رضا کیانیان: زیر بار حرف زور نمیروم مگر زور “پرزور” باشد!!!
سینماژورنال: رضا کیانیان فقط خود را به بازیگری در سینما محدود نکرده. سعی میکند تا آنجا که میتواند، در گسترش فرهنگ نمایشی و تصویری و البته اجتماعی مؤثر واقع شود.
به گزارش سینماژورنال در گفتوگوهایی که اخیرا انجام داده، ردپای چنین دغدغههایی را میبینیم. وی در تازه ترین گفتگویش که با “شرق” انجام شده نیز سعی کرده باز هم بخشی از دغدغه های خود را بیان کند.
یکی از نکات جالب این گفتگو جایی است که وی در فضایی مابین طنز و جدیت از این می گوید که زیربار حرف زود نمی رود مگر آن که زور پرزور باشد!
سینماژورنال متن کامل گفتگوی کیانیان را ارائه می کند.
درحالحاضر مشغول چهکاری هستید؟
در حال بازی در آخرین فیلم وحید موسائیان هستم.
اخیرا گفتوگوی مفصلی با سایت «هنر و تجربه» انجام دادید و درباره علت بازیتان در فیلم «پنج تا پنج» توضیحاتی ارائه کردید. گفتید بیشتر از اینکه دنبال فیلمی باشم که زیر پایم را سفت کند و آبرویم را نبرد، اهل ریسککردن هستم. برای بازی در فیلم آقای موسائیان هم با همین انگیزه عمل کردید؟
حضورم در فیلمها دلایل مختلف دارد؛ گاهی سر فیلمی میروم که لذت ببرم. گاهیاوقات وارد فضای کاری میشوم تا بتوانم تجربهای کسب کنم و در برخی از کارها هم کمک و همفکری میکنم. در مورد فیلم «پنج تا پنج» دیدم مثل برخی از کارهای قبلیام جوانانی باانگیزه فیلمی میسازند. یکی از آنها جوانی است مثل ماهان حیدری – فیلمنامهنویس فیلم پنج تا پنج- نمایشنامه دورنمات را به فیلمنامه تبدیل کرده. فیلمنامه برداشتی بود از نمایشنامه «پنجری» فردریش دورنمات و خانم کارگردان جوانی هم پیدا شده که میخواهد بدون کمک هیچجایی آن را بسازد که برایم جالب بود. بنابراین وارد این کار شدم.
با همه اینها وقتی گفتوگوهای شما را میخوانم، میبینم که تنوع و گستردگی زیادی دارد. همانگونه که در نشریهای اقتصادی درباره هنر و معیشت حرف میزنید؛ در سایتی درباره حضور هنرمندان سینما و نقششان در انتخابات سخن میگویید. در اظهاراتتان عنوان کردید که چرا در زمان انتخابات سینماگران خیلی آدمهای مهمی میشوند ولی بعد با نظارتهای مختلف مثل آدمهای خائن با آنها رفتار میشود؟ علت این نگاه و اظهارنظرات متنوع چیست؟
قبل از هرچیزی باید به این نکته مهم اشاره کنم که من درمورد همه موضوعات اظهارنظر نمیکنم فقط درباره موضوعی که موردعلاقهام است و به من ربط پیدا میکند، مثلا در زمینه بازیگری و سینما حرف میزنم چون مربوط به من است یا در زمینه هنرهای تجسمی، چون آنجا فعال هستم. چون همه آنها مستقیم به زندگی من ربط پیدا میکنند یا گاهی درباره مسائل اجتماعی حرف میزنم. رادیو افغانستان در زمان اشغال روسها میگفت: «من زیر بار زور نمیروم، مگر زورپرزور باشد» من هم. زیربار حرف زور نمیروم مگر زورپرزور باشد! تا آنجا هم که بتوانم سعی میکنم مؤثر باشم. اکثرا مسائل را با بچههای خانه سینما و همصنفیهای خودم در میان گذاشتهام، اما گاهی هم لازم میدانم حرفهایم را رسانهای کنم. بنابراین مثلا وقتی درباره عکاسی حرف میزنم، به این علت نیست که فقط عکاس هستم یا وقتی درباره بازیگری سخن میگویم، چون بازیگرم. من در درجه نخست انسانم. و عکاس و بازیگربودنم و… دنباله من هستند. من نمیخواهم زیر سایه موقعیت اجتماعیام قرار بگیرم.
البته منظورم بیشتر طرح مباحثی است که همچون گفتمانهای اجتماعی، میتواند راهگشا و هموارکننده مسائل بعدی باشد… .
خُب من هم سعی میکنم گفتمانهای اجتماعی را مطرح کنم تا درنهایت در نشریات و روزنامهها درباره آن گفتمانها گفتوگو شود و البته وظیفه طرح و بسط آنها برعهده شما در نشریات و روزنامههاست.
به نظرم طرح این موضوع که در زمان انتخابات، سینماگران خیلی آدمهای مهمی میشوند ولی بعد با نظارتهای مختلف باید خیانتشان مورد بررسی قرار گیرد، یکی از گفتمانهایی است که باید بررسی شود … .
اصلا من فکر میکنم سینماگران تنها صنفی در ایرانند که در سایه انواع و اقسام نظارتها و شوراها قرار دارند. زمان سیفالله داد خدابیامرز، برخی از این شوراها برداشته شد و هیچ اختلاس و تعرض و ظلمی هم از سوی سینماگران صورت نگرفت. یک فیلم برای اینکه ساخته شود، از شورای تصویب فیلمنامه و پروانه ساخت گرفته تا شورای نمایش و انواع و اقسام شوراهای غیررسمی باید مورد تأیید قرار گیرد. حالا واقعا اینهمه شورا به چه درد میخورد، خدا داند. شورای تصویب فیلمنامه، شورای پروانه ساخت، شورای اکران و.. همه هم در تناقض با یکدیگر هستند. وقتی پروانه ساختی صادر میشود، یعنی اینکه من میتوانم فیلمم را بسازم و بعد هم اکران شود. پس چرا دوباره شورای دیگری باید اکران فیلم را تأیید کند، چون به من اعتماد ندارند و گمان میکنند که حتما در طول ساخت یک کلکهایی زدهام. مبنای این شوراها عدم اعتماد به سینماگر است که مبادا پایشان را کج بگذارند. با ما مثل غریبهها رفتار میکنند. ما کشورمان را دوست داریم، رأی هم دادهایم و یک شهروند هستیم، پس چرا باید به ما مشکوک باشند. دوباره تکرار میکنم، تنها پرچمی که طی این سالها در برابر آمریکا افراشته بود، پرچم سینمای ایران بود که ما سینماگران آن را افراشته کردیم. متأسفانه این پرچم طی دهه گذشته نیمهافراشته شد و کمکم صندلی سینمای ایران را در جشنوارهها، کشورهایی اشغال کرده و میکنند که اتفاقا از روی دست ما فیلم میسازند و اگر فیلمهایشان را ببینید، بسیار شبیه فیلمهای دهه ٦٠ و ٧٠ سینمای ایران است. ازدستدادن این جایگاه، نتیجه سینمای دولتی است. اصلا چرا سینماگران زمان انتخابات آدمهای مهمی میشوند ولی بعد با نظارتهای مختلف خائن میشوند و میخواهند جلو خیانتهای ما را بگیرند، اساسا کدام خیانت. درواقع اینهمه بودجه صرف شوراهای مختلف میشود، درحالیکه میتوان این هزینهها را در جایی که لازم است و باید، خرج کرد.
آقای کیانیان! شما در چهار سال گذشته حراجگزار «حراج بزرگ تهران» بودهاید. چرا جدیدا عدهای به دستاوردهای آن اعتراض میکنند و اعتقاد دارند مسیر غیرقانونی را طی میکند؟
واقعا علتش را نمیدانم! فقط این را باید بگویم که «حراج تهران» مسیر قانونی و روشنی را طی میکند. این حراج باعث شده بازار هنرهای تجسمی ایران داغ شود. هنرمندان دیده شوند و کارهاشان مطرح و شور و شوقی در میانشان ایجاد شود. امیدواریای که با این حراج ایجاد شده باید ارج نهاده شود. ما با این حراج پولهایی را که در خارج از ایران خرج میشد به داخل هدایت کردیم و به نظرم باید تشویق هم بشویم.