سینماروزان: درياي خزر آرامتر از هر روز ديگري است. مرغان دريايي كه در ايام اخير كمتر لب ساحل آمدهاند، حالا نزديكتر از هميشهاند. در آسمان نيز، ابرها چنان پراكندهاند كه گويي زمستان در واپسين روزهاي دي، بهار را انتظار ميكشد. در روزي كه رامسر ميزبان يكي از بزرگان فرهنگ و هنر ايران- علي نصيريان- شده، همه چيز در سكون و آرامش و زيبايي است.
به گزارش سینماروزان و به نقل از «اعتماد» بيست و شش روز از فيلمبرداري «دل ديوانه» نهمين ساخته بهمن فرمانآرا در شمال ايران گذشته و در آغاز بيست و هفتمين جلسه فيلمبرداري، روز سهشنبه بيستو هشتم دي ماه، علي نصيريان ميهمان اين گروه است تا نقش كوتاه اما كليدي خود را ايفا كند. حالا نه خبري از نم و رطوبت است و نه باراني در راه؛ همه چيز در اعتدال كامل است و به سامان.
بناست يكي از سكانسهاي پراهميت فيلم تازه فرمانآرا با حضور علي نصيريان رقم بخورد. علي نصيريان روز قبل از فيلمبرداري به رامسر رسيده و با فرمانآرا كه حالا ديگر نه فقط كارگردان، كه بازيگر نقش مقابل او نيز هست، دورخواني كردهاند و پس از تبادل ايدهها و پيشنهادات، به نظرات مشترك رسيده و به تحليل نقش پرداختهاند. با اينكه حضور نصيريان در اين فيلم كوتاه است، اما نقشي كليدي دارد، او ايفاگر نقش «هوشنگ» است، صميميترين دوست طاهر.
ایفای نقش دوست یک نویسنده مشهور
وقتي از نصيريان ميخواهيم درباره اين نقش توضيحي بدهد، تنها به همين توصيف كوتاه بسنده ميكند: «من هرگز عادت ندارم درباره نقشهايم توضيحي دهم. فقط ميتوانم بگويم نقش يكي از دوستهاي صميمي طاهر كه نويسنده مشهوريست را بازي ميكنم.» اما اين هوشنگ كيست؟ او دوست طاهري است كه حالا ميان توهمات ذهنياش سرگردان شده. هوشنگ نيز نويسنده است؛ با خصوصياتي تقريبا مشابه طاهر پر از دلشدگي و شيدايي، پرشور و خستگيناپذير.
جملاتي كه در فيلم نيز از او ميشنويم حكايت از همين احوالات دارد: دو نويسنده كه بعد از سالها به هم برسند، از چه حرف خواهند زد؟ نميدانيم و بايد تا زمان اكران منتظر بمانيم اما حرفهاي دو نويسنده پس از ديدارِ ساليان، بايد شنيدني باشد. از همين روست كه حرفهايشان، ميشود يكي از نقاط عطف فيلم و ماجراساز.
فرهنگسازی فرمان آرا زبانزد است
ساعاتي فرمانآرا و نصيريان مقابل دوربين فرشاد محمدي قرار ميگيرند و ملاقات دو دوست در حوالي پلاژ ليدوي رامسر، جايي در ميان جنگلهاي خزانديده، در جوار ساحل نيلگون و آرام خزر رقم ميخورد. نصيريان از همين تجربه خيلي كوتاه هم بسيار راضي و مسرور است. وقتي بعد از اتمام كارش از او ميپرسيم تجربه همكاري با آقاي فرمانآرا در «دل ديوانه» چهطور بود؟ بيدرنگ ميگويد: «در «دل ديوانه» تجربهاي عالي، هرچند كوتاه داشتم. من پيشتر ارادت ويژهاي خدمت آقاي فرمانآرا داشتم و وقتي با ايشان در همين يكي دو روز كار در «دل ديوانه» بيشتر آشنا شدم، ارادتم نيز بيشتر شد و اين همكاري برايم خيلي مطلوب بود.»
اما عجيب نيست كه بازيگري نامدار همچون علي نصيريان، با كارگرداني درجه يك پيش از اين تجربه همكاري نداشتهاند و حالا بعد از اين همه سال به هم رسيدهاند؟ دليل اين تاخير در همكاري را كه ميپرسيم، نصيريان پاسخ ميگويد: «هرگز پيش نيامده بود. يعني دعوتي از سمت ايشان هرگز نداشتم وگرنه حتما بازي ميكردم.» فيلمسازي مثل بهمن فرمانآرا چه ويژگياي دارد كه حتي وقتي از بازيگري همچون نصيريان براي بخش كوتاهي از فيلمش دعوت به كار ميكند، او اين دعوت را ميپذيرد؟
نصيريان ميگويد: «هنرمندي مثل بهمن فرمانآرا، هنرمند فرهنگساز است. من به خاطر فرهنگ و منش اوست كه دعوتش را- هرچه كه باشد، حتي كوتاه- ميپذيرم. شخصيت، پرسوناليته و فرهنگي كه او دارد، كارهايي كه پيش از اين براي هنر و فرهنگ اين مملكت كرده است، همه و همه چنان احترامآميز هستند كه مرا وادار ميكند تا دعوتش را هرچه كه باشد بپذيرم. من براي منزلت و جايگاه او چنان احترام قائلم كه دعوت او را با كمال ميل ميپذيرم، حتي وقتي اين دعوت براي يك سكانس كوتاه است، من خودم را موظف ميدانم كه حتما تمكين كنم براي اينكه به قدري اين فرد براي من و نه فقط براي من، كه براي جامعه من ارزشمند است كه بيشك از او تمكين ميكنم. هميشه خودم را موظف به تمكين از بزرگان ميدانم. بهمن فرمانآرا مردي بافرهنگ، مطلع، روشنفكر و آگاه است. او به سينما نيز مسلط است و سينما را چنان ميشناسند كه هركسي كه ميل و اشتياقي به سينما دارد، از او و خواستهاش پيروي ميكند، من هم از اين قاعده مستثنا نيستم. نگاه و فرهنگ و طرز فكر او طوري است كه براي من احترام بسياري دارد. اين احترام موجب ميشود حتي اگر براي يك نقش كوتاهتر از اين هم از من دعوت به كار كنند، من با كمال ميل دعوتشان را بپذيرم.»
متاسفانه فرصت همكاري وسيعي با آقاي فرمانآرا برايم فراهم نشد
علي نصيريان در سينماي ايران نقشهاي ماندگار، كم ايفا نكرده است. او با اغلب كارگردانان بنام سينما و تئاتر سابقه همكاري دارد. ازاو ميپرسيم: «شما در سينماي ايران با همه كارگردانهاي شاخص كار كرديد، در زمره كارگرداناني كه تجربه همكاري با آنها را داشتيد مثل علي حاتمي، ناصر تقوايي و… بهمن فرمانآرا برايتان چه جايگاهي دارد؟ تمايز اين شخصيتها براي شما در چيست كه ميگوييد حتي براي بازي در يك سكانس كوتاه هم از ايشان تمكين ميكنيد؟»
و ميشنويم: «متاسفانه فرصت همكاري وسيعي با آقاي فرمانآرا برايم فراهم نشد كه به تمام جزييات و نكتهسنجيها و ظرافت كار ايشان واقف شوم، در حالي كه با كارگردانهايي مثل تقوايي و حاتمي و مهرجويي و حتي جوانترها و نسلهاي بعدي، همكاريهاي طولانيتري داشتم و امكان ارزيابي بيشتري برايم وجود داشت. الان نميتوانم از تمايز شخصيت آقاي فرمانآرا در مقام كارگردان، با ديگر كارگردانان حرف بزنم. اساسا مقايسه هم لزومي ندارد. هركسي در جايگاه خودش، براي من ارزش ويژه خودش را دارد و در اين بين، بهمن فرمانآرا نيز برايم جايگاه خيلي ويژه و به خصوصي دارد كه دلايلش را نيز عرض كردم.»
ا