1

سریال‌‌سازان؛ لنگِ شماعی‌زاده!!؟/شماعی‌زاده؛ لنگ یک خانه؟!

سینماروزان/حامد مظفری: اینکه تیتراژ سریال خانگی “میخواهم زنده بمانم” را همایون شجریان می‌خواند ولی در میان سریال هرجا که بشکن و بالابندازی در کار است آوای حسن شماعی‌زاده به گوش می‌خورد نه بی‌کلاسی است و نه خالتوربازی.

اصلا این خودش یکی از ویژگی‌های هر هنر مردمی یا پاپیولاری است که بعد از چهل و چند سال ممنوعیت باز در زندگی مردم جریان دارد و حتی در فیلمها و سریالهای مجاز، سروکله‌اش پیدا می‌شود.

حسن شماعی‌زاده نه فقط به‌خاطر ساخت قطعاتی مثل “مرداب”، “کویر”،‌ “دو پنجره”، “غریب آشنا”، “شکار”، “شمالی” و… ، بلکه به‌خاطر اجرای پاره‌ای از قطعات ماندگار شش هشتم به یکی از پاهای ثابت بخش عمده‌ای از مجالس شادی و سرور ایرانیان بدل شده است.

درست است که در بخش ابتدایی این چهار دهه و خرده‌ای، موسیقی پاپ ممنوع بود ولی اینکه از اواسط دهه هفتاد به بعد که موسیقی پاپ، مجاز شد تا همین امروز کلی خواننده آمدند و رفتند ولی همچنان ماندگاری شش و هشت‌های شماعی‌زاده حفظ شده، خود می‌تواند موضوع یک‌ تز دانشگاهی باشد.

بر این مبنا اینکه بخش عمده‌ای از فیلمها و سریالهای ایرانی این سالها وقتی بناست روایتی از لحظات خوشی ایرانیان ارائه کنند، زیر یا روی تصویر را ملبس می‌کنند به شش و هشت‌های شماعی‌زاده چندان عجیب نیست.

اینکه اگر شماعی‌زاده در ایران بود می‌توانست بهره مادی خود را از این همه استفاده بی‌اجازه(!؟) ببرد یا نه، مشخص نیست. در ملکی که کپی‌رایت، شوخی است
اینکه هنرمندان بتوانند از بازنشر مکرر قطعات ماندگار خود، سود ببرند امری است نزدیک به محال.

با این حال اینکه قطعات خالتور شماعی‌زاده از زندگی ایرانیان تا فیلم و سریالها نضج یافته و شماعی‌زاده آن سوی دنیا فقط لنگ از کف نرفتن خانه‌اش در ایران است، به طنزی تلخ می‌ماند.

مطمئن نیستیم مشکلات موجود بر سر تملک خانه شماعی‌زاده ریشه‌های سیاسی-امنیتی دارد یا نه؟ فقط آنچه پیش‌رو است خواننده-آهنگسازی است با مقادیری قابل توجه از قطعات پاپیولار که در ۷۷سالگی فقط دلش خوش است به از کف نرفتن خانه‌اش…

شماعی‌زاده+میخواهم زنده بمانم
شماعی‌زاده+میخواهم زنده بمانم




تازه‌ترین ادعاهای حسن شماعی‌زاده حول و حوش خانه مصادره‌شده‌اش در ایران⇐خانه‌‌ام به جرم اینکه خودم مظهر فسادم و پولم مخلوط به حرام است، مصادره شد درحالی‌که پول خرید این خانه برآمده از سهم‌الارث همسرم بود!!/قبل از انقلاب، من فقط یک نوازنده ساده با درآمدی اندک بودم و همگان میدانند درآمد اصلی آن روزگار برای خوانندگان بود و نه نوازندگانی مثل من!/چند ماه قبل از انقلاب(!!!) ایران را ترک کردم ولی تیر۵۸ برگشتم و می‌خواستم خانه را اجاره دهم که نشد/یک بار گفتند اگر خمس قیمت خانه را بپردازید می‌توانید آن را تملک کنید و همسرم هم به همین منظور به ایران آمد ولی از ترس ممنوع‌الخروجی خیلی زود مجبور به ترک ایران شد!!/از بد روزگار در آمریکا هم خانه‌ام مصادره شد!!/اگر خانه‌مان را پس دهند، دوست دارم برگردم به ایران و آخرین سالهای عمرم را در وطن بگذرانم!!

سینماروزان: حسن شماعی‌زاده نوازنده و آهنگسازی که درباره ارتباطاتش با برخی نهادهای پهلوی حرف و حدیث فراوان است هرازگاه به‌خاطر گلایه‌هایی که درباره مصادره خانه‌اش در تهران، مطرح می‌کند در کانون توجه قرار میگیرد.

حسن شماعی‌زاده در تازه‌ترین گفتگویی که درباره این خانه مصادره شده، داشته علاوه بر ابراز ناراحتی از وضعیت پیش آمده برای خانه تهرانش از اوضاع سخت زندگی در آمریکا و مصادره خانه اش در آمریکا هم حرف زده است.

شماعی زاده درباره جور کردن پول خرید زمینی در ده حصارک و ساخت خانه گفت: این زمین را به نام پسرم افشین در سال 1354 خریدم. پول این زمین از سهم الارث همسرم فاطمه(نوشین) رشک‌بر از پدرش بود. در آن زمان اجازه فروش زمین بی ساخت خانه در آن را نمیدادند و این شد که سراغ معماری رفتیم که نصف زمین را گرفت و در عوض برای ما خانه‌ای ساخت.

حسن شماعی‌زاده که گویا مانند بهروز وثوقی، زودتر از خیلیها از وقوع انقلاب باخبر شده بود ادامه داد: ۱۷ اسفند۵۶ به خانه مذکور رفتیم و فقط چند ماه در آن خانه ماندیم چون ما قبل از انقلاب(!!!) از ایران خارج شدیم. من آن موقع ویزای چهار ساله آمریکا را داشتم و یک شب پس از حکومت نظامی با همکاری یک افسر فرودگاه، ایران را ترک کردیم!!

شماعی‌زاده در توجیه ترک ایران علیرغم بی‌ارتباطی با سیاست و سیاست‌بازان گفت: قبل از خروجم، روی دیوار خانه شعارنویسی کرده بودند که شماعی‌زاده سرمایه‌دار، اعدام باید گردد!!! به دنبالش همسایه من خبر داد که احتمال حمله برخی افراد به خانه شما وجود دارد؛ این بود که تصمیم خودم را گرفتم و از ایران خارج شدم.

این خواننده و آهنگساز با افشای اینکه بعد از انقلاب یک بار به ایران برگشته گفت: بعد از چندماه زندگی در آمریکا هرچه پول داشتم تمام شد و برای همین تیر۵۸ باز به ایران آمدم و میخواستم خانه را اجاره دهم ولی
مادر و برادرم آمدند و مدتی در آنجا مستقر بودند. بعد هم که خانه را مصادر کردند و آنها را بیرون کردند و اسفناک اینکه هنوز هم خانواده من در ایران مستاجر هستند.

حسن شماعی‌زاده در چرایی مصادره خانه‌اش بیان داشت: در سال ۷۲ و در دادگاه انقلاب اعلام کردند که من مظهر فسادم و این خانه مخلوط به حرام است و این خانه بعدها در اختیار ستاد اجرایی فرمان امام قرار گرفت. در حالی که اساسا این خانه با درآمد من خریداری نشده بود و برآمده از سهم الارث همسرم بود!!! من قبل از انقلاب فقط یک نوازنده ساده با درآمدی اندک بودم و همگان میدانند درآمد اصلی آن روزگار برای خوانندگان بود و نه نوازندگانی مثل من.

این آهنگساز که قطعه ای با نام “خانه” را هم در رثای از دست دادن خانه‌اش اجرا کرده، افزود: پس از مصادره، سند این خانه به چهار نفر منتقل شد. سه برادر و یک خانم. یک بار گفتند اگر خمس قیمت خانه را بپردازید می‌توانید آن را تملک کنید و با قرض این مبلغ را جور کردیم و در میانه دهه هفتاد همسرم برای پرداخت خمس و حل مشکل سه بار به ایران رفت ولی از ترس ممنوع‌الخروجی، نتوانست کار را تمام کند و به آمریکا برگشت.

سازنده قطعاتی همچون “مرداب” و “کویر” و “شکار” خاطرنشان ساخت: ما در ایران ۱۶ سال مستاجر بودیم تا اینکه با سهم الارث همسرم این خانه را خریدیم ولی حالا ۴۰ سال است آن را هم نداریم. در آمریکا هم اوضاعم بهتر نیست چون در اینجا هم از بد روزگار، بانک، خانه‌ام را مصادره کرد چون توانایی پرداخت اقساط را نداشتم!! اگر خانه ما در تهران در اختیارم بود به چنین روزی نمی‌افتادم.

شماعی‌زاده در پایان بیان داشت: هنوز هم سند مالکیت خانه حصارک را دارم. البته در مالکیت این خانه من کاره‌ای نیستم. سند این خانه به نام فرزندان من(افشین و عقیق) است. اگر خانه‌مان را پس دهند، دوست دارم برگردم به ایران و آخرین سالهای عمرم را در وطن بگذرانم.




اصرار سازمان ارزشی اوج بر همکاری با ترانه‌سرای ابی و شماعی‌زاده علیرغم هشدار کیهان⇐با تمام توان مشغول خدمتیم!!!

سینماروزان: انتشار خبر همکاری یغما گلرویی با سازمان هنری-رسانه ای اوج با انتقاد رسانه های مختلف و از جمله «کیهان» مواجه شد.(اینجا و اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان «کیهان» با اشاره به همکاری این ترانه سرا با خواننده ای مرتد از سازمان ارزشی اوج خواسته بود در همکاری با این ترانه سرا تجدیدنظر کند.

با این حال محمد ذوقی روابط عمومی سازمان متمول اوج در گفتگویی که گویا همکارانش با وی ترتیب داده اند بر همکاری سازمان متبوعش با این ترانه سرا تأکید کرده است؛ ترانه سرایی که با بسیاری از خوانندگان لس آنجلسی از ابراهیم حامدی و سیاوش قمیشی گرفته تا حسن شماعی زاده و امید سلطانی همکاری داشته داشت.

محمد ذوقی مدیر روابط عمومی سازمان اوج درباره کم و کیف این همکاری گفت: ابتدا باید از دوستانی که از باب دلسوزی و مشاوره درباره این موضوع انتقاداتی وارد کردند مراتب تشکر را به جا آوریم. چرا که اینگونه نقدها نشان از پویایی جریان انقلاب و دغدغه مندی دوستان ما دارند که البته تلاش ما بر این بوده که همواره در برابر این موضوعات با سعه صدر برخورد کرده و گوش شنوا باشیم. اما درباره این موضوع، مرکز مأوا و آقای پرویز پرستویی طی قراردادی برای تولید دو نماهنگ به توافق می رسند. دو قطعه موسیقی با موضوع سبک زندگی در تهران قدیم و مقام شهدا. آقای پرستویی هم شعر این دو نماهنگ را به یغما گلرویی پیشنهاد می کند و نسخه ابتدایی این دو قطعه مورد تأیید قرار می گیرد. البته برخی فضاسازی های رسانه ای خلاف این موضوع را انتشار داده بودند که آن مسائل چیزی به جز فضاسازی رسانه ای نبوده و بسیاری از آن مسائل بی اساس بوده است.

مدیر روابط عمومی سازمان هنری رسانه ای اوج در پاسخ به این سئوال که چرا پیش از این ساخت این دو اثر هنری اطلاع رسانی نشده بود، بیان داشت: کسانی که با فضای هنری آشنا هستند می دانند که ممکن است تولید اثر پیش از انتشار بارها مورد تجدید نظر قرار گیرد. چه بسا فیلمنامه یک فیلم سینمایی به طور کامل نوشته شود ولی مورد تایید قرار نگیرد. یا ترانه ی یک قطعه موسیقی سروده شده و حتی بر اساس ملودی و توسط خواننده، خوانده هم بشود ولی مورد تأیید تهیه کننده اثر قرار نگیرد و تجدید نظر های اساسی درباره آن صورت گیرد. از این جهت طبیعی است که درباره یک موضوع ابتدایی که هنوز به قطعیت نرسیده و مورد تأیید قرار نگرفته، اطلاع رسانی صورت نگیرد و انتشار خبر رسمی منوط به نهایی شدن آثار شود.

ذوقی افزود: ما در طول یک سال در تعامل با بیش از 2000 هنرمند بالغ بر 3000 اثر در قالب های مختلف هنری تولید می کنیم. آیا این حجم تولید آثار هنری با همکاری هنرمندان عزیز لزوماً به معنای تأیید تمام آثار و اقدامات گذشته و آینده آنان است؟ آیا از طرفی، کسی می تواند نیت و هدف هنرمندی که برای شهدا اثری تولید کرده را مورد خدشه قرار دهد؟ و آیا اساسا عاقبت برخی هنرمندان انقلابی نما در طول 37 ساله پس از پیروزی انقلاب اسلامی پیش چشم ما نیست؟ به نظر می رسد در مورد سخن گفتن، نیت خوانی و قضاوت در مورد افراد و مجموعه ها باید مبتنی بر منش اسلام راستین و انصاف رفتار کنیم.

مدیر روابط عمومی سازمان اوج ادامه داد: جای تعجب است که تولید بیش از 11 هزار اثر در مدت 5 سال -اعم از مستند، پویانمایی، فیلم سینمایی، سریال، طرح گرافیکی، نماهنگ، نمایش، سرود و …- با همکاری هنرمندان انقلابی از اقصا نقاط کشور از سوی برخی دیده نمی شود و اتفاقاتی از این دست که هنوز به مرحله انتشار نرسیده اند این چنین به قضاوت زودهنگام دچار می شوند. وظیفه سازمان اوج از ابتدا در دو حوزه «توانمندسازی هنرمندان انقلابی» و «تولید آثار فاخر انقلابی» متمرکز بوده است. چه بسیار بوده و هستند هنرمندان انقلابی که ظرف همین سال ها با حمایت سازمان اوج تولید آثار هنری را مشق کرده اند و اکنون جزو هنرمندان تراز اول کشور در حوزه های خود به حساب می آیند و این افتخاری برای سازمان اوج است. اما در کنار این، تولید آثاری فاخر و با کیفیت که در فضای عمومی نیز بتواند هنر انقلابی را مورد توجه قرار دهد همواره جزو رسالت های سازمان اوج بوده است. البته سابقه نقد این چنینی برای ما تازه نیست. حتی در زمان ساخت فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» و «بادیگارد» هم نقدهایی از این جنس متوجه سازمان اوج بود، ولی وقتی آثار به نمایش در آمد دیدیم که به نظر تمام طیف های فکری این آثار تراز هنر انقلابی را به طور محسوسی بالا بردند. اکنون نیز مانند گذشته امیدواریم کیفیت و محتوای آثار بعد از انتشار عمومی آنها به بوته نقد گذاشته شود.

محمد ذوقی تصریح کرد: یکی از مواردی که دغدغه جریان فرهنگی انقلاب اسلامی بوده، عدم برخورد حساب شده، هوشمندانه و منصفانه با هنرمندان بوده است. همین اتفاق باعث آن شده که برخی از کسانی که اساسا ژست ضد انقلاب یا ضد دینی نداشته اند به خاطر بی مهری هایی که دیده اند از نظام دلزده شوند و در حالی که می شد با مدیریتی صحیح، سوء تفاهم های به وجود آمده برای ایشان را حل و فصل کرد، این اتفاقات سبب خروج آن ها از کشور و پیوستن به جریانات ضد انقلاب شد. این نگاه اما مطمئناً منطبق با نگاه پیامبر اکرم(ص) نبوده و نیست. چه بسیار گره هایی که می شد با دست باز کرد ولی آنقدر سخت و پیچیده شدند که به انقطاع و قهر انجامید. صد البته ناگفته پیداست که این به معنای تأیید اقدامات هنرمندان مذکور و اقدامات و آثارشان نیست.

مدیر روابط عمومی سازمان اوج در پایان گفت: سازمان اوج با تمام توان در راستای تولید آثار فاخر با مضامین انقلابی و هم چنین توانمندسازی هنرمندان علاقمند به این جریان مشغول به خدمت است و امیدواریم آثار تولیدی پیش رو نیز بتوانند تراز هنر انقلابی را بهبود بخشد.




ماجرای دیدار آیت‌ا.. طالقانی با شماعی‌زاده، شهیار قنبری، شریفی‌نیا و… به‌روایت فرزندش

سینماژورنال: سیدمهدی طالقانی در گفتگویی خاطراتی از پدرش مرحوم آیت الله طالقانی در روزهای اول انقلاب را نقل کرد و جالب اینکه در این خاطرات گریزی زده است به موزیسینی چون حسن شماعی زاده و ترانه سرایی چون شهیار قنبری که گویا در ابتدای انقلاب اسلامی برای ساخت سرودهای مذهبی ابراز تمایل کرده بودند

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “نسیم” وی گفت: روزهای قبل از انقلاب گروه‌های مختلفی می‌آمدند و آقا در خانه برایشان سخنرانی می‌کرد اتفاقاً شریفی‌نیا و محسن رفیقدوست هم آمدند.

وی ادامه داد: در همین گروه‌ها که می‌آمدند و می‌رفتند آقای پروین و آقای نصیری وزنه بردار بودند که آقای علی پروین بلند شد و صحبت کرد که آقا من قهرمان فوتبال هستم در این مملکت و ایشان هم آقای محمد نصیری قهرمان وزنه‌برداری کشور هستند آقا هم گفت بگو بلند شود بایستد من ببینمش گفت آقا ایستاده! چون نصیری بنده خدا قدش کوتاه بود و آقا هم بوسیدش و از او تشکر کرد.

شهیار قنبری و شماعی زاده آمدند…
مهدی طالقانی افزود: مثلا آقای شهیار قنبری یک بار با آقای شماعی زاده آمده بود که آقا این سرودها را بدهید ما بخوانیم و آقای قنبری هم شعر می‌گوید و آهنگساز هم داریم.

وی افزود: الله الله(ایران ایران) را آقای رویگری خوانده بود و یکی دیگر از دوستان هم آمده بودند و در یک خانه‌ای این را اجرا کردند و ما واقعاً بودجه‌ای نداشتیم که به این‌ها بدهیم برای خواندن. آن آقایان شاید فکر می‌کردند که ما آن موقع یک پولی گذاشتیم برای این سرودهای انقلابی در صورتی که اینطور نبود! خلاصه ما روزانه در منزل آقا انواع و اقسام مشتریان را داشتیم.