1

توسط ایرج راد صورت گرفت⇐ایراد ابهام بر روند درمان بازیگر تازه درگذشته

سینماروزان: در ماههای اخیر و به خصوص بعد از درگذشت عباس کیارستمی شاهد سلسله گلایه های هنرمندان از جامعه پزشکی بوده ایم.

به گزارش سینماروزان درگذشت جعفر والی بازیگر و کارگردان تئاتر نیز زمینه ای شده است برای آن که ایرج راد بازیگر و از رفقای سالیان جعفر والی در گفتگو با “شرق” به ایراد ابهام بر روند درمان این بازیگر بپردازد.

ایرج راد درباره وضعیت درمان والی گفت: یک‌باره آلودگی هوا باعث شد که بگوید حالشان خوب نیست و از نظر تنفسی اذیت می‌شد. بعد هم به بیمارستان شهید رجایی منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت. ما هم منتظر ایشان شدیم که به نحو مطلوبی از بیمارستان برگردد که متأسفانه حالشان بعد از بیمارستان بدتر شد و مجددا به بیمارستان تهران‌کلینیک منتقل و جمعه صبح هم متأسفانه فوت شد.

راد خاطرنشان ساخت: متأسفانه در بیمارستان شهید رجایی به‌اصطلاح حال‌وهوای ایشان بهتر نشد و طبق پیگیری خودم عنوان کردم که چند پزشک متخصص دیگر هم او را ویزیت کنند، اما این ویزیت‌ها طبق روایت دوستان و دخترش که به‌تازگی از کانادا آمده بود که بالای سر پدرش باشد، آن‌طور که باید، انجام نشده است.

ایرج راد ادامه داد: اول مسئله قلب والی مطرح شد که باید از باتری استفاده شود که بعد هم مشخص نشد که چه باید بشود. بعد هم مسئله ریه‌اش بود که در تهران‌کلینیک قرار شد نمونه‌برداری شود که آن هم مشکوک بود. با آنکه در اینجا ممنوع‌الملاقات بود، اما مدام پیگیری می‌کردم و به‌دلیل دیابت آقای والی و مسائل دیگری که داشت، انگار وضعیت درمانش پیچیده شده بود، اما او آماده برای کارگردانی بود و حتما در خودش چنین نیرویی را حس می‌کرد، اما یک‌باره داستان با آلودگی هوا و رفتن به بیمارستان طور دیگری شد.

ایرج راد که بنا بود بازیگر نمایش “در گوش سالمم زمزمه کن” به کارگردانی والی باشد افزود: با آنکه در آن روزها به استخر می‌رفت، اما یک روز در همان روزهای آلودگی هوا بر زمین می‌خورد و سینه‌اش خس‌خس می‌کند، سرفه‌های مدامش شروع می‌شود و بعد هم…




درگذشت جعفر والی بازیگر تئاتر

سینماروزان: جعفر والی پیشکسوت تئاتر پس از تحمل یک دوره بیماری صبح امروز شنبه ۲۷ آذر ماه درگذشت.

وی از مدتی قبل به دلیل مشکلات ریوی در بیمارستان بستری بود. مراسم تشییع پیکر زنده یاد جعفر والی روز دوشنبه ۲۹ آذرماه از تالار وحدت به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) برگزار می شود.

جعفر والي متولد 1312 تهران، فارغ التحصيل بازيگري از دانشكده هنرهاي دراماتيك دانشگاه تهرانبود.

وي بازيگري و كارگرداني تئاتر را از سال 1336 شروع كرد. او از سال 1337 به عنوان كارگردان به استخدام وزارت فرهنگ و هنر در آمد و به مدت ده سال در كار دوبله فيلم هاي سينمايي فعاليت كرد.

والي فعاليت در سينماي حرفه اي را از سال 1348 با بازي در فيلم «گاو» آغاز كرد و تا سال 1366 به تدريس بازيگري در دانشكده هنرهاي زيبا اشتغال داشت.

او طی 5 دهه فعالیت علاوه بر تئاتر در سینما و تلویزیون هم تجربه بازیگری داشت و از جمله در آثاری نظیر “سفر سنگ”، “دادشاه”، “گلهای داوودی”، “ناخدا خورشید”، “آتش بدون دود” و “هزاردستان” ایفای نقش کرده بود.

بد نیست بدانید صدف و دریا از مجریان شبکه ماهواره ای “آی.تی.ان” نوه های جعفر والی بودند.




ابراز پشیمانی بازیگر خالق “ای ایران” از حضور در “معمای شاه”+عکس

سینماژورنال: جعفر والی بازیگر پیشکسوت تئاتر ایران در سریال تاریخی “معمای شاه” محمدرضا ورزی ایفای نقش شخصیتی هنری را برعهده دارد.

به گزارش سینماژورنال جعفر والی نقش روح ا.. خالقی آهنگساز شهیر ایرانی و خالق آهنگ “ای ایران” را ایفا کرده است؛ آهنگی که با ترانه حسین گل گلاب و صدای غلامحسین بنان جاودانه شد.

جعفر والی اما برخلاف جایگاه کاراکترش در تاریخ هنر ایران از ایفای نقش در “معمای شاه” راضی نیست.

وی در حاشیه مراسم بزرگداشتش که در جشن انجمن منتقدان تئاتر برگزار شده با اشاره به این سریال گفته است: من در طول عمرم یک کار انجام دادم که خیلی پشیمانم؛ سریال «معمای شاه».

والی ادامه داده است: ما در این دوران{دورانی که سریالی “معمای شاه” از آن می گوید} زندگی کردیم. والله این‌طور نبود. به خدا این‌طور نبود که این سریال روایت می‌کند.

جعفر والی در نقش روح ا.. خالقی در "معمای شاه"
جعفر والی در نقش روح ا.. خالقی در “معمای شاه”



یک کارگردان تئاتر از انجام تمرینات نمایش‌اش در دهی در ییلاقات البرز خبر داد!!!

سینماژورنال: جعفر والی، کارگردان و بازیگر پیش‌کسوت تئاتر ایران، سال گذشته، قصد داشت «آی باکلاه،‌ آی بی‌کلاه» غلامحسین ساعدی را در تالار سنگلج روی صحنه ببرد که وضعیت جسمانی نامناسبی پیدا کرد و در بیمارستان بستری شد.

به گزارش سینماژورنال پس از آن، مدتی در کانادا مشغول درمان بود و هم‌اکنون به ایران بازگشته است.

عسل عباسیان در “شرق” با او درباره برنامه‌های پیش‌رویش گفت‌وگو کرده است و جالب است که در جایی از گفتگو وی به صراحت این مساله را بیان کرده که به دلیل آلودگی هوای تهران نمی تواند تمرینات اجرای نمایش اش را در تهران برگزار کند و اگر بنا شود تمرین بگذارد باید در دهی باشد در ییلاقات البرز!

سینماژورنال متن کامل گفتگوی والی را ارائه می دهد.

 وضعیت جسمانی‌تان چطور است؟
خوشبختانه حالم خیلی خوب است. برای اینکه اوضاعم دوباره خراب نشود، به دهی اطراف تهران کوچ کرده‌ام و هم‌اکنون در ییلاقات البرز زندگی می‌کنم. به‌دلیل هوای آلوده تهران، مطلقا نمی‌توانم آن را تحمل کنم. وقتی به تهران می‌آیم، غروب که به ده برمی‌گردم، دیگر نفسم بالا نمی‌آید.
 سرانجام اجرای «آی باکلاه، آی بی‌کلاه» چه شد؟ بالاخره آن را به صحنه خواهید آورد؟
بله خیلی دوست دارم این اتفاق بیفتد، اما در این مملکت برای اجرای یک تئاتر هرروز باید اقدام و پیگیری کرد. من هم منتظرم کمی سرپا شوم تا بروم ببینم مسئولان به قول‌و‌قرارهایی که قبلا داده‌اند پایبند هستند یا نه. اما اگر اجرای این نمایش قطعی شود و بخواهیم تمریناتش را شروع کنیم، باید تمرینات را در همین ده انجام دهیم. آن زمان آقای طاهری برای اجرای این نمایش قول‌وقرارهایی با ما گذاشتند و حالا که دیگر استعفا داده‌اند و رفته‌اند، نمی‌دانم چه خواهد شد و در نتیجه روز از نو روزی از نو. امیدوارم بتوانیم این نمایش را اجرا کنیم. خیلی دلم می‌خواهد این کار به ثمر برسد. البته اگر بگذارند.
 هنوز هم می‌خواهید نمایش را در «سنگلج» اجرا کنید؟
بله چون نسبت به سنگلج نوستالژی دارم و سال‌ها قبل هم آنجا تئاتر اجرا کرده‌ام. دوست دارم در سنگلج نمایشم را روی صحنه ببرم. اما نهایتا هرجا اجازه بدهند، مجبوریم اجرا کنیم چون تصمیم‌گیری که با ما نیست. اجرای نمایش در وضعیت کنونی تیر در تاریکی انداختن است. امیدوارم اجرا در سنگلج میسر شود.
 پیش‌تر گفته بودید اگر بنا باشد تئاتر روی صحنه ببرید، آقای انتظامی هم در آن بازی می‌کنند. آیا در همین اجرای «آی باکلاه،‌ آی بی‌کلاه» نیز شما را همراهی خواهند کرد؟
خیلی دوست داشتیم که یک‌بار دیگر با هم همکاری کنیم، اما متأسفانه ایشان به‌دلیل پادرد نمی‌تواند با ما همراه شود. همه قدیمی‌هایی که همه با هم یک عمر کار کردیم، امروز بر اثر کهولت و پیری یک جور ناتوان شده‌ایم.
 پس بازیگران نمایشتان چه‌کسانی هستند؟
من یک عده جوان را انتخاب کرده‌ام. چون هنوز قطعی نشده، نمی‌توانم اسامی‌شان را بگویم. اما ببینید امروزه یکی از مشکلات تئاتر، خود تئاتر شده است. سه‌ماه تمرین و ١,٥ ماه اجرا اما بعد از یکی، دو سال به بازیگران دستمزدشان داده می‌شود. برای همین بیشتر آنها هم ترجیح می‌دهند پی بازی در سریال یا سینما بروند. ماندن جوانان، امروز در تئاتر یک‌جور فداکاری است.
 چقدر پیگیر فعالیت‌های جوانان تئاتری هستید؟
خیلی زیاد. تقریبا هر هفته با عده‌ای از جوانان تئاتری ملاقات می‌کنم. خیلی دوست دارم با جوان‌ها زندگی کنم.
 فعالیت‌های تئاتری نسل جدید را چطور ارزیابی می‌کنید؟
متأسفانه وضعیت متزلزلی بر فضای تئاتر حاکم است و این کار را برای جوان‌ها که تجربه و تحمل کمتری دارند، دشوار می‌کند. نمایش‌نامه‌هایی که آنها می‌پسندند، به‌سختی اجازه می‌گیرند. درواقع هیچ جوانی نمی‌تواند کاری را که دوست دارد انجام دهد. بااین‌حال می‌بینم که نسل جدید تئاتر، صمیمانه تلاش می‌کند و زحمت می‌کشد. همین جوان‌ها هستند که تئاتر را سرپا نگه داشته‌اند. بار تئاتر امروز بر دوش جوانان است. ببینید در شرایطی که من با اعتباری که دارم وقتی کار می کنم دو سال بعد می‌توانم پولش را بگیرم، یک جوان دیگر با چه مصائبی مواجه است. مشکلات سالن، اجرا و سانسور هست و اینها همه باعث می‌شود از کاری که یک جوان در ذهنش ساخته، روی صحنه کاسته شود. جوان‌ها نمی‌توانند کاری را که می‌خواهند، انجام دهند ولی با همه اینها واقعا کوشش می‌کنند و در بین آنها استعدادهای شایسته‌ای وجود دارد.
 فکر می‌کنید حمایت‌های دولت از تئاتر به چه صورت باید باشد؟
ببینید ما زمانی اداره‌ای به اسم اداره تئاتر داشتیم که عده‌ای از اهالی این حرفه، آنجا کارمند بودند و زندگیشان به این نحو اداره می‌شد. امروز درآمد تئاتری‌ها منحصر به ‌کاری شده که روی صحنه می‌آید؛ تازه اگر کسی از آنها برای همکاری دعوت کند. در ایران هم باید حمایت به همان شیوه باشد که در همه جای دنیا صورت می‌گیرد؛ یعنی گروه‌های تئاتری بودجه‌ای در اختیار بگیرند که با آن بتوانند کار روی صحنه ببرند و لااقل بتوانند اعضای گروهشان را تأمین کنند. دولت‌ها در سراسر دنیا با حمایت‌هایشان، فروش را تضمین می‌کنند در حالی که اینجا چنین اتفاقی نمی‌افتد. اینجا باید کارگردان در درجه اول دلال باشد تا بتواند برود و مسئولان را برای اجرا مجاب کند.
 اصلی‌ترین چالش امروز تئاتر را چه چیز می‌دانید؟
شرایط اجتماعی و سانسور و البته برخی از تنگ‌نظری‌ها. تا سالنی پر می‌شود، می‌گویند اجرا را تمام کنید و اجرائی را جایگزین می‌کنند که ١٥ نفر تماشاگر دارد.
 این‌روزها مشغول چه کار دیگری هستید؟
دارم خاطرات و بیوگرافی‌ام را از ٦٥ سال فعالیت تئاتری‌ام گردآوری می‌کنم تا به جوان‌ها امیدواری بدهم که «این نیز بگذرد». من معتاد تئاترم. جز تئاتر کاری بلد نیستم و نمی‌توانم هم کار دیگری بکنم.
 با وجود تنگناهایی که به آن اشاره کردید، ازجمله سانسور، چشم‌انداز تئاتر را چطور می‌بینید؟
چشم‌انداز مملکت هرچه باشد، چشم‌انداز تئاتر هم همان خواهد بود. ببینید چند سال قبل دورانی بود که امکانات به جوانان داده شد و سانسور کمتر بود، پس تئاتر دوره‌ای شکوفا را پشت سر گذاشت. تئاتر هنری زنده است و وقتی سانسور هست و نمی‌شود مسائل اجتماعی را در آن مطرح کرد، دیگر چه فایده؟ قصه‌گویی بی‌هدف که فایده ندارد. منتها همین که جوانان تلاششان را می‌کنند، بزرگ‌ترین امیدواری برای آینده تئاتر است. اگر شرایط مهیا شود، با این جوان‌های مستعد، تئاتر ما می‌تواند بسیار باشکوه‌تر از امروز باشد.