1

بازیگری که به‌علت دیابت استخوان پایش را از دست داده⇐هیچ مدیری حالم را نپرسید/همه هزینه‌های درمانم را خودم می‌دهم

سینماروزان: ولی‌الله شیراندامی بازیگر پیشکسوت سینما و تئاتر که مدتی است از عوارض بیماری دیابت رنج می برد به انتقاد از بی توجهی نهادهای صنفی سینما و تئاتر و همچنین مدیران فرهنگی نسبت به وضعیت پیشکسوتان پرداخت.

به گزارش سینماروزان شیراندامی که به تازگی تحت عمل جراحی قرار گرفته و در بیمارستان بستری است به “ایسنا” گفت: اگر بقال بودم تا الان صد تا بقال بالای سرم بودند.

این بازیگر سینما و تئاتر که حدود دو سال قبل یکی از انگشتان پایش به دلیل بیماری دیبات قطع شد، درباره‌ حال و احوال این روزهایش بیان کرد:‌ خیلی حالم خوب نیست، چون روز گذشته جراحی داشتم که حتی امکان بیهوش کردن من هم نبود و استخوان شست پایم را از مفصل درآوردند تا زخمی که در اثر دیابت ایجاد شده بود، خوب شود.

او گفت: دو سال تمام اذیت شدم و چند بار به بیمارستان رفتم اما آخر هم نتوانستند کاری کنند. تمام دکترها در این مدت می‌گفتند باید انگشت شستم قطع شود اما دکتر ستایش بهترین جراحی بود که بعد از معاینه گفت، با درآوردن استخوان لای زخم‌ام مشکل حل می‌شود.

شیراندامی که در صدایش ناراحتی ناشی از عوارض بیماری و بی‌معرفتی‌ها محسوس بود، ادامه داد: هر روز خانم پرستاری می‌آید برای پانسمان زخم‌ و کارهایی که باید انجام شود. هزینه‌هایش هم همه با خودم است و در این مدت هیچ هنرمند یا مدیری حتی از موسسه پیشکسوتان احوالی از من نپرسیده است، روزگار همین است دیگر. کسی سراغ ما را نمی‌گیرد.

او گفت: در این مدت تنها کاری که توانستم بکنم چاپ کتابی درباره‌ِ تجزیه و تحلیل نمایشنامه «مرگ پیشه‌ور» یا همان «مرگ فروشنده» آرتور میلر بوده که اردیبهشت‌ماه منتشر شد و اگر بتوانم پس از این دوران در خانه بمانم کتاب جدیدی را شروع خواهم کرد.

شیراندامی البته در بین صحبت‌های خود اشاره‌ای گذرا کرد که برای چاپ همان کتاب هم با مشکلاتی مواجه بوده که به وقتش آن‌ها را مطرح خواهد کرد.




ماجرای متهم شدن رضا کیانیان به اعتیاد در دورانی که خبرنگار بود!

سینماژورنال: رضا کیانیان در کنار آن که بازیگر خوبی است نویسنده خوبی هم هست. سالهاست دلنوشته ها و یادداشتهایش را در رسانه های مختلف خوانده ایم ضمن اینکه گفتگوهایش با چهره هایی نظیر محمدعلی فردین هم به کتبی پرتیراژ بدل شده است.

به گزارش سینماژورنال شاید خیلیها ندانند که ذوق نوشتن کیانیان از سابقه روزنامه نگاری او نشأت گرفته است. سالها پیش از این کیانیان وقتی نوجوان برای روزنامه “اطلاعات” خبرنگاری می کرد.

این هنرمند توانان در یادداشتی زیبا که به مناسبت روز خبرنگار نگاشته است و در “اعتماد” منتشر کرده به ذکر خاطراتی از دوران خبرنگاری پرداخته است و از جمله خاطره ای از عکس خبرنگاریش که باعث شده بود برخی گمان کنند او اعتیاد دارد!

سینماژورنال متن کامل یادداشت کیانیان را ارائه می دهد:

من هم يك خبرنگارم

وقتي ١٥ساله بودم خبرنگار روزنامه اطلاعات شعبه خراسان شدم. بعد از مدت كوتاهي قرار شد عكسم در روزنامه، صفحه مخصوص خراسان چاپ شود. رفتم استوديو موگه پيش مصطفي. گفتم يك عكس هنري از من بگير! آن روزها تازه مد شده بود (حداقل در مشهد) براي پرتره يك طرف صورت را تاريك‌تر مي‌كردند.

رضا هروييني شده، چون لب‌هاش سياهه

اين عكس را به دفتر روزنامه دادم و چند روز بعد، يك خبر كوتاه چندخطي، وسط يكي از ستون‌ها چاپ شد، با همان عكس و زير آن نوشتند: «رضا كيانيان هنرمند جواني از مشهد». به زحمت كسي مي‌توانست آن عكس و خبر را ببيند. اما خودم به راحتي آن را ديده بودم و چند نسخه از روزنامه را هم از دفتر برداشته بودم كه به همه نشان بدهم. به ثبت رسيده بودم. اما خوشحالي من به زودي تبديل به خجالت شد، چون پيرمردهاي مسجد محل كه من هم عضو ثابت آنجا بودم، عكس را ديده و گفته بودند: «رضا هروييني شده، چون لب‌هاش سياهه، صورتش هم سياهه».

تمام نسخه های روزنامه را جمع کردم

حالا من جلوي چشم‌شان بودم كه نه لب‌هام و نه صورتم، هيچ كدام سياه نبود، اما به آن عكس استناد مي‌كردند و خودم را باور نمي‌كردند. چاره‌اي نداشتم، فقط سعي كردم تمام نسخه‌هاي روزنامه- حداقل اونايي كه تو محل‌مان پخش شده بود- را جمع كنم تا به مدرسه و به دست مدير و ناظم‌مان نرسد… !

هنوز انجمن صنفي روزنامه‌نگاران باز نشده

الان ٦٥ساله شدم و هنوز هم خودم را جزو روزنامه‌نگاران مي‌دانم؛ گاهي مطلبي، مقاله‌اي و… مي‌نويسم و گاهي هم با اين و آن مصاحبه مي‌كنم و اينجا و آنجا چاپ مي‌كنم. خب، سينماگر هم هستم. آقاي روحاني درمورد سينما، بعد از انتخاب شدن بلافاصله به قولش عمل كرد و خانه سينما را باز كرد و به خيلي از قول‌هاي ديگرش هم عمل كرد، حتي به قول‌هاي جهاني‌اش. اما هنوز انجمن صنفي روزنامه‌نگاران باز نشده.

من در روز خبرنگار به خاطر همه خبرهاي خوبي كه خودشان و همكاران‌شان آفريده‌اند، به همه خبرنگاران تبريك مي‌گويم و همچنان منتظرم براي يك خبر خوب ديگر؛ باز شدن انجمن صنفي روزنامه‌نگاران.