1

ب.و.س.ه فرانسوی کار خودش را کرد؟⇐توقیف کامل “سمفونی نهم” در قم+واکنش محمدرضا هنرمند به این اتفاق

سینماروزان: رسانه‌های اصولگرا بعد از تدبیر رییس دستگاه قضا درباره “خانه پدری” در یک هفته گذشته حملات خود را بر سیبل “سمفونی نهم” تنظیم کرده بودند و تا توانستند به انتقاد از این فانتزی مرگبار(!) پرداختند.

این حملات زودتر از حد تصور نتیجه خود را نشان داده چون سینماداران قم به سرعت فیلم را از پرده پایین کشیدند و بسیاری از شهرستانها هم سالنهای فیلم را کم کرده‌اند.

این توقیف در شرایطی رخ داده که برخی دلیل آن را نمایش ناتمام یک بوسه فرانسوی در فیلم دانسته‌اند و برخی نیز از تفاسیری گفته‌اند که از نمادهای ضددیکتاتوری فیلم متبادر شده.

محمدرضا هنرمند کارگردان “سمفونی نهم” در انتقاد از توقیف فیلمش در قم اظهار داشت: بعداز اینکه با تصمیم غیرقابل توجیه شورای صنفی نمایش، فیلم “سمفونی نهم” را با دو فیلم کمدی پر مخاطب “مطرب” و “چشم و گوش بسته” که اولی یک توقیف یک هفته ای هم داشت به نمایش گذاشتند ، تکلیف فیلم “سمفونی نهم” پیشاپیش معلوم شد. یک هفته بعد، درحالی‌که فیلم “سمفونی نهم” در زیر دست و پای این دو فیلم کمدی داشت به سختی نفس می کشید، خبر خوش از توقیف بیرون آمدن فیلم “خانه پدری” هم تیتر همه خبرگزاری ها شد و یک رقیب تازه نفس و تازه آزاد شده هم به جمع ما پیوست تا سهمی از ظرفیت محدود و نا چیز مخاطب سینما داشته باشد. حالا خبردار شدم به دلایلی که هنوز برایم روشن نیست فیلم “سمفونی نهم” را در شهر قم از پرده نمایش پایین کشیده اند. هردم از این سو و از آن سو بری می رسد !!




حمله رسانه اصولگرا به “سمفونی نهم” متعاقب شکل‌گیری شایعات مرتبط با توقیف فیلم⇐ “ب.و.س.ه فرانسوی” کار دست هنرمند خواهد داد؟؟

سینماروزان: “سمفونی نهم” تازه‌ترین فیلم محمدرضا هنرمند در حالی روی پرده رفت که از همان روزهای ابتدایی اکران، انتشار یکی از سکانسهای دوپهلوی فیلم با محوریت یک بوسه فرانسوی(!) شایعاتی درباره توقیف فیلم را شکل داد و به‌دنبال آن نیز حجم سانس‌های فیلم کاهش یافت.

به تازگی روزنامه اصولگرای “فرهیختگان” در تحلیلی بر کارنامه کارگردان “سمفونی نهم” به شدت بر این فیلم تاخته و هیچ بعید نیست این حمله، محدودیت بیشتر فیلم در اکران را موجب شود.

“فرهیختگان” نوشت: به‌مانند فیلم اول هنرمند با نام “گورکن”، کلیدواژه روایت جدیدش، «مرگ» بوده تا جایی که نام فیلم را هم از سمفونی شماره 9 بتهوون که «سمفونی مرگ» نامیده می‌شد، برداشت. به مانند سینمای پس از “دزد عروسک‌ها” از فانتزی به‌عنوان نمک کار استفاده کرد و به مانند چهار ساخته آخر سینمایی‌اش، تم غالب را کمدی قرار داد. روح مطالبه‌گری را از فیلمش حذف کرد و به‌مانند تمام کارهای سینمایی و تلویزیونی‌اش از ابتدا تا امروز، جمعی از شناخته‌شده‌ترین بازیگران را در فیلمش به‌خط کرد تا شکوه بازگشت او به سینما، پس از 17 سال، پرصلابت‌تر باشد.«سمفونی نهم» اما فارغ از تمام این خط‌‌‌ و ربط‌های آشنا، یک فانتری کسل‌کننده از آب درآمده است.

این روزنامه اصولگرا ادامه داد: فیلم انگار در خلسه‌ای بلاتکلیف میان لحن جدی و کمدی سپری می‌شود. اگرچه پختگی کارگردان در سروسامان دادن به خلاقیت‌های متکثر او در فرم، آن‌هم در سکانس‌های پرشمار بیرونی، قابل‌تحسین است، اما تشتت و پراکنده‌گویی‌های غیرالزامی روایت، حجمی از کسالت را برای مخاطب به همراه می‌آورد که حتی رژه این همه چهره آشنا نیز نمی‌تواند آنها را به تماشای دوباره اثر ترغیب کند.




کارگردان “سمفونی نهم” در روزهای ناراحتی مردم از بالا رفتن ناگهانی قیمت بنزین، بیان داشت ⇐در حال تبديل شدن به يك ملت بي‌پشت و پناه و فاقد پشتوانه‌هاي ملي هستيم!

سینماروزان: این روزها، روزهای ناراحتی مردم از گرانی ناگهانی قیمت بنزین است و صدالبته که این ناراحتی بیشتر بدان سبب است که طی یک تجربه بارها امتحان شده، با بالا رفتن قیمت بنزین همه چیز از کرایه حمل و نقل و تا خورد و خوراک، گران خواهد شد.

محمدرضا هنرمند کارگردانی که فانتزی “سمفونی نهم” را در همین روزهای تلخ روی پرده دارد و در فیلمش فرازهایی از تاریخ را کنار هم قرار داده در چرایی این نوع روایت به “اعتماد” گفت: ما در حال تبديل شدن به يك ملت بي‌پشت و پناه و فاقد پشتوانه‌هاي ملي هستيم. به گمان من، دست‌هاي پنهان و آشكاري چه در خارج و چه در داخل با يك همبستگي ناميمون در تحقق اين رخداد خاموش و فاجعه‌وار ديده مي‌شود. من هيچ ادعا يا نسخه‌اي براي درمان اين درد فرهنگي ندارم. ابزار كارآمدي هم در دستم نيست.

این کارگردان ادامه داد: هر چند سينما در شرايطي غير از شرايط فعلي سينما مي‌تواند و بايد كه ابزار كارآمدي باشد ولي بر كسي پوشيده نيست كه فضاي غالب سينماي امروز ايران در دست‌هاي سالم و دلسوزي نيست.

هنرمند در چرایی بی پشت و پناهی ملت اظهار داشت: نگاهم و دغدغه‌ام هويت ملي است. به گمان من ملتي كه از گذشته تاريخي خودش بريده باشد دچار بي‌هويتي، تزلزل، اضطراب و گسست و سرگرداني مي‌شود. با چنين ملتي هر كاري مي‌شود، كرد. مي‌شود او را ترساند، مي‌شود تحريم و تحقيرش كرد.

محمدرضا هنرمند افزود: من در “سمفوني نهم” تلاش كرده‌ام تا در حد بضاعت اندك خودم و در حد يك فيلم سينمايي 90 دقيقه‌اي و با وجود تمام محدوديت‌هاي پيرامونم، اشاراتي مختصر به گذشته تاريخي و افتخاراتي كه از اقتدار، اعتقادات و عشقي عميق به اين سرزمين خبر مي‌دهد، بكنم. فقط يادآوري و نه بيشتر چون مجموعه ظرفيت‌هاي موجود اجازه پرداخت بيشتر و عميق‌تر را نمي‌دهد. من از ميان دريايي از شخصيت‌ها برجسته و تاثيرگذار در گذشته پر افتخار كشورم، محدود به انتخاب فقط چند شخصيت و فرازهايي از زندگي و طرز تفكر آنها بودم. به تصور من براي يك فيلم سينمايي كه صرفا تاريخي نيست و درامي امروزي را روايت مي‌كند و قرار است نسل امروز تماشاگر آن باشد، اينها مهم بود و لازم.




گزارش لحظه‌به‌لحظه روزنامه اصلاح‌طلب از سرقت “سمفونی نهم” با گوشی روشن در یک سینمای پایتخت ⇐عین آب خوردن داشت از پرده سینما، فیلم می‌گرفت

سینماروزان: مشکل قاچاق فیزیکی-مجازی فیلمهای سینمایی همچنان ادامه دارد و هرازگاه نیز نسخه‌ای پرده‌ای از فیلمهای روی پرده وارد شبکه قاچاق می‌شود و داد سینماگران را به آسمان می‌رساند ولی همچنان نظارتی سختگیرانه برای جلوگیری از این آسیبها لحاظ نمی‌شود.

به تازگی روزنامه اصلاح طلب “اعتماد” گزارشی ارائه داده از سرقت فیلم روی پرده “سمفونی نهم” با گوشی موبایل در یک سینمای پایتخت!!

متن گزارش را بخوانید:

ساعت پنج عصر از پس روزي پركار، با ذهن و جسمي سرشار از خستگي، راهي سينما شدم. براي تماشاي «سمفوني نهم»، فيلم جديد محمدرضا هنرمند. بعد از طي كردن ترافيك سنگين به سينما رسيدم. در لحظات باقيمانده تا شروع فيلم چند تماشاگر به‌طور پراكنده گوشه كنار سالن نشستند. در تاريكي محض سالن فرو رفتيم. هنوز يك ربع از شروع فيلم نگذشته بود كه پسر جوان بلندقدي وارد سالن شد و از لابه‌لاي صندلي‌ها گذشت و دقيقا در صندلي رديف دوم، جلوي من نشست. دوباره توجهم كه براي لحظاتي پرت شده بود، جلب پرده شد. فيلم به سكانس‌هاي مهم و كليدي رسيده بود كه به يك‌باره متوجه روشنايي موبايل جوان شدم كه مشغول ضبط تصاوير فيلم از روي پرده بود. از آنجايي كه صندلي‌هاي سالن سينما شيب‌دار طراحي شده و من هم در رديف آخر و ته سالن نشسته بودم، حركات جوان رديف دوم، به وضوح قابل ديدن بود. حتي مي‌توانستم زمان فيلمي كه مي‌گرفت را از روي ثانيه‌هاي دوربين تلفن همراهش ببينم. تا اينكه زمان فيلمي كه داشت ضبط مي‌كرد از سه دقيقه گذشت و جوان ضبط را قطع كرد. نفس راحتي كشيدم و با خودم گفتم به خير گذشت. اين‌طور تصور كردم كه انگار همين چند لحظه خوشامد او بود. دوباره حواسم را جمع فيلم كردم. هنوز چند دقيقه نگذشته بود كه او دوباره دوربين را بالا برد و شروع به ضبط تصاوير فيلم كرد.

دوباره سكانس‌هاي مهم تاريخي فيلم و لحظه‌هايي كه شخصيت ملك‌الموت (حميد فرخ‌نژاد) روي پرده بود، داشت ضبط مي‌شد. اين روال ادامه داشت و بي‌اغراق نزديك به پنج بار جوان از تصاوير اصلي فيلم، فيلمبرداري كرد. من مدام به اطراف سالن نگاه مي‌كردم تا مسوول كنترل سينما را ببينم و حداقل به او يادآوري كنم تا جلوي اين عمل غيرقانوني جوان را بگيرد اما كسي را نديدم كه نديدم.

وقتي به نتيجه‌اي نرسيدم از كوره در رفتم و به جوانك آرام گفتم: «آقا چرا فيلم مي‌گيري؟» برگشت و در حالي كه چشم‌هايش متعجب بود، نگاه سرزنش‌آميزي به من كرد و گفت: «به شما ربطي داره؟» با اين حال دوربين موبايل را پايين آورد و من همچنان اطراف را نگاه مي‌كردم كه آيا با اين صداي ما كنترل‌چي ضرورت حضور را در سالن حس مي‌كند يا نه؟ ولي باز كسي را نمي‌ديدم. از طرفي كلافه شده بودم كه سكانس‌هاي مهم فيلم را نتوانسته بودم ببينم. با اين حال خدا را شكر كردم از اينكه دوربين جوان خاموش شده بود.

دقايق پاياني فيلم بود كه مراقب سالن براي اينكه مسير خروج را به تماشاگران نشان دهد وارد سالن شد و در رديف اول كنار من ايستاد. بلافاصله اشاره كردم كه اين جوان از پرده فيلم مي‌گيرد. تعجب كرد و كمي هم عصباني شد و تا انتهاي فيلم كنار صندلي‌ها ايستاد.

بالاخره فيلم تمام شد و تيتراژ فيلم بالا آمد و من كه از فرط خستگي ذهني و جسمي و از سر عصبانيت نتوانسته بودم در آرامش فيلم ببينم از سالن خارج شدم تا حداقل نفس راحتي بكشم. از پله برقي پايين مي‌آمدم كه صداي بلندي مرا به خودش متوجه كرد. برگشتم و ديدم همان جوان دست به دوربين است. با لحني عصبي گفت: «خانوم شما چه كاره بودي كه به طرف گفتي من از پرده فيلم مي‌گيرم؟» خسته بودم، عصبي و كلافه هم شده بودم. با صداي بلند گفتم: «من خبرنگارم. بيا با هم برويم حراست تا ببينيم كار كي غلط بوده.» جوان يقه كاپشن خود را بالا كشيد و رفت.

وقتي از سالن سينما خارج شدم، ساعت از هشت شب هم گذشته بود. با مرور اين اتفاقي كه در سالن سينما برايم افتاده بود نامه سراسر تاسف‌بار كارگردان و تهيه‌كننده فيلم «سرخپوست» مقابل چشمانم بود. آنها در آن نامه از مسوولان خواهش كرده بودند جلوي قاچاق فيلم‌ها را بگيرند. در آن لحظه دلم مي‌خواست به آنها بگويم كه با چشمان خودم ديدم كه چگونه سرمايه و تلاش صدها نفر اهالي سينما به يغما مي‌رود و كسي نيست جلوي آن را بگيرد.

دوستي به طنز در توييتر نوشته بود: يكي از خطير‌ترين وظايف كنترل‌چي‌هاي سينما در دهه شصت راه رفتن در سالن نمايش و تاباندن نور چراغ قوه بين صندلي‌ها بود. وقت تاباندن نور كنترل‌چي جوري راه مي‌رفت كه انگار فاتح لنينگراد است، اما چرا چنين مراقب‌هايي در حال حاضر در سالن‌هاي سينما ديده نمي‌شود؟ قبول دارم اين نوع كنترل خيلي ابتدايي و متحجرانه است، در عين اينكه اصلا اجازه نمي‌دهد آدم فيلم را تماشا كند ولي چطور ممكن است در غياب هر نوع نظارتي آدم‌ها به راحتي از پرده فيلمبرداري كرده و همه جا پخش كنند و در عين حال آب هم از آب تكان نخورد.




تازه‌ترین خروجی شورای صنفی نمایش⇐شروع اکران “سمفونی نهم” و چهار فیلم دیگر از همین هفته/ادامه اکران “درخونگاه” و “مردی بدون سایه”

سینماروزان: در تازه‌ترین جلسه شورای صنفی نمایش مقرر شد فیلم سینمایی «سمفونی نهم» به کارگردانی محمدرضا هنرمند از پانزدهم آبان در گروه فرهنگ به نمایش دربیاید.

در جلسه امروز شورا همچنین مقرر شد فیلم سینمایی «چشم و گوش بسته» به کارگردانی فرزاد موتمن از پانزدهم آبان در گروه باغ کتاب به نمایش دربیاید؛ همچنین «منطقه پرواز ممنوع» به کارگردانی امیر داسارگر می‌تواند از پانزدهم آبان ماه در گروه آزاد و از ۲۲ آبان در گروه استقلال اکران شود.

از ۱۵ آبان فیلم سینمایی «تورنادو» به کارگردانی سیدجواد هاشمی در گروه آزاد و انیمیشن «بنیامین» در همین تاریخ در سرگروه زندگی به نمایش درمی‌آید.

نمایش «درخونگاه» به کارگردانی سیاوش اسعدی و «مردی بدون سایه» به کارگردانی علیرضا رییسیان نیز در زیرگروه همچنان ادامه دارد.




تازه‌ترین خروجی شورای صنفی نمایش⇐شروع اکران “مطرب” از هشتم آبان +دستور اکران “سمفونی نهم” و دو فیلم کودک از ۱۵ آبان +ثبت قرارداد اکران “جهان با من برقص” و “آشفتگی”

سینماروزان: در تازه‌ترین جلسه شورای صنفی نمایش مقرر شد تا فیلم سینمایی «مطرب» به کارگردانی مصطفی کیایی از چهارشنبه ۸ آبان در گروه سینمایی ایران اکران شود.

شورا همچنین دستور داد فیلم «سمفونی نهم» به کارگردانی محمدرضا هنرمند در گروه سینمایی فرهنگ از پانزدهم آبان اکران شود، همچنین فیلم «تورنادو» به کارگردانی جواد هاشمی از پانزدهم آبان در گروه سینمایی آزاد استارت خورده و ادامه نمایش آن در سرگروه «زندگی» خواهد بود. شورا مقرر کرد انیمیشن «بنیامین» به کارگردانی محسن عنایتی در گروه آزاد از پانزدهم آبان اکران شود.

به جز این قرارداد اکران کمدی «جهان با من برقص» به کارگردانی سروش صحت در  گروه استقلال ثبت شد، همچنین قرارداد اکران «آشفته گی» به کارگردانی فریدون جیرانی در گروه زندگی ثبت شد.

شورای صنفی نمایش اعلام کرد روز شنبه ۴ آبان  مصادف با شب رحلت رسول اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) از ساعت ۱۷ و روز یکشنبه ۵ آبان به طور کلی و همچنین دوشنبه ۶ آبان مصادف با شب شهادت امام رضا (ع) از ساعت ۱۷  و روز سه‌شنبه ۷ آبان ماه به طور کلی، سینماهای کشور تعطیل هستند. سالن‌های سینما از روز چهارشنبه ۸ آبان فعالیت خود را از سر می‌گیرند.




خروجی تازه ترین شفاف سازی سازمان درباره فارابی⇐ نزدیک به ۸ میلیارد فقط برای ۶ فیلمی که “فاخر” نامیده شده اند!/بیشترین بودجه ها به “ماجرای نیمروز۲” و “غلامرضا…” رسیده/رییس هیأت مدیره خانه سینما هم سهمی خاص از بودجه ویژه آثار فاخر داشته!+جدول

سینماروزان: تازه ترین شفاف سازی سازمان سینمایی درباره فارابی حکایت دارد از صرف نزدیک به 8میلیارد(دقیقا 7میلیارد و 620میلیون) از سوی فارابی برای حمایت از تولید فقط 6 فیلم که پسوند “فاخر” بدانها داده شده است.

بخش عمده این 8میلیارد به دو فیلم “غلامرضا تختی” و “ماجرای نیمروز2: رد خون” رسیده.

“غلامرضا تختی” نزدیک به 4میلیارد(دقیقا 3.9میلیارد) حمایت گرفته برای شراکت 50 درصدی فارابی در این فیلم!! در ارزش این شراکت همین بس که علیرغم کلی حمایت و تخصیص اکران نوروز، فروش “تختی” در اکران به 2میلیارد هم نرسید.

“ماجرای نیمروز2: رد خون” نیز بازای فقط 25درصد شراکت بیش از 2میلیارد(دقیقا 2.2میلیارد) از فارابی گرفته است. جالب اینکه پیشتر مدام بر تولید “رد خون” با حمایت“آی گپ” تأکید میشد و حالا معلوم شده فارابی هم حمایت حسابی از فیلم داشته. “آی گپ” پیام رسانیست متعلق به «توسعه فناوری‌های هوشمند کیان ایرانیان»؛ شرکتی که سهامداران آن متشکل از گروه سرمایه‌گذاری نور دنا (متعلق به همراه اول)، گروه داده‌پردازی بانک پارسیان(منسوب به ایران خودرو) و شرکت تابان آتی داده پرداز هستند.

عجیب آن جاست که “ماجرای نیمروز2” بابت مشارکت 25 درصدی فارابی(!) بیش از 2میلیارد گرفته ولی “سمفونی نهم” بابت همین مقدار شراکت فارابی فقط کمی بیش از یک میلیارد(دقیقا 1.125میلیارد) از فارابی گرفته است. کارشناس تعیین ارزش درصد فیلمها در فارابی کیست؟؟؟

دیگر فیلمهایی که با پسوند “فاخر” حائز حمایت فارابی بوده اند عبارتند از:

— “سرزمین بود و نبود” متعلق به همایون اسعدیان رییس هیأت مدیره خانه سینما که بابت طراحی تولید(!؟) حمایت 225میلیونی فارابی را داشته است.

–“افسانه نیست” متعلق به محمد میرهادی حمایت 100میلیونی فارابی را فقط برای تحقیق و نگارش(!) داشته است.

–“کتیبه آخر” متعلق به سهیل موفق فقط برای تحقیق و نگارش حمایت 70میلیونی فارابی را داشته است.

 

فهرست حمایتهای “فاخر” فارابی




صدور پروانه نمایش برای “یلدا”یی که از خجالت رسانه ملی درآمد+صدور پروانه برای “مشت آخر”فخیم زاده و سه فیلم دیگر

سینماروزان: شورای پروانه نمایش فیلم های سینمایی برای پنج فیلم مجوز نمایش صادر کرد.

به گزارش سینماروزان “مشت آخر”مهدی فخیم زاده و “سمفونی نهم”محمدرضا هنرمند از جمله فیلمهای پروانه گرفته اند. فیلم “یلدا” که حسابی از خجالت رسانه ملی درآمده دیگر فیلمیست که پروانه گرفته است.

فهرست کامل فیلمهای پروانه گرفته به شرح ذیل است:

–“یلدا” به تهیه کنندگی علی مصفا،کارگردانی و نویسندگی مسعود بخشی

–انیمیشن “شب آفتابی” به تهیه کنندگی زهرا مشتاق، کارگردانی علی مدنی و نویسندگی یونس لطفی

–“قلعه عشق” به تهیه کنندگی امیر شهاب رضویان و کارگردانی و نویسندگی الهام قاسم اف

— “مشت آخر” به تهیه کنندگی سید حامد حسینی ،کارگردانی و نویسندگی مهدی فخیم زاده

–“سمفونی نهم” به تهیه کنندگی زینب تقوایی، کارگردانی و نویسندگی محمد رضا هنرمند




«سمفونی نهم»(محمدرضا هنرمند)⇐مجاز شدن بوسه فرانسوی در لوای تهیه‌کننده چادری؟؟/همان رستوران‌داری را ادامه دهید که بدجوری عقب افتاده اید!!

سینماروزان/ مسعود احمدی:

مثبت: یک سکانس افتتاحیه استاندارد از حضور ملک الموت در جنگ هخامنشیان و سکاها و دیگر هیچ؟؟ نه! یک سکانس اختتامیه استاندارد هم در فیلم هست! مابقی؟ رها به امان خدا…

منفی: نمیشود ده سال فیلم نساخت و در بازگشت نه محصول خوب که حتی محصولی متوسط خلق کرد. البته تکلیف مولفینی که در بیکاری مینویسند و میخوانند و میبینند تفاوت دارد با جماعتی که دوره بیکاری شان به اتلاف وقت و رستوران داری میگذرد!

منفی: روایت چندپاره مرگ آدمهایی مختلف در طول تاریخ بی حداقل ربط منطقی چگونه فارابی را راضی کرده به حمایت جانانه از تولید؟؟

منفی: ضعف گریم بردیا!! انگار ریشهایش با چسب نواری روی صورت قرار گرفته!! بردیا دشنه زهرآگین خورده ولی بی‌لکنت و با زبان آرکاییک برای عزراییل سخنوری میکند!!

منفی: بازی ضعیف فرخ نژاد در نقش عزراییل با همان سبک و سیاق طنازانه ای یک خلافکار در “گشت ارشاد” !!

منفی: کنار هم گذاشتن کلی شخصیت تاریخی بدون آن که چفت و بست محکمی میان موقعیتها ایجاد شود کار ساده ای نیست؛ منطق میخواهد. منطقی که اتفاقا نظیرش را در سینمای خودمان در درام پرشخصیت «ساکن طبقه وسط» به شکلی استوار دیده بودیم ولی “سمفونی نهم” چون ثبات منطق ندارد حتی با پناه بردن به فانتزی سازی هم نمیتواند کمترین سودی ببرد از فراوانی شخصیتهای تاریخیش.

*کاراکتر
-کوروش کبیر با بازی علیرضا کمالی؛ بازیگری مستعد که کم فرصت عرض اندام می یابد ولی بجا و حساب شده ایفای نقش میکند.

*سکانس
-تصادف کاماروی 1975 با شتر در میانه بیابان!

*جوک
-بینی های جراحی شده بانوان ملازم کورش کبیر!!

-عزت‌الدوله که بعد از مرگ امیرکبیر سه بار شوهر کرد در رثای امیرکبیر ناله‌ها می‌کند!!

*دیالوگ
-من جراحم و بخاطر همین آدمای زیادیو به کام مرگ بردم!

-امیرکبیر خطاب به عزراییل: این ویسکی که میگویی مسکر است؟؟

*فایده؟؟
بوسه فرانسوی در سینمای ایران آزاد شد(!!)به لطف تهیه کننده چادری تلویزیون!! منتها بوس کننده و بوس شونده باید هیتلر و معشوقه اش باشند؟!