1

تازه‌ترین گفته‌های حسین فرحبخش درباره مدیریت سینمایی دهه ۶۰⇐در فاصله تیر ۶۲ تا اردیبهشت ۷۳ تعداد ۷۵۰ فیلم بی سر و ته تولید شد؛ از “نار و نی” بگیر تا “نقش عشق” و “آن سوی مه”!!!/ دفتر منوچهر محمدي را با پول فارابي درست كردند/”گربه آوازه‌خوان” براساس “گنج قارون” ساخته شد اما به‌خاطر رفاقت با سازندگان به آن درجه الف دادند/چرا اجازه ندادند در سینمای ایران تهیه‌کننده حرفه‌ای تربیت شود؟/رهبر انقلاب زمان مديريت مهدي كلهر گفتند همه قديمي‌ها بيايند در سينما كار كنند اما اينها نگذاشتند/احمدی‌نژاد وزیر ارشاد وقت را توبیخ کرد که چرا «زندگی خصوصی» را از پرده پایین کشیدند

سینماروزان/الهام نداف: بي پروايي و صراحت از ويژگي‌هاي بارز محمدحسين فرحبخش است. به دليل فعاليت مستمر اين تهيه‌كننده، كسي نمي‌تواند منكر تاثيرگذاري و جريان‌سازي او در سينماي ايران شود، اما اين همه ماجرا نيست.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “اعتماد” فرحبخش روحيه جنگنده‌اي دارد و به نظر مي‌رسد همزمان با سينما، به دنبال مقابله با جريان‌هايي است كه وجودش را به ضرر سينما مي‌دانند. با اين همه او كار خودش را مي‌كند و تا امروز بي‌وقفه فيلم تهيه كرده و كمتر پيش آمده تغيير رويه بدهد. گفت‌وگوي ما با اين تهيه‌كننده سينما، به بهانه چهارمين تجربه كارگرداني‌اش بود؛ چيزي كه فرحبخش خيلي درباره آن حرف نزد و ترجيح داد، بخشي از تاريخ سينماي ايران را از زاويه نگاه خودش روايت كند.

شما در اين سال‌ها عبارتي را تحت عنوان سينماي دولتي باب كرديد و هر جا كه توانستيد در مذمت اين مساله حرف زديد. سال ٩٢ و از زمان مديريت آقاي ايوبي در سازمان سينمايي، سينماي ايران از توليدات دولتي فاصله گرفته است، اين مدل ايده‌آل شماست؟
دولت در اين سه سال از سينماي دولتي فاصله نگرفته، پولي ندارد كه بخواهد صرف فيلمسازي كند. اگر پول داشت همچنان سينماي ايران دولتي بود. همان موقع كه آقاي ايوبي به سازمان سينمايي آمد، از آنجايي كه با اين حوزه آشنايي نداشت، به او گفتم تمام پولي كه در اختيار داريد به سالن‌سازي بدهيد. سالن‌سازي مثل ساختن پارك مي‌ماند، سالن‌سازي وظيفه هر حكومتي است. فيلمسازي جزو وظايف دولت‌ها نيست اما سالن‌سازي هست. سالن‌سازي مي‌تواند به امنيت اجتماعي مردم كمك كند و آن را بالا ببرد. امنيت اجتماعي كه بالا برود مملكت پيشرفت مي‌كند و مردم مي‌توانند در اين فضا پيشرفت و در نهايت تفكر كنند.

سالن‌سازي چطور مي‌تواند امنيت اجتماعي را بالا ببرد؟
سينما مي‌تواند از طريق سرگرم‌سازي مخاطب جلوي خيلي از بزه و كارهاي خلاف شرع، قانون و عرف در ايران و كشورهاي دنيا را بگيرد. آدمي كه سينما مي‌رود، دو ساعت مدت زمان فيلم و دو ساعت قبل و بعد آن، كار خلاف انجام نمي‌دهد. درعين حال اگر فرهنگي‌تر فكر كنيم، مي‌توانيم مردم را از پاي ماهواره‌ها به سالن‌هاي سينماي جمهوري اسلامي بكشانيم.

در كشور خودمان خيلي‌ها فكر مي‌كنند سينما به تنهايي فساد ايجاد مي‌كند، آن وقت شما مي‌گوييد سينما مي‌تواند جلوي بزه را بگيرد؟!
اين حرف من را ياد يك سخنراني از شهيد مطهري در سال ٥٤ انداخت. آن موقع خودم پاي منبرش بودم و درباره خوارج بحث شد. اين آدم‌هايي كه فكر مي‌كنند سينما فسادآور است، دو دسته هستند، يا احمق‌هايي چون خوارج هستند يا بدون داشتن هيچ اعتقادي با غرض، كاري مي‌كنند كه سينما را از ميان بردارند. در واقع بحث شان نبود سينما به دلايل شخصي است. البته تعداد اين افراد خيلي زياد نيست و ما بيشتر با آدم‌هايي طرف هستيم كه خوارج‌گونه فكر مي‌كنند. البته اين را هم بگويم كه در حال حاضر چنين تفكري كمتر وجود دارد. نه كسي مي‌تواند سينما را از ميان بردارد و نه كسي زير بار اين حرف مي‌رود و اصلا شرايط براي بها دادن به چنين تفكري وجود ندارد. من يك چيزي به شما مي‌گويم كه مديران سينمايي دهه ٦٠ زياد از آن سوءاستفاده مي‌كنند. امام خميني (ره) زماني كه در بهشت زهرا گفتند ما با سينما مخالف نيستيم و با فحشا مخالفيم، كه به نظر من اين جمله را با مشورت شهيد مطهري گفتند، برنامه براندازي سينما برچيده شد. اما اين وسط يك عده سوءاستفاده كردند از سينما لولو ساختند.

روشن بگوييد منظورتان از آن يك عده چه كساني است؟
دهه ٦٠ آقايان از سينما لولو ساختند. من كسي هستم كه از سال ٦١ و قبل از آمدن اين آقايان در سينما فيلم ساخته‌ام.
شما چرا با دوره مديريتي اين آقايان زاويه داريد؟ آمار و ارقام كه موفقيت نسبي كمي و كيفي را در اين دوران نشان مي‌دهد.
اگر منظورتان كميت است كه بايد بگويم ما زمان مديريت اين آقايان سالي ٥٠ فيلم بيشتر نمي‌ساختيم. اتفاقا تنها حسني كه آن دوره دارد، اين است كه تعداد فيلم‌هاي كمي ساخته مي‌شد. اما درباره كيفيت، ما بايد اول معنا كنيم كه سينما چيست. من مي‌دانم شما الان از فيلم‌هايي مثل هامون، ناخدا خورشيد و اجاره‌نشين‌ها حرف مي‌زنيد كه در همان سال‌ها ساخته شد. اما عرض من اين است كه در مدت ١١ سال مديريت اين آقايان ٨٠٠ فيلم توليد شده است.

الان داريد درباره سال‌هاي ميان ٦٢ تا ٧٣ حرف مي‌زنيد؟
بله، اينها تير ٦٢ آمدند و ارديبهشت ٧٣ رفتند. چيزي حدود ١١ سال در سينما فعاليت كردند. ١٠ سال زمان وزارت آقاي خاتمي، يك سال با آقاي لاريجاني و سه، چهار ماه آخر كارشان هم به وزارت آقاي ميرسليم رسيد. من اين تاريخ‌ها را از حفظم. درباره كيفيت بايد بگويم اگر شما بتوانيد بيش از ٣٠ فيلم از ميان ٨٠٠ فيلم ساخته شده نمونه بياوريد كه تا پايان قابل ديدن يا سرگرم‌كننده باشد، من به شما مدال طلا مي‌دهم .

نقد شما به درجه‌بندي‌هاي آن دوران است؟
من بايد به شما بگويم كه چه جنايتي در اين دهه نسبت به سينما شده است. از ميان ٨٠٠ فيلمي كه توليد شد تنها ٥٠، ٦٠ فيلم قابل ديدن و حرف زدن است. مابقي نه تنها قابل ديدن نيست بلكه خنثي و بي‌خاصيت است.

يعني شما مدعي هستيد ٧٥٠ فيلم به درد نخور در آن سال‌ها ساخته شده است؟
بله و اين فيلم‌ها در هيچ دسته‌بندي‌اي قرار نمي‌گيرد. اصلا سر و ته ندارد. شما الان فيلم‌هاي قبل از انقلاب را كه مي‌بينيد، با اينكه خيلي‌هاي‌شان مستهجن است، اما ٩٠ درصدشان را به واسطه داستان داشتن، مي‌شود تا انتها ديد.

چند مثال از فيلم‌هايي كه در آن دوره قابل ديدن نبودند مي‌زنيد؟
«نار و ني»، «نقش عشق»، «آن سوي مه» و الاماشاء‌الله كه مي‌توانم ليستش را براي‌تان دربياورم. آن فيلم‌ها دنبال الگو بودند. مثلا فيلم «گربه آوازه‌خوان» كه به گربه لاته معروف بود، دقيقا بر اساس «گنج قارون» ساخته شده بود اما بر اساس رفاقت از اين فيلم حمايت كردند و به آن درجه كيفي الف دادند. اگر بنده اين فيلم را ساخته بودم حتما ج مي‌گرفت.

شما در آن سال‌ها چند فيلم ساختيد؟
١٧ فيلم.

هيچ كدام‌شان درجه الف نگرفت؟
درجه الف را به من نمي‌دادند چراكه نظرم با آنها مغايرت داشت. فيلم «غريبه» را كه يك فيلم اجتماعي بود به بدترين وجه مجازات كردند و به آن درجه ج دادند.

يعني شما مي‌گوييد اين درجه بندي‌ها بر اساس محتوا نبوده؟
هم بر اساس جبهه‌گيري درباره آدم‌ها بود و هم محتوا. اما مديران سينمايي آن دوران با سينماي داستانگوي قصه‌محور مخالف بودند. به من گفتند اگر مي‌خواهي فيلم‌هاي ديگري مثل «غريبه» بسازي از سينما برو بيرون من نمي‌گذارم اين كار را انجام بدهي. من ١٥ سال با آن مسوول تفاوت سن دارم با اين حال همان زمان گفتم بدان من ريگ ته جويم و شما آب در جوي.

چه كساني؟
اگر نياز شد اسم‌شان را هم مي‌گوييم.

شما رسما منكر مي‌شويد كه ما در دهه ٦٠ سينما داشتيم؟!
ببينيد ما قبل از انقلاب هم فيلم‌هاي خوب داشتيم، مگر شما مي‌توانيد منكر فيلم «خشت و آيينه»، «دايره مينا»، «شب قوزي» و «گوزن»ها بشويد؟ ما اندك فيلم‌هاي خوب داشتيم اما سينماي خوب نداشتيم. ما زماني سينماي خوب داريم كه تعداد فيلم‌هاي رفوزه مان به هفت تا برسد. اما زمان مديريت آقاي انوار سه فيلم نمره ٢٠ مي‌گرفتند و ٤٠ فيلم هم رفوزه مي‌شدند. چون اين دوستان با درام و داستان‌پردازي مشكل داشتند.

به نظر مي‌رسد ناراحتي شما از درجه‌بندي است چون همان فيلم‌هايي كه به عنوان نمونه‌هاي موفق در آن دوران، از آنها نام برديد درام و قصه دارند. همه ناراحتي شما از درجه‌بندي است؟!
مساله من فقط درجه‌بندي نيست. آن موقع بايد سناريو تصويب مي‌شد، سناريو از زمان مديريت سيف‌الله داد به بعد تصويبش برداشته شد. اگر سناريو شما يك مقدار قصه داشت، رد مي‌شد. سناريوي همين فيلم‌هايي هم كه درجه ج به آنها دادند، كلي تغيير كرد. همين فيلم «بگذار زندگي كنم»، شما فكر مي‌كنيد با سناريو اوليه توانست مجوز بگيرد؟!

پس شما چطور توانستيد آن سال‌ها بيش از ١٥ فيلم داستان‌دار بسازيد؟
من آدمي هستم كه مي‌ايستم و مي‌جنگم. من مي‌دانستم اينها توخالي هستند و به همين خاطر جا نزدم. اصلا درجه‌بندي را به خاطر من درست كردند. اينها ديدند فيلم‌هايي مثل «تاراج» و «عقاب‌ها» فروش خوبي دارند و براي محدود كردن اين فيلم‌ها، درجه‌بندي را درست كردند. درجه‌بندي در آن دوره يعني «و تعز من تشاء و تذل من تشاء» بود. خدا مي‌گويد من به هر كس مي‌خواهم عزت و به هر كس مي‌خواهم ذلت مي‌دهم. اگر عقاب‌ها سال ٦٥ بود مطمئن باشيد به آن درجه ج مي‌دادند. مي‌دانيد مجازات داشتن درجه ج چه بود؟ فيلم «بگذار زندگي كنم» را در سينما سعدي شيراز با ١٠٠٠ صندلي اكران كردند و عين ٢١ روز كه فيلم نمايش داشت، سالن پر بود. سر ٢١ روز فيلم را پايين كشيدند و فرداي همان روز «آن سوي مه» را در همان سالن اكران كردند كه روزانه كمتر از هفت نفر مخاطب داشت. به آقايان مي‌گفتم پول جمهوري اسلامي و بچه پابرهنه‌هاي زاهدان را براي ساخت اين فيلم‌ها بدهي، ظلم است. بايد جواب خدا را بدهيد. آقايان مي‌گفتند هر آنچه ما مي‌گوييم بايد بسازيد. مثل تلويزيون. تازه من چنين حرفي را از تلويزيون هم نمي‌توانم بپذيرم چون پول بيت‌المال است اما بالاخره پول دولت و حكم حاكم و مرگ مفاجات.

به «اجاره‌نشين‌ها» هم كه الف دادند!
اينها براي رد گم كردن بود.

مي خواستند به سينما ضربه بزنند؟
نه مي‌خواستند تفكر خودشان را حاكم كنند. اينها اهداف نظام و قانون را پياده نمي‌كردند. گعده‌اي بودند كه دنبال اهداف خودشان بودند. اگر من فيلمساز در جايگاه دولتي مسوول شدم حق ندارم نگاه خودم را در سينما حاكم كنم. من بايد قانون را لحاظ كنم و سياستگذاري را هم منطبق بر قانون انجام دهم. مشخص است روش من و شما با هم متفاوت است. اما وقتي مسوول مي‌شوي نمي‌تواني به دليل اعتقادات شخصي‌ات جلوي كسي را بگيري.مثلا آن موقع اين آقايان مي‌گفتند كدام هنرپيشه‌ها در فيلم‌ها بايد بازي كنند. من فيلم «ماموريت» را سال ١٣٦٥ ساختم.  در اين فيلم آقاي اكبر عبدي براي نخستين بار از تلويزيون به سينما آمد. حالا من به شما مي‌گويم اصلا قرار نبود در اين فيلم عبدي بازي كند، آقاي خمسه قرار بود بازي كند اما ما اسمش را داديم به ارشاد و آقاي [الف] گفت ما اجازه نمي‌دهيم در سينما بازي كنند.

دقيقا همين جمله را گفت؟
بله، دقيقا همين جمله را گفت. شما چه كاره بوديد كه اين حرف را زديد آقاي [الف]؟ تمام بازيگران قبل انقلاب را ممنوع‌الكار كردند. سال گذشته در مراسمي سينمايي به دعوت آقايان جنتي و [الف] حضور داشتم. آقاي ناصر ملك‌مطيعي هم در اين مراسم بود. تمام مديران فرهنگي و هنرمندان سينما دور ميز او را گرفته بودند و با او عكس يادگاري مي‌انداختند. از وزير و وكيل گرفته تا همه آدم‌ها با او عكس مي‌انداختند. يكي از آقايان كه آمد به او گفتم شما ٤٠ سال مبارزه كرديد كه آقاي ملك‌مطيعي نباشد اما الان همه دور او را گرفته‌اند. كجاست آن تفكرات‌تان؟ چرا نتوانستيد جلوي علاقه مردم را بگيريد؟ اين تفكري بود كه آنها به راه انداختند. رهبر انقلاب زمان مديريت آقاي مهدي كلهر گفتند همه قديمي‌ها بيايند در سينما كار كنند اما اينها نگذاشتند. من مدافع اين نيستم كه قديمي‌ها كار كنند يا نكنند من مدافع تنوع تفكر هستم.

دهه ۶۰ كدام سينماگران با شما درباره مديريت فرهنگي  هم نظر بودند؟
من اسفند ٦٦ به آقاي فخيم‌زاده پيشنهاد دادم صنف راه بيندازيم. آن موقع صنفي در كار نبود. ما صنف مجمع توليدكنندگان فيلم‌هاي ايران را كه حالا به جامعه صنفي تبديل شده و خيلي‌ها از آن منشعب شدند، راه انداختيم. من شدم موسس و آقاي فخيم‌زاده را هم آوردم و تيمي درست كرديم. هدف‌مان از تاسيس اين صنف مجمع توليدكنندگان كه حالا به جامعه صنفي تبديل شده ريشه كن كردن آقايان انوار و بهشتي و حذف درجه‌بندي از سينما بود. من مدارك و اسناد اين صنف را هنوز دارم. من، فخيم‌زاده، ناصر تقوايي، فريدون جيراني، غلامرضا موسوي، احمد نجفي و محمدعلي نجفي كه اتفاقا از رفقاي اين آقايان بود، در اين صنف حضور داشتيم. مي‌توانم حتي دعوتنامه‌اش را هم نشان شما بدهم. آن موقع خانه سينمايي وجود نداشت. محل فعلي خانه سينما در كوچه سمنان دفتر ايران فيلم بود. در هيات‌مديره اين صنف كيانوش عياري، مجيد قاري‌زاده، اصغر هاشمي، مهدي صباغ‌زاه، مجيد بهمن‌پور، من و غلامرضا موسوي حضور داشتند و بازرس ما هم فريدون جيراني و آقايي به نام جلالي بود. اينها همه‌شان مخالف سياست‌هاي انوار و بهشتي بودند و هركدام كه حالا مي‌گويند نه، دروغ مي‌گويند. اسنادش موجود است. آقاي فخيم‌زاده هم در خاطراتش اين حرف‌ها را گفته است.

مصداقي‌تر حرف بزنيد آقاي فرحبخش. كلي‌گويي نكنيد. با فيلم‌هاي شما چه كردند؟
الان به شما مي‌گويم. ما فيلم «گردباد» را سال ٦٤ ساختيم. موضوع اين فيلم درباره مسائل اتمي بود. اصلا كسي آن موقع درمورد انرژي اتمي فيلم نمي‌ساخت. يادم مي‌آيد ما را به خاطر اين فيلم بيچاره كردند. ١٠ دقيقه آخر فيلم را كه شخصيت امريكايي كشته مي‌شد، درآوردند و بعد هم به قدكچيان (كارگردان) گفتند ديگر از اين فيلم‌ها نساز. همين اخيرا نسخه كامل اين فيلم از تلويزيون پخش شد و همه آدم‌ها به من زنگ زدند و گفتند از اين فيلم‌ها بساز. فيلمي كه ما بابت آن توبيخ شديم. امروز به من مي‌گويند چرا ديگر فيلم‌هاي ارزشي نمي‌سازي، نمي‌دانند آن موقع چه دماري از ما درآوردند. اينها دنبال «آن سوي مه»، «انار» و… بودند. وجه اصلي سينما در تمام دنيا سرگرمي است، اينها سرگرمي را از دل سينما بيرون كردند. اما از طرفي هم منظور من اين نيست شما فيلمي بسازي كه حرفي براي گفتن نداشته باشد. بارها گفته‌ام دست آن فيلمسازي را بايد بوسيد كه در فيلمش حرف و انديشه دارد اما شما نمي‌تواني جلوي فيلمسازي را كه در فيلمش حرفي ندارد هم بگيري. مردم فيلم‌هاي سرگرم‌كننده را دوست دارند. به نظر من «٥٠ كيلو آلبالو» و «من سالوادور نيستم» كه از اول سال تا حالا فروخته‌اند سينما هستند. مردم نشان دادند كه چه فيلم‌هايي مي‌خواهند. اينها نمي‌گذاشتند اين فيلم‌ها ساخته شود و فقط مي‌گفتند انديشه ما مهم است. شما حق نداري بگويي من انديشه‌ام. من حاضرم ميزگردي با طرفداران اين آقايان و مديريت‌شان در دهه ۶۰ بگذارم. اگر كسي جرات كرد از اينها حمايت كند! امكان ندارد اين اتفاق بيفتد! آقاي اسفندياري خودش مي‌گفت ما ديكتاتورهاي دلسوز هستيم. البته ان‌شا‌ء‌الله يك روزي اين حرف‌ها را مي‌گويم.

يك مقدار از دهه ٦٠ فاصله بگيريم. اين دهه كشور در جنگ بود و…
نه ديگر. در اين رابطه هم دارند به شمايي كه آن دهه را به ياد نداري اطلاعات غلط مي‌دهند.

ما خودمان سره را از ناسره تشخيص مي‌دهيم. اجازه بدهيد…
منظور من چيز ديگري است. اينطوري نبود، شما اگر خواندي و شنيدي ما ديده‌ايم. اتفاقا در آن دهه به دليل جنگ دولت و حكومت كاري به سينما نداشت.

خوب وضعيت نابسامان بود ديگر!
بله، اتفاقا به دليل اينكه مسوولان رده بالاي مملكت مشغول جنگ بودند از اين مشغوليت سوءاستفاده مي‌شد. شما اگر مي‌رفتيد از مقام بالاي وزارت ارشاد شكايت مي‌كرديد كسي اهميتي نمي‌داد. براي آنكه كسي نبود به اين چيزها رسيدگي كند.

دليل ارتباط نزديك شما با آقاي عليخاني چيست؟ تمام فيلم‌هايي كه كارگرداني كرديد به تهيه‌كنندگي آقاي عليخاني است و اين در حالي است كه خودتان ۵۰ فيلم در سينما تهيه كرده‌ايد.
كارگرداني امر مضاعفي نسبت به تهيه‌كنندگي است و آقاي عليخاني اين وظيفه را برعهده مي‌گيرد كه به من كمك كند. من معتقدم تهيه‌كنندگي از كارگرداني مهم‌تر است. سازنده اصلي فيلم تهيه‌كننده است. يكي از كار‌هايي كه كردند اين است كه اجازه ندادند تهيه‌كننده تربيت شود. چون تهيه‌كننده جلوي‌شان مي‌ايستاد. كساني را مي‌آوردند كه جلوي‌شان خنثي باشند. آنها هم چند فيلم مي‌ساختند و مي‌رفتند.

يعني از نظر شما ما الان تهيه‌كننده در سينما نداريم؟
چرا داريم. سيد ضيا هاشمي، منوچهر محمدي، مرتضي شايسته. اينها هم از دهه ٦٠ آمدند. اصلا دفتر آقاي منوچهر محمدي را با پول فارابي درست كردند. پنج، شش فيلم خارجي بهشان دادند و گفتند اينها را اكران كنيد. بعد فيلم‌هاي خارجي افتاد دست اينها.

آقاي فرحبخش اگر دوست داشته باشيد كمي هم به خودتان بپردازيم! شما زماني كه خودتان در مقام تهيه‌كننده قرار مي‌گيريد، به سينماي سرگرمي بيشتر اعتقاد داريد تا وقتي كه قرار است كارگرداني كنيد. واقعا موضوعات اجتماعي دغدغه‌تان است؟
سليقه شخصي من سينماي اجتماعي است چون حس مي‌كنم با قيد سرگرمي يك كارهايي هم مي‌شود كرد. در دوران تهيه‌كنندگي هم اين را نشان دادم. همين فيلم «غريبه» را با دغدغه اجتماعي ساختم و آن زمان كسي فيلم اجتماعي نمي‌ساخت. يا «تكيه بر باد»، «آواز قو»، «شب‌هاي تهران» و «كما». اينها اجتماعي نيستند؟ فيلم «عطش» هم موضوعي اجتماعي داشت كه تا آن زمان مشابهش را نساخته بودند.

فاصله زيادي هم بين فيلم اول و دومي كه كارگرداني كرديد افتاد.
اصلا قرار نبود من «عطش» را بسازم.

چه اتفاقي افتاد؟ فيلمنامه‌اش هم براي پيمان معادي بود؟
طرحش براي من بود. اصلا پيمان معادي را من به سينما آوردم. قبل از اين او در سينما حضور نداشت. سناريوی “عطش” را سعيد اسدي آورده بود و نام ۱۱ نويسنده روي فيلمنامه نوشته شده بود كه يكي‌شان هم پيمان معادي بود. اصلا كسي او را نمي‌شناخت چون شغلش چيز ديگري بود.

چرا قرار نبود شما فيلم را بسازيد؟

اتفاقاتي افتاد كه يكدفعه مجبور شدم فيلم را بسازم. حقيقتا قرار نبود فيلم «زندگي خصوصي» را هم من بسازم. سناريو را خودم سفارش دادم اما با ارشاد كه حرف زدم گفتند يا بايد خودت بسازي يا چند نفر ديگر كه مورد تاييدشان بود.

چه كساني؟
آدم‌هايي كه اعتقادات‌شان به من نزديك بود. اما خودم مسووليتش را پذيرفتم.

ارشاد كه به شما گفت بساز، چرا از فيلم زمان اكران حمايت نكرد و در نهايت فيلم از روي پرده پايين آمد؟
ارشاد كه به من نگفت بساز ما پشتت هستيم! گفت كساني كه از اين مسائل اطلاع ندارند و به آن اعتقاد ندارند، نبايد اين سناريو را بسازند. كساني بايد بسازند كه با موضوع آشنايي و به آن اعتقاد قلبي داشته باشند.

هيچ‌وقت به وزارت ارشاد دولت دهم به خاطر حواشي پيش آمده درباره فيلم «زندگي خصوصي» اعتراض كرديد؟
ما آن موقع اين طرف و آن طرف خيلي اعتراض كرديم. آقاي احمد خاتمي در نماز جمعه دو خطبه عليه من خواند. نامه‌هاي معروف من به او را كه به ياد داريد؟

آن دوره وزارت ارشاد و رييس سازمان سينمايي هم قدرت ايستادگي پشت فيلم را نداشت. چرا به اين مساله معترض نبوديد؟
ببينيد آن فيلم فداي اين شد كه يك جريان‌هايي دولت را بزنند. از رييس‌جمهور گرفته تا مقامات پايين‌تر. اين فيلم فداي اين مساله شد. بحث قدرت داشتن يا نداشتن ارشاد مطرح نبود. اتفاقا از وزير گرفته تا پايين‌تر همه پشت فيلم بودند. ما در يك جلسه‌اي كه آقاي احمدي‌نژاد را ديديم وزير ارشاد وقت را توبيخ كرد كه چرا اين فيلم را از اكران پايين كشيدي. خودشان هم فيلم را ديده بودند و خوش‌شان آمده بود. كسي را از دولت مردان چه اصلاح‌طلب و چه اصولگرا نديديم كه از اين فيلم خوشش نيامده باشد. البته اين را هم بگويم كه من نه اصلاح‌طلب‌ها را قبول دارم و نه اصولگراها را. چون معتقدم اگر كسي پيرو مكتب اهل بيت باشد، نيازي به اين باند بازي‌ها و دروغ‌ها ندارد و ته همه شان حقه بازي است. البته در اين دو گروه انسان‌هاي بسيار شريف، خدوم و خوبي هم هستند كه ما با آنها رفيق هستيم. براي مردم كار كردن خيلي مهم است. به نظر من براي مردم كار كردن از اعتقاد داشتن به نظام هم مهم‌تر است. نظام براي همه ما است. هر كس مي‌گويد نظام فقط براي من است، جلوي‌شان مي‌ايستم. هيچ كس حق ندارد نظام را براي خودش مصادره كند. نظام براي ٨٠ ميليون ايراني و حتي براي ايرانياني كه ايران زندگي نمي‌كنند و نظام را هم قبول هم ندارند، است. نظام از سهم همه مردم ارتزاق مي‌كند. من در فرمايشات رهبري هم اين را ديده‌ام. وقتي ايشان مي‌گويند هر كس به نظام هم اعتقاد ندارد، برود راي بدهد يعني اينكه اين نظام براي كس خاصي نيست.

برگرديم به سينما! به نظرتان ما در حال حاضر سينماي مستقل در كشورمان داريم؟
سينماي مستقل در سه سال اخير به دليل كمتر شدن پول دولتي، در حال شكل‌گيري است. در صحبت‌هايي كه چند وقت پيش با آقاي ايوبي داشتيم او گفت به دنبال اين است از سال آينده ٨٠ درصد بودجه سينما را به سالن‌سازي احتصاص بدهد. گفتم اگر اين كار را كني نامت را در تاريخ ثبت مي‌كني. اگر سالن باشد، سرمايه‌گذار ترغيب مي‌شود و سينماي خصوصي شكل مي‌گيرد. اما سرمايه‌گذاري كه قرار باشد فيلم بسازد و شوراي صنفي و وزارت برايش تصميم بگيرند، چرا اين كار را بكند؟ پولش را مي‌گذارد بانك و سودش را مي‌گيرد. چرا بايد در سينمايي فيلم بسازد كه هزار نفر براي او تصميم مي‌گيرند؟

ظاهرا در گفت‌وگويي عنوان كرده بوديد رضا عطاران ديگر مثل سابق بازيگر پر فروشي نيست.
من اين حرف را تكذيب مي‌كنم. اصلا چنين حرفي را نزدم. اتفاقا به نظرم اگر «آبنبات چوبي» در حال حاضر يك ميليارد و نيم فروخته به خاطر حضور رضا عطاران است. اگر او نبود فيلم ٥٠٠ ميليون تومان هم نمي‌فروخت.

عطاران را آورديد كه فيلم‌تان بفروشد؟
صدر درصد. عطاران را آوردم كه هم به فيلم كمك كند و هم چون مردم او را دوست دارند فيلم ديده شود. من نمي‌دانم اين اراجيف را چه كسي از زبان من نوشته است. بعضي‌ها مي‌گويند «آبنبات چوبي» نفروخته است. چه كسي مي‌گويد اين فيلم نفروخته؟ بر چه اساسي اين حرف را مي‌زند؟ فيلم «آبنبات چوبي» تا از اكران جمع شود، دو ميليارد تومان مي‌فروشد. مي‌دانم برخي منتقدان و مخالفان من اين حرف‌ها را مي‌زنند. اين را هم بگويم اگر «فروشنده» وارد چرخه اكران نمي‌شد، حتما ٧٠٠ ميليون تومان روي فروش «آبنبات چوبي» مي‌رفت. «فروشنده» به فيلم‌هاي دور و برش ضربه زد. عيبي ندارد نوش جانش. من اصلا معترض نيستم و سينما يعني همين.

در تمام اين سال‌ها پشت سرتان حرف و حديث زياد بوده. خيلي‌ها معتقدند شما با فيلم‌هايي كه تهيه كرديد جرياني در سينما راه انداختيد كه به نفع سينما نيست. اين حرف‌ها چقدر باعث شد از مواضع‌تان كوتاه بياييد و مثلا وقتي در مقام كارگردان قرار مي‌گيريد، به سينماي اجتماعي بپردازيد. به نظر مي‌رسد گاهي مي‌خواهيد خودتان را اثبات كنيد.
من سال ٥١ فيلم هشت ميليمتري را ساختم. سال ٦١ كه وارد سينما شدم شرطم براي تهيه‌كنندگي نخستين فيلمم اين بود كه دستيار كارگردان باشم. سيروس الوند كارگردان، اول با اكراه اين شرط را پذيرفت اما در پايان فيلم از من تشكر كرد. يعني ورود من به سينما اصلا براي تهيه‌كنندگي نبود. چنانچه در فيلم «ريشه در خون» هم اسمم را به عنوان تهيه‌كننده نگذاشتم. از بد حادثه به ورطه تهيه‌كنندگي افتادم. اصلا از اول قصدم كارگرداني بود گرچه هرچه جلوتر رفتم فهميدم تهيه‌كننده خيلي مهم‌تر از كارگردان است. پس اين نبوده كه من به خاطر اظهارنظر منتقدان وارد كارگرداني بشوم. در عين حال از سال ٦٦ فيلم اجتماعي ساختم. من حدود ٥٠ فيلم ساختم و مجموع تماشاگران فيلم هايم با مجموع تماشاگران فيلم‌هاي هيچ كس درسينما قابل مقايسه نيست. كسي در سينماي ايران نيست كه فيلم‌هايش اين ميزان تماشاگر داشته باشد. منتقدين هم محترم هستند. اما من مي‌گويم ما منتقد درست و حسابي به تعداد انگشتان دو دست بيشتر نداريم ما بقي همه سياهي‌لشكر هستند. اينها وقتي من را مي‌بينند برخورد چكشي مي‌كنند. من و آقاي عليخاني در پويا فيلم تنها تهيه‌كنندگان جريان‌ساز هستيم. الان هم با صراحت مي‌گويم هيچ نوع كمكي دولتي هم نداريم.

در كارنامه كاري‌تان فيلمي هست كه از كارگرداني يا تهيه‌كنندگي‌اش پشيمان باشيد؟
به هيچ‌وجه. من فيلم بد، متوسط و خوب داشتم اما اگر فيلمي بد شده هرگز قصد نداشتم بد شود. عوامل زحمت‌شان را كشيده‌اند اما خب، فيلم خوبي نشده است. در همه فيلم‌ها قصد و قبله‌ام مردم بودند. نخستين كسي هستم كه بسم‌الله الرحمن الرحيم را در بخش خصوصي در تيتراژ فيلم‌هايم نوشتم. ممكن است بگوييد اين چيزها مهم نيست اما من به آن افتخار مي‌كنم و دنبال عوام‌فريبي هم نيستم. به‌شدت با عوام‌فريبي مساله دارم. پدرم نخستين كتابي كه به من داد سال ٥٣ با نام «تشيع علوي و تشيع صفوي» بود. گفت اگر مي‌خواهي انسان باشي اين كتاب را بخوان و گفت ما همه‌مان تشيع صفوي هستيم. كاش امروز ايشان زنده بود و مي‌ديد تشيع صفوي در مملكت ما چه كار مي‌كند! ما پيرو تشيع علوي هستيم. تشيع علوي با ظاهر‌سازي به‌شدت مخالف است و به عمل و باطن مي‌پردازد.




حسین فرحبخش: اتفاقات سینمایی دهه ۶۰ مانند ماجرای سقیفه است/شاید بتوان از دل آن یک طنز سینمایی درآورد

سینماژورنال: حسین فرحبخش تهیه کننده ای که در 5 سال اخیر کارگردانی را هم جدی تر از قبل ادامه داده و این روزها نیز “آب نبات چوبی” را روی پرده دارد در حالی تازه ترین فیلمش با نام “سازش” را کلید زده که در گفتگویی با “نسیم” از این گفته که شاید بتوان اتفاقات مدیریتی سینما در دهه 60 را در قالب یک فیلم طنز درآورد.

به گزارش سینماژورنال این کارگردان با اشاره به تجربیات تهیه کنندگی اش گفت: من فیلمهای زیادی را تهیه کرده ام و با کارگردانان مختلفی کار کرده ام اما به جرأت می گویم از نظر کارگردانی «آب نبات…» یکی از سختترین کارگردانیها را داشت. اجرای فیلمنامه این کار خیلی برایم سخت بود و خوشبختانه توانستم نتیجه مناسب را بگیرم.

وی با اشاره به فیلم پرحاشیه «زندگی خصوصی» اظهار داشت: هنوز هم کم نیستند مخاطبانی که می گویند فیلمی مانند آن بساز اما هیچ فیلمی «زندگی خصوصی» نمی شود و آن فیلم وصیت نامه من در سینماست اما کارگردانی «آب نبات…» به مراتب سختتر از «زندگی خصوصی» و فیلمهای دیگرم «عطش» و «مستانه» بوده است.

شاید بتوان از دل اتفاقات سینمایی دهه 60 یک طنز درآورد اما…
حسین فرحبخش از جمله سینماگرانی است که همواره درباره اتفاقات غریب مدیریت سینمایی در دهه شصت افشاگری کرده است. وقتی از فرحبخش پرسیدیم چرا این اتفاقات را زمینه تولید یک درام سینمایی نمی کند اظهار داشت: راستش را بخواهید در بخشی از «زندگی خصوصی» این کار را کردم اما فکر می‌کنم دراماتیک کردن آن اتفاقات به طور مجزا شدنی نیست. البته شاید بتوان یک طنز خوب از دل آن درآورد اما چون مباحث مربوط به اهالی سینماست ممکن است نتوان بر روی جلب مخاطب حساب باز کرد.

وی ادامه داد: در این زمینه می توان مستندهای خوبی ساخت که مخاطب خاص سینما هم آنها را بپسندد اما سینمایی نمی شود ساخت چون مخاطب عام علاقه ای به این مباحث درون صنفی ندارد.

اتفاقات دهه 60 هم مانند ماجرای سقیفه است

فرحبخش درباره اینکه چرا مدام سعی می کند درباره آن اتفاقات افشاگری کند بیان داشت: در مثل مناقشه نیست. همان طور که علمای شیعه ماجرای سقیفه و اتفاقات بعد از رحلت پیامبر(ص) را بازگو می کنند تا جلوی تحریف تاریخ گرفته شود من و امثال من که کارنامه عجیب مدیران سینمایی دهه 60 را از نزدیک دیدیم باید درباره آن حرف بزنیم تا آیندگان بدانند چه کسانی بودند که مسیر سینما را عوض کردند و آن را از سرگرمی درآوردند و سینماها را خالی کردند. به خیالشان سینما را به سمت تفکر بردند اما سینمایی که مخاطب ندارد حتی تفکری را هم نمی تواند بسط دهد.




“تروریسم تفکر”⇔عبارت تازه حسین فرحبخش درباره مدیریت سینمایی دهه ۶۰

سینماژورنال: حسین فرحبخش این روزها تازه ترین فیلم خود در مقام کارگردان با عنوان “آب نبات چوبی” را روی پرده دارد.

به گزارش سینماژورنال “آب نبات چوبی” هرچند از حضور رضا عطاران به عنوان بازیگر اصلی سود می برد اما ساختار داستانی غیرخطی آن و لحن تلخ اثر موجب شده که فروش آن بعد از یک هفته به تازگی از مرز یک میلیارد بگذرد.

تازه ترین گفتگوی فرحبخش به بهانه اکران این فیلم با “وطن امروز” انجام شده که در خلال آن فرحبخش کوشیده است همچنان نقدهای خود نسبت به مدیریت سینمایی دهه 60 را داشته باشد و البته که عبارت تازه ای را به دایره توصیفات خود از آن دوران افزوده است؛ عبارتی به نام “تروریسم تفکر”.

بخشهایی از گفتگوی فرحبخش که درباره مدیریت سینمایی آن برهه است را بخوانید:

شما جزو منتقدان نبود سینمای قهرمان‌محور در سال‌های اخیر هستید. با این وجود از آغاز دوران اصلاحات تاکنون فیلمی براساس مولفه‌های وجود قهرمان تولید نکرده‌اید.
ببینید! آنچه درباره قهرمان به اشتباه توسط منتقدان بیان می‌شود این است که قهرمان حتما باید کار خاصی انجام دهد و مثلا چند نفر را بکشد. در صورتی که درام است که قهرمان را مشخص می‌کند و براساس تحولات کاراکترها در نهایت به اوج و فرود داستان می‌رسیم. پس فیلم‌های ما در همه سال‌ها قهرمان داشته است. به نظرتان فیلم «آواز قو» قهرمان ندارد؟
 شمایل آشنای قهرمان در سینمای ایران، جمشید هاشم‌پور است که در سینمای دهه 60 تا نیمه دهه 70 طرفداران بسیاری داشت. حال این تفاوت وجوه قهرمانانه را در آثارتان براساس تغییر زمانه می‌دانید؟
صددرصد؛ قهرمانان ما هم براساس شرایط زمانه تغییر می‌کنند. ما همچنان در فیلم‌های‌مان قهرمان داریم اما دیگر به شکل جمشید هاشم‌پور نیست. همان فیلم‌ها را هم در دهه 60 با هزار بدبختی توانستیم بسازیم. شما می‌دانید که آقایان انوار و بهشتی وقتی فیلمی مانند «قافله» را ساختیم می‌گفتند آقا ما قهرمان که نمی‌خواهیم! برای چه این نوع از فیلم را ساخته‌ای؟ گفتم شما چه‌کاره‌ای که می‌گویی نمی‌خواهیم؟ در آن سال‌ها با تمام فیلم‌های اکشنی که ما ساختیم مبارزه کردند و خون به دل‌مان کردند. آن فیلم‌ها را با مکافات ساختیم.
 همیشه نسبت به این مساله اعتراض کرده‌اید اما دلیل این نوع رویکرد مدیران آن دهه را تشریح نکردید. واقعا مدیران وقت سینما چه هدفی در مبارزه علیه سینمای قهرمان‌محور داشتند؟
چون تفکرات‌شان کلا فرق داشت و اصلا نمی‌خواستند در سینما به معنای واقعی سرگرمی وجود داشته باشد. هیچ وقت هم به من دلیل روشنی نگفتند اما می‌دانم آنها دنبال سینمای روشنفکری بی‌مخاطب بودند. من به آنها تروریسم تفکر می‌گویم. آنها می‌گویند سینما مانند دانشگاهی است که باید در آن درس داد، ما می‌گوییم سینما که پژوهشکده و کتاب نیست! آنها از همان ابتدای انقلاب مقابل فیلم‌هایی مانند «برزخی‌ها» و «دادا» که قهرمان داشت، ایستادند. فیلم «عقاب‌ها» که ربطی هم به سینمای قبل از انقلاب نداشت اما چون مخاطب داشت را دوست نداشتند. شما می‌دانید همین دار و دسته خاتمی در ارشاد که برای تشییع جنازه داوود رشیدی رفتند در 2 مرحله او را ممنوع‌الکار کرده بودند و به وی تهمت‌های اخلاقی زدند! حتی سر فیلم «برخورد» سیروس الوند بعد از اینکه یک هفته جلوی دوربین رفته بود، او را کنار گذاشتند و احمد نجفی جایش بازی کرد. آنها سینمایی می‌خواستند که باب سلیقه خودشان باشد و مردم آن را دوست نداشتند.

 آقای فرحبخش! شما تا حالا فلک شده‌اید؟!
کسی جرات این کار علیه من را ندارد. آن موقعی که آقای علیخانی را فلک کردند با وجودی که رفیق بودیم هنوز شریک نشده بودیم، از سال 1368 در موسسه «پویا فیلم» شریک شدیم. سال 63 در دفتر آقای علیخانی بودم که آمدند سراغش و بردند و یک هفته در حراست ارشاد بازداشت بود.
 چرا در آن سال‌ها خبری از این مساله به بیرون درز نکرد؟
عزیز من! آن موقع کسی جرات نمی‌کرد علیه آنها حرف بزند. مانند حالا این همه رسانه که نبود. مجله «فیلم» هم که نوکر ارشاد و بهشتی و فارابی بود. حرفی که آقای فراستی در «هفت» درباره مجله فیلم گفت، صددرصد درست است، نظرم با نظر فراستی درباره سینما یکی است. این را به شما بگویم فراستی را منهای یکسری لحن بدی که دارد خیلی قبول دارم، به نظرم متخصص‌تر از او وجود ندارد و باید برای خیلی‌ها کلاس نقد بگذارد.




حسین فرحبخش: “آب نبات چوبی” یک فیلم هنروتجربه‌ای است/تارانتینو و ایناریتو را دو ریال قبول ندارم/اگر عطاران نبود این فیلم ۱۰۰ میلیون هم نمی‌فروخت

سینماژورنال: به جرأت می‌توان گفت رضا عطاران تنها بازیگر دهه نودی سینمای ایران است که حضورش در هر فیلمی حاشیه امنیتی نسبی را برای سرمایه‌گذاری در آن فیلم فراهم می‌کند. عطاران در ماه‌های گذشته فیلم‌هایی مانند «نهنگ عنبر»، «استراحت مطلق»، «من سالوادور نیستم» و «دراکولا» را روی پرده داشت که این چهار فیلم روی هم رفته حدود 30 میلیارد تومان فروش داشته‌اند که رقم کمی نیست.

به گزارش سینماژورنال اگر هرازگاه شایعاتی درباره دستمزد چندصدمیلیونی عطاران شکل می‌گیرد به دلیل همین سودآور بودن او در گیشه است؛ عطاران در یکی از آخرین گفت‌وگوهایش از این گفته بود که این فروش بالا سبب شده که حسادت همکارانش نسبت به او بیشتر شود و برخی فکر کنند او جای آنها را تنگ کرده است. عطاران آرزو کرده بود هرچه زودتر این آمار فروش بالا تمام و او خیالش راحت‌تر شود.(اینجا را بخوانید)  به نظر می‌رسد اتفاقی که بر سر اکران تازه‌ترین فیلم این بازیگر با نام «آب نبات چوبی» افتاده است برآورده شدن آرزوی عطاران است!

«آب نبات چوبی» که از حضور رضا عطاران در نقش اصلی‌اش سود می‌برد در مدت 10 روزی که روی پرده رفته است فقط 300 میلیون تومان فروش داشته است.

این یک فیلم هنروتجربه‌ای است!
حسین فرحبخش در پاسخ به این سؤال که چرا فیلمش به‌رغم حضور عطاران فروش فوق العاده ای نداشته به «صبح نو» گفت: این را که فروش کم بوده قبول ندارم. فیلم به اندازه خودش فروخته است. عطارانی که در فیلم می‌بینید کاملاً کلیشه‌زدایی شده است و آن جنس کمدی که عطاران را به آن می‌شناسیم در اثر وجود ندارد. من می‌توانم این فیلم را یک فیلم هنروتجربه‌ای کامل بدانم که در شرایط فعلی به اندازه خودش فروخته است.

وی ادامه داد: عطاران هم به اندازه خود در توجه مخاطبان نقش داشته. شاید اگر عطاران بازیگر «آب نبات…» نبود فیلم تاکنون 100 میلیون هم نمی‌فروخت. من نظرم این است که بازی متفاوت عطاران در این فیلم در تاریخ باقی می‌ماند!

فرحبخش درباره اینکه سوژه فیلم هم(تعرض به دختران نوجوان) برای مخاطبان دهه نودی چندان بکر به نظر نمی‌رسد و اینکه آیا در انتخاب سوژه محدودیت داشته، اظهار داشت: سوژه انتخاب خودم بود و اتفاقاً می‌خواستم با این سوژه تلنگری به خانواده‌ها بزنم؛ فیلم فقط درباره ماجرای تعرض نیست بلکه درباره روابطی است که در نتیجه بی توجهی بزرگ‌ترها به کوچک‌ترها ایجاد می‌شود و فعل و انفعالاتی که برآمده از وضعیت اجتماع است.

هنروتجربه عین شارلاتانیزم است
فرحبخش ادعا دارد فیلمش هنروتجربه‌ای است. او در پاسخ به اینکه اگر فیلمش هنروتجربه‌ای است چرا این فیلم را برای اکران به گروه هنروتجربه نداده است؟ گفت: منظور من از هنروتجربه یک اسلوب فیلمسازی است و نه یک گروه دولتی که با شارلاتانیزم کار خود را پیش می‌برد. من سیاست‌های گروه هنروتجربه را قبول ندارم چون فکر می‌کنم آنها به جای اکران فیلم‌هایی که مصداق واقعی هنروتجربه باشند آثاری بی‌کیفیت را اکران می‌کنند که مخاطب را گریزان می‌کند و در درازمدت به سینما صدمه می‌زند.

تارانتینو و ایناریتو را 2 ریال هم قبول ندارم
«آب نبات چوبی» به لحاظ ساختار،  روایتی غیرخطی دارد. سؤال از کارگردان فیلم این است که آیا رجوع به این روایت برای وی نوعی گرته‌برداری از سینمای امثال «کوئنتین تارانتینو» و «الخاندرو گونزالس» ایناریتو نبود که در سال‌های اخیر در میان مخاطبان ایرانی هوادار پیدا کرده‌اند. فرحبخش در پاسخ به این سؤال بیان داشت: من این تیپ سینماگران را 2 ریال هم قبول ندارم.

وی ادامه داد: داستان «آب نبات…» داستان جدیدی نیست اما چون از مسائل مبتلابه جامعه است می‌خواستم با روایتی تازه‌تر مخاطب را به تماشای آن بنشانم. این را هم به شما بگویم که کارگردانی این فیلم به شدت سخت بود و تجربه‌ای دشوار. اینکه نتیجه خوب از آن بگیرم یا نه را آینده مشخص خواهد کرد.




عرب‌سرخی که فرحبخش او را متهم کرده بود به شلاق‌زنی عبدا.. علیخانی با انتقاد از “یالثارات” بیان کرد⇐حسن روحانی دور بعد هم رییس‌جمهور خواهد شد

سینماژورنال: فیض‌ا.. عرب‌سرخی از فعالان سیاسی جریان اصلاح طلب که چندی پیش از سوی حسین فرحبخش متهم شده بود به شلاق‌زنی عبدا.. علیخانی تهیه کننده سینما در گفتگویی با “آفتاب یزد” تلویحا به انتقاد از نشریه “یالثارات” پرداخته است.

به گزارش سینماژورنال عرب سرخی البته به گونه ای کاملا غیرمستقیم و بدون نام بردن از این نشریه گفته است: رسانه ای به راحتی به همه هتاکی می کند وقتی هم که از جانب هیأت نظارت با توقیف موقت مواجه می شود بدون توجه به جایگاه قانونی هیأت نظارت مجددا منتشر می شود.

عرب سرخی در جایی دیگر از گفتگوی خود نیز با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری 96 بیان داشته است: معتقدم مجموعه شرایط به گونه‌ای پیش رفته است که وقتی ما در آستانه انتخاب دوم یک رییس جمهور قرار می گیریم دیگران شانسی ندارند. اگر یادتان باشد در انتخابات سال 80 هم ده نفر از تیپهای مختلف را تأیید صلاحیت کردند چراکه نظرشان این بود که اصلاحات رأیش کم شود اما رییس دولت اصلاحات 10 درصد افزایش آرا داشت…بنابراین من معتقدم حسن روحانی دور بعد هم رییس جمهور خواهد شد.

اما ماجرای شلاق زنی علیخانی چه بود؟

روایت فرحبخش از شلاق زنی را که در گفتگو با برنامه اینترنتی «کات» بیان شده بخوانید:

عبدالله علیخانی تا سال ۵۸ مدیر پخش پارسا فیلم بود. اواخر سال ۵۸ دفتر پولیدور فیلم را افتتاح کرد. دفتری بود برای پخش فیلم های خارجی. اوایل فیلم خارجی را از دست اشخاص میخرید. یعنی یک نفر پروانه نمایش قانونی یک فیلم خارجی را داشت، آنوقت علیخانی با او وارد مذاکره میشد و قرارداد میبست و به صورت شرعی و قانونی فیلم را از او خریداری میکرد. بعد خودش شخصا وارد کننده ی فیلم های خارجی شد. کارهای گمرک و ثبت اعتبار فیلم های خارجی را انجام میداد و در انتها از وزارت ارشاد پروانه نمایش میگرفت. در عرض ۵ سال، حدود چهل فیلم خارجی وارد کرد.

مدیران دهه ۶۰، از اساس دشمن فیلم های خارجی بودند. می خواستند هرطور که شده بساط فیلمهای خارجی را جمع کنند. به همین خاطر یک بازی راه انداختند. در دی ماه سال ۶۳، به همه ی پخش کننده های فیلم های خارجی گفتند که تنها ۷۲ ساعت وقت دارید که برگه ی سبز و مجوز فیلمهای خارجی تان را بیاورید! در حالی که اصلا شدنی نبود و حتی همین الان با این همه کامپیوتر و سرعت بالا، نمیشود در این تایم کم چنین کاری کرد. به همین خاطر پخش کننده های فیلم های خارجی به همراه عبدالله علیخانی که بزرگشان بود، رفتند وزارت ارشاد و گفتند ده روز وقت بدهید تا تمام اسناد لازم مبنی بر قانونی بودن این فیلمها را برایتان بیاوریم. وزارت ارشادی ها قبول نکردند! چون می دانستند کار پخش کننده های خارجی قانونی است و مشکلی ندارد. آن روز در انتها کار با درگیری لفظی کار به پایان رسید.

فردا صبح آن روز، چند نفر از ماموران حراست ارشاد ریختند داخل دفتر عبدالله علیخانی. بدون حکم رسمی. با دو ساک آمدند. وقتی در ساک ها را باز کردند توی ساک ها یک کلاشینکف بود و یک یوزی. با اسلحه آماده بودند. برق ها را قطع کردند و تلفن ها را جمع کردند و نگذاشتند کسی از اتاق بیرون برود. تا ساعت ۴ بعد از ظهر همه را حبس کردند. بعد علیخانی را به همراه دو نفر دیگر از افراد آن دفتر دستگیر کردند و به ارشاد بردند. آن روز در کل ۷ نفر دستگیر شدند.
علیخانی را وقتی وارد ارشاد کردند، ۳ نفر از مدیران ارشاد داخل اتاق بودند. بهشتی، انوار، عرب سرخی. عرب سرخی مسئول حراست ارشاد بود و داخل اتاق ایستاده بود. علیخانی را خواباندند و پاها و دست هایش را به سبک جوجه کبابی کردند و شروع کردند به شلاق زدنش. وحشتناک علیخانی را شلاق زد. بعد که خسته شد، شلاق را داد دست شخص دیگری. آن فرد اما  در شلاق زدن ماهر نبود به همین خاطر آثار شلاق زدنش روی پای علیخانی ماند. علیخانی را از زمین بلند کرد و گفت راه برو! اینقدر راه برو تا پایت باز شود و مشخص نشود شلاق خوردی! بعد با مشت توی صورت علیخانی کوبید طوری که علیخانی میگوید هنوز وقتی یاد مشت میفتم صورتم درد میگیرد. آن روز داخل آن اتاق شکنجه انوار هم بود.

بهشتی قبل از شروع شلاق اتاق را ترک کرده بود. علیخانی میگوید تمام این شلاق زدن ها را اگر فراموش کنم، یک چیز را هرگز فراموش نمی کنم. یک چیز تا همیشه جلوی چشم ام است. آن هم اینکه بعد از شکنجه شدن و شلاق خوردنم، با دست بند و پابند و چشم بند، مرا به خانه ام بردند تا خانه را زیر و رو کنند و ببینند فیلم خارجی جاساز کرده ام یا نه. وقتی ماموران مرا با آن حال وارد خانه کردند، مادر پیرم با دیدنم درجا سکته کرد. آنها اما به کارشان ادامه دادند و وحشیانه وارد اتاق ها شدند و تمام خانه را به هم ریختند. در انتها چیزی دستشان را نگرفت، جز نابودی مادرم.

 




همزمان با تهران⇐اکران “آب نبات چوبی” در امارات

سینماژورنال: همزمان با تهران تازه ترین فیلم حسین فرحبخش در مقام کارگردان با نام “آب نبات چوبی” در امارات روی پرده میرود.

به گزارش سینماژورنال مهدی علی محمدی مدیر اکران باشگاه ایرانیان دبی با اعلام این خبر از برنامه های ویژه این مجموعه برای اکران “آب نبات چوبی” سخن گفت.

 رضا عطاران، هنگامه حمیدزاده،سحر قریشی، کریم امینی، نگار عابدی، صفا آقاجانی، میلاد کی‌مرام  و شقایق فراهانی در “آب نبات چوبی” به ایفای نقش پرداخته اند. تهیه کنندگی این فیلم را که نمایش آن از چهارشنبه 27 مردادماه در تهران آغاز شده، عبدالله علیخانی بر عهده دارد.

پیش از این فیلم هایی همچون «بارکد» ، «عادت نمی کنیم» و «زاپاس» در این مجموعه فرهنگی به نمایش در آمده بودند.

علاقه مندان می توانند جهت کسب اطلاعات بیشتر به وبسایت www.icd.ae و یا پیج اینستاگرامی https://www.instagram.com/iranianclubdubai/ مراجعه نمایند.

تلفن رزرو: 0556868908  –  0551616072   –  043367700




ادعای یک تجاری‌ساز خالص و محصول مکتب پویافیلم: فیلم تازه‌ام ترکیبی از ژانرهای مختلف است؛ از ملودرام تا اکشن و فانتزی و کودک!!!

سینماژورنال: آرش معیریان از جمله کارگردانانی است که تقریبا عمده فعالیتهایش در سینمای بدنه و ساختن فیلمهای تجاری بوده است و البته که اغلب آثارش هم در دفتر پویافیلم با همراهی حسین فرحبخش-عبدا.. علیخانی تولید شده است.

به گزارش سینماژورنال معیریان که سالها مدرس دانشگاه بود و همین تجاری‌سازی باعث شد قید تدریس در دانشگاه را هم بزند در همه این سالها کوشیده نوعی خاص از سینمای تجاری که رگه‌هایی از فیلمفارسی و مشتقاتی از سینمای بالیوود در آن وجود دارد را عرضه کند.

تازه ترین محصول این کارگردان “آس و پاس” که باز هم محصولی از پویافیلم است به زودی اکران خواهد شد. معیریان در گفتگویی که درباره این فیلم با “نسیم” داشته ادعا کرده این فیلم ترکیب از ژانرهای مختلف است؛ از ملودرام تا اکشن و فانتزی و کودک!

نگاهم همچنان به مخاطب عام است

معیریان درباره تازه ترین وضعیت اکران «آس و پاس» گفت: نسخه نهایی فیلم آماده شده و منتظر فرصتی هستیم برای اکران آن. در این فیلم هم به مانند فعالیتهای قبلی ام نگاهم به تماشاگر عام است چون فکر می کنم سینما با مخاطب است که معنا پیدا می کند و بدون مخاطب حلقه ای از زنجیره سینما کم می شود.

تجربه ای جدید و ترکیبی از ژانرهای مختلف
معیریان در توصیف فضای کلی «آس و پاس» بیان داشت: این فیلم تجربه جدیدی است در سینمای ایران. جدید از منظر استفاده از تروکاژهای رایانه ای و ویژوال افکتی که پیشتر بخصوص در سینمای تجاری مردم پسند تجربه نشده بود.

آرش معیریان در پاسخ به این پرسش که آیا استفاده از تروکاژهای رایانه ای برای توصیف یک داستان فانتزی است اظهار داشت: «آس و پاس» فیلمی است که مایه های مختلفی دارد؛ هم زمینه ملودرام دارد و هم زمینه اکشن و هم زمینه فانتزی دارد و هم زمینه های مناسب برای کودک و نوجوان. شخصا آن را ترکیبی از ژانرهای مختلف با زیربنای سرگرم سازی مخاطب می دانم.

آرش معیریان که سابقه تولید آثاری در ژانرهای مختلف هم دارد و از جمله یکی از آثار ترسناک استاندارد سینمای ایران با عنوان «احضارشدگان» را ساخته است در چرایی عدم رجعت دوباره به این ژانر پرمخاطب در سینمای دنیا بیان داشت: این برمی گردد به شرایط تولید سینمای ایران در ژانرهای مختلف و چیزی نیست که کارگردان بتواند شخصا به سراغش برود. این تهیه کنندگان هستند که معمولا به کارگردانها پیشنهاد همکاری می دهند و وقتی پیشنهاد در این ژانر به ما نمی شود ترجیحا نمی توانیم چنین فیلمی بسازیم.

 تمامی ژانرها را تجربه کرده ام
وی با اشاره به سوابق کاری اش گفت: من سعی کرده ام تمامی ژانرهای سینمایی را در حد وسعت سینمای ایران کار کنم. از فیلمی کودکانه مثل «فیتیله و ماه پیشونی» گرفته تا یک درام خانوادگی مثل «ساعت شلوغی» و یک فیلم ترسناک مثل «احضارشدگان» و حتی یک مجموعه ماجرایی مثل «رالی ایرانی» که در شبکه خانگی تجربه شد.

معیریان ادامه داد: در تمامی این تجربه ها هم به لحاظ تکنیکی سعی کردم کار استاندارد کنم ولی مشکل اینجاست که غلبه نوعی نگاه ساده انگاری در بدنه شبه‌روشنفکران باعث می شود این طور متبادر شود هر که فیلم برای مردم و مخاطب عام می سازد سطحی قلمداد شود و هر که فیلم جشنواره ای بی مخاطب بسازد، عمیق! در صورتی که اتفاقا همه جای دنیا سختترین کار تولید محصول برای مخاطب عام است وگرنه اینکه با بودجه دولت فیلم کم مخاطب بسازیم واقعا سودی ندارد.

محمدرضا شریفی نیا و حسام نواب صفوی در نمایی از "آس و پاس"
محمدرضا شریفی نیا و حسام نواب صفوی در نمایی از “آس و پاس”



دومین تکذیبیه بر ادعای عسکرپور⇐فرحبخش: من هم فکر می‌کنم ایشان خواب دیده!

سینماژورنال: همان طور که پیش بینی می شد شفاف سازی علیرضا رییسیان در گفتگو با فریدون جیرانی درباره ماجرای انحلال خانه سینما و سنگر گرفتن حلقه بالادستی خانه سینمای منحل شده در حوزه هنری و بی تفاوتی آنها در جریان توقیف فیلمهای مجوزدار توسط حوزه، واکنش محمدمهدی عسکرپور را به دنبال داشت.(اینجا و اینجا را بخوانید)

عسکرپور که مدتی بعد از آن اتفاقات با سرمایه حوزه هنری «مهمان داریم» را تولید کرد در جوابیه ای که برای رییسیان نوشته از تلاشهایش برای حل مشکل فیلمهای توقیفی توسط حوزه هنری حرف زد و ادعا کرد صاحبان فیلمهای توقیفی از این تلاشها آگاهی دارند.

این ادعاها قبل از همه با تکذیب سعید سهیلی کارگردان فیلم توقیفی «گشت ارشاد» مواجه شد که در گفتگو با سینماژورنال با ردّ ادعاهای عسکرپور گفت نمی‌داند این ادعاها محصول عالم واقع است یا محصول خواب و رویا.(اینجا را بخوانید)

من هم فکر می کنم ایشان خواب دیده

حالا حسین فرحبخش کارگردان «زندگی خصوصی» که فیلم او نیز در شمار فیلمهای توقیفی حوزه قرار گرفت دومین کارگردانی است که ادعای عسکرپور را تکذیب کرده است. فرحبخش به “سینمانکات” گفت: من فکر می‌کنم همان طور که سعید سهیلی بیان کرده آقای عسکرپور خواب دیده است چون در آن زمان خانه سینما، کانون کارگردانان و از آن بالاتر طیفی که عسکرپور در ادعایش از آنها نام برده نه تنها هیچ قدمی در جهت حل مشکل برنداشتند که اتفاقا این طیف بودند که کُدهای لازم برای توقیف را به مدیران حوزه هنری دادند.

نه تنها کمک نکردند که به حوزه، کُد دادند

فرحبخش خاطرنشان ساخت: دقیقا همزمان با جشنواره سی ام فیلم فجر وقتی منوچهر محمدی روی خط برنامه «هفت» آمد به صراحت از این گفت که جشنواره مذکور پر بوده از فیلمهایی با مضمون خیانت و درست چند ماه بعد دیدیم که به همین بهانه توقیف فیلمها توسط حوزه هنری شروع شد. اتفاقات ریاست سازمان سینمایی در آن زمان به شدت در جهت حل مشکل این فیلمها کمک کرد اما دوستان منتسب به حلقه بالادستی خانه سینما کمترین کاری نکردند.

زندگی کاباره‌ای اجازه نمی‌دهد که انسان از حق دفاع کند

این کارگردان که سالهاست به همراه عبدالله علیخانی موسسه پویافیلم را اداره می کند ریشه تناقضات رفتاری آدمیان را به ظاهرالصلاح بودن آنها نسبت داده و بیان داشت: من با آنها که ظاهر و باطن شان یکی است مشکلی ندارم چون فکر می کنم تکلیف همگان با آنها مشخص است اما در میان آدمیان جامعه ما و به تبع در میان آدمهای سینما خیلی ها را داریم که ظاهرالصلاح هستند یعنی زندگی کاباره‌ای دارند اما در ظاهر از خدا و پیغمبر دم می‌زنند چراکه منفعت شخصی شان بر هر چیز دیگر ارجحیت دارد. ختم کلام اینکه زندگی کاباره‌ای اجازه نمی‌دهد که انسان از حق دفاع کند.




شریفی‌نیا در قامت یک شیخ سعودی+عکس

سینماژورنال: پویافیلم که در جشنواره سی و چهارم با فیلمی تلخ و ضدروایت کلاسیک به نام “آب نبات چوبی” حضور داشت این روزها تازه ترین محصول خود که یک کمدی تجاری است را در مرحله فیلمبرداری دارد.

به گزارش سینماژورنال این کمدی-تجاری “آس و پاس” نام دارد که توسط آرش معیریان یکی از کارگردانان متبوع دفتر پویافیلم ساخته می شود.

شریفی نیا در نقش یک شیخ عرب

“آس و پاس” از حضور محمدرضا شریفی نیا در نقش یک شیخ عرب سود می برد؛ گریم شریفی نیا در این فیلم بشدت او را شبیه به شیخ‌های سعودی کرده است که در ماههای اخیر زیر تیغ انتقاد رسانه های مدافع حقوق بشر قرار داشته اند.

  از آن طرف محمدرضا هدایتی، حسام نواب صفوی، لیلا بلوکات، بهاره رهنما، سحر قریشی و مهران غفوریان هم در فیلم ایفای نقش کرده اند.

فیلمبرداری “آس و پاس” بعد از پایان جشنواره فیلم فجر آغاز شده است و پروسه فیلمبرداری طوری پیش می رود که نهایتا تا انتهای سال به پایان برسد.

“آس و پاس” یک کمدی-فانتزی است که رویارویی یک پسرک آس و پاس با شیخی عرب را بازگو می کند…

آس و پاس
حسام نواب صفوی و محمدرضا شریفی نیا در نمایی از “آس و پاس”/عکسها: لیلا خوش کنار

یادآور نام یکی از آثار ملک مطیعی

نام این فیلم هم به مانند فیلمهای اخیر پویافیلم و از جمله “شانس عشق تصادف” و “آب نبات چوبی” یادآور یکی از فیلمفارسیهای دوران قبل از انقلاب اسلامی است. یک فیلمفارسی به کارگردانی سیامک یاسمی و با بازی ناصر ملک مطیعی  و آذر حکمت شعار.

تهیه کنندگی “آس و پاس” را عبدا.. علیخانی یکی از دو شریک دفتر پویافیلم برعهده دارد.

آس و پاس
بهاره رهنما و محمدرضا شریفی نیا در نمایی از “آس و پاس”



پاسخ حسین فرحبخش به دلواپسان/كارگردان “آب نبات چوبي”: من پيرو اهل بيت(ع) هستم

سینماژورنال: حسین فرحبخش یکی از شرکای دفتر پویافیلم، “آب نبات چوبی” را به عنوان کارگردان در جشنواره فیلم فجر داشت و با حذف برخی نماها پروانه نمایش آن را هم گرفت.

به گزارش سینماژورنال نمایش فیلم فرحبخش در جشنواره اما چنان که باید مورد توجه قرار نگرفت بخصوص که وی روایت کلاسیک داستانی را که سالها در آن تجربه کسب کرده کنار گذاشته بود و به سراغ خرده پیرنگ رفته بود و از آن طرف مضمون “آب نبات چوبی” هم با انتقاد برخی رسانه های تندرو مواجه شده بود.

اینها{اصولگرایان و اصلاح طلبان} را کوچک‌تر از آن می‌دانم که در قالبشان باشم

فرحبخش در بخشی از تازه ترین گفتگوی خود که با “شرق” انجام شده و در پاسخ به این پرسش که  جوابتان به دلواپسانی که به فیلم اعتراض می‌کنند، چیست؟ بیان می دارد: خداوند در قرآن می‌فرماید وقتی به جاهلان رسیدید بگویید سلام علیکم. من نه اصولگرا هستم و نه اصلاح‌طلب. چون اینها را کوچک‌تر از آن می‌دانم که در قالبشان باشم. من پیرو اهل بیت(ع) هستم. نیازی ندارم در گروه و باندی باشم. ضمن اینکه به همه‌شان احترام می‌گذارم.

ما قبل از انقلاب پای منبر کسی مانند آقای مطهری نشسته‌ایم

وی ادامه می دهد: کسی که بخواهد تفکر دیگران را محدود کند به نظرم مکتب اهل‌بیت(ع) را محدود می‌کند. ما قبل از انقلاب پای منبر کسی مانند آقای مطهری نشسته‌ایم. امام‌صادق(ع) می‌فرماید اگر کسی از ما و قرآن جلو بیفتد، هلاک و کسی هم عقب بیفتد، رفوزه می‌شود. پس اگر می‌خواهد قبول شود باید شانه‌به‌شانه ما حرکت کند.

در خط‌بازی و جناح‌بازی نیستم

کارگردان “زندگی خصوصی” و “مستانه” می افزاید: ما فرهنگ غنی اهل‌بیت را داریم و هرجا اشکال داشتیم به متخصص آن مراجعه می‌کنیم. متخصص فرهنگ اهل‌بیت(ع) هم معلوم است کیست. اما در خط‌بازی و جناح‌بازی نیستم و گوشم هم به اینها بدهکار نيست. این سه عنوان در هر مکتبی که باشد من مخلص آنها هستم، «کلامُکمْ نُورٌ وَ عَادَتُکمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِیتُکمُ الْکرَمُ» یعنی هرکسی این روش را در پیش بگیرد من پشت سرش می‌روم و با بستن تفکر هم به‌شدت مخالفم.




یک مزون لباس؛ اسپانسر فیلم هنروتجربه ای فرحبخش؟

سینماژورنال: فیلم تازه حسین فرحبخش با نام “آب نبات چوبی” که در روندی غریب اثری تجربه گرا در کارنامه وی به شمار می رود و برخی نماهایش یادآور آثار هنروتجربه است(!!) در حالی در کاخ جشنواره به نمایش درآمد که ذکر لوگوی یک مزون لباس قبل ار تیتراژ ابتدایی جلب توجه می کرد.

به گزارش سینماژورنال این مزون لباس آزالیا نام دارد که بازیگرانی چون نیوشا ضیغمی و سحر قریشی از جمله بازیگران زن ایرانی هستند که در این مزون رفت و آمد دارند.

با توجه به حضور سحر قریشی در نقش یک زن خلافکار خیابانی در “آب نبات چوبی” هیچ بعید نیست که قریشی بوده که لینک ارتباطی میان فرحبخش و این مزون لباس شده است.

مشخص نیست که این مزون فقط طراحی لباس فیلم را برعهده داشته یا سرمایه گزار هم بوده است؟




جزییات حضور رضا عطاران در برنامه تلویزیونی ژیلا صادقی+عکس

سینماژورنال: رضا عطاران بازیگر پولساز ایرانی که اخیرا بازی در یک نقش جدی در “آب نبات چوبی” حسین فرحبخش را پشت سر گذاشت، این روزها مشغول فیلمبرداری تازه ترین تجدبه کارگردانی اش “دراکولا” است.

به گزارش سینماژورنال  به  جز اینها عطاران یک کمدی با نام “من سالوادور نیستم” را هم آماده اکران دارد.

عطاران هرچند بخاطر حواشی ایجاد شده در جریان پخش آخرین سریالش “بزنگاه” چند سالی می شود که در تلویزیون دیده نشده اما در نمای آغازین “من سالوادور نیستم” عطاران در رسانه ملی دیده می شود!!!

در این نما عطاران را در استودیوی برنامه ای تلویزیونی با نام “سیمای زندگی” می بینیم.

یک زوج امانتدار
عطاران و یکتا ناصر در “من سالوادور نیستم” نقش زوجی را بازی می کنند که بعد از پیدا کردن مبلغ هنگفتی پول، بی کمترین چشمداشتی آن را به صاحبش بازگردانده اند و به همین دلیل به عنوان الگوهایی از درستکاری به یک برنامه روتین تلویزیونی دعوت شده اند.

در این سکانس فیلم ژیلا صادقی در نقش خودش یعنی یک مجری تلویزیونی ظاهر شده است!

تماس آژانس مسافرتی شرایط را عوض می کند…
حضور در این برنامه تلویزیونی آن قدر برای این زوج جذاب است که فیلم حضورشان را ضبط کرده اند و مرتب و به بهانه های مختلف آن را تماشا می کنند تا اینکه تماسی تلفنی از سوی یک آژانس هواپیمایی زندگی آنها را دستخوش اتفاقاتی تازه می کند…

رضا عطاران، یکتا ناصر و ژیلا صادقی در نمای ابتدایی "من سالوادور نیستم"
رضا عطاران، یکتا ناصر و ژیلا صادقی در نمای ابتدایی “من سالوادور نیستم”

ریوالدو هم در گروه بازیگران است
“من سالوادور نیستم” را منوچهر هادی کارگردانی کرده و امیر پروین حسینی و منصور سهراب پور تهیه کنندگی آن را برعهده داشته اند.

مهدی محرابی و سوگل محرابی دیگر بازیگران ایرانی اثر هستند، کارول ویدوتی و بری فیوکا نیز بازیگران برزیلی فیلم هستند؛ ضمن اینکه “ریوالدو” ستاره سابق فوتبال برزیل هم در نماهایی از فیلم حضور داشته است.

پخش “من سالوادور نیستم” به رسانه فیلمسازان مولود به مدیریت حبیب اسماعیلی واگذار شده و فیلم به زودی روی پرده خواهد رفت.




درگیری عطاران با ماجراهای یک دختر فراری+عکس

سینماژورنال: حسین فرح‌بخش که تازه‌ترین فیلم خود را براساس داستانی از کامران قدکچیان و نویسندگی علی اصغری اواسط مهرماه مقابل دوربین برده بود، پس از 26 روز کار بدون وقفه، فیلمبرداری «تهران من» را در لوکیشن آبعلی به پایان رساند.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “صبا” به تازگی تدوین این فیلم توسط مستانه مهاجر به پایان رسیده و حسین ابوالصدق صداگذاری فیلم را آغاز کرده است.

طبق تصمیم‌گیری فرح‌بخش و علیخانی فیلم سینمایی «تهران من» به «آب نبات چوبی» تغییر نام داده و قرار است برای نمایش در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر آماده شود.
پیش‌بینی می‌شود فیلم سینمایی «آب نبات چوبی» یکی از پرحاشیه‌ترین فیلم‌های حاضر در جشنواره سی و چهارم باشد.

هم‌زمان با اعلام خبر تغییر نام فیلم جدید حسین فرح‌بخش، اولین تصویر «آب نبات چوبی»  منتشر ‌شد.

از مهم‌ترين نکات «آب نبات چوبی» نقش متفاوت رضا عطاران است.
عطاران در این فیلم یک نقش جدی که بسیار متفاوت با تجربه قبلی او در این گونه نقش‌هاست بازی کرده است.

دختر فراری در دل جامعه
شخصیت اصلی فیلم دختری جوان است و داستان فیلم براساس اتفاقاتی که برای این دختر بعد از فرار از خانخ و در اجتماع بیرونی رخ می‌دهد شکل می‌گیرد.

سایر شخصیت‌های فیلم که اغلبشان جوان هستند متعلق به طبقه متوسط جامه هستند.

رضا عطاران، سحر قریشی، کریم امینی، هنگامه حمیدزاده، نگار عابدی، صفا آقاجانی، شقایق فراهانی و میلاد کیمرام تیم بازیگران فیلم «آب نبات چوبی» را تشکیل داده‌اند.

عوامل فیلم سینمایی «آب نبات چوبی» عبارتند از:

تهیه‌کننده: عبدا.. عیلخانی، کارگردان: محمدحسین فرح‌بخش، نویسنده فیلمنامه: علی اصغری بر اساس داستانی از کامران قدکچیان، دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز: کریم امینی، مدیر فیلمبرداری: روزبه رایگا، صدابردار صحنه: بابک اخوان، طراحی و ترکیب صدا: حسین ابوالصدق، موسیقی متن: آریا عظیمی‌نژاد، طراح چهره‌پردازی: ایمان امیدواری، طراح لباس: گلناز گلشن، طراح صحنه: حجت اشتری، گروه کارگردانی: رضا چوبینه، مریم فتحی، اجرای گریم: رضا باباپور، محبوبه تات لاری، مدیر تدارکات: محمد عزت خواهی، محصول: موسسه سینمایی پویا فیلم.

فرح‌بخش پیش از این فیلم‌های سینمایی «عطش»، «خصوصی» و «مستانه» را در کارنامه کارگردانی خود ثبت کرده است.

رضا عطاران و میلاد کیمرام در نمایی از "آب نبات چوبی"
رضا عطاران و میلاد کیمرام در نمایی از “آب نبات چوبی”

فیلمنامه این فیلم  توسط من به نگارش در آمده!

در حالی که کامران قدکچیان فیلمنامه «تهران من» را به نگارش در آورده و در پروانه ساخت صادره از سوی اداره کل نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی نام وی به عنوان نویسنده قید شده در لیست عوامل ارائه شده از سوی فرح‌بخش به رسانه‌ها نام علی اصغری به عنوان نویسنده فیلمنامه آمده است.

کامران قدکچیان ضمن بی‌اطلاعی از این موضوع گفت: فیلمنامه این فیلم  توسط من به نگارش در آمده و آن را به فرح‌بخش فروخته‌ام و این موضوع را از طریق قانونی پیگیری خواهم کرد.




خانم بازیگر! از کدام “کثیفی” حرف می‌زنید؟ از اینکه با واسطه قرار دادن خویشاوند نزدیک‌تان نقش می‌گرفتید؟

سینماژورنال/ورتا چمانی: خبر دو روز قبل سینماژورنال درباره کشف حجاب یک بازیگر زن نه چندان شناخته شده ایرانی به نام صدف طاهریان که این روزها در دوبی به سر می‌برد به شدت در رسانه ها و شبکه های مختلف بازنشر شد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال مدتی بعد از انتشار خبر مذکور نوشته ای منسوب به این بازیگر منتشر شد که در آن ادعا کرده بود به زودی مصاحبه ای کرده و کاری می کند که همه با سینمای کثیف ایران بیشتر آشنا شوند!!!

می گویند آب که سربالا برود آن دوزیست هم آوازش را در دستگاه ابوعطا می خواند. حالا حکایت این بازیگر است.

ایشان که حین حضور در ایران هر چه نقش بود نه به واسطه تحصیلات آکادمیک و توانایی بازیگری که به واسطه روابط خاص(!) می‌گرفت حالا می‌خواهد مخاطبان را با سینمایی که به زعم ایشان کثیف است آشنا کند.

اتفاقا بد هم نیست که این افشاگری را از خودشان آغاز کنند. مثلا بگویند که چگونه توانستند وارد سینما شده و در آثاری کاملا فاقد ارزش هنری نقش بگیرند؟

مطمئنا ایشان نمی‌تواند بگوید که خاک صحنه خورده و یا به واسطه اساتیدش در دانشکده فلان یا آموزشگاه بهمان وارد سینما شده! و اگر صادق باشد باید حرفهایی را بزند که بیش از هر چیز به ضرر خودش تمام می‌شود.

چرا موقع حضور در ایران از این کثیفی چیزی نگفتید؟

از آن گذشته چرا این صحبت درباره زشتی های سینمای ایران به هنگام حضورشان در ایران انجام نشد؟

چرا آن موقع که با واسطه قرار دادن خود و خویشاوند نزدیکشان(!) نقشی درجه دو در تله‌فیلمی درجه سه از کارگردانی درجه چهار گرفتند درباره این کثیفی چیزی نگفتند؟

چرا آن زمان که تصاویر حضور در آثاری زیر حد متوسط از همین سینما را در صفحات اجتماعی خود بازنشر می کردند یادشان نیفتاد این سینما کثیف است و نباید تصاویر حضور در محیطی کثیف را بازنشر داد؟

باید گریست به حال مظلومیت سینمایی که چنین آدمهایی آن را تهدید می کنند

جالب است که نه فقط مخاطبان حرفه ای سینمای ایران که حتی روزنامه نگاران این حیطه هم حتی یک پلان به یاد ماندنی از بازی ایشان را در خاطر ندارند و چنین شخصیتی برای سینمای ایران شاخ و شانه می کشد.

درباره مظلومیت سینمای ایران خیلی ها حرف زده‌اند اما شاید هیچ کدام از آن حرفها به اندازه تهدید این بنده خدا که خود را بازیگر می‌داند مظلومیت سینمای ایران را نشان ندهد.

واقعا باید گریست به حال مظلومیت سینمایی که برخی با روابطی کاملا غیرمتعارف وارد آن می شوند و یکی دو فیلم هم بازی می‌کنند و بعد از مدتی از ایران می روند و آن سوی دنیا سینمای ایران را تهدید می‌کنند به افشای ماهیتش!




عطاران در فیلم فرحبخش یک نقش کاملا جدی ایفا می‌کند

سینماژورنال: رضا عطاران که اخیرا برای کارگردانی تازه ترین فیلمش “دراکولا” دورخیز کرده قصد دارد در فیلم تازه حسین فرحبخش ایفای نقش کند.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “سینما” عطاران در چهارمین تجربه کارگردانی فرحبخش که “تهران من” نام دارد یک نقش کاملا جدی بازی خواهد کرد.

فیلمنامه “تهران من” را کامران قدکچیان نوشته و بازنویسی آن را علی اصغری فیلمنامه نویس “دهلیز” برعهده داشته است؛ جالب اینکه در “دهلیز” هم عطاران یک نقش جدی بازی کرده بود.

“تهران من” یک نقش اصلی زن دارد و عطاران بازیگر مکمل آن است.

فرج حیدری مدیریت فیلمبرداری کار را برعهده دارد و حجت اشتری هم طراح صحنه است. چهره پردازی کار را بهنوش طیب برعهده خواهد داشت.

به مانند دیگر محصولات پویافیلم تهیه “تهران من” را عبدا.. علیخانی و حسین فرحبخش انجام می دهند.




محمدصادق کوشکی: اعتراض چند مداح نباید خللی به اکران وارد کند/اگر چهره ابوالفضل(ع) به نمایش درنیاید، نمایش “رستاخیز” مشکلی ایجاد نخواهد کرد

سینماژورنال: آنها که اتفاقات سینمایی چند سال اخیر را مرور کرده اند حتما یادشان است که سه سال قبل و به هنگام اکران آثاری چون “خصوصی”، “گشت ارشاد” و “من مادر هستم” چه حواشی عجیب و غریبی گریبان رییس قبلی سازمان سینمایی را گرفت.

به گزارش سینماژورنال در آن هنگام از جمله نامهایی که به عنوان منتقد فرهنگی در نقد این فیلمها اظهارنظر می کرد محمدصادق کوشکی استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران بود؛

همان انتقادات بود که فشار زیادی را به صاحبان این آثار وارد کرد و باعث شد کارگردانان دو فیلم “گشت ارشاد” و “خصوصی” وقتی فیلمهای بعدی خود را می سازند با قرار دادن  کاراکترهایی به نام “کوشکی” در فیلمهایشان گلایه های خود را از این منتقد اعلام کنند.

کوشکی در دو سالی که از عمر دولت جدید می گذرد کمتر پیش آمده که درباره مسائل سینمایی کشور ورود کند با این حال وی در یک مورد تازه یادداشتی را به بهانه توقیف “رستاخیز” احمدرضا درویش برای “جوان” نگاشته است و در این یادداشت از یک سو به صراحت بیان کرده است که اعتراض چند مداح نباید خللی را به اکران وارد کند و از طرف دیگر گفته اگر تصاویری که از حضرت ابوالفضل(ع) در فیلم می بینیم به گونه ای اصلاح شود که چهره ایشان دیده نشود امکان اکران فیلم فراهم است.

سینماژورنال متن کامل یادداشت کوشکی را ارائه می دهد:

فيلم ديني چه بايد باشد؟

از آنجايي كه ما الگوي عمومي و دقيقي در خصوص سينماي ديني نداريم و هنوز در حال تجربه كردن هستيم، طبيعي است كه در مسير توليد فيلم‌هايي كه بتوانند مصداق سينماي ديني باشند، دچار ابهامات بسيار مي‌شويم، اينكه اصلاً آيا سينما مي‌تواند ديني باشد يا خير، هنوز براي ما يك ابهام است. برخي معتقد هستند كه آري و بعضي بر اين باورند كه خير. پرسش ديگر اينكه فيلم ديني چه بايد باشد؟ اينكه فيلم ديني صرفاً بايد در خصوص تاريخ زندگي چهره‌هاي مقدس باشد يا هر فيلمي كه مفاهيم ديني را عرضه مي‌كند، لقب سينماي ديني را مي‌گيرد؟
زماني كه در عرصه‌هاي كلي هنوز ابهام داريم و راه نرفته در برابرمان هست، در موارد جزئي‌تر و تكنيكي مانند نشان دادن تصاوير مقدسات جامعه هم دچار اختلاف‌نظر هستيم و طبيعي است كه اقشاري از جامعه ممكن است با نمايش دادن چهره افراد مقدس دين ما مشكل داشته باشند و عده‌اي ديگر نه. اين مسئله در حوزه مسائل شرعي هم وجود دارد مانند اختلاف فتواي مراجع تقليد و اين اختلاف‌نظر‌ها اتفاق تازه‌اي نيست.

احترام مصطفی عقاد به شیعیان
نكته بعدي اين است كه چون ما در ابتداي مسير سينماي ديني هستيم بايد سعي كنيم برآيندها را محاسبه كنيم، مثلاً مي‌بينيم برخي از افراد جامعه مشكلي با نمايش دادن چهره مقدسان ديني ما ندارند و بعضي ديگر مشكل دارند كه در اين ميان احتياط ايجاد مي‌كند كه برآيند را در نظر بگيريم.

تجربه سينماگران موفق حوزه ديني در طول تاريخ نشان مي‌دهد كه مي‌شود بدون نمايش چهره افراد مقدس ديني، مفاهيم دين را منتقل كرد. به عنوان مثال در يكي از ماندگارترين آثار سينماي ديني، فيلم “محمد رسول‌الله” با اينكه با نگاه اهل سنت ساخته شده اما با همين شيوه عمل به احتياط سعي كرده است كه چهره مقدسان شيعيان را نشان ندهد.

به عنوان مثال حضرت امير‌المؤمنين(ع) براي اهل سنت يكي از اصحاب پيامبر(ص) است و از چهره‌هاي خيلي مقدس به حساب نمي‌آمد اما كارگردان فيلم “محمد رسول‌الله(ص)” در اقدامي معقول از آنجايي كه شيعيان حضرت علي(ع) را به عنوان يك چهره مقدس قطعي مي‌دانستند، از نمايش دادن تصوير ايشان خودداري كرد و به همين دليل عملاً يكي از دلايل محبوبيت اين كارگردان و اين فيلم در جهان اسلام، عمل به احتياط اين كارگردان بود كه احساسات هيچ بخشي از جهان اسلام را جريحه‌دار نكرد.

اگر کارگردان “رستاخیز” احتیاط می کرد بهتر بود
اگر در جامعه ما هم از ميان فيلمسازان كساني قصد دارند كه به اين عرصه خطير و حساس قدم بگذارند، طبيعتاً عمل به احتياط اتفاق معقولي است. ما مي‌دانيم كه در ميان مراجع شايد تنها يكي، دو نفر با نشان دادن چهره حضرت ابوالفضل(ع) مخالف بودند اما اگر كارگردان “رستاخیز” عمل به احتياط مي‌كرد و از تكنيك‌هاي سينمايي رايج براي نشان دادن كاراكتر آن حضرت، بدون نمايان شدن چهره‌اش بهره مي‌برد، بهتر بود؛ مانند اتفاقي كه در آثاري مانند “امام علي(ع)” و “محمد رسول‌الله” اتفاق افتاد و در “مختارنامه” هم تكرار شد و اگر كارگردان “رستاخيز” هم از اين شيوه‌ها استفاده مي‌كرد، شايد هيچ تنش و اختلافي ايجاد نمي‌شد.

اعتراض چند مداح نباید خللی به اکران وارد کند اما اعتراض مراجع باید لحاظ شود
در جريان اعتراضات هم زماني كه چند مداح به مسئله‌اي اعتراض دارند، اين مسئله نبايد خللي در جريان اكران فيلم ايجاد كند، اما زماني كه مراجع تقليد به اين مسئله ايرادي وارد مي‌كنند، لازم است كه احترام آن مراجع حفظ شود كما اينكه آن مراجع با ساخت فيلم مخالفت نكرده‌اند و تنها با نمايش دادن چهره‌هاي مقدس در آن مشكل دارند.

اگر چهره ابوالفضل(ع) به نمایش درنیابد اکران فیلم مشکلی ایجاد نخواهد کرد

هنوز هم مشكلي به وجود نيامده و اگر صحنه‌هايي كه چهره حضرت ابوالفضل(ع) مستقيماً به نمايش در مي‌آيد، با استفاده از تكنيك‌هاي خاص سينمايي به گونه‌اي بدل شود كه چهره آن بزرگوار به نمايش در نيايد، مشكلي ايجاد نخواهد شد كما اينكه در سريال “امام علي(ع)” ما ديديم كه كاراكتر امام علي(ع) به صورت كمرنگ با بازي مهدي فتحي به نمايش درمي‌آمد كه اكثريت افراد جامعه پسنديدند و مشكلي هم ايجاد نشد.




انتقادات عجیب و غریب بازیگر زن “رسوایی” از همه چیز و همه کس؛ از ده‌نمکی گرفته تا فرهادی و فرحبخش و برنامه “هفت”/این بازیگر اکنون در فرانسه اقامت دارد

سینماژورنال: محبوبه بیات بازیگری را از دهه 50 با بازی در “گوزنها”ی مسعود کیمیایی آغاز کرد و در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز تجربه همکاری با کارگردانانی نظیر بهرام بیضایی، علی حاتمی، تهمینه میلانی، محمدعلی سجادی، مهدی صباع زاده و بسیاری دیگر را پشت سر گذاشت.

به گزارش سینماژورنال بیات از دهه 80 به بعد در سینمای ایران کم کارتر شد تا آن که در آخرین حضورهای سینمایی اش نقشهایی کوتاه در “رسوایی” و “هیس! دخترها فریاد نمی زنند” را ایفا کرد.

این بازیگر 66 ساله چند ماهی است که از ایران کوچ کرده و در فرانسه روزگار می گذراند و البته به مانند اغلب بازیگرانی که از ایران مهاجرت می کنند در گفتگوهایش بیشتر نیمه خالی لیوان سینمای ایران را دیده.

وی در تازه ترین گفتگویی که با یکی از رسانه های آن ور آبی انجام شده است نیز خستگی خود از اینکه تلاشهایش در بازیگری به ثمر نرسیده را دلیل اصلی مهاجرتش دانسته و در کنار آن انتقادات عجیب و غریبی را از سینمای ایران، بازیگرانش و کارگردانان مختلف آن مطرح کرده است.

جالب است که بیات در کنار انتقادات فراوان از سینمای ایران از این می گوید که چون سینمای دهه شصت سینمای خوبی بوده او نیز نقش اول فیلمها را بازی می کرده است!!!

سینماژورنال بخشهایی از گفته های محبوبه بیات را در ادامه ارائه می کند:

بازیگران امروزی مردم را کفش خودشان هم حساب نمی کنند

فیلم‌های قبل از انقلاب از یک جاذبه‌هایی برخوردار بودند که فیلم‌های بعد از انقلاب همان جاذبه‌ها را هم ندارند و آن هم “بازیگران خوب” بود. بازیگرانی که سینما را می‌شناختند؛ محبوب بودند و مردم برای‌شان احترام قائل بودند. اما بازیگران امروزی، مردم را کفش خودشان هم حساب نمی‌کنند.

فرحبخش تمام فیلمهای قبل از انقلاب را آداپته می کند

الان هم به هر حال، چهار تا فیلم خوب در سال ساخته می‌شود و بقیه آثار کاملا “تجاری” برای قشر جوان هستند. اما مساله این است که الان مثلا آقای فرح‌بخش تمام قصه‌های فیلم‌های قبل از انقلاب را آداپته و به‌ روز می‌کند و دوباره می‌سازد؛ از فیلم “عروس فرنگی” [به کارگردانی نصرت‌الله وحدت، محصول سال ۱۳۴۳] با بازی خانم پوری بنایی بگیرید تا خیلی موارد دیگر. فیلم‍‌‌های امروزی، در حقیقت همان فیلم‌ها هستند که فقط آداپته شده‌اند؛ خانم‌ها روسری گذشته‌اند و فیلم را دوباره ساخته‌اند. به جای رقص و کافه هم جنگ و جبهه را می‌گذارند

ایشان خودشان فیلم نمی سازد

به نظر من اصلا ایشان{مسعود ده نمکی} خودش فیلم نمی‌سازد بلکه یک فرد دیگری این کار را برایش انجام می‌دهد. به خاطر این‌که وقتی من از آقای ده‌نمکی خواستم که درباره سناریو و نقش با هم صحبت کنیم، ایشان اصلا حرفی برای گفتن نداشت و اصلا نیامد. من حدسم این است که اگر کسی چیزی را نوشته باشد، باید بتواند از آن دفاع کند. مثلا به او گفتم هر فرد لال، حرکات و بازی مخصوص به خودش را دارد؛ چون یک نفر سکته کرده، دیگری لال مادرزاد است و یک نفر دیگر هم شوکه شده؛ وقتی از آقای ده‌نمکی توضیح خواستم، ایشان اصلا جوابی نداشت. در موقع کار هم، چون ایشان اصلا به من توضیحی درباره نقشم نداده بود، به مشکل خوردیم. به من می‌گفت «بازی شما غلط است» و بسیار بد … رفتار می‌کرد. در حالی که تمام وقتش را برای خانم‌های جوان بازیگر می‌گذاشت و نگران بود آنها لنز داشته باشند یا خیر و لنزشان چه رنگی باشد؛ چطور خوشگل‌تر باشند و لباس‌شان چه باشد به خاطر این‌که آن‌ها را برای جلب تماشاگر لازم داشت. آقای ده‌نمکی اصلا سینمایی و هنری فکر نمی‌کند…

در دهه شصت شاهد آثار خوبی بودیم که من هم نقش اول آنها بودم!

در دهه شصت که به نوعی دهه اول انقلاب بود و برخی افراد هنوز روی‌شان باز نشده بود… شاهد تولید آثار خوبی بودیم که من هم نقش اول این فیلم ها بودم. فضای دهه شصت، فضای سینمایی بود اما الان دوباره همان شوها و جلب توجه تماشاگر برای پول درآوردن مطرح است.

اگر کسی از هفت خوان رستم رد نشده باشد نمیتواند در “هفت” حضور پیدا کند

درباره برنامه‌های زنده‌ای که شما در تلویزیون می‌بینید، مثل برنامه “هفت” اگر کسی از هفت‌خان رستم رد نشده باشد، امکان ندارد که بتواند در آن‌ها حضور داشته باشد. مسئولان این برنامه از کسانی دعوت می‌کنند که به قولی “خودی” هستند و اجازه اعتراض دارند؛ امثال من به این برنامه‌ها راه پیدا نمی‌کنند. من در ایران اصلا به برنامه زنده دعوت نمی‌شدم؛ فقط یک بار هم که از دست‌شان در رفته بود و ماه رمضان به یک برنامه زنده رفته بودم، به مجری برنامه گفته بودند این قدر حرف بزند که من اصلا دهنم باز نشد! {می‌خندد} کسانی به برنامه‌های زنده دعوت می‌شوند که از قبل به آنها دیکته شده باشد که باید چه چیزهایی بگویند و چه چیزهایی نگویند.

فرهادی قرار بود بیاید تا گفتگو کنیم اما نمی دانم چه شد که هرگز ایشان را ندیدم

من یادم است اصغر فرهادی هنوز “اصغر فرهادی” نشده بود که یک بار به من زنگ زد و درباره یک متنی با هم صحبت کردیم. من به او گفتم «آقای فرهادی بیا بنشینیم از دید زنانه هم به این قصه نگاه کنیم چون من یک زن و زن آزاده‌ای هستم که ذهنم گسترده‌تر از زنان عادی است». قرار هم شد که بیایند و گفتگو کنیم اما نمی‌دانم چه شد که دیگر هرگز ایشان را ندیدم. بعدها که موفق شدند از موفقیت ایشان خیلی خوشحال شدم چون بسیار آدم باشعور و بافهمی است.




هنرور فیلم فرحبخش؛ کارگردان گروه “هنر و تجربه”!/پای خالق “آواز قو” هم در میان است+عکس

سینماژورنال: آن دسته از دفاتر فیلمسازی ایران که محوریت خویش را بر کار در سینمای بدنه گذاشته اند اغلب محل خوبی بوده اند برای ورود چهره های ناشناخته بازیگری یا کارگردانی به سینما.

به گزارش سینماژورنال طبیعیست که یک فیلمنامه نویس یا بازیگر جوان اگر بخواهد اولین تجربه خود را در سینما رقم بزند راحتتر برایش این است که عضوی شود از گروه تولید یک فیلم تجاری.

آغاز مهناز افشار و بهرام رادان با داریوش باباییان

نمونه هایی مانند مهناز افشار و بهرام رادان که از طریق موسسه سپاهان فیلم و شخص داریوش باباییان که یک تجاری ساز تمام عیار است به سینما معرفی شده اند مهمترین مثالهای این قضیه هستند.

زمانی که باباییان در اواخر دهه هفتاد این دو بازیگر جوان و بی تجربه را مقابل هم قرار داد هیچ کس فکر نمی کرد یک دهه بعد هر دو نفر از چهره های مطرح بازیگری سینمای ایران باشند.

پیمان معادی با واسطه سعید اسدی به فرحبخش معرفی شد

پیمان معادی فیلمنامه نویسی که در سالهای اخیر هم کارگردان شده و هم بازیگر نیز کارش را با یک تجاری ساز یعنی حسین فرحبخش آغاز کرده است. او به واسطه آشنایی خانوادگی با سعید اسدی کارگردان “آواز قو” از سوی این فیلمساز به عنوان سناریست به فرحبخش معرفی شد.

البته که فیلمنامه اصلی “آواز قو” را خودِ اسدی نوشته بود و فقط بخشهایی از فیلمنامه که مربوط به سکانسهای داخل کلانتری بود توسط معادی نگارش شد اما اسدی برای آن که به معادی کمک کرده باشد نام وی را به عنوان نگارنده آورد و البته همین حضور سبب شد فرحبخش که اقبال فوق العاده مخاطبان به “آواز قو” را دیده بود از معادی برای نگارش سناریوی اولین فیلمش در مقام کارگردان یعنی “عطش” استفاده کند. به دنبال آن فیلمنامه یکی از موفقترین محصولات تجاری پویافیلم یعنی “کما” را هم معادی نوشت ولی رفته رفته سعی کرد از سینمای تجاری فاصله بگیرد و در نهایت با قرار دادن خویش کنار اصغر فرهادی مسیری کاملا متفاوت را پیمود.

بازیگر تک سکانسی”زندگی خصوصی” هم کارگردان شد

در تازه ترین مورد یکی دیگر از بازیگرانی که زمانی نه چندان دور کارش را با فرحبخش آغاز کرده بود کارگردان شده و البته فیلمش در نقطه مقابل سینمای تجربی یعنی گروه “هنروتجربه” روی پرده است.

این بازیگر تارا اوتادی نام دارد؛ تارا که خواهر لیلا اوتادی بازیگر سینما و تلویزیون است 4 سال قبل بواسطه خواهرش به فرحبخش معرفی شد و فرحبخش نیز نقشی کاملا کوتاه در فیلم جنجالی “زندگی خصوصی” را به وی داد.

باز هم پای کارگردان “آواز قو” در میان است

اوتادی در “زندگی خصوصی” نقش منشی دفتر سردبیر روزنامه “مردم امروز” را بازی میکرد؛ سردبیری به نام “ابراهیم کیانی” که ایفای نقش اش را فرهاد اصلانی برعهده داشت.

تارا اوتادی
تارا اوتادی در برابر فرهاد اصلانی در “زندگی خصوصی”/این تنها عکس باکیفیتی بود که از این سکانس پیدا کردیم

نقش تارا اوتادی در “زندگی خصوصی” بسیار کوتاه و در حد یکی دو سکانس بود. حالا آن بازیگر تک سکانسی بدل شده است به کارگردانی که فیلمی به نام “پنج تا پنج” را ساخته و در گروه “هنروتجربه” روی پرده فرستاده است.

این فیلم که اقتباسی از نمایش “پنچری” فردریش دورنمات است توسط سعید اسدی تهیه شده؛ یعنی همان کارگردانی که پیمان معادی را به پویافیلم معرفی کرده بود!

فرحبخش: نمی دانستم ایشان به دنبال کارگردانی است

فرحبخش درباره تبدیل بازیگر یکی از کاراکترهای فرعی “زندگی خصوصی” به کارگردان به سینماژورنال می گوید: من تا قبل از اکران فیلم خبر نداشتم که ایشان بناست فیلم بسازد و زمانی هم که برای بازی در “زندگی خصوصی” آمد اصلا از اینکه به دنبال کارگردانی است چیزی نگفت ولی به هر حال استعدادش را داشت و پیش رفت.

تارا اوتادی
تارا اوتادی در پشت صحنه “پنج تا پنج” در میان تورج نصر و رضا کیانیان

این تهیه کننده درباره اینکه چهره ای که او به سینما وارد کرده به فیلمساز جریانی بدل شده به نام “هنروتجربه” که وی با آن مخالف است بیان می دارد: من با سیاستگذاریهای مدیر این گروه سینمایی مشکل دارم وگرنه در این گروه، فیلم خوب هم وجود دارد. اتفاقا فیلمی که همین تارا اوتادی هم ساخته فیلم خوبی است و اگر تمامی فیلمهای این گروه مانند فیلم ایشان باشد خیلی هم خوب است.

حسین فرحبخش با اشاره به اینکه در سالیان طولانی حضور در سینما چهره های بسیاری را وارد سینما کرده به سینماژورنال می گوید: به هر حال در کنار تولید محصول یکی از وظایف هر تولیدکننده معرفی استعدادهای تازه به سینما است و من هم خوشحالم که در این حیطه دست جوانترها را گرفته ام.