1

تعطیلی کامل سینماهای کشور در روز شنبه ۹ مرداد

سینماژورنال: به مناسبت شهادت امام صادق (ع)، سینماهای سراسر کشور روز شنبه 9 مردادماه به طور کامل تعطیل است.

به گزارش سینماژورنال با توجه به مصادف شدن روز شنبه 9 مردادماه با روز شهادت امام جعفر صادق(ع)، سینماهای کشور در این روز به طور کامل تعطیل هستند.

همچنین روز جمعه هشتم مرداد ماه، سینماها تا ساعت 19 اکران خواهند داشت.




مهران مدیری: دیگر مرا در تلویزیون نخواهید دید/امسال فیلم سینمایی “ساعت ۵ عصر” را می‌سازم/می‌خواهم حرفهای تند سیاسی-اجتماعی بزنم/از بازی در “توکیو بدون توقف” پشیمانم/”ویلای من” ضعیف و بچگانه بود/ساعت ۲ شب به فرهادی زنگ زدم و…

سینماژورنال: دو روز قبل گزارش حضور مهران مدیری در مقام مهمان در برنامه خودش “دورهمی” را در سینماژورنال ارائه دادیم.(اینجا را بخوانید) شب گذشته هم مهران مدیری در برنامه “هفت” حاضر شد و خداحافظی رسمی خود از رسانه ملی را اعلام کرد.

به گزارش سینماژورنال مهران مدیری جمعه شب در برنامه «هفت» حاضر شد و  ضمن بیان اینکه این روزها حال روحی خوبی ندارد از تلاشهایش برای خداحافظی از تلویزیون و ساختن فیلمهای سینمایی با حرفهای تند سیاسی-اجتماعی سخن گفت.

میخواهم از سریال سازی کنار بکشم

مهران مدیری در ابتدای حرف‌هایش گفت: از کار کردن خسته شده ام. سال‌هاست از 365 روز سال 360 روز کار کرده ام. میخواهم کلا از تلویزیون و شبکه خانگی سریال سازی خود را خلاص کنم و فقط سالی یک یا دو فیلم بسازم. دو ماه دیگر فیلم سینمایی خود را می سازم. دو فیلمنامه دارم. یکی کمدی و دیگری تلخ و عجیب. در این سالها به دلیل آنکه مدام درگیر تلویزیون یا شبکه نمایش خانگی بودم، نشد.

مدیری درباره نزدیک نشدن به ساختن فیلم سینمایی هم گفت: دلیل فیلم سینمایی نساختن در این سالها، ترس از ساخت فیلم سینمایی کمدی نبود. ترس از ساخت فیلم سینمایی بود. با وجود اینکه این تجربه کم نیست، اما برای سینما کم است. و دوست داشتم وقتی به سینما می آیم خیلی حرفه ای باشد.

فیلمی که در هر سکانس 600 هنرور دارد

مدیری همچنین درباره فیلمی که می خواهد مقابل دوربین ببرد گفت: نام فیلم «ساعت 5 عصر» است که یک فیلم کمدی است. فیلم سخت و خیابانی و بسیار شلوغ و پرجمعیتی است. ممکن است در هر سکانسی بین 600 تا 700 نفر حضور داشته باشند. اما فیلم تنها یک بازیگر اصلی دارد و باقی مردم اند.

وی ادامه داد: فیلمی است از 7 صبح تا 5 بعدازظهر یک فرد را در تهران روایت می کند که آن روز آخرین فرصت آن فرد است که باید کاری را انجام دهد. فیلم مثل گلوله برفی است که هرچه جلوتر می رود بزرگتر می شود و ریتم مدام تندتر می شود و دیوانه وار بودن ماجرا بزرگتر و موضوع عظیم تر می شود. فیلم موضوعی به شدت اجتماعی دارد که هر روز با آن مواجه ایم اما به آن توجهی نمی کنیم.

مدیری تأکید کرد: طرح فیلمنامه «ساعت 5 عصر» از خودم است اما من با خشایار الوند در حال نگارش آن هستیم. اما فیلمنامه دومم که تلخ است به تنهایی کار خودم است. علاقه خودم به نگارش متن های تلخ و جدی است.

به دنبال مباحث تند سیاسی-اجتماعی هستم

مدیری در ادامه حرف‌هایش درباره شیوه ای که قرار است در فیلم‌هایش پیش گیرد گفت: من تصمیم دارم در ادامه مسیر فیلمسازی خود حرف های تندتر و بزرگتری در حوزه سیاست و فرهنگ و اجتماع بزنم که  جای این حرف ها در تلویزیون نیست و محدودیت های آن نمی گذارد و به نظر در شبکه نمایش خانگی و ارشاد بهتر می شود اینها را بیان کرد.

“ویلای من” و “نقطه چین” ضعیف و بچگانه بود…

مهران مدیری با مروری بر کارهای مختلف تلویزیونی اش بیان داشت: من خیلی از کارهایم را الان دوست ندارم. مخصوصا کارهایی که زمان آنها گذشته است. کارهایی مثل «جایزه بزرگ»، «نقطه چین»، «ویلای من» و … که به نظرم بچه گانه و ضعیف اجرا شده اند.

این کارگردان-بازیگر ادامه داد: «شوخی کردم»، «شب های برره»، «قهوه تلخ»، «دورهمی»، «پاورچین»، «مرد هزار چهره» و… را در کارهایم دوست دارم چون حرف های خوبی داشتند.

از بازی در “توکیو بدون توقف” پشیمانم

مدیری با اشاره به یکی از معدود تجربیات سینمایی اش در حیطه کمدی بیان داشت: از بازی در فیلم «توکیو بدون توقف» پشیمانم.

وی خاطرنشان ساخت: از کارگردانی دیگران وقتی برایشان بازی می کردم، حرص می خوردم. اما وقتی می پذیرفتم کاملا خود را می سپردم و حرفی نمی زدم مگر آنکه از من بخواهند.

خیلی وقت است که حالم خوب نیست

مهران مدیری در پاسخ به مسعود فراستی که چرا دیگر تیز نیستی، گفت: بخاطر محدودیت های تلویزیون است! اصلا چیز عجیبی نیست، همه جا همین است، اما جدیدا بسیار سخت گیرتر شده اند. نمونه اش در همین برنامه «دورهمی». از طرفی چیزهایی را ما می گوئیم که برای نخستین بار ما هستیم که مطرح می کنیم و پخش می شود، و از طرفی مواردی را ممیزی می کنند که من اصلا نمی فهمم برای چه نباید پخش شود.

 مدیری در پاسخ به این پرسش فراستی که تو از نگاه بالا با مخاطب صحبت می کنی، گفت: در ابتدا “دورهمی” به این شکل اجرا می شد، اما به مرور مشکل را با تذکر دیگران مرتفع کردم.

وی افزود:  خیلی وقت است که حالم خوب نیست. یک نوع دگردیسی نیاز است برای ترک تلویزیون و سینمای خانگی به سمت سینما. برای اینکه از این شکل کار خسته و اشباع شده ام. اصلا دیگر دوست ندارم و ارضایم نمی کند.

برایم سخت است که درباره عطاران نظر دهم

مهران مدیری پیرامون نقد خودی ها اظهار داشت: نقد سینمای کمدی مبتذل و به اصلاح بدنه برای من ممکن است اما از نقد کمدی جدی اجتناب می کنم و برایم سخت است درباره رضا عطاران و… نظر دهم.

وی درباره نقد کارشناسان بر آثارش بیان داشت: برخی از منتقدان به دلیل اینکه جواب تلفنشان را ندادم نقدهای بسیار تندی به فیلم هایم وارد کردند که به نظرم این موضوع خیلی غیرانسانی است.

ساعت 2 شب به فرهادی زنگ زدم

مهران مدیری درباره یکی از معدود مواردی که شرایط همکاری با اصغر فرهادی برایش پیش آمده بود و احتمالا منظورش “دایره زنگی” است بیان داشت: وقتی فیلمنامه اصغر فرهادی را خواندم، دیدم معرکه است. دوام نیاوردم همان شب ساعت 2 شب زنگ زدم که من می خواهم بیایم بازی کنم.

چقدر راجع به سینمای ژاپن و بلوک شرق می دانیم؟

این کمدین در جایی از گفته هایش با اشاره به خلأ منابع مطالعاتی درباره سینمای شرق بیان داشت: به «هفت» به عنوان برنامه ای که حرفه ای ترین برنامه سینمایی تلویزیون است یک انتقاد دارم. همه این چیزهایی که گفتم به شدت تحت تاثیر سینمای هالیوود است. سالهای سال است که می خوانیم و می شنویم از سینمای هالیوود. یکی از وظایف این برنامه و مطبوعات حرفه ای سینما شناخت وسیع تری از سینما به مردم و مخاطبان است. ما چقدر راجع به سینمای ژاپن و بلوک شرق می دانیم؟ ادبیات شرق و … را نمی شناسیم. انگار در اینترنت هم در این خصوص وجود ندارد. سینما معنی اش تمام اینها است. این کار را شما بکنید.




اندر احوالات ملي كردن يك هنرمند جهان‌وطن⇔هیچ کس مثل ما نمی‌تواند تابوت را تحویل بگیرد

سینماژورنال/مهدی کشاورز: ده سال پیش از پانزده فیلمساز برجسته ایرانی خواسته شد که هر کدام یک اپیزود در مورد فرش ایرانی بسازند. هر کدام با جهان بینی و نگرش خود فرش ایرانی را سوژه داستان خود قرار دادند. اپیزود بهمن فرمان آرا طبق معمول بر بستر مرگ جاری شد و او فرش اش را زیر مرگ پهن کرد. مرده ای در گوشه ای آرمیده بود و بساط حلوا و خرما روی آن فرش چیده شده بود.

عباس کیارستمی البته چون همیشه قصه اش را بر پایه زندگی نوشت و کارگردانی کرد. چه کیارستمی و چه فرمان آرا و دیگران در زمان ساخت اپیزودهای خود نمی‌‍دانستند چه سوژه نابی را از دست دادند! هنرمندان خوش قریحه ما حال بعد از ده سال اپیزودی برای فرش ایرانی ساختند، اپیزودی جانگداز که قوی تر از یک تراژدی می سوزاند! و به شدت تاثیر می گذارد.

قصه این اپیزود چنین است؛ در یک سفر پر مشقت و در بحبوحه برگزاری مسابقات فوتبال یورو 2016 چند نفر با دلی مالامال از داغ مرگ یک هنرمند بزرگ ایرانی رنج سفر به پاریس را به جان می خرند.

می‌روند و با افتخار با یک تابوت بر می‌گردند. یک نفر ایده می‌دهد که برای این تابوت فرش قرمز پهن کنید، دیگران غبطه می‌خورند که چرا خود، ایده‌پرداز این فرش قرمز نبوده‌اند؟! حضار عکسهایی به یادگار می‌گیرند. سفیران تابوت‌آور، ژستهای خود را کامل می‌کنند، این ماییم که اینقدر موفقیت‌آمیز تابوت را تحویل گرفتیم، تابوت از روی فرش قرمز عبور می کند. به استقبالش می‌آیند، در کمال احترام!

عباس کیارستمی این بار با پای خودش به وطن عزیزش بازنگشت. اما پیش‌تر در همه شرایط خوب و بد با پای خودش آمده بود. با تمام وجود بدون پا گذاشتن روی فرش قرمز روی غرورش پا گذاشته بود که حساب مردم را از آنهایی که فرشها را بر روی کول خود جابجا می‌کنند جدا کرده بود.

فرش به چه کارش می‌آید

کیارستمی با نخل و بی نخل، بارها به کشورش آمده بود به امید هوای تازه‌تر، به امید و عشق ارتباط با مخاطبانی که همیشه دلشان برایش تنگ می‌شد. کیارستمی با پای خود به خانه‌اش باز می‌گشت، به خانه دوست ، خاک برایش دغدغه بود وقتی قدمهایش را این قدر محکم برمی‌داشت، فرش به چه کارش می‌آمد که همه دنیا وطنش بود.

فرش را برای آنها پهن کنید که آرزویشان حضور در یک جشنواره درجه سوم اروپایی است؛ برای آنها که حتی با داشتن بالاترین مقام صنفی وقتی پشت تریبون قرار می‌گیرند حسرت‌های زندگی خود را به کیارستمی نسبت می‌دهند و از این می‌گویند که اگرچه در زمان حیات کیارستمی برایش فرش قرمز پهن نشد اما ما برای تابوتش فرش می‌اندازیم…

کیارستمی متأثر از سلوک مولانای ادب فارسی که می‌گفت: «نه از هندم نه از چینم نه از بلغار  و سقسینم/ نه از ملک عراقینم نه از خاک خراسانم» جهان‌وطن بود و جهانیان به قدر کفایت برایش فرش قرمز پهن کردند و اصلا دلیل اینکه علیرغم میل باطنی مدیران سینمایی، در سالیان اخیر به‌جای داخل لوکیشنهایش را به ایتالیا و ژاپن برد، همین بود.

کیارستمی تنها حسرتی که نداشت حسرت فرش قرمز بود. این حسرتِ شمایی است که برای فرستادن ابناءتان به یک جشنواره فرنگی از جیب ملت هزینه می‌کنید و کمبودهای درونی خود را با فرش قرمز پهن کردن برای یک تابوت، اطفاء!

عباس کیارستمی
فرش قرمز برای تابوت عباس کیارستمی!!!




مصداقی از ولنگاری فرهنگی⇔بريز و بپاش‌هاي انبوه در جشنواره‌هاي بی‌مخاطب

سینماژورنال/محسن غلامی: وقتي اسم از فرهنگ و مشكلاتش وسط مي‌آيد، يكي دو تا حوزه را بيشتر بايد سراغشان رفت و بازخواستشان كرد. سينما يكي از اينهاست كه هم پول اساسي مي‌خواهد و هم پول زيادي را حيف و ميل مي‌كند. نمي‌شود صرفاً به بهانه تفريح و سرگرمي بودجه به دامن جماعت فيلمساز ريخت كه هي بساز و هرچه دوست داشتي تحويل بده!

اوضاع بدك نيست ولي دلچسب هم نيست؛ هنرمندان ما كه عمدتاً خوابند مثل مسئول محترم و اوضاع را صرفاً خوبِ خوب مي‌بيند جز اينكه يكي از آن بالا صدايش درآيد كه خير اوضاع چندان بر وفق مراد نيست. احتمالاً زيادي اين روزها اصطلاح ولنگاري فرهنگي و غيره را مي‌شنويم. يك مثال ساده قضيه است تا بلكه ملت از خواب بپرند و بفهمند كه شعور و هنرتان را جدي‌تر بگيريد.

همه طلبکارند
سينما مثل نقطه پرگار است با كلي نق‌زدن‌هاي هنري‌اش. همه هم طلبكارند، منظورم طيف هنري ا‌ست كه مردم و مسئول همه جوره لي‌لي به لالاي اينها مي‌گذارند. البته ايرادي ندارد به شرطي كه كار درست و درماني تحويل بدهند كه بشود با آن به قولي، اينور و آنور پز داد نه اينكه مايه خجالت بشوند. مثل اين همه فيلمي كه در طول سال ساخته مي‌شود و خيلي از آنها فقط پول ملت را هدر مي‌دهند؛ دقيقاً پول ملت و بيت‌المال است وگرنه سينماي ما كجا و بخش خصوصي كجا. سراسر دولتي‌ است، نهايتاً شيوه‌هاي پول گرفتن از دولت را تغيير مي‌دهند؛ زماني از فارابي و زماني از بانكي و جايي ديگر.

فيلم جورواجور بي‌كيفيت به كنار، اما در سالي كه بايد حواس هنرمند و بقيه متوجه فرهنگ و هنرش باشد، تكليف ما با اين جشنواره‌هاي ريز و درشت چه مي‌تواند باشد. اين چندساله هر سازمان و نهادي براي خودش جشنواره‌اي زده تا مدعي كار فرهنگي بشود. گرچه از اين جشنواره‌هاي تكراري و من‌درآوردي، بخاري بلند نخواهد شد!

دورهمی هایی که خروجی ندارد
سر و كله‌شان به‌زودي يكي يكي پيدا مي‌شود؛ جشنواره فجري كه گذشت و بايد منتظر بقيه نيز بود. فرقي هم نمي‌كند صاحب اين جشنواره‌ها ارشاد باشد يا حوزه هنري و خانه سينما تا فلان اكيپ و بقيه. بالاخره پول همه‎‌شان از جيب دولتي هست. گرچه ما نه كاركرد اين جشنواره‌ها را مي‌فهميم و نه بودجه‌اي كه در اختيارشان گذاشته مي‌شود. بالاخره اين دورهمي‌ها بايد خروجي داشته باشد يا نه؟ ولي كيست كه بيايد و آمار بدهد كه هزينه- فايده اين برگزاركردن‌ها چيست؟

جشنواره هایی برای ارتزاق یک عده خاص
اينكه چند فيلم آرشيوي در طول سال از اين جشنواره به آن يكي بروند و اكران شوند و آخرش هم در فلان شهر توريستي و غيره مراسم بزرگداشتي براي عده‌اي از هنرمندان برپا شود كه معني‌اش كار فرهنگي و عملياتي كردن اين ماجرا نيست.

جالب نه، بلكه تأسف‌بارتر اينكه توي همه اين جشنواره‌هاي مدعي سينمايي يك عده خاص حاضرند به عنوان تيم اجرايي، پرسنل و هر چه اسمش را بگذاريد؛ بدنه سينما و خصوصاً زيرخط فقري‌ها به لحاظ درآمد هم كه محل اعرابي ندارند. لااقل كاش با اين ريخت و پاش‌ها در حوزه فرهنگ، خيلي‌ها به نان و نوايي مي‌رسيدند و نه فقط همان اقليت خاص.

فرهنگ را مثل مهمانی بخوربخور نبینید
بگذريم! ولي خوشبختانه امسال تا حدودي زنگ خطر براي فرهنگي‌ها به صدا درآمده كه ول نگرديد و ريخت و پاش نكنيد. فرهنگ را مثل ميهماني بخوربخور نبينيد البته اگر همه چيز در شعار خلاصه نشود و بشود نظارت را بر آن ديد. به عهده وزارت ارشاد است يا مجلس يا هركس و جاي ديگر به خودشان ربط دارد كه اميدواريم تا بحث داغ است، اوضاع را تكاني بدهند و خودي را از نخودي جدا كنند. بالاخره بايد مشخص شود اين پول‌هاي ميلياردي مختص هنر و ادبيات و اينها كجا خرج مي‌شود و چه عايدي دارد، وگرنه جشنواره 50 ميليوني را 500 ميليوني برگزار كردن و تعدادش را الكي دوبله و سوبله كردن كه هنر نيست! چندتاي بين‌المللي به شرط ملي بودنش را بچسبيد و بقيه را تعطيل كنيد! البته كمي جرئت مي‌خواهد و مسئوليت.




برنامه تعطیلی سینماها در شبهای عزاداری ماه مبارک رمضان

سینماژورنال: همزمان با آغاز شبهای قدر و ایام سوگواری امام اول شیعیان سینماهای کشور از ساعت 19 جمعه چهارم تیرماه تعطیل هستند.

به گزارش سینماژورنال در این میان اما اکران فیلم «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمدحسین مهدویان به صورت ویژه تا نیمه شب جمعه در پردیس‌های سینمایی کورش و شکوفه (میدان شهدا) ادامه پیدا می‌کند.

سینماها در روز شنبه پنجم تیر ماه نیز به طور کامل تعطیل هستند.

در روز یکشنبه ششم تیرماه سینماها باز هستند اما سینماهای سراسر کشور روز دوشنبه هفتم تیر ماه نیز به مناسبت شهادت حضرت علی (ع) تعطیل است.




دادستان تهران: فیلمی که اخیرا توقیف شد را ارشاد توقیف کرد و نه دادستان!

سینماژورنال: در حالی که در روزهای گذشته شایعاتی درباره دستور به توقیف برخی فیلمها از سوی دادستان تهران منتشر شده بود جعفری دولت آبادی دادستان تهران در گفتگو با “میزان” خبرگزاری متبوع قوه قضاییه این مسأله را تکذیب کرد.

به گزارش سینماژورنال عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران با طرح این سئوال که چرا فیلم‌هایی با مجوز وزارت ارشاد تولید می‌شود که بعد خود این وزارتخانه آن را توقیف می‌کند، گفت: فیلمی که اخیرا اکران آن متوقف شده از سوی دادستانی توقیف نشده بود بلکه مسئولان وزارت ارشاد ملاحظه کردند که این فیلم حاوی نقض ارزش‌ها است و آن را توقیف کردند بنابراین در حوزه نظارت ها و اقدامات ایجابی کارهای مناسبی انجام نمی‌شود.

وی ادامه داد: بنابراین هم در تولید فیلم های مناسب با فرهنگ اسلامی و ایرانی و هم جلوگیری از تولید آن‌ها مکلف هستیم وظیفه خود را انجام دهیم.

جعفری دولت آبادی خاطرنشان کرد: چون نتوانستیم در حوزه هنر، سینما، تصویر، کتاب، ادبیات، محصولات فاخر تولید کنیم. بنابراین تولیدات مبتذل در برخی حوزه‌ها جلوه گری کرده و بر این موج سوار می‌شود. ما نباید اجازه دهیم دشمن رخنه کند، ما جمعیتی جوان داریم. انقلاب ما پیام محرومین و مستضعفین را دارد از عدالت سخن می‌گوید از مبارزه با طاغوت‌ها و استکبار جهانی سخن گفته حالا نباید خودش به دام فرهنگ غربی گرفتار شود.

وی خاطر نشان کرد: باید از مسئولان فرهنگی کشور مطالبه صورت گیرد. 26 دستگاه متولی فرهنگ در کشور هستند و باید پاسخ دهند که بودجه‌ها را چه می کنند؛ چرا ما در حوزه‌های مراجعه به ماهواره ها آمار بالایی داریم  و چرا باید فیلم‌هایی در دهه فجر تولید شود که بخش‌هایی از آن مروج ارزش های غیراخلاقی است.




“من” و “دختر” در مسیر اکران قرار گرفتند

سینماژورنال: در تازه ترین جلسه شورای صنفی نمایش که  24 خردادماه برگزار شد قرارداد دو فیلم “دختر” و “من” ثبت شد.

به گزارش سینماژورنال بر این اساس فیلم “من” ساخته سهیل بیرقی بعد از “زاپاس” در گروه استقلال اکران خواهد شد.

فیلم “دختر” رضا میرکریمی هم بعد از فیلم “ننه نقلی” در گروه ماندانا اکران خواهد شد.

“من” از حضور لیلا حاتمی در قامت بازیگر اصلی سود می برد و در کنار وی نیز امیر جدیدی و بهنوش بختیاری ایفای نقش کرده اند. این فیلم داستان زنی را روایت می‌کند که در فضایی که مشخص نیست خواب است یا بیداری(!) همه جور خلافی را با یک لپ تاپ و تعدادی تراشه مغناطیسی انجام می‌دهد.

“دختر” از حضور فرهاد اصلانی و ماهور الوند دختر سیروس الوند کارگردان سینمای ایران در نقشهای اصلی سود می برد. این فیلم هم امتداد سینمایی است که میرکریمی بعد از “امروز” به آن دچار شده؛ سینمایی کم دیالوگ وبا ریتم کند. “دختر” داستان حضور یک دختر شهرستانی در تهران را روایت می کند.




تقاضای شورایعالی تهیه‌کنندگان از دادستان تهران⇐در “حکم مزبور” تجدیدنظر کنید

سینماژورنال: در روزهای گذشته شایعاتی ایجاد شده بود مبنی بر توقیف یکی از فیلمهای روی پرده به دلیل پخش تیزر از یک شبکه ماهواره ای.(اینجا و اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال این شایعات حکایت از آن داشت که دادستانی از وزارت ارشاد خواسته است جلوی اکران این فیلم را بگیرد. با این حال نه دادستانی و نه وزارت ارشاد این شایعات را تأیید نکردند.

در همین اوضاع حالا شنبه 22 خردادماه نامه ای از سوی شورایعالی تهیه کنندگان خطاب به دادستان تهران منتشر شده است که در آن در کنار ذکر شرح حالی از اوضاع و احوال سینمای ایران از دادستان تهران “تقاضای تجدیدنظر” شده است!

در این نامه از عبارت “تجدیدنظر در حکم مزبور” استفاده شده است اما به صراحت و شفافیت درباره آن که این حکم چه بوده است سخنی گفته نشده است!

سینماژورنال متن نامه شورایعالی تهیه کنندگان خطاب به دادستان تهران را ارائه می دهد:

«بهترین فیلم ایرانی از بهترین فیلم خارجی بهتر است .»

                                                                            « امام خمینی »

دادستان محترم

ما مدعی هستیم شعار بنیادین، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، در سینمای ایران تعیین پیدا کرده است. ما تنها سینمای جهان هستیم که مستقل و متکی بر منابع داخلی و با خلاقیت و خون جگر خوردن سه نسل از سینماگران در جهان امروز سر بلندیم.

ما تنها سینمای جهانیم که فارغ از چند و چونهای بیشمار فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، همگی در احترام به اصل آزادی، به قدر وسع و توان خود کوشیده ایم.

ما تنها سینمای جهانیم که با در پیش گرفتن سیاست اتکاء به تماشاگران ایرانی و مشتاقان فرهنگ کشورمان  «جمهور» مخاطبان را مشتاقانه به تماشا فرا خوانده‌ایم.

ما تنها سینمای جهان هستیم، تاکید می‌کنیم تنها سینمای جهان هستیم که مطابق عرف اجتماعی و در چهارچوب قواعد جمهوری اسلامی عمل میکنیم و با پرهیز از کلیشه های رایج در بازار سینمای دنیا فیلم میسازیم، فیلمی که از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پروانه ساخت و نمایش دارد.

دادستان ارجمند

با حکم شما آنچه در عمل نصیب مملکت و فرهنگ و سینمای ایران میشود این است که سارقان و قاچاقچیان همچنان آزادند که با گردش مالی صدها میلیاردی مخاطبان ، دهها میلیون ایرانی را جذب بازار سیاه کالاهای فرهنگی خود کنند،ماهواره ها همچنان به غارت کالاهای فرهنگی تولید شده در داخل و تاراج مخاطبان ایرانی مشغول باشند اما فیلم و محصول ایرانی اجازه نداشته باشد از تبلیغات فراگیر استفاده کند.

یعنی همچنان اکثریتی از مردم ایران در شبانه روز ساعتها پای ماهواره بنشینند و انواع و اقسام برنامه و فیلم و سریال عثمانی ، هندی ، کره ای ، ژاپنی و چینی و اروپایی و امریکایی را که برای تمام گروههای سنی پخش میشود تماشا کنند و از بازار سیاه ویدیوی خانگی با فراغ بال خرید کنند  ولی ساعاتی بیشتر از پای این بساط برنخیزند و به تماشای فیلم ایرانی نروند.

این تصویری واقعی از وضع موجود بازار کالاهای فرهنگی کشور و تائید حکم شما بر آن است . و باز این یعنی تاخت و تاز خارجیها در ایران آزاد و میسر و حضور و مقابله ایرانیها ممنوع و ناممکن است. حتماً مقصود شما از صدور حکم مزبور این توابع و آثار نبوده و متاسفانه پیداست این عمل با کارشناسی لازم صورت نگرفته است. بر این باوریم که تجدید نظر در حکم شما فرصتی است تا با همیاری و همفکری با یکدیگر در گسترش مخاطبان آثار ایرانی و ترویج فرهنگ ایرانی اسلامی به یمن رویکرد درون زا همراهی کنیم.




پرسش یک رسانه اصولگرا⇐چه کسی هزینه پخش تیزر از ماهواره را ‌می‌دهد؟ تهیه‌کننده؟ سینمادار؟ پخش‌کننده؟ یا …؟

سینماژورنال: در هیاهوی ماجرای پخش تیزرهای آثار سینمایی از یک شبکه ماهواره ای خاص اغلب این تهیه کنندگان هستند که درباره چرایی این امر طرف پرسش قرار می گیرند.

به گزارش سینماژورنال در یک مورد قابل تأمل اما رسانه اصولگرای “نسیم” با اشاره به سه ضلع “تهیه کننده-سینمادار-پخش کننده” که فروش یک فیلم میان آنها تقسیم می‌شود به طرح این پرسش پرداخته که چه کسی هزینه پخش تیزر از ماهواره را می‌دهد.

متن کامل گزارش “نسیم” را بخوانید:

همه جور تیزری روی آنتن رفته

داستان پخش تیزرهای سینمایی از شبکه های ماهواره ای فارسی زبان و بخصوص یک شبکه ماهواره ای که اخیرا برخی از بازیگران و کارگردانان درجه دوم داخلی با مهاجرت به ترکیه مشغول کار برای آن هستند همچنان ادامه دارد.

هرچند در ابتدا در تیزر آثاری که از این شبکه پخش می شد بر اکران محدود این آثار از کشورهای اروپایی و آمریکایی تاکید می شد و این طور القا می شد که تیزر این آثار به دلیل پخش خارجی شان از این شبکه روی آنتن رفته اما از جایی به بعد تیزر همه جور فیلم چه با اکران خارجی چه بدون آن و حتی تیزر برخی تئاترها از این شبکه روی آنتن رفت.

کلیدواژه مشترک تهیه کنندگان

پخش گسترده این تیزرها اگرچه به عنوان یکی از اله مانهای جدی جلب مخاطب مورد توجه قرار گرفت ولی سبب ساز آن شد که دادسرای فرهنگ و رسانه در چند نوبت تهیه کنندگانی که تیزرهای آثارشان از این شبکه پخش می شد را احضار کرده و بکوشد در فضایی صمیمانه برای حل مشکل پخش تیزر چاره ای بیندیشد.

با این حال نه تنها مشکل پخش تیزر از این شبکه حل نشد که دامنه آن چنان گسترده شد که آثار پاره ای تهیه کنندگان و کارگردانان ارزشی را هم دربرگرفت.

کلیدواژه مشترک تهیه کنندگانی که تیزر آثارشان از این شبکه پخش شده آن است که در جریان این ماجرا نیستند و شبکه مذکور بی اطلاع آنها مبادرت به پخش تیزر نموده است.

چه کسی هزینه پخش تیزر را می دهد؟

با این حال اگر از آن سو به مرور برنامه های تبلیغاتی این شبکه بپردازیم هرچند در ابتدا ادعا می شد این شبکه به صورت رایگان به پخش تیزر آثار فرهنگی می پردازد اما از جایی به بعد حتی برای پخش تیزر آثار فرهنگی هم برای علاقمندان به پخش تعرفه ای ارسال می شد شامل مبالغی که باید برای این امر بپردازند به عبارت بهتر این شبکه ادعا می کند تا هزینه پخش تیزر را نگیرد تیزر را روی آنتن نمی فرستد.

پس ماجرا چیست؟ تهیه کنندگان که می گویند روحشان هم از این ماجرا خبر ندارد پس چه کسی هزینه پخش تیزر را داده؟

دو ضلع دیگر هم در این ماجرا وجود دارند

در اکران یک فیلم به غیر از ضلع تهیه کننده، دو ضلع پخش کننده و سینمادار هم دخیل هستند که عایدی فروش فیلم میان این سه ضلع تقسیم می شود. حدود نیمی از فروش به سینمادار می رسد، حدود 40 درصد به تهیه کننده می رسد و در حدود 10 درصد هم به پخش کننده. البته پخش کننده هزینه تبلیغات اعم از تبلیغات محیطی یا رسانه ای را از تهیه کننده می گیرد.

با این حساب در فروش یک فیلم به ترتیب سینمادار، تهیه کننده و پخش کننده شراکت دارند و فروش بالا یا پایین فیلم هر سه ضلع را متاثر می کند. بر این اساس همان قدر که در قبال پخش تیزر تبلیغاتی فیلم از یک شبکه ماهواره ای، تهیه کننده باید پاسخگو باشد دو ضلع دیگر هم می توانند طرف سوال قرار گیرند بخصوص که تهیه کنندگان مرتب بر این امر تاکید داشته اند پخش تیزر بدون اطلاع آنها بوده است.

وظیفه سازمان سینمایی چیست؟

حالا اگر فرض کنیم که پاسخ پخش کننده و سینمادار هم این باشد که از این ماجرا اطلاع ندارند آن گاه باید همان پیگیری حقوقی از کانال بین الملل را درپیش گرفت تا یک بار برای همیشه ماجرای پخش تیزر از یک شبکه معاند حل شود.

 یقینا تهیه کنندگان، سینماداران و پخش کنندگانی که از این ماجرا اطلاع ندارند هم از این پیگیری حقوقی در سطح بین الملل استقبال خواهند کرد.

وظیفه سازمان سینمایی آن است که با استفاده از مشاوران حقوقی بین الملل به طور جدی این مساله را پی گیرد و شرایط آشکار شدن قضیه را مشخص کند.




تعلیق انتشار روزنامه جیرانی

سینماژورنال: شب گذشته و در پایان نخستین جشن روزنامه “سینما”، فریدون جیرانی سردبیر این روزنامه از تعلیق انتشار آن خبر داد.

به گزارش سینماژورنال جیرانی گفت: اين جشن پايان يك دوران و آغاز دورانى تازه براى روزنامه سينماست.

اين جمله فريدون جيرانى همراه شد با انتشار خبر تعلیق انتشار روزنامه در کانال تلگرام آن.

آشکار شدن حامی مالی در روزهای آخر

وضعیت نهایی ادامه انتشار روزنامه به بعد از ماه رمضان موکول شده است؛ با این حال شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارند که بخشی از بدنه این روزنامه ظرف هفته های آینده یک روزنامه تازه را منتشر خواهند کرد.

روزنامه “سینما” که از حمایت فیروز دولت آبادی سفیر سابق ایران در ترکیه سود می برد هرچند در آغاز انتشار نام این حامی مالی را در روزنامه نمی آورد اما در روزهای اخیر نام وی را به عنوان ناشر در شناسنامه آورده بود.

بعد از تعطیلی “صنعت سینما” و جدایی تحریریه “24”

تعلیق انتشار “سینما” در شرایطی رقم خورد که پیش از این ماهنامه “صنعت سینما” به دلیل آنچه تلاش برای گریز از غلتیدن به دام رانتهای دولتی قلمداد شده بود تعطیل شد.(اینجا را بخوانید)
به دنبال آن نیز ماهنامه سینمایی “24” با استعفای سردبیر و تیم تحریریه مواجه شد.(اینجا را بخوانید)




ادعای یک خبرگزاری⇐دستگیری یک بازیگر زن با نام “خانم کاف” در پارتی شبانه!

سینماژورنال: به تازگی و در جریان ورود مأموران نیروی انتظامی به یک پارتی شبانه در کرج نزدیک به 29 نفر دستگیر شده اند.

به گزارش سینماژورنال خبرگزاری “سینماپرس” ضمن انتشار خبر این دستگیری از حضور یک بازیگر با نام خانم “کاف” در فهرست دستگیر شدگان خبر داده است.

سینماژورنال متن گزارش سینماپرس در این باره را ارائه می دهد:

در یک پارتی شبانه، ۱۲ دختر و ۱۷ پسر در یکی از باغات استان البرز دستگیر شدند.

یک منبع آگاه گفت؛ بنابر اعلام خبر به پلیس استان البرز، مبنی بر برپایی پارتی شبانه در یک ویلای شخصی، مامورین نیروی انتظامی وارد عمل شده و با ورود به این ویلا ۲۹ دختر و پسر را دستگیر کردند.

در بین دستگیر شدگان یک مرد تبعه غیر ایرانی و نیز بازیگر معروف سینما و تلویزیون، خانم «ک» نیز به چشم می خورد.

گفتنی است، در این ویلا مقادیری مشروبات الکلی و مواد مخدر نیز کشف و ضبط شد.

در روزهای گذشته، برخورد با پارتی های شبانه و مختلط افزایش یافته است.

 




روایت حجت‌الاسلام شهاب مرادی از تلاشهایش برای رفع ممنوعیت شجریان، اشک ریختن برای “شهرزاد” و “قباد”، دربست کردن سینما برای تماشای فیلم و…

سینماژورنال: حجت الاسلام شهاب مرادی که با نام کارشناس خانواده، ازدواج و جوانان شناخته می شود، از جمله روحانیون رسانه ملی است که همواره سعی می‌کند نظرات خود را در بسته‌بندی‌های شیک و متفاوتی به مخاطب عرضه کند.

به گزارش سینماژورنال همین ارائه حتی ثقیل‌ترین محتوا در یک بسته بندی به‌روز است که باعث می شود اغلب برنامه‌هایش در رسانه ملی با اقبال مخاطبان روبرو شود.

این روحانی در تازه ترین گفتگوی خود که با “تماشاگران امروز” انجام شده کوشیده برخی از علایق هنری خود را فاش کند.

سینما را دربست می گیریم و فیلم می بینیم

مرادی با اشاره به اینکه معمولا در سینما فیملها را می بیند گفته است: با خانواده و دوستانم به سینما میروم. بعضی وقتها که یک فیلم را خیلی دوست باشیم که سینما را دربست کردیم و رفتیم فیلم را دیده ایم.

وی ادامه داده است: یک بار “ردکارپت” را هفت هشت نفری با دوستانم رفتیم و دیدیم. خیلی هم خسته بودیم ولی گفتم من این فیلم را ندیده ام و باید ببینم…اغلب فیلمهای اسکاری 2015 را دیده ام.

فیلم “جاذبه” را ایستاده دیدم

این کارشناس مذهبی درباره علایق سینمایی اش بیان داشته است: بازی و ساخت خوب در انتخاب فیلم برایم اهمیت بسیار دارد. مثلا فیلم اتاق ROOM را دیدم و از وسطهای داستان فیلم می افتد و آن جذابیت لازم را ندارد ولی مثلا بخشی از فیلم جاذبه GRAVITY را ایستاده می دیدم. من دوست دارم خودم را به فیلم بسپارم و اینکه مدام دنبال این باشم که این بخش را کروماکی بدانم و آن بخش را جلوه های ویژه کامپیوتری نرمال نمی‌دانم.

حین تماشای “شهرزاد” گریه کردم

به گزارش سینماژورنال وی با اشاره به علاقه اش به سریال “شهرزاد” خاطرنشان ساخته است: سه چهار بار طی دیدن فصل اول “شهرزاد” به گریه افتادم. یکی دو بارش برای “قباد” بود.

مرادی افزوده است: “شهرزاد” تاریخ آن مقطع را صرفا سیاسی و در جهت مصدق و فاطمی نشان می داد.. به نظرم الان برای مخاطب مصدق و کاشانی و فداییان اسلام خیلی فرق ندارد و حساسیتهایی که در گذشته بوده الان زیاد وجود ندارد.

بعد از دیدن “ملکه”…

حجت الاسلام مرادی با اشاره به یکی از بهترین آثار سینمای دفاع مقدس در سالهای اخیر بیان داشته است: فیلم “ملکه” را در سینما ندیده بودم. تلویزیون آن را پخش کرد و وقتی تمام شد. ساعت یک و نیم شب به میلاد کیمرام زنگ زدم و گفتم واقعا کیف کردم بازی تو عالی بود.. کیمرام هم گفت تبریک تو از برای من از هزار سیمرغ بهتر است.

چیزی که دشمن بابت آن منت بگذارد مایه مباهات نمی دانم

این روحانی با اشاره به اینکه “درباره الی” فرهادی از “جدایی…”اش بهتر بوده با بیان اینکه “جدایی…” را کمی سیاه تر دیده درباره فرهادی اظهار داشته است: نسبت به آقای فرهادی مسأله ای ندارم ولی این موضوع نباید مرا از اظهارنظر بازدارد. نباید بگویم حالا که تب اسکار است پس من هم تبریک بگویم و بگویم البته یک سری ملاحظاتی هست که بعدا میگویم و آن بعداد هیچ وقت پیش نیاید. من چیزی را که دشمن ما بابت آن سر ما منت بگذارد مایه مباهات نمی دانم. ولی اگر مردم فقط در یک سینما برای فیلمساز دست بزنند آن موفقیت را به او تبریک می گویم.

حاتمی کیا را بیشتر از آثارش دوست دارم

مرادی درباره حاتمی کیا چنین نظر داده است: خودش را بیشتر دوست دارم و “چ” بهتر از “بادیگارد” بود. “آژانس شیشه ای” از همه فیلمایش بهتر است.

شهاب مرادی پیرامون “یتیم خانه ایران” ابوالقاسم طالبی هم اظهار داشته است: دیالوگهای فیلم در بعضی جاها خوب نبود ولی به نظرم این فیلم همین قدر که بتواند این موضوع یک خطری را در ذهن جا بیندازد که نیمی از جمعیت ایران در یک قحطی از بین رفته اند و این از تاریخ ما پاک شده، کافی است.

تلاش برای حل مشکل شجریان

یکی از جالبترین بخشهای گفته های مرادی جایی است که از علاقه دیرین خود به صدای محمدرضا شجریان و تلاشهایش برای حل مشکل ممنوعیتهای حرف زده است. به گزارش سینماژورنال مرادی با اشاره به شنیدن آثار شجریان گفته است: آن زمان که ما شجریان گوش می کردیم خیلی ها که الان از او طرفداری می کنند می گفتند اینها چیست گوش می کنید؟ یاد بدهکاری و بدبختی هایمان می افتیم.

وی ادامه داده است: واقعا شجریان به نظرم یک اتفاق بی تکرار است. آواز را در نقطه ای قرار داده که دیگر دست کسی به آن نمی رسد. سالهای متمادی طلبگی در موسیقی داشته است.

مرادی درباره تلاشهایش برای حل مشکل شجریان اظهار داشته است: ابتدای بروز مسائل تلاش کردم و می دانم افراد دیگری هم سعی خود را کرده اند اما احساس میکنم طرفین خودشان هم باید بخواهند.

منبر در مجلس ختم شکیبایی، پاشایی و…

حجت الاسلام شهاب مرادی در پاسخ به این سوال که در مجلس ختم چه چهر هایی منبر رفته است گفته است: خسرو شکیبایی، چهلم قربانیان زلزله بم در این شهر، آیدین نیکخواه بهرامی، مرتضی پاشایی، محمدعلی اینانلو و…

معلم آشپزی موسیقی درس می داد

به گزارش سینماژورنال ابراز تعلق خاطر مرادی به شجریان و منبر رفتن ایشان در مجلس ختم مرتضی پاشایی در حالی صورت گرفته که خودش زمانی که ریاست سازمان فرهنگی-هنری شهرداری تهران را برعهده داشت، آموزش موسیقی در فرهنگسراها را تعطیل کرد. خودش دلیل این امر را برآمده از تخصصی نبودن آموزش دانسته و گفته است: همان موقع سازمان مورد نقد موسیقیدانان مسئول هم بود که معلم آشپزی در فرهنگسرا موسیقی درس می دهد.

وی ادامه داده است: ما مقرر کردیم آموزشهای تخصصی هنر از جمله موسیقی را برنامه ریزی و اجرا کنند کنند با نگاه حمایتی و بدون درآمدزایی مانند مکتب آواز تهران که مقدمات آن انجام شده بود.

مرادی خاطرنشان ساخته است: نکته دیگری که به آن به عنوان یک اصل معتقد هستیم عدم رقابت با بخش خصوصی بود است که باید همیشه و همه جا جدی گرفته شود. خیلی از آموزشگاهها اعتراض می کردند و این اعتراض آنها به حق بود که سازمان فرهنگی هنری با فضای رایگان و کلاسهای ارزانتر  عرصه را بر 300 آموزشگاه خصوصی تهران تنگ کرده است.




كدام فيلمها با سرمايه‌گذاري شيوخ منطقه ساخته شدند؟/ردّپاي سعودي‌ها، كويتي‌ها و قطري‌ها در سينماي ايران+عکس

سینماژورنال: برنده شدن “فروشنده” اصغر فرهادی در دو رشته بهترین بازیگری مرد و بهترین سناریو در اختتامیه جشنواره کن سبب ساز آن شده است که برخی رسانه‌های عرب زبان این موفقیت را به سرمایه‌گذاری موسسه فیلم دوحه در آن پیوند زده و از نقش موثر قطری‌ها در جشنواره کن امسال سخن گوید.

به گزارش سینماژورنال البته که اصغر فرهادی هم پیشتر حضور موسسه فیلم دوحه به عنوان سرمایه گذار “فروشنده” را با استفاده از واژه حمایت مالي يا fund تأیید کرده بود و در نشست خبری داخلی‌اش هم باز هم بر این fund صحه گذاشت.

موسسه فیلم دوحه که در سال ۲۰۱۰ ميلادي توسط خانم شيخه مياسه آل‌ثاني دختر پادشاه سابق قطر و خواهر پادشاه فعلی قطر تأسيس شده است(اینجا و اینجا را بخوانید) امسال هفت فیلم مختلف را در جشنواره کن معرفی کرده بود و ردّپای قطر و به تبع آن اعراب در جشنواره 2016 کن آن قدر پررنگ شده بود که یک فیلمساز دورگه عرب‌تبار به نام “هدا بنیامینا” وقتی برای دریافت جایزه دوربین طلایی روی سن رفت در سخنانی عجیب از این گفت که کن متعلق به آنهاست.

خط تکراری فرار دختر از خانه

هدا بنیامینا که با فیلمی به نام “دیواینز” در جشنواره کن حضور داشت در اختتامیه بعد از دریافت دوربین طلایی در سخنانی عجیب گفت: من اغلب علاقه ای نداشتم که به کن توجه نشان دهم اما امروز خوشحالم که اینجا هستم. کن متعلق به ما هم هست…

برای آن که از دلایل موفقیت این جوان عرب در آوردگاه کن بیشتر بدانیم کافیست مروری داشته باشیم بر خلاصه داستان فیلمش “دیواینز”. “دیواینز” درباره فرار است و نه فرار از زندان بلکه فرار دختری از خانه! فیلم این کارگردان دورگه عرب ماجرای اخراج دختری عرب از مدرسه و سپس فرار از خانه برای یافتن آزادی شخصی(!) را روایت می‌کند.

ردّپای شيوخ منطقه در سرمايه گذاري فيلم‌هاي ایراني

 با توجه به تصويري كه “فروشنده ” از فضاي امروز جامعه ايران به تصوير مي كشد، سرمايه گزاري موسسه وابسته به اين شيخه خانم كه حتما خليج فارس را با نام جعلي اش مي شناسد و پدر و برادرش در سياست خارجي مدام در كنار عربستان سعودي عليه ايران و نه فقط حاكميت شاخ و شانه مي كشند، مخاطب ايراني را نسبت به اين فيلم دلزده مي كند.

حتي براي همان تماشاگري كه احتمالا براي او، سازندگان فيلم به هنگام عبور از فرش قرمز صداي شجريان را پخش كردند و براي او مدام ذكر خير دكتر ساعدي را انجام دادند(!) باز قبول اينكه يك وابسته به دربار قطر هم در فرش قرمز قدم بردارد قابل قبول نيست.

فروشنده

فروشنده

 اين جماعت اگر بيشتر از آنهايي كه دل در گرو حاكميت دارند در كمپين هاي حمايت از نام خليج فارس شركت نكنند، كم اثرتر هم نيستند، خلاصه كلام نفرت از  رفتارهای تکفیری-سلفی و حاميان مالي آنها امري ملي در ايران است و مردم ايران با دربار آلوده ساز قطري كه به تنهايي در باب رشوه به فيفا جهت برگزاري بازي هاي جام جهاني عامل فروپاشي كميته مركزي فيفا شد و با پول همه چيز را مي خواهند و مي توانند بخرند، ميانه بدي دارد و اين يك حس مشترك ملي است كه حتي اعراب شريف ايراني هم از سياست هاي خصمانه كشورهاي كوچك و دست ساز منطقه خليج فارس دلزد ، متنفر و ناراضي اند.

حضور پررنگ قطر يكي از كشورهاي حامي گروه هاي سلفی تكفيري در جشنواره کن امسال و البته ردپای پررنگشان بر فرش قرمز فیلم فرهادی، اين سوال را به ذهن مي‌آورد كه آیا فرهادی اولین کارگردان ایرانی است که سرمایه نقدي فیلمش را يكي از فرزندان و بستگان شيوخ حاكم بر كشورهاي عربي منطقه تأمین کرده است؟

جستجوی ریشه ماجرا در یک دهه قبل
هرچند گردش آزاد و سريع اطلاعات و نيز آگاهي و تنفر ملت ايران از حاميان سلفي‌ها و تكفيري‌ها، انتقادها پیرامون دریافت fund “فروشنده” از موسسه فیلم دوحه را به شدت در کانون توجه قرار داده  اما اولين سرمايه گذاري شيوخ در سينماي ايران به ده سال پيش باز مي گردد.

یک دهه پیش از این شيخ ” صالح عبدالله كامل” شيخ سعودي كه صاحب شركت معظم خوشه‌اي (هلدينگ) “دله البركه” است به ايران آمد و در طي قرارداي كه به نمايندگي از كمپاني راديو تلويزيون ماهواره اي ” روتانا” با موسسه سينمايي سبحان‌فیلم به مديرعاملي سعيد حاجی‌ميري منعقد كرد، سرمايه‌گذاري در فيلم هاي ايراني را بر عهده گرفت.

گفتني است امپراطوري تصويري “روتانا” به شاهزاده وليد بن طلال بن عبدالعزيز نوه موسس عربستان سعودي تعلق دارد و عقد اين قرار داد در زمان سياستهاي حسن همجواري خواهانه سعودي و فقط به شكل قرارداد بين دو شركت خصوصي ايراني و سعودي انجام گرفت چرا كه آن زمان هم حساسيت به سرمايه گذاري سعودي ها در سينماي ايران عليرغم نداشتن چهره خصمانه امروزي وجود داشت.

تقاطع

تقاطع

خرید فیلم “تقاطع”

سبحان فيلم كه قرار بود تعداي فيلم به سرمايه گزاري شيخ سعودي بسازد، براي آنكه دچار دفع وقت نشود دست به خريد كارهاي ساخته شده و آماده سينما زد و با خريد فيلم “تقاطع” به كارگرداني ابوالحسن داودي و تهيه كنندگي ناصر شفق اين فيلم را به عنوان محصولي مشترك از سينماي ايران و البته fund سعودي به بازار خارج از ايران ارائه داد.

روتانا از طريق دله البركه با تغییر برخی واژگان مصطلح در ادبیات مسلمانان شیعه از طريق دوبله مجدد و زيرنويس فيلم را در بازار عربي و اروپايي پخش كرد و فيلم را در جشنواره قاهره مركز امپراطوري تصويري روتانا عرضه كرد.

گفتني است برخلاف “فروشنده” كه تا زمان برگزاري فستيوال كن تهيه كننده‌اش اصغر فرهادي و شریک فرانسوی‌اش ممنتو شناخته مي شدند و تا قبل از افشاي طرف قطري و رژه اش در فرش قرمز با تصنيف “دلشدگان”، نامي از اين سرمايه‌گذاري جايي برده نمي شد‌، تهيه كنندگان “تقاطع” نام “روتانا” را به شكل كامل آن البته يعني “راديو تلويزيون عرب” همه جا در كنار نام شفق و حاجي ميري ، اعلام مي كردند.

البته که همکاری روتانا با سبحان فیلم ادامه نیافت و پس از “تقاطع” دامنه اختلافات آن قدر بالا گرفت که به قطع همکاری منجر شد.

سرمایه “فصل فراموشی…” از کویت آمد

سالها بعد این “فصل فراموشی فریبا” عباس رافعی بود که با سرمایه‌گذاری یک شهروند مقیم کویت تولید شد. “فصل فراموشی فریبا” هم که تصویری اغراق شده و تلخ از اجتماع امروز و مظلوميت زن در ايران نشان می‌دهد برخلاف “تقاطع” که از حضورهای جشنواره اي به شكل گسترده ناکام بود، مرتب از فستیوالهای مختلف جایزه گرفته و شاید به لحاظ تعداد جوایز رکورددار سینمای ایران باشد.

البته که حضور “فصل فراموشی فریبا” در جشنواره های رده یک نبوده اما به لحاظ کمیت تعداد جشنواره، این فیلم جزو پیشتازان است.

فصل فراموشی فریبا
فصل فراموشی فریبا

یعنی میان این همه ارگان متمول داخلی یک fund دهنده پیدا نمی‌شد؟

حالا هم که دیگر با “فروشنده” فرهادی روبروییم که با fund موسسه متعلق به دختر خليفه سابق و خواهر خليفه (شاه) فعلي قطر تولید شده و مطبوعات عربي متاسفانه ورود دقیقه نودی به کن و دریافت دو جایزه سینمایی از کن را مربوط به نقش پررنگ قطري عربي مي دانند؛ نكته اي كه حتي اگر آن را يك لاف بزرگ بپنداريم حسرت برانگیز است.

حسرتی از این جهت که عليرغم تمكن مالي كارگردان فيلم و حاضر بودن بسياري از اسپانسرها و بانكهای داخلی براي سرمايه گذاري در فيلم او كه اسكار را در كارنامه دارد و باز با توجه به هزينه هاي كم فيلمسازي در ايران به نسبت ديگر كشور ها چرا بايد پيشنهاد پولي و مالي قطريها با توجه به سياستهاي آلوده  تروريست پرورشان مورد قبول واقع شود؟!




وضعیت تعطیلی سینماها در ۱۴ و ۱۵ خرداد

سینماژورنال: تعطیلات سینماها همزمان با تعطیلات 14 و 15 خرداد ماه و سالروز رحلت امام خمینی (ره) مشخص شد.

به گزارش سینماژورنال سینماهای سراسر کشور همزمان با سالروز رحلت امام، کل روز جمعه 14 خرداد را تعطیل هستند.

در روز 15 خرداد تعطیلی سینماها  تا ساعت 18 است و بعد از آن سالن‌های سینما فعالیت خود را از سر می‌گیرند.

از روز چهارشنبه 12 خردا ماه هم سه فیلم “عادت نمی کنیم”، “ایستاده در غبار” و “ننه نقلی” در سینماها اکران خواهند شد.




یک اقدام عاقلانه⇐کناره‌گیری مجری برنامه سینمایی شبکه ۴

سینماژورنال: در حالی که در روزهای اخیر انتقادات بسیاری به هر دو برنامه سینمایی تلویزیون که از شبکه های 3 و 4 روی آنتن می روند وارد شده است مجری برنامه سینمایی شبکه 4 از سمت خود کناره گرفت.

به گزارش سینماژورنال علیرضا شجاع نوری مجری برنامه “سینمای ایران” شبکه چهار که حین مدت حضورش در این برنامه نتوانسته بود چنان که باید شرایط تبدیل این برنامه به یک ژورنال تصویری دست اول را فراهم آورد از اجرای این برنامه استعفاء داد.

وی که جزو تیم 27 نفره مدیران، معاونان و مشاوران بین الملل فجر هم بود با اعلام خبر کناره‌گیری اش به “مهر” گفت: من یکشنبه دوم خرداد ماه به مدیر محترم گروه ادب و هنر شبکه چهار اعلام کردم که دیگر با این برنامه همکاری نخواهم داشت.

شجاع نوری درباره دلایل این تصمیم تصریح کرد: با وجود جلسات و گفتگوهای متعددی که در شروع همکاریم با برنامه برای شکل گیری روند آن صورت گرفت، هرچه بیشتر پیش رفتیم اختلاف نوع نگاه من و تلویزیون به سینما فاصله دارتر شد و این مشکل به گونه ای بود که ساختار و محتوای برنامه را متاثر می کرد و در نهایت مرا به این نتیجه رساند که نخواهم توانست آنطور که در شأن من و بینندگان برنامه است (که هواداران سینمای ایران هم هستند) موفقیت و عزت سینمای ایران را چه در داخل و چه در خارج از کشور انعکاس دهم به همین دلیل تصمیم گرفتم که دیگر با این برنامه همکاری نداشته باشم تا این برنامه با رویکردی که دارد به راه خود ادامه دهد.

عاقبتی که قابل پیش بینی بود

به گزارش سینماژورنال اقدام شجاع نوری در استعفا از اجرای برنامه ای سینمایی که در هفته های اخیر به شدت کلیشه‌زده شده بود می‌تواند اقدامی منطقی تلقی شود بخصوص که بخشی از این کلیشه‌زدگی برآمده از به‌روز نبودن مجری این برنامه بود که برخی اوقات حتی خبر از آن نداشت کارگردانی که برای گفتگو دعوتش کرده فیلمش روی پرده است یا نه.

اجرای ژورنالهای تصویری مانند “سینمای ایران” در کنار تسلط بر فن اجرا نیاز دارد به تجربیات ژورنالیستی که شجاع نوری در این حیطه جز سابقه ای کوتاه در دهه 60 و حضور در خبرگزاری دولتی ایرنا، تجربه ای کسب نکرده بود و همین کم تجربگی بود که برنامه “سینمای ایران” را به برنامه ای کم اثر و خنثی بدل کرد که بود و نبودش تفاوتی نداشت.




رشد جشنواره‌هاي سينمايي در ايران به مرز خطر رسيد!

سینماژورنال/محمدصادق عابدینی: مي‌گويند در دوره ناصر‌الدين شاه بخشيدن القاب يكي از عادت‌هاي شاهانه بود و چون حساب و كتابي در كار نبود، شاه به هر كس مي‌خواست القاب دولتي و نشان‌هاي نظامي مي‌داد به طوري كه دادن عنوان «سرهنگ» يكي از سرگرمي‌هاي درباري‌ها شده بود.

به گزارش سینماژورنال روزی در مجلسي رسمي وقتي صحبت از ميزان قشون ايران و آمادگي براي نبرد احتمالي با دشمن خارجي به ميان مي‌آيد، يكي از حضار در مجلس شاهانه به كنايه مي‌گويد قربان در ايران بيشتر از اينكه سرباز داشته باشيم، سرهنگ داريم. اين داستان تاريخي، قصه سينماي ايران است كه تعداد جشنواره‌هاي سينمايي‌اش در حال سبقت گرفتن از توليدات آن است. سينماي ما با جشنواره‌هاي سينمايي‌اش چه كار مي‌كند؟!

ما جشنواره‌دار شديم
سابقه ايجاد جشنواره‌هاي سينمايي در ايران به دهه 40 باز مي‌گردد؛ زماني كه هنوز بسياري از كشورهاي اطراف ما حتي استقلال سياسي نداشتند، چه برسد كه بخواهند براي فرهنگ و هنر هزينه كنند و جشنواره سينمايي راه بيندازند. اولين جشنواره سينمايي در ايران در سال 42 براي فيلم‌هاي آموزشي كودكان از سوي وزارت آموزش و پرورش راه‌اندازي شد، اين جشنواره را اكنون به نام جشنواره فيلم رشد مي‌شناسيم. سه سال بعد از راه‌اندازي اولين جشنواره و در سال 45 دومين جشنواره سينمايي در كشورمان متولد شد.

كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان كه يك سال از تأسيس آن مي‌گذشت، جشنواره جهاني فيلم كودك را راه اندازي كرد. اين جشنواره بعد از انقلاب با تغييراتي از جمله انتقال متولي آن با نام جشنواره بين‌المللي كودك و نوجوان باز تعريف شد. جالب اينجا است كه برخلاف دو جشنواره اول كه از سوي نهاد‌هاي دولتي برگزار مي‌شدند، هيچ فستيوال فيلمي براي فيلم‌هاي سينمايي در ايران وجود نداشت!

اولين گام براي برگزاري جشنواره‌اي مختص فيلم‌هاي سينمايي در سال 48 و از سوي يك مجله فيلم برداشته شد. تا آن زمان دولت تمايلي براي ورود به دنياي فيلمفارسي نداشت و براي همين بود كه جشنواره «سپاس» را بخش خصوصي راه اندازي كرد، اما مسئوليت اداره‌اش را وزارت فرهنگ آن زمان بر عهده گرفت. اين شروع دخالت دولت در برگزاري فستيوال‌هاي فيلم بود. جشنواره «سپاس» و متعاقب آن جشنواره فيلم تهران مهم‌ترين رخداد‌هاي سينمايي ايران در پيش از انقلاب بودند كه هر دو عمري كوتاه داشتند. بعد از انقلاب شرايط عوض شد، ديگر لازم نبود بخش خصوصي حتي پيش‌قدم شود و همه چيز در يك روند ناخواسته به دولت واگذار شد.

دولت براي جشنواره‌ها همه كار مي‌كند
دولت بعد از انقلاب اسلامي براي سينما نقش مادري مهربان داشته است و از همان ابتدا تلاش كرده است، سينما را به خود وابسته كند به طوري كه در كنار حمايت‌هاي بي شائبه در روند توليد و اكران و توزيع در شبكه نمايش خانگي، حتي اين روزها دلش نمي‌آيد اگر اشتباهي از سوي سينماي ناز پرورده‌اش اتفاق بيفتد، آن را تنبيه كند، اما در عوض براي تشويق اين سينما هر سال جشنواره‌هاي جديد خلق مي‌كند. چه كسي مي‌داند چه تعداد جشنواره فيلم در ايران برگزار مي‌شود؟ سايت سازمان سينمايي هيچ اطلاعاتي در اين باره ندارد و شايد لزومي نمي‌بيند، اطلاعاتي از جشنواره را ارائه كند.
در دانشنامه ويكي پديا هم فهرست كوتاه و ناقصي از جشنواره‌ها دارد كه تنها چند عنوان مانند: جشنواره فيلم فجر، جشن بزرگ سينماي ايران( فقط اهداي جايزه است)، جشنواره بين‌المللي فيلم كوتاه تهران، جشنواره بين‌المللي فيلم رشد، جشنواره فيلم دانشگاه تهران، جشنواره فيلم كودك و نوجوان، جشنواره فيلم كوتاه نهال و جشنواره فيلم و عكس همراه تهران را شامل مي‌شود.

این سیاهه جشنواره های بی هدف
در اين فهرست هيچ اشاره‌اي به جشنواره جهاني فيلم فجر، جشنواره بين‌المللي فيلم مقاومت، جشنواره مردمي فيلم عمار، جشنواره بين‌المللي فيلم ياس، جشنواره بين‌المللي سبز (با نشان آهو)، جشنواره فيلم‌هاي پارسي (با نشان گوزن) كه اكنون با پايان فيلم سبز و رفتن آهو، جشنواره فيلم‌هاي پارسي با نشان گوزن آغاز خواهد شد، جشنواره بين‌المللي پروين اعتصامي، جشنواره بين‌المللي سينما حقيقت (سينما مستند)، جشنواره فيلم وارش، جشنواره‌هاي متعددي كه توسط انجمن سينماي جوانان ايران برگزار مي‌شود و سال گذشته بيش از 50 جشنواره برگزار كرد، جشنواره فيلم خورشيد، جشنواره فيلم مدافعان حرم، جشنواره فيلم سنگر، جشنواره فيلم رويش، جشنواره فيلم 100، جشنواره فيلم‌هاي علمي، جشنواره فيلم‌هاي صنعتي، جشنواره فيلم‌هاي كيش، جشنواره فيلم چلچراغ، جشنواره فيلم سايه، جشنواره فيلم سما، جشنواره فيلم صامت، جشنواره فيلم روح‌الله، جشنواره فيلم موج، جشنواره فيلم شهر، جشنواره فيلم شاپرك‌هاي شهر و چندين نام ريز و درشت ديگر نشده است. قطعاً اين فهرست نيز كامل نيست و مي‌شود فهرست بلند بالاتري را تهيه كرد.
جشنواره‌ها آنقدر زياد هستند كه تعطيلي برخي از آنها به دليل كمبود بودجه، هيچ وقت به چشم نيامد. در سال 90 بود كه يكي از پر زرق و برق‌ترين جشنواره‌هاي سينمايي در جزيره كيش و به‌نام جشنواره فيلم كيش با دبيري محمد خزاعي برگزار شد؛ جشنواره‌اي كه كيفيت اجراي آن بسيار بالا بود اما چون نتوانست براي دريافت مجدد بودجه، دليل خوبي بياورد، امروزه هيچ نام و اثري از آن وجود ندارد. اكنون چند نهاد دولتي و استانداري اسپانسرهاي اصلي برگزاري جشنواره‌هاي فيلم شده‌اند. اين كار هم باعث مي‌شود كه بودجه آن سازمان خاص به نحوي هزينه شود و هم اينكه در كارنامه و بيلان كاري مديران دولتي اقدامات فرهنگي و هنري نيز ثبت شود.

گذران دوران بیکاری با مدیریت جشنواره
از طرف ديگر مديران سينمايي بيكار شده، كارگردانان كم كار و همچنين مسئولان فرهنگي مرتبط با سينما بدشان نمي‌آيد دوران بيكاري‌شان را با مديريت يك جشنواره سينمايي سر كنند. از اين رو است كه مي‌بينيم هر جشنواره تازه متولد شده را يكي از همين جنس افراد مديريت مي‌كند و حلقه اطرافيانش را هم دوستانش تشكيل مي‌دهند. اين فضاهاي گعده‌اي تا به حال چه نفعي براي سينماي ايران داشته است؟

در همين راستا خبرگزاري “نسيم” در يادداشتي خطاب به رئيس سازمان سينمايي با انتقاد از برگزاري جشنواره جهاني فيلم فجر و تعداد بالاي مديران وي نوشت: آقاي ايوبي! اگر عشق و علاقه به سينما و البته به زعم شما تخصصي‌شدن آن وجود دارد، چرا اين تيم 27 نفره مدير، معاون و مشاور بين‌الملل فجر كه به ادعاي شما با «عشق و علاقه» كار مي‌كنند، شخصاً آستين بالا نمي‌زنند و بي‌هزينه‌زايي براي دولت نه جشنواره‌اي جهاني كه يك هفته فيلم درجه يك داخلي در كشور راه نمي‌اندازند؟ كداميك از اين تيم 27 نفره بدون دريافت دستمزد معقول مايل به همكاري با اين جشنواره بود؟اگر پولي در سينما نيست كه اين بريز و بپاش‌ها معنا ندارد، اما اگر بودجه هست و بناست فقط در اختيار حلقه‌اي معدود و البته متمول قرار گيرد، براي تبديل آنها به پياده‌نظام يك جريان سياسي خاص كه ديگر نبايد از تلاش‌تان براي ارتقاي منزلت سينماگران حرف بزنيد.

دولت شير بودجه را ببندد چه مي‌شود؟!
برگزاري جشنواره‌هاي سينمايي چه در تهران و چه شهرستان‌ها هزينه‌هاي بالايي را بر دوش برگزار‌كنندگان مي‌گذارد. همين هزينه‌ها باعث شده است كه جشنواره‌هاي فيلم با وجود كثرت از عمر كوتاهي برخوردار شوند و جشنواره‌هاي صاحبنامي مانند جشنواره بين‌المللي كودك و نوجوان به دو قسمت تبديل و هر كدام به يك استان سپرده شوند تا از محل اعتبارات استاني بتوان آنها را برگزار كرد.

حتي جشنواره عمار كه به صورت مردمي برگزار مي‌شود براي برگزاري مجبور مي‌شود كه سراغ بودجه دولتي و كمك مجلس برود. در اين شرايط اگر دولت بخواهد حمايتش را از جشنواره فيلم كم يا قطع كند، با ريزش ناگهاني جشنواره‌ها روبه‌رو خواهيم شد در عوض اين ريزش، قطعاً چند جشنواره باقي خواهند ماند كه مي‌توانند رقابت را براي توليد آثار با كيفيت‌تر در سينماي ايران جدي‌تر كنند و با كم‌شدن هزينه‌هاي اضافي كه برگزاري جشنواره‌اي گعده‌اي بر دوش دولت مي‌گذارد، مي‌توان ضمن صرفه‌جويي، منابع مالي ذخيره شده را به سمت جريان توليد در سينما هدايت كرد.




علی مصفا: تلویزیون با سینما لج کرده!!!/حتی اگر بهتر از “کیف انگلیسی” هم پیشنهاد شود به تلویزیون نمی‌روم

سینماژورنال: انتقادات نسبت به عملکرد تلویزیون در بی توجهی به آثار سینمایی روی پرده که باعث شده شبکه های ماهواره ای به این واسطه مورد توجه قرار گیرند همچنان ادامه دارد.

به گزارش سینماژورنال در تازه ترین مورد علی مصفا بازیگر سینما که تجربه هایی همچون “کیف انگلیسی” را در تلویزیون دارد به انتقاد از عملکرد تلویزیون پرداخته است.

علي مصفا که این روزها فیلم پربازیگر “مرگ ماهی” را روی پرده دارد در گفتگو با ساناز صفايي در “تي.وي پلاس” به شدت از صدا و سيما انتقاد كرد و گفت: ما داريم اثر تبليغات را در فروش فيلم ها مي بينيم. الان اين تبليغاتي كه شبكه هاي ماهواره اي دارند براي فروش فيلم ها مي كنند در واقع دارند آن كاري كه بايد تلويزيون خودمان براي فروش فيلم ها انجام بدهد را، آنها انجام مي دهند.

وی ادامه داد: اگر تلويزيون خودمان همين كار مي كرد و اينقدر ادا در نمي آورد و اذيت نمي كرد فيلم ها مي توانستد از خيلي وقت پيش همين فروش خوب را داشته باشند. چه بسيار فيلم‌ها، هزينه‌ها و سرمايه‌هايي كه هدر رفت فقط به خاطر اينكه تلويزيون همكاري نكرد و هي گفت اين فيلم اينجوري و آن يكي آن جوري است، نمي‌شود. خب به همه ضربه زدند.

حتی اگر بهتر از “کیف انگلیسی” هم پیشنهاد شود به تلویزیون نمی‌روم

اين بازيگر شناخته شده كه حضور ماندگاري در سريال «كيف انگليسي» ضیاءالدین دری داشته است در ادامه درباره همكاري مجدد خود با تلويزيون گفت: من با خودم قرار گذاشتم هر چيز ديگري حتي بهتر از “كيف انگليسي” هم پيشنهاد شود ديگر به تلويزيون نروم و نمي روم.

مصفا افزود: به نظرم تلويزيون يك لجي با جريان سينما دارد كه باعث مي‌شود دليلي براي همكاري با تلويزيون نبينم. به نظرم كيفيت پايين كارهاي تلويزيون به هر كسي لطمه مي‌زند.

وی خاطرنشان ساخت: در «كيف انگليسي» هم حقيقتا سعيم را كردم كه كار نكنم اما شرايطي پيش آمد كه باعث شد حضور داشته باشم. همه گروه زحمت كشيدند. آقاي دري هم متن خوبي نوشته بودند و هم خوب كار كردند. ديگر فكر نمي‌كنم آن روحيه ها هم حتي الان در تلويزيون وجود داشته باشد. يعني همان موقع هم از نظر ما كار در تلويزيون چندان موجه نبود. الان نسبت به آن موقع هم وقتي نگاه مي‌كنيم مي‌بينم باز آن موقع بهتر بود. يعني ما همچنان هر روز شاهد افت كيفيت كارهاي تلويزيوني هستيم.




با انشعاب از یکی از روزنامه‌های در حال انتشار⇐چهارمین روزنامه سینمایی ایران در مسیر انتشار قرار گرفت+عکس

سینماژورنال: چهارمین روزنامه سینمایی ایران با نام “بليت” بزودى منتشر ميشود.

به گزارش سینماژورنال بعد از “بانی فیلم”، “صبا” و “سینما” که هر کدام به زعم خود سعی کردند تریبونهایی در مسیر بهبود اوضاع سینما باشند و برخی موفق بودند و برخی به دلیل تغییرات پی در پی تحریریه و درگیری در سیاسی‌بازی و وابستگی‌های فصلی، نه، حالا چهارمین روزنامه سینمایی کشور با نام “بلیت” هم در مسیر انتشار قرار گرفته است.

روزنامه ای با دو نسخه کاغذی و الکترونیک

نکته جالب درباره این روزنامه که شعار “با بلیت ما به سینما بروید” را برای خود برگزیده، آن است که برخلاف اغلب نشریات ایران که چاپ صبح هستند این روزنامه چاپ عصر خواهد بود و دست اندرکاران آن سعی خواهند کرد آن را به گونه ای هدفمند و از طریق مراکزی توزیع کنند که به دست مخاطبان هدف که علاقمندان سینماست برسانند.

در کنار راه اندازی نسخه کاغذی “بلیت” نسخه الکترونیکی آن نیز با قابلیتهای متفاوت رونمایی شده و اپلیکیشن جامع آن نیز در اختیار علاقمندان قرار خواهد گرفت.

انشعاب از یک روزنامه در حال انتشار
هنوز سردبير و اعضاى تحريريه اين روزنامه معرفى نشده اند اما شنيده‌های سینماژورنال حکایت از آن دارد که تحریریه این روزنامه انشعابى است از يكى از روزنامه هاى در حال انتشار؛ انشعابی که به دلیل پاره ای تعارضات در دیدگاههای طرفین درباره در پیش گیری صراحت در برخورد با اتفاقات سینمایی صورت گرفته است.

لوگوی روزنامه "بلیت"
لوگوی روزنامه “بلیت”



فرزند طلبه فرج‌ا.. سلحشور از چرایی مخالفت‌ها با پدرش گفت

سینماژورنال: بصیر سلحشور فرزند فرج‌ا.. سلحشور در آستانه برگزاری چهلمین روز درگذشت این کارگردان انقلابی درباره سکنات اخلاقی پدرش گفت: پدرم همیشه درطول زندگی مذهبی، معتقد و متدین بود. عده ای دین را تنها منحصر به قرآن و نمازخواندن می دانند اما باید بگویم اینها مهم هستند اما مهمتر این است که یک فرد به مکارم اخلاقی که پیامبر گرامی اسلام به آن تأکید داشتند پایبند باشد که یکی از خصوصیات بارز پدرم همین موضوع بود.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “میزان” وی افزود: پدرم در طول زندگی خود همواره دقت و همت داشته به طوری که  که طلبه هایی همچون من در همین اواخر زندگی او نیز به او غبطه می خوردیم. این را هم باید بگویم پدرم هر گاه می خواست کاری را انجام دهد آن را به فردا واگذار نمی کرد و با سرعت و دقت آن کار را انجام می داد.

سلحشور تصریح کرد: یکی از فاکتورهای انقلابی بودن مبارزه است و پدرم هم یک فرد مبارز بود برخی می گویند ما انقلابی  هستیم و با کسی کاری نداریم ما وظیفه خودمان را انجام می دهیم اما پدرم همیشه سعی می کرد هنگام بروز معضلی آن را حل کند واگر مسئولان توجهی نمی کردند آن معضل را فریاد می زد که البته این موضوع برای او تبعاتی داشت.

با افراد انقلابی مشکل دارند

وی با اشاره به دشمنی برخی از افراد با سلحشور خاطرنشان کرد: جامعه سینمایی ما جامعه انقلابی و متدینی نیستند البته استثنائاتی هم داریم اما به طور کلی این جامعه سینمایی متناسب با انقلاب واسلام دوست نیست و در حرکات خود این موضوع را نشان نمی دهد پس به تبع با افراد انقلابی و افرادی که در خط ولایت هستند مشکل دارند پدر من هم یکی از آنها بود.

بصیر سلحشور ادامه داد: به طور مثال اگر در جامعه سینمایی کسی بخواهد حرفی مخالف آنها بزند باید تبعات کم کاری و حذف شدنش را هم بپذیرد علت دشمنی آنها با پدرم نیز همین موضوع بود زیرا او یک فرد حزب اللهی که مواضع خود را داشت و صحبت های او متناسب با این سینما نبود. به همین علت هم با او دشمنی می کردند و این موضوع طبیعی بود.




چگونه یک تئاتری سابق مانع بازگشت فردین به سینما شد؟

سینماژورنال: هجدهم فروردین ماه سالگرد درگذشت محمدعلی فردین است؛ بازیگر توانایی که هرچند نزدیک به دو دهه انتهایی عمرش را دور از معشوقش بازیگری گذراند اما جایگاه بالایی در میان مخاطبان دارد.

به گزارش سینماژورنال فردین که هنوز هم آثار مختلفی از او از جمله “گنج قارون”، “سلطان قلبها” و “چرخ فلک” مدام از شبکه های ماهواره ای روی آنتن می روند بعد از پیروزی انقلاب اسلامی علیرغم ایفای نقش در اثری انقلابی به نام “برزخیها” ممنوع الفعالیت شد.

با این حال یک بار در میانه دهه هفتاد یکی از کارگردانانی که بعدها به عنوان تاریخی ساز در تلویزیون شناخته شد بعد از ممارست فراوان توانست مجوز بازی او در فیلمی خانوادگی با درونمایه زندگی یک هنرمند مبتلا به اعتیاد که در نهایت به دلیل ابتلا به ایدز می‌میرد را دریافت کند.

حسد یک تئاتری سابق کار دست فردین داد

در این فیلم یکی از بازیگران قدیمی تئاتر که پس از انقلاب فعالیتش در سینما گسترش یافت هم حضور داشت و درست همان روزی که بنا بود اولین پلانهای فردین گرفته شود این بازیگر که بعدها به عنوان اسطوره جا زده شد(!) پایش را در یک کفش کرد که یا جای او در این پروژه است یا جای فردین….

این چنین بود که فردین نتوانست از این مجوز بازگشت دوباره به سینما استفاده کند و سه سال بعد از آن هم درگذشت.

فردین به دلیل حسد یکی از تازه به دوران رسیدگان بازیگری که حتی یک سوم محبوبیت فردین را کسب نکرد از بازگشت به سینما بازماند اما آثاری از خود به جای گذاشت که همچنان در سه و چهار نسل بعد از خود مخاطب دارند.

خنده دار آنجا بود همان کسی که مانع بازگشت فردین به سینما شد به هنگام درگذشت این بازیگر با ژست مظلومانه و چشمانی اشک آلود، از محبوبیت فراتصور فردین گفت!!!

محمدعلی فردین
محمدعلی فردین