واکنش دبیر جشنواره تئاتر فجر به کارگردانی که یک نامه خارجی(!) را عامل حذف اثرش از جشنواره دانسته بود⇐برای حضور در جشنواره، مجوز اداره نظارت کافیست/هيچ شخص دیگری حق ندارد تفسير و حساسيت و تعبيرهايش را ملاک برخورد با تئاتر قرار دهد!
سینماروزان: در حالی که دو روز قبل حسین کیانی کارگردان از ردّ حضور «روز عقیم» در جشنواره تئاتر فجر به واسطه نامهای گفته بود که از نهادی بیرون از اداره کل هنرهای نمایشی واصل شده(اینجا را بخوانید) اما فرهاد مهندسپور دبیر جشنواره تئاتر فجر با انتشار نامهای سرگشاده تأکید کرده است که برای حضور در جشنواره تئاتر فجر صرفا مجوز شورای ارزشیابی و نظارت کافیست.
متن نامه فرهاد مهندس پور را بخوانید:
جشنواره تئاتر فجر، جشن گفتوگوي تئاتر ايران است براي اينکه بتواند به تعهدات و آرمانهاي خيرخواهانهاش دست يابد و براي آنکه بتواند به وظيفه حرفهاي، اخلاقي و اجتماعياش عمل کند، بيش از هر چيز به اختيار خلاقانه و اخلاقي و انديشمندانه و قانونمدار نياز دارد. همگي ميدانيم در برهههايي پيش آمده که دستگاهها يا نهادهايي با گرايشهاي سياسي و براي نوعي از تسويهحساب يا قدرتنمايي، تئاتر را بهانه قرار دادهاند. اين اعمال فشارها اغلب بر بنيان تفسيرها و تعبيرهاي شخصي يا گروهي، از يک نمايش يا گاه فيلم و کتاب، آغاز شده و به جرياني عليه افرادي در ردهها و جايگاههاي ديگر انجاميده است. در اينجا بر آن نيستم که به کندوکاو اين جريان بپردازم ولي اگر به آن اشاره کردم براي اين است که در آستانه سيوششمين جشنواره تئاتر فجر چند نکته را يادآور شوم. پيش از هر چيز بايد يادآور شوم که تلاش اين دوره از جشنواره بر اين بوده است تا پذيراي بيشترين گروههاي نمايشي کشور و دربردارنده گونهگونترين فرمهاي نمايشي داخلي و خارجي باشد. آنچه اکنون براي يکايک جامعه تئاتر ايران اهميت دارد اين است که گروههاي راهيافته با آسايش و فراغت و اطمينان، آثارشان را براي تماشاگران به نمايش بگذارند و بي ترس و واهمه، جشن گفتوگوي فرهنگي خود را بيآغازند.
نخست اينکه جشنواره تئاتر فجر، از سويي رويدادي ملي است در بزرگداشت خيزش فرهنگي و مردمي ايران در سال ١٣٥٧ و از ديگر سو، رويدادي است فراملي زيرا اين جشنواره يکي از بزرگترين گردهماييهاي فرهنگي در منطقه و آسياست که ميتواند تهران را به قطب فرهنگي و تئاتري اينسوي جهان تبديل کند تا سند فرهنگي زندهاي باشد در رد تبليغات تروريستي گسترده عليه کشورمان.
دوم اينکه بنا بر نص صريح قانون، تنهاوتنها نهادي که شوراي انقلاب فرهنگي به او اجازه داده تا بر اجراي نمايشها نظارت داشته باشد، «شوراي ارزشيابي و نظارت» اداره کل هنرهاي نمايشي است. مصوبه شورايعالي انقلاب فرهنگي، پارامترهاي روشني را بيان کرده و خطوط قرمز را به نحوي نشان داده که تشخيص آنها به تفسير و تأويل نياز ندارد. معناي روشن قانون اين است که نميتوان با تفسير و تعبير به رد و حذف نمايشي پرداخت. ازاينرو هيچکس حق ندارد تفسير و حساسيت و تعبيرهايش را ملاک برخورد با تئاتر قرار دهد.
سوم اينکه نمايشهايي که در هرجاي ايران به صحنه رفتهاند، مجوز شوراي ارزيابي و نظارت داشتهاند و بديهي است پذيرفتهشدن اين نمايشها در جشنواره، بر اساس همان اجراست و بهاينترتيب نياز به بازبيني و مجوز دوباره ندارد. زيرا نهاد برگزارکننده جشنواره، اداره کل هنرهاي نمايشي و انجمن هنرهاي نمايشي، خود نهادهاي بالادستي گروه نظارت و ارزشيابياند.
چهارم اينکه هنرمندان تئاتر ايران و گروههاي نمايش در سراسر ايران با دانش و آگاهي اجتماعي به توليد نمايش ميپردازند و بر اين نکته واقفاند که جشنواره تئاتر فجر، جشن گفتوگوي مردم با تئاتر و تئاتر با مردم است و اين فرصت فرهنگي ازهمينروي مغتنم است تا همه با هم در آن به گفتوگو بنشينيم و سرمايهها و ظرفيتهاي ملي و انسانيمان را مرور کنيم.
پنجم اينکه اداره کل هنرهاي نمايشي و گروه نظارت و ارزشيابي به کار خود واردند و ستاد جشنواره تئاتر فجر که از بدنه تئاتر کشورند و به حساسيتها و ضرورتهاي اجتماعي، قانوني و اخلاقي نهاد تئاتر آگاهاند، پشتيبان کنش شمايند و بسيار صريح به همه کساني که نگرانند اعلام ميکنند که هنرمندان ايران، ستايشگران و پرورشدهندگان فرهنگ ايراناند و با آگاهي و شادي و خرد، جشنواره هرساله خود را برپا خواهند داشت.
اينهمه را برشمردم تا گفته باشم که ما با هم و در يک خانه زندگي ميکنيم که کشور ماست، جايي که در آن باليدهايم و همه توانمان را هزينه ميکنيم تا جوانان و نسلهاي آينده در آن ببالند و رفتار و عقلانيت امروز ما، پشتوانه فرداي ايران است. کردارهاي ما براي حراست از خودمان در اين موقعيتها نيست، بلکه براي آن است که جسارت بورزيم و خودمان را براي ديگران، براي هنرمندان و فرهنگپروران و دانشورزان هزينه کنيم. اميدوارم از اين مجال بيشترين بهره را ببريم.