1

کارگردان فیلم “کوچه مردها” درباره “پول و پارتی” چه گفت؟

سینماروزان: سعید مطلبی فيلمنامه‌نویس باسابقه و کارگردان آثاری مثل “کوچه مردها”، “پنجمین سوار سرنوشت”، “ناجورها” و… بعد از تماشای کمدی “پول و پارتی” چند خطی درباره آن نگاشت.

سعید مطلبی نوشت: آقاى سهيلى عزيز! در جهانى كه در اطرافمان هزاران دليل براى غم واندوه و گريستن وجود دارد، شما با فيلم جذاب و سراپا شور زندگى “پول و پارتی”، براى ساعاتى به من فرصت داديد كه فارغ از اين همه تلخى كه گرداگردمان را گرفته به زندگى لبخند بزنم، شادى ونشاط را در دلم احساس كنم و باور كنم كه: زندگى هنوز زيباست!

فیلم پول و پارتی با پخش شایسته فیلم پرفروش ‌ترین فیلم اکران جدید سینماهاست‌.




توصیه #پولی کارگردان #کوچه_مردها به جوانان!

سینماروزان/مهدی فلاح: مراسم رونمایی و اکران افتتاحیه فیلم مستند داستانی «ابر مرد سینما» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی نادر طریقت چهارم آذرماه در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.

در ابتدای این مراسم یاد بیتا فرهی بازیگر  فقید سینمای ایر‌ان گرامی داشته شد و در ادامه نادر طریقت با تشکر از همه حاضران در سالن گفت: خوشحالم که این فیلم پس از سال‌ها امکان اکران پیدا کرده است و علاقمندان سینما می‌توانند آن را تماشا کنند. قرار بود این مراسم را حدود یک ماه قبل برگزار کنیم اما بدلیل درگذشت درد‌ناک داریوش مهرجویی کارگردان سینما و وحیده محمدی‌فر فیلمنامه‌نویس، این مراسم را با بیش از ۴۰ روز تاخیر برگزار کردیم.

سعید مطلبی فیلمنامه‌نویس و کارگردان سینما نیز با اشاره به دوستی و آشنایی خود با ناصر ملک‌مطیعی گفت: ناصر ملک‌مطیعی هنرمند مردم‌داری بود و نشان داد که انتشار عکس بزرگ بر سردر سینما کسی را هنرمند و بازیگر نمی‌کند بلکه آن چیزی که باعث هنرمند بودن می‌شود  این است که بعد از سال‌ها از مرگ او، درباره‌اش صحبت کنند.

نویسنده برزخیها، دادا و محاکمه با خطاب قرار دادن جوانان گفت: توجه کنید به اینکه نباید از هر دستی در سینما -پول گرفت. این روزها من غصه دارم زیرا برخی افراد با پول و رابطه وارد سینما و وصل به سینما می‌شوند در حالی که برخی هنرمندان و سینماگران در حاشیه هستند و بسیاری از حال هم بی‌خبر هستیم.

کارگردان #کوچه_مردها و تدوینگر #تاراج با اشاره به اهمیت و نقش تهیه‌کنندگان در سینما گفت: تنها راهکار و امیدی که برای بهبود سینما وجود دارد این است که یک اتحادیه قدرتمند متشکل از همه تهیه‌کنندگان تشکیل شود تا همه از کار هم خبر داشته باشند.

وی ادامه داد: کسانی که در سینما کار می‌کنند عاشق سینما هستند و ما به کارمان در سینما افتخار می‌کنیم و وقتی نتوانیم در سینما کار کنیم انگار عشقمان را از ما گرفته‌اند.

در ادامه این مراسم از مسعود کیمیایی، محمد متوسلانی، سعید مطلبی، عبدالله علیخانی و محمدعلی تبریزیان(همایون) با اهدای لوح و تندیس جوانمردی بخاطر یک عمر حضور انسانی و جوانمردانه در عرصه سینما تقدیر شد.

توصیه مالی سعید مطلبی به جوانان
توصیه مالی سعید مطلبی به جوانان

حسین فرحبخش تهیه‌کننده سینما در این مراسم گفت: افرادی که این روزها در تریبون های مختلف می‌گویند جای سعید مطلبی خالی است ای کاش در این چهل سال می‌گفتند که چرا جای سعید مطلبی و همایون و… خالی است. خودم جزو افرادی بودم در زمانی که کسی جرأت نداشت با این دوستان حرف بزند، با آنها کار می‌کردم و سعی می‌کردم از مشاوره های آنها استفاده کند. الان زیادی دیر است برای ژست حمایت از بازیگران و هنرمندانی که ابتدای انقلاب و به دستور مدیران -بعدا اصلاح طلب- دهه شصت ممنوع‌کار شدند. لعنت بر آنها که ناصر و فردین و … را ممنوع‌کار کردند و آن قدر وقیحند که هنوز هم از کار خود عذر نمی‌خواهند.

مسعود کیمیایی در این مراسم حضور نداشت. لوح و تندیس وی را جواد طوسی به نمایندگی از او دریافت کرد.
فیلم مستند داستانی «ابر مرد سینما» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی نادر طریقت در رابطه با زندگینامه زنده‌یاد ناصر ملک‌مطیعی بازیگر سینما و تئاتر ساخته شده و از هشتم آذرماه در سینماهای منتخب گروه سینمایی هنر و تجربه اکران می‌شود.




سعید سلطانی کارگردان سریال #ستایش بیان داشت⇐متن سعید مطلبی برای #ستایش در کشورهای عربی هم مخاطب داشت!+دلایل ضعف فصول دوم و سوم

سینماروزان: متن سریال ستایش، نوشته سعید مطلبی از نویسنده‌های خوب و کارگردان‌های خوب، قدیمی و پیشکسوت سینما و تلویزیون است. رنگ قلمش، نوع نگاه و ارتباطی که در این سریال می‌بینید چیزی نیست که بتوان گفت برآیندش اتفاقی بوده یا براساس اقبال بیننده قسمت‌هایی به آن اضافه شده است.

#سعید_سلطانی کارگردان سریال #ستایش با بیان مطلب فوق به روزنامه جام جم گفت: از ابتدا، سعید مطلبی قصه را کامل نوشته بود و در قسمت پایانی فصل یک ستایش ما یک کپشن داشتیم که نوشته بود: «این قصه ناتمام است». یعنی مشخص بود قصه در ادامه به جوانب دیگری کشیده می‌شود.

سلطانی ادامه داد: تقابل نسل‌ها و زندگی سنتی پدرسالاری که برخلاف همه تعصبات و نوع نگاه سختی که دارد، حاوی عطوفت و پدرانگی شرقی است، نشانه‌هایی بود که بیننده ایرانی یا حتی بینندگانی را که فرهنگ‌شان به ما نزدیک است به خود جذب کند.

این کارگردان گفت: براساس اطلاعاتی که دوستان به من دادند کشورهای عربی و دیگر کشورهای فارسی‌زبان، نسبت به سریال ستایش و متن سعید مطلبی اقبال نشان دادند و با آن ارتباط برقرار کردند. این نکته مهمی است که از ابتدا این وسعت داستان مورد نظر سعید مطلبی بود و خود ما هم می‌دانستیم قصه ستایش ادامه‌دار است. این‌که در چه بخش‌هایی و در چه فصلی به چه چیزی بپردازیم بالطبع در شرایط تولید تعیین هدف شد. قصه ستایش یک قصه طولانی و ادامه‌دار بود و ما از آغاز، به قسمت‌های طولانی برای ساخت این سریال فکر می‌کردیم.

سلطانی در چرايي ضعف فصل دوم سریال گفت: این افت‌وخیز داستان است. نگارش، تولید و پخش سه فصل این مجموعه چیزی حدود ۱۰ سال به‌طول‌انجامید و بالطبع در طول این ۱۰ سال، سلیقه مخاطب تغییر کرده است. فصل ۲ در مقطعی پخش شد که سریال‌سازی در تلویزیون مثل امروز دچار افول نشده بود و سریال‌های درخشانی ساخته و پخش می‌شد.

وی ادامه داد: در زمان پخش فصل یک ستایش، این حجم از سریال ایرانی در حال پخش نبود، مضاف‌بر آن‌که در زمان پخش فصل ۲ این سریال، شبکه‌های خارجی پابه‌پای ما شروع به سریال‌سازی یا پخش سریال‌های ترکی و کره‌ای و … کرده بودند و درواقع حجم زیادی برنامه، روبه‌روی بیننده بود. شاید بخشی از این افت‌وخیز معلول این ماجراست. یعنی یک سفره رنگین‌تری پیش‌روی بیننده بود که می‌توانست انتخاب کند.

سلطانی افزود: البته این بدان معنا نیست که دلیل دیده‌شدن فصل یک #ستایش این بوده که در زمان پخش آن، مجموعه‌ها کمتر بودند. آن فصل، خاصیت و ویژگی‌های خودش را داشت. افت‌وخیز یک مجموعه طولانی با حدود ۱۲۰ قسمت، یک چیز طبیعی است. یعنی نمی‌توانید در سریال‌سازی یک تولیدی داشته باشید که دائم رو به رشد باشد و همواره به سمت بالا برود. این افت‌وخیز در خود داستان هم هست و در قسمت‌بندی و نوع پرداخت شخصیت‌ها هم وجود دارد.




اظهارات سعید حدادیان[مداح مشهور] پیش‌روی راست‌نمایان شبه‌مخملبافی که حتی نشر عکس بازیگران قدیمی در دایره‌المعارف‌های سینمایی را برنمی‌تابند⇐وقتی به ابتذال رسیدیم که نکات مثبت فیلمفارسی‌ها را کنار گذاشتیم!/فیلمفارسی، جوانمردی و ازخودگذشتگی را ترویج می‌داد!/همان نسل دهه پنجاهی مخاطب فیلمفارسی بود که به رزمندگان دهه ۶۰ بدل شد!/سعید مطلبی، نویسنده‌ای حکیم و توانا و زبردست است!

سینماروزان: فیلمفارسی یعنی بخش عمده تولیدات پیش از انقلاب! فیلمفارسی یعنی همان محصولاتی که خیلی‌ها بدان علاقه دارند ولی جرات بیان‌اش را ندارند. فیلمفارسی یعنی محصولاتی که برخی برای زدنش هم از ادبیات جاهلی قهرمانان فیلمفارسی عاریه می‌گیرند!

چپ و راست، ندارد؛ هر دو سو تقریبا در زدن فیلمفارسی ید طولایی دارند و برخی از راست‌نمایان شبه‌مخملباف کار را به جایی رسانده‌اند که حتی نشر تصاویر بازیگران فیلمفارسی در دایره‌المعارف‌های سینمایی را هم برنمی‌تابند.

در این شرایط اینکه مداحی به نام سعید حدادیان در گفتگو با “جام جم” به بهانه تعریف و تمجید از “ستایش” از برخی ویژگیهای مثبت فیلمفارسی دفاع کند، جای تامل دارد.

سعید حدادیان گفت: وقتی به ابتذال رسیدیم که نکات مثبت فیلمفارسی‌ها را کنار گذاشتیم. ما به گذشته نیاز داریم. یادمان نرود که نسل جوان و نوجوان دهه پنجاه که مخاطب فیلمفارسی بودند، به همان رزمندگان دهه ۶۰ تبدیل شدند! فیلمفارسی جوانمردی و ازخودگذشتگی را ترویج می‌داد و حتی آدمهای بد فیلمفارسیها خط قرمز داشتند.

حدادیان ادامه داد: در فیلمفارسیها حضور ملموس مادر سر سجاده نماز یا حضور بازیگر در امامزاده را می‌دیدیم. یک سری ادبیات قدیمی و جوانمردان قهرمان در این فیلمها بود که واقعا جایش در سینما و تلویزیون این دوران خالی است.

حدادیان با اشاره به سعید مطلبی نویسنده سریال “ستایش” که سابقه‌ای عظیم در سینمای‌ پیش از انقلاب دارد گفت: در این سریال با نویسنده‌ای حکیم و توانا و زبردست روبروییم که قدرتش را نشان داده است و خوب بلد است شخصیتهای باورپذیر بسازد. تمام قهرمانهای “ستایش” از فردوس تا ستایش و پیرزنی متدین و حتی روحانی اشتباه می‌کنند و این به باورپذیری شخصیتها کمک میکند. نویسنده در نگارش دیالوگها و بخصوص اصطلاحاتی که فردوس استفاده میکند هم خیلی درست و خوب عمل کرده است.




نویسنده «برزخیها» خطاب به کارگردان «قاتل اهلی»⇐لطفا بمیرید آقای کیمیایی!

سینماروزان: اکران تازه ترین فیلم مسعود کیمیایی با نام «قاتل اهلی» هرچند در شلوغی اکران پاییز و هرج و مرج وارده بر آن صورت گرفت اما فیلم با تهیه کنندگی منصور لشکری قوچانی که سابقه سالها تبلیغات را در کارنامه دارد، توانسته تا اینجا از رقم فروش 600 میلیون را پشت سر بگذرد و عنقریب است که میلیاردی شود.

به گزارش سینماروزان اکران «قاتل اهلی» موجب شده سعید مطلبی نویسنده قدیمی که کلی کار ریز و درشت از «برزخیها» و «دادا» تا «بت» و «بی نشان» و سریال «ستایش» را در کارنامه دارد در یادداشتی با تیتر عجیب «لطفا بمیرید آقای کیمیایی» برای «شرق» به تعریف و تمجید از کیمیایی بپردازد.

متن یادداشت مطلبی را بخوانید:

لطفا بمیرید آقای کیمیایی

قاتل اهلی کیمیایی (بالاخره) به نمایش درآمد و در این روزهای (بدخبری) بهترین خبری بود که می‌توانست نسیمی از شادی را هدیه بیاورد. سال گذشته وقتی یادداشتی درباره مسعود نوشتم، برای جراحی عازم بیمارستان بودم، پس به چند سطر و جمله‌ اکتفا کردم که نه حال جسمی خوبی داشتم و نه شرایط روحی مناسب- و ازقضا- امروز که دوباره درباره او می‌نویسم، گرفتار تب شدید، سرفه زیاد و ذات‌الریه هستم. بنابراین نه نوشته دفعه قبل کافی بود و نه امروزی وافی. اما از آنجا که معلوم نیست تکلیف و عاقبتم با این بیماری (بی‌‌پیر) چه خواهد شد، سعی دارم آنچه را آغاز کردم، به پایان برم.

بهانه دفعه قبل کم‌لطفی عده‌ای از نویسندگان سینمایی بود که همه‌شان برایم عزیزند و نور چشم و محترم. اما بعد از دیدن فیلم کیمیایی و لابد نپسندیدن، اعتقادشان این بود- که استاد باید- به (استاد)ی بماند و از این کار کناره گیرد و فقط نگفتند «لطفا بمیرید آقای کیمیایی». مسئله مهم در این داوری این است که پهلوان را در میدان (خودش) داوری نمی‌کنیم چراکه کیمیایی اگر در هر زمان در میدان (خودش) داوری شود، همواره همان پهلوانی است که همیشه بوده است. کمتر کسی است از اهالی امروز که گودهای کشتی ٦٠، ٧٠ سال پیش را دیده باشد یا اگر دیده باشد، به یاد بیاورد. گودها آن روزها خاکی بود. کشتی در وقت دو دقیقه… سه دقیقه… ١٠ دقیقه برگزار نمی‌شد. پهلوانان درهم می‌آویختند. فن می‌زدند، فن می‌خوردند، بدل می‌زدند، بدل می‌خوردند، خاک می‌کردند، خاک می‌شدند و در آخر کار، آن کس که میان گود هنوز بر سر پا مانده بود، دستش بالا می‌رفت. برای بسیاری این پهلوانی، آغاز بود و نه پایان.

فصل بعد دوباره بازمی‌گشتند و آماده نبرد با پهلوانانی جوان‌تر و تازه‌نفس‌تر و روز از نو، روزی از نو. ذره‌ای از شرف خاک گود را به هیچ کاخی نمی‌فروختند. پهلوانی را با هیچ چیز (تاخت) نمی‌زدند. عنوان پهلوانی را همچون یک نشان بر سینه نمی‌‌آویختند. آنچه می‌خواستند این بود که شرافتمندانه تا زنده‌اند و جان در تن دارند، (برخی) خاک گود باشند و کسانی هم بودند که پهلوانی، آغاز زندگی‌شان بود. یا خود صاحب زورخانه می‌‌شدند یا هم‌پا و قلدر می‌شدند یا اصلا خود خان می‌شدند و خلاصه اینکه گود و کشتی و پهلوانی راه ورودشان بود به دنیایی که از پیش در ذهنشان ساخته بودند. کیمیایی را باید این‌گونه دید. بعد از ٥٠ سال، هنوز با موی سفید و پشت خم و هزار درد و مرض باز… هر سال… بر خاک گود می‌ایستد. اگرچه خسته و رنجور و دل‌شکسته. اما برای بار دهم و بیستم و سی‌ام و پنجاهم آماده است که با پهلوانانی جوان‌تر، پنجه در پنجه اندازد.

نه زورخانه‌ای را صاحب است، نه قلدری و کاسه‌لیسی کرده، نه خود خانی شده و هنوز و بعد از ٥٠ سال کار مستمر، دائم شبانه‌روز باز نیمی از بهای آپارتمان ٧٠، ٨٠متری خود را به این دوست و آن فامیل مدیون و وام‌دار است. مسعود کیمیایی را باید این‌گونه قضاوت کرد که هرگز پهلوانی را جامه‌ نکرد تا با آن به میهمانی از ما بهتران رود. بلکه کناره‌ای از آن ساخت و بر سر راه دیگرانی که از پی او آمدند، گسترد و شوق آمدن به این گود را در دل و ذهن آنها به غلیان درآورد. مسعود کیمیایی را با «قاتل اهلی» قضاوت نکنیم. حتی با «گوزن‌ها» یا «سفر سنگ» یا «قیصر»… کاری که او در سینمای ایران کرد، بسیار فراتر از فیلم‌های اوست. بی‌تردید به عنوان کسی که بیش از ٥٠ سال در همه زیروبم این سینما بوده‌ام، از من خواهید پذیرفت که مسعود کیمیایی بر همه کارگردان‌های هم‌نسل و حتی نسل‌های بعد از خود تأثیر داشت و اگر او نبود، چه بسیار بزرگانی که هرگز امکان ساختن فیلم نمی‌یافتند. هیچ کارگردانی حتی آن بزرگانی غربی که روزگاری اسطوره‌های ما بودند هم تا آخر عمر شاهکار نساختند و تعهد هم نداده بودند که تا آخر عمر شاهکار بسازند. اما آنهایی که در یاد ما مانده‌اند، نه کسانی هستند که از این راه ثروتمند شدند و نه آنهایی که از برکت شهرت خود به پست و مقامی رسیدند. بلکه به یاد ماندگان، کسانی هستند که تا رمق داشتند، فیلم ساختند و فیلم ساختند و فیلم ساختند. گیرم یکی شاهکار، دیگری نیمه‌شاهکار و آن دیگری نامطلوب. اما آنها همیشه پهلوانان ما بوده و هستند. فورد، هاکز، هیچکاک و… چراکه تا نفس می‌کشیدند، در این گود ماندند و پروای‌شان نبود که عده‌ای آنها را در این مرحله از عمر و کارشان زیادی بدانند. فیلم قاتل اهلی را در خانه مسعود، همراه خود او بر پرده سینمای خانگی دیدم. اما حتی کوچکی پرده مانع از آن نشد که بزرگی‌هایی را در ساختار و ساختمان و تصویر نبینم که هنوز- و همین امروز هم- بسیاری را یارای چنین ساختی نیست.
امیدم این است که فیلم با کمترین جرح و تعدیل- یا جرح و تعدیل مناسب – روانه اکران شده باشد. اما هر طور هم که نمایش داده شود… باز برای بسیاری از سینمادوستان نکات و تکه‌هایی برای یادگیری خواهد داشت.
***
زمانی دور، یادداشتی برای شادروان حاتمی نوشته بودم با این مطلع – که دست روی شکم دردمندش و رنجورانه از پله‌ها بالا آمد – امیدوارم که مسعود سال‌های سال زندگی کند و فیلم بسازد. اما روزی که برای دیدن فیلم «قاتل اهلی» به خانه‌اش رفتم، او بعد از من رسید. دست روی معده دردناک و چهره‌اش درهم کشیده از درد، از کلاس می‌آمد. حتی توان غذاخوردن هم نداشت. اما وقتی فیلم آغاز شد، یکباره آدمی دیگر دیدمش. با همان هیجان و شور و نشاط بیست‌وچند سالگی‌اش.
مسعود کیمیایی را با غیرت کارکردنش قضاوت کنیم؛ با ایستادن ٥٠ساله‌اش در گود. در بی‌توقعی‌اش از این سینما که هر دستی به توقعی (صواب یا ناصواب) به گوشه‌ای از آن چنگ زده است. قضاوتش کنیم که نه خان شد و نه از نمدی که هزاران نفر بر سر آن دعوا داشتند، کلاهی برای خود دوخت.
کیمیایی را به عنوان مرد ٧٦ساله‌ای قضاوت کنیم که هنوز انگیزه حضورش، هنوز انگیزه حضور و رقابت بسیاری از جوان‌های هنرمند ما در عرصه سینما و جشنواره است؛ به عنوان کسی که بعد از مرحوم خاچیکیان، کلمه کارگردان را برای سینمادوستان معنی کرد.
***
در سال ٦١، روزی در دفتر مرحوم توبه‌خواه (تهیه‌کننده فیلم «تاراج» و «پنجمین سوار سرنوشت» و…) و در جمعی‌ که چند کارگردان و بازیگر حضور داشتند، صحبت از مسعود کیمیایی شد. حدود چهار سالی می‌شد که مسعود را ندیده بودم و بعد از آن هم شاید ١٠، ١٢ سال، باز او را ندیدم. آن زمان انگار کدورتی بین ما بود که امروز حتی دلیل آن کدورت هم یادم نیست. در بحثی که درباره او درگرفته بود، من گفتم اگر قرار باشد روزی تمبری به عنوان سینمای ایران چاپ شود، شاید بهترین تصویر برای این تمبر، تصویر مسعود کیمیایی است. هر کسی انتقادی بر این حرف من (سال ٦١) داشته باشد، می‌پذیرم. اما مسئله کدورت و دوری چهار سال قبل و ١٠، ١٢ سال بعد را گفتم تا روشن کنم که این عقیده خالص و بدون هیچ حب و بغضی بوده است. امروز ممکن است بر آن عقیده نباشم، اما او را هنوز یکی از پنج نفری می‌دانم که تصویرش می‌تواند نشانه‌ای از تحول سینمای ایران باشد.
***
درخت‌ها ایستاده می‌میرند. تمثیل بسیار زیبایی است که همیشه آن را دوست داشته‌ام. اما شاید بتوانم درباره مسعود بگویم که او ایستاده در کنار دوربین فیلم‌برداری می‌میرد و از همان‌جا باید جمع‌وجورش کرد و فرستادش بهشت‌زهرا. عمرش طولانی باشد اما با آدمی که این‌چنین عاشق سینماست، کمی مهربان‌تر باشیم عزیزان عاشق سینما.




افشاگری سناریست “تاراج”⇐ فیلمنامه “هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند” برای من است اما اسم آدم مستعاری کنار نام پوران درخشنده روی فیلمنامه آمد!

سینماروزان: سعید مطلبی نویسنده قدیمی سینمای ایران که در نگارش برخی از آثار خاطره انگیز و از جمله “برزخیها”، “دادا” و “تاراج” نقش داشته است در گفتگویی که با فریدون جیرانی در “35” داشته است 3 سال بعد از ساخت افشا کرده که فیلمنامه “هیس دخترها فریاد نمی زنند” را او نوشته است.

به گزارش سینماروزان سعید مطلبی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه کدام فیملنامه هایش را بیشتر دوست دارد گفت: فیلمنامه ای که با همکاری درخشنده نوشتم یعنی “هیس دخترها فریاد نمی زنند” را خیلی دوست دارم؛ البته زمان قرارداد قرار شد هر دو نفر اسممان در تیتراژ باشد اما چون فکر می کردند موضوع فیلم حساس است ترجیح دادم اسم آدم مستعاری کنار نام پوران درخشنده روی فیلمنامه بیاید!!!

وی ادامه داد: “میخواهم زنده بمانم” را خیلی دوست دارم؛ “تاراج” را خیلی دوست دارم و همین طور “دادا” را چون دیالوگهایش هم نوار شده بود و فروخته می شد. از میان کارهای قبل از انقلاب هم “صلات ظهر” را خیلی دوست دارم.

جالب است که نام سعید مطلبی به عنوان نویسنده اصلی در حالی در تیتراژ “هیس دخترها فریاد نمی زنند” نیامده و در همه این سه سال هم نامی از وی برده نشد که پوران درخشنده به خاطر “هیس…” جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره ای به نام “زنان مستقل آمریکا” را هم دریافت کرده بود بدون اینکه نامی از سعید مطلبی ببرد!




ممیزی عجیب و غریب تلویزیون فریاد کارگردان و نویسنده “ماه و پلنگ” را به آسمان برد

سینماروزان: دست‌هاي رسانه ملي د‌‌ر عرصه برنامه‌سازي و سريال د‌‌ر چند‌‌ سال اخير خالي‌تر از آن بود‌‌ه كه حالا با اعمال مميزي‌هاي سليقه‌اي، مخاطبان و كارگرد‌‌ان‌هاي باقي ماند‌‌ه را هم از د‌‌ست بد‌‌هد‌‌. اما ظاهرا مد‌‌يران رسانه ملي تمايلي به مذاكره با كارگرد‌‌ان‌ها براي اعمال اصلاحيه‌ها ند‌‌ارند‌‌ و د‌‌ر تصميم‌گيري‌هاي تازه‌شان به اين نتيجه رسيد‌‌ه‌اند‌‌، سريال‌هاي آماد‌‌ه را به شيوه خود‌‌شان تد‌‌وين كنند‌‌.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “اعتماد” با اين همه بعد‌‌ از كوچ برخي هنرمند‌‌ان به شبكه نمايش خانگي و با تغيير مد‌‌يريت د‌‌ر سازمان صد‌‌ا و سيما، بعد‌‌ از گذشت سال‌ها، روند‌‌ اعتماد‌‌سازي ميان كارگرد‌‌ان‌ها از سر گرفته شد‌‌ و برخي از آنها به تلويزيون بازگشتند‌‌. احمد‌‌ اميني يكي از آنهاست كه اين روزها سريال «ماه و پلنگ»را روي آنتن د‌‌ارد‌‌.

او كه پيش از اين با ساخت مجموعه‌هايي چون «نخستين شب آرامش» و «بي‌گناهان» كارنامه سريال‌سازي خود‌‌ را پربار كرد‌‌ه بود‌‌، به تازگي به خاطر اعمال مميزي فراوان د‌‌ر سريال «ماه و پلنگ» از اد‌‌امه ساخت آن انصراف د‌‌اد‌‌ه است. او د‌‌ر تازه‌ترين اظهارات خود‌‌ از كساني حرف زد‌‌ه كه د‌‌ر تلويزيون فيلم را به سليقه خود‌‌شان مجد‌‌د‌‌ا كارگرد‌‌اني مي‌كنند‌‌: «احساس كارگرد‌‌اني د‌‌ر اين پروژه ند‌‌ارم چون د‌‌وستاني د‌‌ر تلويزيون هستند‌‌ كه به جاي نويسند‌‌ه و كارگرد‌‌ان فكر كرد‌‌ه و ايد‌‌ه‌هاي‌شان را اجرا مي‌كنند‌‌.من سال‌هاست با تلويزيون كار كرد‌‌ه‌ام و تا به حال چنين تجربه‌اي ند‌‌اشتم كه ناظر پخش روي ريتم سكانس، نورپرد‌‌ازي، حركت د‌‌وربين، شخصيت‌پرد‌‌ازي و موارد‌‌ي از اين د‌‌ست نظر د‌‌اشته باشد‌‌ و نظرش را اعمال كند‌‌.»

«ماه و پلنگ» بر خلاف د‌‌و مجموعه «نخستين شب آرامش» و «بي‌گناهان» تا اينجا نتوانسته نظر منتقد‌‌ان را به خود‌‌ جلب كند‌‌، با اين همه اميني گفته «آنچه شما مي‌بينيد‌‌، كاري نيست كه ما به آن فكر كرد‌‌ه‌ايم.»

او همچنين عنوان كرد‌‌ه بسياري از د‌‌يالوگ‌ها، مسير قصه، بسياري از جمله‌ها، شخصيت‌ها و روابط كه با د‌‌قت و با توجه به قواعد‌‌ تلويزيون طراحي شد‌‌ه‌اند‌‌ د‌‌ستخوش حذف و مميزي شد‌‌ه‌اند‌‌ و اين موارد‌‌، مجموعه را ناقص و الكن كرد‌‌ه است.

به گفته اين كارگرد‌‌ان تعد‌‌اد‌‌ و شكل مميزي‌هاي «ماه و پلنگ» به قد‌‌ري است كه مي‌شود‌‌ از روي آنها كتاب چاپ كرد‌‌. او با تاكيد‌‌ بر اينكه پيش از اين تجربه‌اي اينچنيني با تلويزيون ند‌‌اشته عنوان كرد‌‌ه مميزي‌ها شامل شيوه كارگرد‌‌اني، مونتاژ و حتي تصويربرد‌‌اري مي‌شود‌‌.

سعيد‌‌ مطلبي، فيلمنامه‌نويس اين مجموعه نيز وعد‌‌ه د‌‌اد‌‌ه كه به زود‌‌ي سكانس‌هاي حذف شد‌‌ه را د‌‌ر فضاي مجازي منتشر مي‌كند‌‌ تا همه بد‌‌انند‌‌ اين حذفيات چقد‌‌ر غيرحرفه‌اي، غرض‌ورزانه و از روي بي‌اطلاعي و بي‌د‌‌انشي است.
اين فيلمنامه‌نويس د‌‌ر اد‌‌امه ياد‌‌آوري كرد‌‌ه براي توليد‌‌ يك مجموعه تلويزيوني از پول بيت‌المال استفاد‌‌ه مي‌شود‌‌ و برخي با اعمال سليقه‌شان روند‌‌ كار را مختل مي‌كنند‌‌.

اين د‌‌ر حالي است كه فيلمنامه «ماه و پلنگ» طبق روال مرسوم د‌‌يگر سريال‌هاي تلويزيون، بعد‌‌ از عبور از فيلترهاي مختلف به مرحله ساخت رسيد‌‌ه و بعد‌‌ از آن هم ناظر كيفي زمان ساخت سریال، كنار پروژه حضور د‌‌اشته است؛ ناظري كه بر تمام جمله‌ها و كلمات فيلمنامه نظارت کرده تا چيزي خارج از آنچه نوشته شد‌‌ه، ساخته نشود‌‌.




“ستایش” هم بازیگر تئاتر شد!+عکس

سینماژورنال: تب تئاترگرایی بازیگران سینما حالا به بازیگران تلویزیون هم سرایت کرده است.

به گزارش سینماژورنال بعد از محمدرضا فروتن و نیکی کریمی که با هاچ.اف در نمایش “عاشقانه های ناآرام” روی صحنه رفتند (اینجا را بخوانید) به تازگی بنا شده در تئاتر “در انتهای کوچه تاریک” حامد بهداد بصورت تصویری حضور داشته باشد.(اینجا را بخوانید)

اما جالبتر از اینها حضور نرگس محمدی بازیگر سریال “ستایش” در یک کار نمایشی است.

این نمایش “مرگ طبلیه که یه بند صداش بلنده” نام دارد که اشکان صادقی آن را نوشته و توسط پویان درزی کارگردانی خواهد شد.

روح ا.. کمانی، حسام منظور، کاوه خداشناس و مرضیه صدرایی دیگر بازیگران نمایش هستند.

جالب است که چهار سال بعد از “ستایش” محمدی که نتوانسته نه در سینما و نه در تلویزیون خرق عادت کند و از قالب این کاراکتر بیرون آید حالا دل به دریا زده و به سراغ تئاتر آمده…

این هم از عجایب روزگار ماست که تئاتریهایی چون هومن برق نورد، حمیدرضا آذرنگ، پانته آ پناهیها و محمدحسن معجونی از سینما و تلویزیون سردرآورده اند و بازیگران سینما و تلویزیون سراغ تئاتر می آیند.

مرگ طبلیه که یه بند صداش بلنده، نرگس محمدی
نرگس محمدی به همراه همکارانش در “مرگ طبلیه که یه بند صداش بلنده”