1

بهرام بیضایی در تازه‌ترین گفتگویش اظهار داشت: میل به فراموشی دوره هایی و برجسته ساختن دوره هایی دیگر، خطرناک است‌/برای کاهش عذاب وجدان است که سعی در فراموشی گذشته داریم!/همان‌{اصلاح‌طلبانی}#مجلس_شبیه… را توقیف کردند که اجازه اجرایش را دادند!/نمایش ما را توقیف کردند که در دولت احمدی‌نژاد باز منصب بگیرند!/اینجا {در ایالات متحده} هم کابوس‌ها با من است!/هیچ‌گاه نگفتم مأموران امنیتی، مادرزاد، بدکار هستند/کم نداریم مامورانی را که به فکر وطن هستند/باورتان میشود که یکی از شاگردان دانشکده من مامور ساواک بود که به خانه می‌آمد و کتابخانه‌ام را رصد میکرد/حتی دوست نزدیکم مامور ساواک بود و از همه تاسف بار تر یکی از نوابغ جوان آن دوران، مامور ساواک بود!

سینماروزان: بهرام بیضایی در سالروز تولد خود گفتگویی تازه کرده و در این گفتگو که به بهانه نشر نسخه کامل نمایشنامه #مجلس_شبیه_در_ذکر_مصائب_استاد_نوید_ماکان_و_همسرش_مهندس_رخشید_فرزین، صورت گرفته نقبی زده به مدیران اصلاح‌طلبی که تازه در آخرین روزهای حضور در دولت دوم اصلاحات یادشان آمد مجوز اجزای این نمایش را به بیضایی بدهند ولی بلافاصله با تغییر دولت و برای بقای خویش و نه نمایش، حکم به توقیف آن دادند؛ در حالی که دولت محمود احمدی نژاد همان دولتی بود که هم پروانه ساخت پروزه ناتمام لبه پرتگاه را داد و هم پروانه ساخت آخرین فیلم بیضایی #وقتی_همه_خوابیم را که این دومی بی یک کلمه ممیزی، پروانه گرفت.

بهرام بیضایی در چرایی نگارش مجلس شبیه به پادکست صحنه گفت: از همان زمان قتل‌های زنجیره ای تا زمانی که مجلس شبیه را اجرا کنم کابوس قتل‌های زنجیره‌ای با من بود چون بیشتر مقتولین را میشناختم و این کابوس نمی‌توانست تمام بشود که دوباره شروع شود. به محض اینکه فکر کردم می‌شود نمایش را منتشر کرد، آن را نوشتم ولی نگذاشتند #ماهی چاپ شود و #مجلس_شبیه… را هم که بعد از بیست اجرا توقیف کردند و نگذاشتند که نسخه اصلی چاپ شود.

او درباره ساختار تعزیه گون این نمایش گفت: تعزیه از زمانی که اولین تعزیه را در دماوند دیدم با من بوده و همواره میخواستم نسخه امروزی تعزیه را تجربه کنم و مهمترین تجربیاتم در این مسیر #ندبه و #دیوان_بلخ بود. تعزیه یک نوع نمایش قدیمی ماست و برای هفت قرن قبل از میلاد در مفرغ های لرستان با مضمون داستان جنگ فریدون و شاه دیو خشکسالی! یا تعزیه فریدون و ضحاک و اغلب تعزیه های اساطیری بیشتر به باروری یعنی معیشت مردم مربوط است. #ندبه یک تعزیه امروزی بود و به همین گونه #مجلس_شبیه…! پس تعزیه در ذهن من بود و اجرای تعزیه امروزی بود که باعث شد سراغ مجلس شبیه… بروم. ابدا فرم را انتخاب نکردم و موضوع، فرم را آورد و شد مجلس شبیه…

بیضایی با نقد نسيان بزنگاههای تاریخی مختلف گفت: میل همگانی به فراموشی کاملا در این نمایش برجسته است! یادم است اولین روزی که جمع شدیم برای تمرین یکی از بازیگران گفت این داستان که کهنه شده، من پشتم لرزید و گفتم فقط هفت سال بعد از قتل‌های زنجیره ای، یادمان رفت؟؟ میل به فراموشی دوره هایی و برجسته ساختن دوره هایی دیگر، خطرناک است‌. میل به فراموشی یکی از وحشتناک ترین چیزهاست که باعث شده خودمان، خودمان را بکوبیم و تازه برای کاهش عذاب وجدان، سعی میکنیم خود را دور کنیم از آن ماجرا.

وی ادامه داد: البته آن بازیگر که مدعی کهنگی متن بود، سرانجام خودش در نمایش بازی کرد ولی حرفش مرا تکان داد.

بیضایی درباره الهام گیری از قتل های زنجیره ای گفت: آنچه برای دوستان رخ داد در ترکیب با شنیده های بستگان مقتولان و آنها که بعدا کشته شدند و حتی پیش بینی کرده بودند، کشته خواهند شد، بود که زمینه ساز نگارش مجلس شبیه… شد. این، داستان همه بود ولی برخی، برجسته تر!

او ادامه داد: واقعیت شبیه کابوس است و کابوس هم ریشه در واقعیت دارد و همین جا [در ایالات متحده] هم کابوس ها با من است!! قبل و بعد از انقلاب چه در رگبار و چه مجلس شبیه و #ماهی و… به ماموران امنیتی اشاره داشتم و هیچ گاه نگفتم اینها مادرزاد، بدکار هستند و خیلی های آنها برای مقابله به دشمنان وطن، کار می‌کنند ولی برخی هم گرفتار پشت میزنشینی شدند و تبدیل شدند به همان هایی که قتل‌های زنجیره ای را رقم زدند.

بهرام بیضایی
بهرام بیضایی

بیضایی اظهار داشت: در #شب_سمور درباره مأمور امنیتی قبل انقلاب نوشتم و براساس آنچه از آن دوره دیدم‌. باورتان میشود که یکی از شاگردان دانشکده من مامور ساواک بود که به خانه می‌آمد و کتابخانه‌ مرا رصد میکرد! حتی دوست نزدیکم مامور ساواک بود و از همه تاسف بار تر یکی از نوابغ! جوانی که در اتریش دوره سیاسی دید و در دبیرستان کنار من می نشست و از خویشاوندان فریدون توللی بود و تازه بعد از انقلاب که می‌خواست خودش را تحویل دهد بهم گفت من مامور بودم!!! او البته کسی را شکنجه ندادم ولی به هر حال بیخ گوش من بود.

این کارگردان تاکید کردم: ماموران گرفتار سوءاستفاده هستند که عامل خلق درام می‌شوند و حتی مثلا در قتل‌های زنجیره ای مامور ایجاد رعب و ترس و مرگ است که وارد مجلس شبیه… شد و من با اینها کار دارم.

بیضایی با انتقاد تلویحی از اصلاح طلبانی که در آخرین روزهای دولت دوم اصلاحات مجوز اجرای محلس شبیه را دادند ولی خودشان هم آن را توقیف کردند اظهار داشت: مجلس شبیه فرصت کوتاهی برای اجرا در سال ۸۴ پیدا کرد؛ دوره گذار بین دو دولت بود و جامعه در حال تغییر بود و کسانی که اجازه اجرا دادند فقط می‌خواستند بگویند ما فرق داریم ولی فرق نداشتند چون بلافاصله بعد از انتخابات۸۴، نمایش را توقیف کردند تا در دوره بعد خود را حفظ کنند در حالی که شاید افراد بعدی چندان مشکلی با اجرا نداشتند و در شبهای آخر تالار، جای سوزن انداختن نبود و انگار مخاطبان به جای مدیران، سوگوار توقیف بودند.




فیلمسازی کیمیایی به یادِ بیضایی؟

سینماروزان/حامد مظفری: مسعود کیمیایی به‌دنبال ساخت فیلمی تازه است؛ فیلمی که عنوانش یادآور اثری ماندگار از بهرام بیضایی است.

به گزارش سینماروزان، عنوان فیلم تازه کیمیایی، “میراث” است که به‌مانند فیلم قبلیش “خائن‌کشی” بناست به تهیه‌کنندگی علی اوجی(!!!) تولید شود.

عنوان”میراث” بیش از هر چیز نام نمایشنامه‌ای است که بهرام بیضایی در اواسط دهه چهل نگاشته شد.

بهرام بیضایی “میراث” را در بهارِ ۱۳۴۶ نوشت و نخستین بار دی ماهِ همین سال همزمان با زادروز خالقش در “جُنگِ کتاب نمایش” چاپ شد.

بیضایی “میراث” را تقریبا مقارن “ضیافت” نوشت که این دومی آذر ۱۳۴۶ در مجله “پیام نوین” چاپ شد.
بیضایی در آذر ۱۳۴۶، هر دو نمایش “میراث” و “ضیافت” را با اعضای گروه هنرملی در تالار سنگلج روی صحنه برد و یک دهه بعد هر دو نمایشنامه را در یک مجلد منتشر کرد و سالها بعد نیز هر دو نمایشنامه را به طور متوالی در ابتدای جلد دوم “دیوان نمایش” قرار داد.

مسعود کیمیایی که حالا در سال ۱۴۰۰ می‌خواهد فیلمی با عنوان “میراث” بسازد در اواسط دهه هفتاد هم فیلمی با عنوان “ضیافت” ساخته بود.

“ضیافت”بیضایی با طعنه به تاج‌گذاری محمدرضا پهلوی، داستان شبانی را روایت می‌کرد که مدام تشویق می‌شود قید نگهبانی رمه را زده و در سورچرانی بزرگ روستا شرکت کند؛ در حالي که گرگ‌ها در کمین‌اند!

“میراث”بیضایی با تعریض به اتفاقات پساکودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و عزل محمد مصدق، ماجرای سه وارث یک عمارت تاریخی با نام‌های میان‌آقا، بزرگ‌آقا و کوچک‌آقا را روایت می‌کرد که بعد از مرگ پدر، به جای تلاش برای حفظ میراث، آن قدر درگیر بگومگو بر سر تقسیم ارث می‌شوند که دزدان، خانه را به یغما برده و کل عمارت را منهدم می‌کنند!

روی جلد چاپ یکُمِ میراث و ضیافت، انتشارات نگاه، ۱۳۵۵
روی جلد چاپ یکُمِ میراث و ضیافت، انتشارات نگاه، ۱۳۵۵

“ضیافت”کیمیایی با طعنه به آفات سیاست‌های تعدیل اقتصادي کارگزاران، داستان رفقایی را روایت می‌‌کرد که برطبق یک عهد قدیمی بعد از سالها گرد هم جمع می‌شوند تا دیدار تازه شود ؛ غافل از آن که گروهی از مفسدان اقتصادی در کمین یکی از رفقا هستند.

“میراث”کیمیایی که گویا متن اصلیش از احمد شاملو است، با تعریض به اتفاقات منجر به راه‌اندازی و انحلال فرقه دموکرات آذربایجان(حدفاصل شهریور ۲۴ تا آذر۲۵) ماجرای مردی جوان است که بعد از مرگ پدر به ملک پدری بازگشته!

“ضیافت” و “میراث” تنها عناوینی از کیمیایی نیستند که یادآور آثار بیضایی‌اند. مسعود کیمیایی در دولت اول اصلاحات فیلم “اعتراض” را ساخت که عنوان آن یادآور فیلمنامه “اعتراض یا چگونه چرخ ایستاد”بیضایی بود.

“اعتراض”کیمیایی ازجمله فیلم‌های پسادوم خردادی بود که می‌کوشید ارتباطی ایجاد کند میان قهرمان چاقوبه دست کیمیایی با اعتراضات دانشجویی دوران اصلاحات.

“اعتراض…”بیضایی که در اواسط دهه هفتاد نگاشته شد مروری است بر سه روز زهرآگین از زندگی آذر شیوا بازیگر مطرح سینمای پیش از انقلاب؛ روزهایی در میانه آذر ۱۳۴۹ خورشیدی که آذر شیوا به ناگاه در اعتراض به سطحی‌نگری حاکم بر سینمای‌فارسی، به آدامس‌فروشی جلوی دانشگاه تهران روی آورد!!

فیلمسازی کیمیایی به یاد بیضایی؟؟
فیلمسازی کیمیایی به یاد بیضایی؟؟

بیضایی خودش چندین بار تلاش کرد “اعتراض…” را بسازد ولی هر بار با سد ممیزی مواجه شد و درنهایت فیلمنامه‌اش به طور کاملا اتفاقی به دست فیلمساز موفقی(!) می‌افتد که هرچند خود سابقه فعالیت در سینمای قبل از انقلاب را داشته ولی امثال آذر شیوا را با متلک “فاحشه‌های درباری” تحقیر کرده و همین فیلمساز موفق(!) است که تلاش می‌کند با خُردانگاری فیلمنامه بیضایی، مانع تولیدش شود.
بیضایی خودش در این باره در مجله فیلم نوشت: فیلمساز موفق در فیلمنامه من، پی تصویر خود می‌گشت و تندگویی غیرمنتظره یکی از دوستان مشترک، تکرار حرف او بود که امان از این فاحشه‌های درباری و حقوق‌بگیران معلوم‌الحال ساواک! موج تازه‌ای راه افتاده بود و می‌خواستند آن را خراب کنند و این بساط را علم کردند!!

بیضایی درنهایت نتوانست “اعتراض…” را بسازد ولی فیلمی با همین نام توسط کیمیایی ساخته شد. بیضایی در این باره نوشت: نگران بودند که ساخت “اعتراض…” در شأن من نیست و هیچ کس اجازه نداد شأنم را خودم تعیین کنم و این میان نام “اعتراض” پرید و سالها بعد سردر سینماهایی را به خود روشن کرد!!!

بیضایی مستقیما هویت فیلمساز موفق مدنظر خود را فاش نکرده ولی آنجا که از پرش نام “اعتراض” و قرارگیری در سردر سینماها می‌گوید یادآور فیلم کیمیایی است…

شب سمور، انتشاراتِ عکس معاصر، ۱۳۶۶
شب سمور، انتشاراتِ عکس معاصر، ۱۳۶۶

ورای اینها کیمیایی یک بار براساس فیلمنامه‌ای از بیضایی، فیلمی ساخت؛ فیلم “خط قرمز” که اقتباس از “شب سمور”بیضایی بود.

بعد از “خط قرمز”، “ضیافت” و “اعتراض” حالا کیمیایی رسیده به “میراث” که آینده مشخص خواهد کرد چقدر مرتبط است با فیلمنامه‌ای به همین نام از بیضایی؟




چرا قریبیان به کیمیایی “نه” گفت و بازی در نقش “سعید امانی” را رد کرد؟

سینماژورنال: نخستین فیلمی که مسعود کیمیایی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ساخت “خط قرمز” بود؛ فیلمی که برداشت کیمیایی از سناریوی “شب سمور” بهرام بیضایی بود.

به گزارش سینماژورنال این اثر در کنار “فریاد” دو فیلم توقیفی کیمیایی در دوران بعد از انقلاب اسلامی هستند.

کیمیایی به تازگی به بهانه نمایش خصوصی این فیلم نکته جالبی را درباره انتخاب سعید راد برای نقش اصلی “خط قرمز” یعنی کاراکتر “سعید امانی” بیان کرده است.

گویا انتخاب اول کیمیایی برای بازی در “خط قرمز” فرامرز قریبیان بود که در “بیگانه بیا”، “خاک”،”گوزنها” و “غزل” در کنار او حضور داشت اما جالب است که قریبیان بازی در اثر عاشورایی “سفیر” را به بازی در “خط قرمز” ترجیح داد.

فرامرز از ما باهوشتر بود و قرارداد دیگری هم برای “سفیر” داشت

مسعود کیمیایی در این باره به “سینما” می گوید: با فرامرز حرف زده بودم. نقش را هم با اینکه منفی بود گویا دوست داشت اما فکر کنم از ما باهوش تر بود. کمی مصلحت اندیشی کرد و متوجه شد بازی در این نقش جز دردسر چیزی برایش ندارد.

کیمیایی با اشاره به قرارداد قرببیان برای بازی در نقش “قیس بن مسهر” در “سفیر” فریبرز صالح می افزاید: البته فرامرز قرارداد دیگری هم داشت برای “سفیر” که تولیدش با ما تقریبا همزمان شد و در نهایت نشد و سعید راد آمد.

این عدم همکاری به فاصله افتادن یک دهه ای میان این دو رفیق منجر شد

 به گزارش سینماژورنال البته عدم همکاری قریبیان با کیمیایی در “خط قرمز” سبب ساز آن شد که تا یک دهه بعد و زمان ساخت “ردپای گرگ” هیچ همکاری مستقیمی میان این دو رفیق صورت نگیرد.

در فاصله زمانی “خط قرمز” تا “ردپای گرگ” کیمیایی چهار فیلم “تیغ و ابریشم”، “سرب”، “دندان مار” و “گروهبان” را ساخت و در آنها به ترتیب از فرامرز صدیقی، هادی اسلامی و احمد نجفی به عنوان بازیگران اصلی خود استفاده کرد تا اینکه در نهایت در “ردپای گرگ” این دو نفر بار دیگر به هم رسیدند.

سه سال بعد از “ردپای گرگ” کیمیایی “تجارت” را باز هم با قریبیان ساخت و بعد از این فیلم بار دیگر و این بار یک دهه و نیم میان آنها فاصله افتاد تا “رییس”.