مهدی کرم پور در واکنش به پایین کشیدن ناگهانی «سوفی و دیوانه» از سرگروه⇐چرا در شرایطی که فروش فیلم دو برابر شده بود سرگروهش را گرفتید؟/هیچ کس حق ندارد میزانسن همسانی که تهیهکنندگان، سینماداران و دولتیون در ایجاد آن به توافق رسیدهاند را مخدوش کند؟/همه به خدمت سوداگران درآمده اند و هيچ كس حق ندارد خلاف پروتكل، آينه دق شود!؟/آیا همه سینماگران باید به مطرب یا تلخک سربراه بدل شوند؟/میخواهند سلیقه عمومی را در سه ضلعی فیلمفارسی-سینمای ایدئولوژیک-سینمای سیاهنما، بستهبندی کنند و خلاص!
سینماروزان: محدودیتهای پیش روی فیلمهای ضدجریان روزبروز بیشتر میشود و اگر پیشتر در ظاهر هم که شده در یکی دو هفته ابتدایی،سانسهای کافی به این آثار داده میشد اما حالا تبعیض از همان روز اول اکران رخ میدهد.
“سوفی و دیوانه” از جمله آثار مستقل سینمای ایران بود که هرچند سرگروه داشت اما از همان ابتدای اکران با محدودیت سالن و سانس روبرو بود با این حال روزبروز فروش بیشتری داشت ولی به ناگاه بعد از دو هفته اکران از سرگروهی خارج شد.
مهدی کرم پور کارگردان این فیلم در واکنش به بیعدالتی وارده به اکران فیلمش یادداشت گزنده ای نوشته که متنش را در زیر میخوانید:
درست در شرايطى كه طبق آمار فروش “سوفى و. ديوانه” در هفته دوم دو برابر هفته اول بود-بديهى ست كه اين گونه فيلم ها مخاطبينشان را در طول زمان پيدا مى كنند- در يك اقدام بى سابقه و تنها بعد از دو هفته توسط كارگروه اكران از سرگروه پايين كشيده مى شود!
هيچ كس حق ندارد ميزانسن همسانى كه ظاهرا تهيه كنندگان، سينماداران، منتقدين و دولت در به وجود آمدن و رشد آن به يك توافق رسیده اند مخدوش كند؟
مديران و نمايندگان نهادهاى دولتى و عمومى در سينماى سازمان سينمايى، سالن هاى حوزه هنرى و بنياد مستضعفان هم برادرى شان را ثابت مى كنند كه همه چيز براى فروش است؛
همه در خدمت سوداگرى…؟؟؟
هيچ كس حق ندارد خلاف پروتكل آينه دق شود وگرنه تنبيه و نقره داغ خواهد شد!
پول هاى كثيف از همه طرف وارد شده و اغلب مسئولين و رسانه ها به سهو يا به عمد رويشان را آن طرف مى كنند.
فيلمفارسى كنار سينماى ايدئولوژيك و سياه نما سه ضلع مثلث طراحى شده اى ست كه تصويرى مخدوش از كشورمان مى سازند. میخواهند تا سليقه عمومى اين چنين ساخته شود و گروه هاى مرجع و ملجا را به مطرب يا تلخكهاى سربه راه تقليل دهند.
اين غم انگيزترين اتحاد شوم فرهنگى اين روزهاست. سينما و تئاتر و موسيقى و تجسمى هم ندارد؛ زير بار نرفتن سخت است، تن ندادن سخت است، چشم پوشى از موفقيت هاى مالى و صله و جايزه سخت تر!
فهميدن سخت نيست…گفتنش اما سخت است!
نفس كشيدن سخت است!