1

خدمت‌رسانی به رسانه‌های وابسته و عاقبتِ بهزاد بلور! 

سینماروزان/حامد مظفری: سال‌ها پیش و در جمعه‌های دهه شصت و هفتاد و بعد از شنیدن قصه ظهر جمعه از رادیو ایران، کم نبودند نوجوانان و جوانانی که با عوض کردن موج رادیو و قرار دادن قابلمه‌ای! روی آنتن برای کاهش پارازیت، به سراغ بی‌بی‌سی می‌رفتند.

 

بی‌بی‌سی.فارسی عصرهای جمعه برنامه ای با عنوان “روز هفتم” پخش میکرد که ازجمله مجریان آن بهزاد بلورفروشان بود؛ همان بهزاد بلوری که در ماه‌های اخیر به شدت معترض جدایی-یا بهتر است بگوییم اخراج- از رسانه ملکه بوده است.

 

در سال‌های نبود ماهواره و دورانی خیلی خیلی دور از اندروید و شبکه های اجتماعی، بهزاد بلور به همراه مهتاب و پدرام و نازنین و همکارانی نظیر هارون و آمنه یوسفی-زوج گوینده‌ی افغان- و استفاده از دامنه بالای آرشیو موسیقی بی‌بی‌سی، کاری می‌کرد که بشود خیلی سریع از اتفاقات دنیای موسیقی و ازجمله تازه ترین فعالیت های خواننده ها و موزیسین های لس آنجلسی آگاه شویم. خیلی ها خبر مرگ هنرمندانی مانند مازیار و فرزین و هایده را اول بار از همین “روز هفتم” شنیدند و در همین برنامه بود که مثلا می‌شد هم صحبتهای سیاوش قمیشی را شنید و هم حرفهای شهرام آذر و ابراهیم حامدی و منوچهر چشم آذر و… را. بلور حتی وقتی کریم باقری برای مدتی کوتاه عضو باشگاه چارلتون انگلیس شد سریع به سراغش رفت و از زیر زبانش این جمله را بیرون کشید: فقط ترکی استانبولی گوش می‌کنم؛ ابرام تاتلیس و بعضی اوقات هم هایده!

عاقبت بهزاد بلور
عاقبت بهزاد بلور

همزمان با امثال بهزاد بلور، بودند افرادی مانند انوشیروان کنگرلو-در صدای آمریکا- که سعی داشتند با تولید برنامه هایی مثل “نوای تازه” و گفتگوهای زنده با خوانندگانی مثل ابی، داریوش، ستار، حمیرا و..‌.، با بی‌بی‌سی رقابت کنند ولی چندبُعدی بودن “روز هفتم” چربش داشت چراکه همچون یک مجله متنوع درباره همه چیز از هنر و ادبیات تا گردشگری و دانستنی‌ها، محتوا داشت و حتی اقدام به مکاتبه با شنوندگان و ارسال بسته هایی برای یادگیری زبان انگلیسی ‌و..‌‌. میکرد.

 

بهزاد بلور از جایی به بعد و با کمبود بودجه  “روز هفتم” را تقریبا به تنهایی تولید و اجرا می‌کرد و حتی تا دهه هشتاد این کار را با کیفیت قابل قبول ادامه داد ولی رفته رفته و با نضج یافتن شبکه‌های تلویزیونی فارسی زبان، آن برنامه کلا تعطیل شد و بهزاد بلور به سمت تولید و اجرا در برنامه هایی مثل “نون و نمک”، “کوک” و “بلور بنفش” برای تلویزیونی بی‌بی‌سی‌ رفت. برنامه هایی که باز با همان غلبه وجه سرگرم‌کننده کنندگی تولید میشدند.

 

بهزاد بلور در اجرای برنامه‌های خود دو عنصر متضاد طرح پرسش چالشی(۱)-ایجاد فضای امن برای مهمان(۲) را به خوبی به تعادل میرساند و برای همین بود که چه در “روز هفتم” و چه بعدتر در برنامه های مختلف و سرآخر “بلور بنفش” می‌توانست با بسیاری از هنرمندان با لذت گپ و گفت های صوتی-تصویری انجام دهد. اگر می‌بینیم که در این سه دهه و نیم چه در داخل و چه در خارج ایران، فراوان مجری آمدند و رفتند ولی امثال بهزاد بلور باقی ماندند به دلیل تبحر در همان به‌هم‌رسانی دو ویژگی متضاد بود.

 

حذف بهزاد بلور از بی‌بی‌سی البته که به جز خودش سورپرایز بسیاری از مخاطبان را به همراه داشت ولی دور یا نزدیک کدام رسانه وابسته‌ای را دیده‌اید که قدر مهره‌های خود را بداند؟ قدرناشناسی، آفت اغلب رسانه‌های وابسته است که البته می‌توان این آفت را تهاتر کرد با مجالی که این رسانه‌ها برای تجربه‌اندوزی فراهم می‌کنند.

 

بهزاد بلور در ۶۰سالگی می‌تواند همه تجربیات قبلی را به کار گرفته و آستین بالا بزند و حالا رسانه‌ای ولو خُرد برای خودش تدارک بیند و باز هم ادامه دهد به فعالیت‌هایش و این بار دیگر نگران اخم میراث‌خواران ملکه و تعطیلی مجدد نباشد!

حامد مظفری منتقد و روزنامه‌نگار
حامد مظفری منتقد و روزنامه‌نگار

 




تاثیرپذیری از بی‌بی‌سی از زبان مدیر شبکه مستند⇐متأسفانه گویی برخی موضوعات را اول باید بی‌بی‌سی منتشر کند تا بعدتر ما بتوانیم درباره‌اش حرف بزنیم!!!/تا بی‌بی‌سی به موضوعی وارد می‌شود، ما هم می‌توانیم به آن ورود کنیم منتها برای پاسخ دادن نه ایجاد جریان؛ یعنی یک حالت انفعالی!!/تا بی‌بی‌سی شروع به ساختن مستند درباره ۸۸ کرد، گویی مجوزش صادر شد که در تلویزیون هم در این باره کار شود!/جریان را ما باید شروع کنیم نه این‌که منتظر باشیم وببینیم بی‌بی‌سی چه می‌گوید و بعد برویم جواب بدهیم!

سینماروزان: درباره ماهیت بنگاه خبرپراکنی بریتانیا یا همان بی‌بی‌سی، حرف و نظر بسیار است و کم نیستند عوام و خواصی که از تاثیرپذیری رسانه‌‌ای بسیاری از کشورهای جهان سوم از این رسانه حرف می‌زنند.

به گزارش سینماروزان محسن یزدی مدیر جوان شبکه مستند که سابقه فعالیت در رسانه‌های اصولگرا را داشته در خلال گفتگویی با جام‌جم و در شرح محدودیت‌های تولید مستند در تلویزیون نسبت به تاثیرپذیری بیش از حد از بی‌بی‌سی گلایه کرده است.

محسن یزدی بیان داشت: فکر می‌کنم مستند در تلویزیون حتما ظرفیت بالاتری از این دارد و همه تلاشمان را هم اول برای بهتر شدن مستندها، دوم بهتر شدن پخش و سوم هم ارتقای تبلیغات می‌کنیم. من معتقدم در تلویزیون ابتدا باید به پخش فکر کنیم، چون مشکل ما در مستند تولید نیست و مساله اصلی‌مان دیده شدن کارهاست. آثار درجه‌یک بسیاری وجود دارد که مردم ندیدند و از آن‌طرف ما تمام انرژی خود را روی تولید گذاشته‌ایم.البته اینها به این معنی نیست که تولیدی نباشد، چون در این صورت پخشی هم وجود ندارد، اما من می‌خواهم بگویم به‌اندازه همان ظرفیت تولید باید به ظرفیت پخش و تبلیغات هم توجه کنیم. شما می‌بینید امروز شبکه‌های معاند با مستندهایشان به ما لطمه می‌زنند، نه گزارش‌ها و اخبارشان. در این زمینه هم متأسفانه، گویی باید برخی موضوعات را اول بی‌بی‌سی منتشر کند تا ما بتوانیم درباره‌اش حرف بزنیم.

یزدی ادامه داد: گاهی ورود به بعضی از حوزه‌ها سخت است، اما تا بی‌بی‌سی به موضوعی وارد می‌شود، ما هم می‌توانیم به آن ورود کنیم منتها برای پاسخ دادن نه ایجاد جریان، یعنی یک حالت انفعالی!!! درصورتی‌که اساسا پاسخ دادن به عملیات طرف مقابل را من در رسانه متوجه نمی‌شوم.

یزدی تاکید کرد: اگر خود رسانه جریان‌ساز نباشد، می‌بازد. جریان را ما باید اول شروع کنیم نه این‌که منتظر باشیم وببینیم بی‌بی‌سی چه می‌گوید و بعد برویم جواب بدهیم. این اتفاق خیلی غلط است. ما دستمان در بعضی حوزه‌ها به این معنا بازنیست و این به دلیل اختلاف‌سلیقه‌هاست، چون برخی کارشناسانی که اتفاقا دلسوز هم هستند، معتقدند ورود به این حوزه‌ها خلاف مصالح کشور است.

مدیر شبکه مستند درباره شمول محدودیتهای مستندسازی گفت: در برخی حوزه‌های جنگ و تاریخ انقلاب، محدودیت وجود دارد.عمدتا از بیرون سازمان است که سازمان را تحت‌فشار قرار می‌دهد. یعنی واقعا به جهت آن‌که تلویزیون در خانه همه روشن است، گاهی جریانی شکل می‌گیرد و اتفاقی رخ می‌دهد که به‌واسطه آن به تلویزیون فشار وارد می‌کنند. گاهی هم این فشار از سر دلسوزی است. از نظر من امروز تلویزیون واقعا تحت‌فشار است، البته بازهم می‌گویم این حرف‌ها در سطح من نیست و اینها تنها نظر شخصی من است. از سوی دیگر خیلی‌ها می‌خواهند امروز تلویزیون را با فشارهایی که ایجاد می‌کنند، از جسارت بیندازند و زمانی که این اتفاق رخ دهد، دیگر هیچ‌چیزی از تلویزیون نمی‌ماند؛ چون رسانه باید جسارت و جایگاه داشته و قوی باشد.

یزدی خاطرنشان ساخت: تلویزیونی قوی است که مدبرانه و شجاعانه وارد عرصه‌های مختلف شود. شما امروز نمی‌توانید بگویید من این حرف را نمی‌زنم بلکه باید فکر کنید چطور می‌شود آن را مطرح کنید. تا این صحبت مطرح می‌شود هم خیلی از کسانی که فکر می‌کنند ما جوان و خام هستیم، می‌گویند یعنی همه‌چیز بگوییم؟ نه، این‌طور نیست. کشور حرف‌های محرمانه و بحث‌هایی دارد که نباید گفته شود، قراردادهایی بسته‌شده که نباید افشا شود و این مسائلی که نباید حرفی از آن زده شود، اما در مواردی که شما در آن با رسانه‌های معارض روبه‌رو هستید، باید وارد شوید درست آن حرف را بزنید. بعد هم برخی فکر می‌کنند وقتی می‌گوییم شجاعانه یعنی حماقت‌وار چنین مسیری را برویم. منظورم از شجاعانه یعنی مدبرانه.

یزدی افزود: شما نمی‌توانید بگویید من درباره اعدام‌های سال ۶۷ حرف نمی‌زنم بلکه باید بگویید چطور واقعیت این موضوع را برای مخاطب بگویم. اگر شما نسازید ده‌ها کار دیگر دراین‌باره ساخته می‌شود. تا همین چند وقت پیش چقدر دست شما باز بود که درباره وقایع ۸۸ حرف بزنید؟ اما تا بی‌بی‌سی شروع به ساختن کرد، گویی مجوزش صادر شد. حالا بسازیم تا پاسخ بی‌بی‌سی را بدهیم!! تلویزیون به نظر من سر این موضوعات مظلوم است.گرچه این به معنای عدم نقد کاستی‌ها نیست.




صد سال پس از فاجعه قحطی بزرگ ایران و دو سال بعد از اکران «یتیم خانه ایران»⇐بالاخره BBC بدون اشاره به نقش انگلیس، به وقوع فاجعه مذکور اعتراف کرد

سینماروزان: سرانجام پس از یکصد سال که از فاجعه قحطی بزرگ در ایران می‌گذرد و دو سال بعد از اکران “یتیم خانه ایران” که در آن ابوالقاسم طالبی کوشیده بود با مدیریت فیلمبرداری اصغر رفیعی جم به بازنمایی آن فاجعه بپردازد، رسانه  بریتانیایی BBC ، به وقوع چنین مصیبتی در تاریخ معاصر ایران اعتراف کرد.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “کیهان” گرچه طبق معمول و روال همیشگی «بی‌بی‌سی»، اعتراف فوق‌الذکر با تحقیر ایرانی و ایرانیان بود و در تیتر مطلب نوشتند: «خوردن گوشت انسان در سرزمین گرسنگان» و سعی کردند ضمن پنهان کردن رقم قربانیان این قحطی نقش اصلی و محوری بریتانیا را در این نسل کشی حذف نمایند.

در مطلب یاد شده، «بی بی‌سی» فاجعه قحطی بزرگ در ایران که طی جنگ جهانی اول و سال‌های 1917 تا 1919 اتفاق افتاد را بسیار دردناک خوانده و از قول احمد کسروی «بدترین خشکسالی تاریخ ایران» لقب داد و زیرکانه ابراز داشت که «این تاثیرگذارترین رویداد یک قرن اخیر از خاطره ایرانیان محو شده» اما از علت اصلی آن سخنی نگفت و به یک حدس و گمان متوسل گردید که: «شاید هم آنقدر دردناک بوده که حافظه جمعی می‌خواسته آن را فراموش کند!» «بی بی‌سی» نمی‌گوید که دلیل این فراموشی، سانسور چنین فاجعه‌ای از صفحات تاریخ کتب و روزنامه‌ها و نشریات و رسانه‌ها توسط رسانه‌هایی مانند «بی بی‌سی» و نوکران یا شیفتگان داخلی‌شان در ایران بوده است.

طرفه آنکه وزارت امور خارجه انگلیس برخلاف روالی که در انتشار اسناد محرمانه‌اش اعلام نموده که پس از گذشت 30 سال، آنها را منتشر نماید اما در مورد دو مقطع زمانی سال‌های 1917 -1919 (یعنی دوران قحطی بزرگ) و سال‌های ابتدایی دهه 1950 که کودتای 28 مرداد 1332 در آن اتفاق افتاده، اسناد مربوطه را غیر قابل نشر دانسته و انتشار آن را به سال‌های پس از 2050 میلادی موکول کرده است!

«بی بی‌سی» بخش کوچکی از خاطرات داناهو، افسر اطلاعاتی ارتش بریتانیا از صحنه‌های تکان‌دهنده‌ای که در ایران از قربانیان قحطی مشاهده کرده را در مطلب خود درج نموده اما شرح نمی‌دهد که در آن سالها، سرزمین ایران به طور کامل در اختیار ارتش بریتانیا و دولت انگلیس قرار داشت و علت اصلی قحطی از سوی همین دولت فخیمه بریتانیا، طراحی و اجرا شد و قابل تامل آنکه در توضیح علت قحطی می‌نویسد:  «… روس‌ها در بسیاری جاها، انبارها را مهر کرده و آنچه گندم و جو یافتند برای خود گرفتند…»!

این در حالی است که در سال 1917 و پس از انقلاب اکتبر، نیروهای روس که تا آن زمان براساس قرارداد 1915، ایران را مابین خود و انگلیس تقسیم کرده بودند، سرزمین ایران را ترک کرده و کلیت ایران در اختیار دولت بریتانیا قرار می‌گیرد. یعنی در زمان قحطی بزرگ که از سال 1917 شروع می‌شود، اساسا در ایران دیگر نیروی روس باقی نمانده بود!




نقل قول کارگردانی که با حمایت بسیج به‌دنبال افشای پشت پرده BBC بوده⇐از شهریور ۲۰ به بعد بخشی از مردم ما مخاطب رادیولندن هستند

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: مستند «تله اسکرین» به نویسندگی و کارگردانی مصطفی حریری و تهیه‌کنندگی مهدی مطهر با موضوع پرداختن به تاریخچه عملکرد شبکه انگلیسی «بی بی‌سی» از ابتدای تأسیس تا‌کنون تولید شده است.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» مصطفي حريري، کارگردان مستند «تله اسکرين» که از سوي مرکز تخصصي فرهنگي بسيج توليد شده، مي‌گويد در اين مستند قصد داشته رويکرد‌هاي بي‌بي‌سي را در 76 سالي که مردم ايران با آن آَشنا هستند، به تصوير بکشد و بگويد که هيچ رسانه‌اي بي‌طرف نيست.

حريري که پيش از اين مستند تحسين شده «اتاق جنگ» را کارگرداني کرده، درباره مستند «تله‌اسکرين» مي‌گويد: ما در برخورد با پديده‌هاي تاريخي دو ديدگاه را دنبال مي‌کنيم، ديدگاه اول سياسي و بر مبناي مقتضيات روز است و ديدگاه دوم يک روايت تاريخي را روايت مي‌کند. من در مستند‌سازي پديده‌هاي روز را با توجه به اتفاقات تاريخي دنبال مي‌کنم و با در کنار هم گذاشتن اتفاقات تاريخي تصويري را رسم مي‌کنم. کار من در توليد مستند تحليل و قضاوت نيست. در مستند «تله اسکرين» هم چنين رويکردي نسبت به بي‌بي‌سي دارم.

حريري مي‌افزايد: بي‌بي‌سي تا به حال چندين برنامه درباره تاريخ و رويکردهايش ساخته است. مردم ما هم حداقل از شهريور سال 20 به بعد با اين شبكه آشنا شده و اين موضوع را رد نمي‌کنيم که تا امروز بخشي از مردم ما مخاطب راديو لندن هستند و برنامه‌هاي بي‌بي‌سي فارسي را دنبال مي‌کنند.

کارگردان مستند «تله اسکرين» تأکيد مي‌کند: در اين مستند به دنبال اين نيستم که بگويم بي‌بي‌سي خوب است يا بد. فقط مي‌خواهم به بيننده‌ها بگويم که بي‌بي‌سي را با چشم باز نگاه کنيد و به آن دسته از افرادي که رؤياپردازانه به دنبال رسانه بي‌طرف هستند، بگويم رسانه بي‌طرف وجود ندارد. اين منافع رسانه‌هاست که مواضع آنها را مشخص مي‌کند و اگر اين منافع از بين برود رسانه نيز معناي خودش را از دست مي‌دهد.

وي مي‌گويد: در مستند «تله اسکرين» نگاه ما به سرويس جهاني بي‌بي‌سي است و يکي از سکانس‌هاي فيلم که سکانس بلندي درباره بي‌بي‌سي فارسي است. در سکانس‌هاي ديگر به نقش اين شبكه در اتفاقات و حوادث مهم در گوشه و کنار جهان پرداخته‌ام. حريري با بيان اينکه مستند «تله اسکرين» يک مستند برپايه آرشيو است، مي‌گويد: در اين نوع مستند‌ها کار به شدت روي بخش تحقيق و پژوهش و تدوين متمرکز است و بايد از زحمات آرمين به اميد‌حق، تدوينگر کار که نقش مهمي در توليد مستند داشت، تشکر کنم.




دردسرهای فرش قرمز برلین برای بازیگر “اژدها وارد می‌شود”⇐بارها گفته ایم فقط هنرمندیم ولاغیر اما دست از سرمان بر نمي‌دارند

سینماروزان: همایون غنی زاده بازیگر و کارگردان تئاتر بنا دارد از 25 مهرماه تازه ترین نمایش خود “می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد” را در تالار وحدت روی صحنه ببرد؛ نمایشی که ویشکا آسایش، سجاد افشاریان، بابک حمیدیان، همایون غنی‌زاده، سیامک صفری و داریوش موفق در آن ایفای نقش می کنند.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان غنی زاده اما از محدودیت تبلیغات محیطی مربوط به این نمایش ناراضی است. غنی زاده با اشاره به زمان نامناسب برای اجرای نمایش تازه اش به سینماروزان گفت: متاسفانه به دلیل مشکلاتی موفق نشديم زمان مناسب تري را جهت اجرا داشته باشيم و  به خاطر ايام سوگواري تمام تبليغات ما را جمع آوري و حتي به هزينه شخصي اي هم كه گروه متقبل شده احترام نگذاشت و بنظر می‌رسد بعد از اين ايام هم اجازه تبليغ وسيع را به ما نخواهد داد.

وی در چرایی ایجاد این وضعیت بیان داشت: عده اي از دوستان مي گويند به علت حضور من در فرش قرمز برلين و مصاحبه هايي كه در گذشته با بي بي سي و voa و غيره داشتم حساس شده اند. ما بارها گفته ایم فقط هنرمندیم ولاغیر اما دست از سرمان بر نمي دارند.

اشاره غنی زاده به حضور در جشنواره برلین با فیلم “اژدها وارد میشود” مانی حقیقی است که از جمله فیلمهای قابل توجه سینمای ایران در سالهای اخیر بوده است و به غیر از زمان اکران به هنگام عرضه در شبکه خانگی هم جزو پرفروش ها بود.




همکار بی.بی.سی؛ عامل توقیف یکی از فیلمهای بخش مسابقه جشنواره؟

سینماژورنال: در حالی که اعضای شورای پروانه نمایش این روزها آثار پذیرفته شده در دو بخش اصلی جشنواره فیلم فجر را بازبینی می کنند یکی از رسانه های وابسته به شهرداری خبر از ممیزی یکی از آثار به دلیل حضور مسعود بهنود داده است.

به گزارش سینماژورنال این رسانه “همشهری جوان” است که گزارش داده مانی حقیقی فیلم  “اژدها وارد میشود” را از جشنواره خارج میکند چون در سکانسهایی از فیلم مسعود بهنود دیده می شود.

گویا اعضای شورای پروانه نمایش بعد از تماشای فیلم اعلام کرده  اند که باید سکانس های مربوط به حضور مسعود بهنود از فیلم حذف شود اما حقیقی گفته در صورت حذف از جشنواره کنار می کشد.

همکار سابق داوودنژاد و یک تجربه ناتمام با پوراحمد

به گزارش سینماژورنال مسعود بهنود نویسنده و روزنامه نگاریست که از سال 2002 در لندن زندگی می کند و در این مدت با بی.بی.سی همکاری داشته است.

وی سالها پیش از این و در درام سیاسی “خانه عنکبوت” علیرضا داودنژاد بازی کرده بود.

پیش از این در دهه هفتاد نیز کیومرث پوراحمد قصد ساخت فیلمی با محوریت بخشهایی از زندگی محمدرضا پهلوی را داشت که انتشار اخباری مبنی بر حضور مسعود بهنود به عنوان سناریست کار باعث توقف کار در مرحله پیش تولید شد و بعدتر نیز پوراحمد نتوانست کار را تولید کند.




برندگان قلاده‌هاي طلا چه كساني بودند؟

سینماژورنال: در انتهای مراسم نخستین شب خاطره فتنه سال 88 در مسجد لولاگر تهران سه لوح قلاده طلا به مهم‌ترین عناصر هدایت‌گر فتنه 88 اهدا شد.

به گزارش سینماژورنال نخستین قلاده طلا به بنگاه خبر پراکنی بی‌بی‌سی فارسی به خاطر نقش ویژه در فتنه 88 اهدا شد. دومین تندیس قلاده طلا به پادشاه وقت عربستان به دلیل خوش خدمتی به استکبار و نوکری شیطان بزرگ تقدیم شد. سومین تندیس قلاده طلا نیز به هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا به دلیل حمایت تمام قد از جریان فتنه اهدا شد.

در این مراسم همچنین از فعالان عرصه رسانه و هنر که در جهت نمایان ساختن چهره فتنه تلاش می‌کردند، در قالب تندیس مالک اشتر امام خامنه‌ای، تجلیل به عمل آمد.

سید نظام موسوی مدیرعامل خبرگزاری فارس، ابوالقاسم طالبی کارگردان فیلم قلاده‌های طلا، محمد خزاعی تهیه‌کننده فیلم قلاده‌های طلا، رضا سراج، میثم نیلی مدیر مسئول وقت پایگاه اطلاع‌رسانی رجانیوز در سال88، و مصطفی قمری‌وفا خبرنگار صدا و سیما که در اغتشاشات فتنه 88 مورد ضرب و شتم قرار گرفت، برگزیدگان جایزه و تندیس مالک اشتر امام خامنه‌ای بودند.

بهتر نبود بار تحقیر بیشتر می شد

به گزارش سینماژورنال اهدای قلاده های طلا از یک طرف یادآور فیلمی به همین نام است که درباره انتخابات 88 ساخته شد و از طرف دیگر این نکته را پیش رو می گذارد که اهدای قلاده به آنها که بناست تحقیر شوند روش جالبی است اما آیا بهتر نبود به جای قلاده‌های طلایی به آنها قلاده‌هایی از جنسی کم ارزشتر داده شود تا بار تحقیر بیشتر شود؟




عصبانیت “بی‌.بی‌.سی” از “خندوانه” و “جناب خان”!!!

سینماژورنال: علی‌رغم وقوع فاجعه منا و اهانت به حاجیان توسط آل سعود در سرزمین منا، شبکه دولتی انگلیس به جای پرداختن به علل اصلی وقوع این حادثه، برنامه‌های خود را به تخریب برنامه خندوانه اختصاص داده ‌است!

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “جام” شبکه «بی‌بی‌سی فارسی» که پیش از این به خاطر دستاویز قرار دادن عروسک جیگر در برنامه کلاه قرمزی مضحکه عام و خاص شده بود این بار برای ایجاد تفرقه قومی در ایران متوجه عروسک جناب‌خان شد!

ابتدا یکی از کارشناسان برنامه «پرگار» این شبکه تلاش کرد تا شخصیت عروسکی این برنامه یعنی «جناب خان» را شخصیتی علیه اهالی جنوب ایران معرفی کرده و با ابراز تاسف از سکوت مردم، آنها را به تحریم این برنامه یا اعتراض برای حذف این شخصیت تشویق کند!

در ادامه “بی‌بی‌سی فارسی” با انتشار گزارش‌های متعددی تلاش کرد تا با سوء استفاده از فضای رقابتی ایجاد شده میان افراد حاضر در مسابقه این برنامه، فضای طنز این برنامه را بر هم زده و بر همین اساس مسابقه پیامکی میان دو هنرمند را یک «طناب‌کشی سیاسی» و ادای احترام سازندگان این برنامه به جانبازان اعصاب و روان در هفته دفاع مقدس و دعوت از آنها را نیز برای آرام کردن این فضا معرفی کند!

اما در میانه کشتار حاجیان به سبب بی‌تدبیری و اهمال رژیم سعودی در سرزمین منا و جان باختن دو هزار تن از زائران خانه خدا، بی‌بی‌سی فارسی که تمام تلاش خود را برای تبرئه آل سعود از بی‌کفایتی منجر به این فاجعه به کار بسته است، با این وجود به تخریب برنامه «خندوانه» ادامه داده و علی‌رغم ادعای مسئولان این برنامه مبنی بر پرداختن به سوژه‌های روز در برنامه نوبت شما، با وجود گذشت چندین روز از اتمام رقابت امین حیایی و امیرمهدی ژوله، به جای پرداختن به موضوع مهم روز یعنی علل اصلی وقوع فاجعه منا، برنامه خود را به تخریب برنامه «خندوانه» اختصاص داد!

بی‌بی‌سی قبلا از ممنوع‌الکار شدن(!) عروسک جیگر خبر داده بود و از مردم ایران خواسته بود از این عروسک حمایت کنند اما درست در همان روز تاکید بر ممنوع‌الکار بودن عروسک جیگر، تصویر وی از قاب برنامه کودک سیما پخش شد و دروغگویی اهالی بی‌بی‌سی را به رخ کشید.