1

بهزاد فراهانی در تازه‌ترین گفتگوی خود اظهار داشت: در زمان شاه فیلمنامه‌ای نوشتم با هفتاد بازیگر تئاتر که در همان اکران اول توقیف شد/فیلمفارسی بازگو کننده بخش عمده فرهنگ ملی ایران بود!/در دورانی هستیم که سینما مقداری اسیر حاکم‌فرمودگی شده!/ دستور ایدئولوژیک، هنر را خدشه‌دار می‌کند!/#قیصر فیلم خوبی بود ولی استثناء نبود!/قصه #قیصر مال یکی از نویسندگان ترک بود!/#گوزن‌ها را بیشتر از قیصر دوست دارم چون با گرایش های چریکی همخوانی داشت!/مساله توده مردم با مسائلی که کیارستمی به آنها می‌پرداخت فرق داشت!/#گنج_قارون است که در دل توده ها جایگاه ابدی پیدا کرده!

سینماروزان/ناصر غضنفری: سینمای قبل از انقلاب، از منظر سیاسی سینمای پوشیده ای بود به همین دلیل خیلی لحظات زیبا داشت. بعضی از فیلم های فارسی خیلی دلنشین بود. مثلا گنج قارون با بازی محمدعلی فردین، توانست در دل توده ها جایگاهی ابدی پیدا کند. آن چه به عنوان فیلم فارسی از آن یاد می شود، فیلم هایی بود از سادگی و صمیمیت مردم ایران.

بهزاد فراهانی با بیان مطلب فوق به خبرگزاری ایرنا گفت: درست است که فیلمفارسی به ژرفای مسائل اجتماعی نمی پرداخت اما بازگو کننده بخش عمده فرهنگ ملی ایران بود. همه جای دنیا، این دوران را گذرانده است. شما فیلم های جوانی ویکتوریو دسیکا  از کارگردان های مشهور تاریخ سینما را در نظر بگیرید تا برسید به دزد دوچرخه. دسیکا برای این که پول لازم برای تهیه این فیلم را به دست آورد فیلمی تبلیغاتی درباره نوعی خمیردندان ساخت و از پول آن، دزد دوچرخه را آفرید.

فراهانی ادامه داد: درست است که می گویند فیلمفارسی برای خوب فروختن تولید می شد اما فیلمفارسی مثل گنج قارون را تقریبا همه دیده اند. این فیلم تضاد طبقاتی را به خوبی نشان می داد. قبل از انقلاب در بخش روشنفکری فیلم های قبل از انقلاب هم بزرگانی چون ناصر تقوایی، بهرام بیضایی و داریوش مهرجویی فیلم های خوبی ساخته اند.

این بازیگر افزود: #قیصر در ژانر روشنفکری قرار می‌گیرد. من می دانم قصه این فیلم را از کجا آورده‌اند. قیصر فیلم خوبی بود ولی این که احساس کنیم استثنا بود خیر. قصه مال یکی از نویسندگان ترک است. عبدالله غیابی-دستیار کیمیایی در قیصر-، از این موضوع باخبر شد و تقریبا آن را رسانه ای کرد. من گوزن ها را بیشتر از قیصر دوست دارم. گوزن ها با آن گرایش های چریکی که ما داشتیم همخوانی داشت. من نزدیک ترین رفیق امیر پرویز پویان از بنیانگذاران چریک های فدایی خلق بودم و خیلی چیزها از او یاد گرفتم.

بهزاد فراهانی درباره کارنامه قبل از انقلاب خود بیان داشت: در زمان شاه در دو فیلم بازی کردم که بهترین کارهای من بود. یکی از این دو فیلم #تجاوز نام داشت. این فیلم را خیلی دوست داشتم چون هم خودم فیلمنامه را نوشته بودم و هم در انتخاب نقش ها دخالت مطلق داشتم. من تمام بچه های تئاتر ایران را برای بازی در این فیلم بسیج کردم و ۷۰ بازیگر تئاتر را به کارگردان این فیلم معرفی کردم. در نهایت هم فیلمی عالی شد اما وزارت فرهنگ و هنر آن موقع، با این توضیح که در فیلمتان نشانی از انقلاب سفید شاه و ملت نیست، در همان اکران اول توقیف شد. داغ این فیلم به دل ۷۰ بازیگر آن ماند.

فراهانی پیرامون سینمای کیارستمی گفت: درباره عباس کیارستمی یک نکته ای هست که باید به آن اشاره کنم. سینمای کیارستمی سینمایی است برای من و تو که دست به قلم داریم. توده های مردم از فیلم های ایشان استقبال نکردند، چون مساله شان با مسائلی که آقای کیارستمی به آنها می پرداخت فرق داشت.

فراهانی درباره سینمای این دوران گفت: بعد از انقلاب فیلم‌های خوبی مثل هامون و ناخدا خورشید و سگ‌کشی و اجاره‌نشینها داشتیم که از کمدی تا درام اقتباسی و نوآر را دربرمی‌گیرد ولی هم اکنون ما در دورانی هستیم که سینما مقداری اسیر حاکم فرمودگی شده است. وقتی دستور ایدئولوژیک از سوی یک نهاد می آید، هنر خدشه دار می شود و دیگر نمی تواند به وظایف خود خوب عمل کند.

بهزاد فراهانی: فقط گنج قارون است که در دل توده‌ها،  جایگاه ابدی پیدا کرده
بهزاد فراهانی: فقط گنج قارون است که در دل توده‌ها، جایگاه ابدی پیدا کرده

 




ادعاهای بهزاد فراهانی علیه شاگردی که زیرآب گلشیفته را زد!

سینماروزان: بیش از یک دهه از خروج گلشیفته فراهانی از ایران می‌گذرد و در این مدت او کم یا زیاد سعی کرده در آن سوی آبها به فعالیت هنری خود ادامه دهد ولی همچنان خاطره‌انگیزترین آثارش، همان‌ها هستند که در داخل ایفا کرد.

به‌گزارش سینماروزان بهزاد فراهانی پدر گلشیفته به تازگی در گفتگویی با روزنامه شرق، یکی از دلایل ایجاد مشکل و درنهایت خروج از کشور گلشیفته را یکی از شاگردان خود می‌داند!

بهزاد فراهانی درباره فرزندانش به روزنامه شرق گفت: هر سه فرزندانم به اندازه کافی خوب هستند. درباره آنچه سر گلشیفته آمده، من فکر می‌کنم داوری شخص من به درد نمی‌خورد. او اصلا دیگر فقط دختر من نیست و یک هنرمند خوب ایرانی در جهان است و داوری‌اش را باید برای مردم بگذاریم. چون هنرمندی است که متعلق به مردم است. او خوب از پس کارش برآمده است و تئاتری که از او در پاریس دیدم، باید ببالم که من را پدر گلشیفته معرفی می‌کنند؛ چون بازی‌ای که با لهجه غلیظ فرانسه بازی کرد، عجیب بود. وقتی هم سر فیلم دختران خورشید به گرجستان رفتیم، چیزهایی از او دیدم که در ایران دنبال آنها نمی‌گردد.

بهزاد فراهانی در پاسخ به اینکه بابت ماجرای گلشیفته از چه کسی گله دارید، اظهار داشت: هیچ‌کس؛ بزرگی خرج دارد و به‌هرحال ما در این میدان باید کار کنیم.

فراهانی ادامه داد: یک آدم نادرستی که دو سال هم شاگرد من بود و خیلی هم به او کمک کرده بودم، این بلا را سر گلشیفته آورد و زندگی‌اش را برهم زد و او را هرگز نمی‌بخشم ولی بالاخره یک روزی یک کشیده میهمانش می‌کنم. او مرد شریفی نیست. وقتی گلشیفته آن فیلم{پیکره دروغ‌ها/ریدلی اسکات} را در اواخر دهه ۸۰ بازی کرد، من به آقای خاتمی که البته دیگر رئیس‌جمهور نبود، زنگ زدم زیرا دوستی خوبی با او دارم. گفتم آقای خاتمی چه کار باید بکنیم؟ او گفت مشکلی نیست و نگران نباش. به من قولی داد که مشکل را حل کند ولی پای قولش نایستاد. یک تلفن هم به آقای میرحسین موسوی زدم که آن زمان رئیس فرهنگستان هنر بود.

بهزاد فراهانی ادامه داد: بیش از سه تا چهار ماه من و گلشیفته و همسرش بی‌دلیل و به علت عدم درک صحیح از مدیریت هنری به نوعی بازجویی می‌شدیم و رسما ‌ به گلشیفته گفته شد بهتر است شما از کشور بروید که گلشیفته رفت و خوشبختانه در راه خوبی هم رفت و خوب یاد گرفت.

بهزاد+فراهانی+گلشیفته+فراهانی
بهزاد+فراهانی+گلشیفته+فراهانی




بهزاد فراهانی بازیگر پیشکسوت مطرح کرد⇐زندگی و معیشت مردم و به‌ویژه صاحبان مشاغل سخت به قهقرا رفته و سفره‌هایشان کوچک شده!/هشت سال تمام منتظر بودیم که آقایان یک قدم برای هنر بردارند ولی ظاهرا عضله پای ایشان گرفته بود!!/در دوره ریاست جمهوری احمدی‌نژاد وضعیت هنرمندان خیلی بهتر از این هشت سال بود!/در دولت‌های نهم و دهم، پول بیمه ما توسط دولت پرداخت می‌شد اما دولت فعلی همین کار را هم انجام نداد!/فقط جشنواره‌ برگزار می‌کنند بی‌آن‌که فایده جشنواره برای اهالی هنر، معلوم باشد!/باعث تاسف است که یک هنرپیشه بزرگ را به‌دلیل اینکه پول نداشت در بیمارستان بستری نکردند! /دردآور است که بهترین شاگردانم در دانشگاه، امروز دلال بنگاه‌های معاملات ملکی، شوفر تاکسی و… هستند!/آقایان برای هنرمندان چه کردند؟ اعلام کنند تا بدانیم! /چه لزومی دارد به رئیس‌جمهوری رای بدهیم که هیچ کمکی به مردم نمی‌کند؟

 

سینماروزان/ساناز قنبری: بهزاد فراهانی هنرمند باسابقه سینما، تئاتر و تلویزیون به گلایه از بی‌توجهی به وضعیت معیشتی هنرمندان در دولت اعتدال پرداخت.

بهزاد فراهانی درباره وضعیت هنرمندان به روزنامه جام‌جم گفت: وضعیت اسفناک است. در جامعه کنونی زندگی و معیشت مردم و به‌ویژه صاحبان مشاغل سخت به قهقرا رفته و سفره‌هایشان کوچک شده؛ تئاتر و اهالی هنر هم از این جامعه جدا نیستند. بنابراین تا وقتی جامعه از تنگنا و شکاف طبقاتی خارج نشود نه تنها در تئاتر، بلکه در تمام هنرها وضعیت پیچیده و دردناک خواهد ماند، چون هنر از دل جامعه می‌آید و جامعه دردمند، هنری دردمند دارد. ما هشت سال تمام منتظر بودیم آقایان روسای دولت یک قدم در عرصه‌های مختلف به‌ویژه در هنر و به‌ویژه‌تر در تئاتر بردارد، اما ظاهرا عضله پای ایشان گرفته بود که هیچ قدمی برنداشت! نه‌تنها قدمی برنداشت بلکه علیه آن هم عمل کرد.

فراهانی درباره مصادیق کم‌لطفی به اهالی تئاتر گفت: دولت فعلی اجازه داد سالن‌های دولتی از مخاطبان تئاتر، بیست سی درصد پول بگیرند. در حالی‌که در گذشته این سالن‌ها متعلق به مردم بود و باید آن را در اختیار مخاطبان تئاتر می‌گذاشتند نه این‌که سالن‌ها را به منبع درآمد تبدیل کنند. به جرات می‌گویم که حتی در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد وضعیت تئاتری‌ها خیلی بهتر از این هشت سال گذشته بود. به عنوان مثال در دولت نهم و دهم، پول بیمه ما توسط خود دولت پرداخت می‌شد اما الان دولت این کار را انجام نمی‌دهد. برای هنرمندی که در تامین معاش‌اش هم مشکل دارد پرداخت پول بیمه واقعا مشکل است. آقای روحانی برای ما چه کاری کرد؟ اعلام کنند تا بدانیم. جوان‌ترها به جای خود، برای اهالی تئاتر بالای 60 سال چه کردند؟

فراهانی افزود: جایی هم که دولت حق بیمه پرداخت کرده اول پدر ما را در آورده بعد پرداخته. اخیرا بیژن افشار، یکی از هنرپیشه‌های بزرگ تئاتر را به دلیل ابتلا به کرونا از دست دادیم. خوب است بدانید زمانی که ایشان به کرونا مبتلا شده بود به بیمارستان مراجعه کرد و بیمارستان همان ابتدا برای این‌که او را بستری کند 90میلیون تومان پول خواست و چون او این مبلغ را نداشت، ما با هزار خواهش و تمنا در بیمارستانی دیگر بستری‌اش کردیم. این است زندگی اهالی تئاتر، این است وضعیت یک پیشکسوت تئاتر.

بهزاد فراهانی با اشاره به انتخابات۱۴۰۰ تاکید کرد:  چه می‌توانم بگویم جز این‌که مردم مراقب انتخابشان باشند! چه لزومی دارد به رئیس‌جمهوری رای بدهیم که هیچ کمکی به مردم نمی‌کند. شایدحرف‌های من به نظر سیاسی و تلخ باشد اما عین واقعیت است. همه‌گیری کرونا و آنچه بر سر کشور ما آورده به جای خود، می‌خواهم بپرسم آقای رئیس‌جمهوری در سال‌های پیش از همه‌گیری کرونا حتی یک بار برای تماشای تئاتر به سالن‌ها تشریف آوردند؟ یا کدام مسؤول و مدیری که امروز، دم از تقویت هنر و فرهنگ‌سازی می‌زند به تئاتر توجه کرده است؟ چه کسی خبر از سفره‌های هنرمندان در دوران کرونا دارد؟ تازه ما هنرمندانی هستیم که در تهران زندگی می‌کنیم. بالاخره ما به کمک شهرام گیل‌آبادی، مدیرعامل خانه تئاتر و یاران دیگرمان ایرج راد، اصغر همت و… توانستیم چیزهایی از گوشه و کنار برای اعضای خانه تئاتر فراهم کنیم که نانی در سفره داشته باشند ولی در شهرستان‌ها چه؟ هنرمندان شهرستانی چه می‌کنند؟ دردآور است که بگویم بهترین شاگردانم در دانشگاه، امروز دلال بنگاه‌های معاملات ملکی، شوفر تاکسی و غیره هستند.

فراهانی با انتقاد از صرف بودجه برای برگزاری جشنواره‌های مختلف دولتی گفت: فقط جشنواره‌ برگزار می‌کنند بی‌آن‌که فایده جشنواره برای اهالی هنر، معلوم باشد! جشنواره‌ای برگزار شد بی‌آن‌که گزارشی دقیق از بودجه آن ارائه شود… واجب است یک بیت از سعدی بخوانم: «پیرمردی ز نزع می‌نالید / پیرزن صندلش همی مالید». این بیت حکایت ماست. از یک طرف می‌گوییم جامعه هنر را دریابیم که زنده بمانند و از آن طرف به مبارکی جشنواره برگزار می‌کنند.

فراهانی گفت: مسؤولان محترم کی و کجا حامی و پشتیبان ما بودند؟ به وقت ممیزی آثار، پدر ما را در می‌آورند اما از حق و حقوق هنرمندان در مقابل رسانه‌هایی که آثارشان را بدون مجوز نمایش می‌دهند یا به کمترین قیمت می‌خرند و نمایش می‌دهند، هیچ اقدامی نمی‌کنند.   اگر دولت‌ها، دلسوز تئاتر هستند پس در این مواقع که حق تئاتر و تئاتری‌ها پایمال می‌شود، کجا هستند؟ به واقع نهادها بیشترین بازدارندگی را برای رشد هنر این کشور دارند.




پاسخ‌های بهزاد فراهانی به پرسش‌هایی پیرامون هنر سیاسی⇐قبل از انقلاب اصلا هنر غیرماركسیستی وجود داشت؟؟/زندان به‌معنای مرسوم، سهم من نشد!/محمود دولت‌آبادی را هنرمند سیاسی می‌دانم!/قبل از انقلاب دلبسته جنبش چریكی بودم!/”گوزنها” متاثر از جنبش چریکی ایران است!!!/گلسرخی می‌گفت اگر مطالعه کنی، بازیگر بزرگی می‌شوی!/به گلسرخی گفتم حركت سیاسی‌ بدون جنبش توده‌ای فایده ندارد‌!/همین حالا هم عطر اسفندیار منفردزاده را بو می‌كنم!!!

سینماروزان/امیرحسین جعفری: بهزاد فراهانی بازبگر سرشناس با بیان اینکه هنر سیاسی از هنر عام جدا نیست، از علایق پیشین خود به جنبش چریکی گفت.

بهزاد فراهانی درباره تاثیرپذیری جریان هنری ایران از حزب توده به روزنامه شرق گفت: بحث بر سر این است كه قبل از انقلاب اصلا هنر غیرماركسیستی وجود داشت یا خیر؟ این خودش یك سؤال اصلی است. بعد از انقلاب با محدودشدن احزاب و كانون‌ها وضعیت فرق كرد و شما در جامعه سیاسی هنرمندان بزرگ را از دست می‌دهید و طبیعتا اینها متأثر از اندیشه مسلط آن زمان است كه درون جامعه ادبی و هنری نقش اصلی را پیدا كرده بود؛ اینكه این تأثیرات به‌طور مستقیم از حزب توده و سازمان‌های سیاسی است را باید یك‌جور دیگر نگاه كرد. آن زمان تمامی هنرمندان و نویسندگان به‌خاطر مطالعات و خواسته‌های آرمانی‌شان به چپ گرایش داشتند، زیرا چپ را تنها راه رهایی می‌شناختند.

‌فراهانی در پاسخ به اینکه آیا تا‌به‌حال به خاطر فعالیت‌هایش به زندان افتاده‌ یا با گروه خاصی همكاری داشته‌، بیان داشت: منظور شما از همكاری با گروه‌ها را متوجه نمی‌شوم اما تمامی دوستان و استادان، چپ بودند. زندگی ما همواره در كنار سیاسیون صاحب‌نظر گذشته است؛ شخصیت‌هایی مثل امیرپرویز پویان یاری‌گر اندیشه‌های ما در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی بوده‌اند و این یك واقعیت است و نمی‌شود آن را نفی كرد. زندان هم به‌معنای مرسوم، خیر، سهم‌ من نشد!

نمونه آثار و مصادیق هنرمندان سیاسی ازجمله مباحث مناقشه‌ساز بوده. به گزارش سینماروزان بهزاد فراهانی درباره نمونه‌های هنر و هنرمند سیاسی اظهار داشت: وقتی هنر ایران در‌حال اجتماعی‌شدن بود و این هنر سیاسی تحلیل می‌شود، در‌واقع این هنر شجاعت انسانی را نشان می‌دهد كه نمی‌تواند وضعیت زندگی خودش را كه خیلی تلخ و ناهنجار است، تحمل كند. شما “گوزن‌ها” را كه می‌بینید، متأثر از جنبش چریكی ایران است. محمود دولت‌آبادی را هنرمند سیاسی می‌دانم، برای اینكه مفاهیم اجتماعی، دموكراتیك و عدالتخواهانه در آثارشان موج می‌زند به این دلیل ما به آنها هنرمند سیاسی می‌گوییم.

بهزاد فراهانی اظهار داشت: من تا قبل از انقلاب دلبسته جنبش چریكی بودم، بعد از انقلاب به‌خاطر همدلی با فرزانگانی مانند احسان طبری، به‌آذین، كسرایی و دیگران نگاهم تغییر كرد اما علاقه‌ام به بچه‌های چریك همه بوده و هنوز نیز ادامه دارد. خسرو گلسرخی آن زمان كه در روزنامه كیهان كار می‌كرد، با من رفاقتی داشت، آن زمان من‌ منزلی داشتم و تنها زندگی می‌كردم، گاهی گلسرخی به من سر می‌زد و شب‌ها را صبح می‌كردیم؛ بنابراین طبیعی بود كه اعدام این مرد بزرگ برای من قابل‌تحمل نبود. حمید اشرف را از نزدیك نمی‌شناختم، بهروز دهقانی و صمد بهرنگی را در انجمن تئاتر ایران دیده بودم؛ بنابراین از مرگ حمید اشرف زیاد اذیت نشدم، هرچند ناراحت و نگران بودم كه در كمیته مركزی فداییان خلق ایران اتفاقات ناگواری در‌حال وقوع است. من دوستان خوب چریكم را مانند حسین اقدامی، صفاری‌آشتیانی كه از بزرگان جنبش چریكی بودند، از دست دادم و همیشه در اندوه این قضیه هستم. روی‌هم‌رفته باید بگویم شهادت رفقایم در دهه 50 برایم سنگین بوده تا حالا و جز به سوگ نشستن و غم در دل نهادن راهی وجود ندارد. آنها راهی را انتخاب كردند و با شجاعت به آن مسیر رفتند. مرگ امیرپرویز پویان برای من یكی از سنگین‌ترین مرگ‌های بعد از سعید سلطانپور بود. به‌هر‌حال این عمر 75ساله چندان هم به خوشی نگذشته است. جنبش چریكی در تهران را كه گلسرخی و دیگران در آن بودند، با اشتباهات تاكتیكی روبه‌رو بود؛ واقعیت این است كه در آن زمان نمی‌شد شخصیت سیاسی معروفی را گروگان گرفت و آزادی رفقا را طلب كرد. كار گلسرخی احساسی به نظر می‌آمد.

فراهانی ادامه داد: نقدهایی كه گلسرخی می‌نوشت، با اسم دامون منتشر می‌شد. من یك نقد از ایشان دارم كه در آن مدعی است اگر فراهانی مطالعه كند، یكی از بازیگران پرقدرت و بزرگی ایران‌زمین خواهد شد. توجه من به این نقد آقای گلسرخی بیشتر از خاطراتم با اوست، نه به خاطر اینكه آینده من را پیش‌بینی كرده؛ به‌خاطر اینكه نگاه نقد ایشان را دیگران نداشتند. آقای گلسرخی را تا زمانی كه به زندان نیفتاد، مردم و جامعه روشنفكری نمی‌شناخت، چون شخصیت تودار و آرامی بود و بعد از زندان بود كه به یك حماسه و اسطوره تبدیل شد. دانشیان هم همین‌طور بود، ما در جریان فیلمی كه در شمال به كارگردانی آقای علامه‌زاده می‌ساختیم كه بعدا هم توقیف شد، این دوستان را ملاقات كردیم و زمانی بود كه در‌حال طراحی عملیات چریكی بودند. آن‌موقع من جمله كوچكی به گلسرخی گفتم كه خسرو حركت سیاسی‌ بدون جنبش توده‌ای فایده ندارد‌ كه زیاد خوشش نیامد. پیشنهاد كاری را كه می‌خواستند انجام دهند، نمی‌دانم چه كسی مطرح كرده بود؛ اما این كار از نظر تاكتیك اشكال داشت و تحت تأثیر آمریكای جنوبی بود.

فراهانی افزود: فكر نمی‌كنم اثری نوشته باشم كه جای پا و نگاه و عطر خوش این جماعت در آن نباشد. واقعیت این است كه آنها همیشه با من هستند. من حالا كه اینجا نشسته‌ام هم عطر اسفندیار منفردزاده را بو می‌كنم. هنرمندان برای من همه با‌ارزش هستند!




ادعای بهزاد فراهانی: کودتای ۲۸مرداد موجب شد استریپ‌تیز و ژانگولر در لاله‌زار رخنه کند!

سینماروزان: در سالروز کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲ علیه دولت محمد مصدق و سرنگونی آن دولت ملی، بهزاد فراهانی بازیگر باسابقه در اظهارنظراتی مدعی شده همین کودتای ۲۸مرداد یا آژاکس بوده که باعث شده افراد اندیشمند از لاله‌زار حذف شوند و نوعی از هنر تجاری متکی بر رقاصی، ژانگولر و مانند آن در لاله‌زار رخنه کند.

بهزاد فراهانی با اشاره به زندانی شدن برخی از هنرمندان دارای گرایشات سیاسی بعد از ۲۸مرداد۳۲ به فرهیختگان گفت: پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، هنرمندان ارجمند را یا زندانی کردند یا به طرف حبس ابد بردند یا مجبورشان کردند که مهاجرت کنند یا آنها را ناچار کردند به خانه‌هایشان بروند. آقایان نوشین، سارنگ، خیرخواه، خاشع، جعفری‌ و خانم‌ها لرتا، مهرزاد، ژاله و… تا دل‌تان بخواهد افراد فهیمی در آن دوران بودند که حکومت آنها را کنار گذاشت.

فراهانی ادامه داد: برخورد با این افراد دلایل سیاسی داشت. حکومت، اندیشه را نمی‌خواست و این افراد در بهترین حالت یا خانه‌نشین شده یا مجبور به مهاجرت شدند. در این شرایط؛ یعنی غیبت هنرمندان اصیل و فهیم، طبیعتا لاله‌زار فرصتی داد به کسانی که می‌خواستند ژانگولر کار کنند، استریپ‌تیز کار کنند، روی صحنه آواز بخوانند و کلا از اینجور کارها بکنند که در لاله‌زار رخنه کنند و به‌تدریج کل لاله‌زار را تسخیر کنند.

بهزاد فراهانی تاکید کرد: البته آوازخواندن چیز بدی نیست ولی برای خودش یک حساب و کتابی دارد. اینها همان چیزهایی است که تئاتر را از تفکر به سمت گیشه کشاند. تئاتر آقای نوشین رفت اما به جایش چه چیزی آمد؟! رقص و ژانگولر و آکروبات که البته منتهی‌الیه‌ش رسیده به لاکچری‌بازی‌های موزیکال این سالها!! در یک وضعیت کودتازده که در آن شعبان بی‌مخ‌ها میدان‌دار صحنه بودند معلوم بود که هنرمند اصیل نمی‌توانست کار کند و کاسبان هنر از فرصت استفاده کردند و…




بهزاد فراهانی خطاب به برخی سیاسیون منتقد تئاتر⇐تابه‌حال شده که يک رنجديده بيايد و معيشت و اقتصاد زندگي‌اش را تشريح کند و شما خوب گوش دهيد و تغيیر ايجاد کنيد؟!/رؤساي دپارتمان تئاتر کشور ما دکتر ممدوح و بهرام بيضايي بودند! اينها را برداشتيد و چه کساني را جايگزين آنها کرديد؟؟/ لطف کنيد به تلويزيوني رسيدگي کنيد که اسم آن را گذاشته‌ايد ملي و ببينيد که چگونه مردم ما رسانه ملي را نگاه نمي‌کنند!!

سینماروزان: انتقادات افراطیون به تئاتر که فقط و فقط هم نثار تئاترهای مستقل میشود و هیچ گاه نصیب تئاترهای ارگانی پرهزینه نمیگردد، به سیاسیون هم رسیده تا جایی یک نماینده مجلس خواستار خودممیزی(!) فعالان تئاتر شده.

بهزاد فراهانی بازیگر سرشناس تئاتر در واکنش به این انتقادات به “شرق” گفت: رؤساي دپارتمان تئاتر کشور ما چه کساني بودند؟ دکتر ممدوح، بهرام بيضايي و…. اينها را برداشتيد و چه کساني را جايگزين آنها کرديد؟ بهرام بيضايي الان دارد چه‌کار مي‌کند؟ بيضايي آنچه گفته براساس عقلانيت و تفکر و فلسفه بوده است و مبلغ ارجمندي ميهن ما بوده است. وقتي آثار بيضايي را مي‌خواني نه‌تنها از آن به اين نتيجه مي‌رسيد که مردم خود را خوب مي‌شناسد، بلکه تاريخ را نيز خوب مي‌شناسد. شما اين‌چنين شخصي را برداشتيد، چه کساني را جاي او آورديد؟ متفکران را کنار بگذاريد و کساني را به‌جاي آنها بگذاريد که بتوانيد از حرف‌هاي آنها دفاع کنيد. اين شايسته وکلاي مجلس نيست. اين نشان مي‌دهد که شما انديشه‌گريز هستيد.

فراهانی ادامه داد: دوستان محترم و عزيزاني که ما را نقد مي‌کنيد، لطف کنيد به تلويزيوني رسيدگي کنيد که اسم آن را گذاشته‌ايد ملي. ببينيد که چگونه مردم ما رسانه ملي را نگاه نمي‌کنند.  تابه‌حال شده که يک رنجديده بيايد و معيشت و اقتصاد زندگي‌اش را براي مردم تشريح کند و شما خوب گوش دهيد و تغيير ايجاد کنيد؟

این بازیگر خاطرنشان ساخت: از آغاز انقلاب تاکنون در بخش فرهنگ آموزش‌وپرورش مجاني بوده، درحال‌حاضر ميلياردي هزينه مي‌شود، سوادآموزي در اولويت بوده، اما حال با بي‌توجهي روبه‌روست. دانشگاه‌هاي ما ديگر آن ارجمندي سابق خود را ندارد، در هنر و عرصه‌هاي ديگر نیز ‌چنين اتفاقي رخ ‌داده است و جالب اينکه هيچ‌وقت دنبال تغيير نبوده‌ايد. علت آن است که خود تغييرناپذيريد. من چندين‌بار از مجلسيان دعوت کردم تا از تئاترهاي ما ديدن کنند متأسفانه چنين اتفاقي نيفتاده است. ما تنها يک چيز در سالن‌ها مي‌بينيم، افراد مخفي که با عينک مي‌آيند و وسط اجرا سالن را ترک مي‌کنند و فرداي آن براي ما يا توبيخ‌نامه ارسال مي‌شود يا اجرا توقيف مي‌شود.

او در پايان گفت: عضو محترم مجلس بايد بداند که تئاتر ياريگر ملت است، تئاتر ياريگر دولتمرد است، ياريگر يک وکيل مجلس است. تئاتر نقد مي‌کند و ما معلم ساده‌اي هستيم که با صداقت مسائل اجتماعي را نقد مي‌کنيم. ما مباحث روان‌شناسي يک ملت را با خردورزي به مردم نشان مي‌دهيم. در غير اين صورت ما تئاتر نداريم. اينکه در ‌جايي يک اتفاق کوچک رخ‌داده است و وکلاي مجلس به همه تعميم مي‌دهند، کار صحيح و درستي نيست و ما بر‌نمي‌تابيم




خاطره بهزاد فراهانی از نسخه عجیب یک پزشک گیاهخوار برای احمد آقالو!

سینماروزان: نهم مهرماه زادروز احمد آقالو است؛ آقالو از جمله بازیگران تئاتر بود که پس از پیروزی انقلاب و در سایه ورود تئاتریها به سینما و تلویزیون توانست هنر بازیگری خود را نشان داده و در شماری از آثار ماندگار سینما و تلویزیون و از جمله «تمام وسوسه های زمین»، «پاتال و آرزوهای کوچک»، «سلطان و شبان» و «یک مشت پر عقاب» ایفای نقش کند.

بهزاد فراهانی از جمله رفقای نزدیک آقالو زادروز این بازیگر فقید را بهانه ای کرده برای ذکر خاطراتی از او در روزنامه «اعتماد». فراهانی گفت: طنز براي خودش اصولي دارد كه كم از رئاليسم نيست. ما در كشورمان متاسفانه در اين دهه‌هاي اخير مدام مفهوم و معاني ديگري را جايگزين طنز كرده‌ايم و آنچنان پيش رفتيم كه طنز از قالب معنايي خود خارج و تبديل به مضحكه‌اي شده كه در تلويزيون مشاهده مي‌كنيم. احمد آقالو به دليل فرزانگي كه درام داشت، يكي از طنزپردازان فوق‌العاده صحنه نمايش ايران بود. او در منش، كنش و واكنش هميشه از اين طنز استفاده مي‌كرد. به اعتقاد من او يكي از شخصيت‌هايي بود كه خيلي خوب طنز را مي‌شناخت، به كارگيري آن را مي‌دانست و موقعيت بداهه‌سازي را در اين مقوله درك مي‌كرد.

فراهانی افزود: احمد آقالو يگانه آرتيستي بود كه طنازي‌اش به قدر يگانگي شخصيتش كارآرايي داشت. متاسفم كه بد روزگار گريبان اين هنرمند را گرفت و آقالو را از ما دور كرد. او يكي از شخصيت‌هاي فوق‌العاده و دوست داشتني جامعه تئاتر بود. او همسر گرانقدري هم داشت كه در موسيقي نواحي، فولكور و موسيقي كودكان بسيار كار كرد و به خوبي اين حوزه‌ها را مي‌شناخت.

بهزاد فراهانی با اشاره به خاطره ای از آخرین روزهای حیات آقالو گفت: يكي از خاطراتي كه درسال‌ها رفاقت با احمد آقالو دارم، به زمان بيماري او بازمي‌گردد. من و همسرم او را خدمت دكتر بسكي كه يكي از بنيانگذاران خام‌گياهخواري در ايران است، برديم تا به آقالو كمك كند. بسكي شروع به صحبت كرد و در حين سخن گفتن زردچوبه پودر نشده را بو مي‌كند و مانند آبنبات و قند مي‌خورد. بعد از خوردن چند زردچوبه بسكي يك ليمو‌‌‌شيرين را با پوست در دهان مي‌گذاشت و آن را به همين شكل مي‌خورد و در همين حين هم با آقالو شوخي مي‌كرد. پس از مدتي بسكي به احمدآقالو گفت مي‌داني براي رفع بيماري چه بايد كني؟ آقالو هم پاسخ داد كه نه و منتظر است در اين زمينه راهنمايي شود. بسكي گفت بايد همين كاري كه در ابتداي صحبت انجام داده‌ام را انجام دهي، يعني زردچوبه خام و ليمو با پوست را مصرف كني. آقالو جواب داد كه رنجي كه از اين مريضي مي‌كشم به اين دستورالعمل ترجيح مي‌دهم. هيچ‌وقت يادم نمي‌رود كه با اين پاسخ بسكي شروع به خنديدن كرد و ما هم از نزد او برگشتيم. احمد آقالو هيچگاه به اين توصيه‌ها عمل نكرد. او اعتقادي نداشت كه مريضي او نياز به ملاحظاتي دارد و اينكه چطور بايد در برابر آن برخورد كند. آقالو معتقد بود لحظه‌اي كه زندگي مي‌كنم را عشق است و بعد هر چه مي‌خواهد پيش بيايد و نبايد ذهن و زندگي را درگير آن كرد. باز هم متاسفانه كه ما گوهر يگانه‌اي را از دست داديم، جاي آقالو بسيار خالي است.




واکنش بهزاد فراهانی به جلوگیری از حضور ناصر ملک‌مطیعی در تلویزیون⇐مشکل ماست که نگذاشتیم ناصر خوشبخت زندگی کند

سینماروزان: حواشی ضبط برنامه هایی از «دورهمی» و «من و شما» با حضور ناصر ملک مطیعی و سپس رقابت کمیک این دو برنامه برای زودتر روی آنتن رفتن و در نهایت ممانعت از پخش هر دو برنامه(!) با واکنش بهزاد فراهانی بازیگر پیشکسوت مواجه شده است.

بهزاد فراهانی در گفتگویی کوتاه با «شرق» با انتقاد از نامهربانیهایی که طی چهار دهه اخیر بر ناصر رفته است اظهار داشت: ناصر ملک‌مطيعي پدر سينماي ايران است و اگر ما اين نامهرباني را در حق اين مرد مي‌کنيم مشکل از ماست، بايد حرمت اين مرد را داشته باشيم. آنچه که ناصر ملک‌مطيعي در شناسنامه‌اش دارد، هم شريف است، هم بالنده… اينکه تحت چه شرايطي و اعمال سياست‌هايي، جلوي اين شخصيت را گرفتيم و اگر نگذاشتيم سال‌هايي از زندگي‌اش را خوشبخت زندگي کند اين مشکل ماست.




بهزاد فراهانی در تازه‌ترین گفتگویش بیان کرد⇐در تئاتر این روزها به دنبال این هستند که رئالیسم را به‌کل کنار بگذارند و بر سر سفره نوعی مدرنیته دروغ بنشینند/همان طور که ورزش و سینما دارای سازمان شدند، تئاتر هم سازمان خودش را می‌خواهد/تمام هم‌ّوغم من پرداختن به جامعه‌ای است که مردمش دلبسته نیرویی هستند تا بیاید آنها را نجات دهد/من کارمند ۵۵ ساله تلویزیون هستم اما از تلویزیون هم تحویل گرفته نشدم

سینماروزان: بهزاد فراهانی بازیگر و کارگردانی که از تئاتر تا تلویزیون و سینما ردپایی پررنگ از خود به جای گذاشته است به تازگی نمایشی با نام «مطرب» را در پردیس تازه تأسیس تئاتر تهران در منطقه خاوران روی صحنه برده است.

به گزارش سینماروزان «مطرب» یک کمدی-موزیکال بومی است و داستان زن مطربی را روایت میکند که برنده یک تراکتور بدون خیش میشود و نمیتواند شرایطی را فراهم کند که زمینهای کشاورزان را شخم بزند.

شقایق فراهانی نقش اصلی نمایش پدر را بازی میکند و در کنارش سانیا سالاری، وحید دهشکار، مسعود رحیم‌پور، فهیمه رحیم‌نیا، ابوالفضل شاه‌کرم، حمید صفایی، علی طاهری، نگین ابدالی، زهرا روشن‌ضمیر، علی بی‌غم، بهزاد فراهانی، مهسا اقبالی، سیاوش خادم‌حسینی، حسن یارلو، انسی رمضانی، حمید یعقوبیان، ملیکا رضی، محمد آقامحمدی و عبداِله احسانی ایفای نقش میکنند.

بهزاد فراهانی در گفتگویی با «شرق» به بهانه اجرای این تئاتر برخی از تازه ترین آرای هنری خویش را بیان کرده است.

 

‌با توجه به راه‌اندازی پردیس تئاتر تهران در منطقه خاوران که بیشتر از چند ماه از آن نمي‌گذرد، با چه تمهیداتی به دنبال جذب مخاطب برخواهید آمد؟
ما توان آنچنانی نداریم و به شکل مستقل و در فضای مجازی شروع به تبلیغ می‌کنیم و همچنین قرار است در خیابان پیروزی یک بنر بچسبانیم و تابلو بزنیم و بیشتر از این دیگر نیرویی نداریم.
‌شما در اواخر دهه ٤٠ کارتان را از کاخ جوانان شوش آغاز کرده‌اید و ما شما را  به‌عنوان کارگردان آن منطقه می‌شناسیم. این بازگشت شما به آن منطقه به نظر چه مفهومی دارد؟
واقعیت این است که من مردم زحمتکش را مقدس می‌دانم و برایشان ارزش والایی قائل هستم و من با این بازگشت اعلام می‌کنم که آماده‌ام که آنها قدم بر چشمم بگذارند و خیلی خوشحال می‌شوم که مردم را بیشتر به بهانه اجرای «مطرب» ببینم. این کار برای آنها- مردم پایین- بیشتر دلنشین است تا مردمان بالاشهر.
‌به لحاظ موضوعی نیز قصه «مطرب» دربرگیرنده روابط مردم روستاست و به آنها می‌پردازید که برای کار و شکم سیرکردن با چه مشکلاتی دست‌به‌گریبان هستند و این خود مسئله را نزدیک می‌کند به مردمان زحمتکش… چقدر این اشتراک موضوعی در جذب مخاطب مؤثر است؟
برخلاف برداشت برخی از مخاطبان این روستا فقط ابزاری است برای بیان آنچه که مربوط به عموم مردم است؛ یعنی تمام هم‌وغمم پرداختن به جامعه‌ای است که مردمش دلبسته ورود یک نیرو و یک هژمونی هستند تا بیاید آنها را نجات بدهد. آنها می‌خواهند به شرایط بهتر برسند، اما با رسیدن این نیرو به‌جای آنکه بتوانند وضعیت بهتر را ببینند بیشتر دچار اسیری و پايبندی می‌شوند.
‌بنابراین هدف شما بیان تمثیلی از مشکلات جامعه است که چندان ربطی به شهر و روستا هم ندارد و این نمونه‌ای از این مواجهه با مشکلات معیشتی مردم است؟
بله، اینها دلبسته آن مدینه فاضله هستند که زمانه باید برایشان مهیا کند و باید که نیرویی یاریگر آنان باشد و این همان مسئله اصلی من در مطرب است.
‌با توجه به اینکه می‌توان مابازاهای بی‌شماری از این وضعیت را در اقشار پایین جامعه یافت، چقدر نمایش مطرب می‌تواند مخاطبانش را راضی نگه دارد؟
همان تجربه یک‌ماهه در تماشاخانه ایرانشهر برایمان بسیار باشکوه و غرورانگیز بود؛ اینکه وقتی به‌درستی مسائل جامعه را در تئاتر تحلیل می‌کنیم، مردم با آن همسو می‌شوند و این برخلاف آن فرافکنی‌اي است که در تئاتر این روزها دیده می‌شود و بسیاری به دنبال این هستند که رئالیسم را به‌کل کنار بگذارند و بر سر سفره نوعی مدرنیته دروغ بنشینند و زانو بزنند و این به مرور تئاتر ما را زخمی می‌کند و من از نسل جوان می‌خواهم که از رئالیسم دور نشوند و با این تفکر غلط حاکم بر تئاتر این روزها خودشان را فریب ندهند. درحالی‌که می‌شود با تئاتر رئالیسم با مسائل عمده و قابل لمس جامعه مواجه شد و در آن از فقر و بی‌کاری گفت و از همین فرهنگی که در حال مخدوش‌شدن است. ما وظیفه داریم به اینها بپردازیم و نمی‌گویم شعار بدهیم، بلکه با نگاه تحلیلی و کالبدشکافی درست این موضوعات را در تئاتر مطرح کنیم.
ما باید به این آگاهی‌های تاریخی بپردازیم و باید نسل جوان به این‌سو کشیده شوند. متأسفانه دانشگاه‌ها و سیاست‌های کلان فرهنگی این موارد را کاملا رها کرده و به آن نمی‌اندیشند و اینها به ما لطمه وارد می‌کند.
‌آیا دولت یازدهم توانسته خواسته‌های شما را برآورده کند؟
آقایان شفیعی (مدیر مرکز هنرهای نمایشی) و مرادخانی (معاونت هنری وزارت فرهنگ) به ما کمک کردند و ما مثل این دو عزیز از وزیر ارشاد دعوت کردیم که به دیدن کارمان تشریف بیاورند که مثل دیگر وزرا نیامدند. من بهزاد فراهانی که کارمند ٥٥ساله تلویزیون هستم، از سوی تلویزیون هم تحویل گرفته نشدم… من هم یک اقلیت غریب هستم و هیچ‌کس لطفی به ما نمی‌کند.
‌انتظارتان از دولت دوازدهم چیست؟
من انتظار فردی ندارم، بلکه دارم به یک سازمان مستقل تئاتری فکر می‌کنم؛ چنانچه سازمانی ورزش را غنی کرد و راه‌اندازی سازمان سینمایی در رشدش مؤثر بود و آن را به جای بهتری رسانید. بارها سازمان تئاتر را مطرح کرده‌ایم، اما کسی گوش نمی‌دهد. به ظاهر می‌گویند که کار را می‌خواهند به ما واگذار کنند، اما کلک‌های مافیایی می‌زنند و دیگر هیچ خبری نیست و باز همان مدیران ادواری و اقماری سر کار می‌آیند و باز همان رفتارها در ممیزی و دیگر چیزها تکرار می‌شود. دارند شیره سرمان می‌مالند و این در حالی است که باید به همه‌چیز عمل شود و بدانند که تئاتر یک پدیده برقرار و بر مدار است که خودش می‌تواند خودش را اداره کند و باید بودجه‌ای بدهند که تئاتر اقتدار خودش را حفظ کند. و متأسفانه آقایان تفکر این‌چنینی ندارند. آنها فقط به میزشان و مدیران دوروبرشان فکر می‌کنند. ما قرار بود که در نشستی به وزیر محترم جدید نیز آنچه باید را بگوییم و آنها هم باید به حرف ما گوش می‌کردند و مثل همیشه حرف‌ها گفته می‌شود و دیگر گوشی هم بدهکار نیست. باز همان قول‌وقرارها و باز همان‌ آش و همان کاسه است؛ و هیچ اتفاقی نمی‌افتد.
‌بااین‌حساب می‌شود به رشد فرهنگی امیدوار بود؟
رشد فرهنگی تفکر پویا می‌خواهد و باید همه‌چیز ریشه در داستان تاریخی مردم داشته باشد که نه‌خیز این‌طوری نمی‌شود و این راه به ترکستان می‌رود.
‌چه حرفی برای مخاطبان مطرب در پردیس تهران دارید؟
من تئاترم را به خاوران می‌آورم و از همه دعوت می‌کنم که به دیدن این نمایش بیایند. به نمایندگان مجلس که ما به آنها رأی داده‌ایم می‌گویم که سری هم به تئاتر ما بزنند و از اعضای شورای شهر می‌خواهم به دیدن این تئاتر بیایند، هرچند جناب مسجدجامعی آمدند و منت بر ما گذاشتند. قول می‌دهم که اگر این دوستان بیایند، حتما میهمان گروه خواهند بود. بیایند و از نزدیک ببینند که تئاتر ابزاری تمدن‌ساز و فرهنگ‌ساز و بسیار مقدس و مؤثر است و تأثیرات روان‌شناختی اجتماعی بسیار بالایی دارد.

 




بهزاد فراهانی: در آغاز کاندیداتوری آقای روحانی از طرف خانه تئاتر اعلام کردیم که نیاز به سازمان تئاتر داریم اما کمکی به تئاتر نرساندند/معاون جنتی نگذاشت ایشان را ببینیم و الان هم وزیر جدید نمی‌خواهد ما را ببیند/کار به جایی رسیده که در تالار وحدت رنو و جاروبرقی می‌آورند/درام‌نویسان ما افتاده‌اند به کپی‌برداری!/نه در برگزاری فستیوال‌ها سراغمان می‌آیند و نه برای داوری فجر!!!

سینماورزان/رضا آشفته: بهزاد فراهانی از کهنه‌کارهای تئاتری است و بیش از چهار دهه بازی، کارگردانی و درام‌نویسی‌اش مثال‌زدنی است.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “شرق” او از فعالان خانه تئاتر است و برای این روزهای تئاتر ایران چشم‌انداز روشنی نمی‌بیند. پای گفت‌وگویش نشسته‌ایم تا بدانیم از چه دارد می‌گوید!

‌آیا امسال تئاتری را به صحنه خواهید آورد؟
دارم متنی را تا یک‌ماه دیگر کامل می‌کنم که اردیبهشت و خرداد ٩٦ در تالار سمندریان ایرانشهر کار کنم. فعلا نامی ندارد.
‌از بازی بگویید؟
فعلا دارم فیلمی را برای نعمت‌الله بازی می‌کنم و یک فیلم هم برای جعفری‌جوزانی دارم و همچنین یک کاری برای سینما تدارک می‌بینم که فعلا درباره‌اش نمی‌خواهم افشاگری کنم.
‌شما یک دهه قبل در نمایش موسیو ابراهیم و گل‌های قرآن، به قلم امانوئل اشمیت و کار علیرضا کوشک‌جلالی بازی کردید که به نظر یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌هایتان در تئاتر بوده است، چرا در اجرای فعلی‌اش حضور ندارید؟
شما لطف دارید… بله آقای کوشک‌جلالی دعوت هم کرد، اما مشکلاتی پیش آمد که نشد ادامه بدهیم.
‌این روزها تئاتر هم می‌بینید؟
بله، نمی‌شود تئاتر ندید. اکثر کارها را می‌بینم.
‌کار خوب دیده‌اید؟
کار خوب؟ مگر شما کار خوب هم می‌بینید؟
‌بالاخره هرازگاهی پیش می‌آید، برای شما پیش نیامده؟
چرا… در اداره تئاتر یک نمایش دیدم که براساس شعر فروغ بود به نظر جالب بود.
‌علی‌کوچیکه، کار حسین فرخی، بیشتر درباره‌اش می‌گویید؟
علی‌کوچیکه کار قشنگی بود چون براساس مؤلفه‌های تئاتر ملی شکل گرفته است و دلیل جذابیتش این است که تئاتر ما دارد به دلیل مدیریت اشتباهش از وجاهت خودش دور می‌شود و زمانی که ما اعلام کردیم تئاتر را باید شورایی اداره کرد، می‌فهمیدیم که چه چیزهایی تئاتر ما را تهدید می‌کند و امروز تئاتر ملی منکوب شده و درام‌نویسان خوبمان نیز مهجور مانده‌اند. متأسفانه اینها تشویق هم نمی‌شوند. بنابراین علی‌کوچیکه یادآور ادبیات میهنی ماست و اگر ما از این کانال‌ها وارد تئاتر بشویم، داشته‌های خوبی خواهیم داشت. من چندان دل‌خوشی از تئاتر آبستره، مدرنیسم، پست‌مدرنیسم، موسیقی- تئاتر و مانند اینها ندارم. تئاتر خصوصی هم اصل و اساسش گیشه است و این هم حال تئاتر را بد می‌کند. انگار دوباره داریم به دوران پس از ٢٨ مرداد سال ٣٢ برمی‌گردیم که دیگر تئاتری نبود. این مرز تاریخ تئاتر ایران است که پیش از این موعد، استاد نوشین، استاد حالتی، استاد جعفری و بسیاری از بزرگان در لاله‌زار تئاتر کار می‌کردند و از این موعد به‌بعد اتفاقات دیگری افتاد که بیشتر کاسب‌کارانه بود و گیشه برایشان محور بود. برای همین بارها گفته بودیم دلیل این نگاه کاسب‌کاری هم در روزگار ما به مدیریت کلانی برمی‌گردد که نمی‌تواند در برابرش مقاومت کند.
‌چه راه‌حلی برای این مسئله ارائه کرده‌اید؟
ما در آغاز کاندیداتوری آقای روحانی از طرف خانه تئاتر اعلام کردیم که نیاز به سازمان تئاتر داریم و همه اصولش را به صورت ریز برشمردیم و متأسفانه این نگاه ما را ندیدند حتي آمدند همان قرارداد تیپ را هم از بین بردند و دیگر هم کمک و یاری‌ای به تئاتر نرساندند و بعد هم نگاه کاسب‌کارانه بر تئاتر حاکم شد و اینکه همه دکان باز کنند، باب شد. می‌بینید که در تالار وحدت، رنو و جاروبرقی می‌آورند و از این هم بدتر خواهد شد. اینها باعث شده که تئاتر مضمحل شود و دیگر جایی برای تئاتر نوشین و مانند این بزرگان وجود نداشته باشد و شاید هم دوباره آتراکسیون بیاید و از این هم تیره‌تر شود.
‌دولت بی‌توجه است، هنرمندان چه می‌توانند بکنند؟
ما نیاز به سازمان مستقل تئاتر داریم که در آن مدیران از گوهرهای عاشقانه تئاتر و با درک و درایت خاص انتخاب شوند. ما هنوز هم داریم مقاومت می‌کنیم که ژرفای تئاتر را دریابند و زورمان را می‌زنیم که این حق تئاتری‌هاست و هدفمان این است که دولت کنار بکشد. تابه‌حال هم گفته که کنار می‌کشد، اما خلاف گفته چون کنار نمی‌کشد. دولت باید خط‌قرمزهایش را مشخص و مدلل کند و افرادی با سلیقه‌های شخصی را برای سانسور گزینش نکند، بلکه طوری رفتار شود که بگذارند ادبیات نمایشی ما رشد کند و هژمونی قوی خودش را داشته باشد. درحال‌حاضر این دور از ماست و مثل یک آرزو می‌ماند. فعلا دخالت دولت در تئاتر باعث شده که حالت د‌ولت‌فرموده وضع شود و این نگاه از بالا به هنر باعث ایجاد هنر دیکته‌شده خواهد شد که با هنر مؤلف و خلاقه میانه‌ای ندارند.
‌آیا با این تعابیر تلخ می‌شود چشم‌انداز روشنی را متصور شد؟
نه، نیست. با این نگاه آقایان دولتمرد متأسفانه هیچ چشم‌اندازی نیست. نسل جوان به میدان آمده و سمت‌وسوی درست‌و‌حسابی تئاتر ملی دارد درب‌وداغان می‌شود. به‌هر‌حال ارج و قربی نیست و درام نویسان خوبمان نیز خوشه‌چین خرمن ادبیات کشورهای دیگر شده‌اند و اقتباس و کپی‌برداری می‌کنند که این بد است.
‌بنابراین با اقتباس و اجرای متون بیگانه مخالف هستید؟
مخالف نیستم. وقتی همه‌چیز تئاترمان این می‌شود و تئاتر خودمان از بین می‌رود، این برایم دردناک است. شما ببینید زمانی بهرام بیضایی به‌عنوان رئیس دپارتمان دانشکده تئاتر بوده و کسانی چون دکتر پرویز ممنون و آدم‌هایی از این دست در آنجا درس داده‌اند و حالا اینها نیستند و دپارتمان به کسانی سپرده می‌شود که خیلی راه جلو پایشان است که بسیار بدانند و مردم‌شناس شوند که بتوانند در مدیریت آن وارد شوند. در یک نگاه ساده، روزگاری چهره‌هایی چون دکتر محجوب، دکتر آریان‌پور، دکتر جواد مشکوت، دکتر فروغ، حمید سمندریان و داوود رشیدی تدریس می‌کردند و این هژمونی قوی بر آموزش تئاتر حاکم بود و الان ببینید چگونه دانشکده‌های تئاتر اداره می‌شوند.
‌اینهایی که می‌گویید بسیار تلخ است.
برای اینکه گوش نمی‌کنند؛ ما بارها به آقای علی جنتی دوست خوبمان گفتیم و درخواست کردیم که ما هیأت‌مدیره خانه تئاتر می‌خواهیم شما را ببینیم؛ اما معاونت ایشان نگذاشت این اتفاق بیفتد و الان هم آقای وزیر جدید نمی‌خواهند ما را ببینند. یکی از ارکان وزارت فرهنگ و ارشاد، تئاتر و هنر نمایش است. ما در حدود ٥٦٥ انجمن هنر نمایش در سراسر کشور داریم و اگر در هر شهر هم به‌طور متوسط ١٠ گروه فعال باشند این آمار سر به ثریا می‌برد؛ بنابراین باید صدای ما را بشنوند که بتوانند بهتر مدیریت کنند و نمی‌دانیم چرا از ما دعوت نمی‌شود که دست‌کم خوشامد بگوییم و درباره این مشکلات حرف بزنیم.
‌نمی‌شود اقدامی دیگر انجام داد؟
ما به مجلس محترم صد بار گفته‌ایم ‌ای دوستان محترم وکیل مردم، شما تئاتر را نمی‌شناسید و نمی‌بینید و بارها از آنها خواستیم با خانواده به دیدن تئاتر بیایند؛ متأسفانه آنهایی که به تئاتر آمده‌اند به انگشتان یک دست هم نمی‌رسند، برای همین بودجه تئاتر تهران می‌شود سه میلیارد و بودجه کل شهرستان‌ها می‌شود، سه میلیارد. درصورتی‌که تئاتر مانند نسیم خوش فرهنگی است و همه می‌توانند از آن لذت ببرند و در دهات و شهرستان‌ها و در کارخانه‌ها و مدارس و دانشگاه‌ها و هر جایی می‌شود از آن به‌درستی بهره برد که ابزار روان‌شناسی و فرهنگ و تمدن‌ساز است. این نیامدن اهل مجلس به تئاتر و بی‌توجهی به فرهنگ دردناک است؛ برای همین معیار تئاتر این روزها شده است گیشه و اگر تماشاگر به دیدن کاری نیاید و کمتر بیاید، تئاتر را از صحنه برمی‌دارند. با این کمبودهای سخت‌افزاری و نرم‌افزاری و نداشتن خیاط‌خانه، مرکز دوخت لباس و کلاه، نداشتن آهنگری و نجاری و ازدست‌رفتن آرشیو لباس و نبودن مرکزی برای تمرین، تئاتر آشفته‌تر از آشفته می‌شود.
نقش خانه تئاتر در این اوضاع چیست؟
خانه تئاتر هنوز نوپا بود و تشکیلات صنفی آن آسيب‌پذير است؛ با آنکه ١٧ سال است ٤٠، ٥٠ نفری کمک کرده‌ایم که برقرار بماند اما جز اینکه بخواهند حرکت‌های بازدارنده انجام دهند و نهادهای مشابه راه‌اندازی کنند، دیگر هیچ حمایت و خبری نیست. نه در برگزاری فستیوال‌ها سراغمان می‌آیند و نه برای داوری فجر و نه برای انتخاب آثار از اروپا یادی از ما می‌کنند. پیرمردی ز نزع می‌نالید/ پیرزن صندلش همي مالید.

 




بهزاد فراهانی، گلشیفته را با “گرتا گاربو” قیاس کرد+فیلم/گلشیفته پدر را “درختی با ریشه های سترگ” دانست

سینماروزان: بهزاد فراهانی بازیگر و کارگردان ایرانی به تازگی در گفتگویی تصویری با محدثه محمدزاده در سایت “روزگاران” دخترش گلشیفته را با “گرتا گاربو” هنرپیشه سوئدی دهه های 20 و 30 و نامزد سه اسکار مقایسه کرد.

به گزارش سینماروزان فراهانی گفت: اخیرا از تئاتر دختر کوچکم گلشیفته دیدن کردم و آنها که این تئاتر را دیدند اذعان دارند یک “گرتا گاربو” در حال خلق است.

وی ادامه داد: اقتدار این جوان ایرانی و این اعجوبه بازیگری به قدری است که قابل توصیف نیست. گلشیفته به زبان فرانسه دو ساعت روی صحنه با مونولوگهای آن چنانی ایفای نقش کرد.

بهزاد فراهانی با اشاره به انتقادات وارده به گلشیفته گفت: به رکیک گویی و چرت و پرت گویی های فضای مجازی توجهی ندارم تا جایی که به جای من اعلامیه صادر می کنند.

برای دیدن گفته های فراهانی اینجا را ببینید.

واکنش گلشیفته به اظهارات پدر

این اظهارنظر با واکنش گلشیفته مواجه شد که خطاب به پدر نوشت: پدرِ نازنينم. بزرگ مرد تئاترِ ايران زمين تو كوهى كه با وجودِ تيشه هاى سخت و طاقت فرساى روزگار هرگز تكانى نخورد. محكم و استوار ايستاده اى. از بدوِ تولدت تا به امروز به خلق خدمت كردى و براى “مردم” كار كردى و دويدى. من سختكوشى، پويايى، و كم نياوردن را از تو آموختم؛ كه حتى از سكته اى مهيب كه وجودِ من و خانواده را به لرزه در آورد به سلامتى بيرون آمدى و همچنان به قولِ خودت خدمتگزار مردمِ سرزمينمان هستى و ازاين بابت سر بلند و مفتخر.

گلشیفته ادامه داد: چه بركتى بيشتر از بزرگ شدن در آغوشِ گرم و پر مهر وغنىِ تو، مملو از شعر و آواز و قصه و هنر. من برگى هستم كوچك، نشسته بر درختى تنومند، با ريشه هاى سترگ و قامتى بلند. تو سرچشمه وجود من هستى. پدرم، پدرِ نازنينم، بابا جون…سايه عظيمت باشه بالاى سرِ من تا هستم و نفس ميكشم.




چرا فردین “مالک اشتر” نشد؟ خودش نخواست یا نگذاشتند؟

سینماروزان: محمدعلی فردین بازیگر محبوب سینما از جمله بازیگرانی بود که بعد از انقلاب ممنوع الفعالیت شد.

به گزارش سینماروزان در برهه های زمانی مختلف کارگردانان مختلفی به دنبال فراهم آوردن شرایط بازگشت به سینمای او بودند اما هیچ کدام نتوانستند مجوز این کار را بگیرند.

فاطمه پاقلعه نژاد روزنامه نگار “تماشاگران امروز” به تازگی گزارشی را ارائه داده درباره چرایی عدم ایفای نقش مالک اشتر سریال “امام علی(ع)” توسط فردین.

در این باره بهزاد فراهانی گفته است که فردین خودش بازی در این نقش را قبول نکرده اما تهیه کننده “امام علی(ع)” نداشتن مجوز کار را دلیل این امر اعلام کرده است.

روایت اول: خودش نخواست
فراهانی گفته است: من با داوود میرباقری نزد فردین رفتیم تا نقش مالک اشتر را بازی کنند اما ایشان نپذیرفت و گفت من هنرپیشه ای هستم که مردم مرا با این عصا و رقص دوست دارند، شما از من می خواهید مالک اشتر شوم که شمایلی از امام علی(ع) است؟ با این کار من همان فردین سابق را هم خراب می کنم. این درست همان جوابی است که آذر شیوا داد.

روایت دوم: نگذاشتند
اما محمد بیک زاده تهیه کننده امام علی(ع) در این باره گفته است: برای این سراغ فردین رفتیم که چهره خیلی زیبایی داشتند و در اجتماع به فتوت و جوانمردی شهره بودند…من بسیار مایل بودم فردین وارد کار شود و اتفاقا فردین هم پذیرفت و حتی این جمله را گفتند که مثل اینکه خدا می خواهد مرا عاقبت به خیر کند ولی در آن زمان ارشاد به ایشان مجوز فعالیت نداد.
این تهیه کننده ادامه داده است: ما در آن زمان مجوز کار خیلی ها را گرفتیم؛ مجوز فخری خوروش را گرفتیم و برای کار دیگری هم برای داود رشیدی مجوز گرفتیم اما هم ارشاد و هم تلویزیون با فعالیت فردین مخالف بودند.

خواهر فردین چه می گوید؟
جمیله فردین خواهر فردین درباره دو روایت از حضور فردین در نقش مالک بیان داشته است: فکر کنم جملات بهزاد فراهانی صحیح تر باشد؛ البته این جملات هم صددرصد نیست ولی آنچه من می دانم و شاهدش بودم همیشه مخالف حضور فردین بودند.

وی افزوده است: فردین را مکتوب ممنوع الکار نکرده بودند اما او هم ممنوع الکار بود هم ممنوع التصویر هم ممنوع المعامله و هم ممنوع الخروج و تا مدتی اجازه نمی دادند از کشور خارج شود.




آیا این روانشناس همسر دوم گلشیفته فراهانی است؟+عکس

سینماژورنال: در حالی که حدودا یک سال قبل از یک هنرمند تئاتر خیابانی به عنوان همسر تازه گلشیفته فراهانی نام برده شده بود(اینجا را بخوانید) به تازگی تصویری از گلشیفته در کنار یک روانشناس استرالیایی به نام “کریستوس دورژ” در صفحه اجتماعی او منتشر شده و همین باعث شده برخی رسانه های اجتماعی از وی به عنوان همسر تازه گلشیفته نام ببرند.

به گزارش سینماژورنال عکس صفحه اجتماعی گلشیفته مربوط به حضور این دو در مهمانی افتتاحیه اپرای ملی پاریس بوده است.

عکس حاشیه برانگیز صفحه اجتماعی گلشیفته فراهانی
عکس حاشیه برانگیز صفحه اجتماعی گلشیفته فراهانی



بهرام بیضایی به بهزاد فراهانی گفت⇐هیچ جای{ایران} نگذاشتند اسم پسرم را در دبیرستان بنویسم!!!

سینماژورنال: 30 شهریورماه امسال که بیاید دقیقا 6 سال از مهاجرت بهرام بیضایی و اقامتش در ایالات متحده برای تدریس در دانشگاه استنفورد می کذرد.

به گزارش سینماژورنال در این مدت و بخصوص بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم کم نبودند مدیران سینمایی که ادعا کردند بیضایی می تواند به ایران برگردد و کار کند با این حال بیضایی نه برای کار کردن بلکه حتی برای سر زدن به بستگان هم به وطن بازنگشت.

بهزاد فراهانی از رفقای بیضایی که همچنان خود را شاگرد وی می داند اخیرا در گفتگو با “تماشاگران امروز” به ذکر دیدارش با بیضایی در آمریکا و شرح احوال او پرداخته است.

چه کسی نگذاشت اسم فرزندش را در دبیرستان بنویسد؟

فراهانی با اشاره به درددل با بیضایی بیان داشت: با بیضایی فقط درباره ایران حرف زدیم. می گوید هیچ جا نگذاشتند اسم پسرم را در دبیرستان بنویسم. آوردمش اینجا تا بچه ام درس بخواند. پسرش یکی از نوابغ خوب نسل جوان است و اسمش نیاسان است. مثل پدربزرگش؛ پدر بیضایی شاعری بود به نام ذکایی.

بیضایی در حال تدوین علمیت تخته حوضی است

فراهانی که در “سگ کشی” بیضایی نقش صاحب یک نمایشگاه اتومبیل به نام “خاوری” را بازی کرده بود با اشاره به تلاشهای بیضایی در آکادمیک کردن دانش نمایش تخته حوضی گفت: ما قوانین علمی و مدونی از تئاتر تخت حوضی نداریم…بهرام بیضایی نمایشی نوشته است نردیک به 9 ساعت و خرده ای؛ “طرب نامه” است که به دو بخش تقسیمش کرده. یک بخش که حدود 4 ساعت است و اجرا شده و از آن فیلم گرفته. بخش دیگرش را با 70 بازیگر در حال تمرین است. این بازیگران اکثرا از 300 کیلومتری سانفرانسیکو به آنجا می آیند و تمرین می کنند. همه شان هم ایرانی هستند.

این بازیگر ادامه داد: خیلی از بازیگران نمایش هنرمندند و خیلی هم هم هنرمند نیستند. بیضایی الان در حال تدوین این کار است یعنی دارد علمیت هنر تئاتر تخت حوضی را تثبیت می کند و ضبط می کند برای نسلی که در آینده این کشور می خواهند کار کنند.

#بهرامبیضایی#نیاسانبیضایی#چریکهتارا#افرا#بهزادفراهانی#مژدهشمسایی#سگکشی#

بهرام بیضایی در کنار نیاسان فرزندش
بهرام بیضایی در کنار نیاسان فرزندش



موزیکال مفرح ” دزد و پری ” فروش نیم میلیارد را رد کرد

 سینماژورنال: کمدی موزیکال شاد “دزد و پری” که علاوه بر تهران در شهرستانها هم روی پرده است، چندی است که رقم نیم میلیارد فروش را رد کرده است.

به گزارش سینماژورنال این فیلم که درونمایه ای مفرح دارد علیرغم اکران در گروه آزاد، رقم فروش نیم میلیارد را رد کرده است و به نظر می رسد ظرف روزهای آینده میلیاردی شود.

موزیکال “دزد و پری” را حسین قناعت به تهیه کنندگی بهروز مفید، کارگردانی کرده و بهزاد فراهانی، بهنوش بختياری، رامين ناصرنصير، رابعه سکویی و نادر سليمانی از جمله بازیگران فیلم هستند.

“دزد و پری” که فضایی مفرح، موزیکال و مطلوب خانواده ها دارد، ماجرای یک نظامی بازنشسته را روایت می کند که مجبور میشود به مدت ۲۴ ساعت مدیریت مهدکودک دخترش را انجام دهد و در همین ۲۴ ساعت است که ماجراهای عجیب و غریبی برای وی و کودکان حاضر در مهدکودک روی می دهد…

شرکت پخش رسانه فیلمسازان به مدیریت حبیب اسماعیلی پخش “دزد و پری” را که بهترین فیلم از نگاه مخاطبان جشنواره بیست و هشتم فیلم کودک بوده را برعهده داشته است.




دیدار بهنوش بختیاری و همکاران با مخاطبان “دزد و پری” در پردیس ملت

سینماژورنال: موزیکال خانوادگی “دزد و پری” ساخته حسین قناعت در حالی وارد چهارمین هفته نمایش خود شده که تا اینجا رقم فروش 400 میلیون را رد کرده است.

به گزارش سینماژورنال فضای مفرح این فیلم در کنار زمینه های کودکانه آن سبب ساز آن شده است که هم خانواده ها و هم کودکان از آن استقبال کنند.

در تازه ترین اکران مردمی “دزد و پری” بهنوش بختیاری و بهزاد فراهانی در کنار برخی دیگر از بازیگران و عوامل فیلم دوشنبه 25 مردادماه به پردیس ملت می روند.

در این اکران مردمی این بازیگران علاوه بر گپ و گفت با مخاطبان “دزد و پری” در کنار آنها به تماشای فیلم خواهند پرداخت.

اكران مردمي “دزد و پري” با حضور بازيگران و عوامل فيلم دوشنبه ٩٥/٥/٢٥ ساعت ٢٠:٣٠ در پرديس سينمايي ملت برگزار می شود.

بهزاد فراهانی، بهنوش بختياری، رامين ناصرنصير و نادر سليمانی از جمله بازیگران “دزد و پری” هستند و فیلم ماجرای یک نظامی بازنشسته را روایت می کند که مجبور میشود به مدت ۲۴ ساعت مدیریت مهدکودک دخترش را انجام دهد و در همین ۲۴ ساعت است که ماجراهای عجیب و غریبی برای وی و کودکان حاضر در مهدکودک روی می‌دهد…

شرکت پخش رسانه فیلمسازان به مدیریت حبیب اسماعیلی پخش “دزد و پری” را که بهترین فیلم از نگاه مخاطبان جشنواره بیست و هشتم فیلم کودک بوده، برعهده دارد.




اولین موزیکال خانوادگی سال، هفته آینده روی پرده می‌رود+عکس

سینماژورنال: در حالی که در سالهای اخیر آثار موزیکال سهم چندانی از گیشه سینماها نداشته اند یک موزیکال خانوادگی مفرح به نام  “دزد و پری” در آستانه اکران قرار گرفت.

به گزارش سینماژورنال “دزد و پری” را حسین قناعت به تهیه کنندگی بهروز مفید، کارگردانی کرده و بهزاد فراهانی، بهنوش بختياری، رامين ناصرنصير و نادر سليمانی از جمله بازیگران فیلم هستند.

اکران از 30 تیرماه

قرارداد اکران “دزد و پری” در شورای صنفی نمایش ثبت شده و این فیلم از چهارشنبه آینده 30 تیرماه روی پرده خواهد رفت.

“دزد و پری” که درونمایه ای شاد و مفرح دارد ماجرای یک نظامی بازنشسته را روایت می کند که مجبور میشود به مدت 24 ساعت مدیریت مهدکودک دخترش را انجام دهد و در همین 24 ساعت است که ماجراهای عجیب و غریبی برای وی و کودکان حاضر در مهدکودک روی می دهد…

شرکت پخش رسانه فیلمسازان به مدیریت حبیب اسماعیلی پخش “دزد و پری” را که بهترین فیلم از نگاه مخاطبان جشنواره بیست و هشتم فیلم کودک بوده، برعهده دارد.

تصویری از پشت صحنه "دزد و پری"
تصویری از پشت صحنه “دزد و پری”




آخرين مواضع بهزاد فراهاني و علي مطهري درباره “گلشيفته”+عکس

سینماژورنال: حدودا هشت سال بعد از مهاجرت گلشیفته فراهانی از ایران همچنان گاه و بیگاه صحبت درباره این بازیگر است که در کانون توجه قرار می گیرد.

به گزارش سینماژورنال تازه ترین اظهارنظرات درباره گلشیفته هم از جانب علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی و همچنین از سوی پدرش بهزاد فراهانی صورت گرفته است.

علی مطهری: اگر گلشیفته توبه کند می تواند برگردد

در جریان مناظره ای با موضوع «حدود آزادی بیان و اندیشه در انقلاب اسلامی» که با حضور علی مطهری و یک کارشناس امور استراتژیک، برگزار شد علی مطهری به صراحت از این گفت که اگر گلشیفته فراهانی توبه کند می‌تواند برگردد.

به گزارش سینماژورنال علی مطهری نایب‌رئیس دوم مجلس شورای اسلامی و محمدحسن قدیری ابیانه کارشناس عالی امور استراتژیک و سفیر سابق ایران در مکزیک به همت مجمع فرهنگی تحقیقاتی بینش مطهر اصفهان در سالن اجتماعات مرکز اهل‌بیت مناظره ای برگزار کردند.

در بخشی از این مناظره بحث به مینو خالقی کاندیدای انتخابات مجلس یازدهم از حوزه انتخابیه اصفهان رسید؛ کاندیدایی که بعد از به دست آوردن حد نصاب آرا برای ورود به مجلس، آرایش از سوی شورای نگهبان ابطال شد و این امر با مخالفتهایی از سوی علی مطهری روبرو شد.

در این بخش از مناظره مطهری همچنان موضع حمایتی قبلی خود نسبت به خالقی را در پیش گرفته تا جایی که قدیریان طرف مناظره وی به ناگاه ماجرای خالقی را به ماجرای گلشیفته ربط داد و از علی مطهری پرسید: بلانسبت خانم خالقی اگر گلشیفته فراهانی نیز توبه کند شما به او نیز رأی می‌دهید؟

مطهری در پاسخ قدیری ابیانه گفت: اگر حتی خانم گلشیفته فراهانی هم توبه کند هیچ اشکالی ندارد و می‌تواند برگردد به دامان اسلام البته این را باید از فقها سؤال کنیم ولی فکر می‌کنم هر گناهی قابل توبه کردن است.

قدیری ابیانه در جواب مطهری اظهار داشت: بله، توبه خانم گلشیفته فراهانی را می‌پذیرم می‌گویم برگرد، ولی در حکومت نمی‌توانی باشی، نماینده مجلس نمی‌توانی باشی، می‌گوییم همه در برابر قانون برابرند در اجرای قانون که برابر نیستند کسی با چنین سابقه‌ای قاضی نمی‌تواند باشد ولی اگر در برابر قاضی قرار گرفت قاضی نباید بین او و حاکم فرقی بگذارد.

بهزاد فراهانی: درود می فرستم…

به گزارش سینماژورنال از طرف دیگر بهزاد فراهانی پدر گلشیفته فراهانی نیز به تازگی حضور فرزندش در نقش اول فیلم “پترسون” ساخته “جیم جارموش” را باعث افتخار دانست.

وی گفت: همین که یک آرتیست زن در کنار جیم جارموش بایستد بزرگترین افتخار است به شرط اینکه درک شود و فهمیده شود. اگر بعضی ها نخواهند این را بفهمند و هوش شان را به روی ارزشهای والای هنرمندان ما باز نکنند آن به خودشان مربوط است.

وی ادامه داد: احساس می کنم افتخار والایی است بازی کردن در نقش اول فیلم جیم جارموش. درود می فرستم به گلشیفته که برای جامعه هنری ما یک ارزش بسیار بسیار والا را به دست آورد.

ارتباط یک شاعر و یک راننده

به گزارش سینماژورنال “پترسون” یک کمدی-درام است که داستان یک راننده اتوبوس به نام “پترسون” در نیوجرسی را روایت می کند و ارتباطی که میان وی و یک شاعر به نام “لورا” با بازی گلشیفته فراهانی پدید می آید را مصور می کند.

بازیگر نقش مقابل گلشیفته در این فیلم “آدام درایور” است، بازیگری که بعد از حدود دو سال خدمت سربازی در نیروی دریایی ایالات متحده به سراغ تحصیل در نمایش رفت و به دنبال آن نیز به تئاتر برادوی روی آورده و پس از آن نیز جذب سینما و تلویزیون شد.

گلشیفته فراهانی به جز “پترسون”، درام “آلتامیرا” محصول اسپانیا، فرانسه و انگلیس و کمدی “بدبیاریهای سوفی” را هم آماده اکران دارد ضمن اینکه این بازیگر زن دو فیلم “آواز عقربها” محصول سوییس و فرانسه و “دزدان دریایی کارائیب: مردان مرده داستان نمی گویند” محصول آمریکا را هم در مراحل فنی پس از تولید دارد.

گلشیفته فراهانی پترسون
گلشیفته فراهانی و آدام درایور در نمایی از ” پترسون”



بهزاد فراهانی خطاب به رییس جمهور: هر کاری که دولت قبل کرد که غلط نبود/یک نظام بیمه‌ای جامع برای هنرمندان راه بیندازید

سینماژورنال: بهزاد فراهانی کارگردان و بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر هرچند در سال 94 یک نمایش به نام “گل و قداره” را روی صحنه برد اما درگیری اش در فعالیتهای صنفی خانه تئاتر سبب ساز این شد که حتی استقبال از این نمایش هم نتواند او را نسبت به دورنمای هنر در سال 94 خوش بین کند.

به گزارش سینماژورنال فراهانی با اشاره به اینکه هنوز اهالی هنر و بخصوص سینما و تئاتر در حل ابتدایی ترین امور صنفی خود ناکام هستند به “نسیم آنلاین” گفت: سال 94 هم در امتداد سال 93 رفتار قابل قبولی را از دولتمردان نسبت به اهالی هنر ندیدیم. متأسفانه دولتمردان ما اهالی هنر را ندیدند و بخصوص در حیطه تئاتر که اوضاع به مراتب بدتر هم بود.

*وزیر ارشاد از توجه به تئاتر گفت اما…
وی ادامه داد: مشکلات بیمه ای هنرمندان سینما و تئاتر همچنان در این سال هم ادامه داشت و احتمالا درسال جدید هم ادامه خواهد داشت.

بهزاد فراهانی با تمرکز بیشتر بر مشکلات حوزه تئاتر بیان کرد: از همه بدتر این بود که قرارداد تیپ را در تئاتر از بین بردند و از آن طرف آیین نامه هایی که برای دستمزدهای عوامل تئاتر بود نیز مورد توجه قرار نگرفت. اما بدترین نقطه ضعف کارنامه فرهنگی دولت یازدهم و به ویژه وزیر ارشاد این بود که آمدند و قانونی را تنظیم کردند که 20 درصد از فروش تئاترهایی که در سالنهای دولتی روی صحنه می رود به حساب دولت واریز شود.

این بازیگر خاطرنشان ساخت: این خیلی بد است که وزیر ارشاد سال 94 را سال تئاتر نامید و از لزوم حمایت از اهالی تئاتر شعارها داد اما به جای کمک بیشتر برای حل مشکلات بر دامنه مشکلات افزوده شد.

*چرا حمایت مستقیم از بیمه هنرمندان را برداشتند؟
بازیگر آثاری چون “ابراهیم خلیل ا..”، “قلبهای ناآرام” و “مظفرنامه” با اشاره به اینکه مشکل بیمه هنرمندان که در دولت قبل و با تخصیص بودجه مستقیم حل شده بود دوباره در سال گذشته عود کرد به نسیم آنلاین گفت: این توقع زیادی نیست که یک بیمه جامع برای بر و بچه های هنرمند ایجاد کنند و همه هنرمندان از سینماگران تا اهالی تئاتر و موسیقی و هنرهای تجسمی را تحت پوشش آن ببرند.

وی ادامه داد: این مشکل در دولت قبل با حمایت مستقیم تا حدود زیادی حل شده بود اما در دو سال اخیر آن حمایت مستقیم را به نام تمرکز بر صندوق کمک به هنرمندان برداشتند و نتیجه اینکه نه تنها بخش عمده خدمات درمانی هنرمندان بر دوش خودشان افتاد بلکه هنرمندانی که می‌خواستند خودشان را بیمه کنند هم گرفتار مشکلات فراوانی شدند.

*هر کاری که دولت قبل کرد که غلط نبود
بهزاد فراهانی درباره دورنمای ذهنی اش از سال جدید گفت: این تصور که هر کاری دولت قبل انجام داده غلط بوده و باید جلویش را گرفت آسیبی است که در این سالها مرتب متوجه اهالی هنر شده است. یک بار برای همیشه بیایند و ببینند کدام اقدام دولت قبل درست بوده و کدام، نادرست. اقدامات درست را افزایش دهند و جلوی اقدامات نادرست را بگیرند.

وی خاطرنشان ساخت: دولت حسن روحانی اگر می خواهد واقعا برای هنرمندان در سال جدید کاری کند طی یک اقدام ضربتی کوتاه مدت مشکل بیمه هنرمندان را رفع کند. به سادگی می توان یک نظام بیمه ای جامع برای تمامی هنرمندان راه انداخت و کاری کرد که اگر هنرمند نان شب ندارد در عوض موقع بیماری بتواند به مدد این بیمه مشکلاتش را کمتر کند.

*امسال هم احتمالا باید برای روی صحنه بردن یک نمایش کلی دردسر بکشم
این کارگردان با اشاره به اینکه در زمینه فعالیتهای حرفه ای هم در سال جدید سعی خواهد کرد باز هم بر مدار قبل حرکت کند بیان داشت: اینکه انتظار داشته باشم امسال مواجه شویم با فضای باز و متفاوت برای کار منطقی نیست. طبیعی است که امسال هم اگر بخواهم نمایشی را روی صحنه ببرم باید کلی دردسر و گرفتاری را تجربه کنم؛ از ممیزی گرفته تا پیدا کردن سالن برای اجرا و تأمین خواسته های مالی عوامل.

*خواسته ام از رییس جمهور
وی ادامه داد: با این حال همواره سعی می کنم با دید باز به آینده نگاه کنم زیرا یأس و نومیدی باعث می شود آدمی نتواند حتی اثرگذاری مقطعی هم داشته باشد. باید به امید زندگی کرد و من نیز امیدوارانه به سال جدید می نگرم و تنها یک خواسته از رییس جمهور و وزیر ارشاد دارم و آن هم اینکه به فکر ایجاد بیمه ای جامع برای هنرمندان باشند.




بهزاد فراهانی: هر بلایی سر من می‌آید، سیاسی است!

سینماژورنال: بهزاد فراهانی بازیگر، نویسنده و کارگردان تئاتر که چندی قبل نمایش “گل و قداره” را در تئاترشهر روی صحنه برد هفت سال قبل درگیر کارگردانی سریالی به نام “حماسه آرد” شد.

به گزارش سینماژورنال فراهانی حدود 250 دقیقه از این سریال 500 دقیقه ای را در لوکیشنهایی اطراف زنجان فیلمبرداری کرد اما در میانه فیلمبرداری به ناگاه کار تعطیل شد و همچنان هم معلق است.

به هنگام تعطیلی کار برخی از رفتارهای گلشیفته دختر این بازیگر در آن سوی آبها به عنوان دلیل تعطیلی این کار نام بردند اما این مسأله هیچ گاه به طور رسمی تأیید نشد.

بهزاد فراهانی در تازه ترین گفتگوی خود که با “فیلم نت” انجام شده در پاسخ به این سوال که شما مشغول تولید سریالی به نام “حماسه آرد” بودید که متوقف شد و دلیل  آن هم رسما اعلام نشد، علت توقف تولید سریال چه بود؟ گفت: دلیلش سیاسی است و هر بلایی سر من می آید فقط دلیلش سیاسی است.

به گزارش سینماژورنال مجموعه تلويزيونی “حماسه آرد” به تهيه‌كنندگی سيدامير سيدزاده برای شبکه اول تولید می شد و از حضور بازيگرانی چون گوهر خيرانديش، اردشير رستمی، بهار نوريان، مهدی ميامی، بهزاد فراهانی و اصغر بيچاره سود می برد.

داستان اين سريال تلويزيونی به دوران رضاخان و اتفاقات سال 1320 و به واقعه حماسه آرد برمی‌‌گشت. قوای رضاخانی به يكی از روستاها حمله می‌كنند، در حالی كه نيروهای بيگانه نيز در كشور بودند و جنگ‌های پيش آمده در آن دوران و قيام‌های مردم است که اتفاقات را پیش می برد…