1

پرسشهایی از یک رییس ۳شغله⇐ چگونه از سرداران دفاع دم می‌زنید اما سورپرایز نشست‌تان آهنگساز پویا و گیتا است؟/آیا سردارانی که مدام از آنها دم می‌زنید را به واسطه تعدد مشاغل شناختیم یا به‌خاطر یکی بودن حرف با عمل؟/تحقق شعار «اقتصاد مقاومتی: تولید و اشتغال» یعنی پذیرفتن همزمان ۳ مسئولیت در روزگاری که کلی جوان مستعد بیکار داریم؟/چرا به‌مانند مدافعان حرم پشت نمی‌کنید به منابع ارگانی و توسل نمی‌کنید بر داشته‌های شخصی؟

سینماروزان/حامد مظفری: نشست خبری احسان محمدحسنی رییس 3شغله سازمان هنری-رسانه ای اوج که علاوه بر اوج در بنیاد روایت و سازمان بسیج هنرمندان هم مسئولیتهای اصلی را برعهده گرفته با سخنان این رییس جوان درباره فداکاریهای مدافعان حرم در برخورد با داعش و ذکر خاطره از سردار حسین همدانی و ذکر خیر سردار قاسم سلیمانی آغاز شد بدون آن که این جوان از این بگوید که خودش برای مقابله با داعش و تکفیریون به جز ذکر خاطره چه کرده است.

 اینکه در سالی که شعارش «اقتصاد مقاومتی: تولید و اشتغال» است و در شرایطی که بسیاری از جوانان مستعد کشور لنگ فقط یک شغل آبرومند هستند بیایی و سه منصب مدیریتی حساس را همزمان با هم بپذیری و بعد هم دم بزنی از شجاعت مدافعان حرم و هوشمندی امثال قاسم سلیمانی حقیقتا خیلی جسارت می‌خواهد.

آیا شمایی که برای وزین جلوه دادن بیانات‌تان از سردار همدانی مایه می‌گذارید بهتر نیست به جای حرف در عمل پیرو این سردار باشید. کدام یک از مدافعان حرم را سراغ داشتید که همزمان با هم سه پست کلیدی را اشغال کنند؟ کدامیک از همین دو سردار سرافرازی که نام بردید یعنی قاسم سلیمانی یا حسین همدانی به دنبال افزایش دایره کرسیهای مدیریتی خود بودند؟

آیا ایشان و ده ها فرمانده و صدها رزمنده دوران دفاع را به واسطه تعدد کرسیهای مدیریتی در پایتخت و شعار دادن در مدح سرداران شناختیم یا به واسطه آن که جانشان را کف دستشان گذاشتند و برای اینکه یک وجب از مساحت 1 میلیون و 648 هزار و 195 کیومترمربعی وطن کم نشود به دل خطر زدند.

خطر می‌دانید یعنی چه؟ یعنی دست کشیدن از تمنیات دنیوی؟ دست کشیدن از تعلقاتی که ولو به اندازه سر سوزنی ما را به دنیا وصل می‌کند؟ مگر امکان دارد همزمان با هم 3شغل که هر کدام از آنها می‌تواند سهم یکی از هزاران جوان مستعد این ملک باشد را در اختیار داشته باشی و دم بزنی از تراژدی قتل عام یک گروهان مدافعان حرم توسط یک داعشی!

لابد می‌خواهید بگویید در تهران نشسته‌ایم تا با فعالیتهای فرهنگی به تصویرسازی حماسه‌سازی مدافعان بپردازیم. خیلی هم خوب است اگر در عمل در چنین مسیری حرکت کنید اما مشکل آنجاست که شش سال است مسئولیت جدی دارید و مهمترین محصولات‌تان از آن کارگردانی به نام ابراهیم حاتمی کیاست که قبل از شما دغدغه هایش را سینمایی می‌کرد و بعد از شما هم این کار را خواهد کرد و فی الواقع بودن یا نبودن امثال شما خللی در مسیرشان ایجاد نمی‌کرد جز آن که به واسطه پست مدیریتی‌تان نامتان به‌عنوان تهیه‌کننده بر پوستر فیلمهایش نقش بندد!

ایضا این وضعیت درباره سریالی به نام «پایتخت» که بودجه تولید فصل پنجمش را داده اید صدق میکند. جز این است؟

اخوی 3شغله گرامی! متشکریم از اینکه در نشست تان با رونویسی از رسانه‌های مستقل به نقد تعدد برگزاری جشنواره در کشور پرداختید اما این نقد از زبان شمایی که سازمان تحت امرش کم بریز و بپاش نداشته یادآور مثلی است با هاشتگهای #قسم_حضرت_عباس و #دم_خروس.

بریز و بپاش، بریز و بپاش است؛ میخواهد از یک مدیر دهه شصتی همچنان علاقمند به ماندن در دایره مدیریت و در قالب راه‌اندازی جشنواره‌های خارج از مرکز سر زند یا از یک مدیر 3شغله متولد میانه دهه 60 و با واگذاری تولید یک پروژه مهم عاشورایی به تهیه‌کننده‌ای با کارنامه ضعیف در سینما  تا خروجیش شود فیلمی اپیزودیک که در اکران حتی نتواند 300 میلیون هم بفروشد.

بریز و بپاش یعنی آن که وقتی می‌خواهید شوآف کنید باید متوسل شوید به خرج بیهوده برای ترانه‌سرای شبه‌اپوزیسیونی که مدام شما و افکارتان را به نقد می‌کشد یا بروید به سراغ آن رپر زیرزمینی که به لطف فالوئرهای کیلویی‌اش شما هم دیده شوید.

واحیرتا که به جای عمل بر مدار ارزشهایی که امثال حسین همدانی ها به خاطرش جاودانه شدند مانور می‌کنیم بر خاطره گویی از داعش و مداقعان حرم تا پرسشهای کلیدی‌تر مثلا میزان بودجه سالانه و خروجی فرهنگی مان هویدا نشود.

بدیهی است وقتی ارباب سخن باشید و نه مرد عمل سورپرایز نشست‌تان هم که با ذکر خیر سرداران دفاع آغاز میشود خبررسانی درباره تلاش برای برگزاری کنسرت سامی یوسف در ایران است و واگذاری یک پروژه سینمایی مهم به کارگردان شکست خورده  سینما و تلویزیون و البته راه اندازی دفتر پخش فیلم با مشاوره مدیری که عمر کارنامه سینمایی اش هنوز به 4 سال نرسیده!!!

به دنبال این هستید «سامی یوسف»(سیامک برنجان) که منابع مالی-اسلامی عربی پشتش بوده را به ایران بیاورید تا با همراهی پدرش بابک رادمنش(فیروز برنجان) برایتان کنسرت بگذارد؟ همان بابک رادمنشی که در زمانی که هنوز شما متولد نشده بودید و بعد از همکاری با امثال گیتا یکی دو آهنگ میهنی مانند «خلبانان ملوانان» را ساخت اما خیلی زود ایران را ترک کرد و به سوئد رفت و به آهنگسازی  برای حمیرا و امید و ستار و معین و پویا مشغول شد؟

بر فرض که این کار را هم کردید؛ این امر ناظر بر کدام هدف فرهنگی‌تان است و آیا اگر 3شغله ای چون شما نباشد دیگر موسسه فرهنگی-هنری یا سرمایه گذاری پیدا نمیشود که به مانند آلبوم «دلا»ی پدر برای پسر خرج کند، مجوز بگیرد و کنسرت بگذارد؟

می‌خواهید با واگذاری پروژه به کارگردانی که آخرین فیلمش «من دیه گو مارادونا هستم» شکست خورده مطلق سینماها و آخرین سریالش «بیمار استاندارد» به شدت انتقادبرانگیز بود کدام هدف فرهنگی را دنبال کنید؟ آن هم در حالی که نامبرده حتی یک پروژه در حاشیه جنگ هم در کارنامه اش ندارد و حالا بعد از کلی شکست بناست بودجه گیرد تا «تنگه ابوغریب» را برایتان بسازد.

می‌خواهید دفتر پخش بزنید! که چه چیز را پخش کنید؟ همین سالی چهار-پنج فیلم تولیدی تان را؟ مگر تاکنون در اکران آثارتان مشکلی داشتید؟ از آن گذشته برای ورود به وادی پخش چرا باید با مدیری جلسه بگذارید که به واسطه خویشاوندی سیاسی وارد سینما شده و همین بی تجربگی پاشنه آشیلش بوده!؟

همه این پرسشها که کاملا منتج است از نشست خودتان را که کنار بگذاریم پرسش مهمتر اینجاست که اخوی 3شغله! آیا شما هیچ گاه در بخش خصوصی هم حرفی برای گفتن داشته‌اید؟ مثلا قادرید فقط یکی از ده‌ها پروژه‌تان را بی مدد گرفتن از منابع ارگانی و صرفا با اتکا بر درآمد پس از تولید روی غلتک بیندازید؟

اگر توانستید همان قدر که در ظاهر خالصانه از مدافعان حرم مایه می‌گذارید در عمل هم به مانند آنها پشت کنید به منابع ارگانی و برای حرکت فرهنگی بر مدار ایثار از جیب و جانتان مایه بگذارید آن گاه است که همه در برابرتان به احترام می ایستند.

احسان محمدحسنی
احسان محمدحسنی



ادعاهای رییس ۳شغله سازمان ارزشی اوج⇐با افتخار از سپاه حمایت می‌گیریم/سه‌شغله شدم تا هم‌افزایی کنیم!!!/دستگاههای فرهنگی ما منفعلند اما اوج چابک است/اوج یک ستاد کم‌عده با حدود ۵۰ نیرو است/اوج مثل پژوهشگاه رویان است/اوج بستری برای شناسایی استعدادهای خوش ذوق است!/ در حوزه مستند بچه‌های ما حرف اول را می‌زنند/در حال حاضر ۴۰ شبکه برون مرزی از تولیدات اوج استفاده می‌کنند!!/با تابش جلسه داشته‌ایم تا دفتر پخش بزنیم/برآورد مالی «به وقت شام»حاتمی‌کیا فقط ۸ میلیارد بوده!!!/بهار ۹۷ کنسرت سامی یوسف را در تهران و تبریز برگزار می‌کنیم!/ قصه جدید «پایتخت» همسو با اوج است

سینماروزان: احسان محمدحسنی رییس سازمان هنری-رسانه ای اوج که در ماههای اخیر دو منصب دیگر هم گرفته و سرپرستی بنیاد روایت و ریاست بر سازمان بسیج هنرمندان را هم برعهده گرفته است در تازه ترین نشست مطبوعاتی خود که در آستانه انتخابات برگزار شد به مانند همیشه ادعاهایی را طرح کرده درباره فعالیتهای مثبت خویش و البته انتقاداتی را طرح کرد درباره دستگاههای فرهنگی دیگر.

به گزارش سینماروزان این مدیر 3شغله با اشاره به رویکرد دولت ها به عرصه فرهنگ گفت: در هیچکدام از دولت‌های گذشته تا دولت فعلی فرهنگ و هنر و رسانه دغدغه نبوده است. ممکن است وزیری عوض شود اما در همیشه روی یک پاشنه چرخیده و آن مظلومیت فرهنگ است. فرهنگ همیشه برایشان به مثابه یک کالای لوکس بوده و هنرمندان را فقط برای ویترین انتخابات خواسته ایم. انتخابات که می شود همه بسیح می شوند که هنرمندان را به کارزار انتخابات بیاورند و هیچوقت فکر نکرده اند این انتخابات تمام می شود و بارها دیده ایم که از فردای انتخابات انگار نه انگار هنرمندی بوده است. این تمام کارکرد انتخابات برای مسئولان است، در حالی که این چهره ها مانند ثروت هستند. در این بین دستگاه های فرهنگ و هنری ما هم منفعل و بی برنامه هستند و حواس خود را به جشنواره های بی رمق و امور حاشیه ای داده اند، در سال ۳۰۰ جشنواره بی خاصیت برگزار و میلیاردها تومان خرج آنها می شود.

وی در بخش دیگر صحبت هایش درباره فعالیت های اوج عنوان کرد: در سال ۹۰ عده ای از بچه ها دست به دست هم آمدند و ظرف این ۶ سال نزدیک به ۱۱ اثر با ابعاد و تنوع مختلف تولید شد و این نشان از این داشت که ما با دغدغه محتوا وارد این میدان شده ایم و در عین حال زیبایی و جذابیت برای ما اولویت دارد اما اولویت اصلی محتوا است. ما با کارها و تولیدات خود حرف می زنیم و کارهای ما زیر ذره بین مردم، کارشناسان و مسئولان است. ما با مسئولان توافق کردیم که حرف زدن با آنها و تولید با ما باشد، این یک توافق نانوشته است. ما به کارمان افتخار می کنیم اما در این مسیر بی غلط هم نبوده ایم.

این مدیر فرهنگی عنوان کرد: اوج برای تولید محصولات موثر همه ایده های موثر را روی هوا می زند. محصول موثر یعنی کار نو، خوب، موثر و با قیمت مناسب. اوج یک ستاد کم عده و چابک با حدود ۵۰ نیرو است، اوج درون خود چیزی تولید نمی کند و هیچ تجهیزات هنری اینجا نیست بلکه همه تجهیزات در موسسات دیگر است. ما یک ستاد هستیم که کار اصلی ما برنامه ریزی و شکار کردن ایده های جدید در عرصه های مختلف هنری است. ما طرح ها و ایده های جدید را پیدا و برای این ایده ها همه امکانات را بسیج می کنیم.

محمدحسنی ادامه داد: یکی از افتخارات اوج این است که بستری برای شناسایی استعدادهای خوش ذوق و مومن و محل رشد این جوانان است و در این ۶ سال مثل یک آزمایشگاه عمل کرده و می توان آن را مانند پژوهشگاه رویان دانست. ما در عرصه نمایش میدانی فعالیت های جدی داشته ایم و نزدیک به ۱۷ استان نمایش های اوج را میزبانی کرده و ۲ میلیون تماشاچی داشته ایم. نمایشی مانند «فصل شیدایی» حتی به سوریه رسیده و هفته آینده در حلب برنامه اجرا می کنیم.

وی با اشاره به اینکه سازمان اوج در حوزه مستند نزدیک به ۷۰۰ اثر در سال تولید می کند، عنوان کرد: در حوزه مستند بچه های انقلابی ما حرف اول را می زنند، در حوزه تحول در گرافیک مجموعه خانه طراحان و مجموعه های مشابه به چرخه تولید رسیده اند. در حوزه موشن گرافیک دستاورد بزرگی برای هنر اسلامی محقق شده و آثار تولیدی از شبکه های مختلف پخش می شود، در بخش تبلیغات محیطی علاوه بر تهران جاده نجف به کربلا و بغداد به کربلا را پوشش می دهیم، جوانان خلاق در انیمیشن به چرخه تولید رسیده اند، در بخش مسابقه مستند هم اتفاقات خوبی افتاده است. بخش مسابقات در تلویزیون مهجور واقع شده بود ولی توانستیم مسابقاتی مانند فرمانده و ضد گلوله را تولید کنیم. در بخش بین الملل هم اوج تولید مشترک با فیلمسازان خارجی و حضور بین المللی داشته است و در حال حاضر ۴۰ شبکه برون مرزی از تولیدات ما استفاده می کنند، در حوزه کودک و نوجوان تمرکز بر تولید آثار موثر بوده ولی باید بگویم ما رقیب کانون یا صدا و سیما نیستیم بلکه رفیق و یار آنها هستیم.

رییس سازمان اوج عنوان کرد: ما پشتیبانی شبکه‌های نهال، امید و پویا را در دستور کار قرار داریم و برنامه هایی در شهرهای جنگ زده سوریه هم اجرا کرده ایم. همچنین در کنار تولید برنامه های تلویزیونی، یکی از بخش های جذاب کار ما تولید فیلم و سریال است و امسال ۵ اثر برای جشنواره فجر داریم که پرواز به وقت شام ساخته ابراهیم حاتمی کیا، تنگه ابوغریب به کارگردانی بهرام توکلی، توهم توطئه به کارگردانی احمدرضا معتمدی، نائله ساخته اصغر عباسی، طیب خان ساخته مسعود ده نمکی از این آثار است و نزدیک به ۱۲ اثر برای سال ۹۷ تدارک دیده ایم که بعد از وارد شدن به چرخه تولید نامشان را می گوییم و خواهید دید که نام های غافلگیرکننده ای در این بین وجود دارد.

وی افزود: پایتخت، سر دلبران، گیله وا، آشوب و ..  هم در حوزه سریال در دست تولید است. همچنین سه سریال در مرحله پیش تولید است که یکی نامش «هنگام بیداری» است و ۱۵ سریال در مرحله نگارش داریم.

محمدحسنی که به تازگی مدیرعامل بنیاد روایت فتح شده است درباره فعالیت های این بخش نیز گفت: «روایت فتح» قرار است دچار تحول شود و شعار ما این است «روایت فتح تولدی دوباره». ظرف ماه های آینده درب های آرشیو غنی روایت فتح و شهرک سینمایی دفاع مقدس به روی مردم و مستندسازان باز می شود.

مدیرعامل بنیاد روایت فتح تاکید کرد: برخی می گویند من مدیر سه شغله هستم اما اینطور نیست. دلیل هم افزایی اوج، بنیاد روایت و بسیج هنرمندان این است که بتوانیم از امکانتمان استفاده کنیم و موازی کاری نکنیم. از همین رو بسیج هنرمندان هم تمرکز خود را بر جذب و شبکه سازی اصحاب هنر می گذارد. اوج نیز به خانواده هنرمندان انقلاب نزدیک می شود. در پایان باید بگویم ما چه قیمتی برای انقلاب پرداخت کرده ایم، خیلی از بچه های یتیم شهدا و خانواده هایشان هنوز چشم انتظار هستند، فیلم های بچه های آنها آدم را می کشد، این خون ها برای انقلاب، جنگ، تحریم ها و .. است واقعا قیمت تمام شده انقلاب چند است؟ ما واقعا کاری برای انقلاب، جنگ و شهدا نکرده ایم، ما همه زیر یک چتر عضو یک خانواده هستیم، من از همه رو سیاه ترم، هیچ کاری نکرده ام، هرکدام از ما به سهم خودمان باید جواب بدهیم که چه کرده ایم.

وی همچنین در پاسخ به این پرسش که چرا سازمانی که تولیدات سینمایی دارد دفتر پخش سینمایی ندارد، اظهار کرد: حرف حساب جواب ندارد ولی ما برنامه ای در همین حوزه داریم و با مسئولان سینمایی مانند آقایان داروغه زاده و تابش جلسه داشته ایم و قرار شد با همکاری مشترک بتوانیم مجوز لازم را برای شرکت های پخش بگیریم. امیدواریم بتوانیم تعدادی از موسسات را برای این منظور به ارشاد معرفی کنیم.

محمدحسنی درباره «پرواز به وقت شام» فیلم جدید حاتمی کیا نیز گفت: حاتمی کیا ترحیح داده بی حاشیه پیش برود و من هم با همین دست فرمان پیش می روم. مراحل پایانی فیلمبرداری سپری می شود و ۷۰ درصد از ضبط آن به پایان رسیده و باید بگویم پروژه سختی است. ما یک اصل کلی در اوج داریم که پول هر پروژه را سروقت و با ادب پرداخت کنیم. مدیران فیلم و سریال ما بیرون از اوج دفتری ندارند که با تهیه کنندگان شریک باشد و به همین دلیل فیلم ها واقعی تر تولید می شود و سلامت مالی دارند. درباره این فیلم هم برآورد مالی ما فقط ۸ میلیارد تومان بود و تیم تولید تلاش می کنند زیر این قیمت تمام شود.

وی همچنین در پاسخ به پرسشی درباره برگزاری کنسرت سامی یوسف در ایران که پیش از این وعده اش داده شده بود، گفت: مذاکرات زیادی با او و پدر او داشتیم و او به ایران هم آمد ولی بحث ما توافق مالی است که هنوز به نتیجه نرسیده ایم. پیش بینی ما برای بهار است که این اجرا در تهران و تبریز و یک استان دیگر باشد و تمام تلاشمان را می کنیم این اتفاق بیفتد.

محمدحسنی درباره سوالی مبنی بر تقسیم هنرمندان به انقلابی و غیرانقلابی بیان کرد: آیا در اسامی که من اعلام کردم اسم همه هنرمندان به اصطلاح انقلابی بود؟ ما تولیدکننده اثر هستیم، ما با سیاه نمایی کشور مخالفیم، ما می گوییم ایران زیبایی و نقاط قوت و مثبت هم دارد، حرف ما کلی است، ما می گوییم زیبایی هاو فرهنگ کشور را نشان دهیم، معلوم است فرش قرمز های جشنواره ها اتاق فکر دارد، اتاق فکر آنها را پیدا کنید. هیچ سفارتخانه ای اتاق فکر اوج نیست، ظاهر و باطن اوج همین است، ما با افتخار از سپاه پاسداران حمایت می گیریم و در اختیار هنرمندان می گذاریم.

وی درباره سریال «صدام» نیز گفت: ما همچنان به این سریال جدی نگاه می کنیم اما نویسنده این سریال با مرگ فرزندش رو به رو شد و دیگر نتوانست آن را بازنویسی کند، تیم جدید احتیاج بود اما تیم جدید به آن متن قبلی وفادار نبود و مورد قبول اوج قرار نگرفت. طبیعی است دنبال یک تیم جدید بگردیم، ما خانواده و بستگان و کاخ های صدام را نیاز داریم و کارگردانی می خواهیم که کار را سریع ببندد. شاید یکی از پروژه هایی که هنوز در تپش تولید است همین سریال است، البته منابع مالی ما کم است. اوج نمی تواند هم زمان مشغول دو پروژه ویژه باشد. در حال حاضر «هنگام بیداری» را در دست داریم و بعد از آن کارهای «صدام» را شروع می کنیم.

این فعال فرهنگی افزود: ما به جوانان هم توجه می کنیم برای مثال فیلم های «هیهات» و «ایستاده در غبار» کار جوانان بود. سالی ۷۰۰ مستند توسط جوانان تولید می شود اما نمی توانیم به پیشکسوت ها پشت کنیم. طبیعی است که پروژه های بزرگ باید توسط آنها تولید شود تا خسارت ها کم باشد. سریال سیروس مقدم هم نیاز به سخت افزارهای سنگین دارد و قصه های جذاب تری دارد.

رییس سازمان اوج همچنین بیان کرد: فکر می کنم هیچ موازی کاری با سایر مجموعه ها نداریم و حاضر به همکاری هم هستیم. اوج با آغوش باز آماده همکاری با مجموعه ها است و امیدوارم جلسه ما با آنها نتیجه بدهد. اوج کنار صدا و سیما است و از برنامه های آن حمایت می کند. قصه جدید «پایتخت» همسو با اوج است و هرآنچه لازم باشد در اختیار تیم می گذاریم تا کار دقیق باشد ما کمک حال تیم می شویم و آنچه نیاز است به نویسندگان می دهیم.

وی با اشاره به اینکه در حمایت از تولیدات دارای تفکر هستند، بیان کرد: ما گاو صندوق نیستیم بلکه با فکر وارد عمل می شویم. اخیرا جنجالی درباره زیرنویس «ایستاده در غبار» شد و برخی به آن پرداختند، شما جای من بشینید و بگویید فیلمی که اکران شده و سریالش می خواهد پخش شود و اتفاقا پرتره یک فرمانده است نباید کامل شود؟ باید بگویم که بعد از پخش سینمایی دو فایل صوتی از احمد متوسلیان به دستمان رسید که او در آن در حال معرفی خودش بود اما  در فیلم اشاره ای به آن دانشگاهی که او در آن درس خوانده است نشده بود. آیا اگر شما جای من بودید اثر را تکمیل نمی کردید؟ «ایستاده در غبار» زمانی که به مهدویان سپرده شد بعد از پژوهش نامش «کودکی ناتمام بود» اما رفته رفته به تکامل رسید و تبدیل به «ایستاده در غبار» شد.

محمدحسنی در پایان اشاره کرد: هنر انقلاب اسلامی همزمان با رویش ها ریزش ها هم داشته است. عده ای زمانی علمدار انقلاب بودند اما حالا بر خلاف ما حرف می زنند، برخی با رهبری دیدار داشتند اما با بیگانه ها یکی شده اند. اما هر کسی دل در گرو اعتقادات ما دارد ما مخلص او هستیم، تذکری هم به افرادی که از این بچه ها سوءاستفاده می کنند می دهیم؛ این بچه ها حیف هستند، آنها را وارد تلاطم انتخابات نکنید. اوج افتخار می کند که وارد این زمینه ها نشده است. کارهای انتخاباتی می آیند و می روند زشت است که با هنرمندان اینگونه رفتار می کنند.




بعد از رونمایی از تهيه‌کننده ۳ارگاني در سینما⇐حالا رونمايي از مدير ۳ارگاني

سینماروزان: فيلم قتل موسي خياباني با نام «ماجراي نيمروز» اولين فيلم تاريخ سينماي ايران بود که با حمايت 3ارگان مختلف از حوزه هنري تا فارابي و تصويرشهر وابسته به شهرداري توليد شد.

همين مسأله باعث شد اين فيلم با نام 3ارگاني در ادبيات رسانه‌ای انعکاس پيدا کند و تهيه کننده آن هم که جواني بود نزديک به شهردر با نام تهيه کننده 3ارگاني توصيف شود و حتی انتقاد از چگونگی ظهور چنین تهیه کنندگانی در سینما تا یکی از برنامه های زنده رسانه ملی هم پیش برود.

حالا يک مدير 3ارگاني هم پيدا شده است؛ اين مدير احسان محمدحسني رييس سازمان هنري-رسانه اي اوج است که در ماههاي گذشته همزمان با مسئوليت در اوج، مديرعامل بنياد فرهنگي روايت هم شده بود.

محمدحسني به تازگي هم حکمي به عنوان رييس سازمان بسيج هنرمندان دريافت کرده تا دقیقا دارای 3 مسئولیت رسمی شود.

با آرزوی موفقیت برای این مدیر 3ارگانی به او پیشنهاد میدهیم برنامه ریزی که برای پیشبرد امور هر سه مسئولیتش در طول یک روز کاری دارد منتشر کند تا همه علاقمندان چه در ایران و چه در خارج با دستاوردهای مدیریتی که در آن واحد 3 سیستم را پیش می برند و وقت کم نمی‌آورند آشنا شوند.




ادامه پرسشها درباره کپی بودن بلوری «بادیگارد»⇐آقازاده حاتمی‌کیا جوابیه‌ای گاف‌آلود داد/تنها تولیدکننده داخلی بلوری ارژینال، ادعاهای این آقازاده را زیر سوال برد

سینماروزان: ماجرای عرضه نسخه بلوری «بادیگارد» ابراهیم حاتمی کیا به شبکه نمایش خانگی از همان آغاز خبررسانی با طرح پرسش درباره اصالت بلوری ها عرضه شده به شبکه خانگی مواجه شد.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «نمایش خانگی» از آنجا که تنها تولیدکننده بلوری ارژینال صنایع الکترونیک گلرنگ از بی خبری نسبت به عرضه بلوری «بادیگارد» خبر داد پرسشهایی شکل گرفت در این باره که آیا بناست کپی بلوری به بازار عرضه شود؟

این پرسشها با واکنش اسماعيل حاتمي‌کيا آقازاده ابراهيم کارگردان «بادیگارد» که با عنوان بديع «مدير توسعه پروژه» در «باديگارد» حضور داشته مواجه شد.

آقازاده حاتمي‌کيا با نگارش يادداشتي تفصيلي که بخش عمده آن به شرح تلاشهايشان براي عرضه بلوري اختصاص داده شده ابتدا بدون آن که درباره چرایی عدم تولید بلوری فیلم به صورت ارژینال بگوید از روشهای رایت بلوری و البته محتویان دیسک سخن گفته اند!!!

اين آقازاده اما در جریان شرح تلاشهایش مرتکب گافی شده که هم میتواند پرسشها درباره ارژینال نبودن بلوری «بادیگارد» را جدی تر کند و هم بیانگر دانش اندک ایشان درباره داشته های ایرانیان در زمینه بلوری باشد.

ایشان مدعي شده امکان توليد دیسک بلوري ارژينال در ايران و کشورهاي همسايه وجود ندارد و در انحصار چند کشور معدود است. آیا اين ادعا خود تأییدی بر ارژینال نبودن بلوری «بادیگارد» نیست؟

از اینکه بگذریم گاف آقازاده این است که نمی‌داند در چهار سال گذشته هشت عنوان فيلم و انيميشن بلوری ارژینال در همين کشور و توسط شرکت صنايع الکترونيک گلرنگ -که تنها تولیدکننده بلوری ارژینال در منطقه است- توليد و توزيع شده است. اين عناوين نه با قيمت ۲۵ هزار توماني که بر روي کپي بلوري «باديگارد» گذاشته اند بلکه به قيمت ۸۵۰۰ تومان در فروشگاهها عرضه شده است آن هم در حالي برخي از اين عناوين سه بعدي هستند!

آنچه ايشان ادعا کرده در انحصار چند کشور محدود هست نيز نه تجهيزان توليد دیسک بلوري ارژينال فيلمها بلکه دستگاه و اجازه ساخت استامپر بلوري(ديسک مادر) هست! عدم در اختيار قراردادن امتياز ساخت استامپر به ساير کشورها هم به دليل جلوگيري از توليد محصول بدون دارا بودن رايت محتواست تا يک بار براي هميشه و لااقل در فرمت بلوري جلوي کپي‌کاريهاي دوران سي.دي و دي.وي.دي گرفته شود.

متن یادداشت اسماعیل حاتمی کیا را بخوانید:

چند روزي است که خبر پخش “اولين فيلم بلو رِي ايران” در فضاي فرهنگي و مجازي کشور پخش شده است و نظرات متفاوتي از صاحبنظران اين حوزه به گوش مي‌رسد. از اين رو لازم ديدم توضيحي در اين خصوص ارائه کنم. فيلم “باديگارد”، ساخته ابراهيم حاتمي کيا، که پيش‌تر در سينما و بعد از آن در شبکه نمايش خانگي (البته با فرمت دي وي دي) به نمايش گذاشته شده بود، جدا از ملاحظات داستاني و سينمايي خود، در قالب بلو رِي هم ارائه شد که اين نکته از نظر فني ارزش منحصر به فردي دارد، چرا که اولين فيلم بلو رِي برنامه نويسي شده ساخت داخل کشور مي‌باشد.

براي توضيح بايد عرض کنم که ديسک بلو رِي، تکنولوژي جديدتري نسبت به ديسک دي وي دي است که ظرفيت‌هاي ۲۵ گيگابايت(تک لايه) و ۵۰ گيگابايت (دو لايه) را در مقابل ديسک دي وي دي با ظرفيت‌هاي ۴٫۷ گيگابايت (تک لايه) و  ۹٫۴گيگابايت (دو لايه) در اختيار مصرف کننده مي‌گذارد. اين ظرفيت چند برابري به توليدکنندگان محصولات مولتي مديا از قبيل فيلم، انيميشن، کليپ و موسيقي اين امکان را مي‌دهد که بتوانند کيفيت خروجي محصول خود را افزايش دهند و از تصاوير با ابعاد ۷۲۰*۵۷۶ پيکسلي که اصطلاحا کيفيت SD ناميده مي‌شود، به تصاوير با کيفيت FULL HD با ابعاد تصويري ۱۹۲۰*۱۰۸۰ يا حتي بالاتر مانند  ۴Kرو بياورند. البته که صرف توليد تصاوير با کيفيت کافي نيست و مصرف کنندگان و بينندگان اين تصاوير نيز بايستي از دستگاه‌هاي پخش متناسب با اين فرمت‌ها بهره ببرند.

استفاده از اين ظرفيت بالا و توليد يک محصول با کيفيت، نيازمند بکارگيري تکنولوژي‌هاي خاص خود است و همانطور که احتمالا مي‌دانيد ساختار ديسک بلو رِي مشابه فرمت دي وي دي نيست. ديسک بلو رِي دو فرمت دارد. يکي ساختار نشانه گذاري و ديگري برنامه‌نويسي. در ساختار نشانه‌گذاري (HDMV) تعريف ساختار و اجزا با يک زبان نشانه‌گذاري و بکارگيري چندين فايل و اجزاي درختي صورت مي‌پذيرد. اين ساختار عليرغم کارآمد بودن، پيچيده، کم انعطاف و تا حدودي قديمي و از رده خارج است چرا که آخرين ساختار بکار رفته براي دي وي دي ها و ديسک‌هاي با فرمت نهايتا HD (تصاوير با ابعاد ۱۲۸۰*۷۲۰) است و توليدکنندگان اين تکنولوژي، به دلايلي که اشاره شد، آن را براي نسل بعدي تصاوير، که FULL HD،  ۲Kو ۴k ميباشند، توصيه نکرده‌اند ولي با اين حال توليد کنندگاني که قصد ارائه تصاوير تا فرمت HD را دارند، همچنان از سيستم‌هاي خود با ساختار نشانه‌اي استفاده و اقدام به توليد محتوا مي‌نمايند.

فرمت ديگر فرمت قابل برنامه نويسي (BD-J) است که نسبت به فرمت نشانه‌اي، داراي انعطاف فوق العاده در تک تک اجزاي کار، کاملا به روز و کاملا قابل تطبيق و تغيير مي‌باشد. ساختاري که از همان ابتداي بررسي، نظر تيم توليدکننده فيلم بلو رِي باديگارد را به خود جلب کرد. گرافيک چندلايه، امنيت، سادگي، قابليت تعريف روال‌هاي مختلف و قدرت مانور در اين فرمت به گونه‌اي ست که نه تنها آن را براي فيلم و انيميشن، بلکه براي موسيقي و ساير محتواهاي مالتي مديا مناسب و منحصر بفرد کرده است.
با تمام اين اوصاف، و شايد بهتر است بگويم از روي يک کنجکاوي، جرقه توليد فيلم بلو رِي در داخل کشور زده شد. جرقه‌اي که به دنبال اين پرسش در ذهن مان ايجاد شد که ” آيا مي توانيم خودمان در کشور فيلمي با ساختار بلو رِي توليد کنيم؟”. طي بررسي هايي که در روزهاي نخست توسط تيم توسعه انجام داديم، مشخص شد که نه تنها در کشور، بلکه در همسايگي ما نيز چنين کاري انجام نشده است و توليد ديسک بلو رِي در انحصار چند کشور معدود از جمله امريکا است. اين نکته عزم مان را براي کنکاش بيشتر راسخ کرد. ادامه راه نيز هموارتر نبود و روز به روز که مراحل کار پيش مي رفت، جنبه هاي تازه‌اي از دشواريهاي اين کار براي ما روشن مي‌شد و نبود منبع و اطلاعات کافي همواره تهديدي براي ادامه کارمان به شمار مي‌آمد. اما با توکل بر خدا و تلاش جمعي، کاري آماده شد که اکنون در اختيار عموم قرار گرفته است. کاري که از ابتدا بايد گفت که “مشق اول” ماست و يقينا بي اشکال نيست ولي مطمئنا نهايت تلاش‌مان را کرده‌ايم تا رضايت خاطر هم‌وطنان‌مان را به دست بياوريم. اين فيلم حدودا ۱۱۰ دقيقه‌اي  با فرمت برنامه نويسي شده، نه به دليل کپي بودن ديسک آن به زعم برخي دوستان کارشناس(!) بلکه به دليل احترام به کاربران شبکه خانگي که اکثرا از سيستم‌هاي پخش FULL HD استفاده مي کنند (Bluray Player, PS3, PS4)  در همين فرمت توليد شد.

صداي منحصربفرد آن در پنج صورت (صداي  ۵٫۱ کاناله دالبي فارسي، ۲ کاناله دالبي فارسي،  دي.تي.اس فارسي و همچنين صداي ۵٫۱ کاناله دالبي عربي و يک روايت صميمانه و گرم از ابراهيم حاتمي کيا از اتفاقات فيلم) ارائه شده است.
زيرنويس‌هاي انگليسي، عربي، ژاپني و فارسي ويژه ناشنوايان براي آن در اختيار مخاطب قرار گرفته است که اين فيلم را نه تنها براي مخاطب داخلي، بلکه به صورت بين المللي قابل ارائه و نمايش مي نمايد. وجود بخشهاي پشت صحنه در خصوص کارگردان، بازيگران، تدوين، توليد، فيلمبرداري، موسيقي، جلوه هاي بصري، صدا و طراحي صحنه نه تنها براي مخاطب عام جذاب است، بلکه براي هنرجويان و علاقه مندان به سينما و بازيگري نيز، جنبه آموزشي دارد. از ديگر ويژگي‌هاي جالب توجه اين ديسک، ارائه آلبوم عکسي است از عوامل، بازيگران، صحنه ها و پشت صحنه‌ها که در اين ديسک گنجانده شده است. آلبوم کامل موسيقي متن فيلم نيز به همراه يک پخش کننده در دسترس است و نيازي به جستجوي اين موسيقي ها در اينترنت و يا پخش در دستگاه ديگري وجود ندارد. اين ديسک با صرف ماهها وقت تيم توسعه و با برنامه نويسي حدود ۶۰۰۰ خط کد توليد شد. در توليد آن از تمامي منابع موجود، هرچند اندک خارجي، استفاده گرديد ولي در مقابل دانش آن به صورت کامل بومي شد. اکنون ما مفتخريم که اعلام کنيم مي توانيم ديسکهايي با تکنولوژي روز فيلم‌هاي هاليوودي توليد کنيم و اين نکته، کار را براي رقابت فرهنگي و اقتصادي با بازارها و صنعت فيلمسازي خارجي هموارتر مي نمايد. خلاصه مطلب اينکه، همه و همه اينها با ياري خداوند و به همت تيمي از هنرمندان، کارشناسان، متخصصين و مديران عرصه فرهنگ، توليد شده و در اختيار شما قرار گرفته است تا هم کاري در جهت ارتقاي توان علمي و فرهنگي کشور صورت گرفته باشد و هم اينکه محصولي توليد شود که همگام با پيشرفت تکنولوژي، بتواند کيفيتي در خور و شايسته شان مخاطب ايراني را به شما بيننده عزيز ارائه کند. اميدوارم که بتوانيم نظر مساعد شما را جلب کنيم و از نقد سازنده و ارزشمند شما در جهت بهبود کارمان بهره ببريم.

⇓⇓⇓

تنها تولیدکننده داخلی بلوری ارژینال: کیفیت تصویری بلوری چه ربطی دارد به اینترفیس؟/ای کاش درباره تفاوت کیفیت دیسکهای ارژینال و کپی بلوری توضیح دهید

یادداشت اسماعیل حاتمی کیا با واکنش دست اندرکاران گروه فنی موسسه گلرنگ رسانه که در تعامل با صنایع الکترونیک گلرنگ تنها تولیدکننده بلوری ارژینال در ایران هستند مواجه شد.

در جوابیه تیم فنی گلرنگ رسانه با اشاره به اینکه نحوه اتورینگ بلوری چه به صورت جاوا باشد یا نشانه گذاری هیچ ربطی به پرسش اصلی مبنی بر چرایی رایت بلوری به صورت کپی ندارد بر این امر تأکید شده که ماندگاری و دوام بلوری تولیدشده به صورت ارژینال و از طریق استمپر چندین برابر بلوری های کپی تولیدشده به وسط داپلیکیتور است که در مورد «بادیگارد» از شیوه دوم استفاده شده است.

متن جوابیه تیم فنی گلرنگ رسانه را بخوانید:

سال ۱۳۹۲ شرکت صنایع الکترونیک گلرنگ در تعامل با گلرنگ رسانه با خرید و راه‌اندازی خط بلوری که از پیشرفته ترین نوع در زمان خود بود، تحقیق و بررسی در خصوص مسائل فنی تولید مستر بلوری اعم از دوبعدی و سه بعدی را آغاز نمود.

این مسائل که شامل تهیه سخت افزار و نرم افزارهای تخصصی در این حوزه بود خیلی زود توسط تیم فنی این شرکت پشت سر گذاشته شد که نتیجه آن تولید ۷ عنوان دیسک بلوری به عنوان نمونه در دو قالب دوبعدی و سه بعدی FullHD در همان سال بود.

دشوار ترین و پیچیده ترین مرحله کار، آتورینگ و مسترینگ دیسکهای بلوری بود و آن هم در مرحله کدگذاری و فشرده سازی محتوای اصلی؛ اینکه دقیقا در چه محدوده ای از بیت ریت قرار بگیرد و سمبل ریت مناسب برای صدای محتوا چگونه باشد.

البته تعدد تراک‌های صدا و زیرنویس هم مشکلات مربوط به خود را داشت. آنچه که در یادداشت دست اندرکار «بادیگارد» آمده، نه توضیح درباره چرایی عدم استفاده از تولید ارژینال بلوری بلکه توضیح درباره تفاوت قائل شدن در مدل اتورینگ است.

آنچه که از تعریف آتورینگ می دانیم مرحله ای است که در آن نحوه چیدمان محتواهای موجود در دیسک و ایجاد یک اینترفیس مناسب جهت دسترسی کاربر انجام می شود. این موضوع در مورد دی.وی.دی هم صدق می‌کند اما در آتورینگ بلوری نحوه ساخت این اینترفیس کمی متفاوت و پیچیده تر است.

به طور کلی دو مدل برای آتورینگ بلوری وجود دارد: یکی استفاده از علائم و محتوای گرافیکی (نشانه گذاری)  یا HDMV  و دیگری برنامه نویسی جاوا یا BD-J. این دو مدل تفاوت کلی داشته و حتی محیط نرم افزاری ساخت آنها با هم متفاوت است اما کاربرد نهایی که همان ایجاد اینترفیس دسترسی به محتوا برای کاربر می باشد، در نهایت بسیار به هم شبیه هستند.

تنها تفاوت عمده این دو مدل برای کاربر استفاده از امکانات آنلاین دیسکهای بلوری در مدل BD- J  است. اینترفیس ساخته شده با این مدل چون کاملا برنامه نویسی می شود امکان ایجاد دسترسی به پروتکل های اتصال به شبکه دستگاههای پخش را به برنامه نویس می دهد. در واقع در این مدل اینترفیس کاربر می تواند از طریق لینک هایی که برنامه نویس در اختیار او قرار می دهد به شبکه نت متصل شود. از نمونه کاربردهای این اتصال می توان به انجام گیم آنلاین ، چت به صورت زیر نویس بر روی محتوا و از همه مهم تر دسترسی به بانک اطلاعاتی محتوای موجود بر روی دیسک جهت مطالعه اطلاعات بازیگران  و عوامل فیلم ، هزینه ها و حتی حواشی و اخبار مربوط به محتوا اشاره کرد.

فارغ از این توضیحات درباره تفاوتهای اتورینگ ها، مهم اینجاست که اینترفیس موجود بر روی دیسک از هر مدلی که باشد به هیچ عنوان ربطی به کیفیت تصویر نهایی محتوای اصلی ندارد.

به عبارت دیگر می توان دیسک بلوری را بدون اینترفیس و کاملا اتوماتیک تولید کرد که در این حالت با قرار گرفتن دیسک داخل دستگاه پخش، دیسک بطور خودکار و بر اساس لیست پخشی که در آن قرار داده شده است  شروع به نمایش فیلم می کند.

کیفیت تصویر نهایی ارتباط مستقیم به نحوه فشرده سازی و نرم افزار مورد استفاده و همچنین کیفیت دیسک اصلی دارد که  گلرنگ رسانه در مسترینگ عناوین بلوری خود از حرفه ای ترین نرم افزار روز دنیا و باکیفیت ترین دیسکها استفاده کرده است.

تفاوت دیسکهای تولید شده با روش استمپر در این شرکت با دیسکهای کپی موجود در بازار در ماندگاری و دوام آن می باشد. دیسکهای تولید شده با داپلیکیتور دارای عمر محدود بوده  و پس از مدتی از کار می افتند که همین امر امکان آرشیو کردن طولانی مدت را از کاربر می گیرد اما دیسکهای تولید شده به روش استمپر به شرط اینکه آسیب فیزیکی  نبینند تقریبا به مدت نامحدود قابل استفاده خواهند بود. ای کاش در یادداشت دست اندرکار محترم درباره این تفاوت کیفیت توضیح داده می شد.




چند روز بعد از طرح پرسش پیرامون چرایی توزیع نسخه کپی بلوری «بادیگارد»از سوی یک رسانه مستقل⇐حالا افشاگری یک رسانه مستقل دیگر درباره حضور و تقدیر از فیلم پرهزینه و ارگانی «بادیگارد» در جشنواره‌ای ویژه فیلمهای کم‌هزینه و مستقل در وین!⇔آیا سازمان ارزشی اوج پاسخی برای این تناقضات دارد؟

سینماروزان: انتشار خبر موفقیت فیلم «بادیگارد» ابراهیم حاتمی کیا که با بودجه سازمان هنری-رسانه ای اوج تولید شده در جشنواره ای در وین آن هم دو سال بعد از تولید و بلافاصله پس از آن که خبر انتشار بلوری کپی آن در رسانه مستقل «نمایش خانگی» منتشر شد!!!(اینجا را بخوانید) با واکنش یک رسانه مستقل سینمایی مواجه شده است.

سایت «کافه سینما» با ارائه داده هایی پیرامون اهداف جشنواره ای در وین که «بادیگارد» از آن جایزه گرفته است به افشاگری درباره رویکرد این جشنواره و تناقضات این رویکرد با کیفیت تولید «بادیگارد» پرداخته است.

متن گزارش «کافه سینما» را با ذکر این توضیح بخوانید که سینماروزان آمادگی دارد پاسخ مدیران سازمان اوج را هم درباره ماجرای توزیع نسخه های کپی بلوری این فیلم و هم درباره چگونگی حضور در چنین جشنواره ای منتشر کند:

«بادیگارد جوایز جشنواره بین المللی فیلم وین را درو کرد» این تیتری است که فارس نیوز برای خبر موفقیت فیلم بادیگارد انتخاب کرده است. متن خبر اطلاعات «مختصر» دیگری را هم درباره موفقیت فیلم می‌دهد. از جمله:
«… علاوه بر جایزه بهترین کارگردان، فیلم بادیگارد که در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر نیز به نمایش درآمده بود، در جشن اختتامیه این جشنواره برنده جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (بابک حمیدیان) و بهترین طراحی هنری هم شده است. فیلم سینمایی «بادیگارد» به تهیه‌کنندگی احسان محمدحسنی و کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا یکی از محصولات سازمان هنری رسانه‌ای اوج است.»
این خبر با پوشش بسیار زیادی در تقریبن تمام رسانه‌های فارسی و انگلیسی ایران بازتاب داده شده است. خبرگزاری صدا و سیما با تیتر «درخشش بادیگارد در جشنواره وین»، ایسنا با تیتر «جوایزی برای بادیگارد در وین، پایگاه فردانیوز با تیتر «طوفان بادیگارد در جشنواره فیلم وین!» (علامت تعجب در تیتر است)، خبرآنلاین، مهر، باشگاه خبرنگاران، شبکه خبر، خبرگزاری دانشجو، مشرق، آنا، آی فیلم و … همگی با همین تیتر به پوشش خبر رفته اند. از متن خبر پیداست که همگی این خبر موفقیت بزرگ فیلم را به نقل از «روابط عمومی سازمان رسانه‌ای اوج» منتشر کرده اند. متن خبر همه جا مشابه هم است و فقط تیترها متفاوت‌اند. جز یک خبرگزاری که به آن اشاره خواهم کرد.
حالا خبر را به زبان انگلیسی هم سرچ کنیم. یعنی: Vienna International Film Festival Bodyguard
نتایجی که گوگل به ما نشان می‌دهد هم همگی اذعان می‌کنند که Bodyguard در Vinnnale (جشنواره بین المللی فیلم وین) ۳ جایزه معتبر برنده شده. اما یک لحظه صبر کنیم، یک جای کار اشکال دارد!:
تمام اخبار انگلیسی «طوفان» موفقیت فیلم به نقل از بخش انگلیسی مهرنیوز، باشگاه خبرنگاران، آی‌فیلم، تهران تایمز، خبرگزاری صبا و مشابه این است و خبری از سایت‌های خبری سینمایی مثل ورایتی، تایمز و خبرگزاری‌های جهانی نیست. در تمام این خبرهای انگلیسی و حتی تمام خبرهای فارسی تاکید روی جشنواره بین المللی فیلم وین (Vinnale) است؛ یکی از معتبرترین جشنواره‌های فیلم اروپا. جشنواره ای که پس از فستیوال برلین، معتبرترین فستیوال فیلمهای آلمانی زبان جهان است و در دوره قبلی خود بیش از ۹۴ هزار نفر تماشاگر داشت. این جشنواره که مهمترین رویداد سینمایی اتریش محسوب می‌شود از زمان نخستین دوره در ۱۹۶۰ تا امروز هر سال با حضور سینماگران مشهور آلمان و جهان در «مرکز تاریخی وین» برپا می‌شود و محل ارتباط سینماگران بزرگ دنیا و کشف استعداد‌های تازه سینما است. از آن جشنواره‌هایی که فرش قرمز دارند و عکاسان و خبرنگاران و شکارچیان امضا و سلفی جمع می‌شوند و پر از میهمانی‌های پر زرق و برق و جلسات نمایش و نقد فیلم است.
با راهنمایی خبر یک سری به وبسایت «ویناله» می‌زنیم: http://www.viennale.at/en . جشنواره ۲۰۱۷ فیلم وین هنوز شروع نشده که تمام شود. طبق برنامه همیشگی، این جشنواره از ۲۷ مهر تا ۱۱ آبان برگزار خواهد شد و هنوز هم مهمترین ویژگی خود را حفظ کرده است: «ویناله» بزرگترین فستیوال «غیررقابتی» فیلم در اروپا است. یعنی اصلن جایزه‌ای اهدا نمی‌کند که فیلم «بادیگارد» آن را گرفته باشد. هنوز هم برگزار نشده که فیلم «بادیگارد» در آن باشد. جستجوی سایت با کلمه bodyguard هم نتیجه ای ندارد.
گویی در تنظیم خبر بوسیله روابط عمومی سازمان اوج و در ذوق زدگی عجیب رسانه‌ها به این «موفقیت بزرگ» یک شیطنت عجیب وجود دارد. ذوق زدگی «عجیب» آنهایی که – شاید حتی به درستی – معتقدند فستیوال‌های جهانی به فیلم‌هایی مشابه بادیگارد اقبال نشان نمی‌دهند. اما وقتی می‌بینی یک خبر […] به این شدت و سرعت در رسانه‌ها پیچیده و حتی صفت‌های غلو آمیز «طوفان»، «درو کردن» و مشابه آن را هم در برجسته سازی خبر استفاده کرده‌اند، می‌فهمی که انگار دوستان خیلی هم از فستیوال‌های خارجی بدشان نمی‌آید.
اما آیا کل خبر دروغ است؟ نه اینطور نیست. همانطور که اشاره شد در بین تمام این خبرگزاری‌ها فقط یک نهاد خبری موضوع را درست منتشر کرده: ایرنا.
ایرنا در متن خبر به درستی اشاره کرده که بادیگارد در «جشنواره فیلمهای مستقل وین» (Vienna Independent Film Festival VIFF) برنده این جوایز شده است. این جشنواره یک فستیوال بسیار جوان سینمایی است که امسال سومین دوره خود را برگزار کرده. با وجود آنکه به ادعای سایت جشنواره، این فستیوال امسال در فهرست «رویدادهای واجد شرایط IMDB» وارد شده است، جوایز اعطا شده به فیلم در صفحه IMDB بادیگارد وجود ندارد.

⇓⇓⇓
در وبسایت کوچک و جمع جور فستیوال http://www.vienna-film-festival.com می‌خوانیم:
«… ما از نمایش فیلمهای کوچک که بدون بودجه‌های زیاد و اسپشیال افکت‌های غیر ضروری و «مستقل» تولید شده‌اند حمایت می‌کنیم. با توسعه سریع تجهیزات فیلمسازی [امکان] فیلمبرداری برای فیلمسازان مستقل بیشتر و ارزان‌تر می‌شود… این جشنواره به بهترین فیلم، کارگردانی، فیلم کوتاه، مستند و موسیقی متن جایزه خواهد داد. این جوایز و گواهینامه‌ها در شب اختتامیه به تولیدکنندگان شرکت کننده در جشنواره ارسال شده و یا با ایمیل و پست فرستاده می‌شود.»
نگاهی به فهرست فیلمهای شرکت کننده در فستیوال مشخص می‌کند که تمامی آثار انتخاب شده در جشنواره بر اساس اهداف و ماهیت «مستقل» برگزارکنندگان است. فیلمهایی کوچک و جمع و جور که محصول فیلمسازان جوان سینما هستند و همگی به صورت کاملن مستقل تهیه شده اند. اما بادیگارد فیلمی است که محصول یکی از قدیمی‌ترین فیلمسازان سینمای ایران است و هر چیزی که هست یک فیلم «مستقل کم هزینه» نیست. اینکه چطور به بخش اصلی این فستیوال راه پیدا کرده یک بحث دیگر است. اما خود فستیوال هم همانطور که اشاره شد یک فستیوال بسیار کوچک جوان و خودمانی در وین اتریش است و هیچ ربطی به ویناله ندارد.
اگر در اروپا یک چرخی بزنیم شاید در کشورهای این قاره بیشتر از ۳۰۰ فستیوال فیلم و تئاتر و نقاشی و عکاسی پیدا می‌کنیم. حتی بعضی فستیوال‌ها در روستاها برگزار می‌شوند و میهمانان فستیوال – که با هزینه شخصی خود و اگر مایل باشند شرکت می‌کنند – میهمان خانه‌های روستاییان هستند. در بسیاری از شهرهای اروپا، شهرداری‌ها، دهداری ها، مدارس هنری، دبیرستان‌ها، کلیساها، انجمن‌‌های فرهنگی و … هر سال از این فستیوال‌های هنری برگزار می‌کنند. فستیوال‌هایی که مهمترین هدف آنها «گفتگوی سالم فرهنگی‌» و شکست انحصار سینمای تجاری است. همین فستیوال‌های کوچک اروپایی مردم آن مناطق را با فرهنگ‌های دیگر آشنا می‌کند. این فیلم‌ها نمایندگان فرهنگی می‌شوند و در یک فضای دوستانه اکران می‌شوند و به رسم یادگار جایزه‌‌ای می‌گیرند و تمام. در ایران و چند کشور عمدتن در حال توسعه یک راه ساده برای «جهانگردی» فیلمسازی برای این فستیوال‌‌هاست. بعد از آنکه بعضی فیلمسازان جوان با یک دوربین کوچک و امکانات محدود یک فیلم کوتاه، ویدئو کلیپ، فیلم مستند یا حتی فیلم بلند می‌سازند، کار اصلی شروع می‌شود. از روی اینترنت فهرست بلندبالای فستیوال‌های فیلم را دانلود می‌کنند و تک تک برای همه آنها فیلم پست می‌کنند یا در Vimeo آپلود می‌کنند.

آنقدر ارسال به این فستیوال‌ها زیاد است که بعضی از آنها برای ارسال فیلم هم حتی شرط پرداخت چند یورو پول گذاشته‌اند، به این امید که تعداد آثار ارسالی کم شود. در نهایت و در بدترین حالت ممکن، یک فیلم کوتاه یا بلند ایرانی چون محصول یک کشور جهان سومی در صدر اخبار است و چون سینمای مهمی در دنیا دارد در چند فستیوال پذیرفته می‌شود. فیلمساز خوش شانس حالا با دعوتنامه این فستیوال‌ها می‌تواند ویزای اروپا بگیرد و با هزینه شخصی به این شهرها سفر کند. هم ویزای شینگن جور می‌شود، هم امکان دارد اگر میزبان شهرداری باشد به عنوان میهمان یک تخفیف خوبی در هزینه هتل و مترو و بازدید موزه‌های شهر در نظر گرفته شود و هم فیلمش در این فستیوال‌ها نمایش عمومی داده می‌شود. اگر فیلمساز جوان هم خیلی خوش شانس باشد که جایزه می‌گیرد و سرمایه مختصری در حد دویست،۳۰۰ یورو برای فیلم بعدی‌اش پیدا می‌شود. در ایران خودمان از این جوانانی که با «سینما» جهانگردی می‌کنند کم نیست.
اینکه چطور «بادیگارد» که مهمترین محصول سال فرهنگ رسمی ایران بود و با بودجه میلیاردی تولید شد را در کنار این فیلمهای کوچک و مستقل جا بزنیم، شعبده‌ای است که شاید یا دوستان یاد گرفته‌اند، یا با یک Fund کوچک اهدایی به دبیرخانه فستیوال به دست آمده(؟؟؟) یا هر چیز دیگر ( در قسمت Support Us وبسایت جشنواره به تفصیل شرح داده شده که در برابر کمک‌های مالی اهدایی فستیوال چه خدماتی به صاحبان آثار و حامیان مالی می‌تواند ارائه کند.) اما اینکه با عوض کردن نام فستیوال بخواهیم آن را به عنوان یک «موفقیت بزرگ» برای سینمای ایران جا بزنیم، یک کمی دن کیشوت بازی است.

با شناختی که از روحیات حاتمی کیا دارم مطمئنم او در این ماجرا هیچ نقشی ندارد و اصلن علاقه‌ای به حضور فیلمش در هیچ فستیوالی هم ندارد، چه کن و برلین باشد و چه این فستیوال کوچک. اما آنهایی که دارند برای سازمان خود سابقه اینترنشنال درست می‌کنند باید کمی بیشتر تلاش کنند. مارکتینگ سینما کار راحتی نیست.»




پرسش کلیدی یک رسانه مستقل از روسای سازمان ارزشی اوج⇐آیا بناست بلوری-کپی «بادیگارد» را در شبکه خانگی توزیع کنید؟

سینماروزان: بعد از آن که خبر انتشار نسخه بلوری آخرین فیلم اکران شده ابراهیم حاتمی کیا با عنوان «بادیگارد» در رسانه های منتشر شد پرسشهایی شکل گرفت درباره چگونگی تولید بلوری این فیلم بخصوص که تنها کارخانه تولید بلوری ارژینال در ایران که گلرنگ رسانه باشد هم هیچ خبری درباره تولید بلوری این فیلم را تأیید نکرده است.

سایت خبری «نمایش خانگی» که از جمله رسانه های مستقل در مدیوم شبکه خانگی است با ارائه گزارشی پیرامون این ماجرا پرسشی کلیدی را طرح کرده است درباره چگونگی عرضه نسخه بلوری «بادیگارد» و اینکه آیا بلوری کپی آن عرضه خواهد شد یا بلوری ارژینال.

با ذکر این توضیح که سینماروزان آماده است پاسخ دست اندرکاران تولید فیلم درباره این ماجرا را منعکس کند متن گزارش «نمایش خانگی» را که با تیتر «پرسشی از روسای سازمان ارزشی و متمول اوج⇐آیا بناست بلوری-کپی «بادیگارد» را در شبکه خانگی توزیع کنید؟» منتشر شده را بخوانید:

خبر عرضه نسخه بلوری «بادیگارد»ابراهیم حاتمی کیا در شبکه خانگی همان قدر که میتواند برای مخاطبان علاقمند به داشتن نسخه های با وضوح تصویری بالا خرسندکننده باشد پرسش برانگیز هم هست.

 مهمترین پرسشی که درباره بلوری «بادیگارد» وجود دارد این است که آیا سازمان هنری-رسانه ای اوج تولیدکننده این فیلم در تعامل با موسسه هنراول، بلوری ارژینال فیلم را به بازار عرضه خواهد کرد یا بلوری کپی است که به شبکه خانگی می آید.

تنها موسسه داخلی تولیدکننده فیلم در قالب بلوری به صورت ارژینال موسسه گلرنگ رسانه است. گلرنگ رسانه که پیشتر برخی فیلمهای دوبُعدی مانند «گاوصندوق» و تعدادی انیمیشن سه‌بُعدی مانند «هیولا در پاریس» و «بچه‌های جاسوس۲» را به صورت بلوری ارژینال به شبکه خانگی عرضه کرده بود و البته یک سری ورکشاپ مرتبط با تولید بلوری را هم در جشنواره هایی همچون یاس برگزار کرده بود هیچ نقشی در تولید بلوری «بادیگارد» نداشته است.

از سوی دیگر اگر به این فکر باشیم که تولید بلوری «بادیگارد» در کشورهای اطراف رخ داده در اشتباهیم چون در ۲۰ کشوری که نزدیکی ایران قرار گرفته اند هیچ شرکت تولیدکننده بلوری ارژینال وجود ندارد.

پس میماند دو احتمال؛ یا تولید بلوری ارژینال در کشورهایی مثل یونان، آلمان و استرالیا و سپس ورود آن به ایران که هزینه ای هنگفت به دنبال دارد یا تولید بلوری «بادیگارد» به صورت کپی و از طریق خرید تعدادی دیسک بلوری خام و رایت همزمان در تعداد بالای دیسک به وسیله داپلیکیتور!

به نظر می رسد روش دوم در تولید بلوری «بادیگارد» انجام شده باشد اما فایده این طور بلوری به بازار ارائه دادن چیست؟

تفاوت اصلی میان رایت فیلم بر دیسک خام بلوری با تولید نسخه ارژینال بلوری در کیفیت تصویری آنهاست. در بلوری ارژینال کیفیت تصویر به رزولوشن ۴k هم میتواند برسد اما در تجربه رایت بر دیسک خام در بهترین حالت کیفیت بیشتر از FULL HD نیست! برای اینکه تفاوت وضوح تصویر در این دو فرمت را درک کنیم کافیست بدانیم وضوح تصویر در ۴K دقیقا ۴ برابر FULL HD است!!!

اینکه برای عرضه کپی بلوری «بادیگارد» که بناست به قیمت ۲۵ هزار تومان هم عرضه شود این همه تبلیغ میشود از کجا نشأت گرفته است؟ آیا سازمان هنری-رسانه ای اوج به این عرضه فقط به چشم یک ارزش افزوده برای فیلمی می اندیشد که در اکران رسمی هم علیرغم هزینه بالای تولید فروشی متوسط داشت؟

فارغ از آن که در حمایت از تولید ملی هم که شده دست اندرکاران تولید این فیلم می توانستند بلوری «بادیگارد» را به صورت ارژینال در موسسه ایرانی تولیدکننده آن به تولید انبوه برسانند باید حتما در هنگام عرضه به مخاطبان به صراحت گفت که نه بلوری ارژینال «بادیگارد» که بلوری کپی «بادیگارد» است که بناست به دست آنها برسد!!!




واکنش یک مدیر سازمان ارزشی اوج به طعنه‌های کارگردان «ایستاده در غبار»⇐تو بعد از «ایستاده در غبار» شدی «محمدحسین مهدویان»ی که همه دوستت دارند!!!/هر چه گفتیم برادر حسین! بیا قربانت برویم، بیا دور سرت بگردیم، نیامدی که نیامدی!!!/این چندمین بار بود که ما را رنجاندی!!!

سینماروزان: به تازگی نسخه تلویزیونی «ایستاده در غبار» اولین فیلم بلند محمدحسین مهدویان که با حمایت سازمان هنری-رسانه ای اوج به تولید رسید روی آنتن رفته است.

به گزارش سینماروزان با این حال مهدویان واکنشی مثبت به پخش نسخه تلویزیونی فیلمش نشان نداده و در متنی اجتماعی و طعنه آلود نوشته است: خیلی‌ها می‌پرسند چرا حرفی از نسخهٔ سریال «ایستاده در غبار» نزدم؟ پاسخ‌اش خیلی ساده است. چیزی که هنوز خودم ندیده‌ام را به کسی توصیه نمی‌کنم. نه اینکه نگذاشته باشند که ببینم. نه. خودم ترجیح دادم نبینم. «ایستاده در غبار» برای من‌‌ همان فیلم صد و چهار دقیقه‌ای است که در سینما‌ها اکران شد. این سریال براساس یک توافق قدیمی آماده شد و من هم به دلایلی باید تن درمی‌دادم. چاره‌ای نبود. الان هم واقعا درست نمی‌دانم این نسخهٔ نادیده اصلا خوب از آب درآمده است یا نه. اما حتی با فرض این‌که عالی هم از آب درآمده باشد باز علاقه‌ای به دیدن‌اش ندارم. ایستاده در غبار از نگاه من‌‌ همان فیلم سینمایی یکصد و چهار دقیقه‌ای است که گفتم. این فیلم نسخهٔ دیگری ندارد.

این لحن محمدحسین مهدویان که ورود حرفه‌ای خویش به عرصه سینما را مرهون حمایت سازمان هنری-رسانه‌ای اوج از تولید فیلم «ایستاده در غبار» است به مذاق محمد ذوقی مدیر روابط عمومی سازمان اوج خوش نیامده و او با انتشار متنی جواب او را داده است:

متن جوابیه ذوقی را بخوانید:

مهدویان عزیز سلام!

متنت را که دیدم می خواستم تماس بگیرم که با هم بنشینیم،چایی بخوریم و گپی بزنیم. ولی از صبح خیلی‌ها سئوال کرده‌اند از من درباره ی پست اخیرت، و این چندمین بار بود که پست گذاشتی برایمان و ما را رنجاندی و سئوالات خلق الله را به سوی‌مان گسیل داشتی.این بار هم مثل خیلی اتفاق های دیگر بهترین راه سکوت است.

ولی چند خطی از برادر کوچکت:

حاج احمد مرد جهاد و عمل بود. درست همانطور که تو با ذوق و شوق بعد از۲سال تحقیق درباره ش گفتی و ما کیفور شدیم. و از خدایمان بود که کسی بیاید و یک کاری سینمایی بکند برای حاج احمد. بدون حرف و ادعا، این بار عمل، برای اولین بار در این سی و چند سالِ نبودن حاج احمد.

و بعد از آن‌همه تحقیق، مستند و… اهل فن، درباره این شیر مرد جهاد و بعد از پژوهش‌های خودت و باتجربه‌ای که از «آخرین روزهای زمستان» داشتی، گفتی بهترین راه برای روایت این‌همه تحقیق، یک سینمایی و یک سریال است. ما با هم نشستیم. گفتی که سینمایی بسازیم، و بعد که دیده شد تازه سریال را پخش کنیم. و ما با هم حرف زدیم، و از همه مهمتر به هم تعهد دادیم که یک فیلم سینمایی و یک مینی سریال درباره حاج احمد تولید کنیم. ما هم به سیاق بقیه برنامه هایمان به صداوسیما “تعهد” دادیم که یک سریال جذاب به نام «ایستاده در غبار» برایتان کنار گذاشته ایم. و البته که برایم عجیب بود که در مورد تهیه سریال گفته بودی: «من هم به دلایلی باید تن در می دادم!»

حالا خدا خواست و تو بعد از «ایستاده در غبار» شدی «محمدحسین مهدویان»ی که همه سینما مثل ما دوستت دارند. و بعد که در مورد سریال حرف زدیم، تو لابد تصمیمت عوض شد یا هرچه، و نیامدی پای سریال. هر چه گفتیم برادر حسین! بیا قربانت برویم، بیا دور سرت بگردیم، نیامدی که نیامدی. بر خلاف آن تعهد!

و سالگرد ربایش حاج احمد نزدیک بود و کم کم داشت آشِ خوش رنگ و لعاب «ایستاده در غبار» از دهن می‌افتاد، خب چه انتظاری از ما داری؛ جز این که بعد از این همه مماشات، یا علی بگوییم و سریال را برسانیم؟ سریالی که تعهد تو بود که حالا دلت نمی‌خواست باشد.

آخر مَشتی! مگر خودت نبودی که خط اصلی تدوین سریال را دادی؟ کسی دخالتی در بخش بندی سریال و گرفتن راش های سریال داشته جز خودت؟! از روی بخش های جدید سریال هم معلوم است که به نیت یک مینی سریال و یک سینمایی ضبط کرده بودی.

البته هنوز هم دیر نشده رفیق جان!

ما همچنان بر عهد خود هستیم. خدای ما بعد از سیمرغ های جشنواره هم خدای «اوفوا بالعهد» است. تو دوست دیرین مایی. اگر فرصت کردی بنشینیم و سریال را ببینیم و گپ بزنیم و کیف کنیم از دیدن و شنیدن حاج احمد.

 




افشاگری یک رسانه مستقل درباره ایجاد ارتباطی خنده‌دار میان«پایتخت۵» با داعش⇔آیا این ایجاد ارتباط برای جلب نظر سازمانی ارزشی است که بودجه تولید را داده؟!

سینماروزان: فصل پنجم سریال «پایتخت» با حمایت مالی سازمان هنری-رسانه ای اوج در مسیر فیلمبرداری قرار دارد و احتمالا یکی از گزینه های اصلی پخش در نوروز97 است.

به گزارش سینماروزان حضور یک سازمان ارزشی به عنوان حامی تولید قطعا این نیاز را ایجاد میکند که ارتباطی ایجاد شود میان این سریال و برخی مضامین استراتژیک این نهاد و از جمله نقد افراطی گریهای داعش.

به تازگی رسانه مستقل «سینمامثبت» با اشاره به جزییات یکی از قسمتهای سریال، ربط سریال با داعش را افشا کرده است؛ ربطی که خنده دار به نظر می رسد.

متن گزارش «سینمامثبت» را بخوانید:

این قسمت از مجموعه دنباله دار پایتخت با نگاهی به مبحث «تولید ملی» ساخته می‌شود. داستان از جایی آغاز می‌شود که ارسطو و نقی برای کسب منفعت مالی با کامیون راهی ترکیه می‌شوند تا اجناس خارجی به ایران بیاورند و با فروش آن سودی کسب کنند.

آن‌ها در کشور ترکیه سوار بر بالن می‌شوند. فردی که مسوول هدایت بالن است سکته می‌کند و با مرگ او، ارسطو هدایت بالن را به دست می‌گیرد. بالن این خانواده را به میانه جبهه داعش می‌برد. در این شرایط آن‌ها برای پنهان شدن از چشم داعش اقدام به پوشیدن لباس‌های داعش می‌کنند.

در بخش دیگری از داستان، دوباره بالن از مسیر اصلی خود منحرف شده و به سمت یکی از کشورهای اروپایی می‌رود. در این کشور نیز ماجراهایی تازه در انتظار شخصیت‌های پایتخت است.




همکاری حامد همایون با تلویزیون ارزشی تحت امر داداش کوچیکه اوج+فیلم

سینماروزان: به تازگی کلیپ یکی از قطعات حامد همایون با نام «هیهات» از طریق نصرتیوی منتشر شد.

به گزارش سینماروزان «هیهات» قطعه تازه ای نیست و پیشتر در محرم 95 از سوی موسسه ترانه شرقی به عنوان قطعه تقدیمی به سالار شهیدان منتشر شد با این حال کلیپی که برای این قطعه در نصرتیوی ساخته شده مرتبط است با دیدار اخیر رهبری با دانشجویان.

نصرتیوی یک تلویزیون اینترنتی است که مدیریت آن برعهده میثم محمدحسنی داداش کوچیکه احسان محمدحسنی رییس سازمان اوج است.

نصرتیوی پیشتر هم شرایط ضبط کلیپهایی ارزشی با حضور امیر تتلو خواننده رپ را فراهم کرده بود.

استفاده از قطعه «هیهات» خواننده قطعاتی نظیر «چتر خیس» گمانه همکاری بلندمدت این خواننده جوان با این سازمان ارزشی را به ذهن متبادر میکند؛ البته این اتفاق چندان هم عجیب نیست چون به هنگام انتخابات96 هم صدای همایون بارها از ستاد محمدباقر قالیباف کاندیدای انصرافی شنیده شد.

برای دیدن این کلیپ اینجا را کلیک کنید.




پیشنهاد دو رسانه مستقل به حاتمی‌کیا متعاقب اتفاقات اخیر تهران⇐با تجدیدنظر در فیلمنامه، نام پروژه ارگانی‌تان را به «پرواز به وقت تهران» یا «از شام تا تهران» تغییر دهید

سینماروزان: اتفاقات تروریستی اخیر در تهران آن هم در حرم امام(ره) و مجلس شورای اسلامی و از آن سو درگیری ابراهیم حاتمی کیا در تولید فیلمی به نام «پرواز به وقت شام» که نقدی است بر حضور گروههای تکفیری و از جمله داعش در کشورهای همسایه موجب آن شده که برخی رسانه ها از لزوم تغییر و تحول در فیلم تازه حاتمی کیا حرف بزنند.

به گزارش سینماروزان فیلم «پرواز به وقت شام» حاتمی کیا که بودجه اش را سازمان متمول هنری-رسانه ای اوج داده پیش از ماجرای اخیر تهران نگارش شده و جلوی دوربین رفته و طبیعی است که نگاه نگارنده ناشی از ناامنی در کشورهای اطراف و نرسیدن پای داعش به کشور بوده باشد و در همین راستاست که برخی رسانه ها از حاتمی کیا خواسته اند که در کنار تغییر عنوان فیلم تغییراتی را در متن این پروژه ارگانی ایجاد کند.

حاتمی کیا «از شام تا تهران» را به عنوان محصول نهایی تولید کند!

کانال «اُنلی سینما» در این باره نوشته است: آیا امکان دارد حاتمی کیا که این روزها درگیر تولید «به وقت شام» با نقد داعش است، حوادث اخیر تهران را وارد فیلمش کرده و «از شام تا تهران» را به عنوان محصول نهایی عرضه کند؟!

هواپیمای حاتمی کیا با هفت سال تأخیر بر روی «باند شام» می‌نشیند یا تهران؟

سایت مستقل «سینمامثبت» هم در یادداشتی تفصیلی به قلم رضا استادی به حاتمی کیا پیشنهاد داده برای به‌روز بودن فیلمش هم در محتوای آن بازنگری کند و هم در عنوان آن.

متن یادداشت استادی را بخوانید:

واقعه تلخ و دردناک حمله تروریستی روز گذشته داعش و شهادت جمعی از هموطنان عزیز کشورمان در حالی رخ می‌دهد که فیلم ساز برجسته سینمای ایران «ابراهیم حاتمی کیا» در حال فیلم برداری جدیدترین فیلم خود با موضوع «داعش» است. رخدادی که در طول سال‌های گذشته جمع زیادی از مردم دنیا را درگیر خود کرده و بارها به تیتر اول خبرهای دنیا تبدیل شده است.

البته داعش هیچ گاه «مسئله داخلی» ایران نبوده و مردم ایران هیچ گاه تا این اندازه خطر را در نزدیکی خودشان احساس نکرده بودند. در تمامی این سال‌ها داعش از ما ایرانی‌ها هزاران کیلومتر فاصله داشت و می‌توانستیم سایه آرامش و امنیت کشورمان زیر باد کولر یا در کنار بخاری دور از جبهه‌های سرد و گرمی که پیکار جویان در آن‌ها می‌جنگیدند، گوشی به دست شاهد صحنه‌های تجاوز، قتل، گردن زدن، آدم سوزاندن، مثله کردن و دیگر جنایت‌های معمول این غیرآدمیزادها باشیم و با تماشای چنین فیلم‌هایی آدرنالین خون خود را ارتقاء دهیم و ته دلمان برای مردم بخت برگشته عراق و شام آه بکشیم اما حالا داعشی ها با حمله به مرقد امام خمینی (ره) به عنوان بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران و مجلس شورای اسلامی به عنوان نهاد قانون گذار، دو نقطه مهم را هدف قرار داده‌اند. اتفاقی که قطعاً با برنامه ریزی دقیق و بر اساس استراتژی‌های تبلیغاتی هدفمند این گروه صورت گرفته تا دستاوردی رسانه‌ای برایشان به همراه داشته باشد.

در نتیجه این حمله حالا «داعش» هم مثل آلودگی هوا، بیکاری، ترافیک، تصادف‌های جاده‌ای، سرطان، پارازیت‌ها، رکود و تورم به مسائل اصلی ما ایرانی‌ها تبدیل شده است. هموطنانی که در سال‌های اخیر به کشورهای همسایه سفر کرده‌اند حتماً بارها پیش از ورود به فروشگاه‌ها و مراکز خرید، مترو و دیگر مکان‌های عمومی مورد بازرسی دقیق قرار گرفته‌اند. دیده‌اند پلیس‌هایی که با جلیقه ضد گلوله و خشاب‌های اضافی که سر و ته با چسب به خشاب اسلحه وصل شده، در خیابان تردد می‌کنند و آماده‌اند تا وارد یک درگیری چند ساعته شوند. در چنین شرایطی وقتی ابراهیم حاتمی کیا دست به دوربین می‌برد تا فیلمی درباره داعش بسازد انتظارها فراتر از آثار سفارشی و کم جانی است که در طول سال‌های گذشته از برخی فیلم سازان درباره داعش دیده‌ایم. قطعاً برای مخاطب ایرانی حرف‌های ایدئولوژیک درباره این گروه جذابیت ندارد. چنین حرف‌هایی در فیلم‌های چند سال گذشته بیان شده و اتفاقاً این فیلم‌ها نه توفیق جشنواره‌ای داشته‌اند و نه مخاطب به آن‌ها توجه داشته است. حالا اگر حاتمی کیا می‌خواهد «پرواز شام» ش با موفقیت بر زمین بنشیند و در نزد مخاطبان عام و علاقه مندان قدیمی‌اش باز هم برای او اعتباری کسب کند، باید پیوندی میان آن داستان و این ماجرا که دیروز بر سر تهران رفت بیابد. حاتمی کیا که به طور سنتی علاقه مند نمایش تضادهای میان آدم‌ها بر سر موضوع‌های ایدئولوژیک مشابه است حتماً می‌تواند به این مسئله بپردازد که چه تفکری در چه عمقی از تاریکی و پلشتی آدمی را در مسیری قرار می‌دهد که در ماه مبارک رمضان به روی خلق اسلحه بکشد، نمایش بیافریند و در نهایت با انفجاری انتحاری تصاویری از خود به جا بگذارد که حال روزه داران دم افطار در گرمای سخت خرداد ماه را منقلب و اشتهای آن‌ها را کور می‌کند.

اسفند ماه سال ۱۳۹۴ وقتی حاتمی کیا در جمع خانواده مدافعان حرم از دغدغه‌های خود برای حضور در سوریه گفت، پنج سال از حضور داعش در این کشور می‌گذشت. سینما مثبت در همان زمان در مطلبی با عنوان «آقا ابراهیم! در ایوان شمس از سوریه حرف زدن هنر نیست» به این موضوع پرداخت.

حالا این مدت زمان به هفت سال رسیده و هواپیمای حاتمی کیا برای نشستن بر باند شام «تأخیر» دارد. فرصت خوبی است تا این فیلم ساز عزیز در فیلم نامه و کلیت اثر تجدید نظر کند. داعش دیگر موضوع روز جامعه ایران است و مخاطب ایرانی تشنه دیدن فیلمی در این زمینه است و قطعاً تماشای فیلمی با لوکیشن خارجی برایش جذاب نیست.

البته در سال‌های اخیر نمونه‌هایی مانند «جشن تولد» و «آوازهای سرزمین من» هم ساخته شده که می‌تواند باعث افت جذابیت فیلم خارجی دیگری شود. راستی چرا اسم فیلم حاتمی کیا «پرواز به وقت تهران» نباشد؟




سریال‌سازی سازمان ارزشی اوج با عنوان عاریه‌ای یک فیلم روی پرده!+عکس

سینماروزان: در حالی که درام تاریخی-موزیکال «آشوب» روی پرده سینماهاست و بناست مینی سریال آن هم بعد از پایان اکران به شبکه خانگی عرضه شود سازمان هنری-رسانه ای اوج تولید سریالی را در دستور کار قرار داده با نام «آشوب».

به گزارش سینماروزان باز اگر نسخه سریالی «آشوب» برای ارائه به شبکه خانگی آماده نبود به مانند موردی که برای فیلم «نفس» و سریال «نفس» پیش آمد می شد وجه افتراقی قائل شد میان مدیوم عرضه محصولات اما «آشوب» علاوه بر فیلم سینمایی نام یک سریال است که پروانه نمایش خانگی آن هم صادر شده است و در این شرایط اینکه سریالی دیگر با همین نام در مسیر تولید است نوعی کج سلیقگی به شمار می‌رود.

سریال «آشوب»ی که سازمان اوج در مسیر تولید دارد محصولی دفاع مقدسی به شمار می‌رود که مهدی همایونفر تهیه کننده «اتوبوس شب» و «33 روز» آن را تولید میکند به کارگردانی امیر پوروزیری که برآمده از جشنواره عمار است و بیش از هر چیز به واسطه ساخت تله فیلمی به نام «روبه قبله» در مذمت ماهواره، نزد عماریون شناخته شده است.

عباس غزالی، سیاوش طهمورث، محمود پاک‌نیت، پروانه معصومی، سلمان فرخنده، مالک سراج و شیوا ابراهیمی هم بازیگران این سریال هستند.

گستره وسیع زبان فارسی این شانس را ایجاد میکند که برای هر چه کم داشته باشیم برای انتخاب نام جهت فیلم و سریال محدودیت نداشته باشیم با این حال هرازگاه شاهدیم که با کمترین اختلاف زمانی یک نام برای دو محصول به کار می رود.

سریال «آشوب»ی که محصول اوج است
مالک سراج در نمایی از سریال «آشوب»ی که محصول اوج است



۴ سال بعد از سانحه «پایتخت۲» و قطع شدن پای یکی از عوامل⇐سانحه در «پایتخت۵» به آسیب دیدگی شدید یک بدلکار منجر شد+فیلم

سینماروزان: فروردین ماه 1392 بود که دو نفر از اعضاي پشت صحنه تولید «پايتخت 2» در جاده‌اي نزديك كرمان دچار سانحه شدند و پاي يکي از عوامل تيم تدارکات اين سريال به دلیل این سانحه قطع شد.

به گزارش سینماروزان حالا و در خردادماه 1396 باز هم خبر رسیده در پشت صحنه «پایتخت5» که با بودجه سازمان هنری-رسانه ای اوج تولید میشود سانحه ای روی داده و این بار یکی از بدلکاران دچار آسیب جدی شده است.

این بدلکار که امیرحسین خنجری نام دارد هنگامی که با یک خودروی جیپ آهو در حال پرش از یک ارتفاع بود به یک گودال سقوط کرد و دچار شکستگی جمجمه شد.

برای دیدن فیلم این حادثه اینجا را ببینید.




با حمایت سازمان ارزشی اوج⇐سناریست یک پروژه شکست‌خورده ارگانی برای سیروس مقدم سریال الف‌ویژه تاریخی می‌نویسد

سینماروزان: سیروس مقدم این روزها درگیر فیلمبرداری فصل پنجم «پایتخت» است که با حمایت سازمان هنری-رسانه ای اوج تولید خواهد شد.

به گزارش سینماروزان بعد از تولید این سریال و تولید نسخه سینمایی «پایتخت»، مقدم باز هم بناست برای سازمان اوج کار تولید کند و این بار یک سریال تاریخی 40 قسمتی با عنوان «هنگام بیداری»؛ سریالی که در بستر تاریخ و حوادث جنگ جهانی اول، قیام مردم بوشهر، هجوم انگلیس به این شهر و حوادث بعدی را روایت میکند.

این روزها عباس بلوندی طراح صحنه شناخته شده سینمای ایران مشغول ساخت دکورهای این سریال در شهرک سینمایی غزالی(علی حاتمی) است!

حبیب والی نژاد مدیر مرکز فیلم و سریال سازمان اوج در گفتگویی با «مهر» با اشاره به پروسه طولانی ساخت دکور از نویسنده سریال سخن گفته است.  والی نژاد گفته است: سریال «هنگام بیداری» یک اثر الف ویژه و تاریخی است و برای ما در مرحله اول فیلمنامه این مجموعه از اهمیت برخوردار بود. نگارش فیلمنامه مجموعه «هنگام بیداری» اکنون در ۴۰ قسمت در بازنویسی نهایی است که علی طالب آبادی آن را به نگارش درآورده است.

چرایی انتخاب این نویسنده؟؟؟

علی طالب آبادی نویسنده ای است که آخرین بار نامش را به عنوان سناریست فیلمی به نام «ماهی سیاه کوچولو» دیدیم؛ فیلمی که با حمایت انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس تولید شد ولی نه در جشنواره فجر مورد توجه قرار گرفت و نه در اکران! «ماهی سیاه کوچولو» دو سال قبل روی پرده رفت و در نهایت فروش اش به 50 میلیون تومان هم نرسید!!!

طالب آبادی البته فیلمنامه هایی به نامهای «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» و «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» را هم در کارنامه دارد که هر دو ملودرامهایی هستند متأثر از سبک سینمای فرهادی که در همه این سالها رواج داشته و نه برآمده از نگاه ارژینال نویسنده ای که بتوان عنوان مولف رویش گذاشت.

اینکه چطور می شود کار نگارش یک سریال الف ویژه تاریخی به سناریستی با این کارنامه واگذار می شود پرسشی است که تولیدکنندگان «هنگام بیداری» باید بدان پاسخ گویند؛ آن هم در شرایطی که مدیر مرکز فیلم و سریال اوج از اهمیت بالای فیلمنامه این کار سخن گفته است.




محمد کاسبی در گفتگویی تفصیلی بیان کرد⇐۳۹ سال از انقلاب مي‌گذرد ولي مي‌بينم مسئولان فرهنگي ما همان دوستان قديم هستد/آقايان چرا ول نمي‌كنيد ميز‌ها را؟ اگر قرار بود شما كار مفيدي بكنيد كه در طول اين۴۰ سال تركانده بوديد!/هيچ كدام از مدیران قدیمی حاضر نيستند مسئوليت را ول كنند و بروند چون می‌دانند اگر بروند دیگری کاری با این حقوق و مزایا پیدا نمی‌کنند/حتي اگر دزدي طرف معلوم شود از اين اتاق مي‌رود به اتاق بغلي و تنها ميز كارش عوض مي‌شود/چندين سال است كه قصه‌ها ضعيف، بازيگري ضعيف و سريال‌ها هم ضعيفند/طبقه کارگر به جاي تماشاي سريال‌هاي ضعيف تلويزيون، پاي ماهواره مي‌نشينند/مناظره‌هاي رياست‌جمهوري را نگاه كنيد ببينيد وضع فراموشی فرهنگ چطور است!

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: محمد كاسبي از جمله بازیگران رشدکرده در سینمای بعد از انقلاب اسلامی و از محصولات اولیه حوزه هنری است که در سالهای بعدتر در تلویزیون هم تجربیات مختلفی را از خود به جای گذاشت.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» کاسبی که سال گذشته یک فیلم مفرح با نام «رفقای خوب» را روی پرده داشت بعد از چند سال دوری از تلویزیون اين روزها سرگرم بازي در سريال «سر دلبران» است كه با بودجه سازمان هنری-رسانه ای اوج براي پخش در شبكه 2 سيما در ايام ماه مبارك رمضان توليد ميشود.

بهانه گفتگو با كاسبي حضور در این سریال بود اما زودتر از حد تصور بحث به سمت نقضانهای مدیریت فرهنگی رسید.

«سر دلبران» چندمين همكاري شما با محمدحسين لطيفي است؟

من از بنيانگذاران حوزه هنري بودم و حدود سيوخردهاي سال پيش محمدحسين لطيفي كه آن سالها نوجوان بود، به حوزه آمد و از آن سالها وي را ميشناسم. اولين كار مشتركمان نيز به فيلم سينمايي «دنياي وارونه» به كارگرداني شهريار بحراني بازميگردد كه من در آن بازي ميكردم و لطيفي طراح لباس و صحنه بود. دومين همكاري ما نيز سريال بسيار زيباي «صاحبدلان» بود كه واقعاً سريال عجيب و غريبي بود و فكر ميكنم بهترين سريالي باشد كه در تلويزيون توليد شده است. اين سريال هم براي ماه رمضان توليد شده بود و درباره حرمت قرآن و اعتقادات بود. اكنون هم سومين همكاري من با محمدحسين لطيفي است كه در سريال «سر دلبران» مشغول بازي هستم و قرار است براي ماه رمضان آماده شود.

درباره موضوع سريال «سر دلبران» بگوييد!

داستان سريال را كه نميتوانم لو بدهم و اصلاً از نظر حرفهاي درست نيست. حتي گروه توليدكننده سريال هم نظرشان اين است كه تا زمان پخش «سر دلبران» هيچ خبري درباره داستان سريال منتشر نشود. ولي ميتوانم بگويم داستان و موضوع نويي دارد و اميدوارم بينندهها هم آن را دوست داشته باشند.

شما همانطور كه گفتيد سابقه بازي در سريالهاي مناسبتي ماه رمضان را داريد، سريالهاي ماه رمضان با ديگر سريالهايي كه طي سال از تلويزيون پخش ميشوند بايد تفاوت داشته باشد؟

نظرات درباره اين موضوع متفاوت است. بعضي از هنرمندان و البته مديران تلويزيون معتقدند كه در ماه رمضان حتماً بايد سريال مفرح و شاد پخش شود. من دليل اين اصرار را نميدانم، شايد فكر ميكنند براي كسي كه روزه ميگيرد روزهداري خيلي سخت است و بايد با پخش سريال مفرح و نشاطآور از سختي روزهداري كم كرد. اگر اين فكر را ميكنند بايد بگويم فكرشان خيلي عجيب و كودكانه است. من مخالف پخش سريال شاد براي ماه رمضان نيستم ولي اين اصرار را ندارم كه حتماً بايد سريال شاد و مفرح باشد. اين تأكيد از كجا آمده؟ سؤال من اين است!

ولي بعضاً ميگويند بايد سريال ماه رمضاني رويكرد مذهبي و آموزنده داشته باشد!

من در كليت تفاوتي بين سريالي كه در ماه رمضان پخش ميشود و سريالي كه در نوروز پخش ميشود نميبينم، به شرط آنكه به گفته امام خميني (ره) درباره اينكه راديو و تلويزيون دانشگاه باشد، عمل شود. مگر در دانشگاه برنامه درسي براي مهر و آبان يا عيد متفاوت است؟ همه سال يك برنامه درسي وجود دارد. اما بدي كار اين است كه راديو و تلويزيون ما دانشگاه نيست. همين باعث به هم ريختگي و ازهمگسيختگي ميشود. اگر اين جور نبود تنها فرق برنامه عيد و برنامه ماه رمضان بايد در اين بود كه آن 13، 14 قسمتي بود و اين يكي 30 قسمتي! وگرنه هر دو را بايد بتوان در طول سال پخش كرد.

اما در سالهاي اخير شاهد افت كيفيت سريالهاي مناسبتي ماه رمضان بودهايم، اين مشكل از كجا آب ميخورد؟

بزرگترين مشكل ما اين است كه سريالهايمان قصه و داستان قوي ندارند. سازمان صداوسيما سالها است از اين كار دست برنداشته كه با يك سيناپس يا خلاصه داستان يا حتي يك طرح فيلمنامه كار توليد سريال را شروع ميكند و در بين كار هي داستان به فيلم اضافه ميشود. اين كار باعث ميشود قصهها غلط و ضعيف از آب در بيايد. چه كسي هم بايد آن فيلمنامه بد و ضعيف را غير از من بازيگر اجرا كند؟! آن وقت است كه هي ما بازيگرها بايد بر سرمان بزنيم كه اين كار اشتباه است ولي نه گوش شنوايي و نه فرصتي براي اصلاح است.

اين مشكل را چه كسي بايد حل كند؟

صداوسيما نبايد تا فيلمنامه سريال كامل نشده دست به توليد سريال بزند. بايد داستان قوي انتخاب كند. بعد از داستان بايد «كَست» قوي چيده شود و بازيگران خوبي انتخاب كند و در نهايت كارگردان خوب كه نقش آشپز را دارد. متأسفانه چندين سال است كه قصهها ضعيف، بازيگري ضعيف و سريالها هم ضعيفند. نتيجهاش اين ميشود كه بينندهها كنترل تلويزيون را دستشان ميگيرند و هي كانالها را عوض ميكنند.

سال گذشته مطرح شد كه سريالهاي ضعيف ماه رمضان باعث رونق سينما شده است، اين را قبول داريد؟

سينما مقولهاش فرق ميكند. آدمهاي خاصي سينما ميروند و كاري به اين ندارند كه سريال تلويزيون خوب است يا بد است! موضوع فروش سينما چندان با تلويزيون تداخل پيدا نميكند، چون كساني كه سريال نگاه ميكنند معمولاً خانوادههاي معمولي هستند كه كارگر و خانهدار هستند و اگر يك خانواده چهار نفره بخواهند براي ديدن فيلم به سينما بروند و يك فيلم ساده را تماشا كنند حداقل مخارجشان با تنقلات و هزينه رفت و برگشت 100 هزار تومان ميشود.

احتمالاً به خاطر هزينههايش به سينما نميروند، پس چكار ميكنند؟

من به شما ميگويم چكار ميكنند، آنها به جاي تماشاي سريالهاي ضعيف تلويزيون، پاي ماهواره مينشينند.

مسئولان فرهنگي بايد كاري كنند كه بازار ماهواره كمرونق شود، نه اينكه باعث رشد مخاطبانش شوند!

سياستمداران و مسئولان فرهنگي حرف زياد ميزنند و نميدانم چرا از اين حرف زدن خسته نميشوند. من محمد كاسبي، در 22 بهمن سال 57 مسئول نمايشهاي راديويي شدم. 39 سال از آن زمان ميگذرد ولي ميبينم مسئولان فرهنگي ما همان دوستان قديم و همكاران من در آن سالها هستند. آقايان ول كنيد! چرا ول نميكنيد ميزها را؟ اگر قرار بود شما كار مفيدي بكنيد كه در طول اين40 سال تركانده بوديم!

چرا اين دسته از مديرها كنار نميكشند؟!

چون جاي ديگري بهشان اينقدر پول نميدهند! اصلاً معلوم نيست از پشت ميز مسئوليت كنار بروند كسي به آنها كار بدهد يا اگر بدهد اينقدر حقوق و مزايا بدهد. براي همين هيچ كدامشان حاضر نيستند مسئوليت را ول كنند و بروند.

بالاخره يك مدير چه در حوزه فرهنگي و چه در ديگر حوزهها بايد پاسخگوي كارهايش باشد!

ما در كشورمان قويترين واكسن دنيا را داريم به اسم واكسن «ضد انتقاد». مسئولان ما اين واكسن را كه تنها و تنها در كشور ما پيدا ميشود، ميزنند و ديگر به هيچكس پاسخگو نيستند. حتي اگر دزدي طرف معلوم شود از اين اتاق ميرود به اتاق بغلي و تنها ميز كارش عوض ميشود.

با اين وضعيت اميدي به اصلاح وضعيت فرهنگي هست؟!

ما همه چيزمان بايد به همه چيزمان بيايد ديگر. الان چند ماه است گروه سريالسازيمان در شهر يزد مشغول كار است و ما به طور دائم مابين تهران و يزد در حال جابهجايي هستيم و خدا شاهد است در پرواز با «ايران اير» و «آسمان» هميشه و هميشه كمترين تأخيرمان يك ساعت و نيم تا دو ساعت بوده و حتي براي يك بار نشده از بلندگوي فرودگاه بگويند مسافران محترم از اينكه پروازتان تأخير دارد، عذرخواهي ميكنيم. اين وضعيت فرهنگي ما است، وضع در باقي جاها هم همينطور است! همين مناظرههاي رياستجمهوري را نگاه كنيد ببينيد وضع فراموشی فرهنگ چطور است!

اميدوارم اين وضعيت براي كشور و بهخصوص مديريت فرهنگي بهتر شود، سؤال آخر اينكه «سر دلبران» قطعاً در ماه رمضان پخش ميشود؟

همه انسانيت و معرفت را موش نخورده و هنوز هم چيزي از آن باقي مانده، اما كم است، انسانيت در اقليت است، معرفت در اقليت است، مديريت خوب در اقليت است، سريال خوب در اقليت است و فيلم خوب در اقليت است! در صورتي كه ما همه يادمان است كه اينها زماني در اكثريت بودند. درباره سريال «سر دلبران» هم من فكر ميكنم حرف جديدي براي گفتن دارد و افرادي مثل من آن را دوست دارند. البته بچهها دارند كارشان را با جديت انجام ميدهند اما با حجم كاري كه باقي مانده بعيد ميدانم به ماه مبارك رمضان برسد تا حالا ببينم خدا چه ميخواهد.




با بودجه سازمان ارزشی اوج⇐«پایتخت۵» در مازندران کلید خورد+۴ عکس تازه⇔کارگردان سریال پیشتر آن را «اوج پسند» خوانده بود!

سینماروزان: تصویربرداری سریال «پایتخت۵» در حالی با حمایت سازمان هنری-رسانه ای اوج در شهرستان شیرگاه استان مازندران آغاز شد که سیروس مقدم کارگردان سریال پیشتر در گفتگویی آن را «اوج پسند» خوانده بود.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان تصویربرداری این سریال با حضور عوامل اصلی و بازیگران «پایتخت۵»، صبح روز سه‌شنبه (۱۹ اردیبهشت ماه) آغاز شد؛ البته تصویربرداری نماهای بیرونی و تصاویر هوایی روز دوشنبه آغاز شده بود ولی از صبح سه شنبه بازیگران اصلی سریال نیز جلوی دوربین فرشاد گل‌سفیدی رفتند.

در نخستین روز تصویربرداری سریال «پایتخت ۵»، بخش‌های مربوط به داخل خودرو در جاده‌های حومه شهرستان شیرگاه و با حضور محسن تنابنده، احمد مهران‌فر، ریما رامین‌فر، علیرضا خمسه، نسرین نصرتی، بهرام افشاری، سارا و نیکا فرقانی ضبط شد.

سریال «پایتخت ۵» به کارگردانی سیروس مقدم و تهیه‌کنندگی الهام غفوری است که تصویربرداری این سریال در ایران و قبرس انجام خواهد شد.

عوامل سریال عبارت‌اند از:

تهیه‌کننده: الهام غفوری، کارگردان: سیروس مقدم، طراح و سرپرست نویسندگان: محسن تنابنده، نویسندگان: محسن تنابنده، امیرحسین قاسمی، بازیگران: محسن تنابنده، احمد مهران فر، علیرضا خمسه، ریما رامین فر، نسرین نصرتی، هومن حاجی عبدالهی، بهرام افشاری، سارا و نیکا فرقانی، مجتبی بلال حبشی، مصطفی بلال حبشی، سلمان خطی، مدیر تصویربرداری: فرشاد گل‌سفیدی، گروه تصویر: وحید ملک محمدی، شمس‌الدین رئیس وند، امیرحسین آردهی، رضا احمدی، حسین ارقبایی، مدیر چهره‌پردازی: مجید اسکندری، مجریان گریم: مرتضی کهزادی، محبوبه تاتلاری، ایمان خیراندیش، سروش عباسی، مدیر برنامه‌ریزی: فهیمه کمالی، دستیار اول کارگردان: مصطفی تنابنده، منشی صحنه: آسیه معصوم زاده، دستیار کارگردان: میلاد منصوری، دستیار برنامه‌ریز: امین رنجبر، طراح صحنه و لباس: آرزو غفوری، گروه لباس: نسیم غضنفر زاده، ساهره جوانمرد، گروه صحنه: جواد فاضلی، احمد عبدالهی، ‌ محمد مرادی، مشاور هنری: عباس بلوندی، مدیر صدابرداری: امیر پرتو زاده، گروه صدابرداری: پرویز جلیلی، علی میرزاد، تصویربردار پشت‌صحنه: خسرو احدزاده، مدیر تولید: محمود اتحادی ، مشاور رسانه ایی: مجتبی احمدی،دستیار تهیه: محمدرضا آهی، عکاس: نادر فوقانی، مدیر تدارکات: آرش صالحی، دستیاران تدارکات: ابوالفضل لطفی، سینه موبیل: ایمان احمدی، ایرج ابراهیمی، بدلکار: امیرحسین خنجری، حمل‌ونقل: رضا جنانی، محمدرضا عبدالله زاده، مازیار نوری، مسعود رحیمی، رضا خالقی، محصول سازمان هنری رسانه‌ای اوج.

پایتخت5
پایتخت5
پایتخت5
پایتخت5
پایتخت5
پایتخت5
پایتخت5
پایتخت5



بعد از حواشی فراوان و با بودجه سازمان ارزشی اوج⇐«پایتخت۵» همین دوشنبه کلید می‌خورد+فهرست کامل بازیگران و عوامل

سینماروزان: بالاخره و بعد از حاشیه های فراوانی که بر سر زمان آغاز تولید «پایتخت5» شکل گرفته بود این سریال دوشنبه 18 فروردین ماه در شیرگاه استان مازندران کلید می خورد آن هم با حضور سازمان هنری-رسانه ای اوج به عنوان حامی اصلی تولید.

به گزارش سینماروزان الهام غفوری تهیه کننده سریال با اعلام این خبر عنوان کرد: تصویربرداری فصل پنجم سریال «پایتخت» از روز دوشنبه در منطقه شیرگاه آغاز می شود.

وی افزود: در حال حاضر تست گریم بازیگران در حال انجام است تا روز دوشنبه تصویربرداری سریال را آغاز کنیم.

غفوری درباره زمان پخش سریال نیز عنوان کرد: هنوز زمان پخش سریال مشخص نیست و همه چیز منوط به تصمیم مدیران محترم شبکه است.

عوامل سریال عبارتند از

تهیه کننده: الهام غفوری، کارگردان: سیروس مقدم، طراح و سرپرست نویسندگان: محسن تنابنده، بازیگران: محسن تنابنده، احمد مهرانفر، علیرضا خمسه، ریما رامین فر، نسرین نصرتی، هومن حاجی عبدالهی، بهرام افشاری، سارا و نیکا فرقانی، مجتبی بلال حبشی، مصطفی بلال حبشی، سلمان خطی، مدیر تصویربرداری: فرشاد گلسفیدی، گروه تصویر: وحید ملک محمدی، شمس الدین رئیس وند، امیرحسین آردهی، رضا احمدی، حسین ارقبایی، مدیر چهره پردازی: مجید اسکندری، مجریان گریم: مرتضی کهزادی، محبوبه تاتلاری، ایمان خیراندیش، سروش عباسی، مدیربرنامه ریزی: فهیمه کمالی، دستیار اول کارگردان: مصطفی تنابنده، منشی صحنه: آسیه معصوم زاده، دستیار کارگردان: میلاد منصوری، دستیار برنامه ریز: امین رنجبر، طراح صحنه و لباس: آرزو غفوری، گروه لباس: نسیم غضنفرزاده، ساهره جوانمرد، گروه صحنه: جواد فاضلی، احمد عبدالهی، ‌ محمد مرادی، مشاور هنری: عباس بلوندی، مدیر صدابرداری: امیر پرتو زاده، گروه صدابرداری: پرویز جلیلی، علی میرزاد، تصویربردار پشت صحنه: خسرو احدزاده، مدیرتولید: محمود اتحادی، مشاور رسانه ای: مجتبی احمدی، دستیار تهیه: محمدرضا آهی، عکاس: نادر فوقانی، مدیر تدارکات: آرش صالحی، دستیاران تدارکات: ابولفضل لطفی، سینه موبیل: ایمان احمدی، ایرج ابراهیمی، بدلکار: امیرحسین خنجری، حمل و نقل: رضا جنانی، محمدرضا عبدالله زاده، مازیار نوری، مسعود رحیمی، رضا خالقی و…




تقدیر از آقازاده شمقدری در سازمان ارزشی اوج در معیت ابوی+عکس

سینماروزان: مراسم تجلیل از سه مستندساز جوان، تحت عنوان «عصر مستند» در سازمان هنری-رسانه ای اوج برگزار شد و از وحید فراهانی، حسین شمقدری آقازاده جواد شمقدری و وحید فرجی تقدیر به عمل آمد.

به گزارش سینماروزان جالب اینجا بود که علاوه بر نادر طالب زاده و سلیم غفوری، جواد شمقدری رییس سابق سازمان سینمایی نیز در این مراسم تجلیل و از جمله تجلیل از فرزندش حضور داشت.

نادر طالب‌زاده در این مراسم گفت: ما سریال‌ساز بچه حزب‌اللهی کم داریم به همین دلیل در این حوزه باید آموزش و تربیت بیشتری داشته باشیم.
سلیم غفوری مدیر شبکه مستند نیز در ادامه مراسم تجلیل از مستندسازان با بیان اینکه ما هر سه این مستندسازان عزیز را با آثارشان می‌شناسیم، خاطرنشان کرد: هرسه در تولید آثار جسارت و شجاعت دارند. وحید فراهانی در حوزه بحران شناخته شده است، در خط مقدم حاضر می‌شود و در همراهی با رزمندگان جسارت دارد.شمقدری با مستندهای اجتماعی شناخته شده و نقدهای او در این حوزه به گونه‌ای است که به دور از سیاه‌نمایی و به نفع نظام و انقلاب است. وحید فرجی با مستندهای علیه نظام سلطه شناخته شده است؛ خوشحالم جبهه فرهنگی انقلاب توانمند و در جریان رسانه‌ای با مستندهای خود بسیار تاثیرگذار هستند.
محسن یزدی مدیر مرکز مستندسازی حوزه هنری در ادامه نشست گفت: کار در عرصه مستند در شرایط سوریه تهور و شجاعت می‌خواهد. این عزیزان کشورشان را دوست دارند و نگاه به جوایز جشنواره‌ها نمی‌کنند. رفتن به جشنواره‌ها و انجام خواست آنها کار سختی نیست اما این هنرمندان دل در گرو کشور دارند.

تجلیل از حسین شمقدری در حضور جواد شمقدری
تجلیل از حسین شمقدری در حضور جواد شمقدری/عکس: امیرحسین غضنفری



ادغام روایت و اوج؟؟⇐رییس سازمان ارزشی «اوج»، سرپرست مدیرعامل بنیاد ارزشی «روایت» شد

سینماروزان: احسان محمدحسنی جوانی که در سالهای اخیر بیش از هر چیز به خاطر ریاست بر سازمان هنری-رسانه ای اوج شناخته شده است و از این رهگذر توانسته در تصاویری کنار کارگردانان سرشناس سینمای جنگ و از جمله ابراهیم حاتمی کیا دیده شود به عنوان مدیرعامل بنیاد فرهنگی «روایت» انتخاب شد.

به گزارش سینماروزان پیش از این جواد جباری مدیرعامل بنیاد فرهنگی روایت بود که به دلیل بازنشستگی کنار رفت و محمدحسنی جایگزین او شد.

بنیاد فرهنگی روایت، از جمله تشکل‌های زیرمجموعه سازمان بسیج مستضعفین است و نهادهایی چون انجمن‌های سینما، تئاتر و هنرهای تجسمی انقلاب اسلامی، انتشارات روایت فتح، موسسه شهید آوینی و … زیرمجموعه آن محسوب می‌شوند و بر همین اساس اینکه رییس اوج بتواند در کنار درگیریهای سازمانی خویش از پس مدیریت در این بنیاد هم برآید کار آسانی نیست.

به همین خاطر بوده که با انتصاب محمدحسنی در سمت جدید این شائبه شکل گرفته که آیا بناست بنیاد روایت و سازمان اوج ادغام شوند تا براساس اهدافی مشترک و با کاهش اتلاف وقت و سرمایه کار کنند؟




بازگشت به «ارتفاع پست» و خاطرات فرهادی؟⇐بخش عمده فیلم تازه حاتمی‌کیا در هواپیما می‌گذرد

سینماروزان: در حالی ابراهیم حاتمی کیا با سرمایه گذاری سازمان هنری رسانه ای اوج کار تولید تازه ترین فیلمش را در دستور کار قرار داده است که خبرگزاری اصولگرای «فارس» در گزارشی پیرامون این فیلم تازه که با محوریت نقد داعش ساخته میشود از این گفته که بخش عمده فیلم در یک هواپیما می گذرد.

به گزارش سینماروزان حاتمی کیا پیش از این و در ابتدای دهه هشتاد  فیلم «ارتفاع پست» را با همکاری اصغر فرهادی نوشته بود؛ آن فیلم هم بخش عمده اش در هواپیما می گذشت و مضمون هواپیماربایی آن که گویا ریشه در واقعیت داشت، یکی از مهیج ترین آثار کارنامه حاتمی کیا را رقم زد.

متن گزارش «فارس» را بخوانید:

مدتی است پیش تولید تازه‌ترین ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا که درباره شرایط سوریه و فعالیت تکفیری‌هاست، آغاز شده است. ابراهیم حاتمی‌کیا به همراه محمد خزاعی(تهیه‌کننده) این روزها در سوریه به سر می‌برند تا گروه تولید مقدمات تولید فیلم را فراهم آورند. انتخاب بازیگران سوری برای فیلم از دیگر کارهای گروه اعزامی به سوریه است. بخش‌هایی از فیلم در سوریه فیلمبرداری می‌شود.

نام فیلم ارتباط مستقیم با مضمون فیلمنامه دارد و هنوز نام آن از سوی گروه سازنده فاش نشده است. بخش‌های اصلی فیلم در هواپیما می‌گذرد و  محمود کلاری مانند اثر قبلی فیلمساز «بادیگارد» عهده‌دار مدیریت فیلمبرداری این پروژه خواهد بود و محمد خزاعی به عنوان تهیه‌کننده در این پروژه با حاتمی‌کیا همکاری می‌کند.

بخشی از فیلمبرداری جدیدترین اثر ابراهیم حاتمی‌کیا در کشور سوریه انجام می‌شود و هادی حجازی فر بازیگر فیلم‌های «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» یکی از نقش‌های فیلم جدید حاتمی‌کیا را عهده‌دار است.

 




یک ادعای تازه درباره حمایت سازمان ارزشی اوج از «پایتخت»⇐سیروس مقدم: «وفاق ملی» باعث شد از ما حمایت کنند

سینماروزان: حضور سازمان هنری رسانه ای اوج به عنوان سرمایه گذار تولید فصل پنجم سریال «پایتخت» سبب ساز آن شده است که مدام رسانه های مختلف درباره ربط این سازمان ارزشی با این سریال از محسن تنابنده و سیروس مقدم بپرسند و در این رهگذر مدام هم حرفهای تازه ترین شنیده شود.

به گزارش سینماروزان پیشتر تنابنده از سفارش قبول نکردن از اوج سخن گفته بود(اینجا را بخوانید) و سیروس مقدم از اینکه «پایتخت5» اوج پسند است حرف زده بود.(اینجا را بخوانید)

حالا و در تازه ترین گفتگوی سیروس مقدم که با «شرق» انجام شده او باز هم درباره اوج طرف پرسش قرار گرفته و این بار مقدم گفته چون سناریویش از وفاق ملی می گوید اوج از آن حمایت کرده است. مقدم گفته است: با توجه به شرایط مالی سازمان صداوسیما، ساخت «پایتخت5» تقریبا امری نشدنی بود. بنابراین یا باید ساخته نمی‌شد یا راهی برای تأمین هزینه‌هایش پیدا می‌کردیم. برهمین‌اساس با مؤسسه اوج وارد مذاکره شدیم و قرار شد تا این مؤسسه به‌عنوان حامی مالی در ساخت این مجموعه، مشارکت داشته باشد.

وی ادامه داده است: خب، طبیعی است هر نهادی به محض مشارکت و حمایت مالی، توقعات خودش را دارد و خوشبختانه در مورد «پایتخت ٥» این اتفاق نیفتاد، چراکه قصه فصل جدید «پایتخت» به‌گونه‌ای است که اساسا نمی‌توان سفارشی درباره روایت قصه داشت. قصه این فصل عمومیت دارد و همه آدم‌ها می‌توانند سهمی در قصه داشته باشند. شاید تعریف درست‌تر قصه این فصل این‌طور است که «پایتخت» را با همان آدم‌های سابق می‌بینیم؛ خانواده‌ای با مجموعه‌ای از رفتارها و ارتباط‌های خاصی که بینشان است، اما این‌بار اتفاقاتی می‌افتد که قصه همان آدم‌ها به وفاق ملی کمک می‌کند.

مقدم افزوده است: شاید این وفاق ملی در چارچوب اهداف مؤسسه اوج هم می‌گنجد که از طرح استقبال کرد و حاضر شد از پروژه حمایت مالی کند و چیزی به‌عنوان سفارش یا دستور در تغییر فیلم‌نامه نداد.