حرفهای محمدرضا اصلانی متعاقب گزینش “شطرنج باد” برای حضور در بخش کلاسیکهای جشنواره کن⇐درگیریهای گروههای سیاسی مختلف در دهه پنجاه برای تصاحب ایران، انگیزهای شد برای تولید “شطرنج باد”!/چهل روز تمام با بازیگران کنار هم زندگی کردیم تا “شطرنج باد” ساخته شد!/فحشهايي كه براي اين فيلم به من دادند هيچوقت فراموش نميكنم!!/به من فحش دادند چون عضو هیچ گنگ و باندی نبودم!/آن زمان هم مثل الان شرايط براي توليد فيلمهاي فرهنگي و هنري چندان فراهم نبود!/ انقلابي كه كرديم انقلاب فرهنگي هم بود ولي تنها چيزي كه در اين سالها از دست رفته فرهنگ است.!!!
سینماروزان: بیش از چهار دهه بعد از تولید “شطرنج باد”، همچنان این فیلم یکی از تازهترین آثار سینمای ایران است و صدعجب که بهجای فیلمخانه ملی ایران این بنیاد اسکورسیزی است که ترمیم فیلم را برعهده گرفته تا در بخش کلاسیکهای جشنواره کن حاضر باشد.
بیش از سی سال گذشت تا محمدرضا اصلانی کارگردان “شطرنج باد” بتواند دو فیلم بلند داستانیش با نام “آتش سبز” را بسازد و از آن زمان تاکنون هم دیگر هیچ فیلمی نساخته!!
به گزارش سینماروزان محمدرضا اصلانی درباره مصائب تولید “شطرنج باد” به تینا جلالی در اعتماد گفت: سناريوي “شطرنج باد” را سال ۴۸ نوشته بودم ولي شرايط سرمايهگذاري براي اين فيلم تا آن زمان يعني سال ۵۴ فراهم نبود. آن زمان هم مثل الان شرايط براي توليد فيلمهاي فرهنگي و هنري چندان فراهم نبود. اين روزها هم متاسفانه مثل همان دوران و شايد وسيعتر، كسي به اين نوع فيلمها توجهي نميكند و هيچكس حاضر نيست براي توليد فيلمهاي هنري سرمايهگذاري كند؛ در واقع فضا براي گسترش چنين فيلمهايي وجود ندارد. اما توليد فيلمهاي تجاري به سرعت انجام ميشود و سرمايهگذاري اين نوع فيلمها قابل حصول است. به هر جهت ميخواهم بگويم مشكلات ساخت فيلمهاي هنري هميشه در سينماي ايران وجود داشته و دارد و براي فيلمهاي هنري مشكلات سرمايهگذاري بسيار زياد است.
اصلانی پیرامون همکاری با امثال فخری خوروش، محمدعلی کشاورز، حمید طاعتی، اکبر زنجانپور و شهره آغداشلو در این فیلم گفت: بازيگران در اين فيلم بازي نكردند بلكه خود واقعيشان هستند. در همه فيلمهاي من اينگونه است به اين معني كه هيچوقت براي حضور بازيگران در صحنه برنامهريزي نميشود كه به آنها بگويند فلان ساعت بياييد و فلان ساعت برويد. بازيگران تمام مدت فيلمبرداري با گروه هستند. براي فيلم “شطرنج باد” هم ما تمام مدت چهل روز با هم بوديم و با هم زندگي كرديم. مگر اينكه در اين مدت كسي برايش كاري پيش ميآمد و براي يك يا چند ساعت از ما جدا ميشد، يا يك نفر برايش اتفاقي ميافتاد كه ناچار بود يك روز بين ما نباشد وگرنه در تمام طول فيلمبرداري همه باهم بوديم و صحنهها را ضبط ميكرديم و باهم زندگي كرديم.
محمدرضا اصلانی درباره انگیزهاش از ساخت “شطرنج باد” گفت: فضايي كه در آن سالهاي دهه پنجاه وجود داشت كه در آن گروههاي مختلفي با هم درگير بودند و هر كدام سعي ميكردند تا ايران، سهم آنها باشد و ایران را تصاحب کنند خود اين موضوع انگيزهاي براي من بود تا اين فيلم را بسازم.
اصلانی ادامه داد: اين فيلم براي من صرفا از جهت پرداخت داستاني اهميت نداشت. اين فيلم براي من صرفا از جهت پرداخت داستاني اهميت نداشت بلكه انگيزه آن به تصوير درآوردن يك دوران بود. من صرفا يك دوره تاريخي را به فيلم تبديل نكردم بلكه يك دوره تاريخي كه ناظر بر سالهاي پنجاه بود در اين فيلم روايت ميشود. همانطوركه در آخر فيلم هم ميبينيم كه نمايي از ساختمان تاريخي با پن به شهر تهران ميرسد كه در زمان خودش خيليها به اين صحنه خنديدند كه كارگردان اشتباه كرده و در فيلم آنتن و ساختمانهاي جديد شهر تهران را نشان داده در حالي كه نفهميدند كه اين صحنهها تمهيدي براي يك مفهوم است.
اصلانی تاکید کرد: “شطرنج باد” در زمان خودش در ايران با مشكلات فراواني مواجه شد و توهينها و فحشهايي كه براي اين فيلم به من دادند هيچوقت فراموش نميكنم. چراییاش را میخواهید؟؟ به من فحش دادند چون عضو هیچ گنگ و باندی نبودم! در آن زمان مثل حالا گنگهاي(دستههای) هنري وجود داشت و من عضو هيچ گنگي نبودم در نتيجه عدهاي نميخواستند اين فيلم مطرح شود و فيلم جايگاه واقعي خود را بيابد.
اصلانی افزود: آن گنگبازی به مديريت ربط نداشت. در واقع فضاي عمومي سينما در آن زمان اين نوع فيلمها را بر نميتابيد، و نميخواستند اين فيلمها ساخته شود. همه فيلمهاي متفاوت آن زمان با بيمهري عجيبي روبرو ميشد؛ از “آرامش در حضور ديگران” بگير تا فيلمهاي كيمياوي و ابراهيم گلستان و آوانسيان، همه در آن زمان مورد توهين و تحقير واقع شدند كه چنين برخوردهايي خودش مساله است كه چرا اين فضا در آن زمان و اين زمان همچنان حاكم بوده و هست.
اصلانی درباره بیکاری سالیانش پس از ساخت “آتش سبز” گفت: از كوبريك پرسيدند تو چرا فيلم نميسازي؟ او به پشت سرش اشاره كرد و فيلمنامههايش را به سوالكننده نشان داد و گفت برو سرمايهگذار بيار هر فيلمنامه را كه خواستم ميسازم.
اصلانی ادامه داد: نه كه سرمايهگذار وجود نداشته باشد ولی سرمایهها فیلمهای تجاری سطحی میخواهند و الان ديگر فضاي چنين كارهايي وجود ندارد. متاسفانه بايد گفت كه فضاي عجيبي حاكم است ما انقلابي كه كرديم انقلاب فرهنگي هم بود نه فقط انقلاب سياسي، ولي تنها چيزي كه در اين سالها از دست رفته فرهنگ است.