بازنشر مطلب سینماروزان در روزنامه هفت صبح
حرفهای جالب بهروز افخمی درباره پدر مرحوم طالب زاده به نقل از سینماروزان
1
حرفهای جالب بهروز افخمی درباره پدر مرحوم طالب زاده به نقل از سینماروزان
سینماروزان: یک دوره ای حرف پشت سر #نادر_طالب_زاده زیاد بود و میگفتند او پسر #تیمسار_منصور_طالبزاده_اردوبادی است. آن موقع نمیدانستم تیمسار کیست ولی بعدتر کتاب #نبرد_گجستان را خواندم که درباره جنگهای قوم لر بود.
بهروز افخمی با بیان مطلب فوق به روزنامه ایران گفت: حین خواندن کتاب #نبرد_گجستان بود که تازه فهمیدم تیمسار طالب زاده چه نقشی داشته در قیام پانزده خرداد؛ طالب زاده فرمانده منطقه لرستان بوده و سعی کرده بود برای غلامحسین سیاه پور -که علیه شاه قیام کرده بود- از شاه، امان نامه بگیرد.
افخمی ادامه داد: شورش قوم لر علیه شاه بعد از پانزده خرداد به سرکردگی سیاه پور شروع شده بود و تیمسار طالب زاده سعی کرده بود با تحویل دادن سیاه پور از شاه امان نامه بگیرد ولی شاه زیر قولش زده و سیاه پور را اعدام کرد و طالب زاده را مورد غضب خود قرار داد.
افخمی درباره سینمایی کردن زندگی تیمسار طالب زاده گفت: من خیلی دلم میخواست داستان تیمسار طالب زاده را سینمایی کنم و خودم یا نادر، آن را بسازد.
با نادر هم برای نگارش فیلمنامه حرف زدم و او از کودکی و زمانی گفت که هفت سالش بود و سیاه پور نزد پدرش آمده و امان نامه خواسته ولی شاه زیر قولش زده.
افخمی گفت: یادم است سه سال پیش که با نادر در مشهد بودیم پیشنهاد ساخت نبرد گجستان و زندگی سیاهپور را دادم که بنویسم و او بسازد. استقبال کرد و ای کاش روزی این فیلم ساخته شود.
سینماروزان: مردودی تازه ترین فیلم سازمان اوج در ورود به جشنواره فجر همچنان برای سران این ارگان، هضمنشده، باقی مانده.
فیلم “مسیح پسر مریم” با مضمونی مرتبط با شهرنو(!) -از محصولات اوج- نتوانست وارد فجر شود و بهروز افخمی عضو هیات انتخاب، دلیل این امر را عدم تصویرسازی واقعی موقعیت مرکزی فیلم دانست.
ازجمله افرادی که دربرابر حذف فیلم اوج از فجر واکنش منفی گرفت امیر ابیلی از فعالان رسانهای سالهای قبل رجانیوز است که در سالهای اخیر وارد شبکه سه شده و از نظارت کیفی در “نجلا” تا نویسندگی در “پلاک۱۳” را تجربه کرده.
ابیلی در گفتگو با خبرگزاری مهر در عین اینکه اذعان کرده به نگارش فیلم “مسیح پسر مریم” به انتقاد از افخمی هم پرداخته.
ابیلی گفت: افخمی به شومن تبدیل شده است و از ماسک نزدن و واکسن تا مسائل سیاسی و دیگر موضوعات صحبت میکند. او چون نمیتواند فیلمسازی کند خودش را با این اظهارات خاص زنده نگه میدارد و به نوعی به خودش تنفس مصنوعی میدهد. مثل اینستاگرامرهایی که هر بار باید خط قرمزهایی را رد کنند و دیده شوند.
ابیلی درباره غیرواقعی بودن تصاویر “مسیح…” از شهر نوی سابق گفت: اگر عکسهای مستندهای این چنینی را سرچ کنید میبینید که آن میزانسن، خانهها و چهرهها چیزی نیست که نتوان نمایش داد. خیلیها فکر میکنند این فضا شبیه دیسکوهای آمریکایی در فیلمها بوده است و حالا نمیتوان نمایشش داد در صورتی که اینگونه نیست و فضای چرک و کثیفی بوده که با حدی از پوشش بیشتر میتوان حتی در تلویزیون نمایش داد.
وی افزود: البته ممکن است در قدمهای بعدی به خود فیلم انتقاداتی داشت و خود من هم این انتقادات را داشته باشم اما نه از آن زاویه.
ابیلی در چرایی ساخت فیلم با موضوع شهرنو توسط یک ارگان ارزشی گفت: عدهای فکر میکنند ما خط قرمزها را رد کردهایم در صورتیکه فیلم کاملاً حزب اللهی و درباره یک آخوند است که مشکلی برای خواهرش پیش آمده و اتفاقاً با پرداختی که ما داشتیم هرکسی درخواست پروانه ساخت میداد قبول میکردند. خیلی فیلمهای ملتهب تر از این هم در سینما ساخته شده است.
سینماروزان/کیوان بهارلویی: هنر به طور کلی به فوت و فن گفته می شود، همان که امروزیها به آن تکنیک میگویند و فردوسی به آن هنر میگفت. در هر هنری آدم از تقلید از دست استاد و مشق نوشتن باید شروع کند و شاید بعد از سالها اجازه پیدا کند فیلمنامه اقتباسی بنویسد. آنها که در این کارگاه فیلمنامه نوشتند و سعی کردند ایده خود را بنویسند به نظرم اشتباه کردند.
بهروز افخمی با بیان مطلب فوق در کارگاه آموزشی با موضوع «اقتباس؛ از رمان تا فیلمنامه» در جشنواره عمار گفت: هر کسی که فکر می کند، ایدهای دارد که قبلا پرداخته نشده معمولا به اندازه کافی داستان نخوانده است. اما در بحث پرداخت ضعیف ایده، روایت و ساخت دوباره این روایت ضعیف، خود یک نوع اقتباس است.
وی ادامه داد: در بحث حقوقی، همین ایده را میتوانیم به صورتی پرورش دهیم که شکل ایده اصلی در نیاید و بعدا کسی نتواند شکایت کند. این هم خودش یک اقتباس است. البته این کار برای اینکه از شر خرید و پول دادن به آن نویسنده اول خلاص شوید، عیبی ندارد و خیلی هم خوب است، خیلی فیلمسازها خوب در دنیا این کار را می کردند، می آمدند می گفتند یک فیلم را دیدیم، همه دارند تعریف می کنند پس من هم همین فیلم را طوری می سازم که معلوم شود که فیلم اولی خوب نبوده است.
افخمی یادآور شد: بازرترین مثال متعلق به بازسازی وارونه “کازابلانکا”ست که هاوارد هاکس از داستان “داشتن و نداشتن” ارنست همینگوی ساخته است و نسخه ایرانی از این اقتباس “ناخدا خورشید” ناصر تقوایی است که یکی از بهترین اقتباس ها و وفادار به “داشتن و نداشتن” ارنست همینگوی است.
این فیلمنامه نویس بیان کرد: اقتباس نباید با ترس و لرز انجام شود. اینکه فکر کنیم فردا می آیند ما را بازخواست می کنند چرا فلان اثر هنری خوب ساخته شده را، شما خراب کردید. این طرز تفکری درستی نیست. ما نقطه مقابل امریکا هستیم، آنها هنوز مملکت نیستند. آنها مناظر معکوس ما هستند از لحاظ فرهنگی و اجتماعی نمی ترسند و انجام می دهند. امریکاییها اصطلاحی دارند که می گویند نظام ما به خاطر این سقوط نمی کند که مدام در حال تصحیح است و “هاکس” این طور بوده و عادت داشته یک داستان را یک باره و دوباره و چند باره می ساخته است.
این کارگردان سینما در ادامه اذعان داشت: در کار هنر اخلاق به این معنا که دزدی نکرده باشیم نشانه ساده لوحی است می دانید که ایران جزو کنوانسیون برن نیست. شما به عنوان یک ایرانی حق اقتباس کردن از هر منبعی را دارید و حکومت هم از شما حمایت می کند. حکومت قبل از انقلاب عضویت را در این کنفوانسیون نپذیرفت و بعد از انقلاب هم از امام پرسیدند کنوانسیون برن و قانون کپی رایت را چه کار کنند؟ بعد که به ایشان در مورد این کنوانسیون و حق کپی رایت توضیح دادند امام گفتند: در اسلام قانون کپی رایت نداریم و ما تا به حال از این جمله امام (ره) خیلی استفاده می کنیم.
وی تصریح کرد: اصلا حق کپی رایت یعنی چه؟ یعنی نویسنده تا آخر عمرش از یک مطبی که نوشته ارتزاق کند و یک درصدی بگیرد که چه؟ وقتی امام میگوید ما کپی رایت نداریم منظورش این است که مثلا طلبهای کتابی می نویسد پس برای هدایت مردم می نویسد یا شهریه ای می گیرد یا اگر نیاز داشته باشد از خمس و زکات استفاده می کند یا اینکه کار می کند و مثلا با پول کشاورزی ارتزاق می کند. دمش گرم، حالا چرا باید تا آخر عمر از آن نوشته سود ببرد؟
کارگردان فیلم عروس اظهار داشت: خیلی از نویسندههای بزرگ همین را گفتند از بهترین چیزی که ما نوشتیم، سرقت کنید. چون ما هم با گذشتگانمان همین کار را کردیم. و مهم ترین چیز در مورد اقتباس، سلیقه ی دزد است! حتی در اسکار هم یک جایزه برای فیلم نامه اقتباسی و یک جایزه برای فیلمنامه اورجینال وجود دارد. جایزه فیلمنامه را دو تا کردند چرا که اگر فقط یک جایزه تعیین شده بود همیشه فیلم نامه های اقتباسی جایزه را می بردند، زیرا این فیلمنامه ها را از داستانی پرفروش و مشهور اقتباس می کنند. پس فیلمنامه اصیل را هم در نظر می گیرند تا دیده شود. خیلی از فیلم های ایرانی منبع اقتباس آشکار دارند بعضی از آنها حتی منبع اقتباس پنهان هم ندارد، اما تقریبا از هر فیلم ایرانی شبیهاش در جایی از دنیا شنیده شده.
این فیلمنامه نویس ادامه داد: دنیا دنیای پیری است، همه فرصت ها را از ما که هیچ؛ از شما جوان ها هم گرفتند. با همه این دردها، درد دنیای پیر، این است که شما عذاب وجدان هم داشته باشید ما چیزی را برداشتیم، این درست نیست، در حالی که باید پرسید بقیه همان ایده را از کجا گرفتند.
افخمی ادامه داد: من یادم هست وقتی در مجلس بودم این روشنفکرهای آمریکازده و انگلیس زده که در مجلس بودند و در مطبوعات مسلط بودند، خیلی فشار می آوردند ایران باید به کنواسیون برن بپیوندند. ایران داشت از تولیدات فکری غرب به صورت کلی استفاده می کرد. ایران جزو چهار کشوری بود که قانون کپی رایت را نپذیرفتند و این ممکن بود باعث شود بقیه کشورها هم بخواهند از قانون کپی رایت پیروی نکنند طبق معمول نفوذی هایشان می خواستند جوانانمان را که هنوز به سن تولید نرسیده و در حال آموزش دیدن بودند، از استفاده از این ایده ها محروم کنند.
وی ادامه داد: فشار عوامل غربی برای پیوستن ایران به کنوانسیون برن به این علت بود که می دیدند جوانان ایرانی به سهولت از پیشرفت ها و ایده ها استفاده می کردند. در سفری بودیم در هواپیما خبرنگاری با اصرار به من می گفت به ما می گویند دزد دریایی، گفتند بگویند، مهم نیست. ما همه می دانیم انگلیسیها، دزد دریایی اند.
این کارگردان سینما در ادامه توضیح داد: ولی الان ایرانی ها به سن تولید رسیدند و در جشنواره فیلم فجر امسال فیلم اولی و دومی های زیادی بودند و امروز شاید ورود به کنوانسیون جای تامل دارد.. ولی هنوز هم درست نیست و کسی نمی تواند از فیلمسازان ما بدزدد فقط کافی است اثر خود را ثبت کنید در ترکیه یا هر کشور دیگر آن هم با قیمت خیلی پایین.
وی در ادامه گفت: مهمتر از آن جوان های انقلابی دنیا بعضی وقت ها می بینید که جوانانی که بین آنها ثروتمند هم هستند دور هم جمع شدند و هر انچه در فضای مجازی هست را به صورت منبع باز در اختیار بقیه قرار می دهند. این نهضت بزرگترین خطر برای عالم سرمایه دارهاست که حق ایده و ثبت فکر را از مردم می گیرد. همان طور که امام گفتند ایده قابل خرید و فروش نیست و ما هم تا ابد نباید به کنوانسیون برن بپیوندیم.
کارگردان “گاوخونی” در ادامه گفت: یک بخش از آموزش اقتباس کردن از فیلمنامه، دیکته نوشتن است و بعد آن می توانیم وارد اقتباس شویم و بعد از این مراحل و پس از سالها می توانیم روی ایده خود کار کنیم. من وارونه بودن اصول فیلمنامه نویسی در ایران را قبول دارم. باید فرض این باشد فیلمنامه نویسی اقتباسی را یاد بگیریم بعد برویم به سمت نوشتن فیلمنامه های اصیل ولی در ایران این رعایت نمی شود.
بهروز افخمی در پایان گفت: ما خودمان آثار قابل اقتباس داریم بارزترین آن شاهنامه است. از شاهنامه که بزرگ ترین رمان عالماست می توان بیش از ۱۰۰ فیلم سینمایی و هزار انیمه ساخت. اما نمی توان برای اقتباس سراغ دیوان حافظ و خیام رفت. چراکه شعر در ترجمه از بین می رود. چه برسد به اقتباس. اما شاهنامه فرق می کند اگر فردوسی عمرش به دنیا بود سینما را هم اختراع می کرد، او اکشن ساز فوق العاده ای ست و اگر الان در دنیای ما بود آمریکایی ها می گفتند بیا برای ما اکشن بساز.
سینماروزان: اکران نسخه تازه فیلم “فرزند صبح”بهروز افخمی در افتتاحیه جشنواره عمار با واکنش روزنامه کیهان مواجه شد.
کیهان نوشت: در مراسم افتتاحیه دوازدهمین جشنواره فیلم عمار، از نسخه جدید فیلم «فرزند صبح» رونمایی شد. این فیلم یازده سال قبل، وقتی در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، به خاطر نمایش تصویری موهن از زندگی حضرت امام خمینی(ره) با انتقادات بسیاری مواجه شد.
روزنامه کیهان ادامه داد: بهروز افخمی، کارگردان فیلم نیز در آن موقع، انتقادات را پذیرفت و گفت که نسخه به نمایش درآمده از این فیلم در جشنواره فجر، مورد تأیید او نیست. اما نسخه جدیدی که در مراسم افتتاحیه جشنواره عمار به نمایش درآمد، نسخه مورد تأیید افخمی است.
کیهان افزود: با این حال، نمایش نسخه مورد تأیید افخمی در جشنواره عمار نیز همان انتقادات یازده سال قبل را در پیداشت.
کیهان مدعی شد: فیلم با وجود برخی تغییرات اما دچار همان درونمایه سخیف و توهینآمیز است. طوری که موقع اکران در مراسم آغازین جشنواره عمار، بسیاری از تماشاگران، از اواسط نمایش، سالن را ترک کردند و مابقی نیز با حیرت از اینکه فیلم چگونه با وجود روایتی مبتذل و آلوده، اجازه نمایش گرفته، با نارضایتی به انتهای این مراسم رسیدند!
سینماروزان: دو فیلم جشنواره -{عروسک و علت مرگ:نامعلوم} فعلا کنار گذاشته شدند تا پروانه نمایش بگیرند و در فهرست رزرو جشنواره قرار گیرند.
بهروز افخمی عضو هیات انتخاب جشنواره فجر چهلم با بیان مطلب فوق در شبکه خبر گفت: امسال فیلم «عروسک» اصغر یوسفینژاد برای من بسیار جالب بود که چند سال قبل هم فیلم “ئو/خانه” را ساخته بود که توسط هیأت داوران نادیده گرفته شد. اما فیلم “عروسک” برای اینکه کاملاً با زبان ترکی و پر از دیالوگ و زیرنویس ریز ساخته شده بود، هیأت انتخاب نمیتوانست آن را دنبال کند. از سویی چون شورای پروانه نمایش فیلمها را با عجله دارد تماشا میکند، احتمال اینکه بتواند فیلم را بطور کامل بررسی و ارزیابی کند وجود ندارد، فکر نمیکنم که بتواند در جشنواره حاضر شود. بعد از تماشای فیلم هم به کارگردان تماس گرفتم و از فیلمش تشکر کردم و خسته نباشید گفتم و بهش خبر دادم که احتمال میدادید که فیلم بخاطر این مشکلات و حساسیتهای جشنواره نتواند حضور یابد ولی میتواند رزرو باشد.
افخمی ادامه داد: “عروسک” یک کمدی سیاه است که طبقه متوسط را تحقیر میکند و برای همین شورای پروانه نمایش باید فیلم را ببیند و پروانه نمایش را صادر کند تا در صورت نرسیدن برخی فیلمها، وارد جشنواره شود.
این عضو هیات انتخاب درباره دیگر فیلم رزرو جشنواره امسال بیان داشت: فیلم دیگر هم یک خردهپیرنگ با عنوان «علت مرگ: نامعلوم» است که قرار ما این شد که اگر فیلم توانست از شورای پروانه نمایش، پروانه بگیرد در رزرو باقی بماند. حتی محمدحسین نیرومند که عضو شورای پروانه نمایش است خیلی دوست داشت که برای فیلم پروانه بگیرد.
افخمی گفت: این طور که احتمال میدهیم از این ۲۲ فیلم فعلی، دو فیلم به جشنواره نمیرسد زیرا کارهای فنی آن بسیار طولانی است و امکان دارد این دو فیلم نرسد. برای همین فیلم رزرو داشتن خیلی مهم بود. فیلم «علت مرگ نامعلوم» بعد از دریافت پروانه نمایش در فهرست رزرو قرار میگیرد.
او در ادامه درباره فیلمهایی که احتمال دارد به جشنواره نرسد بیان کرد: بنظرم فیلم «مرد بازنده» محمدحسین مهدویان به جشنواره نمیرسد چون که هنوز فیلمبرداری آن ادامه دارد. نسخه سینمایی سریال “عاشورا/موقعیت مهدی” هم شاید به جشنواره نرسد و در آن صورت دو فیلم رزرو جایگزین خواهد شد. مهدویان به نظرم ریسک کرد که فیلم را با یک ابتدا و میانه و انتها که خوب هم مونتاژ شده بود به جشنواره داد و البته گفت که انتظاری ندارم که تأیید شود چون خیلی از بخشهای آن در فیلم نیست اما ترجیحم این است که در جشنواره باشم. برخی از داوران به فیلم نمره ندادند نه برای اینکه فیلم بدی باشد چون بخشهای دیگر فیلم را ندیدهاند و امکان دارد که خوب ساخته نشود. برای همین کم مانده بود که از جشنواره بیرون بیافتد.
سینماروزان/مهدی فلاح: در انتخاب اغلب فیلمهای جشنواره، بحث مخاطبپسند بودن اهمیت داشت و امری بدیهی بود چون اصولا فیلمی که مخاطب ندارد، مشکل دارد.
بهروز افخمی از اعضای هیات انتخاب جشنواره فجر چهلم با بیان مطلب فوق در برنامه حوض نقره رادیوایران گفت: اغلب اعضای هیات انتخاب جشنواره چهلم از نظر سینمایی، همسلیقه بودند و از لحاظ عقیدتی هم مشکلی نداشتیم. امثال اسفندیار شهیدی و اسماعیل بنیاردلان که در هیات انتخاب بودند، اساتید ما هستند. شهیدی در انتخاب فیلم خیلی سختگیر ولی بسیار اهل منطق است.
افخمی ادامه داد: فضای خوبی داشتیم در هیات انتخاب بخصوص که فرصت آشنایی نزدیک با مجید شاهحسینی برایم پیش آمد. هر حرفی که شاهحسینی بزند با آن موافقم و حتی در جاهایی رأی خودم را به نفع رأی او تغییر دادم چون فکر کردم استدلالش در مواردی خاص، درست است.
بهروز افخمی اظهار داشت: سعی کردیم حجم فیلمهای مناسب پرده عریض در جشنواره، بالا باشد. یکی از فیلمهای جشنواره با عنوان “دِرب” که درباره یک کارمند اداره برق در جای دورافتاده است، فیلمی است مناسب تماشا در سالن سینما و البته سالنی که خلوت باشد. این فیلم به درد دیدن در سالن نسبتا خالی و پرده بزرگ است ولی به درد سالن شلوغ نمیخورد!
افخمی افزود: برخی از فیلمهایی که برای جشنواره امسال انتخاب شده، قابل پخش توسط پخشکنندگان بخش خصوصی نیست! فیلمی مثل “دِرب” امکان پخش در ساختار فعلی اکران را ندارد یا فیلمی مثل “شهرک” امکان پخش در این ساختار را ندارد ولی از منظر ساختار سینمایی، اثری قابل توجه است.
بهروز افخمی اظهار داشت: پخشکنندگان بهدنبال کمدیهایی مشابه کنسرتهای طنازانه هستند که مخاطب را به سینماها بازگردانند و در چنین شرایطی معلوم است که فقط یک سلسله فیلم تجاری کنسرتگونه میتوانند اکران گسترده داشته باشند.
این عضو هیات انتخاب تاکید کرد: دقیقا ۵۹ فیلم دیدیم و درباره هیچ فیلمی بحث و تقابل جدی شکل نگرفت و جملگی بر همین لیست فعلی، همراهی داشتند. حذف اغلب فیلمها و مثلا “مسیح پسر مریم” ساخته اوج هم بیشتر از منظر تکنیکی است. این فیلم داستان یک فاحشهخانه پیش از انقلاب را روایت میکند. زنان این فیلم در سکانسهایی کلاهگیس به سر دارند، اما مشکل کلاهگیس نیست و این فیلم خیلی سطحی و سهلالوصول به ماجرا ورود کرده و زنان فاحشه را خندهدار و غیرقابل باور نشان داده!
سینماروزان: مدیران سینمایی جشنواره های خارجی را دوست دارند چون هم حق ماموریت میگیرند و هم در خارج خوش میگذرانند و مثلا به کن میروند به بهانه جشنواره و کنارش انواع خوش گذرانیهای جورواجور را تجربه میکنند. این روند جشنوارهای کردن سینما در دهه شصت استارت خورد ولی دائمی شد و کار به تفریح در همه جای دنیا به بهانه جشنواره کشید!!
به گزارش سینماروزان بهروز افخمی کارگردان سینما با بیان مطلب فوق در برنامه زنده جهانآرای شبکه افق اظهار داشت: از دهه هفتاد به بعد، برخی کارمندان میانی معاونت سینمایی با لابی کردن با برخی فیلمسازان داخل، شرایط ارسال آثار آنها به جشنواره های خارجی و درنهایت شرایط تفریح دسته جمعی را فراهم کردند! در نتیجه همین زدوبندها بود که فقط یک سری فیلم خاص به آن طرف رفت.
این کارگردان ادامه داد: کلا سینمای جشنواره ای ایران مخاطب چندانی ندارد و نود درصد ایرانیان، فیلم جشنواره ای نمیبینند چون نگاه سیاه حاکم بر آثار جشنواره ای دلشان زده و دست این گونه فیلمسازان را رو کرده.
افخمی گفت: معاونت بین الملل فارابی هیچگاه دوست نداشته فیلم امثال من به کن و برلین برود و وقتی “گاوخونی” را برای کن پسندیدند و فارابی مخالفت نکرد تعجب کردم ولی بعد فهمیدم فیلم همان نگاه سیاه جشنواره ای مطلوب را دارد و برای همین به کن رفته.
افخمی افزود: خودم فیلم “بلک نویز” را در کانادا ساختم درباره نیستی و تباهی ولی این فیلم را فقط چون کانادا را تیره و تار نشان میداد در هیچ جشنوارهای نشان ندادند ولی اگر همان داستان را در ایران میساختند حتما جشنوارهای میشد! گردانندگان جشنواره های غربی بیشتر از جمهوری اسلامی با ایران و ایرانی مشکل دارند چون ایران و ایرانی قومگرا و قبیله گرا هستند و آنها دوست دارند ایران را تکه تکه کنند.
به گزارش سینماروزان این فیلمساز اظهار داشت: وقتی “روباه” را ساختم چون امنیتی بود گفتند مزدور نظام پول گرفته با اینکه نگاهم سیاسی نبود ولی “آذر شهدخت پرویز و دیگران” که حمله وحشیانه ای به لیبرالیسم داشت چون کمدی بود نگفتند مزدور است ولی در هر دو مورد فقط چون داستان را دوست داشتم فیلم ساختم.
بهروز افخمی با اشاره به اتفاقات سیاسی اخیر اظهار داشت: اتفاقات هشت سال اعتدال بسیار زیاد به اعتماد مردم ضربه زد و ترمیم این اعتماد کار ساده ای نیست.
بسیاری از طرفداران ظاهری جمهوری اسلامی دنبال کاسبی و پول هستند و طرفداران واقعی انقلاب هستند که باید به آنها تکیه کرد. از یمن تا لبنان و آذربایجان جنگهایی درگرفته که با فرهنگ تاریخی ایران گره خورده. اگر در چهل سال اول جمهوری اسلامی نیازمان بود الان در چهل سال دوم نیاز داریم به نظام نخست وزیری و داریم به سمت نظام نخست وزیری میرویم تا تضادهای فعلی حل شود. ناکارآمدی روسای جمهوری که اغلب با رهبر مشکل دارند ما را میبرد به سمت نظام نخست وزیری. نخست وزیر از طریق نظام پارلمانی انتخاب میشود و برای همین دوره اش میتواند یک سال باشد یا هشت سال تا اگر نتوانست کارکرد داشته باشد توسط پارلمان عوض شود.
افخمی با بیتفاوتی به آثار جشنوارهای گفت: نه “قهرمان” را دیدم و نه “همه میدانند” را. فیلمهای فرهادی را بعد از “فروشنده” ندیدم چون فرهادی تکراری شده و داستانی تکراری را بارها میگوید درست شبیه “شوکران” که خودم ساختم. یعنی ابتدا کد غلط میدهد و بعد میخواهد رودست بزند. ایرادی هم ندارد که فرهادی تکراری می سازد ولی تصنعی کردن تکرار است که باعث سرخوردگی مخاطب است. فرهادی خیلی آدم سیاستمداری بوده و سعی کرده همه را با خود داشته باشد ولی الان در بد وضعی گرفتار شده تا جایی که کلافه شده و میگوید از همه بیزارم!
افخمی ادامه داد: فرهادی نمیتواند وسط بماند چون در همه جای دنیا لیبرالیسم به بن بست رسیده و دیگر باید تکلیف را روشن کرد که یا این طرف یا آن طرف. اینکه وقتی با وجود انتخاب بایدن باز مردم میروند دور ترامپ یعنی دیگر نمیشود وسط لحاف خوابید.
افخمی گفت: سینما در بیست سال اخیر در همه جای دنیا بی اهمیت شده و دیگر نمیتواند افکار عمومی را عوض کند. دیگر نباید وقت گذاشت درباره اینکه مثلا اگر فرهادی باز اسکار بگیرد چه خواهد شد چون خود مراسم اسکار هم دیگر مخاطب سابق را ندارد. آخرین زمانی که فیلمها مهم بودند دهه های شصت و هفتاد بود و مثلا “دکتر ژیواگو” را یک میلیارد نفر دیدند ولی حالا چه؟ همان سینما بود که شوروری را نابود کرد ولی الان سینما موضوع مهمی نیست. خود تلویزیون هم بازی خورده و سینما را زیادی جدی گرفته و آن هم سینمای جشنواره ای را که اساسا در خود صنعت سینما هم چندان جدی گرفته نمیشود. مدیران اعتدال هم بازی خوردند که کلی پول صرف کردند برای برگزاری یک جشنواره مثلا جهانی چون خود سینما و جشنوارههای سابقا مطرحی مثل کن و برلین هم دیگر اهمیت چندانی ندارند چه برسد به محافل رانتی؟؟
افخمی افزود: اگر میدانستم زمانی میشود که فیلم را با موبایل میسازند هرگز فیلمساز نمیشدم. الان هم میگویم ای کاش فیلمساز نمیشدم و رمان نویس میشدم.
بهروز افخمی درباره سرنوشت سریال تلویزیونی اش گفت: فیلمبرداری سریال “رعد و برق” بخاطر کرونا گرفتار وقفه در پخش شد ولی اخیرا کامل شده و از ابتدای زمستان روی آنتن میرود.
سینماروزان: نزدیک به بیست سال از کلید خوردن “فرزند صبح” با محوریت زندگی امام(ره) گذشته. یک دهه قبل نسخهی تهیهکنندهی فیلم در جشنواره فجر۲۹ نمایش درآمد و اخیرا هم بهروز افخمی، نسخه کارگردان را آماده کرده ولی همچنان از اکران فیلم خبری نیست و انگاری واهمه از واکنش مخاطبان، عامل عدم اکران است؟؟
به گزارش سینماروزان غلامعلی اصغریان مدیرعامل موسسه «عروج فیلم» ضمن استمرار بلاتکلیفی پروژه پرحاشیه «فرزند صبح»، از ادامه حاشیههای حقوقی استفاده از صدای فرهاد مهراد در نسخه نهایی این فیلم خبر داد.
غلامعلی اصغریان مدیرعامل مؤسسه «عروج فیلم» در گفتگو با خبرگزاری مهر درباره سرانجام نسخه نهایی شده فیلم «فرزند صبح» به کارگردانی بهروز افخمی که دو سال پیش و پس از تدوین مجدد توسط این کارگردان آماده عرضه شده اما هنوز به نمایش عمومی درنیامده است، گفت: همه چیز هنوز به همان حالت قبل است و تصمیم تازهای درباره این فیلم گرفته نشده، هرچند کارگردان معتقد است نسخه فعلی، نسخه نهایی است و حاضر است پای آن را امضا کند اما بعد از آمادهسازی فیلم، اتفاق دیگری هنوز برای آن نیفتاده است.
وی در توضیح دلایل توقف عرضه عمومی این فیلم سینمایی گفت: بحث موسیقی این فیلم با خانواده مرحوم فرهاد مهراد هنوز حل نشده، در عین حال فاصله میان نظر تهیهکننده فیلم و کارگردان در این زمینه هم حل نشده، کارگردان مصر است که همین نسخه، نسخه نهایی است و تهیهکننده تأکید دارد که باید مشکل حقوقی موسیقی فیلم حل شود. به همین دلیل اختلافنظر فعلاً فیلم متوقف مانده است.
اصغریان درباره آخرین وضعیت پیگیری حقوقی خانواده فرهاد مهراد در زمینه موسیقی «فرزند صبح» هم تأکید کرد: پیگیری در این زمینه برعهده آقای افخمی است اما این پیگیری متوقف مانده کمااینکه نوعاً کارهای آقای افخمی از همین جنس است یعنی تا جایی پیش میرود و از جایی به بعد متوقف میماند. امیدواریم در آینده نزدیک تصمیم روشنی هم در این زمینه گرفته شود.
سینماروزان/کیوان بهارلویی: بنبست موجود در ارگانهای متمول ارزشی که بیش از هر چیز ناشی است از دستهبندی سینماگران براساس ظواهر و نه تبحر، بارها در سینماروزان، نهیب زده شد و حالا بهروز افخمی کارگردانی که در سالهای اخیر متمایل به جریان ارزشی نشان داده نیز بر این بنبست صحه گذاشته است.
بهروز افخمی به خبرگزاری ایلنا گفت: در دوران کرونا مشخص شد که ایدئولوژی و فیلمهای آپارتمانی و آنچه که ویژگی این سینمای ایدئولوژیک است دیگر مشتری ندارد. سینمایی که به آن اشاره کردید، زمینه مستند دارد و متوجه خود واقعیت است. معنای دقیق ایدئولوژی به معنای وارونه کردن واقعیت است و برونفکنی تصویری دروغین از واقعیت برای طبقه پولدار و خرده پولدار است که مشتری سینمای ایران بودهاند.
افخمی در مرور کارنامه ارگان ارزشی اوج بیان داشت: پس از ساخت چند فیلم، سازمان سینمایی اوج با موانعی درون خود برخورد کرده است. کسانی نگاه تندتری دارند و خواهان فیلمهای ایدئولوژیکتر هستند و فیلمهای حاضر را کافی نمیدانند. اگر چنین فیلمهایی ساخته شوند بازهم آثار نمایشی بدی خواهند بود. دلیل موضوع این است که فیلمسازانی مثل محمدحسین مهدیان که موفق به ساخت فیلمهای خوب شدهاند، حاضر نیستند روی به ساختن فیلمهای تندتر بیاورند. به تبع این موضوع، این روند تبدیل به جریان نخواهد شد، به دلیل اینکه ایراداتی به کار آنها وارد میشود.
افخمی ادامه داد: تصور میکنم این سازمان اوج به انسداد رسیده است. در دو سه سال اخیر، مورد درخوری از این سازمان ندیدهام…این موسسه تلاش میکند تا با سینمای موجود سازش کند. منظور من این است، اوج جسارت خود را از دست میدهد و سرنوشت آن معلوم است. سینمای موجود تعطیل شده و از بین رفته است.
بهروز افخمی درباره کارنامه سینمایی ابراهیم حاتمیکیا که در سالهای اخیر بیشترین همکاری را با اوج داشته، گفت: زمانی ایشان اعلام کرده بود تا زمانی که فیلم بسازم، فیلم جنگی خواهم ساخت. او تلاش میکرد که آثارش ارتباطی با جنگ داشته باشند، جنگی که تجربه حضور در آن را داشت. فیلمهای این کارگردان، کم و بیش با واقعیت تماس دارد. سینمای حاتمیکیا جریانساز نیست و میلیونها نفر مخاطب فیلمهایش نیستند یا عدهای فیلمهای او را چندین بار نمیبینند. من تصور میکنم که حاتمیکیا فیلمسازی است که دغدغههای شخصی خود را دنبال میکند؛ این موضوع به هیچ عنوان بد نیست. به نظرم نباید عنوان جریانساز به این فیلمساز نسبت داد.
افخمی افزود: فیلمسازی که بخواهد به صورت تعمدی جریانسازی کند، هیچگاه موفق نخواهد شد. من نیز نمیخواستم که به صورت تعمدی جریانسازی کنم. اینکه فیلمسازی جریانساز باشد، امتیاز خود او به حساب نمیآید. این موضوع یک اتفاق است یعنی فیلمی در موقعیت اجتماعی و تاریخی خاص ساخته شده و به هدف زده است.
سینماروزان/کیوان بهارلویی: بهروز افخمی کارگردان سینمای ایران در نامهای خطاب به سعید نمکی وزیر بهداشت به انتقاد از رویه این وزیر در برخورد با کرونا پرداخت!
به گزارش سینماروزان افخمی با تاکید بر اینکه حتی اگر کرونا نبود، ایرانیان به دلایلی دیگر از تصادفات جادهای با خودروهای ناایمن تا خودکشیهای ناشی از افسردگی و بیماریهایی نظیر سرطان و… هم میمردند خواستار تغییر روش در برخورد با این پدیده شده است.
افخمی خطاب به وزیر بهداشت گفت: وقتی مدام آمار ابتلا بالا میرود چرا ورزش و کسب و کار و گردش مردم را تعطیل کردهاید و چرا دارید کسادی و افسردگی و ورشکستگی فراگیر را دامن میزنید؟؟
کارگردان “عروس و شوکران” با ایراد تردید در ریشههای کرونا بیان داشت: شاید کرونا را لیبرالدمکراتهای انگلیس و آمریکا و اروپا برای برانداختن امثال ترامپ و جانسون و مکرون ساخته باشند ولی در این کار موفق نخواهند بود و ترامپ و مانند او هر روز در آمریکا و اروپا قدرتمند خواهد شد!!! آقای وزیر! جای لیبرالدمکراتها در موزههاست ولی شما بهتر است مواظب باشید کلاهتان را باد نبرد.
افخمی خاطرنشان ساخت: اگر با همه محدودیتهایی که برای مردم ایجاد کردهاید درنهایت باز آمار ابتلا بالا رود تا درنهایت یک همهگیری عمومی ایجاد شود آن گاه مردم از شما خواهند پرسید نتیجه آن همه بگیر و ببند چه بود؟؟ تعطیلی مشاغل و فلج کردن اقتصاد و کسب و کارهای مستقل اگر بیفایده باشد باعث بیاعتباری پزشکانی خواهد شد که تاوان ندانمکاری خود را دادهاند.
این کارگردان در پایان نامه خود به وزیر بهداشت نوشت: حکیم واقعی آن است که وقتی فهمید دربرابر یک بیماری ناشناخته کاری ازش برنمیآید بهجای امر و نهی کردن و زور گفتن به مردم، رک و پوستکنده و راحت بگوید دوا پیش ما نیست و شفا پیش خداست!
سینماروزان: بهروز افخمی این سالها را بیشتر از آن که بهعنوان فیلمساز بشناسیم بهعنوان مجری برنامههای سینمایی مختلف تلویزیون از “هفت” تا “نقدسینما” دیدهایم؛ برنامههایی که اغلب بهواسطه حمایتهای مالی هنگفت تولید شدهاند ولی در بیشتر موارد جز بازنشر مباحث مطروحه در رسانههای مستقل، دستاوردی نداشتهاند.
اینکه چرا سازنده “عروس” که در زمان خود فیلم تاثیرگذاری بود به تاثیرپذیری رسیده را خود افخمی در گفتگویی تازه پاسخ داده.
بهروز افخمی با تردید در خطشکنی “عروس” به تینا جلالی در اعتماد گفت: صحبتهايي مبني بر اينكه فيلم «عروس» خطشكن بوده از آن حرفهايي است كه همان موقع يك عده ميگفتند ولي هر چه از آن مقطع دور شديم، مشخص شد بيشتر در اين حرفها مبالغه كردند چون فكر ميكردند كه ديگر مردم آن زمان را به ياد نميآورند. كافي است به شما يادآوري كنم فيلم «هامون» مهرجويي يك سال قبل از فيلم «عروس» با تمام جذابيتها و به اصطلاح نكات ممنوعه فيلم ما ساخته شده است، اتفاقا در جشنواره هم نمايش داده شده بود و جايزه هم گرفته بود و خطشکنی برای آن فیلم بود.
افخمی ادامه داد: در آن فيلم بيتا فرهي بازي ميكرد و همه چيز در «هامون» از ديالوگ تا نماي نزديك تا آرايش غليظ بازيگر زن و هر چيز ديگر كه قرار بود در فيلم «عروس» براي اولين بار ديده شود يك سال قبلش ديده شده بود. تازه داريوش مهرجويي كه آن فيلم را ساخته بود، فيلمساز صاحب كارت سبز و آزادي يا صاحب اختيار در مقابل سانسور نبود و به پشتيباني و حمايت حكومت پشتش گرم نبود. وقتي هامون را ببينيد متوجه ميشويد وزارت ارشاد آن زمان – در دوران آقاي بهشتي – نه به خاطر اينكه رفاقت با كسي يا حمايت حكومتي از ديگري بلكه به طور كلي موافق باز كردن فضا بود. منظورم اين است كه آن زمان سانسوري به شکل امروز وجود نداشت. اين حرفهايي را كه بعد درباره «عروس» ميگفتند بيشتر محصول كار ژورناليستها ميدانم؛ كساني كه ميخواهند الكي فضا درست كنند يا روايت جعلي جا بيندازند و یک فیلم را نادیده بگیرند تا فیلمی دیگر را مطرح کنند.
افخمی افزود: افسانه ديگري كه درباره فيلم «عروس» درست كرده بودند اين بود كه كيهان مخالف فيلم بوده و اين كاملا دروغ بود. واقعيت اين است كه كيهان و سردبير آن زمانش آقاي مهدي نصيري فيلم را خيلي پسنديدند و نقد موافق درباره اين فيلم نوشتند و اين باعث شد «عروس» هنگام نمايش عمومي مورد حمله سراسري منتقدان آن زمان قرار بگيرد. يعني در زمان جشنواره كه هنوز كيهان اظهارنظر نكرده بود ما يك نقد منفي هم نداشتيم، درست همان طور كه در زمان نمايش عمومي يك نقد مثبت نداشتيم، به اين دليل كه كيهان از فيلم تعريف كرده بود. اگر نقدهاي دوران جشنواره فيلم فجر سال 69 را كه درباره فيلم «عروس» نوشته شده بخوانيد، برايتان جالب خواهد بود. آن نقدها را يك طرف بگذاريد و نقدهايي كه در تابستان 70 هنگام نمايش فيلم منتشر شد يك طرف ديگر. بعد آنها را ورق بزنيد. انگار با دو فيلم مختلف مواجه هستيم. در نقدهاي اوليه هنگام جشنواره يك نظر مخالف درباره فيلم موجود نيست و همه دارند ازش تعريف ميكنند اما چهار ماه بعد فقط به اين دليل كه كيهان از فيلم «عروس» تعريف كرده لابهلاي نوشتهها يك نقد موافق هم پيدا نميشود و همه دارند به فيلم بد وبيراه ميگفتند. با يك مورد باليني مواجه هستيم كه براي بررسي وضعيت شبهروشنفكران در سينماي ايران يا منتقدان در سينماي ايران بسيار خوب است. يعني اينكه اصلا بلد نيستند فيلم تماشا كنند. آنها فقط موضع سياسي خود را اعلام ميكنند. نكته جالب اينكه بعد از سالها وارونه هم حرف ميزنند و ميگويند كيهان به فيلم «عروس» حمله كرد و خواستار سانسور آن بود ولی واقعیت این بود که بهمحض اینکه مهدی نصیری و “کیهان” به حمایت از “عروس” پرداختند، تمام شبهروشنفکران موافق فیلم به مخالفش بدل شدند!
بهروز افخمی با رد شایعات مرتبط بر تاثیرپذیری پدر رومینا اشرفی از “خانه پدری” و رد اینکه سینما میتواند جلوی رفتارهای متعصبانه را بگیرد اظهار داشت: به نظر من سينما ديگر آن سينماي 30 سال پيش نيست که بتواند باعث رفتاری خاص شود يعني اگر الان فيلم جسورانه ساخته شود هم آنقدرها تاثير نميگذارد كه 30 سال پيش ميتوانست بگذارد. براي اينكه فيلم سينمايي را بايد روي پرده بزرگ ديد و در سالن تاريك و با حضور جمعيت. الان فيلمها تماشاچي اصلي خود را گاهي در فضاي اينترنت پيدا ميكنند و گاهي وقتها هم مخاطبان در صفحههاي موبايل فيلم را تماشا ميكنند. من اگر جوان بودم و ميدانستم وقتي شصت و پنج سالم ميشود و تماشاگران قرار است از روي موبايل فيلمهايم را نگاه كنند اصلا دنبال فيلمسازي نميرفتم (ميخندد) يعني آن تاثيراتي كه از آن صحبت ميكنيد و آن ابهت و امكان تاثيرگذاري فيلم بستگي به شرايطي دارد كه فيلم با آن به مخاطب عرضه ميشود. پرده بزرگ جزو لوازم سينما و عرضه به مخاطب است. تاريك بودن سالن سينما جزو لوازم سينما است، حضور جمعيت جزو لوازم سينما است. اينكه مخاطب در سالن سينما موبايل نداشته باشد هم جزو لوازم سينما است. اگر همه اين نكات حاضر باشد ولي 10درصد تماشاگران در وسط فيلم، موبايل خود را روشن كنند و يواشكي با هم حرف بزنند اين ديگر اسمش سينما نيست و آن فيلم هم فيلم نيست. بنابراين معتقدم اين صحبتها درباره سينماي امروز گزافهگويي است و به عقيده من آن سينما به معنايي كه ميشناختيم ناپديد شده است.
بهروز افخمی پیرامون وضعیت نمایش “فرزند صبح” گفت: با بازگشايي سالنهاي سينما نمايش «فرزند صبح» را آغاز ميكنيم، آن هم به صورت محدود. “فرزند صبح” را به هنروتجربه نمیدهیم بلکه بهصورت آزاد اکران خواهد شد با دو يا سه سينمای فول. سانس در تهران و يك سينما در مشهد و يك سينما هم در اصفهان « فرزند صبح» را اكران ميكنيم. اواخر تابستان هم آنلاين نمايش داده ميشود.
سینماروزان: بهروز افخمی سالها بعد از سریال “عملیات125” دوباره به سراغ سریال سازی رفته و این بار مشغول ساخت سریال “رعد و برق” با محوریت سیلهای اخیری است که استانهایی مختلف از کشور تجربه کردند.
این سریال برای شبکه پنج تولید میشود و هرچند بخاطر کرونا تولیدش متوقف شده بود ولی به گفته افخمی بناست از نیمه اردیبهشت دوباره تولیدش آغاز شود.
افخمی درباره کلیت سریالش به جام جم گفت: فضای حاکم بر سریال “رعد و برق” تلخ نیست و یک سریال حادثه ای هیجان انگیز با رگه های کمدیست و برای ساختش از دو مدل فیلم خارجی الهام گرفتم.
بهروز افخمی با اشاره به حضور برخی مردم تهران در مناطق سیل زده بی توجه به هشدارها و شوخی های مجازی با اینها گفت: این اتفاقات را در سریال داریم و اتفاقا چنین افرادی را تمسخر خواهیم کرد!!
به غیر از شهرام قائدی و مهدی زمین پرداز سایر بازیگران سریال “رعد و برق” چندان شناخته شده نیستند. به گزارش سینماروزان افخمی درباره چرایی عدم استفاده از چهره های مشهور در سریالش گفت: در آثار حادثه ای نمیشود از پیرمردهایی که سن شان زیاد است و همچنان نقش جوانان را بازی میکنند استفاده کنید و برای همین بازیگران جوان و یک سری بازیگر بومی از استانهای گلستان و لرستان و خوزستان را وارد کرده ام.
این کارگردان با اشاره به کیفیت تصویرسازی نماهای سیل گفت: برخی جاها لوکیشنها را باز سازی کردیم و برخی جاها کار کامپیوتری انجام دادیم و گاهی هم از فیلمهای مستند استفاده میکنیم که درچندلایه مخاطب را در حس و حال قرار دهد.
سینماروزان/کیوان بهارلویی: بهروز افخمی پنج سال بعد از تولید “روباه” و شکست فیلم در گیشه جز اجرای برخی برنامههای سینمایی و از جمله “هفت” و “نقد سینما” و البته سخنوری درباره مضامین موردعلاقهاش برای تولید، فعالیت مشهود دیگری نداشت تا اخیرا که درگیر تولید سریال “رعد و برق” با مضمون سیل شد.
شهادت سردار قاسم سلیمانی زمینهای شده برای آن که افخمی درباره یکی از تازهترین علایقش برای فیلمسازی حرف بزند.
بهروز افخمی با اشاره به علاقمندی تازهاش بیان کرد: اگر برای ساخت سریال «رعدوبرق» متعهد نبودم که بهصورت شبانهروزی وقتم را میگیرد و اگر همین الان تلویزیون و سیمافیلم اجازه می داد حاضر بودم سریال «رعدوبرق» را زمین بگذارم و سراغ ساخت سریالی برای نمایش ارتباط و رفاقت ابومهدی المهندس و سردار سلیمانی میرفتم که از هماکنون میدانم داستان جذابی هم از آن درمیآمد.
افخمی ادامه داد: در وسترنها و کارهای سینمایی چنین رفاقتهایی درباره دو مرد پهلوان را دیدهایم و میتوان از دل رابطه سردار-ابومهدی هم یک وسترن خوب درآورد.
بهروز افخمی افزود: با وجود اینکه سریال «رعدوبرق» آماده تولید است اما در این لحظه این آمادگی را برای ساخت سریال “سردار” دارم. در عین حال ساخت فیلم داستانی با تجربههایی که مستندسازان دارند نیز کار سختی نیست.
سینماروزان: اظهارات بهروز افخمی روی آنتن زنده شبکه سوم درباره اینکه داریوش ارجمند فردیست که از بالا و با تحقیر به بقیه نگاه میکند و در بازیگری، ضعیفکش است خیلی زود با واکنش داریوش ارجمند مواجه شد.
ارجمند روی آنتن زنده شبکه اول سیما با طعنه به سوابق نمایندگی مجلس افخمی گفت: ایشان با ادبیات و اصطلاحات نمایندگان مجلس و وکلا مرا کوبیده بدون اینکه اصلا با من کار کرده باشد.
ارجمند ادامه داد: افتخار من به کارهایی است که نکردهام و کارهای کردهام هم پیش روی مخاطبان است و میتوانند راحت دربارهاش نظر دهند.
این بازیگر قدیمی افزود: افخمی چطور بدون اینکه یک فریم با من کار کرده باشد میگوید فلانی بداخلاق و ضعیفکش است؟؟ ابدا چنین نیست!!
افخمی در ابتدا در پاسخ به اینکه آیا دستمزد بازیگران شرایط نامعقولی در سینمای ایران دارد، گفت: بله همینطور است و همیشه استثنائاتی هم وجود دارد. یکی دو تا از بازیگران کسانی هستند که صاحب فیلم به حساب می آیند و حتی اگر فیلم را کارگردانی نکرده، تاثیر او در فیلم بیشتر از کارگردان است.
وی افزود: در قبل از انقلاب فردین و بهروز وثوقی همین حالت را داشته اند. البته فردین خودش کارگردانی هم می کرده است. وثوقی هم تهیه کننده خلاق بود و به تمام کار موثر بود. چنین بازیگرانی در این اندازه حالا نداریم اگر داشتیم اینکه دستمزدشان اندازه بودجه کل فیلم باشد می ارزید.
این کارگردان یادآور شد: مرحوم خسرو شکیبایی چنین حالتی داشت. او نه پول داشت، نه کارگردانی به آن معنا می کرد اما وقتی در فیلمی حضور داشت، حضور او حتی بیشتر از کارگردان حس می شد و سایه می انداخت. بازیگرانی بودند که چنین حالتی داشتند اما حالا بازیگری که آنقدر هوش و خلاقیت خود را نشان داده باشد که فیلمی را ببینیم تا حس و حالی که او در فیلم ایجاد کرده ببینیم ندارد.
وی اضافه کرد: بازیگران خوب داریم که دستمزدشان بالا و حقشان است دستمزد خوبی بگیرند. مثلا نوید محمدزاده خوب است.
افخمی تاکید کرد: همه جای دنیا دستمزد بالا طوری کلک است تا به بازیگر مسلط شوند. مثلا اگر درآمریکا نمی توانید با بازیگران مشهور کار کنید مگر اینکه فرض کنید 20 میلیون دلار یا چه می دانم 10 برابر بودجه ای که می شود یک فیلم را ساخت داشته باشی تا بتوانی دستمزد او را بدهی.
وی افزود: این یک کلک است و بازیگران را به برند تبدیل کرده اند. آنها یک علامت تجاری هستند و دستمزدشان آنقدر بالا رفته که کسی نتواند با آنها کار کند. در نتیجه پخش سه تا 5 هزار سینما فقط با آن بازیگران مشهور ممکن می شود و این درست کردن نوعی انحصار است. عرصه پخش وعرضه فیلم و مسلط شدن به بازار از راه هایی که غیرقانونی نیست و غیرقابل تعقیب است.
این کارگردان تصریح کرد: در ایران هم دارند همین کار را می کنند اما اغلب بازیگرانی که دستمزدشان بالا است حتی کسانی نیستند که مردم بخواهند در آن سطح وسیع ببینندشان. مثلا فکر کنید فیلمی یک میلیون مخاطب داشته نهایتا خیلی بالا دو میلیون تماشاچی داشته است اما هیچ کدام از این بازیگران نمی توانند تضمین کنند که مخاطب به دیدن هر فیلمی که در آن حضور دارند بیاید.
افخمی یادآور شد: مسئله به شکل کلک هایی که در صنعت و نظام سرمایه داری اتفاق می افتد و سعی می کنند نوعی انحصار درست کنند. پولهای بادآورده ای هم اخیرا در سینما آمده و اغلب برای کسانی است که حتی اگرپولشان سالم باشد و کثیف هم نباشد آدمهایی هستند که در این کار آشنایی ندارد و بلد نیستند و هرچیزی که واسطه ها بگویند قبول می کنند. خیلی هایشان دوست دارند با سلبریتی ها عکس یادگاری بگیرند و همان نظام صنعتی که نظام مبتذلی است و سلبریتی بازی به اصطلاح امروز متداول بشود. البته باز هم تاکید می کنم که بعضی از بازیگران هستند که واقعا هنرمندند و باهوش هستند و با حس و حال بازی می کنند و روی نقششان کار می کنند و خیلی هم در طول سال فیلم بازی نمی کند واگر دستمزدی می گیرد حق اش است.
وی در پاسخ به اینکه آیا غیر از نوید محمدزاده میتوانید مثال دیگری برای این جنس بازیگران بزنید، گفت: سه چهار تا از این جوان ها هستند. اسم او از ذهنم رفت. همان که در فیلمهای مهدویان بازی می کند. جواد عزتی که به اندازه نوید خوب است. او خیلی باهوش است وکارش ریزه کاری دارد و معلوم است چه کارگردان دقت کرده باشد چه نکرده باشد او کار خودش را خوب انجام می دهد.
کارگردان «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» در این باره که راست است برخی بازیگران دستمزدشان بالای یک میلیارد تومان است، افزود: نمی دانم درباره چه کسانی حرف می زنید. برخی بازیگران هستند که بخشی دستمزد و بخشی درصد می گیرند و درآمدشان ممکن است بالاتر هم برود. برخی هم هستند که بازیگر نیستند، سلبریتی و یک علامت تجاری هستند. کسی پول بادآورده دارد و می خواهد با بازیگران عکس یادگاری بگیرد و اعتبار بگیرد که فلان بازیگر را استخدام کرده ام.
وی در خصوص شبکه نمایش خانگی گفت: به طور کلی خیلی از بازیگران شبکه نمایش خانگی بازیگر واقعی نیستند و ارزش پولی را که به عنوان سلبریتی خرجشان می شود ندارند اما در شرایط هرکی به هرکی با پولهای بادآورده پول می گیرند. این بی لیاقتی فیلمسازان است که باعث شده این اتفاقات بیفتد.
وی یادآور شد: هزینه های یک فیلم بیشتر از 500، 600 میلیون تومان نیست و دستمزد بازیگران هم باید جداگانه حساب شود. برای جوانی که فیلمنامه خوب دارد و بیشتر از 300، 400 میلیون نتوانسته تهیه کند ممکن است با بازیگرانی که گران هستند اما استثنائا ارزان میگیرند کار کند.
افخمی درباره پروژه «سن پطرزبورگ» که گفته بود با توجه به گران شدن فیلمنامه نویس و بازیگر آن احتمال ساخت قسمت دو آن وجود ندارد، توضیح داد: فقط این نیست. من اساسا یک قائده برای خودم دارم و هیچوقت حاضر نشدم فیلمی بسازم که دستمزد بازیگرش از دستمزد خودم بیشتر باشد. بازیگرانی که خود من باعث موفقیتشان شده است شده در فیلمی دستمزدی پیشنهاد کرده اند که با دستمزد من برابر یا از آن بالاتر بوده و همان جا اخراج شده اند. کارگردانی که برای خودش شخصیت داشته باشد اینگونه است.
کارگردان «روباه» اذعان کرد: خود ما زمانی که جوان بودیم فکر می کردیم سینمای ایران را قبول نداریم و می خواهیم آن را زیر و رو کنیم و خودمان می خواهیم فیلم بسازیم اما جوان های امروز ترسو هستند و فکر می کنند باید سرمایه گذار پیدا کنند و بازیگران با آنها رفاقت کنند. بازیگر جدا از دستمزدی که می خواهد سر صحنه کارگردانی هم می کند هر نقشی هم بازی نمی کند. فیلمهایی را می بینید که دو بازیگر بدترین انتخاب ها هستند اما معلوم است کارگردان در مقابل خواست شخصی آنها کوتاه آمده است.
وی درباره سریال «کوچک جنگلی» که داریوش ارجمند اخیرا در «سلام صبح بخیر» در خصوص جدایی ناصر تقوایی و جایگزینی افخمی به او حمله کرده بود، گفت: من همیشه گفتم بگذارید افسانه ای که ناصر تقوایی تعریف می کند در تاریخ بماند. برای من و کسانی که سریال را دیده اند این موضوع خیلی اهمیتی ندارد. برای مخاطبان نباید مهم باشد چه کسی این سریال را ساخته، مگر مردم محضردار هستند که این فیلم را به نام من یا تقوایی بزنند؟؟ درباره ارجمند هم باید گفت باید بگذاریم نقل شما در تاریخ بماند. عیبی ندارد مردم سریال «کوچگ جنگلی» و بازی علیرضا مجلل را به عنوان کوچک جنگلی دیده اند ایشان را هم به عنوان مالک اشتر دیده اند و اهمیتی ندارد ایشان دارد چه می گوید.
افخمی تاکید کرد: من نمی خواهم جزئیات را تعریف کنم چون اگر تعریف کنم مسلما به نفع آقای ارجمند نیست. دلیلی ندارد بگویم.
یک زمانی آقای ارجمند در جلسه ای همین غر را می زد من با او شوخی کردم و گفتم ما در حال کودتا بودیم و داشتیم کارگردانی مثل تقوایی را که یک سال و نیم با تو کار می کرد و عوامل داشت کنار می گذاشتیم و من معلوم است که بازیگران جانشین را با خودم آورده بودم چون نمی توانستم به تو اعتماد کنم.
وی تصریح کرد: داریوش ارجمند ضعیف کش است و به محض اینکه در موقعیت غیرقابل جانشین کردن قرار بگیرد و بفهمد نمی شود عوضش کرد کارهایی می کند که من تحملش را ندارم اما شنیده ام در فیلمهای دیگران کرده است. بازیگران دیگر را تحقیر می کند و اذیت می کند و اخلاق خوشی ندارد. چیزهایی که درباره او شنیده ام و آن موقع هم شنیده ام باعث شد نتوانم اعتماد کنم که به او نقش اول را بدهم. او خیلی هم اصرار داشت و نگران بود که سالها درباره این نقش کار کرده و از او انتظار دارند و در مشهد با این ریش و موی بلند گشته است. ولی من به شوخی به او گفتم ما داشتیم کودتا می کردیم و نمی توانستیم به تو که رابطه ای قدیمی با ناصر تقوایی داشتیم اعماد کنیم و اگر برای ما گربه رقصانی می کردی نمی دانستم چه کار کنم. یعنی اگر این یک کودتای جدی بود و من هم استالین بودم تو را تیرباران کرده بودم و الان هر هفته سر قبرت می رفتم و می گفتم مرد خوبی بود و گناهکار نبود و ما مجبور شدیم!
افخمی درباره نسخه جدید «فرزند صبح» و مشکل برای استفاده از صدای فرهاد نیز گفت: هیچ مشکلی به وجود نیامده است. به خاطر بی اطلاعی از قانون مسئله ای به شکل خنده داری ادامه پیدا می کند آن هم این است که خانم پوران گلفام زن فرهاد فکر می کند صاحب حقوق معنوی آهنگهای فرهاد است، در حالی که اگر یک بار قانون مولف و مصنف را بخواند می فهمد حقوق معنوی قابل انتقال نیست، او می تواند ادعا کند برای فیلمی که مابه ازای مادی داشته و فروش کرده درصدی سهیم باشد اما ایشان این کار را نمی کند او می کوشد که مثل آدمی با ژست اپوزیسیون روی میراث معنوی فرهاد چنبره بزند. او فکر می کند آن جایی که او صلاح می داند باید از صدای فرهاد استفاده کرد.
وی تاکید کرد: لازم نیست با قانون جدید اجازه ای از او گرفته شود. او شکایتی هم از تلویزیون کرد و باعث شد صدای فرهاد از تلویزیون پخش نشود. این شکایت غیرقانونی بود و او گفته بود تلویزیون از صدای فرهاد استفاده ابزاری می کند در حالی که میراث معنوی فرهاد به او منتقل نشده است. من دارم قانون را تعریف می کنم اما گلفام و وکیلش قانون را نخوانده اند. شکایت او هم باعث شد صدای فرهاد از تلویزیون پخش نشود و گفتند سری را که درد نمی کند دستمال نمی بندیم و بخش حقوقی تلویزیون خیلی جدی نبوده است. به هر حال براساس قانون جدید از زمانی که می شود از یک آهنگ استفاده کرد گذشته است.
این کارگردان درباره سرنوشت اکران «فرزند صبح» گفت: من «فرزند صبح» را با پول خودم برای از بین بردن آن آبرو ریزی که نسخه قبلی به وجود آورده بود درست کردم. واقعیت این است که در فضای سینمای فعلی اصلا برایم اهمیت ندارد این فیلم را در یک نمایش عمومی وسیع شرکت بدهیم فقط این برایم مهم است کسانی که نسخه قبلی فیلم را دیده بودند ببینند که این فیلم خوبی است.
افخمی یادآور شد: بلایی که سر ما آوردند معلوم نیست بر اساس چه انگیزه هایی سر ما آمد. برای فیلم «فرزند صبح» تا زمانی که من فیلمبرداری را تمام کردم و تا دو سال بعد که سیف الله داد تدوین آن تمام کرد هیچ دستمزدی به ما پرداخت نشد ضمن اینکه پولهایی لازم بود برای چاپ کار. اما به محض اینکه من به کانادا رفتم به سلیقه خودشان فیلم را مثله کردند و به شکل خجالت آوری آن را با تدوین 140 دقیقه ای سرهم کردند 50 دقیقه آب به آن بستند. چاپ وحشتناک، دوبله و موسیقی و… آن یک چیز افتضاحی بود و با اصرار در جشنواره در مسابقه شرکت دادند. در حالی که فیلم امام که در مسابقه نباید شرکت کند چون اگر برنده شود میگویند چون فیلم امام بوده برده و فیلمسازان جوان آه می کشند که ما فیلم خوبی ساخته بودیم که به این خاطر این اثر دیده نشد اگر هم فیلم جایزه نبرد که می گویند ببین چقدر بد بوده که جایزه نگرفته. اما فیلم امام نباید مورد رقابت قرار بگیرد.
وی تاکید کرد: لطفا تدوین سیف الله داد را ملاحظه کنید.امیدوارم اکران عمومی در شان امام و تدریجی و درازمدت در تعداد کمی سینما برای کسانی که دوست دارند فیلم را ببینند باشد. نمی خواهم در معرض اکران 150 سینمایی قرار بگیرد که بگویند پشتشان گرم است و سینمای ایران را مصادره کرده اند.
این کارگردان در پایان درباره سریال «رعد و برق» که مشغول ساخت آن هست نیز توضیح داد: فکر می کنم این سریال برای ماه رمضان نمایش داده می شود و یک چیزی در مایه های فیلم حادثه ای اکشن و قدری کمدی با لحظاتی تاثر آور و ترسناک است، درست مثل خود سیل که اول به نظر می رسید فاجعه بزرگی باشد اما یادآور انقلاب بود.
سینماروزان: داریوش ارجمند که این شبها با فصل سوم “ستایش” روی آنتن است از جمله بازیگران رشدکرده در سینمای بعد از انقلاب است که شانس همکاری با بزرگانی نظیر ناصر تقوایی و بهرام بیضایی نیز نصیبش شده است.
داریوش ارجمند به تازگی در گفتگویی زنده با برنامه “سلام صبح بخیر” در شبکه سوم مدعی شده گزینه اصلی تقوایی برای بازی در سریال “کوچک جنگلی” او بوده ولی بخاطر جایگزینی بهروز افخمی بجای تقوایی در نهایت این علیرضا مجلل بوده که بازیگر “کوچک جنگلی” شده!!
ارجمند در خصوص سریال «کوچک جنگلی» تصریح کرد: به آقای تقوایی در کوچک جنگلی خیلی ستم شد. من تازه از فرانسه آمده بودم او هنرپیشه اش را انتخاب کرده بود و مرا که دید همه چیز را بهم ریخت و برای نقش میرزا کوچک خان مرا انتخاب کرد. من یک ساعت یا سه ربع آن کار را هم بازی کردم. آن سریال چیز غریبی بود و خود تقوایی می گفت این وصیت نامه من است. او همه وجودش را برای ساخت کوچک جنگلی جمع کرده بود و فکر می کنم اگر فیلمنامه آن چاپ شود که البته خانم ایشان هم دنبال چاپ این فیلمنامه بود یک کلاس فیلمنامه نویسی و سینما به حساب می آید.
وی در این خصوص که آیا سرعت پایین تقوایی باعث جایگزین کردن بهروز افخمی با وی در آن کار شد، گفت: اصلا بحث کند بودن تقوایی مطرح نبود. عده ای میخواستند خودشان این سریال را بسازند و میگفتند ما که می خواهیم 50 میلیون هزینه کنیم، می خواهیم بچه های خودمان (حزب الله) این را بسازند! من این ها را مفصل در خاطراتمان خواهم نوشت و اگر “کوچک جنگلی”تقوایی ساخته می شد تلویزیون زیر و رو می شد. نمی دانم چرا دیگر او را دعوت به کار نکردند و کاری که او برای سینما و تلویزیون کرده است، از سر این دوستان هم اضافه است.
ارجمند در ابتدا گفت: من با خیلی از بزرگان سینمای ایران کار کرده ام؛ چه جوانان چه اساتید بزرگ که در پیشانی آنها استاد ناصر تقوایی است که بزرگترین افتخار من در طول دوران بازیگری ام، کار «ناخدا خورشید» در خدمت ایشان بود؛ نوع کاری که می کرد و شرف، انسانیت، شعور و سوادی را که داشت هرگز فراموش نمی کنم. متأسفانه شرایط اینگونه است و نگذاشتند یا نشد که تقوایی باز هم کار کند. او سریال تلویزیونی طنزی “دایی جان ناپلئون” ساخت که این همه طناز آمده اند اما یک سکانس به قوت کار او نساخته اند.
سینماروزان: در دوران رونق رسانههای مستقل سینمایی اینکه دو شبکه مختلف تلویزیون، دو برنامه سینمایی روی آنتن بفرستند و البته هیچ کدام از این دو برنامه هم نتوانند پیشروی رسانه های مستقل را داشته باشد عجیب نیست.
به هر حال وابستگیهای مادی و معنوی دست اندرکاران چنین برنامه هایی به محافل و جریانات نهادی-ارگانی، باعث میشود دست به عصا حرکت کنند و اینجاست که طرح مسائلی مانند «مجری دزدی» یکی از این برنامه ها از دیگری است که به جای محتوای برنامه ها، جریان خبری ایجاد میکند.
بهروز افخمی که برنامه سینمایی «نقدسینما»ی شبکه پنج را اجرا میکند پیشتر کاندیدای اجرای فصل اخیر «هفت» بود ولی به ناگاه سر از «نقدسینما» درآورد و همین شبهه مجری دزدی حوزه هنری که حامی مالی «نقدسینما»ست را شکل داد.
محمدرضا رضاپور سردبیر «نقدسینما» با رد این شبهه ها به مریم اکبرلو در «سوره سینما» گفت: اینکه چرا افخمی از «هفت» جدا شد و به «نقد سینما» پیوست و کلید واژه ای که خیلی تکرار می شد این بود که حوزه هنری یک پیشنهاد مالی خیلی سنگین به آقای افخمی داده ولی این در حالیست که ما زمانی با افخمی وارد گفت و گو شدیم که به ایشان برنامه «هفت» پیشنهاد شده بود اما داشت فکر می کرد که اگر من بخواهم «هفت» را اجرا کنم نیاز به یک تیم محتوایی جدی و یک تیم تولید جدی دارم . اولین بار هم که ما ایشان را دیدیم با ما اینجوری صحبت کردند که اگر من بخواهم «هفت» را بگیرم شما به من کمک می کنید؟ یعنی محمد تنکابنی به عنوان تهیه کننده و من هم به عنوان کسی که قرار است تیم محتوایی را سرپرستی کند. که ما اعلام آمادگی کردیم، یک برنامه هایی هم داشتیم به ایشان هم گفتیم ، جلسه بعدی که ایشان را دیدیم به قطعیت رسیده بود که نمی خواهد با شبکه سه کار بکند ، بخش عمده ای هم اتفاقات مدیریتی بود یعنی آقای افخمی کلا سبک و سیاق علی فروغی را نپسندیده بود، در حالیکه بعدها ما فهمیدیم پیشنهاد مالی ای که شبکه سه داده بود خیلی پیشنهاد پر و پیمان تری بود.
رضاپور ادامه داد: ما کاملا اخلاقی عمل کردیم و زمانیکه افخمی داشت با «هفت» جلو می رفت خودمان را به عنوان گزینه مطرح نکردیم و زمانی وارد مذاکره شدیم که ایشان اعلام کرده بود من «هفت» را نمی خواهم و حتی بهروز افخمی در مصاحبه ای هم عنوان کردند که وقتی من با بچه های «نقد سینما» صحبت کردم، بچه ها یک طراحی کامل داشتند و می دانستند قرار است برنامه به چه سمت و سویی برود و نکته مهم بعد هم بحث مالی بود که همانطور که گفتیم رقم پیشنهادی شبکه سه به مراتب بیشتر از مبلغی بود که ایشان الان از حوزه دریافت می کنند ولی خب انتخاب خودشون اینطور بود و حوزه هنری از تهمت مجری دزدی که به آن زده شد ، کاملا مبری است.
سینماروزان: حسین زمان خواننده پاپی که زمانی به واسطه شباهت تنالیته صدا با حسن ستار گل کرد بعد از مدتها بالاخره کنسرتی را در تهران برگزار کرد تا دیگر از ممنوع الفعالیت بودن ننالد.
حسین زمان که از جمله خوانندگان نزدیک به اصلاح طلبان بوده است به تازگی ادعایی را درباره انتخابات مجلس ششم طرح کرده. ادعایی بر این مبنا که کاندیدای هنری اصلی حزب مشارکت برای آن انتخابات وی بوده ولی به ناگاه بهروز افخمی جایش را گرفته!!!
حسین زمان با اشاره به اینکه قرار بوده کاندیدای مشارکت در مجلس ششم باشد به “فرهیختگان” گفت: زمانی در انتخابات مجلس ششم بود که میخواستند از جامعه هنری هم کسی در مجلس باشد، من هم این ضرورت را احساس میکردم، دسترسی هم به کسی نداشتم، به من به حکم وظیفه گفته شده بود که شما بهعنوان یک نفر از جامعه هنر بیایید و در مجلس حضور داشته باشید، من هم پذیرفتم. اول قرار بود من کاندیدا شوم، بعد تغییر کرد و آقای بهروز افخمی جایگزین من شد.
زمان با رد دلخوری از افخمی در چرایی جایگزینی افخمی با وی از سوی مشارکت گفت: احساس کردند که افکار آقای افخمی به آن جناح نزدیکتر است تا من. تصور من این بود. دلیل دیگری نداشت. من هم خیلی ناراحت نشدم، میتوانم بگویم خوشحال هم شدم چون خودم خیلی هم به این کار تمایل نداشتم، درواقع بهعنوان وظیفه حکم شد که شما بیایید، وقتی یک نفر دیگر پیدا شد ما هم خدا را شکر کردیم.
سینماروزان: هشت سال بعد از رونمایی نسخه ای از پروژه پرهزینه “فرزند صبح” در جشنواره فجر و اعتراضات افخمی به تهیه کننده بابت تدوین آن نسخه اخیرا زمزمه های تدوین مجدد آن فیلم این بار با نظارت خود افخمی طرح شده است.
حجت الاسلام علی کمساری معاون فرهنگی موسسه نشر آثار امام که در کنار بنیاد روایت حامی مالی تولید “فرزند صبح” بوده با تأیید تدوین نسخه توسط افخمی به “جام جم” گفت: بعد از حضورم در موسسه در سال 95 و بعد از برگزاری جلسات متعدد در نهایت مقرر شد فیلم توسط خود افخمی تدوین شود.
وی ادامه داد: مدتی است کل راشهای فیلم و مکانی در خود موسسه به افخمی اختصاص داده شد تا کار را بدون مشکل جلو ببرند و طبق وعده ای که داده باید تا پایان آذر ماه نسخه موردنظرش آماده شود و اگر این اتفاق بیفتد فیلم به جشنواره هم میرسد.
کمساری درباره تغییرات نسخه جدید هم گفت: ملاحطات فنی و تغییراتی در صداگذاری و تدوین اعمال خواهد شد و درباره تغییرات مضمونی افخمی به کلیت کار وفادار خواهد بود!!