جامعه صنفی تهیهکنندگان با انتشار بیانیهای پنج بندی متذکر شد⇐چه کسانی در پس پرده نگارش برنامه جنجالی وزارت ارشاد دولت جدید بودهاند؟/ مشاوران وزیر تازه ارشاد با تشویق ایشان به پشت کردن به اکثریت جامعه هنری کشور، میخواهند او وزیر اقلیتی باشد که بویی از فرهنگ و هنر نبردهاند؟؟/اگر این برنامه کذایی موضع وزیر ارشاد رئیسی نیست، موضع چه کسانی در این برنامه گنجانده شده؟/بهتر است وزیر تازه ارشاد نسبت به تدوین یک برنامه فرهنگی منطبق با نیازهای روز جامعه اقدام کند!
|
سینماروزان: جامعه صنفی تهیهکنندگان سینمای ایران در واکنش به برنامهای که محمدمهدی اسماعیلی وزیر پیشنهادی ارشاد در دولت رئیسی ارائه داده، بیانیهای منتشر کرده است و خواستار مشخص شدن افرادی شده که در پس پرده نگارش این برنامه قرار دارند.
متن بیانیه جامعه صنفی تهیهکنندگان را بخوانید:
۱- چه کسانی در پس پرده نگارش برنامه پیشنهادی جنجالی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت جدید بودهاند؟ آیا وزیر پیشنهادی و تیم مشاورانش از فرهنگ و هنر این سرزمین شناخت دارند؟ آیا مدارک تحصیلی دانشگاهی خود را با تلاش و مطالعه فراوان دریافت کردهاند یا با سفارش نهادها و ارگانهای خاص؟ متن برنامهای که پیش روی ما قرار دارد نشان میدهد که مشکوکترین قشر جامعه برنامهای را به رشته تحریر درآوردهاند که قرار است پایه و اساس سیاستهای فرهنگی کشور طی چهار سال آینده را تشکیل دهد. این برنامه پیشنهادی سرشار از آمار مجعول، پیشبینیهای غیرعلمی، نظرات توهمزا و به دور از واقعیت کنونی ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و … کشور است که با زشتترین توهینها و اتهامات واهی به اهالی فرهنگ و هنر زینتبندی شده است. حتی اگر گروه ستیزهجوی طالبان نیز قصد داشت برنامهای را تنظیم کند که فرهنگ و هنر افغانستان را زیر بتون مدفون کند، به خوبی مشاوران آقای اسماعیلی نمیتوانست عمل کند. کل این برنامه هشتاد و اندی صفحهای را میتوان در یک کلمه خلاصه کرد: جهالت!
۲. بخش سینما همانند سایر بخشهای این برنامه پیشنهادی نشان میدهد که نگارندگان آن علاوه بر بیگانگی با مقوله فرهنگ و هنر، حتی با روشهای دقیق و علمی تحقیق آشنایی ندارند. آمارهای نادرست، پیشبینیهای غیرکارشناسانه و انتظاراتی که در نهایت سهلانگاری تاثیر منفی پاندمی کرونا بر سینمای ایران را نادیده گرفته گواه چنین ادعایی است. به نظر میرسد که مشاوران آقای اسماعیلی نیز تولیدات سینمای ایران و آمار فروش آن را دنبال نمیکنند. دلیل اول، برنامهای است که سلایق کنونی مخاطبان ایرانی را نادیده گرفته و عملا راه را بر تولید آثار پرمخاطب میبندد. دلیل دوم، اتهامات بیاساسی است که به تولیدات سینما و حتی پلتفرمها زده شده. مشاوران ایشان باید توضیح دهند وقتی که بازیگران زن در فیلمها و سریالهای ایرانی همگی محجبه هستند و حتی بازیگران جنس مخالف را لمس نمیکنند، بر چه اساسی این آثار را به ترویج فساد و فحشا متهم میکنند؟ یا وقتی که فیلمها و سریالهای ایرانی زنان را حتی در کنار محارم یا خلوت خود با پوشش کامل نشان میدهند، اتهام ترویج بیحیایی در زنان و نمایش سبک زندگی غربی چه پایه و اساسی دارد؟ بد نیست مشاوران ایشان نگاهی به ترکیه بیندازند که کشوری مسلمان و دارای دولتی اسلامگراست.
آقای اسماعیلی به جای مشاورههای غلط اطرافیان خود این واقعیت را در نظر بگیرد که دولت اسلامگرای ترکیه نه تنها مثل همتایان ایرانی خود به آزار و اذیت اهالی فرهنگ و هنر نمیپردازد، بلکه از تحمیل هرگونه سیاستها و خطوط قرمز بنیادگرایانه بر تولیدات سینمایی و تلویزیونی این کشور پرهیز کرده است. نتیجه چنین سیاست خردمندانهای شکوفایی صنعت سریالسازی ترکیه است که از یکسو صدها میلیون دلار از بازار جهانی کسب درآمد کرده و از سوی دیگر با جذب گردشگران خارجی به ترکیه، رونق صنعت گردشگری این کشور را نیز تداوم میبخشد.
۳. نظر استمزاجی روز دوشنبه ۲۵ مردادماه نمایندگان مجلس در خصوص وزرای پیشنهادی حاکی از بخت مسلم جلوس آقای اسماعیلی بر صندلی وزارت ارشاد است. استقبال مجلسیها از برنامه پیشنهادی وزارت ارشاد دولت جدید عجیب نیست چرا که برخی از این نمایندگان چندی قبل با طرح صیانت فضای مجازی دانش و خرد ناچیز خود را به معرض نمایش گذاشته بودند. به نظر میرسد مشاوران آقای اسماعیلی با تشویق ایشان با پشت کردن به اکثریت جامعه فرهنگی و هنری کشور میخواهند او وزیر اقلیتی باشد که بویی از فرهنگ و هنر نبردهاند!؟؟ بسیاری از هنرمندان در یادداشتهای اعتراضیشان، آقای اسماعیلی را به عدم آشنایی با شاهکارهای ادبی و هنری ایران و جهان متهم میکنند. ما میخواهیم بگوییم که مشاوران ایشان علیرغم ادعای مذهبی بودن با کتب معتبر اسلامی آشنایی ندارند. اگرچه ایشان قرآن، نهجالبلاغه و کتبی از این دست را به زبان عربی میخوانند ولی به دلیل ندانستن آن زبان، فهمی از آنچه که میخوانند ندارند. برای اطلاع ایشان و مشاورانشان به بخشی از نهجالبلاغه اشاره میکنیم که امیر مومنان خطاب به مالک اشتر هشدار میدهد که خشم عموم خشنودی خواص را بینتیجه میکند و خشم خواص در برابر خشنودی عموم بیاثر است. اگر مشاوران آقای اسماعیلی به راستی با اندیشه امام اول شیعیان آشنا بودند هرگز برای جلب خشنودی خواص بیبصیرت، خشم عموم را با این برنامه پیشنهادی بیشرمانه برنمیانگیختند.
۴. آقای اسماعیلی در مصاحبه اخیر خود با خبرگزاری ایسنا برای اینکه خود را از زیر فشار حملات به حق اهالی فرهنگ و هنر رها کنند، گفتند که آن برنامه کذایی قطعا موضع ایشان نیست! اگر چنین نیست، موضع چه کسانی در این برنامه گنجانده شده؟ آیا ایشان گمان میکند در صورت جلوس بر صندلی وزارت میتواند به برنامهای که دستهای پشت پرده به نگارش درآورده و نمایندگان به آن رای دادهاند پشت کند؟ اگر مشاوران تندروی ایشان بخواهند اختیار وزارتخانه را در دست بگیرند و به جای ایشان تصمیمگیری کنند تکلیف چه خواهد شد؟ ایشان و برخی از نمایندگان مجلس بهتر است از این زاویه به برنامه پیشنهادی نگاه کنند که شاید ناخواسته درگیر توطئهای شوم برای نابودی فرهنگ و هنر ایران شدهاند چرا که این برنامه در صورت اجرا حداقل در حوزه سینما و نمایش خانگی میتواند صنعت فیلم و سریال کشور را به تعطیلی بکشاند که وقوع چنین اتفاق شومی قطعا رقبای منطقهای چون ترکیه را خوشحال خواهد کرد. شاید آقای اسماعیلی به واسطه مشاورههای اشتباه گمان میکنند با انجام مصاحبه میتوانند در آینده برنامه پیشنهادی را اصلاح کنند اما لازم است به اطلاع ایشان برسانیم که در صورت گرفتن رای اعتماد از مجلس موظف به اجرای بیکموکاست آن برنامه خواهند بود. در غیراین صورت، هم باید پاسخگوی مشاوران تندروی خود باشند و هم واکنش تند نمایندگان کمیسیون فرهنگی مجلس. لذا حرفهایی که ایشان برای کاهش نگرانی اهالی فرهنگ و هنر به زبان میآورند ضمانت اجرایی ندارد و آنچه مهم است، برنامهای است که نمایندگان اساسا به اجرای آن رای میدهند.
۵. خواسته ما از آقای اسماعیلی این است که به جای انجام مصاحبه و دادن وعدههایی که با توجه به برنامه پیشنهادی ضمانت اجرایی ندارند، رسما آن برنامه را پس بگیرند و برای اینکه نشان دهند ماموریت ایشان نابودی فرهنگ و هنر ایران نیست باید با مشورت اهالی فرهنگ و هنر به تدوین یک برنامه «فرهنگی» و منطبق با نیازهای روز جامعه و شرایط جهانی اقدام کنند، واکسیناسیون اهالی فرهنگ و هنر با واکسنهای تاییدشده خارجی را هرچه سریعتر آغاز کنند، نظارت بر نمایش خانگی از ساترا به وزارت ارشاد بازگردانند و شورای پروانه ساخت را منحل کنند. در غیراینصورت، با اجرای آن برنامه پیشنهادی چیزی از فرهنگ و هنر ایران باقی نخواهد ماند.
درگذشت یکی از چهار رئیس تهیهکنندگان سینما+عکس
|
سینماروزان: فرشته طائرپور تهیه کننده سینمای ایران بر اثر عوارض ناشی از کرونا در سن ۶۹ سالگی از دنیا رفت.
به گزارش سینماروزان فرشته طائرپور که خواهر همسر محمد بهشتی از مدیران دهه شصتی سینمای ایران بود با تولید آثار کودک وارد سینما شد.
“گلنار” ، “پاتال و آرزوهای کوچک”، “مدرسه پیرمردها” ،”خداحافظ دختر شیرازی” ،”آینههای روبرو” ، “نخودی”، “زن دوم”، “وقتی همه خواب بودند”، “پسر مریم”و “نان و شعر” ازجمله آثار تولیدی توسط طائرپور بودند.
طائرپور مادر غزل شاکری، همسر منوچهر شاهسواری و رئیس یکی از صنوف چهارگانه تهیهکنندگی با نام انجمن کارفرمایی تهیه کنندگان فیلم (اکت) هم بود.
رئیس اسبق اداره نظارت بیان کرد⇐شگفتزدهام که میبینم ۶۰ فیلم در صف درخواست پروانهاند!!!/حجم بالای تقاضا برای دریافت پروانه ساخت، نگرانکننده است!/فکر نمیکردم در شرایط رکود اقتصادی این حجم بالای تقاضا برای دریافت پروانه شکل گیرد!!
|
سینماروزان/پرستو فرهادی: رییس اسبق اداره نظارت از عطش تولید در دوران رکود اقتصادی ابراز شگفتی کرد و خواستار فعالیت بیشتر شوراهای نظارتی شد.
علیرضا سجادپور معاون اسبق نظارت به خبرگزاری ایسنا گفت: وقتی اخیرا برای دریافت پروانه ساخت اقدام کردم متوجه شدم که حدود شصت درخواست در انتظار دریافت پروانه ساخت هستند و این تعداد درخواست مرا شگفتزده کرد!!!
رئیس اداره نظارت در دولت دوم احمدینژاد بیان داشت: فکر نمیکردم در شرایطی که رکود اقتصادی در سینما وجود دارد، اینقدر سرمایه بتوان فراهم کرد که حجم بالای تقاضا برای دریافت پروانه شکل گیرد. الان ما برای ساخت فیلم خود منتظریم ببینیم در این صف طولانی کِی نوبت ما میشود. البته زمان هم نداریم چون بعضی فیلم ها بنا به شرایط قصه، زمان مشخصی را باید برای فیلمبرداری داشته باشند مثل پروژه ما که باید در تابستان فیلمبرداری شود و اگر زمان از دست برود یک سال به تاخیر میافتد.
سجادپور تاکید کرد: صف طولانی تقاضا برای دریافت پروانه ساخت، کمی نگران کننده است! امیدوارم دوستان در شورای پروانه ساخت فشار بیشتری را از نظر فشردگی کار تحمل کنند.
زندهاندیشان به زیبایی رسند…
|
سینماروزان/دینا محمدی: “زندگی زیباست” سریالی متناسب با سلیقه نسل جوان است که حین پخش حواشی زیادی پیرامون آن بوجود آمده اما کارگردان اثر کم و بیش توانست همچنان مخاطب سیما را به سمت خود جلب کند.
مقوله ای که می توان آن را ذیل مقوله توجه به سلیقه مخاطب تعریف و آن را به عنوان ستونی تعریف کرد که مشخصا سایر حوزه های نمایش بصری نیز به آن باید توجه داشته باشند و دغدغه های مردم را به تصویر کشند، دغدغه هاییست که مشخصا در “زندگی زیباست” به زیبایی به آن توجه شده است.
قاسم جعفری، کارگردان سریال هایی همچون “خط قرمز”، “کمکم کن”، “همسفر”، “غریبانه” و “از نفس افتاده” نشان داده است که در فضای تلویزیون همچنان می توان کارهای جدید کرد.
او سریال “زندگی زیباست” را از شبکه دوم روی آنتن برده، سریالی که روایتگر چالش های زندگی جوانان دهه ۷۰ است. سریالی که یکی از ویژگی های بارز آن بهره گیری از چهره های تئاتری و جدید برای گسترده کردن دایره بازیگران است. یکی دیگر از ویژگی های مثبت این سریال بهره گیری از لوکیشن های زیبایی بوده که با توجه به قصه و فیلم نامه، جاذبه های گردشگری ایران را برای مخاطب به تصویر می کشد.
در این میان باید توجه داشت که مشخصا یک سریال بواسطه ذاتی که دارد باید تا انتها مشاهده شود و پس از آن در مورد آن قضاوت کرد. اتفاقی که در خصوص سریال “زندگی زیباست” رقم نخورده و با توسل به مبناهای نادرست، سریال نادانسته تحت هجمه بابت ترویج سبک زندگی غربی قرار گرفت.
برخی منتقدین این اثر فراموش کردند که ۱۰ قسمت از این سریال به دلایلی اجازه پخش نداشته است و همین امر ضربه زیادی به روایت داستان وارد کرد.
سریال “زندگی زیباست” دغدغه دارد و دغدغه آن همان چیزی است که میلیون ها جوان این سرزمین دنبال می کنند. توجه به این دغدغه ها، مشخصه بارز این سریال است.
قاسم جعفری انتخاب بازیگران از میان چهرههای شناخته نشده را قبلا هم تجربه کرده بود و خیلی از بازیگرانی که ما به عنوان سوپراستار از آن ها یاد میکنیم روزگاری نخستین نقش آفرینی هنری خود را با حضور در آثار این کارگردان تجربه کردند.
تماشای مجموعه “زندگی زیباست” علاوه بر انرژی مثبت، حس خوب آرامش را نیز به مخاطب منتقل میکند. حسی که حتی در تیتراژ پایانی با حضور بازیگران جوان این سریال شور و حال جوانی را و از همه مهم تر عشق را به طرز زیبا و شاعرانهای به مخاطب القا می کند.
با احترام به همه نقدها و نظرهای حول یک محصول تلویزیونی، نیک که بنگریم وقتی یک اثر بر دل مخاطب مینشیند دیگر هیچ اظهارنظر و حتی قلمی یارای تخریب آن را نخواهد داشت و درنهایت این بیننده است که تعیین میکند اثری موفق بوده یا باید از ذهن ها کنار گذاشته شود.
پیام انجمن منتقدان خانه سینما در رثای نویسنده مرحوم
|
سینماروزان: انجمن منتقدان و نویسندگان خانه سینما با صدور پیامی، درگذشت حمیدرضا صدر نویسنده و منتقد را تسلیت گفت.
متن پیام انجمن را بخوانید:
مرگ را دانم ولی تا کوی دوست
راه اگر نزدیکتر داری بگو
حمیدرضا صدر فراتر از حضور تاثیر گذارش در زمینه تحلیل و” نقد فیلم”، نویسنده و صاحب نظر جدی، خوشفکر و کاربلد در حوزه فرهنگ و رسانه و ورزش فوتبال بود که زود از میان ما رفت. درگذشت این همکار گرانمایه را به جامعه منتقدان ، ورزش ، اهالی سینما،فرهنگ و رسانه و علاقمندانش در اقشار مختلف اجتماعی تسلیت میگوییم.
یادش همیشه گرامی و جاودان
پنج رقیب دگرباش اصغر در کن کدامند!!؟
|
سینماروزان/فاطمه ترکاشوند: در میان پنج رده داوری فیلمها در هفتادوچهارمین دوره جشنواره کن بخشی هم بهنام «داوران مستقل» وجود دارد که یکی از آنها تحتعنوان «نخل کوئیر» شناخته میشود.
به گزارش سینماروزان و به نقل از روزنامه جامجم، پنج داور فرانسوی در بخش “نخل کوئیر” فیلمی را انتخاب میکنند که با آن نوع موضوعاتی مرتبط باشد که خودشان با نام اقلیتهای جنسی و اقلیتهای جنسیتی از آن یاد میکنند.
درواقع فیلمهایی که به موضوعاتی نظیر دگرباشی و نظایر آنها مرتبط باشند، در این بخش مورد داوری قرار میگیرند و به برگزیدهشان نخل هم اهدا میشود.
اگر به فهرست فیلمهای بخش رقابتی و غیررقابتی کن نگاه کنید در کنار برخی از آنها علامت «QP» گذاشته شده که نشان میدهد این فیلمها در این بخش نیز مورد داوری قرار میگیرند.
امسال فیلمهای «بندتا» به کارگردانی پل ورهوفن، «کوپه شماره۶» اثر جوهو کازممانن، «شکست» ساخته کاترین کورسینی، «همهچیز خوب پیشرفت» اثر فرانسیس اوزون، «پاریس، منطقه۱۳» ساخته ژاک اودریار و «تایتان» از جولیا دوکرنا واجد صلاحیت برای رقابت در این بخش اعلام شدهاند.
فیلمهای نامبرده شش فیلم از مجموع ۲۴فیلم حاضر در بخش رقابتی کن هستند که فیلم «قهرمان» اصغر فرهادی نیز یکی از آنهاست. این ارقام نشان میدهد یک چهارم فیلمهای بخش رقابتی امسال کن به موضوعاتی از این نوع میپردازند.
این درحالی است که در دوره قبلی این جشنواره در سال۲۰۱۹ از مجموع ۲۱فیلم حاضر در بخش رقابتی شش فیلم مورد داوری «نخل کوئیر» قرار گرفتند. هرچند این نخل محدود به بخش رقابتی نیست و امسال سه فیلم دیگر از بخش غیررقابتی مشهور به «نوعی نگاه» را هم لحاظ میکند و سال۲۰۱۹ در این بخش چهار فیلم در این موضوع مورد داوری قرار گرفتهبودند. درواقع داوران این نخل در همه بخشها از میان تعدادی کاندیدای مرتبط با دگرباشان، یک برگزیده را به کن معرفی میکنند.
مجید انتظامی در گفتگویی تفصیلی اظهار داشت⇐بعد از چهل سال هنوز برای استفاده از موسيقي من بر کارتون “بچههای کوه آلپ”، اجازه نگرفتهاند!/باعث تاسف است که برخی همکاران داخل هم گمان میکنند موسيقي “بچههای کوه آلپ” ساخته هنرمندان ژاپنی است!!!/راي بنده در انتخابات فردي خاص بود، ولي موسيقيهاي مرا روي تبليغات انتخاباتي فرد ديگري گذاشتند!!/فيلمهاي دهه ۶۰ را بيشتر دوست دارم چراكه فضاي مناسبي براي پرواز كردن و نزديكتر شدن به خدا بود!/برای ساخت موسیقی “روز واقعه”، هفت گونی سنگ به استودیو بردم!/روز اول جشنواره پدرم به نقل از دیگران گفت موسيقي “روز واقعه” خیلی بد شده!/شب آخر جشنواره، علی حاتمی گفت تنم لرزید!/الان اگر پیشنهاد “روز واقعه” شود، نمیپذیرم!/مردم این روزگار نسبت به مشكلاتي همچون بيغذايي، بيپولي و مرگ ضدضربه شدهاند!!/تهيهكنندگان سینمای این سالها طرف كسي ميروند كه با دو، سه ميليون بتواند موسيقي بسازد!/الان كه آهنگسازی با من قهر كرده، باز هم كار ميكنم اما كارهايي كه بايد باشند، نيستند!
|
سینماروزان/سیمین سلیمانی: مجید انتظامي برنده سیمرغ موسيقي متن برای فيلمهاي «بايسيكلران»، «روز واقعه»، «آژانس شيشهاي» و «ديوانهاي از قفس پريد» در گفتگویی تفصیلی با روزنامه اعتماد از فراز و فرود کار آهنگسازی در ایران سخن گفته است.
به گزارش سینماروزان مجید انتظامی با انتقاد از نبود کپی رایت در ایران به روزنامه اعتماد گفت: راجع به كپيرايت صحبتهاي زيادي شده؛ خيلي از مسوولان هم در موردش صحبت كردهاند ولي متاسفانه تا امروز فقط حرف بوده است. تصور كنيد بعد از بيش از 40 سال موسيقي «زال و سيمرغ» را روي كارتون «بچههاي كوه آلپ» گذاشتند كه استقبال خوبي را هم در پي داشت و مردم به آن عادت كردهاند ولي براي اين كار از من كه صاحب اثرم، حتي اجازه هم نگرفتند كه اين خودش نوعي توهين است.
وی ادامه داد: البته اين بياخلاقي فقط شامل اين اثر نميشود، خيلي از آثار ديگري كه در رسانههاي ايراني ميشنوم و از آثار خودم هم در ميانشان هست، درگير اين مشكل هستند كه به نام خالق اثر اشاره نميكنند چه برسد به رعايت كپيرايت.
انتظامی افزود: چند سال قبل خانمي ايراني از طرف گروهي در آلمان براي اينكه حدود 30 تا 45 ثانيه از موسيقي «بايسيكلران» را در فيلم كوتاهي استفاده كنند، با من تماس گرفت و گفت كه بابت اجازه اين كار حقالزحمهاي براي شما كنار گذاشتهايم. من گفتم خانم در اين مملكت اين حرفها نيست، شما استفاده كنيد؛ من كه دستم به شما نميرسد. گفت نه، من در راه ايران هستم شما آدرس بدهيد كه خدمت برسم و بالاخره آمد خانه ما. يادم نيست چه مبلغي پرداخت كرد، مهم ارزش پولش نبود مهم آن رفتار با خالق اثر بود.
این موزیسین تاکید کرد: ببينيد در دنيا چطور با هنرمند رفتار ميشود. حتي براي استفاده 30 ثانيهاي از يك اثر، به مولف آن فكر ميكنند و اينكه بايد به ايشان احترام بگذارند. ولي در ايران انگار هنرمندها آدم نيستند، بدون اجازه از آثارشان استفاده ميشود و حتي نامشان هم بيان نميشود. البته اين موضوع فقط مربوط به موسيقي نميشود و در زمينه ساير هنرها و آثار هم موضوعيت دارد.
انتظامی گفت: در مورد اين اثر يعني «بچههاي كوه آلپ»، من هم قصد گفتنش را نداشتم ولي آخرش گير افتادم و گفتم؛ مدتي قبل در تالاري كسي كه ميخواست من را سركوب كند گفت آقاي انتظامي ببينيد ژاپنيها با سنتور چه كردهاند، اين موسيقي را پخش كرد و گفت آهنگسازهاي ما با سنتور كه ساز خودمان است نتوانستند كاري كنند كه بُرد داشته باشد. همه آهنگ را گوش كردم و بعد گفتم اين اثرِ من است كه 20 يا 30 سال پيش ساختهام. باز هم آن هنرمند نگفت آفرين خسته نباشي، ناراحت شد كه گفتم اثر من است. یعنی حتی همکارمان در داخل هم نمیداند این موسيقي براي من است و این جای تاسف دارد!
مجید انتظامی در ادامه بیان کرد: واقعيت اين است كه ما خودمان هم به خودمان احترام نميگذاريم و اين موضوع باعث ميشود مسوولان هم احترامي قائل نباشند. امروز هنرمندان هر كدام در گوشهاي براي خودشان قايم شدهاند و در انزوا كارهايي ميكنند. خيلي كمتوجهي ميشود؛ به خصوص به موسيقي كه واقعا هنر مظلومي است. همين كه در تلویزیون ساز را نشان نميدهند، خودش مساله است. بله عدهاي ممكن است موسيقي طرب بزنند، بالاخره در مجلس عروسي كه نميتوان آثار بتهوون را نواخت، در عروسي ميخواهند شاد باشند.
این آهنگساز افزود: هر موسيقي جايگاه خودش را دارد و هر موسيقياي را هر جايي نميتوان گوش داد. شما وقتي موسيقي سنگين گوش ميكنيد، نميتوانيد هيچ كار ديگري بكنيد؛ حواستان به موسيقي است و مرتب در حال تجزيه و تحليل آن هستيد و در مقابل، خيلي موسيقيها هم هستند كه وقتي پخش ميشوند، كتاب ميخوانيد، غذا ميخوريد و… در حالي كه موسيقي همچنان در حال پخش است. بعضي موسيقيها گذرا و عاميانه هستند و به تفكر احتياج ندارند؛ از ابتدا ميتوان تا آخرش را حدس زد. ساختش هم زمان كوتاهي ميبرد؛ ولي براي ساخت بعضي موسيقيها يكسال زحمت كشيده ميشود؛ ضبط، صدابرداري، گذاشتن شعر و حتي خواننده پيدا كردنش هم دشوار است.
انتظامی بيان داشت: برخي هنرمندان هم حتي كارهاي همكارانشان را نميخرند و كپي ميكنند. ما بايد به خودمان احترام بگذاريم و به مردم بياموزيم كه شايد كسي كه اين آهنگ را ساخته، از اين راه دارد زندگي ميگذراند. پس مثل همه دنيا وقتي از كاري خوشمان ميآيد آن را بخريم و كپي نكنيم. متاسفانه همه به خودشان اجازه ميدهند آثار خارجي را هم كپي كنند، روي فيلمها بگذارند يا در تلويزيون پخش كنند. مردم هم اين را آموختهاند و به كپيرايت اعتقاد ندارند. بنابراين همينطور باقي خواهد ماند. خدا به داد نسل جواني برسد كه ميخواهد تازه وارد اين بازار شود.
مجید انتظامی درباره استفاده از آثارش در تبلیغات انتخاباتی گفت: تصور كنيد مثلا راي بنده فردي خاص بود، ولي موسيقيهاي مرا روي تبليغات انتخاباتي فرد ديگري ميگذاشتند؛ با اين وضع من به چه كسي ميتوانستم اعتراض كنم؟ بدون اجازه پخش كردن موسيقيهاي مختلف در اين برهه خيلي ديده شد. البته در صورت پيگيري هميشه از سرشان باز ميكنند و پاسخ ميدهند كه فردي ناشناس در استوديو آن را گذاشته است. شنيدم در تبليغات يكي از نامزدها از موسيقي «جايي براي زندگي» استفاده شد. خب اين اثري با رگههاي موسيقي كردي و محلي است. وقتي چنين مواردي اتفاق ميافتد آن موسيقي نيز اصالتش را از دست داده و زير سوال ميرود. اثري كه قرار بوده در جايگاه خودش براي مردم پخش شود به اين شكل تاثيرش را از دست ميدهد. حال بماند كه اين موسيقي ارتباطي هم با انتخابات ندارد، اما چه ميتوان كرد.
این آهنگساز درباره سلیقه سینمایی خود گفت: در كل فيلمهاي دهه 60 را بيشتر دوست دارم؛ چراكه بيشتر در مورد جبهه، معنويات، ازخودگذشتگي و ايثار بود. فضاي مناسبي براي كار كردن، پرواز كردن، نزديكتر شدن به خدا و معرفت بود و هر چه از آن سالها بيشتر گذشت، فيلمها ضعيفتر شدند. علاوه بر اين، ديگر عشقي هم در آنها ديده نميشود. در گذشته موسيقي فيلم برايم همچون زندگي بود؛ در حدي كه وقتي روي موسيقياي كار ميكردم، پدرم ميگفت: «وقتي مجيد كار ميكند، نزديك او نرويد چون صدايتان را نميشنود.» پدرم درست ميگفت! من در حين ساخت موسيقي صدايي را نميشنيدم. حتي گاهي اوقات فراموش ميكردم غذايم را بخورم و زماني كه كارم به پايان ميرسيد از فرط خستگي حتي نميتوانستم به راحتي بايستم؛ چراكه به معناي واقعي عاشق كارم بودم.
وی گفت: از شانسهاي من اين بود كه فيلمهايي كه به من پيشنهاد ميشد، آثار دفاع مقدسي بودند و چون خودم از كار در آن فضا لذت ميبردم بيشتر آنها را انتخاب ميكردم. همين اواخر هم فيلمي آوردند كه آنگونه كه دلم ميخواست نبود، قبول نكردم. يك سريال هم آوردند كه طبق ميلم نبود و رد كردم چون بايد موسيقي ميساختم، بايد دنبال يك تم قشنگ ميگشتم و كار ميكردم اما وقتي از آن كارها لذت نميبرم، نميتوانم روي آنها كار كنم. تاكنون فيلمهايي را كار كردهام كه دركشان كردهام، از فيلمي كه سر و تهش را نميدانم كه نميتوانم لذت ببرم. به نظرم مخاطب از پلان به پلان فيلمهاي دهه شصتي واقعا لذت ميبرد. كارها جوري بود كه وقتي براي هر يك موسيقي مينوشتي، آنقدر ذوقزده ميشدي كه ديگر احتياج به نان و آب نبود و سير ميشدي. اما ديگر كمتر براي آهنگسازي روي اين كارها به من رجوع شد و اساسا سينما هم طرف ديگري رفت. فيلمهايي هم كه بعدها در ژانر دفاع مقدس ساخته شدند هيچكدام آن اثرگذاري قبل را نداشتند. البته آهنگسازي هم مثل نوازندگي؛ وقتي نوازنده مدتي ساز نميزند، ساز با او قهر ميكند و بعد اگر بخواهد دوباره خوب بنوازد و روي فرم بيايد با سختي روبهرو است. آهنگسازي هم همينطور است؛ وقتي مدتها كنارش بگذاري و از آن دور شوي، با تو قهر ميكند و خيلي بايد زحمت بكشي كه دوباره با تو آشتي كند. الان كه آهنگسازی با من قهر كرده، باز هم كار ميكنم اما كارهايي كه بايد باشند، نيستند.
انتظامی درباره کودکی گفت: در كودكي روزانه ۷ تا ۸ ساعت داخل كمد، ساز مينواختم كه همسايهها از صداي آن آزار نبينند و ديگران اذيت نشوند. تحمل تمامي اين مسائل، به دليل وجود عشق است. شايد امروز مردم به كارهاي من بخندند و آن را به حساب ديوانگيام بگذارند كه مثلا وسط تابستان داخل كمد در فضاي بسته ميرفتم يا هدفوني در گوشم ميگذاشتم و بدون خوردن غذا موسيقي مينوشتم و بعد از دلدرد پي ميبردم كه غذايي نخوردهام و تمام اينها به دليل اين بود كه من گذر زمان را نميفهميدم. در زمان ساخت موسيقي اگر محتواي موسيقي درباره جبهه بود، خودم را در جبهه ميديدم، انگار هنرپيشه اصلي فيلم، خودِ من بودم. اگر او تير ميخورد گويا من تير خوردهام. بارها اتفاق افتاده كه موسيقي يك صحنه را چند بار عوض كنم تا به تاييد كارگردان برسد اما خودم از كارم خوشم نميآمد و آن كار را تا زماني كه به تاييد خودم نميرسيد، رها نميكردم. وسواس خاصي در انجام كار داشتم.
مجید انتظامی پیرامون ساخت موسیقی “روز واقعه” بیان داشت: اگر الان در اين سن فيلمي مثل «روز واقعه» برايم بياورند، انجام نميدهم. اگر آن موقع قبول كردم به اين دليل بود كه جوانتر بودم و نميترسيدم. براي اينكه مخاطب اين بخش از سينما، 80 ميليون جمعيت است كه هركدام، حضرت علي و امام حسين را از دوران كودكي در ذهن خودشان ساختهاند. اين كارها واقعا جرات ميخواهد؛ هم ساختن فيلم و هم كار عوامل فيلم. موسيقي هم كه ركن مهمي است، به خصوص در فيلمهايي كه كم ديالوگند و موسيقي نقش پررنگتري دارد. شروع فيلم صحنه عروسي است. گفتم براي شروع از همه عواملي كه در فيلم وجود دارد، استفاده كنم تا اين صحنه موسيقياييتر شود؛ مثل چوب، كل، دف، سازهاي ضربي و صداي آواز يك سياهپوستي كه در فيلم ميخواند. يا در صحنه عزاداري زار، عزادارياي بوده كه الان هم وجود دارد. فقط اين فرمي نيست به سر و صورت ميزنند، گل ميزنند، ولي در اين فيلم فرم بدويتري از آن است. در فيلم هم نشان ميدهد كه سنگ ميزنند.
انتظامی ادامه داد: روزهايي كه ميخواستم به استوديو بروم و طرح ترافيك هم بود، از شش صبح با ماشين خودم ميرفتم و داخل ماشين ميخوابيدم تا ساعت كار كه هشت يا نه بود. آبدارچي ميآمد بيدارم ميكرد و وارد استوديو ميشديم. سپس ميرفت نان ميخريد، چاي درست ميكرد و ميآمد. روزي كه ميخواستم «روز واقعه» را ضبط كنم، رفتم خانه مادرم تعدادي قابلمه، قاشق و… برداشتم و چند تكه چوب هم از حياط برداشتم. به پارك جمشيديه رفتم، شش، هفت تا كيسه گوني بردم و سنگهايي كه در دست جا ميشد را جمع كردم. همه را به استوديو بردم. با كمك يكي از بچهها اين وسايل را با سختي داخل استوديو برديم. حسابي خاكي و ژوليده شده بودم. خدابيامرز ناصر فرهودي، مالك و صدابردار استوديو پرسيد و گفت اين ميكروفنها فلانقدر قيمت دارد. حواستان باشد داخل نميتوانيد با اينها كاري انجام دهيد! گفتم اين چوب است، چوب كه صدمهاي نميزند. خلاصه با اين صحبتها از قبل آمادهشان كردم. زمانيكه گونيها را برديم داخل، ناصر با تعجب نگاه ميكرد كه من قرارست با اينها چه كاري انجام دهم! گفتم اينها را ميزنيم به هم. بعد گفت روي ميكروفنها پارچه بكشيد كه خاك داخل آنها نفوذ نكند. خلاصه شروع كرديم به سنگ زدن. ده بار كه ميزديم خرد ميشدند، باز با سنگهاي ديگر ادامه ميداديم. خردهسنگها يك تپه شده بود و جلو هر كداممان كه پنج، شش نفر بوديم يك تپه خاك جمع شده بود. بعد قابلمهها را زديم و چوبها و سازهاي ضربي را اضافه كردم.
انتظامی درباره واکنشها به موسيقي “روز واقعه” بیان داشت: همان موقع كه اينها را ضبط ميكرديم، ميدانستم كار با ارزشي است. تا اينكه موسيقي را بردند و روي فيلم گذاشتند. روز اول جشنواره، پدرم گفت كه چه كار كردي تو؟! ميگويند خيلي موسيقي بد است! گفتم چه كسي گفته است و گفت يكي از عوامل فيلم گفته كه بچه تو چه كار كرده؟! باور كنيد من ده، دوازده روز را با قرص خواب ميخوابيدم از اينكه ممكن است حق مطلب اجرا نشده باشد. ميترسيدم؛ بالاخره حيثيتم را گذاشته بودم. تا اينكه شب آخر جشنواره، آن شبي كه كانديداها را اعلام ميكنند به سينما رفتم. پايين جا نبود و مجبور شدم به بالكن بروم. وقتي نشستم بغل دستم علي حاتمي بود. احوالپرسي كرديم و فيلم را با هم ديديم. حين تماشاي فيلم، ديدم علي حاتمي دو، سه دفعه هي به پايش ميزند. من هم هي عرق ميكردم و با خودم ميگفتم كه يعني كار اينقدر مزخرف است كه او اعصابش خرد شده؟! به تيتراژ آخر كه رسيد، دست من را گرفت و گفت: «مجيد عجب موزيكي است، خيلي زيباست!» اصلا آن لحظه باورم نميشد، گفتم: «واقعا راست ميگي؟»، گفت: «آره دروغ چرا؟ تن آدم را ميلرزاند.» آنجا علي حاتمي ديالوگي گفت كه فلسفه من هم همين بود و بر سر همين موضوع، همان موقع ميان افرادي افتراق نظر وجود داشت. برخي ميگفتند در جايي از فيلم كه خيمهها را آتش ميزنند، اشك تماشاچي بايد درآيد ولي موسيقي نميگذارد! اما من ميگفتم اين گريه ندارد، اين «حماسه» است. وقتي سم اسبها كوبيده ميشود و جلو ميرود و چادرها را آتش ميزنند، حماسه است اينها اشك ندارد؛ چراكه اين افرادي كه حالا شهيد شدهاند، از قبل ميدانستند قرار است اين اتفاق بيفتد.
انتظامی گفت: البته اين را هم بگويم كه چون كارها با كامپيوتر نبود، جابهجايي يا برش موسيقي اصلا كار راحتي نبود. اگر يك پلانش هماهنگ نميشد ساعتها طول ميكشيد كه درستش كنند. به خصوص كه من اين موسيقي را براي سريال ساخته بودم نه براي فيلم سينمايي و همه آن بايد قيچي ميشد. تقريبا ده، يازده شب بود كه تمام شد. اگر بروشور آلبوم موسيقي «روز واقعه» را خوانده باشيد، در آن نوشتم: «پس او در وراي شيون و زاري، جايگاهي رفيعتر دارد كه بايد بر آن ارج نهاد و در تجلي اين مرتبت بزرگ، اندوه دل را در گستره هر چه كوبندهتر و غنيتر آواي موسيقي، چنان بنيان نهاد كه هر چه بيشتر يادآور آن روز شوم باشد.» خلاصه اينكه عزاداري، نه در حد آه و ناله و گريه بلكه وراي اين چيزهاست. براي همين وقتي علي حاتمي به من گفت تنم لرزید، كمي سبك شدم و خيالم راحتتر شد. همان شب ديدم كه كانديدا هم هستم و آخر هم سيمرغ را دادند به «روز واقعه» ولي چون از قبل پدرم اينطور گفته بود، خيلي ترس داشتم و از خجالت عرق ميكردم و با خودم ميگفتم كار را خراب كردم؛ اما در نهايت از اين موسيقي خيلي استقبال شد.
آهنگساز “از کرخه تا راین” بیان داشت: امروزه وقتي فيلمي كار ميشود، تهيهكنندهها از اول اولويت را روي مسائل مالي ميگذارند و ميخواهند به هر شكل ممكن با هزينه كمتر درآمد بيشتري داشته باشند. اينكه كار افراد خيلي برايشان مهم نيست و فقط به دنبال كمهزينه كردن ساخت فيلم هستند، ارزش كار را كم ميكند. در آن زمان، دولت از فيلمها حمايت ميكرد ولي امروزه تمامي هزينهها به عهده خود افراد است. با شرايط به وجود آمده مشخص است كه تهيهكننده، دو ميليارد هزينه نميكند كه دويست هزار تومان بفروشد، بلكه فيلمي ميسازد كه دو ميلياردش، ده ميليارد شود.
انتظامی تاکید کرد: با اين شرايطي كه مردم خستهاند و از اتفاقات فرداي خود و هزينههاي زندگيشان بيخبرند، ميزان مصرف محصولات هنري بسيار پايين آمده و حالا بيشتر فقط مايلند اثري را ببينند كه دردي بر دردهايشان اضافه نكند. متاسفانه طوري شده كه مردم، نسبت به مشكلاتي چون بيغذايي، بيپولي و مرگ ضدضربه شدهاند. مواجهه با اين مسائل بسيار بد و فلاكتبار است. اگر به اين مسائل دقت كنيم، متوجه ميشويم كه دنيا بسيار جاي غمگيني شده است و بدتر اينكه شرايط موجود كسي را ناراحت نميكند! به هر روي مشكلات فراواني هست و مردم نيز درآمدي ندارند؛ به همين دليل اگر فيلمي بخواهد به فروش برسد بايد از قسمتهاي هنرياش كاسته شود و جنبه طنز و خوشگذراني پيدا كند و به شكلي درآيد كه مردم از آمدن به سينما انرژي بگيرند و به غمشان اضافه نشود.
این آهنگساز در چرایی عدم ماندگاری موسيقي متن آثار معاصر گفت: تهيهكننده امروز طرف كسي ميرود كه با دو، سه ميليون بتواند موسيقي فيلم تحويل دهد. چرا كار را به فردي بدهد كه ۲۰۰ ميليون خرج موسيقياش شود؟ دو ميليون به يكي ميدهد، او هم موسيقي را ميگذارد، كارگردانش هم يك نظري ميدهد و كار آماده ميشود. ديگر كمتر كسي به فكر كيفيت هنري و تكنيكي است و بيشتر در اين فكرند كه كارها را ارزان تمام كنند. اما تفاوتش با گذشته در اين است كه مثلا «هزاردستان» ماندگار ميشود اما اين كارها نه. خيلي از كارهايي كه قديم ضبط شده روي حساب و كتاب بوده و آهنگساز كلي فكر كرده و موسيقي آن را نوشته. موسيقي سريال «اميركبير» فوقالعاده بود، موسيقي سريال «سربداران» هميشه در ذهنم است، يا اثري از پژمان با اينكه با دستگاه كار كرده بود ولي در ذهنم هست. اگر با دستگاه هم آدم باسواد كار كند از آن يك چيزي بيرون ميكشد. متاسفانه برخي آهنگسازهاي ما نت، سازشناسي و تئوري بلد نيستند ولي آهنگ ميسازند. با اين حال ممكن است همين آهنگ هم گل كند و اين دليل خوب بودن آهنگساز نيست، ولي با همين شرايط پيچيده باز هم ميتوانيم انگشتشمار آثار فاخر پيدا كنيم.
صفر تا صد این مسابقه، ایرانی است!+عکس
|
سینماروزان/هاتف مظفری: تهیهکننده مسابقه «ایران» درباره فصل جدید این برنامه توضیحاتی را ارائه کرد و بر ایرانی بودن آن تاکید کرد.
به گزارش سینماروزان هاشم رضایت تهیهکننده مسابقه «ایران» با اشاره به تغییرات فصل سوم این برنامه تلویزیونی گفت: در دو فصل گذشته دکور و ۵۰ درصد بازیهای مسابقه برگرفته از یک نمونه خوب خارجی بود. ما نیز در اتاق فکر برنامه تمام بازیها و روند مسابقه را ایرانیزه کرده بودیم. با توجه به اینکه این روزها مسابقههای بسیاری از شبکههای مختلف پخش میشوند و همه نیز کپی خوب و بد از نمونههای خارجی هستند، با سفارش مدیر محترم شبکه و گروه اجتماعی شبکه یک مصصم شدیم در سری جدید مسابقه «ایران» به سراغ طرحی برویم که صفر تا صد آن با طراحی ایرانی باشد.
وی افزود: در حال حاضر ساخت دکور بر عهده آقای مهدی هاشمی قرار دارد و تاکنون کارهای مربوط به محتوای مسابقه و روند و چگونگی اجرای آن را در اتاق فکر مسابقه پیش بردیم. خوشبختانه دکور مسابقه نسبت به مسابقههای پیشین تلویزیون فضایی متفاوت دارد. تنها مشکل اصلی ساخت دکور که مقداری زمانبندی پخش را نیز به تأخیر انداخته، قطعی مکرر برق است. استودیوی برنامه در منطقهای قرار دارد که در هفته سه روز و از ساعت ۱۱ تا ۱۸ برق منطقه قطع میشود و همین امر روند ساخت دکور را مقداری با مشکل مواجه کرده است.
رضایت درباره زمان پخش سری جدید مسابقه «ایران» گفت: در نظر داشتیم اولین قسمت از سری جدید به مناسبت عید سعید قربان روی آنتن رود که با توجه به مشکلات پیش روی ساخت دکور احتمال دارد پخش مقداری دیرتر آغاز شود. در حال حاضر تمامی اعضای مسابقه در تلاش هستند تا هر چه زودتر ضبط آغاز شود.
این تهیهکننده در ادامه درباره تغییرات سری جدید مسابقه نیز اظهار داشت: نسبت به دو فصل اول و دوم تغییرات گستردهای را لحاظ کردهایم. از حضور تماشاگران و مشارکت آنان در مسابقه تا کاهش تعداد شرکتکنندگان به یک گروه چهار نفره که این بار این گروه چهار نفره برای گرفتن جایزه بزرگ میبایست با یکدیگر همکاری و جایزه بزرگ را کسب کنند.
وی افزود: آیتمهای متعددی توسط طراحان پروژه به مسابقه اضافه شده که فضای متفاوتتری را به برنامه خواهد داد. اجرای مسابقه نیز مانند فصل دوم همچنان بر عهده سعید شیخزاده است.
رضایت در پایان گفت: علاقهمندانی که میخواهند در مسابقه شرکت کنند باید با دانلود اپلکیشن مسابقه «ایران» یک گروه چهار نفره تشکیل دهند. شرکتکنندگان سوالات و پاسخها را مطالعه خواهند کرد و پس از شرکت در آزمون نهایی میتوانند مجوز حضور در برنامه را کسب کنند. ضمن اینکه افرادی که تمایل دارند به عنوان تماشاگر در برنامه حاضر باشند از طریق همین اپلیکیشن میتوانند ثبت نام کرده و از جوایز مسابقه بهرهمند شوند.
مسابقه بزرگ «ایران» به کارگردانی سعید رضایت در گروه اجتماعی شبکه یک سیما تهیه و تولید میشود.
یک تهیهکننده تلویزیون مطرح کرد⇐چرا در سریالسازی، قائم به شخص هستیم؟/چرا همه سریال “سلمان” به میرباقری ختم میشود یا مثلا تمام سریال “موسی” به حاتمیکیا؟/اگر خدای نکرده وسط ساخت سریال “سلمان” اتفاقی برای میرباقری بیفتد، سرانجام این پروژه چه خواهد شد؟/ “بازی تاج و تخت” در چند فصل و با کارگردانهای مختلف ساخته شد و نه با یک شخص!/حتی در ترکیه هم سریالهایشان را با یک گروه کارگردانی تولید میکنند!/باید یاد بگیریم سریالهایی مثل “موسی” را با زمانبندی مشخص و با گروه کارگردانی به سرانجام برسانیم!
|
سینماروزان/مصطفی پورکیانی: یکی از تولیدات مهم تلویزیون برای مخاطبان، ساخت سریالهای الف ویژه و فاخر است که معمولا با صرف هزینههای بالا و با گروه تولید و بازیگران فراوان تهیه و تولید میشود.
به گزارش سینماروزان و به نقل از روزنامه وطن امروز، نکته مهمی که در زمینه ساخت چنین سریالهایی مطرح است، مدت زمان طولانی چندین سالهای است که صرف ساخت آنها میشود و در زمانهای که مخاطب در معرض انتخاب بهروزترین سریالهای متنوع ایرانی و خارجی است، ساخت چنین سریالهایی با همان روشهای مرسوم و قدیمی و زمانبر، منطقی و تجاری به نظر نمیرسد؛ اگر چه برای ماندگاری در تاریخ، ساخت چنین سریالهایی مهم است. از سویی گذشت زمان و فرسایشی شدن آن قطعا بر خروجی و کیفیت نهایی کار اثر میگذارد.
مجید مولایی تهیهکننده سریالهایی مانند “نابرده رنج”، “هفتسنگ”، “چرخ فلک” و “بانوی عمارت” در گفتگو با روزنامه وطن امروز درباره چرایی فرسایشی شدن تولید سریالهای فاخر سخن گفته است.
متن گفتگوی مجید مولایی با وطن امروز را بخوانید:
* اصولاً زمان زیادی صرف ساخت سریالهای الف ویژه و فاخر در تلویزیون میشود. میرباقری مختارنامه را در ۸ سال ساخت و الان که یکی دو سال از شروع فیلمبرداری سریال سلمان میگذرد، گفته شده ۴ تا ۵ سال دیگر این سریال به کنداکتور پخش میرسد. به نظر میرسد در مقایسه با هالیوود و حتی ساخت سریال در کشورهای همسایه، ما زمان بسیار بیشتری را صرف تهیه سریالهایمان میکنیم تا جایی که ممکن است در زمان پخش، چه از نظر کیفیت و چه قصه و همراهی مخاطب، دیگر آن استقبال لازم را به همراه نداشته باشد. به نظر شما چه دلایلی باعث شده تا این اتفاق بیفتد؟
مهمترین دلیلی که باعث این اتفاق شده تا در سریالسازی در مقایسه با هالیوود وضعیت کاملا متفاوتی داشته باشیم، این است که ما ساخت سریالهایمان قائم به شخص است. مثلا ما از آقای داوود میرباقری میخواهیم تا سلمان را برایمان بسازد و گویا همه سریال سلمان به میرباقری ختم میشود یا مثلا تمام سریال موسی به حاتمیکیا، در حالی که در هالیوود ساخت سریال اساسا بر دوش یک فرد نیست. سریالسازی در این جایگاه، فرمت و ساختاری دارد که یک فرد قدرت و توانایی ساخت آن را به تنهایی ندارد. به عنوان مثال سریال «بازی تاج و تخت» در چند فصل و با کارگردانهای مختلف ساخته شد و آنها هم که در زمانبندی فصلهای آخر طبق برنامهریزی جلو نرفتند، با کاهش کیفیت از نظر مخاطبان همراه شدند. سریالی با آن حجم کیفیت و ساخت قطعا با برنامهریزی دقیق و گروهی ساخته خواهد شد تا مخاطبان خود را نگه دارد.
* معمولاً خواست و سلیقه مخاطب در ساخت چنین سریالهایی فراموش میشود.
بله! چون شرایط مخاطب بشدت در حال تغییر است و او مدام در حال دیدن فیلم و سریالهای متفاوت است؛ قطعا سلیقه مخاطب با 6-5 سال دیگر متفاوت خواهد بود. ما ناچاریم یاد بگیریم که در سریالسازی نگاه حرفهایتر و بهروزتری داشته باشیم و برای این کار لازم است قائم به فرد نباشیم و فرد را به یک سیستم و گروه سریالساز تبدیل کنیم؛ چه در حوزه فیلمنامه و چه در حوزه اجرا. متاسفانه ما در حوزه فیلمنامه نتوانستهایم بهروز باشیم که سریالی را که تولید میکنیم توسط متخصصان متنوع تولید شود؛ در هالیوود یک نفر مخصوص نوشتن پایلوت است، یک نفر فقط ادیت استوری میکند، نفر دیگر عهدهدار شخصیتپردازی و کاراکترهاست و نوشتن دیالوگها بر عهده فرد دیگری است و یک گروه فیلمنامه را تهیه میکنند که در نهایت توسط گروه کارگردانی این نوشته مدیریت میشود تا طبق برنامهریزی از پیش تعیینشده کار جلو برود. هیچکدام از این موارد در سریالسازی ما رعایت نمیشود و به همان سبک قدیمی گذشته در حال تهیه سریال هستیم. شما فکر کنید اگر خدای نکرده اتفاقی برای آقای میرباقری وسط ساخت سریال سلمان بیفتد، سرانجام این پروژه چه خواهد شد؟ این مدل سریالسازی در کارهای فاخر به نظر منطقی، درست و بهروز نیست.
* یکی از انتقادات تهیهکنندگان چنین سریالهایی ماجرای کمبود بودجه است که به گفته آنها زمان ساخت سریال را طولانیتر میکند. نظر شما چیست؟
معمولا در سریالهای فاخر، برآورد مالی دقیقی از ابتدا روی کاغذ نوشته نمیشود و شما نمیدانید مثلا ساخت سریال حضرت موسی با این عدد ساخته خواهد شد، چون درباره سریالی صحبت میکنید که قرار است در 6-5 سال ساخته شود و در این زمان وضعیت تورم، هزینهها و موارد اینچنینی اصلا قابل برآورد نیست. معمولا در این سریالها همیشه یک خط بودجه برقرار است و هزینه میشود تا ساخت سریال تمام شود که این هم ریشه در همان عدم برنامهریزی دارد. ما باید یاد بگیریم که این نوع پروژهها را با برنامهریزی و در زمانبندی مشخص و معقول و با تیم کارگردانی یعنی چند کارگردان و نویسنده به سرانجام برسانیم. اینها همه تجربههایی است که در هالیوود و حتی ترکیه انجام شده است که برای تولید از گروه کارگردانی استفاده میکنند و نه شخص. ما چارهای نداریم جز اینکه به سمت حرفهای شدن در تولید و اجرا حرکت کنیم.
* امکانات و زیرساختهای ما چقدر در طولانی شدن این پروژهها اثرگذار است؟
یکی دیگر از مشکلاتی که در این زمینه ما درگیر آن هستیم و خود را بهروز نکردهایم و بسیار اهمیت دارد، استفاده از جلوههای ویژه رایانهای در ساخت سریالهاست. هنوز بخش زیادی از سریالهای الف ویژه ما در میدان و جلوی دوربین ساخته میشود. ما خیلی مسلط به امکانات استودیویی و ویژوال نیستیم. درصورتی که وقتی پشت صحنه سریالهای بزرگ را میبینیم، حجم زیادی از سریالهایی مانند «بازی تاج و تخت» با استفاده از همین تکنولوژیهای رایانهای ساخته میشود ولی ما خیلی از این ابزارها استفاده نمیکنیم؛ با اینکه برخی مدعی استفاده حرفهای از این امکانات هستند اما چون هنوز در بوته آزمایش قرار نگرفتهاند، کارگردانهای ما هنوز به آنها اعتماد ندارند و ترجیح میدهند تا همه چیز جلوی چشمشان و دوربین ضبط شود و همه اینها دست در دست هم میدهند تا ما نتوانیم یک پروژه جدی سریالسازی داشته باشیم.
***
تازهترین خروجی شورای صنفی نمایش⇐ادامه فعالیت سینماها+دستور اکران “زدوبند” و یک فیلم دیگر
|
سینماروزان/مسعود احمدی: شورای صنفی نمایش در تازهترین جلسهاس دستور به ادامه فعالیت سینماها تا صدور حکم تازه از سوی ستاد کرونا داد.
در جلسه اخیر شورا مصوب شد دو فیلم “سیاه باز” و “زد و بند” به کارگردانی داوود نوروزی از چهارشنبه ۲۳تیر اکران شوند.
شورای صنفی نمایش همچنین تاکید کرد، سینماها همچنان باز هستند مگر آن که ستاد ملی کرونا، دستور تعطیلی دهد.
مرگ بازیگر پرکار دهه شصت+عکس
|
سینماروزان/حسام ناظری: محمد برسوزیان بازیگر سینما و تلویزیون درگذشت.
به گزارش سینماروزان محمد برسوزیان متولد ۱۳۲۴ تهران بود و کار حرفهای بازیگری را از اواخر دهه پنجاه و با فیلم “کوچ”مهدی رییسفیروز شروع کرد.
برسوزیان کار بازیگری خود را بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داد و در دهه شصت و با حذف بسیاری از چهرههای سینمایفارسی، توانست دوران پرکاری را تجربه کند.
“مردی که زیاد میدانست”، “مدرک جرم”، “لنگرگاه”، “ساوالان”، “معما”، “پوتین”، “بندر مهآلود”، “دمرل” و “شب روباه” ازجمله آثار کارنامه سینمایی برسوزیان هستند.
این بازیگر از اواخر دهه هفتاد در سینما کمکارتر شد ولی در عین حال و در تلویزیون و در سریالهایی مثل “سه در چهار”، “متهم گریخت” و “روزگار قریب” نقشهایی مکمل ولی مسلط ایفا کرد.
محمد برسوزیان سابقه فعالیتهای تولید هم داشت و ازجمله در فیلمهایی مثل “دمرل” و “مهریه بی بی” بهعنوان مدیر تولید و تهیهکننده حاضر بود.
تسهیلات ۵میلیاردی پرید⇐”دینامیت” و “درخت گردو” قید اکران را زدند/ انجمن سینماداران، وعده انقلاب(!) داد!
|
سینماروزان/مسعود احمدی: با عدم موافقت سازمان سینمایی با پرداخت تسهیلات ۵میلیاردی به صاحبان دو فیلم دوره تازه اکران، سازندگان دو فیلم “دینامیت” و “درخت گردو” قید اکران را زدند.
به گزارش سینماروزان پیش از این سازندگان این دو فیلم با شرط تضمین مالی به مبلغ حداقل ۲.۵ میلیارد تومان راضی به اکران فیلمهای خود شده بودند ولی در جلسه تازه ستاد کرونایی سازمان سینمایی مقرر شد که فقط در صورت عبور مجموع فروش آنها از ۵ میلیارد تومان میتوانند از حمایت ۲.۵ میلیاردی سازمان سینمایی بهرهمند شوند!!
ملغی شدن اکران دو فیلم “دینامیت” و “درخت گردو” با واکنش سخنگوی انجمن سینماداران مواجه شده است. محمدرضا صابری سخنگوی انجمن سینماداران که از اتفاق پیش آمده گلهمند بود، به ایسنا گفت: به زودی هیات مرکزی انجمن، جلسه فوقالعادهای را در این باره تشکیل میدهد و واکنش جدی سینمادارها اعلام میشود و میبینید که یک انقلاب در این زمینه اتفاق خواهد افتاد!!!
مدعیات یک بازیگر باسابقه⇐ انگ “بازیگر حکومتی” را به ما چسباندند تا نقش ندهند!/شمار فراوانی از همکارانم حتی حاضر نشدند در مستندم حاضر شوند!/مدام از من میپرسند خانه مصادرهای سراغ نداری؟!
|
سینماروزان/آرش فهیم: اصغر نقیزاده بازیگری که با فیلمهای حاتمیکیا، چهره شد به تازگی سریال “زیرخاکی۲” را روی آنتن داشت به گلایه از سیاسیبازیهایی پرداخته که بدنه سینمای ایران را تکهتکه کرده است.
به گزارش سینماروزان اصغر نقیزاده در چرایی فعالیت اندک در سینما و تلویزیون به روزنامه کیهان گفت: اهالی سینما مرا به عنوان بازیگری حکومتی میشناسند، درصورتیکه من یک معلم بازنشسته هستم. زمان جنگ هم معلم بودم و برای مدتی به جبهه رفتم. در دوران پس از جنگ هم تئاتر و فیلم کار کردم.
نقیزاده با نفی خطکشیهای سیاسی گفت: هرچند بازیگرانی که مذهبی نیستند، توسط فیلمسازان مسلمان به کار گرفته میشوند، اما طرف مقابل که مدعی روشنفکری هم هست طیف بازیگران مذهبی را برای بازی در آثارشان دعوت نمیکنند.
این بازیگر ادامه داد: به یک عدهای از بازیگران مثل من برچسب «حکومتی بودن» زدند و در آثار جریان مقابل دعوتمان نمیکنند. پسر من مستندی درباره من ساخته است که هفته دفاع مقدس از تلویزیون پخش خواهد شد،اسم این مستند هست «اصغرآقا، اکتورسینما»؛ شمار فراوانی از همکاران سینمایی حاضر نشدند که درباره من و فعالیتهایم در این مستند جلوی دوربین بروند!! فرهاد توحیدی از معدود کسانی بود که با من رفیق است و حاضر شد در این مستندحضور پیدا کند.
بازیگر “از کرخه تا راین” و “معراجیها” گفت: مرزبندیهای سیاسی را قبول ندارم. به نظر من مخالف نظام کسی است که اسلحه در دست دارد و سعی میکند از آنسوی مرزها با ما بجنگند، چنین افرادی مخالف هستند، هرکسی که در این مملکت زندگی میکند ایرانی و هموطن بنده است و ما حق نداریم مردم را قضاوت کنیم. اگر کسی مشکلی دارد، حتما مراجع ذی صلاحی برای رسیدگی هستند. مشکل من با آن وزیری است که اینجا شعار مرگ بر آمریکا میدهد اما فرزندانش در آمریکا دارند عشق و حال میکنند!!
نقیزاده تاکید کرد: در سی و چند سالی که من در حوزه سینما و تلویزیون کار میکنم چرا به ما نقش خوبهای زیادی ندادند، چون در چند سالی من مستمر کار میکردم تلقیشان این بوده که به اصغر نقیزاده (با ذهنیت خودشان) که حکومتیست کار ندهند یا اینکه بنده به خاطر فعالیت مستمر در سینمای جنگ را مناسب برخی نقشها ندیدند.
اصغر نقیزاده درباره بازی در “زیرخاکی۲” اظهار داشت: من کمتر از سریالهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی فیدبک میگیرم، اما اینبار احساس میکنم در این شرایطی که فوتبال، مناظرههای انتخاباتی، مسابقات والیبال و… پخش میشد و مردم را درگیر کرده، سریال زیرخاکی را بیشتر تماشا کردند. نخستین واکنش مردم به متن سریال این است که از من میپرسند از این خانههای مصادرهای سراغ نداری که به ما هم بدهی؟!
مرگ بازیگر “مادر”+عکس
|
سینماروزان/حسام ناظری: میرصلاح حسینی بازیگر سینما و تلویزیون به علت ابتلا به سرطان درگذشت.
میرصلاح حسینی زاده ۱۳۲۷ در تهران در آثار ماندگاری ایفای نقش کرده بود.
سریالهای “مختارنامه” و “هزاردستان” و فیلمهای “مادر”، “سایه خیال”، “شیر سنگی”، “یک مرد یک خرس”، “مرسدس” و “بوی کافر عطر یاس” ازجمله تجربیات بازیگری حسینی بود.
میرصلاح حسینی در فیلم جاودانه “مادر”علی حاتمی نقش قصاب را بازی کرده بود و در سریال “مختارنامه” ایفاگر کاراکتر عمرو بن حجاج زبیدی بود. میرصلاح حسینی در “هزاردستان” هم ایفاگر یکی از همکاران شعبون استخونی در سکانسهای تهران جدید بود.
اظهارات وحید جلیلی که ازجمله گزینههای مدیریت فرهنگی در دولت سیزدهم است⇐آنقدر که روشنفکران از ارگانهای جمهوری اسلامی ایران رانت گرفتند و فیلم ساختند بچهحزباللهیها نگرفتند!/تعداد فیلمهای مسئلهداری که توسط ارگانهای جمهوری اسلامی، ساخته شده است بسیار زیاد است!/مدیران اصلی وزارت ارشاد و صداوسیما حداکثر یک جماعت ۲۰ تا ۳۰ نفره هستند که ۳۰ سال است مدیریت فرهنگی کشور را در انحصار خود گرفتهاند!!/وقتی دغدغه یک مدیر سیما، سرقت زنجیر طلای فوتبالیست معروف است، انتظار دارید شکست نخورد؟/چپ و راست در عرصه فرهنگی کشور، دستشان در یک کاسه است!
|
سینماروزان: وحید جلیلی ازجمله نیروهای فرهنگی جریان راست است- که با توجه به انصراف برادرش سعید جلیلی به نفع سیدابراهیم رییسی در انتخابات ۱۴۰۰- شایعات مختلفی درباره مدیریتش در ساختار فرهنگی دولت سیزدهم مطرح شده است.
بهگزارش سینماروزان وحید جلیلی که ازجمله گردانندگان جشنواره عمار بوده در گفتگویی تفصیلی با خبرگزاری تسنیم ریشه مشکلات فرهنگی کشور را حلقه بسته مدیریت فرهنگی دانسته است.
وحید جلیلی درباره علل حمایت ارگانهای حاکمیتی از فیلمسازان موسوم به روشنفکر به خبرگزاری تسنیم بیان داشت: مشکل در اقتدار امنیتی دستگاههای مدیریتی ما نیست. اتفاقاً خیلی هم مقتدرند و در موقعیتهایی که بخواهند اجازه ورود به برخی را ندهند، نمیدهند. آقای ضرغامی برای انتخابات شعار خودش را نان، مسکن و آزادی انتخاب کرده بود اما بهنظرم آزادی در نظر ایشان مورد نقد است.
جلیلی ادامه داد: حرفم این است که اگر شما میبینید که از یک عنصر ضدانقلاب یا ضددین در صداوسیما، وزارت ارشاد یا جاهای دیگر حمایت میشود، محصول این نیست که دوستان ما از دستشان در رفته است و یا اقتدار امنیتی ندارند بلکه اتفاقاً دروازهها روی آنان باز است و نمونههای آن هم “لاتُعدّ و لاتُحصی” است، در واقع تعداد فیلمهای مسئلهداری که توسط ارگانهای جمهوری اسلامی ایران مانند حوزه هنری، بنیاد سینمایی فارابی و صداوسیما ساخته شده است بسیار زیاد است، حتی برخی از ارگانها مسئلهدارترین فیلمها را حمایت کرده است، فیلمی مانند “خانه پدری” را یکی از نهادها حمایت کردند که ساخته شود. آنقدر که روشنفکران از ارگانهای جمهوری اسلامی ایران پول و رانت گرفتند و فیلم ساختند بچهحزباللهیها نگرفتند
جلیلی افزود: مشکل، نقصان در حراست و امنیت وزارت فرهنگ و نهادهای ما نیست بلکه باید عمیقتر نگاه کرد. نه، این محصول برنامهریزی مدیریت فرهنگی ماست یعنی نرمافزار مدیریت فرهنگی آقایان خراب است چون مدیرانی سیاستزده هستند. مدیران سیاستزده نمیتوانند در عرصه فرهنگ و هنر تصویر جامعی از فرهنگ و هنر و سینما داشته باشند و خیلی راحت فریب میخورند.
وحید جلیلی با انتقاد از حلقه بسته مدیریت فرهنگی کشور گفت: مدیران اصلی وزارت ارشاد و صداوسیما حداکثر یک جماعت ۲۰ تا ۳۰ نفره هستند که ۳۰ سال است مدیریت فرهنگی کشور را در انحصار خود گرفتهاند و به هیچ کس هم پاسخگو نیستند. الآن وقت این است که از ایشان بپرسیم که “آقا، شما رفتید که سلیقه مخالف انقلاب و نظام را جذب کنید؛ آیا جذب شدند؟ جذب هم نه به این معنا که انقلابی و حزباللهی شوند فقط به این معنا که خیلی ضدانقلاب نباشند. واقعاً به این نتیجه رسیدید؟ “، کارنامهشان را روی میز بگذارند و بگویند که “در این ۳۰ سال هزاران میلیارد تومان امکانات کشور در اختیار ما بود و برای این رویکرد از آن استفاده کردیم که جذب کنیم”. آیا جذبی رخ داد؟ بهنظر من تشت رسوایی نظریه جذب افتاده است.
جلیلی گفت: اما حالا که اینهمه سال از مدیریت آقایان و بعد از آن هم حضور دیگر مدیران فرهنگی حزباللهی در ارکان مدیریت فرهنگی مانند ارشاد و… گذشته است، زمان پاسخگویی آنها رسیده است. امکاناتی هم که آقایان در اختیار داشتند که کم نبوده است؛ تنها سازمان صداوسیمای ما ۳۲ شبکه استانی دارد. در تمام این استانها چقدر مضامین و موضوعات جالب و جذاب دراماتیک هست که میتواند برای بازنمایی هویت و فرهنگی ملی و تاریخی و ایرانی ما بهکار آید اما، خروجی آن چه شده است؟ مسئول استانهای سازمان صداوسیما کیست؟ یکی از اعضای آن باندی است که ۳۰ سال است حاکم است. کافی است که یادداشت ایشان را درباره زنجیر طلای یک فوتبالیست بخوانید تا بدانید چه فاجعهای در مدیریت فرهنگی کشور ما حاکم است. این گونه متوجه میشویم که سطح دغدغه این آدم چیست که اگر در سال ۵ تا یادداشت بنویسد یکی از سرقت زنجیر طلای فوتبالیست است، آن هم با چه سوز و گدازی. خب، وقتی چنین فردی ژنرال جنگ نرم شماست، انتظار دارید شکست نخورید؟ بهشان هم هیچ انتقادی نمیشود کرد، میگویند “خفه شو، تو ضدنظام و انقلاب هستی. ”
جلیلی در ادامه بیان داشت: حرف ما مگر چیست؟ ما میگوییم که نمیشود که دشمنان ما با تمام اتاقهای فکر و استراتژیهایشان وارد جنگ نرم با جمهوری اسلامی ایران شدند، و بعد در اوج همین جنگ نرم میبینید که مدیریت جنگ نرم دست چه عناصری و با چه سطح نازلی از دغدغه افتاده است. سریال “عروس تاریکی” ساخته میشود که در صفحه سریال چند هزار نفر به آن فحش میدهند که چقدر این سریال دارای سیاهنمایی و فضاحت در محتوا است. خب، وقتی صداوسیمای ما این باشد چه انتظاری از مدیران ارشاد دولت تدبیر و امید است!؟ بهعقیده من آنها میگویند که “مدیران حزباللهی که باید الگوی ما باشند و ما از آنان باید یاد بگیریم، نتیجه کارشان این شده است که خود شما منتقد آن هستید دیگر چه انتظاری از ما دارید؟ ” این وضعیت موجود ماست که بهدلیل غلبه باندهای قدرت در عرصه فرهنگی کشور رخ داده است. من همه مشکلات را در این باندی بودن مدیریت فرهنگی جمهوری اسلامیایران میدانم، باید فکری برای مدیریت باندی حاکم بر فرهنگ و رسانه جمهوری اسلامیایران بشود. مگر مدیران ارشاد دولت فعلی که رو به اتمام هست چهکسانی هستند؟ یکی از آنان فردی است که یکی از افراطیترین افراد جناح راست در دهه ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ و… بود که بسیاری از حملات تبلیغاتی که علیه آقای خاتمی میشد طراحی ایشان بود، پس ایشان را هم نمیشود متهم کرد که اصلاحطلب است بلکه یک جناح راستی جدی است که امروز هم مدیر سازمان سینمایی کشور است، بنابراین او هم از دل همین باندها بیرون آمده است. پس باید دقت کرد که مدیریت فرهنگی کشور را سیاسی نقد نکرد چراکه چپ و راست در عرصه فرهنگی کشور، دستشان در یک کاسه است، اصولگرا و اصلاحطلب در حد زیادی با هم اشتراک نظر دارند و مانند هم عمل میکنند!
بازیگر “مختارنامه”: حالم بهشدت بد است!!!
|
سینماروزان: محمد فیلی بازیگر نقش “شمر” در سریال “مختارنامه” از حال بد خود به خاطر مشکلات اقتصادی و نداشتن مسکن گفت و اینکه چرا بسیاری از شهروندان، نمیتوانند صاحب یک آلونک کوچک شوند.
محمد فیلی به خبرگزاری ایلنا گفت: وضعیت به گونهای است که امکان خانهدار شدن برای جوانان ما تبدیل به یک رویا شده است. نمیدانم چرا این اتفاق افتاد، اما نکته مهمی که وجود دارد این است که دغدغه مسکن خواسته همه مردم است و برای این موضوع افراد باید پاسخگو باشند. در گذشته جوانها میتوانستند یک سر پناهی برای خودشان تهیه کنند و یک زندگی مشترک تشکیل دهند، اما مسائل اقتصادی، سبب شده تا آمار ازدواج کاهش پیدا کند، جوانها سر و سامان نگیرند، آرامش روانی نداشته باشند و مسائل مالی و قیمتها به بزرگترین ترس و دغدغه آنها تبدیل شود.
محمد فیلی با انتقاد از مدیرانی که فقط وعده حل مشکل را میدهند بیان داشت: بابت حل مشکل مسکن به من وعدههایی داده شده، اما مشکل ما دقیقا همین است که فقط وعده میدهند و عمل نکردن به آنها به مرور زمان حال آدم را بد میکند، من حالم به شدت بد است و این وضعیت از کرونا هم ناراحت کنندهتر و بدتر است، چون کرونا درمان دارد، اما حال بد، هیچ درمانی ندارد. با حلوا حلوا کردن، دهان شیرین نمیشود کاش هیچ صحبتی نکنند. من هنوز هم نمیدانم چه اتفاقی افتاد که قیمتها اینگونه نجومی شد.
فیلی ادامه داد: اکثر هنرمندانی که واقعا هنرمند هستند و سرشان در کار خودشان است، بیشتر به اعتلای فرهنگ توجه کردند و به جای اینکه برای انجام کار فرهنگی دغدغه مالی داشته باشند، هنر را مهمتر و باارزشتر از مسائل مالی دانستند، حالا در سنین بالا نه مسکن دارند، نه درآمد ثابت و نه شغل و با وضعیت ناراحتکنندهای در خانه نشستهاند.
بازیگر “روزی روزگاری” تاکید کرد: مشکلات اقتصادی آن قدر مانده و بزرگ شده که فکر میکنم به مسائل لاینحل تبدیل شده و هر مسئولی هم که روی کار بیاید، نتواند مشکلی از ما حل کند و اگر هم کسی بخواهد کاری انجام دهد مجبور باشد از هفت خان رستم عبور کند. نه تنها برای هنرمندان، بلکه کمترین خواسته هر انسانی، داشتن مسکن و یک سرپناه است که بتوانند در آن آرامش داشته باشند و به جای اینکه این نیاز تامین شود، روز به روز قیمت مسکن افزایش پیدا میکند. وضعیت اقتصادی جامعه به گونهای شده است که سرمایه داران، روز به روز سرمایهشان افزایش پیدا میکند و آنهایی که یک سرمایه معمولی داشتند، روز به روز وضع مالیشان ضعیف میشود.
این بازیگر گفت: زمانی که رفاه و امنیت اقتصادی وجود داشته باشد، دزدی، کلاهبرداری، خفتگیری و انواع مشکلات اخلاقی در جامعه کاهش پیدا میکند و همین موضوع جامعه را به یک سلامت روانی میرساند اما وقتی حداقلها تامین نشود، جامعه مریض میشود.
اعتراض مخاطبان سینما به مشکلات سمفا از جشنواره تا حالا…
|
سینماروزان/محمد شاکری: اکرانهای مردمی سینماهای در حالی رفتهرفته بیشتر میشود که ناهماهنگی در پیشفروش اینترنتی بلیت، مشکلاتی را برای مخاطبان رقم زده.
به گزارش سینماروزان ازجمله اکرانهای مردمی هفته اخیر با حضور عوامل کمدی “تکخال” در پردیس کوروش برگزار شد.
جمعی از علاقمندانی که به دنبال حضور در این اکران مردمی بودند به دلیل اختلالات سمفا نتوانسته بودند بلیت را اینترنتی بخرند مجبور به مراجعه حضوری شدند که این، خودش افزایش گلایهها را به دنبال داشت.
پیشتر به هنگام پیش فروش بلیتهای جشنواره فجر۳۹ نیز اختلالات سمفا، مشکلات بسیاری را برای مخاطبان رقم زد و شاید همین امر موجب شد که به هنگام بلیت فروشی بخش بینالملل فجر، به سبک سالهای قبل این سامانه سینماتیکت باشد که کار بلیتفروشی را انجام دهد.
مشخص نیست چرا سامانهای که بودجهای هنگفت صرف راهاندازی و ادامه حیاتش شده مدام باید دچار اختلال شود؟
به نظر میرسد روسای سینما که با تبلیغات بسیار سمفا را راه انداختند در آستانه تغییر دولت باید مشکلات سمفا را به طور کامل برطرف کنند تا میراثی نیک برای آیندگان به جای گذارند نه اینکه اختلالات، آن قدر زیاد شود که مدیران بعدی سینما کلا قید سمفا را بزنند….
کمدی پرستویی سیروس گرجستانی در اکران عیدفطر+عکس
|
سینماروزان/مسعود احمدی: فیلم «منشی مخصوص من» به تهیهکنندگی و کارگردانی صالح دلدم بهعنوان اولین فیلم اکران آنلاین عیدفطر، نمایش خود را آغاز کرد.
این فیلم که یک کمدی-ماجراجویانه است از حسام نوابصفوی، زندهیاد سیروس گرجستانی، سپیده ذاکری، الیزابت امینی، ساناز سماواتی، مجید شهریاری، سیاوش قاسمی، هاوار قاسمی و شهرام تیموریان بهعنوان بازیگر سود میبرد.
اکران آنلاین کمدی «منشی مخصوص من» با کسب مجوز ساترا، از طریق سامانه «آپرا» انجام میشود و مخاطبان میتوانند با تخفیف ویژه عیدفطر در سامانه «آپرا دات تیوی» به تماشای آن بنشینند.
«منشی مخصوص من» داستانی متفاوت از پرستوهای معمول این روزها را روایت میکند؛ بزرگزاده (سیروس گرجستانی) تاجر متمولی است که شب عید به هر بهانهای با همسرش (الیزابت امینی) به مسافرت نمیرود تا با هر کسی میخواهد عید را بگذراند غافل از اینکه ورود پسری به نام صالح (حسام نوابصفوی) و قرارش با منشی بزرگزاده همه چیز را بههم میریزد…
عوامل این فیلم عبارتند از: تهیهکننده و کارگردان: صالح دلدم، مجری طرح: محمد عربی، مدیرتولید: ناصر سهرابی، جانشین تولید: مرحوم هوشنگ حمزهای، مدیرفیلمبرداری: سید نظام کشفی، صدابردار: آرش برومند، دستیار اول کارگردان و برنامهریز: مونا علامه امیری، تدوین: مهدی کارآمد، عکس: عباس ابهری و مدیریت تبلیغات و اطلاعرسانی: گروه مدیاژورنال.
یادداشت یک منتقد باسابقه در رثای اشکان منصوری (خبرنگار مرحوم)⇐کدام یک از افرادی که اکنون برای مرگ اشکان منصوری گریبان چاک میکنند، به هنگام حیات، یاریاش دادند؟/فلان تهیهکنندهای که کلی از سکانسهای بازی این جوان را حذف کرد تا دستمزدش را ندهد، چگونه رویش میشود که نام این مظلوم را بر زبان بیاورد؟/بهمان تهیهکنندهای که با وعده دروغ از اشکان بیگاری کشید از خود شرم نمیکند که ریاکارانه در مرگش جامهدرانی میکند؟/او که نمیتواند حق شخصی خود را از استهزاکنندگان بگیرد چگونه بهدنبال احقاق حق اشکان است؟/چرا مدعیان انساندوستی و مدیران شعارگو بهجای ارسال پیام تسلیت برای مردگان، به یاری زندگان گرفتار نمیشتابند؟/چرا در زمانی که اشکانها زندهاند، حالشان را نمیپرسید؟
|
سینماروزان/سیدرضا اورنگ(منتقد و روزنامهنگار پیشکسوت): جماعت حاشیهپرداز و مرده پرست، کی میخواهند دست از اعمال ناپسند خود بردارد؟ تا کی میخواهند تابوتی را بر دست گرفته و از حمل آن برای خود نان و نامی به دست بیاورند؟
به گزارش سینماروزان و به نقل از “ملانصرالدین”، چرا فعالان هنری وقتی در قید حیات هستند، حالی از آنان نمیپرسند و به اوضاع معیشتی شان رسیدگی نمیکنند؟
عده ای معدود، چون کرکس و کفتار در کمین نشستهاند که جسم بی جانی را بیابند تا از آن ارتزاق کنند! بارها و بارها این اتفاق افتاده و بارها و بارها نیز اتفاق خواهد افتاد،اما جماعتی که حیات خویش را در ممات دیگران می بینند،دست از رفتار، گفتار و کردار ناشایست خویش نکشیده و نخواهند کشید، زیرا منفعت شان در مرگ دیگران است.
اشکان منصوری مدتها بود که با بیماری دست و پنجه نرم میکرد و توان مالیاش آنچنان نبود تا بتواند خویش را سر پا نگهدارد، کدام یک از افرادی که اکنون برای مرگ اش گریبان چاک می کنند، یاری اش دادند یا دست دوستی به سویش دراز کردند؟ کدام یک مرهم بر زخم دل و جسم اش نهادند؟اصلا چه کسی سراغش را گرفت و حالی از او پرسید؟
فلان تهیهکنندهای که کلی از سکانسهای بازی این جوان را حذف کرد تا دستمزد این جوان سربه زیر را ندهد، چگونه رویش میشود که نام این مظلوم را بر زبان بیاورد، چه رسد به اینکه برایش منافقانه اشک حسرت بریزید؟ بهمان تهیهکنندهای که با وعده دروغ بازی در فیلم از اشکان بیگاری کشید تا اخبار فیلم هایش را خبررسانی کند،اما وعده هایش هرگز عملی نشد،از خودش شرم نمیکند که ریاکارانه در مرگش جامه درانی میکند؟
ای مدیری که سازمانت به بهانه ساخت فیلم کیلو کیلو پول مردم را به افراد پولدار سینما میدهد،اما حاضر نیست ریالی به سینماگران و اهالی رسانهای که گرفتار بیماری و بیکاری هستند بدهد، چگونه میتوانی در فراق اشکان اشک بریزی و در فضای مجازی و کذایی از محسنات او بگویی و در مرگ جانسوزش شک ایجاد کنی؟
ای مدیر رسانه! برای این جوان چه کردی؟ آیا بعد از گذشت سال ها که برای شما خبرنگاری می کرد،ارتقای مقامش دادی؟ بر عایدیاش چیزی افزودی؟ مرهمی شدی بر دردهای جسمی و روحی اش؟ اگر این کارها را نکرده ای،چگونه در مرگش می توانی شیون کنی و آه حسرت بکشی؟
ای خبرنگاری که حتی نتوانستی حق خود را از استهزاکنندگان بگیری، چگونه درخواست تشکیل کمپین میدهی؟خودت در گرفتن حق ات عاجز بودی و هستی،حال می خواهی برای اشکان کمپین خونخواهی و حق گیری راه بیندازی؟چرا هنگامی که بیمار بود و به قول برادرش اشتباه پزشکی رخ داده بود ،کمپین راه نینداختی تا جانش را نجات دهی؟حالا که مرده و روی در نقاب خاک کشیده،کمپین به چه کارش می آید؟
دوستان و همکاران! می دانید که به تک تک شما ارادت دارم و همه را از خودم میدانم. همیشه گفته ام و باز می گویم که باید زرنگ باشید و هشیار تا مغفول مرده پرستان و ریاکاران نشده و بازیچه دست شان نشوید!
امروز هم خبرنگاران و روزنامهنگاران بسیاری در بدترین شرایط معیشتی به سر میبرند، چرا این مدعیان انساندوستی و برخی از مدیران فرصتطلب و شعارگو به یاری زندگان گرفتار نمیشتابند؟حتما باید کسی دیگر بمیرد تا اشک ریایی بریزند؟ الان که زنده هستند برای شان کمپین راه بیندازید.
ای کاش به جای ارسال خیل تسلیتها، در زمان حیات دستش را میگرفتند یا به او روحیه و دلداری میدادند.
عزیزان خبرنگارم! عدهای منفعتطلب و مردارخوار عادت کردهاند تا کفن مردگان را پرچم مقاصد شوم خود کنند و در هوا بچرخانند، شما با آنان همراه نشوید. آزاده باشید و راه آزادی و استقلال پیش بگیرید.
اشکان عزیز! همان گونه که در زمان حیاتت، وعدههای دروغ را شنیدی و دیدی و باور نکردی،اکنون نیز پیامها و اشکهای دروغین را ببین و بشنو، اما باور مکن.
ادعاهای زهرا سعیدی بازیگر سریال رمضانی “یاور” ⇐تلویزیون فکر میکند پدربزرگ همه مردم است و باید برایشان تعیین تکلیف کند!!/تلویزیون طوری شتابزده برنامهریزی میکند که انگار از زمان رمضان و محرم خبر ندارد!/مدیران شبکه سوم عمداً خواستند که داریوش ارجمند نقشی مثل حشمت فردوس را در “یاور” تکرار کند!/ به سعید مطلبی سفارش کردند داستانی بنویسد که شخصیت حشمت فردوس تکرار شود!!/خیلی از بازیگران از این تکرار ناراضی بودند اما مدیران اعتقاد داشتند که مردم این تکرار را دوست خواهند داشت!
|
سینماروزان/نسترن حسینی: تکرار مکررات سریال رمضانی “یاور” و شباهتش با “ستایش”، با انتقاداتی مواجه شده و ازجمله شباهت بیش از حد نقش داریوش ارجمند به نقشش در “ستایش”!
زهرا سعیدی بازیگر سریال در گفتگو با خبرگزاری تسنیم، علاقه مدیران را دلیل اصلی شباهت یاور به ستایش دانسته است!
زهرا سعیدی که نقش مادر جمال چلویی و همسر یاور را بازی میکند، درباره شباهت سریال یاور به «ستایش» به خبرگزاری تسنیم گفت: من همیشه میگویم کار تصویر مثل دایره میماند و همواره میچرخد و میچرخد و با همدیگر برخورد میکنیم، من حدود ۲۰ سال پیش با داریوش ارجمند در سریال «روزهای زندگی» نقش همسر ایشان را بازی میکردم و ۱۵ سال پیش در سریال «بانو» نقش خواهر و برادر را باهم داشتیم و در اینجا دوباره نقش زن و شوهر.
او تأکید کرد: در مورد شباهت این دو سریال با همدیگر، باید بگویم در حقیقت مدیران شبکه ۳ سفارش کرده و عمداً خواستند این شخصیتی باشد مثل حشمت فردوس. به نویسنده (سعید مطلبی) سفارش کردند داستانی بنویسد شخصیت حشمت فردوس تکرار شود. خیلی از بازیگران از این وضعیت ناراضی بودند که شباهت این کاراکتر، مردم را خسته میکند، اما آنها اعتقاد داشتند که مردم از این شخصیت و رفتارهایش خوششان آمده و دوست دارند، برای همین دوباره تکرار میشود.
سعیدی افزود: همه قدرت بازیگری آقای ارجمند را میشناسیم و بازیهای فوقالعادهشان را به یاد میآوریم. اگر مدیران نمیخواستند “یاور” شبیه به “حشمت فردوس” باشد داریوش ارجمند حتماً میتوانستند شخصیت دیگری را اینجا ارائه بدهند اما تعمداً خواستند که همان کاراکتر باشد.
بازیگر سریال “یاور” گفت: برای اولین بار است در سریالی بازی کردهام که ماه رمضان پخش میشود. من گلایهام از سازمان صداوسیما این است که چرا کار مناسبتی را زودتر شروع نمیکنند؟ البته چهار ماه پیش این کار شروع شده و این روزها هنوز در حال تصویربرداری هستیم، بالاخره خواه ناخواه دچار شتابزدگی میشویم.
این بازیگر ادامه داد: تلویزیون طوری شتابزده برنامهریزی میکند که انگار از زمان خبر ندارد و انگار امسال ماه رمضان و محرم نمیشود! وقتی میبیند واقعاً دارد رمضان میرسد، میگوید که بروید برنامه و سریال بسازید. ما هر روز با شتاب فیلمبرداری میکنیم که برخی از سکانسهایش شب پخش میشود، تدوین میکنند، حتماً شتابزدگی باعث میشود تدوینِ خوب و درستی درنمیآید.
وی در پاسخ به این سؤال که حرف اصلی یاور با مخاطبان چیست، افزود: حرف اصلی این سریال، جوانمردی است. طرز گفتن آن فرق میکند که البته این تعریف جوانمردی و تشویق کردن آدمها به اینکه لوطی باشند، سلیقه من نیست. اعتقاد من این است به جای آموزش از بالا به پایین میتوان از طریق نرمتری هم این کار را کرد. من حالت معلمواری را دوست ندارم. تلویزیون فکر میکند پدربزرگ همه مردم است و باید برایشان تعیین تکلیف کند، همه چیزها را از نگاه او ببینند.