1

تحریم سینمای ایران توسط جشنواره برلین، گریه دارد؟

سینماروزان/حامد مظفری: تحريم مقامات و آثار سینمای ایران توسط جشنواره برلین ناراحتی دارد؟ اینکه مقامات جشنواره برلین، سینمای ایران را در کنار سینمای روسیه قرار داده و از سال بعد پذیرای آثار ایرانی و مدیران ارگانی نخواهند بود، غمگنانه است؟

برای پاسخ به این پرسش‌ها بهتر است که ابتدا خدمات متقابل سینمای ایران و جشنواره های اروپایی و به‌خصوص همین جشنواره برلین را مرور کنیم. اینکه این جشنواره ها در برهه هایی اسباب توجه محافل غربی به سینمای ایران را فراهم کردند بر احدی پوشیده نیست و اینکه مسیر اسکاری شدن سینمای ایران از طریق همین محافل صورت گرفت، معلوم است. بماند که همان ماجرای معرفی فیلم برای اسکار نیز در سال‌های اخیر روند دولتی-ارگانی گرفته و بیشتر سیاسی‌‌بازی در آن دخیل بوده تا کیفیت آثار.

ولی در بهبود خلاء اصلی سینمای ایران که فقدان بازار خارجی برای محصولات است، این جشنواره‌ها چه کارکردی داشته اند؟ رونمایی محصولات ایرانی در چنین جشنواره هایی چقدر توانسته برای کلیت سینمای ایران، بازاری در کشورهای خارجی که نه، در همین کشورهای اطراف ایجاد کند؟

تقریبا هیچ.
این، پاسخی است ناراحت کننده ولی واقعی. بعد از بیش از چهار دهه حضور در جشنواره هایی مانند برلین و کن و… و دریافت جوایزی همچون خرس و نخل و…، متاسفانه ردپایی ممتد در بازارهای سینمایی خارجی نداشته‌ایم. فی‌المثل در سینماهای همین کشور آلمان-برگزارکننده برلین- سالیانه چند فیلم از محصولات سینمای ایران اکران می‌شوند؟

نمی‌گوییم حضور در محافل سینمای غربی، بی‌تاثیر است ولی تاثیر اصلی که یافتن بازار در سینمای کشورهای خارجی است، محقق نشده! و احتمالا محقق نخواهد شد چون اساسا بیزنس سینمای محفلی-جشنواره‌ای، بیزنسی آلترناتیو و جدا از بیزنس جریان آزاد سینمایی است که با حضور مخاطبان، زنده است.

پس زیان اصلی تحریم برلین را سینمای موسوم به جشنواره ای خواهد دید و در کنار آن جیب مدیرانی که با بیت‌المال و به بهانه حضورهای جشنواره‌ای به برلین و کن و … رفته و چتری زده و اطعمه و اشربه‌ای به بدن می‌زدند، اندکی خالی خواهد شد. هم سینماگران جشنواره ای و هم مدیران جشنواره‌ای خواهند توانست با جستجو این ور و آن ور و یافتن جشنواره‌هایی با پسوند زردآلو و آلبالو و شفتالو ادامه حیات دهند ولی دیگر نمی‌توانند چماق حضور در برلین و کن و… را بر سر مخاطبان بکوبند و این، یک سود برای سینمای ایران و مخاطبانش است.

تحریم سینمای ایران توسط جشنواره برلین گریه دارد؟
تحریم سینمای ایران توسط جشنواره برلین گریه دارد؟

سینمای ایران از حالا به بعد باید به دنبال ارتقای تولید، نزدیک شدن به استانداردهای بالای جلب مخاطب و پیدا کردن بازار در کشورهای خارجی باشد. لازم هم نیست از اروپا و آمریکا شروع کنند. از همین کشورهای همزبان مثل افغانستان و تاجیکستان استارت بزنند و بعد به سمت کشورهایی مثل عراق، ترکیه و امارات بروند که هم کم ایرانی ندارند…

اگر جشنواره‌‌بازان ناراحت نشوند آنها هم باید قید شب‌های سیاه و روزهای سایه‌روشن را زده و سرآخر به دنبال جلب مخاطب باشند و بروند به سراغ زورآزمایی برای تولید محصولات مخاطب‌پسند.  اگر واقعا در این همه سال، چیزی آموخته‌اند بیایند و فیلم‌هایی تولید کنند که قبل از هر جا مخاطب ایرانی را به خود جلب کند. بیخود هم ژست تحقیر سینمای مخاطب‌پسند را نگیرند، از بهرام بیضایی که بزرگتر نیستند که توانست با #سگ‌کشی عنوان پرفروش‌ترین فیلم سال را از آن خود کند یا داریوش مهرجویی که با کمدی عامه‌پسند #اجاره‌نشین‌ها به دل توده‌ها رفت یا از همین فیلمسازان نضج‌یافته در بعد از انقلاب و مسعود جعفری جوزانی که با #ایران‌برگر هم جهان بینی سیاسی خود را طرح کرد و هم مخاطبان را به خود جلب.

بله رفقا! تحریم برلین و کن و… گریه که ندارد حتی باید مایه مسرت باشد؛ البته اگر به وجه سرگرم‌کنندگی سینما برای جلب مخاطب می‌اندیشند…

حامد مظفری روزنامه نگار و منتقد سینما
حامد مظفری روزنامه نگار و منتقد سینما




“کیهان” در تحلیلی تفصیلی مدعی شد⇐بیش از ۵۰ فیلم ایرانی درخواست حضور در کن را داشتند و جملگی رد شدند!!!/دیگر نمیشود هم ارگانهای متمول را سرکیسه کرد و هم از کن و برلین سربرآورد!/بعد از صدام و مرسی و قذافی، با پایان عمر حضرات جشنواره ای ساز روبروییم!!

سینماروزان: علیرغم بریز و بپاشهایی که برای جدایی بخش بین الملل از فجر و امتداد این جدایی صورت گرفت ولی این برگزاری جداگانه نه تنها به پرقدرت شدن حضور جهانی سینمای ایران نینجامیده که آمار حضور سینمای ایران در جشنواره های مطرح جهانی مدام در حال کاهش است.

به گزارش سینماروزان روزنامه اصولگرای “کیهان” در تحلیلی با اشاره به عدم حضور هیچ نماینده ای از سینمای ایران در جشنواره های اخیر برلین و کن مدعی پایان عمر سینمای جشنواره ای شده است.

متن گزارش “کیهان” را بخوانید:

در حالی که اسامی فیلم‌های بخش‌های مختلف هفتاد و دومین جشنواره فیلم کن از جمله بخش مسابقه اصلی آن اعلام شده، اما نام هیچ فیلم ایرانی در این میان دیده نمی‌شود. این درحالی است که براساس گزارش‌های واصله، تولیدکنندگان بیش از 50 فیلم ایرانی برای شرکت در جشنواره کن، نمونه آثار خود را به دبیرخانه این جشنواره ارسال داشته بودند، اما هیچ یک از آنها برای هیچ کدام از 11 بخش این جشنواره پذیرفته نشدند. پیش از این در شصت‌و‌نهمین جشنواره فیلم برلین که در ماه فوریه (بهمن سال گذشته) برگزار گردید نیز تمامی حدود 40 فیلم ایرانی ارسال شده برای حضور در این جشنواره مردود اعلام شدند!

چنین دوران فترتی در طول 30 سال گذشته که سینمای ایران محبوب جشنواره‌ها شده بود، سابقه نداشته و از نظر کارشناسان غیرقابل توجیه است. برخی از ناظران نزدیک به این جشنواره‌ها، علت این امر را رکود حاکم بر سینمای ایران می‌دانند، در حالی که در طول این سال‌ها نه تنها از میزان تولید در این سینما کاسته نشده بلکه تحت عناوین مختلف به آن افزوده هم شده و در حال حاضر هر سال بیش از 100 فیلم در سینمای ایران، جلوی دوربین می‌رود و برای نمایش آنها نیز ده‌ها جشنواره ریز و درشت در داخل کشور برگزار می‌شود.

دو جشنواره مطرح خارجی درحالی از پذیرفتن فیلم‌های ایرانی که هر سال به آنها ارائه شده‌اند، سر باز زده‌اند که تقریبا همان‌ها که در سال‌های پیش، فیلم‌های خود را در این جشنواره‌ها به نمایش درآورده و بعضا جایزه‌هایی هم دریافت داشتند، همچنان فیلم ساخته و تقریبا با همان کیفیت قبلی، آثار خود را ارائه می‌کنند. پس دلیل اصلی چیست؟ آیا عمر سینمای جشنواره‌ای ایران به پایان رسیده است؟! آیا این فقره نیز شامل تحریم‌های ترامپ و دارودسته‌اش شده است؟!! آیا بالاخره حضرات شبه روشنفکر متوجه می‌شوند هنگامی که دیگر منافع امپریالیسم جهانی اقتضاء نکند، آنها هم مانند شاه و صدام و مرسی و قذافی و سایرین قربانی می‌شوند؟ آیا سرانجام درمی‌یابند اصل برای این جشنواره‌ها، اهداف سیاسی و ایدئولوژیک است که وقتی قرار است صاحبانشان، از طریق فیلم و هنر مقابله کنند، هر کس با دوربینش، به هر نحو اهانتی به انقلاب و نظام اسلامی کرد و تصویر کج‌و‌معوجی از جامعه ایرانی نشان داد، عزیز می‌شود؛ اما چنانچه قرار بر این نباشد، دیگر خودش را به زمین و زمان هم بدوزد، افاقه نمی‌کند که نمی‌کند! سرانجام او هم در زمره ایادی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی محسوب می‌شود، چرا که بالاخره متهم است یکی از موسسات و ارگانها و نهادهای فرهنگی کشور را سرکیسه کرده و بودجه ساخت فیلمش را دریافت داشته است!




پرسش کلیدی رسانه‌های مستقل⇐چرا یک کارگردان شکست‌خورده، شده است رابط بین‌الملل فارابی؟/چرا این کارگردان شکست‌خورده و همسرش در فهرست مسافران برلین فارابی قرار گرفته‌اند؟/هزینه سفر این زن و شوهر به برلین را فارابی داده؟؟

سینماروزان: علیرغم همه تقاضاها امسال هیچ فیلم بلند ایرانی نتوانست به جشنواره برلین راه یابد با این حال عدم حضور سینمای ایران در این فستیوال منجر به عدم سفر هیأتی از فارابی به این جشنواره نشد!! رائد فریدزاده معاون بین الملل فارابی به همراه هیأتی ایرانی به این جشنواره رفت و البته شب سینمای ایران را هم در این جشنواره راه انداخت؛ چرایی این سفر در شرایطی که ایران هیچ نماینده ای در برلین ندارد و حضور افرادی با کارنامه بحث برانگیز در این شب نشینی با واکنش رسانه های مستقل مواجه شد.

رسانه مستقل «سینما آسیا» با اشاره به منصب مصطفی احمدی در فارابی گزارش داد: در فارابی چه میگذرد؟؟؟ مصطفی احمدی کارگردان فیلم شکست خورده «بی حساب/میلیونر میامی» شده است مسئول تولید مشترک فارابی!!! با کدام رزومه؟؟؟ بخاطر بازرسی در خانه سینما؟؟؟

این رسانه ادامه داد: درحالیکه جشنواره برلین حتی یک فیلم بلند ایرانی را در بخشهای مختلف خود راه نداده، فارابی در این جشنواره، شب نشینی برگزار کرده!! عجیب که فیلمسازی شکست خورده به نام مصطفی احمدی هم در این شب نشینی حاضر است!! خدا را خوش میآید در اوضاع بغرنج اقتصادی بدنه سینمای ایران، بودجه های فرهنگی صرف چنین شب نشینی هایی شود؟؟؟

رسانه «سینمامخاطب» با اشاره به چرایی حضور یک کارگردان شکست خورده در فهرست مسافران برلین فارابی نگاشت: مصطفی احمدی دستیار کارگردان که دو فیلم شکست خورده «نزدیکتر» و «بی حساب/میلیونر میامی» را در کارنامه دارد به همراه همسرش آتوسا قلمفرسایی در شمار مسافران فارابی به برلین قرار دارد!! این زن و شوهر با لبانی خندان در شب نشینی فارابی در برلین هم حضور یافته اند!! چرا باید فارابی اینها را به برلین ببرد؟ بخاطر کدام دستاورد جهانی؟ عجیب است که همسر احمدی پیشتر هم عضو کمیته انتخاب فیلم برای اسکار بود!!! همان کمیته ای که فیلم درنهایت ناکام دوارگانی «نفس»-که با حمایت فارابی و نورتابان وابسته به بنیاد مستضعفان تولید شده بود- را به آکادمی فرستاد!! چرا فارابی این قدر هوای این زن و شوهر را دارد؟

رسانه «ستاره سینما» هم در این باره نوشته است: درحالی‌که در این دوره از جشنواره فیلم برلین، سینمای ایران کمرنگ‌ترین و بی‌نماینده‌ترین حضور خود را تجربه می‌کند، جماعتی تحت عنوان برگزاری شب سینمای ایران در برلین با بودجه بنیاد سینمایی فارابی از محل بیت‌المال راهی سفر شده‌اند. جالب آنکه در بین مسافران آتوسا قلمفرسایی که طراح صحنه‌ و لباس است به همراه همسر دستیار کارگردانش نیز دیده می‌شود. قلمفرسایی همان است که در جریان انتخاب نماینده ایران برای شرکت در اسکار عضو هیات انتخاب بنیاد سینمایی فارابی بود و فیلم «نفس» نرگس آبیار به عنوان منتخب هیات مذکور راهی اسکار شد و همان ابتدا از رقابت حذف گردید و سینمای ایران از موفقیت در اسکار بازماند!

معاون بین الملل فارابی و هیأت همراه او در برلین/مصطفی احمدی و همسرش با لبی خندان سمت چپ معاون بین الملل دیده میشوند!




«کیهان» گزارش داد⇐حضور فیلمی اسرائیلی که در ایران فیلمبرداری شده در جشنواره برلین!!!/همکاران داخلی این پروژه اسرائیلی چه کسانی بوده‌اند؟+عکس

سینماروزان: در جشنواره 2019 برلین علیرغم همه تقاضاها هیچ فیلمی از ایران حائز شرایط حضور در این جشنواره تشخیص داده نشد ولی «کیهان» گزارش داده فیلمی اسرائیلی که در ایران فیلمبرداری شده در این جشنواره حضور داشته است و عجیب آن که بخش ایران این فیلم با همکاری گروهی داخلی فیلمبرداری شده است!!!

گزارش «کیهان» را بخوانید:

فیلم «مامور مخفی» ساخته یوال آدلر، کارگردان و فیلمنامه‌نویس اسرائیلی، درباره برنامه‌ریزی سازمان اطلاعاتی اسرائیل (موساد) علیه برنامه هسته‌ای ایران، در جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۹ به نمایش درآمد.  به گزارش خبرنگار کیهان، داستان فیلم درباره یک مامور موساد (سرویس جاسوسی اسرائیل) به نام ریچل کورین (با بازی دایان کروگر) است که به عنوان معلم انگلیسی وارد تهران می‌شود و در منطقه پاسداران تهران آپارتمان اجاره می‌کند. ماموریت اصلی ریچل جمع‌آوری اطلاعات درباره برنامه هسته‌ای ایران از طریق نفوذ در یکی از شرکت‌های مرتبط در تهران بوده است. او برای این کار وارد رابطه‌ای عاشقانه با فرهاد (با بازی کاس انوار، بازیگر ایرانی‌تبار کانادا) می‌شود. فرهاد از روسای شرکتی است که ریچل باید جاسوسی‌اش را از طریق آن شرکت انجام دهد. شاید یکی از عجیب‌ترین مسایل درباره فیلم برای مخاطب ایرانی هنگام تماشا این باشد که چطور فیلمی محصول اسرائیل درباره عملیات موساد علیه برنامه اتمی ایران و شامل صحنه‌های ناهنجار در تهران فیلمبرداری شده است!

کارگردان فیلم در نشست خبری توضیح داد که او یک واحد فیلمبرداری در تهران داشته است که گویا «به‌خاطر حفظ امنیتشان» نمی‌دانسته‌اند با چه کسی در تماسند و موضوع برای آنها به این شکل بوده که با گروهی در بلژیک کار می‌کنند. فرد رابط از طریق تلفن همراه به صورت آن‌لاین و همزمان فیلم‌برداری صحنه‌ها را که در آن بدل بازیگر ریچل (دیانه کروگر) در خیابان‌های تهران و بازار و… حضور داشته است را به کارگردان که در نیویورک بوده حتی در ساعت سه نیمه شب نشان می‌داده و او کارگردانی می‌کرده است.
به نظر می‌رسد با لو رفتن این نوع فیلمسازی ضدایرانی در داخل کشور، حالا دیگر باید نهادهای امنیتی و انتظامی و همچنین متولیان فرهنگ و هنر و به خصوص خود اهالی سینما و رسانه مراقبت بیشتری داشته باشند. چه بسا آنها که برای برخی شبکه‌های خارجی یا جشنواره‌ها و یا موسسات دیگر کشورها مشغول فیلمسازی یا فیلمبرداری هستند، خودآگاه یا ناخودآگاه بخشی از پازل طرح‌های ضدایرانی سرویس‌های جاسوسی غرب باشند.
نکته قابل ذکر اینکه علیرغم حمایت جشنواره برلین از فیلم ضدایرانی «مامور مخفی»، اما بیشتر منتقدان و نشریات نسبت به آن نظر منفی داشته و آن را اثری ضعیف توصیف کردند. نشریه گاردین آن را «غیرهیجان‌انگیز و به‌هم‌ریخته» خواند و نشریه ورایتی هم «مامور مخفی» را فیلمی «غیرقابل‌توّجه» به شمار آورد.

دایان کروگر در نمایی از «مأمور مخفی»




روزنامه اصولگرای “کیهان” مدعی شد⇐ نزدیک به چهل فیلم بلند ایرانی درخواست حضور در برلین۲۰۱۹ را داشتند و درخواست همه آنها رد شد!!/حتی فیلمنامه نویس جعفر پناهی هم نتوانست به جشنواره راه یابد!/تاریخ مصرف سینمای جشنواره ای به پایان رسیده و کاسبان این نوع سینما، همچون دستمالی یک بار مصرف دور انداخته شده اند!؟

سینماروزان: عدم حضور حتی یک فیلم بلند ایرانی در جشنواره برلین 2019، علیرغم تلاشهای بسیاری از صاحبان آثار شبه روشنفکرانه برای حضور، با واکنش روزنامه “کیهان” مواجه شده است.

متن گزارش “کیهان” را بخوانید:

شصت و نهمین جشنواره فیلم برلین درحالی در بهمن ماه سال جاری برگزار می‌شود که هیچ فیلم بلند ایرانی به هیچ یک از بخش‌های چندین‌گانه آن راه پیدا نکرده است. این درحالی است که براساس گزارش‌های خبرگزاری‌ها و منابع دیگر، حدود 40 فیلم ایرانی برای حضور در این جشنواره درخواست داده‌اند اما به هیچ‌کدام از درخواست‌های یاد شده پاسخی داده نشده است.

از جمله فیلم‌هایی که درخواست حضور در جشنواره شصت و هشتم برلین را داشته، فیلمی از نادر ساعی‌ور، فیلمنامه‌نویس فیلم «سه رخ» جعفر پناهی بوده که از فیلمسازان محبوب جشنواره برلین به حساب آمده و تاکنون با حضور یا بدون حضور وی و فیلم‌هایش فقط به دلیل اعمال و موضع‌گیری‌های ضدایرانی وی، جوایز متعددی در این جشنواره به او داده شده است. فیلم «سه رخ» او نیز در اردیبهشت ماه گذشته در جشنواره فیلم کن حضور داشت اما چندان مورد لطف قرار نگرفت!

چنین رویکردی در جشنواره فیلم برلین، تعجب و شگفتی برخی کارشناسان سینمایی را در داخل و خارج کشور برانگیخته که آیا سینمای جشنواره‌ای ایران به پایان راه خود رسیده که حتی از میان 40 فیلم درخواستی، یک فیلم هم قابلیت حضور در میان صدها اثر حاضر در بخش‌های مختلف جشنواره را نداشته است؟!

شاید هم دیگر تاریخ مصرف این گونه فیلم‌ها و آثار به اصطلاح سینمایی حداقل در جشنواره‌هایی مانند برلین گذشته که زمانی برای سینمای ما، نسخه می‌پیچیدند و تعیین راه می‌کردند و متاسفانه عده‌ای هم به هوای جوایز و بوی کباب، به دنبال این نسخه‌های مسخ شده و هر آنچه ارزش‌های ملی و دینی و انسانی بود را زیر پا می‌گذاشتند.

اگرچه این ماجرا مسبوق به سابقه است و بسیاری از این دسته افراد وقتی به آن سوی مرزها در جست‌وجوی تشویق و جایزه و امثال آن رسیدند، پس از استفاده و بهره‌های مختلف جشنواره‌ها و محافل وابسته، همچون دستمال یک بار مصرفی به دور انداخته شدند. امروز دیگر بسیاری از آن نام‌ها در جشنواره‌های یاد شده به چشم نمی‌خورد!




تسهیلات ویژه برای اکران «خوک» که حمایت اصولگرایان نظارتی را دارد و به تمسخر قتلهای زنجیره‌ای پرداخته!؟

سینماروزان/محمد شاکری: از همان اولین خط داستانی منتشره از «خوک»مانی حقیقی می‌شد اشاراتی که فیلم به ماجرای قتلهای زنجیره‌ای دارد را حدس زد اما بعدتر با انتشار نخستین تیزرهای فیلم بود که حدسها رنگ واقعیت گرفت.

به گزارش سینماروزان مانی حقیقی در «خوک» که با سرمایه محمد امامی تهیه کننده «شهرزاد» تولید شده، با محوریت قرار دادن کارگردانی به نام «حسن کسمایی» که نام خانوادگیش بیش از همه تداعیگر کیمیایی است، ماجرای درگیریهای کارگردانی را روایت می‌کند که در گیرودار قتلهای زنجیره ای، کسی کاری به کارش ندارد!

رونمایی «خوک» در جشنواره برلین تحسین فراگیری از سوی منتقدان را شامل نشد و حتی در فهرست آرای «اسکرین دیلی» این فیلم جزو قعرنشین‌ها بود و اگر تعریضهای سیاسی لیلا حاتمی نبود حتی اخبار نشست خبری «خوک» هم چندان بازتابی نمی‌یافت.

در اختتامیه هم عوامل «خوک» هیچ عایدی نداشتند جز تماشای خرامان کارگردان رومانیایی برنده خرس طلا، با این حال در داخل اوضاع کاملا بر وفق مراد است.

به جز تأکید مانی حقیقی بر اینکه فیلمش پروانه نمایش دارد و به زودی اکران خواهد شد، حمایت ناگهانی شهاب اسفندیاری از اصولگرایان حاضر در شورای پروانه نمایش ارشاد از «خوک» یعنی آن که در داخل همه با هم هماهنگند.

این معنایی دارد جز تولید فیلم کمدی درباره ریشخند قتلهای زنجیره ای با هماهنگی کامل سران نظارتی از چپ تا راست؟؟

حالا مانده است صدور یک کارت صدآفرین با عنوان تسهیلات ویژه اکران برای «خوک»؛

قرارداد اکران «خوک» با فیلمیران بسته شده است یعنی همان موسسه پخش پرحاشیه که «به وقت شام» را هم آماده اکران نوروزی دارد.

روی پرده رفتن «خوک» در امتداد «به وقت شام» از سوی فیلمیران می‌تواند این نتیجه ذهنی را متبادر سازد که در کنار ابراهیم حاتمی‌کیا که علنا اعلام می کند فیلمساز حاکمیت است و با حمایت ارگانهای متمول نظام فیلم می‌سازد حالا مانی حقیقی هم پیدا شده که با حفظ کردن سنگرهای جشنواره‌ای فیلم های حاکمیتی می‌سازد ولی عملا و علنا مثل حاتمی کیا آن را اعلام نمی کند!

جالب اینجاست که پخش داخلی فیلمهای هر دوی اینها را هم فیلمیران انجام می‌دهد!!!




یک مدیر ارگانی: به فیلم هنروتجربه‌ای«هجوم» کاری نداشته باشید چون ممکن است جایزه بهترین فیلم همجنسگرایانه را بگیرد!!⇔یک روزنامه‌نگار: آقای مدیر! دیر بجنبی باید پاپیون بزنی و «رنگین‌کمان بلورین» تُقس کنی!!⇔نکته: منظور از «مدیر» یک خبرنگار پیشتر افراطی(!) است با سابقه نگارش یک فیلم ارگانی پشت خط اکران مانده(!)و در حال مدیریت در مرکز فیلم و سریال یک ارگان متمول!

سینماروزان: پرسشهای مربوط به حضور فیلم هنروتجربه ای «هجوم» در بخش تدی برلین و رقابت برای کسب جایزه بهترین فیلم همجنسگرایانه ادامه دارد؛ مهمترین پرسشها بر سر آن است که چطور میشود فیلمی که از طریق یک گروه کاملا دولتی روی پرده است و کارگردانش از اعضای سیاستگزار همین گروه است نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم همجنسگرایانه باشد و هیچ واکنشی را از سوی مدیران این گروه و آنها که هنروتجربه را با بودجه میلیاردی راه انداختند شاهد نباشیم؟

به گزارش سینماروزان در میان انبوه پرسشها یکی از مدیران ارگانی که مدتی کوتاه بعد از خبرنگاری در رسانه ای افراطی سر از مدیریت در مرکز فیلم و سریال یک ارگان برآورد و سناریوی یک فیلم ضدفتنه ارگانی را هم نوشت که از شدت ضعف دو سال است پشت خط اکران مانده، مدعی شده نباید به حضور «هجوم» در یک محفل همجنسگرایانه کاری داشت چون ممکن است به کسب جایزه بهترین فیلم همجنسگرایانه منجر شود!!!

این تحلیل واپسگرایانه که سهوا یا عمدا ریشه های تولید «هجوم» در هنروتجربه ای که توسط رییس معزول سینما راه افتاد را نادیده گرفته، با واکنش کیوان امجدیان روزنامه نگار فرهنگی مواجه شده است.

امجدیان با خطاب قرار دادن این مدیر ارگانی نوشته است: جناب مدیر! آش را با جاش دارند می‌برند و شما به فکر جایزه نگرفتنشانی؟ بگیرند یا نگیرند. چه اهمیتی دارد. توی مملکتمان دارند لگد به ستون اصول و اعتقاداتمان می‌کوبند تا آجرهایش را لق کنند و شما به فکر جایزه‌ای؟ نیست به شما بابت نداشتن بخش همجنسبازها در جشنواره‌ات انگ تحجر بزنند. سینما را دارد آب می‌برد. ما خوابیم. دیر بجنبیم باید با کراوات بنشینیم توی یک جشن سینمایی ، رنگین کمان بلورین بدهیم به …

امجدیان با مخاطب قرار دادن مدیران سینمایی هم نگاشته است: مدیران سینمایی! مبارکتان باشد نامزدی «هجوم» در یکی از بخش‌های جشنواره برلین (که می‌دانید). امیدوارم شرایطی پیش نیاید که مجبور به استعفا شوید و اگر پیش آید مرد و مردانه استعفا دهید.




این هم برگی تازه از دستاوردهای سینمای جشنواره‌ای⇐رقابت«هجوم»شهرام مکری برای دریافت جایزه بهترین فیلم همجنسگرایانه برلین!⇔تبریک ویژه به متصدیان گروه کاملا دولتی هنروتجربه که سیاستگزارشان به این افتخار رسیده!

سینماروزان: تمنای حضور در محافل جشنواره‌ای اروپایی هرچند هیچ گاه نتوانسته عاملی شود برای اکران گسترده فیلمهای ایرانی در اروپا اما این تمنا به شکل گیری جریانی موسوم به فیلمسازی جشنواره ای منجر شده است؛ سبکی از فیلمسازی که اغلب در داخل و خارج مخاطب گسترده ندارد اما می‌کوشد با پنهان شدن در ظاهر شبه‌روشنفکرانه خود را مطرح سازد.

به گزارش سینماروزان تازه‌ترین دستاورد این جریان سینمایی جشنواره‌ای را فیلم «هجوم» شهرام مکری به دست آورده که برای دریافت جایزه تدی جشنواره برلین رقابت میکند.!

جایزه تدی جایزه‌ای است که در حاشیه جشنواره بین المللی فیلم برلین و به فیلم‌های با مضمونی دگرباشانه اهدا می‌شود.

میان فیلم‌هایی که در جشنواره برلین حاضر می‌شوند، آنهایی که چنین مضامینی دارند در قالب جایزه تدی با هم به رقابت می‌پردازند و نتیجه آن هم هر سال قبل از اختتامیه اصلی اعلام می‌گردد؛ فیلم «هجوم»شهرام مکری امسال با بیش از سی فیلم در این بخش رقابت دارد.

باید تبریک گفت به متصدیان گروه سینمایی کاملا دولتی هنروتجربه که یکی از فیلمهای گروهش که اتفاقا توسط یکی از اعضای سیاستگزارش  ساخته شده، برای دریافت چنین جایزه ای رقابت میکند.

تبریک بعدی را باید به رییس معزول سینما گفت که گروهی به نام هنروتجربه را با بودجه میلیاردی راه انداخت تا چنین افتخاراتی نصیب سینمای ایران شود!!




خروجی یک مقایسه با جشنواره‌های مختلف؛ از کن و برلین تا ونیز و تورنتو و…⇐جشنواره ۲۰میلیارد و خرده‌ای فجر تنها جشنواره کاملا وابسته به منابع عمومی است!

سینماروزان: حواشی افشای بودجه 20 میلیارد و خرده ای جشنواره فجر که بیش از 8 میلیارد آن هم صرف جدایی بین الملل شده است همچنان ادامه دارد.

به گزارش سینماروزان بعد از انتقادات مهدی کرم پور که با ذکر مصداق از جشنواره ونیز مدعی شده بود این جشنواره با یک چهارم بریز و بپاشهای محفل بین الملل فجر برگزار میشود(اینجا را بخوانید) حالا روزنامه اصلاح طلب «شرق» با مرور بودجه برخی از جشنواره های مطرح دنیا مقایسه ای انجام داده درباره میزان وابستگی مالی این جشنواره ها به دولت.

مهمترین خروجی این مقایسه آن است که هیچ جشنواره ای در دنیا وجود ندارد که وابستگیش به دولت به اندازه جشنواره فجر باشد.

آمار مالی جشنواره های مختلف را مرور کنید:

–از ٢٤ میلیون یورو بودجه سالانه جشنواره فیلم برلین، ٧,١‌ میلیون یورو آن به وسیله دولت تأمین می‌شود.

–از ٢١.٧‌ میلیون دلار بودجه جشنواره فیلم کن، نیمی از آن را شرکای جشنواره و نیمی دیگر را دولت تأمین می‌کند.

–جشنواره تورنتو از ٤٠ میلیون‌دلاری که هزینه برگزاری جشنواره می‌شود، ٢٠‌ میلیون از فروش بلیت، ١٣‌ میلیون اسپانسر و هفت میلیون از طریق فعالیت‌های انسان‌دوستانه تأمین می‌شود.

–جشنواره ریندس در ازای یک‌ونیم میلیون‌دلاری که صرف برگزاری‌اش می‌شود، یک‌ونیم‌ میلیون دلار درآمد دارد.

جشنواره فیلم سیدنی که پنج‌ میلیون دلار هزینه برگزاری آن است، دو میلیون دلار آن از سوی دولت تأمین می‌شود.

جشنواره ونیز به‌عنوان اولین جشنواره مهم سینمایی جهان هرسال با بودجه معادل ١٢‌ میلیون یورو برگزار می‌شود، هفت میلیون یورو از هزینه‌هایش را دولت تأمین می‌کند و بقیه این بودجه که مبلغ قابل‌توجهی است از سوی اسپانسرهای خصوصی تأمین می‌شود. شرکت اتومبیل‌سازی ایتالیایی مازراتی اسپانسر اصلی جشنواره ونیز است.

جشنواره فیلم رم یک جشنواره کاملا خصوصی است که بودجه برگزاری آن ١٠‌ میلیون یورو برآورد شده است، ٥٠ درصد از هزینه‌های خود را از طریق سرمایه‌گذارهای خصوصی به‌ویژه بانک‌ها و ٥٠ درصد دیگر آن را از جانب مؤسسات دولتی بالاخص شهر رم تهیه‌ می‌کند.

آمار وابستگی مالی جشنواره های مختلف
آمار وابستگی مالی جشنواره های مختلف




واکنش به ضبط چمدان نماینده جشنواره برلین؟⇐فهرست اصلی برلین بدون حضور ایرانیان بسته شد

سینماروزان: فهرست فیلمهای بخش مسابقه جشنواره برلین بدون حضور نماینده ای از سینمای ایران بسته شد تا شاید این عدم حضور ایرانیان را بتوان واکنشی دانست به ضبط چمدان نماینده جشنواره برلین در فرودگاه امام تهران.

به گزارش سینماروزان دو ماه قبل که «آنکه لویکه» به هنگام خروج از ایران در فرودگاه مورد پرسش قرار گرفت و چمدانی شامل برخی فیلمهایی که از ایران می برد توقیف شد شاید بسیاری نمی دانستند این اتفاق چه تأثیری بر حضور ایرانیان در این جشنواره خواهد داشت.

اما حالا با اعلام شدن نام 18 فیلم بخش رقابتی جشنواره برلین می توان راحتتر درباره اثرات آن ضبط چمدان اظهارنظر کرد.

 18 فیلم بخش رقابتی برای کسب جایزه خرس طلا و خرس نقره‌ای جشنواره  برلین از این قرار است:

–«درباره بدن و روح» ساخته «ایلدیکو انیادی» (مجارستان)

–«آنا، عشق من» به کارگردانی «کالین پیتر نتز» (رومانی، آلمان، فرانسه)

–مستند «بویس» ساخته «آندرس ویل» (آلمان)

–«کولو» به کارگردانی «ترسا ویلاورده» (پرتغال، فرانسه)

–«شام» از «اورن موورمان» (آمریکا)

–«خوشبختی» به کارگردانی «آلن گومی» (فرانسه، سنگال، بلژیک، آلمان، لبنان)

–«میهمانی» ساخته «سلی پاتر» (بریتانیا)

–«ردپا» به کارگردانی «آگنیزکا هولاند» (لهستان، آلمان، چک، سوئد، اسلواکی)

–«روی دیگر امید» به کارگردانی «آکی کوریسماکی» (فنلاند)

–«یک زن فوق العاده» از «سباستین للیو» (شیلی، آلمان، آمریکا، اسپانیا)

–«جنگو» ساخته «اتین کومار» (فرانسه)

–انیمیشن «روز خوبی داشته باشید» ساخته «لیو جیان» (چین)

–«در ساحل تنها شب» به کارگردانی «هونگ سانگ سو» (کره جنوبی)

–«شب‌های درخشان» به کارگردانی «توماس آرسلان» (نروژ/آلمان)

–«یواخیم» ساخته «مارسلو گومز» (برزیل/پرتغال)

–«آقای لانگ» از «سابو» (ژاپن، آلمان، هنگ‌کنگ، چین، تایوان)

–«بازگشت به مونتاک» از «وُلکر شلندروف» (آلمان، فرانسه، ایرلند)

–«موش وحشی» ساخته «جوزف هادر» (اتریش).

شش فیلمی که به صورت غیررقابتی به روی پرده می‌روند نیز شامل فیلمهای زیرند:

–«نوار» از «الکس دلا ایگلسیا» (اسپانیا)

–«تصویر آخر» به کارگردانی «اسنلی توچی» (انگلیس/فرانسه)

–«لوگان» به کارگردانی «جیمز منگولد» (آمریکا)

–«قابله» ساخته «مارتین پرووست» (بلژیک/فرانسه)

–«رگ یابی T2» به کارگردانی «دنی بویل» (انگلیس)

–«خانه ویسروی» به کارگردانی «گوریندر گادا» (هند/انگلستان)




توضیحات دادستان تهران درباره چمدان توقیفی نماینده جشنواره برلین و ارتباط گیری با محکومان فتنه+واکنش رییس سازمان سینمایی

سینماروزان: چندی قبل خبر توقیف چمدان “آنکه لویکه” نماینده جشنواره برلین که همه ساله به ایران سفر می کند و برخی فیلمهای ایرانی را با خود به برلین می برد در رسانه ها منتشر شد.

به گزارش سینماروزان در چمدان لویکه تعدادی فیلم ایرانی وجود داشت که اخبار متناقضی درباره ماهیت این فیلمها وجود دارد.

عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران درباره توقیف این چمدان گفت:  اخیراً خانمی به نام «آنکه لویکه» وارد کشور شده و پس از ارتباط‌گیری با برخی محکومان فتنه، با به همراه داشتن بیش از شصت فیلم زیرزمینی و غیرمجاز قصد خروج از کشور را داشت که حین خروج دستگیر شد.

واکنش حجت ا.. ایوبی به سخنان دادستان تهران هم بیشتر جنبه انفعالی داشت و او فقط گفت: منتظر اعلام اسامی فیلمها توسط دادستان تهران هستم.

 




دردسرهای فرش قرمز برلین برای بازیگر “اژدها وارد می‌شود”⇐بارها گفته ایم فقط هنرمندیم ولاغیر اما دست از سرمان بر نمي‌دارند

سینماروزان: همایون غنی زاده بازیگر و کارگردان تئاتر بنا دارد از 25 مهرماه تازه ترین نمایش خود “می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد” را در تالار وحدت روی صحنه ببرد؛ نمایشی که ویشکا آسایش، سجاد افشاریان، بابک حمیدیان، همایون غنی‌زاده، سیامک صفری و داریوش موفق در آن ایفای نقش می کنند.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان غنی زاده اما از محدودیت تبلیغات محیطی مربوط به این نمایش ناراضی است. غنی زاده با اشاره به زمان نامناسب برای اجرای نمایش تازه اش به سینماروزان گفت: متاسفانه به دلیل مشکلاتی موفق نشديم زمان مناسب تري را جهت اجرا داشته باشيم و  به خاطر ايام سوگواري تمام تبليغات ما را جمع آوري و حتي به هزينه شخصي اي هم كه گروه متقبل شده احترام نگذاشت و بنظر می‌رسد بعد از اين ايام هم اجازه تبليغ وسيع را به ما نخواهد داد.

وی در چرایی ایجاد این وضعیت بیان داشت: عده اي از دوستان مي گويند به علت حضور من در فرش قرمز برلين و مصاحبه هايي كه در گذشته با بي بي سي و voa و غيره داشتم حساس شده اند. ما بارها گفته ایم فقط هنرمندیم ولاغیر اما دست از سرمان بر نمي دارند.

اشاره غنی زاده به حضور در جشنواره برلین با فیلم “اژدها وارد میشود” مانی حقیقی است که از جمله فیلمهای قابل توجه سینمای ایران در سالهای اخیر بوده است و به غیر از زمان اکران به هنگام عرضه در شبکه خانگی هم جزو پرفروش ها بود.




واکنش منتقد پیشکسوت به تقسیم‌بندی تاریخی(!) ایوبی⇐نشانه‌ای است از کم‌سوادی سینمایی

سینماژورنال: حجت‌الله ایوبی رییس سازمان سینمایی شاید به دلیل نداشتن عقبه سینمایی هرازگاه اظهارنظراتی را طرح می کند که باعث شگفتی مخاطبان می شود.

به گزارش سینماژورنال در یکی از تازه‌ترین موارد، وی که برای حضور در اختتامیه جشنواره رضوی به یزد رفته بود، در یک تقسیم بندی که می تواند در تاریخ بی نظیر باشد(!) بیان داشته: سینما در عصر امروز بر دو قسم هالیوود و سینمای ایران تقسیم می‌شود.
وی البته که توجیه این امر را تعداد بالای جوایزی دانسته که فیلم‌های مختلف ایرانی از جشنواره‌های مختلف دریافت کرده‌اند و گفته است: در سال گذشته 370 جایزه جهانی به هنرمندان ایرانی اختصاص داده شد.
اظهارنظرات ایوبی زودتر از حد تصور در شبکه‌های اجتماعی بازنشر یافت و مخاطبان سینمای ایران که به‌اندازه کافی از کیفیت این سینما آگاهی دارند، سعی کردند به روش‌های مختلف به ادعاهای رییس سینما پاسخ دهند؛ برخی به‌صورت کاملاً جدی از بی‌ارزش بودن جوایزی گفتند که بخش عمده آنها در دادوستدهای سیاسی پشت پرده جشنواره‌ها تقسیم می‌شود و برخی نیز سخن را به مطایبه گشوده و گرمای هوای شهری کویری را عامل چنین اظهار نظراتی از ایوبی دانسته‌اند.

ادعاهایی برآمده از اطلاعات ناقص
اما ایوبی واقعاً چقدر با اشراف از وضعیت سینمای ایران در قیاس با جهان به تقسیم‌بندی سینما به دو گونه سینمای ایران و هالیوود دست زده است؟ آیا این 370 جایزه‌ای که وی به‌عنوان بیلان‌کاری ارائه داده واقعاً برآمده از موفقیت سینمای ایران در جهان است؟

جبار آذین، منتقد و مدرس پیشکسوت سینمای ایران، با اشاره به اینکه این ادعا را نمی‌توان آنقدرها جدی خطاب کرد به «صبح‌نو» گفت: این ادعاها نشانه کم‌سوادی سینمایی است چراکه اگر بخواهیم از منظر گستردگی دسترسی به محصولات سینمایی به بررسی درستی این ادعا بپردازیم، باید بگوییم این سینمای هالیوود است که از آسیا گرفته تا دل اروپا و حتی کشوری را که جناب ایوبی سال‌ها کاردار فرهنگی آن بود تسخیر کرده است.

وی ادامه داد: اگر هدفمان بررسی سینما از منظر هویت ملی است که نه‌فقط ما در ایران چنین سینمایی را داشته‌ایم که در کشورهای مختلف دنیا از هندوستان گرفته تا کشورهای خاور دور و به‌عنوان مثال ژاپن و کره، سینمای ملی وجود دارد. پس تقسیم‌بندی ایشان کاملاً نادرست است. همانقدر که نوعی از سینمای ملی ایران که متکی بر ویژگی‌های فرهنگی بومی رشد کرده جایگاه خود را دارد سینمای چین و مثلاً آثار کارگردانی مانند «ژانگ ییمو» هم همین جایگاه را دارد. پس آنچه ایوبی گفته نه ربطی به سینما دارد و نه ربطی به هنر و عمیقاً نشان‌دهنده بیگانگی فرهنگی با سینماست و البته شبیه به یک شوخی بزرگ.

جبار آذین
جبار آذین

خودمان به خودمان جایزه می‌دهیم
جبار آذین با گلایه از بیلان‌سازی‌های نادرست مدیران سینمایی گفت: تازه بخشی از این 370 جایزه‌ای که ایشان از آن نام برده‌اند برآمده از هفته فیلم‌هایی است که با سرمایه‌های فرهنگی خودمان در کشورهای مختلف راه می‌افتد! یعنی خودمان بودجه می‌دهیم که یک سالن کوچک در فلان شهر اروپایی اجاره شود و برای تعدادی ایرانی مهاجر چند فیلم ایرانی اکران شده و درنهایت هم به چند عنوان از این فیلم‌ها جایزه می‌دهند تا بیلان مدیریتی سینما را بالا ببرند. با نوآوری مدیران تازه سینما این هفته فیلم‌ها اخیراً تغییر نام داده‌اند و با عنوان «جشنواره فیلم‌های ایرانی» نام‌برده می‌شوند. آیا این نوعی گول زدن و فریب نیست؟

این منتقد پیشکسوت با اشاره به اینکه بهترین راه صادرات سینمایی ایجاد شرایط اکران محصولات در کشورهای با فرهنگ مشترک است افزود: سینمای ایران بیشتر از جایزه نیاز به دیده شدن در نقاط مختلف دنیا دارد. این دیده شدن از طریق اکران سراسری پدید می‌آید. مدیران سینمایی ما واقعاً اگر به فکر بدعتی در کارنامه‌شان هستند شرایط اکران مداوم آثار ایرانی در کشورهای خارجی را فراهم کنند. لازم نیست راه دوری بروند. نگاهی بیندازند به کشورهای هم‌فرهنگ در اطراف و مثلاً ببینند چرا در تاجیکستان به‌رغم همزبانی و اشتراکات فراوان تاریخی هنوز اکران گسترده فیلم‌های ایرانی وجود ندارد. یا چرا در آذربایجان که سالانه کلی توریست به آن صادر می‌کنیم، شرایط چنین اکران‌هایی فراهم نمی‌شود؟

همه جشنواره‌ها متأثر از سیاست هستند
جبار آذین که در دو دهه اخیر در نشریات مختلف از «سینما» گرفته تا «نقد سینما» مسوولیت داشته است درباره افتخار رییس سینمای ایران به 370 جایزه سالانه جشنواره اظهار داشت: تقریباً هیچ جشنواره‌ای در دنیا وجود ندارد که جوایزش کاملاً سینمایی باشد. تمامی جشنواره‌ها به‌واسطه عقبه اقتصادی برگزارکنندگان آلوده به سیاست و سیاسی‌بازی می‌شوند و این‌چنین می‌شود که طی سه دهه فقط نوعی خاص از سینمای ایران که حاوی تصاویر اگزوتیک از جامعه ایرانی است در جشنواره‌های فرهنگی تقدیر می‌شود. بر این اساس می‌توان گفت هیچ یک از این جوایز جشنواره‌ای نمی‌تواند ملاک برتری سینمای یک نقطه خاص باشد.
وی ادامه داد: سینمایی می‌تواند در دنیا موفق باشد که شرایط اکران گسترده محصولاتش را در کشورهای دنیا فراهم آورد. الان سینمای بالیوود چرا در دنیا مطرح است؟ به خاطر جایزه گرفتن از جشنواره کن و ونیز و برلین یا به خاطر فراگیری محصولات سینمایی آن در سراسر دنیا که درنتیجه آن هم فرهنگ هند صادر شده و هم دادوستد اقتصادی خوبی پدید آمده است؟ معلوم است که به دلیل دوم. ما هم اگر به دنبال سینمایی پویا هستیم باید به فکر صادرات فرهنگی باشیم چنان که عموم مخاطبان از این صادرات استفاده کنند و نه فقط عده ای معدود که در جشنواره ای خاص گردهم آمده اند. هرگاه فراگیری سینمای مان را فقط در منطقه رقم زدیم آن گاه می توانیم از موفقیت مدیریتی خویش سخن گوییم.




افشای پشت‌پرده سامانه ارسال فیلم به جشنواره‌های خارجی فقط با پرداخت ۱۰ هزار تومان!

سینماژورنال: اخیرا سامانه ای در فضای مجازی راه اندازی شده است که گردانندگان آن مدعی هستند که می توانند آثار سینمایی کوتاه یا بلند را فقط یا دریافت 10 هزار تومان به جشنواره های مختلف خارجی ارسال کنند.

به گزارش سینماژورنال شدت فانتزی سازی چنین ادعایی آن قدر هست که هر مخاطب آگاهی را کنجکاو می کند بداند ماجرا چیست.

مرجان علیزاده مدیر پخش بین الملل کانون ایران نوین که در سال جاری فیلمهایی چون “تابو”، “رخ دیوانه” و “آسمان نزدیک است” را برای پخش جهانی درنظرگرفته است با نگارش یادداشتی برای “ایسنا” این ادعای کاملا کذب را زیر سوال برده است و از پشت پرده فعالیتهای چنین سامانه هایی پرده بردارد.

سینماژورنال متن کامل یادداشت علیزاده را ارائه می کند:

مثل پوشیدن کفش پاشنه بلند در برف

معتقدم باید در این‌باره با صراحت و با بیان ساده بدون ارجاع به آمار و ارقام و مقایسه شرکت‌های پخش ایرانی با خارجی صحبت کنم. ساعتی قبل از اینکه از من بخواهید نظرم را در این باره بگویم با مستندسازی صحبت می‌کردم که تصمیم داشت فیلمش را ده دقیقه بلندتر کند تا به جشنواره فیلم برلین برساند.

تعجب کردم چون تقریبا همه فیلم‌شان را کوتاه‌تر می‌کنند تا داستان سر راست‌تری داشته باشند و متعجب بودم از اینکه ایشان با چه منطقی می‌خواهند این کار را بکنند، چون اگر داستان فیلم احتیاج داشته باشد که هیچ، در غیر این صورت مثل پوشیدن کفش پاشنه بلند در برف است! و اصرارشان این بود که اگر پخش کننده‌ای حاضر بشود فیلمش را به برلین بفرستد، حاضر به همکاری است و بسیار خوشنود بودند از اینکه شرکت…که رسانه‌ای اینترنتی است، قبول کرده بود در ازای دریافت ده هزار تومان فیلمش را در برلین ثبت نام کند.

حال اینکه هر فیلمی باید با توجه به فرم و محتوایش در جایگاه مناسبی عرضه بشود تا بتواند فیلم و فیلمساز را به هدف نهایی‌اش که همان جهانی شدن است، برساند.

آنقدر توهم ایجاد شده توسط تبلیغات آن شرکت برایش ایده‌آل بود که به هیچ طریقی قانع نمی‌شد

هر جشنواره‌ای مقررات و هدفی برای برگزاری دارد و فیلم‌هایی را انتخاب می‌کند که مطابق با اهدافش باشد. مطمئن هستم وقتی بیشتر برایش توضیح دادم که پخش کننده حرفه‌ای فیلم را به فستیوال ارسال کند و در مقابل مبلغی را از سهم فروش بر می‌دارد کاملا منصرف شد چرا که آنقدر توهم ایجاد شده توسط تبلیغات آن شرکت برایش ایده‌آل بود که به هیچ طریقی قانع نمی‌شد که البته نه حوصله قانع کردنش را داشتم و نه وقتش را.

تقریبا مطمئن بود که فیلمش به برلین می‌رود و خریداران بسیاری هم سراغش خواهند آمد، ولی من هم مطمئن هستم که یک سال دیگر جایی همدیگر را می‌بینیم و او اظهار تاسف می‌کند از اینکه فیلمش را حرام کرده و من هم متاسف از اینکه فیلمش را می‌توانست به دست‌های مطمئن بسپارد که به دلیل بر آورده کردن منافع هر دو طرف می‌توانست در جایگاه در خور خودش عرضه بشود.

وظیفه پخش‌کننده محدود به ارسال فیلم به جشنواره‌ها و ثبت نام نیست

اجازه بدهید اول توضیح بدهم که کار پخش کننده به غیر از ارسال فیلم به جشنواره چیست و سپس مقایسه‌ای بین این دو نهاد یعنی پخش کننده حرفه‌ای و یا نو ظهورهای متصدی پست و امور ارسال داشته باشم.

وظیفه پخش‌کننده محدود به ارسال فیلم به جشنواره‌ها و ثبت نام نیست. پخش‌کننده حامی و ساپورتر فیلم است، بارها پیش آمده است که فیلم در جشنواره‌ای رد شده ولی با دفاع از فیلم و دادن توضیحات لازم و رفع ابهامات درباره فیلم تقاضای بازبینی مجدد فیلم را داده‌ام و در نهایت فیلم به جشنواره راه پیدا کرده.

پخش کننده سوای این کار باید حواسش به جنبه مالی اثر هم باشد، سینما صنعت است و بایستی با اقتصاد صحیح رو به جلو حرکت کند. فستیوال ویترین یک اثر هست و باید فیلم از این ویترین به خانه‌های مردم برود و از طریق مدیا انها را سرگرم کند و یا آگاه سازی بکند، وظیفه‌ای که معمولا فیلم‌های اجتماعی و مستندها بر عهده دارند.

این جمله که فیلم فلان که در فستیوال کن یا برلین رفته از فیلم من بهتر نیست را بارها شنیده ایم

فیلم از چند طریق به دست پخش کننده می‌رسد؛ یا کارگردانی صاحب سبک و شناخته شده است که پخش کننده خودش به سراغ فیلم می‌رود یا کارگران و تهیه کننده بنا به دیدگاه و خواسته‌شان پخش کننده‌ای را انتخاب می‌کنند و در صورتی که پخش کننده تشخیص بدهد یک فیلم مناسب برای عرضه بین‌المللی است، قراردادی مطابق عرف معمول منعقد می‌شود.

البته متاسفانه همیشه کارگردان‌ها و تهیه‌کننده‌ها بدون هیچ تلاشی در مرحله تولید و تلاش برای ساختن فیلمی با استاندارد بالا توقع دارند فیلم‌شان به سه چهار جشنواره بزرگ کن، برلین، ونیز و غیره … شرکت کنند و جمله فیلم فلان که در فستیوال کن یا برلین رفته از فیلم من بهتر نیست یا مگر فیلمی که رفته ونیز چی بود را همیشه می‌شنویم و توقع دارند پخش کننده معجزه کند و تقریبا همه هم مدعی هستند فیلم من مثل بچه‌ام می‌ماند و برایش عمرم را گذاشته‌ام که البته از آنجایی که معمولا به کار تیم ورک عقیده نداریم اگر فیلم موفق بشود کارگردان این موفقیت را به خودش نسبت می‌دهد و اگر موفق نشود نتیجه کم کاری پخش کننده، می‌داند…

وقتی پخش کننده‌ای فیلمی را قبول می‌کند، موفقیت فیلم آبروی پخش کننده است

…ولیکن در مواجهه با فستیوال‌ها مهم چگونه بودن فیلم نیست مهم چگونگی راهیابی فیلم به فستیوال‌های بزرگ است.. درست است که معمولا هفتاد درصد خود فیلم باید قابلیت حضور و پذیرفته شدن در جشنواره را داشته باشند ولیکن نقش ساپورت کردن پخش کننده و تجربه‌ای که به کمک این حمایت می‌آید را نادیده نباید گرفت.

پخش‌کننده بایستی با درک صحیح از فیلم، سینما و جامعه خودش بتواند در تمامی مراحل به غایت همچون والدی دلسوز فیلم را به سرانجام برساند، چه در مرحله اولیه پذیرش در جشنواره و چه مرحله حضور که به عقیده من مهم‌تر و مشکل تر از مرحله پذیرش است.

در خیل فیلم‌های راه یافته به بخش مسابقه هر جشنواره‌ای موفق‌ترین آنهایی هستند که در این مرحله رها نمی‌شوند. وقتی پخش کننده‌ای فیلمی را قبول می‌کند، موفقیت فیلم آبروی پخش کننده است.

پخش کننده با توجه به تجربه‌ای که دارد و با شناخت و درک درست از فیلم می‌تواند تشخیص بدهد که هر فیلمی برای چه فستیوالی مناسب است

لازم به توضیح است که پخش کننده قرار نیست یک شبه و از روی ناچاری و احتیاج و با توجه به رسانه‌ای شدن اکثر فعالیت‌ها در این روزها جایی را تاسیس کنند و در ازای دریافت مبلغی فیلم‌ها را فقط به جشنواره‌ها ارسال کنند که این کار سختی نیست، هر کسی کمی اینترنت و انگلیسی بلد باشد می‌تواند این کار را انجام دهد، پخش‌کننده بایستی سال‌ها در این زمینه کار آموزی کرده باشد و با شرکت در جشنواره‌ها و بازارهای فیلم و مراوده با مدیران جشنواره‌ها و خریداران فیلم تجربه لازم برای این کار را بدست آورده باشد.

پخش کننده با توجه به تجربه‌ای که دارد و با شناخت و درک درست از فیلم می‌تواند تشخیص بدهد که هر فیلمی برای چه فستیوالی مناسب است گاهی حضور در بخش مسابقه اصلی فستیوال‌هایی غیر از کن و ونیز و غیره بسیار منجر به دیده شدن فیلم می‌شود تا حضور در بخش جنبی فستیوال‌های بزرگ.

“جدایی…” اگر به کن می رفت سرنوشت “گذشته” دچار می شد

فیلم‌های بخش‌های جنبی معمولا در حاشیه قرار می‌گیرند. “جدایی…” به بخش اصلی برلین می‌رود و موفقیت‌های جهانی که دیدیم برایش رقم می‌خورد و شاید اگر کن می‌رفت به سرنوشت “گذشته” دچار می‌شد.

ادعای دروغین جایزه جشنواره تسالونیکی

اینکه سایتی ادعا می‌کند با ده هزار تومان فیلم‌ها را به جشنواره‌ها می‌فرستد مستلزم بررسی است چون ادعای بسیار عجیبی است.

راستش می‌گویم عجیب چون هر چی فکر می‌کنم حرف‌های بد به ذهنم می‌آید و کلمه مناسب‌تری پیدا نمی‌کنم. من به سایت مربوطه مراجعه کردم، بررسی و نقد تمامی ادعاهای این سایت در مجال این نوشته نیست ولیکن چند مورد را ذکر می‌کنم…

به عنوان مثال یک ادعا که جایزه؟؟!! بزرگ این سایت در صورت ثبت نام از طریق این سایت در جشنواره تسالونیکی حضور در مارکت این جشنواره است بایستی عرض کنم که جشنواره تسالونیکی تمام فیلم های متقاضی حضور در این جشنواره را که پذیرفته نشده باشند دعوت به بازار فیلم می‌کند و در ازای این هزینه‌ای دریافت نمی‌کند یا این ادعا که تخفیف می‌گیرند برای ثبت نام در فستیوال‌ها باید دید مثلا می‌توانند برای ثبت‌نام در فستیوال سینه کست تخفیف بگیرند یا این تنها شامل چند جشنواره فیلم‌های ایرانی در خارج از کشور می‌شود که مانور این سایت بیشتر روی این جشنواره‌هاست… و یا جالب‌تر از همه جمله‌ای است که در بیان فستیوال زوریخ آمده که ادعا شده فضایی!! که در این جشنواره از سوی هیات انتخاب برای شرکت کنندگان در نظر گرفته شده باور نکردنی است.

خوب این که وظیفه هر فستیوالی است و این جملات تبلیغاتی به سود راه‌اندازان این سایت است و نه چیزی در بیان اهداف و یا نتیجه حضور در این فستیوال و بیشتر مصداق «یک کیلو بخر دو کیلو ببر» است. راستش بایستی این سایت و این جمله را به فستیوال زوریخ معرفی کرد و دید عکس‌العمل مدیران این فستیوال را، که یقین دارم عکس العملی منفی خواهد بود.

حضور این دوستان به نفع پخش کنندگان حرفه ای است

این که آیا حضور این دوستان به ضرر پخش کننده‌ها است بایستی عرض کنم خیر اتفاقا حضور ایشان به نفع پخش کننده‌های حرفه‌ای است چرا که باعث تشخیص کار درست از نادرست می‌شود.

معمولا وقتی آگاهی کافی از روند به نتیجه رساندن یک اثر وجود نداشته باشد راه برای استفاده منفی از این عدم آگاهی به وجود می‌آید. کارگردان‌ها و تهیه کننده‌ها دو دسته هستند آنهایی که معتقد به کار تیمی هستند و می‌دانند هر کاری را باید به کاردان سپارد که عموما موفق هم هستند و نتیجه درستی می‌گیرند و یک دسته هم آنهایی که هنوز نمی‌دانند یک دست صدا ندارد و همه کار را خودشان انجام می‌دهند.

برای ارسال و فقط ارسال به جشنواره‌ها هیچکس مناسب‌تر از خود کارگردان نیست

البته در این بین این سوال مطرح است که اگر فیلمی پخش کننده پیدا نکرد، تکلیف چیست. طبیعتا توقع نمی‌رود که کارگردان دست روی دست بگذارد و غصه بخورد که چه فیلم بدی ساختم که هیچکس حاضر به پخش آن نیست، این حق مسلم هر کارگردانی است که بخواهد حرف خودش و فیلمش را جهانی کند. چه فیلم عاشقانه باشد چه جنگی یا اجتماعی و غیره…

معتقدم در این موارد هیچکس و هیچکس مناسب‌تر از خود کارگردان نیست هیچ دایه‌ای دلسوزتر از مادر نمی‌شود و برای ارسال و فقط ارسال به جشنواره‌ها هیچکس مناسب‌تر از خود کارگردان نیست. ولیکن باز هم تاکید می‌کنم موفقیت جهانی و ثابت قدم شدن در این راه حضور در چند فستیوال درجه دال و … نیست، مهم کیفیت حضور است نه کمیت حضور و این کیفیت جز از طریق کسانی که راهکارهای درست را می‌دانند، میسر نمی‌شود.




خسرو سینایی: در جشنواره هایی چون برلین و کن انتخاب آثار برآمده از کیفیت نیست /فیلمهای بین‌الملل فجر بدون لحاظ کردن جنبه‌های سیاسی انتخاب شوند

سینماژورنال: خسرو سینایی کارگردان سرشناس ایرانی که در جشنواره سی و سوم فجر با “جزیره رنگین” در بخش خارج از مسابقه حضور داشت با انتقاد از لحاظ کردن پارامترهای سیاسی در جشنواره هایی چون کن و برلین از دبیرخانه بین الملل فجر خواست سراغ جنبه های سیاسی نرود.

 به گزارش سینماژورنال خسرو سینایی انتخاب فیلم‌های معتبر برای حضور در جشنواره را یکی از ویژگی‌های اصلی جشنواره‌ای معتبر دانست و خاطرنشان کرد: باید فیلم‌هایی برای شرکت در جشنواره انتخاب شوند که شایستگی لازم را داشته باشند و بدون در نظر گرفتن جنبه‌های سیاسی و… در لیست نمایش قرار بگیرند.

 وی ادامه داد: باید فیلم‌هایی برای شرکت در جشنواره انتخاب شوند که شایستگی لازم را داشته باشند و بدون در نظر گرفتن جنبه‌های سیاسی در لیست نمایش قرار بگیرند.

انتخاب آثار کن و برلین برآمده از کیفیت آثار نیست

 سینایی یادآور شد: متاسفانه در جشنواره‌های معتبری مانند برلین و کن و نظایر آنها با نگاهی که معتقدم تنها برآمده از کیفیت آثار نیست (بلکه برگرفته از باورهای شخصی و… است) فیلم‌ها انتخاب و ارزیابی می‌شوند.

 کارگردان “عروس آتش” خاطرنشان ساخت: طبیعی است که این‌گونه برخوردها در سطح بین‌المللی می‌تواند به اعتبار جشنواره‌ها لطمه بزند.




احمد طالبی‌نژاد: این چه جور بازی است که پناهی در عین ممنوعیت، فیلم می‌سازد؟/”تاکسی” فیلم متوسطی است/پناهی دچار غرور نشود که شاهکار ساخته

سینماژورنال: جعفر پناهی فیلمسازی که در ظاهر ممنوع الکار است و در باطن فیلم ساخته و برای جشنواره های فرنگی می فرستد در آخرین دوره جشنواره برلین با فیلمی به نام “تاکسی” حضور داشت.

به گزارش سینماژورنال پناهی هرچند خود در تهران حضور داشت و به برلین نرفته بود اما فیلمش برنده خرس طلای بهترین فیلم این جشنواره شد.

احمد طالبی نژاد منتقد پیشکسوت سینما با نگارش یادداشتی با عنوان “بازی بازی، با ما هم…؟” در مجله “فیلم” به تناقض مرتبط با فیلمسازی پناهی در عین ممنوع الکاری اشاره کرده است.

مانده ایم حیران که این چه جور بازی است؟

طالبی نژاد در ابتدای یادداشت خود آورده است: همه می دانیم که جعفر پناهی محکوم شده که دست کم تا بیست سال فیلم نسازد و از کشور هم خارج نشود اما او طی همین مدت دست کم سه فیلم بلند “این یک فیلم نیست”، “پرده” و “تاکسی” را ساخته که این آخری تا حالا چند جایزه هم گرفته است. به گزارش سینماژورنال طالبی نژاد ادامه داده است: پناهی در عین ممنوعیت فعالیت فیلم می سازد و ما مانده ایم حیران که این چه جور بازی است؟ نکند به قول امروزیها ما را سر کار گذاشته اند. مگر میشود برخلاف حکم قطعی دادگاه چنین کاری را انجام داد؟

این از زرنگی پناهی است یا سوء‌استفاده از یک موقعیت؟

طالبی نژاد در بخش دیگری از یادداشت خود نوشته است: اینکه کسی در چنین شرایطی مخفیانه فیلم بسازد و به خارج از کشور هم بفرستد و آب از آب تکان نخورد و تازه این فیلمها در جشنواره ها زیر پرچم ایران به نمایش درآیند کمی تا قسمتی عجیب و غریب است…این از زرنگی پناهی است یا سوءاستفاده از موقعیت بی نظیری که در جهان برای او فراهم شده؟

پناهی هر فیلم متوسطی بسازد به نظر خارجیها شاهکار می آید

احمد طالبی نژاد که سابقه ساخت یک فیلم بلند به نام “عزیزم من بن لادن نیستم” را هم در کارنامه دارد با اشاره به اینکه ممنوعیت فیلمسازی در ایران برای پناهی اشتهار جهانی فراهم کرده اظهار داشته است: چه کسی این محبوبیت جهانی را برای پناهی فراهم کرده؟ لابد کسانی که او را محکوم کرده اند و حالا او هر فیلم متوسطی بسازد به نظر خارجیها شاهکار می آید.

مسئولان شرایط دیده شدن فیلمهای پناهی را فراهم آورند تا مردم بدانند او چه ساخته

طالبی نژاد در ادامه یادداشت خود پیشنهادی هم داده است به مدیران: من اگر به جای مسئولان بودم شرایطی فراهم می کردم که این سه فیلم دیده شوند تا همه بدانند این فیلمها در چه حد و اندازه ای هستند و خود پناهی هم دچار غرور نشود که شاهکار ساخته.

“تاکسی” از “این یک فیلم نیست” بهتر نیست/مدیران جشنواره ها اعتبارشان را حفظ کنند

این منتقد در ادامه نظر خود درباره “تاکسی” را چنین درج کرده است: فیلم “تاکسی” را من هم مثل برخی دوستان دیدم و به نظرم فیلم متوسطی است. دست کم می توان گفت از “این یک فیلم نیست” بهتر نیست… به گزارش سینماژورنال طالبی نژاد در نهایت به مدیران جشنواره های فرهنگی با این جملات طعنه ای زده است: ولی بالاخره مدیران جشنواره ها هر چه هم سیاسی عمل کنند باید اعتبار جشنواره شان را هم حفظ کنند چون تماشاگران را نمیتوان گول زد.