1

درگذشت محمدعلی شیرازی؛ ترانه‌سرای #سلطان_قلبها

سینماروزان/مهدی فلاح صابر: محمدعلی شیرازی شاعر و ترانه سرا بعد از مدتها مشکل ریوی، در ۸۲ سالگی فوت شد.

محمدعلی حافظ الکتب معروف به محمدعلی شیرازی،  متولد ۲۷ اسفند ۱۳۱۹ در شیراز بود.

او ترانه‌های زیادی خلق کرده بود که از جمله آن‌ها ترانه مشهور سلطان قلبها برای فیلمی به همین نام به کارگردانی و بازیگری محمدعلی فردین است. ترانه محمدعلی شیرازی برای سلطان قلبها با صدای عارف کیا و موسیقی انوشیروان روحانی جاودانه شد.

محمدعلی شیرازی به جز همکاری با بسیاری از خوانندگان قبل از انقلاب و ازجمله ویگن ددریان، فائقه آتشین، داریوش اقبالی و ابراهیم حامدی در سال‌های پس از انقلاب نیز با خوانندگانی مثل محمد اصفهانی، قاسم افشار، شهرام شکوهی، امیر تاجیک و مسعود خادم همکاری داشت.

زندونی(داریوش اقبالی)، وقف پرنده‌ها(قاسم افشار)، لیلی(شهرام شکوهی)، شکار(ابراهیم حامدی)، سراب(فائقه آتشین)، دیوانه بی آزار(عارف کیا) و عیدت مبارک(ویگن ددریان) از جمله ترانه های مختلف محمدعلی شیرازی هستند.

مرگ محمدعلی شیرازی ترانه سرای سلطان قلبها
مرگ محمدعلی شیرازی ترانه سرای سلطان قلبها




همایون بازیگر سینمای‌فارسی در گفتگویی تفصیلی بیان داشت⇐اگر به بهروز اجازه دهند همین فردا به ایران می‌آید!/بگذارید بهروز وثوقی بیاید و در مملکت خودش بمیرد؛ این طوری لااقل در گورستان هم که شده کنار هم هستیم!/بعد از انقلاب به دادگاه اوین رفتیم تا ارشادمان کنند!!!/هر کارگردانی دنبال دختر نجیب بود سراغ پوری بنایی می‌رفت!/تمام دیالوگهای «دنیای آبی» با بازی بهروز و پوری بنایی را احمد شاملو نوشته بود

سینماروزان: محمدعلی تبریزیان با نام هنری همایون از جمله بازیگران بازمانده از سینمای فارسی است که ویدیویی حسرت بار از او بعد از درگذشت ناصر ملک مطیعی دست به دست در فضای مجازی چرخید. ویدیویی که همایون در آن از رجعت اغلب همنسلان خود یاد میکرد و اینکه فقط او و بهروز و یکی دو نفر دیگر مانده اند.

به گزارش سینماروزان همایون در گفتگویی تفصیلی که بعد از 40 سال ممنوعیت از فعالیت انجام شده از آرزوی بهروز وثوقی برای بازگشت به ایران، خاطراتش از ملک مطیعی و پوری بنایی و علی حاتمی و چهار دهه دوری از سینما گفت.

همایون به سپیده آماده در «تماشا» گفت: بگذارید بهروز وثوقی بیاید و در مملکت خودش بمیرد، از بازیگران آن سالها تقریباً همه رفتند و فقط چند تای دیگر باقی مانده اند بگذارید لااقل بهروز وثوقی در کنار فردین و ناصر ملک مطیعی در خاک خودش آرام گیرد و همه ما در کنار هم باشیم.

بازیگر فیلم «شاهرگ» با بیان اینکه همراه مردم بودن باعث شد که پس از ممنوعیت کار در حوزه رستوران داری مشغول به کار شود تأکید کرد: به ناصر ملک مطیعی هم گفتم حالا که ممنوع الکار شدی شغلی را انتخاب کن که در ارتباط با مردم باشی و به همین دلیل بود که ناصر ملک مطیعی یک قنادی دایر کرد و در سالهای پس از انقلاب در آن مشغول به کار شد.

بازیگر فیلم «امروز و فردا» در خصوص بهروز وثوقی افزود: بگذارید بهروز وثوقی بیاید و در مملکت خودش بمیرد، از بازیگران آن سالها تقریباً همه رفتند و فقط چند تای دیگر باقی مانده اند، بگذارید لااقل بهروز وثوقی در کنار فردین و ناصر ملک مطیعی در خاک خودش آرام گیرد و همه ما در گورستان هم که شده در کنار هم باشیم.

وی ادامه داد: بهروز وثوقی اولین فیلمش را با من بازی کرد با نام «صد کیلو داماد». پس از آن در فیلمهای «امروز و فردا» و «ایمان» هم با او همبازی بودم، در سفری که به امریکا داشتم بهروز وثوقی را دیدم امیدوارم که به ایران برگردد، کار خلافی هم نکرده است.

همایون با اشاره به اینکه پس از پیروزی انقلاب به دادگاه اوین خوانده شد گفت: به ما گفتند که به دادگاه اوین برویم و قرار است ما را ارشاد کنند، پس از آن ماجراها ما «بازرس گوگول» را در تئاتر پارس لاله زار اجرا رفتیم و با استقبال روبرو شد اما فعالیتم در سینما ادامه دار نشد.

بازیگر فیلم «شورش» اظهار داشت: پس از انقلاب اگر تهیه کننده به سراغ بازیگرانی مثل فردین و ناصر ملک مطیعی می‌رفت به او می‌گفتند که چرا این بازیگرها؟! فرد دیگر دیگری را جایگزین این افراد کنند؛ مدتی بعد برچسب ممنوع التصویری به این بازیگران اطلاق شد، اما قانون نوشته ای در این خصوص وجود نداشت. نباید با ما اینطور رفتار می شد! چهل سال یک عمر بود.

بازیگر فیلم «باباخالدار» در خصوص ناصر ملک مطیعی تصریح کرد: سینما از زبان ناصر ملک مطیعی آغاز شد، ناصر ملک مطیعی آرزو داشت که با مردم باشد همیشه با هم بودیم و او همواره به دنبال بازگشت به سینما بود اما نمی گذاشتند.

وی با بیان اینکه ناصر ملک مطیعی پدر سینمای ایران بود تاکید کرد: یکی از بهترین دوستانم را از دست دادم، در تمام این سالها دوستی من و ناصر پابرجا بود، چه روزها را که با هم گذراندیم؛ من و ناصر و وحدت و پوری بنایی هفته یک بار دوره‌های داشتیم و یکدیگر را می دیدیم.

همایون درباره اینکه چرا برخی از بازیگران پس از انقلاب ممنوع التصویر شدند و عده ای دیگر نه گفت: تمام بازیگرانی که پس از انقلاب اجازه ادامه فعالیت پیدا کردند هم پیش از انقلاب در فیلم ها حضور داشتند و صحنه هایی را بازی کرده بودند که شاید بازیگران ممنوع تصویر در چنین صحنه هایی حضور پیدا نمی‌کردند و اینکه چرا عده ای ممنوع کار شدند و برخی نه سوالی است که هنوز جوابی برای آن پیدا نشده است.

همایون افزود: بهروز وثوقی در تمام این سالها آرزو داشت که به ایران بیاید، همه ما عاشق ایرانیم، خود من بارها به امریکا رفته ام، اما در نهایت به ایران برگشتم چون ما متعلق به این خاک هستیم. خود آقای ملک مطیعی و فردین در ابتدای انقلاب در خارج از کشور بودند اما باز به وطن آمدند چون مملکت شان است چطور می توانند رهایش کنند. آرزوی بهروز وثوقی این است که بار دیگر به ایران بیاید و اگر به او اجازه بدهند فردا صبح به ایران خواهد آمد.

بازیگر فیلم «آقای جاهل» بیان کرد: آقای علی حاتمی به من گفت اشتباه کردی در «هزاردستان» بازی نکردی چون اگر در «هزاردستان» بازی میکردی در پروژه‌های پس از آن هم حضور داشتیم و مسئله ممنوعیت فعالیت از بین میرفت.

وی در خصوص همکاری با علی حاتمی در فیلم «باباشمل» گفت: سکانس به سکانس این فیلم تابلوی نقاشی بود؛ متنی بسیار خوبی داشت اما به دلیل اینکه دیالوگ های فیلم به صورت شعر بیان می شد نتوانست گیشه مناسبی را از آن خود کند.

همایون در خصوص آشنایی با احمد شاملو تاکید کرد: آقای شاملو روی فیلم نامه ها دیالوگ می‌گذاشت و فیلم نامه هم می نوشت و دیالوگهای «دنیای آبی» را هم آقای شاملو نوشته  بود.

همایون با اشاره به اینکه در فیلم «سلطان قلبها» برای اولین بار عارف جایگزین ایرج برای خواندن تصنیف ها و ترانه های فیلم شد تاکید کرد: موسیقی این کار توسط انوشیروان روحانی ساخته شده و او گفت این سبک از موسیقی به صدای آقای ایرج نمی‌خورد و عارف جایش را می گیرد و تلفیق موسیقی انوشیروان روحانی صدای عارف و شعر محمد علی شیرازی به ترانه های ماندگار «سلطان قلبها» منتهی شد.

بازیگر فیلم «دنیای آبی» با قیاس وضعیت گیشه سینما در آن سال‌ها و این روزها گفت: علاقه مردم به سینمای ملی در آن روزها خیلی بیشتر بود. من یادم می‌آید زمانی که فیلم «طوقی» به پرده سینماها رفت در روز اول ۳۰۰ هزار تومن فروخت و ۱۵۰ هزار نفر در روز ابتدایی اکران «طوقی» به سالن های سینما رفتند و این فیلم را دیدند؛ آماری که تا به امروز هیچ گاه تکرار نشده است.

همایون افزود: محمد علی فردین آقای سینما بود. من از دومین فیلم فردین با او همبازی بودم. فیلمی بود به نام «بیوه های خندان» و پس از آن در تمام فیلمها در کنار هم بودیم. در میان بازیگران سینما از همه بیشتر به محمدعلی فردین نزدیک بودم و رفت آمد داشتم و هفته ای یک روز پنجشنبه ها دور هم جمع می شدیم.

وی در خصوص پوری بنایی گفت: پوری بنایی قلب بسیار مهربانی دارد و دلسوز همه است. در تمام این سالها در حوزه فعالیتهای خیرخواهانه مشغول بوده است، پوری بنایی سینما را با فیلم «عروس فرنگی» آغاز کرد و در «خداحافظ تهران» به اوج بازیگری خود رسید که در آن فیلم با بهروز وثوقی همبازی بود.

وی تاکید کرد: پوری بنایی دختر نجیب فیلم های فارسی بود هر کارگردانی که به دنبال نقش دختر نجیب میگشت سراغ پوری بنایی می‌رفت.

همایون با بیان اینکه نمایشنامه «هزار و یک شب» را با محسن فرید در تئاتر تفکری کار کردم و این شروع شهرت من در عرصه بازیگری بود گفت: بازیگری در آن سال‌ها سخت‌تر از این روزها بود چون مانند حالا کلاس هنرپیشگی و دانشکده هنر نداشتیم.

وی با اشاره به اینکه در بیش از ۱۰۰ فیلم سینمایی فارسی حضور پیدا کرده است اظهار کرد: بازیگرانی مثل فردین، ناصر ملک مطیعی و بیک ایمانوردی هم از بازیگران پرکار سینما در آن روزها بودند و تفاوت آنها با ما این بود که من رل مکمل بازی می‌کردم و به همین دلیل می توانستم در آن واحد در چند فیلم حضور داشته باشد، اما فردین نمی توانست در چند فیلم همزمان حضور پیدا کند چون نقش اصلی فیلم بود.

همایون با اشاره به اینکه مردم فیلم هایی مثل «سلطان قلبها»، «آقای جاهل» و «شاهرگ» با بازی وی را بیشتر دوست دارند اشاره کرد: برای حضور در این فیلم جایزه فروغ فرخزاد و سپاس را از آن خود کردم.




«فتنه» سینمای‌فارسی هم رفت!!

سینماروزان: ویکتوریا نرسسیان بازیگر قدیمی ایرانی و ایفاگر کاراکتر «فتنه» در فیلم محبوب «سلطان قلبها» درگذشت.

به گزارش سینماروزان ویکتوریا نرسسیان در سال ۱۹۳۷ میلادی (۱۳۱۶ خورشیدی) در شهر روستوف روسیه به دنیا آمد و هنگامی که ۱۴ سال داشت به ایران مهاجرت کرد.

وی در ۱۳۴۱ نخستین فیلمش را با نام «سوداگران مرگ» به کارگردانی ناصر ملک مطیعی بازی کرد و سپس تا ۱۳۵۰ که در آخرین فیلمش با نام «دو کبوتر» (ایرج فاطمی) حضور یافت که به نمایش درنیامد، در نزدیک به بیست و پنجم فیلم جلوی دوربین رفت.

ویکتوریان اگرچه ارمنی بود اما تنها دو بار با کارگردانان ارمنی در فیلم‌های «سرسام»(ساموئل خاچیکیان، ۱۳۴۴) و «یاقوت سه چشم»(آرامائیس آقامالیان، ۱۳۴۹) همکاری کرد.

«کمینگاه شیطان» (نظام فاطمی، ۱۳۴۳)، «سلطان قلب‌ها»(محمدعلی فردین، ۱۳۴۷) و «لیلی و مجنون»(سیامک یاسمی، ۱۳۴۹) از دیگر فیلم‌های قابل توجه اش به شمار می‌آیند.

ویکتوریا از دهه 50 دیگر در هیچ فیلمی حضور نیافت و مرگش هم در شمال ایران رخ داد اما در تهران دفن شد.




ادعای «کیهان»⇐جاسوسان اسرائیلی با «سلطان قلبها» به رصد ایرانیان می‌پردازند!!

سینماروزان: هرچقدر هم که فیلمهای جاسوسی دیده باشید باز هم نمی توانید حدس بزنید پلتیک تازه سیستمهای جاسوسی چیست؟! همان طور که وقتی «کیهان» گزارشی درباره استفاده جاسوسان اسرائیلی از ترانه پاپیولار «سلطان قلبها» برای رصد ایرانیان ارائه میدهد نمیدانیم چگونه واکنشی درباره آن داشته باشیم؟

متن گزارش «کیهان» را بخوانید:

چندی پیش ویدئویی از سربازان اسرائیلی در فضای اینترنت منتشر شد که ترانه «سلطان قلب‌ها» از یک فیلمفارسی مبتذل سینمای پیش از انقلاب به همین نام را می‌خواندند. در این ویدئو شماری از سربازان دختر و پسر اسرائیلی در یک گروه کر و با لباس نظامی به جای خواندن یک سرود نظامی حتی ایرانی، ترانه «سلطان قلب‌ها» را به فارسی اجرا می‌کردند!
انتشار ویدئوی فوق، تعجب و حیرت بسیاری از کاربران را برانگیخت تا اینکه وب سایت فرانسوی تی‌تی‌یو (TTU ) در‌باره این ویدئو که گویا به صورت مخفیانه و توسط پدر یکی از همان سربازان در وب‌سایت‌های اینترنتی منتشر شده، نوشت که جذب این سربازان جوان و آموزش آنها با زبان فارسی بخشی از برنامه سازمان اطلاعات ارتش اسرائیل (امان) برای رصد فعالیت‌های مردم ایران در داخل و خارج از آن کشور به شمار می‌آید.
وب سایت تی‌تی‌یو اضافه می‌کند: «… این سربازان پس از پایان دوره تعلیمی خود مسئول شنود تلفنی و زیر نظر گرفتن گردش اطلاعات در اینترنت، از جمله عکس و ویدئو بر روی شبکه‌های اجتماعی می‌شوند. این گروه علاوه‌ بر فعالیت‌های ایران در خاک خودش، فعالیت‌های مشاوران نظامی‌ ایرانی مستقر در سوریه و به‌ويژه سپاه قدس و فرمانده آن قاسم سلیمانی را نیز زیر نظر می‌گیرند…» این وب‌سایت فرانسوی همچنین می‌نویسد، مقام‌های اسرائیل امیدوارند تحریم‌های ایالات متحده علیه ایران و اطلاعاتی که این سربازان جدید برای سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی غرب از جمله اسرائیل تهیه می‌کنند بتواند از خارج کشور به مدیریت شورشی اجتماعی علیه جمهوری اسلامی کمک نماید.
گویا این بار جاسوسان اسرائیلی قصد دارند به زبان فارسی و از طریق ترانه‌های و تصاویر سینما فیلمفارسی (مثل خواندن ترانه «سلطان قلب‌ها») به جلب و جذب ایرانی‌ها به شبکه‌های اجتماعی امنیتی و اطلاعاتی پرداخته و از این طریق ضمن رصد کردن فعالیت آنها، به تخلیه اطلاعاتی‌شان هم اقدام کنند.



چرا فردین “مالک اشتر” نشد؟ خودش نخواست یا نگذاشتند؟

سینماروزان: محمدعلی فردین بازیگر محبوب سینما از جمله بازیگرانی بود که بعد از انقلاب ممنوع الفعالیت شد.

به گزارش سینماروزان در برهه های زمانی مختلف کارگردانان مختلفی به دنبال فراهم آوردن شرایط بازگشت به سینمای او بودند اما هیچ کدام نتوانستند مجوز این کار را بگیرند.

فاطمه پاقلعه نژاد روزنامه نگار “تماشاگران امروز” به تازگی گزارشی را ارائه داده درباره چرایی عدم ایفای نقش مالک اشتر سریال “امام علی(ع)” توسط فردین.

در این باره بهزاد فراهانی گفته است که فردین خودش بازی در این نقش را قبول نکرده اما تهیه کننده “امام علی(ع)” نداشتن مجوز کار را دلیل این امر اعلام کرده است.

روایت اول: خودش نخواست
فراهانی گفته است: من با داوود میرباقری نزد فردین رفتیم تا نقش مالک اشتر را بازی کنند اما ایشان نپذیرفت و گفت من هنرپیشه ای هستم که مردم مرا با این عصا و رقص دوست دارند، شما از من می خواهید مالک اشتر شوم که شمایلی از امام علی(ع) است؟ با این کار من همان فردین سابق را هم خراب می کنم. این درست همان جوابی است که آذر شیوا داد.

روایت دوم: نگذاشتند
اما محمد بیک زاده تهیه کننده امام علی(ع) در این باره گفته است: برای این سراغ فردین رفتیم که چهره خیلی زیبایی داشتند و در اجتماع به فتوت و جوانمردی شهره بودند…من بسیار مایل بودم فردین وارد کار شود و اتفاقا فردین هم پذیرفت و حتی این جمله را گفتند که مثل اینکه خدا می خواهد مرا عاقبت به خیر کند ولی در آن زمان ارشاد به ایشان مجوز فعالیت نداد.
این تهیه کننده ادامه داده است: ما در آن زمان مجوز کار خیلی ها را گرفتیم؛ مجوز فخری خوروش را گرفتیم و برای کار دیگری هم برای داود رشیدی مجوز گرفتیم اما هم ارشاد و هم تلویزیون با فعالیت فردین مخالف بودند.

خواهر فردین چه می گوید؟
جمیله فردین خواهر فردین درباره دو روایت از حضور فردین در نقش مالک بیان داشته است: فکر کنم جملات بهزاد فراهانی صحیح تر باشد؛ البته این جملات هم صددرصد نیست ولی آنچه من می دانم و شاهدش بودم همیشه مخالف حضور فردین بودند.

وی افزوده است: فردین را مکتوب ممنوع الکار نکرده بودند اما او هم ممنوع الکار بود هم ممنوع التصویر هم ممنوع المعامله و هم ممنوع الخروج و تا مدتی اجازه نمی دادند از کشور خارج شود.




داستان غم‌انگیز یک زن؛ از بازی کنار فردین در “سلطان قلبها” تا بدهکاری ۲۴میلیون تومانی به خانه سالمندان+عکس

سینماژورنال: هنر همان قدر که پدیده ای جذاب است که می تواند یک شخصی را تا بالاترین نقطه اشتهار ببرد همان قدر هم بیرحم است و قادر است ظرف مدتی کوتاه شخص را به صفر مطلق برساند.

به گزارش سینماژورنال بر این اساس نه بر روی روزهای اشتهار هنر می تواند حساب زیادی باز کرد و نه بر روزهایی که هنرمند را به زوال می رساند.

مهری محبیان یکی از آن هنرمندانی است که هر دو روی سکه هنر را درک کرده است. وی که زمانی تا بازی کنار محمدعلی فردین در “سلطان قلبها” پیش رفته بود این روزها از شدت فقر در خانه دوستی قدیمی زندگی می کند.

فاطمه پاقلعه‌نژاد در “تماشاگران امروز” 4 سکانس از زندگی این هنرمند را مرور کرده است و البته در گفتگو با ایرج راد خواستار رسیدگی به وضعیت وی شده است.

سکانس اول‌؛ نوجوانی
دخترک زیباروی‌؛ دانش‌آموز دبیرستانی که برای هنرستان هنرهای زیبا برگزیده شده و زندگی هنری‌اش آغاز می‌شود: «ای کاش هنرهای زیبا من را نپسندیده بود و‌ای کاش یک زندگی معمولی داشتم مثل بقیه.»

 سکانس دوم‌؛ جوانی
دوشیزه جوان زیباروی‌؛ حالا چهارسال است که خاک صحنه می‌خورد و کار با بزرگان تئاتر را تجربه می‌کند. امیر شروان، نصرت‌ا… محتشم، عزیز رفیعی، ارحام صدر و علی محزون و…

 سکانس سوم‌؛ جوانی
بانوی جوان زیباروی‌؛ نامش سر زبان‌ها می‌افتد. در اوج موفقیت و چند سال بعد در «سلطان قلب‌ها» در کنار فردین.

 سکانس چهارم‌؛ میان‌سالی
پس از انقلاب؛ تصمیمی برای خروج از کشور ندارد. او همچنان روی صحنه تئاتر می‌درخشد و در یکی دو پروژه تلویزیونی هم بازی می‌کند. مهری محبیان با نام هنری مهری مهران؛

او یکی از پیشکسوتان تئاتر ایران است که این روزها حال و روز خوشی ندارد. بعد از جراحی کمرش خانه‌نشین می‌شود و دیگر توانی برای کار ندارد. دو سال پیش همسرش را هم از دست می‌دهد و فرزندانش هم که خارج از کشور هستند و راه دور. خودش می‌گوید توقعی از آنها ندارد؛ همین که در دیار غربت شاد باشند و خوشحال، برایش کافی است.

اما بیکاری، فوت همسر و بالا رفتن قیمت اجاره‌خانه‌ها دلایلی هستند که این هنرمند پیشکسوت را بی‌خانمان می‌کنند و بالاجبار دست یاری به سمت خانه تئاتر و هر جایی که فکر می‌کند فریادرسی هست، دراز می‌کند، و البته جواب هم می‌گیرد. یک سالی را با توصیه ایرج راد، مدیرعامل خانه تئاتر ایران در خانه سالمندان اندیشه در ولنجک می‌گذراند. ولی فاکتوری نشان می‌دهد که او را 24 میلیون تومان بدهکار خانه سالمندانی کرده که از طرف خانه تئاتر به آنجا معرفی شده و برای همین شناسنامه و کارت ملی‌‌اش در گرو است. او حالا یک ماهی است که از خانه سالمندان بیرون آمده و در منزل یکی از دوستانش در خیابان مولوی تهران زندگی می‌کند.

مهری محبیان
مهری محبیان

از این می‌ترسم که مثل پروین سلیمانی در گوشه‌ای بمیرم و هیچ‌کس نفهمد

دیگر پایی برای راه رفتن ندارد و چشمانش هم ضعیف شده، اما وقتی از گذشته حرف می‌زند می‌شود برق شادی را در چشمانش دید. از گذشته‌ای که او ستاره بوده، ستاره‌ای که حالا فقط یک درخواست دارد: «تو رو خدا به من سر بزنید. یاد من باشید. از مرگ نمی‌ترسم ولی از این می‌ترسم که مثل پروین سلیمانی در گوشه‌ای بمیرم و هیچ‌کس نفهمد.» عکسی را نشان‌مان می‌دهد از خودش در کنار زنی از سوئد که برای گذاشتن تاج ملکه زیبایی بر سرش آمده، و می‌گوید: «به خدا من هم جوان بودم و خوشگل. همیشه که این‌طور پیر و گرفتار نبوده‌ام.»

پولی هم که از بیمه می‌گیرم شاید فقط جوابگوی داروهایم باشد
مهری مهران این روزها با پولی که بابت از کار افتادگی‌اش از بیمه می‌گیرد روزگار می‌گذراند. کارت صندوق بازنشستگی هنرمندان را هم نشان‌مان می‌دهد و می‌گوید: «پول نداشتم عضویتم را تمدید کنم و حالا دیگر عضو این صندوق هم محسوب نمی‌شوم. پولی هم که از بیمه می‌گیرم شاید فقط جوابگوی داروهایم باشد اما مشکل اصلی من شناسنامه‌ام است. شما نمی‌دانید برای خانم‌های پیر شناسنامه خیلی اهمیت دارد. الان کل دغدغه من این است که شناسنامه‌ام را بگیرم.»

ایرج راد: مشکل از بهزیستی است
با مسوولین آسایشگاه سالمندان صحبت می کنیم از این می گویند که برای گرفتن پول از بهزیستی چاره ای به جز نگه داشتن شناسنامه و مدارک خانم مهران ندارند. ایرج راد مدیرعامل خانه تئاتر هم در این باره می گوید: «همین الان نامه این خانم زیر دست من بود. در حال حاضر کوتاهی از بهزیستی که نمی دانیم مشکل کجاست که این پول را به خانه سالمندان نمی دهند. از روز افتتاح این مرکز قرار بود ده تخت از آن به نام طرح استاد عزت الله انتظامی برای هنرمندان پیشکسوتی باشد که از طریق خانه تئاتر به آنجا معرفی می شوند و هزینه آنها را بهزیستی بپردازد. همین الان ما نامه زدیم تا هر چه زودتر به مشکل ایشان رسیدگی شود و بهزیستی این پول را پرداخت کند.»

مهری محبیان در کنار گیتی معینی و ملکه رنجبر
مهری محبیان در کنار گیتی معینی و ملکه رنجبر




ستاره زن “سلطان قلبها” در كنار بهرام بيضايي⇐بهانه بهره‌جويي مجدد

سینماژورنال/حامد مظفری: محمد رحمانیان نویسنده و کارگردان ایرانی در سالهای اخیر توجه ویژه ای به آثار بهرام بیضایی نشان داده است و کوشیده مرتب مستقیم یا غیرمستقیم از آثار شناخته شده این چهره هنر نمایش ایران استفاده کند.

به گزارش سینماژورنال از بهمن 92 که رحمانیان براساس نمایش “آرش” بیضایی متنی به نام “آرش ساد” را برخوانی کرد تا “خاطرات هنرپیشه نقش دوم ” و “مجلس ضربت زدن” که هر دو در تیر93 به کارگردانی وی روخوانی شدند تا “روز واقعه” که مهر امسال روخوانی شد مدام علاقه رحمانیان به استفاده از آثار بیضایی را دیده ایم.

این علاقه اگر با اجرای این نمایش ها چنان که بیضایی می‌خواست همراه بود قطعا می‌توانست در حفظ میراث ادبی این مولف سینمای ایران اثر فراوان داشته باشد اما در شرایطی که در این اجراها بیشتر روخوانی آثار را می بینیم و نه اجرای نمایش به معنای واقعی، این استفاده مدام از آثار بیضایی چه معنایی دارد؟ و چرا رحمانیان به جای آثار بیضایی به سراغ متونی از نویسندگان کمتر شناخته شده برای روخوانی نمی‌رود؟

پاسخ را باید در یک چیز خلاصه کرد و آن هم اینکه مطمئنا با استفاده از نام بیضایی می‌توان مخاطبان بیشتری را به صحنه کشاند و شاید هم امکانات بیشتری را برای اجرا در اختیار گرفت!

“آدامس خوانی” برآمده از “اعتراض” و آدامس فروشی آن بازیگر زن

در یک مورد تازه رحمانیان از اواخر دی ماه امسال پرفورمنسی به نام “آدامس خوانی” را کارگردانی می‌کند؛ پرفورمنسی که نه تنها نامش که حتی بخشی از آن هم برگرفته از فیلمنامه “اعتراض” بیضایی است.

بیضایی سالها پیش و براساس سرگذشت واقعی آذر شیوا هنرپیشه پیش از انقلاب و بازیگر “سلطان قلبها”، فیلمنامه “اعتراض” را نوشت؛ آذر شیوا در سال ۱۳۵۰ و در اوج شهرت به دلیل ابتذال در سینمای ایران با هنرپیشگی خداحافظی کرد و برای اعتراض به در سایه قرار گرفتنش در چنین شرایطی مدتی مقابل سینما کاپری(بهمن) به آدامس فروشی اشتغال داشت و همین ماجرا سبب ساز نگارش “اعتراض” شد.

از “اعتراض” تا “لبه پرتگاه”، “فیلم در فیلم” و “وقتی همه خوابیم”

“اعتراض” در کنار “لبه پرتگاه”، “فیلم در فیلم” و “وقتی همه خوابیم” چهار اثری هستند که بیضایی درباره سینما نوشت. در این بین فقط “وقتی همه خوابیم” بود که فرصت تولید و بعدتر اکران پیدا کرد و سه فیلم دیگر در حد متن باقی ماندند.

تریلر “لبه پرتگاه” در برهه ای از زمان به تهیه‌کنندگی حمید اعتباریان وارد پیش تولید شد که تعارضات فکری این تهیه کننده با بیضایی به تعلیق تولید انجامید.

کمدی-جنایی “فیلم در فیلم” هم سالها پیش بنا بود با حضور تعدادی از بازیگران “ساعت خوش”(!) و تهیه‌کنندگی یک گروه فیلمسازی در ارومیه تولید شود که البته این اتفاق هم رخ نداد.

“اعتراض” اما از جمله فیلمنامه‌هایی بود که بیضایی از زمان نگارش آن تا آخرین سالهای حضورش در ایران به دنبال ساخت آن بود. آخرین بار نیز قبل از ورود به پیش تولید نافرجام “لبه پرتگاه” بیضایی در دیدار با آذر شیوا از وی درباره تمایلش برای بازی در “اعتراض” پرسید و این بازیگر زن هم چون علاقه‌ای به بازگشت به سینما نداشت، از حضور در این پروژه سرباز زد و نتیجه اینکه کار به تولید نرسید.

حالا رحمانیان در بخشی از پرفورمنس “آدامس خوانی” که اشاره مستقیم دارد به آدامس فروشی آذر شیوا به گرته برداری از “اعتراض” بیضایی پرداخته و البته با حضور همسرش مهتاب نصیرپور این بخش را اجرا خواهد کرد.

آذر شیوا
آذر شیوا در نمایی از “سلطان قلبها”

باز هم نام بیضایی عاریه گرفته شده؟

اما این گرته برداری تا چه حد وامدار متنی است که بیضایی نوشته؟ و آیا باز هم بیشتر از توجه به متن آثار، این توجه به نام بیضایی است که مورد تأکید قرار گرفته؟

اصلا مگر بیضایی “اعتراض” را برای فیلم ننوشت؟ پس چرا فیلمنامه در قالب پرفرمورنس عاریه گرفته می‌شود؟

گرته برداری از آثار بیضایی بدون آن که اصل آثار اجرا شده باشد چه معنایی دارد؟ مگر نه اینکه این تعدد اجرای اصل آثاری کالت چون “هملت” یا “باغ آلبالو” بوده که موجب اجرای برداشتهای متنوعتر از آنها شده است اما در مورد بیضایی در شرایطی که اصل اثر اجرا نشده، برداشتهای کسی دیگر مثل رحمانیان از این آثار چه معنایی دارد؟

آقای رحمانیان! چرا خودتان نمی‌نویسید؟

این سوال را هم می توان از رحمانیان پرسید که چرا دیگر خودش نمی‌نویسد؟ آیا چون رحمانیان هر سال مرتب درگیر اجرا یا روخوانی است وقت نوشتن ندارد؟ در تاریخ تئاتر ایران متن‎نویسهایی مانند محمد چرمشیر و اکبر رادی را داشتیم که تا سالها تئاترشهر را تغذیه می‌کردند و حالا این وظیفه امثال رحمانیان است که فرصتی را هم برای نوشتن بگذارند تا بر دامنه ادبیات نمایشی بیفزایند.

چرا به سراغ حضور آذر شیوا در بیمارستان حیوانات نرفتید؟

شاید رحمانیان بگوید این سرگذشت تراژیک آذر شیوا بوده که باعث شده به سراغ گرته برداری از “اعتراض” بیضایی برود اما در برابر این گفته هم می‌توان این برهان را بیان کرد که اگر مایل به بازخوانی سرگذشت این هنرپیشه قدیمی بوده‌اند چرا به سراغ زندگی سه دهه اخیر وی نرفتند.

آیا رحمانیان می داند آذر شیوا بعد از انقلاب به پاریس رفت و عضو انجمن مراقبت از حیوانات بود و سالها در یک بیمارستان حیوانات به کار مشغول بود؟

آیا نمادگرایی این وجه از شخصیت یک هنرپیشه ناراضی در توجه به حیوانات(!) در روزگار ما که هنرمندان مان بدجوری ژست حمایت از حیوانات گرفته اند برای نگارش یک متن ارژینال و اجرای پرفورمنس بار دراماتیک به‌روزتری نداشت؟

چطور می شود که بیضایی نمی‌توانست متن های خودش را اجرا کند و دیگران، می توانند؟

فارغ از اینها پرسشی هم پیش روی مدیران هنری است؛ چطور می‌شد بیضایی در تمام سالهایی که در ایران بود برای روی صحنه بردن هر کدام از آثارش ده‌ها مشکل داشت ولی روخوانی و گرته‎برداری از آثارش توسط چهره ای چون محمد رحمانیان بی کمترین اصطکاکی انجام می‌شود؟




روایت عروس فردین از شب قبل از فوت فردین، شرط خاص فردین برای بازی در نقش “تختی” و…

سینماژورنال: حدودا پانزده سال بعد از درگذشت محمدعلی فردین همچنان تا صحبت از سینما می شود بسیاری از مخاطبان ایرانی او را به عنوان بازیگری محبوب برای تمام دوران قلمداد می کنند.

به گزارش سینماژورنال فردین نه فقط در سینما که در زندگی شخصی و مراودات اجتماعی هم شخصیتی سمپاتیک بود و همین است که همچنان درباره میراثش بحث می شود.

همسر فردین مهری خمارلو بوده و از فردین چهار فرزند به جا مانده است؛ سعید، سیاوش، آمنه و عاطفه. نارملا عین الدین همسر سیاوش فردین و مادر حنا فردین است.

نارملا عین‌الدین عروس محمدعلی فردین به تازگی در گفتگویی با “زندگی ایده آل” نکات جالب و کمتر شنیده شده ای را درباره پدرشوهرش بیان کرده است.

شب قبل از فوت کمتر صحبت می کرد…

عین‌الدین درباره درگذشت فردین می گوید: شب قبل از فوت آقای فردین، شام ‌مهمان خانه‌شان بودیم. همه‌چیز مثل همیشه بود و فقط به نسبت روزهای قبل كمتر صحبت می‌كرد. فردای آن روز حدود ساعت چهار بعدازظهر بچه‌ها را با سیاوش پارك برده بودیم كه برادر همسرم به سیاوش زنگ زد و خیلی ناگهانی اعلام كرد كه پدر فوت شده است. سیاوش شوكه شد. به منزل‌شان رفتیم.

مادرشوهرم برای خوردن قهوه صدایش می کند اما…

وی ادامه داد: مادرشوهرم تعریف كرد كه از ظهر همان روز احساس درد داشت و فكر می‌كرد یك معده‌درد ساده است؛ البته حال عمومی‌اش خوب بوده و فقط دردی خفیف در قفسه سینه احساس می‌كرده است. اورژانس می‌آید و تشخیص می‌دهد كه ممكن است از قلبش باشد. تا اینكه یك قرص نیتروگلیسیرین می‌خورد و می‌خوابد. مادر همسرم مدام به او سر می‌زده و حالش مساعد بوده است تا اینكه برای خوردن قهوه صدایش می‌كند و متوجه می‌شود كه بسیار آرام و بی‌سرو صدا فوت كرده‌ است.

 به شرطی به جای تختی بازی می کنم که کارگردان فیلم خودم باشم

عروس فردین نکته جالبی را هم درباره پیشنهاد بازی در فیلم “جهان پهلوان تختی” که علی حاتمی بنا بود آن را بسازد و در نهایت افخمی آن را کارگردانی کرد بیان نمود. وی گفت: وقتی به آقای فردین پیشنهاد ایفای نقش تختی را دادند، او گفت به جای تختی بازی نمی‌كنم ولی به شرطی این پیشنهاد را قبول می‌كنم كه كارگردان این فیلم خودم باشم.

دو ساعت بعد آن تابلوی سیاه قلم را برایم فرستاد

نارملا عین الدین درباره بهترین خاطره از پدرشوهرش اظهار داشت: بهترین خاطره‌ای كه از پدر همسرم به یاد دارم مربوط به روزی است كه به سینما جمهوری (آن زمان برای آقای فردین بود) رفتم. یك نقاشی سیاه‌قلم از چهره او در دفترشان بود. تا چشمم به این تابلو افتاد به آقای فردین گفتم: این تابلوی سیاه قلم بی‌نظیر است. از من پرسید: از تابلو خوشت آمده؟ گفتم: خیلی زیاد. به خانه برگشتم و دو ساعت بعد پدر همسرم آن تابلوی بزرگ را با وانت برایم فرستاد.