بهنام تشکر: آوردن چهرههای سینمایی به تئاتر یک مسکّن بود و وقتی تأثیرش از بین رفت، درد را دو برابر کرد
سینماژورنال: بهنام تشكر از جمله بازيگران تئاتر است كه پس از حضور در تلويزيون شناخته شد. «ساختمان پزشكان» سريالي بود كه تشكر با ايفاي نقش دكتر نيما به مخاطبان تلويزيون معرفي شد.
به گزارش سینماژورنال و به نقل از “اعتماد” با وجود اينكه حضورش در تلويزيون و به ويژه حضورش در كنار هومن برقنورد، زوجي را به وجود ميآورد كه مخاطبان دوست داشتند اما او همواره خود را دلبسته تئاتر ميداند. «خداي كشتار»، «خرس»، «روايت بسته شده به دم اسبي كه از پا نميافتد» از جمله تئاترهايي است كه در آنها بازي كرده است.
«ساختمان پزشكان»، «دزد و پليس» و «دودكش» هم جزو آثار او در تلويزيون است البته در كنار اينها صداپيشگي و دوبله هم در كارنامه كاري او ديده ميشود. او كه به عنوان يكي از بازيگران توانمند تئاتر شناخته ميشود نقدهاي تندي نسبت به وضعيت كنوني تئاتر ما دارد. درباره همين موضوع با او به گفتوگو نشستهايم.
فكر ميكنيد وضعيت تئاتر ما در دهه ٩٠ نسبت به دهههاي قبل چه تغييري كرده است؟
زماني كه ما كار تئاتر ميكرديم در دهه ٧٠ و اوايل دهه ٨٠ اتفاقات خوبي ميافتاد. اگر به سينما و تلويزيون نگاه كنيد، اكثر بازيگرهايي كه آمدند به تلويزيون و مورد توجه مردم قرار گرفتند، در آن دهه كار كردند. به نظرم دهه طلايي بعد از انقلاب است ولي از نيمه دوم دهه ٨٠ همهچيز رو به افول رفت. انگار تعريفها عوض شد. نتيجه اينكه تك و توك بازيگران تئاتري ميبينيم كه كارشان مورد توجه قرار ميگيرد. اتفاقات خوب در تئاتر ما نسبت به آن دهه كم ميافتد.
و به نظر شما نقش دولت در اين اتفاق چقدر است؟
به نظرم آنطور كه بايد و شايد همهمان داريم زندگي ميكنيم و ميبينيم كه چه بر ماگذشته و چرايي اين قضيه چرايي مبهمي نيست. به لحاظ سياستگذاري، اينكه كالاي فرهنگي به نام تئاتر در دولت قبل زياد كالاي آنچنان مهمي نبوده است. نه تنها مهم نبوده كه اگر موفق ميشدند آن را تعطيل كنند، ميكردند. در اين دوره هم، ميدانم دولت فعلي اين دغدغه را دارد كه مردم مايحتاج اوليه خود را تامين كنند. آدم بايد اول زنده بماند تا از زنده بودنش لذت ببرد. ما تمام معضلات دولت فعلي را ميدانيم و درك ميكنيم و ميدانيم به سرعت حل نميشود اما اميدوارم كه گامهاي بلندتري برداشته شود تا به فرهنگ هم برسيم. مقوله فرهنگي و به خصوص تئاتر آنقدرها براي دولت هزينه بردار نيست و هزينههاي ويژهاي نيست. اگر نيم نگاهي كنيد به پولهايي كه هزينه شده شايد يك هزارم اين پولها ميتوانست تئاتر و سينماي اين كشور را به رشد اعلايي برساند و اين به نگاه دولتها برميگردد. اينقدر در دولت قبل حفره ايجاد شد و همهچيز نابود شد كه حالا حالاها بايد دنبالش بدويم.
به هر حال الان بخش خصوصي در حد بضاعت دارد وارد حوزه تئاتر ميشود. اما خيليها هم معتقدند كه با ورود پول به تئاتر حواشي و مسائلي كه در سينما هست دامن تئاتر را هم خواهد گرفت.
من كمي با اين مشكل دارم. مثل فوتبال ما شده. يعني از آن موقع كه پول وارد شده و از راهش وارد نشده اين مشكل در فوتبال ايجاد شده است. مثلا از اوايل دهه ٨٠ كه پول وارد فوتبال شد، ليگ ما را نابود كرد. در تئاتر آوردن چهرههاي سينمايي فقط يك مُسكن بود وقتي تاثيرش از بين برود درد را دو برابر كرده. سليقه مردم را به سمتي بردند كه مردم بيايند و فقط بازيگران مطرح سينما را ببينند و نمايشهاي ديگر را نميبينند و اين بلايي است كه سر تئاتر ما آمده است. علت هم مديران سالنها هستند. مدام گفتند بازيگر بفروش بياوريد تا كارتان بفروشد. تنها چيزي كه فكرش را نكردند اين بودكه كيفيت كارها مطلوب هست يا نه.
پس شما با ورود بازيگران تلويزيون و سينما به تئاتر مخالف هستيد؟
من اصلا مخالفتي ندارم كه به تئاتر بيايند ولي الان نگاه كنيد كجا هستند؟ هنوز هم هستند؟ فصل تئاتر پاييز و زمستان است درست مثل سينما. بعدش شما در نيمه دوم ميبينيدكه بازيگران سينما كه حق هم دارند، بايد به سينما بروند چون سينما بهشان احتياج دارد و بايد بروند و ناگهان جوي ميآيد و فارغ از اينكه پيامدآن را بدانيم درگير آن جو ميشويم. ناگهان ميبينيم خبري از آنها نيست و همهاش هم تقصير مديران سالنهاست كه كارگردانها را مجاب كردند. سليقه آنها را دستكاري كردند. حتي به نفع بازيگران سينما هم نبود و بازيگران تئاتري كه چندين و چند سال سابقه تئاتر دارند بايد خانهنشين شوند.
الان سالنهاي خصوصي زيادي هستند و هر روز هم بيشتر ميشوند. فكر ميكنيد اين سالنهاي خصوصي ميتوانند كمكي به رفع اين مشكلات كنند؟
من خودم به سالنهاي خصوصي احاطه ندارم. سعي كردم هر سال يك تئاتر داشته باشم. اتفاقا مشكل اصلي از خود ايرانشهر شروع شده. به حساب اينكه يك مدير كارنامه موفقي داشته باشد و با طيب خاطر كار كند. به نظر ميرسد كارگردانها را مجاب كرده و ببخشيد اين لفظ خيلي بد است كه«بازيگران بفروش را بياورند». در صورتي كه ما ديديم تئاترهايي بوده كه فقط بازيگران تئاتر بودند و اتفاقا فروشهاي خيلي خيلي بهتري به نسبت تئاترها با بازيگران سينما داشتهاند. من اصلا مخالف نيستم و اين را تاكيد ميكنم. فقط ميگويم ما جو گير ميشويم و بدون حساب وكتاب جلو ميرويم. وقتي ميروي براي سالن، اول ميگويد بازيگرانت چه كساني هستند؟! تو متن را رها كردي اول ميپرسي بازيگرانت؟! و منتظر است كه دو نفرشان از تلويزيون و سينما باشند. به هر حال اين اتفاق افتاده و اين جو آب روان است. با تميز و كثيف بودنش كاري ندارم بايد به سمت خوبي هدايت شود.