شیعیان و پتانسیل حیرت انگیزی به نام “عاشورا”/نيروي كربلا را داريم و همچنان گرفتار هزار مشكل لاينحل
سینماروزان/سیدعلی میرفتاح: هيچ مفهومي، هيچ معنايي، هيچ امري وجود ندارد كه بتواند چند ميليون جان شيفته را از طبقات مختلف در زير يك بيرق گرد بياورد مگر «سيدالشهدا». اتفاق غريبي است. به تعبير امروزي پتانسيل حيرتانگيزي دارد عاشورا كه هنوز ميتواند مردم را ميليون ميليون وادارد به مهاجرت اليالله؛ بياعتنا به مخاطرات و مشقات و سرما و مريضي امن خانه را رها ميكنند و ميروند به بيابان و در و دشت كه برسند به كربلا…
به گزارش سینماروزان و به نقل از “اعتماد” حقيقت اين است كه اين موهبت بيبديل را جز به شيعيان ندادهاند. در هيچكجا و در هيچ آييني، اسمي وجود ندارد كه بتواند اين جمعيت ميليوني را دور هم جمع كند. به حرف ساده است كه بگوييم يك ميليون و دو ميليون و ده ميليون و بيشتر. در عمل خودتان را به آب و آتش بزنيد، همه رسانهها را هم به خدمت بگيريد، هزارتا سياست تشويقي هم كه وضع كنيد، صدها جذابيت فوقالعاده هم كه سر راه ملت بنشانيد، محال است بتوانيد چنين كنگره باشكوهي بسازيد.
حج هم كنگره عظيمي است اما حج، واجب ديني است
نيازي به اعتقاد و دينداري و همدلي و همراهي نيست. اتفاقا براي اهل انكار بايد تعجبآورتر باشد؛ دهريها بيشتر بايد حيرت كنند از چنين قابليتي كه بعد از ١٤ قرن همچنان در باطن اسم امامحسين(ع) و ياران شهيدش منطوي است. خداوند چه بركت بينظيري به خون اين هفتاد و دونفر داده كه نميميرند و زندهتر از هر زندهاي منشأ اثرند و ميتوانند مناسبات دنيا را تغيير دهند؟ بگرديد در جهان ببينيد آيا اسمي هست، لوايي هست، آييني هست كه چنين شور و حالي بيافريند؟
حج هم كنگره عظيمي است كه مسلمانان را اعم از شيعه و سني به حجاز ميخواند و آنها را به شوق كعبه در تحمل خارمغيلان و جور آلسعود دلير ميكند. اما حج، واجب ديني است و مسلمان تا حاجي نشود دينش كامل نميشود. حج به اختيار و به شيدايي نيست همانطوري كه نماز و روزه به اختيار و اشتياق نيستند. ميتوانند باشند و اگر باشند چه بهتر، اما عليالاصول نيستند.
مردم دكمه ندارند كه حاكمان روشن كنند و به كاري وادارشان كنند
لاكن زيارت كربلا در اربعين نه واجب است و نه تركش عقوبتي درپي دارد. امري هم از سوي بزرگان دين صادر نشده كه زيارت كربلا را –خصوصا در اين ايام- از دست ندهيد. اينطور هم نيست تحليلگران چنين كنگرهاي را به اراده و اصرار حاكمان نسبت دهند. مگر به همين سادگي است كه حاكمان اراده كنند و بعد هم مردمان اطاعت كنند؟ البته كه حاكمان هم از اين خير عظيم نفع ميبرند اما نسبت دادن اين پديده به اراده و اختيار سياستمداران نشناختن پديده است، بلكه تقليل پديده.
مردم دكمه ندارند كه حاكمان روشن كنند و به كاري وادارشان كنند. حاكمان هزاربار بيشتر فرمان دادهاند و اطاعت نشده. يا لااقل آنطوري كه آنها انتظار داشتند اطاعت نشده. تصرف دل مردم كه الكي نيست. با نقشه و طرح و اتاق فكر و محاسبات سياسي كه نميشود دل مردم را تصرف كرد يا در ابعاد عظيم به كربلايشان فرستاد. مردم يك سفر ساده ميخواهند بروند، ١٠ روز جلوتر هزار تمهيد ميكنند كه يكوقت سفرشان با سختي توام نشود. بليت و هتل رزرو ميكنند، حساب و كتاب پولي ميكنند، خود را بيمه ميكنند تازه كلي دوست و آشنا براي خود تدارك ميبينند، همچنان مرددند كه بروند يا نروند.
عكسهاي كربلا را ببينيد
اما اسم امامحسين(ع) خلجاني در دلشان پديد ميآورد كه بيگدار به آب و آتش ميزنند و به هزار زور و ضرب خود را به مهران و خسرواني ميرسانند. عجيب است حقيقتا. جالب اينكه زايران از يك دسته و از يك طايفه و از يك جناح هم نيستند. عكسهاي كربلا را ببينيد: سنتي هست، مدرن هست، شهري هست، دهاتي هست، حزباللهي هست، غير حزباللهي هست، عامل هست، معزول هست، حاكم هست، محكوم هست…
يكي دارد دعا ميكند براي شجريان، يكي هم دعا ميكند براي مخالف شجريان… عكسها را ببينيد ملتفت عرضم ميشويد كه اربعين چه آدمهاي متفاوت و متنوعي را به كربلا كشانده. در حالت عادي اينها اگر توي يك اتاق باشند، منتقد هماند بلكه با هم دعوا ميكنند اما به بركت اسم سيدالشهدا برادروار سفر ميكنند و هواي هم را دارند. خيليها كه اينجا چشم ديدن هم را ندارند آنجا به بركت شهدا باهم مواخات و مواسات ميكنند…
نيروي كربلا را داريم و همچنان گرفتار هزار مشكل لاينحل
و عجيب است كه ما نيروي كربلا را داريم و همچنان گرفتار هزار مشكل لاينحل. نميگويم كربلا كليدي است كه همه قفلها را باز ميكند (كه اگر بگويم هم مبالغه نكردهام) اما عرضم اين است كه وقتي با اسم سيدالشهدا ميشود اين همه نيروهاي متفرق را متحد كرد چرا نتوانيم جامعهمان را متحد كنيم؟ چرا نتوانيم اين كينه و نقار ده، دوازده ساله را از ميانبرداريم؟ نميگويم جا و بيجا اسم اولياالله را مصرف كنيم و هر وقت كم آورديم از آنها هزينه كنيم. نه. عرضم اين است كه وقتي به اين نيروي حيرتانگيز واقف باشيم، آن وقت از موضع و منظر ديگري با خودمان و با عالم مواجه ميشويم.