1

رسالت آدم‌هایی چون غریب‌پور تکثیر زیبایی است / جلوه‌گری شمع‌های کیک‌ ۲۵ سالگی «خانه هنرمندان ایران» 

سینماروزان: هشتصد و نهمین شب از سلسله شب‌های بخارا به بزرگداشت بهروز غریب‌پور، کارگردان تئاتر، سینما و نخستین مدیر عامل خانه هنرمندان ایران اختصاص داشت. این مراسم غروب جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ با حضور جمعی از چهره‌های فرهنگی و هنری و استقبال بی‌نظیر مخاطبان در سالن استاد شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

 

علی دهباشی در ابتدای این مراسم ضمن خوش‌آمدگویی به حاضرین، متنی را درباره بهروز غریب‌پور قرائت کرد.

 

او در بخشی از صحبت‌هایش گفت: دقیقا ۲۵ سال پیش، خانه هنرمندان ایران با مدیریت بهروز غریب‌پور و با حضور سید محمد خاتمی رییس جمهور وقت افتتاح و فعالیت‌های خود را آغاز کرد. نمی‌توان تمام فعالیت‌های هنری بهروز غریب‌پور را برشمرد اما امیدوارم که سخنرانان این مراسم بتوانند در مورد بخشی از فعالیت‌های ایشان صحبت کنند. لازم است این را بگویم که اگر پشتیبانی آقای غریب‌پور نبود، شب‌های بخارا نیز شکل نمی‌گرفت و به چنین جایگاهی نمی‌رسید. ما یکی از نتایج مدیریت هنری ایشان هستیم. امیدوارم که سال‌های سال نفسِ حقِ بهروز غریب‌پور در زندگی هنرمندان جاری باشد.

 

در ادامه این مراسم، کلیپ «سرو چمان» از زبان بهروز غریب‌پور با تصاویری از سال‌های آغازین فعالیت خانه هنرمندان ایران برای حضار در سالن به نمایش درآمد.

 

فریدون صدیقی در بخش بعدی این مراسم گفت: شاید لازم باشد افراد دیگری درباره آقای غریب‌پور صحبت کنند تا کمی از مکتب ایشان گسترش پیدا کند. برخی از افراد رسم، مکتب و آیین دارند و از همین رو، جریان‌ساز هستند. بهروز غریب‌پور نیز چنین آدمی است. او راه‌های نرفته را رفته و کارهای نکرده را انجام داده است. کارهایی که بهروز غریب‌پور انجام داده، بخش مهم ادبیات تاریخ نمایشی ایران است. در گذشته یادداشتی را در مورد آقای غریب‌پور در مجله پاراگراف به سردبیری دکتر محمدرسول صادقی نوشته‌ام که می‌خواهم آن را اینجا برای شما بخوانم.

او در ادامه یادداشت خود را برای حاضران خواند که مورد تشویق حاضران و بهروز غریب‌پور قرار گرفت.

 

اجرای موسیقی بخش بعدی این مراسم بود که توسط پیمان جوینده‌پور (پیانیست) و هومن دَرخی (خواننده و نوازنده ساکسیفون) انجام شد.

 

حسین پاکدل در ادامه این مراسم گفت: راجع به بهروز غریب‌پور صحبت کردن سهل و ممتنع است. چون او را نباید تعریف کرد؛ زیرا او هست و جریان دارد. کسانی را می‌شناسیم که خودشان معرف خودشان هستند. در واقع سابقه و عملکرد آنها مشخص است. اما از آنجایی که آدم خودش نیاز دارد که بابت رفاقت با آدمی چون غریب پور پُز دهد، سعی می‌کند چیزهایی درباره او بگوید. برای من نیز به همین صورت است. می‌خواهم پُز دهم که با آقای غریب‌پور رفیق هستم. باید بگویم رسالت آدم‌هایی چون غریب‌پور تکثیر زیبایی است.

 

او افزود: اولین بار علی دهباشی را در دفتر «گردون» و در کنار عباس معروفی دیدم و به هیچ وجه فکر نمی‌کردم که بتواند منشا این همه زیبایی باشد. او خودش یک وزارت فرهنگ است، ذات غریب‌پور نیز به همین صورت است، زیرا او با بودجه زیاد کاری نکرده، بلکه با دستِ خالی این کارها را انجام داده است. من به آدم‌هایی این چنین لقب «پیامبر زیبایی» می‌دهم. مبنای هستی، تقابل زشتی و زیبایی است. به قول نیچه، برخی خالق زیبایی و بسیاری مقابل زیبایی هستند. آفرین‌گویان و نفرین‌گویان لقب آنان است.

 

پاکدل در ادامه با اشاره به این که بهروز غریب‌پور برای خانه هنرمندان هر روز برنامه داشت و برای اینجا پیر شد، بیان کرد: او زیبایی را تکثیر می‌کند و مقابل زشتی می‌ایستد و از همین روست که درام کشور را رو به جلو می‌برد. آدم‌هایی این چنین مبلغ خشونت نیستند، بلکه مبلغ زیبایی به شمار می‌آیند. ما اینجا جمع شدیم تا از آدمی قدردانی کنیم که مبلغ زیبایی بوده است. اکنون کار زیبا کردن و فعالیت برای امثال غریب‌پور دشوارتر شده است، چون انگار ما در حال عادت‌کردن به زشتی هستیم. اطمینان دارم که بهروز غریب پور، آرامش غریبی هم دارد و نکته جالب اینکه آرامش هم جز زیبایی‌هاست.

 

سیف‌اله صمدیان در بخش دیگری از این نشست گفت: آقای غریب پور به طور وحشتناکی به این خاک وابسته است، به صورتی که اگر هر کسی به اینجا بگوید خانه هنرمندان، او نهیب می‌زند که اینجا «خانه هنرمندان ایران» است. یکی از فرزندانش جشن تصویر سال بوده که آقای غریب‌پور امکان آن را پدید آورد. از ۲۵ سال عمر خانه هنرمندان ما ۲۰ سال را در اینجا با چند هزار هنرمند حاضر بودیم و جشن تصویر سال را برگزار کردیم. نمی‌دانید اگر اینجا نبود، چه جوان‌هایی ناامید می‌شدند و زندگی‌شان به گونه دیگری رقم می‌خورد. از مردی حرف می‌زنم که نشان داد مدیر هنرمند بودن، به چه معناست.

او افزود: بهروز غریب‌پور از گونه آدم‌های خاص در کشوری است که من به آن لقب کشور پدیده‌ها می‌دهم. زیرا ما هیچ‌گاه نتوانستیم کار جمعی انجام دهیم. نمونه این اتفاق را در انجمن‌های هنری می‌بینید… اما آقای غریب‌پور با قدرت مانده است و به راهش ادامه می‌دهد.

 

در ادامه مراسم کلیپ «ذره‌ای از همه عمر» دربرگیرنده مجموعه آثار سینمایی و نمایشی بهروز غریب‌پور بر پرده نقش بست و سپس مریم سعادت در سخنانی گفت: می‌خواهم برایتان داستان زندگی خودم را تعریف کنم. داستان جوانی، نوجوانی و سردرگمی که خودم در زندگی داشتم.

او در ادامه به روایت بخشی از زندگی هنری خود پرداخت و از چگونگی تحصیل در رشته تئاتر عروسکی و تاثیری که بهروز غریب‌پور روی زندگی او داشت، صحبت کرد.

 

در بخش بعدی، بهروز غریب‌پور روی صحنه آمد و ضمن تشکر از حاضران در سخنانی گفت: دوستی داشتم که در گذشته فرمانده سپاه بود. در واقع ایشان استعفا داده بود و آقای کرباسچی او را برای به روز رسانی سیستم فرهنگسرای بهمن به من معرفی کرد و ما رفیق شدیم. هم‌زمان با احداث خانه هنرمندان ایران، در حال ساخت باشگاه دیپلماتیک وزارت خارجه در دارآباد بودم. من آنجا را در سه ماه و بیست شبانه‌روز کار کردم. دبیر کل سازمان ملل به مناسبتی به ایران آمده و به این باشگاه رفته بود. او‌ فکر کرده بود که این ساختمان متعلق به دوره پیش از انقلاب است. بعد که به او درباره ساختمان توضیح داده بودند، گفته بود که به خاطر همین ساختمان از شما در سازمان ملل دفاع می‌کنم.

 

او با اشاره به برخی ناملایمات پیش روی فعالیت خانه هنرمندان ایران از سوی برخی اشخاص افزود: اکنون دیگران رفته‌اند، اما خانه هنرمندان ایران سر جای خود باقی مانده است.

 

نخستین مدیرعامل خانه هنرمندان ایران در ادامه صحبت‌هایش بیان کرد: دوستان در وصف من صحبت‌هایی را بیان کردند و از آنها ممنونم اما باید از نامی که از قلم افتاده است، یاد کنم و بگویم که استاد احمد مسجد جامعی چقدر حامی ما بودند. من مدت‌ها برای خانه هنرمندان ایران اذیت شدم اما آقای مسجد جامعی در مجلس از ما دفاع کردند. ایشان در اولین استعفایی که نوشتم، به پیشواز من آمدند اما ناگهان صدایی تهدیدآمیز به گوشم رسید که وزیر را هم قبول نداشت و به من می‌گفت جمع کن و از ایران برو! و من مدیون‌ همسرم سولماز فاتحی‌خامنه هستم. او چه در فرهنگسرای بهمن، چه در خانه هنرمندان ایران و چه در باشگاه دیپلماتیک و مرکز تئاتر عروسکی همیشه من را همراهی کرد.

 

غریب‌پور در ادامه صحبت‌هایش گفت: در پاسخ به سخنرانان که نسبت به من لطف داشتند، باید بگویم که من اگر کاری انجام دادم و انجمن و تشکیلات‌تان موفق شده است، منتی بر شما نیست؛ زیرا هم شما عاشق بودیم و هم من. در واقع من عاشق‌ها را پیدا و کمک کردم تا اتفاق‌های خوب فرهنگی رخ دهد.

 

در ادامه این مراسم با حضور مجید رجبی‌معمار، احمد مسجدجامعی، نادره رضایی، یونس شکرخواه، عباس یاری، سعید اسدی، فریدون عموزاده خلیلی، اتابک نادری، کیانوش غریب‌پور، محمد فرنود، شکرخدا گودرزی، سهراب سلیمی، محمدمهدی عسگرپور مدیرعامل خانه هنرمندان ایران با اهدای یک گبه، لوح تقدیر و «تندیس سرو هنر خانه هنرمندان ایران» از بهروز غریب‌پور تقدیر کرد. همچنین قدرت‌الله عاقلی نیز یکی از آثار حجمی خود را همراه با گواهینامه اثر به بهروز غریب‌پور اهدا کرد.

 

در خاتمه مراسم نیز شمع کیک تولد ۲۵ سالگی خانه هنرمندان ایران توسط بهروز غریب‌پور خاموش شد.




اعلام ویژه برنامه‌های گرامی‌داشت بیست‌وپنجمین سالگرد تأسیس خانه هنرمندان ایران

سینماروزان: ویژه برنامه‌های گرامی‌داشت بیست‌وپنجمین سالگرد تأسیس خانه هنرمندان ایران اعلام شد.

جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ با پایان ربع قرن و بیست و پنجمین سالگرد فعالیت خانه هنرمندان ایران مصادف شده است.
به همین مناسبت، برنامه‌های ویژه‌ای با درک وضعیت تقویمی خانه و میزبانی از برنامه‌های متنوع انجمن‌های فرهنگی، هنری و سایر متقاضیان این عرصه پیش‌بینی و تدارک دیده شده است.

شب‌های موسیقی محیطی «دلکوک»
از ۲۳ تا ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ (به استثنای شنبه ۲۷ بهمن که روز تعطیل کاری خانه هنرمندان ایران به شمار می‌رود) هر شب و از ساعت ۱۹ سلسله برنامه‌های موسیقی محیطی دلکوک، ویژه ۲۵ سالگی خانه هنرمندان ایران، همچون روال همیشه در لابی طبقه همکف اجرا خواهند شد. این برنامه‌ها توسط هفت گروه موسیقی با عناوین: «شب چارگاه»، «شب موسیقی کلاسیک»، «عاشقانه‌های راک»، «شب ایرانی»، «شب شوبرت» و… خواهد بود.

نمایشگاه عکس «داستان خانه»
نمایشگاه عکس «داستان خانه» از ۱۸ تا ۲۲ بهمن ۱۴۰۳ در گالری محیطی خانه هنرمندان ایران برپا می‌شود؛ این نمایشگاه دربرگیرنده عکس‌هایی از روند مرمت و بهسازی ساختمان پادگان ارتش در سال ۱۳۷۸ است که به «خانه‌ی هنرمندان ایران» تغییر کاربری داد.

تکریم مفاخر در شب‌های بخارا
در راستای تکریم مفاخر جریان‌ساز فرهنگی، بزرگداشت بهروز غریب‌پور، کارگردان تئاتر و سینما و نخستین مدیرعامل خانه هنرمندان ایران، جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ در قالب هشتصد و نهمین شب از سلسله شب‌های بخارا، در سالن استاد شهناز برگزار می‌شود.

نمایشنامه‌خوانی «لحظه بیست و ششم»
نمایشنامه‌خوانی «لحظه بیست و ششم» به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد تاسیس خانه هنرمندان ایران ساعت ۱۹ یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳ در سالن استاد شهناز خانه هنرمندان ایران روخوانی خواهد شد. این نمایشنامه‌خوانی، از متن تا اجرا، سفارش و تولید خانه هنرمندان ایران است که پیام لاریان آن را کارگردانی می‌کند. متن این نمایشنامه را پدرام آزموده نوشته و نقش‌خوانان این اثر نمایشی نیز مهدی حسینی‌نیا و ستایش رجایی‌نیا هستند.

مستند «سیر» در مستندات یکشنبه
سیر (مستندی درباره خانه هنرمندان ایران) به کارگردانی مجتبی اسماعیل‌زاده در قالب نود و یکمین برنامه مستندات یکشنبه، ساعت ۱۷ یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳ در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران پخش می‌شود و پس از نمایش، رضا درستکار، منتقد سینما، پیرامون این مستند با مخاطبان صحبت خواهد کرد.




برپایی شب بهروز غریب‌پور در خانه هنرمندان ایران

سینماروزان: بزرگداشت بهروز غریب‌پور، کارگردان تئاتر و سینما در قالب هشتصد و نهمین شب از شب‌های بخارا، در خانه هنرمندان ایران برگزار می‌شود.

این شب، از سلسله شب های بخارا، غروب جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳، مقارن با بیست و پنجمین سالگرد تاسیس خانه هنرمندان ایران و با سخنرانی فریدون صدیقی، حسین پاکدل، سیف‌الله صمدیان، مریم سعادت و علی دهباشی‌ برگزار می‌شود.

بهروز غریب‌پور نویسنده، کارگردان تئاتر و سینما و استاد نمایش عروسکی و نخستین مدیرعامل خانه هنرمندان ایران است.

او دانش‌آموخته کارشناسی رشته هنرهای نمایشی از دانشکده هنرهای زیبا است و در آکادمی هنرهای دراماتیک رم تحصیل کرده و دارای نشان درجه یک هنری است. وی از ۱۳۴۶ تاکنون بیش از ۵۰ نمایش و اپرای عروسکی را طراحی و کارگردانی کرده و نویسنده و مترجم بیش از ۲۰ اثر بوده است.

غریب‌پور در مقاطع محتلف چهار دهه اخیر، رئیس مرکز آموزش تئاتر و تئاتر عروسکی کانون پرورش فکری کودکان نوجوانان، مشاور فرهنگی شهردار تهران، بنیان‌گذار و مدیر فرهنگسرای بهمن، عضو شورای برنامه‌ریزی ستاد شهر سالم، مدیر کانون نمایش‌های عروسکی مرکز هنرهای نمایشی، عضو مرکز بین‌المللی تئاتر عروسکی یونیما، رئیس شورای تشکیلات عروسکی WAP پراگ بوده است.

«شب بهروز غریب‌پور» ساعت ۱۸ جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ در سالن استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار خواهد شد.




«سریر خون» در سینماتک خانه هنرمندان ایران روی پرده می‌رود

سینماروزان: فیلم سینمایی «سریر خون» ساخته آکیرا کوروساوا (۱۹۵۷) ساعت ۱۷ دوشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۳ در سالن استاد ناصری، برنامه ششصد و چهاردهم سینماتک خانه هنرمندان ایران به نمایش درمی‌آید.

پس از نمایش این فیلم ۱۱۰ دقیقه‌ای، نشست نقد و بررسی آن با حضور ناهید حسن‌زاده (کارگردان و منتقد سینما) برگزار می‌شود.

اقتباس کوروساوا از مکبث یکی از اقتباس‌های او از شکسپیر (در کنار دو اقتباس دیگرش از شاه لیر و هملت) است که به یک فیلم کاملاً ژاپنی و اثری حیرت‌انگیز بدل شده است.

در «سریر خون» سردار واشیزو و دوستش سردار میکی پس از پیروزی در جنگ، در جنگ گم می‌شوند و جادوگری را می‌بینند که پیش‌گوئی می‌کند واشیزو به حکومت خواهد رسید، اما ورثه میکی جانشینش می‌شوند. واشیزو ابتدا پادشاه می‌شود و بعد میکی را می‌کشد. بار دومی که جادوگر را می‌بیند، از او می‌شنود که تا جنگل حرکت نکند، در امان است. پسر واشیزو مرده به‌دنیا می‌آید و همسرش (یامادا) دیوانه می‌شود و…

توشیرو میفونه، ایسوزو یامادا، مینورو چیاکی، آکیرا کوبو، تاکاما رو ساساکی و تاکاشی شیمورا بازیگران این فیلم هستند.




اکران مستند «توقیف» در خانه هنرمندان ایران/ نگاهی تازه به مسئله سانسور و ممیزی در موسیقی

سینماروزان: مستند-داستانی «توقیف» به نویسندگی و کارگردانی هامان وافری، چهارشنبه ۳ بهمن ۱۴۰۳ در خانه هنرمندان ایران اکران خواهد شد.

 

در این فیلم با محوریت مسئله شناسه‌گذاری و ممیزی در موسیقی، بازتابی مستند از محدودیت‌های اعمال‌شده بر موسیقی مستقل و چالش‌های هنرمندان در مواجهه با این سیاست‌ها ارائه می‌دهد.

 

هامان وافری که پیش‌تر با آلبوم‌های عاشقانه-اجتماعی چون «ماهی سیاه» و »تیغ و ترانه» توجه خود را به مضامین اجتماعی نشان داده است، در این مستند نیز با نگاهی صریح و انتقادی، تأثیرات ممیزی بر خلاقیت هنری را بررسی کرده است.

آهنگسازی این اثر بر عهده محمدرضا چراغعلی بوده و حضور چهره‌های شناخته‌شده‌ای همچون فردین خلعتبری، مجتبی میرطهماسب، عبدالجبار کاکایی، امیر بکان، بهزاد عبدی، کریم قربانی، هانا کامکار، علیرضا میرعلینقی، علی جعفری پویان و حسین عصاران بر غنای اثر افزوده است.

 

«توقیف» با روایت و تحلیل عمیق، نگاهی تازه به مسئله ممیزی و تأثیر آن بر هویت موسیقایی جامعه دارد و می‌تواند فرصتی برای آغاز گفت‌وگوهای جدی‌تر درباره آزادی بیان و حمایت از هنر مستقل باشد.

 

حضور علاقه‌مندان در این رویداد فرهنگی، علاوه بر حمایت از هنر مستقل، به گسترش فضای گفت‌وگو پیرامون چالش‌های پیش روی موسیقی آزاد کمک خواهد کرد.

ورود برای عموم علاقمندان رایگان است.

مستند-داستانی «توقیف» ساعت ۱۷:۳۰ چهارشنبه ۳ بهمن ۱۴۰۳ در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان اکران خواهد شد.




یادبود «ژاله علو» در خانه هنرمندان ایران

سینماروزان: مراسم یادبود «ژاله علو» هنرمند فقید رادیو، تلویزیون، سینما و تئاتر، یکشنبه ۱۶ دی ۱۴۰۳ در خانه هنرمندان ایران برگزار می‌شود.

این مراسم با حضور گروهی از اهالی فرهنگ و هنر و همکاران زنده‌نام «ژاله علو» به یاد این هنرمند برگزار خواهد شد.

ژاله علو دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ در سن ۹۷ سالگی درگذشت. این هنرمند، پس از تحصیل در دانشسرای مقدماتی تهران مستقیما وارد رادیو شد و از سال ۱۳۲۷ به طور جدی‌تری کار خود را در رادیو، تئاتر، سینما و تلویزیون ادامه داد. او همچنین دانش‌آموخته هنرستان هنرپیشگی تهران در سال ۱۳۲۹ بود. سال ۱۳۳۱ آغاز فعالیت ژاله علو در دوبله بود که فعالیت توام این هنرمند در زمینه‌های مختلف، تا اواخر زندگی‌اش ادامه داشت.

کسب تندیس افتخار برای یک عمر فعالیت سینمایی از سوی خانه سینمای ایران (۱۳۸۲)، کسب تقدیرنامه برای یک عمر فعالیت هنری و تأثیر فرهنگی از انجمن بازیگران سینمای ایران، کسب لوح تقدیر به عنوان کارگردان برتر از ششمین جشنواره بین‌المللی برنامه‌های رادیویی، کسب لوح تقدیر و جایزه بهترین کارگردانی برای نمایشنامه رادیویی «یک اتفاق ساده» در جشنواره بین‌المللی برنامه‌های رادیویی (۱۳۸۵)، کسب عنوان «چهره ماندگار» در هشتمین همایش چهره‌های ماندگار (۱۳۸۹) و کسب لوح تقدیر و هدیه کمیسیون ملی یونسکو در ایران به پاس یک عمر فعالیت هنری (۱۳۹۹) از افتخارات کارنامه هنری او است.

مراسم یادبود هنرمند فقید رادیو، تلویزیون، سینما و تئاتر «ژاله علو»، ساعت ۱۸ یکشنبه ۱۶ دی ۱۴۰۳ در سالن استاد شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار خواهد شد.




نمایش فیلم‌تئاتر «بعد از تمرین» در خانه هنرمندان ایران

سینماروزان: سی‌ونهمین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلم‌تئاترهای شاخص با همکاری مشترک انجمن صنفی منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران، به نمایش فیلم‌تئاتر «بعد از تمرین» اختصاص دارد.

فیلم‌تئاتر «بعد از تمرین» (۱۹۸۴) به‌ کارگردانی اینگمار برگمان چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ در سالن استاد ناصری، سینماتک خانه هنرمندان ایران به نمایش درمی‌آید.

پس از نمایش این فیلم‌تئاتر، نشست نقد و بررسی آن با حضور عباس غفاری، میزبان و رامتین شهبازی، منتقدتئاتر برگزار می‌شود.

در «بعد از تمرین»، هنریک کارگردان پابه‌سن گذاشته تئاتر، گذشته و آلام و رنج‌هائی را که برای بازیگران اجراهایش به بار آورده، مرور می‌کند.
ارلاند یوزفسون، اینگرید تولین، لنا اولین و برتیل گوو‌ بازیگران این اثر هستند.

نمایش این فیلم، نهمین نشست از برنامه نمایش و تحلیل آثار برگزیده داستانی، مستند و فیلم‌تئاترهای «اینگمار برگمان» است که با عنوان «نور زمستانی» دی ۱۴۰۳ در خانه هنرمندان ایران برگزار می‌شود.

علاقه‌مندان برای حضور در این جلسه می‌توانند به سایت تیوال مراجعه کنند.




مستند «لیو و اینگمار» در خانه هنرمندان ایران روی پرده می‌رود

سینماروزان: مستند «لیو و اینگمار» در خانه هنرمندان ایران روی پرده می‌رود.

در هشتاد و ششمین نشست از سلسله نشست‌های «مستندات یکشنبه»، فیلم مستند «لیو و اینگمار» یکشنبه ۱۶ دی ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران به نمایش درمی‌آید.

این نشست با نمایش مستند ۱۰۰ دقیقه‌ای «لیو و اینگمار» (۲۰۱۲) ساخته «زیراج آکولکا» و باحضور «شیوا مقانلو» نویسنده، مترجم و منتقد سینما برگزار می‌شود.

فیلمساز هندی‌الاصل در این مستند ۹۰ دقیقه‌ای، شخصیت و سینمای «اینگمار برگمان» را با بررسی ۴۲ سال همکاری او‌ و «لیو اولمان» بازیگر مشهور سینمای سوئد مورد کنکاش قرار می‌دهد.

نمایش این مستند، هفتمین نشست از برنامه نمایش و تحلیل آثار برگزیده داستانی، مستند و فیلم‌تئاترهای «اینگمار برگمان» است که با عنوان «نور زمستانی» دی ۱۴۰۳ در خانه هنرمندان ایران برگزار می‌شود.




در سیزدهمین برنامه «مستندات یکشنبه» خانه هنرمندان ایران مطرح شد: بازسازی، آفت امروزه سینمای مستند ایران است

سینماروزان/محمد افضلی: در سیزدهمین برنامه «مستندات یکشنبه» خانه هنرمندان ایران، طریقه نمایش بافتِ روستایی و فرهنگِ روستا در سینمای مستند و داستانی ایران مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

سیزدهمین برنامه «مستندات یکشنبه» خانه هنرمندان ایران، بعد از ظهر روز یکشنبه، ۳۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ به اولین اکران عمومی فیلم مستند «ایاقچی» ساخته محمدحسن دامن‌زن در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران اختصاص داشت و با پایان نمایش فیلم، محمدحسین دامن‌زن کارگردان فیلم و مهرداد فراهانی منتقد و پژوهشگر به تحلیل اثر پرداختند و مدیریت نشست را سامان بیات بر عهده داشت.

در ابتدای نشست، مهرداد فراهانی درباره نخستین اکران عمومی «ایاقچی» گفت: «ایاقچی» در سال ۱۳۹۹ در چهاردهمین دوره سینماحقیقت نمایش داده شد و چون جشنواره، به علت شیوع کرونا به طور آنلاین برگزار می‌شد، فیلم بیشتر از طریق اینترنت به صورت برخط دیده شد چنانکه می‌توان گفت در آن تجربه، تماشاگران فیلم را به صورت فردی و نه در سالن سینما و در یک جمع تماشا کردند. از اینرو، این نمایش را می‌توان اولین اکران عمومی اثر قلمداد کرد.

این منتقد سینما با اشاره به تفاوت خانواده نشان‌داده‌شده در این مستند با تصویر غالب خانواده ایرانی در آثار سینمایی و تلویزیونی در دهه ۹۰ هجری شمسی ایران عنوان کرد: در قریب به اتفاق آثار سینمایی، می‌توان یک نظام تقابلی را مشاهده کرد. این فیلم دارد این گفتمان و رویه غالب بازنمایی مذهب را که در سینمای ما که حتی لزوما به سینمای پس از انقلاب اسلامی محدود نمی‌شود و البته که بعد از انقلاب پررنگ‌تر شده است، به طرز عجیبی به چالش می‌کشد. آدمی که به دلیل فقرِ مالی دارد ساقی‌گری مشروبات الکلی می‌کند که از لحاظ حقوقی، جرم است و هم برای این آدم متدین که کنار جاده نماز می‌خواند و در ماه‌های محرم و صفر کار نمی‌کند، شغلی را انجام می‌دهد که طبق آموزه‌های فقهی، گناه است. او در عین حال، آدمی سنتی است و تعصبات خاصی دارد. این تصویری که کارگردان نشان می‌دهد، در زندگی واقعی ما، ملموس است و اصلا مورد عجیبی نیست. در یک مصاحبه از سیمین دانشور خُرده می‌گیرند که شما ایرانیان را نمی‌شناسید چون یکی از شخصیت‌های «سووشون» هم نماز می‌خواند و هم دُمی به خُمره می‌زند. سیمین دانشور که خودش شیرازی بود، جواب قشنگی می‌دهد: «نه، کاکو! شما شیرازی‌ها رو نمی‌شناسید. تو شیراز، هر دو تاشون رو انجام میدن و هیچکدوم مانع اون یکی نیست.»

وی به «تنزل طبقاتی» مطرح‌شده از زبان شخصیت اصلی زن این مستند اشاره کرد و با ارجاع به آثار سال‌های اخیر سینمای ایران بیان کرد: در آثار کارگردانانی همچون وحید جلیلوند، سعید روستایی، اصغر فرهادی و غیره، فقر اصولا دارد به یک عامل خارجی نسبت داده می‌شود مثل صحنه‌ای که دونالد ترامپ رئیس جمهور وقتِ آمریکا مسئول نوسان نرخ دلار در ایران معرفی می‌شود. اینجا با عامل داخلی مواجه هستیم که واردات کفش‌های ارزانِ چینی، ورشکستی کارگاه کفش پدرِ آن شخصیت و آمدن آنها به روستایی کوچک در استان اردبیل است. این یکی دیگر از نکات برجسته این فیلم است که در ادامه نشان دادن تصویری متفاوت از خانواده ایرانی در برابر تصویر رایج است.

او افزود: حتی انگیزه کوچ کردن این خانواده به شهر آستارا هم در ادامه همین تقابل است. در دیگر آثار، شخصیتی که مهاجرت می‌کند، آدمِ بدی تصویر می‌شود که دارد والدینش را تنها می‌گذارد و مواردی از این دست. در اینجا، با یک حقِ طبیعی مواجه هستیم. این حق طبیعی هر کسی است که یک خانه داشته باشد. کار محیرالعقولی قرار نیست انجام دهد و این نقطه تمایز «ایاقچی» با نظام ارزشی و گفتمانِ غالب سینمای داستانی ماست. این تاکید من بر سینمای داستانی به این معنی نیست که سینمای مستند، چنین اشکالی دارد و از آنها هم می‌توان نام برد. من برای شغل آرایشگری در روستا که این خانم انجام می‌داد، چندین فیلم مستند و همچنین، سینمایی دیدم که در آنها، چنین تصویری در دهه ۹۰ هجری شمسی به این شکل نبود. همه زنان روستایی داشتند شالی‌کاری می‌کردند، شیر می‌دوشیدند یا قالی‌بافی می‌کردند. در سه اثری که من دیدم و فضایِ واقعگرایانه روستایی شبیه به این اثر داشتند ولی شغل آرایشگری را ندیدم. در دو اثر سینمایی شغل آرایشگری بود که آنها هم فضای شهری داشتند و در اینجا، قابل استناد نیستند.

محمدحسن دامن‌زن درباره روند انتخاب سوژه «ایاقچی» گفت: من خیلی سفر می‌کنم. یکبار در مسیر گردنه حیران به اردبیل بودم و با دختربچه‌ای مواجه شدم که داشت گل‌گاوزبان می‌فروخت. پدرش دیر کرده بود، داشت گریه می‌کرد چون پدرش نیامده بود و من گفتم تو را به خانه‌ات می‌رسانم. همین باعث آشنایی من با پدر او شد و من را به خانه‌شان دعوت کردند. می‌دانید که آذربایجانی‌ها خیلی خونگرم هستند. به مرور، دوستی شکل گرفت. آنچه برای من در رابطه آنها مهم بود، این مشروب فروختن نبود بلکه این بود که زن به مرد و مرد به زن دروغ می‌گفت. در تهران هم همین هست. هر دو هم این دروغ را می‌دانند و آن را پذیرفتند. من برای آن خانم حکمِ پدری و برای آن مرد، حکم رفیق را داشتم. بعد از چند جلسه رفت‌وآمد گفت که من مشروب می‌فروشم. آنجا فهمیدم داستان این است. بعد از مدتی، تصمیم گرفتم که این فیلم را بسازم و آنها هم موافقت کردند به شرط اینکه به نمایش درنیاید. آنها هنوز هم راغب نیستند این مستند نمایش داده شود. برای اینکه آن مرد از زندان آزاد شود، من ماشینم را فروختم. او الآن آزاد شده است و در یک کارخانه نگهبانی می‌کند. خبر ندارم که بالاخره توانستند خانه بخرند یا نه. پس از اینکه قرار به نمایش اثر در جشنواره سینماحقیقت شد و سپس نوبت به نمایش در اینجا رسید، گفتند عیب ندارد! خانواده ما که نمی‌بینند. نمایش بدهید. وقتی فیلم را به «شبکه آرته» هم فروختم، گفتند خانواده ما این را نمی‌بینند! هر طور خواستید نمایش بدهید. این دلیل غریب بودن «ایاقچی» است.

سامان بیات درباره نقش زن در این اثر عنوان کرد: وقتی صحبت اکران این مستند پیش آمد، من «ایاقچی» را در گوگل جستجو کردم و فهمیدم به معنی مشروب‌فروش است. اول فکر کردم که فیلم درباره این موضوع است. هر چه فیلم پیش می‌رفت، من «ایاقچی» را فیلمی زنانه می‌دیدم از آنجا که زن تبدیل به عنصر اصلی فیلم است با وجود اینکه فیلم با مشروب‌فروشی مرد شروع می‌شود. این دلیل ازدواج این دو برای من مایه تعجب بود. من فکر می‌کردم این آقا، زنِ مدرن می‌خواهد تا رسید به آن صحنه که گفته شد، دیدم که مرد شاکی است. خیلی تمرکز روی تنهایی مادر و بچه وجود دارد. حتی انتخاب موسیقی از آلبوم موسیقی «به تماشای آب‌های سپید» حسین علیزاده و جیوان گاسپاریان هم موید همین نکته است. این آلبوم، مربوط به دوخوانی زنان می‌شود که در یکی دیگر از برنامه‌های «مستندات یکشنبه» در مستندی از مجتبی میرتهماسب درباره این موضوع صحبت شد. در آن موقع، انتشارات هِرمِس چنین آلبوم‌های دوخوانی را منتشر می‌کرد. این موسیقی که در فیلم خوب نشسته است، این حس را برای من تشدید می‌کرد. من را یاد فیلم‌های امیرحسین ثقفی انداخت که با وجود اینکه همه شخصیت‌ها مرد هستند، فیلمی زنانه است چون فیلم با شمایل مریم بوبانی در آثار او، غریب است. اینجا هم این فیلم بیشتر از اینکه راجع به آن مرد باشد، راجع به آن زن است. رنگ‌هایی که به کار رفته هم همین را نشان می‌دهد.

یکی از حضار در سخنانی درباره تقدس‌زدایی صورت گرفته از روستا در «ایاقچی» بیان کرد: در این فیلم به آن شکلی که در سینمای ایران مرسوم است، تقدیس روستا انجام نمی‌گیرد. ما حدود ۶۰ سال است با این پدیده مواجهیم که روشنفکرانی مثل جلال آل‌احمد در داستان و همچنین، در سینما، روستا را تقدیس و شهر و فرهنگِ شهری را تقبیح می‌کردند. با اینکه تصاویر زیبایی از روستا می‌بینیم، در این میان، فرهنگی هست که همه اینها را دارد زشت می‌کند، طوری که دلیلِ کوچ این خانواده به شهر است. محمد قائد در مقاله‌ای فرهنگ روستایی را فرهنگی همگن با آدم‌هایی یکدست می‌داند که این موضوع، علتِ عدم رشدِ فرهنگی در روستاها است در صورتی که در شهر، آدم‌های متضاد و خرده‌فرهنگ‌های متضاد وجود دارد، همیشه این تقابل و دیالِکتیکِ اینها باعث می‌شود فرهنگ رشد کند.

محمدحسن دامن‌زن درباره روایت «ایاقچی» از منظر شخصیت اصلی زن گفت: من می‌خواستم داستان را از دیدگاهِ این دختر روایت کنم. آن روستا برای او زندان بود و او می‌خواست از آنجا فرار کند. واقعیت این است که الآن روستاهای ما ویرانه‌هایی بیشتر نیستند. روستاهای آباد شاید در اردبیل، انگشت شمار باشد. بقیه بیغوله هستند و آدم‌های آنها به تهران و شهرهای دیگر کوچ کردند. دیگر روستا به مفهوم دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی وجود ندارد. برخی هم بعد از بازنشستگی به روستا برگشتند و خانه ساختند تا در موقع تعطیلات، به آنجا برگردند. مثلا خامنه و آذرشهر که روستاهای کوچکی بودند، امروزه تبدیل به شهرِ بزرگی شدند. برای همین، روستاها مفهوم خودشان را از دست دادند. الآن آشنایی اولیه بین دختر و پسر در خیلی از ازدواج‌ها در روستاها از طریق فضای مجازی صورت می‌گیرد یعنی بافت روستایی دیگر مثل «گاو» داریوش مهرجویی و «سفرِ سنگ» مسعود کیمیایی نیست.

مهرداد فراهانی از تصویر غیرواقعی روستا در سینما و تلویزیون ایران انتقاد و عنوان کرد: الآن روستا تبدیل به نوعی از محلِ کار شده و کشاورزان موقعی که زمانِ کشت است، به آنجا می‌روند. در بقیه مدت هم در شهر هستند. از اینرو، به آن معنی، دیگر زندگیِ روستایی نداریم. متاسفانه، به جز برخی آثار همانند «بازگشت دوباره» فرهاد ورهرام که تصویرِ امروزی از عشایر دارند؛ یا اصلا کوچ در کار نیست یا اگر هم هست، با وانت و ماشین انجام می‌شود. کوچ به آن شیوه که در دهه ۳۰ و ۴۰ شمسی انجام می‌شد و نشان می‌دادند، دیگر منسوخ شده است. هنوز تصویری که جریان غالب سینمای ایران در سینمای داستانی و مستند نشان می‌دهد، این نیست و می‌خواهد همان تصویر فیلم سینمایی «گاو» داریوش مهرجویی را حتی به دروغ بازتولید کند. عین همین جمله را می‌توان درباره مراسم آیینی عاشورا بگویم. از اوایل دهه ۸۰ شمسی، جبار رحمانی انسان‌شناس حوزه دین، می‌گفت دیگر عزاداری به آن شکل برگزار نمی‌شود. مداحی به سبکِ پاپ رایج شد. نوع اشعار مداحی تغییر کرد. موسیقی مداحی، گاه تبدیل به «دی‌جِی» شد. درباره این موضوعات در ۲۰ سال گذشته زیاد نوشته‌اند. بدبختانه، وقتی جشنواره فیلم مستند آیینی برگزار می‌شود، این موضوعات در سینمای ما غالب است. هنوز می‌خواهند «اربعین» ناصر تقوایی را بعد از ۵۰ سال تولید کنند. بخشی از این، نتیجه سلطه سانسور و غیره است. به این فیلم‌هایی که گفته شد، نمی‌توان استناد کرد در صورتی که هنوز مستند ناصر تقوایی قابل استناد است چون آن‌روز، واقعا به این شکل عزاداری می‌کردند. همانطور که در آینده می‌توانیم به این ساخته محمدحسن دامن‌زن و مستند گفته شده از فرهاد ورهرام راجع به شرایط روستا و عشایر ایران استناد کنیم.

در انتهای برنامه، ناصر ورهرام مستندساز پیشکسوت سینمای ایران و از حاضران در نشست، درباره آفت این روزهای سینمای مستند گفت: بعضی ممکن است فکر کنند «ایاقچی» با تکنیک بازسازی ساخته شده است در صورتی که چنین نیست. چند سال است آفتی به جان سینمای مستند افتاده است. این آفت محصول جشنواره سینماحقیقت و جشنواره فیلم فجر است که به فیلم‌های دروغ و بازسازی جایزه می‌دهند و علاقمندان و جوانان هم سعی می‌کنند از آنها کپی کنند. در این فیلم، شخصیت‌ها در اختیار کارگردان بودند و می‌توانستند بازسازی انجام بدهند. به قدری، همه چیز طبیعی است که نیازی نیست بازسازی صورت گرفته باشد. این نتیجه تسلط محمدحسن دامن‌زن به موضوع و شخصیت‌هایش است. او همیشه شخصیت‌های تیپ را انتخاب می‌کند. هر شخصیت فیلمِ او با شخصیت فیلم دیگرش متفاوت است. با وجود این، در همه آنها که دیدم، محور زن است.