1

پُررویی؟!/علت تعطیلی کلاه‌قرمزی از زبان کاظم سیاحی صداپیشه جیگر

سینماروزان: هميشه اين‌جوري هست بعد از يكسري كارها مثل کلاه قرمزی كه مطرح مي‌شود و مردم دوستش دارند يكي يك دفعه پيدا مي‌شود تصميم مي‌گيرد جلويش را بگيرد، چون رويت زياد شده!!

کاظم سیاحی صداپیشه جیگر در مجموعه کلاه قرمزی با بیان مطلب فوق به روزنامه اعتماد گفت: اصلا احساس اعتماد به نفس نمي‌كردم كه من بلدم در گروه کلاه قرمزی و کنار ایرج طهماسب باشم و در ابتدا يك استرس و اضطراب عجيبي داشتم. بعد از مدتی تمرین تصميم گرفتم قید کار را بزنم؛ ما سالن پايين بوديم و آقاي طهماسب بالا بودند، يك خانه‌اي دربست بود من رفتم بالا، آقاي طهماسب چاي مي‌خوردند هيچ‌ وقت قيافه‌شان يادم نمي‌رود، گفتم اگر اجازه بدهيد من نيايم، چون احساس مي‌كنم كه به دردتان نمي‌خورم. آقاي طهماسب در آن لحظه گفت ما آنقدر حرفه‌اي هستيم كه اگر كسي به درد ما نخورد خودمان مي‌گوييم نيايد، شما بيا. گفتم باشه، رفتيم سر كار، معمولا اين‌طوري است كه عروسك‌هاي جديد ديرتر اضافه مي‌شوند. من مي‌رفتم سر كار بچه‌ها مي‌گرفتند كار مي‌كردند من هنوز نمي‌دانستم آيا قرار است صداي جيگر را من بگويم جيگر كه اصلا اسم نداشت. جيگري وجود نداشت.

سیاحی ادامه داد: عروسك جیگر آمده بود و بعد از يك هفته گفتند كاظم بيا بنشين عروسك هم بياريم، صدا را گفتم قبول كردند. قرار بود جيگر يكسري جملات منفي بگويد نمي‌خواهم، نمي‌خورم، يكي از خصوصيات جذابي سر كار آقاي طهماسب وجود دارد همه‌ چيز آنقدر زنده و در لحظه اتفاق مي‌افتد براي همين است كه تماشاچي باور مي‌كند عروسك‌هاي آقاي طهماسب وجود دارند .شما در موقعيت در لحظه قرار مي‌گيريد، متني به آن شكل وجود ندارد، ايده وجود دارد، ايده از اين نظر كه الان اين كار را بكنيم ولي اينكه من چه بگويم به عنوان ديالوگ ريز اين اصلا وجود ندارد.

كه جيگر وارد شد. من مي‌گفتم الان بايد چه بگويم؟ به من گفتند تو سعي كن كمتر حرف بزني، آخرين لحظه گفتم اسمم چي باشد؟ هر كسي چيزي گفت در نهايت آقاي طهماسب گفتند اسمش جيگر باشد. من گفتم جگر، گفت نه جيگر اسمش جيگره.

روایت کاظم سیاحی از دلیل تعطیلی کلاه قرمزی
روایت کاظم سیاحی از دلیل تعطیلی کلاه قرمزی

او افزود: طهماسب جلوتر را ديده بود. براي همين صد درصد خودم را مي‌سپردم به آقاي طهماسب، يواش يواش شخصيت جيگر شكل گرفت كه به نظر من سال اول فقط يك حضور داشت از سال‌هاي بعدش بود كه اتفاق بهتري افتاد و كاراكتر شكل گرفت همان كه دوست نداشتند به او گفته بشود بعد مي‌گفت جيگرم و اينكه مي‌گفت جيگرم همين كه دوست نداشت به عنوان خر معرفي بشود و اينكه دوست داشت اسب باشد.

سیاحی درباره تعطیلی کلاه قرمزی گفت: هميشه اين‌جوري هست بعد از يكسري كارها كه مطرح مي‌شود مردم دوستش دارند يكي يك دفعه پيدا مي‌شود تصميم مي‌گيرد جلويش را بگيرد، چون رويت زياد شده! به اين‌گونه كه اگر اين نباشه هم اتفاق خاص و ويژه‌اي نمي‌افتد. اصلا مهم نيست يكسري آدم اين را دوست دارند، اصلا مهم نيست، مهم اين است كه حرف يك نفر به كرسي بنشيند چون فکر می‌کند بدون اين هم مي‌شود زندگي كرد و برایش مهم نيست براي آنكه مردم یک مجموعه را دوست داشته باشند بیست سال زحمت كشيده شده!




تخریب بیلبورد ایرج طهماسب!‌؟+عکس

سینماروزان: ایرج طهماسب بعد از چند سال فاصله با تلویزیون، نوروز۱۴۰۱ با #سریال_مهمونی به شبکه خانگی می‌آید و هنوز سریال عرضه نشده، بیلبورد آن تخریب شده!

یکی از بیلبوردهای #مهمونی در مرکز پایتخت دچار حریق شده و معلوم نیست این تخریب به‌واسطه چهارشنبه سوری بوده یا دلیل دیگری دارد!؟

#مهمونی یک کار عروسکی کاملا مفرح است که از طریق #نماوا عرضه می‌شود و اینکه بیلبورد سریالی از ایرج طهماسب که همواره بی‌حاشیه کار کرده گرفتار تخریب می‌شود جای پرسش دارد؟

تخریب بیلبوردهای تبلیغاتی محصولات فرهنگی در سالهای اخیر چندان باب نبود و آخرین بار بنر آثاری همچون #سالوادور…، #طبقه_حساس و #هستی گرفتار تخریب‌های مقطعی شده بود.

#مهمونی به تهیه‌کنندگی حسن خدادادی و کارگردانی ایرج طهماسب در ایام عید از طریق نماوا و روبیکا ارائه می شود و به نظر می‌رسد با توجه به استقبالی که از آثار قبلی طهماسب و بخصوص کلاه قرمزی ارائه شده بود، سریال تازه هم مورد توجه قرار خواهد گرفت…

تخریب بیلبورد سریال مهمونی ساخته ایرج طهماسب
تخریب بیلبورد سریال مهمونی ساخته ایرج طهماسب




بدون شرح از اظهارات تئوریکال ایرج طهماسب ⇐فیلمنامه مانند نامه نوشتن است!!!/کسی در فیلمسازی موفق می‌شود که هرچه از کودکی دیده را تبدیل به فیلم کند!!!/به سینمایی که بین کمدی و تراژدی قرار می‌گیرد، “درام” می‌گویند!!!/هر فیلمی که شما را به فکر می‌اندازد، سینمای “درام” است که در ایران بسیار تولید می‌شود!!!/ژانر به مشاغل برمی‌گردد(!!!) و به تعداد مشاغل، گونه‌های مختلف فیلمسازی داریم!!!/فیلمی که در آن نظامی‌ها باشند، فیلم “جنگی” است!!!/ اگر کابوی‌ها در فیلم حضور داشته باشند، “وسترن” است!!!/وقتی ژانرهای فیلم باهم ترکیب می‌شوند به آن “گروتسک” گفته می‌شود!!!

سینماروزان: ایرج طهماسب که نامش پای برند ماندگار “کلاه قرمزی” آمده است به تازگی در ورک‌شاپی مجازی اظهاراتی تئوریکال درباب سینما خطاب به نوجوانان مطرح کرده؛ اظهاراتی که بدون هیچ گونه شرحی فقط باید آنها را از نظر گذراند.

طهماسب ‌در صحبت‌های خود در این نشست گفت: دو شکل سینما داریم؛ یکی از اشکال آن مستند است که به مسائل واقعی می‌پردازد، مورد بعدی سینمای داستانی است. همچنین سینمای رایج هم داریم که واقعی نیست و بیشتر به نکات موجود در زندگی‌مان اشاره دارد. شما به عنوان یک فیلمساز باید مسیر حرکت‌تان را به سمت هرکدام از آن‌ها تغییر دهید. یکی از کارهای شما این است که روش و راه خودتان در شکل قصه گفتن را پیدا کنید.

او در تشریح انواع سینما توضیح داد: گونه‌های فیلمسازی بسیار ساده به وجود آمده است. سینمای تراژدیک، سینمایی است که به سمت بدی‌ها حرکت می‌کند. در سینمای کمدی همه چیز خوب است و به سینمایی که بین این دو قرار می‌گیرد، درام می‌گویند!!! سینما از حال انسان‌ها شکل گرفته است. اگر می‌خواهیم فیلم بسازیم باید ببینیم حالمان چطور است وچه چیزی را می‌خواهیم انتقال بدهیم. هر فیلمی که شما را به فکر می‌اندازد، سینمای درام است که در ایران بسیار تولید می‌شود!!! برای فیلمساز شدن مهم است که از قبل راجع به آن فکر کنیم.

طهماسب با اشاره به انواع ژانر بیان کرد: ژانر به مشاغل برمی‌گردد!!! فیلمی که در آن نظامی‌ها باشند، فیلم جنگی است!!! اگر کابوی‌ها در آن حضور داشته باشند، وسترن است!!! به تعداد مشاغل گونه‌های مختلف فیلمسازی داریم. وقتی ژانرهای فیلم باهم ترکیب می‌شوند به آن گروتسک گفته می‌شود!!!

او در توصیه‌ای به نوجوانان علاقمند به فیلمسازی بیان کرد: برای نوشتن به شما پیشنهاد می‌کنم که مانند نویسنده‌های بزرگ ننویسید. فیلمنامه مانند نامه نوشتن است(!!!) که  در آن شرح حال برای دیگران عنوان می‌شود و سناریو نام حرفه‌ای آن است که برای گروه تولید نوشته می‌شود!!! توصیه می‌کنم راجع به کسی یا چیزی بنویسید که آن را می شناسید. اصل کار شما به عنوان هنرمند دادن پیام یا آموزش نیست بلکه به این فکر کنید، چیزی که می‌نویسید برای مخاطب جالب باشد. مخاطب به دنبال سرگرمی است. فیلمنامه خوب چیزی است که با خواندن آن لذت ببرید و تمام تصویرهایش را تداعی کنید. هنرمند به کسی می‌گویند که خودش است. اگر خودتان باشید فیلمساز موفقی می‌شوید. نباید ادای کسی را دربیاورید. قهرمان فیلم شما باید در زندگی واقعیتان وجود داشته باشد.

ایرج طهماسب اظهار داشت: کارگردانی یکی از کارهای سخت است و کارگردان بد می‌تواند یک فیلمنامه را خراب کند. کارگردان باید در تمام موارد متخصص بوده و با صدا و تصویر به شکل عالی آشنایی داشته باشد. شما باید راجع به افراد در فیلمتان حرف بزنید. همه نکات در فیلمسازی مهم است. سینما تلفیق تصویر و صداست و اگر به این دو مسلط شوید، موفق می‌شوید. فیلمسازی را از دنیای اطرافتان شروع کنید. همچنین کار عروسکی نیاز به دوره‌ و کلاس‌ دارد و باید یاد بگیرید که عروسک با انسان فرق داشته و دنیای خودش را دارد.

او ادامه داد: آخرین نفری که در پروژه فیلمسازی وجود دارد، ادیتور است. او کسی است که پازل چیدن را خوب می‌داند. کارگردانی که پازل فیلمسازی را بلد نباشد، سراغ ادیتور می‌رود. شما باید برای شخصیتی که می‌سازید، تلاش کنید تا شخصیتتان ماندگار شود.

طهماسب تاکید کرد: دنیای انیمیشن خیال‌انگیز است. کارتونی که تلاش می‌کند تا شبیه  فیلم شود، وقت خودش را تلف کرده است. فرق فیلم کوتاه و بلند در این است که موضوع فیلم کوتاه کم است. مقصد و یا هدفی که انتخاب می‌کنید، بلندی و یا کوتاهی فیلم شمارا تعیین می‌کند. همانطور که یاد گرفته‌ایم حرف بزنیم، باید فیلم بسازیم و  به این مقوله نگاه جدی نداشته باشیم. موضوع فیلمسازی در اطرافمان زیاد است اما به آن توجه نمی‌کنیم. البته که نداشته‌های‌مان می‌تواند موضوع فیلمسازی باشد. هدف این است که شما خودتان باشید و شبیه دیگری نشوید.

او با اشاره به نکاتی در فیلمسازی افزود: فیلم صنعتی جزو سینمای مستند است و فیلم‌های تجاری در گروه سینمای سرگرمی قرار می‌گیرند. شما باید ایده اولیه را در دفتر بنویسید. هر نکته‌ای که شما را ذوق زده می‌کند، یادداشت کنید و آن را پرورش دهید.  موضوع بعدی توجه به «پیرنگ» است که رنگ و لعاب فیلم را تشکیل می‌دهد. همچنین به یاد داشته باشید که بهترین فیلم این است که هرچند وقت یک بار جزئیاتش یادتان بیاید. کسی در فیلمسازی موفق می‌شود که هرچه که از کودکی دیده را تبدیل به فیلم کند!!!




چرا با وجود این همه جشنواره و دانشگاه و موسسه آموزشي، جایی برای استفاده از امثال طهماسب و جبلی نیست؟؟

سینماروزان/مسعود احمدی: چند روز قبل بيست‌ودومين دوره جشنواره بين‌المللي قصه‌گويي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان با تجليل از ايرج طهماسب به پايان رسيد. هنرمندي كه در تمام سال‌هاي فعاليتش نشان داده تمايل چنداني به خودنمايي‌هاي مرسوم دنياي هنر، به ويژه سينما، تلويزيون و تئاتر (حرفه‌هايي كه عمري در آنها موي سپيد كرده) ندارد.

به گزارش سینماروزان  شما يك گفت‌وگوي جدي با روزنامه يا مجله هم از طهماسب سراغ نداريد؛ از دوست ديرينش حميد جبلي هم همين طور. همه مي‌دانيم با فضاي مجازي و شلتاق‌هاي معمول جماعت در اين فضا هم ميانه‌ ندارد.

با عروسك‌هاي خاطره‌ساز «آقاي كلاه قرمزي» و «آقاي پسرخاله» و ديگران، سالي يك بار در نوروز – اگر بگذارند- مهمان خانه‌ها مي‌شود و دوباره به سكوت و كنج دنج خود بازمي‌گردد، مي‌رود تا سال بعد. در همين مراسم تجليل هم كه اشاره كردم، با وجود حضور اكثر همكاران و دوستدارانش، وقتي روي صحنه رفت فقط يك جمله گفت: «خجالت مي‌كشم كه روي صحنه مي‌ايستم و شما تشويقم مي‌كنيد و از اين بابت بسيار ممنونم.»

اين خلوت‌گزيني طهماسب به حدي بوده كه اصولا در فضاهاي عمومي هم كمتر ديده شده، نه پاي بيانيه‌اي را امضا كرده و نه تابلوي پشتيباني از فلان جريان سياسي را بالاي سر برده است. در اين‌باره قضاوتي ندارم، نمي‌توانم داشته باشم كه حريم خصوصي است؛ بلكه نوشتم تا سوالي مطرح كنم. پيش از طرح پرسش، اشاره به اين نكته هم خالي از لطف نيست كه بي‌شك، چنين مرام و مسلكي را بايد به خيلي‌ها توصيه كنيم. سكوت و كار. به قولي: درخت هرچه پربارتر افتاده‌تر.

ماجرا از كجا مهم شد؟ از وقتي متوجه شدیم طهماسب كارگاه يك‌روزه‌اي با عنوان «كارگرداني تلويزيوني عروسكي» برگزار كرده است. نزديك به 200 نفر از دانشجويان و علاقه‌مندان تئاتر عروسكي در پرديس باغ ملي دانشگاه هنر تهران در اين كارگاه حضور داشته‌ و به گپ و گفت پرداخته‌اند. مدرس كارگاه هم پيرامون تفاوت «موضوع» و «مفهوم» براي دانشجويان جوان صحبت كرده است.

گزارش شده كه «كارگردان كلاه قرمزي رسالت هنرمند را پرداختن به موضوع دانست و دريافت مفهوم را برداشت مخاطب قلمداد كرد.» او از علاقه‌مندان هنر عروسكي مي‌خواهد «به جاي انديشيدن به مباحث كلي روي جزييات تمركز كرده و با مطالعه شخصيت‌هاي پيرامون خود شخصيت‌شناسي را به عنوان عنصري مهم در فعاليت هنري خود در نظر گيرند.» ايرج طهماسب ضمن دعوت دانشجويان به تقليد در آغاز مسير فعاليت هنري از آنان خواست در ادامه فعاليت حرفه‌اي اتفاقا از تقليد پرهيز كرده و جايگاه خود را به عنوان هنرمند مولف مشخص كنند.

درد چيست؟ اينكه با وجود همه ظرفيت‌هاي موجود در تئاتر عروسكي، همچنان رشته‌ تخصصي دانشگاهي در اين زمينه نداريم و اين غم‌انگيز است. فقدان رشته دانشگاهي به كنار، چرا از اين چهره‌ها براي برگزاري كارگاه‌هاي تخصصي عروسكي دعوت نمي‌شود؟ اين همه جشنواره و سالن تئاتر دولتي و خصوصي و موسسه آموزشي تئاتري چطور به سادگي چنين كيفيتي را ناديده مي‌گيرند؟ حضور 200 دانشجو به خودي خود نشان مي‌دهد بچه‌ها چه اندازه تشنه كسب تجربه‌ هنرمنداني مانند ايرج طهماسب، حميد جبلي، رضا بابك، مرضيه برومند و ديگران هستند.




مرضیه برومند در یک مراسم رسمی اظهار داشت⇐ایرج طهماسب، بداخلاق و «لایتچسبک» است!!

سینماروزان:  بدحسابی بر سر تسویه حساب کامل با عوامل آخرین فصل مجموعه «کلاه قرمزی»، تولید فصلی تازه از این مجموعه را با کلی اما و اگر مواجه کرده است و در عین حال بازپخش فصول قدیمی «کلاه قرمزی» به بهانه‌های مختلف، همچنان مخاطب پسند است.

در این اوضاع اینکه یکی از قدیمی‌ترین همکاران ایرج طهماسب کارگردان «کلاه قرمزی» از وی به عنوان بازیگری بداخلاق یاد کند عجیب است؟؟ خیر! مرضیه برومند کارگردانی که تجربه همکاری با طهماسب را در «آرایشگاه زیبا» داشته در اختتامیه جشنواره قصه‌گویی در کنار ویژگیهای مثبت طهماسب از جدیت وی در کار سخن گفت.

مرضیه برومند که به دنبال تولید «سرزمین بود و نبود» با حمایت فارابی است، در اختتامیه جشنواره قصه گویی در کانون پرورش فکری کودک و نوجوان بیان داشت: امیدوارم عدالت بهتر در کشور ما رعایت شود و مردم ما مسئولان دلسوزتری داشته باشند و مسئولان از مردم فاصله نگیرند. این‌جا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است و من کارم را از این‌جا با رضا بابک و بهرام شاه‌محمدلو شروع کردم.

برومند با اشاره به طهماسب ادامه داد: جوانی محجوب در آن سال‌های کانون، در کلاس‌های تئاتر شرکت می‌کرد و امروز یکی از بزرگترین هنرمندان این مملکت است. او در «مدرسه موش‌ها» عروسک‌گردان و صداپیشه بود و در سریال «آرایشگاه زیبا» با هم همکاری کردیم. این بازیگر بداخلاق و «لایتچسبک» است، اما برایم عجیب است که مردم تا این حد او را دوست دارند. اکنون هم خبر ندارد که قرار است از او تقدیر شود.

در خلال شرح ویژگیهای طهماسب توسط برومند، صداپیشگان مجموعه پرمخاطب «کلاه‌قرمزی» از جمله احسان کرمی و کاظم سیاحی در قالب صدای عروسک‌های «عزیزم ببخشید» و «جیگر» با برومند هم‌صحبت شدند. سپس با پخش موسیقی فیلم «کلاه‌قرمزی»، ایرج طهماسب روی صحنه آمد و با لبخندی همیشگی، فقط این سه جمله را گفت: خجالت می‌کشم که روی صحنه می‌ایستم و شما تشویقم می‌کنید و از این بابت بسیار ممنونم.




ادعای یک رسانه اصولگرا⇐فصل تازه «کلاه قرمزی» با افت شدید مخاطب روبرو شد

سینماروزان: فصل تازه «کلاه قرمزی» که به دلیل عدم توافقات مالی میان تهیه کننده و سازمان با یک سال تأخیر روی آنتن رفت به دلایل مختلف که اصلی ترین آن، منقضی شدن تاریخ مصرف شوخیهای آن بود نتوانست چنان که باید مورد توجه قرار گیرد؛ بماند که ممیزی بیش از حد برخی شخصیتهای تازه وارد نظیر «داداش گلم» هم ریتم سریال را گرفت.

روزنامه اصولگرای «جوان» در گزارشی تحلیلی پیرامون «کلاه قرمزی» با زیر سوال بردن اظهارات مدیر گروه کودک شبکه دوم که همچنان از مخاطبان بالای این سریال گفته ادعای افت شدید مخاطب این سریال را بیان کرده است.

متن تحلیل روزنامه «جوان» را بخوانید:

به نظر مي‌رسد مجموعه «كلاه قرمزي» به يك بازنگري جدي نياز دارد. نگاه باري به هر جهت و بدون آسيب شناسي نه تنها موجب توقف روند رو به رشد جذب مخاطب اين برنامه شده بلكه منجر به افت شديد مخاطب اين برنامه شده است.

يكي از عمده‌ترين ضعف هايي كه برنامه نوروزي «كلاه قرمزي» از آن رنج مي‌برد، افزايش بي‌مورد و افراطي كاراكترهاي عروسكي است. الاغي كه مدام عبارت «جيگرم جيگرم» را تكرار مي‌كند و بدون شخصيت پردازي مناسب صرفاً براي پر كردن تصوير استفاده مي‌شود و كاراكترهاي عروسكي ديگري كه به همين منوال حضوري حاشيه‌اي دارند و مخاطب که اساساً نمي‌تواند ارتباط درست و منطقي با آنها برقرار كند در اين باره بي‌تأثير نيستند.

اين افزايش افراطي كاراكترها سبب شده تا اصلي‌ترين عروسك يعني كلاه قرمزي نيز به دليل شلوغي صحنه به حاشيه برود. اين به حاشيه رفتن گريبان عروسك‌هاي ديگر را هم گرفته است. فاميل دور، پسرخاله و آقوي همساده نيز امسال عيد اصلاً ديده نشدند، چون كلاه قرمزي با مجموعه‌اي از عروسك‌هايي كه دور هم فقط مزه پراكني‌هاي گاه و بي‌گاه دارند مواجه بود و شخصيت‌ها اجازه ارائه مناسب نداشتند.

در واقع اشتياق زائد براي افزايش كاراكترها بدجور بلاي جان اين مجموعه شده است. اين رويكرد اگرچه با اضافه كردن چند عروسك از جمله فاميل دور و آقوي همساده در سال‌هاي پيش جواب داده بود اما روند افراطي در اين مورد به پاشنه آشيل كلاه قرمزي تبديل و باعث شد امسال مخاطبان برنامه‌هاي ديگر را به كلاه قرمزي ترجيح دهند.

اما مدير گروه كودك و نوجوان شبكه 2 سيما اخيراً از كلاه قرمزي به عنوان مجموعه‌اي پرطرفدار و محبوب ياد كرده است! آذرميدخت آذرهوش ظاهراً از وضعيت ريزش مخاطب اين مجموعه در ايام نوروز آگاهي ندارد يا خود را در اين باره به تغافل مي‌زند. وي مي‌گويد: «هنوز آمار رسمي از ميزان مخاطبان مجموعه‌ «كلاه قرمزي» به دستمان نرسيده است اما اگر خودتان يك پرس و جوي ساده هم از اطرافيان انجام دهيد، متوجه مي‌شويد كه اين مجموعه‌ نمايشي هنوز از محبوب‌ترين برنامه‌هاي تلويزيون است!»

آسيب شناسي مجموعه تلويزيوني كلاه قرمزي از بايسته‌هايي است كه مديران شبكه 2 سيما بايد آن را جدي بگيرند. حذف چند كاراكتر عروسكي و تمركز روي عروسك‌هاي محبوبي چون فاميل دور و آقوي همساده مي‌تواند مخاطبان از دست رفته اين مجموعه را با آن آشتي دهد.




توقیف زودهنگام عروسک آوازه‌خوان «کلاه قرمزی» همزمان با مجاز شدن ابراهیم تاتلیس در رسانه ملی؟+فیلم

سینماروزان: بعد از معرفی کاراکتر عروسکی «داداش گلم» در قسمتهای ابتدایی «کلاه قرمزی» و آوازخوانی موزون این عروسک دیگر حضوری پررنگ از این عروسک در سریال ندیدیم.

به گزارش سینماروزان آیا آوازخوانی پشت به دوربین این عروسک با صدای علیرضا ناصحی که ریشخندی تلقی شد به سانسور ساز در رسانه ملی، عامل توقیف نمایش این عروسک بامزه شده؟؟

این اتفاق در حالی رخ داده که در فصل پنجم سریال «پایتخت» محصول سازمان اوج هم صدای ابراهیم تاتلیس شنیده شده و هم قطعه «آخرین بار» از آثار مشهور ابراهیم حامدی یا همان ابی بازخوانی شده و هم یکی از بازیگران جم کاملا «سر باز» جلوی دوربین رفته بود.

بد نیست بدانید «داداش گلم»توقیفی پیرمردی خجالتی است که هرگاه از او میخواهند آواز بخواند پشت به دوربین کرده و طوری که سازش دیده نشود(!!) میخواند؛

«داداش گلم» عاشق تصنیف فولکلور «من میرم شیراز شیراز اصفهون…» است و با هر افتتاحیه ای که شروع کند به آوازخوانی در نهایت میرسد به همین که «من میرم شیراز شیراز اصفهون…»

برای تماشای بخشی از آوازخوانی «داداش گلم» در «کلاه قرمزی» اینجا را ببینید.




تمسخر سانسور تلویزیونی ساز در «کلاه قرمزی»؟؟+عکس

سینماروزان: در فصل تازه «کلاه قرمزی» که در نوروز97 روی آنتن رفته کاراکتری به نام «داداش گلم» وارد داستان شده؛ کاراکتری که رفیق فابریک «آقوی همساده» است.

به گزارش سینماروزان «داداش گلم» پیرمردی خجالتی است که هرگاه از او میخواهند آواز بخواند پشت به دوربین کرده و طوری که سازش دیده نشود(!!) میخواند؛

«داداش گلم» عاشق تصنیف فولکلور «من میرم شیراز شیراز اصفهون…» است و با هر افتتاحیه ای که شروع کند به آوازخوانی در نهایت میرسد به همین که «من میرم شیراز شیراز اصفهون…»

آوازخوانی «داداش گلم» با حسادت «ببعی» روبروست که او هم اغلب به فرنگی آوازهای احساسی میخواند.

کلاه قرمزی-داداش گلم
«داداش گلم»(چپ) پشت به دوربین در حال آوازخوانی در «کلاه قرمزی»



اظهارات خواندنی حمید جبلی در تازه‌ترین گفتگویش⇐من و طهماسب شاگرد حسین علیزاده بودیم/نيم درصد سرانه مطالعه کشور سهم بچه‌هاي كانون است!/در «محله بهداشت» به دنبال این بودیم که بچه‌ها برای یک ساعت هم که شده از واقعیت جنگ دور شوند/دو راه داریم؛ يا سوار ماشين نشويم و الاغ بخريم یا آن که از تمام مظاهر تکنولوژی و از جمله ماهواره به خوبی استفاده کنیم/هيچ سايتي ندارم!!!/سال ۷۰ محمدرضا هدایتی را زمانی که نوجوان بود در زاهدان پیدا کردم

سینماروزان: حمید جبلی از جمله هنرمندان شکوفاشده در بعد از پیروزی انقلاب است که کوشیده از نویسندگی تا کارگردانی و بازیگری و البته عکاسی را تجربه کند.

به گزارش سینماروزان ملموس‌ترین میراث هنری جبلی و زوج هنریش ایرج طهماسب «کلاه قرمزی» است که آخرین فصلش به دلایل مالی نوروز امسال روی آنتن نرفت و هیچ بعید نیست روانه آنتن نوروز97 شود.

حمید جبلی که از جمله هنرمندان رشد یافته در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است با اشاره به نقش کانون در پرورش طیفی متنوع از هنرمندان به «اعتماد» گفت: در زمينه‌ هنری هنرمندان شاخصي در همه رشته‌ها از سينما، تجسمي، موسيقي و… از دل كانون بيرون آمدند كه نمونه بارز آن مثلا در حوزه موسيقي آقاي محمدرضا عليقلي است. شايد الان كسي نداند كه ايشان در نوجواني‌اش فيلم ساخته و فيلمش در جشنواره بين‌المللي نوجوان جايزه اول را گرفته ولي الان آهنگساز است. يا مثلا من و طهماسب در گروه موسيقي شاگردان آقايان فرخ مظهري و حسين عليزاده بوديم و اگر الان اين موضوع را بگوييد، براي ديگران عجيب است و لابد انتظار دارند كه ما در اركستر كار كنيم. به هر حال بچه‌هاي آن دوره با همه رشته‌هاي هنري آشنا مي‌شدند.

جبلی ادامه داد: كساني كه در كانون بودند اگر هيچ تمايلي هم به كارهاي هنري پيدا نكردند و هرگز هم كار هنري نكردند، نخستين نكته‌اي كه در مورد آنها وجود دارد، اين است كه كتاب‌خوان مي‌شدند. يعني الان جزو افراد با مطالعه هستند. الان كه مي‌گوييم سرانه مطالعه ما اين اندازه زشت است، بايد توجه داشته باشيم نصف همان نيم درصد سرانه مطالعه و كتاب خواني هم سهم بچه‌هاي كانون است!

حمید جبلی با اشاره به سریالهای «محله بروبیا» و «محله بهداشت» که در دهه 60 در تولید آنها حضور داشت گفت: اوايل جنگ شرايط خيلي تلخ بود. شهرهاي جنوبي كه مستقيم وارد جنگ شده بودند و دوره‌هاي بمباران تهران هم خيلي تلخ بود. مثلا ناگهان مي‌گفتند به پناهگاه برويد و همه به پشت‌بام مي‌رفتند. به خصوص روحيه بچه‌ها خيلي خراب بود. آن زمان تلويزيون ما فقط شبكه يك و دو را داشت. شبكه دو عمدتا برنامه‌هاي آموزشي داشت و شبكه يك هم بيشتر خبر و اتفاقات جنگ را بازتاب مي‌داد. همه اينها براي بچه‌ها تلخي بود. اگر مي‌خواستيم وارد فضاي رئال و واقعي شويم، همه‌چيز تاريك و سياه بود. بنابراين تلاش كرديم با نوع لباس و آرايش مو… و حتي موضوعاتي كه مطرح مي‌كرديم، راهي بيابيم تا بچه‌ها براي يك ساعت هم كه شده، از واقعيت دور شوند. فكر مي‌كنم تنها كاري بود كه مي‌توانستيم انجام دهيم تا شرايط ذره‌اي براي بچه‌ها عوض شود. و همين گونه كارهاي ديگر را هم ادامه داديم و چون اصلا برنامه‌هاي ديگر توليد نمي‌شد، خيلي به ياد بچه‌هاي دهه ٥٠ و ٦٠ مانده است.

این بازیگر 59ساله نقطه نظرش درباره رواج دیجیتالیسم در زندگی امروزه را چنین بیان داشت: وقتي در فرانسه انقلاب صنعتي مي‌شود، كارخانه چرخ خياطي راه مي‌اندازند كه توليد انبوه كند. در آن دوره، شغل عده‌اي دوزندگي بود يعني كه خياط نبودند. خياط پارچه را مي‌بريد و عده‌اي مانند چرخ خياطي فقط آن را كوك مي‌زدند. اگر يادتان باشد در فيلم « ويلون زن روي بام»، خواستگار دختر كوچك، كه مريل استريپ نقش او را بازي مي‌كرد، خياط است و مي‌گويد آرزو دارم يك چرخ خياطي داشته باشم تا خيلي پولدار شويم! چون كاري را كه او در يك ماه انجام مي‌داد، چرخ خياطي يك روزه انجام مي‌داد. پس با ورود چرخ خياطي، دوزنده‌ها جلوي كارخانه توليد آن تظاهرات مي‌كنند و مي‌خواهند كارخانه را آتش بزنند چون معتقدند اين وسيله باعث از بين رفتن اين شغل مي‌شود. در صورتي كه اگر كارخانه را هم آتش مي‌زدند، نمي‌توانستند جلوي تكنولوژي را بگيرند. در كشور خودمان وقتي دوچرخه وارد مي‌شود، به عنوان يك چيز بد به آن نگاه مي‌كنند و با اين تفكر كه نشاني از شيطان است، با آن مقابله مي‌شود. راديو كه در ايران راه مي‌افتد، سازنده‌اش را به عنوان جاسوس روس مي‌گيرند! ما در ايران پخش راديو نداشتيم چون آن زمان فقط مي‌توانست راديوي مسكو را بگيرد. راديوي ديگري نبود. خبر مي‌دهند كه يك آقايي اين وسيله را درست كرده و تمايلات سياسي به شوروي دارد، پس اين يك دستگاه جاسوسي است! ماجراي خود نخستين راديو هم جالب است تقريبا اندازه يك اتاق بوده چون امكانات كه نداشته و… فكرش را بكنيد چقدر با راديو در دوره خودش مخالفت شد! خب اين تكنولوژي است كه ما بايد از آن استفاده بهينه كنيم. عمر من قد مي‌دهد كه به ياد آورم وقتي تلويزيون آمد، چقدر با آن مخالفت شد و مي‌گفتند در هر خانه‌اي تلويزيون هست، نمي‌شود در آن خانه نماز خواند! چيزي كه به سن شما برسد، ويديو است كه بايد آن را در بقچه حمام مي‌پيچيديم و فيلم وي‌اچ‌اس را در زير پيراهن‌مان پنهان مي‌كرديم. اول كه وي‌اچ‌اس هم نبود، بتا ماكس بود و… بعد ديدند ما هم مي‌توانيم از ويديو استفاده خوب داشته باشيم. و ديديم كه مجوز دادند و ويديو كلوپ‌ها راه افتاد و حالا اگر در خيابان هزار تا وي اچ اس هم بريزيد، كسي بر نمي‌دارد.

جبلی ادامه داد: كم كم سي دي آمد و يك قصه ديگر شروع شد تا رسيديم به ماهواره و دوباره ماجرا شروع شد كه اين ماهواره اخلاق را خراب و فرهنگ را نابود مي‌كند! درست است همه اينها مي‌تواند باشد ولي ما دو راه داريم؛ يا سوار ماشين نشويم و الاغ بخريم و راديو هم گوش ندهيم و برق هم استفاده نكنيم يا از تمام تكنولوژي كه بشر ساليان سال زحمت كشيده و اختراع كرده است، به عنوان مصرف‌كننده به خوبي استفاده كنيم. مگر الان كسي مي‌تواند بدون برق يا وسيله نقليه زندگي خوبي داشته باشد؛ آن هم در شهرهاي بزرگ يا مثلا خود همين موبايل كه امكاناتي دارد و مي‌تواند جان آدم‌ها را نجات دهد، نمي‌توانيم با آن بد باشيم. به نظر من بايد با تكنولوژي هماهنگ شد. مخالفت با آن كمي دگمي‌گرايي و بازگشت به عقب و در مورد خودم مي‌گويم به دليل نشناختن موضوع است. الان كه اين همه درباره كتاب صحبت مي‌شود، بايد به ياد آوريم وقتي ما درباره موضوعي تحقيق مي‌كرديم چقدر بايد كتاب مي‌خوانديم و به كتابخانه‌هاي مختلف مي‌رفتيم ولي الان با چند تا كليك مي‌توانيد خود كتاب را ببينيد. اصلا كتاب صوتي داريم و كتاب‌هايي كه در دنياي مجازي هست. بنابراين بايد فرهنگ تكنولوژي بيايد و از آن به درستي استفاده كنيم. ماهواره مي‌تواند بسيار مضر باشد. مثلا كانال نامناسبي كه بچه‌ها دور از چشم پدر و مادر ببينند و مسائل ناجوري به آنها منتقل شود. در كنارش مي‌توان يك كانال آموزشي مخصوص بچه‌ها داشت و آنان از همه‌چيزهاي خوب دنيا كه مناسب سن‌شان است، استفاده كنند. شما مي‌بينيد مثلا در مورد موبايل، وقتي كسي در كوه گير كرده و با موبايل مي‌تواند خبر دهد تا نجاتش دهند، خب اين خوبي اين وسيله است ولي اينكه بچه‌اي با دوستش خاطره‌گويي كند يا اگر راننده‌اي كه پشت فرمان است، با موبايل صحبت كند، يا اس‌ام‌اس بدهد، منجر به تصادف مي‌شود. اصلا داشتن اطلاعات غير كاربردي كه به درد ما نمي‌خورد، مضر است چون باعث مي‌شود آنچه را مورد نياز است، نتوانيم كسب كنيم. بنابراين فكر مي‌كنم استفاده درست از هر وسيله‌اي نه تنها هيچ ايرادي ندارد، بلكه مفيد هم هست. همان قصه چاقو است كه هم مي‌تواند غذا درست كند و گرسنه‌اي را سير كند و هم مي‌تواند باعث قتل و جنايت شود. خود چاقو كه معناي فرهنگي ندارد و ابزار است. دنياي مجازي هم مثل چاقو، نوعي ابزار است. البته اين را هم اضافه كنم كه هيچ سايتي ندارم.

این هنرمند خاطره جالبی را هم از آشنایی با محمدرضا هدایتی صداپیشه «پسرعمه زا» این گونه بیان کرد: سال ٧٠ با برخي از دوستان رفتيم زاهدان و براي بچه‌هاي آنجا كلاس‌هاي فشرده سه ماهه گذاشتيم. يكي از كلاس‌ها هم عكاسي بود و آقاي محمدرضا هدايتي آن زمان نوجوان بود و من نسبت به او سن و سالي داشتم و جالب است كه خودش آن دوره را به ياد دارد كه هر روز به بازار و مناطق مختلف مي‌رفتيم و بچه‌ها عكاسي مي‌كردند و بعد از عكس‌هاي خود بچه‌ها نمايشگاهي گذاشتند. به من هم اصرار كردند خودت هم نمايشگاهي بگذار. فكر كردم اين عكس‌هايي كه گرفته‌ام كه از زندگي خودشان است و ديدنش در آن نمايشگاه عكس، جذابيتي نداشت و خودشان مي‌توانستند چنين عكس‌هايي بگيرند. اما مجموعه‌اي داشتم مال سال ٦٧ از ماسوله. آمدم تهران و نگاتيوهاي آن را بردم زاهدان و چاپ كردم و نمايشگاهي گذاشتيم در شهر زاهدان كه عكس‌ها آنجا ماند و قرار شد عكس‌ها را به شهرهاي ديگر هم ببرند.

 




چرا نخستین کتاب «آقای مجری» توقیف شد؟⇐ایرج طهماسب: چیزهایی گفتند که سخیف بود!+طعنه این هنرمند به دیگر همکارانی که کتاب بیرون داده‌اند

سینماروزان: ایرج طهماسب که در کنار حمید جبلی یکی از خالقان اصلی مجموعه «کلاه قرمزی» است هرچند امسال به دلیل عدم توافق مالی تهیه کننده با صداوسیما نتوانست شاهد عرضه «کلاه قرمزی96» در تلویزیون باشد اما به جایش در عرصه نشر فعال شده و مجموعه داستانی به نام «سه قصه» را از طریق نشرچشمه به بازار عرضه کرده است.

به گزارش سینماروزان «سه قصه» برخلاف نامش شامل چهار داستان «بالشی پُر از پرِ سفید»، «خروس سفید»(فصل اول، فصل دوم، فصل سوم)، «ماه بر پیشانی» و «سرگذشت فنچ ها» از نوشته های ایرج طهماسب است و دلیل اصلی اینکه 4 داستان در کتاب قرار داده شده محک آنهایی است که واقعا کتاب را خوانده اند نه آن که به خواندن روی جلد اکتفا کرده اند!

ایرج طهماسب درباره چرایی آمدن به سمت و سوی نویسندگی به «چهلچراغ» گفت: نوشتن دغدغه من است. مسأله من است و با اینهایی که چاپ کردم مسأله دارم یعنی چیز سبکی نیست و فقط برای یک مرحله خاص نیست

طهاسب با طعنه به دیگر بازیگران یا کارگردانانی که در سالهای اخیر به انتشار نوشته هایشان در قالب کتاب پرداخته‌اند بیان داشت: اکثرا خاطره نویس هستند!!! در صورتی که کدام یک از داستانهای «سه قصه» شبیه من است؟ فرض بگیریم اسمم را از روی این کتابها بردارم و یک اسمهای دیگری بگذاریم روی قصه ها. کدام شان به من نزدیکتر است؟

«آقای مجری» مجموعه «کلاه قرمزی» درباره لذت نوشتن اظهار داشت: من با نوشتن آرامش پیدا کردم. با نقاشی هم خیلی آرامش می گیریم. نقاشی هم می کنم و قرار بود نمایشگاه بگذارم. هرآنچه که مربوط به هنرهای نمایشی باشد مرا آرام میکند و برایم لذت بخش است.

«سه قصه»طهماسب علیرغم آن که توسط علاقمندان ادبیات مورد توجه قرار گرفته اما عجیب آنجاست که بعد از چاپ سوم، توقیف شده است. به گزارش سینماروزان ایرج طهماسب درباره اینکه بالاخره این گرفتاری چطور حل خواهد شد گفت: دارند مکاتبه میکنند که حل شود. ناشر که نشرچشمه باشد با آن اداره نظارت دارد صحبت می کند. به من یک چیزهایی گفتند ولی چون سخیف بود فکر میکنم که گفتنش بی مزه است. یعنی نه در شأن وزارت ارشاد است و نه در شأن ناشر. اصلا راجع بهش صحبت نکنیم بهتر است ولی فکر میکنم مسأله قابل حل است.

طهماسب 58 ساله پیرامون اینکه همه او را به خاطر «کلاه قرمزی» می شناسند و نقش آن در نویسندگی اظهار داشت: گفتم این را بدهم بیرون که همه بدانند این آقا که با یک عروسک حرف میزند فقط با یک عروسک حرف نمیزند. بلکه خیلی مسیرها را رفته و خیلی چیزها را یاد گرفته است. مثلا در دیالوگ نویسی ما خیلی ساده هرچه از دهانمان درمی آید می نویسیم در صورتی که دیالوگ نویسی دنیای بسیار بزرگیست که آدم باید کشفش کند.

این هنرمند با گلایه از اینکه فیلمنامه نویسی را یک گونه ادبی نمی دانند اظهار داشت: من می نویسم اما چون بیشتر کار تصویر میکنم هر چه که می‌آید تبدیل به فیلمنامه میشود. فیلمنامه را هم متأسفانه در ایران جدی نمی گیرند یعنی هیچ کس فیلمنامه را یک اثر ادبی نمی داند و بررسی اش نمیکند… الان شما که کتاب می نویسید ماندگار میشود اما فیلمنامه این طور نیست. باید کسانی پیدا شوند و فیلمنامه ها را به عنوان گونه ادبی بررسی کنند تا مشخص شود اینها هم چیزهای جالبی است و نه تنها سرسری نوشته نشده که کاملا با دقت نوشته شد.

سه قصه-ایرج طهماسب
سه قصه-ایرج طهماسب



محمدرضا هدایتی صداپیشه «پسرعمه‌زا» بیان داشت⇐در «کلاه قرمزی» هیچ متن نوشته‌شده‌ای وجود ندارد و همه چیز براساس بداهه است!!/در «کلاه قرمزی۹۶» دو شخصیت جدید حضور دارند

سینماروزان: عدم توافق مالی میان تهیه‌کننده «کلاه قرمزی» و تلویزیون باعث شد «کلاه قرمزی96» به نوروز96 نرسید و در ادامه تلاش تهیه کننده «کلاه قرمزی» برای ارائه «کلاه قرمزی96» به شبکه خانگی هم بخاطر مالکیت تلویزیون بر کار به جایی نرسید و اینها در حالی بود که عوامل مجموعه هم هرازگاه در صفحات اجتماعی به مشکلات مالی پیش آمده به خاطر بلاتکلیفی مجموعه سخن گفتند.

به گزارش سینماروزان محمدرضا هدایتی بازیگر تلویزیون و سینما که در «کلاه قرمزی» صداپیشگی کاراکتر «پسرعمه‌زا» را برعهده دارد به تازگی ادعاهای جالبی را درباره «کلاه قرمزی» بیان کرده و از جمله اینکه هیچ متنی در کار وجود ندارد و همه چیز به صورت بداهه ضبط می‌شود.

هدایتی با اشاره به دشواریهای کار در «کلاه قرمزی» در «فرمول یک» بیان کرد: سخت ترین کاری که در زمینه هنر انجام داده ام، «کلاه قرمزی» است. با اینکه در استودیو روی زمین نشسته ایم، میکروفن عروسک گردان جلویمان است و منتظریم او کاری کند تا حرف بزنیم، اما چون هیچ متن نوشته شده ای نداریم، این سخت ترین کاری است که انجام داده ام.

هدایتی در پاسخ به اینکه واقعا «کلاه قرمزی» بدون متن ساخته می شود، ادامه داد: در «کلاه قرمزی» ما همواره یک موضوع داشتیم؛ مثلا قند جیگر گم شده و او ناراحت است و ما باید پیرامون این موضوع بداهه جلو می رفتیم.

وی همچنین با بیان اینکه اگر آقایان طهماسب و جبلی نبودند کلاه قرمزی 25 ساله نمی شد، گفت: درباره پسرعمه زا به من گفتند پسر عمه کلاه قرمزی است که از دِه آمده است. اول عروسک هم نداشتیم و من با عروسک دیگری تمرین می کردم. آقای طهماسب گفتند شبیه کلاه قرمزی حرف بزن. من تو دماغی حرف زدن او را داشتم و تکه کلام هایی مثل “هان” یا بلند حرف زدن و… بود که بعد از 20 روز تمرین به خواسته آقای طهماسب از این شخصیت باقی ماند.

این بازیگر افزود: چقدر خدا ما را دوست داشته که با آقای طهماسب کار می کنیم و چقدر خدا او را دوست داشته که با گذشت این همه سال، هنوز عروسکهای جدید و بامزه خلق می کند.

هدایتی در پاسخ به این سوال که این را قبول دارید که برخی می گویند این برنامه افت کرده، اظهار کرد: «کلاه قرمزی» کماکان می‌تواند ادامه پیدا کند. امسال هم اگر پخش می شد دو شخصیت جدید به برنامه اضافه شده بود. امیدوارم مشکلات حل شود و «کلاه قرمزی96» از تلویزیون پخش شود.

 




همبازی ایرج طهماسب در سینما درگذشت+عکس

سینماروزان: عطاءالله بهمنش گزارشگر و مفسر با سابقه ورزشی ایران به دلیل عوارض برآمده از سکته مغزی درگذشت.

به گزارش سینماروزان بهمنش از قدیمی ترین نویسندگان، مفسران و گزارشگران رسانه های ورزشی ایران بوده که فعالیت خود را از ابتدای دهه سی شروع کرد و نخستین گزارش زنده ورزشی رادیو را در سال ۱۳۳۷ انجام داد.

بهمنش نویسندگی را از دی ماه ۱۳۳۰ در مجله ورزشی «نیرو و راستی» شروع کرد. او در سال‌های ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۷ در نشریه امید ایران می‌نوشت و پس از آن نیز از نویسندگان اصلی هفته ‌نامه کیهان ورزشی به شمار می‌آمد و با نشریاتی همچون روزنامه اطلاعات، گلبانگ، روزنامه ری، ایران ورزشی نیز همکاری داشت. وی چند سال دبیر و نایب رئیس فدراسیون کشتی ایران بود.

عطاءالله بهمنش سابقه بازیگری هم داشت و از جمله در یکی از معدود درامهای ورزشی تاریخ سینمای ایران با عنوان «خط پایان» که محمدعلی طالبی آن را ساخته بود ایفای نقش کرده بود.

در «خط پایان» که فیلمنامه آن براساس طرحی از محمدعلی سپانلو شاعر معاصر نگاشته شده بود و غلامرضا موسوی تهیه کننده باسابقه علاوه بر مدیریت تولید به عنوان همکار سناریست حضور داشت، ایرج طهماسب نقش اصلی را بازی میکرد و بهمنش هم به عنوان یک گزارشگر باسابقه ایفای نقش کرده بود.

مرجان مدرسی خواهر برادران مدرسی و همسر ایرج طهماسب هم بازیگر زن فیلم بود.

عطاء بهمنش
عطاء بهمنش



واکنش قائم‌مقام شبکه دوم سیما به خبر عرضه«کلاه قرمزی۹۶» در شبکه خانگی⇐رایت «کلاه قرمزی» برای تلویزیون است/برای عرضه خانگی این مجموعه هیچ تعاملی با سازمان صورت نگرفته!

سینماروزان: متعاقب انتشار گزارشی با محوریت بدهی تهیه کننده «کلاه قرمزی96» به عوامل و بروز اعتراضات از سوی برخی عوامل(اینجا را بخوانید) خبری منتشر شد مبنی بر عرضه این سریال از طریق شبکه خانگی.

به گزارش سینماروزان انتشار آن خبر مواجه شد با طرح پرسشهایی مبنی بر اینکه آیا عرضه خانگی سریال با هماهنگی میان تهیه کننده و مالک اصلی «کلاه قرمزی» یعنی رسانه ملی بوده است؟(اینجا را بخوانید)

ساعاتی بعد از طرح آن پرسش از یک طرف سایت «نمایش خانگی» خبر داد که هیچ مجوزی برای پخش خانگی «کلاه قرمزی96» صادر نشده است(اینجا را بخوانید) و از طرف دیگر مدیر گروه کودک و نوجوان شبکه 2 سیما در گفتگو با «جوان» با رد خبر عرضه سریال در شبکه خانگی، مالکیت آن را برای تلویزیون دانست.

حالا حمیدرضا دیبایی قائم مقام شبکه دوم سیما نیز با تأیید مالکیت صداوسیما بر «کلاه قرمزی» به سینماروزان گفت: رایت «کلاه قرمزی» برای تلویزیون است و طبیعی است که اگر سریال بخواهد به شبکه خانگی عرضه شود باید تعاملات لازم با سازمان صورت گرفته باشد اما هیچ تعاملی در این زمینه صورت نگرفته است. اینکه چگونه بدون هماهنگی با سازمان بنا شده سریال به شبکه خانگی بیاید مشخص نیست.




هیچ مجوزی برای عرضه خانگی «کلاه قرمزی۹۶» صادر نشده+سکوت مدیران سیما در قبال این ماجرا

سینماروزان: درحالی که روز گذشته و بعد از آن که سینماروزان خبر از بدهی تهیه کننده «کلاه قرمزی96» به عوامل داده بود(اینجا را بخوانید) خبر رسید که این مجموعه به شبکه خانگی خواهد آمد پرسشهای مختلفی درباره چگونگی عرضه به شبکه خانگی طرح کردیم؛ مهمترین این پرسشها درباره چگونگی تعامل رسانه ملی با تهیه کننده برای عرضه خانگی بود و از آن مهمتر اینکه آیا مجوز خانگی عرضه صادر شده است یا نه.(اینجا را بخوانید)

متعاقب آن پرسشها سایت خبری-تحلیلی «نمایش خانگی» که رسانه ای مختص حوزه نمایش خانگی است با پیگیری ماجرا به نقل از یک منبع آگاه خبر داد که هیچ مجوزی برای نمایش خانگی «کلاه قرمزی96» صادر نشده و از آن سو مدیران سیما هم درباره این ماجرا هیچ موضع گیری نکرده اند.

متن گزارشهای «نمایش خانگی» در این باره را بخوانید:

حتی برای یک فریم «کلاه قرمزی۹۶» هم مجوز نمایش خانگی صادر نشده

در روزهای اخیر اعتراضات برخی از دست اندرکاران تولید «کلاه قرمزی۹۶» نسبت به عدم پرداخت دستمزدشان به سبب عدم روی آنتن رفتن این سریال از تلویزیون، در فضای رسانه ای بازتاب داشت.  همین اعتراضات بود که باعث شد به ناگاه خبری منتشر شود مبنی عرضه «کلاه قرمزی۹۶» از طریق موسسه تصویرگسترپاسارگاد در شبکه نمایش خانگی.

این خبر فارغ از طرح پرسشهایی مبنی بر تناقض برآمده از چگونگی واگذاری رایت در حالیکه عوامل طلبکار هستند، پرسشی دیگر هم به دنبال داشت و آن هم اینکه آیا مدیران رسانه ملی به عنوان صاحبان اصلی مجموعه در جریان واگذاری پخش «کلاه قرمزی۹۶» از شبکه خانگی هستند؟ این پرسش خود پرسشی دیگر را به دنبال دارد و اینکه آیا اصلا مجوزی از سوی اداره کل نمایش خانگی ارشاد برای عرضه این مجموعه صادر شده است؟

یک منبع آگاه در ارشاد با اشاره به اینکه هنوز هیچ درخواست مجوزی از سوی صاحبان «کلاه قرمزی۹۶» به آنها ارائه نشده به سایت «نمایش خانگی» گفت: حتی برای یک فریم «کلاه قرمزی۹۶» هم مجوز نمایش خانگی صادر نشده است و اینکه خبر عرضه سریال منتشر شده جای سوال دارد.

وی ادامه داد: اینکه چگونه بدون دریافت مجوز بنا شده سریال را پخش کنند، جای سوال دارد. بماند که در این گونه موارد باید همه مالکان کار که یکی از آنها هم مدیران تلویزیون هستند موافقت خود را برای عرضه خانگی رسما اعلام کنند.

طفره مدیران سیما از پاسخگویی درباره واگذاری میلیاردی «کلاه قرمزی۹۶» به شبکه خانگی

به تازگی خبری مبنی بر عرضه «کلاه قرمزی۹۶» درشبکه نمایش خانگی در تابستان سال جاری توسط موسسه تصویر گستر پاسارگاد انتشار یافت.

در همان ساعات ابتدایی انتشار این خبر در تماس با یک منبع آگاه در ارشاد از عدم صدور مجوز برای عرضه خانگی «کلاه قرمزی۹۶» خبر دادیم.

تغییر مدیوم پخش این سریال که مالک اصلی آن تلویزیون است، سوالاتی نظیر اینکه آیا مدیران شبکه دوم سیما رایت «کلاه قرمزی» را به سازندگان این اثر واگذار کردند شکل داد. سوالاتی که مستقیما به مدیران شبکه دوم که همواره سریال از این شبکه روی آنتن میرفته مربوط میشود.

تماس های خبرنگار «نمایش خانگی» با مدیران ارشد شبکه دوم سیما جهت رسیدن به صحت و سقم این خبر نتیجه خاصی در پی نداشت و به عبارت دیگر انگار فعلا مدیران مذکور تمایلی به صحبت در این ارتباط ندارند و به نوعی از زیر پاسخ به سوالات طفره می روند.

ماجرا چیست؟ آیا عرضه خانگی «کلاه قرمزی۹۶» که برخی کانالهای تگرامی از جابجایی رقمی میلیاردی برای این عرضه خبر داده اند، با هماهنگی مدیران شبکه دوم سیما بوده است؟

باید منتظر روزهای آینده ماند و موضع گیری رسمی آنها را دید…




کمتر از ۲۴ ساعت بعد از انتشار گزارش سینماروزان درباره بدهی تهیه‌کننده به عوامل⇐خبر آمد که «کلاه قرمزی۹۶» در شبکه خانگی منتشر می‌شود!⇔پرسش اول: پخش خانگی با کدام مجوز؟ آیا صداوسیما اجازه پخش داده؟⇔پرسش دوم: رایت خانگی با چندمیلیارد واگذار شده؟⇔پرسش سوم: اگر رایت خانگی واگذار شده چرا دستمزد عوامل پرداخت نشده؟

سینماروزان: کمتر از 24 ساعت بعد از انتشار گزارشی در سینماروزان درباره باقی ماندن بدهی تهیه کننده «کلاه قرمزی96» به عوامل به خاطر عدم توافق با رسانه ملی و روی آنتن نرفتن این مجموعه که اعتراض برخی عوامل را موجب شده(اینجا را بخوانید) خبری منتشر شده مبنی بر عرضه این مجموعه در شبکه خانگی.

به گزارش سینماروزان خبر آن است که «کلاه قرمزی96» بناست از طریق موسسه تصویرگسترپاسارگاد هم در شبکه خانگی و هم در فضای مجازی منتشر شد. زمان دقیق آغاز پخش در خبر نیامده و صرفا به عرضه تابستانی که یک بازه زمانی 3ماهه را شامل می شود بسنده شده است.

انتشار این خبر سه پرسش متوالی را به دنبال دارد.

 رایت اصلی پروژه «کلاه قرمزی» برای صداوسیما است و حتی چند سال قبل صداوسیما از وزارت ارشاد خواست که برای عرضه نسخه خانگی این مجموعه یا صدور پروانه ساخت نسخه سینمایی آن حتما تعامل لازم با صداوسیما را درنظرگیرد. فصول قبلی «کلاه قرمزی» هم با هماهنگی صداوسیما از شبکه خانگی پخش شد.

پرسش اول آن است که آیا پروانه نمایش خانگی برای عرضه این سریال صادر شده است؟ و آیا صدور پروانه نمایش خانگی با هماهنگی مدیران سیما بوده است؟

پرسش دوم بر سر رقمی است که برمبنای آن واگذاری رایت خانگی «کلاه قرمزی96» صورت گرفته؟ تصویرگسترپاسارگاد برای در اختیارگرفتن رایت پخش این فیلم دقیقا چقدر هزینه کرده است؟ آیا رایت مجموعه با رقمی میلیاردی واگذار شده است یا آن که صرفا بخشی از مبلغ موردتوافق به تهیه‌کننده پرداخت شده و مابقی واگذاری براساس سود برآمده از فروش پرداخت می شود؟

پرسش سوم آن است که اگر واگذاری «کلاه قرمزی96» به تصویرگسترپاسارگاد صورت گرفته است چرا به واسطه درآمد ناشی از آن برای تسویه لااقل بخشی از دستمزد عوامل اقدامی صورت نگرفته است؟

برای دیدن تیزر «کلاه قرمزی96» اینجا را ببینید.

در همین رابطه این گزارش زیر را هم بخوانید:

هیچ مجوزی برای عرضه خانگی «کلاه قرمزی۹۶» صادر نشده+سکوت مدیران سیما در قبال این ماجرا




این است نتیجه عدم قبول پیشنهاد ۱٫۵ برابری تلویزیون⇐بدهکاری چندصدمیلیونی تهیه‌کننده به عوامل «کلاه قرمزی۹۶»+نمونه‌ای از اعتراض عوامل تولید

سینماروزان: زمانی که حمید مدرسی تهیه‌کننده مجموعه «کلاه قرمزی» از عدم توافق مالی با صداوسیما برای روی آنتن فرستادن «کلاه قرمزی96» گفت گمان نمی‌کرد این عدم توافق با صداوسیما و ماندن بر سر رقم پیشنهادی خویش که مدیران سیما آن را زیاده خواهی می دانستند منجر شود به حذف سریال از کنداکتور نوروزی.

به گزارش سینماروزان در سالهای قبل اغلب مدیران سیما می کوشیدند با تعامل با تهیه کننده «کلاه قرمزی» که در این سالها ایرج طهماسب شوهرخواهرش را هم به عنوان شریک کنار خود داشته، شرایط را در جهت حل مشکل و روی آنتن رفتن این مجموعه فراهم کنند اما این بار محمدرضا جعفری جلوه مدیر شبکه دوم به‌زعم خود زیاده‌خواهی تهیه کننده را تاب نیاورد و این گونه بود که «کلاه قرمزی96» از کنداکتور نوروزی حذف شد.

بعد از حذف از کنداکتور نوروزی که البته با انتقاد مخاطبان همراه شد فرضیه تدوین مجدد و آماده کردن سریال برای پخش در ماه رمضان طرح شد و در شرایطی که به دلیل کمبود مجموعه های طنز و مفرح می شد بر روی این فرضیه حساب باز کرد اما این اتفاق هم نیفتاد تا «کلاه قرمزی96» در بایگانی بماند.

این بایگانی شدن، ضرر اصلی را به عوامل کار و از جمله عروسک گردانان و صداپیشگان زد که نتوانستند دستمزدهای خود را بابت این کار تسویه کنند و همین شده است که در روزهای اخیر صدای اعتراض برخی از عوامل در شبکه های اجتماعی بلند شده است و از جمله محمد لقمانیان عروسک گردان «فامیل دور» و صداپیشه «بچه قامیل دور».

لقمانیان با به اشتراک گذاری تصویری از خودش در کنار «بچه فامیل دور» نوشته است: اون موقعی که بچه ی فامیل داشت از من و علی سلفی میگرفت، هیچکدوم از ما سه نفر نمیدونستیم که کلاه قرمزی پخش نمیشه، نمیدونستیم سال بدی رو پیش رو داریم…سالی بی کلاه قرمزی…بی دستمزد و سال بی مهریِ صدا و سیما…

وضعیتی که برای این صداپیشه رخ داده تقریبا برای اغلب عوامل دیگر هم پیش آمده و اغلب دست‌اندرکاران جلو و پشت دوربین «کلاه قرمزی96» بابت حضور در این مجموعه طلبکار هستند؛ طلبی که به نظر می رسد تا روی آنتن رفتن مجموعه تسویه نخواهد شد و البته مسیر تولید فیلمی سینمایی با نام «کلاه قرمزی و دوستان» که پیشتر از آن سخن گفته شده بود را لااقل با عوامل فعلی سد خواهد کرد.

 یادمان نمی رود که اواخر اسفند95 محمدرضا جعفری جلوه مدیر شبکه دو در واکنش به ادعای برآورده نشدن انتظارات مالی که از سوی تهیه کننده «کلاه قرمزی» مطرح شد به صراحت گفت: با وجود محقق نشدن منابع مالی لازم وعده داده شده از طرف تهیه‌کننده، به ایشان اعلام کرده‌ام که سازمان برنامه در حال تولید «کلاه قرمزی ۹۶» را با بهترین قیمت خریدار است؛ این یعنی حتی پنجاه درصد فراتر از مجموعه هزینه مالی «کلاه قرمزی ۹۴».(اینجا را بخوانید)

بدیهی است که اگر طرفین به توافق می رسیدند و همان پیشنهاد قیمتی سازمان که  1.5 برابر هزینه فصل قبل بود پذیرفته می‌شد صدای اعتراض عوامل به عدم تسویه حساب بلند نمی شد.

با فرض درنظر گرفتن حق ارائه پیشنهاد قیمتی از سوی تهیه کننده به عنوان مالک به متقاضی که سیما باشد این حق را هم باید برای عوامل قائل بود که بی لحاظ کردن درگیری پیش آمده، دستمزد خود را از مالک کار طلب کنند. چرا تهیه کننده که میدانست توافق با تلویزیون منتفی است برای تسویه حقوق دست اندرکاران کاری نکرد؟

آیا نمی شد با واگذاری رایت پخش «کلاه قرمزی96» به یکی از شرکتهای حیطه شبکه خانگی لااقل شرایط پرداخت دستمزد عوامل فراهم شود؟

چرا این اقدام صورت نگرفت؟ آیا در شبکه خانگی هم شرکتی پیدا نشد که پاسخگوی درخواست مالی بالای تهیه کننده باشد یا آن که به دلیل مالکیت تلویزیون بر رایت اصلی «کلاه قرمزی» امکان این امر میسر نبود؟

هه اینها به کنار تکلیف دستمزد عوامل «کلاه قرمزی96» به کجا خواهد رسید؟ آیا مدیران تلویزیون برای کمک به حل مشکل پیش آمده وارد خواهند شد یا لااقل تا پایان سال و احتمالا برنامه ریزی برای پخش مجموعه در نوروز97 این طلبها تسویه نخواهد شد؟

متن اجتماعی محمد لقمانیان
متن اجتماعی محمد لقمانیان



تکذیب خبر فوت همبازی ایرج طهماسب+عکس

سینماروزان: عطاءالله بهمنش گزارشگر، مفسر و نویسنده قدیمی ورزش ایران که چند سالی به علت بیماری در منزل بستری بود و کمتر در میادین ورزشی دیده می شد این روزها به علت عارضه مغزی در بیمارستان بستری است.

به گزارش سینماروزان بستری شدن بهمنش در بیمارستان معطوف شد با انتشار شایعه ای درباره درگذشت ایشان؛ شایعه ای که خیلی زود هم تکذیب شد.

بهمنش از قدیمی ترین نویسندگان، مفسران و گزارشگران رسانه های ورزشی ایران بوده که فعالیت خود را از ابتدای دهه سی شروع کرد و نخستین گزارش زنده ورزشی رادیو را در سال ۱۳۳۷ انجام داد.

بهمنش نویسندگی را از دی ماه ۱۳۳۰ در مجله ورزشی «نیرو و راستی» شروع کرد. او در سال‌های ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۷ در نشریه امید ایران می‌نوشت و پس از آن نیز از نویسندگان اصلی هفته ‌نامه کیهان ورزشی به شمار می‌آمد و با نشریاتی همچون روزنامه اطلاعات، گلبانگ، روزنامه ری، ایران ورزشی نیز همکاری داشت. وی چند سال دبیر و نایب رئیس فدراسیون کشتی ایران بود.

عطاءالله بهمنش سابقه بازیگری هم داشت و از جمله در یکی از معدود درامهای ورزشی تاریخ سینمای ایران با عنوان «خط پایان» که محمدعلی طالبی آن را ساخته بود ایفای نقش کرده بود.

در «خط پایان» که فیلمنامه آن براساس طرحی از محمدعلی سپانلو شاعر معاصر نگاشته شده بود و غلامرضا موسوی تهیه کننده باسابقه علاوه بر مدیریت تولید به عنوان همکار سناریست حضور داشت، ایرج طهماسب نقش اصلی را بازی میکرد و بهمنش هم به عنوان یک گزارشگر باسابقه ایفای نقش کرده بود.

مرجان مدرسی خواهر برادران مدرسی و همسر ایرج طهماسب هم بازیگر زن فیلم بود.

عطاء بهمنش
عطاء بهمنش



نتیجه یک درگیری کودکانه⇐پخش نوروزی «کلاه قرمزی۹۶» کاملا منتفی شد+یک پرسش: تکلیف قسمت‌های ضبط شده چه می‌شود؟

سینماروزان: هرچند در ابتدای شکل گیری شایعات درباره عدم روی آنتن رفتن «کلاه قرمزی96» به دلیل عدم برآورده شدن انتظارات مالی تهیه کننده، بسیاری گمان می کردند امسال هم به مانند سالیان قبل در نهایت مشکلات فیمابین حل خواهد شد و فصل تازه این مجموعه پرمخاطب روی آنتن خواهد رفت اما امتداد درگیری کار را به جایی رساند که پخش «کلاه قرمزی96» کاملا منتفی شد.

به گزارش سینماروزان حمید مدرسی که چه در سینما و چه در تلویزیون بخش عمده شهرت هنری خود را به واسطه همکاری با شوهرخواهرش ایرج طهماسب -کارگردان «کلاه قرمزی»- و البته برادر بزرگترش مجید که از تهیه کنندگان شناخته شده سینماست، به دست آورده است، در اظهاراتی که از طریق کانال رسمی «کلاه قرمزی» منتشر کرد مدام بر برآورده نشدن انتظارات مالی دست اندرکاران این سریال تأکید کرد بدون توجه به اینکه «اگر در خانه کس است یک حرف بس است» و نیازی به این نیست که مشکلات فیمابین را مدام بازگو کند.

از آن سو محمدرضا جعفری جلوه مدیر شبکه دوم سیما که به واسطه اظهارات مدرسی به شدت تحت فشار رسانه ای قرار گرفته بود نیز در واکنشی مستقیم خطاب به مدرسی درخواستهای او را مصداق زیاده خواهی دانست و البته بر این امر تأکید کرد که رقم قرارداد «کلاه قرمزی96» دقیقا 50 درصد بیشتر از «کلاه قرمزی94» است به بیان بهتر امسال (1.5)برابر رقم قبلی بهشان تعلق گرفته است.

نتیجه سخنان جعفری جلوه هم نه عقب نشینی مدرسی و حل مشکل و روی آنتن رفتن «کلاه قرمزی96» بلکه بایکوت کامل این فصل از سریال از سوی مدیران شبکه دوم سیما بود که خیلی راحت این مجموعه را از کنداکتور کنار گذاشته و بجایش به پخش گلچین قسمتهای قبلی پرداختند.

اگر بخواهیم به معرفی مقصر این درگیری بپردازیم و سود و زیاد ناشی از روی آنتن نرفتن را بررسی کنیم باید هر دو طرف دعوا را تقصیر کار بدانیم.

واقعا جای سوال است که آیا حمید مدرسی بدون آن که سنگهایش را با مدیران شبکه دوم وابکند کار تولید را استارت زده و بعد تازه یک هفته به عید مانده یادش آمده که باید بودجه درنظرگرفته شده کم بوده؟ و آیا مدیران سیما بدون آن که قراردادی منسجم و شفاف با گروه تولید «کلاه قرمزی» ببندند کار تولید را به آنها سفارش داده اند؟

بد نیست هر دو طرف درگیر به این پرسشها پاسخ دهند و البته بهتر می‌شود اگر ایرج طهماسب که در کنار حمید جبلی هسته اصلی خلق «کلاه قرمزی» است هم مشخص کند که در درگیری میان تهیه کننده و سازمان، کدام طرف ایستاده و آیا بهتر نبود وی با ورود به موقع به درگیری، اختلافات را حل کند و برای رضایت خاطر مخاطبانی که مدام درباره اهمیت احترام به آنها حرف می‌زند «کلاه قرمزی96» را روانه آنتن کند.

تکلیف 20 قسمت ضبط شده چه می‌شود؟

علیرغم درگیریهای پیش آمده شنیده ها حکایت از آن دارد که نزدیک به 20 قسمت از فصل جدید «کلاه قرمزی» تولید شده و البته آیتمهای جالبی هم در این 20 قسمت محوریت تولید قرار گرفته است. حالا باید دید تکلیف این 20 قسمت چه می‌شود؟

اینکه گفته اند ممکن است که این فصل از ماهواره سربرآورد که کاملا شوخی است چون فارغ از آن که تولیدکنندگان مجموعه محال است عقبه سه دهه‌ای خود را حتی با رقمی چند برابری رقم تلویزیون تاخت بزنند، حق پخش قانونی این فصل از «کلاه قرمزی» هم به مانند فصول پیشین در اختیار رسانه ملی است!

به این ترتیب ناگفته پیداست که باید فکر پخش این فصل را از مدیومهایی مانند شبکه خانگی هم از سر بیرون کنیم. مجموعه ای که رایتش در اختیار رسانه ملی است فقط به یک شرط می‌تواند از رسانه ای دیگر پخش شود و آن هم کسب رضایت تولیدکنندگان از مالک اصلی که سازمان باشد! با اتفاقات اخیر بعید است مدیران رسانه ملی به این راحتیها رایت را به تهیه‌کننده‌ای که مدام از آنها گلایه کرده واگذار کنند!

می‌ماند یک احتمال؛ حل مشکلات پیش‌رو و تعامل و در نهایت قرار دادن این فصل در کنداکتور پخش رمضان امسال!

 




گلچین فصلهای پیشین «کلاه قرمزی» یا فصل تازه آن⇐کدامیک به کنداکتور نوروزی شبکه دو می‌آید؟

سینماروزان: هرچند تولید فصل تازه «کلاه قرمزی»  از نیمه گذشته و از 26 قسمتی که برای پخش در نوروز و اعیاد مختلف سال تدارک دیده شده است نزدیک به 15 قسمت فیلمبرداری شده است اما درگیریهای مالی تهیه کننده این سریال با مدیران شبکه دوم سیما سبب ساز آن شده است که پخش این سریال از رسانه ملی در نوروز مشخص نباشد.

به گزارش سینماروزان البته به تازگی شبکه دوم سیما کنداکتور نوروزی خود را اعلام کرد که در آن نام سریال «کلاه قرمزی» به عنوان محتوای درنظرگرفته شده برای پخش در ساعت 20 به چشم می خورد و از سوی دیگر شبکه «آیفیلم» نیز مدام در تیزرهایی وعده پخش «کلاه قرمزی» در ایام نوروز را به مخاطبان می دهد.

نکته اما اینجاست که اگر درگیریهای مالی طرفین حل نشود و به بیان بهتر توقعات مالی دست اندرکاران «کلاه قرمزی96» برآورده نشود در این صورت ممکن است مسئولان شبکه دوم مجبور شوند راهی دیگر را برای پر کردن باکس 20 خود پیدا کنند و این راه نیز نه حذف «کلاه قرمزی» بلکه مونتاژ فصلهای پیشین آن و ارائه آنها به صورت گلچین است که احتمالا «آیفیلم» هم از همان استفاده خواهد کرد.

آیا این بار هم در دقیقه نود مشکلات حل خواهد شد و فصل جدید «کلاه قرمزی» روی آنتن خواهد رفت یا دست اندرکاران تولید این مجموعه سریال را به تلویزیون نمی دهند تا یک بار برای همیشه مشکلات مالی که در همه این سالها دست اندرکاران سریال با آن روبرو بوده اند حل شود؟




استمداد از «کلاه قرمزی» و «پسرخاله» برای مقابله با چهارشنبه سوزی!+عکس

سینماروزان: همه ساله به چهارشنبه سوری که نزدیک می شویم مواجه می گردیم با حجمی عظیم از پیامهای مشفقانه ای که از مخاطبان می خواهد در این مراسم به استفاده از مواد محترقه غیرایمن و بخصوص نارنجکهای دست ساز نپردازند و البته که متأسفانه همه ساله نیز با شمار زیادی از مصدومانی روبرو می شویم که به این توصیه ها وقعی نمی نهند.

به گزارش سینماروزان امسال و بعد از فاجعه پلاسکو که در آن گروهی از آتش نشانان جان بر کف ایران به شهادت رسیدند، در کنار راه افتادن کمپین «نه به چهارشنبه سوزی» در روزهای منتهی به چهارشنبه سوری مواجه شدیم با بیلبوردهایی که با استفاده از عروسکهای خاطره انگیز مجموعه های تلویزیونی سعی در سوق دادن شهروندان به سمت چهارشنبه سوری ایمن دارند.

از جمله این بیلبوردها بیلبوردی است با حضور کلاه قرمزی و پسرخاله و فرزند فامیل دور که در آن پسرخاله خطاب به دو نفر دیگر می گوید: ترقه نمی گیرم برات! مگه چیه؟!

یکی از بیلبوردهای مرتبط با چهارشنبه سوری
یکی از بیلبوردهای مرتبط با چهارشنبه سوری