1

سیروس تسلیمی در گفتگویی تفصیلی اظهار داشت⇐به‌خاطر بازنشستگی حیدریان، سینما تقریبا رها شده!/مافیای پخش خُردخُرد و در لوای حمایتهای دولتی ایجاد شد/تنها راه مقابله با مافیای پخش، تدوین قوانین ضدانحصار است/ خودشان در پردیس‌هایشان به فیلمهای مستقل سالن نمی‌دهند و در مقابل حوزه را متهم می‌کنند به انحصار!/الگوهای فرانسوی اگر جواب می‌داد که فرانسه نمی‌شد حیاط خلوت هالیوود!!

سینماروزان: سیروس تسلیمی از جمله نویسندگان و در عین حال تهیه‌کنندگان سینمای ایران است که مدتها موسسه پخش «امیدفیلم» را اداره می‌کرد و می‌کوشید در این موسسه شرایط اکران برخی آثار مستقل سینمای ایران را فراهم آورد.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «سوره سینما» تسلیمی که کار نویسندگی را از میانه دهه شصت و با نگارش «پرنده کوچک خوشبختی» آغاز کرده از همین اولین کار خودش به عنوان تهیه کننده در سینما حضور یافت و کوشید شرایطی فراهم کند که محصول نوشتاریش با حداقل اختلاف با آنچه مطلوبش است تولید شود. سیروس تسلیمی که فرزند خسرو از مدیران تولید سینما و تلویزیون است در کارنامه کاری خود محصولاتی همچون «پرتگاه»، «میکس»، «پرنده آهنین» و «زندان زنان» را به عنوان تهیه کننده دارد. ضمن اینکه در حیطه نویسندگی آثاری نظیر «خبرچین»، «کمینگاه»، «پاتو زمین نزار» و «عروسک» را در گونه‌های مختلف از ماجرایی تا کمدی نوشته است.

تسلیمی به واسطه صراحت بیانش از جمله سینماگرانی بوده که در ادوار مختلف سینمایی کوشیده نظراتش را پیش روی مدیران قرار دهد؛ اتفاقی که به دلیل رویه انتقادی نظرات، مورد پسند مدیران قرار نگرفته اما تسلیمی را وانداشته که ادبیاتش را تغییر دهد و در آستانه هفتاد سالگی نیز همچنان این سینماگر به صراحت درباره برخی آسیبهای سینمای ایران و از جمله انحصارگرایی در پخش فیلم و عواقب آن سخن می‌گوید.

*در سالهای اخیر مدام و پشت سر هم درباره غلبه مافیایی یک دفتر پخش خاص بر مراودات اکران، گلایه از سوی سینماگران منتشر شده و متأسفانه کمترین تأثیری در بهبود اوضاع نداشته. به عنوان یک پخش کننده قدیمی چرا کمترین برخوردی برای محدود کردن این مافیا رخ نداده است؟

انصاف در پخش فیلم کاملا از بین رفته است و پخش کنندگان مستقل اغلب بیکار شده اند. یکی دو شرکت پخش که معروف شده اند به مافیا، وارد کار شده‌اند و تعدادی از پردیسهای مهم و سینماهای استراتژیک را به مونوپل خود بدل کرده‌اند و هرچه فیلم دارند با سانسهای فراوان در این پردیسها و سینماها تزریق میکنند و مابقی فیلمها بدون سالن میمانند یا ناچارند به اکرانهای محدود و در سینماهای مستعمل. انحصار مافیای اکران یک دفعه ایجاد نشد که بشود ناگهانی هم جلویش را گرفت. مافیای پخش خردخرد و در لوای حمایتهای دولتی شکل گرفت و برای همین کانون پخش کنندگان هم نتوانست در برابر آن بایستد. برخورد با این جریان هم جز در شعار شکل نمی‌گیرد به دلیل همان حمایتهایی که از این مافیا در برهه هایی خاص شکل گرفت! یادمان نمی‌رود زمانی که یکی از همین مدیران فعلی سینما، معاون نظارت بود به صورت کاملا غیرمستقیم صاحبان فیلمها را سوق میداد به عقد قرارداد اکران با یک شرکت پخش خاص و این گونه رفته رفته کمک کردند به قدرت گرفتن این شرکت و شکل گیری مافیایی که دیگر هیچ کس جلودارش نیست.

*بر فرض که رییسی در سینما روی کار بیاید که بخواهد این معضل را حل کند. آیا امکانش هست؟

در دوران مدیریتهای اخیر که چنین عزمی را ندیدیم؛ رییس قبلی سینما که اصلا عقبه ای در این حیطه نداشت و طبیعی بود که تا برود آدمها و جریانات را بشناسد، حذفش کنند. حیدریان هم که هرچند سینمایی بود اما ترجیح داد در نهایت آرامش دوران مدیریتش سر شود. حالا هم که به خاطر بازنشستگی حیدریان و تغییر و تحولات بعدی، سینما را تقریبا رها کرده‌اند و همین است که می‌بینید روی پرده فیلمی هست که 200 سالن دارد و فیلمی دیگر هم اصلا 20 سالن فول سانس هم ندارد!!! اینکه معضل را حل کنند نیاز دارد به عزمی جدی برای حل کردن معضل. چرا اغلب دفاتر پخش ما با فیلمسازان بر سر نداشتن سالن درگیرند؟؟ چون عزمی برای حل مشکل وجود نداشت. حیدریان پیش خود میگفت که کار را به صنوف واگذار میکند تا خودشان معضل را حل کنند اما صنفی که قدرت اجرایی ندارد هم کاری از پیش نمیبرد. مگر با اتفاقات اخیر کانون پخش و تغییر و تحول در رأس آن، سلطه مافیایی حل شد؟؟

*نه تنها حل نشد بلکه همان مافیای اکرانی که بخش عمده سانسها را بلعیده خود مدعی شده که چرا نهادهایی مانند حوزه هنری برخی فیلمها را در سالنهایشان نشان نمی‌دهند.

این هم یک تناقض بزرگ است. یکی دو شرکت پخشی که با مونوپل کردن پردیسهای مهم، مافیای اکران را به وجود آورده‌اند در پردیسهایی که مالکشان هستند یا در آنها شراکت دارند، به فیلمهای مستقل و پخش کنندگان دیگر سالن نمیدهند اما وقتی حوزه به عنوان سینمادار یک فیلم خاص را نمایش نمی‌دهد فریاد میزنند که چرا حوزه فلان فیلم را توقیف کرده!؟ اینها خودشان پدر انحصار اکران هستند اما حوزه را متهم می‌کنند به ایجاد انحصار در اکران که هم خنده دار است و هم اسفناک!! آیا اینکه فلان پردیس پرتردد فیلمی را بعد از دو هفته نمایش و در حالی که فروشش در حال افزایش است به ناگاه پایین میکشد تحریم نیست؟؟ آیا اینکه بهمان پردیس مهم به فیلمهای مستقل بدترین سانسها را میدهد تحریم نیست؟؟ اگر تحریم بد است پس چرا خودشان در پردیسهایشان فقط به فیلمهای خودشان سانس میدهند و مابقی را بایکوت می‌کنند. خودشان با سلطه مافیایی،  ورشکستگی بسیاری از دفاتر پخش را رقم زده‌اند و حالا از حوزه ایراد می‌گیرند که چرا یکی دو فیلم را نشان نمیدهد؟ اگر حوزه سالی یک فیلم را نشان نمیدهد شما که در تمام سال به غیر از فیلمهای متبوع خودتان به بقیه مجال نفس کشیدن نمیدهید.

*امتداد این تناقضات به کجا خواهد رسید؟

اگر این روند اصلاح نشود دیری نخواهد گذشت که سالی 25 تا 30 فیلم اکران میشوند و میفروشند و مابقی فیلمها باید به اکرانهای نصفه نیمه و ورشکستگی بسنده کنند!

*چطور؟

واضح است آن 25 تا 30 فیلمی که می‌توانند سالن بگیرند پخش‌شان در دست یکی دو شرکت پخش مافیایی است و مابقی فیلمها چون از طریق پخش کنندگان مستقل ارائه می‌شوند نمی‌توانند نفس بکشند و لاجرم باید شکست بخورند. کم کم فضا به سمتی می‌رود که جز همان تعداد فیلم مطلوب آقایان در سینما، تولید دیگری وجود نداشته باشد و شاید کنارش اکران خارجی را هم رشد دهند که لقمه چربی برایشان است!

*بعید است اکران نسخه های ممیزی شده و مثله شده فیلمهای خارجی بتواند سود هنگفتی برایشان داشته باشد.

روزی که این جماعت دفتر پخش راه انداختند هم خیلیها پیش بینی نمی‌کردند چنین مافیایی شکل گیرد اما به تدریج جلو رفتند و مافیایی شکل دادند عظیم و طویل. درباره اکران خارجی هم قطعا به اکران محدود و زیرنویس بسنده نخواهند کرد و اگر فضا را مساعد ببینند اکرانهای همزمان راه می‌اندازند و حتی نسخه‌های دوبله شده اکران میکنند، تا بتوانند در درازمدت سینما را سوق بدهند به سمت مصرف‌گرایی کامل!!! درست شبیه همین اتفاق در فرانسه هم افتاده و کار به جایی رسید که 80درصد سینماهای فرانسه شده اند پخش کننده فیلمهای آمریکایی!!

*از فرانسه گفتید و ما را یاد مدیرانی انداختید که در همه این سالها مدام علاقه داشته اند به ترویج نوعی سینمای هنری خاص به تأسی از فرانسویان!!! کار به جایی رسید که حتی برای این سینما یک گروه هم راه انداختند اما به لحاظ جلب مخاطب موفقیت نداشتند.

استفاده از الگوهای فرانسوی اگر ضامن موفقیت بود که سینماهای فرانسه نمی‌شد حیاط خلوت هالیوود!! جالب است که در آمریکا با قوانین سفت و سخت ضدانحصار شرایطی را فراهم کرده اند که هم کمپانیهای مستقل بتوانند فعالیت کنند و هم کمپانیهای بزرگ اما ما این قوانین را نمی‌بینیم و به‌جایش در رویای فرش قرمز کن به فکر راه اندازی گروه برای آثار تجربه گرا بودیم؛ نتیجه اش هم که مشخص است، سالنهای خالی از مخاطب و تزریق مدام بودجه دولتی برای امتداد حیات نباتی این گروه!

*بر این اساس تا قوانین ضدانحصار در حیطه سینما نداشته باشیم آش همان آش است و کاسه همان کاسه؟

دولت اگر انگیزه قوی داشته باشد که بساط مافیایی پخش را جمع کند کار سختی نیست. باید قوانینی در مقابله با انحصار را تصویب کرد و خیلی سریع آنها را به اجرا گذاشت. باید حداقلی از سالنها در دو هفته ابتدایی در اختیار صاحبان آثار قرار گیرد و فقط و فقط رشد فروش باشد که باعث افزایش سالن شود و نه اینکه کدام پخش پشت فیلم است. در شرایط فعلی که انگیزه‌ای در مدیران برای وضع چنین قوانینی نمی‌بینم پس تا اطلاع ثانوی امیدی ندارم به بهبود اوضاع اکران. این یک واقعیت است که آدم بازنشسته حوصله انداختن طرح نو ندارد و مافیای اکران هم از این وضعیت به نفع خود کمال استفاده را می‌برد.

*اینکه خودتان هم چند سالی است تولید ندارید ناشی از نومیدی نسبت به بهبود اوضاع است؟

اگر بخواهم بنویسم باید تولید کنم و اگر بخواهم تولید کنم باید پخش کنم و وقتی پخش دست مافیاست، تولید کردن یک اقدام عبث است. البته خیلیها هستند که با جذب سرمایه‌گزاران بیرونی محصول تولید می‌کنند اما بعدا مشخص می‌شود که اهدافی مانند پولشویی در سرشان بوده است که آبروی سینما را می‌برد. من می‌گویم انشاءالله که خیر است و اوضاع بهتر شود ولی تا وقتی نخواهیم و نخواهند که بهتر شود، بهتر نخواهد شد. جز این است؟؟؟




اظهارات صریح سیروس تسلیمی درباره تبعیض در اکران و ورود پولشویان به سینما⇐یک دهه قبل وقتی فلان شرکت پخش خاص شکل گرفت حمایتهای همه جانبه‌ای از سوی مدیرکل نظارت و ارزشیابی نثارش شد!!!/در آن زمان بسیاری از تهیه کنندگان به واسطه همان مدیر سوق داده شدند به سمت واگذاری پخش فیلمشان به آن شرکت خاص/نقدهایم بر یک شرکت پخش خاص باعث شد حتی سینماداران از تسویه حساب با فیلمهای من سرباز زنند/مدیران سینمایی علاقه‌ای ندارند بدانند در حیطه پخش چه فجایعی در حال رخ دادن است/اتفاقی که برای تهیه کننده «شهرزاد» رخ داد باید آینه عبرت تمامی تهیه کنندگان و کارگردانان ایرانی باشد/بیزنسمن‌های دوپاسپورته سراغ من هم آمدند…

سینماروزان: سیروس تسلیمی تهیه کننده، فیلمنامه نویس و البته پخش کننده سینمای ایران سالهاست مدیریت دفتر پخش امیدفیلم را برعهده دارد و طی این سال‌ها توانسته بسیاری از فیلمهای مطرح را پخش کند با این حال فعالیت دفتر پخش امیدفیلم در ماههای اخیر کمتر شده است و این برای شرکتی که مدیرش سال‌ها در صنف پخش کنندگان هم حضور فعال داشته عجیب است.

به گزارش سینماروزان سیروس تسلیمی در تازه ترین گفتگوی خود که با «فرهنگ نیوز» انجام شده با اشاره به مافیای برآمده از یک شرکت پخش در اکران اظهار داشت: من جزو پخش کنندگانی بوده‌ام که بار‌ها ناسالمی‌های عرصه اکران را نقد کرده‌ام و قطعا دلیل اول کم کاری‌ام همین نقدی بوده که از انحصارگرایی حاکم در اکران داشته‌ام یعنی این اواخر می‌دیدم حتی سینماداران حامی یک پخش کننده خاص از تسویه حساب فیلمهای من سرباز می‌زنند و مرتب این امر را به تأخیر می‌اندازند.

وی ادامه داد: من نزدیک به ۶۰ تا ۷۰ فیلم از بهترین‌های سینمای ایران را در سالهای مختلف پخش کردم اما در پنج سال اخیر پخش فیلمهای مطرح مونوپل یکی دو شرکت پخش خاص است که ارتباطات خاص یا پشتیبانی دولتی دارند و به این ترتیب فیلم دندان گیری برای شرکتهای مستقل نمی‌ماند و همین می‌شود که شرکتهای پخش مستقل رفته رفته ورشکسته می‌شوند.

روی پرده فیلمی را داریم که بیشتر از ۱۰۰ سالن دارد و فیلمی هم هست که ۵ سالن هم ندارد

سیروس تسلیمی در پاسخ به این سوال که چطور می‌شود شرکت پخشی که در همین یک دهه اخیر راه افتاده به چنان جایگاهی برسد که باسابقه‌های حیطه پخش هم به ورشکستگی برسند اظهار داشت: سالیانی نه چندان دور اختلافاتی میان تهیه کنندگان ایجاد شد که نوعی دسته گرایی و گعده بازی را شکل داد و از آن سو پخش کنندگان هم چون اتحادیه منسجم و قدرتمندی نداشتند متأثر از این دسته گرایی‌ها چندتکه شدند و نتیجه‌اش هم شد اینکه روی پرده فیلمی را داریم که بیشتر از ۱۰۰ سالن دارد و فیلمی هم هست که ۵ سالن هم ندارد و کمتر صدای اعتراضی از پخش کنندگان بلند می‌شود. جالب است که آن فیلم ۱۰۰ سالنی را دو ماه روی پرده نگه می‌دارند و فیلم ۵ سالنی را سر سه هفته پایین می‌کشند!

وی با اشاره به مراودات برخی پخش کنندگان با مدیران سینمایی خاص خاطرنشان ساخت: یک دهه قبل وقتی فلان شرکت پخش خاص شکل گرفت حمایتهای همه جانبه‌ای از سوی مدیرکل نظارت و ارزشیابی نثارش شد و بسیاری از تهیه کنندگان به واسطه همین مدیر سوق داده شدند به سمت واگذاری پخش فیلمشان به آن شرکت خاص. در ادامه طبیعی بود شرکتی که توانسته فیلمهای بهتر و با گیشه پرسود‌تر را مالک شود بتواند زود‌تر از بقیه شرکت‌ها، حق پخش فیلمهای دیگر را هم از آن خود کرده و در نتیجه بقیه شرکت‌ها چیزی نصیبشان نشود جز فیلمهایی که حتی در جشنواره هم خمیازه سازند تا اشتیاق برانگیز. این امر در درازمدت سینمای ایران را به جایی رسانده که می‌بینید یعنی شرکتی خاص به صورت حبابی رشد کرده و شرکتهای قدیمی به ورشکستگی رسیده‌اند.

مدیران سینمایی علاقه ندارند بدانند در حیطه پخش فیلم چه فجایعی رخ می‌دهد
سیروس تسلیمی با بیان وضعیت اکران فیلم در شهرستان‌ها گفت: در شهرستان‌ها هم اغلب سینماداران فقط با یکی دو تا پخش کار می‌کنند و مابقی دفا‌تر پخش خیلی که هنر کنند بتوانند یک سالن برای یک هفته بگیرند!

تسلیمی ادامه داد: آخرین فیلمی که خودم پخش کردم «پایان خدمت» بود که بد‌ترین موعد اکران یعنی شب عید روی پرده رفت و آن هم در حالی که اغلب سالن‌ها در اختیار فیلمهایی از‌‌ همان شرکتهای خاص بود و طبیعی بود که این روند با انتقاد من مواجه شود اما گویا مدیران سینمایی علاقه‌ای ندارند بدانند در حیطه پخش چه فجایعی در حال رخ دادن است.

بیزنسمن‌های دوپاسپورته سراغ من هم آمدند…
تهیه کننده «پرنده کوچک خوشبختی»، «میکس» و «پرنده آهنین» با اشاره به اینکه شرایط طوری پیش می‌رود که بخش خصوصی واقعی نه در حیطه پخش و نه در حیطه تولید نتواند امتداد حیات دهد گفت: واقعیت است که فعالیت در بخش خصوصی و متکی بر بازگشت سرمایه گیشه‌ای دشوار‌تر از همیشه شده است. هستند پولشویانی که به سراغ تهیه کنندگان مدعی کار در بخش خصوصی می‌روند و شرایط تولید محصولات سینمایی بدون گیشه را فراهم می‌کنند تا از معافیتهای مالیاتی استفاده کنند اما شخصا وارد این بازی‌ها نمی‌شوم.

سیروس تسلیمی با اشاره به سرنوشت تهیه کننده «شهرزاد» اظهار داشت: اتفاقی که برای سرمایه گذار و تهیه کننده آن سریال پرهیاهوی شبکه خانگی رخ داد باید آینه عبرت تمامی تهیه کنندگان و کارگردانان ایرانی باشد که سراغ سرمایه‌های مشکوک نروند. کم بیزنسمن‌های دوپاسپورته که اقامت دو کشور را دارند برای سرمایه گذاری سراغ من نیامدند اما خیلی زود ردشان کردم چون می‌دانستم فارغ از اهداف سوداگرایانه اقتصادی، برای تولید هنری هم کمترین ارزشی قائل نیستند.

وی ادامه داد: صاحبان پولهای بی‌مسئولیت به سینما و شبکه خانگی می‌آیند تا از یک طرف معافیتهای مالیاتی را داشته باشند و از طرف دیگر حواشی خاصی که سال‌ها بیرون از سینما درباره آن شنیده بودند را از نزدیک لمس کنند! معلوم است که چنین سرمایه گذارانی عاقبتی خوش برای سینما رقم نخواهند زد.




سیروس تسلیمی در واکنش به حکم پزشک خاطی کیارستمی⇐این، نتیجه مستقیم حضور دیپلمات‌ها در مدیریت سینماست!

سینماروزان: در حالی که چندی قبل برخی رسانه‌ها از یک سال محرومیت پزشک آقای عباس کیارستمی بابت رها کردن بیمار پس از عمل و سه قصور دیگر خبر داده بودند به تازگی حکم رسمی این پرونده مشخص شد. با اعلام حکم رسمی مشخص شده که فقط سه ماه محرومیت از طبابت آن هم فقط در بیمارستان جم جریمه پزشک کیارستمی بوده است.(اینجا را بخوانید)

 به گزارش سینماروزان هیأت بدوی انتظامی نظام پزشکی در متن حکم خود محکومیت نامبرده به «سه ماه محرومیت از مطب در محل ارتکاب تخلف» را اعلام داشته است.

هرچند بسیاری از مخاطبان سینما بعد از شنیدن این حکم آن را نشان دهنده قدرت صنف پزشکان و سازمان نظام پزشکی دانسته‌اند اما بسیاری هم یکی از دلایل ساده‌گیری در پرونده‌ای که یک طرف آن یک کارگردان مشهور سینمای ایران بوده را ضعف ساختار صنفی سینمای ایران دانسته‌اند که هیچ گاه نتوانسته است در قامت یک صنف واقعی به دنبال اعاده حقوق بدنه‌اش باشد.

چرا ماجرای کیارستمی شفاف سازی نشد؟
آقای سیروس تسلیمی از سینماگران پیشکسوت ایرانی است که همواره سعی کرده به عنوان سینماگر شناخته شود و برخلاف برخی از همکاران سینمایی‌اش اغلب دور از سیاسی‌بازی‌های مرسوم در سینمای ایران حرکت کرده است.
تسلیمی با نگاهی متعادل نسبت به حکمی که برای کیارستمی صادر شده است به «صبح نو» گفت: قبل از هر چیز باید بگویم ماجرایی که قصور پزشک کیارستمی نامیده شد به طور شفاف برای جامعه باز نشد به خصوص برای جامعه هنری که مشخص شود واقعاً چه اتفاقی برای ایشان رخ داده است. بهتر بود حداقل یک بار همه ماجراها به صورت صریح و شفاف از طریق روابط عمومی سازمان نظام پزشکی رسانه‌ای می‌شد تا اگر هم بناست قضاوتی در میان افکار عمومی صورت گیرد، قضاوت منصفانه باشد.
وی ادامه داد: اما با جوی که در میان اهالی سینما و حتی دوستداران سینما وجود داشت توقع حکم شدیدتری داشتیم.اگر واقعاً آن پزشک مقصر بوده است، مسلماً این حکم بسیار غیرمنصفانه است و نیاز است اعتراض به این حکم صورت گیرد ولی از آن طرف توصیه می‌کنم که پیگیری قضایی این ماجرا نباید به سمتی برود که جامعه هنری روبه‌روی جامعه پزشکی بایستد به‌خصوص که در این وسط عده‌ای هم آتش بیار معرکه شده‌اند و بیشتر به دنبال تسویه حساب سیاسی‌اند تا پیگیری قضایی پرونده کیارستمی.

متأسفم که مدیران سینمایی دیپلمات هستند و نه سینماگر
تهیه‌کننده آثاری مانند «پرنده کوچک خوشبختی» و «میکس» خاطرنشان ساخت: ما در منطقه‌ای زندگی می‌کنیم که دور تا دورمان جنگ و انفجار و بمباران است و من امید دارم که حداقل خودمان از این همه هیاهو در امان باشیم و در آرامش و بدون هر گونه تنش شرایط حل مشکلاتی مانند مسأله کیارستمی را که جنبه‌ای ملی پیدا کرده فراهم کنیم.

سیروس تسلیمی با اشاره به اینکه در این گونه مواقع است که صنف سینما و مدیران سینمایی باید به کمک اهالی سینما بیایند، گفت: به هر حال اینکه یک قصور مهم پزشکی فقط 3 ماه ممنوعیت از طبابت در بیمارستانی خاص را شامل می‌شود، نشان دهنده آن است که قدرت صنف پزشکان بیشتر از صنف سینما و حتی مدیران دولتی سینماست.
این نویسنده ادامه داد: این ضعف خود به طور مستقیم ناشی از آن است که چه مدیران صنفی چه مدیران سینمایی بیشتر از آن که از بدنه سینما باشند دیپلمات هستند یعنی هنگام تصمیم‌گیری‌ها مدام خواسته‌های یک جناح سیاسی خاص را احتساب می‌کنند و همین است که باعث می‌شود حقوق ابتدایی اهالی سینما به راحتی زیر سؤال رود و این روند هم عمیقاً جای تأسف دارد.
وی افزود: همین حالا وزیر ارشاد آقای علی جنتی خود یک دیپلمات است و ایشان در کویت نیز دیپلمات بوده‌اند و مسلماً تمام دوستان و همکاران بالادستی وی هم بیشتر دیپلمات هستند.

سیروس تسلیمی
سیروس تسلیمی

اهالی سینمای ایران حتی یک بیمارستان تخصصی هم ندارند
نویسنده آثاری مانند «خبرچین» و «پرنده آهنین» با تمرکز بر مدیران سینمای ایران ادامه داد: متأسفانه مدیران سینمایی فعلی عقبه سینمایی چندانی ندارند و طبیعی است که باید چند سال بگذرد تا جریانات سینمایی و فضای سینما را بشناسند. این می‌شود که در برخورد با موردی مانند مرگ کیارستمی در اثر قصور پزشکی هم بیشتر به دنبال آن هستند که شرایط تدفین و برگزاری مراسم یادبود را فراهم کنند تا اینکه بخواهند به طور دقیق به ارزیابی دلایل مرگ کیارستمی و اصلاً چرایی مسأله‌ای مانند این بپردازند که چرا اهالی سینمای ایران بعد از صدها سال از تأسیس سینما در این ملک، هنوز یک بیمارستان تخصصی ندارند که وقتی چهره‌هایی امثال کیارستمی که در جهان شناخته شده‌اند دچار مشکل می‌شوند تحت نظر پزشکان معتمد این بیمارستان باشند.

بیشتر به فکر عکس یادگاری با تابوت هستند تا بهبود اوضاع صنف
وی ادامه داد: آنچه از رفتار مدیران این سال‌ها دیده‌ایم بیشتر نوعی مسامحه‌کاری در برخورد با بحران‌هاست یعنی برای نگهداری از پست مدیریتی خود بسیار محافظه‌کارانه برخورد می‌کنند و خیلی جاها منفعل‌اند و گونه‌ای رفتار می‌کنند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است و به جای تأمل برای حل مشکل، مدام به‌دنبال ارائه بیلان از فعالیت‌های نکرده خویش‌اند.

تسلیمی در پایان گفت‌وگوی خود با اشاره به اینکه در ماجرای کیارستمی هم، بیشتر فرزندان وی و رسانه‌ها بوده‌اند که خواستار برخورد با پزشک خاطی شده‌اند، گفت: یقیناً اعتراض به حکم صادر شده که بیشتر نفع صنف پزشکان در آن دیده شده ابتدایی‌ترین حق فرزندان این کارگردان درگذشته است ولی اگر به فکر آیندگان هستیم، باید از مدیران دولتی و صنفی سینمایمان بخواهیم به فکر تمامی صنف باشند. این همه بودجه در حوزه سینما صرف تولید محصولاتی می‌شود که حتی هزار نفر هم آنها را نمی‌بینند چرا یکی از همین مدیرانی که بعد از مرگ کیارستمی از خاطراتشان با ایشان می‌گویند به فکر این نیست که یک مرکز درمانی تخصصی برای اهالی سینما ایجاد کند؟ آیا جز این است که هدف فقط شعار دادن و کسب اشتهار حتی با تابوت یک کارگردان است و نه توجه واقعی به صنف؟




سیروس تسلیمی: دو سال دیگر سوسن تسلیمی از اداره تئاتر سوئد بازنشسته می‌شود و آن زمان با خیال راحت به ایران بازخواهد گشت/ ما در ایران نشسته‌ایم و حرف می‌زنیم و سوسن تسلیمی و بهرام بیضایی فرسنگها دورتر از ایران فعالیت هنری می‌کنند

سینماژورنال/اشرف‌السادات موسوی: سیروس تسلیمی به مانند خواهرش سوسن تسلیمی متولد 1328 است ولی برخلاف خواهرش که هم بصورت آکادمیک و هم تجربی درگیری هنری را با تئاتر آغاز کرد سیروس تسلیمی که فارغ التحصیل جغرافیاست علیرغم تجربه بازیگری در دوران کودکی، کار حرفه‌ای هنری را با فیلمنامه نویسی آن هم در سینما شروع کرد و در سالهای بعد تهیه کنندگی و پخش کنندگی را هم تجربه کرد.

به گزارش سینماژورنال سوسن تسلیمی اواخر دهه شصت و بعد از ایفای نقش در آثاری مطرح نظیر “باشو غریبه کوچک” و “شاید وقتی دیگر” به سوئد مهاجرت کرد و برخلاف بسیاری از هنرمندان مهاجر که کار هنری را رها می کنند، حرفه بازیگری و بعدتر کارگردانی را حتی در سوئد و هم در تئاتر و هم در تلویزیون این کشور ادامه داد.

28 سال بعد از مهاجرت سوسن تسلیمی، برادر همسن و سالش سیروس اما همچنان ساکن ایران است و هرازگاه فیلمنامه می نویسد و کار پخش را از طریق دفتر پخش امیدفیلم انجام می دهد.

سوسن تسلیمی به شدت درگیر فعالیتهای هنری بوده است
سیروس تسلیمی در گفتگو با سینماژورنال درباره اوضاع و احوال خواهرش بیان داشت: از طریق تماسهای تلفنی با هم در ارتباطیم و هرازگاه درباره اوضاع و احوال کاری شان گپ می زنیم. ایشان به شدت درگیر فعالیتهای مختلف کارگردانی و بازیگری بوده و به صراحت می گویم همه این سالها یک روز کاری را هم بیکار نبوده است.

تهیه کننده آثاری چون “زندان زنان” و “پرنده کوچک خوشبختی” پیرامون چرایی عدم بازگشت سوسن تسلیمی طی همه این سالها به ایران اظهار داشت: ایشان تمام وقت درگیر کارهای کار بوده اند و در این سالها هم که دیگر کارگردانی شده دغدغه تمام وقتشان و برخی نمایشهای خود را در کشورهای مختلف روی صحنه برده اند و همین سفر از شهری به شهر دیگر برای اجرا باعث شده در طول یک سال شاید یک ماه هم وقت آزاد نداشته باشد.

دو سال دیگر بازنشسته می شود و آن زمان می تواند به ایران برگردد

وی ادامه داد: از طرف دیگر ایشان استخدام وزارت تئاتر سوئد هستند و نزدیک به 28 سالی هم سابقه کار دارند و تمایلی نداشته اند که با تغییر محل اقامت خود در مسیر بازنشستگی خود خلل ایجاد کنند. سوسن تسلیمی دو سال دیگر بازنشسته می شود و آن زمان با خیال راحت می تواند به ایران برگردد.

هیچ دعوت رسمی از ایشان صورت نگرفته
در این سالها بخصوص با روی کار آمدن دولت اعتدال، مدیران فرهنگی هرازگاه از جذب هنرمندان خارج از ایران حرف زده اند.
وقتی از سیروس تسلیمی پرسیدیم آیا در امتداد چنین نگاهی از سوسن تسلیمی دعوتی برای اجرای آثارش در داخل صورت نگرفته وی به سینماژورنال گفت: دعوتی اگر هست باید به صورت رسمی صورت گیرد و نه با عبارات کلی. تا آنجا که من میدانم دعوت رسمی هم از ایشان صورت نگرفته است که بخواهند برنامه ریزی کنند برای اجرا در ایران.

بیضایی سالها پیش به من گفت آدمی یا باید حرف بزند و یا باید کار کند
نویسنده “خبرچین” و “پرنده آهنین” و سرمایه گذار “زیر پوست شهر” خاطرنشان ساخت: فارغ از اینکه هنرمندان ما در کجا زندگی می کنند مهم، اثریست که هنرمند از خود به جای می گذارد. هنرمندی که می تواند کار کند از نظر روحی به آرامش می رسد و بالعکس هنرمندی که نمی تواند کار کند حتی در وطن هم حس کمبود دارد.

وی ادامه داد: بهرام بیضایی از رفقای قدیمی ما که او نیز مانند سوسن تسلیمی مهاجرت کرده است سالها پیش به من گفت: «آدمی یا باید حرف بزند و یا باید کار کند.» به نظر من هم آدمی که زیاد حرف می زند از فعالیت بازمی ماند و آدمی که فعالیت مداوم دارد، وقت حرف بیهوده ندارد.

در اینجا نشسته ایم و حرف می زنیم
تسلیمی افزود: جالب و البته تراژیک است که ما در ایران نشسته ایم و حرف می زنیم و سوسن تسلیمی در سوئد 28 سال مداوم فعالت هنری داشت. از آن طرف بیضایی هم همین طور که در اینجا مدام در رثای نبودنش ناله می کنند و او در آمریکا هم می نویسد، هم تدریس می کند و هم نمایش اجرا می کند…

سیروس تسلیمی
سیروس تسلیمی