1

حسام‌الدین آشنا از اعضای شورای نظارت بر صداوسیما اظهار داشت⇐علیرغم درخواست‌های مکرر شورای نظارت مبنی بر دریافت اسناد و مدارک مالی، صداوسیما از ارسال آن به شورا سرباز زده‌است/شورای نظارت خود را در برابر افکار عمومی پاسخگو نمی‌داند و وضعیت سایت شورای نظارت تأسف بار است/ضرورت بازنگری در «قانون نظارت بر صدا و سیما » تبیین شود

سینماروزان: حسام‌الدین آشنا مشاور فرهنگی رییس جمهور که نماینده قوه مجریه در شورای نظارت بر صدا و سیماست به تازگی در یادداشتی که در کانال شخصی خود منتشر کرده کوشیده به نوبه خویش درباره حضورش در شورای نظارت بر صداوسیما به مخاطبان گزارش دهد.

متن این یادداشت را بخوانید:

گزارش به مردم

«کتاب شورای نظارت بر سازمان صداوسیما در سال ۹۵» توسط دبیرخانه شورای نظارت تهیه و در اختیار اعضا قرار گرفت.

۱- بررسی کمّی و کیفی گزارش‌های تهیه‌شده توسط مدیریت‌های پنج گانه شورای نظارت بیانگر ضعف عملکردی سه مدیریت «نظارت و ارزیابی صدا»، «نظارت اجرایی» و «فضای مجازی» است. مدیریت نظارت و ارزیابی برنامه‌های سیاسی نیز نتوانسته در تهیه گزارش‌های روندی، تطبیقی و مقایسه‌ای موفق عمل کند و بیشتر متمرکز بر تهیه گزارش‌های موردی بوده‌است. مدیریت نظارت و ارزیابی سیما در مقایسه با سایر مدیریت‌ها وضع مطلوب‌تری دارد و نسبت به تهیه انواع گزارش‌ها مبادرت ورزیده‌است.

۲- شورای نظارت بر سازمان صداوسیما در حال حاضر در انجام وظایف و تحقق اهدافی که به صراحت در اصل ۱۷۵ قانون اساسی و قانون مجمع تشخیص مصلحت نظام ذکر شده، ناتوان است. بررسی تمامی ۲۵۵ گزارش سال ۹۵ شورای نظارت بیانگر تقلیل مفهوم و حیطه نظارت به نظارت محتوایی است. در واقع مفهوم نظارت در شورا محدود به «نظارت پس از پخش» یا همان «نظارت محتوایی» شده‌است. این درحالی است که شورا باید بر «حسن انجام کلیه امور سازمان» نظارت نماید. به عنوان مثال طبق قانون، ایجاد و انحلال هر بخش، واحد، شعبه و دفاتر نمایندگی در سازمان صداوسیما باید با نظارت این شورا انجام گیرد یا این‌که شورا باید بر کلیه قراردادها و خریدهای داخلی و خارجی سازمان نظارت نماید؛ اما در عمل موضوعات فوق تحت نظارت شورا انجام نشده‌است.

۳- تضعیف این نهاد نظارتی موجب شده‌است که سازمان صداوسیما در سال‌های گذشته به عنوان یک سازمان رسانه‌ای انحصاری، نسبت به تذکرات، پیشنهادات، درخواست‌ها و مکاتبات تنها نهاد نظارتی خود کم‌توجه باشد. به عنوان مثال علی‌رغم درخواست‌های مکرر شورای نظارت مبنی بر دریافت اسناد و مدارک مالی، نظرسنجی‌ها و نگرش‌سنجی‌ها، طرح برنامه‌ها و… سازمان صداوسیما از ارسال موارد مذکور به شورا سر باز زده‌است. همچنین نوع پاسخ سازمان به مکاتبات شورای نظارت اغلب در حد اعلام دریافت نامه‌ها و گزارش‌های شورا است. در واقع سازمان خود را ملزم به پاسخ جدی و مسئولانه در برابر شورای نظارت نمی‌داند و اساساً شأن نظارتی واقعی برای شورا قائل نیست.

۴- یکی از مشکلات جدی این است که شورای نظارت به‌عنوان یک نهاد نظارتی خود را در برابر افکار عمومی پاسخگو نمی‌داند و تاکنون گزارشی از عملکرد و نظارت خود بر سازمان صداوسیما برای عموم مردم منتشر نکرده‌است. این درحالی است که براساس مصوبه سال۹۵ اعضای شورا، باید گزارش‌های تحلیل و ارزیابی برنامه‌های صداوسیما و نیز گزارشی از مکاتبات شورا با سازمان، در سایت شورای نظارت درج و منتشر می‌شد. وضعیت سایت شورای نظارت به‌عنوان اصلی‌ترین راه ارتباطی شورا با مردم و رسانه‌ها از این نظر تأسف بار است.

۵- به نظر می رسد به‌ منظور ایجاد تغییراتی کارآمد در راستای اثرگذاری بیشتر شورا، لازم است ضمن بازنگری در ساختار کنونی شورا و ارائه گزارشی درباره وضعیت فعلی شورای نظارت به مقام معظم رهبری و سران سه قوه ضرورت بازنگری در «قانون نظارت بر صدا و سیما » تبیین شود. همچنین درخواست شود ضمن مشخص کردن وظایف و تکالیف متقابل شورای نظارت و سازمان صداوسیما، نسبت به ابهامات و کلی‌گویی‌های قانون، پاسخ داده شود و در صورت ضرورت، اصلاحیه‌ها و استفساریه‌های لازم صادر و ابلاغ گردد.




امتداد انتقادات «کیهان» از اختلال در صداوسیما⇐«نفس» سریالی ۳ قسمتی بود که ۳۰قسمت کش پیدا کرد!!!/وقتی نویسنده فیلمهای سادیستی مدیر مرکز نمایش سیما بوده، تولید «زیر‌پای مادر» غیر طبیعی نیست!!!

سینماروزان: روزنامه اصولگرای «کیهان» که چندی قبل به بهانه گافهایی که در برخی برنامه های روتین رسانه ملی و از جمله «خندوانه» و «دورهمی» رخ داده بود به انتقاد از سیاستگذاریهای تلویزیون پرداخته بود و از اختلال در آن گفته بود(اینجا را بخوانید) به تازگی در یادداشتی مفصل به قلم آرش فهیم با تیتر «اختلال در دستگاه سریال سازی» به انتقاد از کیفیت پایین سریالهای رمضانی تلویزیون پرداخته است.

به گزارش سینماروزان در این یادداشت از یک طرف سریال «نفس»جلیل سامان، خسته، گنگ، نامفهوم و بی سامان خوانده شده است و سریال «زیر پای مادر» نیز به خاطر ماهیت عصبی اش مورد شماتت قرار گرفته است.

متن یادداشت آرش فهیم در «کیهان» را بخوانید:

اختلال در دستگاه سریال سازی

افت سریال‌های مناسبتی سیما، در ماه مبارک رمضان نیز ادامه پیدا کرد. درحالی که سریال‌های اصلی تلویزیون برای این مناسبت («پایتخت 5» و «سر دلبران») آماده نشدند، دو مجموعه که برای مناسبت‌های دیگر تولید شده و ارتباط چندانی با فضای این ماه نداشتند، روی آنتن رفتند. این درحالی است که ماه مبارک رمضان، مهم ترین مقطع برای صداوسیماست، هم به این خاطر که عموم مردم در لحظات پس از افطار تماشاگر تلویزیون هستند و فضای عالی و پرنشاط شب‌های ماه رمضان هم آمادگی برای دریافت معانی خوب و زیبا فراهم می‌کند. اما تلویزیون قدر این فرصت را ندانست.
نفس خسته و بی سامان
معمولا پس از افطار، یا مجموعه‌های طنز پخش می‌شد و یا سریال‌هایی درباره ارواح و شیاطین ماورایی، اما این بار شیاطین مرئی، موضوع سریال پس از افطار سیما بودند. اول که قرار شد یک سریال، علیه تروریست‌ها و با نمایش بخشی از تاریخ انقلاب اسلامی روی آنتن برود، امیدوار کننده بود. اما «نفس» نه انقلابی بود و نه ضدتروریستی! پس چه بود؟ شاید بتوان گفت که نگاه شخصی و شاعرانه کارگردان، درباره وقایع مقطعی از تاریخ بود، صرفا با هدف خاطره بازی و برانگیختن احساسات نوستالژیک از طریق پخش آهنگ‌ها و ترانه‌های قبل از انقلاب، روابط عاشقانه بچه پولدارهای شورشی، اورکت آمریکایی، پیکان جوانان، قدم زدن زنان بی‌حجاب در خیابان‌های تهران و چند نشانه دیگر از آن دوران!
جلیل سامان بعد از سریال غافلگیرکننده «ارمغان تاریکی» که روایتی بدیع و خلاقانه درباره سازمان‌های تروریستی بود و پس از سریال با طراوت و جمع وجور «پروانه» که روایتی عاشقانه درباره نجات از همین سازمان‌ها بود، «نفس» را هم برای تکمیل این سه گانه ساخت. اما نفس تازه جلیل سامان، خسته، گنگ، نامفهوم و بی‌سامان بود! قسمت‌های اول، نسبتا خوب و جذاب بود. هم ریتم سریال مناسب بود و هم نوعی التهاب و اضطراب در آن جریان داشت. اما هر چه جلوتر رفتیم، سرعت وقایع نیز آب رفت. روزهای آتشین و پرشور انقلاب اسلامی در این سریال، به سردی و کندی هر چه تمام حکایت شد! کار به جایی رسید که برخی از قسمت‌های سریال «نفس» فقط در راهروها و اتاق‌های خانه یا بیمارستان و … و با رد و بدل شدن چند دیالوگ بی مزه جمع‌بندی می‌شد! بی‌اغراق نیست اگر بگوییم ما با یک سریال سه، چهار قسمتی طرف بودیم که 30 قسمت کش پیدا کرد!
«نفس» قرار بود یک سریال افشاگر درباره سازمانی تروریستی باشد که قبل از انقلاب خود را مجاهدین خلق می‌خواندند و پس از انقلاب، منافق بودنشان آشکار شد. اما این افشاگری فقط به چند حرکت مسلحانه و خشونت آمیز و مقداری هم شعارهای سطحی شخصیت روزبه محدود شد. نشانه‌هایی که برای آشنایان با گروهک‌ها قابل درک است، اما برای نوجوانی که شناختی از تاریخ و ماهیت این گونه سازمان‌ها ندارد، قابل شناخت نیست. به طور مثال، این سریال تفاوت یک منافق تروریست را با چریک انقلابی مشخص نمی‌کند. «نفس» با تمرکز بر یک مرد جوان و دختری که همراه و سپس همسر او شد، می‌توانست تبدیل به یک درام روان شناسانه و تحلیلی درباره چگونگی تغییر تدریجی یک مخالف دیکتاتوری به تروریستی سنگدل شود. اما حتی معلوم نشد که چرا روزبه، به خانواده ثروتمند و بانفوذ خودش پشت می‌کند و علیه طبقه خودش می‌شورد. چرا دختری مثل ناهید که از رفاه و نعمت و امکانات تحصیلی خوبی برخوردار است و نامزدش نیز همکار ساواک است، با این شورشی برای ضربه زدن به حکومت وقت همکاری می‌کند؟ چرا مردم در سال 57 از هیولای ساواک که در شکنجه و قتل انسان‌ها کوچک ترین رحم و مروتی نداشت، نترسیدند و برای سرنگون کردن غول بی شاخ و دم پهلوی، از جان خودشان هم گذشتند؟ و… چراهای بسیار دیگری که سریال «نفس» از پاسخ دادن به آن‌ها بر نیامد.

این سریال زیر سر چه کسی است؟
چرا در اوج کمبود بودجه صداوسیما با وجود این همه موضوع و سوژه مهم و برزمین مانده، سریالی مثل «زیر پای مادر» ساخته می‌شود؟ چرا این سریال در ماه مبارک رمضان پخش شد؟ پیش آمدن چنین پرسش‌هایی یعنی دستگاه سریال سازی سیما دچار اختلال است! چون که این سریال ، 30 شب متوالی مخاطب را به دنیایی عصبی و پر نفرت برد، آن هم در طلایی ترین لحظات زندگی مردم این کشور یعنی روزها و شب‌های مبارک ماه رمضان!
مادر، نماد مهربانی است و آن قدر مقدس است که در فرهنگ ما بهشت را زیر پای او می‌پندارند. اما در سریالی که عنوان آن ملهم از چنین مفهومی است جز خشم و خشونت، تنش و تضاد و رویارویی آدم‌ها چیزی دیده نمی‌شود!
همه چیز بدون منطق و زمینه‌سازی عقلانی و به اجبار نویسنده فیلمنامه، کارگردان و تهیه‌کننده رخ می‌دهد. آن‌ها ابتدا آتنه را بدون اینکه دلیلی مشخص داشته باشد به نهایت سیاهی و بدی بردند. چنان تصویر دهشتناکی از او ساختند که شاید در عالم واقعی یک زن به این ترسناکی نباشد. آنقدر بد که حتی نوزادش را رها می‌کند و می‌رود پی خوشگذارنی خودش! ما هیچ وقت متوجه این عمق ستمکاری آتنه نمی‌شویم. بعد هم این زن بعد از 20 سال پشیمان می‌شود و می‌خواهد دوباره مادرِ پسرش شود. توبه کرده، متحول شده و قصد جبران گذشته را دارد. اما چرا؟ باز هم فقط به این دلیل که سازندگان سریال می‌خواهند، نه دلیل دیگری!
شخصیت‌های مثبت سریال، رخساره و پدرش هستند. شخصیت‌هایی منفعل، بی هویت و خنثی که بین مشتی اراذل و اوباش، سرگردانند و هیچ کاری از دستشان بر نمی‌آید. تهیه کننده سریال «زیر پای مادر» یک زن است، اما نتوانسته گروه سازنده سریال را به سمت خلق یک شخصیت کاریزماتیک جذاب و موثر از زن مومن و پاکیزه سرشت و چادری نزدیک بکند. رخساره سریال اصلا دلچسب نیست و نه لبخندش آرام بخش است و نه اخمش کارساز!
زیر پای مادر، غیرت را تخریب و مردانگی را تحقیر می‌کند. صدرا که غیرت و ناموس لقلقه زبانش است، به تلفیقی از مازوخیسم و سادیسم مبتلاست. آن طرف هم خلیل کبابی قرار بوده شمایل مردی اصیل و قوی باشد، اما کاریکاتوری است که کامبیز دیرباز هر چه سعی کرده آن را متفاوت دربیاورد، نتوانسته است. نکته جالب اینکه همه در این سریال با هم دعوا و تخاصم می‌کنند و حتی در یکی از قسمت‌ها، پسر قصد سیلی زدن به مادرش را داشت‌(البته موقعی که نمی‌دانست، آن زن مادرش است)
بعد از 30 قسمت جنگ و پرخاش آدم‌ها به هم، ناگهان در سکانس پایانی همه با هم خوش و مهربان شدند تا سازندگان سریال، نشان بدهند که خودشان برخلاف سریالشان طرفدار خانواده و آشتی هستند!
وقتی نویسنده فیلمنامه «من مادر هستم» و کارگردان فیلم «ماجان» که هر دو فیلم‌هایی سادیستی هستند، مدیر مرکز نمایش سیما بوده(البته این مدیریت به‌تازگی‌ تغییرکرده) تولید سریالی مثل «زیر‌پای مادر» غیر طبیعی نیست!




انتقاد «کیهان» از اختلال در صداوسیما و حیازدایی روی آنتن رسانه ملی!

سینماروزان: روزنامه اصولگرای «کیهان» در گزارشی با تیتر «حیازدایی روی آنتن رسانه ملی» نقدهای تند و تیزی را بیان کرده است درباره برنامه هایی مانند «نود» و «دورهمی» و «زنده رود» و سریال رمضانی «زیر پای مادر».

متن گزارش «کیهان» را بخوانید:

حیا زدایی روی آنتن رسانه ملی!

مسابقه «خنداننده شو» برنامه «خندوانه» که سه‌شنبه شب پخش شد، اوج رکیک‌گویی و حیا زدایی روی آنتن تلویزیون بود؛ جریانی که مدتی است در برخی از برنامه‌های سیما اتفاق می‌افتد.

صحبت کردن درباره مسائل خصوصی و زناشویی، گفتن حرف‌های دو پهلو با معنای وقیحانه و این بار، رکیک‌گویی شوخی‌های جنسی به اسم استندآپ کمدی! ماجرایی که هدفش هر چه باشد، تأثیری جز قبح‌زدایی و ترویج بی‌حیایی نیست.
وقتی در برنامه «زنده رود» از بازیگر زن درباره اسامی خواستگارهای سینمایی‌اش سوال می‌شود، وقتی در برنامه «دورهمی» از مهمانان برنامه درباره مسائل مربوط به زندگی زناشویی سوال می‌شود، وقتی در سریالی که به مناسبت ماه مبارک رمضان و به نام مادر تولید شده، از ابتدا تا انتها پرخاشگری و ستیز اعضای خانواده با هم نمایش داده می‌شود، وقتی در برنامه فوتبالی- سیاسی «90» رکیک‌ترین الفاظ بیان می‌شود و … اینکه یک دختر جوان در برنامه «خندوانه» شوخی‌های غیراخلاقی را بیان کند و داورهای برنامه هم برایش کف بزنند، دور از انتظار نیست!
این اتفاقات گویای اختلال در بزرگترین دستگاه فرهنگی کشور، یعنی صداوسیما است. البته مجریان و حاضران این برنامه‌ها مقصر اصلی نیستند، بلکه مدیران و ناظران شبکه‌های سیما هستند که باید پاسخگوی این‌گونه ماجراهای ضدفرهنگی و مغایر با رسالت رسانه ملی باشند.
مضحک این است که عوامل اصلی برنامه‌های یاد شده در مراسم افطار مدیر رسانه ملی در مقام نورچشمی بر سر میز افطار نشانده می‌شوند تا لابد چنین، عملکرد وقیحانه‌شان مهر تایید گیرد!




بازگشت سرافراز به رسانه ملی؟+فهرستی از ۶ گزینه جانشینی علی‌عسکری؛ از رحمانی‌فضلی تا قالیباف و یک روحانی

سینماروزان: کاملا قابل پیش بینی بود که توسعه کمّی که صداوسیما در دو دهه گذشته داشته است مانعی بزرگ است پیش روی هر آن کس که مدیریت در این نهاد را در دهه نود برعهده گیرد.

به گزارش سینماروزان محمد سرافراز رییس قبلی صداوسیما کوشید به نوبه خود با تجمیع شبکه ها و استارت بازخرید نیروهای ناکارآمد و بازنشسته شرایط چابک سازی این رسانه را فراهم آورد اما دامنه اعتراضات کنارگذاشته‌شدگان که در بخش خصوصی حرفی برای گفتن نداشتند و بهشت‌شان رسانه ملی بود، موجب شد که سرافراز در نهایت استعفا دهد و عبدالعلی علی‌عسکری جانشین اش شود.

علی عسکری هم نتوانست بر مشکل اصلی سازمان که کمبود منابع مالی است فائق آید و از سوی دیگر بازگرداندن یک سری شبکه و کانال که در زمان سرافراز تجمیع شده بود باعث شد تنگناهای مالی سازمان بیشتر هم شود.

شاید برای همین است که حدود یک سال بعد از روی کار آمدن علی عسکری زمزمه هایی جدی شنیده می شود مبنی بر جایگزینی او با یک فرد تازه نفس.

در میان گزینه های جانشینی علی عسکری نامهای مختلفی به چشم می خورد؛ از عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور دولت یازدهم که نماینده رییس جمهور در شورای نظارت بر صداوسیما هم هست تا محمدباقر قالیباف شهردار تهران که بعد از کناره گیری از انتخابات96 به نفع ابراهیم رییسی و شکست رییسی در انتخابات، در آینده نزدیک و با تغییر شورا باید شهرداری را هم به چهره هایی همچون محسن مهرعلیزاده واگذار کند و شاید حضور در صداوسیما برایش مجالی باشد برای نوعی قدرت‌نمایی تازه.

علی اصغر پورمحمدی از مدیران باسابقه رسانه ملی که در زمان سرافراز معاون سیما بود و در دوران علی عسکری هم مدیریت شبکه سوم را برعهده داشته دیگر گزینه جانشینی علی عسکری است. عزت الله ضرغامی دیگر گزینه ایست که نامش برای حضور دوباره در رسانه ملی شنیده میشود اما ضرغامی که این تنگناهای مالی را پیشتر خیلی خوب درک کرده بعید است دوباره خطر کند و وارد چنین عرصه ای شود.

حجت‌الاسلام رمضانعلی موسوی مقدم قائم مقام فعلی سازمان دیگر گزینه جانشینی علی‌عسکری است؛ موسوی مقدم که پیش از علی عسکری هم به عنوان معاون امور مجلس سازمان فعالیت کرده نیز به خوبی از گرفتاریهای مالی سازمان آگاهی دارد و همین حضور او در جایگاه ریاست بر سازمان را دچار شبهه می کند.

محمد سرافراز رییس پیشین سازمان هم جزو گزینه هاست به خصوص که فقط کمی بیش از یک سال بعد از جایگزینی او با علی عسکری مشخص شد کلیت برنامه هایی که او برای چابک سازی این سازمان عریض و طویل داشت چقدر کاربردی بود و محال است هر مدیر دیگری بدون اتکا به آن کوچک سازی بتواند در مدیریت این نهاد در میانه دهه نود موفق باشد.

اینکه آیا علی عسکری همچنان بر ریاست خود بر سازمان امتداد خواهد داد یا نه هنوز قطعا مشخص نیست و اینکه در صورت استعفای وی کدامیک از گزینه ها بجایش می آیند معلوم نیست اما واقعیت آن است هر کدام از این چهره ها که به ریاست برسند چاره ای ندارند جز آن که به جای تکیه بیش از حد بر بودجه های دولتی سازمان را به سمت کوچک کردن و ایستادن روی پای خود  ببرند.

این الگو در زمان سرافراز تا حدی اجرا شد و نتیجه اش هم چندان بد نبود اما سرافراز در برابر فشارها نتوانست دوام بیاورد و برنامه اش را کامل اجرا کند.

شاید اگر همان برنامه سرافراز توسط خودش یا دیگرانی که به جایش می آیند دنبال شود سازمان از این سیکل مشکلاتی که به شدت به «رسانه ملی»بودنش ضربه زده فاصله گیرد و مجالی پیدا کند برای احیای دوباره.




واکنش به «ماه عسل» یا «جشن رمضان»؟⇐اعتراض گروهی از حامیان حقوق معلولان به صداوسیما

سینماروزان: در حالی که در سالهای اخیر در برخی برنامه های گفتگومحور رسانه ملی با دعوت از معلولان درباره تواناییهای خاص آنها گفتگو میشود گروهی از حامیان حقوق معلولان در نامه ای سرگشاده به رییس صداوسیما به گلایه از استفاده ابزاری برخی برنامه های رمضانی از معلولان پرداخته اند.

به گزارش سینماروزان در این نامه به برنامه خاصی اشاره نشده ولی به صراحت به چرایی پیوند زدن زندگی معلولان با غم و اندوه اشاره شده و قهرمان سازی از افراد معلول به نقد کشیده شده است.

آیا این اشارات میتواند به استفاده از مهمانان معلولان در برنامه هایی مانند «ماه عسل» یا «جشن رمضان» نقد داشته باشد؟ مشخص نیست. چون در این نامه نامی از برنامه خاصی برده نشده ولی کنه ماجرا که انتقاد از ترحم برانگیزی به واسطه استفاده از انسانهایی دارای نقصی فیزیکی است به شدت تأمل برانگیز است.

نامه حامیان حقوق معلولان به رییس صداوسیما
نامه حامیان حقوق معلولان به رییس صداوسیما




درخواست مدیر اسبق رادیو از حسن روحانی⇐همین امروز با رییس صداوسیما جلسه بگذارید و مشکل «ربنا»ی شجریان را حل کنید

سینماروزان: بعد از نامه ای که رضا صالحی امیری وزیر ارشاد دولت یازدهم به رییس صداوسیما نوشت و خواستار پخش «ربنا» شد محمدجواد لاریجانی از اعضای شورای نظارت بر صداوسیما پاسخی مبسوط به صالحی امیری درباره دلایل عدم پخش «ربنا» داد. پاسخی که با واکنش برخی موزیسینها و از جمله حمیدرضا نوربخش مواجه شد.(اینجا و اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان در امتداد این ماجرا حالا محمدعلی ابطحی رییس دفتر دولت اصلاحات که سابقه مدیریت بر رادیو در دهه شصت یعنی دورانی را در کارنامه دارد که برخی از ادعیه ای که پیش از انقلاب از رادیو پخش می شد اجازه پخش از رادیو را پیدا نمی کردند، در یادداشتی که برای «اعتماد» نوشته از حسن روحانی رییس دولت دوازدهم خواسته همین امروز با رییس صداوسیما جلسه گذاشته و با او درباره رفع توقیف «ربنا» مذاکره کند.

متن یادداشت ابطحی را بخوانید:

آقاي روحاني امروز با رييس صدا و سيما جلسه بگذاريد

من پيشنهاد مي‌كنم كه آقاي روحاني، شخصا با آقاي علي عسكري، رييس سازمان صدا و سيما ملاقات كند و در مورد پخش ربناي شجريان گفت‌وگو كند و در همين ماه رمضان نسبت به پخش آن اقدام شود. طبعا اين پرسش به ذهن مي‌رسد كه مشكلات اين كار چيست و چرا پخش ربناي شجريان بايد اينقدر پراهميت تلقي شود. دلايل آن را اينجا مي‌نويسم:
۱- شجريان قطعا از كساني است كه در تاريخ ايران ماندگار مي‌شود. در تاريخ حتما ثبت خواهد شد كه در دهه اخير ربنايش، كه مذهبي‌ترين آواي اوست در عهد حكومت ديني پخش نشد. اين سوال براي اهالي هنر آينده تاريخ باقي خواهد ماند. همچنان كه امروز بسياري از اين مطالب و سوالات در ذهن خوانندگان تاريخ از شخصيت‌هاي ديگر باقي مانده است.
در مقابل اگر در زمان حيات او توسط حاكميت اين ممنوعيت لغو شود، باز در تاريخ خواهد ماند كه حكومت بي‌اعتنا به هنر و هنرمندان نبوده است. به هر دليلي فعلا فراتر از بحث‌هاي جناحي اين عدم پخش جنبه نمادين پيدا كرده است. شايد براي مسوولان فعلي كشور مسائل اقتصادي، اجتماعي و سياسي اولويت داشته باشد كه واقعا
هم دارد.
اما هنر و هنرمند در تاريخ خيلي ماندگار‌تر است و بيشتر مورد قضاوت قرار مي‌گيرد. همه مصايبي كه بر هنرمندان در تاريخ رفته است، با جزييات مانده است. اما كمتر كسي به شرايط اقتصادي  وسياسي دوران آن هنرمندان توجه مي‌كند. سياستمداران باهوش و ماندگار در تاريخ كساني هستند كه به هنرمندان توجه ويژه دارند.
۲- اگر جلسه پيشنهادي من، بين رييس‌جمهور و رييس صدا و سيما برگزار شود، در آن جلسه مي‌شود مشخص كرد كه دليل آغاز اين عدم پخش چه بوده. بر اساس آن يافته‌ها قضاوت‌هاي تاريخي مي‌تواند تصحيح شود.
گروهي معتقدند بر اساس نامه‌اي كه خود استاد شجريان نوشته است، ربنا پخش نمي‌شود و اين به احترام توجه به خواست خالق اثر است. اين موضوع اگر دليل پخش نشدن باشد، به صورت كلي قابل احترام است كه حق خالق اثر رعايت شود. اگر چنين باشد مي‌شود كسي از استاد بپرسد كه آيا اين نظر ايشان هنوز استمرار دارد يا منصرف
شده‌اند.
اين كار اگر صورت پذيرد و استاد همچنان مخالف باشند، به صورت رسمي در پايان همان جلسه اعلام مي‌شود و در اذهان عمومي و تاريخ هم اين عدم موافقت ايشان ثبت خواهد شد و بي‌دليل حاكميت محكوم نمي‌شود.
۳ – اگر عامل پخش نشدن صداي استاد دليل سياسي داشته باشد باز در همان جلسه مي‌تواند مورد بررسي قرار گيرد.
همه اعتراضات استاد بعد از انتخابات سال ۸۸ به نظراتي بود كه آقاي احمدي‌نژاد ارايه كرده
بودند.
مهم‌ترينش خس و خاشاك خطاب كردن معترضان بود. من نديدم به نظام و نه به رهبري آن اعتراض و اهانتي صورت گرفته باشد.
حالا ديگر ماهيت احمدي‌نژاد بر مسوولان بيشتر از مردم روشن شده است. زاويه او با نظام و دادن راي باطله و آسيبي كه به زير بناهاي كشور زد، بر همگان آشكار است. براي مخالفت با احمدي‌نژاد بايد به شجريان جايزه داد. اگر دليل پخش نشدن آواي شجريان اين باشد، در همان جلسه مي‌توانند به نتيجه
برسند.
چون اجماعي كه عليه احمدي‌نژاد و تفكر او هست، مي‌تواند پشتوانه لغو اين تصميم باشد. ضمن اينكه بخش عمده‌اي از معترضان به مسائل بعد، انتخابات ۸۸ سال‌هاست كه در پست‌هاي كليدي نظام به خدمت مشغول هستند.
۴- بعضي از مخالفان پخش آواي شجريان به رفتارهاي فردي و شخصي وي و تصاويري كه با فلان و فلان دارد، اشاره مي‌كنند.
هنرمند به خاطر هنرش مورد توجه جامعه است و نه رفتارهاي فردي و اخلاقي و اعتقادي‌اش. ضمن اينكه كمتر هنرمند تراز اولي وجود داشته كه در مجموع در اذهان مردم محترم‌تر از شجريان
باشد.
امروز جامعه از بازي، آواز، نقاشي، مجسمه، كارگرداني، و موسيقي چهره‌هاي زيادي بهره مي‌برد. صدا وسيما هم آنها را منتشر مي‌كند. نه مردم و نه رسانه ملي از رفتارهاي شخصي اين هنرمندان نمي‌پرسند. چون اساسا هنرمند را كسي به عنوان الگوي ديني و اعتقادي و اخلاقي نگاه نمي‌كند، هنرش را دوست دارند.
۵- وقتي در همين نزديكي‌ها يكي از خوانندگان رپ با كانديداي ارزشي‌هاي كشور ملاقات مي‌كند و پس از ملاقات هم مورد تشويق نيروهاي ارزشي قرار مي‌گيرد، خواه‌ناخواه پخش نشدن نواي ربناي شجريان به عنوان استاد اول آواز ايران مورد قضاوت مردم و تاريخ قرار مي‌گيرد.
و در نهايت بسياري از مواردي كه در برجام تصويب شد، قبل از پيگيري دقيق، غير قابل اجرا مي‌نمود. اما وقتي پيگيري شد، راه‌هايي براي اجرايش پيدا شد. از آقاي روحاني مي‌خواهم هنر را كمتر از سياست نداند.
ضمن اينكه اگر در اين ابتداي كار، دكتر روحاني اين موضوع را مطرح و توافق ايجاد كند، اميد فراواني براي كارهاي ديگر ايجاد خواهدشد.




صداوسیما در انتخابات بی‌طرف است؟؟!

سینماروزان: در حالی که زمان مجاز تبلیغات انتخاباتی تا 8 بامداد پنجشنبه 28 اردیبهشت ماه بود اما قرارگیری آثاری از دو کاندیدای شورای شهر در کنداکتور روزهای پنجشنبه و جمعه رسانه ملی پرسش برانگیز شد.

به گزارش سینماروزان رضا ایرانمنش یکی از این دو کاندیداست که پنجشنبه شب با تله فیلمی به نام «مسافر» روی آنتن رفت.

«مسافر» حدود 12 سال پیش و با مضمونی پیرامون اهمیت رأی دادن به کارگردانی محمد دستگردی ساخته شد و به جز ایرانمنش بازیگرانی همچون  پرستو صالحی، نفیسه روشن، فرامرز صدیقی، هائده حائری و پوریا پورسرخ در آن ایفای نقش داشتند.

هادی ساعی دیگر کاندیدای شورای شهر است که فیلم «پی22»حسین قاسمی جامی با بازی او در کنداکتور پخش روز جمعه رسانه ملی قرار گرفته است.  امین حیایی، نسرین مقانلو و افسانه بایگان دیگر بازیگران «پی22» هستند؛ فیلمی که درباره دلاوریهای نیروی دریایی ایران است.

قرار گرفتن آثاری از دو کاندیدای شورای شهر در باکس پخش از تلویزیون در روزهایی که تبلیغات انتخاباتی ممنوع است این پرسش را به ذهن خلق میکند که آیا بازیگری کاندیداها در آثار داستانی و پخش آنها در ایام ممنوع التبلیغ نمیتواند تبلیغ تلقی شود؟




همزمان با ادامه ممنوعیت پخش تیزر تلویزیونی «سه بیگانه» رخ داد⇐شورای صنفی نمایش با انتشار بیانیه‌ای تبعیض رسانه ملی در پخش تیزر آثار سینمایی را محکوم کرد

سینماروزان: صداوسیما در این سالها همواره در پخش تیزرهای آثار سینمایی گزینشی خاص داشته که نتیجه آن ایجاد فضای تبلیغی برای برخی آثار و بایکوت برخی دیگر از آثار بوده است.

به گزارش سینماروزان اکران نوروزی هم همراه بوده است با ادامه تبعیض در صداوسیما. تبعیضی که باعث شد فیلمی مانند «سه بیگانه» از هر گونه پخش تیزر تلویزیونی محروم شود و آثاری دیگر که با حمایتهای چند ارگان تولید شده بودند فراوان تیزر داشته باشند.

در این اوضاع و احوال قبل از همه این دست اندرکاران تولید «سه بیگانه» بودند که به انتقاد از این تبعیض پرداختند و به دنبال آن نیز سینماگرانی مستقل مانند سعید سهیلی به انتقاد پرداختند و در نهایت نیز جامعه صنفی تهیه کنندگان این تبعیض را محکوم کرد.

به تازگی شورای صنفی نمایش هم با انتشار بیانیه ای و با تأکید بر آن که محصولات سینمایی مصداق بارز تولید ملی هستند به انتقاد از تبعیض در پخش آگهی آثار سینمایی در تلویزیون پرداخته است و ابراز امیدواری کرده است که به جای تبعیض، تلویزیون دست سینما را بفشارد.

متن کامل بیانیه شورای صنفی نمایش را بخوانید:

به نام تغییردهنده دلها و دیده‏‌ها
سينماى ايران سينمایى است كه توانسته بر مرتفع‌ترین قله های سینمایی جهان بایستد و نماینده‌ای شایسته برای کشوری باشد که سالهاست مركز توجه قدرت هاى بزرگ جهان است.
سينما پرچمدار فاخرترین و ارزشمندترین آثار فرهنگی دنياى امروز است و مخاطب اين فرهنگ عموم مردم جامعه… خوب مى‌دانيم رسانه‌ای که با سرمایه ملی و بودجه عمومی اداره می شود، رسالتش ارتقاء و تكثير فرهنگ براى همه ملت و عموم مردم است، جای تبعيض و اينكه هر روز خطوط قرمزى جديد را براى همراهى تلویزيون و سينما تعريف كنيم بايد دست هم را گرم بفشاريم و فراموش نكنيم تبليغ سينما و فيلم هاى سينماى ايران حمايت بى چون و چرا از توليد ملّى و داخلى است چراكه در سالهای اخیر حمايت از توليد ملى و داخلى همواره مورد تأكيد و   اهميّت از سوی مقام معظم رهبری بوده و هست. براى فيلم هاى اكران نوروزى يا تبليغ نداشتيم و اگر در مواردى هم داشتيم كم بود و دير هنگام..!

با تمام اين شرايط جبرى… حضور گسترده و پرشور مردم عزيز در در ايام نوروز در سينماها مى ستائيم، اين حضور سرشار از شوق تعبیری روشن از همدلی و مهربانی بود كه قدردان آن هستيم.
جا دارد از همكارى، حضور و ميزبانى سينماداران گرامى و دست اندركاران سينماها كه سانسهاى فوق العاده آنها تا نيمه شب و حتى در بعضى از موارد تا دم صبح  ادامه داشت تشكر و قدردانى ويژه را داشته باشيم.
دست در دست هم دهيم به مهر كه رونق وسربلندى سينماى ايران باعث عزّت و مدال افتخارش بر گردن همه ى ايران وايرانى ست




ادعاهای سیروس مقدم⇐«پایتخت۵» به شدت «اوج پسند» است!/طرح «پایتخت۵» برای یک سال پیش است که اصلا اوجی وجود نداشت!!!/صاحب «پایتخت۵» صداوسیماست و اوج فقط سرمایه‌گذار است

سینماروزان: ماجرای «پایتخت» و سازمان هنری رسانه ای اوج که بناست در تولید فصل پنجم آن سرمایه گذاری کند همچنان ادامه دارد.

همین دیروز بود که محسن تنابنده ادعا کرد که برای ساخت این فصل «پایتخت» هیچ سفارشی را از این سازمان ارزشی نمی‌پذیرند(اینجا را بخوانید) و حالا سیروس مقدم در گفتگو با «هفت صبح» ادعا کرده که «پایتخت5» به شدت اوج پسند است! از آن عجیبتر آن است که مقدم گفته که طرح «پایتخت5» برای یک سال پیش است که اصلا اوجی وجود نداشته است! در صورتیکه اوج از بهار 1390 به طور رسمی فعالیت خود را آغاز کرده است!

سیروس مقدم گفته است: اهداف و حرفهایی که در «پایتخت5» وجود دارد به شدت اوج پسند است. از این نطر که داستان سریال براساس استحکام خانواده و نگه داشتن ملیت، مذهب و دین نوشته شده بدون اینکه وارد شعارزدگی و اینجور چیزها شود.

این کارگردان که گویا اطلاعاتی درباره سابقه بیش از پنج ساله سازمان هنری رسانه ای اوج و تولید آثاری مانند «زیباتر از زندگی»، «آسمان من»، «بادیگارد» و «ایستاده در غبار» نداشته است ادامه داده است: طرح «پایتخت5» برای یک سال پیش است که اصلا اوجی وجود نداشته! سازمان اوج ابتدا تمایلی به ورود در پروژه نداشت و زمانی ترغیب به همکاری شد که آیت الله خامنه ای در جلسه ای خصوصی با چند کارگردان، جزییات این سریال را تحلیل کردند و حتی نام شخصیتهای سریال را به زبان آوردند و سراغشان را گرفتند.

سیروس مقدم درباره مالکیت فصل پنجم این سریال بیان داشته است: صاحب کار صداوسیماست و اوج فقط مشارکت و سرمایه گذاری میکند تا به سرانجام برسد. در واقع دارد روی پروژه ای سرمایه گذاری میکند که میداند بعدا برایش وجهه مردمی دارد.




پرسشهای قابل تأمل یک رسانه⇐مالک اصلی «خوب بد جلف» کیست؟/آیا پخش تیزرهای فیلم در تایم طلایی محصول توافق مدیران صداوسیما با تهیه‌کنندگان است؟/ آیا «کلاه قرمزی» که در سازمان تولید شده هم می‌تواند با تغییر نام در سینما عرضه شود؟

سینماروزان: اولین ساخته سینمایی پیمان قاسم خانی با عنوان «خوب بد جلف» پرفروشترین فیلم اکران نوروزی بوده است و حجم بالای تبلیغات تلویزیونی-محیطی فیلم باعث شده فروش فیلم روزبروز هم افزایش یابد.

از زمان استارت برای تولید این فیلم گرفته تا بعدتر حین رونمایی در جشنواره و حالا حین اکران همواره این فیلم به عنوان دنباله ای بر سریال موفق «پژمان» نگریسته شده است بخصوص که در برهه هایی بنا بود این فیلم را هم سروش صحت یعنی کارگردان «پژمان» بسازد ولی شرایط مهیا نشد.

در این شرایط «صابرنیوز» که از رسانه های منسوب به جریان اصولگراست با ارائه گزارشی درباره کپی رایت «خوب بد جلف» سخن گفته است و چون اساس داستان و کاراکترها برآمده از سریال «پژمان» است مالکیت آن را برای صداوسیما دانسته است. این رسانه حتی این فرض را مطرح کرده که پخش تیزرهای فراوان برای این فیلم میتواند این گمانه را مطرح کند که شاید توافقی میان صداوسیما و تهیه کنندگان این فیلم-که یکی از آنها محمد امامی تهیه کننده پرحاشیه «شهرزاد» است- بر سر مالکیت نسخه سینمایی رخ داده باشد.

متن گزارش «صابرنیوز» را بخوانید:

حق مؤلف یکی از انواع مالکیت فکری است که به حقوق مادی و معنوی پدیدآورندگان آثار ادبی و هنری گفته می‌شود.حق مؤلف شامل دو بخش می‌باشد: حقوق مادی و حقوق معنوی پدیدآورنده اثر، حقوق مادی حق مالکیتی است که به لحاظ زمانی محدود است و بوسیله پدیدآورنده قابل انتقال یا واگذاری به غیر می‌باشد همانند سایر دارایی‌های مادی. محافظت از حقوق معنوی نیز بر اساس این نظر است که اثر خلاقانه بصورتی بیان شخصیت پدیدآورنده‌است، بنابراین حقوق معنوی برای پدیدآورنده شخصی می‌باشد و قابل انتقال به غیر نیست.
فیلم سینمایی «خوب، بد، جلف» به کارگردانی پیمان قاسم خانی و تهیه‌کنندگی محسن چگینی و عبدالله اسکندری که در سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر نمایش و جزء فیلم های اکران نوروزی انتخاب شده است. عوامل و محتوای «خوب، بد، جلف» ادامه دهنده سریال «پژمان» بوده و می توان سند این مدعا را در مصاحبه پژمان جمشیدی بیشتر مطلع شد که وی در مصاحبه ای در خصوص فیلم گفت: فیلم «خوب، بد، جلف» به نوعی ادامه سریال پژمان است. ابتدا قرار بود فیلم سینمایی «پژمان» ساخته شود، اما به دلیل تغییراتی که در کادر مدیریتی تلویزیون به وجود آمد این اتفاق صورت نگرفت و فیلم «خوب، بد، جلف» ساخته شد.» و یا مدیر سابق شبکه سه گفته بود: منتظر «پژمان 2» به شکل سینمایی – سریال باشید.

اما سوالی مهم از مدیران سازمان رسانه ملی؛ سهم صدا و سیما در این فروش میلیاردی فیلم چیست؟

بنا به توضیحات داده شده سازمان صدا و سیما مولف سریال «پژمان» است چون هزینه های سریال را به تهیه کننده داده و بارها سریال در شبکه های مختلف پخش شده است.

اما که اگر با تغییر نام فیلم و همچنین تغییرات جزئی در فیلمنامه مسئله حقوق مؤلف که همانا حق سازمان صداو سیما و بیت المال است، را راهی برای دور زدن قانون محسوب کرد، این مسئله فتح بابی می شود برای دیگر آثار سازمان صدا و سیما که با روش عوامل فیلم «پژمان» فیلم شان را در سینما یا دیگر رسانه های تصویری ارائه کنند؛ به طور مثال آیا «کلاه قرمزی» که در سازمان تولید شده می‌تواند با تغیر اسم در سینما و یا شبکه خانگی توزیع شود؟

مدیران سازمان صداو سیما باید نسبت به این مهم به افکار عمومی پاسخگو باشند، زیرا ارتباط مخاطب با سریال «پژمان» از رسانه ملی و شبکه سوم آغاز و اکنون نیز تماشاگران به خاطر آن ارتباط که بهترین تبلیغ برای فیلم بوده به تماشای فیلم می روند و به دنبال ادامه داستان «پژمان» هستند.

رسانه ملی شاید به خاطر تغییرات مدیراتی که در ابتدای امسال شاهد آن بودیم از این مهم غافل شده اند اما باید مدیران دلسوز و زحمتکش تلویزیون به این مهم عنایت بیشتری داشته باشند به این دلیل که اگر سریال «پژمان» در سازمان تولید و پخش نمی‌شد «خوب بد جلف» چنین فروشی می توانست داشته باشد؟

موضوع دیگر پخش تیزرهای فیلم در زمان های مختلف و به اصطلاح طلایی است که اگر فیلم برای سازمان و منفعتش برای صداوسیما محسوب می شد مطلوب اما وقتی سود آن خصوصی است علت پخش تیزرهای تبلیغاتی در زمان های پر ببینده نیز از دیگر سوالاتی است که باید مدیران به آن پاسخ گو باشند.اگر مدیران صداوسیما توافقی با عوامل سریال «پژمان» انجام داده اند بهتر است به طور شفاف برای افکار عمومی بیان کنند و یا اگر استدلال صابرنیوز از سوی مدیران رسانه ملی محل بحث و اشکال دارد صابرنیوز آمادگی انعکاس نظرات آن بزرگوران را دارد.




واکنش تهيه‌کننده «هفت ماهگي» به اظهارات اخير رييس صداوسيما⇐کار به جايي رسيده که صداوسيما نه تنها آگهي‌هاي ما را پخش نمي‌کند که علنا به سينما توهين مي‌کند/در عجبم که مديران سينما در برابر اين توهينها واکنشي نشان نمي‌دهند/آيا مديريت فقط پيام تبريک فرستادن براي موفقيتهاي شخصي سينماگران و به رخ کشيدن حافظه شاعرانه(!) است؟/آیا تنها وظیفه مدیران سینمایی این است که مدام سینماگران را تهدید کنند مبادا به شبکه های ماهواره ای تیزر دهند؟

سينماروزان: گفته هاي رييس سازمان صداوسيما درباره فيلتري که اين سازمان براي پخش تيزر آثار سينمايي دارد و تأکيد بر قابل قبول نبودن برخي آثار مجوزدار ارشاد از منظر صداوسيما و اينکه تبليغات با حجم بالاي اين سازمان فقط شامل حال فيلمهايي ميشود که استانداردهاي قابل قبول رسانه ملي را داشته باشند(اينجا را بخوانيد) با واکنش يک تهيه کننده سينما مواجه شده است.

به گزارش سينماروزان منصور لشکري قوچاني تهيه کننده اي که در کارنامه اش آثاري همچون «خط ويژه»، «کوچه بي نام» و «عصر يخبندان» را دارد و اين روزها هم «هفت ماهگي» را روي پرده دارد که عليرغم ممنوعيت پخش تيزر تلويزيوني فروش 3 ميليارد را رد کرده است با نگارش يادداشتي با مخاطب قرار دادن رييس صداوسيما از او بابت دسته بندي هاي فاقد کارکرد فرهنگي در برخورد با تيزر آثار سينمايي گلايه کرده است.

متن يادداشت منصور لشکري قوچاني را بخوانيد:

ریاست سازمان صداوسیما به صراحت گفته اند ،  فیلمهای ایرانی که از سطح فرهنگی پایین و غیرقابل تصور برخوردارند، مشمول پخش تیزر نمیشوند! این گفته را بگذاریم کنار اینکه همه ساله در ایام نوروز کلی فیلم آمریکایی و اروپایی و حتی آسیایی زیر حد استاندارد از شبکه های مختلف روی آنتن می روند و از آن سو در کل ایام سال شاهد پخش سریالهای بی کیفیت خاوردور و برنامه های گفتگومحور فاقد هرگونه بار فرهنگی هستیم که فقط پخش میشوند تا آنتن خالی نماند، چه چیز دستگیرمان میشود؟

گفته های رییس صداوسیما را که بگذاریم کنار همه آگهی های تجاری مختلف رسانه ملی از آگهی پوشاک مردانه، زنانه و بچگانه گرفته تا آگهی انواع برندهای تولید قابلمه و کفگیر و موسسات اقتصادی و بانکهای رباخوار و نظایر آن چه چیز دستگیرمان میشود؟

چطور است  موسساتی که کمترین کارکرد فرهنگی دارند و اهدافشان کاملا مادی است به راحتی به رسانه ملی آگهی می دهند و به کرات هم آگهی هایشان پخش می شود و حرفی از کارکرد فرهنگی به عمل نمی آید اما به سینما که می رسند به دسته بندی خودی و نخودی می افتند آن هم با توجیه تعیین سطح فرهنگی؟!

خیلی بد است رسانه ای ملی که باید برای ملت باشد و به تبع آن حامی سینمای ملت این طور راحت به دسته بندی مبادرت می کند و البته که نه تنها مدیران سینمایی کشور در برابر این دسته بندی ها موضعی کاملا انفعالی دارند بلکه حتی صنف سینمای ایران که خانه سینما باشد نیز ابدا در برابر این دسته بندی ها و توجیهات منتج از آن حرفی نمی زنند!

به عنوان عضوی از سینمای ایران برایم محل پرسش است و در عجبم که چرا مدیران سینمایی در برابر این همه بی‎‌حرمتی که از سوی تلویزیون به سینما میشود سکوت کرده اند؟ مگر نه اینکه فیلمی که مجوز ساخت و نمایش اش را از ارشاد گرفته باید شامل حمایت ارشاد باشد پس چرا مدیران سینمایی در برابر ادعاهای رییس صداوسیما پیرامون پایین بودن سطح فرهنگی فیلمها هیچ واکنش محسوسی نشان نمی دهند؟

چرا آقایان مدیر که در شعار همواره از لزوم حمایت از بدنه سینما سخن می راند در برابر این روند نادرست واکنشی نشان نمی دهد؟ یعنی صنف سینمای ایران و از آن سو مدیران دولتی حتی نمی توانند پاسخ ادعاهای رییس صداوسیما درباره پایین بودن سطح فرهنگی فیلمها را بدهند؟

آیا تنها وظیفه مدیران سینمایی این است که مدام سینماگران را تهدید کنند مبادا به شبکه های ماهواره ای تیزر بدهند؟ و آیا آنها هیچ وظیفه ای برای تسهیل شرایط پخش تیزر آثار سینمایی از تلویزیون خودمان ندارند؟ آیا مدیریت  فقط پیام تبریک فرستادن برای موفقیتهای شخصی سینماگران و به رخ کشیدن حافظه شاعرانه(!) است؟ مدیریت سینما باید راهبردی باشد یعنی باید یک قدم جلوتر از سینماگران باشد که اگر بود باید در این ماهها که مدام سینماگران از خلأ امکان اطلاع رسانی آثارشان می گویند راهی برای حل مشکل پیدا می کرد؟

آقایان مدیران چرا الگویی پیش روی سینماگران نمی گذارند که وقتی از سوی رسانه ملی بایکوت می شوند بدانند برای اطلاع رسانی آثارشان چه باید کنند؟

متأسفم که بگویم این انفعال مدیریتی فقط و فقط ظن را به این سو می برد که سینمای ما متولی  ندارد و کار به جایی رسیده که صداوسیما نه تنها آگهی های ما را پخش نمی کند که علنا به سینما توهین هم می کند!  واقعا دلم براى سینمای این مملکت می سوزد که نیاز به دشمن بیرونی ندارد و مدیرانش هستند که خواسته یا ناخواسته به قاتل اهلی اش بدل شده اند.

شخصا از رياست محترم سازمان صداوسیما خواهش ميكنم كه به سینمای نجیبی که در این سالها با حداقلها ساخته توهين نكنند بخصوص که در سالهای اخیر غلبه نوعی بى اخلاقى و بى عدالتى، نفس كشيدن در حوزه فرهنگ را سخت كرده است و امیدوارم که با تدبیر واقعی یک بار برای همیشه برای کمک به اطلاع رسانی آثار سینمایی برنامه ای جامع از سوی مدیران سینما-مدیران سیما تدارک دیده شود.

منصور لشکری قوچانی
منصور لشکری قوچانی



آب پاکی روی دست سینماگرانی که قید ماهواره را زدند و به سراغ رسانه ملی آمدند⇐رییس صداوسیما: تبلیغات با حجم بالا فقط شامل فیلمهایی است که «استانداردهای قابل قبول رسانه ملی» را داشته باشند!/رسانه ملی مرجع مشخص خود را برای گزینش آثار سینمایی دارد/فقط برای فیلمهای ارزشی تیزر رایگان پخش می‌کنیم!

سینماروزان: در همه این سالها دست اندرکاران سینمای ایران مدام گلایه داشته اند از کمبود فضای تبلیغاتی موثر برای آثارشان در رسانه ملی و البته تبعیضی که در پخش تیزرهای سینمایی از تلویزیون صورت می گیرد.

به گزارش سینماروزان همین کمبود و تبعیضها بوده که باعث شده تیزرهای آثار سینمایی از شبکه های ماهواره ای سربرآورند و از آن سو برخوردهایی با برخی از چنین آثاری شکل گیرد. سینماگران همواره بر این امر تأکید کرده اند که اگر از سوی رسانه ملی حمایت برای آثارشان صورت گیرد حجم تیزرهای ارسالی به ماهواره نیز کاهش می یابد.

در این شرایط عبدالعلی علی عسکری رییس صداوسیما در گفتگو با «خانه ملت» به صراحت از این گفته که فقط فیلمهایی شامل حمایت ویژه در پخش تیزر می شوند که «استانداردهای قابل قبول رسانه ملی» را داشته باشند.

تبلیغات با حجم بالا فقط شامل فیلمهایی است که «استانداردهای قابل قبول رسانه ملی» را داشته باشند!

عبدالعلی علی‌عسکری درباره انتقاد سینماگران به رسانه ملی درخصوص عدم تبلیغات مناسب و عادلانه فیلم‌های سینمایی، گفت: تبلیغات فیلم‌های سینمایی که استانداردهای قابل قبول رسانه ملی را داشته یا بدآموزی و مشکلی نداشته باشد، در حجم بسیار بالا پخش می‌شود.

رئیس سازمان صدا و سیما ادامه داد: اگرچه تبلیغات فیلم‌هایی که سطح فرهنگی پایین‌تری دارند و چندان مفید نیستند نیز پخش می‌شود و حتی ممکن است تبلیغ اینگونه فیلم‌ها در قالب زیرنویس تلویزیونی و پخش رادیویی تا صد مرتبه تکرار شود اما فیلم‌هایی که در سطح قابل قبول قرار می‌گیرند تا 500 مرتبه نیز تبلیغ شوند؛ بنابراین ما به همه فیلم‌های سینمایی با توجه به کیفیت‌شان کمک می‌کنیم مگر آن‌هایی که دیگر واقعا قابل قبول نیستند.

رسانه ملی مرجع مشخص خود را برای گزینش آثار سینمایی دارد/برای فیلمهای ارزشی تیزر رایگان پخش می‌کنیم

وی با بیان اینکه رسانه ملی مرجع مشخص و مستقلی برای گزینش فیلم‌ها دارد، افزود: رسانه ملی فیلم‌هایی را که مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را دارند، برای پخش تبلیغاتشان از صدا و سیما مجددا گزینش و بررسی می‌کند هرچند برخی از این آثار کیفیت ندارند اما سعی داریم به تعداد بیشتری از فیلم‌های سینمایی کمک کنیم، به هر حال تعدادی از فیلم‌ها نیز قابل قبول رسانه ملی و ارزشی نیست لذا برای آن‌ها تیزر مجانی پخش نمی‌کنیم، اما برای فیلم‌های با کیفیت و ارزشی‌تر تا 500 مرتبه رایگان تبلیغ کرده‌ایم.

علی‌عسکری همچنین در پاسخ به انتقادها که چرا سریال‌ها و فیلم‌های کره‌ای، چینی و هالیودی از سوی صدا و سیما خریداری می‌شود اما فیلم‌های ایرانی خیر، توضیح داد: برخی منابع تصویری رسانه ملی داخلی است و تعدادی هم باید از خارج خریداری شود لذا فیلم‌های خارجی که علاوه بر جذابیت برای مردم مفید هستند شناسایی و خریداری شوند که این فیلم‌ها می‌توانند اروپایی، شرقی یا غربی باشند.

وی ادامه داد: فیلم‌های سینمایی داخلی نیز خریداری می شود اما تلویزیون بیشتر با سریال عجین است با این وجود ما فیلم‌های سینمایی را هم می‌خریم، همان طور که قبلا خریداری شده از این به بعد نیز فیلم‌هایی که برای مردم مفید هستند خریداری می‌شوند.

رویکرد صداوسیما در برنامه‌های انتخاباتی، عدالت است

رئیس رسانه ملی همچنین درباره رویکرد رسانه ملی درباره برنامه سازی درخصوص انتخابات آتی ریاست جمهوری گفت: تلویزیون جناحی رفتار نکرده و نمی‌کند؛ رویکرد تلویزیون کاملا استاندارد است و عدالت رسانه‌ای را در برنامه‌های انتخاباتی‌محور رعایت می‌کند




اسفناک اما واقعی⇐رئیس رسانه ملی به نمایندگان مجلس: ماهانه بيش از ۱۸۵ ميليارد تومان صرف حقوق کارمندان صداوسيما مي‌شود!/اگر پول نرسد تلويزيون از دست مي‌رود!

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: در روزي که رئيس‌جمهور در مجمع ملي سلامت، به انتقاد از صداوسيما پرداخت، رئيس رسانه ملي نيز در فراکسیون مستقلان مجلس حاضر شد و سفره دلش را براي نمايندگان مجلس باز کرد تا شايد راهي براي برون‌رفت از مشکلات مالي سازمان صداوسيما پيدا شود. وي به نمايندگان مجلس متذکر شد در صورت افزايش نيافتن بودجه سال ديگر صداوسيما قابل اداره نيست!

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» با ديدگاهي که در دولت نسبت به صداوسيما وجود دارد مانند سخنان روز گذشته رئيس‌جمهور، عبدالعلی علي‌عسکري گويا ترجيح داده در کنار پيروي از سياست کاهش اصطکاک با دولت، سراغ خانه ملت برود تا در غياب راهکار‌هاي دولتي براي رفع معضلات صداوسيما، راهي براي حل مشکلاتي که در چند ماه حضورش در مسند رياست بزرگ‌ترين رسانه کشور با آن روبه‌رو است، پيدا کند.

علي‌عسکري از تعطيلي ثريا گفت
روز گذشته رئيس صداوسيما در حضور نمايندگان مجلس علت اصلي تعطيلي «ثريا» را بيان کرد. علي‌عسگري با اشاره به آن قسمت از برنامه ثريا که وزير بهداشت در آن حضور داشت، گفت: من خودم آن برنامه را ديده‌ام، هرچند دست‌اندرکاران آن برنامه بچه‌هاي انقلابي هستند، اما با اين وجود برنامه را به مدت دو ماه تعطيل کرديم، چراکه معتقديم نبايد سياه‌نمايي کرد.

در واقع رويکرد اين برنامه درست نبود، به همين دليل تعطيل شد تا دست‌اندرکاران آن ضوابطي را بپذيرند و به آنها تأکيد کرديم بايد به مهمانان خود اعم از مديران و وزرا احترام بگذارند. رئيس رسانه ملي تأکيد کرد: انقلابي بودن خوب است و ما خود افتخار مي‌کنيم ديدگاه انقلابي را مطرح مي‌کنيم، اما تندروي خوب نيست به همين دليل ما نسبت به اين موضوع حساسيت و دقت داريم تا مبادا سياه‌نمايي شود، چراکه براي من شخصاً مهم است برنامه‌هاي رسانه ملي اعتبارات نظام را زير سؤال نبرد. به نظر مي‌رسد تعطيلي «ثريا» عقب‌نشيني صداوسيما از مواضع انتقادي نسبت به دولت باشد، اقدامي که در دي‌ماه اتفاق افتاد، ولي با وجود گذشت حدود دو ماه از آن، دولت همچنان نسبت به صداوسيما انتقاد دارد و احتمال اينکه با نزديک‌تر شدن به زمان انتخابات رياست جمهوري بر حجم اين انتقادات افزوده شود نيز وجود دارد.

درخواست سهم 2 درصدي از بودجه کشور
علي‌عسکري در ديدار با نمايندگان مجلس به شدت از وضعيت مالي سازمان صداوسيما گلايه کرد. وي آمار‌هاي قابل‌توجهي به نمايندگان ملت ارائه داد؛ از جمله اينکه ماهانه بيش از 185 ميليارد تومان صرف حقوق کارمندان صداوسيما مي‌شود!

مشکلي که رئيس سابق صداوسيما نيز از آن رنج مي‌برد. سرافراز تلاش کرد با تعديل نيروي انساني مازاد و کاهش پست‌هاي سازماني از هزينه نيروي انساني صداوسيما بکاهد، اما با برکناري وي عملاً اين برنامه متوقف شد.

علي‌عسکري هزينه‌هاي ماهانه صداوسيما را 300‌ميليارد تومان اعلام کرد(بيش از 60 درصد اين رقم صرف حقوق پرسنل مي‌شود)، اين در حالي است که دولت در طول سال صرفاً به پرداخت هزارو‌100‌ميليارد تومان به صداوسيما اكتفا کرده و باقي ماجرا را به عهده سازمان قرار داده است.

از همين‌رو علي‌عسکري از نمايندگان مجلس خواسته است با توجه به اينکه در ابتداي انقلاب سهم صداوسيما از بودجه کل کشور يك درصد بوده، در مراحل تصويب بودجه سال 96، 2 درصد از بودجه کل کشور را براي سازمان صداسيما کنار بگذارند. وي براي مجاب شدن مجلس براي اختصاص بودجه بيشتر به صداوسيما از رقم اغراق‌آميز 6 هزار ميليارد تومان بودجه بي‌بي‌سي فارسي خبر داد.

علي‌عسکري همچنين به نمايندگان مجلس گفت که درباره بودجه سازمان صداوسيما نامه‌اي به مقام معظم رهبري نوشته است! وي همچنين به نمايندگان مجلس متذکر شد که اگر بودجه سازمان صداوسيما افزايش پيدا نکند، سال آينده صداوسيما قابل اداره نيست!

به نظر مي‌رسد با تلاش‌هاي رئيس صداوسيما، در صورت همراهي مجلس شوراي اسلامي شاهد تغييرات مهمی در ميزان بودجه سال آينده رسانه ملي باشيم.




پرسشهای کلیدی یک رسانه فرهنگی⇐آیا میان GEM و رسانه ملی توافقی صورت گرفته؟/آیا این توافق بر سر پخش آگهی تجاری در GEM و عدم پخش آگهی سینمایی در این شبکه است؟

سینماروزان: اگرچه بعد از توقیف یک هفته ای کمدی «مشکل گیتی» به دلیل پخش تیزر از شبکه ماهواره ای جم حجم آگهی های سینمایی این شبکه و زیرمجموعه هایش به میزان قابل ملاحظه ای پایین آمده است اما از آن سو میزان آگهیهای غیرسینمایی این شبکه نه تنها کم نشده  که مقدار آنها افزایش هم یافته است.

به گزارش سینماروزان این تناقض سبب ساز آن شده است که «فرهنگ نیوز» از رسانه های فرهنگی اصولگرایان در گزارشی ضمن مرور برخی اتفاقات حاشیه ساز این شبکه به طرح پرسشهایی کلیدی بپردازد درباره چرایی پخش مکرر و بدون ممانعت آگهیهای غیرسینمایی از این شبکه. این رسانه با بیان اینکه این شبکه ماهواره ای فقط به پخش آگهیهای تجاری آن هم آگهیهایی که فرصت پخش از رسانه ملی را ندارند می پردازد به طرح پرسش درباره توافق میان طرفین بر سر پخش آگهی پرداخته است.

متن گزارش «فرهنگ نیوز» را بخوانید:

برخوردهای سفت و سخت نظارتی با صاحبان محصولاتی سینمایی که تیزرهای آنها از شبکه  فارسی زبان جم پخش می شد موجب آن شده که حجم آگهی های سینمایی این شبکه به طرز قابل ملاحظه ای کاهش یابد با این حال آگهی های غیرسینمایی و متعلق به شرکتهای تجاری داخل به وفور از این شبکه پخش می شود! این تناقض از کجا نشات گرفته؟

اگر بخواهیم به مرور اولین حاشیه های این شبکه بپردازیم باید به دو سال قبل برویم یعنی زمانی که آگهی های برخی آثار سینمایی تولید داخل و در حال اکران از این شبکه پخش شد؛ در ابتدا و در شوآفی که حمایت از فرهنگ و هنر ایرانی قلمداد شد این آگهیها به صورت رایگان روی آنتن رفت اما بعد از مدتی خبر رسید که این شبکه برای پخش آگهی از صاحبان آثار هزینه می گیرد؛ البته هزینه ای اندک که در برابر هزینه های سرسام آور بیلبوردهای شهری یا تیزرهای تلویزیونی بسیار ناچیز بود! مدتی از رونق گرفتن اکران به واسطه پخش تیزرها نگذشته بود که مدیران نظارتی ارشاد از غیرقانونی بودن پخش تیزرها و برخورد با آنها که تیزر به جم داده بودند سخن گفتند با این حال پخش تیزرها بیش و کم ادامه یافت تا ابتدا شایعه توقیف فیلمی به نام «عادت نمی‌کنیم» منتشر شد و مدتی بعد «مشکل گیتی» یک هفته تمام توقیف شد.

در این بین البته خبرهایی هم آمد درباره تعلیق مجوز دفاتر پخشی که تیزرهایشان در جم روی آنتن رفته که البته این خبر هم هیچ گاه جدی نشد و هیچ شرکت پخشی به این واسطه معلق نشد، اما همان توقیف یک هفته‌ای «مشکل گیتی» باعث شد که در دو ماه اخیر حجم آگهی های سینمایی جم به نزدیک صفر برسد.

این اتفاق در حالی افتاده که صاحبان آگهی های غیرسینمایی به راحتی و به کرات آگهی به این شبکه می دهند و جالب اینجاست اغلب محصولاتی در این شبکه تیزر می دهند که آگهی های آنها به دلایل مختلف که اصلی ترین آن شاید بالا بودن تعرفه پخش است از رسانه ملی روی آنتن نمی روند.

پرسش اینجاست که چرا در برخورد با صاحبان آگهی های ارائه شده به این شبکه نوعی دوگانگی می بینیم؟ اگر آگهی دادن غیرقانونی است که هیچ صاحب محصولی نباید آگهی دهد، نه اینکه تهیه کننده سینما نتواند آگهی دهد اما صاحب یک برند خوراکی بتواند!

از آن گذشته ماجرای روی آنتن نرفتن آگهی های تجاری رسانه ملی از این شبکه چه معنایی دارد؟ آیا بازرگانی رسانه ملی از طرفهای قرارداد خود خواسته به این شبکه آگهی ندهند؟ اگر این طور است صاحبان آگهی چطور هزینه بالای آگهی در رسانه ملی را ترجیح داده اند به هزینه اندک ماهواره؟ آیا رسانه ملی مشوقهای خاصی را به آگهی دهندگان در جهت نرفتن به سراغ ماهواره داده است؟ اگر چنین مشوقهایی وجود دارد چرا آنها که به ماهواره آگهی می دهند شامل این مشوقها نمی شوند؟ شاید هم توافقی نانوشته میان طرفین صورت گرفته که طرف دوم فقط آگهی هایی را پخش کند که طرف اول به سراغ آنها نرفته است!؟




تازه‌ترین اظهارات وزیر ارشاد⇐معترضین به داوریها، نباید در جشنواره شرکت می‌کردند!/دخالت در برنامه های صداوسیما در شأن من نیست/اگر سندی مبنی بر دوتابعیتی بودن مدیران ارشاد دارید ارائه کنید/یک هیأت سه نفره وضعیت «رستاخیز» را بررسی می‌کند/مشکل فقهی «کاناپه» را بدون جار و جنجال حل خواهیم کرد

سینماروزان: نخستین نشست رسانه‌ای سیدرضا صالحی‌امیری وزیر ارشاد با خبرنگاران صبح امروز برگزار شد.

به گزارش سینماروزان صالحی امیری درباره انتقادها و حواشی که پیرامون سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر به وجود آمده است اظهار داشت: از سال 62 تاکنون و در این 35 سال همیشه جشنواره با حواشی همراه بوده است دلیل آن هم اهمیت و اعتبار این رویداد فرهنگی و هنری است. بالاخره وقتی تعداد سیمرغ محدود است و عده‌ای از دستیابی به آن بازمی‌مانند، ناراضی می‌شوند.

وی گفت: تقاضای من از رسانه‌ها و دست‌اندرکاران سینما این است که به سازوکار و داوران جشنواره‌ای که خود انتخاب کرده‌اند؛ اعتماد داشته باشند و تن بدهند. در غیر اینصورت کل فرآیند جشنواره مورد سوال قرار می‌گیرد. یعنی افراد اگر به این کل واحد انتقاد یا اعتراضی دارند از ابتدا نباید در آن شرکت می‌کردند. نمی‌شود وقتی که در یک رقابت هنری انتخاب نمی‌شوی نتیجه را قبول نکنی و به آن اعتراض کنی. البته ما اعتراضات را همراه با آقای ایوبی در جلسه‌ای با حضور خود منتقدان مورد ارزیابی قرار می‌دهیم.

دخالت در برنامه های صداوسیما در شأن من نیست

او همچنین با ردّ شایعات مربوط به رایزنی با مدیران سیما برای تغییر تیم یک برنامه سینمایی گفت: اول آنکه افراد تخریب‌کننده جشنواره واقعا محدود بودند و دوما دخالت در چنین اموری و مثلا پیشنهاد رئیس سازمان صداوسیما برای بازنگری در فلان برنامه اصلا در شأن وزیر نیست و اصولا وزیر دخالتی در امور هیچکدام از دستگاه‌های دیگر نمی‌کند. اما مساله این است که برنامه هفت دقیقا برای تخریب جشنواره فیلم فجر هدف‌گذاری شده بود که با عملکرد سینماگران ما با فیلم‌های نمایش داده شده راه به جایی نبرد.

یک هیأت سه نفره وضعیت «رستاخیز» را بررسی میکند/مشکل فقهی «کاناپه» را بدون جار و جنجال حل خواهیم کرد

صالحی امیری سپس درباره موضع ارشاد در قبال فیلم‌هایی مثل «رستاخیز» و «کاناپه» که برای اکران و حضور در جشنواره به مشکل برخوردند، بیان کرد: برای حل مشکل «رستاخیر» یک هیئت حکمیت سه نفره از صاحبان به‌نام حوزه سینما انتخاب کرده‌ایم و با آقای درویش هم جلسه‌ای در این خصوص برگزار شوده بود. نباید فراموش کنیم که آقای درویش یکی از سینماگران شاخص ماست. خوشبختانه برای رایزنی‌ها گزینه‌ انتخابی معرفی شده و امیدوارم با همراهی و تعامل فیلمساز به نتیجه برسد. در مورد «کاناپه» هم به همین ترتیب از صاحب‌نامان شناخته شده سینما برای همراهی کمک خواستیم. عمده بحث در مورد «کاناپه» فقهی است و سعی داریم بدون جار و جنجال و کارهای تبلیغاتی و رسانه‌ای اگر بشود این را حل و فصل کنیم.

وزارت ارشاد هم با سینماگران هم با رسانه‌ها هم با مردم صادق است

او ادامه داد: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم با اصحاب سینما و هم با اصحاب رسانه و مردم صادق است. جلسه دیروز کمیسیون فرهنگی با مسئولان جشنواره نیز تنها براساس روال تعامل کمیسیون فرهنگی و دستگاه‌های دولتی است که به صورت متناوب و دوره‌ای برگزار می‌شود و حالا این بار پیرامون حواشی جشنواره فیلم فجر اتفاق افتاد. بنده هم شخصا در این جلسه حضور نداشتم.

اگر سندی مبنی بر دوتابعیتی بودن مدیران ارشاد دارید ارائه کنید

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره ادعاهایی که در قبال دوتابعیتی بودن برخی مدیران ارشاد مطرح می‌شود، تاکید کرد: ما در وزارت ارشاد هیچ عمل فراقانونی را نمی‌پذیریم. هیچکدام از مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز مشمول قانون دوتابعیتی‌ها نیستند و طرح ادعاهای این چنینی بدون سندو مدرک تنها جنبه حرکت سیاسی دارد. مدعیان اگر سند و مدرکی دارند خواهش می‌کنم به بنده تقدیم کنند وقتی با 50 رسانه در این باره صحبت می‌شود و یک سند هم ارائه نمی‌کنند این یعنی حرکت سیاسی.

 




علیرغم تخصیص امکاناتی ویژه در کاخ جشنواره به رسانه ملی⇐ صداوسیما در اختتامیه هم از رسانه‌های مجازی عقب ماند

سینماروزان: در شرایطی که انتظار می رفت اختتامیه جشنواره فیلم فجر حداقل با چند دقیقه تأخیر از شبکه های رادیویی و تلویزیونی روی آنتن برود اما هیچ کدام از این شبکه ها اختتامیه را روی آنتن نفرستاد.

به گزارش سینماروزان شبکه های تلویزیونی به دلیل مناسباتی که سالهاست در پوشش زنده محافل سینمایی دارند از پخش زنده مراسم عاجز ماندند اما از شبکه های رادیویی مختص فرهنگ مانند «رادیونمایش» و «رادیوفرهنگ» انتظار می رفت اختتامیه را به صورت زنده پوشش دهند.

این اتفاق اما نیفتاد و هیچ کدام از شبکه های رادیویی و تلویزیونی به صورت زنده مراسم را پخش نکردند تا این رسانه های مجازی باشند که پیشتاز پوشش لحظه به لحظه اختتامیه باشند.

این واهمه از پخش زنده اختتامیه مهمترین جشنواره سینمای کشور را کنار عطش بالای دست اندرکاران برنامه های رادیویی و تلویزیونی برای داشتن سهمیه کاخ جشنواره که بگذاریم پرسش اصلی رخ می دهد.

وقتی مهمترین کارکرد یک رسانه مولتی مدیا که پوشش زنده افتتاحیه و اختتامیه است ابتر می ماند چه دلیلی وجود دارد که همه ساله بخشی چشمگیر از ظرفیت کاخ جشنواره به چنین رسانه هایی اختصاص می یابد؟

وقتی بناست در نهایت این رسانه های مجازی و کانالهای تلگرامی باشند که در بزنگاهها به کمک اطلاع رسانی اخبار جشنواره بیایند واقعا در اختیار گذاشتن حجمی از ظرفیت کاخ جشنواره برای تخصیص غرفه و اسکان ابزارهای تولید در اختیار صداوسیما چه فایده ای دارد؟




گزینه انتهایی نظرسنجی یک رسانه ارزشی برای یافتن دلایل بایکوت یک برنامه ارزشی⇐ترس صداوسیما از عدم تخصیص بودجه از سوی دولت

سینماروزان: «ثریا» از جمله برنامه های ارزشی متعلق به جریانی موسوم به جبهه فرهنگی انقلاب بود که به دلیل نگاه انتقادی صریح به دولت یازدهم چند ماهی است که تعطیل شده است.

به گزارش سینماروزان به تازگی «حلقه وصل» که از جمله رسانه های ارزشی و متعلق به برخی از جوانترهای جریان ارزشی است نظرسنجی خاصی به راه انداخته و از مخاطبان خواسته که درباره دلایل تعطیلی این نظرسنجی به انتخاب گزینه دست زنند.

جالب اینجاست که در دو گزینه ابتدایی و انتهایی مربوط به این نظرسنجی به صراحت صداوسیما نقد شده و از محافظه کاری رسانه ملی و ترس از عدم تخصیص بودجه از سوی دولت سخن گفته شده است.

متن نظرسنجی این رسانه را بخوانید:

به نظر شما علت عدم پخش برنامه «ثریا» علی‌رغم تحسین رهبر انقلاب و درخواست مکرر خانواده شهدا کدامیک از موارد زیر است؟!

–محافظه‌کاری رسانه ملی

–عدم نیاز به دیده بان انقلاب اسلامی

–ناکارآمدی و عدم توفیق برنامه «ثریا» در جذب مخاطب!

–ترس صدا و سیما از عدم تخصیص بودجه از سوی دولت




شهرام ناظری: ۳۷ سال است که از خانه خودمان صداوسیما محروم هستیم/در اين ۳۷ سال بابت پخش كارها و آثارمان هيچ حق و حقوقي به ما پرداخت نشده است/امكانات زيادي داشتم كه به آمريكا و فرانسه بروم، اما به عشق مردم كشورم در ايران ماندم

سینماروزان: شهرام ناظري باز هم از عدم حضور ٣٧‌ساله‌اش در صداوسيما و ماندن در ايران به عشق مردم گفت، اما اين‌بار در جشنواره بين‌المللي اقوام كه قرار بود در آن نخستين نشان «فرهنگ و هنر» كرمانشاه به او اهدا شود.


به گزارش سینماروزان شهرام ناظري با حضور در اختتاميه اين جشنواره  كه در زادگاهش برگزار شده است، با بيان اينكه تا چند روز پيش، از برگزاري چنين مراسمي بي‌خبر بود، در مورد پيشنهادي كه به برگزاركنندگان براي تقدير از چهره‌اي مثل محمدرضا درويشي صحبت كرد: «با من تماس گرفتند كه جشنواره بين‌المللي اقوام است، تشريف بياوريد و من هم حضور استاد محمدرضا درويشي متخصص موسيقي اقوام را در اين مراسم پيشنهاد كردم و در نهايت، از زبان يكي از دوستان متوجه شدم كه قرار است برنامه‌اي براي تجليل از من برگزار شود. قطعا تجليل در زادگاهم كرمانشاه برايم بسيار ارزشمند است، هرچند ما هنرمندان عادت نكرده‌ايم كه از ما تجليل شود، اما دوست داشتم اين مراسم با دقت بيشتر و برنامه‌ريزي منسجم‌تري انجام مي‌شد.


اگر حضور محمدرضا درويشي را در اين جشنواره پيشنهاد كردم، مقصود اين بود كه از حضور متخصصي مانند ايشان در بحث موسيقي اقوام در چند روز جشنواره استفاده شود كه بهره‌اي هم براي موسيقي كرمانشاه و منطقه كرد داشته باشد. »
ناظري در ادامه با اشاره به اينكه زحمات اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان را در برگزاري اين مراسم ناديده نمي‌گيرد از شرايط موجود انتقاد كرد و گفت: «اما شرايط طوري است كه اگر افرادي هم بخواهند كار كنند، چوب لاي چرخ‌شان مي‌گذارند و سنگ‌اندازي مي‌كنند. »
بعد از اين صحبت‌ها نشان «فرهنگ و هنر» كرمانشاه به ناظري اهدا شد؛ نشاني كه به گفته او مهم‌ترين جايزه زندگي‌اش خواهد شد.


ناظري در ادامه باز هم از محمدرضا درويشي اسم برد و در مورد اينكه مسوولان فرهنگي كشور، روزي نشان «فرهنگ و هنر ايران» را به افرادي مثل استاد محمدرضا درويشي بدهند ابراز اميدواري كرد. شواليه آواز ايران درخواست براي اجراي زنده قطعه‌اي در اين برنامه را رد كرد و گفت: «اين هم از همان بي‌برنامگي‌هايي است كه سال‌ها به آن عادت كرده‌ايم. براي اجرا بايد ‌سازي مهيا باشد و از قبل برنامه‌ريزي شده باشد. »


اما بخش ديگري از صحبت‌هاي ناظري به انتقاد او در مورد حضور خودش و ساير موسيقيدانان در صداوسيما برمي‌گشت.


او كه در بخشي از اين مراسم متوجه پخش برنامه اختتاميه جشنواره از صداوسيما شد از عدم پرداخت حقوق پخش آثارش از صداوسيما انتقاد كرد و توضيح داد: « ۳۷ سال است كه از خانه خودمان، صداوسيما محروم هستيم و در اين ۳۷ سال بابت پخش كارها و آثارمان هيچ حق و حقوقي به ما پرداخت نشده است. در هشت سال دفاع مقدس، رضايت كامل براي پخش آثارم داشتم، اما در سال‌هاي بعدي صداوسيما پيگير نشد كه اين هنرمندي كه آثارش را پخش مي‌كند حق و حقوقش چه مي‌شود و از نظر كپي‌رايت و مسائل قانون، حقش چيست و بدون اجازه و بدون اينكه حقم را بدهند، اين چند سال از آثارم استفاده كردند و سوال من اين است كه چرا بايد اين‌طور باشد. »
شهرام ناظري با بيان اينكه ۳۷ سال به عشق مردم ايران در كشور مانده توضيح داد: «امكانات زيادي داشتم كه به امريكا و فرانسه بروم، اما به عشق مردم كشورم در ايران ماندم. »




اعتراف یک تهیه کننده جوان به ضرردهی “سیانور” علیرغم حمایت شهرداری، تصویرشهر، سینماشهر، حوزه هنری، صداوسیما، شورای صنفی نمایش، حبیب ایل بیگی، محمدرضا فرجی و مجید مسچی از فیلم!

سینماروزان: محمود رضوی تهیه کننده جوان “معراجیها”، “دلبری” و “پادری” که این روزها “سیانور” را روی پرده دارد در هفته های آغازین اکران این فیلم مدام گلایه می کرد از عدم همراهی ارگانهای مختلف از این فیلم آن هم در شرایطی که در یک اتفاق نادر هم بیلبوردهای فراوانی در نقاط مختلف پایتخت به فیلم تخصیص یافته بود و هم حجم محسوس تیزرهای تلویزیونی برای فیلم درنظر گرفته شده بود.

به گزارش سینماروزان انعکاس این تناقض در گفتار با آنچه در عالم واقع جریان داشت از سوی رسانه های مستقل، اسباب انتقاد ارگانهای حامی فیلم را در پی داشت و همین باعث شده رضوی در تازه ترین گفتگوی خود که با “مهر” انجام شده به صراحت اعتراف کند به حمایت ارگانهای مختلف از شهرداری تا سازمان تصویرشهر، حوزه هنری، شورای صنفی، ایل بیگی و حتی محمدرضا فرجی از “سیانور”!!!

جالب است که علیرغم این اعتراف رضوی به ضرر 50 درصدی فیلمش نیز اعتراف کرده است!

محمود رضوی گفته است: تلویزیون تعدادی از تیزرهای تبلیغاتی و زیرنویس های خود را به فیلم «سیانور»  اختصاص داد. البته هنگامی که تیزرهای ما قطع شد من در برنامه «هفت» از ریاست سازمان صدا و سیما خواهش کردم که تعدادی تیزر در اختیارمان قرار دهند که این اتفاق افتاد. با این وجود باید بگویم اگر «سیانور» یک فیلم دولتی بود اقبال صدا و سیما از آن بیشتر می شد، اما همین قدر از حمایت های سازمان هم جای سپاس دارد.

رضوی با اشاره به همراهی شهرداری در بخش تبلیغات شهرداری عنوان کرد: شهرداری تهران با توجه به درخواست ما و موافقت جناب آقای دکتر قالیباف در اکران این فیلم حمایت هایی در بخش تبلیغات از فیلم «سیانور» کردند. در سینماها هم همین اتفاق ها افتاد و سینماهای حوزه هنری در تهران و شهرستان ما را کمک کردند و همزمان با تهران اکران «سیانور» در شهرستان را هم داشتیم. موسسه «تصویر شهر»، پردیس سینمای آزادی و پردیس کوروش هم ما را حمایت کردند، اما چیزی که باعث حیرت ما شد فروش این فیلم در مشهد بود؛ «سیانور» در سینما هویزه مشهد، فروش خیلی خوبی داشت و به مدت سه هفته سالن های بزرگ آن در اختیار این اثر قرار داشت که جای تشکر از موسسه سینما شهر، جناب آقای مسچی و زیر مجموعه ایشان را دارد.

این تهیه کننده ادامه داد: شورای صنفی، حبیب ایل بیگی و محمدرضا فرجی در سازمان سینمایی تمام تلاش خود را کردند و ما را در اکران همراهی مناسبی کردند اما باید بگویم یکسری نهادهای دولتی که باید به کمک ما می آمدند، نیامدند البته شاید توقع ما زیاد بود و به طور کلی این فیلم فراز و فرود زیادی داشت. نکته ای که می خواهم بگویم این است که با وجود همه این حمایت ها این فیلم در اکران نتوانست سرمایه اولیه خود را به دست بیاورد و «سیانور» ضرر ۵۰ درصدی برای ما به همراه داشت که این را با احتساب فروش رایت های ویدیویی و تلویزیونی می گویم.

وی با اشاره به اینکه هزینه ساخت «سیانور» به دلیل اینکه فیلمی تاریخی بود با سایر آثار متفاوت بود، بیان کرد: اگرچه این فیلم تا کنون تا مرز سه میلیارد فروش داشته اما ما معادل ریالی همین هزینه را برای تولید کرده بودیم. اگر هزینه های اکران و تولید را درنظر بگیرید ۳۰ درصد از فروش برای بازگشت سرمایه باقی می ماند که این ۳۰ درصد هزینه های اولیه ما را پوشش نمی‌دهد و اگر درآمد رایت ویدیویی و تلویزیونی را هم به این مبلغ اضافه کنیم باز هم ضرر ۵۰ درصدی برای ما باقی می ماند.




پیگیری یک اتفاق⇐ هزینه اسپانسرینگ برنامه های تلویزیونی=یک پنجم هزینه تبلیغات بازرگانی!!!

 سینماروزان/محمدصادق عابدینی: چند روزي است که آگهي «دعوت به اسپانسري برنامه تلويزيوني با قيمت استثنايي» در يکي از سايت‌هاي آگهي منتشر شده است.
به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» مضمون آگهي به اين شرح است: «با سلام براي دو عنوان برنامه در يکي از شبکه‌هاي سراسري مي‌توان از حضور اسپانسر جهت تبليغ محصول‌شان با روشي کاملاً کلاسيک، اصولي و بازدهي مناسب بهره‌مند شد.» در ادامه آگهي آمده است:
«لازم به ذکر است قيمت مصوب بسيار ارزان و در ساعت پيک پخش خواهد بود…». در اين آگهي بر «حمايت همه‌جانبه مديران ارشد شبکه» تأکيد شده است.
با پيگيري «جوان» مشخص شد اين آگهي را يکي از تهيه‌کنندگان باسابقه تلويزيون ارائه داده که در چند شبکه تلويزيوني فعاليت داشته و رزومه قابل‌توجهي نيز دارد. يکي از دو شبکه‌اي که در اين آگهي به آن اشاره شده است، شبکه4 سيما يا همان شبکه فرهيختگان است. از آنجايي که حضور اسپانسر در اين شبکه جذابيتي به همراه ندارد، مديران شبکه حاضر شده‌اند صرفاً با قبول اينکه حامي مالي هزينه توليد برنامه را متقبل شود، اجازه حضور اسپانسر را در برنامه بدهند؛ هزينه‌اي که طبق شنيده‌هاي «جوان» حدود 100‌هزار تومان (در هر دقيقه) براي حامي تمام خواهد شد، يعني در هر برنامه نيم ساعته تنها 3‌ميليون تومان از اسپانسر درخواست مي‌شود. اين مبلغ حدود يک‌پنجم هزينه يک ثانيه تبليغي بازرگاني است! شايد در نظر اول اين پيشنهاد اغواکننده باشد، اما اگر مؤثر بود کار به تبليغ رايگان در سايت آگهي کشيده مي‌شد؟!
وعده های نقش بر آب سرافراز
انتشار آگهي رايگان جذب اسپانسر براي برنامه تلويزيوني در يکي از سايت‌هاي آگهي البته نه کار غيرقانوني است و نه غيراخلاقي و حتي نمي‌شود آن را غيرحرفه‌اي ناميد. وقتي شرايط بد است که نمي‌شود کار را تعطيل کرد و مثلاً به تلويزيون گفت که شبکه‌هاي بدون بيننده را تعطيل و تجميع کند يا خرج کردن براي برنامه‌هاي سطح پايين را کنار بگذارد و به جايش چند شبکه روي پا داشته باشد که بتوان روي آن حساب کرد!
زيرا صداوسيما در سال‌هاي اخير از نظر کمي تعداد شبکه‌هايش را بيشتر کرده و در مقابل سياست تعديل نيرو‌هاي مازاد و بالا بردن بهره‌وري با شکست روبه‌رو شده است. رسانه ملي در سال‌هاي اخير هميشه از نوع تخصيص بودجه دولتي ناراضي بوده و نتوانسته دخل و خرجش را براساس حساب و کتابي که دولتي‌ها براي سازمان نوشته‌اند، هماهنگ کند. ريزش مخاطبان تلويزيون باعث شده نه آگهي‌دهندگان به تلويزيون و نه حاميان مالي رغبت چنداني براي همکاري با تلويزيون نداشته باشند.
افزايش تعرفه‌هاي پخش آگهي‌ نيز در اين بين تأثير منفي خود را داشته است. گرچه محمد سرافراز، رئيس سابق سازمان صداوسيما در مراسم توديع و معارفه‌اش از تغييرات در نظام جذب آگهي‌ها و محاسبه هزينه آگهي‌هاي بازرگاني دفاع کرد و از نتايج ملموس آن در ماه‌هاي باقي مانده از سال خبر داد، اما اکنون که کمتر از يک‌چهارم سال باقي مانده است، از فضاي مناسب مالي که وعده آن داده شده بود، خبري نيست.
در عوض وضعيت به نحوي پيش رفته است که تأخير‌هاي چند روزه و حتي چند ماهه در پرداخت حقوق کارکنان صداوسيما عادي شده و برنامه‌سازان تلويزيون به انحاي مختلف به دنبال جذب حاميان مالي هستند. توقع صداوسيما نيز از سودآوري حامي مالي آنقدر پايين آمده که صرفاً تسويه هزينه‌هاي توليد برنامه مي‌تواند آنتن يک شبکه سراسري را در اختيار حامي مالي‌اش قرار دهد.
بخش خصوصي ناتوان در رقابت با شبه‌دولتي‌ها
تعرفه آگهي‌هاي بازرگاني از سوي «اداره کل بازرگاني» صداوسيما ابلاغ مي‌شود و انعطاف‌پذيري پاييني دارد. در عوض حضور اسپانسر‌ها در برنامه‌هاي مشارکتي تابعي از تصميمات شبکه مي‌شود که دخالت اداره بازرگاني در آنها به سهولت تعرفه آگهي‌هاي بازرگاني نيست.
اختيارات مديران شبکه‌ها و تعريفي که از برنامه‌ها ارائه مي‌کنند، باعث مي‌شود يک حامي مالي با هزينه‌اي پايين‌تر از پيام بازرگاني در برنامه‌هاي تلويزيوني حضور داشته باشد و از آنجايي که حضور اسپانسر در قالب برنامه تلويزيوني تعريف شده است، شانس ديده شدنش هم در مواردي بسيار بالاتر از پيام‌هاي بازرگاني است، به‌طوري‌که بيننده در زمان پخش پيام بازرگاني که اغلب در ميان برنامه‌ها پخش مي‌شود، مي‌تواند شبکه را تغيير دهد و با پايان پخش پيام بازرگاني برنامه مورد علاقه‌اش را پي بگيرد و تماشا کند. در عوض حامي مالي مي‌تواند با تار و پود برنامه عجين شده و حتي خود به عاملي براي جذابيت برنامه تبديل شود.
تأمين تمام يا بخشي از هزينه‌هاي برنامه نيز باعث شده تهيه‌کننده‌هاي تلويزيوني تمايل زيادي به اين داشته باشند، اما از بد حادثه وضعيت بد اقتصادي نيز باعث شده شرکت‌هاي بخش خصوصي ترجيح بدهند براي تبليغات در محلي غير از تلويزيون سرمايه‌گذاري کنند. در عوض چند شرکت شبه‌دولتي در اکثر برنامه‌هاي پربيننده تلويزيون به عنوان حامي مالي معرفي مي‌شوند و بازار را در قبضه خود گرفته‌اند.
همان‌طور که يک گروه برنامه‌ساز تلويزيوني براي ديده شدن سراغ فضاي مجازي رفته است، ديگر فعالان اقتصادي نيز به جاي آنکه هزينه‌هاي بالاي تبليغ در تلويزيون را پرداخت کنند، سراغ فضايي گستره‌تر، کم‌مانع و پربيننده‌اي به نام فضاي مجازي رفته‌اند.
شايد در آينده نزديک شبکه‌هاي تلويزيوني مجبور شوند امتياز‌هاي بيشتري از آنچه امروز به عنوان شرايط استثنايي از آن نام برده مي‌شود بپردازند و حتي راضي شوند مانند سايت‌هاي آگهي براي حضور در رقابت جذب اسپانسر، دست به انتشار رايگان آگهي‌ها هم بزنند! شايد اين روز زياد هم دور نباشد!
در عوض مي‌شود راهکاري نيز ارائه داد که اين شرايط هيچ‌گاه پيش نيايد. همان‌طور که هنوز هم ميليون‌ها نفر شب‌هاي دوشنبه به عشق ديدن يک برنامه تلويزيوني بيدارند، تبليغات پرحجم بازرگاني و حضور حامي مالي نيز بر کيفيت کار برنامه و ميزان مخاطبانش تأثير منفي نگذاشته است، قطعاً ديگر برنامه‌ها هم با شناخت نيازهاي بينندگان تلويزيون و انتظارات‌شان از رسانه ملي مي‌توانند فضا را به نفع بالا رفتن مخاطبان و رفع محدوديت‌هاي مالي سازمان صداوسيما پيش ببرند.