1

شهاب حسینی برای دومین بار “شمس تبریزی” شد!!

سینماروزان: حسن فتحی بعد از حواشی گریبانگیر سرمایه گذاران سریال “شهرزاد” قید شبکه خانگی را زده و قصد دارد فیلمی با عنوان “مست عشق” را تولید کند. فیلمی که شهاب حسینی نقش اصلیش را برعهده دارد.

تهیه کنندگی “مست عشق” را مهران برومند برعهده دارد که پیشتر به دنبال تولید سریال خانگی “ماه تی تی” بود ولی بازداشت حسین هدایتی سرمایه گذار سریال مانع این امر شد.

“مست عشق” برشی از زندگی مولانا جلال‌الدین محمد بلخی و ارتباطش با شمس تبریزی است و جالب اینکه

شهاب حسینی برای دومین بار در زندگیش در این فیلم، نقش شمس تبریزی را بازی خواهد کرد.

شهاب حسینی اولین بار پنج سال پیش در درام پیچاپیچ “ساکن طبقه وسط” ساخته خودش نقش شمس تبریزی را ایفا کرده بود و با لباس سماع گران یک رقص سماع دیدنی هم ارائه داده بود.

شمس تبریزی یکی از 38 نقشی بود که توسط شهاب در “ساکن…” ایفا شد و بلحاظ حسی هم مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.

به نظر میرسد حسن فتحی “ساکن…” را دیده باشد و برای همین نقش شمس تبریزی را به شهاب داده است.

تمامی صحنه‌های “مست عشق” در ترکیه فیلمبرداری می‌شود و هرچند گفته شده دو سرمایه‌گذار ایرانی و ترکیه‌ای بودجه تولید را فراهم میکنند ولی نام و نشانی از این سرمایه گذاران در دست نیست؟؟!!




با کُپی‌برداری از فیلم اول شهاب حسینی صورت می‌گیرد⇐راه‌اندازی نمایش سه‌بُعدی در رادیو!

سینماروزان: همه ساله در سینما و تلویزیون شاهد تولید آثاری هستیم که در مضمون نه فقط گرته یا کپی برداری از آثار خارجی که بعضا کپی از آثار داخلی هستند اما اینکه محصولاتی پیدا شوند که در عنوان هم به کپی برداری بپردازند جای تعجب دارند.

به گزارش سینماروزان به تازگی معاونت صدا کار تولید یک سری نمایش سه بُعدی را پی گرفته که عنوان اولین نمونه آنها «ساکن طبقه وسط» است؛ یادآور فیلم اول شهاب حسینی.

نمایش سه‌بُعدی که عنوان فیلم اول شهاب را عاریه گرفته ربط مضمونی به فیلم ندارد و درباره زندگی عزت‌الله شاهی از مبارزان علیه رژیم پهلوی است اما اینکه چرا در یک کپی برداری آشکار عنوان نمایش دقیقا همان عنوان فیلم شهاب حسینی است جای تعجب دارد.

«ساکن طبقه وسط» از فیلمنامه های محمدهادی کریمی از مولفان باسابقه سینمای ایران است که هرچند در اوایل دهه هشتاد نگارش شد اما فضای منحصربفرد فیلمنامه و تعدد پرسوناژ موجب شد یک دهه طول بکشد تا به کارگردانی شهاب حسینی تولید برسد آن هم در حالی که محمدهادی کریمی خود، به عنوان مجری طرح در پروژه حضور داشت.

«ساکن طبقه وسط» سه سال قبل به اکران رسمی رسید و در یکی از بدترین ادوار اکران که مقارن با محرم و صفر بود و بدون سرگروه روی پرده رفت اما توانست خیلی زود میلیاردی شود و در شمار پرمخاطب ترین فیلمهای غیرکمدی سال جای گیرد. بعدتر به هنگام عرضه در شبکه خانگی هم «ساکن طبقه وسط» از جمله محصولات پرمخاطب بود.

اینکه مدیران رادیو چرا بی توجه به تولید فیلم «ساکن طبقه وسط» که عنوانی ارژینال دارد از این عنوان برای اولین نمایش سه‌بُعدی خود استفاده کرده‌اند به شدت پرسش برانگیز است؟ آیا آنها نمی‌دانستند پیشتر فیلمی با این عنوان تولید شده؟؟ یا آن که با آگاهی کامل و برای یادآوری عنوان فیلم شهاب این استفاده صورت گرفته؟؟؟

هدی فلاح بانویی است که نامش به عنوان کارگردان نمایش سه‌بُعدی همنام فیلم شهاب حسینی آمده است. آیا این بانوی کارگردان که در کارنامه اش کارگردانی مستندی درباره تاریخ سینمای ایران(!) به چشم می‌خورد هم از تولید و اکران فیلمی همنام نمایش رادیویی‌شان خبر نداشته؟ یا آن که ایشان هم با آگاهی چنین استفاده ای را ترتیب داده؟؟

ساکن طبقه وسط
ساکن طبقه وسط



پنج فراز خواندنی درباره شهاب حسینی و نمایشی به نام «اعتراف»⇔تیزهوشی شهاب یا ارضای حس خودشیفتگی استار ایرانی!؟

سينماروزان/پيمان اسماعيلي: شهاب حسيني پيش از «اعتراف» تجربه کارگرداني تئاتر را با اجراي «ملاقات»امانوئل اشمیت در فرهنگسراي نياوران پشت سر گذاشته بود اما روي صحنه بردن نمايش «اعتراف» در تئاترشهر و البته به خدمت گرفتن يکي از پيشکسوتان اين حيطه يعني علي نصيريان موجب آن شد که واکنشهاي متفاوتي نسبت به اين تجربه شکل گيرد.

پنج فراز خواندني درباره کارنامه شهاب و جايگاه «اعتراف» در اين کارنامه را مرور مي‌کنيم:

يک.

نمايش «اعتراف» نوشته «برد ميرمن» نويسنده ميان‌مايه آمريکايي است؛ چند سال قبل سريال مهجوري از اين رمان با بازي «دونالد ساترلند»بازيگر کانادايي ساخته شد که چندان هم بازتاب وسيع و مثبتي نداشت.

انتخاب يک داستان نه چندان مطرح از يک نويسنده کم‌نام و نشان حکايت از تیزهوشی شهاب حسيني دارد که کسي نخواهد نمايشش را با آثار آشنا مقايسه کند!

اگر حسيني مي خواست بر اساس کاري از بزرگاني مثل چخوف، پينتر و يا نيل سايمون متني را روي صحنه اجرا کند مدام با اصل اين آثار و اقتباسهاي موفق مقايسه مي شد و کاستي هاي کارش آشکار مي شد ولي در شرايط فعلي بديهي است که مقايسه صورت نخواهد گرفت.

در داستان «برد ميرمن» زندگي گنگستر جواني روايت مي شود که کودکي نابساماني داشته و در جواني تبديل به يک تبهکار و آدمکش قراردادي مي شود که بدون هيچ ترحمي براي خلافکاران کار مي کند و آدم مي کشد. آدمي که ويژگي هاي ضدقهرمان‌هاي سمپات را دارد که دچار عذاب وجدان مي شود و با پدر روحاني که براي اعتراف نزدش آمده درباره خيانت، بخشش، کشتن و معناي زندگي و معناي بخشش صحبت مي کند. شهاب حسيني در نمايش «اعتراف» نقش اين ضدقهرمان سمپات را بازي مي کند.

دو.

شهاب حسيني به همراه رضا ناجي شناخته شده ترين بازيگران ايراني هستند که از جشنواره هاي جهاني برنده جايزه بهترين بازيگري شده اند؛ البته که بردن جايزه رضا ناجي در جشنواره برلين براي «آواز گنجشکها» در حضور دانيل دي لوييس و بازي معرکه اش در فيلم «خون به پا مي شود» کمي شوخي به نظر مي رسيد و شهاب حسيني هم در جشنواره کن رقيب قدري همسان با دانيل دي لوييس نداشت و به خاطر بازيش در فيلم متوسط «فروشنده» شد بهترين بازيگر کن!

حسيني براي دستيابي به چنين جايگاهي مسير پر فراز و نشيبي را طي کرد و در يک بعدازظهر پاييزي بعد از خاتمه اجراي يک برنامه تلويزيوني با صراحت عنوان کرد که اجرا را کنار گذاشته است و تمرکزش روي بازيگري است. در سالهاي اول بازيگر شدن شهاب حسيني فيلم بد و ضعيف کم بازي نکرد. «آدمک»، «محيا»، «زهر عسل»، «ايستگاه بهشت»، «بچه هاي ابدي»، «دلشکسته»، «پيشنهاد 50 ميليوني» و«پرچم هاي قلعه کاوه» از اين جمله هستند که شهاب حسيني در آنها در نقشهاي تک‌بعدي و بدون اوج و فرود خاصي بازي کرد؛ نقش هايي که هر بازيگر معمولي هم مي توانست بازيشان کند.

شهاب حسيني تا اوخر دهه هشتاد بازيگر خوب و قابل احترامي بود که هنوز نتوانسته بود توانايي هايش را نشان بدهد تا اينکه فيلم «سوپر استار» و بازي حسيني در نقش يک سوپراستار مغرور و خودشيفته که مطلوب مديران سينمايي وقت هم بود(!) نظرها را به حسيني جلب کرد. فيلمي که کارگردانش شايد کاملا ناآگاهانه چند سال بعد شهاب حسيني را پيش بيني مي کرد که تبديل به يک سوپر استار نه چندان خوش اخلاق مي شود!

او که پيشتر با روي خوش اهل مصاحبه و حرف زدن حتي با نشريات نه چندان معتبر بود به ناگاه پس از دريافت سيمرغ فجر بخاطر «سوپراستار» در دوران وزارت صفارهرندي و سپس توجه به «درباره الي»، فاصله اي بعيد ايجاد کرد ميان خود و اهالي رسانه!

بازي در فيلم «درباره الي» در نقش دوم کار و حضور در نقش يک جوان مردد که در زندگيش هدفش مشخص نيست استارت جهش کاري حسيني شد. در ادامه شرايط تغيير پيدا کرد و حسيني ضمن پخته تر شدنش در آثاري معتبر همچون «برف روي شيرواني داغ»، «جدايي…» و «خانه پدري» فرصت کار پبدا کرد.

به دنبال آن اشتهارش دوچندان شد و حضورش براي خيلي از فيلم ها مثل «برادرم خسرو»، «امتحان نهايي» و «چهارشنبه» افزايش اعتبار و شرايط مفيد براي اکران را فراهم کرد.

سه.

در دنيا خيلي از بازيگران بزرگ و صاحب کلاس وسوسه کارگرداني داشتند و  وارد اين وادي شدند و البته خيلي هايشان ناموفق بودند. «جان وين»، «کوين کاستنر»، «رابرت دونيرو»، «مل گيبسون» و «کلينت ايستوود» بازيگران بزرگي بودند که بازي هايشان به مراتب بهتر از ساخته هايشان بود. در ايران هم فرامرز قريبيان مثال خوبي براي اين مدعي است. «جان کاساوتيس»، «چارلي چاپلين» و نمونه وطني پرويز صياد بازيگر – کارگردان هايي بودند که برخي از فيلم هايشان بهتر از بازي هايشان بود.

به نظر مي رسد با تجربه سوم کارگرداني شهاب حسيني در سينما و تئاتر او متعلق به گروه اول باشد که در کارگرداني نشاني از نبوغ بازيگريش ندارد و معدل آثارش متوسط است.

حسيني در اولين ساخته سينمايي اش «ساکن طبقه وسط» نقش نويسنده خلاق و مولفي را بازي مي‌کند و خودش را جاي شخصيت‌هاي رمانش از قبيل سقراط ، راجر واترز، سهرودي ، شيخ صنعان و غيره قرار مي داد و در حدود 36 نقش را در فيلمش بازي مي کند تا در کتاب گينس رکوردار شود!

دراين فيلم بازيگران مطرحي مثل هنگامه قاضياني، حسين ياري، حسين محجوب، طناز طباطبايي و غيره هرکدامشان در يک سکانس يکي دو دقيقه‌اي بازي مي کنند تا در لانگ‌شات جناب حسيني را بولد و برجسته کنند؛ «ساکن…» به واسطه طنز فلسفي تلخ خود که برآمده از سناريوي محمدهادي کريمي است شرايطي را فراهم آورد که حتي در يکي از بدترين دوره هاي اکران که محرم باشد بفروشد و در زمره ده فيلم پرفروش سال جاي گيرد و البته بهترين تجربه کارگرداني شهاب تا اينجا باشد.

علاقه حسيني به انتخاب داستان هاي پر شخصيت که يک تک شخصيت قهرمان دارد بعد از «ساکن…» در نمايش «اعتراف» هم ديده مي‌شود.

چهار.

در «اعتراف» حس خودشيفتگي حسيني افزايش پيدا کرده و حسيني به دنبال استفاده از بازيگران کمتر شناخته شده و بعضا گمنام تئاتر رفته و حتي يکي از نقش ها را يکي از رفقاي دوران دبيرستانش بازي مي کند!

مدام نور صحنه بر روي چهره اش است و سعي بر اغواگري از مخاطباني دارد که براي تماشايش و احيانا سلفي در پشت صحنه به تماشاي نمايش آمده‌اند. البته حضور پيشکسوتي همچون علي نصيريان باعث مي شود شهاب حسيني کمي اين خودشيفتگي‌اش را مهار کند و اجازه دهد که علي نصيريان در کنارش در لانگ شات ديده شود و نور صحنه به او هم تابانده شود.

در «اعتراف» شهاب حسيني با اسلحه اي که به دست دارد با شروع اعتراف نزد پدر مقدس به گوشه صحنه ميرود و با اسلحه‌اش گلوله‌اي نثار بدمن هاي ماجرا مي کند و دوباره بر مي گردد کنار کشيش فرزانه و باتجربه و با او بحث هاي فلسفي و هستي‌شناسانه در باب گناه، مسئوليت اجتماعي و عذاب، کينه و نفرت مي‌کند و خلاصه تماشاگر دو ساعت تمام جناب حسيني را حين کشت و کشتار با اسلحه ترقه‌اي(!) مي بيند و خودشيفتگان اين سلبريتي از ديدنش دچار حظ بشري مي‌شوند و طبق شايعات حتي حاضر مي شوند يک ميليون تومان بابت تهيه بليط در بازار سياه بدهند!

ولي آنچه مسلم است شهاب حسيني در کارگرداني خلاقيتي بروز نمي دهد و در مدت دو ساعت نمايش با ميزانسن هاي تکراري و بازي اگزجره که قبلا در نمايش «کرگدن»فرهاد آئيش، گل درشت ترش را ارائه کرده بود مخاطب را مرعوب خودش مي کند. در کشوري که رشد سرانه مطالعه کمتر از يک دقيقه در طول سال است چنين مسأله‌اي بايد خيلي عادي به نظر برسد.

 پنج.

نتيجه زورآزمايي شهاب در تئاتر چيست؟

استقبال حبابي مخاطبان از نمايش «اعتراف» و نارضايتي بدنه تئاتر از اين وضعيت و گلايه‌هاي در خفا و يا آشکار به اشغال مهمترين سالن تئاتري کشور توسط فردي با حداقل رزومه در تئاتر و از آن سو حضور در سالن نمايش «اعتراف» و شنيدن غرولندهاي مخاطبان پيگير تئاتر ايران و برخي از چهره هاي برجسته و آن طرف تر نقدهايي که در فضاي رسانه اي از سوي امثال فاطمه معتمدآريا و قطب الدين صادقي طرح شده خود گواه نتيجه زورآزمايي شهاب حسيني در حيطه تئاتر است…

اعتراف
اعتراف



بعد از معتمدآریا حالا انتقادات قطب‌الدین صادقی به «اعتراف»شهاب حسینی⇐با فرهنگ و زندگی ایرانی منافات دارد/چرا تئاترشهر در اختیار تئاتر بازاری قرار گرفته؟

سینماروزان: شهاب حسینی بعد از تجربه کارگردانی درام «ساکن طبقه وسط» که با فیلمنامه‌ای آوانگارد از محمدهادی کریمی، در یکی از بدترین فصول اکران که ماه محرم باشد با پخش رسانه‌فیلمسازان روی پرده رفت و توانست در جلب مخاطب موفق باشد، و به دنبال آن دریافت جایزه بازیگری از جشنواره کن برای «فروشنده» اصغر فرهادی به چنان جاه‌طلبی رسید که تصمیم گرفت نمایشی به نام «اعتراف» را در تئاترشهر روی صحنه ببرد؛ نمایشی که علی نصیریان هم در آن ایفای نقش می‌کند.

به گزارش سینماروزان «اعتراف» علیرغم اقبالی که نصیب آن شده و بخش عمده اش هم از سوی مخاطبانی است که نه به صرف دیدن تئاتر که برای دیدار رودررو با شهاب و علی نصیریان به تئاترشهر می آیند چندان که باید با اقبال خبره های حیطه نمایش و تئاتربین‌های حرفه‌ای مواجه نشده است.

چندی قبل فاطمه معتمدآریا بازیگر پیشکسوت ایرانی این نمایش را با عبارات «رادیویی»، «بدون میزانسن» و «با صدای بد» توصیف کرد(اینجا را بخوانید) و حالا قطب الدین صادقی کارگردان و مدرس دانشگاه آن را اثری در منافات با فرهنگ ایرانی دانسته است.

قطب‌الدین صادقی درباره بازار سیاه شکل گرفته برای فروش بلیت نمایش شهاب حسینی به «شرق» می‌گوید: این بازار سیاه نتیجه مستقیم ایجاد تئاتر تجاری و تئاتر خصوصی است و مسئولیت آن با دولت است که به جای آنکه در قبال آثار ملی احساس مسئولیت کند و در نگهداری سطح ذوق و اندیشه تلاش کند، به این فضای لجام‌گسیخته به دلیل بی‌مسئولیتی دامن زده و سرنوشت فرهنگی ما را به سرمایه‌داری و نوکیسه‌های کم‌سواد واگذار کرده است. 
این پژوهشگر و مترجم بر این عقیده اصرار می‌ورزد که دولت به دلیل بی‌پولی‌اش فرهنگ را به حال خودش رها کرده و حالا هم دارد خودش را به کوچه دیگر می‌زند و این سخت است که این نوکیسه‌های کم‌سواد و بی‌فرهنگ صاحب همه چیز شوند و انگیزه‌شان در تئاتر فقط دیدن چند چهره سینمایی باشد بی‌آنکه تئاتر برایشان مسئله باشد. 
او در ادامه تأکید می‌کند این یک امر فرهنگی نیست و یک امر کاملا تجاری است که درواقع ضدفرهنگی و ضدمردمی است و این درست منافات دارد با آن چیزی که باید تئاتر شهر جایگاه تئاتر ملی ما را مطرح کند و در آن اهداف ارزشمند فرهنگی و هنری لحاظ شده باشد.
صادقی می‌گوید: نمایش «اعتراف» را ندیده اما تمام شنیده‌ها بسیار انتقادی است و اصلا کار ربطی به فرهنگ و زندگی ایرانی ندارد. در آن جرم و جنایت و زندگی مسیحی و اعتراف به گناه مطرح می‌شود که در کل با فرهنگ و زندگی ایرانی منافات دارد. 
دکتر صادقی در پاسخ به اینکه فروش بلیت با قیمت بالا در بازار سیاه ربطی به گروه نمایش ندارد، معترضانه می‌گوید: هیچ‌کس نمی‌تواند آب پاکی روی دستشان بریزد و این گروه و کارشان نتیجه سیاست‌گذاری‌های اشتباه است که در آن بی‌مسئولیتی اینها به وجود می‌آید و مردم نوکیسه‌ به دنبال این نوع تئاتر تجاری حاضر به هر نوع معامله‌ای هستند.
او با اشاره به اینکه این نوع بازار سیاه در دنیا بی‌نظیر است، می‌گوید: در هیچ‌جا تئاتر بازاری به این نوع قیمت‌های گزاف نمی‌رسد و اگر هم استقبالی هست با مدیریت درست و در روال عادی و قابل کنترل ماه‌ها و در اجراهای رپرتوار سالانه تماشاگرانش را جذب می‌کند اما در ایران به دلیل آنکه بهترین تالار تئاتری ایران در اختیار تئاتر بازاری قرار می‌گیرد که این از پایه اشتباه است، باید منتظر بود که نوکیسه‌ها برای سودجویی‌هایشان دست به چنین ارقام نجومی بزنند.
دکتر صادقی با تأکید بر اینکه همچنان سطح ذوق و اندیشه ملی و زیبایی‌شناسی ملی باید محافظت شود، تأکید می‌کند تئاتر تجاری وابسته به ذوق نوکیسه‌هاست و اینها زمانی به‌درستی مدیریت می‌شوند که دولت در تئاتر شهر فقط هدفش ارائه تئاتر ملی باشد و اصلا چنین جایگاه معتبری را اختصاص به تئاتر تجاری ندهد. در تمام دنیا دولت با اختصاص بیت‌المال به حفظ تئاتر ملی می‌پردازد و تئاتر تجاری روی پاي خودش می‌ایستد و این دو از هم تمایز دارند.
این کارگردان در پایان یادآور می‌شود با یک مهندسی فرهنگی درست می‌شود با این بحران و فاجعه فرهنگی مقابله کرد و با هدفمندی دوباره می‌شود از جایگاه هنر و فرهنگ ملی دفاع کرد و تحت هیچ شرایطی اوضاع را به سودجویان و نوکیسگانش واگذار نکرد. 




بعد از کارگردانی سینما⇐شهاب حسینی دومین کارگردانی تئاتر را تجربه می‌کند

سینماروزان: شهاب حسینی بازیگر سینما و تلویزیون که سه سال قبل اولین فیلم بلند خود در مقام کارگردان با عنوان «ساکن طبقه وسط» را با فیلمنامه ای از محمدهادی کریمی ساخت و البته که فیلم در یکی از بدترین موعدهای اکران، فروش خوبی داشت و توانست در میان ده فیلم پرفروش سال جای گیرد، تصمیم گرفته دومین کارگردانی تئاتر خود را هم تجربه کند.

به گزارش سینماروزان شهاب حسینی که پیشتر نمایش «ملاقات با بانوی سالخورده» را در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه برده بود تصمیم گرفته تا نمایشنامه ای با نام «اعتراف» را در سالن اصلی تئاترشهر اجرا کند؛ نمایشی که درباره اعترافات فرزند یک کشیش نزد خود اوست و علاوه بر شهاب علی نصیریان، مهدی بجستانی، پرویز بزرگی، نیما رئیسی، صالح میرزاآقایی، غزاله نظر، میثاق زارع، شهرام ابراهیمی، ایلیا نصراللهی، تنی آواکیان و عباس حسنی به عنوان بازیگر در این اثر حضور دارند.

شهاب حسینی پیش از این در نمایش هایی چون «کرگدن» فرهاد آییش در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر و «ملاقات» احمد ساعتچیان در سالن اصلی فرهنگسرای نیاوران به ایفای نقش پرداخته بود.

فیلم «امتحان نهایی» به کارگردانی عادل یراقی این روزها با بازی شهاب حسینی روی پرده است که او را در نقش آموزگاری تصویر میکند که درگیریهای فراوانی با فرزندخوانده اش دارد. شهاب یک فیلم دیگر با نام «برادرم خسرو» که در آن در نقش یک بیمار دوقطبی ظاهر شده را هم آماده اکران دارد.




اظهارنظر شهاب حسینی درباره بهروز وثوقی+فیلم

سینماژورنال: شهاب حسینی که برای گرفتن اقامت آمریکا به این کشور سفر کرده به تازگی جایزه بهترین بازیگری و بهترین کارگردانی جشنواره ای به نام action on film را برای فیلمهای “هیس دخترها فریاد نمی زنند” و “ساکن طبقه وسط” از آن خود کرد.

به گزارش سینماژورنال شهاب بعد از تقدیم جایزه اش به بهروز وثوقی گفت: این هدیه ایست از یک دانشجو به استاد. فیلمهای بهروز وثوقی حاوی مطالب آموزنده بازیگریست و رکورد کارهای ایشان در سینما جابجاشدنی نیست.

برای تماشای ویدیوی صحبتهای شهاب حسینی اینجا را بخوانید.




آقایان هنروتجربه! سرتیپی کارش را بلد است؛ شما اگر جسارت دارید “عصبانی نیستم” را اکران کنید

سینماژورنال/حامد مظفری: ماجرای اکران مجدد فیلمهای اکران شده یا دارای سرگروه سینمایی، در گروه سینمایی هنروتجربه همچنان ادامه دارد.

به گزارش سینماژورنال بعد از اکران مجدد و بیهوده “ساکن طبقه وسط” اولین فیلم شهاب حسینی در مقام کارگردان که دو سال قبل روی پرده رفته و جزو ده فیلم پرفروش سال بود(اینجا و اینجا را بخوانید) و نمایش “ایستاده در غبار” همزمان با اکران سراسری در این گروه، چند روز قبل خبر رسید که “فروشنده” اصغر فرهادی همزمان با اکران سراسری در “هنروتجربه” هم اکران خواهد شد.

در تازه ترین مورد نیز بنا شده “لانتوری” رضا درمیشیان همزمان با اکران در گروه آفریقا در این گروه هم به نمایش درآید.

اینکه اصلی ترین دلیل اکران چنین آثاری در هنروتجربه تزریق نوعی شادابی به این گروه ایزوله و خالی از مخاطب است شکی وجود ندارد اما پرسش اینجاست که اگر رییس این گروه دولتی و سیاستگذاران آن به فکر آثاری کمتر دیده شده یا دیده نشده اما دارای وجهه تجربی هستند چرا به سراغ “عصبانی نیستم” نمی‌روند؟

“عصبانی نیستم” را هم کارگردان “لانتوری” ساخته و فیلم علیرغم داشتن پروانه نمایش اما به دلیل محافظه کاری مدیران سینمایی دولت یازدهم روی پرده نرفت.

در شرایطی که ده ها فیلم بدون پروانه نمایش سینمایی که اصلا برای مدیوم ویدیویی ساخته شده بودند در این گروه وابسته به بودجه های دولتی روی پرده رفته اند چرا شرایط اکران “عصبانی نیستم” که اتفاقا پروانه نمایش سینمایی هم دارد در این گروه فراهم نمی شود؟

سرتیپی کارش را بلد است؛ شما اگر جسارت دارید “عصبانی نیستم” را اکران کنید

شکی وجود ندارد که “لانتوری” به دلیل ساختار ژورنالیستی خود و تصویرسازی بکری که از یک سوژه ملتهب این سالها یعنی اسیدپاشی ارائه می دهد در گروه سینمایی خودش هم به قدر کفایت دیده خواهد شد و با توجه به قرارگیری فیلمیران به عنوان یک پخش کننده باسابقه در کنار فیلم قاعدتا شرایط اکران سراسری فیلم هم فراهم خواهد شد.

پس اکران همزمان “لانتوری” در هنروتجربه جز اتلاف وقت ثمری را نخواهد داشت. آقایان کارمند هنروتجربه! حتی اگر به فکر سینماگری مستعد به نام رضا درمیشیان هستید شرایط اکران “عصبانی نیستم” را فراهم کنید وگرنه “لانتوری” را که علی سرتیپی پخش می‌کند و خوب هم پخش می کند.

اگر هم کف گیر تجربه گرایی‌تان(!) به ته دیگ خورده و به دنبال آمارسازی برای نشان دادن اقبال مخاطبان به فیلمهایشان هستید صریحا این مسأله را اعلام کنید تا مدیران بالادستی سازمان سینمایی در اصلاح کارکرد این گروه و اصلاح آن به گونه‌ای که نه شما بیکار شوید و نه سینما ضرر کند، تجدیدنظری اساسی کنند.

عصبانی نیستم
عصبانی نیستم



طعنه تند پرويز كيمياوي به دست اندركاران “هنر تجربه”⇐تنها ترجمه عنوان گروه‌تان از  اصل فرانسوي‌اش، كافي نيست

سینماژورنال: ماجرای اتفاقات انتقادبرانگیر در گروه سینمایی هنروتجربه تمامی ندارد.

به گزارش سینماژورنال بعد از اعلام خبر اکران مجدد فیلم “ساکن طبقه وسط” ساخته شهاب حسینی در این گروه که با ادعای نادرست جبران بی مهری صورت گرفته به این فیلم در جریان اکران رسمی اش انجام می‌شود(اینجا را بخوانید) و البته واکنش پخش کننده اثر به این ماجرا را به دنبال دااشت(اینجا را بخوانید) حالا یکی از فیلمسازان ایرانی خارج نشین هم به نمایش فیلمش در این گروه سینمایی اعتراض کرده است.

این فیلمساز ایرانی پرویز کیمیاوی است که به شدت به نمایش “ایران سرای من است” در هنروتجربه اعتراض کرده است و جالب است که ایشان در خلال گلایه های خود از این گفته است که در فرانسه عضو هنروتجربه است!!!

و انگار مدیران سینمایی دولت یازدهم در کنار همه عشق و علاقه خود به الگوی سینمای فرانسوی، حتی نام هنروتجربه را هم از گروهی به همین نام در فرانسه عاریه گرفته اند.

این فیلم من نیست

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “سینما” فیلم “ایران سرای من است” قرار است پس از ۱۸ سال همزمان با عید فطر در گروه سینماهای “هنر و تجربه” به نمایش محدود برسد، اما کیمیاوی که در پاریس زندگی می‌کند، در گفت‌وگو با “رادیوزمانه” از مخالفت جدی خود با نمایش فیلم‌اش می‌گوید: “این فیلم ادیت نهایی من را ندارد و در واقع فیلم من نیست. باید من را دعوت کنند تا به ایران بروم و مونتاژ نهایی را انجام دهم. بعد از آن و با کمال میل خوشحال می‌شوم که فیلم به نمایش دربیاید.”

فیلم درباره فرهنگ و شاعران مملکت است
‎”ایران سرای من است” در سال ۱۳۷۹ ساخته شد و در جشنواره هفدهم فیلم فجر جایزه ویژه هیات‌ داوران را دریافت کرد. فیلم درباره یک جوان نویسنده کرمانی است که می‌خواهد کتابی درباره حافظ، سعدی، مولانا، فردوسی و خیام بنویسد. او در راه سفرش به تهران برای دریافت مجوز -که با مشکل روبرو شده- در کویر گم می‌شود و شاعران کتاب‌اش بر او ظاهر می‌شوند. کیمیاوی می‌گوید: “فیلم درباره فرهنگ مملکت و شاعران مملکت است تا جوان‌های ما، آن‌ها و شعرهای‌شان را بیشتر بشناسند.”

‎پس از نمایش “ایران سرای من است” در جشنواره فیلم فجر، میان پرویز کیمیاوی و محمدرضا سرهنگی، تهیه کننده فیلم اختلاف‌هایی به وجود آمد. به گفته کیمیاوی اختلافات بر سر مسائل مالی بود: “نه فارابی و نه ارشاد نتوانستند آن را حل کنند، به خانه سینما هم رفت و آنجا به نفع مرحوم سرهنگی رأی دادند.” محمدرضا سرهنگی از تهیه کننده‌‌های سینمای مستند و فرهنگی ایران بود که در سال ۱۳۸۳ درگذشت و حالا حق پخش “ایران سرای من است” به ورثه او منتقل شده.

خودم در فرانسه از اعضای “هنر و تجربه” هستم
كيمياوي در ادامه توضيحات خود مي گويد: “چون من و مرحوم سرهنگی با هم اختلاف داشتیم، ایشان بدون اجازه من در زمان مونتاژ تغییراتی در فیلم ایجاد کرد که مورد تأیید من نیست. دو سه ماه پیش شنیدم که گروه هنر و تجربه می‌خواهد این فیلم را اکران کند. بلافاصله با آقای علم‌الهدی تماس گرفتم و گفتم این فیلم من هنوز ادیت کامل نشده و من اجازه نمایش نمی‌دهم. ایشان هم جواب دادند که شما را درک می‌کنیم و این فیلم را مسکوت نگه می‌داریم تا با خانواده سرهنگی تماس بگیریم. اما دیگر خبری نشد. نمی‌دانم. ممکن است به خاطر پخش همین فیلم‌ در مونیخ سوءتفاهم پیش آمده باشد. باید بگویم این همان فیلم نیست و اصلاح شده است.

به گفته کیمیاوی نسخه ادیت شده “ایران سرای من است” به همراه سایر فیلم‌های او از ۹ تا ۱۲ ژوئن در موزه فیلم مونیخ به نمایش گذاشته می‌شود:”یک نسخه دی وی دی از این فیلم دارم که هنرپیشه نقش اول‌ام برای من فرستاد و شخصا آن را ادیت کردم. من خودم در فرانسه از اعضای “هنر و تجربه” هستم. باید بگویم تنها ترجمه عبارت “هنر و تجربه” کافی نیست. سندیکاها در اینجا سال‌ها در برابر تهیه‌کننده‌ها ایستادند تا به حقوق مؤلفین و کارگردان‌ها احترام گذاشت.




پخش‌کننده “ساکن طبقه وسط” در واکنش به ادعای سیاستگذاران هنروتجربه⇐بی‌مهری واقعی این است که واقعیات را نادیده می‌گیرید

سینماژورنال: اکران “ساکن طبقه وسط” نخستین تجربه کارگردانی شهاب حسینی در گروه هنروتجربه را سیاستگذاران این گروه با ادعای بی‌مهری نسبت به اکران ابتدایی این اثر ترتیب داده اند.

به گزارش سینماژورنال با این حال مسأله اینجاست که “ساکن…” نه تنها در اکران سراسری آن که پاییز 93 برگزار شد بی‌مهری ندید که اتفاقا اقبال مخاطبان به آن باعث شد در ردیف 10 فیلم پرفروش جدول فروش سالانه قرار گیرد.(اینجا را بخوانید)

به تازگی حبیب اسماعیلی تهیه‌کننده باسابقه، پخشکننده باتجربه و مدیر شرکت پخش رسانه فیلمسازان که پخش “ساکن طبقه وسط” را برعهده داشته در گفتگو با “صبح نو” به ادعای سیاستگذاران هنروتجربه واکنش نشان داده است.

“ساکن…” همزمان با ماه محرم روی پرده رفت و جزو ده فیلم پرفروش سال بود

حبیب اسماعیلی گفته است: اینکه گفته‌اند «ساکن طبقه وسط» که اولین تجربه کارگردانی شهاب حسینی بود در اکران رسمی خود مورد بی‌مهری واقع شده درست نیست. اگر نگاهی به جدول فروش سال 93 بیندازند و آمار فروش فیلم در تهران و شهرستانها را رصد کنند خواهند دریافت که اتفاقا این فیلم جزو فیلمهای پرمخاطب بوده است.

این پخش کننده ادامه داده است: «ساکن طبقه وسط» تقریبا همزمان با ماه محرم روی پرده رفت و در همه این سالها این ماه به عنوان ماهی شناخته می شده که اکران فیلمها در آن زیاد مخاطب نداشته است اما «ساکن طبقه وسط» از آن فیلمهایی بود که به دلیل اطلاع رسانی کافی چه در تلویزیون و چه از طریق تبلیغات محیطی و از آن مهمتر کیفیت استاندارد فیلمنامه محمدهادی کریمی و کارگردانی شهاب حسینی توانست توجه مخاطبان را به خود جلب کند.

اسماعیلی افزوده است: «ساکن طبقه وسط» از 23 مهر 1393 در گروه سینمایی آزاد و با دارا بودن 18 سالن در تهران روی پرده رفت و به تدریج اکران آن در شهرستانها هم گسترده شد و البته هفته به هفته فروش اش بالاتر رفت تا در زمان پایان اکران به نزدیکی رقم 1 میلیارد و نیم رسید و با همین فروش در میان ده فیلم پرفروش جدول سالانه قرار گرفت.

حبیب اسماعیلی
حبیب اسماعیلی

“ساکن…” اثری بود که هم مخاطب را سرگرم کرد و هم او را به فکر واداشت

این پخش کننده که در این سالها سهم مهمی در اکران آثار با درونمایه های متفاوت داشته است خاطرنشان ساخته است: یادتان باشد که در همان سال فیلمهایی که درونمایه طنز و کمدی داشتند به سقف جدول اکران چسبیده بودند اما «ساکن…» که تجربه‌ای فلسفی در سینمایی بود که قصد دارد هم مخاطب را سرگرم کند و هم او را به فکر وادارد در رقابت با این کمدی ها نه تنها کم نیاورد که اتفاقا مورد توجه مخاطب واقع شد.

حبیب اسماعیلی تأکید کرده است: سالها تجربه پخش این نکته را برایم آشکار کرده که آثار سینمایی فارغ از زمان اکران شان به یک دلیل عمده مخاطب را جلب می کنند و آن هم کیفیت بالای متن و اجراست و خوشبختانه «ساکن…» هر دو نکته را داشت؛ به جز آن تیم بازیگران ارزنده ای هم در کار حاضر بودند و به خصوص خود شهاب که بیشتر از 30 نقش را در فیلم بازی کرده بود.

اعضای شورای نمایش هم این فیلم را الگویی دانستند برای محصول استانداردی که در هر زمان مخاطب دارد

این پخش کننده که علاوه بر بازیگری، سابقه تولید محصولات سینمایی هم داشته است با اشاره به شگفت زدگی اعضای شورای نمایش از فروش این فیلم بیان داشته است: «ساکن طبقه وسط» از آن آثاری بود که حتی دوستان شورای صنفی نمایش هم بارها فروش بالای آن را الگویی می دانستند برای اثبات ابن فرضیه که جلب توجه مخاطب ربطی به این ندارد که فیلم در کدام گروه اکران شود. فیلمی که استاندارد باشد و به مخاطب احترام بگذارد می تواند حتی در گروه آزاد هم توجه مخاطبان را به خود جلب کند.

بی مهری واقعی آن است که واقعیات را نادیده بگیریم

اسماعیلی در پایان تأکید کرده است: باز هم می گویم «ساکن…» در اکران کمترین محدودیتی که از آن با نام «بی‌مهری» بشود یاد کرد و نداشت و همه چیز از تعداد سینما گرفته تا وضعیت تبلیغات و اقبال رسانه‌ها به خصوص رسانه های تخصصی مثبت و در خدمت فیلم بود. بی‌مهری آن است که این واقعیات را نادیده می گیرند و قضایا را وارونه جلوه می دهند.




قلب واقعیتی دیگر در گروه سینمایی تازه تأسیس⇐آقایان هنروتجربه! اولین تجربه کارگردانی شهاب جزو ۱۰ فیلم پرفروش سال ۹۳ بود

سینماژورنال: موفقیت شهاب حسینی در جشنواره کن و دریافت جایزه بهترین بازیگری از این جشنواره سبب ساز آن شده است که دست اندرکاران هنروتجربه اقدام به اکران مجدد اولین تجربه کارگردانی وی با عنوان “ساکن طبقه وسط” کنند.

به گزارش سینماژورنال مدیران هنروتجربه که در روزهای اخیر و به سبب انتقاداتی از یکی از آثارشان با نام “دونده زمین” صورت گرفته به شدت هم تحت فشار هستند در اقدامی غیرمنتظره به ناگاه از “ساکن طبقه وسط” به عنوان یکی از محصولاتی که در این گروه اکران خواهد شد نام برده اند.

 اعضای سیاستگذاری گروه “هنر و تجربه” با این ادعا که “ساکن طبقه وسط” فیلمی کاملا “هنری و تجربی” است و متاسفانه در زمان خود با بی مهری هایی مواجه شده است تصمیم به اکران مجدد این فیلم گرفته اند.

این اتفاقی در حالی رخ می دهد که “ساکن طبقه وسط” که فیلمنامه آن را محمدهادی کریمی کارگردان آثاری نظیر “برف روی شیروانی داغ” یک دهه و نیم قبلتر نوشته بود، اواخر مهر 93 به صورت گسترده در تهران و شهرستانها اکران شده بود و البته با توجه به مضمون فلسفی آن اقبال مخاطبان به آن هم مثبت بود.

آقایان! “ساکن طبقه وسط” جزو ده فیلم پرفروش 93 بود

جالب است که در آمار سالانه فروش فیلمها در سینماها نیز این فیلم با فروشی نزدیک به 1/5 میلیارد جزو ده فیلم اول پرفروشهای سال بود!

 “ساکن…” در جدول فروش 93 بالاتر از کمدی هایی نظیر “خواب زده ها”، “فرشته‌ها با هم می‌آیند” و آثاری همچون “آرایش غلیظ”، “ملبورن”، “چند متر مکعب عشق” و “مهمان داریم” و البته نماینده اسکاری ایران “امروز” قرار گرفته بود ولی بانیان هنروتجربه ادعا کرده‌اند در اکران، این فیلم مورد بی مهری واقع شده است!

بهتر نیست اسباب رونق اکران فیلمهای خودتان را فراهم کنید؟

اینکه دست اندرکاران یک گروه سینمایی تازه تأسیس که در هفته های اخیر به دلیل عدم تخصیص سالن کافی به فیلمهای مختص خودشان و از جمله “تابو”ی خسرو معصومی مورد نقد قرار گرفته‌اند، قصد دارند بخشی از سرانه سالنهای خود را به “ساکن طبقه وسط” ارائه دهند به شدت غیرمنطقی و سوءاستفاده‌گرانه به نظر می‌رسد به خصوص که این اقدام بلافاصله بعد از دریافت جایزه شهاب حسینی صورت می گیرد.

 البته که این اقدام هنروتجربه مسبوق به سابقه است و پیشتر و با نمایش آثاری نظیر “باشو غریبه کوچک” بهرام بیضایی سعی شده بود تلاشی صورت گیرد برای ایجاد اعتبار برای این گروه ولی تفاوت این بود که فیلمی مانند “باشو” سه دهه قبل اکران شده بود اما “ساکن طبقه وسط” کمتر از دو سال پیش.

تلاش برای گریز از نقدهای “دونده زمین”؟

تازه همین روزهاست که دی.وی.دی “ساکن…” هم به شبکه نمایش خانگی عرضه شود و در این شرایط اکران آن درست همزمان با نقد گریبانگیر این گروه بخاطر اکران “دونده زمین” فقط می‌تواند مجالی تلقی شود برای گریز از نقدها و البته خرید اعتبار برای یک گروه سینمایی تازه تأسیس که حتی با حمایتهای دولت هم نتوانست چنان که باید در بدنه مخاطبان پایگاه کسب کند.

سینماژورنال از توجه دوباره به اولین تجربه کارگردانی شهاب حسینی استقبال می کند اما نه با تحریف واقعیتهای تاریخی.

هنروتجربه ایها پیشتر و در جهت تبلیغ برای آثارشان یک آگهی تبلیغاتی را به برخی رسانه های مطبوع داده و ادعا کرده بودند “رکورد طولانی ترین زمان نمایش فیلم در تاریخ سینمای ایران متعلق به آنهاست”!

در همان زمان سینماژورنال درباره این چنین تحریفاتی به آنها تذکر داد(اینجا را بخوانید) و پیش بینی می شد دیگر از این دست ادعاها نشنویم اما ماجرای اخیر بار دیگر این فرضیه را پیش رو گذاشت که سیاستگذاران این گروه در تنظیم اخبار خود هوشمندی کافی به خرج نمی دهند.

ساکن طبقه وسط
شهاب حسینی در نمایی از “ساکن طبقه وسط”/شهاب در این فیلم در 38 نقش متفاوت بازی کرده است



فيلمساز شاعرپيشه به سراغ “کمدي انسانی” رفت

سینماژورنال: محمدهادي كريمي جديدترين فيلمنامه خود را با نام “كمدي انساني” به زودي به تصوير درمي آورد.

به گزارش سينماژورنال اين فيلمنامه كه پروانه ساخت آن به تازگی صادر شده يك داستان پرافت و خيز بيوگرافيك است كه آن را ميتوان يك كمدي تراژدي در بستر تاريخ معاصر قلمداد كرد.

تجربه ای جدید و متفاوت در عرصه کارگردانی

آنچه از نام فيلم و حال و هواي داستان برمي آيد، تفاوت فيلمنامه اين كار با ديگر آثار این کارگردان است و شنیده ها حکایت از آن دارد كريمي در عرصه كارگرداني دست به تجربه جديدي زده است.

البته اميدواري دوستداران كارهاي این نویسنده-کارگردان بر اين است كه كمدي انساني از لحن شاعرانه ساخته هاي قبلی او بخصوص”برف روي شيرواني داغ” بي بهره نباشد.

از “مارال” تا “ساکن طبقه وسط”

نويسنده درام هاي اجتماعي پرمخاطب دهه هاي هفتاد و هشتاد كه با درونمايه معنوي نوشته هايش چون “مارال”، “شمعي در باد”، “رستگاري در هشت و بيست دقيقه”، “آدمكش” و …. شناخته مي شد ، دهه نود را با كم كاري آغاز كرده است.

“ايران برگر” و “ساكن طبقه وسط” دو فيلمنامه سالهاي دور از اين نويسنده هر كدام پس از پانزده سال امكان ساخت و اكران طی دو سال پيش پيدا كردند.

“كمدي انساني” بيستمين فيلمنامه كريمي در سينمای ايران است كه به مرحله ساخت مي رسد.




مميزي‌هاي عرفي براي ويروسي كه دراماتيك زاده شد

سینماژورنال: کمپین “هنر+ایدز” در حالی وارد دومین ماه فعالیت خود شده است که در ماه ابتدایی بسیاری از هنرمندان سرشناس ایرانی کوشیدند به زعم خود با این کمپین همکاری داشته باشند.

به گزارش سینماژورنال ورود به ماه دوم فعالیت “هنر+ایدز” همراه شد با اقبال محمدهادی کریمی نویسنده، کارگردان و البته پزشک فرهیخته ایرانی و صاحب آثاری چون “برف روی شیروانی داغ”، “بشارت به یک شهروند هزاره سوم” و “غیرمنتظره” به این کمپین و ارائه یادداشتی تأمل برانگیز.

کریمی که در کارنامه اش نگارش سناریوهایی نظیر “مارال”، “ساکن طبقه وسط” و “ایران برگر” را دارد و البته خود نگارنده فیلمنامه “شمعی در باد” -اولین درام سینمای ایران که به طور جدی به ایدز پرداخت- بوده، در یادداشت خود هم درباره تاریخچه ایدز در ایران و جهان و هم درباره چرایی کم‌کاری سینما و تلویزیون در تولید درامهایی با مضمون بیماران اچ.آی.وی سخن گفته است.

متن کامل یادداشت محمدهادی کریمی را بخوانید:

*تولد با هیجان های دراماتیک

بیماری ایدز سینمایی متولد شد با هیجان‎های دراماتیک کامل، با افسانه‎های جعلی ساینس فیکشنی از چگونگی انتقال ویروس از میمون‎های نوع زورس مانگابی به انسان تا پشت پرده‎های شرکت‎های معظم دارویی و سلامت‎سازان جهانی که به شکل کارتل‎های اقتصادی در این زمینه فعال‎اند تا فلج شدن جهان غرب با ویروسی مهلک از سوی جهان چپ و بلوک شرق و اطمینان از عدم شیوع آن به سرزمین های پشت پرده‎ی آهنین، همه دستمایه‎های دراماتیک خوب برای ساخته شدن فیلم‎هایی با مضامین و گاه گونه‎های جاسوسی، تریلر، علمی تخیلی و … بود.

حتی در صدر اولین بیماران شناخته شده و شاید به نوعی از منظر معروفیت اجتماعی اولین بیمار ایدزی، یک هنرپیشه‎ی معروف هالیوودی بود، «راک هودسن»، مرد خوش چهره‎ای که عاشق زنها می‎شد و زنان گاه برای تصاحب او در فیلم‎ها به رقابت با هم می‎پرداختند و حالا دچار بیماری ناشناخته شده‎ای بود که در ابتدای راه شناسایی بود و اسرار مگوی مبتلایان خود را برملا می‎ساخت، رفتارها و مباشرت‎های دگرباشانه.

حالا دیگر این بیماری سینمایی سینمایی شده بود، بیماران به اقلیتی تعلق داشتند که پای ثواب و عقاب دنیوی و جزای گناه و نافرمانی را به حیطه‎ی تحلیل‎ها و نظرهای مربوط به حوزه‎های دینی و الهیات و اخلاق و … را افزون بر بحث‎های علمی صرف می‎گشود. بحث‎هایی که پررنگ‎تر از بحث علمی خود بیماری و جذاب‎تر از آن در همه جا و من جمله سینما، مخاطبان را به خود سرگرم می‎ساخت، ویروسی که آن روزها چون سنگ‎های عذاب «سدوم و گُمارا» تلقی می‎شد و منظرگاهی از مواجهه‎ی کیفر و نافرمانی را پیش روی هنرمندانی که می‎خواستند به آن بپردازند می‎گشود.

*پرداختن به ایدز سالها ممکن نبود بخاطر…

اما در ایران، پرداختن به ایدز سالها ممکن نبود، به بخاطر ممیزی، بخاطر آنکه گمان می‎رفت ویروس این بیماری در ایران وجود ندارد و به این زودی‎های هم نخواهد رسید. تا این بیماری به ایران برسد وقت زیادی به ظاهر بود که مسئولان تصمیم بگیرند مورد دار است یا خیر چرا که حتی به فرض تأکید بر سوغات غرب بودن آن و بهانه‎ای برای غرب ستیزی آیا می‎توان به وجود همخویانی از سدوم در ایران اشاره کرد؟! که بی‎شک پاسخ منفی بود.

اما تصور عامه از سدومیک بودن این ویروس با مشاهده‎ی آن در اکثریت غیر دگرباش به زودی رنگ باخت. بیماری چون در همگان ظهور و بروز می‎توانست بیابد پس شیوع آن تنها در میان نافرمانان از منظر کلیسای آن زمان نبود.

*آخرین ستاره شب

در ایران هم ایدز آمد و سریع آمد، یک غافلگیری بد، ظهور نه در میان دگرباشان که جماعت بیمار هموفیلی که برای زنده ماندن خویش خونهایی را به درون رگهایشان فرستاده‎اند که آلوده به ویروس بیماری است، حالا واقعاً می‎شد با توجه به مبدأ تولید و حمل این خون‎ها، کشور فرانسه، آن را سوغات فرنگ نامید. حالا می‎شد به ایدز پرداخت، یک ایرانی با خون آلوده و بدون اینکه مرتکب عملی منکراتی از حیث ممیزها، شده باشد بیمار شده و به سراشیبی مرگ فرو می‎غلتید، «آخرین ستاره‎ی شب» منوچهر پوراحمد از اولین‎های این نگاه بود. جوانان معصومی که در غروب و در اثر یک سانحه مجبور می‎شدند خون آلوده بگیرند، اتفاقی که به شکلی فاجعه‎آمیز در ایران رخ داده بود، اما صحبت از آن اگرچه طرف فرانسوی متهم اصلی بود، باز به صلاح ممیزی نبود. شاید از اینکه مردم دچار تشویش روانی حین گرفتن خون در بیمارستان‎ها نشوند توجیه مناسبی برای این قضیه بود، اما تا اینجای کار یک ایرانی هم می‎توانست بیمار باشد به شرطی که در خارج از کشور و فارغ از شیوع به وسیله‎ی موارد منکراتی صورت گرفته باشد.

کم کم حقایق تلخ دیگری از سوی جامعه‎ی پزشکی همگام با ثبوت علمی و مواردی جدید، عمومی و در دسترس همگان قرار گرفت. این بیماری همیشه مهلک و کُشندگی برق آسا ندارد و بیمار می‎تواند سالها ناقل باشد بی‎آنکه علامت خاصی که ویژه باشد، بروز و ظهور پیدا کند. بیمار حین

ابتلای اولیه می‎تواند تنها علائمی چون یک سرماخوردگی را از سر بگذراند و با یک تب خفیف و بدن درد مشترک ویروسی یکی دو روزه، به یک ناقل چند دهه‎ای تبدیل شده و بعدها بیماری در آن ظاهر شود یا حتی پیش از بروز در همان زمان ناقلی از دنیا برود.

*شیفت منشأ ابتلا از معتادان تزریقی به ارتباطهای پرخطر

حالا نیمه‎ی دوم دهه‎ی هفتاد شده بود، عامل اصلی شیوع این بیماری که عمدتاً تا آن موقع از طریق سرنگ‎های آلوده در معتادان تزریقی و نوعاً زندانها صورت می‎گرفت به مورد رتبه‎ی دوم خود یعنی انتقال از راه تماس جنسی شیفت داد.

ممیزی در سینما نیز در نیمه‎ی دوم این دهه در زمینه‎ی طرح عریان و صریح آسیب‎های اجتماعی به نوعی تسامح شیفت پیدا کرد چرا که حداقل در غیاب طرح مسائل سیاسی می‎بایست با طرح مسائل اجتماعی و بازگوکردن آسیب‎های اجتماعی که جایگزین کلمه‎ی «مفاسد اجتماعی» شده بود، فضای باز را به وجود آورد و دنبال گرفت. هرچند بعدها این طرح مسائل اجتماعی نیز تنها در قالب مُصلحانه مورد پذیرش ممیزی عرفی آن دهه قرار می‎گرفت و بعدتر فیلمساز می‎بایست در کنار طرح معضل، راهکار آن را هم ارائه دهد.

*شمعی در باد و اولین‌‌هایش

«شمعی در باد» شاید اولین از نوعی است که در بالا به آن اشاره شد، یک پرسوناژ مهربان و دوست‎داشتنی بخاطر نوع روابط و مباشرت‎های فراوان خارج از عرف با جنس مخالف دچار این بیماری می‎شد، بدون آنکه در جهان فیلم ابتلای او محل قضاوتی برای مخاطب باشد. همچنانکه برای اولین بار در این فیلم یک جوان المپیادی به انتهای راه اعتیاد می‎رسید.

اما حالا کودکان هموفیلی مبتلا بزرگ شده و می‎خواستند با انگ مجرمیت برای بیماران و بیماری در قالب سمن‎هایی چون «یاران مثبت» که مثبتش در نهایت ایهام و جناس لفظی برآمده از مثبت بودن تست‎ها و ناقل یا بیمار بودن است، به مبارزه‎ای فرهنگی دست زنند که هدفشان ضمن هشدار دادن به قشر پر خطر جوان، عوض کردن نظر عامه راجع به این بیماران بود، نظری که هنوز هم آمیخته با کمی ترس، عداوت، بیگانگی، انکار و عدم پذیرش اجتماعی بیماران است. متأسفانه در این مرحله و از این منظر هنوز فیلمی که بتواند در یادها بماند در قالب فیلم بلند سینمایی ساخته نشده است.

*یک هشدار

و در پایان، راجع به ایدز برایتان نوشتم و حیفم آمد از این فرصت استفاده نکرده و جمله‎ای راجع به شیوع خطرناک ویروس پاپیلومای انسانی یا همان زگیل تناسلی که چه به لحاظ شیوع و چه شدت و حدّت خود بیماری و مشکلاتی که در هر دو جنس پدید می‎آورد، چیزی نگفته باشم. به نظرم امروزه در کنار ویروس اچ آی وی و بیماری ایدز حتماً از هپاتیت بی و سی و ویروس زگیل تناسلی بايد یادكردي هشدار گونه جهت تحذیر طبقه‎ی سنّی مورد خطر، «جوانها»، داشته باشیم.




توضیحات تکمیلی رییس شورای داوری خانه سینما⇐تهیه‌کننده “ساکن طبقه وسط” حکمیت شورای داوری را قبول نداشت و برای همین شهاب حسینی به دادسرای فرهنگ و رسانه رفت

سینماژورنال: راه اندازی شورای حل اختلاف سینما در سازمان سینمایی سبب ساز آن شد که در گفتگو با قاسم قلی پور تهیه کننده سینما و رییس شورای داوری خانه سینما درباره این شورای موازی بپرسیم.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال در آن گفتگو با اشاره به یکی از پرونده‌های متأخر شورای داوری خانه سینما که مربوط به درگیری شهاب حسینی و تهیه کننده فیلم “ساکن طبقه وسط” بود از این گفتیم که این پرونده بعد از به نتیجه نرسیدن در شورای داوری خانه سینما به دادسرای فرهنگ و رسانه ارجاع شده است.

قلی پور در آن گفتگو از این گفت که این پرونده بدون طرح در شورای داوری به دادسرای فرهنگ و رسانه ارجاع شده بود اما ایشان ساعاتی قبل در گفتگو با سینماژورنال توضیحات کاملتری را درباره اختلافات شهاب حسینی و تهیه کننده “ساکن طبقه وسط” ارائه داد.

فاسم قلی پور با اشاره به اینکه شهاب حسینی برای حل مشکلش ابتدا به شورای داوری خانه سینما مراجعه کرده بیان داشت: شهاب برای حل اختلاف و رسیدگی به مشکل پیش آمده ابتدا به شورای داوری خانه سینما مراجعه کرد و البته شورا نیز تمام سعی خود را برای حل مشکل انجام داد ولی طرف دوم دعوا که تهیه کننده “ساکن طبقه وسط” بود حکمیت شورا را قبول نداشت.

وی ادامه داد: وقتی یک طرف دعوا حکمیت را قبول نداشته باشد طبیعی است که حکمیت هم به نتیجه نمی رسد و این شد که شهاب حسینی هم تصمیم گرفت برای اعاده حق به دادسرای فرهنگ و رسانه مراجعه کند.

پی نوشت سینماژورنال:

 نكته اينجاست حال با پذيرفتن ورژن ديگري از صحبتهاي قلي  پور اين سوال پيش مي آيد اگر حكم  شوراي داوري خانه  سينما كه در اصطلاح خودشان حكم بلااثر به محكوم‌عليه مي دهند يعني تا زمان گردن ننهادن به حكم شورا و تاديه‌هاي خسارت مالي و معنوي نتواند كار جديدي در سينما انجام دهد و انتفاع مالي داشته باشد، خود تا اين حد بلا اثر و بي اثر شده ، كه هر كسي به بهانه قبول نداشتن جايگاه حكميت آن يا قيد نكردن خانه سينما به عنوان حكم در برگه  قرارداد ، جايگاه اين شورا را تا اين حد تخفيف و تنريل دهد پس همان به كه قوه قضائيه خود وارد ميدان شود و ريش و قيچي را در دست بگيرد كه حداقل اميد لازم الاجرا بودن بر حكمش ميرود.

در شكايات  اعضاي صنوف مختلف خانه سينما از يكديگر شوراي داوري مي تواند حرف اول و آخر را تا حدودي بزند و حكمش فصل الخطاب شود  اما وقتي يك سوي دعوا يك عضو خانه سينما و طرف ديگر تهيه كننده اي است كه عضو خانه سينما نمي باشد و از آنجا كه به جز كارگردانهاي تهيه كننده، بقيه تشكلهاي تهيه كنندگي عضو صنفي از خانه سينما نيستند، در اين جور مواقع اساسا كميت شوراي داوري بدجور لنگ مي زند و عملاً دست بسته و ناتوان جلوه مي كنند چون تهيه كننده كه متاسفانه عنصر پر شكايت مقوله فيلمسازي است بخاطر عدم عضويت در خانه سينما مي تواند شوراي داوري وابسته به آن را عملاً فاقد مشروعيت بداند، معضلي  كه هيچگاه برايش چاره انديشي نشده است!!!

 




خبر سینماژورنال تأیید شد⇐شهاب حسینی شکایت از تهیه‌کننده‌ “ساکن طبقه وسط” را تأیید کرد

سینماژورنال: دو روز قبل بود که سینماژورنال خبر حضور شهاب حسینی در دادگاه فرهنگ و رسانه را داد و درباره جزییات این حضور که مربوط به شکایت از تهیه کننده “ساکن طبقه وسط” است توضیحات مبسوطی ارائه داد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال حالا شهاب حسینی در گفتگویی تفصیلی درباره‌ حضورش در دادسرای فرهنگ و رسانه حرف زده و البته خبر سینماژورنال را تأیید کرده است.

تهیه کننده “ساکن طبقه وسط” جلوی پروانه نمایش فیلم را گرفته

این بازیگر سینما درباره دلیل حضور خود در دادگاه فرهنگ و رسانه با بیان اینکه شاید حکمت خدا در این بوده است که ماجرا این‌طور ادامه پیدا کند به “ایسنا” اظهار کرد: پیرو یک سلسله مسائل با تهیه‌کننده‌ی فیلم «ساکن طبقه وسط»{امیر سماواتی} که از ابتدای کار تا به امروز اتفاق افتاد و موفق به حل اختلاف نشدیم، به دادسرا رفتم و فکر می‌کنم یک مرجع نهایی مثل دادگاه فرهنگ و رسانه می‌تواند این موضوع را حل کند.

حسینی گفت: تهیه‌کننده‌ی فیلم «ساکن طبقه وسط» جلو صدور پروانه‌ی نمایش خانگی این اثر را گرفته‌ و با این کار سرمایه‌ی سرمایه‌گذارانی که از بخش خصوصی آمده بودند با خطر مواجه شده است.

من معتمد سرمایه گذاران بودم و باید احقاق حق کنم
کارگردان فیلم «ساکن طبقه وسط» یادآور شد:‌ این در حالی است که فیلم در شرایط نسبتا نامناسبی اکران شد، ولی توانست از فروش قابل توجهی برخوردار شود، اما تا این لحظه سرمایه‌گذاران با ضرر روبه‌رو شده‌اند.

این بازیگر اضافه کرد: به دلیل اینکه تنها شخص مورد اعتماد سرمایه‌گذاران، من بودم، موظف هستم این مسئله را تا انتها پیگیری کنم و امیدوارم در جهت احقاق حق افراد کمک کنم.

تهیه کننده “ساکن طبقه وسط” هیچ سرمایه ای را وارد کار نکرد
شهاب حسینی با اشاره به اینکه «متأسفانه با مشکلات زیادی از جانب تهیه‌کننده‌ی فیلم و شیوه‌ی کاری ایشان روبه‌رو بودیم»، گفت: خود ایشان هیچ سرمایه‌ای را وارد کار نکرده ولی سرمایه‌ی دیگران به خطر افتاده است. در این شرایط نباید به افزون طلبی ها تن داد؛ آن هم به صرف اینکه کسی یک مجوز تهیه‌کنندگی در دست دارد. این مجوز صرفا برای تلاش در جهت ساخت یک فیلم خوب باید مورد استفاده قرار گیرد، نه اینکه دستاویزی برای ادعاهای بعضا خارج از انصاف و منطق افراد شود.

این تهیه کننده در مالکیت اثر فقط 10 درصد سهم دارد
وی ادامه داد: خوب است از این منظر به فیلم «ساکن طبقه وسط» نگاه شود که اثری نزدیک به استانداردهای موجود ساخته شد و تهیه‌کننده‌ی آن باید خوشحال باشد که چنین فرصتی داشته و توانسته کاری را که می‌تواند مایه‌ی مباهاتش باشد به ثمر برساند، اما می‌بینیم چنین مشکلاتی به‌وجود آمده است.
حسینی در پایان خاطرنشان کرد‌: ادامه این رویه ها دلسردی و ناامیدی آدم‌هایی را که با جان و دل در سینما کار می‌کنند، در پی خواهد داشت. شاید خیلی‌ها دستشان کوتاه باشد و از سوی افرادی مورد اجحاف واقع شده باشند. من به دلایل شخصی به دنبال این ماجرا نرفتم و فقط چون امانت‌دار سرمایه‌گذاران هستم این قضیه را پیگیری می‌کنم، چرا که ایشان در پروانه‌ی مالکیت تنها 10 درصد سهم دارند و نباید سرمایه ی صاحبان 90 درصد سهم با خطر مواجه شود.




شهاب حسینی در دادگاه فرهنگ و رسانه چه می‌کرد؟

سینماژورنال: شهاب حسینی بازیگر سینما و تلویزیون که اخیرا به عنوان مشاور دبیر جشنواره سی و چهارم فیلم فجر هم انتخاب شده است امروز شنبه 30 آبان ماه در دادگاه فرهنگ و رسانه دیده شده است.

به گزارش سینماژورنال حضور شهاب حسینی در دادگاه که گفته می‌شود به خاطر شکایت از یک تهیه کننده سینما بوده است زودتر از حد تصور در صفحات اجتماعی و گروههای تلگرامی بازتاب یافت.

البته در این بازتاب خبر کمترین توضیحی درباره جزییات شکایت و اینکه تهیه کننده موردنظر چه کسی بوده نیامده بود.

اختلافات با تهیه کننده “ساکن طبقه وسط”

با این حال شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارند شهاب حسینی به خاطر اختلافاتی که با تهیه کننده اولین فیلمش در مقام کارگردان یعنی “ساکن طبقه وسط” داشته است در دادگاه فرهنگ و رسانه حضور داشته است.

شهاب حسینی به همراه دیگر شرکایش در تولید این فیلم در ماههای اخیر  اختلافات مختلفی را با امیر سماواتی تهیه کننده “ساکن طبقه وسط” تجربه کرده‌اند و در نهایت و وقتی مشخص شده این اختلافات از طریق گفتگوهای دوطرفه به سرانجام نمی‌رسد رجوع به قانون به عنوان آخرین راه حل درپیش گرفته شده است.

اختلافات باعث شد فیلم به شبکه خانگی نیاید

یکی از دلایلی که این فیلم طی ماههای اخیر به شبکه خانگی عرضه نشده بود همین اختلافات بوده است که جلوی ارائه فیلم به شبکه خانگی را گرفته است.

شهاب حسینی سال قبل “ساکن طبقه وسط” را که در آن علاوه بر کارگردانی بازی هم کرده بود روی پرده داشت.

شهاب حسینی در این فیلم در حدود 38 نقش متفاوت بازی کرده بود و به این لحاظ رکوردی را هم در تاریخ سینمای جهان به جای گذاشت؛ رکوردی که برای ثبت آن در گینس هم اقداماتی صورت گرفت.

“ساکن طبقه وسط” هرچند در زمان مناسبی روی پرده نرفت اما فروش آن قابل توجه بود و البته در نهایت نیز در میان 10 فیلم پرفروش سال 93 جای گرفت.

حالا باید منتظر ماند و دید نتیجه شکایت شهاب حسینی از تهیه کننده این فیلم به کجا خواهد انجامید و در نهایت این فیلم چه زمانی به شبکه خانگی عرضه خواهد شد؟

ساکن طبقه وسط
ساکن طبقه وسط



مانی کسرائیان هم از GEM سردرآورد!/صدف طاهریان در سریالی از GEM با بهمن مفید و مرتضی عقیلی همبازی شد/الگوی سینمای گلخانه ای برای GEM سریال می‌سازد؛ در این سریال بهروز وثوقی و چکامه چمن ماه حضور دارند+عکس

سینماژورنال: موج تازه مهاجرت سینماگران این بار سمت و سویی تازه پیدا کرده تا تعدادی از فعالان سینما و تلویزیون در صف نقش آفرینان سریال های شبکه ماهواره ای “جم” قرار بگیرند.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “سینما” این شبکه که به تازگی و بعد از دوبله سریال های ترکی تصمیم به تولید سریال گرفته، به تازگی ساخت سه سریال را در دستور کار قرار داده.

اما از قرار معلوم استفاده از چهره های مهاجرت کرده سینما و تلویزیون ایران کفایت نکرده و طی ماه های گذشته شبکه “جم” به تعدادی از کارگردانان و هنرمندان تلویزیون پیشنهاد همکاری در این سریال ها را داده است.

در این میان چند نفری که کم کار تر از بقیه بودند به این پیشنهادها پاسخ مثبت داده اند و تصمیم به ادامه راه شان در خارج از ایران گرفته اند.

الگوی سینمای گلخانه ای برای “جم” سریال می سازد!!!
سعید ابراهیمی فر کارگردان فیلم سینمایی «نار و نی» که در دهه شصت و از طرف مدیران سینمایی به عنوان الگو به فیلمسازان ارائه می شد و در گزارش ها به عنوان محصول سینما گلخانه ای نام برده می شد این روزها در حال ساخت سریال برای شبکه جم است.

ابراهیمی فر مدتی بعد از ساخت «نار و نی» در جشنواره استانبول صحبت هایی را مطرح کرد که باعث شد تا پایان دوران مدیریت سید محمد بهشتی نتواند فیلم بسازد.

طی سالهای بعد از «نار و نی» ابراهیمی فر دو فیلم بیشتر نساخت و در چند فیلم بازی کرد و تعدادی تله فیلم را کارگردانی کرد.
سریالی که سعید ابراهیمی فر برای شبکه “جم” می سازد مدتی است در شهر آنالیای ترکیه کلید خورده. سریالی که هنوز نامی برای آن انتخاب نشده و ظاهرا قرار است به رسم سریال های پخش شده در این شبکه (لطیفه و ايزل) با جذب اسپانسر و با نام همان برند روی آنتن برود.

همچنین شنیده شده مذاکراتی با خوانندگان لس آنجلسی مثل عارف عارف کیا نیز انجام شده تا بزودی به فهرست بازیگران سریال اضافه شود و البته ترانه تیتراژ را هم بخواند.

در این سریال بهروز وثوقى نیز بازی می کند و چکامه چمن ماه نیز یکی از بازیگران زن این مجموعه است.

سعید ابراهیمی فر در پشت صحنه سریالش/عکس: روزنامه سینما
سعید ابراهیمی فر در پشت صحنه سریالش/عکس: روزنامه سینما

مانی کسرائیان هم به “جم” پیوست!!! 

بعد از صدف طاهریان و چکامه چمن ماه این بار یک بازیگر مرد نیز به تازگی ایران را ترک کرده است. مانی کسرائیان که مدتی کم کار بوده یکی از بازیگران سریال های شبکه “جم، است.
مانی کسراییان بازیگر “بانوی اردیبهشت” رخشان بنی اعتماد بود و در این فیلم نقش فرزند مینو فرشچی را بازی می کرد.
او در “هفت پرده” فرزاد موتمن هم ایفای نقش کرده بود ضمن اینکه سال قبل در اولین تجربه کارگردانی شهاب حسینی با عنوان “ساکن طبقه وسط” هم نقش کوتاهی بازی کرده بود.

کسرائیان در اولین ساخته سینمایی مهدی کرم‌پور با عنوان “جایی دیگر” نیز در نقش جوانی ایفای نقش کرده بود که سودای مهاجرت در سر دارد.

مانی کسرائیان
مانی کسرائیان

صدف طاهریان با مرتضی عقیلی و بهمن مفید همبازی شد!
محمدتقی راوندی که زمانی در تلویزیون ایران، تله فیلم می ساخت اولین مهاجرت کننده به ترکیه بود.
او از سال گذشته در این کشور به سر می برد و در چند فاز مشغول تصویربرداری سریالی با عنوان «زمین ناهموار» است که اتفاقا چندروزی است آنونس آن از شبکه های جم پخش می شود.
مجموعه ای که صدف طاهریان تازه مهاجرت کرده نیز در آن بازی می کند.
البته به غیر از این بازیگر بهمن مفید و ظاهرا مرتضی عقیلی نیز در آن حضور دارند.

مهدی مظلومی: پیشنهاد “جم” را رد کردم
مهدی مظلومی از پرکارهای تلویزیون است و این روزها سریال «سیگنال موجود است» به کارگردانی او در شبکه نمایش خانگی در حال توزیع است و فیلم سینمایی «سه بیگانه در سرزمین ناشناخته» او قرار است بزودی اکران عمومی شود.
مظلومی در سفر به ترکیه مذاکرات جدی با مدیران شبکه “جم” داشت و حتی شایعه توافقش برای ساخت سریال برای این شبکه هم به گوش می رسید اما مهدی مظلومی که در دبی بود در گفت و گوی کوتاهی ضمن تکذیب این خبر و با اعلام اینکه این روزها در حال نگارش فیلمنامه «سه بیگانه در سرزمین ناشناخته 2» است گفت: دیگران را نمی دانم اما من ساخت سريال در تركيه را تكذيب مي كنم .مثل خيلي هاي ديگر به من هم پيشنهاد شد اما من براي ساخت سريال جواب مثبتي ندادم.




شهاب حسینی: همسرم هیچ وقت از زندگی با من رضایتی را تجربه نکرده!/بچه‌های من با من خاطرات مشترک زیادی ندارند/فیلمفارسیها صادقانه بودند و مردم از آنها خاطره دارند!/به زودی یک ستاره نوظهور را خواهید دید که در مرغداری “چهارصد ضربه” می‌دید!!!

سینماژورنال: شهاب حسینی بازیگر شناخته شده سینمای ایران سال قبل با “ساکن طبقه وسط” کارگردانی را تجربه کرد و امسال هم درگیر تهیه کنندگی چند فیلم ویدیویی شده است.

به گزارش سینماژورنال این تجربه فیلدهایی تازه تر بیش از هر چیز به تکرارمکرراتی بازمیگردد که برآمده از پیشنهادات بازیگری پیش رویش است.

شهاب حسینی در گفتگویی تفصیلی که با کریم نیکونظر در “24” انجام شده هم درباره این تجربیات تازه تر حرف زدu و هم دردسرهایی که به واسطه فعالیت مداوم سینمایی زندگی خانوادگی او را تحت الشعاع قرار داده است.

همسرم هیچ رضایتی را تجربه نکرده
شهاب حسینی با اشاره به درگیریهای بازیگری که لذت زندگی خانوادگی را از او گرفته بیان می دارد: بچه های من با من خاطرات مشترک زیادی ندارند، آنها همیشه از من محروم بوده اند. همسرم هیچ وقت از زندگی با من رضایتی را تجربه نکرده. من پدرم را از دست دادم در حالی که سالهای آخر نتوانستم او را آن طور که باید ببینم. اینها تقصیر سینماست. واقعا تقصیر سینماست اما در ازای اینها چه به دست آوردم؟…

فقط دو کارم با فرهادی به تاریخ پیوسته
شهاب حسینی با اشاره به اینکه تنها نقطه رضایت کارنامه اش همکاری با فرهادی است بیان می دارد: به نظرم فقط دو کارم با فرهادی به موزه تاریخ بشر پیوسته…بیست سال از عمرم را گذاشته ام برای همین دو کار؟ شما کارنامه بازیگران بزرگ را نگاه کنید از بین بیست فیلم واقعا چهارده فیلم خوب دارند.

زندگی می فروشیم و از حق زن و بچه می گذریم
این بازیگر در جایی از گفتگویش خطاب به مخاطبان سینما بیان می دارد: درست است که بازیگری درآمد خوبی دارد اما دستمزدی که به بازیگران پرداخت میشود بابت زندگی آنهاست. هر شغلی یک چارچوب دارد و یک ساعت مشخص کار اما ما زندگی می فروشیم و از حق زندگی خود و زن و بچه مان می گذریم تا کار کنیم.

وی ادامه می دهد: اما در ازای عمر چه می گیریم؟ همسنگ آن چیست؟ پول؟ این کافی نیست. من می خواهم بدانم کارم می ماند و به درد می خورد. می خواهم صادق باشم.

فیلمفارسیها صادقانه بودند و مردم از آن خاطره دارند
به گزارش سینماژورنال شهاب حسینی با اشاره به خاطرات مخاطبان از فیلمفارسیها اظهار می دارد: الان که نگاه میکنم می بینم خیلی از مردم از فیلمفارسیها خاطره دارند. چرا؟ چون ظاهرا صادقانه بوده اند اما الان چرا این اتفاق نمی افتد؟ در دوران فیلمفارسی آنها هر چه به ذهنشان رسیده ساخته اند اما ما معلوم نیست چه در ذهنمان می گذریم و چه می سازیم.

جوانی مستعد که در مرغداری “چهارصد ضربه” می دید
شهاب حسینی در جایی از گفتگو درباره کمکش به جوانان مستعد بی بضاعت برای ورود به سینما بیان می دارد: جوان شهرستانی را سراغ دارم که از کار عارش نمی آید. او در شهرستان خانه ای اجاره کرده بود که فقط برای دو برادر و مادرش جا داشت و خودش در مرغداری می خوابید ولی آنجا با تلویزیون 14 اینچ “چهارصد ضربه” و “جاده” می دید.

به زودی یک ستاره نوظهور خواهید دید
وی ادامه می دهد: همین آدم مدت زیادیست که با من کار می کند اما یک بار هم نگفت مرا ببین. یکدفعه خدا در ذهنم انداخت که این شخص را ببین و بعد شرایطی پیش آمد که او را برای بازی در یک فیلم پیشنهاد دادم و به شما قول می دهم به زودی یک ستاره نوظهور خواهید دید.

دکتر محمدهادی کریمی مرا در تلویزیون دید و به سینما معرفی کرد
شهاب با اشاره به اینکه دیگرانی هم بوده اند که این کار را در حق وی کرده اند می گوید: دکتر محمدهادی کریمی مرا در یک برنامه تلویزیونی دید و فکر کرد که من به درد بازی در نقش “ماهان” فیلم “رخساره” می خورم. او لطف خودش را کرد و من هم کار خودم را کردم.




“رستاخیز”؛ نماینده ایران در اسکار ۲۰۱۶؟!

سینماژورنال: هرچند هنوز نزدیک به سه ماه تا معرفی نماینده سینمای ایران به اسکار 2016 زمان باقیست اما شنیده های جالب و در عین حال عجیبی برای این انتخاب وجود دارد.

یکی از تازه ترین شنیده ها حکایت از تمرکز بر فیلم “رستاخیز” احمدرضا درویش به عنوان گزینه ایرانی اسکار دارد.

به گزارش سینماژورنال مهلت معمول معرفی فیلم غیرانگلیسی زبان به اسکار، اول اکتبر 2015 برابر با نهم مهرماه 1394 است و فیلمهایی میتوانند گزینه شرکت در اسکار باشند که در فاصله نهم مهرماه 1393 تا هشتم مهرماه 1394 در کشور مبدأ به نمایش درآمده باشند.

با این احتساب قطعا “رستاخیز” که بناست از اوایل مردادماه در سینماهای کشور اکران شود شرط زمانی معرفی به اسکار را داراست.

اما آیا این فیلم گزینه منطقی برای اسکار است؟ و اگر به اسکار معرفی شود شانس راهیابی به جمع پنج نامزد نهایی بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان را دارا خواهد بود.

اگر بخواهیم براساس نظرات منتقدانی که در جشنواره سی و دوم فیلم فجر این اثر را به تماشا نشستند به ارزیابی آن بپردازیم نمی توانیم مثبت نگر باشیم چراکه فقر بار دراماتیک فیلم و مرور حوادث منتج به قیام عاشورا به صورت کاملا خطی و بدون هر گونه تعلیق لازم برای یک روایت سینمایی مهیج سبب ساز طرح ایرادات فراوان نسبت به فیلم شده بود.

از آن سو پاره ای از کارشناسان مذهبی کشور نیز به روند خلق حادثه و تصویرسازی از برخی شخصیتهای مقدس جهان تشیع در این فیلم انتقاداتی را وارد کردند.

یکی از دلایل اینکه بعد از نمایش فیلم در جشنواره تا اکران آن حدودا یک سال و نیمی وقفه افتاد همین انتقادات بود اما در نهایت با تلاشهای درویش و البته گفتمانهایی که او با منتقدان مذهبی داشت مشکلات فیلم برطرف شده و پروانه نمایش آن صادر شد.

این انتقادات را که کنار بگذاریم یکی از اصلی ترین اله مانهای موفقیت در اسکار که نمایشهای جهانی فیلمهای غیرانگلیسی زبان است درباره “رستاخیز” وجود ندارد.

آکادمی اسکار بیشتر از شش هزار عضو دارد که این اعضا در نقاط مختلف دنیا پراکنده اند و در نتیجه اکرانهای رسمی یک فیلم خاص در کشورهای مختلف است که می تواند کمک کند به راهیابی اثر به نامزدهای نهایی اسکار و متاسفانه در این مسیر پخش کنندگان “رستاخیز” چنان که باید قدرتمند عمل نکرده اند.

گزینه های دیگر؛ از “شیار 143” تا “ساکن طبقه وسط”

 در فاصله زمانی مهر 93 تا مهر 94 آثار بسیاری در سینماهای کشور به نمایش درآمده و درخواهند آمد اما اگر به بررسی آن آثاری بپردازیم که شانس معرفی به اسکار را دارند بیشتر از چند فیلم قابل قبول پیش رویمان نخواهد بود؛ “آرایش غلیظ”، “شیار143″، “ساکن طبقه وسط” و “سیزده” از جمله چنین آثاری هستند.

در بحث مربوط به نمایشهای خارجی “شیار143” و “سیزده” موفق تر بوده اند و در زمینه اکران داخلی “شیار 143” و “ساکن طبقه وسط” فروش مطلوبی داشته اند.

باید دید در نهایت یکی از میان چنین فیلمهایی که تقریبا همگی ساخته دست جوانترها هستند شانس راهیابی به اسکار را خواهند یافت یا “رستاخیز” از دل هیات انتخاب بیرون می آید.

یک “جدایی…” و دیگر هیچ

به گزارش سینماژورنال از پنج سال پیش که “جدایی نادر از سیمین” توانست به عنوان نماینده ایران، اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان را بگیرد به ترتیب “یه حبه قند”، “گذشته” و “امروز” به عنوان نمایندگان ایران به اسکار معرفی شده بودند که در این بین “یه حبه قند” به دستور ریاست وقت سازمان سینمایی از رقابت در اسکار بازماند و دو فیلم دیگر هم نتوانستند به جمع نامزدهای نهایی اسکار راه یابند.