تحریم سینمای ایران توسط جشنواره برلین، گریه دارد؟
سینماروزان/حامد مظفری: تحريم مقامات و آثار سینمای ایران توسط جشنواره برلین ناراحتی دارد؟ اینکه مقامات جشنواره برلین، سینمای ایران را در کنار سینمای روسیه قرار داده و از سال بعد پذیرای آثار ایرانی و مدیران ارگانی نخواهند بود، غمگنانه است؟
برای پاسخ به این پرسشها بهتر است که ابتدا خدمات متقابل سینمای ایران و جشنواره های اروپایی و بهخصوص همین جشنواره برلین را مرور کنیم. اینکه این جشنواره ها در برهه هایی اسباب توجه محافل غربی به سینمای ایران را فراهم کردند بر احدی پوشیده نیست و اینکه مسیر اسکاری شدن سینمای ایران از طریق همین محافل صورت گرفت، معلوم است. بماند که همان ماجرای معرفی فیلم برای اسکار نیز در سالهای اخیر روند دولتی-ارگانی گرفته و بیشتر سیاسیبازی در آن دخیل بوده تا کیفیت آثار.
ولی در بهبود خلاء اصلی سینمای ایران که فقدان بازار خارجی برای محصولات است، این جشنوارهها چه کارکردی داشته اند؟ رونمایی محصولات ایرانی در چنین جشنواره هایی چقدر توانسته برای کلیت سینمای ایران، بازاری در کشورهای خارجی که نه، در همین کشورهای اطراف ایجاد کند؟
تقریبا هیچ.
این، پاسخی است ناراحت کننده ولی واقعی. بعد از بیش از چهار دهه حضور در جشنواره هایی مانند برلین و کن و… و دریافت جوایزی همچون خرس و نخل و…، متاسفانه ردپایی ممتد در بازارهای سینمایی خارجی نداشتهایم. فیالمثل در سینماهای همین کشور آلمان-برگزارکننده برلین- سالیانه چند فیلم از محصولات سینمای ایران اکران میشوند؟
نمیگوییم حضور در محافل سینمای غربی، بیتاثیر است ولی تاثیر اصلی که یافتن بازار در سینمای کشورهای خارجی است، محقق نشده! و احتمالا محقق نخواهد شد چون اساسا بیزنس سینمای محفلی-جشنوارهای، بیزنسی آلترناتیو و جدا از بیزنس جریان آزاد سینمایی است که با حضور مخاطبان، زنده است.
پس زیان اصلی تحریم برلین را سینمای موسوم به جشنواره ای خواهد دید و در کنار آن جیب مدیرانی که با بیتالمال و به بهانه حضورهای جشنوارهای به برلین و کن و … رفته و چتری زده و اطعمه و اشربهای به بدن میزدند، اندکی خالی خواهد شد. هم سینماگران جشنواره ای و هم مدیران جشنوارهای خواهند توانست با جستجو این ور و آن ور و یافتن جشنوارههایی با پسوند زردآلو و آلبالو و شفتالو ادامه حیات دهند ولی دیگر نمیتوانند چماق حضور در برلین و کن و… را بر سر مخاطبان بکوبند و این، یک سود برای سینمای ایران و مخاطبانش است.
سینمای ایران از حالا به بعد باید به دنبال ارتقای تولید، نزدیک شدن به استانداردهای بالای جلب مخاطب و پیدا کردن بازار در کشورهای خارجی باشد. لازم هم نیست از اروپا و آمریکا شروع کنند. از همین کشورهای همزبان مثل افغانستان و تاجیکستان استارت بزنند و بعد به سمت کشورهایی مثل عراق، ترکیه و امارات بروند که هم کم ایرانی ندارند…
اگر جشنوارهبازان ناراحت نشوند آنها هم باید قید شبهای سیاه و روزهای سایهروشن را زده و سرآخر به دنبال جلب مخاطب باشند و بروند به سراغ زورآزمایی برای تولید محصولات مخاطبپسند. اگر واقعا در این همه سال، چیزی آموختهاند بیایند و فیلمهایی تولید کنند که قبل از هر جا مخاطب ایرانی را به خود جلب کند. بیخود هم ژست تحقیر سینمای مخاطبپسند را نگیرند، از بهرام بیضایی که بزرگتر نیستند که توانست با #سگکشی عنوان پرفروشترین فیلم سال را از آن خود کند یا داریوش مهرجویی که با کمدی عامهپسند #اجارهنشینها به دل تودهها رفت یا از همین فیلمسازان نضجیافته در بعد از انقلاب و مسعود جعفری جوزانی که با #ایرانبرگر هم جهان بینی سیاسی خود را طرح کرد و هم مخاطبان را به خود جلب.
بله رفقا! تحریم برلین و کن و… گریه که ندارد حتی باید مایه مسرت باشد؛ البته اگر به وجه سرگرمکنندگی سینما برای جلب مخاطب میاندیشند…