1

از راندووی بهنوش بختیاری با رضا ناجی تا درگیری سحر قریشی با یوسف تیموری⇔ده روز مانده تا اکران، ده قاب مختلف «پا تو کفش من نکن» رونمایی شد+عکس

سینماروزان: در فاصله حدودا ده روزه تا اکران «پا تو کفش من نکن!» از یک مجموعه عکس متفاوت مربوط به این کمدی رونمایی شد.

رضا ناجی، بهنوش بختیاری، یوسف تیموری و سحر قریشی بازیگران اصلی «پا تو کفش من نکن!» هستند. ضمن اینکه سیروس گرجستانی و علی صادقی نیز ایفاگر کاراکترهایی متفاوت در فیلم هستند.

«پا تو کفش من نکن!» که پنجمین فیلم کارگردانش حسین فرحبخش است نخستین فیلمی است که فرحبخش در ژانر کمدی ساخته است.

این کمدی-اجتماعی داستان دو زوج با روحیات متفاوت و از دو طبقه مختلف را روایت میکند که برای ثبت ازدواج به محضر می‌روند ولی شلوغی محضر عاملی می‌شود بر یک اشتباه کوچک که دردسرهایی بزرگ را برای این دو زوج به همراه دارد.

تهیه کنندگی «پا تو کفش من نکن!» را عبدالله علیخانی برعهده داشته است و این کمدی مفرح با پخش پویافیلم از 28 تیرماه در گروه سینمایی ماندانا روی پرده خواهد رفت.

پریناز لطف الهی، احمد ایراندوست، بهشاد مختاری، صدیقه کیانفر، مهرداد مزرعه، مختار سائقی، اردشیر کاظمی، مجید علیزاده، حسینعلی قورچی، محمدرضا احمدی، بیتا عالمی، حسین لواسانی، مرجان اشتری، هاوار قاسمی، مهرو شعله ور و مهتاب راد دیگر بازیگران «پا تو کفش من نکن!» هستند.

فهرست  عوامل «پا تو کفش من نکن!» به شرح زیر است:

تهیه کننده: عبدالله علیخانی/کارگردان: محمّدحسین فرحبخش/مدیرفیلمبرداری: احمد احمدی/نویسنده فیلمنامه: زهرا پیرهادی(براساس نوشته ای از رضا اسماعیلی)/تدوین: حامد حسینی/برنامه‌ریز: کریم امینی/دستیار اول کارگردان: مریم بحرالعلومی/موسیقی متن: امیر مهراد، فربد نصرتی/مدیر تولید: مهدی چراغی/صدابردار همزمان: بابک اخوان باهمکاری ساسان کریمی/صداگذاری و ترکیب صدا: حسین ابوالصدق/خواننده: تورج پهلوانی/تصویربردار پشت صحنه: هنگامه زارع/عکاس: لیلا خوش کنار/منشی صحنه: پرستو مدانلو/طراح چهره پردازی: محمود دهقانی/مدیر تدارکات: علیرضا قدرتی/طراح صحنه: رامین غفوری/طراح لباس: مژگان عیوضی/جلوه های بصری: آرمان طهماسبی/تصویربرداری هوایی: همایون صالحی، پارسا اسلامی فرد، شهروز کیایی/بازیگران: رضا ناجی، سحرقریشی، بهنوش بختیاری، یوسف تیموری، علی صادقی، سیروس گرجستانی، صدیقه کیانفر، احمد ایراندوست، پریناز لطف الهی، مختار سائقی، بهشاد مختاری، مهرداد مزرعه، اردشیر کاظمی، مجید علیزاده، حسینعلی قورچی، محمدرضا احمدی، پوریا نیکجو، محمدرضا عباسی، هاوار قاسمی، مهدی تجلّی، حسین جانفدایی، غلام ژاپنی، مهرو شعله ور،بیتاعالمی، مرجان اشتری، سحر خزائلی، حسین لواسانی، مهتاب راد، جلیل ملک زاده، عباس سهراب، حسن رحیمی، فاطمه شهبازی، محمود خراسانی، عباس خدری، حسین فهیم زاد، پوریا قربان آذر، شاپور صفدری، فرح بیدار، میثم حسینی، بیتا عالیقدر، سید شهاب الدین حسینی، شهرزاد رهنما، یگانه شهبازی، پیروز یگانه، میلاد اسدی. حیدر طلوعی، هایده تقی پور، فرهاد کاظمی،احمد احدی، مه لقا مرتاضی، شبنم علی اکبری.

پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن



متعاقب ثبت قرارداد برای اکران در گروه ماندانا صورت گرفت⇐رونمایی از اولین تیزر کمدی «پا تو کفش من نکن»+فیلم

سینماروزان: بعد از ثبت قرارداد اکران کمدی «پا تو کفش من نکن»حسین فرحبخش در گروه ماندانا اولین تیزر این فیلم رونمایی شد.

«پا تو کفش من نکن» که از حضور رضا ناجی، بهنوش بختیاری، یوسف تیموری و سحر قریشی در نقشهای اصلی سود می‌برد تازه ترین محصول موسسه سینمایی پویافیلم است که از طریق همین موسسه پخش خواهد شد.

این کمدی-اجتماعی داستان دو زوج را روایت میکند که برای ثبت ازدواج به محضر می‌روند ولی شلوغی محضر عاملی می‌شود برای رخداد اتفاقی غیرمنتظره و در نهایت گره خوردن زندگی این دو زوج به یکدیگر!

سیروس گرجستانی، علی صادقی، پریناز لطف‌الهی، احمد ایراندوست، بهشاد مختاری، صدیقه کیانفر، مهرداد مزرعه، مختار سائقی، اردشیر کاظمی، مجید علیزاده، حسینعلی قورچی، محمدرضا احمدی، بیتا عالمی، حسین لواسانی، مرجان اشتری، هاوار قاسمی، مهرو شعله ور و مهتاب راد دیگر بازیگران «پا تو کفش من نکن!» هستند.

«پا تو کفش من نکن» به تهیه کنندگی عبدالله علیخانی تولید شده و بعد از پایان اکران «مسلخ» در گروه ماندانا روی پرده خواهد رفت.

برای دیدن تیزر «پا تو کفش من نکن» اینجا را کلیک کنید.

فهرست  عوامل «پا تو کفش من نکن!» به شرح زیر است:

تهیه کننده: عبدالله علیخانی/کارگردان: محمّدحسین فرحبخش/مدیرفیلمبرداری: احمد احمدی/نویسنده فیلمنامه: زهرا پیرهادی(براساس نوشته ای از رضا اسماعیلی)/تدوین: حامد حسینی/برنامه‌ریز: کریم امینی/دستیار اول کارگردان: مریم بحرالعلومی/موسیقی متن: امیر مهراد، فربد نصرتی/مدیر تولید: مهدی چراغی/صدابردار همزمان: بابک اخوان باهمکاری ساسان کریمی/صداگذاری و ترکیب صدا: حسین ابوالصدق/خواننده: تورج پهلوانی/تصویربردار پشت صحنه: هنگامه زارع/عکاس: لیلا خوش کنار/منشی صحنه: پرستو مدانلو/طراح چهره پردازی: محمود دهقانی/مدیر تدارکات: علیرضا قدرتی/طراح صحنه: رامین غفوری/طراح لباس: مژگان عیوضی/جلوه های بصری: آرمان طهماسبی/تصویربرداری هوایی: همایون صالحی، پارسا اسلامی فرد، شهروز کیایی/بازیگران: رضا ناجی، سحرقریشی، بهنوش بختیاری، یوسف تیموری، علی صادقی، سیروس گرجستانی، صدیقه کیانفر، احمد ایراندوست، پریناز لطف الهی، مختار سائقی، بهشاد مختاری، مهرداد مزرعه، اردشیر کاظمی، مجید علیزاده، حسینعلی قورچی، محمدرضا احمدی، پوریا نیکجو، محمدرضا عباسی، هاوار قاسمی، مهدی تجلّی، حسین جانفدایی، غلام ژاپنی، مهرو شعله ور،بیتاعالمی، مرجان اشتری، سحر خزائلی، حسین لواسانی، مهتاب راد، جلیل ملک زاده، عباس سهراب، حسن رحیمی، فاطمه شهبازی، محمود خراسانی، عباس خدری، حسین فهیم زاد، پوریا قربان آذر، شاپور صفدری، فرح بیدار، میثم حسینی، بیتا عالیقدر، سید شهاب الدین حسینی، شهرزاد رهنما، یگانه شهبازی، پیروز یگانه، میلاد اسدی. حیدر طلوعی، هایده تقی پور، فرهاد کاظمی،احمد احدی، مه لقا مرتاضی، شبنم علی اکبری.




حسین فرحبخش در گفتگو با رسانه اصلاح‌طلب⇐رییس اداره نظارت فیلم اخیرم «پا تو کفش من نکن» را با وجود داشتن پروانه نمایش ۸ ماه معلق نگه داشت/در دولت روحانی هیچ حمایتی از «مستانه» نشد؛ نه تلویزیون تیزرهای ما را پخش کرد و نه شهرداری اجازه تبلیغ داد!/ در همه فیلم‌هایم فرهنگ را از زاویه‌ خودم می‌سازم نه از نگاه شریعتمداری!/در زمان اکران «خصوصی» تفکراتی نظیر ایشان{شریعتمداری} موانعی را برای فیلم به وجود آوردند/به شریعتمداری نامه نوشتم تا راهی باز شود…

سینماروزان: حسین فرحبخش بعد از دو نامه ای که به شهردار تهران نوشت و درباره سوءمدیریت شهری به صراحت او را مخاطب قرار داد به تازگی هم نامه ای به مدیرمسئول «کیهان» نوشت و به گلایه از او پرداخت که چرا بخاطر حمایت از کاندیدایی خاص در انتخابات بر او و شماری دیگر از همصنفانش تاخته است.

این نامه نگاری باعث شده روزنامه اصلاح طلب «شرق» که به لحاظ سیاسی در قطب مقابل «کیهان» است به سراغ فرحبخش رفته و درباره این نامه نگاری بپرسد. پرسیدن در این باره باعث شده فرحبخش درباره برخی مشکلاتی که در سالهای اخیر و علیرغم روی کار آمدن دولتی که در انتخابات 96 از آن حمایت کرده، وجود داشته هم سخن گوید.

متن گفته های فرحبخش را بخوانید:

بعد از نامه‌نگاری‌تان به شهردار تهران قبل از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری، ‌این هفته هم نامه‌ای خطاب به مدیرمسئول روزنامه «کیهان» نوشته‌اید. معمولا رسم بر این است که نامه‌های اعتراض‌آمیز را خطاب به نویسندگان مطالب می‌نویسند؛ چرا این بار مدیریت اصلی  یک روزنامه را هدف قرار داده‌اید؟‌
دراین‌باره مجبورم مقدمه‌ای را توضیح دهم.  پدر مرحوم من از السابقون انقلاب بودند و در این مسیر با شهید مطهری حشرونشر داشتند و هم‌نظر و هم‌عقیده با نگاه ایشان بودند. طبیعی است من هم دنباله‌رو ایشان بودم و میان فرزندان پدرم، ‌بیشتر از همه من از ایشان دنباله‌روی می‌کردم. به همین دلیل از دوران جوانی تا امروز، دین مبین  اسلام را به گونه‌ی دیگر یاد گرفته‌ام. همه می‌دانند مردم ایران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مشقات زیادی را تحمل کرده‌اند. بعد از انقلاب هم در روزهای جنگ، متحمل سختی‌های زیادی شده‌اند. اصلا کل جهان مقابل ملت ایران ایستاده بود؛ اما به حول‌و‌قوه‌ الهی ملت همه این مسائل را پشت سر گذاشتند. ملت ایران، ‌ملت بیدار و هوشیاری است و همه مسائل را دقیقا رصد می‌کند.  من هم همیشه دوران، نه اصولگرا و نه اصلاح‌طلب بوده‌ام‌؛ بلکه خود را پیرو مکتب اهل بیت سلام‌الله‌علیها می‌دانم که همان خط‌مشی اعتدالی است. به فرموده‌ امام صادق(ع)، هرکه جلوتر از ما حرکت کند، می‌سوزد و هرکس از ما عقب بیفتد، هلاک می‌شود. متأسفانه مدیرمسئول «کیهان» معمولا مطالبی را به افراد نسبت می‌‌دهد که حقیقت ندارد. معمولا هرکسی مخالف نگاه ایشان عمل کند،‌ به چوب ناسزا و اتهام رانده می‌شود.  به همین دلیل ناچار شدم نامه‌ای سرگشاده خطاب به ایشان بنویسم. مگر ایشان در جایگاهی قرار دارند که به ملت توهین می‌کنند. خیلی به منتخبان مردم انگ بیگانه‌پروری می‌زند و آنها را به ضدیت علیه نظام جمهوری اسلامی و مردم متهم می‌کند.
در موارد متعدد علیه هنرمندان پرونده‌سازی می‌کند؛ ازجمله اینکه در سال ١٣٩١ خطاب به خودم  نوشت که من در ابتدا تدارکاتچی بودم و با پارتی‌بازی تهیه‌کننده شدم و حالا هم مشغول برج‌سازی در شمال تهران هستم! جل‌الخالق. همه می‌دانند من در سال ١٣٦١ با فیلم «ریشه در خون» به کارگردانی سیروس الوند برای نخستین‌بار تهیه‌کنندگی را در سینما تجربه کردم. قبل از آن هم اصلا در سینما حضور نداشتم.
آن  موقع کل هزینه فیلم  دو میلیون تومان شد که با این مقدار پول، می‌توانستم چهار آپارتمان در خیابان ونک خریداری کنم؛ اما امروز با پول دو تا فیلم هم به‌راحتی نمی‌توان یک خانه خرید. بااین‌حال، چون کار فرهنگی را دوست داشتم، به سینما رو آوردم. منتها من در همه فیلم‌هایم فرهنگ را از  زاویه‌ خودم می‌سازم نه از نگاه آقای شریعتمداری. یا در زمان اکران فیلم «خصوصی»، تفکرات نظیر ایشان موانعی  برای فیلمم به وجود آوردند؛ اما سؤال اساسی من این است که چرا کسی با او کاری ندارد؟‌ ایشان با کدام اسنادی این مطالب را می‌نویسند‌؟ بالاخره ایشان باید روزی پاسخ‌گوی این‌گونه مطالب باشد و این نکته همچنان مجهول است.
  البته برخی‌ها معتقدند شما هم به‌راحتی فیلم می‌سازید و به دلیل حمایت برخی‌ها، کسی نمی‌تواند به شما  اعتراض کند. نظرتان چیست؟‌
نه این‌گونه نیست. پس چرا فیلم اخیرم «پا تو کفش من نکن» را رئیس‌کل اداره نظارت و ارزشیابی با وجود دادن مجوز از سوی شورای پروانه نمایش، هشت ماه معلق نگه داشت و از اختیارات خود استفاده کرد و گفت موارد دیگری باید اصلاحیه بخورد؟! در چهار سال  اول دولت روحانی هم نه‌تنها حمایتی از فیلم «مستانه» نشد؛ بلکه تلویزیون تیزرهای فیلم را پخش نکرد و شهرداری هم اجازه نداد فیلم در سطح شهر تبلیغ شود و فیلم من را داغان کردند. خب اگر حمایتی  داشتم، سرنوشت فیلم‌هایم چنین نمی‌شد! مگر کدام‌یک از فیلم‌های من خلاف قانون و شرع  بودند که این‌گونه با آنها رفتار شد؟ پس مشخص است اتهامات به فیلم کذب محض است. ضمنا در محتوای نامه‌های من کدام‌یک خلاف واقعیت موجود است! من فکر می‌کنم گر گدا کاهل بود / تقصیر صاحبخانه چیست، حکایت ماست. اگر کاهلی می‌کنیم و نقدها را مطرح نمی‌کنیم، مشکل ماست؛ وگرنه جمهوری اسلامی مشکلی با این حرف ندارد و پذیرای نقدهاست.
  با وجود اینکه قدرت شما و مدیرمسئول در کفه ترازو یک وزن نیست، از تبعات اعتراض‌تان احساس خطر نمی‌کنید؟
به‌هیچ‌وجه؛ چون ابتدای نامه‌ام آوردم «اِلهي و رَبي مَن لي غَيرُك». کسی که به خدا ایمان داشته باشد از هیچ چیزی هراس ندارد؛ اما حکایت برخی‌ها، داستان فیلم «سامسون و دلیله» است که در دوران بچگی دیدم. قهرمان داستان تازمانی‌که مو داشت، توانایی غلبه بر همه چیز را داشت و وقتی موی‌سرش را تراشید، فاقد قدرت شد. من هیچ پشتوانه‌ای ندارم جز خدا.
  حالا فکر می‌کنید با نوشتن این نامه مشکل‌تان حل می‌شود؟‌
من شخصا مشکل ندارم. نوشتم تا راهی باز شود. اگر شد که دیگر به خود اجازه نمی‌دهند چنین کارهایی را تکرار کنند و اگر نشد، من به تکلیف خودم عمل کرده‌ام.




در نامه سرگشاده حسین فرحبخش به مدیرمسئول «کیهان» بیان شد⇐چرا آنچه شایسته خودتان بود را نثار ما کردید؟/آیا خبر دارید که روزنامه‌تان دیگر مخاطب ندارد؟

سینماروزان: حسین فرحبخش تهیه کننده و کارگردان سینمای ایران که در ماههای اخیر نامه هایی سرگشاده به شهردار تهران نوشته بود و نقدهایی صریح به عملکرد او و مدیران فرهنگیش وارد کرده بود(اینجا و اینجا را بخوانید) به تازگی نامه ای خطاب به حسین شریعتمداری مدیرمسئول «کیهان» نوشته و به گلایه از او پرداخته که چرا بخاطر حمایت از حسن روحانی در انتخابات96 مورد تخریب رسانه متبوع وی واقع شده است.

متن کامل یادداشت فرحبخش را با این توضیح بخوانید که در صورت تمایل، آماده انعکاس پاسخ مدیرمسئول «کیهان» هستیم:

بسم الله الرحمن الرحيم
اِلهي و رَبي مَن لي غَيرُك

آقای شریعتمداری! خدا رحمت کند پدر مرحومم حاج محمد فرح‌بخش از پیرغلامان مخلص اهل بیت (ع) همیشه مرا نصیحت می‌کرد با مردم مدارا کن اما در برابر زورگویان، ستم‌کاران و یاوه گویان جا خالی نده و خاموش نباش.

شما یک بار در سال 1391  در روزنامه‌تان، به بهانه اکران «زندگی خصوصی» و بنا به ناخشنودي از تصویری که گمان می‌کردید در آن فیلم از شما به نمایش درآمده هر چه دروغ و اطلاعات مخدوش و غلط بود درباره من خواستید، نوشتید، من به حرمت تظاهرتان به دیانت گذاشتم و گذشتم تا باز اخیراً به بهانه حمایت من از جناب آقای روحانی رییس جمهور محبوب و منتخب مردم تیغ قلم را بر من کشیدید و آنچه شایسته خودتان بود را نثار من و دیگر هنرمندان حامی دکتر روحانی کردید، لابد با این گمان که شهر خالی است و کسی نیست پاسخ یاوه سرایی‌های شما را بدهد اما اشتباه می‌کنید… من پیرو مکتب مولای متقیان امام علی (ع) هستم که از بیان حقیقت بنا به هیچ مصلحتی دست برنداشت، پس امروز اگر شما را بر خلاف شأن خویش مخاطب قرار داده‌ام بنا بر احساس تعهدی است که در بیان حقیقت دارم و اگر بر خلاف منش و مرام خویش صریح و تند با شما سخن می‌گویم نیز عکس‌العملی است به لحن، ادبیات و شیوه‌ای که شما در پیش گرفته‌اید، تا فراموش نکنید کلوخ انداز را پاسخ سنگ است.

آقای شریعتمداری! تو چه‌کاره این مملکت هستی که در هر مقوله‌ای خودت را وارد می‌کنی و به خودت اجازه اظهار نظر می‌دهی؟ اگر مدعی هستی که روزنامه‌نگاری، بدان روزنامه نگار بدی هستی که همه اخبار و اطلاعاتت غلط و نگاهت به مقولات ضد فرهنگ و کاملا امنیتی است.

اگر مأمور امنیتی هستی چرا در پی شهرت و قدرت در عرصه‌های عمومی سرک می‌کشی و خودنمایی می‌کنی؟ مثل هزاران سرباز گمنام امام زمان (عج) به شکل طبیعی به کار و وظیفه‌ات برس و دنبال حفط امنیت کشور باش نه ایجاد بلوا و آشوب، تشویش اذهان و تهمت به مردم. اگر سیاستمداری در جبهه سیاسی خودت دنبال اهداف و مطامع سیاسی خود باش تا تکلیف افراد با تو روشن باشد.

بگذار با تو صریح باشم. هیچ می دانی با عملکردت محبوب‌ترین فرد نزد رژیم صهیونیستی و منفورترین فرد نزد مردم شریف و انقلابی ایران هستی؟ هیچ می دانی به واسطه گزارش‌های غلط و اتهام‌هایی که به افراد زده‌ای چه زندگی‌هایی را نابود کرده‌ای؟ آیا خبر داری با رفتار و گفتارت باعث ناامیدی یک نسل از انقلاب و ارزش ها شده‌ای؟

هيچ مي داني با وجود تو اسلام، ايران و نظام اسلامي نياز به دشمن ندارد؟ تو کاری کرده‌ای که حتی اصولگرایان ریشه‌دار هم از تو و زبان تو در هراس هستند، پس بترس از آخرت و عاقبت خود که حضرت امام صادق (ع) فرموده‌اند: “وای به حال کسی که افراد از اعتقاد او بترسند که او قطعا اهل جهنم است.”

آیا خبر داری روزنامه کیهان دیگر خواننده‌ای ندارد و مردم آن را فقط به نیت پاک کردن شیشه‌ِهای شان آن را می‌خرند؟ تو با چه مجوزی پول بیت‌المال را صرف تخریب افراد و پیشبرد مقاصد سیاسی ناصحیح خود و تعداد قلیلی از رفقای متحجرت می‌کنی.

شرم بر تو که  همیشه در مقابل ملت ایستاده‌ای، در دوران دولت یازدهم، روزنامه کیهان به فرموده تو در کار تخریب دولت منتخب مردم و افترا علیه ملت بوده و حالا هم داری همین رویه را ادامه می‌دهی. مرا و سایر هنرمندان را به جرم حمایت از رییس جمهوری که از  حدود 24 میلیون ایرانی رای اعتماد مجدد گرفت تخریب می‌کنی و با این کار انتخاب تمام آن 24  میلیون نفری را زیرسوال می بری که در کنار سایر ملت حماسه 29 اردیبهشت را آفریدند.

حالا تو می‌خواهی شیرینی این پیروزی را به کام ملت تلخ کنی؟ به تو نصیحت می کنم دست از این‌کار برداری.

این مردم محمدرضا شاه پهلوی با آن همه خدم وحشم را به زباله‌دان تاریخ انداخت. بدان اگر در مقابل خواست مشروع و قانونی‌شان بایستی با تو و  متحجرینی امثال تو هم برخورد سختی خواهند کرد. پس تا دیر نشده به خود بیا و دست از تحجر و فتنه‌گری بردار و از سرنوشت خوارج عبرت بگیر.

آقای شریعتمداری! من، بنده خدا، محمدحسین فرحبخش، تو را نصیحت می کنم که تا دیر نشده از این اعمال باطل دست بردار، از مسیر نفاق و تحجر خارج شو و به سمت مردم بیا که همیشه بخشنده توابین بوده و هستند. وگرنه خیلی زود به سرنوشت کسانی گرفتار می شوی که خداوند در آیه 15 سوره مبارکه حدید درباره‌شان فرموده: “پس امروز نه از شما [منافقين] و نه از كساني كه كافر شده اند عوضي پذيرفته نمي شود، جايگاهتان آتش است، آن سزاوار شما است و چه بد سرانجامي است”.




همزمان با آماده شدن برای اکران در گروه ماندانا⇐ از پوسترهای «پا تو کفش من نکن!» رونمایی شد+عکس

سینماروزان: همزمان با آماده شدن نسخه نهایی «پا تو کفش من نکن!» برای اکران، از پوسترهای فیلم رونمایی شد.

به گزارش سینماروزان «پا تو کفش من نکن!» که پیشتر «سازش» نام داشت پنجمین تجربه کارگردانی حسین فرحبخش است که برخلاف چهار فیلم قبلیش مضمونی کمدی دارد.

رضا ناجی، بهنوش بختیاری، یوسف تیموری و سحر قریشی بازیگران اصلی «پا تو کفش من نکن!» هستند. ضمن اینکه سیروس گرجستانی و علی صادقی نیز ایفاگر کاراکترهایی ویژه در فیلم هستند.

این کمدی-اجتماعی داستان دو زوج را روایت میکند که برای ثبت ازدواج به محضر می‌روند ولی شلوغی محضر عاملی می‌شود برای رخداد اتفاقی غیرمنتظره و در نهایت گره خوردن زندگی این دو زوج به یکدیگر!

تهیه کنندگی «پا تو کفش من نکن!» را عبدالله علیخانی برعهده داشته است و این کمدی مفرح به زودی از طریق پخش موسسه پویافیلم در گروه ماندانا روی پرده خواهد رفت.

پریناز لطف الهی، احمد ایراندوست، بهشاد مختاری، صدیقه کیانفر، مهرداد مزرعه، مختار سائقی، اردشیر کاظمی، مجید علیزاده، حسینعلی قورچی، محمدرضا احمدی، بیتا عالمی، حسین لواسانی، مرجان اشتری، هاوار قاسمی، مهرو شعله ور و مهتاب راد دیگر بازیگران «پا تو کفش من نکن!» هستند.

فهرست  عوامل «پا تو کفش من نکن!» به شرح زیر است:

تهیه کننده: عبدالله علیخانی/کارگردان: محمّدحسین فرحبخش/مدیرفیلمبرداری: احمد احمدی/نویسنده فیلمنامه: زهرا پیرهادی(براساس نوشته ای از رضا اسماعیلی)/تدوین: حامد حسینی/برنامه‌ریز: کریم امینی/دستیار اول کارگردان: مریم بحرالعلومی/موسیقی متن: امیر مهراد، فربد نصرتی/مدیر تولید: مهدی چراغی/صدابردار همزمان: بابک اخوان باهمکاری ساسان کریمی/صداگذاری و ترکیب صدا: حسین ابوالصدق/خواننده: تورج پهلوانی/تصویربردار پشت صحنه: هنگامه زارع/عکاس: لیلا خوش کنار/منشی صحنه: پرستو مدانلو/طراح چهره پردازی: محمود دهقانی/مدیر تدارکات: علیرضا قدرتی/طراح صحنه: رامین غفوری/طراح لباس: مژگان عیوضی/جلوه های بصری: آرمان طهماسبی/تصویربرداری هوایی: همایون صالحی، پارسا اسلامی فرد، شهروز کیایی/بازیگران: رضا ناجی، سحرقریشی، بهنوش بختیاری، یوسف تیموری، علی صادقی، سیروس گرجستانی، صدیقه کیانفر، احمد ایراندوست، پریناز لطف الهی، مختار سائقی، بهشاد مختاری، مهرداد مزرعه، اردشیر کاظمی، مجید علیزاده، حسینعلی قورچی، محمدرضا احمدی، پوریا نیکجو، محمدرضا عباسی، هاوار قاسمی، مهدی تجلّی، حسین جانفدایی، غلام ژاپنی، مهرو شعله ور،بیتاعالمی، مرجان اشتری، سحر خزائلی، حسین لواسانی، مهتاب راد، جلیل ملک زاده، عباس سهراب، حسن رحیمی، فاطمه شهبازی، محمود خراسانی، عباس خدری، حسین فهیم زاد، پوریا قربان آذر، شاپور صفدری، فرح بیدار، میثم حسینی، بیتا عالیقدر، سید شهاب الدین حسینی، شهرزاد رهنما، یگانه شهبازی، پیروز یگانه، میلاد اسدی. حیدر طلوعی، هایده تقی پور، فرهاد کاظمی،احمد احدی، مه لقا مرتاضی، شبنم علی اکبری.

پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن




در دومین نامه سرگشاده حسین فرحبخش به شهردار تهران بیان شد⇐ چگونه در سخنان انتخاباتی خود دم از فرهنگ و دلسوزی برای اهل فرهنگ می‌زنید در حالی که کام اهالی سینمای ایران از تحریم فیلم‌های دارای مجوز قانونی و عدم نمایش‌شان در سینماهای متعلق به شهرداری تلخ است؟/چگونه مدعی حمایت از فرهنگ و هنر هستید در حالی که هنوز شهرداری بی هیچ منطقی بابت هر بلیط سینمای ایران ۵ درصد عوارض دریافت می‌کند؟/ چرا کل امکانات مالی و خدماتی شهرداری را در اختیار جوانی متظاهر و منفعت‌طلب می‌گذارید که تنها هنرش مجیزگویی شما و پسرتان است؟/چرا از حجم گسترده و بی حساب بیلبوردهایی که برای تبلیغ در اختیار این جوان و فیلم‌های او می‌گذارید بدنه سینمای ایران سهمی ندارند؟/آیا در دولت{احتمالی} شما، مثل امروز در شهرداری، همچنان نورچشمی‌ها و به قول شما ۴ درصدی‌ها میدان‌دار خواهند بود؟/اگر خدای ناکرده شما رییس جمهور شدید و مثلا شهرداری فیلمی که از دولت شما مجوز گرفته بود را تحریم کرد، واکنش شما چه خواهد بود؟/توصیه اکید من به شما انصراف از کاندیداتوری است پیش از اینکه برای بار سوم از ملت ایران پاسخ منفی بگیرید!!!

سینماروزان: محمدحسین فرحبخش تهیه کننده، کارگردان و یکی از شرکای موسسه سینمایی «پویافیلم» حدودا سه ماه قبل نامه ای را به شهردار تهران نوشته و در آن نامه به گلایه از مدیریت فرهنگی شهر تهران پرداخته بود؛ گلایه هایی مرتبط با تبعیض در ارائه تسهیلات شهری و به ویژه تبعیض در برخورد با آثار برای اکران در سینماهای متعلق به شهرداری.(اینجا را بخوانید)

فرحبخش در آستانه انتخابات نامه دیگری به شهردار تهران که حالا کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری است نوشته و در کنار ذکر دوباره گلایه هایش درباره برخوردهای تبعیض آمیز ارگانهای فرهنگی شهری نسبت به سینماگران به این کاندیدای انتخابات توصیه اکید کرده که قید ریاست جمهوری را بزند وگرنه ممکن است مجددا از مردم پاسخ منفی بگیرد.

سینماروزان متن کامل نامه فرحبخش را منتشر کرده و آمادگی خود را برای انتشار جوابیه شهردار به فرحبخش اعلام می دارد:

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

جناب آقای قالیباف! چند ماه قبل در اعتراض به تحریم نمایش فیلم‌ها در سینماهای متعلق به شهرداری و ترکتازی یکی از مدیران فرهنگی شما، نامه‌ای خطاب به شما نوشتم که نه فقط حرف من که در بردارنده مطالبات و سوالات بخش وسیعی از اهالی سینمای ایران از شما بود، دریغا که به رغم درخواست صادقانه من و همچنین هشدارم در این باره که مقام مسئول شما صراحتاً و با افتخار اعلام کرده نظرات و آرای شهید مطهری را قبول ندارد،  نه پاسخی به نامه دادید و نه در جهت رسیدگی به اوضاع اقدامی کردید و همچنان سکان دار سینمهای شهرداری همان کسی است که فیلم‌ها را مطابق نظر شخصی‌اش تحریم می‌کند و با افتخار می‌گوید شهید مطهری را قبول ندارد.

این فرار از پاسخگویی و میدان دادن به افراد متحجر و فاقد تعهد تنها نمونه کوچکی از مدیریت به اصطلاح جهادی شماست که نه نسبتی به آموزه‌های اولیاء‌الله و مقام عظمای ولایت دارد و نه قرابتی با دنیای امروز، فراموش نکرده‌ایم که همین چندی پیش هم در جریان فاجعه دلخراش پلاسکو جنابعالی متکبرانه حاضر به قبول مسئولیت و حتی عذرخواهی از مردم نشدید و در جریان طرح تحقیق و تفحص از شهرداری هم تمام توان خود در لابیگری را به کار گرفتید تا جلوی مجلس و نمایندگان ملت برای بررسی کارنامه مدیریتی، مالی خود و همکاران‌تان را بگیرید. حال سوال از شما این است که خدای ناکرده در صورت انتخاب به عنوان رییس جمهور هم قرار است با همین شیوه و منش به ادره کشوری اسلامی بپردازید؟

شما چگونه در مناظره‌ها و سخنرانی‌های انتخاباتی خود دم از فرهنگ و دلسوزی برای اهل فرهنگ می‌زنید در حالی که هنوز کام اهالی سینمای ایران از تحریم فیلم‌های دارای مجوز قانونی و عدم نمایش‌شان در سینماهای متعلق به شهرداری تلخ است و خسارت مادی و معنوی این اقدام شما برای سینمای ایران قابل اندازه‌گیری نیست.

شما چگونه مدعی حمایت از فرهنگ و هنر هستید در حالی که به رغم تجمیع عوارض و ارزش افزوده محصولات و غیرقانونی بودن دریافت عوارض جداگانه، هنوز شهرداری به زور و بی هیچ منطقی بابت هر بلیط از سینمای ایران 5 درصد عوارض غیرقانونی دریافت می‌کند؟

آقای قالیباف! خواهش می‌کنم جنابعالی دیگر مدعی کمک به خانه سینما و نهادهای فرهنگی نباشید در حالی که همه‌ به عینه می‌بینند شما تنها کمک‌حال و حامی رانت‌خواران، مجیزگویان و حلقه نزدیکان خود هستید، از امکانات شهرداری و حتی مالکیت پردیس‌های سینمایی و منافع آن تنها نزدیکان‌تان نفع برده‌اند و کوچک‌ترین سهمی به بدنه نجیب سینمای ایران نرسیده.

شما در میدان دادن به حواریون خود و دادن رانت به نزدیکان خویش در تاریخ مدیریت این ملک نمونه‌ای مثال زدنی هستید. کل امکانات مالی و خدماتی شهرداری را در اختیار جوانی متظاهر و منفعت‌طلب می‌گذارید که تنها هنرش مجیزگویی شما و پسرتان است و گمان می کنید اهالی سینمای ایران از زد و بندهای او و شراکتش با فرزند شما بی‌خبرند. آیا از حجم گسترده و بی حساب بیلبوردهایی که برای تبلیغ در اختیار این جوان و فیلم‌های او می‌گذارید بدنه سینمای ایران و دیگر فیلم‌ها سهمی دارند؟ همه می‌دانند هر چه در شهرداری هست سهم نورچشمی‌ها و رانت‌خوارن نزدیک به شما است.

آقای قالیباف! عملکرد مستبدانه شما، به رغم تظاهرتان به آزاد اندیشی، مقابل دیدگان ما است. ما هرگز خاطره دستگیری و به زندان انداختن نویسندگان و روزنامه‌نگاران در سال 79، 80 به دستور شما و زمانی که فرمانده نیروی انتظامی بودید را فراموش نمی‌کنیم. ما از یاد نمی‌بریم که شما به جای توضیح به افکار عمومی افشاء کننده پرونده املاک نجومی را به زندان انداختید.

شما دایم دم از احقاق حق 96 درصد محرومین می‌زنید، غافل از اینکه مردم به خوبی می‌دانند شما خود از جماعت 4 درصدی جامعه هستید که تنها به اتکاء رانت توانسته‌اید در سن و سالی بعید و بسیار جوان، هم دکتر شوید، هم مهندس، هم خلبان و هم ثروتمند و برخوردار از قدرت. آیا برای 96 درصد باقیمانده این فرصت هست که بدون رانت و در مسیری سالم و طبیعی در فرصتی کوتاه مثل شما به تمام این مواهب و مناصب دست پیدا کنند؟

آقای قالیباف! شما تاکنون دو مرتبه خود را در معرض آرای ملت قرار داده‌اید و هر دوبار از مردم ایران رای عدم اعتماد قاطع و محکمی گرفته‌اید، میل و عطش تصاحب قدرت در شما تا چه اندازه شدید و قوی است که بر خلاف عرف و روال دنیا برای بار سوم وارد کارزاری شده‌اید که در آن هیچ شانسی ندارید؟ توصیه اکید من به شما انصراف از کاندیداتوری است پیش از اینکه برای بار سوم از ملت ایران پاسخ منفی بگیرید.

اما در صورت اصرار بر ادامه مبارزات انتخاباتی و به رغم اینکه شما به پرسش‌های ما در نامه پیشین بی توجه بودید، هم‌چنان از شما سئوالاتی داریم؟

اگر خدای ناکرده شما رییس جمهور شدید و مثلا شهرداری فیلمی که از دولت شما مجوز گرفته بود را تحریم کرد، واکنش شما چه خواهد بود؟

آیا مدیران فرهنگی شما و وزیر ارشاد دولت شما از همین سنخ افراد متحجری هستند که امروزه در مناصب فرهنگی شهرداری مسئول هستند و با افتخار می‌گویند آرا و افکار شهید مطهری را قبول ندارند؟

آیا در دولت شما، مثل امروز در شهرداری، همچنان نورچشمی‌ها و به قول شما 4 درصدی‌ها میدان‌دار خواهند بود؟

آیا با دگراندیشان و منتقدین و اهل فرهنگ به سیاق این سال‌ها در شهرداری و نیروی انتظامی همچنان برخوردی تند، خشن و گازانبری خواهید داشت؟

آقای قالیباف شما که شیفته مقام ریاست جمهوری هستید چه تضمینی بر تغییر رویه فعلی خود به ملت ایران می‌دهید و برای جلب اعتماد مردم چه در دست دارید؟

این پرسش‌های جمع کثیری از اهالی هنر و فرهنگ است و امیدواریم در مناظره بعدی به جای حمله و تخریب رقیب وقت خود را صرف پاسخ به این ابهامات و سوالات کنید، هر چند پیش از این امید داریم به جای تلاش برای تصاحب قدرت، ابتدا در عمل به تصحیح مشی خود بپردازید و سپس در سپهر سیاسی ایران در کسوت و قواره‌ای که مناسب و متناسب با توانایی‌های شما است عرض اندام کنید.

فاعتبرو یا اولی ابصار

محمد حسین فرح‌بخش

تهیه‌کننده و کارگردان سینما




روایت حسین فرحبخش از تراشیدن مجدد موهای جمشید آریا بعد از ۵ سال ممنوع الکاری⇐به او تعهد دادم که تا آخر عمر خرج زندگیش را از پویافیلم بگیرد

سینماروزان: درباره ممنوع الفعالیت شدن جمشید هاشم پور در دهه 60 بخاطر شمایلی که از یک قهرمان سینمایی ارائه میداد فراوان گفته شده با این حالا درباره ظهور مجدد او در قالب قهرمانی با سری تراشیده بعد از ممنوع الفعالیت بودن کمتر سخن گفته شده.

به گزارش سینماروزان حسین فرحبخش تهیه کننده سینما با اشاره به ممنوع الفعالیت شدن این بازیگر به “24” می گوید: در سال 65 مدیران سینمایی آن زمان چون  با حضور قهرمان در سینما مخالف بودند به ایشان{جمشید هاشم پور} تهمت اخلاقی زدند و از آن سال ایشان ممنوع‌الکار شد.

فرحبخش ادامه میدهد: در سال 70 من و عبدالله علیخانی تصمیم گرفتیم فیلم “قافله” را بسازیم و از او خواستیم که موهایش را بزند و سرش را کچل کند اما ایشان حاضر نبود  این کار را انجام دهد چون او را ترسانده بودند.

وی درباره تراشیدن سر هاشم پور می گوید: با هر ترفندی بود راضیش کردیم. خودم موهایش را زدم و اتفاقا از آن لحظه فیلم داریم که اشک می ریخت وقتی موهایش را کوتاه میکردیم. من برای این کار به هاشم پور امضا دادم که اگر برای زدن موهایش ممنوع الکار شد تا آخر عمر خرج زندگیش را از پویافیلم بگیرد. این نامه هنوز هم هست و برای ثبت در تاریخ میخواهم به موزه سینما بدهم تا در موزه نگهداری شود.

فرحبخش درباره جنس کار این بازیگر بیان میدارد: هاشم پور هرچند از ارتفاع و سوار هواپیما شدن می ترسید اما در “قافله” سوار هلی کوپتر شد و روی سقف تریلی فرود آمد چون دوست داشت این کارها را در فیلم خودش انجام دهد.

فرحبخش درباره زندگی شخصی هاشم پور میگوید: در رعایت اخلاقیات حرف اول را در میان بازیگران میزند. در تمام این سالها با هیچ کس در سینما رفت و آمد خانوادگی ندارم. تنها کسی که با او رفت و آمد دارم جمشید هاشم پور است.

جمشيد هاشم پور ، كاظم هژيرآزاد ، حسن رضايي ، علي ثابت در نمایی از «قافله»
جمشيد هاشم پور ، كاظم هژيرآزاد ، حسن رضايي ، علي ثابت در نمایی از «قافله»



در روزهایی که حتی تهیه کننده «۳ارگانی» مدیون به ایوبی هم خودش را برای حیدریان شیرین کرده⇐حسین فرحبخش به دلجویی ایوبی پرداخت

سینماروزان: در روزهایی که اغلب سینماگران و حتی آنها که تا هفته قبل مجیز ایوبی را می گفتند برای محمدمهدی حیدریان پیام تبریک می فرستند و به فانتزی سازی درباره خاطرات نداشته خود با وی مشغولند و در دورانی که یک تهیه کننده تازه از راه رسیده “3ارگانی” که همین چند وقت قبل جوایز فیلم اخیرش را مدیون تدبیر ایوبی دانسته بود به ناگاه تولید همین فیلم را آموخته جلسات با حیدریان دانسته(!!!)حسین فرحبخش تهیه کننده قدیمی سینما و از شرکای موسسه پویافیلم خلاف این رویه را رفته است.

فرحبخش که درست یک روز پیش از برکناری ایوبی در نامه ای به وزیر ارشاد از وضعیت اسفناک نظارت در سازمان سینمایی گلایه کرده بود(اینجا را بخوانید) یک روز بعد از روی کار آمدن حیدریان به جای دنباله روی جماعتی که به دنبال شیرین کردن خویش برای حیدریان اند، نامه ای برای ایوبی نوشته است و کوشیده به نوبه خود از این رییس معزول دلجویی کند.

متن نامه فرحبخش را بخوانید:

بسم الله الرحمن الرحيم
سرور ارجمند جناب آقاي دكتر ايوبي سلام عليكم
لم يشكر المخلوق، لم يشكر الخالق

بي ترديد خدمات ارزنده شما در عرصه مديريت سينماي ايران در ياد و خاطره سينماگران ايراني باقي خواهد ماند و تاريخ سينماي ايران همواره از شما و عملكردتان به خير و نيكي ياد خواهد كرد.
شما توانستيد در پرتو مديريتي خردمندانه غير ممكن را ممكن سازيد و در دوران مديريت شما بود كه انبوه تماشاگران قهر كرده و فراري از سالن هاي سينما، دوباره به سينماي ايران و محصولات آن اعتماد كردند و اسباب رونق و آشتي مخاطبان با سالن هاي سينما فراهم شد.
من به عنوان سينماگري با بيش از ٣٥ سال سابقه فعاليت مستمر در سينماي ايران خدمات ارزنده شما را هرگز فراموش نخواهم كرد و شك ندارم در كنار من ساير سينماگران ايران نيز همواره قدردان زحمات شما خواهند بود كه در كوران مشكلات و كارشكني و مزاحمت هاي مدامِ خناسان، خم به ابرو نياورديد و براي سينماي ايران كسب آبرو كرديد.
براي شما در ادامه مسير زندگي و مسئوليت هاي آتي موفقيت و پيروزي آرزومندم.




در نامه سرگشاده حسین فرحبخش برای وزیر ارشاد مطرح شد⇐ کارد به استخوان رسیده! رضاداد مشغول خرابکاری و ایجاد نارضایتی در بدنه سینما است و ایل‌بیگی رییس اداره نظارت هم مجری اصلی این برنامه خبیثانه و غیراخلاقی است!/رفتار تحقیرآمیز و متکبرانه حبیب ایل‌بیگی کاسه صبر سینماگران را لبریز کرده/ایل‌بیگی با سانسور سلیقه‌ای، باعث ایجاد روحیه یأس و نومیدی و ایجاد نارضایتی در میان فیلمسازان و تهیه کنندگان نجیب سینمای ایران شده!/اعضای شورای صدور پروانه نمایش از دخالتها و کارشکنی‌های ایشان به ستوه آمده اند/امتداد این دخالتها به قهر روحانی عضو شورا از جلسات منتهی شده!!!//ادامه این روند ممکن است حتی به درگیری فیزیکی در وزارت ارشاد بکشد!

سینماروزان: ماجرای انتشار خبر استعفای حجت ا.. ایوبی و تکذیب سریع این خبر توسط شخص ایوبی که کاملا متأثر از اختلافات ایوبی با حبیب ایل بیگی معاون نظارتش بوده است(اینجا را بخوانید) با انتشار نامه ای سرگشاده همراه شده که حسین فرحبخش از تهیه کنندگان قدیمی سینمای ایران و از شرکای موسسه پویافیلم برای رضا صالحی امیری وزیر ارشاد نگاشته است.

به گزارش سینماروزان فرحبخش در نامه خود با اشاره به برخی نابسامانیها در معاونت نظارت و ازرشیابی ارشاد به صراحت از وزیر ارشاد خواسته است برای جلوگیری از خراب شدن بیشتر اوضاع در سازمان سینمایی فکری کند.

متن نامه حسین فرحبخش را بخوانید:

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای صالحی امیری
وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی
سلام علیکم
بی پرده میگویم و بی تعارف این نوشته را آغاز میکنم چرا که مجال مقدمه چینی نیست و باید حقیقت را گفت. واقعیت این است که نفاق در سازمان سینمایی نفوذ کرده و موذیانه در کار ایجاد تفرقه میان مسئولین، نارضایتی در میان فیلمسازان و تهیه کننده گان سینمای ایران است تا در نهایت با بی اعتبار و ناکارآمد نشان دادن برنامه های فرهنگی دولت یازدهم اینگونه بنمایانند که وعده های فرهنگی ریاست محترم جمهور محقق نشده باقی مانده است.

البته اتاق فکر و طراحان اصلی این جریان جای دیگری است، اما مجریان نقشه های شان در سازمان سینمایی نفوذ کرده اند. یکی از این نفوذی ها کسی نیست جز جناب حبیب ایل بیگی که به ناحق بر صندلی پستِ حساس نظارت و ارزشیابی تکیه زده و با سانسور سلیقه ای و عملکرد خارج از رویه های قانونی، باعث ایجاد روحیه یاس و نومیدی و ایجاد نارضایتی در میان فیلمسازان و تهیه کنندگان نجیب سینمای ایران شده.
آقای ایل بیگی در رسیدن به اهداف باطل خود، چنان بر طبل خودمحوری میکوبد که حتی دستور مافوق خود را نیز بلا اثر میگذارد و بی توجه به سلسله مراتب قانونی چشم بسته فرامین کسانی را اطاعت میکند که بدخواه سینمای ایران و مدیران سازمان سینمایی هستند.

سخت گیری های خارج از چهارچوب قانون و شرع ایشان، ممیزی آثار به شکل خودسرانه و بدون هماهنگی با شورای پروانه نمایش و یا تحت فشار قرار دادن اعضای این شورا برای افزایش حذفیات و ممیزی بیشتر فیلم ها، فشار به سینماگران برای ممیزی آثارشان آن هم و بعد از بازبینی توسط شورای پروانه نمایش و مطابق رای و سلیقه شخصی خود ایشان، تعلل و به تعویق انداختن صدور پروانه نمایش، به رغم تایید اثر توسط شورای بازبینی و… تنها گوشه ای از رفتارهای خباثت آمیز و فراقانونی آقای ایل بیگی است و وضع به گونه ای متشنج شده که حتی اعضای محترم شورای صدور پروانه نمایش هم از دخالت ها و کارشکنی های ایشان به ستوه آمده اند و در یک مورد به قهر روحانی عضو شورا از جلسات منتهی شده. به عنوان مثال فقط در یک مورد ایشان 4 مورد حذفی صورتجلسه شده توسط شورای پروانه نمایش را خودسرانه و دلبخواه به 17 مورد حذفی افزایش داده و سازندگان فیلم را برای تمکین در برابر این سانسور غیرقانونی تحت فشار گذاشته و همزمان به شورای پروانه نمایش هم فشار آورده تا نظرات او را صورتجلسه و امضا کنند، تا حدی که نماینده سازمان بازرسی حاضر در شورا هم به این رفتار او معترض شده.

جناب صالحی امیری
اوایل آمدن دکتر ایوبی که با گروهی از دوستان خدمت ایشان رسیده بودیم، هشدار دادم که از همکاری با آقای رضا داد، که سابقه خوبی در مدیریت سینما ندارند و فرد خوشنامی نیستند، پرهیز کنند، بنده همان زمان گفتم آقای رضاداد بیش از خدمت فرهنگی به دنبال باندبازی و جاه طلبی است، گذشت زمان صدق گفتار من را به اثبات رساند، در نهایت دکتر ایوبی و جناب آقای جنتی متوجه خیانت او و کارشکنی هایش شدند و ایشان از دبیری جشنواره فجر عزل شدند.

حالا هم خدمت شما عرض میکنم که آقای رضاداد همچنان مشغول خرابکاری و ایجاد نارضایتی در بدنه سینما و بدنام کردن مدیران سازمان سینمایی است و آقای ایل بیگی مجری اصلی این برنامه خبیثانه و غیراخلاقی است.

جناب وزیر
آقای ایل بیگی نزد اهالی سینما، مسئولین سازمان سینمایی و اعضای شوراهای پروانه ساخت و نمایش چنان وانمود میکند که از حمایت شخص حضرتعالی برخوردار است و با هزینه کردن از نام شما در نهایت باعث مکدر شدن اهالی سینما از شخص شما میشود. مطمئن باشید آقای رضاداد، آقای ایل بیگی و… خیرخواه شما نیستند و منافقانه در کنار شما از یک سو نارضایتی را در اهالی سینما گسترش میدهند و از سوی دیگر معترضینی را در بیرون از بدنه سینما و رسانه ها، به خصوص در رسانه ملی، بسیج می کنند تا مدیران فعلی سازمان سینمایی را بی کفایت نمایش داده و مطمئن باشید در این راه حتی اگر لازم باشد از شما هم عبور خواهند کرد.

جنجال ها و بحران آفرینی در زمینه داورهای جشنواره سی و پنجم تنها نمونه ای از جنگ روانی ناجوانمردانه این جماعت برای بی اعتبار کردن سازمان سینمایی بود که تبعات منفی آن تا سالها گریبانگیر سینمای ایران خواهد بود.

جناب صالحی امیری
نجات سینمای ایران از بحران ممکن نیست جز با کوتاه کردن دست نفودی هایی که کمر به نابودی این سینما بسته اند تا بعدها در نقش منجی به میدان بیایند و سهم خواهی کنند. آقای ایل بیگی یکی از همین نفوذی هاست. تظاهرات ریاکارانه ایشان در عرصه مجازی و صفحه اینستاگرام شان، نسبت به انجام شعائر مذهبی یا حمایت از فیلم ارزشمندی مثل ماجرای نیمروز همه جزیی از رفتارهای منافقانه اوست و اتفاقا آدم را به یاد افراد منافق و خبیثی همچون کلاهی و کشمیری می اندازد که در ظاهری متشرع اما در جبهه کفر منتظر روزی ماندند تا بر پیکر جمهوری اسلامی ضربه بزنند.

جناب وزیر
حضرتعالی اخیراً به درستی و با فراست فرموده اید: “هنرمندان مایه عزت، شرف و فضیلت هستند.”، این سخنی است به غایت زیبا و دلنشین، اما بدانید با حضور فردی با ویژگی های آقای ایل بیگی در جایگاه نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی تحقق این رای و نظر شما غیرممکن است و عملکرد ایشان در تعارض آشکار با نظر و سخن شما است. سخن کوتاه میکنم، کارد به استخوان رسیده و رفتار تحقیرآمیز و متکبرانه آقای ایل بیگی کاسه صبر سینماگران را لبریز کرده. دیری نخواهد پایید که ادامه این روند کار را به بحران و حتی، خدای ناکرده، درگیری فیزیکی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بکشاند، که آن روز دیگر، روز قهر و خشم دلسوختگان و ستمدیدگان سینماست. ما این درد دل خود را صادقانه با شما در میان نهادیم، به امید تغییر عاجل اوضاع و توجه شما، که اگر غیر از این شود چاره ای باقی نمی ماند جز پناه بردن به افکار عمومی و رسانه ای کردن همین مکتوب، تا آیندگان قضاوت کنند در دوران وزارت شما چه بر ما گذشت.

و مکرو و مکر الله والله خیرالماکرین…
محمد حسین فرح بخش
کارگردان و تهیه کننده سینما




با گذشتن از رقم ۵ میلیارد فروش خالص⇐«آس و پاس» به شبکه خانگی می‌آید+عکس

سینماروزان: فانتزی-موزیکال «آس و پاس» از محصولات موسسه پویافیلم از جمله آثار پرفروش سینماهای کشور در سال جاری بوده است.

به گزارش سینماروزان این فیلم که بیشتر از یک ماه است سرگروه سینمایی خود را از دست داده با همان اندک سینماهای باقیمانده نیز فروش مطلوب خود را ادامه داده و رقم کل فروش‌اش را از ۵ میلیارد عبور داده است.

موسسه گلرنگ رسانه رایت نمایش خانگی فیلم را در اختیار گرفته و بناست آن را تا پایان سال به شبکه خانگی عرضه کند. در نسخه خانگی «آس و پاس» علاوه بر نسخه کامل و بدون سانسور فیلم، پشت صحنه ای جذاب از آن هم ارائه خواهد شد.

«آس و پاس» فارغ از درونمایه مفرح و موزیکال خود به واسطه استفاده از تکنیکهای رایانه ای برای تصویرسازی فانتزی هایی که بر سر قهرمان اصلی داستانش «حسن آس و پاس» رخ می دهد یکی از آثار متفاوت سالهای اخیر سینمای ایران است.

بازیگرانی نظیر محمدرضا هدایتی، سحر قریشی، حسام نواب صفوی، لیلا بلوکات، محمدرضا شریفی نیا، حضور بهاره رهنما و مهران غفوریان در این فانتزی-موزیکال حضور داشته اند.

آرش معیریان کارگردانی «آس و پاس» را برعهده داشته و حسین فرحبخش-عبدالله علیخانی نیز تهیه کنندگان فیلم هستند.

آس و پاس
آس و پاس



واکنش حسین فرحبخش به جوابیه مدیرعامل فارابی⇐سلام علیکم! به آیه ۵۴ سوره آل عمران مراجعه کنید!

سینماروزان: انتقادات حسین فرحبخش به بی ربطی سوابق کاری علیرضا تابش با مسئولیت در بنیاد فارابی و صراحت کلام او در اینکه نسبت خواهرزادگی با رییس دولت اصلاحات باعث شده که وی تا ریاست مهمترین بنیاد سینمایی وابسته به منابع عمومی برسد(اینجا را بخوانید) با واکنش تابش مواجه شد.

به گزارش سینماروزان تابش بدون آن که درباره نقش دایی اش در رسیدن به پست مدیرعاملی فارابی و کارنامه پرچالش اش در این منصب سخن گوید در پستی اجتماعی نوشته است:  إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاَماً. ترجمه آیه : هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند، به آنها سلام می گویند.( قرآن مجيد – سوره فرقان) آقاي فرحبخش سلام !

از آن سو فرحبخش در پاسخ به واکنش تابش نوشته است: آقاي تابش! طبق آيه بالا سلام عليكم! اما فرار به جلو ممنوع چون عاقلان بهتر از شما می دانند که در آیه 54 سوره شریفه آل عمران چنین آمده: وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ!!!




حسین فرحبخش صریحتر از همیشه بیان کرد⇐اگر رییس دولت اصلاحات سر کار بود محال بود خواهرزاده اش که تابش باشد را رییس فارابی کند!/آدمهایی مانند مسعود احمدیان که نه فیلمنامه‌نویسی بلد هستند و نه سینما را می‌فهمند در فارابی چه کار می‌کنند؟/فارابی را تعطیل کنید، هزینه بازخرید کارمندانش با من/ مدیران دهه ۶۰ هم مسعود کیمیایی را نابود کردند و هم تقوایی را!/فیلمهای تجاری‌مان را برای پخش در دانشگاه هاروارد تولید نکردیم؛ تولید کردیم فقط برای سرگرمی!/الان کار کردن با امثال الوند و افخمی فقط ضرر را نصیب تهیه‌کننده می‌کند/من که شهرداری و فارابی هوایم را ندارند؛ ارشاد هم که ازم پشتیبانی نمی‌کند؛ پس چرا باید بر پروژه‌هایی پول بگذارم که شکست‌شان حتمی است؟

سینماروزان: حسین فرحبخش تهیه کننده و کارگردانی که در انتظار دریافت پروانه نمایش پنجمین تجربه کارگردانی اش «سازش» است همچنان صریح و سرراست حرفهایش را می زند.

به گزارش سینماروزان تازه ترین گفتگوی فرحبخش که با برنامه اینترنتی «کات» انجام شده نیز به مانند همیشه صراحت دارد و شفافیتی که متأسفانه در میان بسیاری از سینماگران پیشکسوت ما به دلایل مختلف که یکی از آنها ملاحظه کاری برآمده از درگیری در معادلات ارگانی است دیده نمی شود.

بخشهای خواندنی گفتگوی فرحبخش را بخوانید:

سالهاست که از فارابی انتقاد می کنید. اوضاع کنونی فارابی را چطور می بینید؟

بنیاد فارابی لانه ی فساد است! لانه ی فساد فکری است. در راس آن فردی است به اسم احمد شاه! (علیرضا تابش)… فردی که چیزی از سینما نمیفهمد چرا باید رییس بنیاد فارابی باشد؟ چون فامیل رییس جمهور محترم سابق است؟ اگر خود رییس جمهور سابق الان سر کار بود این آقا را می انداخت بیرون. عده ای الان در فارابی نشسته اند و شبیه عمروعاص شده اند! مسعود احمدیان در فارابی چه کار میکند؟ نه فیلمنامه نویسی بلد است نه سینما میفهمد.

 فارابی باید کلا بسته شود. باز بودنش به چه درد میخورد؟ این همه آدم آنجا کار میکنند برای چه؟ اگر فارابی را ببندند چه مشکلی برای سینما پیش میاید؟ اگر مشکل شان برای تعطیل کردن فارابی حضور آن همه کارمند است و حقوقشان است، من همین جا میگویم که خودم، و جامعه صنفی تهیه کنندگان همه با هم پول می گذاریم به ارشاد می دهیم تا همه ی کارمندان فارابی را بازخرید کند!

این موازی کاری های فارابی مسخره است. عده ای می گویند چرا تلویزیون به بعضی از فیلم هایی که از وزارت ارشاد مجوز دارند روی خوش نشان نمی دهد؟ خوب حالا بیایند ببینند فارابی ای که زیر مجموعه خود وزارت ارشاد است همین کار را میکند. به مجوزهای ارشاد بی توجه است! باز تلویزیون از ارشاد جداست، فارابی که زیر مجموعه ی خود ارشاد است. به بعضی از فیلم های دارای مجوز بودجه میدهند و به بعضی ها نه. از بعضی ها حمایت می کنند و از بعضی ها نه. اصلا بعضی از فیلم ها را کلا قبول ندارند. تو چه کاره ای که قبول نداری؟ اگر پولی دست تو داده اند برای کمک به سینما، باید به همه ی فیلم های مجوز دار کمک کنی. کم و زیاد ندارد. باید به همه وام بدهی. نظر شخصی خودت را حقنه نکنی.

 فارابی امسال از فیلم هایی حمایت کرد و بهشان وام داد که دارید می بینید. تهش به کجا ختم شد؟ از دل این فیلم ها چه چیزی در آمد؟ همه اش از سلیقه ی شخصی و بی سوادی میاید. چند نفر نشسته اند آنجا همینطور نظر بیخود میدهند. باز بودن فارابی فقط به ضرر سینمای ایران است.

 مدیران دهه 60 مسعود کیمیایی را نابود کردند. تقوایی را نابود کردند. آقای عبدالله اسفندیاری در برنامه شما گفت ما در دهه شصت هوای کیمیایی را داشتیم و حمایتش کردیم. دروغ میگوید. آنها دشمن کیمیایی بودند. از خود کیمیایی بپرس چقدر اذیتش کردند تا به شما بگوید چه بلاهایی سرش آوردند. مدیران دهه شصت کارشان دروغ گویی است. اگر کاری هم برای کیمیایی کردند برای آن بود که کیمیایی دیگر خودش نباشد! بشود شبیه همان مدیران. خواست آنها نابودی کیمیایی بود و همه ی زورشان را هم زدند.

من شخصا با قسمت هایی از حرفهای تان موافقم، اما این حرفها و انتقادات اجتماعی-فرهنگی درست شما، چرا در آثارتان مشخص نیست؟ چرا فیلم هایتان جور دیگری است؟ صادقانه بگویم، من بعضی مواقع شرم میکنم تعدادی از کارهای شما را ببینم. خجالت آور است.

چی خجالت آور است؟

 اینکه بعضی از کارهایتان نه فیلمنامه ای دارد و نه کارگردانی و ساختاری و از اول تا آخر عده ای بازیگر از پسر جوان تا مرد 70 ساله میریزند جلوی دوربین فقط میزنند و میرقصند و روو به دوربین قر میدهند بدون هیچ منطق و دلیلی. همینطور بیخود. این سینما نیست.

اینطور نیست کدام آدم 70 ساله در فیلم من رقصیده؟

 کم نیستند. در همین فیلمتان بی خود و بی دلیل شریفی نیا با آن سن و سال میزند میرقصد. چرا؟ کجای اقتضای قصه و درام این را میدهد؟ منظورم از شرم آور این است.

اولا شریفی نیا نمیرقصد دوما شریفی نیا 70 سالش نیست! سوما شما چرا فیلمهای جدی من را اسم نمیبری؟ چرا از «آواز قو» و «خصوصی» و «آبنبات چوبی» نمیگویی؟ چرا این پکیج را با هم نمی بینی؟ من فیلمهای اجتماعی و سیاسی کم نساختم. آن فیلم هایی هم که شما می گویی شرمت میاید حتی نگاه کنی برای حوزه ی اندیشه و پخش از دانشگاه هاروارد که ساخته نشده. برای تحلیل جامعه شناسانه مردم که نساختم. ساخته شده تا همه با خانواده شان بروند سینما فیلم ببیند و سرگرم شوند و حالشان عوض شود. همین. فقط سرگرم شوند.

باور کنید هزار جور میشود سرگرم کرد. این بیش از آنکه سرگرمی باشد لوده بازی های لوس و سطح پایین عده ای آدم چیپ است. من حتی از دیدن آنونس فیلم «آس و پاس» اذیت شدم. نتوانستم ببینم. ده ثانیه بیشتر نگاه نکردم. اینها واقعا چیست؟!

این نظر توست. خیلی هم محترم. اما نظر مردم این نیست. مردم مثل تو فکر نمی کنند. مثل تو نمی بینند هی نگو واقعا شرم آور است. از نظر تو شرم آور است از نظر مردم خیلی هم خوب است و شرم آور نیست. من اگر بروم «زندگی خصوصی» بسازم و مثل آن موقع عده ای آدم بریزند فیلم را از پرده پایین بکشند خوب است؟ آن وقت پول زندگی ام را تو میدهی؟ من باید بیزنس کنم. من دنبال گیشه هستم چرا باید به غیر گیشه فکر کنم؟ فیلم غیر شرعی نساختم و نمیسازم. مردم را سرگرم میکنم. یادم است سر فیلم «شارلاتان» بود که…

ببخشید وسط حرفتان می آیم! گفتید شارلاتان. تنها سکانسی که از فیلم یادم است این است که چند نفر بازیگر همینطور الکی میرفتند هوا پرواز می کردند بعد برمی گشتند زمین یهو شلوارهایشان از پایشان در میامد! باز هم بدون هیچ منطقی. فاجعه بود آن فیلم…

فاجعه نبود و بسیار هم ساختار خوبی داشت و برو ببین چقدر شبکه خانگی فروش کرد. مردم عاشق «شارلاتان» هستند. آن فیلم ساختار و سر و شکل داشت و خیلی هم فیلم خوبی بود. جوری میگویی شلوارهایشان در آمد انگار برهنه بودند! اینها همه اش کارتونی بود و چیز زشت و قبیحی نبود. اتفاقا الان می خواستم همین را بگویم. سر فیلم «شارلاتان» بود که یک نفر از چهره های سرشناس، فیلم را دیده بود و وقتی از سالن آمده بود بیرون نمی خواست پول ما را بدهد. من آنجا بودم. گفتم چه شده؟ نمی دانست فیلم مال من است گفت واقعا فیلم مزخرفی بود! گفتم مزخرف خود تویی! پول فیلم را بده بیاد!.. من فیلم نساختم در کتابخانه ها و انجمن ها تحلیل و تمجید بشود. تو اگر در سالن زمان دیدن فیلم سرگرم شدی و اعصابت خرد نشد و خسته نشدی و تا آخر با اشتیاق فیلم را دیدی، من به خواسته ام رسیدم.

شما در دهه 60 و 70، با فیلمسازهای مطرحی کار کردید. مثل افخمی و الوند و افراد دیگر. چرا در این سالها دیگر با آنها کار نکردید؟ چرا اکثرا پی جوان های تازه وارد رفتید؟

چون الان کار کردن با آن اسم و رسم دارها سودی ندارد. فقط ضرر است. من چرا الان باید به افخمی پول بدهم که برود “روباه” بسازد؟ معلوم است من برای روباه چند میلیارد خرج نمیکنم که تهش چند میلیون توی گیشه فروش کند. من که مثل بعضی ها بیلبوردهای شهری ندارم. به من که پیام بازرگانی مفت و مجانی تلویزیون بهم نمی دهند. من که شهرداری و فارابی هوایم را ندارند. ارشاد هم که ازم پشتیبانی و حمایتی نمیکند. روباه افخمی را چه کسی می بیند؟ من برای فیلم بی مخاطب چرا باید پول خرج کنم؟

می گویند شما به این دلیل با چهره های سرشناس کار نمی کنید چون همیشه عادت دارید در کار فیلمسازها دخالت کنید و خودتان بالای سر کار می ایستید و می خواهید کار را سریع جمع کنند تا هزینه ی تولید پایین بیاید. به همین خاطر با فیلمسازهای مطرح به مشکل می خورید و با جوان های تازه وارد راحتید.

اصلا این حرفها نیست. دروغ است. من نه خودم را از کسی بالاتر میدانم که در کارش دخالت کنم و نه حرف های غیرکارشناسانه میزنم که فیلمسازان، حتی چهره های مطرح بتوانند ایراد بگیرند و بگویند داری اذیت میکنی. من اگر با آنها کار نمیکنم، چون نه پول مفت دارم خرج کنم نه دنبال ساخت فیلم های کم فروشم. اصغر نعیمی را شما میشناسی. پسر فوق العاده ای است. خیلی دوستش دارم. قلم فوق العاده ای دارد و نقدهای سینمایی اش هم از همه بهتر بود. من اصغر را وارد عرصه فیلمسازی و سینما کردم و خودش استعداد داشت و ترقی کرد و بالا رفت. من وقتی فیلم «سلام بر عشق» را برایش تولید کردم و پولش را دادم، برو ببین چقدر هوایش را داشتم. بهترین بازیگرها را آوردم و بهترین امکانات را بهش دادم. اما همین اصغر نعیمی اگر از من می خواست فیلم «سایه های موازی» اش را تهیه و تولید کنم قبول نمیکردم. چون من اصلا این نوع سینما را قبول ندارم. چرا باید پول خرج این چیزها کنم؟ هنوز «سایه های موازی» را ندیدم اما ندید میگویم این فیلمی نیست که برایش سرمایه گذاری کنم. من میخواهم فیلم پرفروش بسازم.




«سازش» فرحبخش در انتظار پروانه نمایش⇐اکران در هفته‌های منتهی به انتخابات ۹۶؟

سینماروزان: پنجمین ساخته سینمایی حسین فرحبخش در مقام کارگردان با عنوان «سازش» که از حضور بهنوش بختیاری، سحر قریشی، رضا ناجی، یوسف تیموری، احمد ایراندوست و فرهاد اصلانی در نقشهای مختلف سود می برد و اثری با درونمایه مفرح است، در انتظار دریافت پروانه نمایش است و بلافاصله بعد از دریافت پروانه نمایش اکران خواهد شد.

به گزارش سینماروزان عبدا.. علیخانی شریک سالیان فرحبخش در موسسه «پویافیلم» و تهیه کننده «سازش» با اعلام این خبر به «مهر» گفته که فیلمش را در اولین فرصت بعد از نوروز روی پرده می فرستد چون حتی مقارن شدن اکران با انتخابات 96 هم نخواهد توانست بر فروش فیلم اثرگذار باشد.

علیخانی اظهار داشت: ما برای این اثر درخواست پروانه نمایش داده‌ایم اما هنوز موفق به کسب مجوز نمایش نشده ایم. پس از عید نوروز هرچه سریعتر «سازش» اکران شود به نفع فیلم است و هرچه زمان اکران آن به عقب تر بیفتد خوب نیست، هرچند بعد از نوروز انتخاب ریاست جمهوری در پیش است اما فکر نمی کنم این موضوع آسیبی بزند.

علیخانی تأکید کرد: هیاهوی انتخابات یکی دو ماه بیشتر نیست و این موضوع روی رفتن مردم به سینما تاثیر نمی گذارد بنابراین این زمان برای نمایش آثار زمان بدی نیست.

به گزارش سینماروزان عنوان «سازش» یادآور یکی از آثار دهه پنجاهی محمد متوسلانی کارگردان-بازیگر قدیمی سینمای ایران است؛ فیلمی با محوریت بهروز وثوقی که بعدها خط کلی داستان آن در «آقای هفت رنگ» از محصولات پویافیلم بازنشر شد و البته با حضور رضا عطاران در نقش اصلی.




واکنش حسین فرحبخش به فروش بالای فیلم هندی گلزار داد⇐”کما” را دو میلیون نفر دیدند و “سلام بمبئی” را نهایتا یک میلیون و پانصد هزار نفر!

سینماروزان: فروش بالای فیلم هندی پر رقص و آواز “سلام بمبئی” که برخی بخشی از آن را مرهون حضور گلزار می دانند باعث شده حسین فرحبخش که فیلمهایی مانند “کما” و “کلاغ پر” را با حضور گلزار تولید کرده در گفتگو با “هفت صبح” در این باره حرف بزند.

فرحبخش با مقایسه “کما” و “سلام بمبئی” گفته است: الان “سلام بمبئی” خیلی خوب می فروشد اما باز هم فروش آن با “کما” در دهه هشتاد قابل مقایسه نیست. چون بلیت آن زمان 800 تومان بود و “کما” یک میلیارد و هشتصد هزار تومان فروخت یعنی حدود دو میلیون نفر آن را دیدند اما حالا فیلم با بلیت ده هزار تومانی به فروش میلیاردی میرسد که نهایتا تعداد بیننده میشود یک میلیون و پانصد هزار نفر.




حسین فرحبخش: دوره‌های سی و دوم و سی و سوم جشنواره فجر{با دبیری رضاداد} بدترین دوره‌های تاریخ جشنواره بودند!/آثار جشنواره امسال اغلب خنثی هستند به دلیل ممیزی گسترده در شورای پروانه ساخت!/در ماههای اخیر برای فیلمهای بی‌خاصیت پروانه ساخت صادر کردند و این مسأله هم در جشنواره و هم در اکران ۹۶ به ضرر سینمای ایران خواهد بود

سینماروزان: حسین فرح‌بخش، تهیه‌کننده و کارگردان سینما که این روزها فانتزی-موزیکال پرفروش «آس و پاس» را به عنوان تهیه کننده روی پرده دارد و سال قبل با اولین تجربه خرده پیرنگش «آب نبات چوبی» در جشنواره حضور داشت در تازه ترین گفتگویش که با «جام جم» انجام شده از عدم خویش بینی به جشنواره امسال فجر سخن گفته است.

به گزارش سینماروزان فرحبخش گفته است: سال قبل پیش بینی کردم که جشنواره سی و چهارم خیلی مفید و خوب باشد. گفته بودم که هم جشنواره خوبی خواهیم داشت و هم فیلم‌های متنوعی در آن به نمایش درمی‌آید. این درحالی بود که جشنواره قبل تر و دوره سی و سوم، بدترین دوره تاریخ جشنواره فیلم فجر بود؛ هم به دلیل مدیریت و هم به دلیل کیفیت پایین فیلم‌ها. این مساله باعث شد که بیشتر تماشاگران در طول برگزاری جشنواره، تقریبا اکثر فیلم‌ها را در نیمه رها کنند و از سالن سینما بیرون بروند، اما در جشنواره سال گذشته این اتفاق برعکس افتاد و تماشاگران فقط چند فیلم را به صورت نیمه‌کاره رها کردند و بیشتر فیلم‌ها را تا پایان دیدند، چون هم باکیفیت بودند و هم متنوع.

پیش بینی بسیار بد برای جشنواره امسال

کارگردان فیلم‌های «خصوصی» و«مستانه» افزود: پیش‌بینی من برای جشنواره فیلم فجر امسال، پیش بینی بسیار بدی است. این پیش‌بینی هم از اطلاعاتی ناشی می شود که دارم. همه‌چیز در این زمینه به بحث صدور پروانه ساخت در ارشاد برمی‌گردد و فیلم‌هایی که در این دوره از جشنواره به نمایش درمی‌آیند، از همان مرحله صدور پروانه ساخت وضعیتشان مشخص بود؛ آثاری که تقریبا به‌طور مطلق خنثی هستند و توان جذب تماشاگر و تاثیرگذاری بر مردم را ندارند. مهم هم نیست در چه ژانری و با چه موضوعی از جمله اجتماعی، طنز و ملودرام، سیاسی، مذهبی ساخته شده باشد. چون هر موضوعی که خنثی باشد به هیچ عنوان به درد مردم نخواهد خورد. بنابراین امسال از نظر تنوع موضوعی، ساختار و محتوا سال بسیار بدی را برای جشنواره فیلم فجر پیش‌بینی می کنم.

فرح‌بخش ادامه داد: قرار است بخش عمده‌ای از همین فیلم‌های جشنواره، سال بعد اکران شود. فیلم‌هایی که بیشتر آنها را نمی توان تحمل کرد و دید؛ چه فیلم های بخش مسابقه و چه فیلم‌های بخش غیررقابتی. دلیل این مساله هم سیاستگذاری‌های غلط سینمای ایران است که برای فیلم‌های بی خاصیت، پروانه ساخت صادر می کند. البته آرزو می‌کنم صد در صد پیش‌بینی من غلط از آب درآید. اگر در روزهای باقی مانده امسال و در اوایل سال آینده، فیلم‌های خوب، جذاب و تماشاگرپسندی ساخته نشود، شاهد اکران بسیار بدی در سال 96 خواهیم بود.




حسین فرحبخش در “کات” بیان کرد⇐شهیدبهشتی گفت برو در سینما کار کن/عبدا.. اسفندیاری زمان شاه، آدم لو میداد!/او سال ۷۱ از فارابی اخراج شد!چرایش را من میدانم/با سر تراشیده جمشید هاشم پور مشکل داشتند و می گفتند بیک ایمان وردی نمی خواهیم/ مدیران دهه ۶۰، از اساس دشمن فیلم های خارجی بودند/با یوزی و کلاشینکف به دفتر علیخانی ریختند/ عرب سرخی وحشتناک علیخانی را شلاق زد؛ بعد که خسته شد، شلاق را داد دست شخص دیگری و در انتها هم مشتی به صورت وی زد/در اتاق شکنجه علیخانی، انوار و بهشتی هم بودند /قبل از شلاق زنی بهشتی اتاق را ترک کرد/بعد از شلاق زدن، علیخانی را با چشم بند و پابند و دست بند به خانه بردند و مادرش هم با دیدن وی درجا سکته کرد!!!

سینماروزان: حسین فرحبخش تهیه کننده و شریک موسسه پویافیلم در تازه ترین گفتگوی تفصیلی اش که با برنامه اینترنتی “کات” انجام شده در خلال گفته هایش درباره بخشهایی تکان دهنده از اتفاقات سینمایی دهه 60 حرف زده است.

فرحبخش ماجرای شلاق زنی عبدا.. علیخانی در حراست ارشاد در همان دوران را هم به مانند یک درام مهیج توصیف کرده است.

بخشهای خواندنی گفته های فرحبخش را بخوانید:

پدرم مخالف سبنما بود اما شهیدبهشتی گفت برو در سینما کار کن

پدرم مخالف حضورم در سینما بود. با او رفته بودیم حزب جمهوری. پدرم رفیق شهید بهشتی بود. بهشتی وقتی فهمید من به سینما علاقه دارم گفت برو داخل سینما کار کن. سینما باید دست انقلابی ها بیفتد. پدرم خوشش نیامد! بهم گفت نه! این حرف مال بقیه است به ما ربطی ندارد! بزار بقیه انقلابی ها بروند توی سینما!

اسفندیاری میگفت من ولایت فقیه سینما هستم

عبدالله اسفندیاری در دهه 60 که در بنیاد فارابی بود میگفت که من در سینما ولایت فقیه هستم! گفتم چون قدرت دست توست و به کمرت اسلحه بسته ای رجز میخوانی؟ من دو زار قبولت ندارم و جلویت وایمیستم!

انتقادات از آمریکا را سانسور کردند

فیلم “گردباد” را را سال 64 ساختم. در مورد تفاله های هسته ای. من رو خواباندند و ده دقیقه از فیلم را در آوردند. کجاهایش را؟ همان جاهایی که در فیلم از آمریکا انتقاد کرده بودم. گفتند باید همه اش پاک شود. جایی از فیلم یک آمریکایی را می کشتیم، می گفتند نباید بکشید. پاکش کنید! نمی خواهم حالا از این حرف ها سوءاستفاده کنم و بگویم چون آنها چنین کاری کردند پس آدمهای بدی بودند. از این زیرآب زنی ها بلد نیستم. می خواهم بگویم من آن چیزی را ساختم که عقیده ام بود. آنها هم یک مشت سانسورچی بودند که چماق انقلابی بودنشان دروغ بود.

اسفندیاری را چرا از فارابی اخراج کردند؟

اسفندیاری هرچه دلش خواست راجع به من گفته. مهم نیست. همه میدانند او کیست. اسفندیاری را سال 71 از فارابی اخراج کردند. چرا؟ اخلاق به من اجازه نمیدهد بگویم به خاطر چه مشکلاتی اخراج شد! اسفندیاری اصلا عددی نیست. رفیقانش میدانند او کیست. زمان شاه، آدم لو میداد و بعضی از آدمهایی که لو داد، سر قرار با او، تیر خوردند! دوستانش می گفتند وقتی اسفندیاری در جمع ما حاظر میشد دهانمان را می بستیم و حرف نمی زدیم چون حرفها را میبرد جاهایی(!) بازگو میکرد که برای ما خطر داشت!

گفتند بیک ایمان وردی نمی خواهیم

جمشید هاشم پور بعد 5 سال ممنوع التصویری، سال 71 به سینما برگشت. من در فیلم ام موهای هاشم پور را تراشیدم. مدیران دهه 60 گفتند حق نداری موهایش را بتراشی! گفتم چرا؟ گفتند ما دیگر بیک ایمان وردی نمیخواهیم! گفتم من بیک ایمان وردی میخواهم! به شما چه؟

مدیران سینمایی دشمن فیلم خارجی بودند

عبدالله علیخانی تا سال 58 مدیر پخش پارسا فیلم بود. اواخر سال 58 دفتر پولیدور فیلم را افتتاح کرد. دفتری بود برای پخش فیلم های خارجی. اوایل فیلم خارجی را از دست اشخاص میخرید. یعنی یک نفر پروانه نمایش قانونی یک فیلم خارجی را داشت، آنوقت علیخانی با او وارد مذاکره میشد و قرارداد میبست و به صورت شرعی و قانونی فیلم را از او خریداری میکرد. بعد خودش شخصا وارد کننده ی فیلم های خارجی شد. کارهای گمرک و ثبت اعتبار فیلم های خارجی را انجام میداد و در انتها از وزارت ارشاد پروانه نمایش میگرفت. در عرض 5 سال، حدود چهل فیلم خارجی وارد کرد.

مدیران دهه 60، از اساس دشمن فیلم های خارجی بودند. می خواستند هرطور که شده بساط فیلمهای خارجی را جمع کنند. به همین خاطر یک بازی راه انداختند. در دی ماه سال 63، به همه ی پخش کننده های فیلم های خارجی گفتند که تنها 72 ساعت وقت دارید که برگه ی سبز و مجوز فیلمهای خارجی تان را بیاورید! در حالی که اصلا شدنی نبود و حتی همین الان با این همه کامپیوتر و سرعت بالا، نمیشود در این تایم کم چنین کاری کرد. به همین خاطر پخش کننده های فیلم های خارجی به همراه عبدالله علیخانی که بزرگشان بود، رفتند وزارت ارشاد و گفتند ده روز وقت بدهید تا تمام اسناد لازم مبنی بر قانونی بودن این فیلمها را برایتان بیاوریم. وزارت ارشادی ها قبول نکردند! چون می دانستند کار پخش کننده های خارجی قانونی است و مشکلی ندارد. آن روز در انتها کار با درگیری لفظی کار به پایان رسید.

با یوزی و کلاش ریختند دفتر علیخانی

فردا صبح آن روز، چند نفر از ماموران حراست ارشاد ریختند داخل دفتر عبدالله علیخانی. بدون حکم رسمی. با دو ساک آمدند. وقتی در ساک ها را باز کردند توی ساک ها یک کلاشینکف بود و یک یوزی. با اسلحه آماده بودند. برق ها را قطع کردند و تلفن ها را جمع کردند و نگذاشتند کسی از اتاق بیرون برود. تا ساعت 4 بعد از ظهر همه را حبس کردند. بعد علیخانی را به همراه دو نفر دیگر از افراد آن دفتر دستگیر کردند و به ارشاد بردند. آن روز در کل 7 نفر دستگیر شدند.

 علیخانی را جوجه کبابی زدند
علیخانی را وقتی وارد ارشاد کردند، 3 نفر از مدیران ارشاد داخل اتاق بودند. بهشتی، انوار، عرب سرخی. عرب سرخی مسئول حراست ارشاد بود و با یک شلاق، داخل اتاق ایستاده بود. علیخانی را خواباندند و پاها و دست هایش را به سبک جوجه کبابی کردند و شروع کردند به شلاق زدنش. عرب سرخی وحشتناک علیخانی را شلاق زد. بعد که خسته شد، شلاق را داد دست شخص دیگری. آن فرد اما مثل عرب سرخی در شلاق زدن ماهر نبود به همین خاطر آثار شلاق زدنش روی پای علیخانی ماند. عرب سرخی علیخانی را از زمین بلند کرد و گفت راه برو! اینقدر راه برو تا پایت باز شود و مشخص نشود شلاق خوردی! بعد با مشت توی صورت علیخانی کوبید طوری که علیخانی میگوید هنوز وقتی یاد مشت میفتم صورتم درد میگیرد. آن روز داخل آن اتاق شکنجه انوار هم بود.

مادر علیخانی سکته کرد

بهشتی قبل از شروع شلاق اتاق را ترک کرده بود. علیخانی میگوید تمام این شلاق زدن ها را اگر فراموش کنم، یک چیز را هرگز فراموش نمی کنم. یک چیز تا همیشه جلوی چشم ام است. آن هم اینکه بعد از شکنجه شدن و شلاق خوردنم، با دست بند و پابند و چشم بند، مرا به خانه ام بردند تا خانه را زیر و رو کنند و ببینند فیلم خارجی جاساز کرده ام یا نه. وقتی ماموران مرا با آن حال وارد خانه کردند، مادر پیرم با دیدنم درجا سکته کرد. آنها اما به کارشان ادامه دادند و وحشیانه وارد اتاق ها شدند و تمام خانه را به هم ریختند. در انتها چیزی دستشان را نگرفت، جز نابودی مادرم.

ما ماندیم و آنها…

عرب سرخی الان کجاست؟ بهشتی کجاست؟ انوار و اسفندیاری کجا هستند؟ ما هنوز هستیم و داریم فیلم میسازیم و علیخانی همین الان فعال ترین تهیه کننده سینمای ایران است، اما آنها به زباله دان تاریخ پیوستند. چیزی جز لعن، دامن آنها را نمی گیرد.




واکنش صریح حسین فرحبخش به توضیحات عرب سرخی پیرامون ماجرای شلاق زنی یک تهیه کننده سینما⇐مانند خلیفه دوم بودند که کتابخانه ها را آتش زد

سینماروزان: توضیحات فیض ا.. عرب سرخی پیرامون ماجرای شلاق زنی به عبدا.. علیخانی تهیه کننده سینما در دهه 60 و “کذب محض” خواندن این ماجرا(اینجا را بخوانید) با واکنش حسین فرحبخش شریک سالیان علیخانی و ارائه یک جوابیه مواجه شده است.

فرحبخش در جوابیه خود بر ادعاهای عرب سرخی به او پیشنهاد گفتگوی رودررو با علیخانی را داده که به اعتقاد وی باعث آشکار شدن وقایع پنهان دیگری هم خواهد شد.

اهم موارد لحاظ شده در جوابیه حسین فرحبخش را بخوانید:

 1. آقای عرب سرخی چقدر مشغله دارند که می گویند وقت پاسخ دادن ندارند؟ تا آنجا که من می دانم ایشان بازنشسته و شاید هم ممنوع الفعالیتند پس فرصت کافی برای پاسخگویی دارند.

2. هیچ جا نگفتیم که عبدا.. علیخانی در فارابی شلاق خورد. ایشان در حراست ارشاد شلاق خورده است و ماجرا اصلا به فارابی ربط نداشته است.

3. درباره چرایی باز کردن قضیه شلاق زنی بعد از سی سال باید بگویم که درباره این ماجرا پیشتر هم کم و بیش گفته شده بود اما چون در سالهای اخیر فیض ا.. عرب سرخی خود را اصلاح طلب معرفی می کند و به عنوان مصلح در جامعه مصاحبه می کند، برای همین باید در این باره اطلاع رسانی شود تا عملکردشان پیش روی مردم باشد. هستند دیگرانی دخیل در این ماجرا که اسمشان هم طرح نمیشود چون نه ادعای اصولگرایی دارند و نه اصلاح طلبی.

4.بنده هم سخنگو، هم شریک و هم رفیق 35 ساله عبدا.. علیخانی هستم و ایشان این اجازه را به من داده که در این باره توضیح دهم.

5. جزییات ماجرای شلاق زنی و مشت خوردن و درگیری خانواده علیخانی در ماجرا را در گفتگویی تصویری ارائه داده ام که این گفتگو بزودی منتشر میشود. به نظر می رسد ایشان(عرب سرخی)از گفتگوی موردنظر آگاهی یافته و با رندی فراری رو به جلو کرده و افاضات فعلی را طرح کرده که کذب محض است.

6. جمال امید  فقط یک واقعه نگاری صرف از ماجرا و جریان ضبط فیلمها ارائه داده است بدون ذکر ماجرای شلاق زنی.

7.تمام فیلمهایی که در آن زمان از دفتر علیخانی گرفتند دارای رایت، برگ سبز و پروانه نمایش از وزارت ارشاد وقت بوده است و اگر فیلمها مشکل دار بود قطعا تهیه کننده به دادگاه ارجاع می شد که نشد. افتخارشان این است که شبانه به دفاتر ریختند و آرشیو مملکت را از بین بردند درست مانند آتش زدن کتابخانه ها به هنگام حمله خلیفه دوم به ایران!!

8.عبدا.. علیخانی از حقش درباره این ماجرا کوتاه نمی آید تا زمانی که عرب سرخی توبه کند و از علیخانی طلب حلالیت کند؛ آن هم به صورت شخصی و نه در اذهان.

9. ایشان(عرب سرخی) بیایند و رودررو مصاحبه کنند که اگر این کار را کنند وقایع پنهان دیگری هم آشکار خواهد شد.




توضیحات فیض ا.. عرب سرخی درباره ماجرای شلاق زنی به یک تهیه کننده سینما

سینماروزان: بعد از مدتها حرف و حدیث درباره ماجرای شلاق زنی به عبدا.. علیخانی از شرکای پویافیلم توسط فیض ا.. عرب سرخی بالاخره عرب سرخی توضیحاتی را در این باره ارائه کرد.

به گزارش سینماروزان حسین فرحبخش تهیه کننده و کارگردان سینما اولین بار ماجرای شلاق زنی را افشا کرده بود و بعد از گذشت ماهها حالا عرب سرخی توضیحاتی در این باره داده است و البته ماجرا را کذب محض دانسته است.

متن کامل توضیحات عرب سرخی را بخوانید:

مدتيست يكي از تهيه كنندگان سينما در رسانه هاي مختلف ادعا ميكند كه در دهه شصت من ، فيض الله عرب سرخي ، دوست ايشان را شلاق زده ام . يكبار گفته اند كه دوستشان را در بنياد فارابي و مقابل چشم آقايان انوار و بهشتي شلاق زده ام و بار ديگر گفته اند كه در وزارت ارشاد مرتكب اين عمل شده ام !

بناي اوليه من بر اين بود كه به اين ادعا پاسخي ندهم ، زيرا ادعاهاي غيرمستند و خلاف واقع فراواني مطرح ميشود كه عملا فرصت جواب دادن به آنها را ندارم و اميدي هم به رسيدگي منصفانه ندارم تا به دستگاههاي مسوول مراجعه كنم.

در عين حال گاه و بيگاه و بيشتر در فضاي مجازي با سوالات افراد مختلف مواجه شده ام كه به حكم ادب به آنها پاسخ داده ام اما تقاضاي مكرر دوستان و خانواده و تاكيد براينكه عدم پاسخگويي از يكسو مورد سوء استفاده برخي واقع ميشود و از سوي ديگر در ذهن گروهي كه با اين بازيها كمتر آشنا هستند ايجاد شبهه ميكند ، باعث شد تا در حد رفع شبهه به آن پاسخ دهم .

در سال ٦٣ و در پروژه جمع آوري فيلم هاي خارجي بدون مجوز، و در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ، چند بار فرد مورد اشاره را ديده ام و در موضوع فيلم هاي خارجي با ايشان گفتگو كرده ام ، اما اينكه ايشان را شلاق زده ام خلاف واقع و كذب محض است ضمن اينكه خوب است مدعي مشخص كند كه چه اتفاقي افتاده كه بعد ازحدود سي سال اين داستان را مطرح كرده اند؟

و مگر ايشان در صحنه حضور داشته اند ؟ ومهمتر اينكه چرا فردي كه مورد اين ظلم !! واقع شده خود مدعي نشده است ؟ من به همين حد از توضيح بسنده ميكنم و علاقمندان به مشروح اين ماجرا را به جلد دوم كتاب تاريخ سينماي ايران نوشته آقاي جمال اميد ، چهارده صفحه اول فصل مربوط به سال ٦٤ ارجاع ميدهم كه شرحي دقيق ازپروژه جمع آوري فيلم هاي خارجي ارائه كرده اند.

تصور من بر اين هست كه به توضيح بيشتري نياز نيست  ولي در صورت ضرورت شرح كامل ماجرا را در يك مصاحبه مطبوعاتي و براي استحضار مردم عزيز بيان خواهم كرد.




پاسخ‌های عبدا.. اسفندیاری به برخی سوءتفاهمات⇐از زندانی کردن تهیه‌کنندگان در زیرزمین فارابی تا موافقت با کلیت شلاق خوردن عبدا.. علیخانی/از اعتراف به تصمیم اشتباهش در درجه‌بندی فیلمها تا مشکلات آوینی با خسرو سینایی و علی حاتمی

سینماروزان: عبدا.. اسفندیاری که از مدیران سینمای ایران در دهه شصت بوده است در گفتگو با برنامه اینترنتی “کات” برخی نکات کمتر شنیده شده درباره آن دوران را بیان کرده است.

بخشهای خواندنی گفتگوی اسفندیاری را بخوانید:

به گفته بسیاری از فیلمسازان همچون ضیاءالدین دری، دخالت های زیاد فارابی در امور سینما در دهه 60، باعث از بین رفتن هویت و استقلال فکری سینماگران شد.

به هیچ عنوان اینطور نبوده. ما تنها راهنمایی می کردیم. آن هم با توجه به سلیقه و جهتی که خود سینماگر دوست داشت! آقای دری به ما ایراد میگیرد؟ ایشان که خودش در این مدل جلسات حضور داشت! ایشان که خودش عضو شوراهای نظارتی بود! ما شاگردان دکتر شریعتی بودیم این انگ ها به ما نمی چسبد!

ضیاء‎الدین دری اگر ده سال فیلم نساخت به ما ربطی نداشت. دلیلش بیکاری اش همان فیلم اول ضعیف اش بود که با شکست مواجه شده بود. مقصر شکست فیلم ایشان ماییم؟!

مسعود کیمیایی در مصاحبه ای گفته که قبل از انقلاب به ما می گفتند در مورد چه موضوعاتی فیلم نسازیم ولی در دهه 60 برعکس شد. به ما دستور می دادند که فقط در مورد این چند موضوع حق داری بسازی و ولاغیر! و این خفقان عجیبی بود.

چه حرف غیرمنصفانه ای! ما فقط تذکر می دادیم که اگر در مورد چنین موضوعاتی بسازید خوب است. همین. من خودم از طرفداران سینمای کیمیایی بودم. “گوزن ها” فیلم مطلوب من است. یادم است برای دیدن فیلم “سفر سنگ” به سینمای مولن روژ سابق(سروش فعلی) رفتیم. فیلم که تمام شد و از سالن در حال خروج بودیم فردی فریاد زد و شعار داد: “ارباب آمریکاست سنگ هم توو راه است”!
بعدها خودم فیلمنامه ای به نام “هاگانا” نوشته تیرداد سخایی را به آقای کیمیایی دادم. در مورد مهاجرت اجباری یهودیان ایران به اسرائیل. او هم خوشش آمد و استقبال کرد. فیلمنامه جان دار و جهت داری بود. فیلم ساخته شد با نام “سرب” و رنگ کیمیایی را به خود گرفت.

ماجرای دستگیری و شلاق زدن آقای عبدالله علیخانی چه بود؟! خیلی صریح می پرسم؛ آیا شما در دهه 60، در طبقه پایین فارابی و وزارت ارشاد زندان داشتید؟

طبقه ی پایین فارابی که آن زمان دست خودم بود! اتاق من بود. کدام زندان؟ در جریان دستگیری و شلاق خوردن آقای علیخانی من نقشی نداشتم. اصل قضیه اما واقعیت دارد! ارشاد آن زمان با ورود غیر قانونی فیلم های خارجی مبارزه میکرد. سینمای ایران در سال 54 و 55 تولیدات فیلم هایش به 95 عنوان رسید اما در سال 56 فقط 5 فیلم تولیدی داشت! این سقوط عجیب در تولید هیچ ربطی هم به انقلاب نداشت. ورود بیش از حد فیلم های سخیف خارجی که ما به آنها می گفتیم فیلم های لاندا بوزانکایی، و فیلم های درجه سه هندی و ایتالیایی و آمریکایی، سینمای ایران را ورشکسته کرده بود. خوب، هیچ مملکتی اجازه نمی دهد چنین رقابت نابرابری شکل بگیرد. سینمای داخلی ما توان مقابله با آن ها را نداشت و دولت وظیفه اش حفاظت از تولید داخلی است و اینکه کالای خارجی بنجل وارد نشود.

بنابرین در دهه 60 تصمیم بر این شد که از نمایش فیلم های سخیف خارجی جلوگیری کنیم. ولی عده ای با تقلب در مدارک درجه بندی فیلم هایشان خواستند بازار را به دست بگیرند. معاونت سینمایی آقای انوار تصمیم گرفت انبارهای دفاتر سینمایی را بررسی کند. ابتدا جلسه ای گذاشت با صاحبان فیلم ها که خودشان فیلم های بنجل را بیاورند تحویل بدهند. وقتی نیاوردند دولت تصمیم گرفت به انبارها حمله کند. به دستور وزارت ارشاد و با هماهنگی نیروهای امنیتی به دفاتر سینمایی حمله شد و فیلم های خارجی را جمع آوری کردند. بعد، در یک عمل نمادین در حیاط وزارت ارشاد فیلم های خارجی بنجل را آتش زدند و سوزاندند. اگر برخوردی با اقای علیخانی شده من حضور نداشتم. خبر هم نداشتم. ولی فقط بحث ایشان نبود. خیلی ها بودند. من با کلیت این مسئله موافق بودم، ولی با این جزییات رابطه ای نداشتم.

مرتضی آوینی آن زمان به عملکرد ما نقد داشت. اما اینکه می گویند آوینی ما را عرفان زده میدانست و به همین خاطر بود که منتقدمان بود، آدرس غلط دادن است. مشکل آوینی با ما اصلا سر عرفان و این چیزها نبود. خسرو سینایی فیلمی ساخته بود با نام “کوچه های عشق”، درمورد خرمشهر و خاطرات جوانانش قبل از جنگ. آوینی تیتر زده بود: “کوچه های عشق نه ، کوچه های هوس”!.. مشکل آوینی سر این جور چیزها بود. تندی های خودش را داشت. در مورد فیلم “مادر” علی حاتمی نقد تندی نوشت و فیلم را کوبید. فیلمی که از مام وطن می گوید و از مرگ آگاهی مادر خانواده ای که فرزندان گوناگون دارد. هرچند، نباید به آوینی زیاد خرده گرفت. ما هم زمانی تندی می کردیم و به مرور پخته شدیم.

 در درجه بندی کردن فیلم ها اشتباه کردیم. به صراحت میگویم. این کار از پایه و اساس اشتباه بود و بزرگترین مقصر این اشتباه هم من بودم. نیت ما خیر بود اما در عمل به بیراهه رفتیم. در این درجه بندی ها گاهی به افراد ظلم می شد. قبول دارم. مثلا فیلم آقای فخیم زاده(مسافران مهتاب) درجه پایین به آن داده شد که منصفانه نبود. از دوستان شورا برخی زیاده از حد سختگیر بودند. دعوای داخلی هم داشتیم. بعد ها به این نتیجه رسیدیم که درجه بندی کلا درست نیست و برداشتیم.

شما در دهه 60 فیلم‌سوزی هم داشتید؟ خوانده بودم که بهروز افخمی جایی از فیلمسوزی و آتش زدن نگاتیوهای فیلم ها در دهه شصت گفته است.

 فیلمسوزی دیگر چه صیغه ای است؟ نگاتیو همه ی فیلم ها در فیلمخانه ملی موجود است. بعضی ها را اصلاح کرده و کپی کردیم و به آنجا سپردیم. آقایان دارند برای خودشان افسانه می سازند! حالا که این حرفها را می زنید بگذارید یک چیزهایی را بگویم. یکی از همین سینماگران جیم ساز(فیلم های ضعیف) که این سالها دائم به ما بد و بیراه می گوید و تمام فیلمفارسی های مبتذل قبل از انقلاب را بازسازی کرده و آرزویش بازگشت به آن دوره بوده…

آقای فرح بخش را می گویید؟

 اسم نمیاورم! منظورم را همه می فهمند! این آقای جیم ساز بین فیلم های درجه جیم خود یک فیلم خوب دارد و آن هم فیلمنامه اش را من نوشتم! از لجاجت و عقده ای که نسبت به من داشت اسم ام را در تیتراژ به عنوان فیلمنامه نویس نگذاشت. من هم شکایت کردم به خانه سینما و در نهایت به نفع من رای صادر شد. ناچارم چیزهایی را بگویم که در تاریخ بماند! همین آقا بنده را یک شب دعوت کرد به منزلش. با برخوردی محترمانه و شام خوبی که همسر محترمشان تهیه دیده بودند. بعد از غذا، این آقا من را به اتاقش برد و جداگانه فیلم هایی را نشانم داد که مال قبل از انقلاب بود. در آنها صحنه های عرق خوری و کافه و رقص فیلم های قبل از انقلاب سرهم بندی شده بود! آن هم از بازیگرانی که بعد از انقلاب در سینما حضور داشتند و همان موقع مشغول بازی بودند. معنی این کار چیست؟ فیلمسازان آن موقع با ما دو نوع ارتباط داشتند. یک عده آدم فروش بودند! علیه همکارانشان پرونده سازی می کردند و زیر آب همکارانشان را می زدند! حالا به ما میگویند سانسورچی!




“آس و پاس” روی پرده رفت+تیزر⇔از ایرج و عباس قادری تا سینا شعبانخانی و سامی بیگی همه هستند!!!

سینماروزان: کمدی-موزیکال “آس و پاس” تازه ترین محصول موسسه سینمایی پویافیلم از چهارشنبه 28 مهرماه در گروه سینمایی ماندانا روی پرده رفته است.

به گزارش سینماروزان  «آس و پاس» را آرش معیریان ساخته است که در کارنامه همکاری اش با پویافیلم آثار پرفروشی نظیر “کما” و “شیر و عسل” دیده می شود.

محمدرضا شریفی نیا، محمدرضا هدایتی، سحر قریشی، حسام نواب صفوی، بهاره رهنما، مهران غفوریان، لیلا بلوکات، میثم رستگاری، شهرام تیموریان و سامیار محمدی با حضور  از جمله بازیگران این فیلم هستند.

«آس و پاس» که فیلمنامه آن را اصغر نعیمی نگاشته فضایی فانتزی دارد و داستان جوانی به نام “حسن” ملقب به  آس و پاس را روایت می کند که در مسیر وصول طلب پدر مرحومش از یک شیخ عرب کلاهبردار به نام “ملک سلمان” در فضایی فانتزی تبدیل به شخصی رویایی می‌شود و از آن طرف برخورد با دختر این شیخ عرب او را با دردسر مواجه می کند…

حسین فرحبخش و عبدا.. علیخانی تهیه کنندگان “آس و پاس” هستند.

برای تماشای تیزر “آس و پاس” اینجا را کلیک کنید.

نکته جالب درباره تیزر “آس و پاس” آن است که قطعات پاپیولار خوانندگان مختلفی از قطعه “جونم” سامی بیگی خواننده لس آنجلسی تا “جادوی خاص” سینا شعبانخانی خواننده داخلی و “من یه پرنده ام” ایرج خواجه امیری و “غروب پاییز” که خوانندگان مختلفی از عباس قادری و ایرج مهدیان تا جمشید نجفی آن را خوانده اند در ساخت تیزر به کار رفته است.