سینماروزان: خسرو معتضد در رابطه با فیلم «بدون دخترم هرگز» عنوان کرد که این فیلم زندگی واقعی مردم ایران را نشان نمی دهد، زندگی مردم ایران را بسیار بد توصیف می کند و چهره ای خشن از ایرانی ها به نمایش می گذارد.
مجری و کارشناس برنامه «تاریخ و سینما» به تهیه کنندگی ایزد مهرآفرین که شنبه ها ساعت 22 و 30 دقیقه از شبکه آی فیلم پخش می شود گفت: فیلم های ضد ایرانی سراپا جعل و تزویر است. گاهی می بینم که کشورهای همسایه، این فیلم ها را با لذت چندین بار نمایش می دهند. من می خواهم مردم ایران و هم میهنان عزیز به ویژه در خارج از کشور بدانند که اینگونه فیلم ها چه ملغمه ای هستند. فیلم برایان گیلبرت به نام «بدون دخترم هرگز» که در سال 1990 تهیه شده، یکی از همین فیلم های کذایی است.
وی عنوان کرد: زمانی که فیلم شروع می شود به مخاطب این احساس القا می شود که در بهشت است. یک دختر آمریکایی با یک مرد ایرانی (دکتر محمودی) که یک جوان بسیار نیرومند، قد بلند و ریشو است ازدواج کرده، در حالی که دکتر محمودی واقعی که داستان فیلم از زندگیش اقتباس شده، قد کوتاهی دارد، بسیار ضعیف است و سر طاسی دارد؛ این هنرپیشه ایتالیایی که برای نقش دکتر محمودی انتخاب کرده اند اصلا هیچگونه شباهتی به دکتر ندارد.
معتضد ادامه داد: فیلم در دهه 80 میلادی می گذرد. در صحنه های آغازین، دکتر ایرانی روزنامه کیهان به دست دارد و خبر حوادث ایران را که در آن چاپ شده است می خواند. دکتر در صحنه ای دیگر به همسرش می گوید که باید دو هفته ای به ایران بروند و در واقع به همسرش کلک می زند و این آقای دکتری که مقیم آمریکاست می خواهد همسر و دخترش مهتاب را برای همیشه به ایران ببرد، در حالی که در حقیقت نمی خواسته است چنین کاری کند.
او افزود: این محصول نسخه برداری شده از کتابی به همین نام، نوشته بتی محمودی و ویلیام هوفر است. هنرپیشه ایتالیایی (دکتر محمودی) آلفرد مولینا است که اصلا ظاهرش هیچ شباهتی به دکتر محمودی که او را از نزدیک دیدم ندارد. درباره ظاهر او دروغگویی کردند. این شخص تقریبا همانند شعبان جعفری است. او در این فیلم فرد گردن کلفتی به تصویر کشیده شده است. ماجرا از آنجا شروع می شود که مودی یا همان دکتر محمودی اعلام می کند که باید به ایران بروند و در ایران بمانند. آنها در سوم اوت 1984 وارد ایران می شوند. مودی در ایران پاسپورت همسرش را می گیرد که مبادا توسط مقامات گمرک ایران ضبط شود.
معتضد خاطرنشان کرد: تهران در این فیلم تهران نیست بلکه اسرائیل است. نمی دانم اسرائیل چقدر به ما علاقه دارد که اجازه می دهد هر فیلم ضد ایرانی در آنجا تهیه شود. خانواده دکتر به بتی یک مانتو و روسری می دهند که لباس سنتی ایرانی بوده و به او می گویند که باید این لباس ها را بپوشد و این زن از لحظه ای که به ایران می آید نگران است و سعی می کند از ایران برود. در این فیلم زندگی ایرانی را بسیار بد توصیف می کنند.
این تاریخ نگار بیان کرد: فرودگاهی که نشان داده می شود بسیار کهنه و مندرس است و در حقیقت یکی از فرودگاه های شهرهای اسرائیل است. استقبال زنان خانواده در محله ای بسیار کثیف رخ می دهد محله ای که مسجد دارد، مردم با صدای بلند در رفت و آمد و زندگی کردن هستند و در واقع خواب و آرامش ندارند. این صحنه را در مقابل صحنه میشیگان قرار داده اند به این شکل که آنجا چقدر زیبا و دیدنی بود و اکنون بتی به جهنم آمده است. در حالی که نویسندگان آمریکایی همیشه از ایران تعریف کرده اند.
مجری برنامه «تاریخ و سینما» گفت: در صحنه ای از فیلم گوسفندی را سر می برند. به اینکه اینکار درست است یا نادرست کاری نداریم اما به هر حال سنتی است که به آن احترام گذاشته می شود، در فیلم بتی با دیدن بریدن سر گوسفند دچار وحشت می شود؛ چطور در تظاهراتی که در آمریکا رخ می دهد پلیس مردم را کتک می زند و می کشد و یا قتل های تصادفی که اتفاق می افتد ایرادی ندارد اما در این صحنه کشته شدن یک گوسفند دلیلی می شود بر اینکه مردم ایران مردم خشنی هستند.
وی یادآور شد: زمانی آمریکایی ها برای ما می مردند. چطور آن زمانی که به حرف هایشان گوش می دادیم و آنها نفت ما را می بردند، معامله پنجاه میلیاردی اسلحه یا معامله گندم را به ما می دادند دوست داشتنی بودیم؟
معتضد بیان کرد: خانه پدری دکتر در جنوب تهران و در محیطی دلتنگ است. صبح زود پدر نمی گذارد آنها بخوابند و به آنها می گوید که بیایند نمازشان را بخوانند. بتی ناراحت می شود و نماز خواندن مردم را مسخره می کند. در فیلم، زنان چادری به او حمله می کنند و او را کتک می زنند که چرا روسری اش عقب رفته است. سپاهی ها یونیفرم خاکستری دارند در حالی که هیچ وقت یادم نمی آید که سربازان ایران لباس های خاکستری پوشیده باشند.
او ادامه داد: لوکیشن در مکانی به نام جی جی استودیو در اسرائیل ساخته شده است. یکی از بدترین مکان های اسرائیل است که برای ایران درست کرده اند. مسجدی که در فیلم نشان داده می شود شبیه مساجد ایران نیست. مساجد ما در دنیا معروف اند، گنبد های زیبا و سبز مساجد ما در دنیا شهرت دارد و همه جهان عاشق این گنبدها هستند. در فیلم غذا خوردن روی زمین نیز مسخره می شود، خانواده بسیار بد هستند و حتی به دور یک سفره نمی نشینند. زنها و مردها از یکدیگر جدا بر سر سفره می نشینند. باعث تأسف است جماعتی که در دهههای بعد به گیاهخواری روی آوردند حتی سبزی خوردن ایرانی ها را هم مسخره کردند!!! اکنون آمریکایی ها خود یکی از سبزی خوران بزرگ دنیا هستند و غذاهای گیاهی و ژاپنی، آمریکا را تسخیر کرده است. معلوم است که آمریکایی ها عقب مانده بودند. برای اینکه خوردن استیک باعث سرطان مری می شد اکنون دنیا فهمیده است که سبزیجات چقدر خوب است.
این تاریخ نگار افزود: اعضای خانواده با تندخویی، بی اعتنایی و کینه به بتی نگاه می کنند. پدر خانواده مدام شعار می دهد. زن های خانواده زشت هستند و چهره های وحشتناکی دارند. در جشن تولد زن سعی می کند به شوهرش مهربانی کند اما شوهر تحصیل کرده و دکتر تغییر می کند و به فرد خشنی تبدیل می شود که از صبح تا شب همسرش را کتک می زند.
معتضد همچنین خاطرنشان کرد: تقریبا هزاران زن آمریکایی در دویست سال اخیر به ایران آمده اند. کتاب بنجامین، اولین سفیر کبیر آمریکا در زمان ناصرالدین شاه را بخوانید و ببینید که چقدر از ایران تعریف کرده است. این چهره خشن چیست که از ما درست کرده اند.
او افزود: این خانم به بازار می رود و با مردی رو به رو می شود که به او کمک می کند که تا با سوییس تماس بگیرد و آنها می گویند چون بچه دارد نمی تواند از ایران خارج شود. او را به مدرسه ای می برند. بتی در 1985 وارد ایران شده بود و جنگ در حال پایان بود اما همچنان بمباران های شدید انجام می شود. زنانی که در مدرسه هستند بسیار بداخلاق و بدعنق هستند. فرزانه تاییدی نیز در این صحنه ها خیلی هنرنمایی می کند. بتی در مدرسه با فردی که واسطه است تا او را از ایران خارج کند ملاقات می کند. شوهرش به مدرسه می رود و او را به حد مرگ کتک می زند. بالاخره زن از ایران دور می شود و از طریق کردستان فرار می کند.
معتضد انتقاد کرد: در این فیلم پاسداران کودکان را جمع می کنند و به زور به جبهه می فرستند در حالی که اینگونه نبوده است و مردم برای رفتن به جبهه صف می کشیدند. ایرانی ها همیشه از وطن خودشان دفاع کرده اند. من به فیلم هایی هم که درباره آلمان نازی و شوروی تهیه کرده اند شک کردم. این فیلم غیرواقعی است و اینطور نبوده که دکتر تحصیل کرده ای همسرش را کتک بزند. این داستان در زمره همان داستان هایی است که وقتی بخواهند یک کشوری را بکوبند، شروع به تولید آنها می کنند.
مجری «تاریخ و سینما» ادامه داد: در نهایت زن از ایران فرار می کند. بلاهایی بر سرش می آید. به آنکارا می رسد و در مقابل سفارت آمریکا پرچم کشورش را می بیند و از شادی پر در می آورد و بتی و مهتاب در فوریه 1986 بالاخره به خانه شان در میشیگان می رسند؛ جمع مدت اقامتشان در ایران 18 ماه است.
معتضد در پایان گفت: این فیلم ها زندگی واقعی مردم ایران نیست. در قرن هفدهم آن همه سیاح، نویسنده و دیپلماتی که به ایران آمدند و درباره آن نوشتند ایران را به صورت یک بهشت توصیف کردند. وقتی نوشته های آنها را می خوانیم لذت می بریم و افتخار می کنیم. ساختن این نوع فیلم ها دشمنی است و اخلاق و رفتارمان باید طوری باشد که بهانه به دست دشمنی که بدخواه است ندهیم.