1

نادر طالب‌زاده در چرایی طرح مباحث سیاسی-اقتصادی در «راز» بیان کرد⇐آن بچه جقله‌ای که پشت پورشه نشسته است از کجا آمده است؟/ این بچه پولدارها یک‌دفعه از کجا آمدند؟ به خاطر مالیات‌هایی است که نمی‌دهند!/برای ردگیری کسانی که از پرداخت مالیات فرار می‌کنند، باید ردشان را با لامبورگینی و مازراتی‌هایی که سوار می‌شوند، زد!

سینماروزان: نادر طالب‌زاده رمضان امسال هم به مانند سالیان قبل برنامه «راز» را روی آنتن فرستاد و البته کوشید به جای آن که معطوف به فرهنگ و هنر شود مستقیما کندوکاوی ارائه دهد در حیطه هایی مثل اقتصاد و سیاست.

به گزارش سینماروزان چرایی اینکه مستندسازی مانند طالب زاده که دبیر جشنواره ای به نام «عمار» هم هست به جای سینما که تجربه اش را دارد به سراغ حیطه های دیگر میرود پرسش «مشرق» از اوست.

طالب زاده در پاسخ به این پرسش بیان داشت: هیچ کس نیامد بگوید نظام بانکداری ما ربوی است و ما این موضوع را در برنامه «راز» برای اولین بار مطرح کردیم. این گفتمان در واقع از برنامه راز شکل گرفت. چون نظام بانک‌های ما همه ربوی هستند. یا اینکه هیچ کس نگفت که ایران یکی از مالیات گریزترین کشورهای جهان است و متمولین اصلا مالیات نمی‌دهند، وقتی این مصادیق گفتمانی عدالت طلبانه روز زمین مانده، من برای چی باید دنبال مقوله سینما و آموزش سینما بروم.

وی ادامه داد: در شرایط کنونی به نفع مردم است که این موضوعات خاص مطرح شود. کسی که سالی ۱۰۰ میلیارد تومان درآمد دارد، چهل میلیارد از آن در قالب مالیات باید به عمران کشور اختصاص پیدا کند. همه قسر در می روند، من بروم دنبال سینما و … .

طالب زاده افزود: آن بچه جقله‌ای که پشت پورشه نشسته است از کجا آمده است؟ در هیچ کشوری در دنیا چنین وضعیتی وجود ندارد. شما در هر کشوری ماشین گرانقیمت می‌بینید درخواهید یافت که مرد مو نقره‌ای سن و سال داری  پشت رل نشسته است و دارد رانندگی می‌کند. یک عمری کار کرده و بالاخره سوار یک ماشین خوب می شود. این بچه پولدارها یکدفعه از کجا آمدند؟ به خاطر مالیات‌هایی است که نمی دهند! در ایتالیا برای ردگیری کسانی که از پرداخت مالیات فرار می کنند، ردشان را با لامبورگینی و مازراتی‌هایی که سوار می شوند، می زنند، چنین مصدایقی را ما در برنامه «راز» به صورت صریح مطرح کردیم.




حضور یک کارگردان-مجری-دبیر جشنواره در محفل وحدت اصولگرایان برای انتخابات ۹۶

سینماروزان: نادر طالب زاده کارگردان سینما، مجری تلویزیون و دبیر جشنواره عمار که در لایحه بودجه سال 96 بودجه میلیاردی برای آن درنظر گرفته شده، اخیرا نامش در فهرست محفلی از اصولگرایان آمده که بناست جبهه متحد این جریان سیاسی در انتخابات 96 را تشکیل دهند.

به گزارش سینماروزان طالب زاده در محفلی حضور داشته است که دیگر حاضران آن حسن رحیمیان، مرضیه وحید دستجردی، مهدی چمران، یحیی آل‌اسحاق، حمیدرضا حاجی‌بابایی، رضا روستاآزاد،‌ محمود خسروی‌وفا، مهدی محمدی و علیرضا مرندی بوده اند.

متن کامل گزارش «خبرآنلاین» در این باره را بخوانید:

10 چهره با 10 هویت سیاسی متفاوت در سرچشمه دور هم جمع شدند تا از جبهه جدیدی روایت کنند که قرار است انتخابات 96 را محفل بروز و ظهور خود قرار دهد. برای تحلیل در این باره شاید پربیراه نباشد اگر قبل از هر چیز کاوش در هویت سیاسی این 10 چهره کنیم. اینکه آنها از کدام طیف ها دور هم جمع شده اند و چه گرایش هایی را پوشش می دهند.

«حسن رحیمیان، مرضیه وحید دستجردی، مهدی چمران، یحیی آل‌اسحاق، حمیدرضا حاجی‌بابایی، رضا روستاآزاد،‌ محمود خسروی‌وفا، مهدی محمدی، علیرضا مرندی و نادر طالب‌زاده» در نگاه نخست به نظر می رسد که این افراد را نمی توان نمایندگان حقوقی تشکل های اصولگرا به حساب آورد. به بیان دیگر مرور این اسامی نشان می دهد مبنای ترکیب مذکور بر وام گرفتن از نمایندگان گروه ها نیست. گرچه اکثر اعضای این لیست شاید گرایش هایی داشته باشند اما نمی توان به طور قطع گفت آنها به این سبب و به نمایندگی آمده اند.

چه آنکه ادوار گذشته که اصولگرایان به سمت وحدت می رفتند افراد تشکیلاتی و نخست احزاب و طیف های جناح خود در مدل های تعیین شده حضور مستقیم داشتند و تقسیم کار هم میان همین اعضای رده اول صورت می گرفت. غیبت آنها نه نشان از قهر که نشان از یک تاکتیک دارد. به این معنا که آنها نخواسته اند روش های دهه اخیر را تکرار کنند و به همین سبب هم نمی توان گفت که این یک ترکیب حقوقی است.

از سوی دیگر به نظر می رسد وزن سیاسی بخشی از این لیست آنچنان نیست که بگوییم این افراد به جهت وزن حقیقی خود آمده اند و یا برگزیده شده اند. برای مثال در ادوار قبل افرادی همچون دکتر ولایتی که نماینده هیچ حزبی نبودند در مدل وحدت حضور داشتند و این حضور به جهت وزن و شخصیت حقیقی او بود. این بار اما روی این وجه تاکیدی صورت نگرفته است.

پس باید روی مدل بحث کرد؛ اینکه با چه تحولاتی رو به رو خواهیم شد. هویت شناسی و ریخت شناسی رفتاری را می توان از گفتار خودشان در روز رونمایی استنتاج کرد .

برنامه ریزی برای گسترش کادر تشکیلاتی جبهه جدید

مرضیه وحید دستجردی وزیر نام آشنای دولت محمود احمدی نژاد. او در اولین نشست در مقام سخنگو بود گرچه می گوید بنا ندارد این پست را در ادامه کار بر عهده داشته باشد. او حرف های مهمی از دستورکار پیش رو این جبهه نوپدید زد؛ از برگزاری مجمع برگزاری این جبهه در چند هفته آینده خبر داده و گفته است: ابتدا یک مجمع شهرستانی استانی در دو هفته آینده خواهیم داشت و سپس حدود پنج هفته دیگر، مجمع عمومی کلی و مردمی برگزار می‌شود.از داخل آن مجمع مردمی، تعدادی باید رأی بیاورند و به اعضای فعلی اضافه شوند که از این رو، 10 نفر دیگر به 10 نفر فعلی هیأت مؤسس اضافه خواهد شد. دستجردی با بیان اینکه تمام امور و انتخابات در همان جلسه عمومی رأی‌گیری می‌شود، افزوده است: این هیئت مؤسس در واقع اعضای مرکزی جبهه مردمی انقلاب اسلامی هستند.

از سنتی بودن خسته ایم، چندصدایی هستیم

او در عین حال هویت سیاسی این نوپدید سیاست ایران را اینگونه شرح داده است:« با ترکیبی که امروز در جمع اعضای 10 نفره هیئت مؤسس جبهه مردمی انقلاب اسلامی مشاهده می‌کنید می‌بینید که این ترکیب صفوف‌ و صف‌بندی‌های رایج و سنتی سیاسی کشور را پاره و از آن عبور کرده است .در این ترکیب تحلیل‌گران سیاسی، اهل نظر، اصحاب هنر، اساتید دانشگاه، پزشکان، افراد اجرایی کشور و روحانیت حضور دارند ما بنا داریم یک جمع چندصدایی باشیم و می‌خواهیم صدای همه اقشار مردم را بلند کنیم. همه ما از جبهه‌بندی‌های رایج و سنتی خسته شده‌ایم. می‌خواهیم این مرزها را درنوردیم و مردم حاکم شوند، به عبارتی می‌خواهیم امور به دست مردم رقم‌زده شود، سرنوشت آنان تعیین شود و مردم درصحنه حضورداشته باشند.»

همه بیایند حتی اصلاح طلبان!

اما یک نکته قابل توجه در میان حرف هایی که در این نشست مطرح شده این است که موسسین گفته اند بنا ندارند تنها از جناح اصولگرا یارگیری کنند . محمدحسین رحیمیان رئیس هیئت مؤسس این جبهه گفته است :« “جبهه مردمی انقلاب اسلامی” فراتر از یک جناح و دو جناح است؛ ما اصول‌گرایی را قبول داریم، اما معتقدیم مشکلات با یک جناح حل‌شدنی نبود. از همه نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی می‌خواهیم که به این جبهه فراگیر بپیوندند.» سخنانی که می گوید گویا قرار نیست این مدل انتخاباتی نام ائتلاف اصولگرایان را بر خود داشته باشد. شاید هم این فقط یک گمانه باشد؛ اما چنین برداشتی از سخنان از اعضای حاضر در نشست چندان نادرست نمی تواند باشد.

نوپدیدها با نامزد آمده اند؟

از سوی دیگر همیشه اینطور بوده که مصادیق انتخاباتی هر گاه عزم حضور در میدان رقابت کرده اند چند تشکل و جبهه را پدید می آورند تا خود را عقبه دار سیاسی در تصمیمی که گرفته اند نشان دهند. با چنین پیش زمینه ذهنی آیا می توان فکر کرد که این جبهه هم در واقع ساز و کار یک نامزد اصولگرا باشد برای اعلام نامزدی اش درانتخابات ریاست جمهوری؟ یا سازوکاری برای آنکه از درون این ترکیب یک کاندیدای ریاست جمهوری برخیزد؟

خودشان هم همین ابتدا این نکته را پاسخ داده اند، چنانکه علیرضا مرندی عضو هیئت موسس جبهه تاکید کرده است :« هنوز هیچ گزینه خاصی از سوی این جبهه برای انتخابات ریاست‌جمهوری مطرح نیست.» آنها با نامزد نیامده اند ؛ آمده اند تا بر اساس مدلی که انتخاب کرده اند به یک نامزد و در واقع به نام رقیب حسن روحانی برسند. بر اساس گفته های خودشان می خواهند یک ساز و کار سراسری و استانی داشته باشند و بر اساس یک تصمیم که صرفا در پایتخت اتخاذ نشده به فرد مورد نظر برسند .

اقتصاد محور اصلی مانیفست انتخاباتی
حالا سوال این است که این جبهه بنا دارد از کدام زاویه وارد رقابت با حسن روحانی به عنوان رقیب اصلی انتخابات شود . آیا آنها همچون سعید جلیلی به مواجهه از جانب برجام فکر می کنند و زور آزمایی از زاویه نقطه قوت دولت یا اینکه مبنای رقابت را بر پاشته آشیل همه دولت یعنی معیشت و اشتغال خواهند گذاشت .

خودشان گویا راه دوم را انتخاب کرده اند . چه اینکه در بیانیه اعلام موجودیت این جبهه آمده است :« مشکلات اقتصادی که بیکاری جوانان، رکود اقتصادی و گرانی و کاهش قدرت خرید مردم در رأس آن است، همچنان مهمترین مسئله کشور است با وجود ارتقای سطح رفاه عمومی و تلاش‌های صورت گرفته برای گشایش در معیشت مردم، هنوز بسیاری از مردم زیر خط فقر قرار دارند و از تأمین معاش روزانه خود عاجزند. فساد اداری و فساد اقتصادی با ارقام نجومی و دریافت‌های نامتعارف و ناعادلانه میدران و صاحب‌منصبان از آستانه تحمل مردم فراتر رفته است.»

پس می توان به این نکته دست یافت که اصولگرایان نمی خواهند از همان زاویه ای که در انتخابات اسفند ماه شکست خوردند بار دیگر وارد انتخابات شوند. به اقتصاد کوچ کرده اند و معیشت . جایی که می تواند محل بحث و مناظره باشد . جایی که معتقدند دولت در مقام مدافع وضع موجود قرار می گرد و آنها به منتقد وضع موجود تبدیل می شوند.

باز هم انتخابات در راه است و باز هم شلوغی بازار جبهه های سیاسی که هر روز اعلام موجودیت می کنند. باید منتظر آینده بود.

نادر طالب زاده
نادر طالب زاده




دو دهه تقابل حاتمی‌کیا-کیارستمی با مرگ کیارستمی به پایان رسید؟؟؟/”قلندر” در دایره واژگان حاتمی‌کیا چه معنایی دارد؟

سینماژورنال/حامد مظفری: در میان پیامهای تسلیتی که برای درگذشت عباس کیارستمی از سوی چهره های مختلف سینما صادر شد بیش از همه پیام تسلیت ابراهیم حاتمی‌کیا جلب توجه می‌کرد.

به گزارش سینماژورنال ساعاتی بعد از مرگ کیارستمی، حاتمی‌کیا در یادداشتی نوشت: روحت قرین رحمت اصل‌ترین قلندر سینمای ایران.

این یادداشت و استفاده از صفت “قلندر” برای توصیف کیارستمی به قدر کافی دوپهلو به نظر می‌رسید و مشخص نبود که حاتمی‌کیا در استفاده از لفظ “قلندر” بر وجه مثبت این واژه به شخصیتی دارای عزت نفس تکیه داشته یا شخصیتی گریزان از اجتماع!

دو دهه تقابل

برای آن که بتوانیم به دریافتی کاملتر از منظور حاتمی‌کیا برسیم باید به مرور ارتباط وی با کیارستمی در طی دو دهه اخیر بپردازیم.

ابراهیم حاتمی کیا به هنگام زندگانی کیارستمی از جمله فیلمسازانی به شمار می‌رفت که چندین بار وی را مورد انتقاد شدید وی قرار داده بود.

شاید روترین انتقاد حاتمی‌کیا خطاب به کیارستمی به هنگام ساخت فیلم “آژانس شیشه ای” بازگردد که حاتمی کیا در این فیلم کاراکتر کارگردانی را خلق کرد بلحاظ ظاهری کاملا شبیه به کیارستمی. این کاراکتر  بارانی به تن و عینک آفتابی به چشم در میان حاضران در آژانس کاکتوسی قرار داشت که اعضایش گروگان “حاج کاظم” بودند.

مجید مشیری ایفاگر این کاراکتر بود و این کاراکتر در طول فیلم به صراحت از این می‌گفت که کارگردان است و برای تهیه بلیت جهت شرکت در جشنواره‌ای خارجی به آژانس کاکتوس آمده است!

آژانس شیشه ای
نمایی از “آژانس شیشه ای”/مجید مشیری در شمایل کیارستمی در میان عزت‌ا.. مهرآوران و حبیب رضایی

شخصیت پردازی حاتمی کیا برای این کاراکتر در این جهت صورت گرفته بود که این کارگردان آدمی نشان داده شود که به حضور در بحثهایی که میان حاج کاظم و گروگانهای مختلف-یا به تعبیر حاج کاظم “شاهد”های مختلف- صورت می‌گیرد علاقه ای ندارد و همه سعیش این است که شرایط خروج از آژانس و احتمالا پریدن به سمت جشنواره‌ای خارجی را فراهم آورد.

حین فیلم حتی برخوردی فیزیکی هم میان این کارگردان و “حاج کاظم”(با بازی پرویز پرستویی) که انگار از این همه بی تفاوتی این کارگردان به تنگ آمده صورت میگیرد…

رضا کیانیان و پرویز پرستویی در نمایی از "روبان قرمز"
رضا کیانیان و پرویز پرستویی در نمایی از “روبان قرمز”

در سالهای بعدتر و در آثاری مانند “روبان قرمز” و تصویرسازی کاراکتر یک افغان شوریده مسلک با بازی رضا کیانیان نیز طعنه‌هایی به خلق و خوی رفتاری کیارستمی به چشم می‌خورد؛ درست در فضایی که پرویز پرستویی نیز شمایلی از حاتمی کیا را تداعی می کرد…

طعنه به سینمای جشنواره‌ای و دوپاسپورته‌ها

این تقابلات نمادین در سالهای بعد همراه شد با انتقادات شفاهی حاتمی کیا از کیارستمی و سبک فیلمسازی او در دهه شصت.

از جمله این انتقادات شفاهی به ابتدای سال 93 بازمی‌گشت که حاتمی‌کیا با حضور در برنامه “راز” نادر طالب‌زاده با انتقاد از سینمای جشنواره‌ای که کیارستمی از پیشروانش بود بیان داشت:  همکاران من اگر نمی‌خواهید حرف مردم را بزنید پس زنده باد سینمای جشنواره ای؛ آن ور آبیها کیف هم می‌کنند از کارتان! برخی فیلمسازان واقعا درگیر ردکارپت شده اند. این دوپاسپورته‌ها بویژه در حوزه فرهنگ یعنی چه که اتفاق افتاده؟ چرا طرف یک پایش این ور است و یک پایش آن ور؟ این غم‌انگیز است برای ما که برخی تا می‌بینند خبری است دنبال عافیت باشند و جای دیگر بروند. اگر از این مملکتی پای آن بایست.

تقابل در جشنواره مقاومت به اوج رسید

چند ماه بعد در مهرماه 93 و در اختتامیه جشنواره مقاومت حاتمی‌کیا با طعنه‌هایی تندتر به کیارستمی تاخت و چنین گفت: عزیزکرده‌ای از سینمای ایران، اخیرا حرف‌هایی زده و شهدا را قربانی جنگ دانسته است. من مصاحبه این کارگردان را چندین‌بار دیدم. البته همیشه می‌دانستم که جریانی وجود دارد که نسبت به جنگ و دفاع مقدس بی‌تفاوت است. از همین‌رو از استادان خود که در راس آنها سیدمحمد بهشتی قرار دارد می‌خواهم که نگاه خود را نسبت به این اظهارنظر بیان کنند.

اعتراض ابراهیم حاتمی‌کیا به آن بخش از اظهارات عباس کیارستمی مربوط می‌شد که چند ماه قبلتر در حاشیه جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان دانشگاه سیراکیوز آمریکا بیان شده بود.

کیارستمی در آن جلسه گفته بود: یک‌هفته قبل از اینکه اینجا بیایم یکی از فیلمسازانی که سال‌ها فیلم جنگی ساخته {اشاره به ابراهیم حاتمی‌کیا} فیلم‌های پرهزینه جنگی – و البته با مخاطب کمتر- برای اینکه مخاطب ایرانی دیگر حوصله جنگ نداشت، بنابراین بودجه‌های خیلی سنگین می‌گیرد و فیلم‌های جنگی می‌سازد، گوش من را پیچانده بود که زمانی که ما داشتیم می‌جنگیدیم کیارستمی داشت دنبال دفترچه دوستش می‌گشت. “خانه دوست کجاست” یکی از پربیننده‌ترین فیلم‌هایی بود که من ساختم، درواقع همه‌جای دنیا آن را می‌شناسند.

این کارگردان ادامه داده بود: “خانه دوست کجاست” ماندگار شد چون راجع به یک ارزش انسانی صحبت می‌کرد. اما فیلم‌های تو نماند چون تو راجع به دوره‌ای از تاریخ ایران حرف زدی که تازه آن دوره هم بچه‌ها را به هیجان آوردی و احمدپورهای دیگر رفتند در جنگ و کشته شدند و حالا پس از سال‌ها می‌شود راجع به آنها فکر کرد که آنها چطوری از بین رفتند. در یک جنگی که هیچ مفهومی نداشت.

ابراهیم حاتمی‌کیا در دیگر اظهارات خود در اختتامیه جشنواره مقاومت ۹۳ عباس کیارستمی را کارگردانی معرفی کرد که همواره مورد حمایت وزارت‌خارجه بوده است.

 اشاره اخیرش به جریان دریافت جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن ۱۹۹۷ توسط کیارستمی مربوط می‌شود که در زمان خود در پی کش‌وقوس‌های فراوان در ساختمان بهارستان، ‌دکتر علی‌اکبر ولایتی، ‌وزیر امورخارجه وقت، در معرفی‌شدن فیلم «طعم گیلاس» به جشنواره فیلم کن تاثیرگذار بود.

عباس کیارستمی بعد از اظهارات حاتمی کیا وقتی مخاطب سوالی قرار گرفت مبنی بر اینکه نظرش نسبت به صحبتهای حاتمی کیا چیست فقط بیتی از اشعار سعدی را خواند و گفت: «گر خسته‌دلی نعره زند بر سر کویی / عیبش نتوان گفت که بی‌خویشتن است آن.»

عیادتی رسمی به اهتمام حبیب

این تقابلات و نیش و کنایه ها ادامه داشت تا شدت یافتن بیماری سرطان عباس کیارستمی در فروردین 95 و چندین بار بستری شدن وی در بیمارستان.

شدت یافتن بیماری سبب ساز آن شد که دو ماه قبل از مرگ، حاتمی‌کیا از عباس کیارستمی عیادت کند. این عیادت هم نه در خانه کیارستمی و فضایی صمیمانه که به هنگام یکی از چک‌آپ‌های بیمارستانی‌ کیارستمی در فضایی کاملا رسمی فراهم شد.

جالب است که حلقه واسطه میان حاتمی‌کیا و کیارستمی برای ترتیب دادن این عیادت نویسنده‌ای به نام حبیب احمدزاده بود که در سالهای اخیر به عنوان مشاور فیلمنامه هم در کنار امثال کیومرث پوراحمد و خسرو سینایی حضور داشته و هم کنار امثال حسن برزیده و پرویز شیخ‌طادی.

آیا ماجرا ادامه دارد؟

مرور همه این اتفاقات برای طرح این پرسش بود که آیا تقابلات حاتمی‌کیا-کیارستمی با مرگ کیارستمی پایان پذیرفته است؟ یا آن که خیلی زود این تقابلات در جایی دیگر و محفلی دیگر و این بار با نیش و کنایه به همروان کیارستمی امتداد خواهد یافت؟

باید منتظر ماند و اتفاقات تازه را رصد کرد…




ترور بيولوژيك نادر طالب‌زاده در عراق!

 سینماژورنال: نادر طالب زاده کارگردان سینما به تازگی درگیر یک بیماری خاص شده است؛ بیماری عجیبی که عوارض اش سرفه های خونی است و تنگی نفس.
به گزارش سینماژورنال این کارگردان در گفتگویی که با “فارس” داشته است عامل ابتلایش به این بیماری را “ترور بیولوژیک” دانسته است که گویا این ترور در جریان یکی از مسافرتهایش به کشورهایش عربی رخ داده است.
 متن کامل گفتگوی طالب زاده در این باره را بخوانید:
_ابتدا کمی از حالتان بگویید در چه شرایطی هستید با سرفه‌هایی که بیش از یک سال است که همراه شما هستند چه می‌کنید.
طالب ‌زاده: دچار نارسایی قلبی‌ هستم که قبلا نیز گفته شده بود و متاسفانه در شرایط نامساعد هوا که گرد و خاک است این حال بدم تشدید می‌شود. انشاءالله اگر این موضوع رفع شود تنفس‌ما هم باز می‌شود. منزل هستم و بیمارستان دیگر اثری ندارد. باید در منزل و فضای در بسته باشم. چندی پیش در بیمارستان بستری بودم که حالم کمی متعادل شد تا اواخر هفته گذشته که خاک از سمت کشور عراق به کشور ما آمد حال ما را هم خراب کرد.
_شایعه‌ای یا نظری وجود دارد که طی سفری که نزدیک به یک سال و نیم پیش به یکی از کشور‌های عربی داشته‌اید چمدان شما را به موادی آلوده کرده‌اند و به نوعی قصد ترور بیولوژیکی شما را داشتند و از آن پس حال شما تغییر کرده و دچار سرفه‌های خونی شده‌اید.
طالب‌زاده: خلاصه‌اش این است. یک سال و نیم پیش به گروهی از لبنان برای راهپیمایی اربعین به عراق رفتم. که چمدان من را از هتلی که در نجف بودم از میان صد‌ها چمدان برداشتند و 5 الی 6 روز بعد در کربلا نصفه شب تحویلم دادند. لپ تاپ من را خالی و بررسی‌های‌ کامل را انجام داده بودند. از همان روز که چمدان‌ را تحویل گرفتم حالم بد شد اما متوجه این ماجرا نبودم.
_ خودتان متوجه بودید و دقت کرده بودید که از آن رو به بعد حالتان بد شده است؟
طالب‌زاده: نه اصلا.  همه اطلاعات لپ تاپ من را خالی کرده بودند. ساعت 3:00 نصفه شب دو مامور از حراست یکی از حرم‌ها آمدند آن هم در خانه‌ای که مهمان بودم. آدرسی دادند که به فلان جا برو و چمدانت را تحویل بگیر. من هم اصلا فکر نمی‌کردم چمدانم چیزی شده باشد یا آن آلوده کرده باشند. لپ تاپ خود را به بچه‌های سپاه دادم و گفتند که دیگر به آن دست نزن.
_داخل لپ تاپ‌تان چه چیزی بود؟
طالب‌زاده: لیست مهمان‌های افق نو بود. کنفرانسی که یک سال و نیم پیش در تهران برگزار شد. کنفرانسی که انجمن «ADL» آمریکا با آن مخالفت می‌کرد که متخصصین و متفکرین‌شان به ایران نیایند و صحبت نکنند. درست بعد از آن بود که این اتفاقات افتاد اما فکر می‌کردم آنها محتویات لب تاپ را می‌خواهند و گمان نمی‌کردم با خودم کاری داشته باشند. از همان روز به بعد سرفه‌های خونی داشتم.
این سرفه‌‌های خونی شما هنوز ادامه دارد؟
طالب‌زاده: نه. خدا را شکر تمام شده است. بعد که بررسی کردیم متوجه شدیم کسانی داخل هتل آمدند و این کار را انجام دادند.
_آزمایشی دادید که نتایج مطمئنی در جهت اثبات این موضوع ارائه شود؟
طالب‌زاده: عرض کنم با دکتر علی کرمی که متخصص بیو تروریست است، وقتی صحبت کردم من را به این مسائل آگاه کرد. که چه اتفاقی افتاده است.
_یعنی دکتر کرمی این اتفاق و ترور بیولوژیک شخص شما را تایید کردند؟
طالب‌زاده:بله.
_مشخص شد که چه چیزی بوده این که باعث شده حال شما بدین شکل شود؟
طالب‌زاده: نه متاسفانه چون در آن زمان چمدان را برای آزمایش ندادم و تا مدت‌ها هم نمی‌دانستم که ممکن است این حال بد من ارتباطی به چنین تروری داشته باشد. حالا نمی‌خواهم وارد جزییات شوم، اما باید این نکته را از جهت بگوییم، که برای دیگران نیز این اتفاق رخ ندهد و آگاهی لازم در میان آنها ایجاد شود.
_ به نظرم این موضوع باید جدی گرفته شود هر چند موجبات تمسخر برخی را فراهم کند، اما در این عرصه آنهم توسط قدرتهای بزرگ چنین اقداماتی اصلاً دور از ذهن نیست.
طالب‌زاده: درست است. مثلاً در برنامه «راز» که در تلویزیون داشتم مسئله حج خونین و نیترات بالای آب زمزم که همه حجاج ما مریض می‌شدند و با هیچ دارویی هم خوب نمی‌شدند این موضوعات را مورد بررسی قرار دادیم. مستندی که توسط BBC ساخته شد نشان دادند آب زمزمی که توسط حجاج پاکستانی که می‌خواستند این آب را به لندن بیاورند و به دلیل نیترات بالا و سمی بودنش از ورود آن جلوگیری می‌کردند. قبل از حج خونین هیچ کس سرما نمی‌خورد اما بعد از آن یک نوع بی‌میلی برای حرکت در آنها ایجاد شده بود که دکتر کرمی آن را به خوبی توضیح می‌دهد.
این اتفاق هم که برای من افتاد یک نوع نارسایی است اگر آگاه بودم لباس‌های داخل چمدان را نمی‌پوشیدم و یا از چمدان استفاده نمی‌کردم. ما باید از اینجا به بعد حواس‌مان جمع باشد. یک فرد آمریکایی به نام «مایکل کاینز پایپر» به ایران آمد و کتاب مهمی نوشته بود و خود یکی از انکار کنندگان هولوکاست نیز بود. زمانی که برگشت به آمریکا دیگر نمی‌توانست راه برود، اما من با وی مصاحبه کرده بودم و چندین کیلومتر با هم راه می‌رفتیم اما به من می‌گفت صد متر هم نمی‌توانم راه بروم بعد از 1 الی 2 سال هم در اتاقش پیدایش کردند که فوت شده است. این وضع و شرایط که می‌بینیم معمولی نیست خودمان پی‌گیری نمی‌کنیم و بد موضوع از دست‌مان خارج می‌شود.
_ امیدواریم به واسطه این مصاحبه کمی مسئولین و مدیران مربوطه این بحث را جدی بگیرند آن را برای اطلاع رسانی عمومی‌تر کنند و حتی رسانه‌ ملی نیز به این موضوع بپردازند مستندات بیشتری ارائه شود.
طالب‌زاده: درست، منظور من هم همین است. قبل از تحویل گرفتن چمدان من به راحتی چندین کیلومتر مثلاً 20 الی 25 کیلومتر راه می‌رفتم اما بعد از این که چمدانم را تحویل گرفتم از پله‌ها هم به سختی بالا می‌آمدم. اگر آگاهی داشتم هیچ وقت آن لباس آلوده را نمی‌پوشیدم. اصلاً فکر نمی‌کردم. از آن روز یک کیلومتر هم راه نمی‌توانم روم. بار ها به من گفتند بعد از آن و تا مدتی من انکار می‌کردم و می گفتم نه فقط لب تاپم را خالی کردند.