1

در نشست نقد و بررسی مستند «لینچ – اوز» مطرح شد: هنر نمی‌تواند منطقی باشد

سینماروزان/مهدی فلاح صابر: مستند «لینچ – اوز» به کارگردانی الکساندر او فیلیپ در ششمین و آخرین برنامه از رویداد «سینما پرتره» عصر روز پنج‌شنبه 26مرداد به نمایش درآمد و پس از اکران این اثر، نشست نقد و بررسی و تحلیل با حضور فرزاد موتمن به عنوان کارشناس مهمان و امیر قادری و علی زادمهر کارشناس و مجری نشست در پردیس سینمایی ملت برگزار شد.

فرزاد موتمن در ابتدای نشست با اشاره به اینکه “دیوید لیچ دوست ندارد راجع به فیلم‌هایش صحبت کند” گفت: دیوید لینچDavid Lynch مفهوم‌ترین چیزی که درباره فیلم‌هایش گفته است این است که “دنیا پیچیده است پس فیلم‌ها هم باید پیچیده باشند” یا گفته است “من‌ نمی‌فهمم چرا همه انتظار دارند هنر منطقی باشد”. او بیشتر از این درباره فیلم‌هایش توضیح نمی‌دهد احتمالا فکر می‌کند فیلم‌ها خودشان واضح هستند و حرفشان را می‌زنند.

او در ادامه درباره مستند «لینچ – اُز» بیان کرد: یک مستندی که قرار است راجع به لینچ ساخته شود باید بتواند به عقب برگردد و بدون اینکه بخواهد فیلم لینچ‌ را معنی کند، بلکه باید فقط آنها را بیشتر به ما نشان دهد شاید برای ما آشناتر شود. لینچ اصولا به فیلم‌های مورد علاقه‌اش اشاره نمی‌کند اما در جایی گفته است که روزی نیست که به “جادوگر شهر اُز” فکر نکند و حتی موسیقی آن را هم با ترومپت‌ با وجود فالش زدن، می‌نواخته است.

وی ادامه داد: این مستند چهارچوب‌های یک مستند سنتی را ندارد و رها است، بیشتر شبیه کلیپ‌هایی درباره سینما درآمده است ولی سعی می‌کند مثل خود لینچ چیزی را معنا نکند و توضیح ندهد و از کنار آنها فقط گذر کند و البته گاهی چیزهایی بی ربط به ما نشان می‌‌دهد.

این کارگردان افزود: این مستند به 6فصل تقسیم می‌شود که وجه تمایز آنها نریتورها هستند. این 6فصل قرار است به ما توضیح دهد لینج اساسا تحت تاثیر فیلمی است که برای کودکان ساخته شده است. ما در فیلم‌های او ارجاعات زیادی به “جادوگر از” داریم از کفش‌های قرمز تا پرده‌‌ها و اتفاقات و پشت آن، چهره‌های پوشیده شده از رنگ، کاراکترهایی به نام دروتی، همه نشانه‌هایی است که ما را به آن اثر ارجاع می‌دهد. نشانه‌های فیلم‌های دهه پنجاه در فیلم‌های لینچ فراوان است اما ما در مستند چنین چیزی نمی‌بینیم. این اثر با دروتی همراه می‌شود و آن را کلیدی برای ورود به آثار لینچ می‌داند.

وی ادامه داد: فصل اول منضبط‌ترین و منطقی‌ترین قسمت این مستند است، فصل دوم مقداری پرت می‌شود. این‌ مستند گاهی تبدیل می‌شود به لیستی از فیلم‌هایی که کارگردان‌ها آن‌ها را دوست دارند و نه لزوما آثاری که شبیه و تحت تاثیر لینچ بوده‌اند.

موتمن با اشاره به آثار لینچ افزود: وقتی «مالهالند‌ درایو‌» را می‌بینم می‌دانم قرار است شوکه شوم و برایم مبهم باشد. او در این فیلم دیالوگ‌هایی را دوبار عینا‌ تکرار می‌کند اما فقط با تغییر فضا و رنگ‌آمیزی خاصی که در دو موقعیت مختلف با دیالوگ یکسان ایجاد می‌کند، حس کاملا متفاوتی را به مخاطب می‌دهد. در این موقعیت اگر بخواهیم ابهامات را بزداییم‌ و بخواهیم نشانه‌شناسی کنیم و توضیح دهیم سطح این کار را بسیار پایین آورده‌ایم.

امیر قادری کارشناس این نشست نیز در ادامه با تاکید بر اینکه “سبک فیلمسازانی مانند لینچ استعداد زیادی در کژی شدن و تقلب کردن توسط برخی فیلمسازان دیگر را دارد” توضیح داد: یک سینماشناس خوب وظیفه‌اش این است که سینمای اصل با قلابی را تشخیص دهد. معمولا برخورد مخاطب این است که می‌گوید اینها وهم است یا می‌گوید پرتخیل است. ممکن است یک فیلمساز یک فیلم پرتخیل می‌سازد اما پشت آن چیزی نیست. فلینی و لینچ دو سینماگری هستند که تخیلاتشان به گونه‌ای نیست که گول بزنند بلکه واقعا آمیخته با رویا و تخیل هستند. آنها ایدههای سطح بالایی دارند.

او اضافه کرد: یکی از راه‌های شناخت این افراد این است که ببینید آیا این افراد فیلم کلاسیک را هم خوب می‌شناسند. فیلمسازی که این را بلد است می‌تواند چنین ضدپیرنگ‌هایی را هم بسازد. از هر صد فیلمساز یک نفر می‌تواند لینچ باشد که سینمای کلاسیک را بلد است و بعد سراغ مسیری غیر از آن می‌رود. لینچ کسی است که فیلم‌هایش را مبهم می‌گذارد اما آنها را مانند سینمای کلاسیک تمام می‌کند اما در این میان نشانه‌شناسی در فیلم‌های او توسط منتقدان گویی سطح فیلم و حتی منتقد را پایین می‌آورد.

وی همچنین گفت: هر فیلمی خودش مشخص می‌کند که چگونه باید به آن نزدیک شد. یعنی می‌شود با «مالهالند‌ درایو‌» عین یک فیلم کلاسیک برخورد شود. این فیلمساز ساختار کلاسیک در ذهنش هست و در عین حال آن ابهام و تخیل اضافه می‌شود بر آن زمین سفت. اینکه می‌گویند کارهای او رویا است برای این‌ است که بگویند فیلم‌های او قابل فهم نیست بلکه آنها مفاهیم کلاسیک را بارور کرده‌اند و این بسیار زیبا است که در فیلم کلاسیک به دنبال مفاهیم تخیل‌آمیز باشیم.
وی همچنین گفت: هر فیلمی خودش مشخص می‌کند که چگونه باید به آن نزدیک شد. یعنی می‌شود با «مالهالند‌ درایو‌» عین یک فیلم کلاسیک برخورد شود. این فیلمساز ساختار کلاسیک در ذهنش هست و در عین حال آن ابهام و تخیل اضافه می‌شود بر آن زمین سفت. اینکه می‌گویند کارهای او رویا است برای این‌ است که بگویند فیلم‌های او قابل فهم نیست بلکه آنها مفاهیم کلاسیک را بارور کرده‌اند و این بسیار زیبا است که در فیلم کلاسیک به دنبال مفاهیم تخیل آمیز شویم اما فیلمساز هیچ گاه به این موضوع اشاره نمی‌کند تا مخاطب خود مسیرش را طی کند و فقط بیننده نخبه متوجه کنه آن شود. در عین حال فلینی و لینچ آدم‌های معتقدی به ساختاربندی دنیا و قضا و قدر هستند.

این رویداد به نمایش مستندهای جذاب و دیدنی درباره‌ی سینماگران بزرگ تاریخ سینما اختصاص داشت و پس از نمایش فیلم، نشست نقد و بررسی اثر، در کنارِ گفت‌وگو درباره‌ی چهره‌ی سینمایی مورد بحث برگزار شد.

این رویداد توسط گروه سینمایی هنر و تجربه و با همکاری مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، جشنواره سینماحقیقت، وبسایتِ کافه سینما و پردیس سینمایی ملت به مدت 6 شب برگزار شد.




کیارستمی و مهرجویی چگونه از قید تفکر چپ رها شدند؟/در نشست «فلینی هرگز پایان نمی‌یابد» مطرح شد

سینماروزان/روح‌الله نشیبا: نشست نقد و بررسی فیلم مستند «فلینی هرگز پایان نمی‌یابد» پس از اکران این فیلم با حضور فریدون جیرانی به عنوان کارشناس مهمان، امیر قادری کارشناس نشست و علی زادمهر میزبان عصر روز شنبه ۲۱ مرداد در پردیس سینمایی ملت برگزار شد.

در ادامه‌ی نمایش‌های ویژه‌ی فیلم‌های هنری و تجربی، این نشست اولین برنامه از سری اولِ «سینما، پرتره» در گروه سینمایی هنروتجربه بود که به تحلیل سینمای ایتالیا، آثار فدریکو فلینی Federico Fellini و تاثیر آن بر سینمای جهان و ایران پرداخته شد.

در ابتدای نشست فریدون جیرانی با بیان اینکه من به عنوان مخاطب به دوره دوم فیلمسازی فلینی برخوردم یعنی از زمان فیلم «زندگی شیرین» گفت: فیلم‌های قبل از آن در سینمای ایران نمایش نداشتند و دوبله نشده بودند فیلمی که به شدت قبل از زندگی شیرین بر روی ما تاثیر می‌گذارد فیلم «جاده» است که آنتونی کویین در آن بازی می‌کند. هشت و نیم، رم، آمارکورد را هم در سینما و دوبله شده دیدم.

این کارگردان درباره سبک روایی فیلم‌های فلینی توضیح داد: آثاری که بعد از «زندگی شیرین» ساخته است روایت ندارند و ضد روایت و همه خرده پیرنگ یا ضد پیرنگ هستند. مثل فیلم «هشت و نیم» که ضد پیرنگ است اما با این حال ما را جذب می‌کنند و ما عاشق فیلم «رم» یا «ساتیریکون» می‌شویم. او از جمله کسانی است که فیلمسازی‌شان هم بر روی سینما و منتقدین تاثیر می‌گذارد.

جیرانی در ادامه تاکید می‌کند: تمام زمینه روشنفکری که در این دوران هست زیر سلطه تفکر چپ قرار دارد اما «زندگی شیرین» سعی می‌کند از زیر یوغ این تفکر خارج شوند. فلینی در مصاحبه‌ای می‌گوید زندگی واقعی فقط برای من همان زندگی اجتماعی نیست بلکه واقعیت معنوی و واقعیت زندگی هم هست.
این منتقد درباره نزدیکی تحولات و ساختار سینمای ایتالیا با سینمای ایران، معتقد است: سینمای دهه ۶۰ ایتالیا با دهه ۴۰ ما تطبیق بسیار خوبی پیدا می‌کند به این معنی که در دهه ۴۰ ما روشنفکری رواج پیدا می‌کنند و چون ریشه روشنفکری در تفکرات چپ است، سینمای مورد پسند منتقدین می‌شود سینمای اروپا! به همین دلیل گدار و فلینی مطرح می‌شوند.

او افزود: در دوره‌ای یک تفکر چپ وجود دارد که سینمای همه دنیا را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد و نمی‌توانی فیلمسازی پیدا کنی که در آثارش از این تفکر نیامده باشد. اما از زمان فروپاشی شوروی این تفکر کمرنگ می‌شود.

این کارگردان با اشاره به تاثیرات تفکر چپ در آثار هنرمندان ایرانی همچون کیارستمی و مهرجویی بیان کرد: کیارستمی اولین فیلم‌سازی است که از قید این تفکر رها می‌شود. به طور مثال در فیلم «کلوزاپ» این اتفاق رخ می‌دهد. او در دهه ۸۰ از این تفکر رها می‌شود و حتی خودش هم این را می‌گوید مهرجویی هم در فیلم «هامون» این شرایط برایش رخ می‌دهد و معتقد است رهایی از تفکر چپ مهمترین اتفاق زندگی‌اش بود.

در بخش دیگر نشست، امیر قادری کارشناس و مجری این رویداد، درباره ساخت مستندهای پرتره‌‌ گفت: مستند پرتره به دلیل گسترش یوتیوب و شیوه‌های نوین نمایش فیلم در سال‌های اخیر بسیار زیاد شده است.

این کارشناس سپس درباره فدریکو فلینی Federico Fellini فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان ایتالیایی توضیح داد: فلینی در یکی از مصاحبه‌هایش می‌گوید زندگی انگار از قبل چیده شده است و من مانند قطار و فیلم‌هایم ایستگاه‌های آن بودند. من در آن لحظات باید پیاده می‌شدم و میوه را برمی‌داشتم و گویی مختار نبودم. او همچنین می‌گوید که هنر من این است که پذیرا باشم.

قادری درباره بهترین اثر و اوج دوران حرفه‌ای و هنری فلینی بیان کرد: بهترین دوران فلینی برای من دوره‌ای است که «ولگردها» و «جاده» را ساخت و اگر بخواهم یک فیلم را از بین تمام آثارش انتخاب کنم فیلم «ولگردها» است.

او در ادامه افزود: نکته دیگر در ساخت فیلم‌های او این است که اگر آثار او را ببینید در ابتدا فکر می‌کنید کارگردان یک بالماسکه ساخته است اما در پشت صحنه تمام حرکات را فلینی به بازیگران می‌گوید و در لحظه لحظه آنها را روایت می‌کند. به ماستریونی‌ بازیگر فیلم‌های او می‌گویند فلینی جلوی دوربین! بدین معنا که او کسی است که از خودش می‌گذرد و آدم کارگردان می‌شوند.

قادری با اشاره به تغییرات و تحولاتی که در دهه 60 میلادی در جهان سینما و هنر و همچنین سیاست و دنیا رخ داد، بیان می‌کند: در دهه ۶۰ در دنیا اتفاقات مهمی افتاد و در سینما باعث شد مفهومی به نام «کارگردان ستاره» داشته باشیم که پیش از آن چیزی به این مضمون نداشتیم و حتی هیچکاک را هم به عنوان یک صنعتگر می‌شناختند. اما از آن زمان حتی اسم فلینی همراه با نام فیلم‌هایش می‌آمد. از دیگر اتفاقاتی که در این دوران افتاد پول زیادی وارد سینما شد و از طرف دیگر مردم برای دیدن فیلم‌ها باید مبلغی پرداخت می‌کردند. همین موضوع تغییرات محسوسی را در فیلمسازی رقم زد.
او همچنین معتقد است سینمای ایران از سینمای ایتالیا تاثیر گرفته است. از همین رو بیان می‌کند: سینمای ایران تحت تاثیر فیلم‌های تجاری ایتالیایی بوده است. اما چون سینمای ایتالیا اعتبار سینمای آمریکا را نداشته است هیچ وقت مستقیم به آن اشاره نشده است.

او در پایان صحبت‌های خود درباره فدریکو فلینی Federico Fellini بیان می‌کند: فلینی انگار چند فیلمساز است در یک فیلمساز، او فیلمسازی است که به شدت به خودانگیختگی اعتقاد دارد و در عین حال بازیگران او را مانند دیکتاتوری در سر صحنه می‌دانند. او فیلمنامه را هم بدون توضیح به بازیگران می‌داده و حتی خودش می‌گوید بازیگران برای من مانند عروسک‌هایی سر صحنه هستند.

این رویداد، به نمایش مستندهای جذاب و دیدنی درباره‌ی سینماگران بزرگ تاریخ سینما اختصاص دارد و تا پنجشنبه از ساعت ۱۹ این مستندها به نمایش در خواهند آمد. پس از نمایش فیلم، نشست نقد و بررسی اثر، در کنارِ گفت‌وگو درباره‌ی چهره‌ی سینمایی مورد بحث برگزار می‌شود.

در این رویداد فیلم‌های مستندِ کمیابِ «فیلنی هرگز پایان نمی‌یابد» به کارگردانی یوجینو کاپوچو، مستند «جانگو و جانگو – سرجو کوربوچی» به کارگردانی لوکا رنا، مستند «روح پیتر سلرز» به کارگردانی پیتر مداک، مستند «لینچ- اوز» به کارگردانی الکساندر او فیلیپ، مستند «فورمن در برابر فورمن» به کارگردانی هلنا ترشتیکوا و یاکوب هینا و مستند «چشمان اورسن ولز» به کارگردانی مارک کوزینز با زیرنویس فارسی، به نمایش در می‌آیند.

فریدون جیرانی، بهروز افخمی، احمد الستی، فرزاد موتمن و علیرضا رئیسیان به عنوان کارشناسان مهمان در این نشست‌ها حضور خواهند یافت.
این رویداد توسط گروه سینمایی هنر و تجربه و با همکاری مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، جشنواره سینماحقیقت، وبسایتِ کافه سینما و پردیس سینمایی ملت برگزار می‌شود.

 




تغییر زمان برگزاری رویداد «هفت، سینماپرتره» به تیرماه

سینماروزان/روح‌الله نشیبا: از انتشار خبر برگزاری رویداد «هفت، سینماپرتره»، استقبال خوبی از سوی علاقمندان سینما و دانشجویان رشته‌های مختلف هنری انجام شد. باتوجه به همزمان شدن این رویداد با امتحانات پایان‌ترم دانشجویان و مراکز آموزشی و همچنین به دلیل تقاضای جمع زیادی از دانشجویان و هنرپژوهشان، برای ایجاد فرصتی بهتر برای امکان تماشای این آثار، علی‌رغم برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته زمان برگزاری رویداد «هفت، سینماپرتره» به تیرماه موکول شد.

در این رویداد فیلم‌های مستندِ کمیابِ «فیلنی هرگز پایان نمی‌یابد» به کارگردانی یوجینو کاپوچو، مستند «جانگو و جانگو – سرجو کوربوچی» به کارگردانی لوکا رنا، مستند «یک سال در زندگی اینگمار برگمان» به کارگردانی جین مگ نیوسان، مستند «روح پیتر سلرز» به کارگردانی پیتر مداک، مستند «لینچ- اوز» به کارگردانی الکساندر او فیلیپ، مستند «فورمن در برابر فورمن» به کارگردانی هلنا ترشتیکوا و یاکوب هینا و مستند «چشمان اورسن ولز» به کارگردانی مارک کوزینز با زیرنویس فارسی، به نمایش در خواهد آمد و بعد از نمایش فیلم نیز نشست‌های نقد و بررسی با حضور سینماگران و منتقدان شناخته شده برگزار خواهد شد.

این رویداد توسط گروه سینمایی هنر و تجربه و با همکاری مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، جشنواره سینماحقیقت، وبسایتِ کافه سینما و پردیس سینمایی چارسو برگزار می‌شود.

اطلاعات تکمیلی جدول برنامه و کارشناسان به زودی اطلاع رسانی خواهد شد.