1

همکار سرمایه‌گذار دربند در حال گریم کاندیدای انتخابات!+عکس

سینماروزان/مسعود احمدی: به تازگی ساتیار امامی از عکاسان باسابقه در همکاری با نشریات اصلاح‌طلب، تصاویری منتشر کرده از گریم محسن رضایی.

تصاویری که ساتیار منتشر کرده مربوط به امسال نیست ولی گریموری که در عکسها دیده میشود عبدالله اسکندری است.

عبدالله اسکندری از گریمور های برجسته ایرانی است که شش سیمرغ فجر برای گریم آثاری مثل “بانو”، “ناصرالدین شاه…”، “لانتوری”، “ساحره”، “روز واقعه” و “آخرین بندر” کسب کرده است.

اسکندری در سالهای اخیر به خاطر همکاری با محمد امامی(سرمایه گذار دربند) در آثاری نظیر “خوب بد جلف”، “شاهگوش”، “دندون طلا” و “شهرزاد۲” شناخته می‌شود. اسکندری ازجمله افرادی بود که امضایش پای نامه حاشیه‌ساز آزادی از زندان امامی دیده می‌شد.

عبدالله اسکندری که در سریال “امام علی” به عنوان گریمور حضور داشت در سریال سوری “عمر” از محصولات ام.بی.سی (تحت‌الحمایه عربستان سعودی و امارات) هم کار گریم را برعهده گرفت!!

اسکندری که سابقه کار در سریال الف ویژه “مختار” را دارد، این روزها مشغول همکاری با سریال الف ویژه “سلمان فارسی” است.

انتشار تصاویر گریم محسن رضایی توسط عبدالله اسکندری با واکنشهای مختلفی از سوی مخاطبان مواجه شده به خصوص که عکاس هم سابقه همکاری با رسانه‌های اصلاح‌طلب دارد!!

خیلی‌ها می‌خواهند بدانند اصلاح‌طلبی ربطش با آقامحسن چیست و چرا برخی هنرمندان در آشکار یک حرف می‌زنند و درخفا کاری دیگر می‌کنند؟؟

برخی مخاطبان نیز با طعنه، رمز و راز موفقیت مادی در روزگار فعلی را حرکت برمبنای همین تناقضات دانسته‌اند؟

عبدالله اسکندری در حال گریم محسن رضایی/تصاویر امسال منتشر شده ولی طبق گفته عکاس، مربوط به امسال نیست
عبدالله اسکندری در حال گریم محسن رضایی/تصاویر امسال منتشر شده ولی طبق گفته عکاس، مربوط به امسال نیست

 




صدور پروانه برای نویسنده “اتوبوس شب”+صدور یک پروانه دیگر

سینماروزان/حسام ناظری: شورای پروانه نمایش فیلم‌های سینمایی با صدور پروانه نمایش دو فیلم موافقت کرد.

به گزارش سینماروزان حبیب احمدزاده نویسنده‌ای که سابقه همکاری با ابراهیم حاتمی‌کیا در “آژانس شیشه‌ای” و کیومرث پوراحمد در “اتوبوس شب” را داشته پروانه نمایش فیلمی با نام “افسانه بناسان…” را گرفته است.

“افسانه بناسان: غول چراغ جادو” فضایی مستند-داستانی دارد و در خلاصه داستانش آمده است: بناسان غول چراغ جادو برای جلوگیری از اخراج همیشگی از منظومه شمسی مجبور می‌شود شرط فرشته‌ای را بپذیرد تا با همکاری چهار انسان معمولی یک آهنگ زیبا برای ایجاد معجزه‌ای بشری و واقعی خلق کند ولی در این راه با ماجراهایی از زندگی آنان درگیر می‌شود.

این فیلم در چهار کشور ایران، ژاپن، اتریش و عراق فیلمبرداری شده و بازیگرانی چون پرویز پرستویی، شیسوکو تسویا، گرهارد فرایلینگر، نورییوکی آساکورا و محمود بنکدارنیا در آن ایفای نقش می‌کنند.

ابوالفضل جلیلی هم پروانه “مسیر معکوس” را گرفته که ازجمله پروژه‌های مورد حمایت فارابی است.

فهرست پروانه‌های صادره به شرح زیر است:

–“افسانه بناسان: غول چراغ جادو” به تهیه کنندگی وکارگردانی حبیب احمدزاده

–“مسیر معکوس” به تهیه‌کنندگی و کارگردانی ابوالفضل جلیلی

افسانه بناسان: غول چراغ جادو
افسانه بناسان: غول چراغ جادو




حرفهای سینماداری که استوری سرو قلیانش، غوغا کرده⇐نه فیلم خوب اکران کردند و نه کاری برای سینمادار انجام دادند!/برای ده میلیون وام فرهنگی، سه ضامن می‌خواهند!/معادل ۱۵ هزار تومان، چیپس، پفک و آب معدنی رایگان به مخاطب می‌دهیم، اما باز هم مشتری، نیست!/ماهی ۶۰ میلیون پول آب و برق و گاز از جیب می‌پردازم و درآمدم به نزدیکی صفر رسیده!/۱۰ میلیارد سرمایه شخصی خرج پردیس کردم و هیچ‌کس نگفت حالت چطور است ولی به‌محض انتشار استوری قلیان، همه سراغم آمدند!!

سینماروزان/مجتبی اردشیری: سینماداری که آگهی سرو قلیان در سینمایش، توجه‌برانگیز شده بود به انتقاد از ساختاری پرداخت که هیچ کمکی به بدنه سینما نکرده و فقط به‌دنبال نهیب زدن است.

به گزارش سینماروزان پدرام علیزاده مدیر پردیس شهرک به روزنامه فرهیختگان گفت: تصمیمی که گرفتیم این بود که سینما را از این وضعیت خارج کنیم و برای اینکه کارهای قانونی و اداری آن را انجام دهیم، زمان 15 خرداد را برای این تصمیم اعلام کردیم که پس از این تاریخ، دیگر ما به‌عنوان سینما فعالیت نداریم. پیشنهادی که ارائه دادم این بود که سالن‌های ما پذیرای جمع‌های خانوادگی بالای 10 نفر باشند که بتوانند فیلم و سریال مورد علاقه خود را در سالن تماشا کرده و هم‌زمان با تماشای فیلم و سریال، ناهار، شام یا کافی هم میل کنند.

وی درمورد سوءبرداشت‌هایی که درمورد بردن قلیان به سینما شد نیز گفت: بحث قلیان از ابتدا نیز مدنظر ما نبود چون در کافه‌های کناری ما قلیان وجود دارد و هر شخصی خواست، می‌تواند با مراجعه به آن کافه‌ها، از قلیان استفاده کند. این طبیعی است که ما طبق قانون اجازه ندهیم که خانواده‌ها، قلیان به سالن‌های سینما بیاورند. ما برای این مکان، با یک گروه راه‌انداز قرارداد بستیم که همه موارد از فیلمبرداری، عکاسی، بلاگر و… زیرنظر آنهاست. این موضوع قلیان، اشتباه ادمین صفحه مجازی ما بوده که یک استوری منتشر کرد و من بلافاصله پس از متوجه شدن این اتفاق، آن را پاک کردم. شاید سرجمع این کار تبلیغاتی یک ساعت هم در استوری اینستاگرام سینما نبود. ولی دیدیم که چه جنجالی به پا شد و چه حرف‌های ناحقی علیه ما گفتند. همچنین این اشتباه ادمین پیج بود که از قرارهای عاشقانه 2 نفری سخن گفت. من شدیدا با این عناوین و اقدامات مخالفم و در نخستین لحظاتی که این استوری منتشر شد، آن را حذف کردم.

علیزاده همچنین درمورد کارایی طرح خود که پخش سریال‌های شبکه نمایش خانگی در سالن‌های سینماست، گفت: پیشنهاد من این است که سریال‌های شبکه نمایش خانگی را یک ساعت پس از انتشار، در همان روز در سالن‌هایمان نمایش دهیم. این کاری است که در تمام دنیا دارد انجام می‌شود و من در کشورهای بسیاری دیده‌ام که برخی سالن‌های سینما مشغول پخش سریال‌ هستند و فکر هم نمی‌کنم که حرکتی برخلاف منافع سینما باشد.

این سینمادار جوان درباره دلایل خود مبنی‌بر خارج شدن از دور اکران فیلم و رغبت برای پخش سریال‌ به ما گفت: سینما شهرک یکی از بهترین پردیس‌های سینمایی تهران است که جای سوزن‌انداختن نداشت، اما از وقتی که کرونا آمد، بساط همه چیز خوابید. نزدیک به دو سال است که کسی نمی‌آید به من بگوید حالت چطور است. این آقایان مدیر بگویند در این ایام کرونا چه کارهایی انجام داده‌اند. همین‌هایی که وقتی من و امثال من مشغول ساخت پردیس سینما با پول شخصی‌مان بودیم، پیدایشان نبود، وقتی کرونا آمد، باز هم پیدایشان نشد و الان هم مثل تمام آن سال‌ها معلوم نیست کجا هستند و به چه کاری مشغولند و مسئولان با شنیدن اسم قلیان، تازه پیدایشان شد!! وقتی سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده از ترس بر باد رفتن سرمایه‌اش، فیلمش را اکران نمی‌کند، من سینمادار چرا باید دست‌روی‌دست بگذارم و هر روز و هر ماه و هر سال ضرر بدهم؟

وی ادامه داد: شما ببینید در این دو سال هیچ‌کس حواسش به ما نبود اما تا بحث قلیان مطرح شد، به من گفتند که قرار است از حراست ارشاد با شما تماس بگیرند یا گفتند قرار است آقای انتظامی جلسه‌ای در این رابطه داشته باشد. این دوستان تا الان کجا بودند. یک طرحی دادند که بیا به تو 10 میلیون تومان وام می‌دهیم، رفتیم و دیدیم به اندازه‌ای گیروگرفت دارد که عطای گرفتن آن را به لقایش بخشیدیم آن هم برای وامی که 3 ضامن می‌خواست و باید آن را با سود برمی‌گرداندیم. مدام گفتند صبر کنید فلان زمان فیلم خوب اکران می‌کنیم، اما زمان گذشت و گذشت و نه فیلمی اکران کردند و نه کاری برای سینمادار انجام دادند. وقتی می‌بینم که برخی سالن‌ها، تئاتر کمدی و فیلم خارجی نمایش می‌دهند و چند مخاطب جذب می‌کنند، چرا من باید بنشینم و فقط نگاه کنم؟

علیزاده همچنین اذعان کرد: به‌خدا قسم در همین مدت بیش از 30 نفر از پرسنلم را تعدیل کرده‌ام و هم‌اکنون با سه نفر پرسنل و یک نفر انتظامات و تامین هزینه آب، برق، تلفن، حقوق، بیمه و… ماهی 60 میلیون تومان از جیب می‌پردازم ولی درآمد به نزدیکی صفر رسیده. ملک ما فرهنگی نیست و کاربری آن تجاری است و به همین دلیل هزینه‌های قبوض به تجاری محاسبه می‌شود و خیلی بالاتر از سینماهای دیگر درمی‌آید.

این سینمادار درمورد مشکلاتی که سر راه خروج از چرخه اکران فیلم است به ما گفت: چون ما ملک فرهنگی نیستیم، چندان مسیر دشواری برای ما تعریف نمی‌شود. پردیس شهرک یک مکان تجاری است و مشکلات سینماهای دیگر در این زمینه را ندارد. قرار است با محمدرضا فرجی (از مدیران سازمان سینمایی) جلسه‌ای داشته باشم. می‌خواهم در کارها گشایش پیدا شود، اما واقعا هر کاری که در این زمان فکرش را کنید انجام دادیم ولی به موفقیتی نرسیدیم. بلیت سینما 30 هزار تومان بود اما ما آمدیم معادل 15 هزار تومان، چیپس، پفک و آب معدنی رایگان به مخاطبان دادیم، اما باز هم نتوانستیم سالن‌ها را پر کنیم.

  علیزاده در پایان گفت: من 6 سال پیش، این ملک را کوبیدم و تمامش را از نو ساختم. به پول آن زمان بیش از 10 میلیارد تومان خرج اینجا کردم، اما نه‌تنها هیچ کمکی به من نشد بلکه با یک استوری دیدیم که چه اتفاق‌هایی رقم خورد و همه سراغم آمدند!! کسانی که هیچ کاری برای سینما نکردند و در تمام این مدت اصلا خبری از آنها نبود و حالا هم اصلا عین خیالشان نیست که پردیس‌هایی مانند شهرک، دارند از بین می‌روند و صاحبان‌شان ورشکسته می‌شوند بگویند برای سینما چه کرده‌اند؟؟




ظهور مغزهای کوچک زنگ‌زده در آمل!!؟؟+عکس

سینماروزان: چند سالی است که اراذل و اوباش سهمی قابل توجه از برخی آثار سینمایی و شبکه خانگی به خود اختصاص داده‌اند.

به گزارش سینماروزان،  از “مغزهای کوچک زنگ زده” تا “متری شش و نیم”، “شنای پروانه” و اخیرا سریال‌های “قورباغه” و “سیاوش” برش‌هایی از زندگی لمپن‌های خلافکار را شاهد بوده‌ایم.

پرداختن به زندگی این اراذل با انتقاد برخی رسانه‌ها مبنی بر ترویج خشونت مواجه شده ولی گاهی همان رسانه‌های خرده‌گیر به این خشونت تصویری، اخباری را منتشر می‌کنند چندین درجه تندتر از کل آثار فوق‌‌الذکر.

به تازگی خبرگزاری تسنیم خبر داده: تعدادی از اراذل و اوباش یکی از روستاهای گزنک نزدیک شهرستان آمل، پس از تهدید به قتل یک خیّر با هدف توقف کمک به مستمندان، خودروی او را به آتش کشیدند. چند نفر از اوباش، چند شب پیش ضمن تهدید یک خَیّر در یک از روستای شهر گزنک، اقدام به آتش زدن خودروی وی در منزلش کردند.

تسنیم گزارش داده: این فرد خیر که در مناسبتهای مذهبی اقدام به برپایی مراسم، شعائر اسلامی و کمک به مستمندان در این منطقه می‌کرد، با تهدید اوباش و تهدید به قتل برای منع این اقدمات مواجه شده اما با این وجود، همچنان مراسمات مذهبی را برپا کرده بود. در نهایت بامداد جمعه اوباش، تهدید خود را عملی کرده و پس از تماسهای و پیامهای متعدد و تهدید فراوان، اقدام به تخریب و آتش زدن خودروی وی کردند.

تسنیم ادامه داده: اوباش مذکور توسط پلیس شناسایی شدند اما انتظار می‌رود که برخورد قاطع‌تر و جدی‌تری با این افراد توسط پلیس و دستگاه قضائی صورت بگیرد تا اجازه عرض‌اندام نداشته باشند.

هرچند همچنان هستند رسانه‌هایی منفی‌نگر که وقوع این اتفاقات را برگرفته از فیلمها و سریالهای مشابه می‌دانند ولی واقعیت آن است که چنین اراذلی حتی اگر هم خط بگیرند از آثار مشابه خارجی است و نه نوعی از پرداخت ممیزی شده خشونت در آثار وطنی؛ بماند که تندترین محصولات وطنی هم آن قدر مخاطب ندارند که بشود درباره تاثیرگذاری آنها، نظر قطعی داد!

نماهایی از خودروی به آتش کشیده خیر آملی
نماهایی از خودروی به آتش کشیده خیر آملی




رونمایی از پوستر فیلم کوتاه «بنفش»+عکس

سینماروزان: پوستر فیلم کوتاه «بنفش» به نویسندگی و کارگردانی راما نامی و تهیه کنندگی محسن سعیدی رونمایی شد.

به گزارش سینماروزان الهام عصاریان، سعید داخ، فرناز پتگر، میثم روزبهانی و احسان سعیدی بازیگران این فیلم کوتاه هستند که با اتمام مراحل فنی آماده حضور در جشنواره های داخلی و خارجی خواهد شد.

در داستان فیلم کوتاه «بنفش» آمده است: دختر جوانی به دلیلی که هیچکس نمی‌داند قصد خروج از کشور را دارد و برای رفتن دست به هر کاری می‌زند…. بی خبر از اینکه آن دلیل خود علت نرفتن می‌شود…

سایر عوامل این فیلم کوتاه عبارتند از: نویسنده و کارگردان: راما نامی، تهیه‌کننده: محسن سعیدی، سرمایه‌گذار: منصوره حاتمی، مجری طرح: سید مهدی نریمانی، برنامه ریز: امیر حسین صارمی، مدیر تصویر: حمیدرضا لزیری، دستیار اول کارگردان: یاسر نظری، صدابردار: پارسا پتگر، طراح صحنه و لباس: آیدا ذکایی، گریم: هانیه بنی اسد، دستیار گریم: فاطمه حسین پور، مدیر تولید: محمد جمال عصاریان، منشی صحنه: سحر فیروزان، عکاس: شاهین پور حسین، مدیر تدارکات: پوریا علی اکبری، تدوین و صداگذاری: محمد وحیدیان، مدیر روابط عمومی: شادروان اشکان منصوری، طراح پوستر: صادق مفرد.

فیلم کوتاه+بنفش
فیلم کوتاه+بنفش




اولین نمایش “گیسوم” با همراهی پگاه آهنگرانی و رضا داوودنژاد+عکس

سینماروزان: فیلم سینمایی «گیسوم» در بخش اصلی مسابقه بین‌الملل – سینمای سعادت – جشنواره جهانی فیلم فجر به نمایش درمی‌آید.

به گزارش سینماروزان فیلم سینمایی «گیسوم» به کارگردانی نوید به‌تویی و تهیه‌کنندگی سعید سعدی در اولین نمایش خود در بخش اصلی مسابقه بین‌الملل (سینمای سعادت) جشنواره جهانی فیلم فجر روی پرده خواهد رفت. در آستانه نمایش از لوگو و تصاویر جدید این فیلم نیز رونمایی شد.

پگاه آهنگرانی، رضا داودنژاد، مارال بنی‌آدم، حسین صوفیان، شبنم گودرزی، سلمان فرخنده، پارسا بهشتی، شهرزاد حساس، و (با هنرمندی) شاهرخ فروتنیان، از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

در خلاصه داستان «گیسوم» آمده: سینه‌سرخ پرنده عجیبیه؟!، بهارا میره، زمستونا برمی‌گرده، از سرما و سختی نمی‌ترسه، کوچ نمی‌کنه، دونه‌اش رو پیدا میکنه، یا لونه‌اش رو تغییر میده، ما همه‌مون سینه سرخیم…. .

این فیلم آخرین محصول سینمایی شرکت فدک فیلم محسوب می‌شود که با همکاری بخش فرهنگی و هنری کیا گالری و مانا آرت مزون تولید شده است.

دیگر عوامل اصلی «گیسوم» عبارت هستند از: مدیر فیلمبرداری: محمد رسولی، تدوین: مهدی سعدی، مدیر صدابرداری: حسین بشاش، مدیر صداگذاری و ترکیب صدا: آرش قاسمی، طراح گریم: کامران خلج، طراح لباس: مانا یزدانی‌امیری، طراح صحنه: مرتضی‌فربد، موسیقی: صبا علیزاده، اصلاح رنگ: فرهاد قدسی، گرافیک و استوری بورد: آرش ضیغمی، دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز: منصور میرشکاری، جلوه‌های ویژه بصری: حسن پیله‌ور، عکاس: امین مرادی، مشاور رسانه‌ای: امین اعتمادی‌مجد، جانشین تولید: مهدی بهری، مدیران تدارکات: زنده‌یاد ایراهیم شیروانی، عبدالرضا بهرامی، پخش‌کننده خارجی: IRIMAGE.

فیلم+گیسوم
فیلم+گیسوم

فیلم+گیسوم
فیلم+گیسوم

فیلم+گیسوم
فیلم+گیسوم

فیلم+گیسوم
فیلم+گیسوم




بهزاد فراهانی بازیگر پیشکسوت مطرح کرد⇐زندگی و معیشت مردم و به‌ویژه صاحبان مشاغل سخت به قهقرا رفته و سفره‌هایشان کوچک شده!/هشت سال تمام منتظر بودیم که آقایان یک قدم برای هنر بردارند ولی ظاهرا عضله پای ایشان گرفته بود!!/در دوره ریاست جمهوری احمدی‌نژاد وضعیت هنرمندان خیلی بهتر از این هشت سال بود!/در دولت‌های نهم و دهم، پول بیمه ما توسط دولت پرداخت می‌شد اما دولت فعلی همین کار را هم انجام نداد!/فقط جشنواره‌ برگزار می‌کنند بی‌آن‌که فایده جشنواره برای اهالی هنر، معلوم باشد!/باعث تاسف است که یک هنرپیشه بزرگ را به‌دلیل اینکه پول نداشت در بیمارستان بستری نکردند! /دردآور است که بهترین شاگردانم در دانشگاه، امروز دلال بنگاه‌های معاملات ملکی، شوفر تاکسی و… هستند!/آقایان برای هنرمندان چه کردند؟ اعلام کنند تا بدانیم! /چه لزومی دارد به رئیس‌جمهوری رای بدهیم که هیچ کمکی به مردم نمی‌کند؟

 

سینماروزان/ساناز قنبری: بهزاد فراهانی هنرمند باسابقه سینما، تئاتر و تلویزیون به گلایه از بی‌توجهی به وضعیت معیشتی هنرمندان در دولت اعتدال پرداخت.

بهزاد فراهانی درباره وضعیت هنرمندان به روزنامه جام‌جم گفت: وضعیت اسفناک است. در جامعه کنونی زندگی و معیشت مردم و به‌ویژه صاحبان مشاغل سخت به قهقرا رفته و سفره‌هایشان کوچک شده؛ تئاتر و اهالی هنر هم از این جامعه جدا نیستند. بنابراین تا وقتی جامعه از تنگنا و شکاف طبقاتی خارج نشود نه تنها در تئاتر، بلکه در تمام هنرها وضعیت پیچیده و دردناک خواهد ماند، چون هنر از دل جامعه می‌آید و جامعه دردمند، هنری دردمند دارد. ما هشت سال تمام منتظر بودیم آقایان روسای دولت یک قدم در عرصه‌های مختلف به‌ویژه در هنر و به‌ویژه‌تر در تئاتر بردارد، اما ظاهرا عضله پای ایشان گرفته بود که هیچ قدمی برنداشت! نه‌تنها قدمی برنداشت بلکه علیه آن هم عمل کرد.

فراهانی درباره مصادیق کم‌لطفی به اهالی تئاتر گفت: دولت فعلی اجازه داد سالن‌های دولتی از مخاطبان تئاتر، بیست سی درصد پول بگیرند. در حالی‌که در گذشته این سالن‌ها متعلق به مردم بود و باید آن را در اختیار مخاطبان تئاتر می‌گذاشتند نه این‌که سالن‌ها را به منبع درآمد تبدیل کنند. به جرات می‌گویم که حتی در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد وضعیت تئاتری‌ها خیلی بهتر از این هشت سال گذشته بود. به عنوان مثال در دولت نهم و دهم، پول بیمه ما توسط خود دولت پرداخت می‌شد اما الان دولت این کار را انجام نمی‌دهد. برای هنرمندی که در تامین معاش‌اش هم مشکل دارد پرداخت پول بیمه واقعا مشکل است. آقای روحانی برای ما چه کاری کرد؟ اعلام کنند تا بدانیم. جوان‌ترها به جای خود، برای اهالی تئاتر بالای 60 سال چه کردند؟

فراهانی افزود: جایی هم که دولت حق بیمه پرداخت کرده اول پدر ما را در آورده بعد پرداخته. اخیرا بیژن افشار، یکی از هنرپیشه‌های بزرگ تئاتر را به دلیل ابتلا به کرونا از دست دادیم. خوب است بدانید زمانی که ایشان به کرونا مبتلا شده بود به بیمارستان مراجعه کرد و بیمارستان همان ابتدا برای این‌که او را بستری کند 90میلیون تومان پول خواست و چون او این مبلغ را نداشت، ما با هزار خواهش و تمنا در بیمارستانی دیگر بستری‌اش کردیم. این است زندگی اهالی تئاتر، این است وضعیت یک پیشکسوت تئاتر.

بهزاد فراهانی با اشاره به انتخابات۱۴۰۰ تاکید کرد:  چه می‌توانم بگویم جز این‌که مردم مراقب انتخابشان باشند! چه لزومی دارد به رئیس‌جمهوری رای بدهیم که هیچ کمکی به مردم نمی‌کند. شایدحرف‌های من به نظر سیاسی و تلخ باشد اما عین واقعیت است. همه‌گیری کرونا و آنچه بر سر کشور ما آورده به جای خود، می‌خواهم بپرسم آقای رئیس‌جمهوری در سال‌های پیش از همه‌گیری کرونا حتی یک بار برای تماشای تئاتر به سالن‌ها تشریف آوردند؟ یا کدام مسؤول و مدیری که امروز، دم از تقویت هنر و فرهنگ‌سازی می‌زند به تئاتر توجه کرده است؟ چه کسی خبر از سفره‌های هنرمندان در دوران کرونا دارد؟ تازه ما هنرمندانی هستیم که در تهران زندگی می‌کنیم. بالاخره ما به کمک شهرام گیل‌آبادی، مدیرعامل خانه تئاتر و یاران دیگرمان ایرج راد، اصغر همت و… توانستیم چیزهایی از گوشه و کنار برای اعضای خانه تئاتر فراهم کنیم که نانی در سفره داشته باشند ولی در شهرستان‌ها چه؟ هنرمندان شهرستانی چه می‌کنند؟ دردآور است که بگویم بهترین شاگردانم در دانشگاه، امروز دلال بنگاه‌های معاملات ملکی، شوفر تاکسی و غیره هستند.

فراهانی با انتقاد از صرف بودجه برای برگزاری جشنواره‌های مختلف دولتی گفت: فقط جشنواره‌ برگزار می‌کنند بی‌آن‌که فایده جشنواره برای اهالی هنر، معلوم باشد! جشنواره‌ای برگزار شد بی‌آن‌که گزارشی دقیق از بودجه آن ارائه شود… واجب است یک بیت از سعدی بخوانم: «پیرمردی ز نزع می‌نالید / پیرزن صندلش همی مالید». این بیت حکایت ماست. از یک طرف می‌گوییم جامعه هنر را دریابیم که زنده بمانند و از آن طرف به مبارکی جشنواره برگزار می‌کنند.

فراهانی گفت: مسؤولان محترم کی و کجا حامی و پشتیبان ما بودند؟ به وقت ممیزی آثار، پدر ما را در می‌آورند اما از حق و حقوق هنرمندان در مقابل رسانه‌هایی که آثارشان را بدون مجوز نمایش می‌دهند یا به کمترین قیمت می‌خرند و نمایش می‌دهند، هیچ اقدامی نمی‌کنند.   اگر دولت‌ها، دلسوز تئاتر هستند پس در این مواقع که حق تئاتر و تئاتری‌ها پایمال می‌شود، کجا هستند؟ به واقع نهادها بیشترین بازدارندگی را برای رشد هنر این کشور دارند.




اظهارات قابل تامل مدیر بهمن سبز⇐دیگر نمی‌توان به امید اکران فیلمهای جدید نشست!/چاره‌ای نداریم جز آن که مناظرات انتخاباتی را در سینماها برگزار کنیم!/ پخش مسابقات فوتبال مختلف داخلی و خارجی در سینماها باید در دستور کار قرار گیرد!/اکران همزمان فیلم خارجی و سریالهای خانگی از دیگر راههای بازگرداندن مخاطب به سینماهاست

سینماروزان: مدیرعامل موسسه بهمن سبز با انتقاد از تعلل صاحبان فیلمها برای اکران آثار خود از پخش مناظرات انتخاباتی تا پخش مسابقات فوتبال و… را راهی برای چرخیدن چرخ اقتصاد سینماها دانست.

به گزارش سینماروزان،  سیدمصطفی حسینی مدیرعامل مؤسسه بهمن سبز در گفتگو با خبرنگار مهر درباره وضعیت اکران فیلم در سینماها بیان کرد: سینماها در دوران تازه باید پیشروی اکران باشند و منتظر تقاضا از طرف تهیه‌کننده نایستند. هرگونه پیشنهادی نظیر پخش بازی‌های آسیایی فوتبال، دربی و مناظرات تلویزیونی انتخابات می‌تواند سینماها را از حالت انفعال در آورد.

حسینی اظهار کرد: امروز گفته می‌شود بیش از ۳۰۰ فیلم پشت صف نمایش هستند، اما هیچ گونه تکاپویی از سوی طرف تقاضا و تهیه‌کنندگان نمی‌بینید و مشخص نیست در انتظار چه چشم‌انداز روشنی هستند در حالی که تجربه نشان داد نمی‌توان خیلی دل به حمایت‌ها و سوبسیدهای دولتی بست.

وی افزود: واقعیت آن است سازوکارهای نمایش فیلم در سینمای ایران با ساختارهای فرسوده و آن ایده‌های قدیمی که در بهترین حالت منجر به نمایش ۶٠-٧٠ فیلم در طول سال می‌شد، برای دوران تازه پس از کرونا از کار افتاده است و منطقی نیست. این مسئولیت شوراهای تخصصی و متولیان سینمایی است که به جای صرف اطلاع‌رسانی در حوزه سینما به فکر طراحی و اجرای ساختارهای نوین برای دوران تازه باشند تا بلکه باری از این صف شلوغ اکران کم کنند. بسیاری از صاحبان فیلم‌هایی که امروز از اکران سر باز می‌زنند در پیش از کرونا نیز سهمی بیش از چندصد میلیون در گیشه نداشتند، چطور امروز به امید آینده‌ای درخشان‌تر نشسته‌اند؟!

این مدیر سینمایی در پایان با اشاره به امکان پخش مناظرات انتخاباتی کاندیدای ریاست جمهوری در سینما بیان کرد: ما پیش از این تجربه پخش بازی‌های جام جهانی فوتبال را در سینما داشتیم. تجربه‌ای که موفق و پررونق بود. امروز نیز باید سعی کنیم با ایده‌هایی نظیر نمایش فینال لیگ قهرمانان، اکران همزمان فیلم‌های خارجی روز، پخش همزمان سریال پلتفرم‌های خانگی، هفته‌های آخر لیگ برتر، نمایش بازی تیم‌های استانی در سینمای آن استان و مناظرات انتخابات ریاست جمهوری به رونق سینما کمک کنیم. اما متأسفانه عزم جدی برای احیا نیست و این اشکال پیش از هر چیز به خود ما فعالان عرصه اکران و سینما بازمی‌گردد که گویا به ادامه این وضع عادت کرده‌ایم و حیات اقتصادی ما هم بدون لطمه در حال تداوم است.




تازه‌ترین اظهارات حامد بهداد⇐زمانی که به تهران آمدم برای سه کارگردان نامه نوشتم…/از طریق خواهر ناصر تقوایی به ایشان معرفی شدم تا در “چای تلخ” بازی کنم!/سرمایه‌گذار “ضیافت” که تغییر کرد من هم حذف شدم!!/فردین گفت خیلی وقت است که با کیمیایی در تماس نیست!/وقتی جوانمردی در جامعه زیر سوال می‌رود نباید هم به تیپ فردین، نیازی باشد!/سم‌پاشی‌های پولاد باعث شد همکاری با کیمیایی را ادامه ندهم!!!/پول تولید “سد معبر” را باران کوثری، جور کرد!!/در تداوم موسیقی خراسانی باید در مورد محسن نامجو حرف زد و نه من!/بیش از همه برای حسن معجونی ناراحتم که…/برای همه احترام قائلم اما با ده‌نمکی کار نمی‌کنم!/هرگز نگفتم رد کردن “درباره الی” اشتباه بود!/به مرور که حاتمی‌کیا را شناختم، دیدم مرا با او کاری نیست!!

سینماروزان: حامد بهداد بازیگر توانمندی که در سالهای اخیر فیلمهایی در گونه‌های مختلف از کمدی “گیج‌گاه” تا درام معمایی “خانه دختر” و ملودرام “نیمه شب اتفاق افتاد” را تجربه کرده حرف‌های تازه‌ای زده درباره کارنامه کاریش.

به گزارش سینماروزان بهداد درباره همکاری ناتمام با ناصر تقوایی در “چای تلخ” به مجله اندیشه پویا گفت: از طریق خواهر ناصر تقوایی به ایشان معرفی شدم چون با ایشان رفت و آمد خانوادگی داشتیم و از او خواستم مرا به تقوایی معرفی کند. البته نصف فیلم گرفته شد و کل بازی من در “چای تلخ” هم انجام شد ولی حیف که فیلم ناتمام ماند.

این بازیگر با رد شایعات ناراحتی از رد پیشنهاد بازی در “درباره الی” گفت: من هرگز نگفتم رد کردن “درباره الی” اشتباه بود! و هرگز نگفتم از رد کردنش، ناراحتم ولی جزییات رد آن پیشنهاد را در شصت سالگی تشریح می‌کنم.

به گزارش سینماروزان حامد بهداد با اشاره به علاقه‌اش به تیپ فردین گفت: جان وین تیپ است ولی ارزشمند است. فردین،  تیپ است ولی ارزشمند است. پرویز صیاد و اکبر عبدی هم بازیگرهای تیپ ارزشمندی هستند ولی تیپ چه زمانی به وجود می‌آید؟ وقتی جامعه انکارت نکند. وقتی جوانمردی در جامعه زیر سوال می‌رود نباید هم به تیپ فردین، نیازی باشد!

حامد بهداد که تجربیاتی هم در خوانندگی دارد پیرامون میزان تاثیرپذیری از هم‌خطه‌ای‌هایی مثل محسن نامجو بیان داشت: زندگی کردن در خطه خراسان موجب شده آن فضا را درک کنم ولی من و موسیقی خراسانی خیلی به هم مربوط نیستیم و در تداوم موسیقی خراسانی باید در مورد محسن نامجو حرف زد و نه من!

بهداد در پاسخ به سوالی درباره احتمال همکاری با مسعود ده‌نمکی گفت: برای همه احترام قائلم اما با  ده‌نمکی کار نمی‌کنم. آنچه می‌گویم درباره ایشان نیست ولی اساسا بازی در هر فیلم ضدمردمی را نمی‌پذیرم. یا بهتر بگویم بازی در فیلمی که ضدحقیقت است را نمی‌پذیرم.

بهداد ادامه داد: دانشجو که بودم برای حاتمی‌کیا تست بازیگری دادم اما بعدتر و به مرور که شناختمش دیدم مرا با او کاری نیست.

به گزارش سینماروزان حامد بهداد با بیان اینکه همکاریش با کیمیایی در دو فیلم “جرم” و “محاکمه” در خیابان” را بسیار دوست داشته درباره آشنایی با کیمیایی گفت: وقتی به تهران آمدم شروع به نامه‌نگاری با چند نفر کردم و اول از همه ایرج قادری، فریدون گله و مسعود کیمیایی.

بهداد گفت: سال ۷۴ توسط سامان مقدم و کارن همایونفر برای بازی در “ضیافت” قبول شدم و اسمم هم در نشریات به صورت اصلی یعنی حامد صابری‌بهداد آمد ولی بعد که سرمایه‌گذار تغییر کرد و تیم عوض شد، من هم حذف شدم. البته همان زمان به قنادی فردین رفتم و ماجرا را تعریف کردم و از او خواستم کاری کند ولی فردین گفت خیلی وقت است با کیمیایی در تماس نیست…بعدتر بازی در “سربازهای جمعه” را رد کردم چون فکر می‌کردم نقش منفی خطرناکی است و ترسیدم که خوب از کار درنیاید و درنهایت رسیدم به “محاکمه در خیابان” و “جرم”.

حامد بهداد در پاسخ به این پرسش مجله “اندیشه پویا” که چرا همکاری با کیمیایی را ادامه ندادی، خیلی کوتاه مدعی شد: به‌خاطر سم‌پاشی‌های پولاد کیمیایی!؟؟
و درباره باز کردن دلایل این ادعا اظهار داشت: از این بازتر چه می‌خواهی؟؟

بهداد که در سالهای اخیر بارها با باران کوثری همبازی بوده درباره یکی از بهترین همکاری‌هایشان “سدمعبر” گفت: فیلمنامه را سعید روستایی نوشته بود و زمانی که من و باران کوثری در “دندون طلا”، همبازی بودیم، باران فیلمنامه را خرید و بعدش هم پول تولید را جور کرد!!

حامد بهداد درباره آن دسته از بازیگران تئاتر که نتوانستند در سینما، جلوه کنند اظهار داشت: بیش از همه برای حسن معجونی ناراحتم که درسش را زودتر از من تمام کرد و هم‌نسل و هم‌رفیق بودیم و به‌عنوان بازیگر درک نکردم چرا بازیگر به این خوبی نباید متجلی شود؟




درگذشت نویسنده زندگینامه پرویز پرستویی!+عکس

سینماروزان: لیلی کریمان نويسنده، مترجم و منتقد، درگذشت.

به گزارش سینماروزان لیلی کریمان در سال ۱۳۴۲ در تهران متولد شد و هرچند فارغ‌التحصیل رشته مامایی بود ولی هم در نویسندگی و هم در ترجمه، دستی داشت.

کریمان عضو انجمن منتقدان ونویسندگان خانه سینمای ایران بود و تلاش‌هایی کرده بود در حوزه فیلمنامه‌نویسی و ترجمه فیلمنامه، ترجمه رمان و ترجمه کتاب‌های روانشناسی.

از جمله ترجمه‌هایی که به بازار عرضه کرده بود عبارت بودند از: چرا بی‌شعوری(خاویر کرمنت)، هیچ کس گلی برایم نفرستاد(ساندرا براون)، زندگی زیباست(روبرتو بنینی) و راه دراز خانه(دانيل استيل).

لیلی کریمان در زمینه زندگینامه‌نویسی نیز کتاب “ستاره بی‌نقاب”را براساس زندگی پرویز پرستویی نگاشته بود.

لیلی کریمان+پرویز پرستویی
لیلی کریمان+پرویز پرستویی




تازه‌ترین خروجی شورای صنفی نمایش⇐پا پس کشیدن تنها طلبه ی اکران!+عدم علاقه هیچ فیلمی برای اکران!+نیم بها کردن بلیت سینماهایی که مشتری چندانی ندارند!

سینماروزان/حسام ناظری: تازه‌ترین جلسه شورای صنفی نمایش هیچ خروجی نداشت جز پا پس کشیدن فیلمی که هفته پیش شورا خبر از اکران آن داد.

به گزارش سینماروزان هفته گذشته اعلام شد که فیلم «گل به خودی» می‌تواند اکران شود اما در جلسه تازه شورای صنفی نمایش تاکید شد که اجباری به اکران فیلم نیست و این فیلم می‌تواند بعد از تعطیلات پانزده خرداد روی پرده سینماها خواهد رفت.

شورای صنفی نمایش همچنین مقرر کرد بلیت سینماهای سراسر کشور همزمان با سوم خرداد روز آزادسازی خرمشهر نیم بها باشد؛ اینکه سینماها مشتری چندانی ندارند و از آن سو بلیت‌شان نیم‌بها می‌شود هم از آن مصاديق طنزآمیز است.

شورای صنفی نمایش این هفته را هم در حالی پشت سر گذاشت که صاحب هیچ فیلمی، تمایلی برای اکران نشان نداد و این در حالی است که همچنان مدیران دولتی اصرار دارند برای برگزاری جشنواره‌های دولتی!!! اینکه سینماها، مشتری ندارند ولی مدیران اصرار دارند بر برگزاری جشنواره، می‌تواند یک مصداق دیگر طنزآمیز باشد.




داستان یک سرقت در «مهاجران چاله‌ها»+پوستر

سینماروزان: با اتمام مراحل فنی «مهاجران چاله‌ها» از پوستر این فیلم کوتاه رونمایی شد.

به گزارش سینماروزان، مراحل فنی فیلم کوتاه «مهاجران چاله‌ها» به نویسندگی و کارگردانی شهاب احمدلو و رضا امینیان به تازگی به پایان رسیده و در حال حاضر نسخه نهایی این فیلم برای حضور در جشنواره‌های داخلی و خارجی آماده نمایش شده است. با اتمام مراحل فنی، سازندگان از پوستر این فیلم که طراحی و اجرای آن بر عهده محمدرضا زرقان بوده، رونمایی کردند.

«مهاجران چاله‌ها» با بازی شاهد احمدلو و بابک نوری به ماجرای یک سرقت و روایت موازی چند داستان دیگر می‌پردازد.

دیگر عوامل این فیلم کوتاه عبارت هستند از: تهیه‌کنندگان: شهاب احمدلو، رضا امینیان، مدیر فیلمبرداری: محسن فلاحی، مدیر صدابرداری: سیامک نیازی، طراح صحنه و لباس: ندا تمیمی، طراح گریم: مهرنوش سلیمی، موسیقی متن: ستار اورکی، طراحی و ترکیب صدا: سامان شهامت، برنامه‌ریز و دستیار یک کارگردان: سهیل ملک‌نژاد، منشی صحنه: آزاده جهانبخش، عکس و فیلم پشت صحنه: علی نیکزاد، آرمان آقازاده، سرپرست گروه تولید: محمدولی احمدلو، مشاور رسانه‌ای و تبلیغات فضای مجازی: امین اعتمادی‌مجد، مدیر تولید: سهیل ملک‌نژاد، مدیر تدارکات: شایان طهماسب، اصلاح رنگ: علی تصدیقی، طراحی و اجرای امور هنری: ویکس استودیو، سرمایه‌گذار و مجری طرح: یاران تجارت افق اندیش، بازیگران نوجوان: کیان مهدوی، کسری ادهم، رضا سدیدی، متین طباطبایی، رضا حکیم، شایان یاحق، طاها یزدانی، امیر رضایی، عرشیا شریفی، وحید شاملو.

 

فیلم کوتاه مهاجران چاله ها
فیلم کوتاه مهاجران چاله ها




اظهارات رییس مرکز تخصصی معارف اهل بیت(ع) پیرامون محتواهای موسوم به ماورایی تلویزیون⇐این که{ در سریال تلویزیونی “احضار”} شیطان مثل آدم‌های معمولی جسم دارد، درست نیست!/اگر در این سریال‌ با کارشناسان مذهبی هماهنگ بودند، می‌توانستیم طوری جلو برویم که القائات اشتباه ایجاد نشود!/در برنامه “زندگی پس از زندگی” باید کارشناسی مذهبی وجود داشت که کلمه به کلمه را تفسیر کند و حتی برخی قسمت‌ها را بگوید، غلط و توهمات است!

سینماروزان/مهدی موسوی‌تبار: حجت‌الاسلام رضا برنجکار، استادتمام دانشگاه تهران و رئیس مرکز تخصصی معارف اهل‌بیت(ع) نقطه‌نظراتی طرح کرده درباره سریال تلویزیونی “احضار” و برنامه تلویزیونی “زندگی پس از زندگی”.

به گزارش سینماروزان، حجت‌الاسلام برنجکار درباره نمایش شیطان به شکل انسان در سریال تلویزیونی “احضار” به روزنامه فرهیختگان گفت: در این سریال شیطان جنی در قالب انسان مجسم می‌شود و حرف‌هایی را بیان می‌کند، اگر این را حمل بر صحت کنیم، می‌توان گفت فیلم کار هنری است و در هنر به قول افلاطون عنصر تخیل وجود دارد… وگرنه ممکن است با این هنر امر باطلی را القا کند که افلاطون می‌گوید ما اینها را اجازه نمی‌دهیم در مدینه فاضله باشند.

رییس مرکز تخصصی معارف اهل بیت ادامه داد: خود شما به‌عنوان کارگردان فرضی، چطور می‌خواهید بیان کنید شیطان وسوسه می‌کند؟ برای اینکه این را مجسم کنید به شکل آدمی می‌آید یعنی شیطان جن را همانند شیطان انس نمایش می‌دهد. این واقعیت دارد. این که در سریال{احضار} نشان میدهد شیطان، مثل آدم‌های معمولی جسم دارد، درست نیست!! حمل بر صحت این است که کارگردان می‌خواهد مطلب حقی را عنوان کند و اینکه شیطان وسوسه می‌کند. این را باید به‌نحوی در فیلم بیان کند. بهترین راه این است که همانند شیطان انس باشد و ببینیم وسوسه‌های شیطان چطور است. اگر این‌چنین باشد، درست است و به نظرم می‌رسد این‌چنین است چون هنر به این معناست.

این کارشناس مذهبی درباره القائاتی که در ذهن برخی مخاطبان سریال تلویزیونی “احضار” درباره شیطان بودن بعضی از افراد دور و نزدیک ایجاد شده، بیان داشت: این تصور، اشتباه است. این امر عدم تلقی مقصود کارگردان است. صداوسیما قبلا این کار را می‌کرد که کارشناس مذهبی می‌آورد، الان متاسفانه این کار را نمی‌کند حتی وقتی برنامه تجربه‌های نزدیک به مرگ را نمایش می‌دهد، کارشناس حرف خود را می‌زند. باید صداوسیما این را نشان دهد اما اینها تجربه‌هایی است که باید تفسیر دینی شود. کسی که به قرآن، روایات، کلام و اعتقادات مسلط است باید کمک کارگردان بیاید، باید با سریال همکاری داشته باشد. نباید این‌طور باشد که امری را تولید کنید و بعد نظر بخواهید. باید پابه‌پای تولید یک اثر، کارشناس مذهبی یا کارشناسان مذهبی همکاری کنند و نظر بدهند. برخی مسائل باید از جنبه‌های مختلف اعم از اعتقادی، کلامی، حدیثی و… بررسی شود. اگر در همین سریال‌ها با کارشناسان مذهبی هماهنگ بودند می‌توانستیم طوری جلو برویم که این القائات اشتباه ایجاد نشود.

حجت‌الاسلام برنجکار با اشاره به برنامه “زندگی پس از زندگی” بیان داشت: باید صحبت‌های خانم یا آقا را در برنامه “زندگی پس از زندگی”، کارشناس مذهبی گوش دهد و ناظر به آن تحلیل کند و بگوید این کلمه اشتباه است، یا معنای درست این است، یا منظور این است. نه اینکه درباره قیامت و مرگ صحبت کند و فرد هم درباره تجربه خود بگوید. باید تجربه فرد تفسیر شود. توسط کارشناس کلمه به کلمه تفسیر شود و حتی برخی قسمت‌ها را بگویند این غلط و توهمات است.  از یک‌سو به ما می‌گوید حوزه شما کاربردی نیست و از سوی دیگر از ما در این برنامه‌ها استفاده نمی‌شود. صداوسیما باید در مسائلی که به‌صورتی به مذهب تنه می‌زند، باید حداقل یک کارشناس داشته باشد. از نظر روان‌شناختی، اعتقادی، تاریخی و… باید چندین کارشناس مذهبی داشته باشد. درنهایت یک برنامه‌ای تولید می‌شود که چنین ابهاماتی دارد و کارکرد درستی هم نخواهد داشت و تازه بعد از پخش برنامه هم با ما تماس نمی‌گیرند که در فلان برنامه این‌چنین گفته شد، درست است یا غلط!




تقاضای همکاران کارگردان مقتول از آحاد ایرانیان

سینماروزان/حسام ناظری: جمعی از همکاران بابک خرمدین کارگردان مقتول با امضای بیانیه‌ای به نشر اتهامات علیه آن مرحوم، انتقاد کردند.

متن بیانیه را بخوانید:

به نام خالق هستي‌بخش

ما امضا كنندگان اين متن، به عنوان همكاران دانشگاهي مرحوم آقاي بابك خرّمدين اعتراض خود را نسبت به نشر اتهاماتي عليه وي كه موجب ترسيم چهره‌اي منفي از ايشان در جامعه ملتهب از مواجهه با اين فاجعه شده است، اعلام مي‌داريم.

ما به عنوان همكاران دانشگاهي ايشان اعلام مي‌كنيم شخصيتي كه از بابك خرّمدين مي‌شناختيم انساني متين، مؤدب، بي‌حاشيه، منطقي و متعهد بود. ايشان فردي انديشمند و مدرّسي مجرّب و بسيار محبوب بود. لذا هرگز در انديشه‌مان چنين تصويري كه از وي ساخته شده، جاي نمي‌گيرد. در واقع نمي توانيم بر اساس صحبتهاي پدر ايشان، باور كنيم كه اين مرد محجوب دانشگاه، آن هتّاكِ جفاپيشه خانه و خانواده باشد. آنانی كه وي را در محيط خانواده مي‌شناختند نيز اين تصوير را مردود مي‌انگارند. مگر او به عشق خانه و خانواده ترك غربت نكرد و به وطن بازنگشت؟ پس چگونه در مخيّله آدمی مي‌گنجد كه او براي آزار والدين‌اش رجعت كرده باشد؟

حرف ما اين است، حتّي در صورتي كه به فرض محال، آنچه راجع به مرحوم خرّمدين ذكر شده درست باشد، باز هم اشاعه اين اخبار در اين حال و احوال، دونِ شأن انساني است و تنها روح آزرده اين دوستِ فقيد را آزرده‌تر مي‌كند. چگونه به اين راحتي اجازه انتشار خصوصي‌ترين مسائل زندگي آدمها، آن هم برگرفته از تحقيقات مقدماتيِ چنين پرونده پرشبهه‌اي داده مي‌شود؟ آيا جميع مسؤولان محترمي كه بي‌شك با دقت در حال واشكافي ماجرا هستند، نبايد حافظ اين اطلاعات مي‌بودند و مانعِ نشرشان مي¬شدند؟ يا رسانه‌ها نبايد تعهدي در اين زمينه احساس مي‌كردند؟

لذا با عنايت به آنچه ذكر شد، ضمن اعتراض به اين شيوه خبرپراكني كه چهره‌اي منفي از اين مرد خوبِ دانشگاهي در بين مردم ساخته، از آحاد جامعه ايراني استدعا داريم با پايان دادن به قضاوت‌هاي زودهنگام، به آرامش روح انساني كه به دردناك‌ترين و فجيع‌ترين شكل ممكن عالم خاكي را ترك كرد، كمك كنند.
خداوند به داد همه ما برسد…

امضاءكنندگان: جمعي از مدرسان دانشگاهي در رشته‌هاي سينما و تئاتر (به ترتيب حروف الفبا):
اصغر آبگون – سعيده آجربنديان – صمد اسدالهي¬پور – مهدي اسدي – فريدالدين امامي – امير اميري – سيد رضا اورنگ – كاوه اويسي – مريم ايرانمنش – ستاره ايراني – اميرحسين بابائي – اسماعيل براري – بهرام بهبهاني – اصغر پورهاجريان – عرفان پهلواني – سهيلا تاروردي‌زاده – يوحنا حكيمي – رضا خانلري  – آرش خديو – مريم خواجه‌ئيان – حميد دهقان‌پور – مجيد زارع زاده شادكامي – فرزانه زحلي – مريم زماني – بهاره سپاهي – فرزانه سيمياري – ساره شادانلو – محمدتقي شاهرخ – بتول شاهيني – روح-انگيز شمس – نوشين شهامت – شهاب شهنام – افروز صفايي – سروش طاهري – مسعود طيبي – فريبا عابدين¬نژاد – سيامك عبدالهي – محسن فدايي باش – نويد فرح¬مرزي – فرشته فرشاد – رزيتا فيروزان – آرش قاسمي – ثريا قاسمي – محمدرضا قلي‌پور – محمدهادي قميشي – ابوالفضل كريمي – عطاء الله كوپال – معصومه گنجه‌اي – محمدمهدي گورنگي – مهدي لطفيان – كبري مالمير – فاطمه مجيدي – منصوره محمودي – پوريا مرزبان – حسن مصطفوي – رضا مقامي – مسعود ملكوتي‌نيا – ميثم ملكي‌پور – پانته‌آ منصوري – بهروز مهرعليان – سهراب ميرسپاسي – آرزو نبي‌زاده – اميرحسن ندايي – محمد نصرتي – ايمان نيك بين و راحله يزداني.




روایت منوچهر والی‌زاده از تزریق واکسن چینی کرونا به‌سفارش خانه سینما!

سینماروزان/طاهره آشیانی: منوچهر والی‌زاده دوبلور پیشکسوت ازجمله هنرمندان پیشکسوتی است که توانسته واکسن کرونا بزند؛ آن هم واکسن چینی.

به گزارش سینماروزان، دوبلور مایکل اسکافیلد در سریال “فرار از زندان” به روزنامه جام‌جم گفت: من واکسن زدم و ان‌شاءا.. که همه بزنند و همه حالشان خوب باشد و همه دیگر از این کرونا نترسند و به زندگی عادی برگردیم.

والی‌زاده ادامه داد: خدا کمکم کرد و به کرونا مبتلا نشدم.البته مراقب هم بودیم، ماسک می‌زنیم و تا جایی که امکان دارد از خانه بیرون نمی‌رویم، مگر این‌که کار واجبی داشته باشیم.اگر مراقبت نکرده و دستورالعمل‌ها را رعایت نکنیم خودمان گرفتار می‌شویم.کار دوبلاژ هیچ‌وقت تعطیلی ندارد و ما باید مرتب سرکار برویم تا فیلم‌ها و سریال‌ها را دوبله کرده و به مردم برسانیم به‌خصوص در دوره کرونا که مردم برای سرگرمی به تماشای آثار نمایشی ایرانی و خارجی روی آوردند و کار ما هم زیاد شد.این‌که کار داریم و چرخ اقتصادی‌مان می‌چرخد جای شکر دارد اما برخی همکاران‌مان را هم از دست دادیم مثل آقای چنگیز جلیلوند که واقعا حیف بود. من هنوز هم باور نمی‌کنم چنگیز با کرونا رفته باشد.

والی‌زاده درباره واکسن دریافتی کرونا بیان داشت: از طریق خانه سینما به ما اطلاع دادند برای دریافت واکسن برویم.در این که واکسن بزنم یا نه اصلا شک نکردم. برای دریافتش هم استرس نداشتم. برنامه‌ریزی دقیقی هم کرده بودند و فقط 10 دقیقه معطل شدم. واکسن‌زدن که استرس ندارد. استرس را از زمانی که کرونا شایع شد، تجربه کردیم. همه از هم دور افتاده‌ایم و می‌ترسیم به خانه یکدیگر برویم و اقوام و نزدیکان را ببینیم و دورهمی‌های گذشته را تجربه کنیم. نزدیک یک‌سال است که خواهرم را ندیده‌ام و فقط تلفنی با او صحبت کرد‌م. کرونا همه دنیا را درگیر کرد و برای اولین بار است که گویا فقط ایرانی‌ها نیستند که دچار یک مشکل جدی شده‌اند. همه دنیا این مشکل را همزمان با ما تجربه می‌کنند.امیدوارم با فراگیرشدن واکسیناسیون همه مردم دنیا از این ویروس در امان بمانند.

به گزارش سینماروزان دوبلور ویتو کورلئونه در “پدرخوانده” گفت: ما دوز اول واکسن چینی سینوفارم را دریافت کردیم و دوز دومش را یک ماه دیگر می‌زنیم. امیدوارم که هرچه زودتر به همه هموطنان واکسن بزنند.

والی‌زاده درباره شرایط کار در دوره کرونا اظهار داشت: سخت شده. قبلا برای دوبله یک کار دوبلورها با هم داخل اتاق می‌رفتیم و هر کسی جای شخصیتی که مشخص شده بود صحبت می‌کرد و حال و هوای کار هم بهتر می‌شد چون به هم به اصطلاح پاس می‌دادیم.اما الان باید یکی یکی برویم داخل اتاق و نقش خودمان را بگوییم، حس کار دیگر مثل قبل نیست و زمان دوبله هم طولانی‌تر می‌شود. در این میان مدیردوبلاژ از همه بیشتر باید زحمت بکشد چون در طول کار باید حضور داشته باشد و کنار همه بنشیند. بزرگ‌ترین آرزویم این است که کرونا به زودی مهار شود و برگردیم سرزندگی و عادی. شرایط کرونایی خیلی آزاردهنده است.




واکنش تند رسانه اصلاح‌طلب به همکاری لیلا حاتمی و حمید نعمت‌الله در تیزر تبلیغاتی یک یخچال گرمابخش!

سینماروزان: انتشار تیزر تبلیغاتی یک یخچال با بازی لیلا حاتمی و به کارگردانی حمید نعمت‌الله با واکنش روزنامه اصلاح‌طلب اعتماد مواجه شده است که با مرور کیفیت این تیزر پرسیده است: چگونه چنين جرثومه‌اي آفريده‌ شده؟؟

متن کامل تحلیل روزنامه اعتماد درباره این ماجرا را بخوانید:

وقتي تبليغ اخير يك شركت يخچال سازي ايراني، محصول موسسه مشهور شهر آفتاب را ديدم، واكنش كمدي به ماجرا داشتم. به چند نكته رئاليستي البته توجه داشتم. نخست آنكه محل استقرار يخچال، پشت پنجره و قرار گرفتن در معرض آفتاب برخلاف دستورالعمل‌هاي موجود در دفترچه يخچال است. بعد اينكه يخچال جايي قرار مي‌گيرد كه پريز برقي موجود نيست. هرچند مي‌توان با سيم سيار موضوع را رفع و رجوع كرد اما باز در همان دفترچه‌ها تاكيد مي‌شود طول سيم نبايد از مقداري بيشتر باشد، مقداري كه طبق تصوير يك تخطي به حساب مي‌آيد.

نكته بعدي اينكه نبايد از يخچال جابه‌جا شده به سرعت برق و باد استفاده كرد. منهاي اينكه يخچال گرمابخش خانه نيست و عامل سرماست و اگر حرارتي هم به ‌صورت فيزيكي ساطع كند، نشان‌دهنده مصرف انرژي بالاي يخچال است در ضمن اين گرماي خيالي چيزي از يخ‌بودگي بازي ليلا حاتمي نمي‌كاهد. به لحاظ تيپ‌شناسي، حاتمي پيش از ورود يخچال بلغمي‌مزاج است و بعد از حرف زدن با يخچال گرماساز هم بلغمي‌مزاج است. پس اين گرمي سوداافزون، توانايي تغيير در مزاج بازيگر تيزر را ندارد.

در تب‌وتاب تمسخر و انتقاد از يك تبليغ ناگهان ادعايي مبني بر دستمزد ميلياردي ليلا حاتمي و البته كارگرداني اين تبليغ توسط حميد نعمت‌الله، حجم انتقادات بيشتر هم شده است. براي طرفداران اين دو هنرمند، ديدن چنين تبليغي دور از انتظار است. به زعم آنان جايگاه هنري هر دو آنقدر بايد باشد كه تبليغ كوبنده و خلاقانه به نظر‌ آيد. هر چند دور از انتظار نيست مجموعه توليدكننده تبليغ بگويد اين اثر مورد تمسخر در دنياي مجازي- همان بستر اصلي تبليغات- وايرال شده است؛ اما فراتر از موفق بودن يا نبودن ماجرا مي‌توان عميق‌تر به موضوع ورود كرد. اينكه چرا و چگونه كارگردان خلاق سينما و بازيگر موفق عرصه فجر چنين جرثومه‌اي را آفريده‌اند؟؟

در سال‌هاي گذشته انتقاد از محصولات تبليغي ايراني بسيار بوده است. حجم وسيع كپي‌كاري و بازتوليد نمونه‌هاي غربي و شرقي و اخيرا تركي، تكيه‌گاه انتقادها از دفاتر تبليغاتي بوده است. مهم‌تر آنكه بسياري از اين تبليغات با خارج شدن از بستر فرهنگي اثر اصلي به موضوع بي‌معني و بي‌مسما بدل شده است. براي مثال تبليغات شركت … با حضور نيكي كريمي در باطن خود به يك ضدتبليغ بدل مي‌شود؛ چراكه بستر فرهنگي و اجتماعي تبليغ با مصاديق ايراني سنخيت ندارد. با اين حال به استناد حضور يك بازيگر مشهور، اثر تبليغي بدون رعايت تكينك‌ها و نوآوري‌ها توليد و عرضه مي‌شود. اسامي سازنده، منهاي در نظر گرفتن خلاقيت به اثر تبليغي مشروعيت مي‌دهد همانند مورد …، نعمت‌الله و حاتمي.

مهم نيست محتواي تبليغ يا فرمي هنري سازنده آن چه چيزي است. حاتمي با معصوميت خدادادي در صورتش، ‌نعمت‌الله با كاركشتگي در سينما و … در مقام يك برند قديمي يخچال ايراني براي يك تبليغ كافي به نظر مي‌آيند. حالا تصور كنيد جاي ليلا حاتمي در تبليغ مذكور، زني ناشناس ايفاي نقش مي‌كرد. همه ‌چيز به سمت كپي ويديوهاي آماتوري موجود در اينستاگرام پيش مي‌رفت. هر چند ممكن است نعمت‌الله با ژست پست‌مدرنيستي بگويد قصدش همين بوده اما باز در همان جهان اينستاگرام نمونه‌هاي تروتميزي وجود دارد كه با يك صدهزارم هزينه ويديو مذكور، موفقيت هنري بيشتري با خود به ارمغان آورده است.

با نگاهي به جهان تبليغات خارج از چارچوب‌هاي ايران مي‌توان دريافت كه رقابت براي ساخت اثر ناب به چه ميزان زياد است. ايده‌هاي تازه براي تحت تاثير قرار دادن مصرف‌كننده، بازار داغي است براي رقابت. وضعيت ايران، چه در فقدان ايده‌ از سوي كارگردانان شاخص و چه حجم عظيم كپي‌كاري دلالت بر وضعيت انحصاري بازار تبليغات دارد. فقدان شفافيت در سازمان بازرگاني صداوسيما به عنوان مهم‌ترين بستر تبليغي درون كشور و البته عدم ‌شفافيت در تبليغات شهري زيرمجموعه شهرداري، مانع از درك درست ماجرا مي‌شود. اين وضعيت ذهن كنجكاو را به اين سمت مي‌برد كه چند شركت قدرتمند، انحصاري در بسترهاي تبليغاتي به دست آورده‌اند كه برايشان خلاقيت اهميتي ندارد. كافي است محصولي بيافرينند تا تلويزيون يا هر بستر ديگري آن را تكثير كند. انحصار قاتل خلاقيت است؛ چون در انحصار يك كارگردان شاخص نيازي به رقابت ندارد. او مي‌تواند به حكم شهرتش و البته با قيمت گزافي چيزي توليد كند كه خودش بدان مشروعيت مي‌بخشد. اين در حالي است كه در يك سيستم باز، امر زيبايي‌شناسي خود به بستر رقابت تبديل مي‌شود. پس انسداد رقابت در توليد به انسداد رقابت در تئوري هم تبديل مي‌شود. پس كليپ يخچال گرمابخش، محصول چنين انحصاري است. چيزي شبيه داستان پشت شعار شركت اتومبيل‌سازي فورد براي مدل «تي» هر رنگي كه شما بخواهيد؛ مادامي‌كه سياه باشد.




صدور پروانه نمایش برای فیلمی ارگانی که پیشتر از تلویزیون پخش شده!!!

سینماروزان/حسام ناظری: شورای پروانه نمایش فیلمهای سینمایی با صدور پروانه نمایش یک فیلم موافقت کرد.

به گزارش سینماروزان شورای پروانه نمایش فیلم های سینمایی در جلسه اخیر با صدور پروانه نمایش برای فیلم «تک تیرانداز» به تهیه کنندگی ابراهیم اصغری وکارگردانی علی غفاری موافقت کرد.

“تک تیرانداز” که با حمایت انجمن دفاع مقدس تولید شده پیشتر از تلویزیون پخش شده و حالا این دریافت پروانه نمایش سینمایی به کدام هدف است؟ برای اکران در سینماهایی که نیمه‌تعطیلند؟؟




ادعای کیهان درباره واکسن‌دزدی سرمایه‌گذار یکی از آثار پربازیگر جشنواره فجر!!

سینماروزان: روزنامه کیهان در خبری ادعا کرد که سرمایه‌‌گذار یکی از آثار جشنواره اخیر فجر، اقدام به واکسن دزدی و تزریق آن به شماری از سلبریتی‌ها نموده است.

عین خبر کیهان را در ادامه بخوانید:

در حالی ‌که بسیاری از مردم و گروه‌های اصلی هنوز موفق به دریافت واکسن کرونا نشده‌اند و نوبت‌بندی شده‌اند، مدیر یک نهاد سینمایی در پیامی ‌محدود و غیرعمومی از صنوف سینمایی دعوت کرد طی مذاکرات صورت‌گرفته در یک محل معین حاضر و واکسن دریافت کنند!

رفتاری که بی‌تردید منشأ و ریشه آن در اسفندماه سال گذشته و با درخواست عجیب و نامتعارف یکی از سازمان‌های مربوطه برای تزریق واکسن آن‌هم به‌صورت غیرقانونی و خلاف اخلاق برای اهالی سینما صورت پذیرفته بود و با واکنش‌های بسیاری از سوی مردم و اصحاب رسانه روبه‌رو شد.

گفتنی است، این رویه درخصوص برخی سینماگران نیز مسبوق به سابقه بوده به‌طور مثال، طی پیگیری‌های صورت‌گرفته چندی پیش سرمایه‌گذار یکی از آثار پرحاشیه دوره اخیر جشنواره فیلم فجر که صاحب یکی از مراکز درمانی نیز هست با اختصاص غیرقانونی سهمیه کادر درمانی به برخی از چهره‌های سینمایی و محفلی آنها را واکسینه کرده است.

لازم به توضیح است اسامی ‌هنرمندانی که به‌واسطه چنین سرمایه‌گذاری در آن مرکز درمانی واکسینه شدند در اختیار روزنامه کیهان و محفوظ است.

 




چرا تهیه‌کننده “امام ‌علی(ع)”، سریال “حضرت زینب(س)” را نساخت؟

سینماروزان: محمد بیک‌زاده تهیه‌کننده سریال “امام علی(ع)” از چرایی عدم تولید سریال “حضرت زینب(س)” سخن گفت.

به‌ گزارش سینماروزان، بیک‌زاده که بعد از “امام علی(ع)” هیچ سریالی در حد و اندازه‌های آن تولید نکرد به خبرگزاری تسنیم گفت: بعد از “امام علی(ع)”، از دوستان صداوسیما به من گفتند سریال “حضرت زینب(س)” را بساز.

این تهیه‌کننده ادامه داد: مدیران اصرار داشتند این سریال تولید شود ولی من گفتم این بانوی مکرم اسلام قصه‌ای دارد که در این قصه یک پدربزرگ به نام رسول اکرم وجود دارند که نمی‌توان ایشان را نمایش داد. در این قصه حضرت علی(ع) به عنوان پدر، حضرت فاطمه زهرا(س) به عنوان مادر و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به عنوان برادران ایشان وجود دارند که هیچ‌کدام از این شخصیت‌ها را نمی‌توان نشان داد. من چه چیزی را بسازم؟

بیک‌زاده تاکید کرد: قطعاً دوست داشتم و دارم آن شرایط فراهم می‌شد سریال “حضرت زینب(س)” را می‌ساختم. از طرفی ساخت این سریال حداقل باعث می‌شد به مادر خودم ادای دین کرده باشم. خیلی دلم می‌خواهد اما شدنی نیست؛ بنابراین باید در حاشیه این بزرگان داستان پیدا کرده و سریال بسازیم.




فیلمی درباره خاطرات…

سینماروزان: “زیر نور کم” ازجمله فیلمهایی است که در اکران آنلاین حضور دارد و کم و بیش توانسته توجه بخشی از مخاطبان را به خود جلب کند.

به‌گزارش سینماروزان، محمد پرویزی کارگردان فیلم “زیر نور کم” در گفتگویی با بانی فیلم درباره برخی از ویژگی‌های فیلمش حرف زده است.

متن کامل گفتگوی کارگردان “زیر نور کم” را بخوانید

*چرا این فیلم ۶ سال پس از تولید به نمایش در آمد؟ این تاخیر زمان در نمایش فیلم چه پیامدهایی داشت برای فیلم و برای خود شما در مقام کارگردان که ساخت اولین فیلم بلند سینمایی‌تان را تجربه کردید. ایده و فضای فیلم تر و تازگی خودش را دارد؟

**فیلم درباره خاطرات است ، خاطراتی که با گذشت زمان نه تنها در ذهن «رویا» ( زنی که در فیلم درگیر آن است ) پاک نمی شود ، بلکه هر چه زمان می گذرد، نقش آنها درزندگی اش پررنگ تر می شود. از بابتی خوشحالم که تجربه خود فیلم هم برای من شبیه همین خاطره ست. الان با فاصله ی بیشتری بهش نگاه می کنم ( درست مثل یک خاطره )‌ به یک معنا شاید بشه واقعن دیدش. چون معتقدم ما بیشتر تجربه هایمان را نگاه می کنیم ( به همین دلیل  انگار یک جور از سر میگذارنیم ) اما نمی بینیم. از طرفی اگر فیلمی حرف تازه ای برای گفتن داشته باشد نباید از چنین فاصله های زمانی بهراسد.

*علت تغییر نام فیلم از «سمفونی تولد» به زیر نور کم چه بود؟

**با عنوان قبلی هم مشکل چندانی نداشتیمُ، زندگی زنی روز تولدش بهم میریزد و بجای شنیدن یک صدا، همزمان صداهای ریز و درشتی را در این روز تجربه می کند . به عبارتی گویی زندگی اش چندصدایی ( پلی فونیک ) می شود . این عنوان( سمفونی تولد )  از ترکیب شدن و همزمانی صداهای درونی این زن وام گرفته شده بود ولی بعدها ترجیح دادیم که زیر نور کم باشد چون بیشتر با فضای فیلم خوانا بود.

* یکی از امتیازهای فیلم بازی لیلا زارع، حمیدرضا آذرنگ و بیتا بادران است. از ابتدا به این ترکیب فکر می‌کردید؟ بادران بازیگر کم‌کاری است چطور رضایت او را برای نقش فریبا جلب کردید..

**امیدوارم همین طور باشد. نه الزاما، ترکیب بازیگران فیلم رفته رفته شکل گرفت. به هر حال ممنونم که پذیرفتند در این فیلم حضور داشته باشند.

*همان طور که در دیالوگی از فیلم(رابطه‌ای که پیش نمیره بهتره تموم بشه) به آن اشاره شده است یکی از زمینه‌های فیلم در باره کیفیت رابطه‌هاست. رویا (لیلا زارع) و حامد (صابر ابر) به ظاهر جز اسم دخترشان دلیلی برای اختلاف ندارند- اگر چه دلیل این اختلاف اتفاقا خیلی مهم است و سایه‌اش بر زندگی این دو نفر سنگینی می‌کند- اما آنچه برای حامد مهم است کیفیت این رابطه و پیچیدگی‌های آن است. این طور نیست؟

**بار روحی روانی افراد و رابطه ها  در این طبقه ی اجتماعی ( که فیلم درگیر آن است ) ابعاد پیچیده ای دارد. کیفیت زندگی برای این طبقه صرفا با پایین و بالا شدن توان مالی بهم نمی ریزد ( یا حداقل تنها دلیلش این نیست ). به عبارتی دعوای آنها بیرونی نیست که قصه فیلم هم بتواند سرراست آنها را از بیرون روایت کند. دعوا برسر اعتیاد و فقر مالی و عواقب آنها  نیست که در ظاهرشان نمایان باشد، وقتی با درون آدمها سر و کار داریم داستان طور دیگری می شود. به یک معنا با طیفی که از ظاهرشان نمی توان درونشان را فهمید . یعنی توقع مان از کیفیت ظاهری رابطه گذشته  و به کیفیت درونی آن رسیده است. قصه ی فیلم درباره همین آدمهاست. آدمهایی که به سطح ظاهری رابطه قانع نیستند. رویا در فیلم آدم پنهان کار نیست که از ظواهر دروغ هایش به آن پی برد  رابطه اش با گذشته مفهوم عمیق تری دارد و گاهی برای خودش هم پنهان است.

*همزمانی نمایش فیلم با شیوع کرونا که تجربه‌های زیستی متفاوتی را بر جامعه تحمیل کرده است و نوع و کیفیت رابطه‌ها مهمتر شده است را می‌توان به فال نیک گرفت؟

**سوال سختی ست، اما آنچه به تجربه فیلم ( بخصوص به تجربه ی تماشای فیلم زیر نور کم ) به این وضعیت زیستی مان بر میگردد، فقط این نکته را می توانم یاد آور شوم که؛ درون مایه ی فیلم درباره خاطرات است . خاطرات اهمیت پر رنگ تری را برای ما ( در این وضعیت نابه سامان ) پیدا می کنند. رابطه ها در انقباض و فشردگی شدید روحی روانی قرار گرفته اند، در چنین موقعیتی باید روی تحمل کردن هم حساب باز کنیم، این کار امکان پذیر نیست مگر اینکه به اتکای خاطرات خوبمان وجوه انسانی تر همدیگر را ببینیم. یکی از امکان های خاطرات همین است ، که در شرایط سخت  به دادمان برسد، به بیان ساده تر ؛ خاطرات خوبی از هم بسازیم چه در گذشته و چه در حال.

* داستان بر اساس جریان سیال ذهن پیش می‌رود. چطور به این نتیجه رسیدید که متاثر از شخصیت ناآرام رویا دو قصه را به صورت موازی روایت کنید. به راحتی می‌شد قصه امید و رویا را تعریف کنید و بعد سراغ داستان رویا و حامد رفت اما فیلم هیچ بک‌گراندی ندارد. چطور به این نوع روایت رسیدید؟

**اگر بخواهم به سوال شما پاسخ بدم باید از فیلم دفاع کنم ( یعنی ضمنی از آن تعریف کنم )  چنین قصدی را ندارم. اما چند نکته درباره استدلالم را می توانم در جواب سوال شما اضافه کنم . اول اینکه ساز و کار  به یاد آمدن خاطرات  به هیچ وجه ، خطی  و  منسجم نیست. بخصوص اگر خاطرات آسیب زا باشند. در نتیجه کسی که با این زخم ها در گذشته اش درگیر است مدام آنها را در فرایند درگیری جابجا می کند. قسمتی از این رفتار به مکانیزم های دفاعی بر میگردد،  مواجه شدن با گذشته ی که به ما زخم می زند کار ساده ای نیست. خیلی ها بر این باورند این پیچیدگیها را باید ساده بیان کرد، به گمان من این ساده سازی ها بیشتر  به معمولی کردن و یا به دم دست کردن این زخم ها می انجامد.

*احتمالا هدفتان از این نوع روایت همزمان، فریب مخاطب نبوده است؟

**چرا فریب!!؟  فیلم کارآگاهی نیست که روایتش  برای معمایی کردن فیلم بکار گرفته شده باشد. شیوه روایت فیلم متکی به درون مایه ی فیلم است ، فیلم درباره خاطرات تروماتیک است. شدت و حدت این خاطرات است که شیوه راویت آن را تعیین می کند.( و گاهی پیچیده اش می کند )  البته منظورم این نیست که روایتی که می بینید شکل دقیق آن است، تلاش من این بوده که به ماهیت چنین درون مایه ای در شکل روایت نیز وفادار باشم منظورم این است که این شکل روایت از اینجا آمده است ، نه برای فریب دادن مخاطب  به نیت پیش بردن قصه.

*در فیلم با تکرار صحنه‌هایی از یک خاطره رو به رو هستیم. افکار ناخوانده در مورد واقعه و تکرار بخش هایی از واقعه در ذهن، آیا دلیل این تکرار واکنش ذهنی رویا به یک تروما است؟

**گاهی خاطرات در ما بیاد می آیند، بدون اینکه بخواهیم، به یک معنا، غیر ارادی در ما حاضر می شوند و یا در ما جا باز می کنند.از این رهگذر چیزهایی را دلبخواه بهم می ریزند و یا در ما تغییر می دهند. عارضه این خاطرات نتیجه تکرار ناخواسته ی آنهاست .گذشته به واسطه ی همین نابه هنگامی بازگشت خاطرات، بسان بختکی بر ما آوار می شود و مدت ها گذشته  دست از سرما برنمیدارد، فاجعه این آمد و شدهای بی وقت  وقتی آغاز می شود که هجومشان زندگی را از کنترل ما خارج کنند.
دسته ای دیگری از خاطرات در فرایند یادآوری به شکست می انجامند، درست به همین دلیل که ما نمی توانیم آنها را به یاد بیاوریم. این خاطرات رسما ما را بیمار می کنند. اینجا خاطره به تروما بدل شده است « تروما حاکی از تثبیت یا انسداد است » بخاطر همین اتقباض و مسدود شدن خاطره عوارضش ما را تا مرز  بحران پیش می راند،  زخم این خاطره ها کاری ست و تن به یادآورری نمی دهند در نتیجه روان رنجورمان می کند به گفته فروید:  « به این علت که کوشش ذهن در معنادهی به این آشفتگی تروماتیک دوباره ناکام می شود. » در چنین وضعیتی  ذهن نمی تواند و یا نمی خواهد بازمانده ی  آسیب زای خاطره را  برای درک شدن به سطح آگاهی منتقل کند. در اضطراب چنین تجربه ی تکان دهنده ای ما مدام تهدید می شویم در اصل: « آن صحنه چنان برای او تحمل ناپذیر بوده که [ بیمار ] با اضطراب آن را به هم می ریزد »  در واقع اضطراب به  دفاع اضطرابی  برای محافظت از آسیب های احتمالی خاطره تبدیل می شود  به یک معنا خود اضطراب هم تکرار می شود. به این خاطر که ته مانده های آسیب زای خاطرات به سادگی قابل انتقال نیستند، به یک معنا درکشان بیرون از ظرفیت و توانا ماست این خاطرات در فرایند بیاد آمدن ( با دفاع اضطرابی ) مختل می شوند تا حدی که به منزله نیروی بازدارنده عمل می کنند ( برای مقاومت  از آسیب های احتمالی ترومای خاطره)،  به بیان دقیق تر تکرار به مکانیزهای دفاعی تبدیل می شود، تا زخم آن خاطره را در لاک دفاعی خود پنهان کند. در واقع آنچه بیاد می آید با آنچه باید بیاد بیاید  فاصله ی زیادی  دارد. یاد آوری این نکته مهم است که آنچه اهمیت دارد؛ واقعیت خاطره نیست، بلکه « واقعیت روانی خاطره» است ،آن ته مانده های آسیب زا.
داستان زن فیلم زیر نور کم که مدام خاطراتش را تکرار می کند، داستان این زجر  توامان است. خاطره ای که او را میان میل و لذت و نهایت تا خسران روحی پیش می راند.  و دست آخر نتایج اخلاقی آن در زندگی عاطفی اش با حامد ( همسرش ) آشکار می شود.

* صحنه طولانی و نمایش‌گونه اعتراف میهمانان حاضر در تولد رویا در باره داروی امید، کابوس رویاست یا واقعیت دارد؟ اگر رویاست چرا نشانه‌ای برای تمیز رویا و واقعیت وجود ندارد؟

** این تکرار ها تنها نیروی دفاعی رویاست،  برای این که بتواند از زخم آن خاطره، تا حدی در امان باشد. من اینها را در قالب مکانیزم های دفاعی ( در سوال قبل )تشریح کردم.

محمد پرویزی+صابر ابر+در پشت صحنه "زیر نور کم"
محمد پرویزی+صابر ابر+در پشت صحنه “زیر نور کم”

*قبول دارید که برخی صحنه‌ها از جمله بازجویی آن دو مرد و توضیحاتی که امید از صحنه ضرب و شتم خودش می‌دهد حتی برای مخاطب جدی سینما هم ابهام دارد؟

**شاید… ، در کل قصد ندارم بگویم فیلم شکل تام و تمام این ساز و کار است، چقدر توانسته ام به آن نزدیک شوم به عهده مخاطب است. توان من آن سال برای ساخت چنین فیلمی همین قدر بود.

*طبق عنوان اولیه فیلم (سمفونی تولد) رویا هر بار در شب تولدش به نوعی با واکنش‌های هیجانی و ذهنی نسبت به ترومای مرگ امید مواجه است. در شب تولد 43 سالگی او که به نوعی حقایق مشخص و معلوم می‌شود که رویا مقصر نیست، واکنش حامد و لحن طلبکارانه اش عجیب نیست؟

**سوال حامد از رویا این است :  آیا واقعن تو با من زندگی می کنی ؟ یا با خاطرات ( امید)؟ یکی از شکنجه آور ترین تجربه ها ( در یک رابطه ) این است که در کمال آرامش با کسی که هستی نباشی. رویا با حامد زندگی می کند اما واقعن آنجاست؟ این یکی از سوال های فیلم است.

* اساسا این که امید حتی برای خاطرات رویا مرز اخلاقی قائل است چقدر تحلیل‌پذیر است؟ در صحنه‌ای از فیلم از زبان فریبا خطاب به امید می‌شنویم که خجالت بکش اون مرده! تصور مرز اخلاقی خاطره عجیب است آن هم برای فردی که مرده و در قید حیات نیست. این نوع رفتارها از حامد فردی بی‌منطق می‌سازد که مخاطب او را پس می‌زند.

**زن در ذهنش از حدود اخلاقی رابطه اش عدول می کند ، اگر قرار بود دلبستگی او نه به خاطره مردی که مرده ، بلکه به شخصی که هنوز زنده است باز می گشت که این فیلم می شد فیلم رئالیستی ( به مفهوم همان تعریف معمولی که از آن یاد می کنیم ) اهمیت اخلاقی این قصه در خاطره بودن آن است. جایی که پای هیچ آدم زنده ای در میان نیست اخلاق اهمیت مضاعف پیدا می کند. سوال فیلم این است آیا خیانت فقط امر بیرونی ست؟

* ساخت درام روانشناختی، کنار هم گذاشتن شخصیت‌ها و بیرون کشیدن ترس‌ها و اختلافاتی که ریشه در گذشته دارد کار سختی است. در زمانه‌ای که وجه غالب سینما فیلم‌های رئالیستی و مستندنگاری از طبقه محروم و آسیب‌پذیر جامعه است این نوع روایت و این دست فیلم‌ها چقدر شانس دیده شدن دارد؟ آیا اصرار دارید در کارهای بعدی‌تان همین مسیر را ادامه بدهید.

**بنظرم فروکاستن رئالیسم صرفا به معنای که الان در سینمای ما رایج است، نادیده گرفتن بخش عظیمی از توان و مفهوم واقعی رئالیسم است. بخش عظیمی از گرفت و گیرهای زندگی ما به واقعیت های درونی ما باز می گردد. اگر آنها رئال ( واقعی ) نیستند پس چه چیزی هستند!! اما اینکه این دست فیلم ها چقدر شانس دیده شدن دارند داستان دیگری ست، از یک سو به توان فیلم برمیگردد و از سوی دیگر به جماعتی که می بینند.