1

برنامه های فرزند دختر میرکریمی برای مهاجرت به کانادا+عکس

سینماژورنال: رضا میرکریمی که این روزها فیلم “دختر” را روی پرده دارد دختری هم دارد به نام سارا 23 ساله فارغ التحصیل صنایع غذایی.

به گزارش سینماژورنال سارا میرکریمی در “دختر” هم حضور داشت؛ حضوری کوتاه در نقش یکی از دخترانی که در کافی شاپ حاضر است. او در کافی شاپ نقش دختری را بازی کرده که از همه زودتر ازدواج کرده و به سنتها پای بند است و مخالف مهاجرت!

دختر قصد مهاجرت دارد

اما در عالم واقع ماجرا جور دیگری رقم خورده چون منطبق با گفتگویی که سارا میرکریمی با “فیلم” داشته گویا ایشان قصد مهاجرت دارد؛ آن هم نه به روسیه که فیلم پدرش از این کشور جایزه گرفته بلکه به قاره آمریکا و کشور کانادا.

دختر میرکریمی در پاسخ به این سوال که آیا شما می خواهید به کانادا بروید می گوید: از کجا فهمیدید!

و وقتی به او گفته میشود از آنجا که پارتی فیلم “دختر” برای خداحافظی با دختری است که عازم کاناداست(!) با خنده می گوید: البته آن طور نیست که نگذارند بروم ولی احساس میکنم خیلی هم راضی نیستند. دلایل هم مختلف است؛ مثل نگرانی، دلتنگی، وابستگی و بیشتر از همه ترس از اینکه آنجا ماندگار شوم.

سارا میرکریمی ادامه می دهد: خودم هم شک دارم چون وابسته ام ولی دوست دارم این تجربه را داشته باشم. پدرم خیلی به خانواده اش علاقه دارد و دوست دارد همه کنارش باشند. ما هم که فقط دو بچه هستیم.تا ببینیم چه می شود…

سارا میرکریمی(راست با شال قرمز) در رونمایی "دختر" در جشنواره
سارا میرکریمی(راست با شال قرمز) در رونمایی “دختر” در جشنواره فجر



ادعای رسانه تهیه‌کننده “کیمیا”⇐استعفای میرکریمی از مدیرعاملی خانه سینما برای همراهی با شهردار تهران⇐سینماژورنال یک سال قبل از پیوند قوی مدیرعامل خانه سینما با شهرداری گفته بود

سینماژورنال: رضا میرکریمی جزو چندشغله های سینمای این سالهاست. او از کارگردانی تا تهیه کنندگی تا دبیر جشنواره بین‌الملل فجر و البته مدیرعاملی خانه سینما همه با هم را تجربه کرد.

به گزارش سینماژورنال میرکریمی که این روزها “دختر” را روی پرده دارد که فروش اش هنوز به یک میلیارد هم نرسیده است قصد دارد از مدیرعاملی خانه سینما کناره گیری کند؛ این خبری است که “صبا” رسانه وابسته به تهیه کننده سریالهایی مانند “کیمیا” و “تنهایی لیلا” آن را منتشر کرده و البته در توجیه این انصراف هم نزدیکی میرکریمی با مدیران شهری تهران و البته شهردار تهران را طرح کرده است.

سینماژورنال یک سال قبل و بعد از انتخاب رضا میرکریمی به عنوان مدیرعامل خانه سینما از پیوند قوی‌تر خانه سینما با شهردار تهران گفته بود(اینجا را بخوانید)

بعدتر در جریان تخصیص بودجه یک میلیارد تومانی که شهردار تهران برای بازسازی ساختمان خانه سینما در اختیار مدیران آن قرار داد آن پیوند شکلی رسمی به خود گرفت؛ به خصوص که آن یک میلیارد صرف بازسازی ساختمانی شد که مالکیت آن هم برای خانه سینما نیست و یک ساختمان استیجاری است!!!(اینجا را بخوانید)

حالا هم که رسانه منسوب به تهیه کننده “کیمیا” ادعا کرده میرکریمی همراهی با شهرداری را به ماندن در خانه سینما ترجیح می دهد.

متن این خبر را در ادامه بخوانید:

استعفا برای همراهی با شهردار

زمزمه‌های رفتن میرکریمی از خانه سینما، بعد از ایام نوروز سال جاری برای اولین‌بار مطرح شد. استعفایی که تاکنون مورد قبول قرار نگرفته اما این روزها،خبرها حکایت از این دارد، باقی‌ماندن میرکریمی در این سمت، بسیار کمرنگ خواهد بود و اوایل هفته آینده چهاردهمین مدیرعامل خانه سینما معرفی خواهد شد.

میرکریمی در ماه‌های اخیر، نزدیکی زیادی با مسئولان شهری تهران داشته و هیچ بعید نیست که در انتخابات آتی ریاست جمهوری در کنار شهردار تهران قرار گیرد. انصراف او از مدیرعاملی خانه سینما که با حمایت مستقیم رییس سازمان سینمایی انجام خواهد شد، حکایت از آن دارد که او در فاصله‌ای کمتر از یک سال تا انتخابات قصد ندارد به عنوان مهره‌ای معتمد مدیران سینمایی دولت روحانی شناخته شود.

گفتنی است، میان اسامی ‌گزینه‌هایی که به عنوان جایگزین رضا میرکریمی برای مدیرعاملی خانه سینما هم‌اکنون مطرح هستند نامبرده می‌شود، نام یک تهیه‌کننده زن و دو فیلمساز و یکی از مدیرعاملان اسبق خانه سینما به چشم می‌خورد که به احتمال قوی ظرف روزهای آینده هیات مدیره خانه سینما بر سر گزینه مدیرعاملی به اجماع خواهند رسید.

شایان ذکر است ‌رضا میرکریمی از 23 اردیبهشت سال 1394 از طرف هیات مدیره خانه سینما که ابراهیم مختاری به عنوان رییس هیات مدیره و محمدرضا موئینی، بهمن اردلان، آتیلا پسیانی، کامران ملکی، شادمهر راستین و سید مهدی خادم به عنوان اعضای اصلی،حمیدرضا آشتیانی پور و محمدرضا سکوت به عنوان اعضای علی‌البدل و همچنین عبدا.. اسفندیاری به عنوان بازرس اصلی و ایمان کرمیان به عنوان بازرس علی‌البدل به عنوان مدیرعامل خانه سینما معرفی شد.

 




فرهاد اصلانی همه چیز را گفت⇐ از ردّ پیشنهاد بازی در “دراکولا” و “ابد و یک روز” تا علاقه‌اش به بهروز وثوقی/از بلاتکلیفی فرهنگی در دولت یازدهم تا مخالفت با نگاه‌های سیاسی سران خانه سینما

سینماژورنال: فرهاد اصلانی بازیگر سینما و تلویزیون که در سالهای اخیر پرکارتر هم شده است در گفتگویی با فریدون جیرانی در برنامه اینترنتی “35” از مباحث مختلفی سخن گفت؛ از رد پیشنهادات بازیگری در سال گذشته گرفته تا عشق به بهروز وثوقی.

به گزارش سینماژورنال اصلانی در بخشی از گفتگوی خود به انتقاد از سیاستهای فرهنگی دولت یازدهم پرداخته است و درباره مباحثی مانند ضعف کارکرد صنفی خانه سینما نیز به صراحت حرف زده است.

ردّ سه پیشنهاد مختلف

اصلانی با اشاره به آثاری که سال گذشته رد کرده  داشت: همزمان با “دختر” بازی در فیلمهایی مانند “برادرم خسرو”، “ابد و یک روز” و “دراکولا” پیشنهاد شد و این همزمانی برایم شرایط رنج‌آور را برایم رقم زد.

وی ادامه داد: در فیلم “برادرم خسرو” نقش برادر بزرگتر به من پیشنهاد شد؛ نقشی که بعدتر ناصر هاشمی آن را خلق کرد.

اصلانی خاطرنشان ساخت: در “ابد و یک روز” هم نقش برادر بزرگتر یعنی پیمان معادی به من پیشنهاد شد. چون نقش آدم معتاد را بیشتر بازی کرده بودم{اشاره به “بخاطر پونه”} برای همین قید “ابد…” را زدم.

اصلانی درباره رد پیشنهاد همکاری با رضا عطاران بیان داشت: در “دراکولا” هم بنا بود نقش دراکولای داستان را بازی کنم؛ نقشی که در نهایت لوون هفتوان بازی کرد. در “دراکولا” به نظرم با رضا به نتیجه نرسیدیم یعنی شرایطی بود که نشد.

بهروز وثوقی بی همتاست

این بازیگر درباره بهترین بازیگران سینمای ایران گفت: اولین بار که با پدرم به سینما رفتم فیلم “طوقی” را دیدم و بازی بهروز وثوقی در این فیلم را به شدت دوست داشتم.

وی ادامه داد: پیش از انقلاب بهروز وثوقی بی همتاست. بعد از انقلاب امثال خسرو شکیبایی،  علی نصیریان، عزت ا.. انتظامی، داود رشیدی و شهاب حسینی بازیگران موفقی بوده اند.

این سه کارگردان در قلب من هستند

اصلانی در جایی از گفتگو درباره کارگردانان موردعلاقه اش بیان داشت: از علیرضا نادری در تئاتر بسیار آموختم و از همکاری با داوود میرباقری در تلویزیون هم بسیار لذت بردم و همین طور از کار با خانم رخشان بنی اعتماد. این سه نفر همواره در قلب من هستند.

در دوره روحانی در بخش فرهنگ اتفاقی نیفتاده است

اصلانی درباره دورنمای ذهنی‌اش نسبت به دولت یازدهم بیان داشت: در دوره آقای روحانی در بخش فرهنگ متاسفانه اتفاقی نیفتاد. وزارت ارشاد همچنان محل دعواست. محل مناقشات سیاسی و همیشه و در هرصورت بحث بوده است. در دولت قبل هم بوده و الان هم هست.

وی ادامه داد: خود این دعواها جامعه هنری را دچار سردرگمی می کند یعنی نه تکلیف با خط قرمز روشن است و نه با طرح موضوع! سردرگمی کماکان وجود دارد و به ماها منتقل می شود چون ما نمی دانیم چه می کنیم. در چارچوب قانونی کار می کنیم اما بعد اتهاماتی زده می شود.

فرهاد اصلانی خاطرنشان ساخت: در حوزه تئاتر و ادبیات و موسیقی هم تکلیف روشن نیست. یعنی معلوم نیست چه می خواهیم و همین بلاتکلیفی را رقم زده.

انتقاد از موضع گیریهای خانه سینما و ایستادن این نهاد در جایگاه اپوزیسیون

فرهاد اصلانی از جمله سینماگرانی است که همواره کم‌کاری خانه سینما در رسیدگی به امور صنفی را نقد کرده است. به گزارش سینماژورنال وی با اشاره به غلط بودن روند موضع گیریهای سیاسی خانه سینما گفت: خانه سینما جایگاهش صنفی بوده اما به اشتباه در بحثهای سیاسی ورود کردند در صورتی که باید مطالبات صنفی را حل می کردند.

وی ادامه داد: خانه سینما وقتی به جای حل مشکلات صنفی موضع گیری سیاسی کرد و در جای اپوزیسیون ایستاد اصلا خوب نبود. من به این روند اعتقاد ندارم؛ من موافق با این نگاه خانه سینما نبوده و نیستم. می شد راه هموارتری را برای حل مشکلات صنف رفت.

خانه سینما کارکرد چندانی برای جامعه سینمایی نداشته است

اصلانی تأکید کرد: این سوءتفاهمات اصلا ارزشمند نیست و در نهایت خانه سینما کارکرد چندانی برای جامعه سینمایی نداشته است. شخصا به عنوان عضو صنف نمی دانم رابطه ام با این صنف چیست. وظایف آنها نسبت به من چیست؟ وظیفه من نسبت به آنها چیست؟ حتی زمانی امین تارخ از هیأت ریسه صنف بازیگران از من خواست در انتخابات انجمن بازیگران شرکت کنم و کاندیدای هیأت رییسه شوم اما من نپذیرفتم.

این بازیگر 50 ساله خاطرنشان ساخت: در خانه سینما هیچ فکری برای امنیت شغلی اعضای صنف نشده است. همین موضوع جراحی کیارستمی و رنجی که کشید می‌توانست شکل دیگری داشته باشد. خیلی ها از یاد رفته‌اند. پشتیبانی از اعضای صنف وجود ندارد. بیمه بیکاری نداریم. یک بیمه خویش‌فرماست و یک بیمه تکمیلی که آن هم کارکرد زیادی ندارد.




آقای مدیرعامل! یک میلیارد هزینه برای بازسازی ملک استیجاری؟! آیا به ریشه‌های سیاسی این کمکها فکر کرده‌اید؟

سینماژورنال: خانه سینما در ماههای اخیر کم با انتقاد مواجه نبوده است؛ انتقاداتی که بخش عمده آن درباره عدم توجه حلقه بالادستی این نهاد به اصلی‌ترین هدف راه اندازی خانه سینما بوده است.

به گزارش سینماژورنال خانه سینما در میانه دهه شصت و با هدف “بهبود وضعیت رفاهی و صنفی شاغلان سینما” تأسیس شد اما در ماههای اخیر بیش از بهبود وضعیت رفاهی همچنان تلاش برای برگزاری جشنهای مختلف بوده که در کانون توجه قرار گرفته!

جالب و البته دردناک است بدنه صنفی که نهایتا بیشتر از 6 هزار نفر عضو ندارد هنوز که هنوز است از داشتن یک بیمه درمانی جامع رنج می‌برد و در کل ایران یک مرکز درمانی وجود ندارد که اعضای این صنف بتوانند با استفاده از کارت عضویت در خانه سینما، نه به صورت رایگان بلکه با تخصیص تخفیف از خدمات آن استفاده کنند.

تعداد اعضای صنف خانه سینما زیاد نیست اما در همه این ماهها نشده به مانند تمامی صنوف دیگر در برهه‌های زمانی مختلف، مقادیری اقلام رفاهی مانند بن‌های خرید کالا یا سبدهای کالا به اعضای صنف عرضه شود.

از همه ابزوردتر آن که نام این صنف خانه سینماست اما با کارت عضویت در آن حتی امکان تماشای فیلم با درصدی تخفیف در یک سینمای خاص هم برای اعضاء وجود ندارد.

یک میلیارد هزینه بازسازی یک ساختمان استیجاری؟

این شرایط که البته با انتقادات رسانه‌ها مواجه شده موجب گشته در هفته های اخیر مدیران خانه سینما سعی زیادی کنند برای رهایی از پاسخگویی در چرایی عدم حل مشکلات رفاهی، درباره فعالیتهای عمرانی که در خانه سینما انجام شده صحبت کنند و حتی رضا میرکریمی مدیرعامل این نهاد هم از صرف هزینه یک میلیاردی عمرانی برای بازسازی خانه سینما سخن گفته است!

این مدیرعامل در گفتگوی تازه اش هم باز بر این صرف یک میلیارد بودجه برای بازسازی عمرانی ساختمان خانه سینما به عنوان یک دستاورد تأکید کرده و آن را در شمول فعالیتهای مفید خویش برشمرده است اما به این سوال پاسخ نداده است که وقتی خانه سینما هنوز که هنوز است ساختمانی مختص و تحت مالکیت خود ندارد چه نیازی دارد به صرف یک میلیارد بودجه برای بازسازی؟

واقعیت این است که گذشته از ساختمان خانه سینمای 2 که مالکیت آن برای شهرداری است خانه سینمای 1 هم یک ساختمان استیجاری است که مالکیت آن در اختیار خانه سینما نیست و البته بابت آن اجاره هم پرداخت می‌شود!

در این شرایط اینکه یک میلیارد بودجه عمرانی صرف بازسازی ساختمانی استیجاری شود چه معنایی دارد؟

آیا صرف اینکه می‌توانیم از ارگانی مانند شهرداری حمایت یک میلیاردی عمرانی به نام سینما بگیریم این توجیه را ایجاد می‌کند که این یک میلیارد را تمام و کمال خرج بنایی کنیم که مالکیتش از شخص دیگری است؟

حواستان به ریشه های سیاسی این کمکها هست؟

از آن گذشته آیا به ریشه های سیاسی چنین کمکهای فکر کرده ایم و انتظاراتی که در سوی مقابل به واسطه این کمکها از اهالی سینما ایجاد خواهد شد؟؟؟

مگر میشود ارگانی مبلغی میلیاردی به اسم حمایت در اختیار نهادی دیگر گذاشته و در مقابل هیچ چشمداشتی نداشته باشد؟




“من” و “دختر” در مسیر اکران قرار گرفتند

سینماژورنال: در تازه ترین جلسه شورای صنفی نمایش که  24 خردادماه برگزار شد قرارداد دو فیلم “دختر” و “من” ثبت شد.

به گزارش سینماژورنال بر این اساس فیلم “من” ساخته سهیل بیرقی بعد از “زاپاس” در گروه استقلال اکران خواهد شد.

فیلم “دختر” رضا میرکریمی هم بعد از فیلم “ننه نقلی” در گروه ماندانا اکران خواهد شد.

“من” از حضور لیلا حاتمی در قامت بازیگر اصلی سود می برد و در کنار وی نیز امیر جدیدی و بهنوش بختیاری ایفای نقش کرده اند. این فیلم داستان زنی را روایت می‌کند که در فضایی که مشخص نیست خواب است یا بیداری(!) همه جور خلافی را با یک لپ تاپ و تعدادی تراشه مغناطیسی انجام می‌دهد.

“دختر” از حضور فرهاد اصلانی و ماهور الوند دختر سیروس الوند کارگردان سینمای ایران در نقشهای اصلی سود می برد. این فیلم هم امتداد سینمایی است که میرکریمی بعد از “امروز” به آن دچار شده؛ سینمایی کم دیالوگ وبا ریتم کند. “دختر” داستان حضور یک دختر شهرستانی در تهران را روایت می کند.




چرا این بخش از حرفهای افخمی دیده نشد؟

سینماژورنال: گفتگوی چند روز قبل بهروز افخمی با یکی از روزنامه های اصولگرا حواشی بسیاری را رقم زد.

به گزارش سینماژورنال اصلی ترین حاشیه هم حول یکی از نقاط میانی گفتگوی افخمی ایجاد شد که در آن جشنواره هایی مانند کن را جشنواره دگرباش‌ها دانسته بود!

رسانه های اغلب اصلاح طلب به خاطر این بخش از صحبتهای افخمی به شدت به او تاختند ولی هیچ کدام از این رسانه ها بخشهایی از گفتگو که افخمی درباره روش فیلمسازی بی‌بازدهی رضا میرکریمی و برخی از همسلکانش با بودجه‌های دولتی و البته وضعیت فعلی خانه سینما حرف زده بود را مورد توجه قرار ندادند.

میرکریمی فکر می‌کند دولت باید پول بدهد تا او فیلم بسازد و کسی هم نبیند

افخمی در بخشی از گفتگویش با “وطن امروز” درباره رضا میرکریمی چنین گفته بود:  میرکریمی لیبرال شده، به معنای ایرانی‌اش! این رفتار، رفتار یک آدم با نگاه اشرافی و تافته جدابافته است که فکر می‌کند دولت باید پول بدهد تا او فیلم بسازد و کسی هم نبیند تا اینکه احتمالا در جشنواره‌های خارجی موفقیت پیدا کند.

افخمی با اشاره به طیف میرکریمی ادامه داده بود: تصور می‌کنند آدم‌های ممتازی‌اند. در سینما دو-سه سال است این جریان خیلی اعتماد به نفس پیدا کرده و فکر می‌کند حق طبیعی‌اش است که بودجه دولتی را بگیرد به شکل‌های مختلف مصرف کند و مردم فیلم‌هایش را نبینند. ظاهرا یک گروه اشراف‌زاده مسلمان هم پیدا شدند.

خانه سینما بودجه می‌گیرد و در جاهای بیهود صرف می‌کند

بهروز افخمی که اجرای فصل سوم برنامه “هفت” را هم برعهده دارد درباره کم کاری خانه سینما در اموز صنفی هم چنین گفته بود: خانه سینما حزب نیست و نباید از آن استفاده حزبی شود اما می‌دانم کار خودش را به‌عنوان یک تشکیلات صنفی درست انجام نمی‌دهد؛ مثلا درباره بیمه هنرمندان و کار‌های صنفی. چیزی شبیه بازنشستگی برای هنرمندانی که سن و سالی از آنها گذشته و کار ثبت شده و پرونده واقعی دارند بیشتر از یک‌میلیارد تومان در ماه هزینه نمی‌برد و گرفتن این پول از ارشاد برای آنها کاری ندارد، چرا که گاها می‌بینیم همین بودجه‌ها را می‌گیرند و در جاهای بیهوده‌ای مصرف می‌کنند.




اين آقازاده جوان و بدون تخصص مربوطه چطور مدير پشتيباني بين‌الملل فجر شد؟!+عکس

سینماژورنال: انتشار خبر حضور محمدصادق کریمی فرزند 28 ساله رضا میرکریمی مدیرعامل خانه سینما به عنوان یکی از مسافران خانه سینما در جشنواره کن اول بار از  طریق رسانه مستقل “سینمامثبت” منتشر شد.

به گزارش سینماژورنال انتشار این خبر موجی از پرسشها را هم پیش روی اهالی صنف سینمای ایران قرار داد که چرایی چنین اعزامی متعجب شان کرده بود؛ صنفی که در روزهای اخیر بدنه اش به دلیل مشکلات فراوان رفاهی و از جمله مساله خلاء نظام جامع بیمه مجبور به نامه نگاری به رییس جمهور شد.(اینجا را بخواتید)

بدنه صنف انتظار این را داشت که یک شفاف سازی آشکار صورت گیرد در چگونگی انتخاب و اعزام نماینده از سوی خانه سینما به کن و آشکار شدن حقایق درباره ماجرای اعزام تمامی آنها که با حمایت این نهاد صنفی به این جشنواره رفته اند.

ایشان مدیر پشتیبانی بین الملل فجر بود

اما نیک که بنگریم عجیبتر از ماجرای حضور همه ساله نمایندگانی از خانه سینما در کن، چگونگی حضور محمدصادق میرکریمی در سمت “مدیر امور پشتیبانی” بین الملل فجر بود.

آقازاده میرکریمی که متولد 67 است، امسال از سوی پدرشان که دبیر بین الملل فجر بود به عنوان مدیر امور پشتیبانی این جشنواره منصوب شد بدون اینکه مشخص باشد با کدام رزومه عملیاتی به چنین عنوانی نائل شده است؟

همه سابقه این آقازاده در سینما به عنوان ناظر کنترل پروژه اکران فیلمهای “امروز” و “یه حبه قند” بوده و با همین سابقه به مدیریت تولید فیلم “دختر” هم رسیده اند. جالب است که همه این پروژه ها هم با حمایت ارگانهای دولتی از حوزه هنری تا منطقه آزاد اروند تولید شده اند!

کنترل پروژه ایشان چه دستاوردی داشت؟

كنترل پروژه اصطلاحی رایج در سینما نیست و در علم مدیریت فرایندی است در جهت حفظ مسیر پروژه برای دستیابی به یك تعادل اقتصادی موجه بین سه عامل هزینه، زمان و كیفیت در حین اجرای پروژه؛ با این تعریف وظیفه آقازاده میرکریمی به عنوان مدیر کنترل پروژه اکران مثلا “امروز” چه بوده؟ و برمبنای هزینه ای که برای تولید فیلم صرف شده و جایگاه نهایی فروش آن که در مدت زمان حدودا دو ماهه ای که فیلم روی پرده بوده به زحمت یک میلیارد را رد کرد و در نهایت حتی بین 15 فیلم ابتدایی جدول فروش سالانه هم نبود، آیا کنترل پروژه ایشان مفیدفایده هم بوده؟؟

محمدصادق میرکریمی
محمدصادق میرکریمی آقازاده رضا میرکریمی مدیر امور پشتیبانی بین الملل فجر

با کدام سابقه مرتبط ایشان به مدیریت در بین الملل فجر رسیده اند

جدا از این، داشتن سابقه در پست گویا تازه راه اندازی شده “کنترل پروژه اکران” چه تجربه ای می تواند ایجاد کند برای انتخاب نامبرده به عنوان مدیر امور پشتیبانی جشنواره ای که ادعای جهانی بودن دارد؟

آیا جز رابطه فرزندی با دبیر جشنواره دلیل دیگری هم برای این انتخاب وجود داشته؟
این پرسش هم جای بحث دارد که برای قرارگیری ایشان در پست مذکور چه دستمزدی برایشان درنظر گرفته شده بود؟

آقای ایوبی! استعفای آن مدیر بیمه حرفهای فراوان داشت

در روزگاری که همه چیز در جهت شفاف سازی پیش می رود و یکی از مدیران بیمه مرکزی به دلیل انتشار فیش حقوقی 80 میلیونی استعفا می دهد قطعا رییس سازمان سینمایی که دبیر بین الملل فجر را برگزیده می تواند به چنین پرسشهایی پاسخهای مبسوط دهد تا خدای نکرده این ظن به ذهن مخاطبان خطور نکند که بدنه متصل به بودجه های دولتی سینما در حال پرورش نوعی ملوک الطوایفی درون خویش است.

تصویری از صفحه مربوط به فهرست عوامل جشنواره جهانی فجر که در آن نام محمدصادق کریمی به عنوان مدیر پشتیبانی دیده می شود
تصویری از صفحه مربوط به فهرست عوامل بین‌الملل فجر که در آن نام محمدصادق کریمی به عنوان مدیر پشتیبانی دیده می شود
معرفی آقازاده میرکریمی در سایت بین الملل فجر
معرفی آقازاده میرکریمی در سایت بین الملل فجر



ادعای مستند یک رسانه اصولگرا⇐حضور کارمندان بین‌الملل فجر در فهرست رسانه‌های تقدیر شده!

سینماژورنال: حرف و حدیثهای پیرامون بین الملل فجر تمامی ندارد و در تازه ترین مورد گزارشی در خبرگزاری اصولگرای “نسیم” منتشر شده درباره ماجرای تقدیر از رسانه ها توسط دبیرخانه بین الملل فجر.

به گزارش سینماژورنال در این گزارش ضمن تأکید بر این امر که اغلب رسانه های تقدیر شده رسانه هایی بوده اند که به تحسین عملکرد دبیرخانه پرداخته اند(!) نکته جالب و البته به شدت نگران کننده ای هم ذکر شده و آن هم تقدیر از رسانه‌هایی که صاحبان آنها در فهرست 27 نفره معاونان و مشاوران و مدیران بین الملل فجر حاضر بودند.

سینماژورنال متن کامل گزارش خبرگزاری “نسیم” را ارائه می دهد:

بر این گور نگریید!

یکی از اصلی ترین انتظارات مخاطبان از رسانه ها آن است که بی آلودگی در زدوبندهای محفلی، فضایی را ایجاد کنند برای انعکاس عملکرد مدیران حیطه های مختلف به شفاف ترین شکل ممکن. هرچقدر این انعکاس شفاف و بی واسطه عملکرد مدیریتی بهتر صورت گیرد اعتماد مخاطب به رسانه بیشتر شده و در نتیجه رسانه هم بیشتر می توان بر مخاطبانش به عنوان عاملی برای امتداد حیات، اتکا کند.

طبیعی است رسانه ای هم که بخواهد بی تعارفات معمول به انعکاس واقعیات کارنامه های مدیران مملکتی بپرازد قطعا با روی خوش از سوی آن مدیریت مواجه نخواهد شد اما گزارش کار به مخاطب که اصلی ترین شاکله یک رسانه حرفه ایست حکم می کند اهالی رسانه از تبدیل شدن به تریبون یا روابط عمومی مدیران به شدت پرهیز کنند.

مدیر وظیفه اش این است که بهترین برنامه ریزی و البته اجرا را برای رسیدن به اهدافش داشته باشد و از آن طرف رسانه وظیفه دارد هر زمان که دید این مدیر و سیستم همراهش در برنامه ریزی یا اجرا دچار ضعف هستند، این ضعف را گوشزد کند.

تقدیر از رسانه‌هایی که در خدمت دبیرخانه بودند!
مدیران سینمای ایران در این سالها اما علاقه چندانی به نقد نداشته اند و بیشتر علاقه داشته اند هر تصمیمی که می گیرند حتی ابتدایی ترین و پراشکال ترین تصمیمات شان نیز بی بررسی چرایی آنها و میزان مفید یا مضر بودن شان با اقبال مواجه شود.

 در این مسیر اینکه می بینی مدیری تازه کار مثل رضا میرکریمی هم چه حین و چه بعد از برگزاری بین‌الملل فجر از پذیرش ایرادات وارده به سیستم تحت امرش سرباز زده و مدام می کوشد به طعن و غیرطعن نقدهای اساسی وارده به سیستم مدیریتی اش را به سهم خواهی نسبت دهد از منظر یک خصلت مدیریت ایرانی چندان عجیب نیست.

اما وقتی می بینی چهره ای نظیر میرکریمی که در سالهای گذشته به عنوان یک فیلمساز مدام سعی می‌کرد با نقد سیستمهای مدیریتی سینمایی وجهه ای روشنفکرانه از خود بروز دهد در پذیرش نقد به شدت آدمی بسته است در عجب می‌مانی.

میرکریمی در همه روزهای برگزاری بین الملل فجر تمام گافهای مدیریت زیرمجموعه اش از انتخاب فیلمهای گمنام و اکران برای سالنهای خالی گرفته تا حضور خبرنگار یک رسانه معاند در کاخ جشنواره و نبود سینماگر درجه اول جهانی در جشنواره را فقط و فقط ناشی از سهم خواهی منتقدان دانست.

بعد از برگزاری جشنواره هم در حالی که انتظار می رفت ایشان با تأمل بیشتر به مرور انتقادات بپردازد  با برگزاری مراسم تقدیر از رسانه ها در سالنی باز هم خالی سعی کرد این طور القا کند که تعاملی ویژه بین ایشان و رسانه‌ها برقرار است.

طبیعی بود که ایشان  در این مراسم نیز از رسانه هایی تقدیر کند که تقریبا تمامی آنها در خدمت جشنواره ایشان بودند و کلمه ای نقد درباره جشنواره منتشر نکرده بودند! این رفتار مویدی دیگر بود بر اینکه میرکریمی در قامت مدیر، چقدر از نقد گریزان است.

حضور کارمندان در فهرست رسانه‌های قابل تقدیر
فارغ از غلبه گردش به چپ در این مراسم اتفاق کمیک زمانی رخ داد که مروری بر نام چهره های تقدیر شده به عنوان اهالی رسانه، مخاطب را با رسانه‌هایی روبرو کرد که دست اندرکاران آنها در تیم مشاوران جشنواره هم حاضر بودند و به نوعی برای آن کارمندی می کردند.

 یکی از این دو رسانه، برنامه “سینمای ایران” بود که از شبکه چهار روی آنتن می رفت و دیگری روزنامه “سینما”.

علیرضا شجاع نوری مجری برنامه “سینمای ایران” و فریدون جیرانی سردبیر روزنامه “سینما” جزو حلقه 27 نفره مدیران، معاونان و مشاوران بین‌الملل فجر بودند. شجاع نوری دبیر نشست تحلیل فیلم جشنواره بود و جیرانی هم مشاور انتخاب فیلم!

اینکه رسانه ای هم برای جشنواره کارمندی کند و هم اینکه انتظار داشته باشیم آن را نقد کند چقدر می‌تواند شکل واقعیت به خود بگیرد؟ برخورد تحسین آمیزی که در اغلب موارد هر دو رسانه مورد اشاره با بین‌الملل فجر داشتند نشانگر آن است که تحقق این ماجرا نزدیک به صفر است.

کسی از میرکریمی انتظار نداشت که به سراغ رسانه های منتقد برود و از آنها در مراسم تقدیر کند و البته که رسانه های منتقد هم بعید است که به حضوردر مراسمی که به چرب کردن سبیل برای دعوت به سکوت شبیه بود راضی باشند اما این انتظار از دبیرخانه بین الملل فجر می رفت که لااقل برای حفظ ظاهر قضیه هم که شده پای مشاوران و معاونان را از فهرست “تقدیر از رسانه ها” حذف کند.

گریستن بر گوری که پیکری در آن نیست
ورای اینها، برگزاری چنین محفلی را که کنار رپورتاژهای مدیران جشنواره در توصیف کیفیت فوق العاده کار خویش که می گذاریم به این نتیجه گیری می رسیم که دبیرخانه بین الملل فجر کمترین علاقه ای به پذیرفتن واقعیتی به نام بیهودگی برگزاری جداگانه بین الملل ندارد و به جای حل مسأله چرایی بریز و بپاش برای برگزاری جشنواره ای بدون مهمان مطرح خارجی و با نمایش فیلمهای کم نام و نشان، ترجیح می دهد تتمه بودجه را هم صرف محفلهایی مانند “تقدیر از رسانه ها” می کند تا به زعم خود جای پای خود را برای دریافت بودجه ای بیشتر برای دوره بعد سفت کند اما زهی خیال باطل.

زهی خیال باطل که برگزاری محافل فرهنگی و از جمله جشنواره ها، بی تکیه به بدنه مخاطب به مانند گریستن بر گوری است که در آن پیکری نیست و تزریق بودجه های دولتی به چنین محافلی نیز به مانند نگه‌داری بیمار مرگ مغزی شده در سی.سی.یو است.




جناب عسکرپور! چرا در گام اول مدیرعامل صنف متبوع‌تان را به چالش نمی‌کشيد؟

سینماژورنال: محمدمهدی عسکرپور که همواره مناصبش در خانه سینما بسیار بیشتر از کارنامه فیلمسازی اش به چشم آمده در تازه ترین گفتگوی خود از اوضاع اقتصادی بغرنج جامعه نالیده و البته نداشتن تأمین اجتماعی و اقتصادی درست در کشور را نقد کرده است.

به گزارش سینماژورنال عسکرپور که با “مهر” رسانه متبوع حوزه هنری که فیلم “مهمان داریم” را هم برای این ارگان تولید کرد گفتگو کرده با نگاهی دلسوزانه به طبقه آسیب پذیر جامعه گفته است: شما می بینید که افرادی با سن بالا در حال دستفروشی در خیابان ها هستند و یا ممکن است در اطراف خود شما هم افرادی باشند که از تامین درستی برخوردار نباشند با اینکه در سنین بالایی قرار دارند و این در حالی است که ما جزو کشورهای ثروتمند جهان هستیم نه کشورهایی که شرایط اقتصادی مناسبی ندارند.

وی ادامه داده است: ما منابع زیادی در کشور داریم و این در حالی است که تأمین اجتماعی و اقتصادی درستی برای مردم وجود ندارد و افراد در این کشور آینده مبهمی دارند. افراد با خود فکر می کنند تا وقتی که کار دارند، می توانند روی زندگی و معیشت خود حساب کنند و غیر از آن اطلاعی ندارند که اصلا تا چه زمانی کار خواهند داشت.

عسکرپور که احتمالا به واسطه حضور نزدیک در حلقه مدیریتی خانه سینما مشکلات این صنف را درک کره خاطرنشان ساخته است: وضعیت هنرمندان بدتر است، فیلمسازی که هر ۷ سال یک بار فیلم می سازد این میان تکلیفش مشخص نیست. در طرح هایی مثل تکریم بزرگان مبلغی بصورت ماهانه می دهند که فرد فقط می تواند با آن در ماه چند بار آژانس گرفته و به اداره مورد نظر برود. علاوه بر این از بیمه خوبی هم برخوردار نیستند.

این کارگردان افزوده است: پس شما به عنوان یک جوان فکر می کنید تا وقتی که توانش را دارید و روی پا هستید باید درآمد داشته باشید تا بعدا محتاج دولت نشوید. دولتی که نمی تواند از پس شما بربیاید و شما را در نقطه ای به حال خود رها می کند. اگر هم مسیر کار درست فراهم نباشد این کسب درآمد از جایی محقق می شود که معمولا همراه با فساد است.

جناب عسکرپور! خودتان برای صنف سینما چه کردید؟

سینماژورنال نه تنها با گفته های عسکرپور کاملا موافق است که به شدت از صراحتی که ایشان در تصویرسازی اوضاع اقتصادی مردمان و بالاخص هنرمندان داشته قدردانی می کند اما پرسش‌هایی هم از ایشان دارد.

جناب عسکرپور که خودش چندین سال در حلقه مدیریتی خانه سینما حضور داشت برای رفع اصلی ترین مشکل بدنه صنف که نداشتن یک نظام بیمه‌ای جامع است چه کرد؟

از آن مهمتر اینکه ایشان چقدر از مشکلات موجود برای سینماگران را ناشی از ضعف عملکرد صنفی می‌داند که مدیران آن به جای دنبال کردن حل مشکلات اولیه اعضاء به سراغ برگزار کردن جشنهای مختلف هستند؟

جالب است که مدیران صنفی که به اعتقاد عسکرپور اعضای آن از بیمه خوبی برخوردار نیستند اخیرا در کنار جشنهای سالیانه شان درگیر برگزاری یک جشنواره کاملا دولتی هم شده اند؛ جشنواره ای که آبشخور بودجه ای خوبی هم دارد.

چرا از مدیرعامل صنف متبوع تان پرسش نمی‌کنید؟
عسکرپور که به صراحت دولتی را که نمی تواند از شهروندانش حمایت کند را نقد می‌کنند چرا سوزنی هم به صنف متبوعشان نمی زنند و از مدیرعامل این صنف نمی پرسند که چرا به جای حل کردن مشکل بیمه اعضای صنف وقتش را درگیر مناصب دولتي ديگر  آن هم افزون بر درگيري هاي فيلمسازي  و حواشي آن كه لابد نمي شود  اين يكي را انتظار داشت كنار بگذارد، كرده است ؟!

عسکرپور اگر می خواهد از سخنانش تعابیر سیاسی مستخرج نشود حتما باید این را هم بگوید که خودش طی همه سالهای حضور در رأس خانه سینما، چه فعالیتهایی برای بهبود اوضاع رفاهی صنف انجام داد؟




ادعای قابل تأمل دبیر جشنواره مقاومت⇐ کمک ۲۰ میلیاردی مجلس را به نفع سینمای ایران رد کردیم

سینماژورنال: محمد خزاعی دبیر جشنواره فیلم مقاومت که شهریورماه امسال برگزار می شود در گفتگویی با “ایسنا” ادعا کرده که کمک 20 میلیاردی مجلس به این جشنواره را نپذیرفته چون علاقه نداشته بخشی از بودجه سینما به این جشنواره اختصاص یابد.

به گزارش سینماژورنال خزاعی با رد شایعاتی که درباره تخصیص بودجه مستقل از سوی مجلس به جشنواره مقاومت وجود دارد بیان داشت:  سال گذشته جلسه‌ای با کمیسیون فرهنگی و کمیسیون تلفیق داشتیم و اعلام کرده بودند 20 میلیارد تومان به جشنواره اختصاص می‌دهند که بعد متوجه شدیم که این مبلغ از بودجه سینما است و اعلام کردیم راضی نیستیم که این بودجه از سینما کم شود.

خزاعی ادامه داد: خود بودجه سینما به اندازه کافی کم هست و ما به دنبال بودجه مستقلی بودیم و در نهایت هم هیچ بودجه‌ای اختصاص پیدا نکرد و تا این لحظه ردیف بودجه مستقلی پیش‌بینی نشده است.

اگر صحت ادعای خزاعی را بپذیریم و اینکه وی با مناعت طبع که کمتر در مدیران سینمایی دیده ایم از دریافت یک بودجه میلیاردی چشم پوشی کرده است آن گاه می توانیم کنتراستی ایجاد کنیم میان رفتار این مدیر با رفتار همتایان خود در بین الملل فجر که بخشی از بودجه سالانه سینما را صرف راه اندازی جشنواره ای با حداقل مخاطب کردند.




سیروس الوند برای دخترش فیلمنامه می‌نویسد+عکس

سینماژورنال: ماهور الوند فرزند سیروس الوند کارگردان سینمای ایران سال گذشته به عنوان بازیگر اصلی فیلم “دختر” رضا میرکریمی انتخاب شد.

به گزارش سینماژورنال پیش از انتخاب بازیگر اصلی این فیلم که بنا بود دختری نوجوان باشد فراخوانی برای انتخاب بازیگر از میان علاقمندان بازیگری صورت گرفت اما در نهایت نام فرزند سیروس الوند به عنوان بازیگر اصلی “دختر” اعلام شد.

البته که حضور ماهور الوند با عینکی که بخش عمده صورتش را پوشانده بود در “دختر” نتوانست اتفاق قابل ملاحظه ای را هم برای این بازیگر در جشنواره سی و چهارم رقم بزند با این حال سیروس الوند از بازی دخترش راضی است و حتی تصمیم گرفته در فیلمنامه جدیذش نقشی مختص دخترش بنویسد.

سیروس الوند که آخرین ساخته اش “این سیب هم برای تو” نتوانست توجه منتقدان را جلب کند در این باره به “مهر” گفت: ماهور سال گذشته در فیلم سینمایی «دختر» به کارگردانی رضا میرکریمی ایفای نقش کرد و با وجود اینکه اولین حضورش جلو دوربین بود بازی قابل قبولی از خود ارایه داد و معتقدم لهجه آبادانی را هم خوب از کار درآورده بود.

این کارگردان ادامه داد: در فیلم سینمایی که قرار است کارگردانی کنم نقشی مختص ماهور نوشته ام و قرار است وی در این فیلم به ایفای نقش بپردازد.

ماهور الوند در میانه تصویر در نمایی از "دختر"
ماهور الوند در میانه تصویر در نمایی از “دختر”



اقدامی جالب از دست‌اندرکاران تئاتری که باران کوثری طراح‌صحنه آن است+عکس

سینماژورنال/وحید کرایلی: گروه نمایش «صور فلکی» که این روزها در سالن موج‌نو رو به روی صحنه رفته است در اقدامی جالب و قابل تحسین اعلام کرده‌اند که برای استفاده کمتر از کاغذ و آسیب کمتر به طبیعت، تبلیغات این نمایش تماما در فضای مجازی انجام می‌شود.

به گزارش سینماژورنال نمایش «صور فلکی» به کارگردانی اشکان جنابی از روز چهارشنبه 8 اردیبهشت تا روز شنبه 1 خرداد در سالن موج نو براى مخاطبان به روى صحنه می‌رود.

در این نمایش که طراحی صحنه و لباس آن را باران کوثری برعهده داشته است، متین فکرآزاد و اشکان جنابی به ایفای نقش می‌پردازند. همچنین میلاد ابراهیمی و علیرضا میر انجم، دستیاران کارگردان هستند.

پوستر نمایش صور فلکی
پوستر نمایش “صور فلکی”

دبیرخانه های جشنواره فجر و مدیران سینمایی بیاموزند

به گزارش سینماژورنال اقدام جالب دست اندرکاران این تئاتر در حال رخ داده که همچنان در سینما و تئاتر ایران و بخصوص در بحبوحه هایی چون برگزاری جشنواره ها این حجم انبوهی از کاغذ است که به بهانه تولید کاتالوگ، راهنما، بولتن و کتاب هدر می رود.

البته جشنواره سی و چهارم تئاتر فجر با خردورزی مصطفی محمودی مدیر روابط عمومی اش در اقدامی ضربتی انتشار هر گونه بولتن را ممنوع کرد اما در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر علیرغم قصد قبلی محمد حیدری دبیر جشنواره برای جلوگیری از چنین اسرافهایی اما با لابی های برخی چهره هایی که همه این سالها آبشخور مالی خوبی از تولید بولتن های بی فایده داشته اند باز هم هزینه ای قابل توجه برای تولید بولتن و کتاب آن هم کتاب حلقوی(!) صرف شد.

در جریان بین الملل فجر هم هرچند در ظاهر بولتن منتشر نشد اما مطابق گفته دبیر جشنواره و البته آنچه در واقع دیدیم، بخشی از بودجه جشنواره صرف خرید مجلات و روزنامه هایی شد که صفحاتی رپورتاژگونه به بین الملل فجر اختصاص داده بودند؛ این نشریات به صورت رایگان در پردیس چارسو توزیع می شدند و البته که هر روز بخش عمده آنها برگشت می خورد تا احتمالا به خمیر بدل شوند.

چه خوب است مدیران سینمایی ما که در همه این سالها به لحاظ در اختیار داشتن منابع مالی هیچ گونه محدودیتی را حس نکرده اند صرفه جویی را از دست اندرکاران اجرای یک تئاتر مستقل بیاموزند.




در یک رسانه اصلاح‌طلب⇐صداي اين يار غار سازمان سينمايي هم درآمد

سینماژورنال: بین‌الملل فجر در حالی به پایان خود رسید که پاشنه آشیل آن که عدم وجود فیلم و فیلمساز معتبر جهانی در آن است، باعث شد جشنواره با حداقل بازخورد “جشنواره‌ای” برگزار شود.

به گزارش سینماژورنال قبل و حین برگزاری جشنواره داشته ایم برخی چهره ها و رسانه های مستقل را که کوشیدند به زعم خود صرف هزینه برای چنین جشنواره ای را در شرایطی که صنف سینمای ایران با کمبود ابتدایی ترین اقلام رفاهی مانند بیمه تکمیلی مواجهند را اقدامی عبث بدانند.

از آن طرف بسیاری هم حضور مدیرعامل خانه سینمایی که اعضایش با ده ها مشکل ریز و درست صنفی روبرویند در قامت دبیری جشنواره ای کاملا دولتی و هزینه‌زا را به نقد کشیدند.

در تازه ترین مورد فرهاد توحیدی فیلمنامه نویسی که یکی از منتقدان اصلی سیاستهای سازمان سینمایی جواد شمقدری هم بود در گفتگو با رسانه اصلاح طلب “شرق” به صراحت قرار گرفتن مدیرعامل خانه سینما در قامت دبیری بین الملل فجر را زیر سوال برده است.

البته که توحیدی این را هم تأیید کرده که کمک به رفع مشکلات صنف سینمای ایران اهمیت بیشتری نسبت به برگزاری جشنواره دارد.

بخشهایی از گفته های توحیدی که مستقیما در این باره صحبت کرده است را به نقل از “شرق” بخوانید:

اینکه دبیر بخش بین‌الملل جشنواره امسال، مدیرعامل خانه سینما هم هست، آیا درواقع بیانگر یک جور تعامل بین سازمان سینمایی و خانه سینماست و می‌توان پیش‌بینی کرد نهایتا این اتفاق، صرفه صنفی هم خواهد داشت؟ یعنی وقتی مدیرعامل خانه سینما، دبیری این جشنواره را می‌پذیرد، یک‌جور صرفه صنفی هم در پی دارد؟
این را باید از آقای میرکریمی بپرسید.
‌ نظر شما چیست؟ به نظرتان امکان‌پذیر هست و می‌شود؟
اگر من در این مسند بودم، این کار را نمی‌کردم!
‌ یعنی برایتان دبیری جشنواره با مدیریت خانه سینما، تفکیک‌شده بود؟
بله، من این اندازه نزدیکی به دولت را نمی‌پسندم. دوسال قبل هم که ما در خانه سینما بودیم، آقای عسگرپور، به‌ویژه در اواخر انتقادات را تندتر کرده بود و من فکر می‌کردم سیاست‌های سازمان سینمایی را باید نقد کرد و نقاط ضعفش را بیرون کشید؛ چون به نفع مجموعه سینمایی ایران است، اما به‌هرحال ما مجموعا در یک بی‌عملی قرار داریم. آن بخش‌هایی که به حقوق صنفی مربوط می‌شود، واقعا خوب پیگیری نمی‌شود و جریان امور با کندی حرکت همراه است؛ به‌ویژه تصمیماتی که در چارچوب ارتقای منزلت اجتماعی سینماگران گرفته شده است و بحث امنیت شغلی، همه روی زمین مانده است که بخشی از آن به کمبود بودجه و اعتبارات برمی‌گردد، اما بخشی هم به اشکالات مدیریتی مدیران کنونی سینما برمی‌گردد.

الان دقیقا حرف همین است که وقتی چاله‌های به این بزرگی داریم که خیلی هم اولویتشان بیشتر است، مثل رسیدگی به اوضاع هنرمندانی که در بستر بیماری‌اند یا با مضیقه اقتصادی و بی‌کاری و… دست‌وپنجه نرم می‌کنند، آیا رسیدگی به اوضاع اینها واجب‌تر از برگزاری چنین جشنواره‌ای نیست که بیشتر جلوه خودنمایی‌ دارد؟
البته هر کدام جای خودش را دارد. به نظرم با توجه به کمبود اعتبارات، اگر بخواهیم اولویت‌بندی کنیم من هم با شما موافقم که آن مسائل در اولویت‌اند.
‌ یا یک‌سری دم و دستگاه تازه مثل شورای‌عالی سینما، نمونه‌ای دیگر از همین ریخت‌وپاش‌ها هستند.
بله. البته آن را هم دارند منحل می‌کنند. البته از اول ما هشدار می‌دادیم که این تشکیلاتی است که «عدمش به ز وجود»ش است؛ هر چند آقای شمقدری زحمت زیادی کشیدند تا راهش انداختند که خب این هم شوآف آن دوره بود. هر دوره شوآف خودش را دارد! حالا البته خدا پدر و مادر مدیران کنونی را بیامرزد که متوجه شدند و تصمیم گرفتند که منحلش کنند. خیلی نمی‌خواهم پوپولیست باشم.
واقعیت این است که در حوزه اعتبارات واقعا با ضیق منابع مواجه هستیم. ضیق منابع، طبیعتا به ما هشدار می‌دهد در جاهایی که واجب‌تر است، سرمایه‌گذاری صورت گیرد. دو سال است که حساب کمک‌هزینه بی‌کاری معطل اعتبارات دولت است. اساسنامه‌ای که خود سازمان هم تصویب کرده و براساس آن احکام هیأت امنا را صادر کرده می‌گوید که معادل دو درصد بودجه سالانه سازمان سینمایی باید به حساب کمک‌هزینه بی‌کاری واریز شود که پارسال و امسال خبری از این قضیه نشده است. به‌هرحال با شما موافقم. گرفتاری‌های زیادی در حوزه سینما وجود دارد. بخشی از این گرفتاری‌ها مالی است اما بخش دیگر آن، مدیریتی است و نیازمند بسترسازی و تدوین قوانین است. موضوع لزوم تدوین لایحه امنیت شغلی را دولت اصلاحات در برنامه چهارم توسعه گنجانده بود که براساس آن دولت موظف بود تا پایان سال اول برنامه، لایحه تأمین امنیت شغلی و تأسیس صندوق بیمه بی‌کاری هنرمندان را به مجلس شورای اسلامی ببرد. با پایان دوره دولت اصلاحات اجرای این برنامه به دولت نهم موکول شد؛ اما دولت نهم هرگز این کار را انجام نداد؛ بنابراین تکالیفی که در برنامه توسعه چهارم حوزه فرهنگ برعهده دولت گذاشته شده بود که یکی تصویب لایحه تأمین امنیت شغلی و دیگری تأسیس صندوق بیمه بی‌کاری هنرمندان بود همه از سال ٨٤ تاکنون معطل مانده‌اند. این خیلی تأسف‌انگیز است که یک دهه، مسئولیتی که خود برنامه توسعه به ‌عنوان تکلیف قانونی برعهده دولت‌ها گذاشته انجام نشود. برنامه چهارم تمام شد و برنامه پنجم توسعه، در بخش فرهنگ یک کاریکاتور از برنامه‌ها را تدوین کرد؛ بنابراین دولت‌ها می‌آیند فارغ از اینکه دولت نهم است یا دهم یا یازدهم، تدبیروامید است یا دولت مهرورزی، به تکالیف خودشان عمل نمی‌کنند. تصویب قانون در درجه اول نیازمند کار ستادی است؛ یعنی باید لایحه نوشته شود و متولی داشته باشد. دولت و وزارت ارشاد باید این کار را می‌کردند اما وزارت ارشاد تکالیف خودش را انجام نداد.

آیا این وظیفه صنف نیست که مدام اینها را یادآوری کند، به‌جای اینکه خودش وارد بازی مدیران و دولتمردان شود؟
ما نامه نوشتیم. از سال ٨٤ بارها این مطالب را گفته‌ایم. ما خواستیم تجمع هم در مرداد سال ٨٥ درست کنیم اما شب قبلش آن را لغو کردند؛ یعنی دیگر واقعا هرکاری که می‌توانستیم بکنیم، کردیم؛ و آخرین کار اینکه خودمان پیش‌نویس لایحه را بنویسیم که نوشتیم و تقدیم دولت نهم کردیم که نظرات اصلاحی خودشان را هم اعمال کنند و به مجلس ببرند اما نبردند و نکردند. می‌خواهم بگویم اراده معطوف به قدرت وجود ندارد. اراده معطوف به انجام امور وجود ندارد و متأسفانه هرکسی در دام روزمر‌گی گرفتار می‌شود و می‌رود. دو، سه ماه بعد از استقرار دولت تدبیروامید با یکی از دوستان هیأت‌مدیره خانه سینما و تعداد دیگری از هنرمندان سینما به دفتر آقای دکتر ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی رفتیم. ربیعی واقعا جزء آدم‌های عجیب‌وغریب این کابینه است و خیلی دوست‌داشتنی و آدم اتفاقا صاحب اراده معطوف به قدرت است و باوجود اینکه وزیر کار و رفاه اجتماعی است در حوزه فرهنگ خیلی کار کرده. در همان دیدار دکتر ربیعی مطلب خیلی عبر‌ت‌انگیزی بیان کرد و گفت: «من فکر می‌کردم به اینجا می‌آیم و وزارتخانه را عوض می‌کنم الان می‌بینم سه ماه گذشته و این وزارتخانه است که دارد من را عوض می‌کند!» دیوان‌سالاری با آدم‌ها چنین کاری می‌کند. آدم‌ها وقتی در سازمانی قرار می‌گیرند، فکر می‌کنند می‌توانند آن سیستم را اصلاح کنند یا چرخ‌های آن سیستم را تندتر بچرخانند و چابک‌سازی کنند، تصمیم‌سازی‌ها را بیشتر کنند و به تصمیمات شکل اجرائی دهند اما عملا در آن چرخه دیوان‌سالاری‌گیر می‌کنند و آنها هم مثل گذشتگانشان می‌شوند و بعد از مدتی بی‌تفاوت می‌شوند و دست آخر هم گله می‌کنند که این نمی‌شود دیگر!

⇓⇓⇓

پی نوشت سینماژورنال

البته که فرهاد توحیدی در اداوار مختلف در هیأت مدیره های خانه سینما حضور داشته است و در همین دولت جدید هم رییس هیات اجرایی حمایت از ارتقای منزلت اجتماعی سینماگران بوده است اما متأسفانه نه آن حضور در هیأت مدیره های خانه سینما نتیجه ای برای حل مشکلات ابتدایی صنف داشته است و نه حضور ایشان در قامت ریاست هیأتی که هدفش ارتقای منزلت اجتماعی سینماگران است.

راه اندازی یک بیمه تکمیلی جامع برای سینماگران خواسته بزرگی نیست که امثال توحیدی حل آن را چنان سنگ بزرگی می دانند جلوی پای خانه سینما و مدام دست یاری به سوی دولت دراز می کنند.

فقط و فقط کافی بود درصدی از پروژه های میلیاردی که طی همه این سالها حلقه های بالایی خانه سینما برای تولیدات خویش از آن بهره می گیرند صرف این امر می شد که البته نشد و همچنان صنفی به نام سینما وجود دارد با ابتدایی ترین مشکلات رفاهی از بیمه تکمیلی گرفته تا بیمه بیکاری و…

امثال توحیدی در حالی تازه و بعد از مدتها که بدنه صنف از داشتن حداقلی از امکانات فریادشان به آسمان رسیده زبان به گلایه از دولت باز می کنند که در جریان اتفاقاتی نظیر ماجرای توقیف فیلمهای مجوزدار توسط حوزه هنری از صاحبان آثاری که به ناحق گرفتار توقیف شده بودند کمترین حمایتی نشان ندادند و در یک اقدام غیرصنفی حتی تلویحا به تأیید رفتار حوزه هنری دست زدند.




جایگاه پخش‌كننده‌هاي معتبر در بازار بین‌الملل فجر؟

سینماروزان/غفور پورغفور: نوزدهمين بازار فيلم ايران از اول ارديبهشت ماه كار خود را در بین الملل فجر آغاز كرده است.

55 غرفه فروش فيلم در اين دوره از بازار فيلم فعاليت خواهند داشت و پيش‌بيني شده حدود 3 ميليون دلار درآمد اين بازار فيلم باشد.

چند‌پخش كننده فيلم نظرات خود را درباره بازار فيلم ايران بيان كرده‌اند.

مقايسه كوتاه ميان دو بازار
ارديبهشت ماه سال 94 در اولين دوره برگزاري مستقل جشنواره بين‌المللي فيلم فجر، هجدهمين دوره بازار فيلم ايران نيز برگزار شد. در اين دوره از بازار فيلم 290 فيلم سينمايي ايراني در بازار فيلم عرضه شد و از 100 خريدار خارجي براي حضور در اين بازار دعوت به عمل آمد. امسال و در دوره نوزدهم، اما تغييراتي در نحوه برگزاري بازار فيلم به وجود آمده است و مديران جشنواره روي فروش فيلم‌هاي ايراني تمركز كرده‌اند.

آرش اميني، مدير بخش بين‌الملل سي و سومين جشنواره فيلم فجر كه متولي برگزاري دوره هجدهم بود، سياست بازار فيلم را در عرضه و فروش فيلم‌هاي ايراني اعلام كرده بود و از اينكه بازار فيلم ايران محلي براي تبادل فيلم بين دو فروشنده و خريدار خارجي باشد، انتقاد كرده بود. به اعتقاد اميني اينكه ما هزينه كنيم و يك كمپاني آلماني فيلم‌هايش را به يك كمپاني مالزيايي بفروشد، سود خاصي عايد جشنواره نخواهد شد. ضمن اينكه فستيوال‌هاي ديگري هم هستند كه به اين شيوه فيلم‌هايشان را مي‌فروشند، مثلاً جشنواره‌اي در مسكو، بازار فروش فيلم‌هاي روسي است.

امسال هم تغييراتي در شيوه برگزاري بازار اعمال شده است.

رد و بدل شدن دو میلیارد پول؟؟؟

امير اسفندياري، معاون امور بين‌الملل سي و چهارمين جشنواره جهاني فيلم فجر مي‌گويد: رويكرد ما در بازار فيلم امسال متفاوت از سال قبل است؛ بازگشت به بازار فيلمي كه با گذشت سال‌ها جاي خود را در منطقه باز كرده بود و هيچ رقيبي نداشت، يعني آن چيزي كه باعث مي‌شود يك جشنواره جهاني دوام پيدا كند.

اسفندياري در گفت و گو با «تسنيم» مي‌گويد: در بازار امسال چهار گروه شركت‌كننده داريم. يك گروه فروشندگان هستند (34 شركت فروشنده با حدود 50 نفر) كه فقط 20 غرفه به آنها تعلق گرفته است. 28‌شركت خريدار به تعداد حدود 32 نفر، يك گروه ديگر نمايندگان جشنواره‌هاي خارجي كه حدود 60 نفر از 60 جشنواره مختلف دنيا هستند. همچنين غرفه‌داران ايراني هستند كه در اين بخش حدود 27 شركت ايراني با ميانگين حدود 100 نفر حضور دارند كه فقط 22 غرفه به آنها تعلق گرفته است. وي در اين گفت‌و‌گو پيش‌بيني مي‌كند امسال بين 2 تا 3 ميليون دلار در بازار فيلم ايران پول رد و بدل شود.

بي‌اعتمادي پخش‌كننده‌ها نسبت به بازار فيلم
با توجه به اينكه كمتر پيش مي‌آيد ميزان فروش بازار فيلم به صورت واقعي اعلام شود، پس نمي‌توان رقم بين 2 تا 3 ميليون دلار پيش‌بيني شده را به عنوان موفقيت بازار فيلم در نظر گرفت.

چند پخش‌كننده فيلم د درباره موفقيت بازار فيلم نظراتشان را بيان كرده‌اند. عبدالله عليخاني مي‌گويد: حضور در بازار فيلم براي بخش خصوصي سينما نفعي ندارد. در بخش دولتي نيز خريدار خارجي نگاه مي‌كند مثلاً از 50 فيلم ارائه شده دو فيلمي را كه از نظر سياسي سياه‌نمايي دارد، انتخاب مي‌كند.

اين پخش‌كننده فيلم با اشاره به اينكه فيلم‌هاي ايراني از رايت ارزان‌قيمتي برخوردارند، علت استقبال پايين از فيلم‌هاي ايراني را در بازار فيلم، فيلم نساختن  براساس استاندارد‌هاي جهاني در ايران عنوان كرد و گفت: اكثر فيلم‌هاي ايراني بر خلاف قاعده جهاني فاقد قهرمان هستند و مخاطب خارجي با آن ارتباط برقرار نمي‌كند.

مختاري، مدير پخش هدايت فيلم نيز معتقد است به دليل اينكه لابي فروش فيلم‌هاي ايراني وجود ندارد، بازار فيلم ايران چندان موفق نخواهد بود. به گفته اين پخش‌كننده در بازار فيلم ارتباط مؤثري بين فيلمسازان ايراني و خريداران خارجي برقرار نمي‌شود.

غلامرضا فرجي، مدير پخش و بازاريابي حوزه هنري نيز از لزوم بازنگري در برگزاري بازار‌هاي فيلم مي‌گويد و معتقد است نمي‌شود با چنين شرايطي در بازار فيلم فروش مناسبي داشت.

رایگان بودن بازار فیلم چه سودی دارد؟
از سوي ديگر، رايگان بودن حضور خريداران خارجي در بازار فيلم ايران را كه از سوي مديران جشنواره فيلم فجر به عنوان اهرمي تشويقي در نظر گرفته شده است، مي‌توان به نوعي قبول اين نكته دانست كه بازار فيلم ايران برخلاف ادعاهاي مطرح شده درباره ميزان موفقيتش، با وجود برگزاري 19 دوره هنوز در حال معرفي خود به خريداران جهاني است و براي جلب نظر مشتريان بين‌المللي حاضر است امتيازاتي را نيز به رايگان در اختيار مهمانانش قرار دهد.




پرسش یک رسانه اصولگرا⇐در “سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل” چه نیازی بود به هدر دادن بودجه به نام جشنواره جهانی؟

سینماژورنال: عدم وجود فیلمهای شاخص و سینماگران معتبر خارجی در بین الملل فجری که نام “جهانی” را رویش نهاده اند سبب ساز آن شده است که به تدریج رسانه های مختلف انتقادات سرراستی را به آن ارائه کنند.

به گزارش سینماژورنال تازه ترین رسانه ای که با تیتری طنازانه به انتقاد از بین الملل فجر پرداخته رسانه اصولگرای “مشرق” است.

کیوان امجدیان در گزارشی با تیتر “جولان «گاو» روی پوستر یک جشنواره سوت و کور” و با گردهم قرار دادن برخی از اتفاقات مرتبط با این جشنواره و نقل قولهای برگزارکنندگان کوشیده فضایی را ایجاد کند برای بحث بیشتر درباره بین الملل فجر.

سینماژورنال متن کامل گزارش “مشرق” را ارائه می دهد:

نباید کارهای اصلی فرهنگ را رها کرد

بخش بین‌الملل جشنواره فیلم فجر یا به تعبیری جشنواره جهانی فجر،  بی سروصدا و در میان استقبال سرد مخاطبان آغاز به کار کرد. استقبالی که اگر به همین شکل ادامه پیدا کند گمان میکنم مسولانش را مجبور کند تا از موسسات تامین جمعیت نفر بیاورند و فضا را کمی شلوغ کنند.

فارغ از گرم و سرد بودن فضا، بعضی چیزها بودنشان خوب است. حتی ممکن است لازم باشد. اما در چه شرایطی؟

طبیعتا همه افراد و بخش‌ها و نهادها و ادارات برای کارهایشان اولویت‌بندی دارند و بر اساس آن اولویت‌بندی به انجام امور می‌پردازند. بر اساس دخل و خرج هم ممکن است بعضی اولویت‌های پایین‌تر حذف شود. جشنواره هم از این قاعده مستثنی نیست. در اینکه فرهنگ اولویت است شک نداریم (دست کم ازسوی همه ما که به‌نوعی دخلی به این حوزه داریم) اما در همان فرهنگ هم اولویت‌هایی داریم و نمیشود کارهای اصلی را رها کرد و به دنبال اولویت‌های پایین رفت. مثل سیدرضا میرکریمی- مدیرعامل خانه سینما- که درعوض حمایت از سینماگران و برقراری بیمه، یک میلیارد تومان هزینه صرف کارهای عمرانی خانه سینما و بزک دوزکش کرده است.

در سال اقتصاد مقاوتی چه نیاز است به هدر دادن بودجه؟

اصلا  اینکه جشنواره‌هایمان مستقل باشند و هزار و یک جشنواره داشته باشیم خیلی هم خوب است، اما در شرایطی که همه‌چیز در شرایط ایده‌آل باشد. اگر در سالی که با تاکید، از سوی مقام معظم رهبری به عنوان “اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل” نام گرفته است، بخش بین‌الملل هم به عنوان بخشی از جشنواره فیلم فجر برگزار میشد، مجموع هزینه‌های جشنواره به نصف می‌رسید. این نصف‌شدن هم یعنی صرفه‌جویی چندین میلیاردی. صرفه‌جویی چندین میلیاردی یا به عبارتی واردشدن چندین میلیارد در شرایطی کنونی به چرخه سینما. اتفاقی که میتوانست خون و حیات و شوق تازه‌ای را که به سینما برگشته چندین برابر کند و اقتصاد سینما را تا مدت‌ها تضمین کند. نه اینکه صرف برگزاری یک جشنواره سوت و کور و کم خاصیت شود.

حالا اصلا به‌فرض هم که ضرورت وجودی این جداشدن را با هزارویک اما و اگر بپذیریم، آیا واقعا این جشنواره به اهدافش رسیده است یا فقط مدیرانش درحال توجیه‌کردن بودجه چند میلیاردی هستند که برای آن صرف کرده‌اند؟

نقد ناپذیری

در جشنواره پرهزینه و سوت کور جهانی، گویی خبری از نقدپذیری نیست. دبیر جشنواره از همان آغاز کار یک کری مفصل می‌خواند که من دبیرم و مسولیت همه امور مهم با من است و سینمای ما جهانی است و ما پایمان در ایران است و چشممان به جهان و از این قسم حرف‌های دهان پرکن. اما بعد صرفا یک پوستر مزین به تصویر فیلم “گاو” که ایده آن کپی‌برداری از جشنواره ملی است رونمایی می‌کنند و چهارتا اسم زیبا برای بخش‌ها انتخاب می‌کنند که مثلا استعدادیابی بشود دارالفنون و این یکی بشود …

برای افتتاحیه هم خودشان را راحت می‌کنند و با وجود بودجه خوبی که گرفته‌اند بی‌خیال افتتاحیه می‌شوند و یکضرب می‌روند سراغ اینکه سروته جشنواره را با کمترین خرج هم بیاورند و ..هرکه رود خانه خود. بعد هم انتظار دارند نقدی در کار نباشد.

از آنطرف، منتقدها باوجودیکه حرف‌های نه‌چندان منطقی دبیر و بقیه ماجراها به عید و تعطیلی خورد بازهم سکوت نکردند و نقدهایی جدی به این ماجرا مطرح شد.

چند نقد نه‌چندان تند و تیز

روزنامه جوان می‌نویسد: بخش بین‌الملل فجر مهم‌ترین عنصر حیات یک جشنواره را  که رونمایی آثار مطرح است، ندارد،َ اما هزینه گزافی صرف راه‌اندازی یک‌سری ورک‌شاپ و کارگاه برای آن شده است. جالب است کسی را هم به مدیریت این بخش کارگاهی گمارده‌اند که همواره یک فیلمساز متوسط بوده و ابداً تجربه شایانی در امر آموزش ندارد.

در همین بخش کارگاهی هم به جای آنکه شرایط کنار هم قرار گرفتن جوانان ایرانی در کنار جوانان چهار گوشه جهان فراهم شود، تعدادی علاقه‌مند از کشورهایی که حرفی در صنعت سینمای جهان ندارند، انتخاب شده‌اند تا احتمالاً توجیهی باشد بر ردیف بودجه جهانی(!) که برای ایجاد این بخش درنظر گرفته شده است.

علیرضا رییسیان کارگردان “دوران عاشقی”هم در گفتگو با “باشگاه خبرنگاران” می‌گوید: جداشدن بخش جهانی جشنواره فیلم فجر از بخش داخلی مثل این می‌ماند که دوقلوهای به هم چسبیده را از هم جدا کنیم. نود درصد این اتفاق لطمه زننده است و در بهترین حالت فقط ده درصد امید به حیات باقی می‌ماند. پس از آنجا که بخش بین الملل محملی برای تربیت سینمای داخلی و خارجی بود، جداکردنش امر پسندیده‌ای نیست.

اینکه می‌گویند با جداسازی اتفاق مهمی را رقم زدیم، باید منتظر خروجی آن در پایان جشنواره باشیم و قضاوت نکنیم؛ اما فکر می‌کنم از لحاظ مفهومی کار اشتباهی است. از طرفی به دلیل مسائل متعدد از جمله محدودیت‌های نمایشی نمی‌توانیم شاهد جشنواره‌ای جهانی در بخش رقابتی و مسابقه ملی به معنای واقعی باشیم؛ چون آنهایی که نام جشنواره جهانی را به معنای اصلی آن یدک می‌کشند، اجازه پخش فیلم‌هایی را می‌دهند که در دنیا تراز اول و اکران اولشان باشد، در نتیجه فلسفه این نامگذاری (جهانی شدن) مورد پرسش قرار می‌گیرد و محدودیت‌های جشنواره جهانی فجر امکان ارسال فیلم‌های تراز اول دنیا را به وجود نمی‌آورد.

فضای عمومی این جشنواره در سینمای ایران دیده و حس نمی‌شود ؛ یعنی مانند جشنواره داخلی فجر و دیگر جشنواره‌هایی که شاهد فضایی گرم در اجرا و قبل از اجرا هستیم، اشتیاق و حرارت را در بین اهالی سینما نمی‌بینیم.

نکته آخر اینکه اگر قرار است جشنواره جهانی فیلم فجر از هر جهت به ارتقاء سینمای ملی کمک کند، نیاز به دوگانگی، جداسازی و صرف هزینه‌های جداگانه نبود.

از آنطرف هم کافه سینما می‌نویسد: بعد از دعوت از یک فیلمساز روس حالا حضور یک فیلمساز از چین که به مانند روسیه در روزگار تحریم جزو متحدان سیاسی ایران به شمار می‌رفت و البته بازار محصولات داخلی را هم قبضه کرد، در بین‌الملل فجری که جزو محصولات فرهنگی پسابرجام است، تأمل برانگیز به نظر می‌رسد.

سینماژورنال هم می‌نویسد: بخش بین الملل فجر در حالی از امروز نمایش فیلمها را برای اهالی رسانه کلید زد که در سانس اول نمایش فیلم که به اکران فیلمی محصول ترکیه اختصاص داشت این صندلیهای خالی بود که بیش از هر چیز دیگر رخ می‌نمود.

اکران اولین فیلم بنا بود از ساعت ۱۵ روز ۳۱ فروردین آغاز شود که به دلیل روی سن رفتن دبیر بین الملل فجر و قدری سخنرانی حدودا یک ساعتی در آغاز نمایش فیلم تأخیر به وجود آمد. اولین فیلم “جنون” بود که فارغ از ریتم کند و خسته کننده با زیرنویسی نه چندان متعارف که برآمده از ترجمه‌ای ناقص بود اکران شد. در جریان نمایش این فیلم کمتر از ۲۰ مخاطب در سالن حضور داشتند.

یا رسانه دیگری که می‌نویسد: علیرضا شجاع نوری وقتي به عنوان دبير نشست فيلم انتخاب مي‌شود به صراحت نبود فيلم‌هاي مطرح در جشنواره را توجيه مي‌كند و از اين مي‌گويد كه هدف بين‌الملل فجر برگزاري جشنواره‌اي سوت و كور است! كسي هم نيست به اين بنده محترم خدا بگويد اگر قرار بود جشنواره‌تان سوت و كور باشد ديگر چه نيازي داشت به اين همه دبير، مشاور و معاون و اصلاً چه نيازي داريد كه مرتب اخبار جشنواره‌تان را براي رسانه‌ها ارسال مي‌كنيد.

پاسخ های عجیب سیدرضا ویارانش

از همان ابتدا که میرکریمی مدعی بود همه چیز را خودش انجام خواهد داد معلوم بود کار به اینجا میرسد. وقتی میگفت ما جهانی هستیم معلوم بود روزی مجبور میشود برای توجیه خلوتی دستپختش بگوید: سوت و کور بودن امتیاز جشنواره است.

اما دبیری میرکریمی هر عیبی که داشت یک حسن بزرگ هم دارد و آن به قطعیت رساندن این موضوع برای همه که: بخش بین‌الملل جشنواره دوباره باید ذیل جشنواره فیلم فجر قرار گیرد.

علیرضا شجاع نوری که حالا جشنواره‌ها برایش بازار گرمی درست کرده‌اند و به‌تازگی در فضای رسانه‌ای هم از اجرای خوبش در یک برنامه تلویزیونی گفته می‌شود و هم از گاف‌های عجیب و غریبش، در مورد سردی و نبودن استقبال از جشنواره توجیه منحصر به‌فرد و بامزه‌ای دارد. او معتقد است: اگر ما فیلم‌هایی را که در جشنواره‌های دیگر درخشیده‌اند نمایش بدهیم، از سوت و کوری خارج می‌شویم در حالی که این ماموریت جشنواره ما نیست. جشنواره جهانی فیلم فجر محل تبادل اندیشه و دانش است پس باید فیلم کشف کنیم و کشف‌مان را با دیگران سهیم شویم.

عاشق عکس گرفتن نیستیم

مازیار میری هم که اینبار آمده تا سهم عمده‌ای در این اتفاق شیرین داشته باشد درعوض جواب دادن انتقادهای معقول و منطقی منتقدان از این میگوید که دغدغه ندارند عکسشان روی جلد برود. میری می‌گوید:

امروز در جایی صحبتی شد، حساب و کتاب کردیم و گفتیم این گروه ۴۰۰ سال سابقه برگزاری جشنواره دارند، یا سینماگرند، یا مدیر سینمایی و فرهنگی بوده‌اند. این جشنواره یک دبیر تهیه‌کننده و کارگردان دارد و در کنار او سینماگران قرار دارند. پس او و گروهش، دغدغه این را ندارند که عکسشان روی جلد روزنامه‌ها باشد، یا روی سن بروند و تشویق بشوند. این دبیر و این تیم، این فضاها را تجربه کرده‌اند.

دبیری که آمده تا آخرین دوره جشنواره جهانی را برگزار کند

وقتی خبرگزاری ایسنا از میرکریمی میپرسد: “سایت‌هایی این روز‌ها علیه شما می‌نویسند که به عنوان مدیر خانه سینما، به حضورتان به عنوان دبیر جشنواره معترض هستند!” می‌گوید: «فکر می‌کنید این سایت‌ها چقدر مخاطب دارند؟! به هر حال مخالفِ زیادی خوب نیست ولی دو، سه مخالف، لازم است. اگر این‌ها نباشند تنور فضای تبلیغاتی جشنواره گرم نمی‌شود. باید از این دوستان تشکر کنم که هزینه ما را پایین آوردند و به تبلیغات ما کمک کردند بدون اینکه برای ما هزینه‌ای داشته باشد.”

کاش اینطور نمی‌شدنکته عجیب این بود که بعضی از فیلمسازان وقتی نام فیلم‌هایشان را در لیست فیلم‌های جشنواره دیدند به سرعت و با بهانه‌های مختلف فیلمشان را از جشنواره خارج کردند. بعضی‌ها هم حتی به نبود فیلمشان در سینما افتخار میکردند. اتفاقی که که میرکریمی در توجیهش می‌گوید:

«افتخاری نیست که متقاضی جشنواره نبوده‌اند. افتخاری نیست که آدم کشور خود را دست کم بگیرد بنابراین باید در این نگاه تجدید نظری صورت گیرد. من و همکارانم برای خودمان مسئولیتی قائل هستیم و قصد داریم کاری کنیم که دیگر کسی جرأت نکند این گونه درباره جشنواره‌ و کشور خودش صحبت کند و برعکس فکر کند که با نبودن در جشنواره، فرصتی را از دست داده است.»

فرافکنی زیر نور ماه

سیدرضا میرکریمی وقتی انتقادات زیاد میشود و میبیند هنوز اتفاقی نیفتاده در مرکز سیبل قرار گرفته است به سرعت با فرافکنی تلاش میکند تا مسیر نقدها را عوض کند. او میگوید:

«دبیری جشنواره فیلم به مهمان‌داری‌اش نیست که غذا به همه برسد، کاتالوگ به موقع منتشر شود یا بلیت هواپیما به موقع رزرو شود. این را می‌گویند مهمانداری! هویت کاری در دبیری جشنواره این است که باید یک شخصیت هنری و یک سلیقه حاکم باشد که بتواند جشنواره را به سمت اهداف بلندش ببرد. به نظرم باید یک مسئولیت را کامل قبول کرد، نصفه و نیمه‌اش به درد نمی‌خورد.»

دست انداز جهانی سینمای ایران

جشنواره همیشه و در همه سال‌های قاعده قانونی را حاکم کرده است که حالا گویا جشنواره جهانی دارد به‌کل آن قواعد را به هم میریزد. قواعدی که یکیش شور و حال دادن به سینمای ما و گرم کردن تنورش بوده است. حتی در بعضی سالها وقتی سینما نیمه جان میشد و به اغما میرفت با شوک جشنواره جان دوباره میگرفت و از کما در می‌آمد. اتفاقی که حالا (اگرچه  هنوز برای قطعی گفتنش زود است) گویا دارد به‌عکس عمل می‌کند و جشنواره برای سینما دست انداز میشود.

اوضاع فروش فیلم‌های نوروزی امسال تا حالا به لحاظ گیشه خوب بوده و فروش فیلم‌ها امیدواره کننده بوده است. با این حال و در شرایطی که گیشه‌ها رونق دارد، حالا انگار جشنواره جهانی دارد شور و شوق مردم را برای سینمارفتن کمتر میکند. اتفاقی که علائمش توی همین یکی دو روز هم قابل مشاهده بوده است. البته هنوز برای تایید شدن این ادعا زود است و انشاالله که درست نباشد اما درصورت صحت باید چاره‌ای جدی برایش جست.

بعضی چیزها خوبند اما…

دست آخر اینکه در این جشنواره حتی برای ساده‌ترین مشکلاتی که ممکن است در اجرا بوجود آید راه حلی اندیشیده نشده است. مشکلاتی که یکیش بحث اختلاف فرهنگی احتمالی فیلم‌ها با اعتقادات و فرهنگ ایرانی اسلامی است. موردی که شاید در شرایط عادی با ممیزی و استانداردسازی بشود حلش کرد اما در جشنواره‌ای با این تعریف و این شمایل، باید راه دیگری برایش جست. اگرچه راهی که میرکریمی برایش برگزیده است بیشتر به شوخی شبیه است. سیدرضا میرکریمی می‌گوید: «دخل‌وتصرف در تصوير فيلم را دخل‌وتصرف در كار فيلم‌ساز مي‌دانم. اتفاقا ترجيح مي‌‌دهم تصویری را كه نمي‌‌توانم نشان دهم، فلو كنم تا اينكه براي بازیگران لباس بپوشانم. حتی جشنواره‌های دوبي، پكن و قاهره هم چنین کاری می‌کنند.»

کاش سازمان سینمایی که در این چند سال (با وجود همه ضعف‌ها و انتقاداتی که به آن وارد است) انصافا کارنامه خوبی برایش دست و پا کرده است، در مورد این جشنواره ، یکبار برای همیشه وضعیت را اصلاح کند و با برگرداندن آن به زیرمجموعه جشنواره فجر، اجازه ندهد تا پو‌ل‌های میلیاردی با این شکل صرف شود.



ميركريمي: تصاويري را كه نمي‌توانم در بين‌الملل فجر نشان دهم فلو مي‌كنم/ سينماژورنال: اين فلو شدن در لابراتوار خواهد شد و يا به صورت يدي حين نمايش؟

سینماژورنال: یکی از اصلی ترین دلایل عدم توانایی برگزاری جشنواره های بین المللی در داخل ایران وجود ممیزی و سانسوری است که باعث می شود بسیاری از آثار خارجی امکان نمایش نسخه کامل شان در داخل نباشد.

به گزارش سینماژورنال یکی از اصلی ترین مشکلات بین الملل فجر هم چه زمانی که همراه با بخش ملی برگزار می‌شد و چه در دو سال اخیر که بنا شده، همین ممیزی آثار خارجی بوده است.

رضا میرکریمی دبیر امسال بین الملل فجر اما در گفتگو با “شرق” از تمهید تازه ای می گوید که برای سانسور فیلمها در جشنواره به کار خواهد گرفت.

میرکریمی نام این تمهید را “تسامح” گذاشته است و در توصیف آن می گوید: دخل‌وتصرف در تصوير فيلم را دخل‌وتصرف در كار فيلم‌ساز مي‌دانم. اتفاقا ترجيح مي‌‌دهم تصویری را كه نمي‌‌توانم نشان دهم، فلو كنم تا اينكه براي بازیگران لباس بپوشانم. حتی جشنواره‌های دوبي، پكن و قاهره هم چنین کاری می‌کنند.

آیا عملیات فلوی تصویر در استودیو انجام می شود یا اتاق فرمان؟

به گزارش سینماژورنال اینکه این فلو شدن نماهای نیاز به ممیزی پیش از پخش در استودیو انجام می شود یا آن که به هنگام نمایش فیلم در اتاقفرمان صورت می گیرد مشخص نیست اما عجیب اینجاست که میرکریمی دخل و تصویر در فیلم را قبول ندارد و آن را دخل و تصرف در کار فیلمساز می‌داند اما این فلو کردن تصویر را مصداق دخل و تصرف نمی‌داند!!

اینکه فیلمسازی علاقه داشته نمایی واضح از اتفاقی خاص را در فیلمش بگنجاند قاعدتا مبتنی بر دلایل منطقی در سیر روایی اثر بوده وگرنه می‌توانست شخصا آن نما را در تدوین حذف کند پس اینکه میرکریمی می خواهد به تبعیت از جشنواره‌هایی مثل دوبی برای توجیه ممیزی از فلو کردن نماها بگوید چندان عقلانی نیست.

باید این سوال را از میرکریمی پرسید اگر یکی از آثار خودتان هم با فلوی برخی نماها در جشنواره ای خاص به نمایش درآید آن را مصداق سانسور نخواهید دانست و در توصیفش از تسامح استفاده می کنید؟




جناب ایوبی! خوشحالیم که به رخ کشیدن محفوظات ادبی‌تان را کنار گذاشتید و از بی‌پولی حرف زدید اما سینمای بی‌پول را چه نیاز به جدایی بودجه‌خوار بین‌الملل از فجر و تأسیس هزینه‌زای یک مدرسه دولتی؟

سینماژورنال/حامد مظفری: اینکه حجت ا.. ایوبی رییس سازمان سینمایی در تازه ترین گفتگویش به صراحت از انحلال شورایعالی سینما سخن می‌گوید و باز هم با صراحت از این می‌گوید که شورای عالی نظارت نمی‌تواند در مسأله فیلمهایی که در مرحله اکران توقیف شده اند دخالت کند جای تقدیر دارد.

به گزارش سینماژورنال اینکه ایشان باز هم بی هر گونه سانسور از این می گوید شورایی که برای ارتقای منزلت اجتماعی سینماگران راه انداخته‌اند تاکنون نتوانسته کاری برای سینماگران انجام دهد و دلیل اصلی آن هم بی پولی است جای تحسین دارد.

همین که مدیر سینمایی دولت یازدهم بعد از حدودا دو سال و نیم از حضورش در سازمان سینمایی به جای به رخ کشیدن دانش ادبی اش و از فردوسی و مولانا حرف زدن درباره مسائل مبتلابه سینمای ایران به صراحت حرف می زند جای تشکر دارد.

همین که ایشان سعی نکرده به مانند همه این ماهها فروش بالای آثار کمدی را که در همه ادوار فروخته اند برآمده از مدیریت موفق خویش دانسته و از عاجز بودن در حل زیربنایی ترین مشکل سینماگران که مسائل معیشتی است حرف زده واقعا دست مریزاد دارد.

چه اصراری بود بر تأسیس هزینه‌بر مدرسه عالی سینما و جدایی بودجه‌خوار بین‌الملل از فجر؟

نکته اما اینجاست که ایوبی که خود واقف است به بودجه محدود سینمای ایران و اینکه حتی بودجه ای برای زیربنایی ترین شورایی که در سینمای ایران می تواند کارکرد داشته باشد وجود ندارد چرا این قدر اصرار داشت بر تأسیس هزینه‌بر مدرسه عالی سینما و جدایی باز هم بودجه‌خوار بین‌الملل از فجر.

مگر نه اینکه در همه جای دنیا وقتی حتی خردترین سیستمها دچار کمبود منابع مالی می شوند از اسراف پرهیز می کنند و می کوشند هزینه های اضافی را از دوش سیستم برداند پس اصرار بیش از حد بر تأسیس مدرسه سینمایی در حالی که ده ها دانشکده و آموزشگاه سینمایی در سراسر کشور داریم چه معنایی داشت؟

از آن تأسف‌آورتر این است که رییس سازمان سینمایی به تشریفاتی شدن شورایی که بنا بوده اسباب ارتقای منزلت اجتماعی سینماگران را فراهم کند به دلیل فقدان بودجه واقف است اما به جدایی بی فایده و هزینه زای بین الملل از فجر و برگزاری آن در قامت یک جشنواره جدید حکم داده است.

تازه وقتی به زعم خودشان کارکرد نامطلوب دوره اول این جدایی را دیده اند باز هم امتداد آن را خواستار شده اند.

آیا دست اندرکاران این جشنواره فی‌سبیل‌ا.. مشغول فعالیتند؟

چطور می شود سازمانی بودجه ای برای ارتقای اهالی صنفش نداشته باشد اما به سمت برگزاری جشنواره ای هزینه‌زا و البته با کمترین کارکرد جشنواره ای برود؟

باز اگر این جشنواره به صورت کاملا خیریه و با حضور سینماگران متمولی انجام می شد که هدفشان کمک به ارتقای سطح سینماست ایرادی نداشت اما وقتی چنین جشنواره ای فقط 27 مدیر و معاون و مشاور دارد که همه هم با صرف دستمزد در حال خدمت(!) به جشنواره هستند واقعا برگزاری این جشنواره وقتی دست و بال بودجه ای سازمان سینمایی بسته است چقدر منطقی است؟

بدنه سینما یک بیمه تکمیلی مفیدفایده ندارد اما…

در ابتدای سال جدید قرار داریم و نه فقط رییس سازمان سینمایی با شفافیت هر چه تمامتر از بی فایدگی شورای ارتقای منزلت اجتماعی سینماگران سخن گفته است که حتی تکلیف بیمه تکمیلی صنف سینمای ایران هم مشخص نیست.

طبیعی است که رییس سازمان سینمایی و حلقه بالادستی که این روزها مشغول خدمت‌گزاری برای برگزاری جشنواره‌ای بین‌المللی هستند هیچ گاه دغدغه این را نداشته اند که اگر روزی دچار بیماری سختی شوند کدام بیمه تکمیلی است که به دادشان برسد اما بدنه صنف سینمای ایران در این سالها از نداشتن یک بیمه تکمیلی خوب بدجوری ضربه خورده اند و هر سال هم شاهد حضور شرکتهایی به عنوان بیمه دهنده بوده اند که فقط به هنگام دریافت حق بیمه است که لبخند می زنند و به هنگام ارائه اولین فاکتور بیماری از سوی اهالی سینما، این لبخندها جای خود را به توجیهات مختلفی می دهد برای عدم انجام تعهدات مالی.

ای کاش یک سال قید این هزینه‌زایی را می‌زدید و به فکر رفع مشکلات بنیادی صنف بودید

آیا بهتر نبود رییس سازمان سینمایی که خود به کمبود بودجه سازمان خویش واقف است برای یک سال هم که شده قید برگزاری بین الملل فجر که جز هزینه زایی برایشان ندارد را زده و بودجه‌اش را صرف ارائه تسهیلات بیمه‌ای جامع به سینماگران می کرد؟

آیا این اتفاق نمی توانست به حال سینمای ایران و اصلا مدیریت ایشان مثمرثمرتر باشد تا برگزاری جشنواره ای به نام جهانی که حتی کارگردانان ایرانی از چهره هایی شاخته شده چون اصغر فرهادی، علیرضا داوودنژاد و عبدالرضا کاهانی تا جوانترهایی چون حمیدرضا قربانی هم علاقه ای به حضور در آن ندارند؟

وقتی بودجه برای شورایی که برای ارتقای منزلت اجتماعی سینماگر راه افتاده وجود ندارد چه نیازی داریم به صرف بودجه برای برگزاری جشنواره؟

وقتی توان مالی ارائه تسهیلات بیمه ای جامع را به سینماگران نداریم چه اصراری وجود دارد بر خرج ریال ولو به مقدار اندک برای تأسیس مدرسه ملی سینما؟

ارتقای جایگاه مدیریتی می‌بایست مجالی می‌شد برای امکان ارتقای وضعیت معیشتی صنف سینما

البته آقاي ايوبي مي تواند يك جواب آماده برای این پرسشها داشته باشد و آن اینكه بنده وزير رفاه اجتماعي نيستم و خواسته هايتان را به گوش وزير سينمادوست رفاه كه در جمع هاي سينمايي حضور پيگير و فيلم بازانه اي دارد برسانيد.

اما قطعا این پاسخ هم نمی‌تواند قانع‌کننده باشد چرا كه ضرورت ارتقای جايگاه  مديريتي شما از معاونت وزير به رياست سازمان براي ظاهر شدن در همكاري هاي بالادستي براي جذب بودجه  بيشتر، امكانات بهتر و ارتقای وضع زيست و معيشت عوامل انساني مجموعه تحت مديريت تان كه فقط محدود به كارمندان و كارگزاران دولتي سازمان تان نميشود و گستره  نرم افزاري سينما يعني كليه صنوف سينمايي را شامل ميشود، است.




هم‌پیمانی با روس‌ها به بین‌الملل فجر رسید+عکس

سینماژورنال: روس ها در سالهای اخیر و در فضای سیاسی همواره به عنوان یکی از متحدان استراتژیک ایران نگریسته می شدند با این حال اتفاقات بعد از برجام و تلاشهایی که برخی رسانه های نزدیک به دولت در انتشار اخبار مربوط به وارد کردن پای برخی کشورهای دیگر اروپا و البته در کنار آن ایالات متحده به اقتصاد و صنعت و در نهایت فرهنگ ایران مطرح کردند این حدس را ایجاد می کرد که در دومین دوره بین الملل فجر لااقل برخی از سینماگران مطرح آمریکایی در جشنواره حضور داشته باشند.

به گزارش سینماژورنال با این حال تنها چهره ای که تا اینجا مدیران بین الملل فجر از حضور وی به عنوان دستاورد برای جشنواره یاد کرده اند باز هم اهل روسیه است.

“الکساندر سوکوروف” کارگردان روس که همه افتخارش دریافت شیر طلای ونیز برای “فاوست”(2011) است- فیلمی اقتباسی که برآمده از “فاوست” گوته و “دکتر فاوست” توماس مان آلمانی بود- امسال به بین الملل فجر می آید.

این فیلمساز 64 ساله روس به بهانه نمایش “فرانکوفونیا” که این فیلم سال قبل در جشنواره ونیز رونمایی شده به تهران می آید تا تأییدی باشد بر ادامه هم پیمانی ایران و روسیه حتی در عرصه فرهنگ و در دوران پسابرجام.

جالب است در حالی این فیلمساز روس بناست به تهران بیاید که “فرانکوفینا” که مروری دارد بر تاریخچه موزه لوور در دوران اشغال نازیها، محصول سه کشور فرانسه، آلمان و هلند است و زبان غالب اثر هم فرانسوی است.

این است نتیجه بی‌توجی به توصیه های ناصحان

شايد نمايش اين فيلم به زبان فرانسوي در جشنواره فجر در غياب كارگردانان مطرح فرانسوی مرهمي باشد بر آلام مديراني كه به توصيه هاي ناصحان كه مبادا فجر را از زمان هميشگي خود جدا كنند گوش ندادند و  به هر دليل كه خود مي دانند بر طبل بين المللي شدن آن كوبيدند؛

ناصحاني كه مي‌دانستند به دلايل سياسي ، شرعي ، عرفي و قانوني نمي توان يك جشنواره بين الملليمانند  جشنواره هايي كه رويايش را دوستان در سر مي‌پروراندند داشت و همان بهتر که در هياهوي جشنواره  فجر داخلي و در زماني كه همه سرشان به سوداي سيمرغ و نگاه نو و حواشي اش گرم اس ، رفع تكليفي كرد و عكسهايي را به يادگار براي بولتن و احتمالاً آيندگان باقي گذاشت و  تمام.

اما بی توجهی به اندرزها باعث شد حكايت اين اشتباه هنمچنان باقي باشد و برای دومین بار دوستان به در بسته بخورند…

 

الکساندر سوکوروف در پشت صحنه "فرانکوفونیا"
الکساندر سوکوروف در پشت صحنه “فرانکوفونیا”



ادعای روزنامه اصلاح‌طلب درباره نقش دبیر بین‌الملل فجر{رضا میرکریمی} در عدم اکران “ایستاده در غبار”

سینماژورنال: خارج شدن “ایستاده در غبار” از چینش آثار اکران دوم نوروزی با این واکنش علی سرتیپی مواجه شد که در گفتگو با سینماژورنال از قطعی نبودن اکران این فیلم در اکران دوم نوروز حرف زده بود و اظهار داشته بود: فعلا “بادیگارد” فروش خوبی دارد و همچنان می تواند روی پرده بماند و مخاطب داشته باشد و از آنجا که بلحاظ ژانری “ایستاده…” هم تقریبا همسو با “بادیگارد” است بهتر آن بود که به طور متوالی این دو فیلم روی پرده نروند و وقفه ای میان اکران آنها باشد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال با این حال امروز روزنامه اصلاح‌طلب “شرق” ادعای تازه ای را درباره این عدم اکران مطرح کرده است.

این روزنامه به نقل از یک منبع مطلع بی‌نام و نشان(!) آورده است: یکی از دلایل اکران‌نشدن فیلم در این زمان، این است که پیش‌بینی پخش‌کننده این است که فیلم در اکران فروش بسیار بالایی خواهد داشت؛ به‌همین‌دلیل صبر می‌کند تا اکران فیلم‌های پرفروش پایان یابد و سینماهای بیشتری در اختیار داشته باشد.

این روزنامه ادامه داده است: ضمن اینکه قرار است فیلم در جشنواره جهانی فجر به نمایش درآید و دبیر جشنواره{رضا میرکریمی} تمایل دارد فیلم برای نخستین‌بار در جشنواره پخش شود.

⇓⇓⇓

ادعایی که تماما زیر سوال است

به گزارش سینماژورنال ادعای این روزنامه در پخش اول بار این فیلم در بین الملل فجر در حالی است که اولا این فیلم پیشتر در جشنواره سی و چهارم فجر به نمایش درآمده و نمی‌توان ادعای پخش اول بارش در جشنواره ای داخلی را جدی گرفت.

ثانیا اگر دبیر جشنواره علاقه به پخش اول بار آثار از جشنواره‌اش داشت از 6 فیلم ایرانی دو بخش اصلی 4 فیلم پیشتر دیده‌شده را در شمار آثار دو بخش اصلی قرار نمی داد.(اینجا را بخوانید)

باز اگر “ایستاده در غبار” در بخشهای اصلی بین الملل فجر قرار داشت این ادعا قابل اغماض می‌نمود اما وقتی “ایستاده در غبار” حتی در میان همان 6 فیلم ایرانی بخشهای رقابتی هم قرار ندارد جلوگیری از اکران به دلیل نمایش در جشنواره چقدر می تواند مستدل باشد؟




ادعای میرکریمی درباره فیلمساز روسی که بین‌الملل فجر را به جشنواره کن ترجیح داده/سینماژورنال: ای کاش نام آن فیلمساز روس هم فاش شود

سینماژورنال: رضا میرکریمی دبیر بین الملل فجر در برنامه “هفت” ادعای جالبی را درباره فیلمساز روسی بیان کرد که بین الملل فجر را به کن ترجیح داد.

به گزارش سینماژورنال میرکریمی در برنامه “هفت” در توصیف فیلمهای بخشهای رقابتی جشنواره تحت امرش اظهار داشت: یک فیلمساز روس گفت دو روز فرصت می‌خواهم تا جواب جشنواره کن را بگیرم و بعد به شما جواب دهم. ما گفتیم اصلا منتظر نمی‌مانیم و حتی یک روز معطل نمی‌مانیم.

وی ادامه داد: این چنین شد که آن فیلمساز روس گفت آرزویم این بوده که به ایران بیایم و در نتیجه فیلمش را به ما داد.

البته میرکریمی خاطرنشان ساخت: مثل این فیلمساز زیاد داریم.

ادعای میرکریمی در “هفت” بدون نام بردن از نام این فیلمساز روس و نام اثرش صورت گرفت.

از آنجا که میرکریمی از این گفته که مانند این فیلمساز هم زیاد بوده اند سینماژورنال به وی پیشنهاد می‌دهد نام تمام فیلمسازانی که بین‌الملل فجر را به جشنواره هایی چون کن ترجیح می دهد اعلام کند.