1

“سرقت مردان خاکستری” مترصد اولین فرصت برای اکران/لادن مستوفی پول دزدی را خرج حضور در یک فیلم کرد!/مدیر روابط عمومی “کافه ترانزیت” تهیه کننده کار است!!!

سینماژورنال: امیرشهاب رضویان کارگردانی که این روزها “استراحت مطلق” را به عنوان بازیگر روی پرده دارد بیشتر از یک هفته است کار فیلمبرداری ششمین فیلمش “سرقت مردان خاکستری” را به پایان رسانده و این روزها هم تدوین فیلم توسط فرزاد هوتهم در حال انجام است.

به گزارش سینماژورنال رضویان در تازه ترین فیلمش با بیانی طنزآلود که ویژگی شخصیتی خودش هم هست به روایت داستان آزادی دو دزد از زندان و تلاششان برای بازپس گیری ماحصل آخرین دزدیشان از یک زن می پردازد؛ زنی که گویا با یکی از این دزدها هم رابطه عاطفی دارد.

نقش جالب لادن مستوفی

مهدی هاشمی و فرهاد آئیش نقشهای اصلی مرد را ایفا میکنند و لادن مستوفی بازیگری که به جز همکاری با همسرش شهرام اسدی کمتر تن به بازیگری در آثار کارگردانان دیگر می دهد نیز نقش زن اصلی ماجرا را ایفا کرده است.

مستوفی ایفاگر نقش زنی است که پول امانتی دو سارق مرکزی فیلم را خرج گرفتن نقش در یک فیلم می کند و همین میشود که با بازگشت دزدان او نیز وارد ماجرایی تازه می شود.

لوون هفتوان، امیرحسین رستمی و اردشیر کاظمی دیگر بازیگران فیلم هستند و بخشهایی از فیلم نیز در پردیس سینمایی کوروش که مدیریتش برعهده رضویان است انجام شده است.

سرقت مردان خاکستری

لادن مستوفی و مهدی هاشمی در نمایی رویایی از “سرقت مردان خاکستری”

تلاش برای اکران فیلم در اولین فرصت

از آنجا که تدوین و صداگذاری فیلم طوری پیش می رود که نهایتا نسخه نهایی فیلم تا اواسط اردیبهشت ماه آماده باشد رضویان مترصد آن است که فیلم را در اولین فرصت مناسب روی پرده بفرستد.

رضویان که نویسندگی سناریوی “سرقت دزدان خاکستری” را با همکاری تهمینه بهرام علیان و سیدمحسن نبوی براساس ایده ای از علیرضا محمودی انجام داده است، رایزنیهایی را نیز با یکی دو پخش کننده انجام داده تا بتواند فیلمش را که بواسطه لحن کمدی می تواند بفروش هم باشد در موعدی مناسب روی پرده بفرستد.

مدیر روابط عمومی “کافه ترانزیت” تهیه کننده کار است!

به گزارش سینماژورنال تهیه کنندگی “سرقت مردان خاکستری” را ناهید دل آگاه برعهده داشته است که پیشتر تجربه تهیه برنامه هایی چون “یک فیلم یک تجربه” را در رسانه ملی داشته است.

جالب است که دل آگاه سالها پیش از این و در اوایل دهه هشتاد مدیر روابط عمومی “کافه ترانزیت” ساخته تحسین شده کامبوزیا پرتوی بوده است.

تهیه کننده “کافه ترانزیت” یک سرمایه دار ایرانی مقیم ایالات متحده به نام بهروز هاشمیان بود؛ چهره ای که نسبتی خانوادگی هم با وحید هاشمیان داشت و در آن سالها به جز تهیه “کافه ترانزیت” به عنوان سرمایه گذار نوآر “سگ کشی” بهرام بیضایی هم حضور داشت.

اینکه مدیر روابط عمومی “کافه ترانزیت” حالا تهیه کننده سینما شده نشان دهنده این است که سینمای ایران در هر چه مشکل داشته باشد در پرورش تهیه کننده بی مشکل است!




بازیگر غول‌پیکر ایرانی بعد از جدایی از همسر، پشت چراغ قرمز خوابش برد!+عکس

سینماژورنال: لوون هفتوان را بسیاری به واسطه ایفای نقش در فیلم “پرویز” می شناسند؛ فیلمی به کارگردانی مجید برزگر که هفتوان در آن نقش پیرپسری رانده شده از خانه را ایفا می کند.

به گزارش سینماژورنال قطعا بسیاری از آنها که “پرویز” را دیده اند از سرگذشت عجیب و غریب لوون هفتوان خبر ندارند؛

بازیگری که در ابتدای دهه هفتاد طی یک سفر کاری رهسپار ارمنستان می شود اما به دلیل دزدیده شدن گذرنامه ناچار میشود سالها خارج از کشور بماند.

هفتوان در گفتگویی مفصل که با عباس یاری در “فیلم” انجام داده کوشیده بخشی از داستان عجیب و غریب زندگی خود را بازگو کند.

از راه زمینی به ترکیه رفتیم و بعد ارمنستان

هفتوان درباره سفری که زندگیش را تغییر داد می گوید: در سال 1370 به اولین تئاتر بین المللی ارامنه در شهر ایروان دعوت شدم. دو نمایشنامه داشتیم که یکی “سیاوش” و دیگری “سودابه” که کولاژی از شعر و نمایش نامه های مختلف بود؛ هر دو هم به زبان ارمنی. من چون شش ماه خدمت کرده بودم و هنوز معافی نداشتم، به وزارت ارشاد رفتم و توانستم با سپردن وثیقه اجازه خروج از کشور بگیرم. آن زمان هنوز ارمنستان از شوروی جدا نشده بود و ما برای رسیدن به آنجا باید از طریق مسکو به ایروان می رفتیم. این شکل رفتن هزینه زیادی داشت، به این دلیل تصمیم گرفتیم از راه زمینی و از طریق ترکیه وارد خاک ارمنستان شویم.

بزن و بکوب باعث دزدی ساکم شد

به گزارش سینماژورنال وی درباره تفریحی شبانگاهی که به دردسری بزرگ برایش بدل شد بیان می دارد: یک شب در قطاری که به سوی ارمنستان می رفتیم، در کوپه بغلی من چند تا از برو بچه های باحال با ساز و آواز، بساط بزن و بکوب راه انداخته بودند که من هم به جمع آنها پیوستم و نمی دانم چه موقع توی واگن آنها خوابم برد. به مقصد که رسیدیم، متوجه شدم که ساکم را که حاوی پول ها و مدارکم بود دزدیده اند؛ بدتر از همه گذرنامه ام بود.

فکر میکردم کارم یکی دو روزه تمام شود

لوون هفتوان درباره مشکلات بعدیش بیان می دارد: پس از پایان جشنواره گروه مان مجددا از مسیر ترکیه به ایران برگشت اما من چون گذرنامه نداشتم نمی توانستم وارد خاک ترکیه بشوم. در ارمنستان هم ایران سفارتخانه یا کنسولگری نداشت. دویست دلار از دوستانم قرض کردم و به همراه گزارش پلیس محلی راهی مسکو شدم تا از آنجا بتوانم گذرنامه یا جواز عبور بگیرم. چون شرکت هواپیمایی ایرفلوت برای دو روز بعد یعنی پنجشنبه، پروازی به مقصد تهران داشت فکر می کردم در نهایت کارم یکی دو روزه درست می شود.

صدور جواز یک سال طول کشید

وی ادامه می دهد: صبح یک روز سه شنبه بود که وارد مسکو شدم. همه چیز حالت غیر عادی و بحرانی داشت، تانک ها ریخته بودند توی خیابان و مسکو در آستانه فروپاشی و انقلاب و کودتا بود به همین دلیل صدور جواز برای من یک سال طول کشید! به گزارش سینماژورنال هفتوان که اخیرا در فیلمی به نام “سرقت مردان خاکستری” ایفای نقش کرده می افزاید: مدتی بعد وقتی خبری از گذرنامه و جواز عبور نشد تصمیم گرفتم همانجا ادامه تحصیل بدهم؛ ابتدا در کلاس های شش ماهه زبان شرکت کردم و بعد از آن به آکادمی هنرهای نمایشی روسیه رفتم…

لوون هفتوان
لوون هفتوان در نمایی از “پرویز”

عوارض افسردگی بعد از جدایی

لوون هفتوان که بعد از روسیه به کانادا رفته و در این بین ازدواج هم کرده ولی کارش به جدایی کشیده در جایی دیگر از گفتگوی خود می گوید: هشت نه سال{با همسرم} در تورنتو زندگی می کردیم و کارمان به جدایی کشید. این جدایی افسرده ام کرد. شبها اغلب از خانه بیرون میزدم و بی هدف رانندگی میکردم. هر وقت و هر جا که خوابم می گرفت، همانجا توی ماشین می خوابیدم. چند بار پلیس مشکوک شده بود و مرا بازخواست کرده بود.

ساعت دوی نیمه شب پشت چراغ قرمز خوابم برد

به گزارش سینماژورنال افسردگی بعد از جدایی یک بار هم دردسری بزرگ را برای این بازیگر غول پیکر رقم می زند. وی می گوید: یک بار ساعت دو نیمه شب پشت چراغ قرمز یک چهار راه خوابم برده برد؛ خوابی که دردسر های زیادی برایم ایجاد کرد و از بخت بد یک پلیس خیلی بداخلاق و مقرراتی به تورم خورد که حواله ام داد به دادگاه و یک قاضی بی گذشت که از خودش مردم آزار تر بود!

مجبور شدم به قاضی دروغ بگویم

وی ادامه می دهد: در کانادا خوابیدن پشت چراغ قرمز، جرم بسیار سنگینی به حساب می آید. فردای آن شب مجبور شدم در دادگاه به دروغ به قاضی بگویم من همراه با دوستی بودم که در حین رانندگی دعوای مان شد و او رفت و و من هم چون عصبانی بودم، ناگهان خوابم برد! قاضی پس از کلنجار های بسیار گفت همه حرف هایت را قبول دارم، ولی نمی توانم با قضیه خوابیدن پشت چراغ قرمز کنار بیایم ! همین باعث شد که یک سال گواهینامه هم را توقیف کردند و بعد از آن دیگر رانندگی نکردم.