار تاریخی درباره مشروطه ساخته‌اید؟
این را باید از دیگر کارگردان‌ها پرسید که چرا نمی‌آیند کار تاریخی بسازند، مگر بهروز افخمی نبود که سریال «کوچک جنگلی» را به آن خوبی ساخت! بیاید دوباره کار بسازد، چرا فقط مردم به من فحش بدهند و بزن بزن‌ها متوجه من باشد؟ [می‌خندد] وقتی دیگر کارگردان‌ها هم بیایند کار‌های بیشتری نیز ساخته می‌شود.
اگر تلویزیون بخواهد درباره مشروطه کار تاریخی بسازد و از شما مشورت بگیرد چه موضوعی را پیشنهاد می‌کنید؟
به نظرم خود انقلاب مشروطه می‌تواند دستمایه ساخت سریال قرار گیرد. اتفاقات این انقلاب هنوز به صورت جامع ساخته نشده است.



ادعای عجیب محمدرضا ورزی که سریال تازه‌اش با اعتراضات قومیتی مواجه شده⇐۸۰ درصد سریال «ستارخان» کاملا تخیلی است!!!

سینماروزان: محمدرضا ورزی این روزها درگیر ضبط ادامه قسمت‌های سریال «ایراندخت» است. 10 قسمت از این سریال در ایام دهه فجر با عنوان سریال «ستارخان» با حضور فردی نه چندان شناخته‌شده به عنوان تهیه‌کننده(!) روی آنتن شبکه 1 رفت و البته اعتراضات قومیتی به آن با انتقادات برخی نمایندگان مجلس و نامه نگاری به رییس صداوسیما مواجه شد.(اینجا را بخوانید)

محمدرضا ورزی در پاسخ به این انتقادات و اینکه آیا همه زندگی سردار ملى در سریال 10قسمتى «ستارخان» روایت شده یا خیر به «تسنیم» گفت: اصلاً در سریال «ستارخان» بحث زندگینامه این شخصیت بزرگ مطرح نیست، تنها به رنجنامه‌اى از زندگى ستارخان پرداختیم، زندگینامه ستارخان را باید با یک بیگ پروداکشن قوى ساخت، در «ستارخان» به دوران نبرد جنگ‌ها در تبریز نپرداختیم.

ورزی گفت: رویکرد این سریال پرداخت به زندگى ستارخان نبوده است، بیشتر به فضایی که در چهار سال آخر عمر خودشان داشتند ورود کردیم. سریال «ستارخان» تنها یک برشى از سریال «ایراندخت» بود که در دوران مشروطیت روایت مى‌­شد، عملاً تاریخ انقلاب مشروطیت را هم نساختیم. 80 درصد این سریال یک قصه کاملاً تخیلى دارد و 20 درصد آن هم به زندگى چهار سال آخر عمر ستارخان مى‌پردازد.

وى در ارتباط با اینکه آیا خصایل رفتارى و گفتارى ستارخان در راستای واقع‌گرایى از شخصیت وى در سریال استفاده شده یا خیر، گفت: تقریبا تا حدود زیادى شخصیت ستارخان به‌درستى در سریال 10قسمتى «ستارخان» روایت شده است ولى بالاخره ستارخان ما ستارخان نمایشى است و به‌صورت نمایشى ستارخان را روایت کردیم نه در کتاب تاریخ. مطمئناً نمایش فضاى خاص خودش را دارد. بازسازى تاریخ در نمایش خیلى با کتاب تاریخ فرق مى‌کند. همواره گفتم باید تاریخ را براى مخاطب نمایشى کنیم تا بیننده جذب کنیم. این مسئله به‌معناى تحریف نیست و به اصل ماجرا وفادار هستیم، درباره خصلت‌ها و تکیه‌کلام‌هاى ستارخان براى ارائه درست به مخاطب خیلى کار کردیم.

ورزی تأکید کرد: در دل این قصه دوست داشتیم مخاطب را به وحدت برسانیم و اعلام کنیم امنیت ملى، ثبات ملى و اتحاد مردم در قومیت‌هاى مختلف مسئله مهمى است. اگر ذره‌­اى این مباحث دچار لغزش شود، دشمن نهایت بهره را خواهد برد. دشمن منافع ما را نمى­‌خواهد و کشور را در مسیر تجزیه خواهد برد تا ایران عزیز را به یک ایران کوچک تبدیل کند. سریال «ستارخان» هشدار مى‌دهد که مسائل داخلى را خودمان حل‌وفصل کنیم و طورى عمل نشود که دشمن از این مسائل بهره‌بردارى کند، براى وحدت و ثبات ملى باید همگى وحدت داشته باشیم. امیدوارم «ستارخان» مقوله پیام‌رسانى وحدت را به‌درستى انجام داده باشد.

این کارگردان در پاسخ به اینکه چرا اعلام کردید «دیگر تاریخ 100 سال اخیر را نخواهم ساخت؟» خاطرنشان کرد: این مسئله را به‌شوخى مطرح کردم ولى برخى سایت‌ها آن را جدى تلقى کردند. هر سریالى ساختیم به‌قدری با مدعیان مواجه شدیم و پاسخ داده‌ایم که واقعاً خسته شدیم، به همین خاطر سریالى خواهم ساخت که حداقل پنج پشت شخصیت‌های آن حضور نداشته باشند!

ورزی در ارتباط با استفاده از سعید نیکپور در نقش «ستارخان» گفت: ایشان طى چند دهه فعالیت بازیگرى ثابت کرده که تخصص خیلى خوبى به بازى در نقش‌هاى کلاسیک دارد که مهمترین این نقش‌ها بازى در نقش امیرکبیر و محمد على فروغى بود. نیکپور بسیار توانمند است، بنده هم از ویژگى‌های بارز ایشان در «ستارخان» استفاده کردم. سعید نیکپور بازیگر یک نسل طلایى است. سعى کردم نهایت استفاده را از این نسل طلایى بکنم، البته خودم هم تمام آنچه را از بازیگر نقش ستارخان مى‌­خواستم توسط سعید نیکپور دریافت کردم. بازخوردهاى دیده‌شده هم حاکى از موفقیت وى در نقش ستارخان است، هرچند نیکپور نقش «ستارخان» را در دهه 60 زمانى که خیلى جوان‌تر از امروز بود، بازى کرده بود.

وى در پایان گفت: مردم نیازمند شناخت از شخصیت‌هاى برجسته تاریخی کشورمان در تلویزیون هستند. باید در این راستا قدم برداریم و زندگى شخصیت‌هاى بزرگ کشورمان را که جانفشانى‌هاى زیادى برای ایران کردند بیشتر بسازیم تا مردم با تاریخ گذشته ایران بیشتر از گذشته آشنا شوند.