1

روزنامه اصلاح‌طلب متذکر شد⇐ بهروز افخمی، عبدالرضا کاهانی و بهمن قبادی از نظر تظاهر به خیلی چیزها شبیه به هم هستند/ بهروز افخمی بلاتکلیف است‌ و مشخص نیست کدام طرفی است/قبادی با سیاستمداران بازی بازی میکند!/کاهانی مدام میخواهد نقش اپوزیسیون را بازی کند!/کاهانی از روی عمد کارهایی میکند که فیلمهایش با مشکل مواجه شود/کاهانی کماکان فیلم می‌سازد و همچنان غر می‌زند و هنوز نمی‌دانیم به چه چیزی معترض است!!

سینماروزان: عبدالرضا کاهانی هرچند در سالهای اخیر مدام به گلایه از محدودیتهای فیلمسازی در داخل پرداخته اما آن قدر خوش شانس است که حتی اگر با پروانه ویدیویی فیلمی مثل “خانم یایا” را بسازد باز هم با ممارست تولیدکنندگان جوانش میتواند اکران سینمایی داشته باشد.

احمد طالبی نژاد در روزنامه اصلاح طلب “شرق” اکران “خانم یایا” را مجالی کرده برای مرور برخی رفتارهای متناقض کاهانی.

متن یادداشت “شرق” را بخوانید:

صحبت‌کردن درباره عبدالرضا کاهانی چندوجهی است؛ از طرفی فیلم‌ساز جوان و خوش‌فکری است که فیلم‌های خوبی مثل «بیست»، «اسب حیوان نجیبی است» یا «بی‌خود و بی‌جهت» را در کارنامه‌اش دارد و ازسوی دیگر به‌نظرم جدا از فیلم‌هایش یک‌جور کیش شخصیت و خودبزرگ‌بینی در او هست. به یاد دارم سالی که «اسب حیوان نجیبی است» به نمایش درآمد، برای مجله «تجربه» با او مصاحبه کردم. چیزی که برایم مهم بود و در مصاحبه به آن اشاره کردم، این بود که «تو دائم غر می‌زنی که نمی‌گذارند فیلم بسازی، درعین‌حال سالی یک فیلم می‌سازی و فیلم‌هایت هم اکران می‌شود! چرا نقش اپوزیسیون را بازی می‌کنی؟» چون که از نظر من اپوزیسیون واقعی هرکسی باشد، عبدالرضا کاهانی و امثال او نیستند. درواقع من سه شخصیت در سینمای ایران سراغ دارم که از نظر تظاهر به خیلی چیزها شبیه به هم هستند؛ در رأس همه آنها بهروز افخمی است که بلاتکلیف است‌ و مشخص نیست کدام طرفی است. دومی بهمن قبادی است که با سیاست و سیاست‌مداران بازی‌بازی می‌کند و سومین نفر هم عبدالرضا کاهانی است. او خارج از کشور فیلم می‌سازد با معیارهایی که می‌داند در ایران مجوز اکران نخواهد گرفت و بعد به ایران برمی‌گردد و فیلم می‌سازد، فیلمش اجازه اکران پیدا می‌کند و در نهایت ژست مخالف‌خوانی می‌گیرد. از طرفی می‌بینیم انگار از روی عمد کارهایی انجام می‌دهد که فیلم‌هایش با مشکل مواجه شوند؛ مثلا در فیلم «استراحت مطلق» سکانسی در حمام دارد که بالاتنه عطاران لخت است و خانمش وارد حمام می‌شود. او بهتر از هر کسی می‌داند که ممیزها مو را از ماست می‌کشند و این صحنه حتما حذف خواهد شد، پس چرا این‌جور صحنه‌ها را می‌گیری؟ اگر قرار است با سانسور مقابله کنی، راهش این نیست؛ راه‌های دیگری وجود دارد. زنده‌یاد کیارستمی برای مبارزه با سانسور حجاب خانم‌ها در خانه، معمولا سکانس داخلی و فضای بسته نمی‌گرفت. سکانس‌ها را به داخل حیاط و کوچه می‌کشاند که به‌نوعی حجاب خانم‌ها توجیه داشته باشد. حالا آقای کاهانی عمدا صحنه‌هایی را می‌گیرد که می‌داند امکان نمایش ندارند که بعد متعرض شود فیلم من سانسور شده است. با وجود همه اینها، او کماکان فیلم می‌سازد و همچنان غر می‌زند و هنوز هم نمی‌دانم به چه چیزی معترض است؟ پس فیلم‌سازانی که به حکمی ممنوع‌الفعالیت شده‌اند و خانه‌نشین‌اند و کسی سراغشان را نمی‌گیرد و آنهایی که به هزارویک دلیل حذف شده‌اند، چه بگویند؟ این وجه شخصیت کاهانی را که اصطلاحا دودوزه‌بازی می‌نامند، مطلقا نمی‌پسندم؛ اما در اینکه او فیلم‌ساز توانمندی است، تردیدی ندارم. در «اسب حیوان نجیبی است» که داستان ساده، روان و البته غلط‌اندازی دارد، به‌تعبیری مخاطب تا دوسوم آخر فیلم فکر می‌کند شخصیتی که زورگیری می‌کند، مأمور نیروی انتظامی است و بعد در نهایت می‌بینیم او زندانی‌ای است که به مرخصی آمده و یکی از راه‌های تلکه‌کردن مردم این است که لباس مأمور انتظامی بپوشد که به‌نظر من بازی با ذهن مخاطب یا به‌نوعی کلک‌زدن به مخاطب است. یا در زمینه پرداخت دراماتیک موضوعات فیلمش گاف‌هایی دارد؛ در فیلم «بی‌خود و بی‌جهت» که لحظات درخشانی هم دارد و داستان زوج جوانی است که همان شب جشن عروسی‌شان اسباب و اثاثیه را به خانه‌شان آوردند که هنوز مستأجر قبلی تخلیه نکرده است، این ضرب‌الاجل (همان شب) کار را خراب می‌کند و به‌نوعی بی‌منطق است. اگر قرار بود جشن عروسی یک هفته، یا دست‌کم دو،‌سه شب دیرتر برگزار شود، موقعیت دراماتیک باور‌پذیر می‌شد. متأسفانه به‌دلیل این ضرب‌الاجل، آن موقعیت دراماتیک باور‌پذیر نیست و از این دست گاف‌ها در فیلم‌های او می‌بینیم. ولی در اینکه کارگردانی بلد است و به خلق موقعیت‌ها مسلط است، شکی نیست. در فیلم «بیست» که به اعتقاد من یکی از بهترین فیلم‌هایش محسوب می‌شود، موقعیت خوبی ایجاد کرده است. حرف درست و انسانی یا حتی سیاسی مطرح می‌کند. بنابراین ما با فیلم‌سازی طرفیم که هم ادای اپوزیسیون درمی‌آورد، هم فیلم‌های اجتماعی خوبی می‌سازد (جدا از عیب و ایردهایی که اشاره کردم) که همه اینها از نوعی هیجان‌زدگی ناشی می‌شود. به گمانم وقتی کاهانی تصمیم دارد فیلمی را شروع کند، فکر می‌کند چه کند تا این‌بار هم روی عده‌ای را کم کند، یا چه کند که به قول معروف برق بپراند. سکانس شروع فیلم «استراحت مطلق» واقعا به همین شکل بود (منظورم صحنه انفجار ماشین در خیابان است). نخستین‌بار که این سکانس را در سینما دیدم، از جا پریدم. او توانایی‌هایی دارد که این توانایی‌ها پشت نمایش‌های زورکی، سیاسی‌بازی و چیزهایی از این قبیل و در واقع موقعیت‌هایی که طبیعی نیستند، گم می‌شوند. درباره کیش شخصیت او گفتم به عنوان نمونه آنهایی که در شب مراسم آکادمی سینما سینما حضور داشتند دیدند او برای رضا عطاران پیام تصویری فرستاده بود؛ درحالی‌که روی کاناپه دراز کشیده و درباره عطاران حرف می‌زند، موقعیت او بد و توهین‌‌آمیز بود، حتی خواستم به این رفتار او اعتراض کنم که دوستان مانع شدند. در واقع با مجموعه‌ای روبه‌رو هستیم پر از تناقض که اسمش عبدالرضا کاهانی است.




قحط‌الرجال در اردوگاه اصولگرایان یا ترفندی برای عدم حمایت از طرحهای پرهزینه این کارگردان؟؟⇐ بهروز افخمی به «هفت» بازگشت

سینماروزان: از اواخر سال 95 که کار بهروز افخمی با فصل سوم «هفت» به پایان رسید تا همین چند روز قبل که مجددا اعلام شد باز خود افخمی است که اجرای فصل چهارم «هفت» را برعهده خواهد داشت بسیاری منتظر بودند افخمی کار تولید یکی از طرحهایش را به انجام برساند.

با حمایتهایی که افخمی در فصل سوم «هفت» از محصولات یک ارگان ارزشی متمول نشان داده بود اینکه همین ارگان باشد که هزینه تولید یکی از طرحهای افخمی و مثلا «خمسه خمسه» را فراهم کند یا حداقل شرایط را برای تولید طرحی دیگر از وی به نام «رزیدنت» ایجاد کند چندان عجیب نبود.

با این حال نه پروژه جنگی «خمسه خمسه» تولید شد و نه افخمی توانست پروژه‌ای سبکتر را به نتیجه برساند و همه خروجی محسوسش در این نزدیک به دو سال دوری از «هفت» شد انتشار ترجمه ای از داستان «بارتلبی محرر/داستانی از وال استریت» در روزنامه حزب کارگزاران که اتفاقا این روزنامه هم در حمایت از محصولات آن ارگان ارزشی با افخمی همسو نشان داده!!

حضور مجدد افخمی در «هفت» در شرایطی که برخی از فعالان تولید فصل سوم «هفت» درگیر تولید برنامه ای به نام «کیوسک» برای شبکه سوم هستند از کجا ناشی شده؟

آیا جریانات نزدیک به اصولگرایان که بعد از حذف فریدون جیرانی، «هفت» را در اختیار گرفتند هیچ گزینه دیگری به جز افخمی برای «هفت» نیافته‌اند که باز به سراغ وی رفته اند؟؟؟

یا واسپاری مجدد «هفت» به افخمی، جبرانی است برای عدم حمایت از تولید فیلمنامه های وی؟؟؟

شاید هم عدم اقبال به «کیوسک» موجب شده بار دیگر جوانان نواصولگرا بخواهند با محور قرار دادن افخمی و روی آنتن بردن «هفت» در آستانه جشنواره، خود را در مرکز اتفاقات سینمایی قرار دهند؟




روایت اکبر معززی از چرایی حذف ناصر تقوایی از پروژه «کوچک جنگلی»⇐معاونان محمد هاشمی، حکم اخراج تقوایی را جلویش گذاشتند و یکصدا گفتند: تکبیر!!!

سینماروزان: نزدیک به سه دهه بعد از ساخت و روی آنتن رفتن سریال «کوچک جنگلی» همچنان حرف و حدیث درباره چرایی جدایی ناصر تقوایی از کارگردانی این پروژه و جایگزینی بهروز افخمی پابرجاست.

به گزارش سینماروزان از جمله بازیگران این سریال که بعدها چه در سینما چه در تلویزیون جزو معدود بازیگران مطمئن در ایفای نقشهای مکمل شد اکبر معززی است. معززی که در «کوچک جنگلی» ایفاگر میرزا اسماعیل جنگلی بود در خلال گفتگویی تفصیلی با «تسنیم» روایت خودش را از چرایی جدایی تقوایی از این سریال ارائه داده است.

اکبر معززی درباره ماجرای حذف تقوایی از «کوچک جنگلی» بیان داشت: پایه­‌گذار این سریال بهروز افخمی بود چون در آن زمان در صدا و سیما یک پستی داشت که بهروز باعث و بانی این شد که این سریال راه بیفتد. افخمی خیلی تقوایی را دوست داشت، منتها این عواملی که محمد هاشمی مأمور کرده بود و معاونین آقای هاشمی بودند مانند آقای حاج‌کریم­خان، آقای روستا، آقای فریدزاده، این سه نفر کسانی بودند که اصلاً آنجا در کمپ سریال مستقر بودند و سرکشی می­‌کردند. آنها زیاد رابطۀ خوبی با آقای تقوایی برقرار نکردند، همه می‌­دانند آقای تقوایی آدمی است که مو را از ماست می­‌کِشد، یعنی وقتی فیلم او را نگاه می­‌کنید از هیچ جایی از فیلم نمی­‌توانید ایراد بگیرید. از نظر تکنیکال واقعاً بی‌­نظیر است و من همین الآن هم معتقدم یکی از بهترین کارگردان­های ایران است که نظیرش را نداشتیم.

معززی ادامه داد: این چیزهایی که می­‌گویم از زبان تقوایی بوده و از زبانِ آقای افخمی و نعمت حقیقی بوده است. من نمی­‌خواهم وارد جزئیات شوم، راحت و پوست‌کَنده به این صورت بود که آقای تقوایی دید حاج‌کریم­خان و آقای فریدزاده و آقای روستا با او سازگار نیستند، یعنی از نوع کار او خوششان نمی‌­آمد، در حالی که همان زمان هم یکی از بهترین کارگردان­های ایران محسوب می­‌شد، آقای تقوایی گفت “من می­‌خواهم بروم تهران پیش آقای محمد هاشمی (برادر آقای رفسنجانی)، مدیر صدا و سیما و تکلیفم را مشخص کنم”. آقای تقوایی خسته شده بود و می­‌گفت “اینها چرا این‌قدر اذیت می­‌کنند؟ می‌گویند باید روزی 5 یا 10 دقیقه فیلم بگیری؟!”، آقای تقوایی اصلاً اهلِ این حرفها نیست که روزی 10 دقیقه فیلم بگیرد، ممکن است روزی 3 دقیقه فیلم بگیرد اما 3 دقیقۀ مفیدِ کاملِ بی‌‌نقص. در هیچ کاری ما ندیدیم آقای تقوایی عجله داشته باشد، کار را با انضباط انجام می­‌داد، منتها اینها می­‌گفتند “این یک سریال است این‌همه کار؟”. من نمی­‌خواهم توهینی بکنم و من از هیچ آدمی بدم نمی­‌آید ولی آدم­های کارکُشته­‌ای در این زمینه نبودند، واِلّا این حرف را نمی‌­گفتند، من معتقدم هیچ کسی سر جای خودش نیست، یکی مهندس است دارد کار مکانیکی می­‌کند، یکی مکانیک است دارد مدیریت می­‌کند، الآن هم همین‌طوری است، آن زمان هم همین‌طور بود. آن کسانی که باید می­‌آمدند نظارت می­‌کردند حتماً باید آگاهی­‌شان در سطح سینما و هنر حداقل در سطح آقای تقوایی باشد، اما اینها آگاه نبودند، اینها فقط فیلم­‌های آقای تقوایی را می­‌دیدند و از فیلم‌­های آقای تقوایی خوششان می­‌آمد، لذت می­‌بردند آقای افخمی شیفتۀ آقای تقوایی بود اصلاً شاید الگوی آقای افخمی آقای تقوایی باشد.

معززی افزود: تقوایی برای صحبت با محمد هاشمی به تهران می‌­آید، اما قبل از او حاج‌کریم­خان و آقای فریدزاده و آقای روستا می‌­آیند پیش آقای هاشمی ــ اینها را از زبان آقای تقوایی می­‌گویم ــ گفت “من را بردند داخل اتاقی یک کاغذ گذاشتند جلوی من که حکم اخراجم بود و سه‌تایی یکصدا گفتند: «تکبیر، الله ­اکبر»، گفت: “من هم بلند شدم آمدم بیرون”. بعد از آن قضیه آقای حقیقی (نعمت) رفت سراغش، گفت: “نه”، هر کسی رفت، گفت: “نه، نمی­‌کنم”. تا اینکه آقای افخمی مجبور شد سراغ ایشان برود، چون او تعهد داده بود و این کار را راه انداخته بود و همت کرده بود این کار راه بیفتد، به‌خاطر آقای تقوایی هم این کار را کرده بود. این را از زبانِ آقای افخمی می‌­گویم، که “رفتیم درِ خانۀ آقای تقوایی”، گویا با آقای حقیقی رفتند، گُل گرفتند و رفتند. آقای تقوایی هم استقبال کرده و بهروزم هم گفته، “آقای تقوایی، من تعهد دادم، شما آبروی من را نبرید، برای من بد می‌­شود.”، می­‌گوید “من دیگر سر آن کار نمی‌­روم”، البته اگر آن کار را با من کرده بودند من هم دیگر سر آن کار نمی‌رفتم، حکم را بگذارند جلوی آدم بعد بگوید تکبیر و صلوات بفرستند، واقعاً آقای تقوایی شخصیتی نیست که در چنین جایگاهی قرار بگیرد! واقعاً آدم دلش کباب می­‌شود.

این بازیگر با اشاره به حضور افخمی در کارگردانی «کوچک جنگلی» بیان داشت: آقای افخمی می­‌گوید: “آقای تقوایی، من چه کنم؟ اگر شما نیایید من مجبورم خودم این کار را بکنم، برای اینکه تعهد دادم”، آقای تقوایی می‌گوید “خوب، انجام بده، سناریو دست شماست، برو بساز، من نمی­‌آیم”. کلِ قضیه به این صورت بود که ما هنوز در کمپ رشت مستقر بودیم و کسی نیامد، حالا ما هنوز آقای افخمی را نمی‌­شناسیم، گفتند “یک جوانی است، ان‌شاءالله می­‌آید و شما او را می­‌بینید”. بعد از اینکه آقای افخمی آمد ما همه را جمع کردیم نشستیم، آن کمپ ما هم یک باغِ بزرگی بود، زیر یک درختی نشستیم و آنجا من با آقای افخمی آشنا شدم و او شد کارگردان پروژه ولی در کار من می­‌دیدم بعضی از سکانس­­‌ها را آقای افخمی نمی‌­گیرد یا طور دیگری می­‌گیرد، از او پرسیدم “بهروز جان، من این سناریو را 10 بار خواندم، چرا این سکانس را همان‌طوری نگرفتی؟” گفت “اکبر، آن‌طوری که  تقوایی نوشته بود فقط خود تقوایی می­‌توانست بگیرد، من نمی‌­توانستم آن‌طوری بگیرم، فقط کارِ خودش بود که آن را آن‌طوری در بیاورد، من نمی­‌توانستم آن‌طوری دربیاورم، این‌طوری از عهدۀ من برمی­‌آمد”!!!




بهروز افخمی زندگی یک جاسوس ارمنی را فیلم می‌کند

سینماروزان: بهروز افخمی سه سال بعد از ساخت «روباه» با حمایت نهادهای امنیتی و گیشه نه چندان مطلوب فیلم در اکران هنوز فیلم تازه‌ای را نساخته است ولی نامش به عنوان کارگردان سریال خانگی «خوب بد جلف» مطرح شده است.

به گزارش سینماروزان افخمی که همواره طرحهای مختلفی را برای کارگردانی در ذهن دارد به تازگی از «رزیدنت» به عنوان طرح سینمایی تازه‌اش نام برده است؛ یک طرح اقتباسی که زمینه ای جاسوسی دارد.

«رزیدنت»افخمی برآمده از کتابی به همین نام نوشته «آشوت آقابیان» و ترجمه حسین طباطبایی است. داستان «رزیدنت» درباره یک جاسوس ارمنی است که در زمان جنگ جهانی دوم با حمایت سازمان جاسوسی شوروی مأموریتهایی حساس در آمریکا و آلمان انجام داد.

افخمی در «کافه فیلم» با اشاره به علاقه اش برای ساخت «رزیدنت» گفت: داستان زندگی «هایک هواکیمیان» که یک جاسوس ارمنی بوده قبل از همه زبانها به روسی و فارسی ترجمه شده و تازه بعدتر بوده که به انگلیسی ترجمه شده. روایت داستان آن قدر هست که جذابیت تبدیل به یک فیلم سینمایی را داشته باشد.

افخمی نگفت چگونه خواهد توانست بودجه تولید «رزیدنت» را فراهم کند و برگردان سینمایی کتابی که داستانش در خدمت شوروری کمونیستی است کدام نیاز جامعه امروز ایران را برآورده خواهد کرد؟




گزارش یک رسانه اصولگرا درباره سرنوشت نامعلوم راش‌هایی که منیژه حکمت از مجلس ششم گرفت!!!⇔آیا بهروز افخمی که نماینده آن مجلس بود خبر دارد که آن راش‌ها چه شد؟؟؟

سینماروزان: منیژه حکمت در جشنواره سی و ششم فیلم «جاده قدیم» را داشت که علیرغم تلاش برای پیوند زدن ماجرای تعرض به یک زن با اتفاقات جامعه آن هم با حضور نمادگرایانه یک پدربزرگ خشن(!!) چنان که باید مورد توجه قرار نگرفت.

به گزارش سینماروزان در جریان اعتراضات بدنه سینماگران به آشفتگی اکران و در نهایت گل گیری نمادین در شورای صنفی نمایش توسط احمد نجفی، منیژه حکمت برخلاف بسیاری از سینماگران که به نقد اوضاع اکران پرداختند به نقد رفتار احمد نجفی پرداخت و ادعاهایی غیرواقعی را درباره بیکاری در دوران احمدی نژاد مطرح کرد در حالی که در همان دوران چندین فیلم و از جمله دو کمدی تجاری «ورود آقایان ممنوع» و «پوپک و مش ماشالله» را تولید کرده بود.

به تازگی روزنامه «جوان» در گزارشی پرسشهایی را طرح کرده درباره ساخت مستندی از مجلس جنجالی ششم توسط منیژه حکمت؛ مستندی که نیمه تمام ماند اما مشخص نشد راشهایی که منیژه حکمت حین کار از مجلس گرفته بود چه شد؟؟

متن گزارش «جوان» را بخوانید:

در سال‌ پاياني مجلس اصلاح‌طلب ششم، اعضاي فراكسيون اكثريت كه بنا به شرايط و رخدادهاي آن سال‌ها از عدم تأييد صلاحيتشان در دوره بعدي مجلس مطلع و مطمئن بودند،‌ تصميم گرفتند با استفاده از فرصت دسترسي خود به اسناد و مدارك محرمانه در مجلس، ‌فيلم مستندي را تهيه كنند و به ‌رغم حضور بهروز افخمي يكي از فيلمسازان بنام و مطرح در كسوت نمايندگي مردم تهران در مجلس ششم، منيژه حكمت را به‌عنوان تهيه‌كننده و كارگردان تعيين و معرفي كردند؛ تصميمي كه در همان ابتداي كار بسياري از مراكز رسمي نظام به دليل قرار گرفتن اسناد محرمانه در اختيار كارگردان مخالفت كردند و نسبت به فرد انتخابي براي كارگرداني فيلم اعتراض داشتند، ‌اما پافشاري اعضاي فراكسيون مبني برساخت چنين فيلمي آن‌هم با حضور همان خانم كارگردان در نوع خود سؤالات و ابهامات جدي و مهمي را براي تمامي دنبال‌كنندگان و مخاطبان حوزه سياست و فرهنگ به همراه داشت ولی همان مراكز مورد اشاره سعي در حل اختلاف داشتند و طي جلسات متعدد و با عدول از تصميم خود با كليت ساخت فيلم موافقت كردند،‌حتي براي تسهيل در روند ساخت فيلم و به علت مسائل خاص و ويژه در اين پروژه فهرستي از هنرمندان مستندساز حرفه‌ا‌ي، متعهد و مورد وثوق را نيز به فراكسيون معرفي كردند،‌اما نمايندگان بر ساخت فيلم به كارگرداني همان خانم پافشاري كردند  تا جايي كه تلويحاً برخي از آنان اعلام كردند يا فرد موردنظرشان فيلم را مي‌سازد يا مجدد دست به تحصّن و از اين قسم رفتارها‌ي ساختار‌شكن كه در مجلس ششم بسيار رايج بود،‌مي‌زنند!
اما در نهايت اين اختلاف به رغم كوتاه آمدن مراكز مربوطه تا جايي لاينحل شد كه تيم حفاظت مجلس از تردد خانم كارگردان در بخش‌هاي مرتبط با اسناد و مدارك مهم و سري ممانعت به عمل آورد،ولی همچنان اعضاي فراكسيون اكثريت مجلس ششم بر حضور ايشان پافشاري عجيب و نامتعارفي مي‌كردند؛ روندي كه بعد از برگزاري انتخابات مجلس هفتم و تا اولين روز كاري نمايندگان آن دوره چراغ خاموش و البته با تعجيل و تسريع بسيار صورت پذيرفت.
چندي بعد و پس از به دست گرفتن امور توسط نمايندگان مجلس هفتم، دستور توقف توليد و ساخت مستند صادر شد،‌اما در بررسي‌هاي صورت گرفته توسط نمايندگان مجلس هفتم مشخص مي‌شود كه در همان ايام بخش اعظم و مهمي از فيلم با حضور همان كارگردان به ‌رغم هشدارها و تذكرات مكرر نهادها‌ي امنيتي و اطلاعاتي در مجلس ضبط و فيلمبرداري شده است؛‌فيلمي كه بعدها منيژه حكمت در خصوصش گفت: «بخش‌های مهم فيلمبرداري شده و در مرحله تدوين است، اما براي طي كردن برخي مراحل فني كه در داخل كشور و دفاتر سينمايي ممكن نبوده و به‌ناچار تصاوير خام (راش‌ها) را به خارج از كشور منتقل كرديم»، كشور خارجي كه هرگز مشخص نشد كجا بود و چه كساني اجازه خروج را داده‌اند به‌خصوص وقتي تمام مراحل فيلم در آن حساسيت بالا و صدالبته غيرقانوني ثبت و ضبط‌شده بود و سؤال مهم اينكه چه كسي چنين خطاي فاحشي مرتكب مي‌شود و تصاوير مهم و محرمانه كشور را در دسترس شخصي قرار مي‌دهد كه به هيچ عنوان داراي صلاحيت نبوده و هر گونه درز اطلاعاتي از جانب اين فرد ممكن و محتمل بوده است.
اما آنچه از شواهد امر پيداست اینکه با گذشت بيش از 15 سال از آن روزها شايد آن تصاوير تحت عنوان فيلم مستند هرگز به سرانجامي نرسيده باشد،ولی قطعاً برخي مأموريت‌هاي محوله را با موفقيت در آن‌سوي مرزها و براي گروه‌ها‌ي معاند و مخالف كشور انجام داده بودند، از اين‌رو بايد دستمريزادي گفت به خانم كارگرداني كه از همان سال‌ها و همواره علاقه داشت تحت هر عنواني ديده شود و…



حمله رسانه اصولگرا به نیوشا ضیغمی بخاطر دفاع از دوپاسپورته بودن!⇔پرسش: نظر این رسانه اصولگرا و همین طور بهروز افخمی، درباره دواقامتی بودن کارگردان فیلم ارگانی رکورددار دریافت سیمرغ چیست؟/آیا دواقامتی بودن بر ارگانیها، مباح است و بر غیرارگانیها، مکروه؟

سینماروزان: دوتابعیتی بودن یا تلاش برای دوتابعیتی بودن از طریق دریافت گرین کارت مسأله ای است که در سالهای اخیر نه فقط در میان چهره‌های مطرح سینما و تلویزیون بلکه در حلقه مدیریتی نضج یافته است. همین پارسال بود که بعد از افشاگری سینماروزان درباره حضور چندین دوپاسپورته در هیأت داوران جشنواره سی و پنجم فجر، بهروز افخمی به انتقاد از این امر پرداخت.

به تازگی روزنامه اصولگرای «جوان» به انتقاد از نیوشا ضیغمی پرداخته که سخنانی سمپاتیک را در توجیه دوپاسپورته بودن بیان کرده است. این روزنامه نوشته است:  كشور اين روزها با معضل مديران دوتابعيتي روبه‌روست و دوتابعيتي بودن در ميان سلبريتي‌ها در حال تبديل شدن به يك ارزش است چراكه برخي از اين سلبريتي‌ها از اينكه به طور عمومي اعلام كنند فرزندشان را در يكي از كشورهاي غربي مانند كانادا، انگلستان يا امريكا به دنيا مي‌آورند نه تنها ابايي ندارند بلكه ظاهراً به آن افتخار هم مي‌كنند. اما تأسف انگيز سخنان ضدملي نيوشا ضيغمي درباره اين موضوع بود، اين بازيگر آثار درجه سوم سينماي ايران به دفاع از تمايل سلبريتي‌ها براي به دنيا آوردن فرزندانشان در كشورهاي غربي بسنده نكرده و در سخناني توهين‌آميز بي‌ارزش بودن پاسپورت ايراني را دليل موجهي براي اشتياق به دوتابعيتي شدن فرزنش عنوان كرده است. 

با احترام به نگرانی این رسانه اصولگرا نسبت به شیوع تب دوپاسپورته شدن در جامعه، این پرسش پیش رو است که نظر این رسانه درباره دواقامتی بودن کارگردان یک فیلم ارگانی پرهزینه که با 11نامزدی و 6 سیمرغ رکورددار تحسین ساختار سینمای دولتی در جشنواره سی و ششم فجر بود، چیست؟

آیا رسانه‌های اصولگرا و فیلمسازی مثل بهروز افخمی که به نگرانی نسبت به شیوع دوتابعیتی پرداخته اند خبر دارند که کارگردان این فیلم هم مدتهاست با دریافت گرین کارت بین ایران و آمریکا در حال رفت و آمد است؟؟

و اگر خبر دارند آیا نگرانیهایشان شامل حال این کارگردان ارگانی هم میشود یا آن که فقط غیرارگانیها هستند که نباید دوپاسپورته و دواقامتی باشند؟




کارگردان خبر داد⇐مشاوره‌های کارگردان «عروس» و نویسنده «بی‌پولی» در نگارش انیمیشن «فیلشاه»

سینماروزان: هادی محمدیان کارگردان انیمیشن «فیلشاه» از بهروز افخمی و هادی مقدم دوست کارگردان «عروس» و نویسنده «بی‌پولی»به عنوان مشاوران فیلمنامه «فیلشاه» نام برد.

مدیر هنری گروه هنرپویا درخصوص مراحل شکل گیری فیلمنامه تازه ترین اثر این مجموعه بیان داشت: پس از اکران «شاهزاده روم» براساس برنامه ریزی های انجام شده، روند تشکیل کارگاه فیلمنامه‌نویسی گروه هنرپویا جدی‌تر پیگیری شد و بر همین اساس کارگاه فیلمنامه نویسی با حضور محمدباقر مفیدی‌کیا، محمدعلی رمضان‌پور و من ابتدا بر روی ایده و طرح اولیه «فیلشاه» کار کرد که نهایتا طرح اولیه «فیلشاه» در شورای محتوای گروه هنرپویا مورد تصویب قرار گرفت. اما با توجه به اهمیت فیلمنامه و تجربیاتی که گروه هنرپویا در اکران «شاهزاده روم» بدست آورده بود بنا شد تا طرح اولیه در کارگاه فیلمنامه نویسی مورد اصلاح و بازنویسی قرار گیرد.

وی افزود: باتوجه به اینکه در حدود 6 ماه بر روی نگارش طرح نهایی زمان صرف کردیم، کار نگارش فیلمنامه با سرعت بیشتری پیش رفت و ما موفق شدیم فیلمنامه را در مدت 4 ماه به پایان برسانیم.

وی در ادامه تصریح کرد: نوشتن فیلمنامه به صورت جمعی در ابتدا کار سختی بود. این تجربه را کمتر در ایران داریم. ما برای اینکه بتوانیم مخاطبان را به صورت حداکثری جذب کنیم، نیاز به این نوع کارگاه‌ها برای فیلمنامه نویسی داریم. با این روش خطاها کاهش می‌یابد و اثرگذاری متن بیشتر می‌شود.

کارگردان «فیلشاه» در مورد مخاطبان این انیمیشن سینمایی گفت: بر مبنای اهداف تشکیل گروه هنرپویا، فیلمنامه «فیلشاه» نیز همچون «شاهزاده روم» با هدف جذب مخاطبان کودک و نوجوان نوشته شد. بر همین اساس ساختار اصلی، شوخی‌ها، دیالوگ‌ها، درام و موارد دیگر فیلمنامه مخصوص مخاطبان کودک و نوجوان است. از سویی روابط فیلمنامه «فیلشاه» براساس فضای ایران نوشته شده است تا فیلمنامه منطبق با فرهنگ ایرانی باشد و با استفاده از تکیه کلام‌ها و ضرب‌المثل‌های ایرانی تلاش شده تا فضایی امروزی و قابل درک برای کودکان به وجود بیاوریم.

محمدیان در ادامه افزود: متاسفانه چون طی سالها در ایران انیمیشن های سینمایی مخصوص کودک و نوجوان نداشتیم، ذائقه این مخاطبان توسط فیلم‌های خارجی شکل گرفته و دیگر بکر و دست نخورده نیست. از طرفی هم همه انیمیشن های سینمایی ایرانی گویا برای مخاطبان بزرگسال سینما ساخته می‌شود و «شاهزاده روم» با تمام کاستی‌هایش جزء اولین آثار انیمیشن سینمایی ویژه مخاطبان کودک و نوجوان بود. به همین دلیل ما نمی توانیم در گام های اولیه این ذائقه را تغییر دهیم و فیلمنامه ای داشته باشیم که همه اسکلت بندی و جزئیاتش مخصوص فرهنگ ایرانی باشد. هرچند این حرف را هم خیلی قبول ندارم که فرهنگ قصه‌گویی ایرانی چیزی جدا از فرهنگ قصه گویی دنیا است. قصه گویی اصولی دارد که در همه جهان آن را رعایت می‌کنند.

وی در مورد فیلمنامه «فیلشاه» گفت: ما در این اثر از الگو سفر قهرمان استفاده کردیم که یک الگوی جواب پس داده در دنیا است. قهرمان فیلم یک سفر را شروع می کند که در انتها راه به پختگی و خودباوری می رسد و سپس تمام اشتباهات و کاستی هایش در ابتدای فیلم را جبران می کند. ما این الگو را با تغییرات کوچکی در فیلمنامه استفاده کردیم.

محمدیان در مورد مشورت گرفتن از مختصصان حوزه سینما نیز گفت: در طول نگارش فیلمنامه و طرح تلاش کردیم تا از نظر افراد شاخص سینما هم استفاده کنیم. افرادی همچون بهروز افخمی، هادی مقدم دوست، وحید امیرخانی و … طرح «فیلشاه» را خواندند و مشورت دادند. از سویی ما فیلمنامه را برای چند کودک هم پرزنت کردیم تا واکنش آنها به قصه را ببینیم.

محمدیان در پایان افزود: مخاطب ما مخاطب خاصی است که با کسی شوخی ندارد. مخاطب کودک با تعارف‌های مرسومی که در سینمای ایران وجود دارد و کیفیت فیلم را بر اساس نام کارگردان و عوامل آن می‌سنجند، بیگانه است. برای مخاطب فیلم ما جنبه سرگرمی اثر مهم است. مخاطب کودک به صورت صفر و یکی فیلم را می بیند. او اگر سرگرم شود، فیلم را دوست دارد ولی اگر این اتفاق نیافتد از فیلم فاصله می گیرد. برای همین فرصت خطا نداریم و کوچکترین خطا به معنای از دست دادن مخاطب است.

«فیلشاه» به کارگردانی هادی محمدیان و تهیه کنندگی حامد جعفری، به عنوان محصول جدید گروه «هنرپویا» با سرمایه گذاری این گروه به عنوان یک کمپانی خصوصی، بنیاد سینمایی فارابی و موسسه تصویرشهر تولید شده است و قرار است برای نخستین بار در سی و ششمین جشنواره ملی فیلم فجر به نمایش درآید.




یک گمانه تازه درباره فصل چهارم «هفت»⇐انتخاب مجری از میان شهیدی‌فرد یا گبرلو!!

سینماروزان: در روزهایی که همه جور شنیده ای درباره آینده برنامه «هفت» ار تعطیلی کامل برنامه تا واگذاری اجرا به یکی از سینماگران مطلوب مدیریت سینمایی شنیده میشود روزنامه فرهنگی-اجتماعی «هفت صبح» در گزارشی گمانه‌های تازه‌ای را درباره فصل چهارم «هفت» مطرح کرده است.

به گزارش سینماروزان براساس این گمانه یکی از دو گزینه محمود گبرلو و محمدرضا شهیدی فرد است که اجرای فصل چهارم «هفت» را برعهده خواهد گرفت و این برنامه در نزدیکی جشنواره سی و ششم روی آنتن خواهد رفت.

متن گمانه زنی «هفت صبح» را بخوانید:

طبق پيگيري و براساس خبرهاي درگوشي که به هفت صبح رسیده، تمايل تلويزيون و سازمان سينمايي براي اجراي برنامه «هفت» محمدرضا شهيدي فرد و محمود گبرلو است. چرا مي توان به اين شايعه اعتماد كرد؟

دو روز پيش خبري در رسانه ها منتشر شد كه رسول صدرعاملي گزينه اصلي اجراي «هفت» است. در تحليل آن آمده بود سازمان سينمايي به طور مستقيم در محتواي برنامه مشاركت دارد و خط دهي هفت عملا در اين سازمان شكل مي‌گيرد. ديروز نوشتيم صدرعاملي تمايلي به اجراي «هفت» ندارد و اين گزينه منتفي است. از آن سو سازمان سينمايي واكنشي درباره مشاركت در ساخت «هفت» نشان نداده و طبق پي گيري كه انجام داديم مشخص شد اصل خبر صحت دارد. در حين پي گيري خبري ديگر دستگيرمان شد كه محمدرضا شهيدي فرد و محمود گبرلو گزينه هاي اصلي اجراي «هفت» هستند و شانس دومي البته بيشتر است. با كنار هم قرار دادن نشانه‌ها مي توان شايعه را نزديك به واقعيت دانست و به اين نتيجه رسيد انتشار خبر اجراي صدرعاملي وسيله اي براي پرت كردن حواس ها به سمت ديگر بوده است.

حتما نخستين پرسش شما اين است كه چرا از ميان گزينه هاي متعدد نام محمد رضا شهيدي فرد و محمودگبرلو بيرون آمده. يك جواب كوتاه و روشن دارد: اين دو اهل حاشيه نيستند. يعني فارغ از اين كه كيفيت اجراي آن ها چيست، براي تلويزيون و سازمان سينمايي ، عدم جنجال مقدم از هر نكته ديگري است. «هفت» فريدون جيراني و بهروز افخمي بارها و بارها به جنجال كشيده شد اما محمود گبرلو در طول مدت حضور سعي مي كرد دل «همه» را بدست بياورد. حتما اين ويژگي به تنهايي امتياز مثبت نيست ولي خب نظر مسولان تاكيد بر پرهيز از هياهو است. در مقابل اما علاقمندان، دو هفت ِديگر را موفق تر و برنده تر مي دانستند.

نياز به يادآوري نيست كه محمدرضا شهيدي فرد نه تنها در قياس با محمود گبرلو كه در ميان خيل نامزدهاي اجراي هفت، گزينه مطلوب تري است. براي اين كه پي ببريم او چه مجري خوبي است؛ تماشاي يك قسمت از «چهل چراغ» كه اين شب ها روي آنتن شبكه سه است، كفايت مي كند. از قضا خيلي از مهمان ها چهره هاي سينمايي بوده اند و شهيدي فرد تسلطش را بر اين حوزه بار ديگر به رخ كشيد. كمي به عقب برگرديم؛ او علاوه بر اين كه مجري اختتاميه و افتتاحيه هاي سينمايي بوده، اجراي نشست هاي خبري جشنواره سي و سوم فجر را هم در كارنامه دارد. او در اين نشست ها نشان داد در زمين نقد، مجري آرامي است و با رعايت انصاف و در نظر گرفتن شرايط سوال ها را مطرح مي كند. اين همان مشخصه اي است كه مطلوب سازمان سينمايي و صدا و سيما است كه در كنار توانايي شهيدي فرد، از او يك مجري بدون رقيب مي سازد. ديگر نقطه قوت شهيدي فرد را از ياد نبريم؛‌او در زمينه برنامه سازي جزو چهره هاي شاخص تلويزيون بحساب مي آيد و بارها توانايي اش را در اين زمنيه نشان داده.«مردم ايران سلام»، «پارك ملت» و البته «خندوانه» استاندارهاي برنامه سازي تلويزيون را جابجا كردند. با اين اوصاف شكي نمي ماند او گزينه بهتري است اگر خودش بپذيرد و جمع بندي درباره اش صد در صد باشد.

محمد رضا شهيدي فرد اهل مجادله است و نشان داده در اين كار توانايي دارد اما به اقتضاي شرايط پرهيز مي كند. در مقابل محمود گبرلو ذاتا مجري آرامي است و اهل همرايي. در دوران تصدي «هفت» هر گاه خواست گفت و گوي جنجالي انجام دهد تيرش به سنگ خورد و ترجيح داد كنار مهمان بايستد نه در مقابل او. نتيجه آن كه از حيث حضور چهره هاي شاخص ، برنامه او بالاتر از هفت جيراني و افخمي مي ايستد. سينماگران مي دانستند تريبوني در اختيارشان هست كه مي توانند حرف خود را بزنند؛ ولو اين كه مجري سوال ديگري پرسيده باشد!‌ گبرلو حتي پاي رخشان بني اعتماد را به تلويزيون باز كرد اما بعد از برنامه كسي نگفت چرا مجري با او چالش كرده. از آن طرف هنوز مدتي از حضورش در «هفت» نگذشته بود كه مسعود فراستي را كنار گذاشت تا اين گونه سايه حاشيه از برنامه دور و دورتر شود. با مانيفست صدا و سيما و سازمان سينمايي گزينه اي بهتر از او هست؟ هر چقدر اهالي رسانه و برخي از سينماگران بگويند «هفت» خنثا مي شود، گبرلو براي مسولان در قياس با حاشيه هاي بيشمار «هفت» افخمي ارجح است.

در درواني كه محود گبرلو هفت را روي آنتن مي برد،‌ بارها ايرادهاي فني اجراي او و خود برنامه را شرح داديم و فعلا از بازخواني شان پرهيز مي كنيم. در اواخر حضور او، دايره انتقادها تنگ شده بود و غالب رسانه ها رويه برنامه و مجري اش را زير سوال بردند. اتفاقا سويه انتقادها ،‌صرفا خنثا شدن «هفت» نبود بلكه از اساس نوع برنامه سازي و اجرا ايراد داشت. در نهايت با تعويض مديران تلويزيون، محمود گبرلو هم كنار گذاشته شد. واكنش رسانه ها و سينماگران در برابر اين انتخاب چه خواهد بود؟

حالا به بحث ابتدايي برگرديم و به شكل مصداقي دليل تمايل سازمان سينمايي به سمت محمود گبرلو رو واكاوي كنيم. بخشي از آن تعامل و همراهي با سينماگران و عدم تسلط در وورد به مسائل حاشيه اي است كه ذكرش رفت. علاوه بر اين سازمان سينمايي يك تجربه موفق همكاري با گبرلو داشته. او در جشنواره سال پيش فجر هم، مجري نشست هاي نقد و بررسي فيلم ها بود. اتفاقا از روز اول، حاشيه ها كليد خورد و با اعلام نامزدها به اوج رسيد. محمود گبرلو اما با خونسردي حواشي را كنترل مي كرد و رفتارش به گونه اي بود كه گويي نماينده سينماگران است نه سازمان سينمايي. مثلا وقتي ساره بيات تعارض ديدگاه داوران را پيش كشيد و خواست سند رو كند، گبرلو همراهي اش كرد و گفت اين نوع رفتارها با سينماگران زيبنده نيست. سياست او كه دل همه را بدست مي آورد مطلوب سازمان سينمايي است. از آن سو عدم ورودش به مباحث جنجالي باعث شده حتي آن دسته از  مديران تلويزيون كه مخالف حضورش در هفت هستند، نظرشان را تجديد كنند.

يك نشانه عيني ديگر مي گويد محمود‌گبرلو به صندلي «هفت» نزديك تر شده. او  بتازگي به مساله قهر مهدي فخيم زاده از سينما دو ورود كرده و در صفحه اينستاگرام خود يادداشتي به اشتراك گذاشته:«چه عواملی باعث می شود دریک برنامه زنده تلویزیونی یک هنرمند پیشکسوت صحنه گفتگو را به عنوان اعتراض ترک می کند. این تحلیل را برای بهتر شدن و باتجربه شدن تهیه کنندگان و مجریان محترم عرض می کنم. وقتی هنرمند پیشکسوتی همچون آقای فخیم زاده برای یک بحث کارشناسی دعوت می شوند‌ لازم است تمام محورهای گفتگو زمان گفتگو نحوه نشستن آن فرد با دیگران و حتی شخص مجری که روبروی او می نشیند از قبل برنامه ریزی و هماهنگ شود …» نوشته او گويا است؛

گبرلو از موضع يك مجري و برنامه ساز باتجربه ورود كرده و براي دست اندركاران«سينما دو» توصيه هايي دارد. حتما نيتش‌خير است اما معاني ديگر هم در آن مستتر است. او مي داند نوشته اش به دست مديران بالادستي تلويزيون مي رسد و چه فرصتي بهتر از اين تا غير مستقيم بگويد كنترل يك برنامه زنده كار هر كسي نيست ولي من مي توانم. نكته ظريف ديگر؛‌او مي گويد بايد و شروط مهمان را مهيا كرد. آيا سپردن تمام و كمال عنان به دست مهمان،يك برنامه را خنثا نمي كند؟ پس شايعه شرط ابراهيم حاتمي كيا كه «هفت» زنده نباشد و هر سوالي پرسيده نشود،صحت دارد؟

وانگهي وقتي مجري گفت و گو با لاله اسكندي را شروع مي كند،تلفن قطع مي شود و بحثش را با فخيم زاده ادامه مي دهد. اين يعني فخيم زاده مشكلي با شرايط نداشته و طولاني شدن گفت و گوي تلفني او را كلافه مي كند. از كسي كه مدعي تجربه است انتظار مي رود متوجه اين نكات مهم شود.

گبرلو در بخش ديگر نوشته اش چند توصيه براي مجريان دارد كه بعد از قهر مهمان چه كنند:«مجری نباید با لم دادن به صندلی تظاهر کند که برایش اهمیت ندارد…»

اين ادبيات نقادانه و تاختن به يك برنامه تلويزيوني كم سابقه است و مي تواند به«موضع گيري مجري اسبق هفت عليه تلويزيون» تعبير شود. حتما هدف گبرلو اين نبوده اما چنين معنايي از آن برمي آيد.شايد هم زمينه چيني براي به حاشيه راندن رقيبي به نام «سينما دو» براي «هفت» است كه گفته مي شود بهمن ماه به آنتن باز مي گردد.




بعد از حضور داماد مدیر شبکه سوم سیما در تیم تولید «هفت»⇐حالا برادرزاده‌ این مدیر هم وارد فاز تولید شد!+عکس⇔تولید فیلمی که احتمالا با پروانه ویدیویی تولید شده!

سینماروزان: همزمان با روی آنتن رفتن فصل سوم «هفت» با اجرای بهروز افخمی بود که اخباری درباره حضور یوسف منصوری داماد علی اصغر پورمحمدی معاون وقت سیما و مدیر فعلی شبکه سوم در تیم تولید برنامه منتشر شد.

به گزارش سینماروزان بعدتر بهروز افخمی هم در گفتگوهایش حضور آقای داماد را تأیید کرد و از این گفت که قصد آموزش تولید را به او دارد.(اینجا را بخوانید) افخمی البته بعدتر هم در رپورتاژی همه‌جانبه برای این آقای داماد او را کسی دانست که باعث شده ترسش از اجرای زنده بریزد.(اینجا را بخوانید) آقای دامادی که اخیرا پرسشهایی جدی درباره حضورش در مدیریت مرکز فیلم سازمان بسیج صداوسیما وجود دارد.

به تازگی خبری رسیده درباره تولید فیلمی به نام «دوباره زندگی» با حضور گلاب آدینه بازیگر قدیمی سینما و تئاتر و شمس لنگرودی شاعر معاصر به عنوان بازیگران آن.

کارگردانی «دوباره زندگی» را رضا فهیمی از فعالان سینمای کوتاه برعهده داشته است و نام حسین پورمحمدی به عنوان تهیه کننده آمده است.

حسین پورمحمدی برادرزاده علی اصغر پورمحمدی است که البته پدرش جزو چهره های متنفذ رفسنجان بوده و پستهای مهمی را هم در این شهر در اختیار داشته است.

مشخص نیست فیلمی که برادرزاده پورمحمدی تولید آن را برعهده داشته سینمایی است یا ویدیویی اما با توجه به آن که هم کارگردان فیلم و هم تهیه کننده آن فیلم اولی هستند امکان اینکه برای این فیلم پروانه ساخت سینمایی صادر شده باشد وجود نداشته و منطقی ترین مسیر برای صدور پروانه، دریافت پروانه نمایش خانگی بوده است.

البته شنیده هایی وجود دارد مبنی بر آن که ابوذر پورمحمدی دیگر عموی حسین که تهیه کنندگی «شیار143» و «نفس» را در کارنامه دارد به عنوان مشاور تولید در «دوباره زندگی» حضور داشته است اما در اطلاع رسانی های مربوط به این فیلم اثری از اسم او به چشم نمیخورد تا براساس آن به گمانه زنی درباره صدور پروانه ساخت به نام ابوذر پورمحمدی برسیم.

بر این اساس اینکه «دوباره زندگی» به عنوان محصولی سینمایی به جشنواره فجر ارائه شود زیر سوال است به خصوص که در جشنواره امسال بخشی به نام هنروتجربه وجود ندارد و در بند اول فراخوان جشنواره تأکید شده که صرفا آثار «سینمایی» میتوانند متقاضی حضور در جشنواره شوند!

حسین پورمحمدی(سومین نفر از راست) در کنار شمس لنگرودی و گلاب آدینه
حسین پورمحمدی(سومین نفر از راست) در کنار شمس لنگرودی و گلاب آدینه



در تحلیل یک رسانه اصولگرا مطرح شد⇐ فردي برای اجرای «هفت» خاطرخواه پيدا كرده كه روزي مي‌خواستند از پلِ قديمي خيابان انقلاب به پايين پرتابش كنند!!!

سینماروزان: در روزهایی که نام مهدی کرم پور کارگردان آثاری همچون «چه کسی امیر را کشت؟»، «جایی دیگر» و «پل چوبی» که آخرین فیلمش «سوفی و دیوانه» آماده اکران است در جشنواره ونیز حضور دارد، نامش به عنوان یکی از گزینه های اجرای فصل چهارم «هفت» مطرح گشته و در شرایطی که محمود گبرلو مجری فصل دوم «هفت» که علاقه زیادی به گردانندن لنز مخاطبان به سوی خود داشت هم همچنان سودای بازگشت به «هفت» را در سرمی‌پرورد رسانه اصولگرای «آینه نیوز» در تحلیلی پیرامون فصل تازه «هفت» هم از راههای تبدیل شدن «هفت» به برنامه ای راهبردی سخن گفته و هم طعنه هایی را نثار گردانندگان «هفت» کرده است.

جالب است «آینه نیوز» که خود رسانه ای اصولگراست به نقد گردانندگان اخیر «هفت» که آنها هم وابسته به گعده های اصولگرایی هستند پرداخته  و از این گفته چطور می‌شود زمانی «پل چوبی» را آماج حمله قرار دادند و حالا از کارگردان آن فیلم به عنوان گزینه‌ای برای اجرا استفاده کرد. این  یک نقد درون اصولگرایی است یا دعوا بر سر به توافق نرسیدن طرفین بر گزینه ای دیگر که نامش فاش نشده است؟؟؟

متن تحلیل «آینه نیوز» را بخوانید:

يك «هفت» و «هفتاد» مدعي!

از روزي كه سومين سري از برنامه تلويزيوني «هفت» به پايان رسيد، برخي شال و كلاه كردند تا به هر شكل ممكن و زودتر از ديگران، «مجري» اين برنامه را كه روزي مي‌خواست «90 سينما» باشد، كشف، شناسايي و معرفي كنند. در اين بين مهم‌ترين مسئله براي رسانه‌هاي مختلف، پيشي گرفتن از رقيبان براي معرفي مجري برنامه «هفت» بود و گمانه‌زني‌هاي مختلفي در ماه‌هاي طي شده صورت يافت و حتي برخي از رسانه‌ها انتخابِ فرد مورد نظر خود را به شكلي قطعي شده اعلام كردند و نوشتند؛ «… مجري برنامه «هفت» شد!»
چنان آشفته بازاري به راه افتاد و چنان ازدحامي جهت رخ به رخ شدن با گمشده تلويزيون صورت يافت كه روزي نام مجري قطعي شده! را هم به شكلي اشتباه رسانه‌اي كردند و ما مانديم كه در ميان «حسيني»‌ها به «سيدمحمد‌جان» تبريك بگوييم يا به«حسن‌خان»! سرآخر هم مشخص نشد گاف رخ داده از سوي مدير شبكه 3 بود يا خبرگزاري محترم! حالا بماند كه برخي از رسانه‌ها چنان در جهاني ديگر از سينما سِير مي‌كنند كه نام «سيدمحمد» را با تصوير «حسن» مخابره كردند!

به دنبال ناجی
خلاصه بلبشويي بود بدتر از ماجراي «سه خواهر» چخوف و انواع تركيب‌ها در باغ هزار برگ به ميدان آمد. و در نهايت جهان آرزومندي رسانه‌ها بدين جا رسيد كه حالا فردي بيشتر از همه خاطرخواه پيدا كرده كه روزي براي ساخت «پل چوبي» مي‌خواستند از همان پلِ قديمي خيابان انقلاب به پايين پرتابش كنند! آنچه پيداست در شرايط حاضر اجماع بر سر اين است كه «مهدي كرم‌پور» به عنوان گزينه‌اي مطبوع براي اجراي برنامه «هفت» مي‌باشد و برخي رسانه‌ها بساط شادي را از معرفي زودهنگام خود و تحقق خبر منتشره پهن كردند! برخي نيز پا را فراتر گذاشته و عنوان ساختند كه قرار است به زودي سري جديد برنامه «هفت» به شكل چراغ خاموش و در شبي از شب‌هاي بي‌خبري به دل ما شبيخون بزند و «لرزون لرزون» به روي آنتن برود!
اين نوع رفتارهاي شتاب‌آلود از آن جا ناشي مي‌شود كه اصولاً ايران سرزميني بوده و هست كه هميشه اين افراد بودند كه نقش قهرمان و ناجي را رقم مي‌زدند و اگر نبود همت چند مربي خارجي، همچنان تنها در كشتي و وزنه‌برداري و تكواندو و ديگر ورزش‌هاي انفرادي مقام مي‌آورديم!
حكايت «هفت» تلويزيون هم اين گونه است و گمان همه بر اين مي‌باشد كه «فرد» مي‌تواند ناجي برنامه‌اي به بن‌بست رسيده باشد و به همان پنداري كه آثار سينمايي را براساس محتوا و داستان مي‌سنجند و در نگاهشان، فرم و ساختارِ اثر، محلي از اعراب ندارد و اصولاً ساختارمندي و داشتن شاكله‌اي منسجم در احوال غريب و فعاليت‌هايمان غريبه مي‌باشد، براي تلويزيون يا رسانه‌هاي ديگر هم قائل به وجود «فرديت» هستيم تا رسيدن به سازماني هدفمند، پويا و قابل كدگذاري جهت رسيدن به مقصودي از پيش تعيين‌شده.
همگان از نام‌ها مي‌گويند و به دنبال يك ناجي گمشده مي‌گردند، غافل از اينكه اگر پيكري مُرده باشد، بايد تنها در پزشكي قانوني به دنبال شخص مورد نظر بود و كاملاً روشن است كه چنين مورد شناسايي شده‌اي، قابليت پويايي و رسيدن به چارچوب‌هاي مورد نظر در برنامه‌اي زنده را نخواهد داشت!

یک پیش‌نیاز مهم
القصه اينكه بايد پيش از ذوق‌زدگي‌هايي كه رسم كودكانگي است، در پي تحقق يافتن اين مسئله مهم باشيم كه برنامه «هفت» مانند هر رسانه يا فعاليت قابل اهميت ديگر نياز دارد كه هدف‌گذاري‌هاي لازم را پيش از انتخاب مجري صورت دهد و اين مسئله در وهله اول بر دوش مسئولان رسانه مذكور يعني تلويزيون خواهد بود كه تكليف‌شان را زودتر روشن كنند كه در پي برپايي چه برنامه‌اي و با چه ويژگي‌ها و اهدافي هستند.

آيا نقد سينما براي رسيدن به دريچه‌هايي تازه‌تر مهم‌ترين رسالت «هفت» بايد باشد يا تنها پهن كردن بساط خوش و بش از سوي يك‌سري سينماگر به صورت هفتگي كفايت مي‌كند؟!

«هفت» طي ادوار مختلف، روش‌هايي متفاوت را در پيش گرفت؛ گاه چنان فيلم‌ها را با زباني خارج از قواعد ادب و فرهنگ كوبيد كه جبهه‌هاي مخالف شكل گرفت و گاه بي‌هيچ نقش و نگار در دل ماجراهاي بسيارِ سينما، بر مبناي روشي محافظه‌كارانه تنها به حفظ صندلي خود فكر كرد. اتخاذ اين روش‌هاي متضاد به اين دليل بوده كه هيچ راهكار مشخصي براي پيشبرد برنامه «هفت» تنظيم نشده است و متوليان تلويزيون تنها با دعوت از شخصيت‌هايي مطرح و گاه حتي در حال خوردن يكي از وعده‌هاي غذايي، قول و قرار راه‌اندازي سري جديد برنامه را ريختند كه پخش قسمت اول از سريال طولاني بهروز افخمي دقيقاً هويداي چنين چيدماني است!
در واقع راحت‌ترين راه ممكن زماني است كه ايده‌اي در كار نباشد و از طريق تكيه دادن به شخصيتي شناخته‌شده بتوان راهي بختكي را در پيش گرفت! مسيري مبهم كه مي‌تواند براساس سليقه فرد انتخابي و دوستانش به هر سو برده شود و البته تعداد مشتاقان سينما و مخاطبان تلويزيوني چنان گسترده در سطح كشور است كه آن گروه نيز آماري مضحكانه ناشي از اثربخشي برنامه خود و اظهار ارادت مردم در كوي و خيابان سر دهند. آنچه پيداست ديگر نام‌ها در جهاني كه همه چيز براساس داده‌هايي دقيق و طراحي راهكارهايي مهندسي شده شكل مي‌گيرد، پاسخگو نخواهند بود و بايد از «برنامه‌ها» به «نام‌ها» رسيد و مهدي كرم‌پور هم فيلمسازي شناخته‌شده‌تر يا كارشناسي آگاه‌تر نسبت به بهروز افخمي در سينما نيست كه با وجود همه ادعاهايش نتوانست آنچنان كه بايد برنامه‌اي مؤثر را شكل بخشد. پس مهم‌ترين اصل براي راه‌اندازي هر برنامه و فعاليت در هر صنفي، ايجاد بستر مناسب و طراحي و شكل‌دهي چارچوب ساختاري آن خواهد بود و هنگامي كه پي‌ريزي و شاكله‌مندي لازم صورت يافت و اهداف و برنامه‌ها از طريق مجري طرح با مشورت از كارشناساني واقعي نمايان شد، آن هنگام مي‌توان به سراغ اهرم‌هايي رفت كه توانايي بياني و علمي لازم را براي بهره‌وري بيشتر از اهداف تعيين شده دارا مي‌باشند.

سینما نیازمند نقد اصولی
مسئله مهم ديگر اين است كه تلويزيون بايد از يك‌سري موانع بيهوده گذر كرده و امكان چالش‌افكني با مسئولان مختلف را همانند «نود» براي «هفت» هم فراهم سازد. همچنين با دعوت از كارشناسان آگاه سينمايي كه متأسفانه تعدادشان در كشور بسيار پايين است، موجب بالارفتن فهم سينمايي مخاطبان شود. منتقداني كه تنها در شرايطي براي حضور در رسانه ملي رغبت پيدا مي‌كنند كه اين اطمينان را بيابند كه گفته‌هايشان بدون هرگونه خودسانسوري منعكس خواهد شد و فيلم‌ها را بر بناي تحليلي سينمايي و فارغ از هرگونه جهت‌گيري سياسي و فكري فيلمسازش نقدي اصولي خواهند كرد.
سينماي ايران در روزهايي كه سوءتفاهمات بسياري در زمينه سينما و رسانه باقي است و شاهد انواع نقدهاي بي‌هويت و منتقداني ناآگاه و فيلم‌هايي ناكارآمد و نيز رسانه‌هايي هستيم كه به جاي «پيشرو بودن»، «دنباله‌رو»ي ايده‌ها و نگاه‌هاي ديگران هستند، بيش از هميشه نياز به برنامه‌اي تخصصي و در عين حال جذاب و راهگشا در رسانه ملي دارد و اگر به دور از راهي كه تاكنون پيموده شد، به برنامه «هفت» نگريسته شود، امكان تحقق آرزويي دلنشين مي‌تواند فراهم شود وگرنه اگر قرار بر پخش برنامه‌اي باري به هر جهت باشد، همانند بسياري از ديگر برنامه‌هايي كه از تلويزيون پخش مي‌شود و حتي تحت عناويني مختلف هم شكل و كپي شده از ديگري است، «هفت» كه هيچ، «هفتاد» هم بيايد جايي در سفره هفت‌سين سينما پيدا نخواهد كرد، چراكه اين سفره نياز به ماهي زلال، جسور، علاقه‌مند و آگاه دارد.




بهروز افخمی که زمانی چپ می‌زد و اخیرا به راست متمایل شده بیان کرد⇐هیچ‌کس با «عروس» مشکل نداشت؛ به‌محض آن که «کیهان» نقد موافق نوشت، همه مخالف شدند!/ در این مملکت کسانی که می‌گویند خیلی روشنفکر هستند، تاریک‌فکرترین و فاشیست‌‌‌ترین نیروها هستند/می‌خواهم صفحه‌ای به نام #فضای_مزاجی راه بیندازم و…

سینماروزان: بهروز افخمی بعد از حذف از «هفت» این روزها به دنبال فراهم آوردن شرایط تولید فیلم تازه ایست. آخرین فیلمی که او ساخت، «روباه» بود که به تازگی وزیر اطلاعات به صراحت اعلام کرد با حمایت وزارت اطلاعات تولید شده است.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان افخمی که زمانی با اصلاح طلبان وارد مجلس شد و حتی برای کاندیداهای سرشناس اصلاح طلبی فیلم تبلیغاتی ساخت در سالهای اخیر و شاید به واسطه حمایتهایی که جریان اصولگرا از «هفت»ش داشتند تا توانسته به نقد جریان روشنفکرنمایی و هوادارانش پرداخته است.

از جمله مصادیق این نقدها در گفتگویی با مجله «مهرنامه» منتشر شده که در آن در خلال روایتی از واکنشها به فیلم  «عروس» از این گفته که جماعت شبه‌روشنفکر هرچند در زمان جشنواره مخالفتی با «عروس» نداشتند اما به محض آن که «کیهان» به حمایت از فیلم پرداخت شروع کردند به تاختن به «عروس».

بهروز افخمی گفت: هیچ‌کس با  فیلم «عروس» هیچ مشکلی نداشت، بعد از آنکه به نمایش عمومی درآمد و «کیهان» نقد موافق نوشت، همه مخالف شدند! معلوم شد این روشنفکری ایران است که ظرفیت ندارد. ما بعد از عید همه‌اش با  این تهدید روبه‌رو بودیم که وقتی فیلم شروع بشود، کیهان شدیداً فیلم را می‌زند، این اتفاق نیفتاد… معلوم شد این داستان افسانه است که کیهان موضع ایدئولوژیک دارد. اتفاقاً موضع ایدئولوژیک را گروهی که به روشنفکر معروف هستند، در مورد فیلم «عروس» نشان دادند. به‌محض اینکه نقد موافق «کیهان» منتشر شد، دیگر ما هیچ نقدی از جانب فضای روشنفکری و از فضای سینمایی و… نداشتیم. فضا به طور کلی برگشت.

این کارگردان ادامه داد: شما در اکران عمومی «عروس» اصلاً نمی‌توانید یک نقد موافق پیدا بکنید در فضای روشنفکری که بر روزنامه‌ها و مجلات و… مسلط بود. اگر یک پرونده درست کنید که در آن مجموع نقدهای مربوط به فیلم «عروس» در زمان جشنواره را یک جا جمع کرده باشید و مجموعه نقدهای اکران عمومی را جای دیگر جمع کرده باشید، وقتی این دو کتابچه را ورق بزنید، انگار دارند راجع به دو تا فیلم صحبت می‌کنند، چون در کتابچه‌ اول که مربوط به روزهای جشنواره است، هیچ نقد مخالفی وجود ندارد و در کتابچه دوم هیچ نقد موافقی وجود ندارد!

افخمی خاطرنشان ساخت: می‌خواهم یک صفحه درست کنم و بعد هم اسمش را #فضای_مزاجی بگذارم و یک جمله هم زیر آن بنویسم که فضای مزاجی یعنی جایی که شما از روی بخار معده هرچه که دلت می‌خواهد می‌گویی و هرچه که به دهانت می‌آید می‌گویی و دنبال این نیستی که با عقل جور در می‌آید یا نه. این را از همان‌موقع یعنی سر نمایش عمومی «عروس» فهمیدم و فهمیدم که در این مملکت اتفاقاً همه‌چیز برعکس است؛ یعنی درست کسانی که می‌گویند خیلی ظرفیت دارند، خیلی اهل نقد هستند، خیلی می‌فهمند و خیلی روشنفکر هستند، اتفاقاً تاریک‌فکرترین، بی‌فکرترین، فاشیست‌‌مسلک‌ترین نیروهایی هستند که می‌توانید پیدا کنید. به قول یوسف میرشکاک روشنفکر نه روشن است و نه فکر می‌کند.




در جلسه رأی اعتماد از مجلس⇐وزیر پیشنهادی اطلاعات از حضور در سینما و حمایت از فیلم بهروز افخمی گفت

سینماروزان: در سالهای گذشته آثاری همچون «تعبیر وارونه یک رویا»ی فریدون جیرانی، «امکان مینا»ی کمال تبریزی، «روباه»بهروز افخمی، «سیانور»بهروز شعیبی، «بادیگارد»ابراهیم حاتمی کیا و فیلم 3ارگانی «ماجرای نیمروز» تولید شده که فارغ از آن که خرد یا کلان به تصویرسازی فعالیتهای اطلاعاتی می پردازند، یک نام مشترک به عنوان مشاور در تیم تحقیق یا نگارش آنها ذکر شده.

به گزارش سینماروزان این نام مشترک مرتضی اصفهانی است که چندی پیش در گفتگو با رسانه متبوع شهردار از تجربه فعالیت‌های چریکی و عملیاتی و جاسوسی خود گفته بود.(اینجا را بخوانید)

حالا محمود علوی وزیر اطلاعات دولت یازدهم که پیشنهادی اطلاعات دولت دوازدهم نیز است با نام بردن از یکی از آثار فوق، فعالیتهای سینمایی این وزارتخانه را تأیید کرد.

به گزارش سینماروزان سیدمحمود علوی وزیر پیشنهادی وزارت اطلاعات بر استفاده از هنر سینما در امر آموزش تاکید کرد و با اشاره به اهمیت آموزش به شهروندان گفت: ما فقط به آموزش‌های کلاسیک بسنده نکردیم و از ابزارهای هنری استفاده کرده‌ایم.

وی ادامه داد: در جهت آگاهی بخشی عمومی از هنرهای مختلف همچون سینما استفاده کردیم و مثلا در هنر سینما در سال 93 فیلم سینمایی «روباه» به کارگردانی بهروز افخمی را تولید کردیم.




تازه‌ترین اظهارات و ادعاهای بهروز افخمی⇐حیدریان اگر تصورات سی سال پیش را ادامه دهد سینما نابود می‌شود!/جشنواره کودک شده جای ریخت و پاش و پول خرج کردن!/محمد خزاعی سعی کرد «هفت» را مصادره کند/تمام دستمزدم برای «هفت» به انداز دستمزد یک کار سینمایی بود/ده نفر در سینمای ایران هستند که هم مدیران را انتخاب می‌کنند، هم خانه سینما را اداره می‌کنند و هم رانتها را بین خودشان تقسیم می‌کنند/برنامه ما نزدیک به ۲۷ میلیون تماشاچی داشت/به کاندیداهای جشنواره سی و پنجم گفتند فقط در صورتی جایزه می‌گیرند که به «هفت» فحش دهند+توضیحات تازه‌ای درباره نقش داماد پورمحمدی و همچنین محمدرضا شهیدی‌فر در تولید برنامه

سینماروزان: بهروز افخمی وقتی به عنوان مجری فصل سوم «هفت» و هسته مرکزی تولید آن انتخاب شد سعی زیادی کرد که در امتداد حرکت رسانه های مستقل سینمایی سالیان اخیر حرکت کند یعنی با پرهیز از روش منفعلانه رسانه های دولتی و شبه‌دولتی کوشید همان صراحت و شفاف سازی را در پی گیرد که رسانه های مستقل سالهای اخیر را بدان می شناسند.

به گزارش سینماروزان روش افخمی جواب هم داد و او خیلی زود توانست «هفت»ش را برند کند اما مشکل از خاستگاه برنامه اش شکل گرفت.  برنامه افخمی نه تنها مستقل نبود بلکه با اعلام حمایت آشکار از برخی محصولات ارگانی و حضور خویشاوند نزدیک معاون وقت سیما در حلقه مرکزی تولیدش، بدجوری به چالش کشیده شد. این روند بود که تناقضات را شکل داد و در نهایت هم باعث شد افخمی هم از «هفت» جدا شود.

بهروز افخمی در تازه ترین گفتگویی که درباره «هفت» داشته کوشیده به سوالات مختلفی درباره این برنامه به 24 پاسخ دهد و از جمله اینکه بهروز افخمی پیرامون شایعات مربوط به دستمزد هنگفتش برای حضور در «هفت» گفت: در مورد ما {جعل سند کردند} و گفتند که برای «هفت» 800 میلیون دستمزد گرفته ایم در صورتی که فقط شش ماه از شروع برنامه گذشته بود.

وی ادامه داد: تمام دستمزدم برای برنامه «هفت» و برای یک سال و نیم کار در مجموع اندازه دستمزد کارگردانی یک کار سینمایی بوده که تلویزیون هنوز نصف آن را هم نداده است.

افخمی درباره میزان مخاطبان برنامه اش ادعا کرد: تا قبل از «هفت» 97 درصد مردم سینما نمی رفتند و همین الان می توانیم بگوییم نود درصد مردم ایران هنوز سینما نمیروند اما برنامه «هفت» باعث شد که آن سه درصد تبدیل شود به ده درصد چون ما سال گذشته 27 میلیون تماشاچی داشتیم!!!

بهروز افخمی درباره مخالفان برنامه «هفت»ی که اجرا میکرد هم دیدگاه جالبی دارد. به گزارش سینماروزان وی با بیان اینکه مجموع کسانی که با «هفت» مخالف بودند ده نفر بودند بیان داشت: ده نفری در سینمای ایران هستند که مدیران را انتخاب می‌کنند. سیاست‌های دولتی را تعیین می‌کنند. رانت‌ها را بین خودشان تقسیم می‌کنند و… کسانی هستند که خانه سینما را اداره می‌کنند. این ده نفر جو را کنترل می‌کنند. این ده نفر همان کسانی‌اند که سینمای ایران را از بین بردند. تماشاگرهای سینمای ایران را به زیر ده میلیون رساندند و می‌گفتند فیلم اصلا برای تماشاگر ساخته نمی‌شود. می‌گفتند فیلم برای این ساخته می شود که ما پول‌های دولت را بگیریم و خرج کنیم.

افخمی با اشاره به حواشی جشنواره سی و پنجم اظهار داشت: در جشنواره سال گذشته  کسانی را که قرار بود جایزه بگیرند دعوت کردند و می گفتند به شراط این که روی سن مراسم اختتامیه به برنامه «هفت» فحش بدهید جایزه می گیرید. این حرف خیلی واضحی است. به طور متواتر به ما گفته اند در جشنواره سال گذشته کسانی که احتمال داده می‌شد سازش کنند و روی سن درباره «هفت» حرف تند بزنند و فحاشی کنند کاندیدا می شدند. بعد تازه صدایشان می کردند و می‌گفتند که آیا حاضرید این کار را بکنید؟!

بهروز افخمی با تأکید بر جایگاه یوسف منصوری داماد علی اصغر پورمحمد معاون وقت سیما و مدیر فعلی شبکه سوم در تولید فصل سوم «هفت» خاطرنشان ساخت: در سه ماه اول برنامه را مانند یک فیلم بلند می ساختم و همه مصاحبه ها را خودم می گرفتم و همه آیتمها را خودم تدوین میکردم. یوسف منصوری و سعید پروینی هم در آن سه چهار ماه به سرعت یاد گرفتند باید چه کنند و بعدش من در نهایت هفته ای دو تا تلفن می زدم و جمعه مصالحی که آماده شده بود را می دیدم.

وی درباره جایگاه محمدرضا شهیدی فر در برنامه اش گفت: محمدرضا شهیدی فر درباره برنامه های جشنواره سال 94 مشورتهایی به من داد که خیلی خوب بود.

افخمی ادعایی را هم طرح کرده درباره تلاش محمد خزاعی برای امتیازگیری از برنامه. افخمی اظهار داشت: بعضیها سعی میکردند امتیاز بگیرند یعنی هر شب برنامه داشته باشند مثل جشنواره مقاومت که محمد خزاعی سعی کرد برنامه ما را مصادره کند اما بعد از یادداشتی که درباره این اتفاق نوشتم دیگر هیچ کس جرأت نکرد برای برنامه از زبان تهدید استفاده کند و امتیاز بگیرد.

افخمی با انتقاد از جشنواره های رنگین دولتی بیان داشت: ساختن چند فیلم کمدی یا کودک که سخت نیست اما می‌بینیم که جشنواره کودک بیشتر جای پول خرج کردن و ریخت و پاش شده است. مفاهیمی مثل فیلم فاخر و جشنواره‌هایی که برای ریخت و پاش ابداع شده باید متوقف شود و دولت میتواند با همین پنجاه تا صد میلیارد تومانی که دارد خرج میکند به فیلمساز وام با بهره 5 درصدی بدهد و بگوید ضرر بانک و مابه التفاوت این بهره را میدهد.

بهروز افخمی با مخاطب قرار دادن محمدمهدی حیدریان بیان داشت: اگر حیدریان بخواهد با تصورات سی سال پیش خودش درباره سینما را ادامه دهد، سینما نابود میشود.




با بودجه کدام ارگان؟ معلوم نیست⇐افخمی به دنبال کالبدشکافی ماجرای ترور «احمد شاه مسعود»؟!

سینماروزان: بهروز افخمی کارگردانی که بعد از شکست تجاری “روباه” در گیشه روانه تلویزیون شده و کوشید با همکاری یوسف منصوری داماد اصغر پورمحمدی “هفت” را از رخوت دوران محمود گبرلو درآورد بعد از حذف از “هفت” به دنبال فراهم آوردن مقدمات تولید فیلمی تازه است.

به گزارش سینماروزان پیشتر افخمی از پروژه ای جنگی با نام “خمسه خمسه” به عنوان پروژه بعدیش خبر داده بود اما “تماشاگران امروز” خبر داده که افخمی به دنبال تولید فیلمیست که داستان آن در افغانستان می گذرد.

طرح فیلم تازه افخمی به 15 سال پیش بازمیگردد و ماجرای یک زن خبرنگار 76 ساله آمریکایی را روایت که به هنگام حضور در افغانستان در دوران ترور احمدشاه مسعود توسط برخی نیروهای طالبان اسیر میشود.

محل اتفاقات داستان فیلم تازه افخمی پنجشیر افغانستان است و افخمی هم به دنبال آن است که فیلمش را در لوکیشنهای واقعی فیلمبرداری کند.

ترور احمدشاه مسعود که مدتی کوتاه قبل از حمله یازده سپتامبر به برجهای دوقلوی نیویورک انجام شد گمانه هایی را درباره نقش سیا در این ترور مطرح ساخت؛ مشخص نیست که افخمی در فیلم خود به این وجه از ماجرا هم خواهد پرداخت یا نه؟

اینکه افخمی بودجه تولید این فیلم احتمالا پرهزینه را چگونه تامین خواهد کرد هم مشخص نیست.

پیشتر بنا بود پروژه “خمسه خمسه” وی با حمایت سازمان اوج تولید شود. فیلم ترور احمد شاه مسعود را اوج تولید خواهد کرد یا ارگانی دیگر مثل حوزه هنری یا انجمن سینمای دفاع مقدس یا موسسه آوینی؟؟؟




گریز از شفاف‌سازی درباره تیم تولید؟ ⇐یک مدیر سیما: «هفت» بعد از رمضان حتما می‌آید اما جزییاتش را نمی‌گوییم!

سینماروزان: برنامه سینمایی «هفت» بعد از پشت سر گذاشتن سه فصل با فریدون جیرانی، محمود گبرلو و بهروز افخمی در مسیر تولید فصل چهارم قرار گرفته است اما نه تنها هیچ اطلاعاتی درباره تیم تولید فصل چهارم منتشر نمی شود بلکه مدیر گروه اجتماعی شبکه سوم هم به صراحت از این می گوید که جزییات برنامه را نمی گوید!! چرا؟ چون حاشیه ساز می شود!!!

به گزارش سینماروزان اینکه آیا به مانند فصل قبل باز هم بناست از بستگان نزدیک مدیر یک شبکه در تولید استفاده شود یا اخوی کوچکتر یک تهیه کننده ارگانی، پرسشهای مهمی است که درباره فصل چهارم «هفت» وجود دارد؛ پرسشهایی که تا اینجا مدیران سیما به آن پاسخ نداده اند.

 ناصر کریمان مدیر گروه اجتماعی شبکه سوم درباره ادامه برنامه «هفت» و روند تولید سری جدید آن به «مهر» اظهار کرد: «هفت» حتما بعد از ماه رمضان می آید اما اکنون درباره جزییات آن نمی توان نکته ای را اعلام کرد چراکه عده ای نسبت به این برنامه زاویه دارند و هر مساله ای می تواند به حاشیه‌ای برای آنها تبدیل شود.

وی درباره مجری و منتقد سابق این برنامه و اینکه تا چه حد حاشیه سازی ها به آنها مربوط می شد، اظهار کرد: ما این انعطاف را داشتیم که مجری و کارشناس برنامه را از بدنه سینما انتخاب کردیم اما بخشی از بدنه سینمایی نشان داد که به دلیل مقاومت هایش نقد منصفانه را برنمی تابد. تلویزیون به عنوان ابزار بررسی اجرای سیاست های کلان کشور باید به مطالبات عمومی مردم بپردازد و سینما یکی از این مطالبات است.

کریمان یادآور شد: ما انتقادهایی را به سیاست ها در بخش خصوصی و دولتی در حوزه سینما مطرح کردیم که منطبق با سیاست های کلان بود که متاسفانه این سیاست های کلان هیچ گاه تبیین نشد.

وی در پاسخ به اینکه در فصل جدید چقدر از حاشیه سازی توسط مجری و کارشناس برنامه جلوگیری می شود، توضیح داد: هرکسی که در یک رسانه فعالیت دارد یک شخصیت حقیقی دارد و یک شخصیت حقوقی و ممکن است اظهارنظری داشته باشد که تا حدی شخصیت حقوقی وی نیز آشکار شود. البته در برنامه «هفت» که به صورت زنده روی آنتن می رفت ۸۰ درصد از مواضع و سخنان مطالباتی بود که در قالب چارچوب ها در اتاق فکر برنامه مطرح می شد اما گاهی هم سخنان دیگری مطرح می شد که به این دلیل بود که برخی مهمانان برنامه را به انحراف می کشاندند و از بحث اصلی دور می شدند.

کریمان درباره سری جدید «هفت» و منتقدان آن بیان کرد: سینما یک صنعت است و از حوزه های مختلف جامعه شناسی، روان شناسی و… می توان به آن نگاه کرد. اتاق فکر این برنامه هم اکنون فعال است و ما سعی می کنیم این بار از منتقدان و کارشناسان حوزه های مختلف بهره بگیریم و تنوع حوزه کارشناسی بیشتر شود




چرا کارگردانان و تهیه‌کنندگان ارگانی در صف اول ساخت فیلمهای انتخاباتی قرار دارند؟

سینماروزان: در فاصله ای حدودا سه هفته ای که تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری96 زمان باقیست حرف و حدیثها درباره سازندگان فیلمهای تبلیغاتی کاندیداها بیشتر از هر زمان دیگری جریان دارد.

به گزارش سینماروزان فارغ از گمانه های مختلفی که درباره سازندگان فیلمهای تبلیغاتی وجود دارد وجه مشترک اغلب نامهایی که به عنوان سازندگان فیلمهای انتخاباتی مطرح میشود، وابستگی بی حد و حصر آنها به بودجه های دولتی است و به بیان بهتر بیشتر نامهایی به عنوان سازنده فیلمهای تبلیغاتی کاندیداها شنیده میشود که بیشتر از فعالیت در بخش خصوصی سینما، به کار برای  ارگانها و نهادهایی مشغول بوده اند که بودجه های مکفی برای تولید در اختیار آنها قرار داده اند.

از رضا میرکریمی فیلمسازی کاملا رشدیافته در بخش دولتی سینما که اخیرا هم مدیر جشنواره ای کاملا دولتی را پذیرفته و نامش به عنوان گزینه ای برای ساخت فیلم تبلیغاتی حسن روحانی شنیده میشود بگیرید تا مهدی نقویان و محمدعلی فارسی مستندسازانی که فیلم ابراهیم رییسی را میسازند و در این سالها برای نهادهای مختلف از حوزه هنری تا مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی فیلم ساخته اند و از محمود رضوی تهیه کننده ای که در تولید فیلم آخرش از حوزه هنری تا فارابی و تصویرشهر حمایت داشته تا محمدمهدی عسکرپور که گزینه‌ایست برای ساخت فیلم تبلیغاتی اسحاق جهانگیری و در این سالها به فیلم و سریال سازی برای حوزه هنری و تلویزیون مشغول بوده و بهروز افخمی که سالهاست به فیلمسازی برای نهادها و ارگانهای دولتی مشغول است و گزینه‌ایست برای ساخت فیلم انتخاباتی مصطفی میرسلیم، تمام و کمال با سینماگرانی روبروییم کاملا وابسته به منابع عمومی و با حداقل رزومه در بخش خصوصی.

چرا چنین اتفاقی افتاده و چرا سینماگران مستقل تر و البته فعال در بخش خصوصی سراغ چنین فعالیتهایی نمی روند؟ واضح است سینماگرانی که هویت آنها با فیلمسازی به مدد بودجه های دولتی گره خورده است راحتتر می‌توانند سفارش ساخت یک مستند تبلیغاتی را فارغ از آن که نتیجه کار چه خواهد شد قبول کنند و در این بین اینکه خروجی این مستندها هم چه باشد در مرحله دوم اهمیت است! مرتبه اول اهمیت برای این چنین سینماگرانی که سالها تجربه سفارشی سازی دارند برآوردن انتظارات سفارش دهنده است و نه درستی یا نادرستی گفته ها یا نقل قولهای ذکر شده در این آثار.

این روند هرچند میتواند مسأله‌ای شخصی و برآمده از سلیقه کاندیدایی خاص باشد اما خطرش زمانیست که یکی از این کاندیداها به ریاست جمهوری برسد. آنجاست که کاندیدای موردنظر در بزنگاههای سینمایی به جای تکیه بر بخش مستقل و البته ریشه دارتر سینما به مشاوره های سازندگان فیلمهای تبلیغاتی اش تکیه می کند! این خطر البته می‌تواند یک نتیجه محتوم هم داشته باشد و آن رشد بی حد و حصر ملوک الطوایفی در سینما و جدی تر شدن مرزبندیهای خودی و غیرخودی در سینما که در این سالها بدجوری به سینمای ایران ضربه زده بود.




توضیحات علیرضا رییسیان درباره پیشنهاد اجرای «هفت»⇐تا ابد هیچ برنامه‌ای برای اجرا در تلویزیون ندارم

سینماروزان: انتشار گزارشی درباره برخی گزینه های مطرح شده برای جایگزینی بهروز افخمی در «هفت» و ذکر نام علیرضا رییسیان در میان این گزینه ها(اینجا را بخوانید) با واکنش این کارگردان سینما مواجه شد.

علیرضا رییسیان با بیان اینکه همواره ترجیحش اصلی ترین علاقه زندگیش یعنی فیلمسازی بوده است به سینماروزان گفت: پیشنهاد اجرای «هفت» وجود داشته اما آن را کاملا رده کرده ام چون تا ابد هیچ برنامه ای در زندگیم برای اجرا در تلویزیون ندارم.

کارگردان «دوران عاشقی» و «چهل سالگی» ادامه داد:  تخصص من فیلمسازی است که سالها مشغول آن بوده ام و ترجیح می دهم همچنان کار فیلمسازی را ادامه دهم. تخصص اجرا را ندارم و هیچ گاه و در هیچ برنامه ای به عنوان مجری ظاهر نخواهم شد.




اجرای فصل چهارم «هفت» به که سپرده خواهد شد؟+یک فهرست تازه از گزینه های اجرا

سینماروزان: در حالی که با حذف بهروز افخمی از “هفت” شنیده های زیادی برای جایگزینی وی طرح شده روزنامه “هفت صبح” از برخی گزینه ها برای اجرای فصل چهارم “هفت” خبر داده است.

“هفت صبح” نوشته است: مسئولان تلويزيون براي سپردن سكان هفت به فرد جديد چند گزينه را مدنظر دارند كه مهمترين آنها رسول صدرعاملي، عليرضا ريسيان و اكبر نبوي هستند.

این روزنامه ادامه داده است: محمد خزاعي و فرزاد حسني ديگر گزينه هاي مطرح شده هستند. آنها البته نيم نگاهي هم به محمود گبرلو دارند تا برنامه “هفت” را دوباره به او بسپارند.

به گزارش سینماروزان گزینه هایی مانند گبرلو، خزاعی و اکبر نبوی و حتی صدرعاملی آن قدر فاقد نوگرایی و واپسگرایانه هستند که از همین حالا هم میشود بر سر شکست برنامه با حضور آنها شرط بست.

می ماند فرزاد حسنی و رییسیان که دومی بعید است سراغ اجرا بیاید و بر سر حضور اولی در برنامه نیز همچنان مشکلات سابقش وجود دارد!

 ورای اینها پرسش مهمتر اینجاست که چرا بر سر اجرای مهمترین برنامه سینمایی این سالها همواره یک سری گزینه های تکراری و بی ربط هستند که باید بر سر حضور آنها در برنامه شایعه سازی صورت گیرد.




ادعای ساده‌لوحانه یک رسانه اصولگرا⇐بهترین گزینه برای اجرای «هفت» اکبر نبوی است!!

سینماروزان: با حذف بهروز افخمی از «هفت» هرچند هنوز مشخص نیست که آیا یوسف منصوری داماد علی اصغر پورمحمدی همچنان در تیم تولید فصل بعدی کار حضور خواهد داشت یا نه اما به مانند تمام ادوار قبل که با حذف یک مجری گمانه زنی درباره جایگزین وی صورت می گرفت حالا نیز گمانه های مختلفی درباره جایگزین بهروز افخمی در «هفت» شکل گرفته است.

از جمله این گمانه ها در گزارشی منعکس شده که رسانه اصولگرای «مشرق» ارائه داده است؛ این رسانه در کنار ذکر یک سری نام تکراری از جمشید گرگین گرفته تا اکبر عالمی و منصور ضابطیان به عنوان گزینه های محتمل برای «هفت» ادعا کرده که بهترین گزینه برای جایگزینی افخمی اکبر نبوی است!

فارغ از آن که اکبر نبوی چندماهی است بخش سینمایی برنامه «چشم شب روشن» را اداره میکند و در این مدت نتوانسته به‌روز بودن که نیاز اصلی یک ژورنال تصویری پیشروست را به این بخش تزریق کند، حضور او در میان هیأت داوران جشنواره سی و پنجم فیلم فجر و خروجی مناقشه برانگیز این هیأت داوران در معرفی نامزدها و کاندیداهای نهایی هم مزید بر علت است که بدانیم نبوی لااقل در مقطع فعلی نخواهد توانست عاملی شود برای افزایش دایره مخاطبان «هفت».

متن گزارش «مشرق» را بخوانید:

س از تولید و پخش سه سری از برنامه «هفت» به نظر می‌آید که مدیران شبکه سه سیما و مدیر گروه اجتماعی این شبکه، پس از آزمون و خطاهای زیاد و پرهزینه، این بار در انتخاب مجری برنامه پرمخاطب «هفت» با وسواس و درایت بیشتری تصمیم بگیرند.

پس از جدایی افخمی از تیم «هفت»، گمانه زنی‌های زیادی برای جایگزینی مجری مناسب برای این برنامه به گوش رسید. از حمیدرضا صدر منتقد سینما که حالا به سمت ورزش رفته و با دوربین آشناست اما جذابیت اجرا ندارد را گرفته تا فرزاد حسنی که قدرت اجرای بالایی دارد اما همواره حضور وی در برنامه‌ای حاشیه‌های زیادی را در بر داشته است. از گزینه‌های دیگر هم به اکبر عالمی، اکبر نبوی، محمد حمیدی مقدم، سعید قطبی‌زاده، مهدی کرم‌پور، منصور ضابطیان هم یاد شده و حتی در بین آن‌ها نام فریدون جیرانی هم به گوش می‌رسد و می‌توان شاهد بازگشت دوباره مجری همیشه خندان برنامه «هفت» باشیم. نام جمشید گرگین که در دهه شصت اولین جرقه ساخت برنامه‌های سینمایی را زد هم شنیده شده، این برنامه که «سینمای کمدی» نام داشت به نقد و بررسی سینمای کمدی می‌پرداخت. آن سال‌ها تلویزیون دو شبکه داشت و پخش چنین برنامه‌ای یکی از جذابیت‌های خاص تلویزیون برای مخاطبان به شمار می‌رفت. برنامه «سینمای کمدی» با اجرای جمشید گرگین در 26 قسمت روی آنتن رفت و تا حد زیادی توانست بین بیننده‌های آن زمان تلویزیون مورد استقبال قرار بگیرد.

شاید بهترین گزینه ممکن در وضعیت کنونی سینما و در بین گزینه‌ها برای اجرای «هفت» اکبر نبوی باشد که هم سینما را به خوبی می‌شناسد و فارغ از هر گروهی در سینما با طیف‌های مختلف سینمایی در ارتباط است و با لنز دوربین آشنایی دارد. حالا باید منتظر ماند تا شاهد این باشیم که از بین گزینه‌های موجود در اجرای سری چهارم «هفت» مدیران تلویزیون به کدام گزینه نهایی برای اجرا می‌رسند و دست روی کدام یک از افراد سینمایی می‌گذارند تا علاوه بر حفظ جذابیت این برنامه، بینندگان خود را نیز افزایش دهند.




برای ساخت فیلم انتخاباتی؟⇐افخمی از «هفت» رفت⇔آیا داماد پورمحمدی هم می‌رود؟

سینماروزان: در حالی که بهروز افخمی مجری فصل سوم «هفت» پیشتر از این گفته بود که در صورت فراهم شدن مقدمات تولید فیلم سینمایی اش سعی می کند همچنان با همراهی گروه تولیدش در «هفت» بماند اما حالا مدیر گروه اجتماعی شبکه سوم سیما اعلام کرده که کار تولید فصل سوم «هفت» با حضور افخمی به پایان رسیده است.

به گزارش سینماروزان ناصر کریمان، مدیر گروه اجتماعی شبکه سه سیما اعلام کرد: برنامه سینمایی «هفت» تا بعد از انتخابات ریاست جمهوری 96 پخش نخواهد شد و فصل جدید این برنامه پس از برگزاری انتخابات با تیم جدیدی می آید. باتوجه به اتمام قرارداد دومین سال اجرای این برنامه با سازمان صداوسیما، جلساتی با گروه ساخت برنامه «هفت» جهت توافق مجدد برگزار و خواسته های سازمان صداوسیما طرح شد. از سویی آقای افخمی به دنبال ساخت فیلم سینمایی شان بودند. درنهایت تفاهم دوسویه این شد که پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، تیم جدیدی بر سر کار بیاید.

مدیر گروه اجتماعی شبکه سه خاطرنشان کرد: البته آقای افخمی به عنوان کارشناس در زمان مقتضی در سری جدید برنامه «هفت» حضور پیدا خواهند کرد و از نظرات ایشان بهره گیری خواهد شد. ساختار سری جدید این برنامه متعاقبا تعیین و اعلام خواهد شد‌.

حذف انتخاباتی؟

فارغ از آن که حذف افخمی از برنامه «هفت» شاید بخاطر علاقه وی به ساخت فیلم انتخاباتی یکی از کاندیداهای انتخابات96 صورت گرفته این نکته هم حائز اهمیت است که فصل سوم «هفت» از ابتدای تولید حضور یوسف منصوری داماد علی اصغر پورمحمدی معاون وقت و مدیر فعلی شبکه سوم سیما را در تیم تولید به خود دید و شاید برای همین بود که پورمحمدی سعی کرد علیرغم برخی انتقادات جلوی تغییر و تحویل در برنامه را بگیرد.

حالا معلوم نیست با حذف افخمی از «هفت» آیا داماد پورمحمدی هم قید ادامه کار را خواهد زد یا نه؟ ضمن اینکه هنوز مشخص نیست گروهی از کارمندان رسانه های اصولگرا که پیشتر یک رسانه سینمایی متعلق به حوزه هنری را می گرداندند و بعد از حذف از آن رسانه، سروکله شان در «هفت» پیدا شده بود همچنان در این برنامه خواهند ماند یا نه؟