سروش صحت در گفتگویی تفصیلی بیان کرد⇐ بعد از «شمعدوني» احساس کردم ديگر نميتوانم کار طنز انجام بدهم چون فکر ميکردم ديگر با چه چيزي ميتوان شوخي کرد؟/وقتی مجددا خواستم کار طنز انجام دهم ناچار شدم با همین اتفاق که نمیشود با هیچ کس شوخی کرد، شوخی کنم/ با بسياري ازچهرهها مثل تاج، کفاشيان، خياباني، احسان عليخاني، فرزاد فرزين و… شوخي کرديم و هيچکدام واکنش بدي نشان ندادند/بهزودي ساخت يک اثر سينمايي طنز را شروع خواهم کرد
سینماروزان/بهناز شیربانی: «ليسانسهها»، تجربه ديگري از سروش صحت و حاصل نگارش او و ايمان صفايي است؛ تجربهاي که به زعم صحت، تابهحال موفقيتآمیز بوده و قرار است ادامهدار شود.
به گزارش سینماروزان و به نقل از «شرق» سریال «ليسانسهها» برخلاف ٢٤ قسمت اول که موافقان زیادی داشت، اينبار بسياري از تغيير لحن و بهنوعي کمشدن بار کمدي کار صحبت ميکنند و دوپارهشدن سريال را يکي از نقاط ضعف آن ميدانند.
سروش صحت درباره عکسالعملهاي مخاطبان سريال و کارهاي اخيرش صحبت کرده است.
مقايسه بين فصل اول و دوم سريال «ليسانسهها»تابهحال بيشترين بحث و نظر را ميان مخالفان و موافقان اين مجموعه داشته است؛ مخالفان اين فصل از جذابيتهاي سري اول صحبت ميکنند که به مرور کمرنگ شده و قصه در فصل دوم کشش لازم را ندارد و برخي ديگر از جزئياتي در کار حرف ميزنند که در فصل گذشته نبوده، البته با اين پيش فرض که طبق صحبتهاي پيشين شما اساسا نميتوان اين مجموعه را به دو فصل تفکيک کرد و درواقع تنها بين زمان پخش فاصله افتاده است.
بله. نکته اصلي اين است که اصلا دو فصل وجود ندارد. درحقيقت «ليسانسهها» از ابتدا يک سريال ٦٠ قسمتي بود و با همين ذهنيت که سريال بايد در اين تعداد قسمت ساخته شود کار را شروع کرديم. زماني که ٢٤ قسمت از مجموعه آماده شد، شبکه اعلام کرد که اين تعداد قسمت آماده شده و پخش شود و ما همچنان بدون تعطيلي به کارمان که ساخت سريال بود، ادامه داديم، اما نکته اينجاست؛ زماني که قرار بود با وقفهاي ادامه سريال پخش شود، پاياني براي آن در نظر گرفتيم و اين پايان هم بهگونهاي بود که داستان همچنان ادامه دارد، چراکه طبعا نميشد مجموعه تا پخش قسمتهاي بعد به همين شکل رها شود. بنابراين صحبتهايي که درباره فصل دوم سريال ميشود درست نيست، چراکه فاصلهاي بهلحاظ نگارش و ساخت بين اين دو وجود نداشت. براي ما کار پيوسته ادامه داشت، اما چون ميدانستيم قطعا اين تصورات پيش خواهد آمد، در بخش دوم، مواردي را در اجرا اضافه کرديم؛ مثل برخي موتيفهاي فانتزي يا تاشهاي فانتزي که ميبينيد؛ اينکه خوانندهاي داريم و نکتههايي که حالوهواي اين بخش را از بخش قبل متمايز ميکند. طبعا اگر قرار بود فصل بعدي ساخته شود، بايد شخصيتي کم يا زياد ميشد يا گسست زماني اتفاق ميافتاد و قصه بايد از منظری ديگر و از جاي ديگري شروع ميشد. طبعا اگر ساخت «فوقليسانسهها» را آغاز کنيم همهچيز تفاوت خواهد داشت.
البته شايد همين تغييرات جزئي است که عکسالعملها نسبت به اين بخش را متفاوت کرده و برخي از کمشدن بار کمدي سريال صحبت ميکنند… .
روزي که بخشهاي فانتزي را به مجموعه اضافه ميکرديم، هم من و هم ايمان صفايي حدس ميزديم که به سمت چيزهايي حرکت ميکنيم که مردم خيلي به آن عادت ندارند. ميدانستيم مخاطبان ما دو گروه خواهند شد؛ عدهاي که خيلي بيشتر از قبل سريال را دوست خواهند داشت، يکسري هم که همهچيز را مثل قبل ميپسندند. دقيقا همين اتفاق افتاد و قابل پيشبيني بود. طبيعي است براي هر کاري که مورد قبول واقع ميشود، وقتي تغييراتي ايجاد شود، عدهاي که به ساختار پيشين عادت کردهاند معترض خواهند شد و مقايسه ميکنند.
جدا از فصلبنديها و واکنشهاي متفاوتي که مخاطبان در اين مدت داشتهاند، نکته جالبي درباره اين مجموعه وجود دارد. به نظر ميرسد به مرور طي ساخت اين مجموعه به زبان جديدي در گفتار طنز رسيديد که کمترين انتقادها را در تلويزيون داشت. شايد بتوان از اين زاويه نگاه کرد که «ليسانسهها» با دستمايهقراردادن انتقادهاي مرسوم در تلويزيون، توانست توجه بيشتري را جلب کند.
بعد از «شمعدوني» احساس کردم ديگر نميتوانم کار طنز انجام بدهم. با ايمان صفايي تصميم گرفتيم چيز ديگري بنويسيم و طرح سريال ملودرام در ذهنمان بود، چون فکر ميکردم ديگر با چه چيزي ميتوان شوخي کرد؟ در حقيقت با هيچچيز و با هيچکس نميتوان شوخي کرد. آنقدر احساس فشار ميکردم و حس ميکردم دستوپايم بسته است که اصلا به ساخت سريال طنز فکر نميکردم. بسياري از کارگردانهاي خوبي که پيش از اين در تلويزيون آثار کمدي جذابي ميساختند ديگر در تلويزيون کار نميکنند. مهران مديري مدل کارهايش را عوض کرده است، رضا عطاران و رامبد جوان هم در سينما فعاليت ميکنند و ساختارهاي سريالي کم شده. من هم حس کردم شايد ديگر نميتوان مثل سابق در تلويزيون کار کمدي ساخت، ولي وقتي که از ما خواسته شد دوباره کار طنز بسازيم، با ايمان فکر کرديم درباره هرچيزي که صحبت کنيم به کسي بر خواهد خورد، بنابراين فکر کرديم همين موضوع را وارد ساختار قصه کنيم، پس با همين اتفاق شوخي کرديم و خداراشکر جواب داد و کار پخش شد. ميبينيد که با بسياري از شخصيتها و مشاغل شوخي شد، بدون اينکه واکنش تندي بههمراه داشته باشد.
جالب است که اين ساختار را، هم مردم پذيرفتند و هم تلويزيون… .
من، هم از مردم متشکرم و هم از تلويزيون.
پس شايد از ديدگاه شما بتوان اينطور تفسير کرد که هنوز هم فضا براي ساخت مجموعههاي طنز در تلويزيون وجود دارد و بايد به فکر ساختارهاي متفاوتتر بود.
شرايط با گذشته تفاوت دارد، اما من اميدوار شدم که ميتوان در اين مديوم کارهايي انجام داد. در «ليسانسهها» ما با خيلي از وزارتخانهها و وزرا شوخي کرديم و پخش شد.
نيروي انتظامي سعهصدر نشان داد، ما اجازه پيدا کرديم با نيروي انتظامي با مديران و مسئولان يا با خود تلويزيون شوخي کنيم و اين براي من جذاب بود، فکر ميکردم ديگر کار طنز انجام نميدهم، الان بعد از استقبالي که از کار شد، به ايدههاي ديگري در ارتباط با ساخت مجموعه طنز
فکر ميکنم.
يکسري از عوامل، خصوصا بازيگران در مدت پخش مجموعه واکنشهاي متفاوتي به عملکرد تلويزيون داشتند و در صفحات شخصيشان انتقادهايي را نسبت به رويکرد تلويزيون در پخش سريال مطرح ميکردند. بيشترين حجم مميزيهايي که به سريال آسيب رساند، چه بود؟
طبعا در هر رسانهاي که کار ميکنيم، محدوديتهاي خاص خودش را دارد. اما بايد با ديدگاه متفاوتي به اين محدوديتها نگاه کرد، بايد ديد نسبت قبل و بعد اين محدوديتها چطور بوده است؟ بله طبعا محدوديتهايي بوده، بخشهايي از سريال حذف شده، اما من را خيلي اذيت نکرد و از برايند کار راضي و خوشحالم. کليت اتفاقي که قرار بود ساخته شود برايم اهميت بيشتري داشت، اينکه توانستيم با خيليها شوخي کنيم و شوخيها پذيرفته شد و مردم به آن خنديدند و حس نکردند به کسي توهين شده است، اتفاق مهمي بود. ما با بسياري ازچهرهها مثل آقايان تاج، کفاشيان، خياباني، احسان عليخاني، فرزاد فرزين و… شوخي کرديم و هيچکدام واکنش بدي نشان ندادند. رضا صادقي بخشهايي را که با او شوخي شده، روي صفحه شخصياش گذاشته است. اين اتفاق خوبي است که شوخي توهين نيست و حس ميکنم پذيرفته شده است.
از شرايط حال حاضر تلويزيون صحبت کرديد، به نظر ميآيد حجم قابل توجه ساخت آثار کمدي در سينما چشمگيرتر است و قطعا سال آينده با درصد بالاتري از فيلمهاي کمدي روبهرو خواهيم شد. به عنوان کارگرداني که بهزودي ساخت فيلم کمدي را آغاز خواهيد کرد، چه نگاهي به اين بخش داريد؟
اساسا ساخت تعداد زيادي از آثار کمدي در سينماي ايران تابع شرايط خاصي است؛ مثل اينکه مردم به دنبال فضايي هستند که فارغ از تمامي مسائل و مشکلات بخندند و خودشان را رها کنند. طبعا فيلمهاي کمدي پرفروش ميشود چون مردم اين فضا را ميخواهند. در اين مدت فيلمهاي کمدي خوبي ساخته شد، فقط اميدوارم پرفروششدن فيلمهاي کمدي باعث نشود کمديها دمدستي شوند. در اين مدت کارهاي کمدي خوب ديده شدند و فروش خوبي هم داشتند. برخي هم ممکن است از هر ابزاري براي خنداندن مخاطب استفاده کنند، اشکالي هم ندارد؛ همه جاي دنيا اين هست که فيلمهاي خيلي خوب و خيلي بد کم است و اکثر فيلمها متوسط هستند و نميتوان گفت کاري کنيم که ديگر فيلم متوسط و بد ساخته نشود. اما اميدوارم همينطور که فيلمهاي کمدي خوب ميفروشد، باعث نشود سينماي کمدي کماهميت شود و جدي به آن نگاه نشود؛ چه از طرف سازندگان آثار و چه از نظر مخاطب. من هم بهزودي ساخت يک اثر سينمايي طنز را شروع خواهم کرد تا پيش از اينکه سريال «فوقليسانسهها» را بسازم و تصور ميکنم تا آخر عمر حتي اگر يک درام تلخ بسازم، باز هم رگههايي از طنز در آن پيدا خواهم کرد و مايلم به اين شکل فيلم بسازم.
مدتهاست مشغول کار در تلويزيون هستيد، در کنارش اجراي برنامه «کتاب باز» را انجام ميدهيد و به نظر ميرسد در حال حاضر فعاليت در تلويزيون را ترجيح ميدهيد، همينطور است؟
چيزي که در حال حاضر برايم اهميت دارد و دوست دارم مردم هم به آن برسند، آرامش و رضايت دروني است. اميدوارم کمي همديگر را بفهميم و خيلي ببخشيم. اين روزها بيشتر از قبل آرامش دروني دارم و سعي ميکنم کارهايم را با آرامش پيش ببرم؛ علاوه بر اينکه براي کارهاي آينده برنامهريزي کردهام.
برنامه «کتاب باز» از ابتداي پخش توانسته مخاطبانش را با خود همراه کند و از سوي ديگر تصور ميکنم علاقهمندي شخصي شما به کتاب و کتابخواني اتفاق بهتري براي برنامهاي است که نمونهاش را در رسانه ملي کمتر سراغ داريم. چقدر روند اين برنامه براي شما راضيکننده است؟
برنامه «کتاب باز» را دوست دارم. اساسا چند چيز را خيلي دوست دارم؛ دوستانم را دوست دارم و بسياري از ميهمانان برنامه، کم يا زياد از دوستاني هستند که با آنها آشنايي دارم و اين برايم دلنشين است، حرفزدن و حرفشنيدن را دوست دارم، اين برنامه هم گفتوگومحور است و از اين جهت هم برايم جالب است. موضوع برايم مهم است و يکي از موضوعات مورد علاقه من کتاب است. هرکسي در زندگي علاقهمنديهايي دارد و يکي از علاقهمنديهاي من هم کتاب است و تصور کنيد هر آنچه من دوست دارم در اين برنامه وجود دارد و چه بهتر از اين؟ و اتفاقي که افتاده اين است كه خيلي بيشتر از چيزي که ما فکر ميکرديم، برنامه ديده شد و بازتاب داشت و اين انرژي من را براي ادامه روند اجراي برنامه زياد ميکند. بسياري از افرادي که روزانه با آنها معاشرت ميکنم، همانقدر که در مورد «ليسانسهها» حرف ميزنند، درباره «کتاب باز» هم صحبت ميکنند، بسياري باز به کتابخواندن علاقهمند شدند، حتي پيغامهاي بسياري از خارج از ايران داريم و همه اينها خوشحالم ميکند.
چرا کمتر بازي ميکنيد؟
سعي ميکنم نوشتن، بازي، کارگرداني و کارهاي مطبوعاتي را در کنار هم پيش ببرم و هيچکدام را کنار نگذارم. در حال حاضر ترجيح ميدهم کارهايي را انجام دهم که بيشتر دوست دارم. اساسا بازيگري نيستم که براي هر نقشي مناسب باشم و براي بعضي نقشها مناسب هستم، وقتي متوجه ميشوم انتخاب مناسبي براي نقشي نيستم، بازي نميکنم. قبلا اينطور نبود؛ ميرفتم و بازي ميکردم. از طرف ديگر بازيگري هستم که حتما بايد کارگردان بالاي سرم باشد و هدايتم کند، درحالحاضر به اين چيزها بيشتر دقت ميکنم، طبعا وقتي مشغول کار هستم و کارگرداني ميکنم، فرصت بازيکردن ندارم.
نميگويم بازيگر گزيدهکاري هستم، اما سعي ميکنم حواسم را جمع کنم. خيليوقتها حتي با حواس جمع هم اشتباه ميکني، چه برسد به اينکه روي برخي مسائل بيشتر دقت کني، اما سعي ميکنم به نسبت گذشته بيشتر دقت کنم.
ظاهرا تجربه نويسندگي مشترک با ايمان صفايي موفقيتآميز بوده و ادامهدار خواهد شد.
بله. اميدوارم تا آخر عمرم هر کاري که در حوزه نمايشي مینويسم با ايمان مشترک باشد. اين تجربه آنقدر برايم جذاب بود که تصور ميکنم من و ايمان تبديل به يک نفر شدهايم و فيلمنامهنوشتن با او برايم جذاب است، با این حال هرکدام از ما علاقهمنديهاي خاص خودمان را داريم و مثلا بهتنهايي داستان مينويسيم، اما قطعا در حوزه نمايش، فيلمنامه سريال يا سينمايي يا نمايشنامه تجربه همکاري مشترک اتفاق بهتري است.
ترکيب بازيگران «ليسانسهها» از نقاط قوت کار بود. در ادامه ساخت «فوقليسانسهها» هم همين ترکيب را خواهيم ديد؟
هميشه براي من بخش انتخاب بازيگر مهم و هيجانانگيز و با ريسک همراه است. خوشحالم که مردم هم از اين انتخاب راضي هستند. الان که بازيها را ميبينم، غير از سه شخصيت پسر سريال که بسيار درخشان بازي کردند، چقدر بازيگران ديگر خوب و عالي بودند. در مدتي که به بازيگران اين مجموعه فکر ميکردم برايم مهم بود که هم فيزيک بازيگران و هم شيمي آنها مخاطب را جذب کند و به نظرم اين اتفاق رخ داد و همهچيز درست پيش رفت، اما در «فوقليسانسهها» طبعا به دليل اينکه مجموعه ديگري است، شايد تغييراتي ايجاد شود و بازيگران کم يا زياد شوند.