سینماروزان: #داوود_توحیدپرست قصد تولید فیلمی ورزشی با نام #شال_آبی را دارد و ازجمله گزینه های بازی در این فیلم، سرمربی استقلال.
به گزارش #سینماروزان، داوود توحیدپرست به خبرگزاری مهر بیان کرد: گزینه اصلی بازی در #شال_آبی، فرهاد مجیدی است و قصد دارم از فرهاد مجیدی مربی تیم استقلال برای ایفای نقش در این فیلم استفاده کنم تا او نقش خودش را در قصه بازی کند.
توحیدپرست ادامه داد: فرهاد مجیدی سرمربی تیم استقلال در فیلم ما ایفای نقش خواهد داشت و نقش خودش را در قصه بازی خواهد کرد. مذاکراتی با او صورت گرفته و قرار است در ادامه صحبتهای جدیتری با فرهاد و مسئولان باشگاه داشته باشیم. اگر به هر دلیلی در این زمینه توافق حاصل نشود، مجبور به تغییر بخشهایی از قصه خواهیم شد.
داوود توحیدپرست پیشتر فیلم #شیرین_قناری_بود را با محوریت بانوان عشق فوتبال ساخته بود که مدتها توقیف بود تا تقریبا مقارن با ماجرای خودسوزی دختر آبی وارد شبکه خانگی شد. توحیدپرست در #شال_آبی نیز بخشهایی از دغدغههای فوتبالی را دستمایه داستانپردازی پردازی کرده.
داستان #شال_آبی درباره آرزوی یک پسر نابینای گیلانی است که طرفدار تیم فوتبال استقلال است. او آرزو دارد به تهران بیاید و بازی استقلال و پرسپولیس را از نزدیک و در استادیوم آزادی ببیند. همه مخالف این تصمیم هستند غیر از مادربزرگ این پسر که دوست دارد او را به آرزویش برساند.
گلایههای کارگردانی که فیلمنامهاش قبل از ساخت، توقیف شده⇐فیلمنامهای نوشتهام که عین زندگی در این کشور است ولی بهخاطر سیاهنمایی(!) رد شده!/چرا به امثال ما که به شوراهای نظارتی احترام میگذاریم، اعتماد نمیشود؟/آیا ما هم باید بهمانند داداش کوچیکه فلان بانک(!) بیاعتنا به آقایان، بدون مجوز فیلم تولید کنیم و بدهیم آن طرف؟؟/مگر همین حالا در پلتفرمهای آنلاین کاربرمحور، ممیزی بعد از انتشار نداریم؟ پس چرا در سینما اصرار داریم به سبک چهل سال قبل، فیلم ساختهنشده را ممیزی کنیم؟/بگذارند فیلم را تولید کنیم و بعد به بهانه محتوای زشت(!) توقیفش کنند!/امیدوارم در ساختار سینمایی دولت سیدابراهیم رییسی در کنار حل مشکلات فزاینده معیشتی هنرمندان، فکری کنند برای استفاده بهینه از بودجههایی که صرف ممیزی، میشود!
|
سینماروزان: عدم صدور پروانه ساخت برای فیلمنامه “روسری قرمز”داوود توحیدپرست یا واکنش این کارگردان مواجه شد.
به گزارش سینماروزان داوود توحیدپرست به دنبال تولید فیلمی با عنوان “روسری قرمز” با محوریت مرور مشکلات جامعه از دریچه ازدواج موقت-صیغه- بود(اینجا را بخوانید) ولی فیلمنامهاش فعلا رد شده.
داوود توحیدپرست با گلایه از رد کردن فیلمنامهاش بیان داشت: شورای پروانه ساخت فیلمنامه “روسری قرمز” نوشته اینجانب داود توحیدپرست و خانم یاسمن کفایتی را به دلیل سیاه نمایی و فضای تلخ داستان و محتوای زشت(!) رد کرده است. بنده طبیعتاً به این موضوع اعتراض کرده و خواستهام که علتهای رد این فیلمنامه را نه به شکل کلی بلکه فنی و دقیق به من بگویند.
توحیدپرست ادامه داد: از مدیر محترم نظارت بر تولید خواستهام که مستدل و فنی به من توضیح بدهند که چرا فیلمنامه “روسری قرمز” را که عین زندگی در این کشور است رد کرده و جلوی فعالیت گروهی صدنفره که آماده تولید است را گرفتهاند؟ چرا به امثال ما که به شوراهای نظارتی احترام میگذاریم، اعتماد نمیشود؟ آیا ما هم باید بهمانند داداش کوچیکه فلان بانک بیاعتنا به آقایان، بدون مجوز فیلم تولید کنیم و بدهیم آن طرف؟؟ از آقایان خواهش میکنم بگذارند فیلم را تولید کنیم و بعد به بهانه محتوای زشت(!) توقیفش کنند.
این کارگردان افزود: من مثل خیلی از هنرمندان کشور اعتقاد دارم که شورای پروانه ساخت و کلا ممیزی محصولی که تولید نشده، ماقبل تمدن است. مگر همین حالا در پلتفرمهای آنلاین کاربرمحور، ممیزی بعد از انتشار نداریم؟ پس چرا در سینما اصرار داریم به سبک چهل سال قبل عمل کنیم؟
توحیدپرست خاطرنشان ساخت: آرزوی قلبی من بهروز شدن ساختار دولتی سینمای کشور و رخت بربستن ممیزیهای پیش از تولید است. امیدوارم در ساختار سینمایی دولت سیدابراهیم رییسی در کنار حل مشکلات فزاینده معیشتی هنرمندان، فکری کنند برای استفاده بهینه از بودجههایی که صرف ممیزی پیش و پس از تولید محصول، میشود.
داوود توحیدپرست تاکید کرد: درباره فیلمنامه “روسری قرمز” حاضرم اصل متن را در هر فضای حقیقی یا مجازی و با حضور ممیزان و در عین حال اهل فن، به اشتراک گذارم تا قضاوت کنند که آیا هدف فیلمنامه “روسری قرمز” سیاهنمایی است یا واقعنمایی و ریشه کن کردن مشکلات مردم و جامعه ؟!
فانتزی صیغهبازی در “روسری قرمز”!!؟
|
سینماروزان: فیلمنامه “روسری قرمز” با مضمونی درباره صیغه برای دریافت پروانه ساخت به اداره نظارت ارائه شد.
به گزارش سینماروزان، فیلمنامه “روسری قرمز” را داوود توحیدپرست با همراهی یاسمن کفایتی نگاشته و توحیدپرست خودش قصد کارگردانی و تهیهکنندگی آن را دارد.
توحیدپرست در “روسری قرمز” به سراغ مساله صیغه رفته است. داستان “روسری قرمز” درباره جوانیست که برای پرهیز از گناه بهدنبال صیغه است و چون سادهلوح است خام ادعای یکی از رفقایش درباره مدل خاص روسری بستن زنان صیغهای میشود.
“روسری قرمز” که بهصورت پلان-سکانس نگاشته شده از دریچه همراهی یک جوان و زنی با روسری قرمز، مروری دارد بر اتفاقاتی که در تهران ۱۴۰۰ میگذرد.
توحیدپرست پیشتر فیلمهای “معصوم”، “نامزد آمریکایی من” و “شیرین، قناری بود” را ساخته است.
این کارگردان سال قبل فیلم “شیرین قناری بود” با محوریت زندگی دختران عشق فوتبال را بعد از مدتها توقیف در شبکه خانگی عرضه کرد که گره خوردن عرضه آن با غائله دختر آبی، حاشیهساز شد.
در گزارش یک رسانه مستقل از اتفاقی پارادوکسیکال مطرح شد⇐چطور میشود کارگردانی فیلمش را به طور کامل(به مبلغ ۳۸۵ میلیون در سال۹۲) به فارابی بفروشد و بعد مدعی توقیف فیلمش شود؟/چطور میشود که فارابی نزدیک به ۳۸۵ میلیون صرف خرید فیلمی کند و بعد مدعی کیفیت پایین اثر شود؟
|
سینماروزان: انتشار لیست حمایتهای مالی فارابی همان قدر که برخی از فیلمسازان مدام متشبث به ژست اپوزیسیون را رسوا کرد اسباب شکل گیری پرسشهایی در چرایی اتلاف بیت المال برای پروژه هایی شد که کمترین عایدی را در گیشه داشته اند.
از جمله فیلمهایی که در لیست حمایتی فارابی نامش ذکر شده بود “شیرین قناری بود” به کارگردانی فردیست به نام داوود توحیدپرست که در ماههای اخیر مدام از توقیف شدن فیلمش گلایه کرده بود!! با این حال نام فیلم بعنوان اثری که کل مالکیتش به مبلغ 385 میلیون تومان در سال92 خریداری شده در لیست فارابی ذکر شده!! و فارابی هم چرایی عدم اکران فیلم را به کیفیت پایینش نسبت داده!
اینکه چطور میشود کارگردانی فیلمش را به فارابی بفروشد و بعد مدعی توقیف فیلمش شود و اینکه چطور میشود فارابی رقمی چشمگیر برای فیلمی پرداخت کند و خود مدعی کیفیت پایینش شود تناقضیست که دستمایه گزارشی در رسانه مستقل “ستاره سینما” شده است.
متن گزارش “ستاره سینما” را بخوانید:
هفته گذشته «داود توحیدپرست» تهیهکننده و کارگردان فیلم «شیرین قناری بود» با انتشار نامهای خطاب به علیرضا تابش، مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی نسبت به آنچه توقیف فیلمش
مینامید، معترض شد.
پیش از این نیز توحیدپرست به دفعات اعلام کرده بود که فیلمش توسط وزارت ارشاد توقیف شده است و با شانتاژ رسانهای تلاش نمود که فیلمش را در ردیف آثار توقیفی قرار دهد، ادعایی که با توجه به رزومه لاغر نامبرده با ۵۷ سال سن، کمی با شک و تردید به آن نگریسته میشد، تا اینکه بنیاد سینمایی فارابی طی جوابیهای به ادعاهای توحیدپرست واکنش نشان داد.
روابطعمومی فارابی در جوابیهای که در منتشر گردید، اعلام کرده که مبلغ 385 میلیون تومان بابت خرید کلیه حقوق فیلم مذکور پرداخت شده است.
اسفندماه سال گذشته نیز وقتی «فارابی» جدول حمایتهای این زیر مجموعه سازمان سینمایی وزارت ارشاد را منتشر نمود، بابت فیلم «شیرین قناری بود» در سال ۹۲ مبلغ ۳۸۵ میلیون تومان پرداخت کرده بود که با محاسبه دلار ۳۶۰۰ تومان آن زمان، مبلغی در حدود ۱۰۰ هزار دلار و به قیمت روز حداقل یک میلیاردی میشود!!
اما آنچه جلب توجه میکند، آن بخش اطلاعیه «فارابی» است که اعلام کرده به علت کیفیت پایین اثر یاد شده، علیرغم تلاشهای تیم بازاریابی فارابی، هیچکدام از موسسات نمایشخانگی هم حتی حاضر به خرید و پخش فیلم ساخته شده توسط داود توحیدپرست نشدهاند و وی نیز پیشنهاد خرید ۱۵ میلیون تومانی نمایشخانگی اثری را به فارابی داده که خود بابت آن قبلاً حدود ۱۰۰ هزار دلار آن زمان از بیتالمال دریافت کرده است!
سوال اینجاست که «فارابی» بر چه اساسی بابت این فیلم کم هزینه که فاقد عوامل شناختهشده در پشت دوربین و بازیگران چهره است، بدون کارشناسی هزینههای تولید، مبلغ ۳۸۵ میلیون تومان پرداخت نموده و آیا هزینه تولید این فیلم در سال ۹۱ به ۱۵۰ میلیون تومان رسیده است؟؟؟
و سوال دیگر اینکه، آیا فارابی سازنده را بابت تولید اثری که با توجه به اعلام فارابی قابلیت پخش ندارد به سود رسانده است؟!
رزومه داود توحیدپرست پیش از این فیلم چه بوده که فیلم اخیرش مشمول حمایت شده؟؟؟ فیلم قبلی نامبرده به نام «نامزد آمریکایی من» در سال ۹۱ با عدم استقبال مردم روبرو شد و در گیشه بعنوان یکی از کم فروشترین فیلمهای سال، تنها به فروش ۷۱ میلیون تومانی رسید!!!
آیا بهتر نیست که موسساتی مانند فارابی در پرداختها به افراد دقت بیشتری داشته باشند بلکه منابع محدود موجود صرف افراد مستعد گردد و بازدهی بیتالمال را به دنبال داشته باشد؟؟
گلایههای یک کارگردان از افزایش ممیزی در اداره نظارت⇐سوژهای که معاون رییس جمهور اهمیتش را گوشزد کرده کاملا رد شده است/بهجای باز کردن آغوش برای مهاجران به GEM، برای آنها که در راهروهای ارشاد گرفتارند وقت بگذارید/حتی فرصت نمیگذارند که برای اصلاح فیلمنامهها تعامل کنند و فقط آنها را رد میکنند/اگر یک نام آشنا(!) روی فیلمنامه باشد آن گاه اوضاع فرق می کند حتی اگر سوژه خط قرمزی باشد!
|
سینماروزان: ممیزی در سینما اگر درست و منطبق با چارچوب سیاستگذاریهای فرهنگی باشد میتواند بازوی پیشبرندهای برای اثر باشد اما همین ممیزی اگر بیقاعده و مبتنی بر علایق و سلایق شخصی ممیزان باشد یقیناً دردسرهای فراوانی را برای سینماگران ایجاد میکند.
به گزارش سینماروزان و به نقل از “صبح نو” سالهاست که در سینمای ایران متأثر از نگاه غیرکارشناسانهای که در انتخاب مدیران سینمایی وجود دارد در بحث نظارت هم به جای آن که وظیفه اصلی بر دوش سینماگران باتجربه باشد این چهرههای عموماً مدیریتیاند که هسته اصلی ادارههای نظارت و ارزشیابی را به خود اختصاص میدهند. این امر نیز به نوبه خود کج سلیقگیهایی را در ممیزی موجب میشود و در امتداد آن اعتراض کارگردانان و تهیهکنندگان رقم میخورد. این وضعیت در فاصله کمتر از یک سال مانده تا انتخابات تشدید شده است و کم نداشته ایم کارگردانانی را که از محافظه کاری بیش از حد شورای پروانه ساخت در این حیطه گلایه کردن است.
لازمه ساختن یک فیلم استاندارد، داشتن فیلمنامه خوب است و فیلمنامه خوب هم اثری است که در کنار جذابیت دراماتیک با رعایت ممیزیهای عرفی نگاشته شده باشد. فیلمنامهنویس باتجربه باید خطوط قرمز را بشناسد و برای همین انتظار اینکه فیلمنامهای، محصول دست چنین سناریستی ممیزی بخورد پایین است اما بعضاً چه در سینما، چه در تلویزیون کم نداشتهایم باتجربههایی که فیلمنامهشان ممیزی خورده است.
رد کردن به دلیل مشکلات ساختاری و نه محتوایی
آقای داود توحیدپرست از کارگردانان سینمای ایران است که ممیزی دامن آثارش را گرفته است. این کارگردان اخیراً هم فیلمنامهای با نام «چگونه نامرد شدم» را برای تولید آماده میکرد اما به دلیل حجم ممیزی وارده نتوانست به پیش تولید برسد.
توحیدپرست درباره چرایی این روند گفت: فیلمنامه من به دلیل ایرادات ساختاری رد شد و این برایم عجیب بود. به بیان بهتر ممیزی محتوایی چندانی به اثر وارد نبود اما دوستانی که به جز یکی، دو نفر از آنها تجربهای در کارگردانی ندارند از مشکلات ساختاری فیلمنامه گفتند. آخر چطور میشود فیلمی که ساخته نشده را به لحاظ ساختار یا فرم نقد کرد و اصلاً به آن اجازه ساخت نداد.
سلیقهای عمل کردن و نتایج عکس در جشنواره
وی با اشاره به سلیقهای بودن ممیزی در سینمای ایران که محدود به سالهای اخیر هم نیست، اظهار داشت: در دادن پروانه ساخت سلیقهای عمل میشود و البته نام افراد هم تعیینکننده است. نتیجه این سلیقهای عمل کردن هم حضور یک سری آثار کاملاً زیر سؤال برنده هنجارهای اجتماعی در جشنواره فجر است که احتمالاً با واسطه همان نامهای آشنا(!) توانستهاند پروانه ساخت بگیرند. اگر ساز و کار ممیزی شفاف باشد و مبتنی بر یک اصول معین، ممیزی انجام شود نه دلخوری هنرمندان رقم میخورد و نه کسی از آشکار نبودن ممیزی سوءاستفاده میکند. باید تمام موارد و خطوط قرمز به صورت روشن و واضح گفته شود و همه در اینباره آگاهی داشته باشند.
کارگردان «معصوم» و «شیرین قناری بود» با اشاره به اینکه اعضای شوراهای ممیزی چه در حیطه سینما و چه تلویزیون باید اسباب گفتوگو با هنرمندان را فراهم کنند گفت: وقتی فیلمنامهای رد میشود باید سناریست را توجیه کرد که چرا فیلمنامهاش رد شده وگرنه ذکر عباراتی کلی مانند اینکه «به لحاظ ساختاری نمیتواند اتفاق تازهای را رقم زند» یا «بهتر است فیلمنامه دیگری پیشنهاد کنید» نمیتواند پیش برنده اوضاع سینما و تلویزیون باشد.
هشدار معاون رییسجمهور
توحیدپرست با اشاره به مضمون «چگونه من نامرد شدم» گفت: این فیلمنامه مربوط به معضل خرید و فروش نوزادان و کودکان در کشور است که متاسفانه بسیار در مملکت ما شایع شده است و اگر گشتی در فضای مجازی بزنیم میبینیم چقدر هم بازار داغی دارد. تقریباً همزمان با ارائه فیلمنامهام به ارشاد، خانم شهیندخت مولاوردی، معاون زنان رییس دولت نیز درباره همین موضوع به شدت هشدار داد.
وی افزود: من سعی داشتم برای کاهش التهاب ماجرا این مسأله را با بیان طنز نقد کنم اما با ذکر ایرادات ساختاری درباره فیلمنامه مواجه شدم. شخصاً فکر میکنم با مضمون مشکل داشتند و ساختار را بهانه کردند چون کدام کارگردانی است که بیاید و ساختارش را در فیلمنامه اولیه لو دهد.
آغوش مسوولان سینمایی فقط برای مهاجران باز است
توحیدپرست در ادامه بیان کرد: بنده حاضرم این فیلمنامه را منتشر کنم و حتی حاضرم درباره آن با دوستان مناظره کنم. من فقط یک سال درگیر پروسه تحقیقاتی فیلمنامه بودم و یک سال هم طول کشید که برای آن سرمایهگذار پیدا کنم اما حالا به راحتی به من میگویند که شما نمیتوانید آن را بسازید و به این هم فکر نمیکنند که بنده 2سال از عمر و وقت خودم را برای این موضوع گذاشتهام.
این کارگردان با اشاره به چنین گرفت و گیرهایی که باعث میشود فیلمسازان سودای مهاجرت به سرشان بزند، اظهار داشت: طبیعی است که هنرمند ایرانی ابتدا باید برای ایرانیان و در کشورش محصول خلق کند اما وقتی میبینیم که بهرغم نداشتن تقاضای مالی، دوستان حتی فرصت نمیگذارند که برای اصلاح فیلمنامهها تعامل کنند و فقط آنها را رد می کنند. طبیعی است که برخی به سرشان میزند شانس خود را در جای دیگر دنیا امتحان کنند. جالب اینجاست که آقایان مدیر میگویند آغوش ما برای آنهایی که رفتهاند باز است که برگردند اما یکی نیست به ایشان بگوید اگر واقعاً به فکر ارتقای سینما هستید برای هنرمندانی که در راهروهای ممیزی گرفتارند هم وقت بگذارید.
استمداد يك كارگردان از وزير امورخارجه/خواهرزادهام براي فرار از بيكاري در آن قايق خاص بود
|
سینماژورنال: داوود توحیدپرست کارگردان سینمای ایران که ساخت آثاری چون “شیرین قناری بود” و “معصوم” را در کارنامه دارد به تازگی با انتشار نامه ای خطاب به وزیر امور خارجه ایران از سرنوشت تراژیکی گفته که خواهرزاده اش با آن مواجه شده است.
به گزارش سینماژورنال گویا خواهرزاده توحیدپرست به دنبال آن بوده که به طریق غیرقانونی از ترکیه به یونان برود که قایقی که وی در آن بوده چپ شده و البته حدود 20 نفر از حاضران این قایق مفقود می شوند!!!
توحیدپرست در نامه خود به وزیر امور خارجه از وی خواهش کرده برای مشخص شدن وضعیت زنده بودن یا مرگ خواهرزاده اش پیگیریهای لازم را انجام دهد.
سینماژورنال متن کامل نامه توحیدپرست را ارائه می دهد:
جناب آقای دکتر محمد جواد ظریف! لطفا کمک کنید!
آقای دکتر ظریف! مدت 10 روز است که خواهرزاده اینجانب (امین اکبری فرزند محمد و زرین تاج) همراه با حدود 80 نفر دیگر از ملیت های مختلف و به صورت غیرقانونی از جزیره بلدروم ترکیه قصد ورود به خاک یونان را داشته اند که متاسفانه در جزیره کالیمنوس مشکلی برای قایشان بوجود می آید و قایق چپ می شود و 35 نفر کشته می شوند و 25 نفر نجات می یابند و 20 نفر نیز مفقود می شوند…
برای فرار از بیکاری مهاجرت کرده
جناب آقای دکتر ظریف! خواهرزاده اینجانب از هر نظر جوان خوبی بوده و برای زندگی بهتر و فرار از بیکاری حاکم بر جامعه و کارکردن شرافتمندانه اقدام به این کار کرده و متاسفانه این اتفاق برایش افتاده و خانواده و مادرش را به شدت نگران کرده است… این جوان پدر ندارد و مادرش خون گریه میکند…
دستور دهید تا این ماجرا را پیگیری کنند
اینجانب به عنوان یک شهروند ایرانی و به عنوان هنرمندی که به شهادت مستندات رسانه ای به جناب دکتر روحانی رای داده ام و شما را هم یکی از وزیران زحمتکش و با لیاقت می دانم استدعا دارم که دستور بدهید تا دوستان خوبی مثل آقای عباسآبادی نماینده کنسولگری ایران در یونان این ماجرا را پیگیری کند تا تکلیف خواهرزاده من و سایر جوانان پناهجوی وطن معلوم بشود که آیا این جوان زنده است یا خیر… که البته از خداوند خوبی ها و مهربانی ها می خواهیم که به مادر این جوان رحم کند و این جوان سالم باشد…
داوود توحیدپرست
دستیار سابق دهنمکی حمایت دولتی را آفت میداند اما خود بهدنبال حمایت دولتی است!+عکس
|
سینماژورنال: این دیگر به یک ژست برای گروهی از فیلمسازان ما بدل شده است؛ اینکه صبح تا شب را در شبکه های اجتماعی به نقد حمایت دولت و ارگانهای دولتی از پروژه های مختلف می پردازند و از آن سو بمحض اینکه می خواهند فیلمی را بسازند سراغ همین حمایتها می روند.
به گزارش سینماژورنال اینکه فیلمسازی کاملا در خدمت مفاهیم ارائه شده از سوی ارگانهای دولتی فیلمسازی کند و البته به این واسطه شکرگذار این ارگانها باشد به مراتب بهتر از آن است که از یک طرف ارگانهای دولتی را بخاطر ریشه هایی که در سینما دوانده اند نقد کند و از آن طرف برای ساخت یک پروژه معمولی هم که شده دست به دامن این ارگانها شود.
نمی شود هم زنگی بود و هم رومی
این یک واقعیت است که نمی شود هم زنگی بود و هم رومی. سینماگری که ادعای فرهنگ سازی دارد هم باید تکلیفش را مشخص کند. اگر حمایت دولتی از سینما را بد و آفت می داند خودش هم نباید سراغ آن برود و اگر هم این حمایت را درست می داند چه بهتر که از بامدادان تا شامگاهان در صفحه اجتماعیش به نقد این گونه حمایتها نپردازد.
کارگردانی که حمایت دولتی را آفت می داند اما خود به دنبال حمایت دولتی است
داوود توحیدپرست کارگردانی که سه فیلم نه چندان مطرح “معصوم”، “نامزد آمریکایی من” و “شیرین قناری بود” را در کارنامه دارد و البته به عنوان دستیار کارگردان در “اخراجیها” کنار مسعود ده نمکی انجام وظیفه می کرد، از جمله چهره هایی است که در صفحه اجتماعیش تا می تواند به نقد حمایتهای هنگفت ارگانهای دولتی از برخی سینماگران می پردازد.
این کارگردان اغلب سعی می کند در قامت یک منتقد به سیاستهای ناعادلانه ارگانهای سینمایی در تخصیص بودجه به فیلمسازان اشاراتی داشته باشد که در برخی موارد این اشارات کاملا هم درست است اما…
اما مشکل اینجاست که همین کارگردان وقتی بنا می شود فیلم تازه اش که “جت” نام دارد را بسازد در صفحه اجتماعیش از این می گوید که “اگر بنیاد فارابی به وی وام دهد” این فیلم را کلید خواهد زد.
این طوری نمی شود فرهنگ سازی کرد
تناقض را می بینید؟ کارگردانی که باید در اجتماع فرهنگ سازی کند خود نقض گفته هایش را به رخ می کشد. از یک طرف حمایتهای دولتی از فیلمسازان را نقد می کند و تخصیص بیت المال به گروهی فیلمساز خاص را به چالش می کشد و از آن طرف از فارابی می خواهد به او کمک مالی کند.
البته که وقتی این تناقض از سوی مخاطبان این فیلمساز به چالش کشیده می شود او در پاسخ از این می گوید که “بنیاد فارابی طبق قانون باید به فیلمهای دارای پروانه ساخت وام دهد.”
تکلیف را مشخص کنیم بهتر است
اینکه وظیفه ای بر دوش فارابی گذاشته شده که از فیلمسازان حمایت کند موضوع بحث ما نیست.
بحث بر سر این است که اگر با نفس حمایتهای دولتی و شبه دولتی از سینما موافق هستیم دیگر مرتب با ژستهای شبه روشنفکرانه به نقد این حمایتها نپردازیم و اگر هم بناست به نقد بپردازیم رک و راست قید چنین حمایتهایی را بزنیم.
این تناقضهای رفتاری فقط و فقط اعتباری که سینمای ایران نزد گروهی از مخاطبان دارد را از بین خواهد برد پس بیشتر مراقب رفتارهایمان باشیم.