1

صدور پروانه یک اقتباس عاشورایی

سینماروزان: شورای صدور پروانه ساخت در جلسه اخیر خود، با ساخت فیلم‌نامه سینمایی #نامیرا به تهیه‌کنندگی محسن آقاعلی اکبری، کارگردانی شهریار بحرانی و نویسندگی صادق کرمیار موافقت کرد.

#نامیرا یک پروژه عاشورایی است و داستانی در وصف کوفه پیش از واقعه‌ کربلا دارد. صادق کرمیار، #نامیرا را در سال ۱۳۸۰ در دو نسخه‌ی فیلم‌نامه و رمان نوشت. به گفته‌ی او روایت قصه کاملا تخیلی است اما بر بستری از واقعیت و با شخصیت‌های واقعی بنا شده است.

شهریار بحرانی-محسن علی‌اکبری که به دنبال ساخت #نامیرا هستند، سال‌ها پیش قصد تولید سریال #امام_حسین(ع) را با همکاری مجتبی فرآورده داشتند که در میانه کار متوقف ماند.

صدور پروانه یک اقتباس عاشورایی با نام نامیرا
صدور پروانه یک اقتباس عاشورایی با نام نامیرا




حرفهای یک کارگردان تلویزیون که وزیر ارشاد مستقیما مجوز تازه ترین اثرش را صادر کرده⇐ نام شخصیت اصلی را از جمشید بسم الله الهام گرفتم تا بگویم…/چرا سفارت انگلیس و بانك مركزی كنار هم ساخته شده‌اند؟/چرا برای نشر كتابی در هزار نسخه سخت می‌گیرند ولی شبكه‌های اجتماعی با مخاطبان میلیونی‌اش را كاری ندارند؟

سینماروزان: درباره سختگیریهای ممیزی در حوزه های مختلف هنری از سینما تا ادبیات و موسیقی فراوان گفته شده و کم نیستند هنرمندانی که اعتقاد دارند ممیزی محصول هنری کلا باید حذف شود و به جایش باید پس از عرضه و براساس آرای مخاطبان نسبت به ممیزی آثار اقدام کرد.

به گزارش سینماروزان صادق کرمیار نویسنده ای که رمانهای “نامیرا” و “دست سوزان” را در کارنامه دارد و ازقضا سابقه ساخت سریالهایی مثل “خاطرات مرد ناتمام” و “یک روز قبل” را هم دارد از تازه ترین هنرمندانی است که به گلایه از ممیزی پرداخته.

تازه ترین رمان کرمیار “وامانده” نام دارد که کرمیار درنهایت با مکاتبه با وزیر ارشاد توانسته مجوز نشرش را بگیرد. کرمیار در این باره به جام جم گفت: وقتی كتاب برای مجوز به اداره كتاب رفت ماجراهایی پیش آمد كه آنجا ماند. در كارهای سابق من هیچ سابقه‌ای از ممیزی شدن نبود، جز یك جمله برای رمان دشت‌های سوزان. اما درباره این رمان به من لیستی بلندبالا برای جرح و تعدیل دادند. به ناشر گفتم من حال و رمقی برای این كار ندارم و از خیر انتشار كتاب می‌گذرم. ناشر اصرار به گفت‌وگو با وزارت ارشاد داشت و من در شرایط روحی‌اش نبودم. مدتی گذشت تا بالاخره ناشر من را قانع كرد. نامه‌ای نوشتم به مدیر اداره كتاب و گفتم با احترام به نظرات شما برخی موارد را حذف می‌كنم ولی برخی را نه. بعد یك ماه جواب دادند كه باید چند صفحه دیگر هم جدای از لیست قبلی حذف شود. متوجه شدم بحث دلسوزی در میان نیست بلكه انگار می‌خواهند به شکلی حال من را بگیرند كه تو چرا روی حرف ما حرف زدی. باز از چاپ كتاب منصرف شدم. تا این‌كه با لطف یكی از دوستان ماجرا به گوش شخص آقای وزیر رسید و ایشان با شناختی كه از من داشتند و می‌دانم لااقل كمتر از بررسی‌های آن وزارتخانه كتابخوان نیستند، كتاب را خواندند و دستور صدور مجوزش را دادند.

این نویسنده در نقد ممیزی نشر بیان داشت: این ممیزی نشان‌دهنده شرایط خاص فرهنگی هنری جامعه ماست. ما هرچه جلوتر می‌رویم این شرایط تنگ‌تر می‌شود و حلقه‌های سانسور ادبیات در حال تنگ‌تر شدن است. خودی و غیرخودی هم ندارد. چهارچوب بسته‌ای تعریف شده و در آن چهارچوب حرکت می‌کنند، اصلا هم به آخر و عاقبتش فكر نمی‌شود. فقط می‌خواهند انجام شود. كتابی با هزار نسخه شمارگان و مسائل پیش پا افتاده مطرح‌شده در آن را سخت می‌گیرند ولی شبكه‌های اجتماعی با مخاطبان میلیونی‌اش را كاری ندارند. آنجا حرف‌های آنچنانی زده می‌شود یا در كتاب و رمان؟

کرمیار پیرامون اشاراتش به سواگریهای بازار ارز در “وامانده” گفت: حس كردم ریشه بسیاری از مشكلات ما در این مساله و موارد مشابه آن است. وظیفه بسیاری از سفارتخانه‌ها اصلا همین است. هر كدام‌ باید بتواند در كشور مقصد نفوذ كند و به نفع خود تاثیر بگذارد. البته در مقابل هم عده‌ای فكر می‌كنند، اگر آن سفارت را ببندند و اشغالش كنند آن هم بدون حكم حاكمیت و به صرف تشخیص خودشان، كار درستی كرده‌اند. من این سوالات را داشتم و دارم و هیچ حكمی برایش صادر نكردم.

این نویسنده با تایید الهامگیری از جمشید بسم الله برای نامگذاری شخصیت اصلی رمانش گفت: نام شخصیت را جمشید گذاشتم تا بگویم دولت اسبق ارز را ناگهان كرد 3000 تومان و دولت فعلی این مساله و مخالفت با آن را پارامتر تبلیغات انتخاباتی خودش كرد و وقتی مستقر شد، خودش بدتر از آن را كرد. حرفم در این رمان این است كه اتفاقات این‌چنینی ربطی به دولت‌ها ندارد. نه اسبق و نه فعلی. سیاست اقتصادی كشور این‌طور پیش رفته و در نهایت مردم بودند كه بیچاره شده‌اند!

کرمیار ادامه داد: من در رمان “وامانده” حكمی ندادم. خیلی از چیزهایی كه می‌گویید موضع‌گیری سیاسی-اجتماعی است، بیشتر پرسش‌های من است. شخصیت اصلی داستان من هم وقتی جلوی سفارت انگلیس می‌رود، برایش سوال پیش می‌آید كه چرا سفارت انگلیس و بانك مركزی كنار هم ساخته شده‌اند؟ كدام یك اول ساخته شده و كدام یك آمده كنار دیگری ساختمانی ساخته؟؟ اینها سوال است. «وامانده» رمان صریحی است، اما صراحتش بیشتر در طنز آن است نه در موضع‌گیری‌های سیاسی و اجتماعی‌اش.