1

درددل‌های نصرت کریمی دستیار کارگردان باسابقه سینما⇐تشابه نام با نصرت کریمی، به ضررم شد!/تا سرحد مرگ دویدم که فیلم اولم را بسازم ولی نگذاشتند!/داروغه‌زاده مرا با نصرت کریمی‌بازیگر اشتباه گرفت و قرار ملاقاتی پر از میوه و شیرینی را ترتیب داد!!/درگیری‌های مالی در “سرب” باعث جدایی ده‌ساله از کیمیایی شد/ح.پ، تیتراژ “سرب” را طوری قیچی زد تا نام من حذف شود/حاتمی‌کیا قبل از آن که فیلم بلند بسازد، اولین فیلمهای کوتاهش را با من کار کرد

سینماروزان/حامد مظفری: همزمان با درگذشت نصرت کریمی بازیگر قدیمی سینمای ایران، پاره‌ای از رسانه‌ها گرفتار یک اشتباه شدند و آن هم افزودن رزومه نصرت کریمی دستیار کارگردان به رزومه نصرت کریمی بازیگر بدون آن که متوجه باشند این دو نفر هیچ ربطی با هم ندارند.

نصرت کریمی برنامه‌ریز و دستیار کارگردان هرچند سالها پیش و زمانی که نوجوان بود، کار را با “امروز و فردا”ی عباس شباویز آغاز کرد ولی چه به لحاظ رزومه و چه به لحاظ کیفیت کار کاملا متفاوت بود از نصرت کریمی بازیگر.

نصرت کریمی دستیار کارگردان با بیان اینکه اشتباه گرفته شدن با نصرت کریمی بازیگر چنان که باید به نفعش نبوده به سینماروزان گفت: سابقه کار من به قبل از انقلاب و زمانی بازمیگردد که ۱۴ سال داشتم و به‌عنوان بازیگر در “امروز و فردا” بازی کردم. بماند که سابقه همکاری با نصرت کریمی بازیگر را هم در فیلم “حکیم باشی”پرویز نوری داشتم ولی در پشت صحنه آن فیلم هیچ صحبتی درباره تشابه اسمی با ایشان نداشتم چون اصلا برایم مهم نبود ولی تشابه اسمی با نصرت کریمی بیشتر از آن که به نفعم باشد به ضررم شد.

نصرت کریمی دستیار کارگردان در چرایی این ضرر گفت: من تجربه سالها برنامه‌ریزی و دستیاری کارگردان را داشته‌ام و با بسیاری از کارگردانان مطرح از ناصر تقوایی(نفرین) تا مسعود کیمیایی(خاک، گوزنها، سرب، دندان مار، ردپای گرگ)، امیر نادری(تنگسیر)، احمدرضا درویش (آخرین پرواز) و سیف‌الله داد(کانی مانگا) کار کردم و حتی ابراهیم حاتمی‌کیا قبل از آن که فیلم بلند بسازد، اولین فیلمهای کوتاهش را با من کار کرد برای همین فکر میکردم وقتی بعد از کلی فعالیت بخواهم فیلم اولم را بسازم به راحتی بهم مجوز دهند ولی افسوس که سه سال و تا حد مرگ دویدم که بتوانم فیلم اولم را بسازم و نشد.

نصرت کریمی در کنار مسعود کیمیایی در پشت صحنه “خاک”

کریمی دستیار ادامه داد: یادم می‌آید برای ساخت فیلم اولم “یک پسر خیلی خیلی معمولی” دیداری هم با ابراهیم داروغه‌زاده که آن زمان مدیر موسسه رسانه‌های تصویری بود، داشتم. داروغه‌زاده با اولین تماس به گمان اینکه من همان نصرت کریمی بازیگرم بلافاصله قرار ملاقات گذاشت و میزی برایم چید پر از میوه و شیرینی و تنقلات و وقتی بهشان گفتم گویا مرا اشتباه گرفته‌اید باز هم کم نیاوردند و گفتند به احترام نصرت دستیار کارگردان، قرار ملاقات گذاشته‌اند ولی از چهره‌شان مشخص بود که ماجرا چیست. به هر حال گفتند بررسی می‌کنند و خبر می‌دهند و درنهایت خبری نشد.

نصرت کریمی دستیار کارگردان درباره “یک پسر خیلی خیلی معمولی” به سینماروزان گفت: یک فیلمنامه جنگی بود و روایتگر کودکی در دل جنگ. دو سال صرف فیلمنامه کردم و به خیلی جاها فیلمنامه را فرستادم که حمایت کنند ولی اغلب به گمان اینکه نصرت کریمی بازیگر میخواهد فیلم بسازد، بدون دیدار با من، فیلمنامه را آرشیو کردند.

وقتی از نصرت کریمی دستیار درباره کار با کیمیایی پرسیدیم به سینماروزان بیان داشت: من از فیلم “خاک” با کیمیایی آشنا شدم و بعدها در فیلمهای دیگر کیمیایی و از جمله “سرب” کنارش بودم ولی بعد از “سرب” بخاطر درگیری‌های مالی، با کیمیایی ده سال قهر کردم ولی بعدش آشتی کردیم و همین چند ماه قبل هم کیمیایی که بسیار مرد رفیق‌بازی است در مراسم ترحیم فرزندم سجاد کریمی حاضر شد و بلافاصله بعد، من نیز برای ادای احترام به دفترش رفتم و وقتی دیدم درگیر تدوین “خون شد” است خیلی خوشحال شدم که هنوز باانرژی کار می‌کند و حتی بی‌تعارف گفتم اگر در آینده کاری داشت همه‌جوره درخدمتش هستم.

نصرت کریمی در برابر فرامرز قریبیان در پشت صحنه “گوزنها”

این دستیار کارگردان با اشاره به تخصصش در هدایت هنروران ادامه داد: یادم نمی‌رود که در “سرب” و “دندان مار” با دقت بالا، طراحی و اجرای سکانس‌هایی که پر از هنرور بود را برای کیمیایی اتود میزدم و ایشان نیز مدام تشویقم میکرد. هدایت هنروران را از فرانچسکو رزی و تماشای فیلمهایش آموختم و اگر سینمایی صنعتی در کشور داشتیم که می‌شد از طریق همین شغل کسب درآمد کرد یقینا هیچ‌گاه به سمت حرفه‌های دیگر سینما نمی‌رفتم.

نصرت کریمی دستیار، خاطره تلخی هم از پخش تلویزیونی “سرب” دارد. او به سینماروزان گفت: یادم نمی‌رود وقتی برای اولین بار “سرب” به صورت یک مینی‌سریال سه‌قسمتی از تلویزیون روی آنتن رفت، ح.پ که آن زمان مسئول پخش بود، تیتراژ پایانی را طوری قیچی زد که نام من حذف شود؛ لابد چون فکر می‌کرد این همان نصرت کریمی بازیگر است. بعدها وقتی در فیلم “جنگ در بهشت” با همسر ایشان همکار شدم و از شوهرشان گلایه کردم، کلا ماجرا را تکذیب کردند و گفتند روح همسرشان هم از ماجرا خبر نداشته.

کریمی دستیار در چرایی دوری سالهای اخیرش از سینما بیان داشت: آخرین کارم در سینما “کارناوال مرگ” بود و بعدش هم خودم را بازنشسته کردم؛ چون پیشنهادات، کم شده بود و پیشنهاداتی که وجود داشت هم واقعا رضایت‌بخش نبود. زمانی بود که من سالی دو فیلم کار میکردم و مثلا هم فیلم “طعمه” را داشتم و هم “زمان از دست رفته” را ولی کم‌کم به‌جایی رسیدیم که روابط سینما طوری تغییر کرد که جایی برای امثال من نباشد؛ افراد جدیدی آمدند که ولوبه‌قیمت کارنابلدی چون ارزان بودند کارها را در دست گرفتند و این شد که بسیاری از پیشکسوتان کنار گذاشته شدند.

نصرت کریمی(نفر دوم از راست) در پشت صحنه “کانی مانگا” در کنار سیف‌الله داد، فرامرز قریبیان، رضا رویگری و…




گلایه از رسوخ آقازادگان دارای «ژن خوب»⇐احمد نجفی: آقازاده‌ها همه جا هستند؛ از پخش تا خانه سینما!/به‌جای بچه‌های با استعداد، این آقازاده‌ها هستند که در سینما به راحتی رشد می‌کنند!

سینماروزان: پدیده آقازادگی در سینمای ایران چند سالیست که پررنگتر از گذشته شده است؛ از آقازادگان جلال رسول‌اف مدیرعامل بانک آینده تا آقازاده و داماد محمد شریعتمداری معاون اجرایی رییس جمهور و آقازاده الیاس نادران نماینده سابق مجلس و البته آقازاده محمدرضا عارف نماینده اصلاح طلب مجلس که مدعی «ژن خوب» است از جمله مهمترین آقازادگان حاضر در سینما هستند.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان رسوخ آقازادگان در سینما موجب شده احمد نجفی بازیگرسینما که فیلمی با نام «من یک ایرانی ام» را به عنوان تهیه کننده در کارنامه دارد که دو سال بعد از تولید هنوز فرصت اکران پیدا نکرده است با گلایه از روال نامناسب سینما طعنه های تندی بزند به رسوخ آقازادگان در سینما.

نجفی درباره موضوعاتی که باید در اولویت وزیر ارشاد قرار بگیرند به «کیهان» گفت: اصلی‌ترین اولویت این است که تکلیف بسیاری از مسایل در سینما روشن شود. چون امروز در سینمای ما همه چیز روی هواست! من به عنوان یک کارگردان نمی‌دانم که چه جایگاهی دارم و باید چه فیلمی بسازم. به‌طور مثال، وضعیت سینمای دفاع مقدس، سینمای مستند و… اصلا مشخص نیست! سینمای ما هدفمند نیست. ما امروز بین قوانین کشور و دستورات و بخشنامه‌ها سرگردان هستیم. هنوز حتی تعریف سینما برای ما معلوم نیست.
وی افزود: ما امروز به بیش از هزار سالن سینما نیاز داریم اما جای سوال است که آیا این تعداد سالن سینما باید ساخته شود یا نه؟ آیا سرمایه‌گذارها می‌توانند در این زمینه هزینه کنند یا خیر؟ همه ما درباره این موضوعات حرف می‌زنیم اما هیچ کدام عملی نشده است.
نجفی تصریح کرد: الان وضعیت سینمای ما به گونه‌ای است که اگر من یک فیلم هویتی بسازم، دیگری که ضد آن ساخته، زودتر و با سالن‌های بیشتری فیلم خود را اکران می‌کند! در چنین شرایطی من باید چه کنم؟
وی، وفور آقازاده‌ها در عرصه سینما را از دیگر معضلات دانست و تصریح کرد: در پخش، در اکران،در خانه سینما و … همه جا آقازاده‌ها هستند. این وضعیت بسیار نامعقول است. چرا به استعدادها در شهرستان‌ها توجهی نمی‌شود؟ یک مقطعی در شهرستان‌ها هم فیلم هایی تولید می‌شد، اما الان این اتفاق نمی‌افتد و به‌جای بچه‌های با استعداد شهرستانی، این آقازاده‌ها هستند که در سینما به راحتی رشد می‌کنند!
نجفی در پاسخ به این سؤال که تا چه حد به بهبود وضعیت سینما در دوران وزارت ارشاد سیدعباس صالحی امیدوار است هم گفت: من خیلی وقت است که دیگر امیدوار نیستم. اما ان‌شاءالله که وزیر جدید ارشاد در چهار سالی که در این مقام حضور دارد، موفق باشد و بتواند به اهدافی که دارد دست پیدا کند.




مسعود کیمیایی در تازه‌ترین گفتگوی خود بیان کرد⇐یک نفر نیست بپرسد هنرمندان هزینه‌های زندگی خود را چطور تأمین می‌کنند!/دیگر میلی به اعتراض وجود ندارد!/ اینکه جامعه ما برای خنداندن تلاش می‌کند یعنی دچار یک تراژدی است/همچنان با ابراهیم گلستان، پرویز دوایی و آیدین آغداشلو زیبایی‌ها ادامه دارد!

سینماروزان: مسعود کیمیایی که بعد از مدتی کشمکش به زودی با تازه ترین فیلمش «قاتل اهلی» به سینماها می آید در تازه ترین گفتگویش که با خبرگزاری کار ایران «ایلنا» انجام شده کوشیده بیشتر از سینما درباره برخی از مسائل مبتلابه جامعه و از جمله بیکاری و اشتغال سخن گوید!

به گزارش سینماروزان در این گفتگو کیمیایی نقبی هم زده به اوضاع اقتصادی نامناسب بدنه جامعه هنری و به طرح معضل بی‌تفاوتی وامداران دولتی هنر نسبت به این مسأله پرداخته است.

پایان بندی گفتگوی تازه کیمیایی اما ذکر خیر ابراهیم گلستانی است که بعد از روایتی که کیمیایی از مرگ فروغ ارائه داده بود او را «چاخان» نامیده بود!! کیمیایی از حمل جسد بیجان فروغ به غسالخانه و سپس محرم شدن به او و شستشویش در غسالخانه خاطره سازی کرده بود و گلستان درباره‌ این حرف‌ها بیان داشته بود: «کیمیایی پسر خیلی خوبی است. خیلی هم چاخان است. گفته دیگر من چه‌ کار کنم.»

متن گفتگوی تازه کیمیایی را بخوانید:

شما اصلی‌ترین مشکل جامعه فرهنگی و سینمایی را چه می‌دانید؟

متاسفانه امروز میل به دانستگی و میل به آموختن کم شده است و زمانی که میل به دانستگی وجود نداشته باشد میلی به تعهد وجود ندارد و وقتی میلی به تعهد وجود نداشته باشد میل به اعتراض وجود ندارد. در حالی که انسان و هستی آدم با اعتراض معنا می‌شود. اعتراض همیشه معنای سیاسی ندارد و انسان می‌تواند به خودش نیز معترض باشد.

 دلیل میل نداشتن به اعتراض را در چه می‌دانید؟ 

بررسی این مسئله بسیار پیچیده است. آنچه از مسئله اعتراض مهم‌تر است نبودن میل به دانستگی است. متاسفانه در سال‌های اخیر میل به عام‌سازی گسترش پیدا کرده است و جامعه‌‌گردانان نیز در این میان نقش زیادی دارند. آنچه در این بحث مهم است اقتصاد است و اقتصاد در فرهنگ تاثیر زیادی دارد. گران‌ترین سهم اجتماعی؛ فرهنگ است و آنچه برای ما باقی می‌ماند فرهنگ است. این تاریخ هنر است که درباره عملکرد جریانات مختلف در طول سال‌ها حرف درست را می‌زند.

با این تعریف اگر به فرهنگ کم‌توجهی می‌شود یعنی دلیل اصلی‌اش مشکلات اقتصادی است؟

اقتصاد نقش مهمی دارد. وقتی کسی می‌خواهد کتاب بخواند یا به کنسرت برود مهم‌تر از آنکه به چه اثری علاقه دارد این مسئله مهم است که پول داشته باشد تا آن اثر را تهیه کند. امروز حتی یک دورهمی ساده نیز که درباره مسائل فرهنگی در آن گفت‌وگو شود نیاز به پول دارد و آداب فرهنگ؛ آداب گرانی است. ما هم اکنون در دوره سختی به سر می‌بریم. البته این سختی فقط برای نسل فعلی نیست و من در این شرایط نگران جدی دوستان عزیزم هستم زیرا این هنرمندان پدران سازنده سینما هستند. یک نفر نیست که سوال کند این هنرمندان هزینه‌های زندگی خود را چگونه تامین می‌کنند و زمانی که به وضعیت یک هنرمندی توجه می‌شود، چنان در بوق می‌کنند که آن کمک تبدیل می‌شود به یک شعار انسانی ولی سیاه.

در بیشتر فیلم‌های شما و به خصوص فیلم آخر اقتصاد مورد توجه بوده است اما بیشتر از اقتصاد بحث کار و بیکاری نشان داده شد. بیکاری چقدر در پایین آمدن فرهنگ تاثیر دارد؟

این مسئله در برخی از فیلم‌هایم وجود دارد به خصوص در «قاتل اهلی» که کاملاً پررنگ است. وقتی کار نباشد انسان وجود ندارد. انسان یعنی کار و این کار از دست تا فکر تعریف می‌شود. کار و کارگری فقط در کارخانه معنا پیدا نمی‌کند. از ۲۰ سال پیش تافلر به عنوان یک اندیشمند حتی کسانی که پشت کامپیو‌تر کار می‌کنند را کارگران جدید معرفی کرد. فقط شیوه عملشان تفاوت دارد ولی آنچه که تغییر نکرده موجودیت کار است امروز فشار بیکاری بیشتر روی کسانی است که در شهرستان‌ها و شهرهای حومه زندگی می‌کنند. وقتی کشاورزی نمی‌تواند به شغل اصلی خودش بپردازد مجبور می‌شود تمام زندگی خود را بفروشد تا پولی جمع کند و به شهر بیاید، یک دستگاه پراید بخرد و در یکی از این شرکت‌های حمل و نقل مسافر مانند اسنپ کار کند و به دنبال آن خانواده خود را نیز به شهرهای بزرگ می‌آورد و از صبح تا شب کار می‌کند تا تنها چیزی که به دست می‌آورد؛ نان باشد و هیچ ارزش اضافه‌ای پیدا نمی‌کند و حتی در تولید نیز سهمی برای او درنظر نگرفته‌اند. تمامی این افراد وقتی جمع می‌شوند تبدیل به حاشیه می‌شوند.

اقتصاد صحیح این است که حاشیه‌نشینی را کم کند و تازه این حاشیه‌نشینی اول مشکلات است زیرا فرد حاشیه‌نشین ابتدا یک تکه زمین می‌خواهد تا خانه داشته باشد بعد در کنار خانه برق، تلفن، آب، اتوبوس و امکانات دیگر می‌خواهد وقتی این امکانات که اولین حقوق شهروندی است نباشد، اعتراض از همین جا شروع می‌شود و حاشیه را تبدیل به متن می‌کند و تبدیل به جبهه نارضایتی و حتی ندانستگی می‌کند. یک وابستگی اصولی بین کف پیاده‌رو، بیکاری و کارگر وجود دارد.

راه‌حل چیست؟ آیا باید از حضور حاشیه‌ها در متن جلوگیری کرد؟

می‌توان از نشت و نشر حاشیه به متن جلوگیری کرد اما نه به شکل پانسمان بلکه با یک درمان علمی و باید مشکل کار را حل کرد زیرا کار رگ‌های اصلی جامعه را تغذیه می‌کند و داربست هستی‌ساز جامعه است و این مسئله کاملاً روشن است. باید امروز بپرسیم که چه اشکالی به وجود می‌آید که کارسازان تبدیل به کارخوران می‌شوند. مشکلات اقتصادی کاملاً روی میل مخاطبان به فرهنگ نیز تاثیر می‌گذارد.

با این تعریف شما اگر مخاطبان به سمت فیلم‌های کمدی می‌روند درواقع آنها به دنبال فرار از مشکلات هستند؟

فیلم کمدی امروز در جامعه ما بسیار زیاد شده اما در اصل فیلم کمدی اثر ضعیفی نیست. بسیاری از آثار چاپلین و باستر کیتون آثار کمدی هستند که در تاریخ سینما ماندگار هستند ولی فیلم‌های کمدی امروز ما با آن‌ها فاصله دارد. به صورت کلی تلاش برای خنداندن یک تلاش تراژیک است و اینکه جامعه ما برای خنداندن تلاش می‌کند یعنی دچار یک تراژدی است و به دنبال آن است که با هر کیفیتی مخاطب را بخنداند اما ساخت فیلم اجتماعی سخت است و حرف اجتماعی زدن نیز سخت‌تر.

از گذشته کتاب، فیلم و محصولات فرهنگی به عنوان آثاری که تلاش در آگاهی‌سازی و روشنگری دارند یاد می‌شد اما به نظر می‌رسد در جهان فعلی خود این محصولات تبدیل به آثاری شدند که انگار بلاهت را ترویج می‌کنند. در این میان اقتصاد هم اگر وارد حوزه فرهنگ شده فقط به دنبال آن بوده تا از اعتبار فرهنگ برای دیده شدن بیشتر خودش استفاده کند.

عام‌سازی در فرهنگ زیاد شده و این مسئله بسیار مهم است، این عام‌سازی کاملاً برنامه‌ریزی شده و هدفمند است اگر تصور کنیم که عام‌سازی مانند رودخانه‌ای است که چاله‌های خود را پیدا می‌کند اشتباه است فرار از این عام‌سازی نیاز به بررسی تئوری‌هایی دارد که در درازمدت اجرایی می‌شود.

 نقش منتقدان و روزنامه‌نگاران در جلوگیری از عام‌سازی چیست؟

بسیار نقش مهمی دارد. امروز ما در تلویزیون مشاهده می‌کنیم یک فردی یک فیلمی را انکار می‌کند اما همزمان با حرف‌های دیگرش و گفتن عقیده‌اش تایید می‌کند. اینکه بگوییم فیلم خوبی نیست، نویسنده خوبی نیست یا کتاب خوبی نیست و کلاً انکار کردن کار راحتی است و با یک اشاره می‌توان انکار کرد. آنچه که سخت است و نیاز به اثبات دارد، دانستگی است و وقتی اثری را می‌خواهید تایید کنید باید آن را اثبات کنید و این اثبات دانستگی می‌خواهد. مثلاً منتقدی مانند پرویز دوایی با دانستگی به اثری نه می‌گفت و آن را نفی می‌کرد اما بسیاری از کسانی که امروز انکار می‌کنند می‌خواهند از این مسئله برای خود دکان درست کنند. یا آیدین آغداشلو از جمله انسان‌های دانسته‌ای است که بسیار زیبا با دانستگی سخن می‌گوید. آیدین آغداشلو هرگز مظلوم نبوده است؛ این افراشتگی او را کامل می‌کند. ابراهیم گلستان نیز برای من جایگاه مهمی دارد و خوشحالم که همچنان با ابراهیم گلستان، پرویز دوایی، آیدین آغداشلو زیبایی‌ها ادامه دارد.

 مردم عامی به عنوان مخاطب چقدر در این عام سازی مقصر هستند و آیا نباید خودشان نیز به دنبال مسائل جدی‌تری باشند؟

مردم هیچگاه گناهکار نیستند و لباس گناهکار به تن آن‌ها می‌کنند ولی بدنشان بدن گناهکاری نیست.




دلیل وحشت مدیران از طرحهای بازیگر “دندان مار” چه بود؟

سینماژورنال: احمد نجفی بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون که تجربیاتی هم در تهیه کنندگی دارد به تازگی از وحشت مدیران نسبت به ارائه طرحهایش گفته است؛ طرحهایی که با محوریت بیماری ایدز نگاشته شده بود.

به گزارش سینماژورنال احمد نجفی بازیگری که نزدیک به سه دهه است در سینمای ایران حضور دارد با اشاره به اینکه برای جلوگیری از موج ابتلا به ایدز نیاز داریم به جسارت، بیان داشت: با بی اعتنایی به ایدز، صورت مسأله پاک نمی شود. ما با این معضل در جامعه روبروییم و قطعا باید از سینما و تلویزیون در زمینه کاهش ابتلا به ایدز کمک بگیریم.

این بازیگر درباره چرایی عدم پرداختن تلویزیون و سینما به بیماری ایدز و زندگی بیماران آن عنوان کرد: در وهله اول احتیاط مدیران تلویزیون و در وهله بعدی کم‌کاری هنرمندان در چنین قضیه ای نقش داشته است و البته فیلمسازان و سریال سازان هم اطلاعات کافی و مناسبی درباره این بیماری ندارند و آنها هم نیازمند به آموزش هستند.

مدیران از طرحهای من  وحشت کردند
بازیگر آثاری نظیر”گروهبان” و “دندان مار” با تاکید بر عدم حمایت مدیران دولتی از فیلم نامه و طرح هایی درباره معضلات اجتماعی نظیر بیماری ایدزعنوان کرد: پانزده سال قبل چند طرح را درباره ساخت آثاری پیرامون بیماران اچ.آی.وی به وزارت ارشاد و تلویزیون ارائه کردم اما متاسفانه دوستان مدیر از طرح ها و ایده های من درباره ابعاد مختلف پرداختن به این بیماری وحشت زده شدند و نه تنها استقبالی از طرحم نشد بلکه هیچ کمک و حمایتی دریافت نکردم و طرح رفت به بایگانی. واقعا چرا طرحهایم در این باره را بایکوت کردند؟

وی ادامه داد: به نظرم مدیران و مسئولین تلویزیون باید نوع نگاهشان را به این مقوله تغییر بدهند و با بی‌اعتنایی به معضلات تصور نکنند که صورت مسئله پاک خواهد شد.
بازیگر آثاری نظیر “کارآگاه علوی” خاطرنشان ساخت: مدیران سعی کنند ترس و اضطراب را کنار بگذارند چون ترس اینکه آمار ابتلا به ایدز بیشتر شود به مراتب باید بیشتر از ترس طرح این مسائل در سینما و تلویزیون باشد.

نجفی تأکید کرد: سینما و تلویزیون باید دوشادوش سیستمهای پزشکی ما به آگاهی بخشی و پیشگیری درباره ایدز بپردازند.




بزرگداشت جشنواره فجر برای سینماگری مقیم کانادا؟+عکس

سینماژورنال: در روزهای گذشته درباره سه سینماگری که بزرگداشت آنها در جشنواره سی و چهارم فجر برگزار میشود اطلاع رسانی کردیم.

به گزارش سینماژورنال این سه نفر مهدی فخیم زاده، رضا کیانیان و رویا تیموریان هستند.(اینجا و اینجا را بخوانید)

شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارد که نفر چهارم بزرگداشتها هم محمدمهدی دادگو از تهیه کنندگانی است که سابقه مدیریتی دارد.

محمدمهدي دادگو متولد 1329 تهران، داراي مدرک كارشناسي مديريت بازرگاني و كارشناسي ارشد تجزيه و تحليل سيستم ها است.

وي از ابتدای دهه شصت به عنوان برنامه ريز در فيلم “حاجي واشنگتن” فعالیت سینمایی خود را آغاز کرد و به عنوان مجری طرح در آثاری چون “بازی بزرگان”،”ناصرالدین شاه آکتور سینما” و “رقص خاک” کارش را ادامه داد.

تولید فیلم با شرکای “کادرفیلم”

در سالهای بعد دادگو به همراه شرکایش در شرکت کادرفیلم تولید آثاری چون “دندان مار”، “پرده آخر”، “بانو” و”کلاه قرمزی پسرخاله” را انجام داد.

“زمستان است” و “صنم” هر دو ساخته رفیع پیتز از فعالیتهای مستقل تهیه کنندگی دادگو هستند.

مدیریت در تلویزیون

دادگو از جمله چهره های مدیریتی تلویزیون است که سابقه مدیریتی او به قبل از انقلاب بازمیگردد.
او  مدير كل كنترل بودجه سازمان راديو و تلويزيون (1352- 1355)، مدير امور مالي شبكه دوم راديو و تلويزيون (1355- 1357) و مدير ارزشيابي كمي و برآورد برنامه هاي تلويزيوني (1359-1361)بوده است.

دادگو مدير توليد بنياد سينمايي فارابي (1362-1364)هم بوده است.

“تردید”ی که ناتمام ماند…

دادگو هفت سال قبل با حمایت فارابی تهیه کنندگی “تردید” دومین فیلم بلند واروژ کریم مسیحی را برعهده گرفت اما اختلافات طرفین باعث جدایی دادگو از پروژه شد و بجایش سعید سعدی که  سابقه مدیریت شهرک دفاع مقدس را داشت وارد کار شده و تولید را به انجام رساند.

فعالیتهای عمرانی در کانادا

به گزارش سینماژورنال دادگو باجناق ایرج طهماسب بازیگر و کارگردان شناخته شده سینما و تلویزیون است و به بیان بهتر حمید و مجید مدرسی شرکای او در “کادرفیلم”، برادرزن وی محسوب می شوتد.

دادگو این روزها در کانادا اقامت داشته و درگیر یک سری فعالیتهای عمرانی است.
هنوز مشخص نیست که این سینماگر برای برگزاری بزرگداشتش در جشنواره فجر به تهران خواهد آمد یا نه.

محمدمهدی دادگو
محمدمهدی دادگو



سناریست “دندان مار”⇐ فردین جنم کارگردانی نداشت اما نیکی کریمی دارد!/تنابنده در سینما موفق نبود

سینماژورنال/فاطمه پاقلعه‌نژاد: نه فقط در ایران که در همه جای دنیا داشته‌ایم بازیگرانی را که در کنار پیشبرد پروژه های بازیگری خویش به کارگردانی هم به عنوان مجالی برای اجرای ایده های ذهنی خویش نگریسته‌اند.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “تماشاگران امروز” از وودی آلن گرفته تا کلینت ایستوود و مل گیبسون و رابرت دنیرو و این اواخر حتی آنجلینا جولی بازیگرانی هستند که در کنار فعالیت بازیگری تجربیات کارگردانی کوتاه یا بلند خود را داشته‌اند.

در سینمای ایران نیز بازیگرانی را داشته‌ایم چون محمدعلی فردین، ایرج قادری، فرامرز قریبیان، رامبد جوان، رضا عطاران، مهران مدیری و این اواخر شهاب حسینی و نیکی کریمی که تجربیات کارگردانی خاص خود را داشته اند.

در زمینه وسوسه کارگردانی با احمد طالبی‌نژاد منتقد شناخته شده سینما که در نگارش فیلمنامه “دندان مار” سابقه همکاری با مسعود کیمیایی را دارد و یک فیلم هم به نام “من بن لادن نیستم” را کارگردانی کرده صحبت کرده‌ایم.

 اصلا چه می‌شود که یک ستاره تصمیم می‌گیرد فیلم بسازد؟
این مساله در همه جای دنیا رواج دارد و محدود به سینمای ایران نیست در همه جا بازیگرهای معروف به دلایل متعددی از جمله اینکه فکر می‌کنند دوران ستاره بودنشان به سر آمده و رو به افول است، یا عشقی که شاید از اول به کارگردانی داشتند وارد عرصه کارگردانی می‌شوند. در سینمای ایران هم همین وضعیت از قدیم بوده و هست بازیگران سر‌شناسی مثل فردین و امثال او همزمان با اینکه بازیگر مطرحی بودند فیلمساز هم شدند. یا مثلا در سینمای آمریکا مل گیبسون که نزدیک به چهار دهه ستاره سینما به ویژه در ژانر وسترن بود، الان ده پانزده سال است که کارگردان است و کارگردان درجه یکی هم هست.
‌پس به نظر شما یکی از دلایلش این است که فکر می‌کنند دوران ستاره بودن آن‌ها تمام شده است؟
دلیل دیگر این است که به یک موقعیتی می‌رسند که فکر می‌کنند آنقدر یاد گرفته‌اند که خودشان می‌توانند دست به کار شوند و فیلم بسازند. گاهی وقت‌ها هم موفق شده‌اند و گاهی هم ناموفق. مثلا جان وین که در دوران خودش ستاره موفقی بود یک فیلم به نام “کلاه سبز‌ها” ساخت و دیگر هم ادامه نداد یا حتی “مارلون براندو” که وارد این عرصه شد و فیلم خوبی نساخت. مهم این است که آیا این‌ها جنم و دانش فیلم‌سازی را دارند یا خیر. عموما اگر فقط با اتکا به شهرت و محبوبیت بازیگریشان بخواهند فیلم بسازند موفق نخواهند شد، فقط این نیست که مثلا دکوپاژ بلد باشند یا انواع لنز‌ها را بشناسند، یک دانشی فرا‌تر از این‌ها لازم است. اگر بخواهیم مثال تاریخی بزنیم می‌گفتند یکی از توانایی‌های فردین این بوده که یک دوربین ۳۵میلیمتری فیلمبرداری را در ۱۵دقیقه مثلا با چشم بسته باز می‌کرده و می‌بسته، ولی عملا به عنوان یک کارگردان فاقد اندیشه و تفکر لازم برای تبدیل شدن به یک فیلمساز خوب بود و فیلم‌هایش هم‌رده بازیگریش و معمولی بود، چون می‌دانید که از نظر هنری فردین بازیگر درجه یکی نبود، چون بازی فیگوراتیو و اغراق شده‌ای داشت.
 ‌الان در ستاره‌های فیلمساز به نظر شما چه کسانی موفق و چه کسانی ناموفق هستند؟
سوال خوبی است. تعدادی از بازیگران خوب ما الان برای کارگردانی اقدام کرده‌اند، نمونه‌اش آقای تنابنده که بازیگر خیلی خوبی است، ولی این فیلمی که من از ایشان دیدم بیانگر توانمندی لازم او برای کارگردانی مخصوصا در عرصه سینما نیست. شاید در تلویزیون بتواند موفق شود اما در سینما کارش خوب نبود. خیلی‌های دیگر هم بودند که در فیلمسازی موفق نشدند ولی من اسم نمی‌برم. اما یکی از کسانی که وارد عرصه فیلمسازی شد و خیلی هم موفق است نیکی کریمی است که در اوج شهرت بازیگری، فیلم‌سازی را شروع کرد و انصافا در این سال‌ها که فیلم می‌سازد خیلی خوب پیشرفت کرده است و اگر فیلم آخر ایشان «شیفت شب» را با فیلم اولشان «یک شب» مقایسه کنیم نشان می‌دهد که این آدم جنمش را دارد و حتما سوادش را هم دارد چون فیلم به فیلم پیشرفت داشته است. همین فیلم “شیفت شب” خیلی فیلم حرفه‌ای و پرکشش و جذابی از کار درآمده است و من فکر می‌کنم یک بخشی از این موفقیت هم به خوش شانسی این خانم که تمام ویژگی‌های یک ستاره را داشت و دارد، برمی گردد. چون ایشان از شانس خوبش با خیلی از فیلمسازهای خوب ما از جمله آقای مهرجویی کار کرد و از آن‌ها یاد گرفت. او در «سارا» و «پری» که فیلم‌های دشوار مهرجویی هستند با این کارگردان کار کرد و خیلی هم خوب کارش را یاد گرفته و می‌توان آینده خوبی برای او پیش بینی کرد.
 دیگر از کسانی که موفق نبودند…
الان حضور ذهن ندارم دیگر کدام بازیگر‌ها فیلم ساختند؟
 ‌مثلا رامبد جوان.
رامبد جوان ادعای روشنفکری ندارد. «ورود آقایان ممنوع» در حد فیلم‌های سرگرم کننده و جذاب خوب بود البته به نظر من این فیلم بیشتر از اینکه موفقیتش را مدیون کارگردانی باشد، مدیون فیلمنامه‌اش است و چون فیلمنامه جذابی داشت هر کس دیگری هم که می‌ساخت احتمالا موفق از کار درمی آمد.
‌فیلم بعدی‌اش هم درام جنایی است.
باید بسازد ببینیم چه می‌شود چون خیلی از درام‌های جنایی که در سینمای ایران ساخته شده موفق نبوده‌اند. مثلا فرزاد موتمن که با فیلم «شب‌های روشن» خیلی گل کرد و بر سر زبان‌ها افتاد بعد از آن رفت یک فیلم به نام «باج خور» در ژانر نوآر و درام جنایی ساخت که اتفاقا خانم نیکی کریمی هم در آن بازی کرد اما عملا فیلم موفقی از کار درنیامد.




احمد نجفی: احتمالا آقای عسکرپور می‌خواهد بگوید نقش فروشی در سینما و تلویزیون هم تقصیر احمدی نژاد است!!!

سینماژورنال: پدیده نقش فروشی در پروژه های سینمایی و تلویزیون و به دنبال آن رواج واژه ای با عبارت “بازیگر-اسپانسر” که مترادف آن حضور چهره های علاقمند به بازیگری و البته بلحاظ مالی مرفه به عنوان بازیگر در پروژه های تصویری بوده سبب ساز بروز برخی سوءتفاهمات در جامعه هنری شده است.

به گزارش سینماژورنال احمد نجفی بازیگر باسابقه سینمای ایران که در چند سال اخیر به تهیه کنندگی هم روی آورده است در گفتگویی با “نسیم” پیرامون دلایل شیوع پدیده نقش فروشی، سعی کرده است طعنه هایی هم بزند به محمدمهدی عسکرپور مدیرعامل سابق خانه سینما که در هفته های اخیر در گفتگوهایش انتقادات تندی را علیه مدیران سابق سینمایی و حامیان آنها مطرح کرد.

چه بسیار کارگردانانی که نقشهایی را به دختران خانواده های مرفه داده اند

احمد نجفی درباره نقش فروشی به “نسیم” گفت: البته که این پدیده مخصوص امروز و دیروز نیست و سالهاست در سینمای ایران و البته بیشتر از آن در تلویزیون رواج دارد. فرقی هم نمی کند کارگردانی معروف باشد یا تازه کار؛ در تمامی سطوح این پدیده وجود دارد.

وی ادامه داد: چه بسیار کارگردانان و تهیه کنندگانی که خانواده های مرفه را فریب داده اند که در پروژه های آنها سرمایه گذاری کنند و از آن طرف نقشهایی کوتاه و بلند به دختران این خانواده ها(!) داده اند البته که خروجی حضور به این واسطه در عرصه بازیگری هم زیاد خروجی قابل قبولی نیست.

احتمالا آقای عسکرپور می‌خواهد بگوید نقش‌فروشی هم تقصیر مدیران قبلی است
احمد نجفی با طعنه ای به محمدمهدی عسکرپور مدیرعامل سابق خانه سینما که در هفته های اخیر اغلب مشکلات سینما را به گردن دولت احمدی نژاد می اندازد اظهار داشت: احتمالا آقای عسکرپور و دوروبریهای ایشان می خواهند بگویند نقش فروشی در سینما و تلویزیون هم تقصیر احمدی نژاد است!{می خندد} اما واقعیت این است که بزرگترین کم کاری در مقابله با این روند از سوی خانه سینما صورت گرفت.

وی تأکید کرد: وقتی صنف سینمایی درگیر سیاسی بازیها شده و بجای پرداختن به دغدغه های صنفی وقت خود را صرف آلودگی به فعالیتهای غیرسینمایی می کند همین می شود که نقش فروشی دیگر به یک اپیدمی و امری بدیهی در پروژه ها بدل می شود و تازه جرأت می کنند نقدش کنند.

چرا خانه سینما با نقش فروشی مقابله نمی کند؟
بازیگر آثاری چون “دندان مار” و “هتل کارتن” خاطرنشان ساخت: مسئولیت صنف خانه سینماست که با نقش فروشی در سینما مقابله کند اما صنف اصلا حضور ندارد و سینماگرانی که در حلقه بالایی صنف قرار دارند بجای اینکه بیایند و راهکاری برای حل این مسأله پیدا کنند مصاحبه می کنند و همه ایرادات را به گردن دولتهای قبل می اندازد.

وی ادامه داد: به صراحت می گویم که نقش فروشی و بازیگر-اسپانسر هیچ ربطی به دولتها ندارد و اتفاقا خود اهالی سینما هستند که آن را ابداع کردند! تعجبم از بازرسان صنوف مختلف سینماست که به این بدیهی ترین مشکلات که گاهی از برخی از اعضای صنوف هم سرمی زند رسیدگی نمی کنند و وقتشان صرف روزمرگی و دریافت بودجه برای برگزاری جشن تلف می شود. واقعا چرا خانه سینما در برابر نقش فروشی در سینما سکوت کرده و مدام مصاحبه می کنند و گلایه می کنند که چرا فلان مدیر سابق فلان کار را کرد؟

در سریالها و تله‌فیلم به اسم کشف استعداد به سراغ نقش فروشی می روند
احمد نجفی که سابقه فعالیت در تلویزیون را هم داشته و از جمله برنامه “صندلی داغ” را اجرا کرده است با اشاره به اینکه گستره نقش فروشی به تلویزیون هم رسیده است گفت: متأسفانه اوضاع در تلویزیون به مراتب بدتر است. جالب است که به اسم کشف استعداد نقشهای کوتاه و بلند سریالهای و تلفیلمها را به چهره هایی می دهند که پشتشان گرم است به ثروت پدری.

وی ادامه داد: کشف استعداد شاید استثنائا نتایج مثبتی هم داشته باشد اما وقتی هدف کسب درآمد است و نه کشف استعداد معلوم است که خروجی کار قابل قبول نخواهد بود.

نجفی با مقایسه بازیگری در ایران و دیگر کشورها اظهار داشت: جالب است که سران خانه سینما به هنگام برگزاری جشنهایشان مدام از رأی گیری به شیوه آکادمی یعنی اسکار دم می زنند اما نمی روند تحقیق کنند ببینند حتی در همان هالیوود هم کسی جرأت نمی کند خارج از صنف بازیگر انتخاب کند.

 وقتی رقم دستمزدم را گفته ام با این واکنش مواجه شده ام که فلانی پول هم می دهد تا نقش بگیرد!
تهیه کننده “من یک ایرانی ام” و “فتیله و ماه پیشونی” در پایان گفتگوی خود با بیان اینکه نقش فروشی یک آفت بزرگ برای سینما است اظهار داشت: این یکی از آفات بزرگ سینمای ماست که نقشها را مثل کالا خرید و فروش می کنند و جالب است که خودم که پیشکسوت هستم هم برخی مواقع وقتی رقم دستمزدم را گفته ام با این واکنش مواجه شده ام که فلانی پول هم می دهد تا نقش بگیرد!

وی خاطرنشان ساخت: باز هم می گویم خانه سینما به جای اینکه نزدیک انتخابات که می شود ژست آزادی طلبی بگیرد و درگیر سیاسی بازی شود بیاید و به این آفات عمده سینمای ایران رسیدگی کند.




ماجرای حضور فردین و سعید راد در “دندان مار” کیمیایی

سینماژورنال: در میان آثاری که مسعود کیمیایی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی کارگردانی کرد “دندان مار” جایگاه ویژه ای دارد.

به گزارش سینماژورنال این فیلم نه تنها مخاطبان عام سینما را با یک درام ماجرایی متأثر از اوضاع و احوال روز جامعه مواجه کرد که منتقدان سینمایی را سرشار از لذت کرد.

نقشهای اصلی “دندان مار” را احمد نجفی و فرامرز صدیقی ایفا می کردند و در کنار آنها نیز گلچهره سجادیه و شاهد احمدلو به بازی می پرداختند.

شاید جالب باشد که بدانیم اول بار وقتی کیمیایی می خواسته فیلم را بسازد بنا داشته نقشهای اصلی این فیلم را به محمدعلی فردین و سعید راد بدهد که بعد از کسب اجازه از مراجع با مخالفت یکی از مدیران سینمایی مواجه شده است.

یکی از مسئولین نامه را گرفت و به زیر میز انداخت…

احمد نجفی که در آن دوران از رفقای کیمیایی بود درباره این ماجرا به “تماشاگران امروز” می گوید: قرار بود فردین در “دندان مار” اولیه و نه این “دندان مار” که ساخته شد بازی کند. قرار بود فردین و سعید راد بازی کنند و هر دو هم ممنوع الکار بودند.

وی ادامه می دهد: سعید راد بعد از انقلاب فیلم بازی کرده بود اما برای بازی فردین رفتند و از یک آیت ا.. اجازه بگیرند. ایشان هم نوشت اگر بعد از انقلاب کاری نکرده، حرفی نزده و اشتباهی نکرده اشکالی ندارد اما یکی از مسئولین نامه را گرفت و به زیر میز انداخت و گفت به شما چه ربطی دارد که رفتید استفتاء کردید.

نجفی در توصیف این شخص می گوید: ایشان الان هم زنده است و مثلا آزادی خواه هم هست.

البته نجفی افشای نام این فرد را به زمان انتشار کتاب خاطراتش سپرده و بیان می دارد: نمی گویم. بگذارید کتاب من هم چاپ شود و یک چیزی هم گیر ما بیاید. فقط همین قدر بگویم که رفتند استفتاء کردند و حکم گرفتند که بازی فردین بلامانع است اما نگذاشتند بازی کند.




روایت “کارآگاه علوی” از دیدار با امام خمینی(ره) و پاسخ عجیبی که امام(ره) به پرسش وی داد

سینماژورنال: احمد نجفی بازیگر سرشناس سینمای ایران در دولت قبل تا حضور در شورایعالی سینما پیش رفت و البته برای شرکت در انتخابات شورای شهر هم کاندیدا شد.

به گزارش سینماژورنال دو سال و اندی بعد از روی کار آمدن دولت جدید نجفی که بسیاری او را بخاطر ایفای نقش کاراکتر “کارآگاه علوی” در مجموعه “کارآگاه” می شناسند کم کارتر از همیشه شده است.

او در گفتگویی تفصیلی که با “تماشاگران امروز” در کنار ارائه پاره ای نقطه نطرات درباره اوضاع سیاسی کشور و منطقه کمبود پیشنهادات خوب را دلیل کم کاری اش در عرصه بازیگری دانسته است.

در این گفتگو نجفی خاطره جالبی را هم از دیدار با امام خمینی(ره) در نوفل لوشاتو بیان کرده است. به گزارش سینماژورنال وی در این باره می گوید: من در نوفل لوشاتو بودم و با امام(ره) 20 دقیقه دیدار داشتم. شانسی آقای عراقی مرا در میان 40 نفر دید؛ حالا یا قدم بلند بود و یا چشمم سبز بود. گفت میخواهی امام را ببینی؟ گفتم بله، گفت بیا برو ببین.

پدرم گفت درس را ول نکنی بروی در شلوغ بازی و تظاهرات و …

نجفی در توصیف فضای دیدار با امام می افزاید: یک لامپ 60 روشن بود و امام آن گوشه روی یک پوستین نشسته بود. یک لیوان آب و یک کاغذ هم دستش بود. من تازه پدرم یک ماه و نیم بود مرحوم شده بود و از من قول گرفته بود چون می دانست سرم درد میکند برای سیاست؛ پدرم گفت درس را ول نکنی بروی در شلوغ بازی و تظاهرات و …

وی ادامه می دهد: شهریور 57 بود و تظاهرات ها تازه شروع شده بود. به من گفت قول بده، منم گفتم حالا شما خوب شو چشم! همین را از امام(ره) پرسیدم که برگردم به ایران برای انقلاب یا نه.

امام(ره) گفت: مرا در آن دنیا با یک سید دیگر روبرو نکن

بازیگر آثاری چون “دندان مار” و “گروهبان” و “سگ کشی” درباره جواب امام(ره) به خودش بیان می دارد: امام(ره) بسیار جواب عجیب و غریبی به من داد.  من از همان جا فهمیدم این آدم درست است. آنجا شوکه شدم. امام(ره) به من گفت: من نمی توانم بگویم برو یا نه، مرا در آن دنیا با یک سید دیگر روبرو نکن. خودت تصمیم بگیر.

گفتم باید بروم ایران ببینم چه خبر است

وی درباره ادامه کار خود بعد از گفتگو با امام(ره) می گوید: بلافاصله بعد از آن که آمدم بیرون خبرنگارها ریختند دور من و چون تسلطم به زبان انگلیسی خوب بود جواب همه را دادم. قطب زاده و یزدی آمدند گفتند اینجا ما کار ترجمه زیاد داریم بمان. گفتم نه من باید بروم ببینم در ایران چه خبر است.




آهنگساز “قیصر”: آقای کیمیایی! از تجاوز به حقوق مادی من دست بردارید!

سینماژورنال: به دنبال انتشار خبر برگزاری کنسرت شب موسیقی فیلم مسعود کیمیایی، آهنگساز تعدادی از فیلم‌های این کارگردان نامدار سینما و از جمله “قیصر” و “گوزنها” خواستار توقف آنچه شد که «تجاوز به حقوق معنوی و مادی» آثار خود خوانده است.

به گزارش سینماژورنال در پی انتشار خبر برگزاری شب موسیقی کیمیایی، اسفندیار منفردزاده با ارسال نامه‌ای به “موسیقی ما” از دوست و همکار قدیمی‌اش «عاجزانه» درخواست کرد که این روند را متوقف کند.

منفردزاده یکی از اعضای دسته ۴ نفره مشهور تهران به همراه کیمیایی ، فرامرز قریبیان و احمدرضا احمدی بوده است و آهنگسازی کارهای مهم او را برعهده داشته است.

همچنین موسیقی آثار مهمی از فرهاد و فریدون فروغی را ساخته است.

متن نامه اسفندیار منفردزاده را در ادامه عیناً می‌خوانید:

از شما آقای رضا [بهزاد] عبدی و «استاد مسعود کیمیایی» عاجزانه -به‌درستی عاجزانه- استدعا دارم از تجاوز به حقوق معنوی-مادّی من یعنی اجرای موسیقی‌هایم، حتّا اگر برایتان منافعی در پی دارد، دست بردارید. زیرا من با شمایان همسو نبوده و نخواهم بود!

از موسیقی فیلم «سفر سنگ» تا امروز آثار بسیاری برای این برنامه وجود دارند که با اجازه از سازندگان آنها می‌توانند به‌کار آیند!

سپاس‌گزار از نشر این تقاضا. بدرود!

اسفندیار

یار بهار شیدایان

مهربانی کنید تا ناگزیر به تغییر گفتار نباشم!»

شب موسیقی کیمیایی

به گزارش سینماژورنال پیش از این مدیر موسسه فرهنگی هنری گلچین آوای شرق از برگزاری کنسرت شب موسیقی فیلم مسعود کیمیایی در تاریخ ۱۵ مردادماه در تالار وزارت کشور خبر داده بود.

در این اجرا موسیقی فیلم‌هایی چون “رئیس”، “حکم”، “جرم”، “متروپل”، “گروهبان”، “اعتراض”، “دندان مار”، “رضا موتوری”، ‌”داش‌آکل”، “قیصر” و… توسط ارکستر سمفونیک و به رهبری بهزاد عبدی اجرا می‌شود که در چند قطعه رضا یزدانی به عنوان خواننده میهمان ارکستر را همراهی می‌کند.