1

اعلام اسامی فیلمسازان مشمول حمایت کانون در سال جدید⇐از کارگردان یونیت دوم “محمد…” تا کاشف علاقمندان مونث بازیگری!/از کارگردانی که همچنان به‌واسطه “کلید” شناخته می‌شود تا سازندگان سریالهای روتین تلویزیون و…

سینماروزان: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که زمانی، نهادی بود برای جذب فیلمسازان جوان مستعدی همچون عباس کیارستمی، بهرام بیضایی،ناصر تفوایی و امیر نادری، در سالهای اخیر کمتر توانسته در حیطه فیلم بلند، خاطرات دهه‌های قبل را تداعی کند.

به گزارش سینماروزان یک دلیل این امر می‌تواند نحوه تصویب طرح در این نهاد باشد که به جای ایده‌های تازه و افراد نواندیش به سمت نیروهایی می‌رود که بیشتر از نوآوری به‌دنبال احیای خاطرات سالهای دور کانونند‌!!

محمدرضا کریمی صارمی معاون تولید کانون به تازگی به معرفی پروژه‌های سینمایی تازه این نهاد پرداخت و به خبرگزاری تسنیم گفت: نخستین فیلم بلند سینمایی که در حال برنامه‌ریزی برای تولید آن هستیم، فیلمی به کارگردانی رسول صدرعاملی است که براساس یکی از رمان‌های پرمخاطب حوزه نوجوان کانون به نام «زیبا صدایم کن» ساخته خواهد شد. اکنون فیلمنامه این اثر نوشته و آماده شده است و در انتظار تأمین اعتبارات لازم برای کلید زدن آن هستیم.

معاون تولید کانون سپس به اسامی فیلمسازان دیگری که قرار است در آینده با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان همکاری داشته باشند اشاره کرد و گفت: مازیار میری فیلم سینمایی «دشتبان» را خواهد ساخت که اکنون نگارش فیلمنامه این اثر به پایان رسیده است. ابراهیم فروزش رمان «پریانه‌های لیاسندماریس» که یکی از رمان‌های پرمخاطب کانون به شمار می‌آید را برای ساخت فیلم سینمایی انتخاب کرده است. فریدون حسن‌پور درباره تریلی تماشاخانه‌های سیار کانون و واقعیت‌هایی که درباره آن وجود دارد، درام خوبی را به رشته تحریر درآورده‌اند. بیژن میرباقری فیلمنامه خوبی به نام «عطا» را در دست تدارک دارد و در نهایت محمدرضا عرب نیز از میان کتاب‌های کانون دو کتاب را انتخاب کرده است که احتمالا یکی از آنها را خواهد ساخت‌. همچنین فیلمنامه بسیار خوبی به نام «بچه‌های هور» نیز در دست داریم که تصویب شده است و به امید خدا این فیلمنامه نیز به اثری سینمایی تبدیل خواهد شد.

رسول صدرعاملی، مازیار میری، ابراهیم فروزش، بیژن میرباقری، فریدون حسن‌پور و محمدرضا عرب اسامی فیلمسازانی هستند که بناست مورد حمایت کانون قرار گیرند.

رسول صدرعاملی که برای انتخاب بازیگران زن بسیاری از کارهایش، مبادرت به کشف علاقمندان بازیگری و معرفی آنها به سینما کرده، مهمترین فیلمساز مورد حمایت کانون است. صدرعاملی که فیلم‌هایی مرتبط با نوجوانان مثل “دختری با کفش‌های کتانی” و “من ترانه پانزده سال دارم” را در کارنامه دارد، آخرین بار پاییز ۹۸ “سال دوم دانشکده من” را روی پرده داشت که به زحمت فروشی یک میلیاردی را در گیشه به دست آورد.

“سارا و آیدا”، عنوان آخرین فیلم مازیار میری، دیگر کارگردان مورد حمایت کانون است. این فیلم تابستان۹۶ روی پرده رفت و بیش از دو میلیارد فروش کرد. نوروز۹۷ سریال “هیات مدیره” از همین کارگردان روی آنتن رفت که چندان دندان‌گیر نبود.

ابراهیم فروزش از دیرپاترین فیلمسازان کانون است که در سالهای اخیر بارها با حمایت کانون فیلم ساخته و باز هم مورد حمایت قرار گرفته. فروزش همچنان به واسطه فیلم‌های سه دهه قبل خود “خمره” و “کلید” شناخته می‌شود!!”شیر تو شیر” آخرین فیلم ساخته شده توسط فروزش پاییز ۹۵ بدون اکران رسمی روانه شبکه خانگی شد

فریدون حسن‌پور چهارمین فیلمساز مورد حمایت کانون را بیشتر به‌خاطر فیلم و سریال‌هایی که در شمال می‌سازد، می‌شناسیم. “کوبار” و “گذر از رنج‌ها” آخرین سریالهای او بوده‌اند که هر دو نیز آثاری متوسط به شمار می‌روند. آخرین فیلم ساخته شده توسط حسن‌پور یک کمدی-ماجرایی با عنوان “ناردون” بود که تابستان ۹۵ اکران شد و فروشی ۴میلیاردی داشت‌.

بیژن میرباقری کارگردان یونیت دوم فیلم پرهزینه “محمد…”مجیدی که بناست فیلم “عطا” را برای کانون بسازد، آخرین بار فیلمی با عنوان “ربوده شده” را ساخته بود که تابستان ۹۵ اکران شد ولی کل فروشش از گیشه به ۲۰۰ میلیون هم نرسید!!

محمدرضا عرب کارگردان دو فیلم “آخرین ملکه زمین” و “ندارها” ششمین کارگردانی است که بناست بعد از انتخاب یکی از کتاب‌های کانون شرایط اقتباس آن را فراهم کند. هر دو فیلمی که عرب ساخته آثاری هستند که بی‌ادعا داستان می‌گویند.

اینکه کدامیک از این فیلمسازان زودتر از بقیه بتواند برای کانون، فیلم بسازد معلوم‌ نیست چون کانون برای ساخت آثار تازه خود نیازمند ارگانی است که در تولید شراکت کند!!! معاون تولید کانون در این باره گفت: برای ساخت فیلم‌هایمان به دنبال همیار هستیم. در گذشته همکاری‌های مشترک خوبی با بنیاد سینمایی فارابی داشتیم و امیدواریم بتوانیم فیلم‌های جدیدمان را هم در قالب تولیدات مشترک بسازیم!!!




درگذشت بازیگری که فیلمسازی را به‌ … تشبیه کرده بود!+عکس

سینماروزان: فتحعلی اویسی بازیگر باسابقه در ۷۶ سالگی درگذشت.

به گزارش سینماروزان، فتحعلی اویسی فارغ‌التحصیل کارگردانی و بازیگری سینما از دانشگاه ایالتی تگزاس بود و کار بازیگری را از اواخر دهه پنجاه با فیلم “قدغن”علیرضا داوودنژاد آغاز کرد.

اویسی ازجمله بازیگرانی بود که در دهه شصت و با حذف چهره های سینمایفارسی، توانست در آثاری ماندگار همچون “سرب”، “ناخدا خورشید”، “بانو” بازی کند.

فتحعلی اویسی بعد از ساخت فیلمهای ویدئویی “مادر” و “باو” در ابتدای دهه هفتاد دو فیلم سینمایی ساخت.

اویسی ابتدا یک فیلم کاملا موفق و پرفروش به نام “مریم و می تیل” را ساخت و سپس فیلمی ناموفق و شکست خورده به نام “سربلند”. “سربلند” در گونه فیلم‌های حادثه‌ای دهه هفتاد به تهیه‌کنندگی مجید مدرسی با حضور جمشید آریا با سری تراشیده تولید شد ولی شکست تجاری خورد. مدرسی که همزمان با این فیلم، فیلمی جشنواره‌پسند با نام “روسری آبی” را تولید کرده بود در چرایی این دوگانگی تولید از شکست تجاری “روسری آبی” و جبران شکست با “سربلند” گفته بود ولی ازقضا فروش “روسری آبی” به مراتب بیشتر از “سربلند” بود.

فتحعلی اویسی بعد از شکست “سربلند” به سمت تلویزیون آمد و با بازی در نقشی کمدی در “بدون شرح”مهدی مظلومی، مسیری تازه در کارنامه بازیگری خود گشود و تا انتهای عمر در ده‌ها فیلم و سریال کمدی بازی کرد.

اویسی ازجمله بازیگران ایرانی بود که دستی هم در آوازخوانی داشت و عجبا که همان لحن لطیف و طنازانه‌اش در ایفای نقش‌های کمدی بر آوازخوانی هم غالب بود؛ لحن طنازانه‌ای که باعث شده بود حین پیش تولید “طعمه” و خطاب به فرامرز صدیقی-کارگردان کار- از فیلمسازی بسان استراحتگاه یاد کند که فقط نود دقیقه وقت داری یک دل سیر در آن استراحت کنی و خلاص!

فتحعلی اویسی
فتحعلی+اویسی




همکاریِ ارغوانی میترا حجار با خواننده خوش‌صدا!

سینماروزان: چند بازیگر جدید به «دختری با لباس ارغوانی» پیوستند و فیلم سینمایی «دختری با لباس ارغوانی» بزودی مقابل دوربین می‌رود.

به گزارش سینماروزان فیلم سینمایی «دختری با لباس ارغوانی» به نویسندگی و کارگردانی خداداد جلالی این روزها در مراحل پایانی پیش تولید قرار دارد و با انتخاب کامل بازیگران بزودی مقابل دوربین خواهد رفت.

پس از قطعی شدن حضور محمدرضا فروتن و سمانه نصری، به تازگی بازیگرانی نظیر میترا حجار، عليرضا استادي، فرهاد طوفان و مريم نعمتي‌نيا، (با معرفی) مصطفى راغب، خواننده خوش صدای موسیقی پاپ نیز به این فیلم عاشقانه پیوسته‌اند.
روز چهارشنبه (۱۴ مهر ماه) تست گریم بازیگران توسط مهری شیرازی – که به تازگی به پروژه ملحق شده – انجام می‌شود. ظرف چند روز آتی چند چهره شناخته شده دیگر نیز به این فیلم اضافه خواهند شد.

در خلاصه داستان «دختری با لباس ارغوانی» آمده: اتوبوسی که به سوی مقصدی نامعلوم در حال حرکت است و در بین راه مسافرانی را با خود همراه می‌کند. هر یک از مسافران در زمانی نامعلوم داستانی مشترک دارند و در حین سفر با روایتی مواجه می‌شویم که گویا برای تمام شخصیت‌ها آشناست… .

عوامل اصلی این پروژه سینمایی عبارت هستند از: نویسنده و کارگردان: خداداد جلالی، تهیه‌کننده: محمد نشاط، مدیر تولید: مجید منفرد، مدير پروژه: مهران قدكچيان، مدیر فیلمبرداری: شاهین طوفان، صدابردار: عباس رستگاری‌پور، طراح گریم: مهری شیرازی، طراح موسیقی متن: داريوش تقي‌پور، طراح حركات موزون: زهرا شعبان‌نژاد، طراح صحنه و لباس: اسماعیل مقصودی، مشاور رسانه‌ای: امین اعتمادی‌مجد، عکاس و فیلمبردار پشت صحنه: حسین پوراسماعیلی، دستیار یک کارگردان و برنامه‌ریز: جاودان زرین، دستیار دوم کارگردان: سمیه سنقری، دستیار برنامه‌ریز: یگانه منفرد، مدیر تدارکات: مهدی شاهمرادی، مجري طرح: موسسه هزاره هنر هفتم.




“دینامیت” ۱۳.۵میلیاردی شد/”درخت گردو” از ۲میلیارد عبور کرد!/”کله پوک” از فيلم‌هاي قعرنشین، جلو زد!+آمار کامل فروش

سینماروزان/مهدی فلاح: فروش کلی سینماها تحت تاثیر فروش بالای دو فیلم “دینامیت” و “درخت گردو” قرار دارد و از میان فیلم‌های تازه اکران شده هم “کله پوک” توانسته به لطف فضای کمدی خود، فروش بهتری داشته باشد.

به گزارش سینماروزان “دینامیت” به فروش ۱۳.۵میلیاردی رسیده، “درخت گردو” ۲میلیارد را رد کرده و “کله پوک” هم به نزدیکی صدمیلیون فروش رسیده.

آمار کامل فروش سینماهای ایران تا ابتدای نهم مهر ۱۴۰۰ به شرح زیر است:
(تمام ارقام به تومان است)

–دینامیت ۱۳میلیارد و ۵۰۰میلیون(۹۲روز/۳۵۰سالن)

–درخت گردو ۲میلیارد و ۵۵میلیون(۳۰روز/۱۳۰سالن)

–خورشید ۱میلیارد و ۶۴۴میلیون(۱۹۸روز/۲۴۰سالن)

–مدیترانه ۱۵۷میلیون(۶۷روز/۱۰۰سالن)

–کله پوک ۸۵میلیون(۲۳روز/۶۰سالن)

–سیاه باز ۸۲میلیون(۷۲روز/۱۰۰سالن)

–گیسوم ۶۰ میلیون(۳۰روز/۶۰سالن)

–تک تیرانداز ۵۰میلیون (۹روز/۴۶سالن)

–قصه عشق پدرم ۳۵میلیون(۶۹روز روز/۷۰ سالن)




واکنش به گزارش‌های متعدد سینماروزان⇐واسپاری بیمه تکمیلی اهالی هنر به شرکتی شناخته‌شده!

سینماروزان: در هشت سال گذشته که اغلب شرکت‌هایی گمنام برای زعامت بیمه تکمیلی درمان سینماگران انتخاب می‌شدند بارها به شبهه‌زا بودن این انتخابها اشاره کرده و اغلب نیز گلایه‌های اهالی هنر بابت کم‌کاری این شرکت‌ها را منعکس کردیم.

به گزارش سینماروزان هفته قبل و با اعلام یک شرکت تازه‌کار دیگر به‌عنوان متولی بیمه تکمیلی ۱۴۰۰ هنرمندان، باز عواقب این مساله را هشدار دادیم(اینجا را بخوانید) و خوشبختانه برخلاف دفعات قبل این بار مدیر تازه صندوق هنر، هشدارها را جدی گرفت.

مجید پوراحمدی مدیر تازه صندوق هنر، ابتدا در صفحه اجتماعی خود از تغییر بیمه‌ تکمیلی اهالی هنر خبر داد و به تازگی به طور رسمی اعلام شد که به جای شرکت گمنام قبلی، امسال بیمه دانا خواهد بود که متولی بیمه درمانی اهالی هنر است.

هرچند همچنان بیمه‌هایی قدرتمندتر هم برای واسپاری مسئولیت موجودند ولی همین که بالاخره و بعد از سالها گلایه، مدیری هم پیدا شد و به جای توجیه با تغییر شرکت بیمه تکمیلی، تلاشی عملی انجام داد برای پاسخ به گلایه‌های اهالی هنر و رسانه، می‌تواند جای امیدواری باشد.

البته که این فقط شروعی خوب است که باید با حذف درجه‌بندی در انتخاب طرح درمان و از آن مهم‌تر رایگان شدن کامل هزینه بیمه تکمیلی اهالی هنر به تکامل برسد تا هنرمندان از ته دل دریابند که دوران مدیران مرفه بی‌خبر از دردهای اهالی هنر به اتمام رسیده‌…




فرزند سیامک اطلسی بیان کرد⇐احتمال قریب به یقین پدرم سر سریال “اپیدمی”- که داستانی مرتبط با کرونا دارد- کرونا گرفته؟؟!/ یک روز با پدرم سرصحنه رفتم و دیدم که جو آنجا شلوغ بود و پروتکل‌ها خیلی رعایت نمی‌شد!؟!/اینکه تهیه‌کننده “اپیدمی” گفته پدرم ناراحتی قلبی داشته، درست نیست!/پدرم کاملا صحیح و سالم بود و حتی با یک دست، سوار اسب می‌شد!/جای سوال است که  تهیه‌کننده “اپیدمی” اعلام نکرده‌اند که پدر من سر همین پروژه زمین خوردند و مهره کمرشان کمی آسیب دید!؟!/پدر من که از دست رفت؛ فقط امیدوارم تمهیداتی اندیشیده شود تا برای پروژه‌های دیگر از این اتفاق‌ها رخ ندهد!!

سینماروزان: فرزند سیامک اطلسی مدعی شده پدرش کاملا صحیح و سالم بوده و احتمالا سر سریالی مرتبط با کرونا(!)، گرفتار کرونا شده؛ ادعایی که هنوز اثبات نشده؟؟!

سحر اطلسی فرزند سیامک با ادعای اینکه این بازیگر سر صحنه یک سریال به کرونا مبتلا شده بود، به خبرگزاری ایسنا می‌گوید: پدرم آنقدر از نظر جسمی سالم بود که شاید تا صد سالگی هم می‌توانست عمر کند، اما این بیماری لعنتی ایشان را از ما گرفت و ای کاش تمهیداتی در پروژه‌های تصویری اندیشیده شود تا از این اتفاق‌ها رخ ندهد.

سحر اطلسی در گفت‌وگویی با ایسنا درباره چگونگی ابتلای پدرش به کرونا که هیچ خبری هم از آن در رسانه‌ها منتشر نشده بود، بیان کرد: ایشان این اواخر سرِ سریالی به نام «اپیدمی»- به تهیه‌کنندگی سعید کمانی و به کارگردانی سه جوان مختلف- بودند که این کار را وقتی هر دو دوز واکسن را زدند و یک ماه هم از آن گذشت قبول کردند، چون در تمام ماه‌های گذشته از زمان شیوع کرونا تمام پیشنهادهای کاری را رد می‌کردند.

دختر اطلسی درگفتگو با خبرگزاری ایسنا ادامه داد: در نهایت از آنجا که دوست داشتند کار کنند، بخصوص اینکه گفتند داستان آن درباره کرونا است(!!!) و تمام شرایط برای کار، امن است برای بازی در پروژه تشریف بردند، البته ما (خانواده) ابتدا مخالف بودیم ولی بخاطر علاقه ایشان راضی شدیم و احتمال قریب به یقین پدرم در همین پروژه به کرونا مبتلا شدند چون من یک روز با ایشان همراه بودم و دیدم که جو آنجا شلوغ بود و پروتکل‌ها خیلی رعایت نمی‌شد و هر چقدر هم بگوییم رعایت می‌شد اما در نهایت این طور نبود!؟؟ متاسفانه این ضعف سیستم واکسیناسیون در این دست کارها مشکلاتی ایجاد کرده که برای پدر من یا هر کس دیگری به این شکل اتفاق افتاده است.

او افزود: پدر من یک روز سر همین پروژه دچار سرگیجه می‌شوند و زمین می‌خورند که قاعدتاً ناشی از ضعف کرونا بوده است. چند روز بعد هم در منزل زمین خوردند که به بیمارستان مراجعه کردیم. اما درباره اینکه این موضوع را اطلاع‌رسانی نکردیم ماجرا این بود که بیماری‌شان (کرونا) آن‌قدرها نفس‌گیر نبود و پزشکان امیدوارانه می‌گفتند که دوام خواهند آورد، اما در آخر پس از دو هفته که در بیمارستان بودند متأسفانه این اتفاق افتاد.

سحر اطلسی که خودش همانند پدر در حرفه دوبله فعالیت دارد، با رد صحبت‌های تهیه‌کننده سریال «اپیدمی» مبنی براینکه «روزهای آخر که ایشان (سیامک اطلسی) در صحنه بودند، ناراحتی قلبی داشتند و حالشان رو به راه نبود» به ایسنا گفت: پدر من هیچ بیماری زمینه‌ای نداشتند و اتفاقاً چنان قدرت بدنی بالایی داشتند که با یک دست سوار اسب می‌شدند اما متاسفانه درگیری ریه، التهاب بسیار شدیدی را به وجود آورده بود و این التهاب شدید قلب را تحت تاثیر قرار داد و در نهایت ایست قلبی کردند. اما جای سوال است که این دوست عزیز (تهیه‌کننده سریال اپیدمی) اعلام نکرده‌اند که سر همین پروژه پدر من زمین خوردند، مهره کمرشان کمی آسیب دید؟ ایشان هیچ بیماری قلبی نداشتند، اما همان زمین‌خوردگی آغاز سرگیجه‌های ناشی از کرونا بود که وقتی بار دوم در منزل تکرار شد ایشان را به بیمارستان رساندیم و کار تا امروز ادامه پیدا کرد.

سحر اطلسی در کنار سیامک اطلسی
سحر اطلسی در کنار سیامک اطلسی

او با بیان اینکه قرار بوده پدرش در یک اثر دیگری بازی کند و قرار بود جلسه‌ای داشته باشند تا درباره نقش صحبت شود، ادامه داد: پدرم پیش از کرونا، سالی دو سه کار سینمایی یا سریال انجام می‌دادند ولی از زمان شیوع این بیماری هیچ پروژه‌ای را قبول نمی‌کردند و حتی دوبله هم انجام نمی دادند، در حالی که شرایط کاری ما در این حوزه ساعتی شده بود و دوبله در اتاق‌های ایزوله و ضدعفونی شده انجام می‌شد و خود من هم می‌روم، ولی در آخر درگیری سر صحنه پیش آمد و ما هم که دیگر کاری نداریم، چون اتفاقی که نباید می‌افتاد رخ داده و فقط امیدوارم تمهیداتی اندیشیده شود تا برای پروژه‌های دیگر از این اتفاق‌ها رخ ندهد.

دختر اطلسی گفت: هنر ما از این دست آدم‌ها انگشت‌شمار دارد و کسانی مثل سیامک اطلسی جایگزین ندارند. پدر من شاید تا ۱۰۰ سال می‌توانست زنده بماند آن‌قدر که صحیح و سالم بود، هیچ بیماری در قلب، مغز یا حتی دیابت (در سن 85 سالگی) نداشت و متاسفانه این ویروس لعنتی که معلوم نیست چه می‌کند، پدرم را از ما گرفت.




بازگشت علی دایی به تلویزیون با “فاتحان تاریخ”+فیلم

سینماروزان: علی دایی فوتبالیست شهیر وطنی با مجموعه مستند “فاتحان تاریخ” به تلویزیون بازگشته است.

“فاتحان تاریخ” مجموعه‌ایست که از زبان افرادی آشنا ولی نه لزوما نظامی(!) به دفاع مقدس پرداخته است.

در یکی از قسمت‌های سریال و حین بررسی وقایع سقوط‌ و بازپس گیری خرمشهر، چهره‌های ورزشی کشور  مانند علی دایی و امیر قلعه نویی در  برابر دوربين قرار گرفته و سخن می‌گویند.

“فاتحان تاریخ” کاری از گروه دانش و اقتصاد شبکه دوی سیماست که در هفته دفاع مقدس هر روز رأس۱۵ از شبکه دو سیما پخش می‌شود.

کارگردانی این مجموعه را سعید چاری به تهیه‌کنندگی اکبر چراغی برعهده داشته است.

برای تماشای بخشی از حضور دایی در این مستند اینجا را ببینید.




نبرد خانه به خانه زنان در خرمشهر⇐رونمایی از نخستین قاب “دسته دختران”+عکس

سینماروزان: همزمان با آغاز هفته دفاع مقدس، نخستین عکس از فیلم سینمایی «دسته دختران» روایتی از مقاومتِ زنان در روزهای آغازین جنگ، منتشر شد.

به گزارش سینماروزان، “دسته دختران” به کارگردانی منیر قیدی و تهیه‌کنندگی محمدرضا منصوری که با نگاهی آزاد و براساس روایت‌های واقعی از مقاومت ۳۴ روزه خرمشهر در دفاع مقدس ساخته شده است، آخرین مراحل پس‌تولید را سپری می‌کند.

منیر قیدی در «دسته دختران» راویِ مقاومت و ایثار زنان در روزهای پرتلاطم ابتدایی جنگ است. او با بازسازی تصاویر زنده و مستند از نبرد خانه‌به‌خانه خرمشهر، اولین تصویرِ سینمایی با نگاه زنانه از آن مقاومت را خلق کرده است. قیدی پیش از این «ویلایی‌ها» را با قصه خانواده‌های فرمانده‌هان جنگ در پشت جبهه کارگردانی کرده بود.

«دسته دختران» محصول مشترک فارابی و سازمان سینمایی سوره حوزه هنری است و آن را برای نمایش در چهلمین جشنواره ملی فیلم فجر آماده می‌کنند.

نیکی کریمی، پانته‌آ پناهی‌ها، فرشته حسینی، هدی زین‌العابدین و صدف عسگری دسته‌ی دختران را بازی می‌کنند و حسین سلیمانی، یاسین مسعودی، محمد صدیقی‌مهر با حضور مهدی حسینی‌نیا ترکیب کامل آن را شکل می‌دهند.

فیلم دسته دختران
فیلم دسته دختران

عکس: مجید طالبی




محمد خزاعی به سازمان سینمایی می‌رود یا به لبنان؟

سینماروزان/مسعود احمدی: این روزها، گمانه زنی گسترده ای از حضور محمد خزاعی بر کرسی ریاست سینما طرح شده ولی هنوز معلوم نیست خزاعی بالاخره به سازمان می‌رود یا نه؟

به گزارش سینماروزان خزاعی از مدیران فرهنگی و تهیه‌کننده فیلم‌هایی در گونه‌های مختلف از “احضارشدگان”، “پشت پرده مه” و “برخورد خیلی نزدیک” تا “قلاده‌های طلا” و “به وقت شام” بوده است.

از خزاعی به عنوان جدی ترین و گزینه اصلی سکانداری سینمای دولت سیزدهم نام می‌برند در حالی که بر اساس شنیده‌های سینماروزان، وی به تازگی از سفر به سوریه و لبنان برگشته!!

ظاهرا خزاعی در تدارک تهیه یک پروژه بین المللی با محوریت مقاومت و بیداری اسلامی است و برای دیدار با رئوس یک موسسه هنری بین‌المللی به لبنان سفر کرده بود بلکه بتواند یک بار برای همیشه، قبل از تولید، شرایط عرضه گسترده فیلم در کشورهای مختلف را فراهم کند.

خزاعی در جریان برگزاری جشنواره فیلم‌ مقاومت تلاش زیادی کرده بود که با دعوت از سینماگران مطرح منطقه، شرایطی برای تولیدات مشترک استراتژیک را رقم زند و حالا خودش پیشقدم شده برای تولیدی مشترک با لبنان و سوریه.

اینکه بالاخره این تهیه کننده، ریاست سازمان سینمایی را می‌پذیرد یا به سمت تولید مشترک فیلمی استراتژیک مرتبط با مسائل روز منطقه می‌رود، مشخص نیست؟ آنچه مشخص است آن که خزاعی اگر وارد سازمان سینمایی شود بعید است مستقیما کار تولید را ادامه دهد و اگر تولید مشترک را برعهده گیرد، قید ریاست سینما را خواهد زد.

مسعود احمدی




اعلام رقم بدهی نجومی سینماداران به صاحبان آثار!!+ممانعت از اکران کمدی‌های بفروش “چپ راست”، “گشت۳” و “شیشلیک” در سینماهای بدهکار!

سینماروزان/مهدی فلاح: در تازه‌ترین جلسه شورای صنفی نمایش، مقرر شد سینماهایی که بدهی مالی دارند امکان اکران فیلم جدید نداشته باشند.

به گزارش سینماروزان این ممنوعیت به سبب آن است که برخی سینماداران به دلایل مختلف و ازجمله بروز کرونا از پرداخت حق پخش‌کنندگان و صاحبان آثار سرباز زده‌اند.

رقم بدهکاری سینماداران آن قدر بالاست که شورای صنفی نمایش را به برخورد ضربتی با سینماداران متخلف وادار کرده است.

مرتضی شایسته دبیر شورای صنفی نمایش، درباره مبلغ بدهی سینماداران و محرومیت آنها از اکران فیلم جدید به باشگاه خبرنگاران گفت: میزان بدهی سینماداران بسیار زیاد است؛ چیزی در حدود ۱۶۰ تا ۲۰۰ میلیارد تومان بدهی دارند که باید پرداخت شود.

وی در پاسخ به اینکه سینماداران چگونه بدهی خود را پرداخت کنند در حالی که فیلم جدیدی برای اکران ندارند، اظهار کرد: پرداخت بدهی آن‌ها منوط به اکران فیلم جدید نیست؛ سینماداران می‌توانند این بدهی را حتی با وجود اکران نشدن فیلم جدید پرداخت کنند چون این بدهی مربوط به فيلم‌هايي است که در گذشته اکران شده!!

به گزارش سینماروزان اینکه بدهی سینماداران مانده و مانده تا به نزدیکی ۲۰۰میلیارد رسیده و اینکه شورا به سینماهای بدهکار، حواله اکران فیلم جدید نخواهد داد، به بازپرداخت بدهی منجر خواهد شد؟؟؟

شورای صنفی نمایش تاکید کرده از حالا به بعد هیچ سینمای بدهکاری نمی‌تواند فیلم جدید اکران کند و با توجه به در راه بودن اکران چند فیلم کمدی بفروش و ازجمله “چپ راست”، “شیشلیک” و “گشت۳” به نظر می‌رسد سینماداران، اگر بدهی خود را ندهند ضرری سنگین را بابت عدم اکران چنین آثاری متحمل خواهند شد.




این هم حرفهای ابوالفضل جلیلی که از جمله دستاوردهای سینمای گلخانه‌ای است⇐نام بیژن بیرنگ را بر فیلم اولم نزدم چون فکر کردم او شاکی خواهد شد!!/مقصودلو گفت، ابوالفضل بی‌سواد! پاشو بیا خانه ما که کمی شعور یاد بگیری!!/احمد محمود به‌خاطر دزدی دیالوگ، می‌خواست در گوشم بزند!!/نصرت کریمی پرسید از کدام کار من خوشت می‌آید و من گفتم از صدای شما!!/اگر وزیر ارشاد بودم، به اپوزیسیون‌نمایان می‌گفتم به هر که می‌خواهید فحش بدهید و به بچه مسلمان‌ها می‌گفتم شما هم جواب این فحش‌ها را دهید!/”یک داستان واقعی” کاندیدای شیر طلایی ونیز بود که ضرغامی گفت باید سریع جشنواره را ترک کنید!!/یک داور اروپایی به من گفت برخی فیلمسازان ایرانی گمان می‌کنند ما احمقیم و با گذاشتن فقرهای خیالی در فضای ایران، به آنها جایزه می‌دهیم!

سینماروزان: اظهارات بیژن بیرنگ علیه ابوالفضل جلیلی و طرح این مدعا که فیلمنامه “میلاد” را او نوشته ولی جلیلی نامش را کنار فیلمنامه نیاورده(اینجا را بخوانید) مجالی شده برای پاسخ ابوالفضل جلیلی و البته طرح مباحثی درباره سينما.

جلیلی که ازجمله فیلمسازان رشدیافته در سینمای گلخانه‌ای دهه شصت است به روزنامه فرهیختگان گفت: من وقتی اولین فیلم بلندم که “میلاد” بود را می‌خواستم بسازم، چون قبل از آن فیلم کوتاهی ساخته بودم که آقای بیرنگ سناریوی آن را ساخته بود، با ایشان آشنا بودم و اول سراغ خودش رفتم. بیرنگ نویسنده بسیار خوبی است و به‌علاوه فوق‌العاده انسان دوست‌داشتنی و شریفی هم هست. منتها نمک او با نمک من جور نبود. فیلم کوتاهی که ساخته بودم و فیلمنامه‌اش را ایشان نوشت، مطرح شد و جایزه هم گرفت، اما سکانس‌هایی داشت که من می‌گفتم این صحنه‌ها لوس است. حالا فیلم بلند می‌خواستم بسازم.

جلیلی اظهار داشت: من داستانی را تعریف کردم و به آقای بیرنگ دادم که آن را سناریو کند. بعد این سناریو را خواندم و دیدم به دل من نمی‌نشیند. مخصوصا صحنه‌های سیاسی جالب نشده بود. مثلا صحنه‌هایی داشت که ساواک می‌ریزد و پدر یک بچه را دستگیر می‌کند، اینها را یک‌جور طنز نوشته بود. او خیلی خوب نوشته بود، ولی به سبک من نمی‌خورد. من ایراد گرفتم و اصلاحاتی را خواستم. آن زمان زیر نظر گروه کودک بودیم و بیشتر، آنها درباره کار تصمیم گرفتند. گفتم من از این، فیلمنامه دیگری درمی‌آورم و تغییرات زیادی در آن دادم. چون این فیلمنامه تغییر کرد، گفتم اگر اسم او را بنویسم، این آدمی است که تجربه دارد و من بار اول است که کار می‌کنم؛ حتما شاکی خواهد شد که این فیلمنامه من نیست، چرا روی فیلم مزخرفت اسم من را گذاشتی؟ البته سناریو 70 درصد تغییر کرده بود.

جلیلی تاکید کرد:  الان که حرفه‌ای شده‌ام می‌دانم که باید اسم او را جزء نویسندگان می‌نوشتم. آن زمان نمی‌دانستم باید چه کار کنم. من آن زمان گفتم که داستان را عوض کردم و ایشان گفت به من ربطی ندارد، هرکاری کردید مشکلی نیست. بعدا این فیلم پخش و استقبال شد. او هم یک‌روز به شوخی گفت خوب ساختید و اسم من را ننوشتید. گفتم مگر باید می‌نوشتم؟! من واقعا نمی‌دانستم باید اسم او را بنویسم. ولی فیلمنامه واقعا متفاوت شده بود. به هرحال به ایشان حق می‌دهم، البته این عمدی نبود و هدف این نبود که بگویم فقط خودم کار کردم. من آن زمان حتی خجالت می‌کشیدم بیان کنم کارگردان هستم. اگر فیلم را دیده باشید نوشته‌ام کارگردان جلیلی!

جلیلی درباره مواجهه با احمد محمود نویسنده سرشناس گفت: شبی بهمن مقصودلو که منتقد فیلم است، به ایران آمده بود و من را به خانه خود دعوت کرد. با من همیشه این‌طوری صحبت می‌کرد؛ ابوالفضل بی‌سواد! امشب چند نفر می‌آیند خانه ما. پاشو بیا اینجا که یک کمی شعور یاد بگیری! آن شب احمد محمود آنجا بود. من آقای احمد محمود را خیلی دوست دارم و به‌نظرم قوی‌ترین رمان‌نویس است. فضای خوبی بود و همان‌جا از من پرسید کارگردانی را می‌خواهم پیدا کنید که دیالوگ‌های سکانسی از فیلم او از داستان همسایه‌های من دزدیده شده است و او نه اسم من را نوشته، نه حتی از من اجازه گرفته است. اسم فیلم را پرسیدم. بعد از توضیحاتی که داد متوجه شدم منظورش من هستم. چندتا دیالوگ فیلم را از احمد محمود برداشته بودم؛ چون دیالوگ‌نویسی من بسیار ضعیف است. به او گفتم اگر این کارگردان را ببینید چه کار می‌کنید؟ گفت محکم در گوش او می‌زنم. گفتم در گوش من بزنید چون کارگردان کار من هستم.

جلیلی ادامه داد: بعد گفتم من آن زمان بچه بودم و خجالت می‌کشیدم بگویم من قسمتی از دیالوگ داستان شما را برداشتم. از فیلم من تعریف کرد و همین زمینه رفاقت ما را فراهم کرد. همان شب که با احمد محمود بودم به من گفت با افراد دیگری که اینجا هستند صحبت کنید شاید از آنها هم چیزی برداشته باشید.

این کارگردان افزود: همان شب من با آقای نصرت‌الله کریمی صحبت کردم. وقتی حرف می‌زد، خیلی صدای او زیبا بود. به من گفت از شما خوشم می‌آید. گفتم من هم از شما خوشم می‌آید. پرسید از کدام کارهای من خوشت می‌آید که گفتم همین‌جا که دیدم‌تان، وقتی صحبت می‌کنید از صدای شما خوشم می‌آید! اتفاقا ظرف نیم‌ساعت فضا خودمانی شد. از آقای کریمی چیزی برنداشته بودیم.

جلیلی با تاکید بر اینکه ساخت فیلم‌های تلخ فقط برای بچه‌های مستقل، ممنوع است، گفت: آنها که اسپانسرهای مهم و معروف دارند و تهیه‌کننده‌هایشان خودی است هرچه تلخ‌تر بسازند، مجوز می‌گیرند ولی ما بیخودی هستیم. فرض کنید یکی از همین آدم‌های مهم دولتی فیلمی بسازد و فیلم او صحنه‌هایی داشته باشد، درحالی‌که اگر فیلم من باشد مرا بیرون می‌کنند. آنها می‌گویند آن باید پخش شود و قبول می‌کنند و این رانت و پارتی‌بازی است.

جلیلی تاکید کرد: این مشکل مملکت است، مشکل افراد نیست. اگر من وزیر ارشاد جمهوری اسلامی بودم، به اپوزیسیون‌نمایان می‌گفتم هر فیلمی می‌خواهید بسازید و به هر که می‌خواهید فحش بدهید. آن وقت به بچه مسلمان‌ها -که خود را جزء آنها می‌دانم- می‌گفتم شما هم جواب این فحش‌ها و ابهامات را بدهید. فیلمی بسازید که تماشاچی بگوید حرف شما درست‌تر است.

ابوالفضل جلیلی با طرح مدعایی پیرامون جشنواره ونیز گفت: ما فیلم “یک داستان واقعی” را ساختیم و به‌قدری مورد استقبال قرار گرفت که به ونیز رفتیم و کاندیدای شیر طلایی ونیز شدیم، منتها آن زمان آقای ضرغامی معاونت سینمایی بود. وسط جشنواره به آقای طالب‌زاده- که همراه من بود- گفت باید سریع جلسه را ترک کنید. ما آمدیم و فیلم‌مان هم از جشنواره جدا افتاد ولی بهترین استقبالی که از فیلم‌های من شده، همین فیلم “یک داستان واقعی” بوده است!

جلیلی با اشاره به ارتباطش با ضرغامی بیان داشت: من ضرغامی را دوست دارم و زمانی با هم بچه‌محله بودیم ولی کلا یکباره حرکات اینچنینی می‌کنند، چون ضرغامی بود، نمی‌خواهم بیان کنم!

ابوالفضل جلیلی با انتقاد از سیاه‌نمایی‌های تصنعی برخی آثار جشنواره‌ای گفت: من در فستیوالی خارجی داور بوده‌ام و فیلمی از ایران برای کارگردان معروفی آمده بود. یک داور اروپایی به من گفت برخی فیلمسازان ایرانی گمان می‌کنند ما احمقیم و با گذاشتن فقرهای خیالی در فضای ایران، به آنها جایزه می‌دهیم! الان ‌همه، همه‌چیز را می‌دانند، درمورد هر کشوری در اینترنت جستجو کنید، همه‌چیز را می‌فهمید و همه همدیگر را می‌شناسند و این طور نیست که بشود با سیاه‌نمایی، جایزه را گدایی کرد! بهتر است فیلمسازان ایرانی به اصل سینما رجوع کنند و نه ایده‌های نخ‌نما.




آغاز اکران “دشت خاموش”؛ برنده جایزه افق‌های ونیز

سینماروزان: فیلم سینمایی «دشت خاموش» به کارگردانی احمد بهرامی از 22 شهریور و به مناسبت روز ملی سینما در سینماهای ایران روی پرده می‌رود.

به گزارش سینماروزان فیلم سینمایی «دشت خاموش» به نویسندگی و کارگردانی احمد بهرامی و تهیه‌کنندگی سعید بشیری  که پیش از این در حضورهای جشنواره‌ای در کشورهای مختلف ظاهر شده است، از دوشنبه 22 شهریور در سینماهای «هنروتجربه» در سراسر کشور اکران می‌شود.

در آستانه اکران عمومی از پوستر این فیلم با طراحی احسان برآبادی رونمایی شد.

«دشت خاموش» فیلمی است که به شرایط دشوار کاری و روابط پیچیده انسانی در یک محیط کارگری می‌پردازد.

پخش بین‌المللی این فیلم توسط شرکت «پرشیا فیلم» با مدیریت علی قاسمی انجام می‌شود.

این فیلم تاکنون موفق به دریافت تندیس شیر بهترین فیلم بخش افق‌ها از فستیوال ونیز سال ۲۰۲۰، تندیس بهترین فیلم از فستیوال هنگ کنگ سال ۲۰۲۱، تندیس بهترین بازیگر مرد برای علی باقری از فستیوال هنگ کنگ سال ۲۰۲۱، بهترین تدوین برای سارا یاوری از انجمن بین‌المللی منتقدان و روزنامه نگاران سراسر جهان سال ۲۰۲۱، نشان فیپرشی از فدراسیون بین‌المللی منتقدان فیلم سال ۲۰۲۰، تندیس بنیاد فای (اعتماد ملی ایتالیا) سال ۲۰۲۱، بهترین فیلم از فستیوال سابورسیو کرواسی سال ۲۰۲۱ شده است.

بازیگران این فیلم عبارتند از علی باقری، فرخ نعمتی، مهدیه نساج، تورج الوند، مجید فرهنگ، ناصر علاقمندان، راضیه ایرانی، نرگس امینی، محسن یگانه، مهتاب خوش‌منش، شقایق آقازاده، اهورا بهرامی، پارسا و ارشا سبحانی، برسام بهرامی، مینا سرقره.

لیست عوامل فیلم سینمایی «دشت خاموش» عبارتند از مدیر فیلمبرداری: مسعود امینی تیرانی، مشاور کارگردان: ناهید عزیزی صدیق، تدوین: سارا یاوری، طراح صحنه و لباس: جاوید جاویدنیا، مدیر صحنه: سپیده بلون و بهادر زندی، طراحی و ترکیب صدا: حسن مهدوی، مدیر صدابرداری: وحید رضویان، طراح گریم: نوید میرالی، فیلمبردار: حسن لشکری، مدیر برنامه‌ریزی: پویان درزی، دستیار کارگردان: مسعود قدسی، آهنگساز: فواد قهرمانی، مدیر تولید: فربد صوفی، منشی صحنه: مهران رضائی، تصحیح رنگ: سامان مجدوفائی، جلوه‌های ویژه بصری: علی ابراهیمی، مجریان طرح: محمود بهرامی، علیرضا میرزایی، جانشین تهیه­‌کننده: هادی معصومی، مدیران تدارکات: مجید بختیاریان، هادی جهانبخش، طراح پوستر: احسان برآبادی، عکاس و تصویربردار پشت صحنه: پرسا بشیری، مشاور رسانه‌ای: نغمه دانش آشتیانی با همراهی فروغ گشتیل.




مرگ یک بدلکار حرفه‌ای دیگر!+عکس

سینماروزان: علیرضا فتحی بدلکار توانای ایرانی که سالها با گروهش، به طراحی و اجرای نماهای مهیج آثار سینما و تلویزیون می‌پرداخت، به علت ابتلا به کرونا درگذشت.

به گزارش سینماروزان فتحی متولد شهرستان خلیل‌آباد خراسان رضوی و نایب رئیس انجمن بدلکاران خانه سینما بود.

اولین فعالیت حرفه ای فتحی به عنوان بدلکار در سریال “سربداران” بود. فتحی در دو دهه اخیر با تشکیل تیم حرفه ای خیبر به عنوان طراح و مجری بدلکاری در ده‌ها اثر سینمایی و تلویزیونی کار کرد.

فیلمهایی همچون “کمدی انسانی”، “خودزنی”، “سیزده ۵۹”، “خفگی”، “بادیگارد” و سریال‌هایی همچون “آسمان من”، “نهنگ آبی”، “شهرزاد۲” و “عملیات ۱۲۵” در کارنامه بدلکاری فتحی به چشم می‌خورد.

علیرضا فتحی سابقه طراحی و اجرای بدلکاری در فیلم “احمد بای” که توسط جمال شورجه در الجزایر ساخته شد را نیز در کارنامه دارد.

علیرضا فتحی بدلکار
علیرضا فتحی بدلکار




گلایه‌های نادر طالب‌زاده از رسانه ملی⇐”بشارت منجی” را در واتیکان نمایش دادند ولی خبرش را در ایران منعکس نکردند!!/بازیگر نقش مسیح از ادامه کار بازیگری خودداری کرد!/در این سال‌ها ندیدم صداوسیما فعالان آثار مذهبی-تاریخی را جمع کند و ایده‌هایشان را مرور کند!/وقتی سازمان به ارزش آثار تاریخی واقف نیست چرا باید کار تاریخی کنم؟/اگر مسئولیتی داشتم حتما “رستاخیز” را اکران می‌کردم!

سینماروزان: نادر طالب زاده با حضور در برنامه «بی چارچوب» از دلیل کم کاری در حوزه فیلمسازی و موانع پیش روی فیلمسازان تاریخی و مذهبی گفت.

نادر طالب زاده کارگردان، مستندساز، تهیه کننده سینما و تلویزیون با حضور در برنامه تلویزیونی «بی چارچوب»، درباره دلیل کم ساخته شدن آثار سینمایی و تلویزیونی با مضمون تاریخی و مذهبی گفت: به نظرم علت اصلی کم ساخته شدن این آثار، نداشتن اتاق فکر به معنای واقعی است. ما بسیار فیلمسازان بزرگی داریم که توانایی ساخت چنین فیلم هایی را دارند، ولی در آن وارد نمی‌شوند.

وی افزود: دو کار تاریخی خوب یعنی سریال «حضرت موسی (ع)» و «سلمان فارسی» را در حال تولید داریم، ولی تا این سریال ها به ثمر بنشیند و ساخته شود، چندین سال طول می‌کشد.

این کارگردان سینما با اشاره به اینکه در تلویزیون تمرکزی وجود ندارد، بیان کرد: من چندین سال است که در صداوسیما رفت و آمد و با مدیران زیادی برخورد دارم؛ در این سال‌ها ندیدم سازمان صداوسیما کسانی را که توانایی ساخت فیلم های مذهبی و تاریخی دارند را در یک اتاق جمع کنند و ایده هایشان را مرور کنند. این مسائل اصلی که نیاز به فکر و تمرکز دارد برای سازمان اهمیتی ندارد و اتفاق نمی افتد.

طالب زاده در پاسخ به این سوال که سرنوشت بازیگر نقش مسیح به کجا ختم شد، عنوان کرد: بازیگر نقش مسیح این سریال به دلیل ماندگاری این نقش در اذهان، از ادامه کار بازیگری خودداری کرد و در حال حاضر در دیگر بخش های سینما فعالیت دارد.

وی درباره زمخت نشان دادن کاراکتر حضرت مسیح در سریال «بشارت منجی» توضیح داد: قبول دارم که ظاهر مسیح این سریال کمی زمخت است. باید به این نکته اشاره کنم که سریال «بشارت منجی» در ابتدا قرار بود ۶ قسمت باشد که پس از بازبینی به ۲۰ قسمت تبدیل شد؛ ولی در حال حاضر به اندازه همان ۶ قسمت تدوین مجدد شده است تا به دو زبان فارسی و انگلیسی دوبله و عرضه شود.

این تهیه کننده در پاسخ به این سوال که آیا نگاهی که به حضرت مسیح دارد در غرب مورد استقبال واقع می‌شود، گفت: «بشارت منجی» تنها کاری است که صداوسیما تولید کرده و ۳۰ یا ۴۰ مقاله درباره آن در آمریکا نوشته شده است، ولی هیچ وقت صداوسیما به این موضوع نپرداخت که یکی از آثار صداوسیما مورد توجه جوامع غربی قرار گرفته است!

وی اضافه کرد: حرف من این است که باید این دیوار را بشکنیم تا بتوانیم حرفی که حقیقت دین است را در غرب نمایش دهیم. البته این نکته هم قابل تامل است که کارهای تاریخی و مذهبی خوبی چون سریال «یوسف پیامبر»، سریال «مریم مقدس» و «ملک سلیمان» در منطقه سروصدای خوبی کرده و بسیارهم دیده شده است.

این کارگردان پیشکسوت درباره دلیل عدم فعالیتش در عرصه فیلمسازی آثار تاریخی پس از ساخت سریال «بشارت منجی» گفت: خانمی از یکی از فسیتوال ها از من خواست که فیلم «بشارت منجی» را به مقامات کلیسا نشان دهد و پس از آن به آن فستیوال دعوت شدیم و فیلم در دانشگاه واتیکان با حضور ما نمایش داده شد، ولی متاسفانه هیچ انعکاسی در رسانه های ایرانی نداشت که جمهوری اسلامی فیلمی درباره حقیقت حضرت مسیح ساخته که داخل واتیکان آن را نمایش می‌دهند!

او اضافه کرد: پس از این ماجرا دیدم که سازمان متوجه ارزش کارهای تاریخی-مذهبی نیست و تصمیم گرفتم دیگر کار تاریخی نسازم و به برنامه سازی بپردازم.

طالب زاده در پاسخ به این سوال که با نمایش چندین باره سریال هایی مانند «مختارنامه» در تلویزیون موافق است یا خیر؟ افزود: بله؛ من موافق نمایش آثاری مانند سریال « امام علی» هستم، چون هرچند بار که آن را می بینم، خسته نمی‌شوم و کار خوب ارزش چندین بار نمایش را دارد.

او با اشاره به فیلم سینمایی «رستاخیز» بیان کرد: احمدرضا درویش کار فاخری ساخته است که سالیان زیادی است پشت درهای اکران مانده و اگر تهیه کننده این اثر ایرانی بود تا الان نابود شده بود.

این کارگردان سینما با بیان اینکه اگر مسئولیتی در سینما داشت، فیلم «رستاخیز» را اکران می‌کرد، گفت: ما در رسانه پویایی نداریم و به دلیل ترس و تعارفات، اعتراضی به عدم اکران این فیلم سینمایی نمی‌کنیم. رسانه باید آزادتر و شجاع تر باشد که به نظرم تحولی است که تاکنون پیش نیامده است.

این مستند ساز با بیان اینکه سال ها قبل پیشنهاد ساخت برنامه ای تحت عنوان «رسالت رسانه» را ارایه کرده است، گفت: با گذشت زمان این برنامه به «افق رسانه» تبدیل شد و محفلی را برای کارگردانان، تهیه کنندگان ایجاد کرد که دور هم جمع شوند و ایده های خود را بیان کنند که متاسفانه این فضا از چارچوب هنری و دلی خود جدا و به فضایی تجملاتی تبدیل شد.




تحلیل مدیر بهمن‌سبز بر مشکلات سمفا و راه‌اندازی کمیته‌ای برای نظارت بر این سامانه⇐سمفا بدون پشتوانه قانونی به دنبال دخالت در امور صنوف است، اما حداقل گزارش‌دهی که وظیفه قابل انتظار آن است را ندارد!/سمفا از محل فروش بلیت جشنواره درآمد ۳۰۰میلیونی به جیب زد!/این هزینهٔ تازه برای جشنواره و از جیب اهالی سینما چه توجیهی داشت؟/راه‌اندازی کمیته‌ نظارت بر عملکرد سمفا‌ بسیار خوب است اما چرا یک ماه پس از تشکیل کمیته، آن را رسانه‌ای کردند؟/انتخاب نمایندگان صنوف در این کمیته بر چه اساس بوده؟/ چطور ممکن است انجمن سینماداران در جریان تعیین نماینده خود در کمیته نظارت بر سمفا نباشد؟/نباید به بهانه شکست انحصار، انحصارها و کمیته‌های تازه‌ای برای افزایش حضور مجدد چهره‌های همیشگی ایجاد کنیم!!/زمانش رسیده به این انحصار پایان دهیم و منافع همه را ببینیم!!/وزیر تازه ارشاد جلوی نفوذ باندهای قدرت همیشگی در دوران گذار را بگیرد!

سینماروزان: مدیرعامل مؤسسه «بهمن سبز» با مرور مشکلات سمفا، از تشکیل کمیته راهبری نظارت بر سمفا بدون اطلاع صنوف انتقاد کرد و گفت چند دهه است یک عده مشخص بر این سینما مدیریت می‌کنند ولس زمانش رسیده به این انحصار پایان دهند.

سیدمصطفی حسینی، مدیرعامل مؤسسه «بهمن سبز» حوزه هنری در خصوص لزوم اصلاح در سازوکار سامانه «سمفا» یا همان سامانه فروش و اکران سینمای ایران برای تداوم فعالیت آن در آینده به خبرگزاری تسنیم گفت: فراهم آوردن سازوکاری برای شکل‌گیری بسترهای تازه فروش بلیت سینمای ایران اتفاق خوبی است که به رونق سینمای ایران کمک می‌کند، اما نباید به بهانه شکست انحصار، ساختارهای موازی و انحصارهای تازه‌ای برای افزایش تصدی‌گری دولت و حضور مجدد چهره‌های همیشگی و غیرمستقل که سال‌ها منافع خود را در سینما دنبال کرده‌اند، ایجاد کنیم.

وی افزود: ما پیش از این بارها چه در گفت‌وگو با مدیران سازمان سینمایی دولت قبل، چه رسانه‌ها صراحتاً ایرادات اساسی «سمفا» را دلسوزانه بیان کردیم. عمده ایرادات به سازوکار تعیین شده برای «سمفا» و عدم تعریف دقیق حدود قانونی برای آن بازمی‌گردد.

مدیرعامل «بهمن سبز» افزود: هرچند وجهی از این انتقادات که جنبه فنی داشت به قیمت تجربه‌های سخت در اختلال فروش بلیت جشنواره‌ ملّی فیلم فجر و عدم پشتیبانی از بلیت‌فروشی جشنواره جهانی و… تا حدودی برطرف شد و در این مسیر به دلیل عدم استفاده از تجارب ده ساله پیشین فروش آنلاین در سینمای ایران، زحمات زیادی برای مردم، سینماداران و صاحبان آثار ایجاد شد، اما همچنان مشکل اصلی «سمفا» در حدود اختیارات آن است. معتقدم برای آینده چنانچه به دنبال حفظ این زیرساخت هستیم، باید تلاش کرد به تعریف اولیه درخصوص ضرورت این سامانه بازگشت و از سلب اختیارات سینماداران و سامانه‌ها با ادعای ترمینالی جلوگیری کرد.

وی ادامه داد: «سمفا» بدون پشتوانهٔ قانونی به دنبال دخالت در امور صنوف است، اما حداقل گزارش‌دهی و شفافیت آمار فروش که وظیفه قابل انتظار آن است را ندارد. شعار اولیه راه‌اندازی چنین سامانه‌ای افزایش شفافیت و دسترسی به اطلاعات بود، اما امروز شما می‌بینید یک آمار مکانیزهٔ ساده فروش و مخاطب هفتگی به تفکیک فیلم و سینما ارائه نمی‌کند. امکانات بیشتری نظیر دسترسی در لحظه به تعداد تیکت آنلاین و حضوری و تفکیک فروش در ساعات مختلف و وضعیت سالن‌ها و… که در پنل قبلی سینماشهر برای تحلیل فروش سینمای ایران در دسترس همگان بود که بماند!

حسینی بیان داشت: شما در گزارش‌های مالی پس از جشنواره فیلم فجر دیدید، سامانه «سمفا» درآمد ۳۰۰ میلیونی از محل فروش بلیت جشنواره برای خود به‌دست آورد! این هزینهٔ تازه برای جشنواره و از جیب اهالی سینما چه توجیهی داشت؟ آیا غیر از این بود که «سمفا»  در ساختار ارشاد تعریف شد و نباید به دنبال عایدی برای خود می‌بود؟ مگر «سمفا» برای تسهیل روند فروش و کمک به سینما نیامد، چرا خرج تازه به جیب سینمای ایران تحمیل کرد؟ آیا امروز نحوه مدیریت در آن مشخص است؟

مدیرعامل «بهمن سبز» خاطرنشان کرد: دلیل اصلی ایجاد «سمفا»، وجود یک ترمینال جهت هماهنگی فعالیت چند سامانه فروش بلیت به‌طور همزمان بود، اما به مرور از ماهیت اصلی خود خارج شد. از سویی شبهه وابستگی «سمفا» به جریان‌ها و افراد خاص، لزوم شورایی اداره شدن آن متشکل از نمایندگان واقعی همه صنوف و افراد دخیل در این فرآیند از جمله خود سامانه‌ها را امروز بیش از پیش جدی کرده است. «سمفا» دارای ایرادات راهبردی است. اگر نسبت‌ها و جایگاه‌ها در آن شفاف نباشد، اتفاقا خودش می‌تواند به انحصارطلبی دامن بزند.

وی درخصوص تشکیل کمیته راهبری برای نظارت بر سمفا  و واگذاری مسئولیت اجرایی فعالیت‌های سمفا به شورای صنفی نمایش گفت: این خبر نیز در نوع خود جالب بود. سؤال اصلی آن است که چنین کمیته‌ای چه زمانی و ترکیب آن به انتخاب چه کسانی و در چه فرایندی تصویب شده است که همه از آن بی‌خبر هستند. سازمان سینمایی وقت، همیشه مدعی شفافیت بوده است، اما عجیب‌ترین سازوکارهای مدیریتی در این زمان رقم خورد. نظارت کمیته‌ای بر عملکرد «سمفا» بسیار خوب است و مطالبه روز نخست ما بود، اما آقایان شفاف کنند که چرا یک ماه پس از تشکیل این کمیته آن را رسانه‌ای کردند؟ آیا انتخاب نمایندگان صنوف در این کمیته براساس رأی‌گیری یا انتخاب نماینده واقعی صنوف بوده است؟ چطور ممکن است انجمن سینماداران در جریان تعیین نماینده خود نباشد؟ چرا پس از تشکیل دو جلسه از ماهیت آن رونمایی کردند؟ چرا ترکیب افراد در همه شوراها یکسان است؟ مسئله اصلی آن است که چند دهه است یک عده مشخصی بر این سینما مدیریت می‌کنند. زمانش رسیده به این انحصار پایان دهیم و منافع همه را ببینیم.

مدیرعامل مؤسسه «بهمن سبز» با بیان آنکه پیش از تشکیل کمیته نظارت نیاز به بازنگری در ساختار «سمفا» است، گفت: این کمیته از نگاه ما قانونی نیست. امروز بیش از هر زمان دیگری فارغ از سلیقه و نگاه‌های غیرسینمایی، نیازمند ورود افراد مستقل، جوان و خوش‌فکر به نظام تصمیم‌گیری فرهنگی هستیم که وابسته به جریان‌های قدرت و ذی‌نفع نباشند.

حسینی در پایان بیان داشت: اکنون که در دوران گذار مدیریتی در وزارت ارشاد و ساختارهای سینمایی آن هستیم، از وزیر جدید و تیم کارشناسی آن می‌خواهم برای حل مسائل واقعی سینمای ایران با گروه‌ها و افراد متخصص در حوزه‌های مختلف سینمایی برای شنیدن مشکلات‌شان بنشینند. خطری که احساس می‌شود آن است که جریان‌های بانفوذ و باندهای قدرت قدیمی از این فضای گذار تغییر دولت استفاده کرده و برای تداوم منافع خود دست به تصمیم‌گیری‌های عجولانه برای مسائل مهمی بزنند که ضرر آن به بدنهٔ اصلی سینمای ایران برسد و افت بیش از پیش مخاطبان را منجر شود.




خاطرات محمدعلی نجفی از مدیریت سینما در ابتدای انقلاب اسلامی⇐وقتی به کانون هنرمندان سینما دعوت شدم، هیچ کس مرا نمی‌شناخت!/حسین گیل که پاسدار بود، دلش برای من سوخت…/برایم عجیب بود که لوله‌کش‌های سینما آزادی، رفتند و سینما را مصادره کردند!/گفتم معاونت سینمایی را ببرید زیرمجموعه سازمان تبلیغات ولی آنها گفتند اصلا دولت را قبول نداریم!/به‌خاطر صدور مجوز “قیصر”، خلخالی، حکم اعدام مرا صادر کرد!!

سینماروزان: محمدعلی نجفی نخستین معاون سینمایی بعد از انقلاب اسلامی در گفتگویی تازه به شرح دردسرهای دوران مدیریتش پرداخت و از صدور حکم اعدامش به‌خاطر اکران “قیصر” حرف زد.

محمدعلی نجفی در چگونگی ورود به ساختار مدیریتی سینما به خبرگزاری تسنیم گفت: بعد از صدور حکم معاونت، رفتیم دفتر آقای ورجاوند، همین ساختمانی که الآن در میدان بهارستان است. آقای ورجاوند قائم‌مقام دکتر شریعتمداری بود؛ اولین وزیر فرهنگ و آموزش عالی. نشستیم آقای ری‌پور آمد، آقای ورجاوند گفتند “آقای ری‌پور، ایشان مسئول امور سینمایی هستند. بهرام ری‌پور آن موقع مدیرکل امور فرهنگی و تحقیقات وزارت ارشاد و سازمان سینمایی بودند. مرحوم اکبر عالمی‌ مدیرکل تولید بودند. ما رفتیم طبقه دوم در یک اتاق را باز کردند، خانم امیرحسینی منشی بودند، آقای اکبر عالمی‌ من را معرفی کردند و ما دیگر شدیم مسئول امور سینمایی.

نجفی ادامه داد: همه چیز خیلی مخدوش بود. من را بچه‌های سینما دعوت کردند به محفلی که داشتند به‌اسم “کانون هنرمندان سینما”، مرکزش هم روبه‌روی دانشگاه تهران بود، همه هنرمندان سینما بودند، کسانی که خوب در ذهنم هستند آقای فخیم‌زاده، سیروس الوند، کامران قدکچیان، آقای متوسلیانی و… بودند. ما رفتیم آنجا نشستیم. آقای علامه‌زاده آمد شروع کرد به صحبت و به من هم اشاره کرد ـ من او را از طریق مطالعاتم می‌شناختم ـ به من اشاره کرد و هرچه هم از دهنش در آمد گفت! ما هم ساکت نشستیم.

محمدعلی نجفی افزود: در آنجا کسی هم من را نمی‌شناخت، آقای “حسین گیل” هم که پاسدار بود در آنجا بود. حسین گیل ظاهراً دلش برای من سوخت و دید که من مظلوم واقع شده‌ام آمد پشت تریبون و گفت: “ایشان که اینجا هستند، پس خودتان تشریف بیاورید و صحبت بکنید. “، آقای علامه‌زاده هم اصلاً از آن سالن رفت بیرون، من هم رفتم صحبت کردم. همه آنان را از نظر چهره‌ای می‌شناختم، یک عده‌شان را هم خیلی خوب می‌شناختم، مثلاً در آن جلسه اگر اشتباه نکنم آقای کامران شیردل هم بود. کامران شیردل هفتاد هشتاد درصد حدس می‌زنم که بود، چون الآن چهره‌اش آمد توی ذهنم.

نجفی در شرح اولین سخنرانیش به‌عنوان رئیس سینما گفت:  من رفتم یک «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» ی‌ گفتم و شروع کردم صحبت کردن، گفتم “مشخص است که نسبت به شما آدم مرتجعی هستم و خیلی برایم مشکل است که جلوی این‌همه هنرمند بتوانم صحبت کنم، پس اولش عذرخواهی می‌کنم اگر بیانم قاصر است” و شروع کردم به صحبت، آقای “محمد متوسلانی” بعد از صحبت من سؤال داشت، گفت “یعنی ما باید فیلم مذهبی و اسلامی‌ بسازیم؟ “، گفتم “از من سؤال می‌کنید؟ “، گفت “بله! “، گفتم “اگر من باشم و شما بخواهید این کار را بکنید من اجازه نمی‌دهم بلکه من پیشنهادم این است که هر کسی باید فیلمی‌ را که خودش فکر می‌کند بسازد. “، این باعث شد که بچه‌ها یک حس‌وحال دیگری پیدا کنند، بعد گفتم “مگر انقلاب نشده است؟ مگر قرار نشده مردم کار خودشان را خودشان انجام بدهند؟ از شما خواهش می‌کنم دعوت می‌کنم که تشریف بیاورید آنجا با همدیگر جریانی تشکیل می‌دهیم مانند یک هیئتی که برای سینما برنامه‌ریزی کنیم”. از هفته بعد آقای فخیم‌زاده، قدکچیان، سیروس الوند ـ اینها که خوب یادم هست ـ به‌علاوه یکی دو نفر دیگر هم بودند، فکر کنم آقای میرلوحی و آقای اصلانی هم بودند، ما شروع کردیم به برنامه‌ریزی برای سینما‌.

نجفی با اشاره به مشکلات انعطاف مدیریتی‌اش گفت: این سیر را می‌رفتیم که ما با دو تا پدیده روبه‌رو شدیم؛ یک پدیده مصادره سینما که من اصلاً نمی‌توانستم هضم بکنم، “یعنی چی با اسلحه می‌روید سینما؟ تو چرا می‌روی می‌گیری؟ یک دادگاهی است اگر آن دادگاه محکوم کرد به مرکز سینمایی یعنی وزارت فرهنگ و آموزش عالی اعلام می‌کنند خود معاونت سینمایی حالا می‌رود برنامه‌ریزی برایش می‌کند که چه اتفاقی افتاده است، این‌که شما می‌روید می‌گیرید” مثلاً یک عده‌ای بودند جزو لوله‌کش‌های سینمای آزادی بودند اینها با ساختمان سینمای آزادی آشنایی داشتند یکی از جماعتی که رفتند سینما را گرفتند اینها بودند چون یک فامیلی نزدیک یا دور با آقای “سرحدی‌زاده” داشتند که وزیر کار بود…یک اتفاقاتی اصلاً عجیب و غریب بود، من نمی‌توانستم اینها را هضم کنم، روبه‌رویش هم می‌ایستادم، حتی برای فیلم ما پروانه می‌دادیم می‌رفتند پرده سینما را می‌کشیدند پایین، ما کارمان به جایی رسید که دست به دامان آقای “عمید زنجانی” امام جماعت مسجد لرزاده شدیم.

این کارگردان ادامه داد: ما بالاخره با کمک روحانیونی که با ما ارتباط داشتند و می‌شناختیم این ارابه را جلو بردیم، بعد به این نتیجه رسیدیم که فیلم‌فارسی برای اینکه نمایش بدهیم ما زیاد نداریم ولی فیلم خارجی داریم. ما به این نتیجه رسیدیم که ما فیلم‌های خارجی را اجازه می‌دهیم به‌شرط اینکه به‌ازای هر فیلم خارجی یک فیلم ایرانی تولید بشود…این ادامه داشت تا اینکه سازمان تبلیغات مطرح شد و دیگر اصلاً سازمان تبلیغات شروع کرد به کار کردن، گفتم “چرا دو تا جا داریم؟ بیاییم وزارت فرهنگ یا مرکز سینمایی را ببریم سازمان تبلیغات یعنی یک جا دیگر تصمیم بگیرد. “، گفتند “نه، ما اصلاً دولت را قبول نداریم. ”

محمدعلی نجفی درباره ماجرای صدور حکم اعدامش بیان داشت: فیلم “قیصر” را که من پروانه دادم، همان بچه‌هایی که سینمای آزادی را مصادره کرده بودند، آقای “خلخالی” را دعوت می‌کنند و بخشی را که ما حذف کرده بودیم یعنی رقص بازیگر را می‌گذارند و می‌گویند که “نجفی پخش کرده. “، آقای خلخالی حکم اعدام من را می‌دهد صفحه اول روزنامه هم می‌نویسند “نجفی باید اعدام شود! “، شهید بهشتی به آقای خلخالی می‌گوید “برو اعدامش کن! “، بچه‌ها به من گفتند “عذرخواهی کن! “، گفتم “من عذرخواهی کنم؟ “، گفتم “باشه، مصاحبه می‌کنم”، و مصاحبه کردم گفتم “من ترجیح می‌دهم که حضرت آقای خلخالی در امور سینما دخالت نکند برای اینکه اطلاعات من به‌دلیل اینکه مجتهدزاده هستم و از یک خانواده روحانی، اطلاعاتم از اسلام بسیار بسیار بیشتر از مطالعات ایشان است درباره سینما و من ترجیح می‌دهم که من در مورد سینما اظهارنظر کنم تا آقای خلخالی. ”

نجفی با اعتراف به اشتباهش از مشکلات جامعه گفت: قبل از انقلاب فکر می‌کردیم اختلاف طبقاتی، اختلاف طبقاتی اقتصادی است ولی بعد متوجه شدم نه، اختلاف طبقاتی فرهنگی است، وقت گرفتم خرداد ۱۳۵۹ از شهید بهشتی در قوه قضائیه-که آن دوران رئیس فستیوال کن با امضای خودش از من دعوت کرده بود- ایشان گفتند “بعد از نماز صبح می‌آیم”، وقتی من رفتم هنوز هوا خیلی روشن نشده بود. ایشان حزب جمهوری اسلامی جلسه داشت، همه بودند، من نشستم تا جلسه تمام شد، خدا رحمت بکند همه‌شان را، آقای رفسنجانی، آقای دکتر باهنر، آقای موسوی اردبیلی همه آمدند و رفتند و من و دکتر بهشتی رفتیم داخل اتاق با هم صحبت کردیم. من عیناً این جمله را گفتم، گفتم “من به این نتیجه رسیدم که مدیریت سینما کار من نیست و تصمیم دارم که سربداران را بسازیم. “، ایشان گفتند که “می‌خواهیم اتفاقی بیفتد”، گفتم “در هر صورت من نیستم. “، پیاده از قوه قضائیه آمدم میدان بهارستان استعفا دادم ـ خدا رحمت بکند ـ دکتر حبیبی قبول نکرد گفت “چند ماه دیگر بیشتر نمانده، بمان”. من یک ماه دیگر تا اواخر تیر هم ماندم، فستیوال کن هم نرفتم، چون می‌رفتم آنجا به‌عنوان رئیس امور سینمایی می‌خواستم مصاحبه بکنم من می‌خواستم نباشم و نرفتم.

نجفی پیرامون جدایی از مدیریت سینما اظهار داشت: اواخر تیر برای اینکه یک وقت ممنوع الخروج نشوم، به خانمم گفتم “من نمی‌روم بهارستان. وقتی که رفتم ایتالیا از آنجا به شما زنگ می‌زنم شما بگو دیگر نمی‌آید”، همین هم شد و دیگر نرفتم!!




رضا رویگری در موزه سینما بیان کرد⇐پدرم بسیار مذهبی بود و دلش می‌خواست روحانی شوم!/در نوجوانی در پشت بام خانه‌مان اذان می‌گفتم!!/داوود میرباقری گفت هنرمند دیگری را برای تست گریم “کیان” نیاورید!/قرار بود در “الموت”مهرجویی بازی کنم ولی نشد!

سینماروزان: موزه سینمای ایران عصر دوشنبه هشتم شهریورماه به پاس بیش از نیم قرن فعالیت «رضا رویگری» در عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون از وی تقدیر کرد.

به گزارش سینماروزان در حاشیه ضبط تاریخ شفاهی از زحمات رضا رویگری که سال‌ها در سینما، تلویزیون و تئاتر فعالیت حرفه ای داشته اند با اهدا لوح تقدیر قدرانی شد در این‌ برنامه مهران عباسی مدیرعامل و ریس هیات مدیره موزه سینما ، مسعود نجفی مدیرکل روابط عمومی سازمان سینمایی ،سپیده حیدرآبادی مدیر روابط عمومی موزه سینما و برخی مدیران و کارشناسان این مجموعه حضور داشتند.

در گفتگوی تصویری تاریخ‌شفاهی، رضا رویگری از کودکی، دوران تحصیل، حضور در فیلم‌ها و سریال‌ها و نمایش‌ها گفت.

رضا رویگری در بخشی از این مصاحبه گفت: پدرم بسیار مذهبی بود و دلش می‌خواست روحانی شوم حتی در نوجوانی ماه رمضان در پشت بام خانه مان اذان می‌گفتم و در مسجد اعظم تجریش آموزش قرآن، دروس دینی و مذهبی آموختم.

وی خاطرنشان کرد: اول سریال تلویزیونی‌ام «چنگک» و اولین فیلم سینمایی‌ام «عقاب‌ها» ساخته ساموئل خاچیکیان بود که مخاطبان زیادی در زمان اکران داشته است اما خودم بهترین کار سینمایی‌ام را فیلم «بوتیک» می‌دانم.

رویگری در مورد نقش خود در سریال مختارنامه نیز بیان داشت: داوود میرباقری گفته بود نقش کیان فقط برای رضا رویگری است و هنرمند دیگری را برای تست گریم نیاورید.

وی ادامه داد: قبل از انقلاب زمانیکه تئاتر کار می کردم و هنوز مقابل دوربین نرفته بودم داریوش مهرجویی برای فیلم «الموت» از من دعوت به همکاری کرد که آن فیلم به نتیجه نرسید و سال‌ها بعد با فیلم «اجاره نشین‌ها » فرصت این همکاری فراهم شد که تجربه بسیار شیرینی برایم بود.

رضا رویگری در موزه سینما
رضا رویگری در موزه سینما

مشروح کامل  گفتگوی تصویری این هنرمند به زودی از طرف موزه سینما منتشر میشود.

یادآور می شود، این هنرمند پیشکسوت در فیلم‌های سینمایی همچون عقاب‌ها، اجاره نشین‌ها، کانی مانگا، شب بیست و نهم، آلما، مسافر ری، بوتیک، دل شکسته و … نقش آفرینی داشته است.

موزه سینمای ایران با توجه به کسالت رضا رویگری برای این هنرمند آرزوی سلامتی و بهروزی دارد.

این دیدار با رعایت کامل پروتکل های بهداشتی در موزه سینما صورت گرفت.




پای مهدی کوشکی باز شد به محفل “لاشخور”!+عکس

سینماروزان: نخستین تصویر از مهدی کوشکی در فیلم کوتاه «لاشخور» به کارگردانی راما نامی منتشر شد.

به گزارش سینماروزان «لاشخور» که دومین فیلم کوتاه راما نامی در مقام کارگردان است به معضلات اجتماعی این روزها می‌پردازد.

این فیلم قرار است در چند جشنواره معتبر نمایش داده شود که اطلاعات آن بزودی منتشر خواهد شد.

مهدی کوشکی، مسعود رمضانی، میثم روزبهانی، امید شیری، عماد جاویدپور، حمید قلعه نوعی، سامان نریمانی و ارشک شکرزاده از بازیگران این فیلم هستند.

سایر عوامل این فیلم عبارتند از: تهیه کننده: محسن سعیدی، سرمایه گذار: گلناز سادات میرترابی، مشاور کارگردان: مهیار شیروانی، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز: صالح صارمی، مدیر تصویربرداری: مهرشاد سیفی پور، مدیر تولید: سید مهدی نریمانی، صدابردار: علی فضلی، طراح گریم: نوید فرح مرزی، منشی صحنه: یاسر نظری، مدیر هنری: صادق مفرد، تدوین و اصلاح رنگ: مهدی توسلی، موسیقی و صداگذاری: بهنام بازیار، دستیاران تصویر: احمد مکاری، محمد مهدوی، علیرضا گنجی فرد، سعید صفایی، دستیار صدا: امیرحسین کریمی، دستیار گریم: فرهاد جغتائی، مدیر تدارکات: حسین رجب پور، دستیار تدارکات: ابوالفضل محمدی، تامین خودرو: حسین اشرفی، دستیار صحنه: رضا بداغي، حمل و نقل: شهریار نقش تبریزی، پرویز سهیلی رضازاده.

مهدی کوشکی در فیلم کوتاه لاشخور
مهدی کوشکی در فیلم کوتاه لاشخور




بازی رامین راستاد در قامت هاشمی رفسنجانی، فرهاد جم در نقش شهید باهنر و جواد هاشمی در نقش شهید رجایی!!!+فیلم و عكس

سینماروزان: اولین تیزر سریال تلویزیونی «راز ناتمام» در حالی منتشر شد که رامین راستاد را در نقش مرحوم علی اکبر هاشمی رفسنجانی می‌بینیم.

به گزارش سینماروزان به جز رامین راستاد در نقش مرحوم هاشمی، فرهاد جم در سریال مذکور ایفاگر نقش شهیدمحمدجواد باهنر است.

سیدجواد هاشمی که این روزها به‌خاطر ایفای نقش در سکانس استخر یک سریال خانگی در کانون حاشیه است ایفاگر شهید محمدعلی رجایی است!!

شهرام عبدلی ایفاگر کاراکتر مسعود کشمیری است و مسعود رحیم‌پور بازیگر نقش شهیدبهشتی.

تولید سریال «راز ناتمام» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی امین امانی در حال حاضر به روزهای پایانی خود رسیده و گروه این روزها و در لوکیشنی واقع در الهیه مشغول تصویربرداری سکانس‌های مربوط به زمان حال این پروژه تلویزیونی هستند. بخش‌های مربوط دهه پنجاه و شصت داستان به طور کامل تصویربرداری شده و قرار است سکانس‌های پایانی مجموعه نیز در کشور ارمنستان مقابل دوربین رود.

رامین راستاد و فرهاد جم در شمایل مرحوم هاشمی و شهید باهنر در سریال راز ناتمام
رامین راستاد و فرهاد جم در شمایل مرحوم هاشمی و شهید باهنر در سریال راز ناتمام

با نزدیک شدن به روزهای پایانی تصویربرداری، گروه تولید از اولین تیزر این سریال رونمایی کردند. ساخت این تیزر بر عهده حامد بردبار بوده است.

فرهاد جم، نگین معتضدی، سیدجواد هاشمی، رامین راستاد، بهرام ابراهیمی، شهرام عبدلی، مریم کاویانی، مریم خدارحمی، مهدی امینی‌خواه، مسعود رحیم‌پور، مهدی کوشکی، محمدرضا علیرضایی، ابوالفضل همراه، لیلا بوشهری، علیرضا مهران، مرتضی کاظمی، مجید شهریاری، فرهاد طوفان، هدایت‌الله سجادی، کیاوش زارع‌طلب، بهنام شعبانی بازیگرانی هستند که در «راز ناتمام» به ایفای نقش می‌پردازند.

این سریال با محوریت روایت زندگی پرفراز و نشیب شهید محمد جواد باهنر و اتفاقات سال‌های پس از جنگ و نفوذ دشمن در ارکان دولت در زمان حال می‌پردازد.

«راز ناتمام» در معاونت سیمای استان‌ها و با مشارکت مرکز کرمان در حال تولید است. این سریال پس از اتمام کامل مراحل فنی از یکی از شبکه‌های سراسری روی آنتن خواهد رفت.

برای تماشای تیزر سریال اینجا را ببینید.




کارگردان سریال “روزی روزگاری” اظهار داشت⇐بیش از سی سال است که مترصد ساخت فیلمی درباره جنگ تحمیلی هستم ولی نمی‌شود!/وقتی تجربیات خود از حضور در جنگ را به فیلمنامه بدل کردیم با انگ “غریبه”، طرد شدیم!!/ما را غریبه می‌خوانند چون الگوی‌شان برای ساخت فیلم‌های جنگی مبتنی بر الگوی فیلم‌های جنگ جهانی دوم است

سینماروزان/محمد خاجی: کارگردان سریال ماندگار “روزی روزگاری” از تلاش‌های ناکامش برای ساخت فیلمی جنگی سخن گفت.

امرالله احمدجو با اشاره به تجربیاتش از نگارش فیلم‌نامه جنگی به خبرگزاری تسنیم گفت:  متأسفانه پیش‌تر در ارتباط با موضوع هشت سال دفاع مقدس فیلم‌هایی ساخته شده است که اغلب شعاری و کم‌اثر بوده‌اند. تنها شمار کمی از این آثار توانسته‌اند ماندگار و تأثیرگذار از آب درآیند. این آثار سابقه ذهنی‌ای به وجود آورده‌اند که وقتی شما فیلمنامه‌ای منطبق با عواملی که یک اثر اینجایی را معرفی می‌کند، می‌نویسید، ممکن است از دیدگاه بسیاری، غریبه به نظر بیاید.

احمدجو ادامه داد: کسانی مثل من که تجربه و سعادت حضور در جنگ را داشته‌اند، تجارب مستند خود را آنگونه که اتفاق افتاده گردآوری و به فیلمنامه تبدیل می‌کنند با انگ “غریبه”بودن طرد می‌شوند چون الگوهای ما برای ساخت فیلم‌های جنگی عمدتا مبتنی بر الگوی فیلم‌های جنگی مربوط به جنگ جهانی دوم بوده است. غریبه به نظر می‌آید و هزار جور ایرادهایی که دفاع از آنها بسیار سخت است، در مقابل کسی که نمی‌داند و نمی‌شناسد. این تجربه شخصی من است که هرچه فیلمنامه شما اینجایی‌تر باشد، در نهایت مشکلات بیشتری گریبانگیرتان خواهد بود.

این کارگردان درباره فیلمی جنگی که بیش از سه دهه به دنبال تولیدش بوده، بیان داشت: پروژه‌ای است که آن را در سال 1366 نوشتم و سال 1367 در بنیاد فارابی تصویب شد. سپس در سال 1371 فرمت سریال آن توسط بخش فیلم و سریال شبکه اول سیما خریداری شد. این کار، «تولد» نام دارد و موضوعش جنگ تحمیلی هشت ساله است. اکنون فیلمنامه‌اش آماده و مستعد تبدیل به سریال یا فیلم سینمایی است. بیش از سی سال است که مترصد ساخت این کار هستم و برای ساخت بسیار مشتاقم اما متأسفانه هربار بنا به دلایلی این اتفاق رخ نداده است. انشاالله اگر قسمت باشد، سرانجام این کار را خواهم ساخت.

احمدجو گفت: هنگام ارزیابی فیلمنامه سریال «روزی روزگاری»، با وجود آنکه تمامی مصوبین از دوستان چندین و چندساله من بودند، اما در نهایت همگی از سر دلسوزی و بی‌آنکه عنادی با من داشته‌ باشند، به صورت متفق‌القول فیلنامه را رد کردند؛ زیرا تصورشان این بود که فیلمنامه شمایلی سرهم‌بندی‌شده و پراکنده دارد. این دوستان با لحن ایرانی و خاصی که در ادبیات کهن و عامیانه ما موجود است، آشنایی نداشتند؛ در نتیجه مبتنی بر فرمول رمان که اساسا فرمولی وارداتی و غربی است، فیلمنامه «روزی روزگاری» را بررسی کردند و طبیعتا این فرمول با خاستگاه و روح حاکم بر فیلنامه من که خاستگاه و روحی اینجایی بود، مطابقت نداشت. عاقبت، آقای حاج کریم‌خان مدیر وقت شبکه یک سیما وقتی اصرارهای بی‌اندازه من را دید، دلش به حالم سوخت؛ او به تنهایی مسئولیت تصویب فیلمنامه را بر عهده گرفت و گفت برو بساز.  بعد از ساخت بود که روح و خاستگاه حقیقی فیلنامه برای برخی از دوستان مصوب روشن شد. متأسفانه موانعی از این دست موجب شده‌اند که طی سال‌های اخیر کمتر شاهد تولید و پخش آثار آئینی اصیل و اینجایی باشیم. البته این را هم اضافه کنم که فرقی نمی‌کند موضوع فیلمنامه چه باشد؛ آن نگاه و لحنی که طی سال‌های اخیر در ذهن بسیاری از افراد شکل گرفته، در هر صورت کار خود را انجام می‌دهد.