1

بعد از «چ»، «بادیگارد» و «امپراطوری جهنم»⇐حالا حال اساسی رسانه ملی به «ساعت ۵عصر»⇐فیلمی که برای رکوردشکنی آمده بود اما به خنسی خورد

سینماروزان: به غیر از آثار موسوم به ارزشی نظیر “چ”، “بادیگارد” و “امپراطوری جهنم” در سالهای اخیر کم پیش آمده رسانه ملی به حمایت از آثار بدنه سینمای ایران بپردازد؛ آثاری که تولید میشوند برای گیشه.

در مورد مهران مدیری اما این قاعده تغییر یافته و تقریبا از همان روزهای ابتدایی اکران به غیر از نوشابه هایی که مدیری در برنامه خودش “دورهمی” برای فیلمش باز کرد بخشهای مختلف خبری رسانه ملی نیز رپورتاژهای پر و پیمانی برای این فیلم متعلق به سینمای بدنه رفتند. “…5عصر” آمده بود تا رکورد “نهنگ2” و “گشت2” را بزند و ورای هزینه های تبلیغی فراوان برای فیلم، اغلب رسانه های اصولگرا- که در ماههای اخیر به پخش کننده فیلم مدیری هم سمپات پیدا کرده اند-نیز تا توانستند فیلم را حلواحلوا کردند و از آن طرف برخی منتقد-کارمندان یک گروه سینمایی کم مخاطب که دم از امتزاج هنر با تجربه میزنند هم برای فیلم مدیری نقدهای عاشقانه نگاشتند تا فیلم بفروشد.

اما همه اینها یک طرف و رپورتاژهای رسانه ملی برای “…5عصر” یک طرف.

رسانه ملی که هیچ گاه میانه خوبی با سینمای بدنه نداشته این قاعده را زیرپا گذاشت و تا توانست با بهانه و بی بهانه به فیلم مدیری پرداخت اما نشد آنچه باید بشود و فیلم در حالی سرگروهش را از دست داد که فروشش هنوز به ده میلیارد هم نرسیده است!

این یکی از مصداقهای کاهش اثرگذاری رسانه ملی نزد مخاطبانیست که بیش از همه حاشیه سازیها، خود فیلم برایشان مهم است. این یکی از مصداقهای فقدان وجاهت مردمی هم در رسانه های راستی حامی فیلم است و هم در منتقدان-کارمندانی که تا توانستند جز به تحسین فیلم مدیری قلم نزدند.

پاسخ مخاطبان به این جوسازیها باید عامل تغییر روش می‌شد اما درست بعد از گرفتن سرگروه از فیلم مدیری رسانه ملی باز هم برایش رپورتاژ میرود؛ رپورتاژی که از تعریف و تمجید رسانه های راستی تا گردن کج کردن کارمندان گروه تازه تاسیس نزد مدیری، در آن به چشم می خورد و البته بعد از مدتها انکار، اشارات سیاسی فیلم که سه ماه قبل سینماروزان درباره آن اطلاع رسانی کرد(اینجا  و اینجا را بخوانید) هم تایید میشود!




معنای حضور بادیگارد کنار مهران مدیری، احسان علیخانی، گلزار و… چیست؟⇐ آیا مافياي روسي شهر نيويورك برنامه‌اي براي اخاذي از اینها دارد؟ یا نشانه‌ای از بیماری «جوگیری» است؟

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: انتشار تصاوير متعدد از افرادي مانند احسان عليخاني، محمدرضا گلزار و مهران مدیری يا بعضي خواننده‌هاي زير‌زميني با مردان قوي هيكلي كه وظيفه محافظت از آنها را بر عهده گرفته‌اند، اين سؤال را به وجود آورده كه مثلاً به غير از درخواست امضا يا عكس سلفي، مردم چه خواسته‌اي از شخصي مانند عليخاني خواهند داشت كه وي براي فاصله گرفتن از مردم سراغ باديگار رفته است؟
به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» در عوض هم افراد وقتي جلوي دوربين تلويزيون قرار مي‌گيرند، قربان صدقه همان مردمي مي‌روند كه براي دور ماندن از آنها باديگارد استخدام كرده‌اند! پارادوكس مردمي بودن در شعار و محافظ شخصي داشتن براي دور شدن از عامه مردم مسئله‌اي است كه چهره‌هاي به اصطلاح هنرمند با آن درگير هستند.
محافظ شخصي يا همان باديگارد، قدمتي طولاني در تاريخ بشر دارد. وب‌سايت شركت مشاوره امنيتي IMG در اين باره مي‌نويسد، «براي صدها سال شخصيت‌هاي برجسته براي محافظت در برابر تروريست‌هاي خارجي، شورشيان داخلي و افراد متخلف، نيازمند محافظ بوده‌اند. پادشاهان، رؤساي جمهور، پاپ‌ها و همچنين ثروتمندان و قدرتمندان محافظان ويژه را براي اطمينان از ايمني در اختيار دارند.» IMG  مي‌افزايد: «در سال‌هاي اوليه باديگاردها از سربازاني انتخاب و استخدام مي‌شدند كه تجربه رزمي‌شان به اثبات رسيده بود. با اين حال توانايي مبارزه تنها عامل مهم نبود، در عهد قديم، وفاداراي شخصي باديگارد به مديرش مهم‌ترين بخش كيفيت كار بود».
گارد جاويدان هخامنشي، واحد نظامي «Hetairoi»، سامورايي‌هاي ژاپني و محافظان سوئيسي پاپ، نمونه‌هايي از نيرو‌هاي محافظ در تاريخ هستند كه شهرت فراواني دارند. اما سال‌ها است كه ديگر محافظ داشتن از انحصار مقامات دولتي خارج شده و بخش ديگري از جامعه نيز اين نياز را در خود احساس كرده است كه بايد باديگارد داشت. شايد فردي مثل آنجلينا جولي حق داشته باشد در مقابل باندهاي تبهكاري كه ممكن است فرزندانش را بربايند، قهرمان حرفه‌اي بوكس را به عنوان باديگارد استخدام كند. يا خانواده ثروتمند ديويد بكهام، فوتباليست سابق تيم ملي انگلستان براي اينكه خانواده پر‌جمعيتش از شر پاپاراتزي‌ها و مزاحم‌هاي خياباني در لندن در امان باشد، سراغ باديگاردي رزمي‌كار با قد 2 متر قد برود كه تنها تماشاي چهره‌اش دلهره‌آور است. اما در مقابل وقتي يك چهره نا‌آشنا و تازه ظهور كرده در فضاي موسيقي زير‌زميني ايران با باديگارد در محافل عمومي ظاهر مي‌شود، اين به چه معنا است؟ آيا قرار است مافياي روسي شهر نيويورك برنامه‌اي براي اخاذي از يك خواننده زير‌زميني در تهران داشته باشد يا پاپاراتزي‌ها برايشان مهم است كه چهره نا‌آشنايي كه در گوشه‌اي از يك مراسم ختم نشسته، كيست و عكس‌هاي شخصي وي را منتشر كنند؟
تقريباً هيچ‌كدام از اين موارد در ايران وجود ندارد، حتي در بعد بين‌المللي وقتي به وب‌سايت‌هاي شركت‌هاي امنيتي مراجعه مي‌كنيم به مشتريانشان توصيه مي‌كنند كه براي سفر به مناطق نا‌امني چون سوريه، محافظ امنيتي استفاده كنند، ولي ما در ايران براي ايجاد امنيت در سوريه نيروي داوطلب اعزام مي‌كنيم. تفاوت معناي امنيت در ايران و غرب آنقدر گسترده است كه استفاده از محافظ براي چهره‌هاي غيرحاكميتي را كه الزامات و ملاحظات امنيتي برايشان اجباري است، بي‌معنا مي‌كند.

اينكه اكنون مؤسساتي در ايران اقدام به آموزش محافظ شخصي مي‌كنند و براي مشتريان داخلي محافظ در نظر مي‌گيرند، كاري است كه حتماً توجيهي دارد، اما اينكه چهره‌هاي هنرمند در رأس مشتريان اين محافظان قرار مي‌گيرند، جاي تعجب دارد. مسئله وقتي جالب مي‌شود كه اغلب كساني كه با باديگارد در محافل عمومي ظاهر مي‌شوند جزو هنرمندان ريشه‌دار و مردمي نيستند و در عوض چهره‌هاي سوپر‌استار و ستاره‌هاي يك‌شبه سينما سراغ اين‌گونه رفتار‌هاي لاكچري‌مآبانه مي‌روند. اين روزها مردم تصوير حضور مهران مديري در مشهد را با محافظ و اسكورت نگاه مي‌كنند و آن را با عبور و مرور ساده دولتمردان برخي كشورهاي خارجي مقايسه مي‌كنند و در نهايت به جوگير بودن برخي از ما در مواجهه با هنرمندان مي‌خندند!




ادامه پرسشها درباره کپی بودن بلوری «بادیگارد»⇐آقازاده حاتمی‌کیا جوابیه‌ای گاف‌آلود داد/تنها تولیدکننده داخلی بلوری ارژینال، ادعاهای این آقازاده را زیر سوال برد

سینماروزان: ماجرای عرضه نسخه بلوری «بادیگارد» ابراهیم حاتمی کیا به شبکه نمایش خانگی از همان آغاز خبررسانی با طرح پرسش درباره اصالت بلوری ها عرضه شده به شبکه خانگی مواجه شد.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «نمایش خانگی» از آنجا که تنها تولیدکننده بلوری ارژینال صنایع الکترونیک گلرنگ از بی خبری نسبت به عرضه بلوری «بادیگارد» خبر داد پرسشهایی شکل گرفت در این باره که آیا بناست کپی بلوری به بازار عرضه شود؟

این پرسشها با واکنش اسماعيل حاتمي‌کيا آقازاده ابراهيم کارگردان «بادیگارد» که با عنوان بديع «مدير توسعه پروژه» در «باديگارد» حضور داشته مواجه شد.

آقازاده حاتمي‌کيا با نگارش يادداشتي تفصيلي که بخش عمده آن به شرح تلاشهايشان براي عرضه بلوري اختصاص داده شده ابتدا بدون آن که درباره چرایی عدم تولید بلوری فیلم به صورت ارژینال بگوید از روشهای رایت بلوری و البته محتویان دیسک سخن گفته اند!!!

اين آقازاده اما در جریان شرح تلاشهایش مرتکب گافی شده که هم میتواند پرسشها درباره ارژینال نبودن بلوری «بادیگارد» را جدی تر کند و هم بیانگر دانش اندک ایشان درباره داشته های ایرانیان در زمینه بلوری باشد.

ایشان مدعي شده امکان توليد دیسک بلوري ارژينال در ايران و کشورهاي همسايه وجود ندارد و در انحصار چند کشور معدود است. آیا اين ادعا خود تأییدی بر ارژینال نبودن بلوری «بادیگارد» نیست؟

از اینکه بگذریم گاف آقازاده این است که نمی‌داند در چهار سال گذشته هشت عنوان فيلم و انيميشن بلوری ارژینال در همين کشور و توسط شرکت صنايع الکترونيک گلرنگ -که تنها تولیدکننده بلوری ارژینال در منطقه است- توليد و توزيع شده است. اين عناوين نه با قيمت ۲۵ هزار توماني که بر روي کپي بلوري «باديگارد» گذاشته اند بلکه به قيمت ۸۵۰۰ تومان در فروشگاهها عرضه شده است آن هم در حالي برخي از اين عناوين سه بعدي هستند!

آنچه ايشان ادعا کرده در انحصار چند کشور محدود هست نيز نه تجهيزان توليد دیسک بلوري ارژينال فيلمها بلکه دستگاه و اجازه ساخت استامپر بلوري(ديسک مادر) هست! عدم در اختيار قراردادن امتياز ساخت استامپر به ساير کشورها هم به دليل جلوگيري از توليد محصول بدون دارا بودن رايت محتواست تا يک بار براي هميشه و لااقل در فرمت بلوري جلوي کپي‌کاريهاي دوران سي.دي و دي.وي.دي گرفته شود.

متن یادداشت اسماعیل حاتمی کیا را بخوانید:

چند روزي است که خبر پخش “اولين فيلم بلو رِي ايران” در فضاي فرهنگي و مجازي کشور پخش شده است و نظرات متفاوتي از صاحبنظران اين حوزه به گوش مي‌رسد. از اين رو لازم ديدم توضيحي در اين خصوص ارائه کنم. فيلم “باديگارد”، ساخته ابراهيم حاتمي کيا، که پيش‌تر در سينما و بعد از آن در شبکه نمايش خانگي (البته با فرمت دي وي دي) به نمايش گذاشته شده بود، جدا از ملاحظات داستاني و سينمايي خود، در قالب بلو رِي هم ارائه شد که اين نکته از نظر فني ارزش منحصر به فردي دارد، چرا که اولين فيلم بلو رِي برنامه نويسي شده ساخت داخل کشور مي‌باشد.

براي توضيح بايد عرض کنم که ديسک بلو رِي، تکنولوژي جديدتري نسبت به ديسک دي وي دي است که ظرفيت‌هاي ۲۵ گيگابايت(تک لايه) و ۵۰ گيگابايت (دو لايه) را در مقابل ديسک دي وي دي با ظرفيت‌هاي ۴٫۷ گيگابايت (تک لايه) و  ۹٫۴گيگابايت (دو لايه) در اختيار مصرف کننده مي‌گذارد. اين ظرفيت چند برابري به توليدکنندگان محصولات مولتي مديا از قبيل فيلم، انيميشن، کليپ و موسيقي اين امکان را مي‌دهد که بتوانند کيفيت خروجي محصول خود را افزايش دهند و از تصاوير با ابعاد ۷۲۰*۵۷۶ پيکسلي که اصطلاحا کيفيت SD ناميده مي‌شود، به تصاوير با کيفيت FULL HD با ابعاد تصويري ۱۹۲۰*۱۰۸۰ يا حتي بالاتر مانند  ۴Kرو بياورند. البته که صرف توليد تصاوير با کيفيت کافي نيست و مصرف کنندگان و بينندگان اين تصاوير نيز بايستي از دستگاه‌هاي پخش متناسب با اين فرمت‌ها بهره ببرند.

استفاده از اين ظرفيت بالا و توليد يک محصول با کيفيت، نيازمند بکارگيري تکنولوژي‌هاي خاص خود است و همانطور که احتمالا مي‌دانيد ساختار ديسک بلو رِي مشابه فرمت دي وي دي نيست. ديسک بلو رِي دو فرمت دارد. يکي ساختار نشانه گذاري و ديگري برنامه‌نويسي. در ساختار نشانه‌گذاري (HDMV) تعريف ساختار و اجزا با يک زبان نشانه‌گذاري و بکارگيري چندين فايل و اجزاي درختي صورت مي‌پذيرد. اين ساختار عليرغم کارآمد بودن، پيچيده، کم انعطاف و تا حدودي قديمي و از رده خارج است چرا که آخرين ساختار بکار رفته براي دي وي دي ها و ديسک‌هاي با فرمت نهايتا HD (تصاوير با ابعاد ۱۲۸۰*۷۲۰) است و توليدکنندگان اين تکنولوژي، به دلايلي که اشاره شد، آن را براي نسل بعدي تصاوير، که FULL HD،  ۲Kو ۴k ميباشند، توصيه نکرده‌اند ولي با اين حال توليد کنندگاني که قصد ارائه تصاوير تا فرمت HD را دارند، همچنان از سيستم‌هاي خود با ساختار نشانه‌اي استفاده و اقدام به توليد محتوا مي‌نمايند.

فرمت ديگر فرمت قابل برنامه نويسي (BD-J) است که نسبت به فرمت نشانه‌اي، داراي انعطاف فوق العاده در تک تک اجزاي کار، کاملا به روز و کاملا قابل تطبيق و تغيير مي‌باشد. ساختاري که از همان ابتداي بررسي، نظر تيم توليدکننده فيلم بلو رِي باديگارد را به خود جلب کرد. گرافيک چندلايه، امنيت، سادگي، قابليت تعريف روال‌هاي مختلف و قدرت مانور در اين فرمت به گونه‌اي ست که نه تنها آن را براي فيلم و انيميشن، بلکه براي موسيقي و ساير محتواهاي مالتي مديا مناسب و منحصر بفرد کرده است.
با تمام اين اوصاف، و شايد بهتر است بگويم از روي يک کنجکاوي، جرقه توليد فيلم بلو رِي در داخل کشور زده شد. جرقه‌اي که به دنبال اين پرسش در ذهن مان ايجاد شد که ” آيا مي توانيم خودمان در کشور فيلمي با ساختار بلو رِي توليد کنيم؟”. طي بررسي هايي که در روزهاي نخست توسط تيم توسعه انجام داديم، مشخص شد که نه تنها در کشور، بلکه در همسايگي ما نيز چنين کاري انجام نشده است و توليد ديسک بلو رِي در انحصار چند کشور معدود از جمله امريکا است. اين نکته عزم مان را براي کنکاش بيشتر راسخ کرد. ادامه راه نيز هموارتر نبود و روز به روز که مراحل کار پيش مي رفت، جنبه هاي تازه‌اي از دشواريهاي اين کار براي ما روشن مي‌شد و نبود منبع و اطلاعات کافي همواره تهديدي براي ادامه کارمان به شمار مي‌آمد. اما با توکل بر خدا و تلاش جمعي، کاري آماده شد که اکنون در اختيار عموم قرار گرفته است. کاري که از ابتدا بايد گفت که “مشق اول” ماست و يقينا بي اشکال نيست ولي مطمئنا نهايت تلاش‌مان را کرده‌ايم تا رضايت خاطر هم‌وطنان‌مان را به دست بياوريم. اين فيلم حدودا ۱۱۰ دقيقه‌اي  با فرمت برنامه نويسي شده، نه به دليل کپي بودن ديسک آن به زعم برخي دوستان کارشناس(!) بلکه به دليل احترام به کاربران شبکه خانگي که اکثرا از سيستم‌هاي پخش FULL HD استفاده مي کنند (Bluray Player, PS3, PS4)  در همين فرمت توليد شد.

صداي منحصربفرد آن در پنج صورت (صداي  ۵٫۱ کاناله دالبي فارسي، ۲ کاناله دالبي فارسي،  دي.تي.اس فارسي و همچنين صداي ۵٫۱ کاناله دالبي عربي و يک روايت صميمانه و گرم از ابراهيم حاتمي کيا از اتفاقات فيلم) ارائه شده است.
زيرنويس‌هاي انگليسي، عربي، ژاپني و فارسي ويژه ناشنوايان براي آن در اختيار مخاطب قرار گرفته است که اين فيلم را نه تنها براي مخاطب داخلي، بلکه به صورت بين المللي قابل ارائه و نمايش مي نمايد. وجود بخشهاي پشت صحنه در خصوص کارگردان، بازيگران، تدوين، توليد، فيلمبرداري، موسيقي، جلوه هاي بصري، صدا و طراحي صحنه نه تنها براي مخاطب عام جذاب است، بلکه براي هنرجويان و علاقه مندان به سينما و بازيگري نيز، جنبه آموزشي دارد. از ديگر ويژگي‌هاي جالب توجه اين ديسک، ارائه آلبوم عکسي است از عوامل، بازيگران، صحنه ها و پشت صحنه‌ها که در اين ديسک گنجانده شده است. آلبوم کامل موسيقي متن فيلم نيز به همراه يک پخش کننده در دسترس است و نيازي به جستجوي اين موسيقي ها در اينترنت و يا پخش در دستگاه ديگري وجود ندارد. اين ديسک با صرف ماهها وقت تيم توسعه و با برنامه نويسي حدود ۶۰۰۰ خط کد توليد شد. در توليد آن از تمامي منابع موجود، هرچند اندک خارجي، استفاده گرديد ولي در مقابل دانش آن به صورت کامل بومي شد. اکنون ما مفتخريم که اعلام کنيم مي توانيم ديسکهايي با تکنولوژي روز فيلم‌هاي هاليوودي توليد کنيم و اين نکته، کار را براي رقابت فرهنگي و اقتصادي با بازارها و صنعت فيلمسازي خارجي هموارتر مي نمايد. خلاصه مطلب اينکه، همه و همه اينها با ياري خداوند و به همت تيمي از هنرمندان، کارشناسان، متخصصين و مديران عرصه فرهنگ، توليد شده و در اختيار شما قرار گرفته است تا هم کاري در جهت ارتقاي توان علمي و فرهنگي کشور صورت گرفته باشد و هم اينکه محصولي توليد شود که همگام با پيشرفت تکنولوژي، بتواند کيفيتي در خور و شايسته شان مخاطب ايراني را به شما بيننده عزيز ارائه کند. اميدوارم که بتوانيم نظر مساعد شما را جلب کنيم و از نقد سازنده و ارزشمند شما در جهت بهبود کارمان بهره ببريم.

⇓⇓⇓

تنها تولیدکننده داخلی بلوری ارژینال: کیفیت تصویری بلوری چه ربطی دارد به اینترفیس؟/ای کاش درباره تفاوت کیفیت دیسکهای ارژینال و کپی بلوری توضیح دهید

یادداشت اسماعیل حاتمی کیا با واکنش دست اندرکاران گروه فنی موسسه گلرنگ رسانه که در تعامل با صنایع الکترونیک گلرنگ تنها تولیدکننده بلوری ارژینال در ایران هستند مواجه شد.

در جوابیه تیم فنی گلرنگ رسانه با اشاره به اینکه نحوه اتورینگ بلوری چه به صورت جاوا باشد یا نشانه گذاری هیچ ربطی به پرسش اصلی مبنی بر چرایی رایت بلوری به صورت کپی ندارد بر این امر تأکید شده که ماندگاری و دوام بلوری تولیدشده به صورت ارژینال و از طریق استمپر چندین برابر بلوری های کپی تولیدشده به وسط داپلیکیتور است که در مورد «بادیگارد» از شیوه دوم استفاده شده است.

متن جوابیه تیم فنی گلرنگ رسانه را بخوانید:

سال ۱۳۹۲ شرکت صنایع الکترونیک گلرنگ در تعامل با گلرنگ رسانه با خرید و راه‌اندازی خط بلوری که از پیشرفته ترین نوع در زمان خود بود، تحقیق و بررسی در خصوص مسائل فنی تولید مستر بلوری اعم از دوبعدی و سه بعدی را آغاز نمود.

این مسائل که شامل تهیه سخت افزار و نرم افزارهای تخصصی در این حوزه بود خیلی زود توسط تیم فنی این شرکت پشت سر گذاشته شد که نتیجه آن تولید ۷ عنوان دیسک بلوری به عنوان نمونه در دو قالب دوبعدی و سه بعدی FullHD در همان سال بود.

دشوار ترین و پیچیده ترین مرحله کار، آتورینگ و مسترینگ دیسکهای بلوری بود و آن هم در مرحله کدگذاری و فشرده سازی محتوای اصلی؛ اینکه دقیقا در چه محدوده ای از بیت ریت قرار بگیرد و سمبل ریت مناسب برای صدای محتوا چگونه باشد.

البته تعدد تراک‌های صدا و زیرنویس هم مشکلات مربوط به خود را داشت. آنچه که در یادداشت دست اندرکار «بادیگارد» آمده، نه توضیح درباره چرایی عدم استفاده از تولید ارژینال بلوری بلکه توضیح درباره تفاوت قائل شدن در مدل اتورینگ است.

آنچه که از تعریف آتورینگ می دانیم مرحله ای است که در آن نحوه چیدمان محتواهای موجود در دیسک و ایجاد یک اینترفیس مناسب جهت دسترسی کاربر انجام می شود. این موضوع در مورد دی.وی.دی هم صدق می‌کند اما در آتورینگ بلوری نحوه ساخت این اینترفیس کمی متفاوت و پیچیده تر است.

به طور کلی دو مدل برای آتورینگ بلوری وجود دارد: یکی استفاده از علائم و محتوای گرافیکی (نشانه گذاری)  یا HDMV  و دیگری برنامه نویسی جاوا یا BD-J. این دو مدل تفاوت کلی داشته و حتی محیط نرم افزاری ساخت آنها با هم متفاوت است اما کاربرد نهایی که همان ایجاد اینترفیس دسترسی به محتوا برای کاربر می باشد، در نهایت بسیار به هم شبیه هستند.

تنها تفاوت عمده این دو مدل برای کاربر استفاده از امکانات آنلاین دیسکهای بلوری در مدل BD- J  است. اینترفیس ساخته شده با این مدل چون کاملا برنامه نویسی می شود امکان ایجاد دسترسی به پروتکل های اتصال به شبکه دستگاههای پخش را به برنامه نویس می دهد. در واقع در این مدل اینترفیس کاربر می تواند از طریق لینک هایی که برنامه نویس در اختیار او قرار می دهد به شبکه نت متصل شود. از نمونه کاربردهای این اتصال می توان به انجام گیم آنلاین ، چت به صورت زیر نویس بر روی محتوا و از همه مهم تر دسترسی به بانک اطلاعاتی محتوای موجود بر روی دیسک جهت مطالعه اطلاعات بازیگران  و عوامل فیلم ، هزینه ها و حتی حواشی و اخبار مربوط به محتوا اشاره کرد.

فارغ از این توضیحات درباره تفاوتهای اتورینگ ها، مهم اینجاست که اینترفیس موجود بر روی دیسک از هر مدلی که باشد به هیچ عنوان ربطی به کیفیت تصویر نهایی محتوای اصلی ندارد.

به عبارت دیگر می توان دیسک بلوری را بدون اینترفیس و کاملا اتوماتیک تولید کرد که در این حالت با قرار گرفتن دیسک داخل دستگاه پخش، دیسک بطور خودکار و بر اساس لیست پخشی که در آن قرار داده شده است  شروع به نمایش فیلم می کند.

کیفیت تصویر نهایی ارتباط مستقیم به نحوه فشرده سازی و نرم افزار مورد استفاده و همچنین کیفیت دیسک اصلی دارد که  گلرنگ رسانه در مسترینگ عناوین بلوری خود از حرفه ای ترین نرم افزار روز دنیا و باکیفیت ترین دیسکها استفاده کرده است.

تفاوت دیسکهای تولید شده با روش استمپر در این شرکت با دیسکهای کپی موجود در بازار در ماندگاری و دوام آن می باشد. دیسکهای تولید شده با داپلیکیتور دارای عمر محدود بوده  و پس از مدتی از کار می افتند که همین امر امکان آرشیو کردن طولانی مدت را از کاربر می گیرد اما دیسکهای تولید شده به روش استمپر به شرط اینکه آسیب فیزیکی  نبینند تقریبا به مدت نامحدود قابل استفاده خواهند بود. ای کاش در یادداشت دست اندرکار محترم درباره این تفاوت کیفیت توضیح داده می شد.




چند روز بعد از طرح پرسش پیرامون چرایی توزیع نسخه کپی بلوری «بادیگارد»از سوی یک رسانه مستقل⇐حالا افشاگری یک رسانه مستقل دیگر درباره حضور و تقدیر از فیلم پرهزینه و ارگانی «بادیگارد» در جشنواره‌ای ویژه فیلمهای کم‌هزینه و مستقل در وین!⇔آیا سازمان ارزشی اوج پاسخی برای این تناقضات دارد؟

سینماروزان: انتشار خبر موفقیت فیلم «بادیگارد» ابراهیم حاتمی کیا که با بودجه سازمان هنری-رسانه ای اوج تولید شده در جشنواره ای در وین آن هم دو سال بعد از تولید و بلافاصله پس از آن که خبر انتشار بلوری کپی آن در رسانه مستقل «نمایش خانگی» منتشر شد!!!(اینجا را بخوانید) با واکنش یک رسانه مستقل سینمایی مواجه شده است.

سایت «کافه سینما» با ارائه داده هایی پیرامون اهداف جشنواره ای در وین که «بادیگارد» از آن جایزه گرفته است به افشاگری درباره رویکرد این جشنواره و تناقضات این رویکرد با کیفیت تولید «بادیگارد» پرداخته است.

متن گزارش «کافه سینما» را با ذکر این توضیح بخوانید که سینماروزان آمادگی دارد پاسخ مدیران سازمان اوج را هم درباره ماجرای توزیع نسخه های کپی بلوری این فیلم و هم درباره چگونگی حضور در چنین جشنواره ای منتشر کند:

«بادیگارد جوایز جشنواره بین المللی فیلم وین را درو کرد» این تیتری است که فارس نیوز برای خبر موفقیت فیلم بادیگارد انتخاب کرده است. متن خبر اطلاعات «مختصر» دیگری را هم درباره موفقیت فیلم می‌دهد. از جمله:
«… علاوه بر جایزه بهترین کارگردان، فیلم بادیگارد که در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر نیز به نمایش درآمده بود، در جشن اختتامیه این جشنواره برنده جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (بابک حمیدیان) و بهترین طراحی هنری هم شده است. فیلم سینمایی «بادیگارد» به تهیه‌کنندگی احسان محمدحسنی و کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا یکی از محصولات سازمان هنری رسانه‌ای اوج است.»
این خبر با پوشش بسیار زیادی در تقریبن تمام رسانه‌های فارسی و انگلیسی ایران بازتاب داده شده است. خبرگزاری صدا و سیما با تیتر «درخشش بادیگارد در جشنواره وین»، ایسنا با تیتر «جوایزی برای بادیگارد در وین، پایگاه فردانیوز با تیتر «طوفان بادیگارد در جشنواره فیلم وین!» (علامت تعجب در تیتر است)، خبرآنلاین، مهر، باشگاه خبرنگاران، شبکه خبر، خبرگزاری دانشجو، مشرق، آنا، آی فیلم و … همگی با همین تیتر به پوشش خبر رفته اند. از متن خبر پیداست که همگی این خبر موفقیت بزرگ فیلم را به نقل از «روابط عمومی سازمان رسانه‌ای اوج» منتشر کرده اند. متن خبر همه جا مشابه هم است و فقط تیترها متفاوت‌اند. جز یک خبرگزاری که به آن اشاره خواهم کرد.
حالا خبر را به زبان انگلیسی هم سرچ کنیم. یعنی: Vienna International Film Festival Bodyguard
نتایجی که گوگل به ما نشان می‌دهد هم همگی اذعان می‌کنند که Bodyguard در Vinnnale (جشنواره بین المللی فیلم وین) ۳ جایزه معتبر برنده شده. اما یک لحظه صبر کنیم، یک جای کار اشکال دارد!:
تمام اخبار انگلیسی «طوفان» موفقیت فیلم به نقل از بخش انگلیسی مهرنیوز، باشگاه خبرنگاران، آی‌فیلم، تهران تایمز، خبرگزاری صبا و مشابه این است و خبری از سایت‌های خبری سینمایی مثل ورایتی، تایمز و خبرگزاری‌های جهانی نیست. در تمام این خبرهای انگلیسی و حتی تمام خبرهای فارسی تاکید روی جشنواره بین المللی فیلم وین (Vinnale) است؛ یکی از معتبرترین جشنواره‌های فیلم اروپا. جشنواره ای که پس از فستیوال برلین، معتبرترین فستیوال فیلمهای آلمانی زبان جهان است و در دوره قبلی خود بیش از ۹۴ هزار نفر تماشاگر داشت. این جشنواره که مهمترین رویداد سینمایی اتریش محسوب می‌شود از زمان نخستین دوره در ۱۹۶۰ تا امروز هر سال با حضور سینماگران مشهور آلمان و جهان در «مرکز تاریخی وین» برپا می‌شود و محل ارتباط سینماگران بزرگ دنیا و کشف استعداد‌های تازه سینما است. از آن جشنواره‌هایی که فرش قرمز دارند و عکاسان و خبرنگاران و شکارچیان امضا و سلفی جمع می‌شوند و پر از میهمانی‌های پر زرق و برق و جلسات نمایش و نقد فیلم است.
با راهنمایی خبر یک سری به وبسایت «ویناله» می‌زنیم: http://www.viennale.at/en . جشنواره ۲۰۱۷ فیلم وین هنوز شروع نشده که تمام شود. طبق برنامه همیشگی، این جشنواره از ۲۷ مهر تا ۱۱ آبان برگزار خواهد شد و هنوز هم مهمترین ویژگی خود را حفظ کرده است: «ویناله» بزرگترین فستیوال «غیررقابتی» فیلم در اروپا است. یعنی اصلن جایزه‌ای اهدا نمی‌کند که فیلم «بادیگارد» آن را گرفته باشد. هنوز هم برگزار نشده که فیلم «بادیگارد» در آن باشد. جستجوی سایت با کلمه bodyguard هم نتیجه ای ندارد.
گویی در تنظیم خبر بوسیله روابط عمومی سازمان اوج و در ذوق زدگی عجیب رسانه‌ها به این «موفقیت بزرگ» یک شیطنت عجیب وجود دارد. ذوق زدگی «عجیب» آنهایی که – شاید حتی به درستی – معتقدند فستیوال‌های جهانی به فیلم‌هایی مشابه بادیگارد اقبال نشان نمی‌دهند. اما وقتی می‌بینی یک خبر […] به این شدت و سرعت در رسانه‌ها پیچیده و حتی صفت‌های غلو آمیز «طوفان»، «درو کردن» و مشابه آن را هم در برجسته سازی خبر استفاده کرده‌اند، می‌فهمی که انگار دوستان خیلی هم از فستیوال‌های خارجی بدشان نمی‌آید.
اما آیا کل خبر دروغ است؟ نه اینطور نیست. همانطور که اشاره شد در بین تمام این خبرگزاری‌ها فقط یک نهاد خبری موضوع را درست منتشر کرده: ایرنا.
ایرنا در متن خبر به درستی اشاره کرده که بادیگارد در «جشنواره فیلمهای مستقل وین» (Vienna Independent Film Festival VIFF) برنده این جوایز شده است. این جشنواره یک فستیوال بسیار جوان سینمایی است که امسال سومین دوره خود را برگزار کرده. با وجود آنکه به ادعای سایت جشنواره، این فستیوال امسال در فهرست «رویدادهای واجد شرایط IMDB» وارد شده است، جوایز اعطا شده به فیلم در صفحه IMDB بادیگارد وجود ندارد.

⇓⇓⇓
در وبسایت کوچک و جمع جور فستیوال http://www.vienna-film-festival.com می‌خوانیم:
«… ما از نمایش فیلمهای کوچک که بدون بودجه‌های زیاد و اسپشیال افکت‌های غیر ضروری و «مستقل» تولید شده‌اند حمایت می‌کنیم. با توسعه سریع تجهیزات فیلمسازی [امکان] فیلمبرداری برای فیلمسازان مستقل بیشتر و ارزان‌تر می‌شود… این جشنواره به بهترین فیلم، کارگردانی، فیلم کوتاه، مستند و موسیقی متن جایزه خواهد داد. این جوایز و گواهینامه‌ها در شب اختتامیه به تولیدکنندگان شرکت کننده در جشنواره ارسال شده و یا با ایمیل و پست فرستاده می‌شود.»
نگاهی به فهرست فیلمهای شرکت کننده در فستیوال مشخص می‌کند که تمامی آثار انتخاب شده در جشنواره بر اساس اهداف و ماهیت «مستقل» برگزارکنندگان است. فیلمهایی کوچک و جمع و جور که محصول فیلمسازان جوان سینما هستند و همگی به صورت کاملن مستقل تهیه شده اند. اما بادیگارد فیلمی است که محصول یکی از قدیمی‌ترین فیلمسازان سینمای ایران است و هر چیزی که هست یک فیلم «مستقل کم هزینه» نیست. اینکه چطور به بخش اصلی این فستیوال راه پیدا کرده یک بحث دیگر است. اما خود فستیوال هم همانطور که اشاره شد یک فستیوال بسیار کوچک جوان و خودمانی در وین اتریش است و هیچ ربطی به ویناله ندارد.
اگر در اروپا یک چرخی بزنیم شاید در کشورهای این قاره بیشتر از ۳۰۰ فستیوال فیلم و تئاتر و نقاشی و عکاسی پیدا می‌کنیم. حتی بعضی فستیوال‌ها در روستاها برگزار می‌شوند و میهمانان فستیوال – که با هزینه شخصی خود و اگر مایل باشند شرکت می‌کنند – میهمان خانه‌های روستاییان هستند. در بسیاری از شهرهای اروپا، شهرداری‌ها، دهداری ها، مدارس هنری، دبیرستان‌ها، کلیساها، انجمن‌‌های فرهنگی و … هر سال از این فستیوال‌های هنری برگزار می‌کنند. فستیوال‌هایی که مهمترین هدف آنها «گفتگوی سالم فرهنگی‌» و شکست انحصار سینمای تجاری است. همین فستیوال‌های کوچک اروپایی مردم آن مناطق را با فرهنگ‌های دیگر آشنا می‌کند. این فیلم‌ها نمایندگان فرهنگی می‌شوند و در یک فضای دوستانه اکران می‌شوند و به رسم یادگار جایزه‌‌ای می‌گیرند و تمام. در ایران و چند کشور عمدتن در حال توسعه یک راه ساده برای «جهانگردی» فیلمسازی برای این فستیوال‌‌هاست. بعد از آنکه بعضی فیلمسازان جوان با یک دوربین کوچک و امکانات محدود یک فیلم کوتاه، ویدئو کلیپ، فیلم مستند یا حتی فیلم بلند می‌سازند، کار اصلی شروع می‌شود. از روی اینترنت فهرست بلندبالای فستیوال‌های فیلم را دانلود می‌کنند و تک تک برای همه آنها فیلم پست می‌کنند یا در Vimeo آپلود می‌کنند.

آنقدر ارسال به این فستیوال‌ها زیاد است که بعضی از آنها برای ارسال فیلم هم حتی شرط پرداخت چند یورو پول گذاشته‌اند، به این امید که تعداد آثار ارسالی کم شود. در نهایت و در بدترین حالت ممکن، یک فیلم کوتاه یا بلند ایرانی چون محصول یک کشور جهان سومی در صدر اخبار است و چون سینمای مهمی در دنیا دارد در چند فستیوال پذیرفته می‌شود. فیلمساز خوش شانس حالا با دعوتنامه این فستیوال‌ها می‌تواند ویزای اروپا بگیرد و با هزینه شخصی به این شهرها سفر کند. هم ویزای شینگن جور می‌شود، هم امکان دارد اگر میزبان شهرداری باشد به عنوان میهمان یک تخفیف خوبی در هزینه هتل و مترو و بازدید موزه‌های شهر در نظر گرفته شود و هم فیلمش در این فستیوال‌ها نمایش عمومی داده می‌شود. اگر فیلمساز جوان هم خیلی خوش شانس باشد که جایزه می‌گیرد و سرمایه مختصری در حد دویست،۳۰۰ یورو برای فیلم بعدی‌اش پیدا می‌شود. در ایران خودمان از این جوانانی که با «سینما» جهانگردی می‌کنند کم نیست.
اینکه چطور «بادیگارد» که مهمترین محصول سال فرهنگ رسمی ایران بود و با بودجه میلیاردی تولید شد را در کنار این فیلمهای کوچک و مستقل جا بزنیم، شعبده‌ای است که شاید یا دوستان یاد گرفته‌اند، یا با یک Fund کوچک اهدایی به دبیرخانه فستیوال به دست آمده(؟؟؟) یا هر چیز دیگر ( در قسمت Support Us وبسایت جشنواره به تفصیل شرح داده شده که در برابر کمک‌های مالی اهدایی فستیوال چه خدماتی به صاحبان آثار و حامیان مالی می‌تواند ارائه کند.) اما اینکه با عوض کردن نام فستیوال بخواهیم آن را به عنوان یک «موفقیت بزرگ» برای سینمای ایران جا بزنیم، یک کمی دن کیشوت بازی است.

با شناختی که از روحیات حاتمی کیا دارم مطمئنم او در این ماجرا هیچ نقشی ندارد و اصلن علاقه‌ای به حضور فیلمش در هیچ فستیوالی هم ندارد، چه کن و برلین باشد و چه این فستیوال کوچک. اما آنهایی که دارند برای سازمان خود سابقه اینترنشنال درست می‌کنند باید کمی بیشتر تلاش کنند. مارکتینگ سینما کار راحتی نیست.»




پرسش کلیدی یک رسانه مستقل از روسای سازمان ارزشی اوج⇐آیا بناست بلوری-کپی «بادیگارد» را در شبکه خانگی توزیع کنید؟

سینماروزان: بعد از آن که خبر انتشار نسخه بلوری آخرین فیلم اکران شده ابراهیم حاتمی کیا با عنوان «بادیگارد» در رسانه های منتشر شد پرسشهایی شکل گرفت درباره چگونگی تولید بلوری این فیلم بخصوص که تنها کارخانه تولید بلوری ارژینال در ایران که گلرنگ رسانه باشد هم هیچ خبری درباره تولید بلوری این فیلم را تأیید نکرده است.

سایت خبری «نمایش خانگی» که از جمله رسانه های مستقل در مدیوم شبکه خانگی است با ارائه گزارشی پیرامون این ماجرا پرسشی کلیدی را طرح کرده است درباره چگونگی عرضه نسخه بلوری «بادیگارد» و اینکه آیا بلوری کپی آن عرضه خواهد شد یا بلوری ارژینال.

با ذکر این توضیح که سینماروزان آماده است پاسخ دست اندرکاران تولید فیلم درباره این ماجرا را منعکس کند متن گزارش «نمایش خانگی» را که با تیتر «پرسشی از روسای سازمان ارزشی و متمول اوج⇐آیا بناست بلوری-کپی «بادیگارد» را در شبکه خانگی توزیع کنید؟» منتشر شده را بخوانید:

خبر عرضه نسخه بلوری «بادیگارد»ابراهیم حاتمی کیا در شبکه خانگی همان قدر که میتواند برای مخاطبان علاقمند به داشتن نسخه های با وضوح تصویری بالا خرسندکننده باشد پرسش برانگیز هم هست.

 مهمترین پرسشی که درباره بلوری «بادیگارد» وجود دارد این است که آیا سازمان هنری-رسانه ای اوج تولیدکننده این فیلم در تعامل با موسسه هنراول، بلوری ارژینال فیلم را به بازار عرضه خواهد کرد یا بلوری کپی است که به شبکه خانگی می آید.

تنها موسسه داخلی تولیدکننده فیلم در قالب بلوری به صورت ارژینال موسسه گلرنگ رسانه است. گلرنگ رسانه که پیشتر برخی فیلمهای دوبُعدی مانند «گاوصندوق» و تعدادی انیمیشن سه‌بُعدی مانند «هیولا در پاریس» و «بچه‌های جاسوس۲» را به صورت بلوری ارژینال به شبکه خانگی عرضه کرده بود و البته یک سری ورکشاپ مرتبط با تولید بلوری را هم در جشنواره هایی همچون یاس برگزار کرده بود هیچ نقشی در تولید بلوری «بادیگارد» نداشته است.

از سوی دیگر اگر به این فکر باشیم که تولید بلوری «بادیگارد» در کشورهای اطراف رخ داده در اشتباهیم چون در ۲۰ کشوری که نزدیکی ایران قرار گرفته اند هیچ شرکت تولیدکننده بلوری ارژینال وجود ندارد.

پس میماند دو احتمال؛ یا تولید بلوری ارژینال در کشورهایی مثل یونان، آلمان و استرالیا و سپس ورود آن به ایران که هزینه ای هنگفت به دنبال دارد یا تولید بلوری «بادیگارد» به صورت کپی و از طریق خرید تعدادی دیسک بلوری خام و رایت همزمان در تعداد بالای دیسک به وسیله داپلیکیتور!

به نظر می رسد روش دوم در تولید بلوری «بادیگارد» انجام شده باشد اما فایده این طور بلوری به بازار ارائه دادن چیست؟

تفاوت اصلی میان رایت فیلم بر دیسک خام بلوری با تولید نسخه ارژینال بلوری در کیفیت تصویری آنهاست. در بلوری ارژینال کیفیت تصویر به رزولوشن ۴k هم میتواند برسد اما در تجربه رایت بر دیسک خام در بهترین حالت کیفیت بیشتر از FULL HD نیست! برای اینکه تفاوت وضوح تصویر در این دو فرمت را درک کنیم کافیست بدانیم وضوح تصویر در ۴K دقیقا ۴ برابر FULL HD است!!!

اینکه برای عرضه کپی بلوری «بادیگارد» که بناست به قیمت ۲۵ هزار تومان هم عرضه شود این همه تبلیغ میشود از کجا نشأت گرفته است؟ آیا سازمان هنری-رسانه ای اوج به این عرضه فقط به چشم یک ارزش افزوده برای فیلمی می اندیشد که در اکران رسمی هم علیرغم هزینه بالای تولید فروشی متوسط داشت؟

فارغ از آن که در حمایت از تولید ملی هم که شده دست اندرکاران تولید این فیلم می توانستند بلوری «بادیگارد» را به صورت ارژینال در موسسه ایرانی تولیدکننده آن به تولید انبوه برسانند باید حتما در هنگام عرضه به مخاطبان به صراحت گفت که نه بلوری ارژینال «بادیگارد» که بلوری کپی «بادیگارد» است که بناست به دست آنها برسد!!!




روی آنتن زنده افشا شد⇐فیک بودن یکی از سیمرغهای فیلم «۳ارگانی» که با حمایت ویژه فارابی-حوزه هنری-شهرداری تولید شده

سینماروزان: فیلم «3ارگانی» «ماجرای نیمروز» که با حمایت مستقیم فارابی، تصویرشهر وابسته به شهرداری و حوزه هنری تولید شده است در اختتامیه جشنواره فجر برنده 4 سیمرغ بهترین فیلم، بهترین طراحی صحنه و لباس، بهترین فیلم مردمی و سیمرغ از نگاه ملی شد.

به گزارش سینماروزان دقایقی بعد از پایان اختتامیه وقتی منیر قیدی کارگردان «ویلاییها» که در اعتراض به انتخابهای شبهه برانگیز هیأت داوران قید حضور در اختتامیه و دریافت سیمرغش را زد روی خط برنامه زنده «هفت» آمد افشاگری عجیبی شکل گرفت.

این افشاگری عبارت بود از اینکه برنده اصلی سیمرغ از نگاه ملی «ویلاییها» بود اما دست اندرکاران فیلم در اعتراض به هیأت داوران قید دریافت این سیمرغ را هم زدند!!!

منیر قیدی گفت: جایزه بهترین فیلم از نگاه ملی (سیمرغ زرین) قرار بوده به «ویلاییها» اهدا شود که به دلیل امتناع تهیه‌کننده جایزه را به «ماجرای نیمروز» دادند. سیمرغ فیلم اولیها را که به فیلم  من تعلق گرفته نیز نخواهم پذیرفت.

عین این اتفاق سال گذشته درباره فیلم «بادیگارد» رخ داد که وقتی دست اندرکاران تولید فیلم قید دریافت سیمرغ از نگاه ملی را زدند، فیلم ارگانی «نفس» که با حمایت فارابی و موسسه نورتابان وابسته به بنیاد مستضعفان تولید شده بود، به عنوان گزینه جایگزین این سیمرغ را دریافت کرد.




۱۹ سال بعد از کیارستمی⇐حاتمی کیا هم به نخل طلا رسید منتها از جشنواره بغداد!!!

سینماروزان: 19 سال قبل عباس کیارستمی کارگردان آوانگارد ایرانی برای ساخت “طعم گیلاس” نخل طلای پنجاهمین جشنواره کن را از آن خود کرد.

به گزارش سینماروزان اردیبهشت ماه امسال اصغر فرهادی کارگردان اسکاری سینمای ایران علیرغم پیش بینی ها نتوانست نخل طلای کن را برای “فروشنده” از آن خود کند و به جایش به جایزه بهترین فیلمنامه بسنده کرد.

ابراهیم حاتمی کیا کارگردان ارزشی سینمای ایران اما به تازگی توانسته برنده نخل طلا شود؛ البته این نخل طلا از هشتمین جشنواره بغداد به او رسیده است!

فیلم سینمایی «بادیگارد» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا نخل طلای هشتمین جشنواره فیلم بغداد را از آن خود کرد و حالا حاتمی کیا هم می تواند به خود ببالد که برنده نخل طلا شده است!




روی آنتن زنده⇐پرستویی به‌جای نقد مدیران شهری به نقد “هفت” پرداخت!

سینماروزان: پرویز پرستویی دقیقا از جشنواره فیلم فجر به بعد و پس از آن که بهروز افخمی بازی او در “بادیگارد” را زیر سوال برد و بازی پیمان معادی در “ابد…” را از بازی وی در نقش “حیدر ذبیحی” بهتر دانست موضع مخالفی که با “هفت” داشت را شدت بخشید.

به گزارش سینماروزان در امتداد چنین روندی است که پرستویی امروز وقتی روی خط زنده برنامه “حرف حساب” شبکه یک آمد و بنا شد درباره پخش کلیپ پسرکی به نام حسین که از نداشتن پارک و کم‌کاری مسئولان شهری در فراهم آوردن یک فضای سرگرم کننده ساده می‌نالد سخن گوید بحث را باز هم به سمت “هفت” کشاند و تا توانست از تلویزیون و این برنامه انتقاد کرد.

صدالبته که هر هنرمندی فارغ از جایگاه خود می تواند گاه و بیگاه نظراتش را درباره موضوعات مختلف و البته رسانه ملی و کیفیت برنامه هایش بیان کند اما اینکه یک بازیگر بی‌ربط به موضوعی که از وی درباره آن اظهارنظر خواسته اند، دلگیری‌های شخصی خود از یک برنامه را مجالی می کند که هر آنتن زنده ای را ربط دهد به آن برنامه کمی احساسی به نظر می رسد.

کمترین کاری که پرستویی باید می‌کرد آن بود که نیشتری زند بر مقامات شهری که هنوز در فراهم آوردن تسهیلات اولیه سرگرم سازی برای کودکان و نوجوانان مناطق جنوب شهری عاجزند و به وادی تولید محصولات سینمایی و تلویزیونی ورود کرده اند اما این اتفاق نمی افتد و به‌جایش یک دلخوری قدیمی باعث می شود بحث به سمتی کاملا انحرافی کشیده شود.

فارغ از آن پرسشی مهمتر که با شنیدن دلخوریهای مداوم پرستویی از “هفت” به ذهن می رسد آن است که چرا ایشان که از سینماگران باسابقه ماست و البته سابقه تهیه کنندگی دارد به جای طرح گلایه های مدام، خود آستین بالا نمی‌زند تا طرح برنامه ای سینمایی آن طور که خود مناسب می داند را در رسانه ملی به اجرا بگذارد؟

حتی اگر در رسانه ملی این مجال برایشان فراهم نبود فضای مجازی و سامانه هایی مانند ویدیوی درخواستی به سادگی و با حداقل ممیزی این مجال را فراهم می کنند که ایشان ایده های ذهنی خود درباره برنامه سازی سینمایی را پیاده کنند. چرا یک بار به جای ایراد از ماهیگیری امثال افخمی خودتان ماهیگیری را به امثال وی یاد نمی‌دهید؟




توضیحات حاتمی‌کیا درباره سفر به سوریه، ده‌ها پیشنهاد فیلمسازی و گفتگو با سردار سلیمانی درباره “آن ۲۳ نفر”

سینماروزان: ابراهیم حاتمی کیا کارگردان سینمای دفاع مقدس که تصاویرش از سفر به سوریه و دیدار با مدافعان حرم منتشر شده بود، درباره این سفر توضیح داد.

به گزارش سینماروزان حاتمی کیا با اشاره به علت سفر به کشور سوریه به “دفاع پرس” اظهار داشت: مدت‌ها بود به دنبال فرصتی بودم به سوریه بروم، اما خیلی دیر این اتفاق برای من رقم خورد. روح من برای این سفر در تلاطم بود و با رفتن به سوریه آرامش پیدا کردم.
وی درباره شایعه فیلم ساختن در سوریه بیان کرد: سفر به سوریه با هدف فیلم‌سازی نبود؛ من هم اکنون ده‌ها گزینه و پیشنهاد فیلم‌سازی دارم و در انتخاب هر کدام از آنها مختارم، اما فعلا درباره هیچ‌کدام از موضوعات مطرح شده به نتیجه قطعی نرسیده‌ام.
سازنده فیلم «بادیگارد» در ادامه گفت: از سفر به سوریه و دیدن مناطق و جریان مقاومت خوشحالم و حالم خوب است و به دنبال تکرار این سفر هستم؛ ممکن است در آینده نزدیک دوباره به سوریه بروم. حضورم در سوریه به دلیل ساخت فیلم نیست و فقط به اعتقاداتم مرتبط است.
حاتمی‌کیا درباره پیشنهاد سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس برای ساخت فیلم سینمایی «آن بیست و سه نفر» گفت: پیشنهاد سرلشکر سلیمانی یک مسئله خصوصی بود، اما من نمی‌دانم چه کسی این پیشنهاد را رسانه‌ای کرد. من بشخصه درباره این پیشنهاد توضیحات لازم را به سرلشکر سلیمانی ارایه داده‌ام.



بهزاد نبوی در رونمایی از یک مستند بیان کرد⇐ حتی در سال‌های آخر جنگ وضع اقتصادی از حالا بهتر بود!!!

سینماروزان: بهزاد نبوی از اعضای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که در دهه 60 وزیر صنایع سنگین بود اسفندماه پارسال به عنوان مهمان ویژه ابراهیم حاتمی کیا به تماشای “بادیگارد” نشست.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان نبوی به تازگی نیز در رونمایی مستندی با نام “طبرستانی ها” شرکت جست؛

“طبرستانی‌ها” که توسط محسن عبدالوهاب فیلمنامه نویس “خون بازی” و “گیلانه” و کارگردان “لطفا مزاحم نشوید” و “به دنیا آمدن” ساخته شده روایت گروهی از صنعتگران و کارآفرینان است که کار خود را از دهه‌ ۶۰ آغاز کردند و گروه صنعتی طبرستان را شکل دادند و در ادامه مسیرشان تا امروز موفق به تأسیس چندین واحد صنعتی و ایجاد اشتغال برای صدها نفر شده‌اند.

بهزاد نبوی بعد از تماشای این مستند با بیان اینکه شاید بهتر بود این فیلم را طوری تهیه می‌کردند که بینندگان ناآشنا به موضوع با اهمیت کار این عزیزان آشنایی پیدا کنند،  گفت: احساس من این بود که نمایش عملکرد آن‌ها در این فیلم کم بود. من از فولاد طبرستان خیلی بیش از این‌ها می‌دانم. کارهای خیلی بزرگی آن‌جا انجام شده که یکی از واحدهای تولیدی بسیار موفق آن هم در دهه ۶۰ بود که اوضاع کشور طوری بود که امکان کار و فعالیت خیلی سخت بود. البته آن زمان نسبت به حالا بهتر بود. الان که وضعیت اقتصادی مملکت را می‌بینم به مسئولان فعلی هم می‌گویم که حتی در سال‌های آخر جنگ وضع اقتصادی از حالا بهتر بود.

نبوی با بیان اینکه آن زمان این عزیزان کارهای بزرگی کردند، ادامه داد: در دهه ۶۰ وقتی با این عزیزان صحبت می‌کردیم می‌گفتند کسانی که در این شرایط در کشور دنبال صنعت می‌روند یا عاشقند یا دیوانه، اما حالا که می‌بینم همچنان ادامه می‌دهند نمی‌شود گفت فقط عاشقند!

وزیر صنایع سنگین دوران جنگ با بیان اینکه دوستان دیگری هم در دوره‌های مختلف بوده‌اند که در این مملکت از این کارها کرده‌اند، افزود: تهیه کنندگان این فیلم‌ها هم کار بسیار ارزشمندی می‌کنند که این اشخاص را به مردم معرفی می کنند البته اگر سعی کنند فیلم‌ها مخاطب عمومی پیدا کنند تا جوانان را به کارآفرینی جلب کند بهتر است. باید جنبه نگرش عمومی این فیلم‌ها بیشتر باشد تا بینندگان بفهمند چه مراحلی طی شده و چه کارهایی انجام شده تا ضمن اینکه اهمیت کار را می‌فهمند احساس کنند آنان هم می‌توانند این مسیر را طی کنند.

محسن عبدالوهاب کارگردان "طبرستانی ها"
محسن عبدالوهاب کارگردان “طبرستانی ها”



ابراهیم حاتمی‌کیا:  از مدت‌ها پیش باید به سوریه می‌رفتم اما کسی من را نمی‌برد!/سفرم به سوریه شخصی بود!/قرار نیست فیلم جدیدم را در سوریه بسازم

سینماروزان: ابراهیم حاتمی‌کیا در حاشیه رونمایی از آرت‌بوک “بادیگارد” با ردّ شایعات مربوط به فیلمسازی در سوریه گفت: قرار نیست فیلم جدیدم را در سوریه بسازم و سفرم به سوریه شخصی بود.

به گزارش سینماروزان حاتمی‌کیا تأکید کرد: تا هنگامی که فیلمنامه را کامل ننویسد و آماده ساخت نباشد امکان ندارد که بگوید قرار است فیلمی بسازد.

کارگردان “بادیگارد” با اشاره به نامه ای که سردار سلیمانی خطاب به وی نوشته بود افزود: سردار سلیمانی پیشنهادی برای ساخت فیلم بر اساس کتاب «آن ۲۳ نفر» را داد اما من در نامه، پاسخ او را دادم و او دلایل این امر را از من پذیرفت. آن نامه محرمانه بود و کسی که اقدام به انتشار آن کرد در واقع بی اخلاقی کرد.

وی با اشاره به سفرش به سوریه گفت: از مدت‌ها پیش باید به این سفر می رفتم اما هر دفعه که می گفتم کسی من را نمی برد در واقع من برای رفتن به این سفر حتی دیر کرده بودم اما این بار قرعه به نام من افتاد و به سوریه رفتم.




“بادیگارد” و “ایستاده در غبار” جوایز اصلی مقاومت را از آن خود کردند/”یتیم‌خانه ایران” فقط یک جایزه فرعی گرفت

سینماژورنال: آیین اختتامیه چهاردهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت عصر جمعه نهم مهرماه در سالن مرکز همایش های برج میلاد تهران برگزار شد.

به گزارش سینماژورنال در اختتامیه جشنواره بخش عمده جوایز میان “ایستاده در غبار” و “بادیگارد” تقسیم شد و در حالی که گمان می شد “یتیم خانه ایران” ابوالقاسم طالبی هم بتواند لااقل یکی از دو تندیس بهترین فیلم یا بهترین کارگردانی را از آن خود کند اما این فیلم فقط یک جایزه ویژه برای کارگردانی دریافت کرد که البته این امر هم طعنه طالبی را در پی داشت.

در اختتامیه جشنواره مقاومت تندیس بهترین فیلم به حبیب والی نژاد برای «ایستاده در غبار» رسید. جایزه ویژه بهترین فیلم متناسب با موضوعات منطقه به حسن برزیده برای «مزار شریف» رسید و جایزه ویژه هیات داوران برای بهترین فیلم با موضوع انقلاب به نرگس آبیار برای فیلم «نفس» رسید.

تندیس بهترین کارگردانی به ابراهیم حاتمی کیا برای «بادیگارد» اهدا شد. فرزندش به نیابت از او جایزه را دریافت کرد. جایژه ویژه این بخش به ابوالقاسم طالبی برای نویسندگی و کارگردانی «یتیم خانه ایران» رسید. طالبی گفت: ته جوایز به ما رسید ولی از همه تشکر می کنم.

تندیس بهترین فیلمنامه به محمدحسین مهدویان برای «ایستاده در غبار» رسید.

تندیس بهترین بازیگر زن به مریلا زارعی برای «ماهی سیاه کوچولو» رسید. زارعی در سخنانی گفت: گرفتن جایزه از دست این بزرگواران لذت بخش است. من این جایزه را از دست استاد نصیریان گرفتم و این شادی جایزه را دو چندان می کند. دوره قبل این تندیس را برای “چ” و “شیار ۱۴۳” گرفتم که همان سال از نقش “الفت” خداحافظی کردم و گفتم می خواهم نقش های دیگر را امتحان کنم که بعد از آن در “ماهی سیاه کوچولو” بازی کردم که کار سختی بود و در ایفای این نقش از کارگردان جوان کمک گرفتم.

وی افزود: کار جدیدم را در سینما با این تندیس آغاز می کنم. یکایک مردم ایران شایسته دریافت تندیس مقاومت هستند چه آن کارگری که با سختی کار می کند چه شهدای مدافع حرمی که برای ایران جان خود را فدا می کنند.

در ادامه مراسم تندیس بهترین بازیگر مرد به پرویز پرستویی برای «بادیگارد» رسید. پرستویی گفت: از هیات داوران که من را لایق این جایزه دانستند تشکر می کنم. از ابراهیم حاتمی کیا که این فرصت را برای من فراهم کرد تشکر ویژه می کنم.

وی در ادامه مطلبی خواند که در آن نوشته شده بود: دفاع مقدس پاسخی به تهاجم بود و دفاع از هر حقی مقدس است. تلفیق سینما و دفاع مقدس برای من ارزشمند بوده است چون به مردم فرصت اندیشه درباره این جنگ نابرابر را می دهد. درست نشان دادن دلاوری های مردم بسیار مهم است زیرا بهترین راه آشنایی مردم با جنگ همین است. هنوز مادران شهید در هر کوچه پس کوچه این شهر زندگی می کنند. آنها صاحبان حقی هستند که ما اجازه ناحق کردن آن را نداریم. به عنوان یک هنرمند امانتی در دست ما است و ما در برابر آن مسئولیم. ما در برابر مادری که هنوز چشم انتظار فرزندش است و در برابر جانبازان شیمیایی مسئولیم. ما به اعتقاد این نسل مدیونیم. فراموش نکنیم جنگی که بر ملت ایران تحمیل شد نابرابر بود و ما مدیون مردان جنگ هستیم.

دیپلم افتخار بهترین جلوه های ویژه میدانی به ایمان کرمیان برای «ایستاده در غبار» رسید.

دیپلم افتخار بهترین جلوه های ویژه بصری به امیر رضا معتمدی برای «مزار شریف» رسید.

همچنین یک لوح تقدیر به سیده ساره نورموسوی برای بازی «نفس» رسید.

جایزه ویژه بهترین فیلم از نگاه مردم به «بادیگارد» رسید. پژمان لشگری پور مجری طرح این جایزه را دریافت کرد. لشگری پور گفت: بغضی در دل عوامل بادیگارد است. مرتضی آوینی در جایی گفته بود متاسفانه بند ناف جریان روشنفکری از اول برخلاف ما بریده شده است. این جایزه نشان داد آقا مرتضی درست گفته است.




تعریض پرویز پرستویی به اختلاس در بنیاد شهید و کنایه به جشنواره صلح هیروشیما

سینماژورنال: پرویز پرستویی در کارگاه انتقال تجربیاتش در جشنواره مقاومت ضمن صحبت درباره کارنامه کاری اش تعریضی زد به اختلاس در بنیاد شهید و همچنین کنایه ای را هم وارد ساخت به جشنواره صلح هیروشیما.

به گزارش سینماژورنال پرویز پرستویی که اخیرا مستندی از وی با نام “حاج کاظم” در شبکه خانگی عرضه شده با اشاره به وضعیت جانبازان گفت:  امیدوارم در کنار جشنواره فیلم مقاومت به عنوان جشنواره ای موثر و تاثیرگذار، مسئولان به وضعیت جانبازان هم توجه کنند. اما سوال من این است که مسئول قبلی بنیاد شهید الان کجاست؟! من که شنیده ام اختلاس کرده است! چرا جانباز ما هزینه درمان و اجازه خانه اش را ندارد بدهد؟!

وی ادامه داد: یادمان نرود تاول برخی از این عزیزان اندازه خرماست؟! دنبال تیترها و حرف های زیبا نباشیم که برای رسانه ها خوراک پیدا کنیم. ما مملکت فقیری نیستیم که نتوانیم هزینه های زندگی جانبازان را تامین کنیم. ما مشقت جانبازان را هر روز در این کشور می بینیم و خوب است در کنار نمایش ارزش ها به جانبازان نیز توجه کنیم. ارزش ها زمانی زیبا خواهند بود که هیچ جانبازی در تامین معاش زندگی اش محتاج نباشد.

پرستویی با اشاره به پیام یک جانباز افزود: این جانباز به من گفت دو روز در تهران گم شده است و این گم شدن حکایت حال بسیاری از جانبازان در شهر تهران امروزی است. امیدوارم مسئولان هم به فکر این عزیزان باشند. شهدا نور چشم ما هستند و با وجود آن هاست که نفس می کشیم. امیدوارم این واقعیت ها در حد حرف باقی نماند.

کنایه به جشنواره هیروشیما

بازیگر “آژانس شیشه ای” و “موج مرده” با اشاره به جشنواره صلح هیروشیما گفت: من 5 سالی است که همراه با گروه موزه صلح، در ششم آگوست به هیروشیما می روم و جالب است که امسال فهمیدیم مردم این منطقه اصلا نمی دانند ایران کجای نقشه جهان است و ما چه عزیزانی را در جنگ از دست داده ایم؟! به نظرم حداقل باید برای جانبازان شیمیایی امکان نفس کشیدن را فراهم کنیم.

 پیشتر سینماژورنال  از حضور برخی سینماگران بی ربط ایرانی در جشنواره هیروشیما گزارشی منتشر کرده بود(اینجا را بخوانید)و حالا پرستویی از این می گوید علیرغم حضور 5 ساله سینماگرانی از ایران در این جشنواره، مردم هیروشیما اصلا نمی دانند ایران کجاست!!!




افخمی هم دست به دامن اوج شد

سینماژورنال: در حالی که در ماههای اخیر نهادهایی مانند بنیاد سینمایی فارابی و انجمن سینمای دفاع مقدس علاقه ای برای تأمین منابع مالی فیلمنامه های پرهزینه برخی کارگردانان سرشناس ارائه نداده اند با این حال سازمان هنری-رسانه ای اوج در این زمینه پیشتاز بوده است.

به گزارش سینماژورنال بعد از ابراهیم حاتمی کیا که “بادیگارد” را برای این سازمان ساخت حالا آن طور که “موج” خبر داده بهروز افخمی مجری فعلی “هفت” هم بنا دارد فیلمنامه تازه خود را با حمایت این سازمان بسازد.

فیلمنامه تازه افخمی پیش از این «آذرباد» نام داشت ولی نام آن تغییر خواهد کرد و شخصیت‌های اصلی این فیلمنامه یک خلبان، یک پسر بچه و یک هواپیمای جنگی هستند.

داستان این فیلم درباره خلبانی است که در یک منطقه جنگی گرفتار می‌شود و برای حل مشکلاتی که در آن منطقه برایش پیش می‌آید، از پسربچه‌ای بومی  که منطقه را بهتر می‌شناسد، کمک می‌گیرد.

بهروز افخمی پیشتر بنا داشت به تهیه کنندگی سیدجمال ساداتیان فیلمنامه ای جنگی به نام “خمسه خمسه” را تولید کند که عدم تأمین منابع مالی این اجازه را به او نداد.

حالا باید منتظر ماند و دید “آذرباد” به کمک سازمان ارزشی اوج به تولید خواهد رسید یا نه؟




“حاج حيدر” پولهاي بلوكه شده را باز مي‌گرداند+عکس

سینماژورنال: اواخر اردیبهشت ماه بود که دنبال صدور رأی دادگاه‌های آمریکا برای تصاحب حدود دو میلیارد دلار از اموال ملت ایران، کمپین مردمی به دبیری پرویز پرستویی برای جلوگیری از این اقدام راه‌اندازی شد.

به گزارش سینماژورنال در روزهای اخیر پیامکهایی مرتبط با این کمپین به شهروندان ایرانی ارسال شده است و از آنان خواسته شده است با ارسال یک عدد به یک شماره خاص حمایت خود را از این کمپین اعلام کنند.

البته در این پیامکها نام دبیر کمپین که پرویز پرستویی است هم آمده تا مخاطبانی که به ایفای نقشهای پرستویی علاقه دارند به این واسطه هم که شده به کمپین پیوندند.

پرویز پرستویی نوروز امسال اکشن-سیاسی “بادیگارد” را روی پرده داشت و در آن در نقش یک بادیگارد به نام “حاج حیدر” ظاهر شده بود.

ارسال پیامک برای پیوستن به یک کمپین
ارسال پیامک برای پیوستن به یک کمپین



مجري طرح “باديگارد”: ديگر در هيچ فيلمي نخواهم بود+عکس

سینماژورنال: پژمان لشکری‌پور که در سالهای اخیر و در تولید “چ” و “بادیگارد” به عنوان همکار در گروه تولید ابراهیم حاتمی کیا حضور داشت به تازگی از این خبر داده که به دلیل ابتلا به یک بیماری مجبور شده از سینما خداحافظی کند.

به گزارش سینماژورنال پژمان لشکری پور که مجری طرح “بادیگارد” بود به نسیم گفته است: مدت ها است دچار بیماری شده ام و پزشکان انجام کارهای استرس زا را برایم منع کرده اند، به همین دلیل از عرصه سینما و تولید فیلم خداحافظی می کنم.

وی ادامه داد: پیش از ساخت «بادیگارد» نیز دچار بیماری بوده ام ولی حدودا یک ماه است که دیگر اجازه فعالیت های استرس زا را از سوی دکترها ندارم.

مجری طرح «بادیگارد» خاطر نشان کرد: قطعا «بادیگارد» آخرین فیلمی خواهد بود که در مقام تولید آن حضور داشتم و دیگر هیچ فیلمی نخواهم ساخت.

البته لشکری پور خداحافظی اش را فقط محدود به امور تولید سینما دانسته است و به همین دلیل انتظار می رود در پستهای مدیریتی سینمایی حضور داشته باشد.

پژمان لشکری پور
پژمان لشکری پور



دیدار حاتمی‌کیا با سرمایه‌گذار “شهرزاد”+عکس

سینماژورنال: ابراهیم حاتمی‌کیا کارگردان سینمای ایران که “بادیگارد” را در اکران نوروزی روی پرده داشت اکران این فیلم را مجالی کرد برای دیدار با چهره‌های مختلف از سردار سلیمانی گرفته تا بهزاد نبوی.

به گزارش سینماژورنال این کارگردان اخیرا در یک قاب دو نفره با محمدهادی رضوی سرمایه گذار “شهرزاد” هم دیده شده است.

حاتمی کیا به عنوان داور جشنواره مدافعان حرم حضور داشته است و گویا رضوی که حامی مالی این جشنواره بوده نیز حین برگزاری این جشنواره فرصتی فراهم کرده برای گپ و گفت با حاتمی کیا.

محمدهادی رضوی سرمایه گذار “شهرزاد” که داماد محمد شریعتمداری معاون اجرایی رییس دولت یازدهم است در ماههای اخیر مرتب از برنامه های فراوانی که برای تولید محصولات نمایشی دارد سخن گفته است.

آیا رضوی خواهد توانست پای حاتمی کیا را هم به شبکه نمایش خانگی کشانده و با او محصولی برای شبکه خانگی تولید کند؟ یا این حاتمی‌کیا خواهد بود که پای رضوی را به سینما باز کرده و از وی به عنوان سرمایه گذار یکی از آثار سینمایی خود بهره خواهد جست؟

هر کدام از این اتفاقات که بیفتد سود نهایی‌اش عاید رضوی خواهد شد که این بار از برند حاتمی‌کیا برای شناساندن بیشتر خود بهره خواهد جست.

محمدهادی رضوی در برابر حاتمی کیا
محمدهادی رضوی در برابر حاتمی کیا



خبر یک روزنامه اصولگرای تازه تأسیس⇐نمایش “یتیم‌خانه ایران” برای مقام معظم رهبری

سینماژورنال: روزنامه تازه تأسیس “صبح نو” که در اولین شماره های خود خبر از دیدار ابراهیم حاتمی کیا با مقام معظم رهبری داده بود(اینجا را بخوانید) در شماره اخیر خود خبری مبنی بر اکران خصوصی فیلم «یتیمخانه ایران» برای رهبر معظم انقلاب داده است.

سینماژورنال متن کامل خبر این روزنامه اصولگرا را ارائه می دهد:

ابوالقاسم طالبی بعد از ساخت فیلم سیاسی «قلاده های طلا» سراغ پروژهای تاریخی و وقتگیر به نام «یتیمخانه ایران» رفت؛

پروژه ای که داستانی تراژیک درباره قحطی گریبانگیر ملت ایران هنگام جنگ جهانی اول را روایت میکند. شنیده های «صبح نو» حکایت از آن دارند که فیلم «یتیمخانه ایران» اخیراً برای حضرت آیت الله خامنه‌ای به نمایش درآمده است و رهبر معظم انقلاب نیز ضمن تمجید از این اثر سینمایی از توجه سینما به این مضامین مهم در تاریخ معاصر  ابراز رضایت کرده‌اند؛

مضامین و سوژه‌هایی که جای خالی آنها به شدت در سینمای ایران احساس می‌شود؛ سوژه ای که بالاخره ابوالقاسم طالبی بعد از چند سال موفق به نهایی کردن نسخه  تصویری آن شد.




خبر یک روزنامه تازه تأسیس⇐دیدار حاتمی‌کیا با مقام معظم رهبری

سینماژورنال: در حالی که دو روز قبل خبر عیادت ابراهیم حاتمی کیا کارگردان “بادیگارد” از عباس کیارستمی کارگردان برنده نخل طلای ایرانی برای اولین بار از سینماژورنال منتشر شد(اینجا را بخوانید) به تازگی روزنامه تازه تأسیس “صبح نو” خبری تازه از حاتمی کیا داده است.

به گزارش سینماژورنال “صبح نو” که گویا از رسانه های نزدیک به شهردار تهران است، در گزارشی که به فعالیتهای هفته های اخیر حاتمی کیا اختصاص داده خبری منتشر کرده از دیدار این کارگردان با مقام معظم رهبری.

در این خبر آمده است: حاتمی‌کیا ترجیح می‌دهد به دور از ذره‌بین رسانه‌ها و خبرنگاران به کارهای خودش مشغول باشد. او که برای بررسی و نگارش فیلمنامه جدیدش در خارج از تهران به سر می‌برد، اخیراً هم دیداری خصوصی با رهبر معظم انقلاب داشته است. شنیده‌ها از آن حکایت دارند که آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار ضمن تمجید از آخرین ساخته این کارگردان، جمله‌ای بدین مضمون عنوان کرده‌اند که ایشان به همه فیلم‌های حاتمی‌کیا علاقمندند.




ادعاي عجيب تهیه‌کننده‌ای که با سرمایه سازمان اوج فیلم تولید کرده⇐ اعلام زمان اكران اين فيلم و سپس اعلام تعويق اکران، يك شگرد{فريب؟} تبلیغاتی بود!!

سینماژورنال: در حالی که پیشتر بنا بود “ایستاده در غبار” در اکران دوم نوروز روی پرده برود اما در نهایت این اتفاق نیفتاد و علی سرتیپی پخش کننده اثر از قابلیتهای بالای “بادیگارد” دیگر فیلم محصول اوج برای فروش گفت و اینکه فعلا بهتر است “بادیگارد” بفروشد تا بعد نوبت به “ایستاده در غبار” برسد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال با این حال حبیب ا.. والی نژاد تهیه کننده “ایستاده در غبار” دیروز 12 اردیبهشت در نشست سینماروایت ادعای عجیبی را درباره تغییر زمان اکران مطرح کرد و تغییر زمان اکران را با طراحی قبلی دانست.

تهیه کننده فیلم «ایستاده درغبار» در مورد اکران فیلم که سوال یکی از حضار بود یادآور شد: ما برای اکران این فیلم در حال طراحی هستیم و اینکه قرار بوده این فیلم اکران شود اما بعد این موضوع به تعویق افتاد هم یک نوع طراحی برای اکران بوده است!

وی از بیان دقیق اکران فیلم طفره رفت و گفت: این هم جزو طراحی های اکران فیلم می باشد!

اعتراف به دست انداختن مخاطب

به گزارش سینماژورنال اینکه تهیه کننده فیلمی اعتراف می کند به اینکه اعلام نام فیلم به عنوان گزینه ای برای اکران دوم نوروز و سپس تعویق اکران با طراحی قبلی بوده به شدت عجیب به نظر می رسد.

تهیه کننده ای که چنین اعترافی می کند آیا به این امر هم واقف است که شاید در موعد بعدی که باز هم زمانی را برای اکران فیلمش اعلام می کند دیگر مخاطبان سخن او را باور نکرده و گمان کنند باز هم در حال تماشای یک بازی از پیش طراحی شده اند.

دست انداختن و بازی دادن مخاطب آن هم در روزگاری که ده ها امکان تبلیغاتی بهتر برای معرفی آثار وجود دارد، محلی از اعراب ندارد.

“ایستاده در غبار” یکی از معدود آثار جنگی سینمای ایران است که اتفاقا اله‌مانهای لازم برای جلب مخاطبانی را داراست که سالهاست تماشاگر آثار ژانر جنگ هالیوود هستند و حسرت تماشای یک اثر جنگی استاندارد داخلی را دارند.

بهتر است تهیه کننده “ایستاده…” که حمایت ارگانی متنفذ چون سازمان اوج را هم پشت سر خود داشته برای تبلیغات اثرش از مشاوران آگاه تری استفاده کند تا متوسل به چنین روشهای دور از منطقی نشود.

سازمان اوج حواسش به مشاوران تبلیغاتی ناآگاهش هست؟

این را هم نباید از یاد برد بعد از ادعایی که اخیرا درباره تخریب بیلبوردهای “بادیگارد” طرح شد و البته مشخص هم نشد که چه کسی این بیلبوردها را تخریب کرده و چرا(اینجا را بخوانید) حالا اعتراف تهیه کننده “ایستاده در غبار” به شگرد تبليغاتي بودن اطلاع رسانی نادرست درباره زمان اکران اين  فیلم ، بیش از  هر چیز دیگر، ارگان سرمایه گذار هر دو اثر یعنی سازمان هنری-رسانه ای اوج را زیر سوال می برد.

سازمان اوج حداقل در اکران “بادیگارد” نشان داده که همراهی ارگانهای مختلف از صداوسیما تا ارگانهای شهری را برای معرفی محصولات خود در اختیار دارد و اینکه حالا مشاوران تبلیغاتی آماتور این سازمان بخواهند به سبک دو دهه قبل دفاتر پخش رده پایین برای آثارشان مشتری جلب کنند فقط و فقط استهزای مخاطب را موجب می شود و اسباب بدگماني نسبت به محتواي آثار توليد شده اين سازمان را فراهم مي آورد كه آفت بسيار بزرگي براي به ثمر ننشستن اهداف اين سازمان است.

محمدحسین مهدویان، حبیب والی نژاد و امیر قادری در نشست سینماروایت
محمدحسین مهدویان، حبیب والی نژاد و امیر قادری در نشست سینماروایت