1

در تحلیل یک مدیر اسبق رسانه ملی بر شوی مدیران نورس شبکه سه مطرح شد⇐اینکه به جز بانکی که سهامدار اصلیش شستای تأمین اجتماعی است، سازمان هم هزینه ای هنگفت برای تولید «عصرجدید» صرف کرده از کجا نشأت گرفته؟؟؟/مشروعیت «هیئت داوران» برنامه عصر جدید از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ از توانایی آنان در تشخیص «کف و کیف» حاصل از فعالیت‌های شرکت‌کنندگان؟؟/چرا فقط دو نفر از داوران، «دیده» و شناخته شده‌اند؟؟/چرا داور با ظاهر مذهبی نه دیده و نه شناخته شده است؟؟/آیا بناست به واسطه این آقای «سلبریتی بعد از این»(!) قبح تقلید از یک برنامه آمریکایی، پوشانده شود؟؟

سینماروزان: اگر زمانی این شوهای طنین و طپش و ترانه بود که در لس آنجلس ضبط میشد و بصورت قاچاق به خانه های ایرانیان میرسید حالا مدیرانی که وارد رسانه ملی شده اند شوهای مختلفی را در شبکه های مختلف راه اندازی کرده اند.

“عصرجدید” از جمله چنین شوهایی است که بعد از ورود مدیرانی نورس به شبکه سه تولید شده و در کنار کپی برداری از نمونه های آمریکایی به واسطه وارد کردن جوانی لطیف اللحن و گمنام با پسوند “دکتر” به هیأت داوران، پرسش ساز شده است.

عبدالله گیویان که هم سابقه مدیریت در صداوسیما و هم سابقه تدریس در دانشکده صداوسیما را دارد با اشاره به حمایت بانک ملت[ که شستای تأمین اجتماعی از جمله سهامدارانش است] از “عصرجدید” نوشت: حمایت مالی از برنامه «عصر جدید» چگونه اتفاق می‌افتد؟ این رسم نیست که برآورد، هزینه‌ها و سود و دستاورد برنامه‌های تلویزیونی شفاف و اعلام شود. باوجوداین می‌توان ردی از حامیان مالی دید: «به‌پرداخت بانک ملت»؛ بانکی دولتی که 30 بهمن ۱۳۸۷ خصوصی شده است!!

گیویان با اشاره به حمایت تلویزیون از “عصرجدید” ادامه داد: این برنامه با توجه به معیارهای موجود تلویزیون، تولیدی سنگین و پرهزینه است. بنابراین باید پذیرفت که بودجه بسیاری برای تأمین هزینه‌های سنگین تولید این برنامه صرف شده است. علاوه‌براین، تدارکاتی که برای آماده‌سازی داوطلبان شرکت در برنامه مورد نیاز است مستلزم بودجه‌ای سنگین است. تأمین بخش قابل‌توجهی از این مبالغ، بنا بر شنیده‌ها، برعهده سازمان صداوسیما بوده است. این به آن معناست که با توجه به مضایق مالی این سازمان، ساخت این برنامه عملی اندیشیده و عامدانه و هدفمند بوده است و به‌هیچ‌وجه نباید آن را اتفاقی عادی تلقی کرد.

گیویان پیرامون تناقضات داوری “عصرجدید” نوشت: مشروعیت «هیئت داوران» برنامه عصر جدید در تشخیص مقبولیت استعدادهای متنوع، از توانایی ذهنی محاسبات ریاضی تا عملیات آکروباتیک، از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ ظاهرا صلاحیت داوران در تشخیص این فعالیت‌های متنوع به توانایی آنان در تشخیص «کف و کیف» حاصل از فعالیت‌های شرکت‌کنندگان محدود می‌شود و بس.

این استاد دانشگاه ادامه داد: هیئت داوران در برنامه «عصر جدید» از دو هنرپیشه، یک موزیسین و یک دانشگاهی تشکیل شده است؛ یکی با ریش و ظاهر مذهبی، سه هنرمند که دو نفر از ایشان سلبریتی شناخته شده و یکی که کمتر از داور چهارم ناشناخته است. به‌عبارت‌دیگر، داوران برنامه «عصر جدید» چهره‌هایی هستند که دو نفر از ایشان «دیده» و شناخته شده‌اند، یکی از آنان را برخی شنیده‌اند و یکی دیگر که قاعدتا باید شبکه سه خواسته باشد که «دیده» و شناخته شود.

گیویان در تشریح داور لطیف اللحن آورد: اتفاقا این فرد اخیر کسی است که با ظاهر مذهبی بیشتر از دیگر داوران مقوله‌های اخلاقی و ایدئولوژیک را نمایندگی می‌کند نه دیده و نه شناخته شده است ولی تلاش می‌کند با تکیه‌کلام‌های گروه‌های جوان‌تر جامعه، مثل «کف و کیف»، لذت‌بردن و سرگرم‌شدن را امری مشروع معرفی کند.

عبدالله گیویان در چرایی چینش عجیب داوری در “عصرجدید” نوشت: کسانی که این داوران را ذی‌صلاح می‌دانند، احتمالا بر این گمانند که می‌توانند با استفاده از «محبوبیت» و «مشروعیت» سلبریتی‌های حاضر (که زاویه‌ای با تلویزیون ندارند و بلکه برای آن و در آن کار می‌کنند و از زمره کارمندان هنری کم‌مسئله نیز به حساب می‌آیند)‌ و در نتیجه جلب مخاطب و تظاهر به «جدیدبودن»، حضور داور موردنظر خود را توجیه کنند و تدریجا او را به‌عنوان «سلبریتی طراز شبکه سه» جا بیندازند.

گیویان ادامه داد: به‌این‌ترتیب، سلیقه مخاطب درباره «سلبریتی»ها قالب زده می‌شود و در کنار چهره‌های دیگر، جایی هم برای چهره مطلوب شبکه باز می‌شود. اینها (آن سلبریتی‌های بالفعل و این سلبریتی بعد از این) در موجی از هیاهو، قبح تقلید از یک برنامه آمریکایی و یک برنامه متکی بر کالایی و نمایشی‌کردن و فروش استعدادها را می‌پوشاند و تلویزیون به جلب مخاطب نائل می‌آید؟؟؟




توضیحات پرسش‌برانگیز جعفری جوزانی درباره ارتباط میان پروژه «کورش» و یک بانک بزرگ

سینماروزان: در اخبار مربوط به رونمایی از فاز صفر پروژه «کورش بزرگ» مسعود جعفری جوزانی بر رونمایی از یک کارت بانکی متعلق به بانک ملت در این مراسم تأکید شده بود(اینجا را بخوانید) و همین پرسشهایی را طرح می کرد درباره ارتباط این پروژه با بانک موردنظر.

به گزارش سینماروزان همین پرسشها موجب شد که مسعود جعفری جوزانی در مراسم رونمایی از فاز صفر پروژه به اختصار هم که شده در این باره توضیح دهد. آن هم نه توضیحات شفاف که توضیحاتی که پرسشهایی تازه خلق می کند.

جعفری جوزانی با اشاره به اینکه بناست برای پروژه اش یک شهرک سینمایی بسازد درباره ارتباط بانک ملت با پروژه اش بیان داشت: امروز اتفاق‌های بزرگی افتاده است، نه تنها یک فیلم را می‌سازیم بلکه شهری را بنا خواهیم گذاشت و قول می‌دهم که این اتفاق در ایران می‌افتد و کارهای باستانی ما را در آنجا خواهند ساخت و این مال همه مردم ایران می‌شود و کسی نمی‌تواند دست روی آن بگذارد.  ذهن‌های خوب از جمله؛ آقای دکتر صدیقیان و دوستان دیگر جمع شدند و از آن طرف جلسات متعدد با بانک ملت گذاشته شد و «کورش کارت» بیرون دادند و می‌گفتند در این مملکت این غیر ممکن است ولی منشور کورش را روی کارت گذاشتند که امروز رونمایی شد. این اتفاق افتاد و هر کسی می‌تواند از این کارت استفاده بکند و از تراکنش آن می‌توان در ساخت شهرک سینمایی «کورش بزرگ» استفاده شود و این مال مردم است و مال شخص نیست، که فردا در مورد آن حرف در بیاورند.        

آنچه جوزانی درباره استفاده از تراکنش یک کارت بانکی تازه رونمایی شده برای ساخت شهرک سینمایی «کورش» گفته قدری پرسش برانگیز است. مهمترین پرسش این است که هزینه ساخت شهرکی در ابعاد ایران باستان میلیاردها تومان میشود و در این شرایط چطور ممکن است با تراکنش یک کارت بانکی آن هم در کوتاه مدت بتوان هزینه ساخت این شهرک را فراهم آورد؟

این ادعا درست مانند ادعایی است که زمانی درباره تولید پروژه «موسی(ع)» طرح شد. به هنگام رکود گریبانگیر رسانه ملی در برهه ای از زمان تولیدکننده «موسی(ع)» هم از اعلام شماره حساب و جذب کمکهای مردمی برای ساخت این پروژه تاریخی سخن گفت اما یک سال بعد از این ماجرا به صراحت اعلام شد که کمکهای جذب شده آن قدر ناچیز است که توسط آن نمیتوان «موسی(ع)» ساخت. در این شرایط چطور می توان برای ساخت شهرک سینمایی «کورش» با تکیه بر تراکنش یک کارت تازه رونمایی شده پیش رفت؟

پرسش دیگر آن است که اگر بناست شهرک سینمایی کورش به صورت یک شهر باستانی ساخته شود این شهر در کدام زمین و با کدام مختصات جغرافیایی ساخته شود؟ و هزینه خرید این زمین از کجا می آید؟ از همان تراکنش کورش کارت؟ از همه مهمتر اینکه آیا مثلا وزارتخانه ای مانند راه و شهرسازی یا سازمانی مانند میراث فرهنگی در جریان ساخت این شهر هستند؟

پرسش بعدتر اینکه بعد از ساخت شهر، هزینه های هنگفت نگهداری آن از کجا می آید؟ باز هم همان تراکنش؟

بماند که در سالهای اخیر بخش عمده پروژه های تاریخی هالیوود نیز متکی به جای متوسل شدن به شهرکهای سینمایی که همواره محدودیتهای خاص خود را دارند بر تصویرسازیهای رایانه ای و تکنیک پرده سبز متوسل شده اند و در این ملک برای ساخت یک فیلم 90 دقیقه ای قبل از هر کار به فکر تخصیص بودجه برای ساخت شهرک می افتند.




ارتباط پروژه «کورش کبیر»جعفری جوزانی با یک بانک بزرگ چیست؟

سینماروزان: خبر برگزاری مراسم رونمایی از كارهاى انجام شده فاز صفر پروژه «کورش کبیر» در حالی منتشر شده که در متن خبر در کنار خبر رونمایی از آرت بوک این پروژه، خبر رونمایی از كارت فرا اعتبارى بانک ملت هم به چشم میخورد!!!

به گزارش سینماروزان البته که نام کارت فرااعتباری بانک مذکور «کورش کارت» است و این میتواند مهمترین عامل ارتباطی میان پروژه «کورش کبیر» و بانک مذکور باشد.

پرسش اصلی اما اینجاست که آیا بانک موردنظر بناست شرایط تأمین هزینه های تولید «کورش کبیر» را فراهم کند که مراسمی مرتبط با این پروژه سینمایی مجالی شده برای تبلیغات رسمی این بانک؟

اگر این را درنظر بگیریم که بانک موردنظر که در سالهای اخیر ادعاهایی درباره خصوصی سازی آن صورت گرفته به لحاظ گستره کمّی سومین بانک بزرگ ایران به شمار می رود قطعا پرسش فوق پررنگتر هم خوهد شد!

بدیهی است که ساخت پروژه ای تاریخی مانند «کورش کبیر» با سرمایه بخش خصوصی ممکن نبود و یک قلم فقط هزینه ساخت شهرک سینمایی «کورش» کلی هزینه زاست بنابراین اینکه بانک ملت به عنوان سرمایه گذار حضور داشته باشد امری است منطقی اما آیا دست اندرکاران این بانک بر روی بازگشت مالی این پروژه هم حساب باز کرده اند.

درباره پروژه تاریخی پرهزینه «محمد رسول ا..(ص)» مجید مجیدی نیز بنیاد مستضعفان از طریق موسسه نورتابان بودجه پر و پیمانی را صرف فیلم کرد که البته بازگشت مالی در گیشه نداشت.

آیا نتیجه آن تجربه پیش‌روی مدیران بانک ملت هم هست و میدانند که حتی کسری از سرمایه شان هم ممکن است بازنگردد؟ و آیا آنها دانسته و کاملا آگاه به ضرر مالی وارد حمایت از «کورش کبیر» شده اند؟