1

تهیه کننده جوان “سیانور”، “دلبری”، “معراجیها” و البته “پادری”: به جز یک فیلم دیگر هیچ پولی از هیچ جایی نگرفته‌ام/از تولیدات دیگرم که فرهنگی است پول در می‌آورم و در سینما خرج می‌کنم!⇔سینماروزان: با سود کدام بیزنس فرهنگی(!) می‌شود سرمایه تولید در سینما را فراهم آورد؟/این بیزنس را در گینس ثبت کنید و اعضای شورایعالی اتحادیه تهیه کنندگان را به استفاده از آن سوق دهید

سینماروزان: محمود رضوی تهیه کننده جوان سینما که این روزها “سیانور” را روی پرده دارد، نیمه ابتدایی سال هم فیلمی به نام “دلبری” را روی پرده داشت که با حمایت حوزه هنری تولید شده بود اما در انتهای اکران فروشش به 200 میلیون هم نرسید! ایشان در نوروز هم سریال “پادری” را روی آنتن داشتند که آن هم توفیقی در جلب مخاطب نداشت.

به گزارش سینماروزان رضوی که موفق ترین اثرش به لحاظ فروش “معراجیها” بوده که آن فروش بالا هم بیشتر برآمده از برند ده نمکی کارگردان سه گانه “اخراجیها” بود در تازه ترین گفتگویش که با “فارس” انجام شده از این گفته که از پایین رشد کرده و آرام آرام بالا آمده است و البته ادعا کرده به جز یک فیلم برای تولید هیچ کدام از فیلمهایش از جایی پولی نگرفته است.

رضوی گفته است: برای ساخت فیلم‌هایم اصلا راه ساده و راحتی را طی نکرده‌ام. من آدمی هستم که از پایین رشد کرده‌ام و آرام آرام بالا آمده‌ام. این مسیر را با اعتقاداتم آمده‌ام. برای خودم اصول و ایدئولوژی دارم که خیلی‌ها در آن می‌گنجند و خیلی‌ها هم نمی‌گنجند…من برای خودم اصولی دارم و چون از آنها سعی کردم خارج نشوم برای خیلی ها این ذهنیت پیش آمده که من دارای رابطه هستم. مگر هر کسی اصولی دارد باید اینطور باشد؟! آدم ها نمی‌توانند خودشان باشند و اصول داشته باشند؟!

این جوان تهیه کننده ادامه داده است: تا قبل از فیلم سینمایی «خانه‌ای در خیابان چهل و یکم» که از فارابی کمک گرفتم دیگر هیچ پولی از هیچ‌جای دیگری نگرفته‌ام. در حال حاضر در زمانی به سر می‌بریم که دیگر هیچ چیز مخفی برای مردم باقی نمانده است سران ممکلت یک جلسه خصوصی می‌گذارند فردا همه ما مطلع می‌شویم. می‌شود من از جایی پول گرفته باشم و کسی نفهمد؟! در حد و اندازه‌ای حرف که برای همه، همه چیز وجود دارد و می‌‌گویند. از تولیدات دیگرم که فرهنگی است پول در می‌آورم و در سینما خرج می‌کنم. من نه ساختمان سازی دارم و نه کارخانه دارم.

پس این همه بیلبورد و آن همه تیزر از کجا آمده؟

به گزارش سینماروزان همان طور که این تهیه کننده بیان کرده اند در روزگاری به سر می بریم که کمتر ناراستی از مردم مخفی باقی می ماند و البته همان مردم در هفته های اخیر دیده اند چطور بیلبوردهای شهری به صورت گسترده ای در اختیار “سیانور” ایشان قرار گرفته است و البته رسانه ملی چه حمایت همه جانبه ای را از این فیلم کرده! آیا این حمایتها شامل حامل همه فیلمهای دیگر هم می شود؟ چطور است اغلب تهیه کنندگان از اجاره کردن فقط 3 بیلبورد در نقاط مرکزی شهر عاجزند و فیلم ایشان از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب بیلبورد دارد. در این دو ماه اخیر “فروشنده” را به عنوان جایزه بگیرترین روی پرده داشتیم که حتی یک دهم فیلم این تهیه کننده جوان بیلبورد نداشت!

پس حمایت حوزه هنری از “دلبری” چه شد؟

این تهیه کننده جوان از این می گوید که فقط برای “خانه ای در خیابان چهل و یکم” از فارابی کمک گرفته اما این را نمی گوید که “دلبری” را با حمایت مستقیم حوزه هنری تولید کردند و البته حمایت حوزه هنری بود که باعث شد فیلمی که بسیاری ساختار آن را در حد نمایشهای رادیویی می دانستند در اکران دوم نوروز که یکی از پرمتقاضی ترین اکرانهاست روی پرده برود.

با سود کدام بیزنس فرهنگی می شود در سینما سرمایه گذاری کرد؟

این جوان این را هم گفته اند که از دیگر تولیدات فرهنگی شان پول درمی آورند که خرج سینما می شود؛ اما نمی گوید کدام بیزنس فرهنگی آن قدر سودآور است که بشود از سودش برای تولید در سینما که جزو پرریسک ترین و در عین حال پرخرج ترین تولیدات فرهنگی است استفاده کند؟

اگر واقعا بیزنسی آن هم در زمینه فرهنگ وجود دارد که بشود با سودش فیلم سینمایی تولید کرد بهتر است این جوان هر چه زودتر نام این بیزنس و البته نام خود را به عنوان کاشف این بیزنس در گینس ثبت کند و البته بعد از ثبت در گینس این بیزنس را به آن دسته از تهیه کنندگان معرفی کند که در ماههای اخیر به دلیل مشکلات اقتصادی دست به دامان آهن فروشان، تولیدکنندگان مواد شیمیایی، واردکنندگان خودرو و آقازادگان صنف جواهرفروش شده اند که بیایند و در محصولات آنها سرمایه گذاری کنند.

این جوان که تا بازرسی شورایعالی تهیه کنندگان هم پیش رفته چرا این بیزنس فرهنگی سودآور را در هیأت مرکزی شورایعالی طرح نمی کند و شرایطی را فراهم نمی کند که با فراگیر شدن این بیزنس جلوی ورود پولشویان یا به تعبیر غلامرضا موسوی جلوی ورود پولهای بی مسئولیت به سینما و شبکه خانگی گرفته شود؟




چرا آزاده نامداری در “آبان” به منبر می‌رود؟⇔این است محصول رسانه‌ای که علاقه‌ای به ترتیب مجریان چندوجهی ندارد

سینماروزان/بهمن توتونچی: ساده رد شدن از کنار برنامه “آبان” آزاده نامداری که این روزها در فضای مجازی در حال نشر است کار سختی است. نوشتن درباره آزاده نامداری آن هم با رویکرد انتقادی نیز کار سختی است چرا که نامداری به دلایل مختلف امکان حضور در تلوزیون ندارد و او را مورد نقد قرار دادن آن هم در شرایطی که او بیرون گود نشسته است میتواند نه “حرفه ای” بلکه “سیاسی” تعبیر شود. اما هدف این نوشته عبوراز خط کشی های سیاسی و ایجاد بستری برای گفتگو با نامداری در منشور فرهنگ است.

نامداری در دومین قسمت “آبان” میزبان خانم منیژه حکمت بود. “آبان” به لحاظ محتوایی پیچیدگی های خاصی ندارد. برنامه آمده است تا در راستای توانمندسازی زنان با رویکردی فمینستی تولید گفتمان کند. برنامه البته سعی میکند یک قدم جلو تر رود و در عین ترویج یک نگاه فمنیستی اهمیت مادربودن را هم پررنگ کند و این در لابلای سوالات و شعار اسپانسر برنامه قابل رویت است. این یعنی برنامه در عین سادگی محتوی با تلاش برای جمع بین فمینیسم لیبرال و نقش سنتی مادری خانواده ایرانی در تلاش است تا با ایجاد یک تلفیق گفتمانی، فمینسیم را ایرانی کند و اینجاست که تازه مادر بودن، چادری بودن و تجربه آنتولوژیک چالشهای خانوادگی نامداری قرار است به روایت برنامه کمک کند. اما معلوم نیست این خصوصیات نامداری به چه میزان انرژی لازم برای باری که او قصد انتقال آن دارد را در اختیار او قرار داده است.

چرا نامداری به منبر می رود؟

نامداری با تلاش بیش از حد در ساده سازی صورت مساله و همچنین پرسیدن سوالاتی کاملا جهت دار و بدون مغز نشان میدهد که آمده است تا سنت پروپاگاندا و خطابه گویی تلویزیون را به فضای مجازی ببرد. نامداری فراموش میکند که فضای مجازی خط قرمزهای محتوایی تلوزیون را ندارد اما اجرا خطوط قرمز فرمی و حرفه ای خود را دارد. اجرا با خطابه و منبر فرق دارد. نامداری به منبر میرود. این یعنی مساله این نیست که که چرا نامداری ترویج فمینیسم را سرلوحه خود قرار داده است، مساله این است که:

یک) چرا ترتیب سوالها و کنش و واکنش او با میهمان امکان درک پیچیدگی صورت مساله را از مخاطب سلب میکند؟

دو) چرا نامداری به اصول حرفه ای یک پرسش گر و مصاحبه کننده پایبند نیست و صندلی مصاحبه را با تریبون سخنرانی اشتباه میگیرد؟

مثالهایی از وضعیت سفارشی نمای برنامه

با مروری بر سوالات نامداری نه تنها پراکندگی و تشویش خط روایی به چشم میخورد، بلکه سوالات کاملا جهت دار و در مواقعی بغرنج و سفارشی نما و سخنرانیهای بین متنی اعتبار حرفه ای بودن را از او سلب میکند. گویی نامداری آمده است تا اعتبار حرفه ای اجرای خود را با کسب اعتبار به عنوان یک فعال زن عوض کند.

به عنوان مثال، نامداری به راحتی حکمت را در طفره رفتن به سوال مربوط به سینمای فرهادی تنها میگذارد و در سوال بعدی خود با ایجاد دوگانه نامفهوم سینمای سیاست و سینمای زن -که واضح است سوال نویسنده برنامه است نه او- پاسخ را به حکمت هدیه میدهد.

در جایی دیگر با لحنی سخنرانی گونه درباره لزوم ایجاد کمپین مدنی برای زنها نطقی سر میدهد و بعد از اهمیت ساختار شکنی زنانه صحبت میکند. بعد سراغ کارگردان مرحوم میرود و مظلومانه میپرسد”آیا از زنهای ما در سینما سوء استفاده میشود؟” و بعد خود سریع جمع بندی میکند که “پس زنهای ما در سینما پاک کار میکنند و اینکه بگوییم از زنها سوء استفاده میشود این حرف فیکی است!”

همه اینها مثالهایی اند از این که نامداری نیامده است تا سوال بپرسد و در مجادله با میهمان، صرفنظر از نگاه شخصی خود، بیننده را در فهم دنیایی جدید یاری دهد. بلکه برعکس، نامداری آمده است تا تجربه آنتولوژیک خود را در قالب یک سخنرانی در اختیار همگان قرار دهد تا همذات پنداری مخاطب را نه با منطق روایی برنامه بلکه با زندگی شخصی خود به ارمغان آورد. در ادامه نامداری دوباره سوالی کاملا جهت دار در محکومیت ده نمکی میپرسد و در جایی دیگر در حالی در مذمت خشونت صحبت میکند که فراموش میکند که او نه میهمان برنامه بلکه مجری برنامه است.

در مراحلی پایان نیز او در یک سوالی عجیب از حکمت میپرسد که آیا به خاطر مواضع تندش توانسته است از رانت بهره مند شود!؟ سوالی که از اساس منطق آن مشکل دارد. در آخر نیز نامداری سروقت حمایت از دولت میرود و تقصیر و ضعف ها در حالی متوجه دولت قبل میداند که منیژه حکمت استدلال های اینچنین را تلویحا یک نوع فرافکنی توسط دولت میخواند. این یعنی نامداری حاضر میشود با دست خود به سوژه نقد حکمت تبدیل شود.

نامداری در خدمت روحانی؟
همه اینها یعنی نامداری آمده است تا به دوگانه های موجود سیاسی تکیه زند و خود را تمام قد در اختیار تبلیغات دولت روحانی و فمینیسم لیبرال قرار دهد و البته در همه ناکام جلوه کند.

منیژه حکمت هم به نقد دولت روحانی میپردازد و هم بارها اشاره میکند که مساله زن مساله ای چند وجهی است و او هیچ گاه به خاطر زن بودن در سینمای ایران مورد تبعیض واقع نشده است.

در طول مصاحبه در مقابل ساده سازیها و پررنگ سازی اهمیت ساختار شکنی زنانه توسط نامداری، حکمت مساله را پیچیده تر نشان میدهد. او بارها اشاره میکند که مساله زنان را باید از زوایای مختلف جامعه شناسی و مردم شناسی دید و نباید “جُفت پا” (عبارت حکمت) بر مسایل پرید.

حکمت همچنان اذعان میکند که وضعیت زنان در جمهوری اسلامی نسبت به قبل از انقلاب بهبود یافته است و او نیز توانسته است علیرغم همه فشارها، فیلم ها و رویاهای خود را در جمهوری اسلامی محقق کند و چه بسا دوران سینمایی شمقدری بهتر از دروان ایوبی بوده است.

البته که روایت حکمت خطی نیست. او از ولنگاری فرهنگی و فضای رانتی در عرصه هنر و فرهنگ شکایت میکند، اما در مجموع با تناقض صحبت میکند، تناقضهایی که همه این فرصت را در اختیار نامداری میداد تا از تبدیل این گفتگو به یک مونوگ بی چالش، ایدولوژیک و متناقض جلوگیری کند. باید تکرار کرد که مساله مواضع نامداری نیست، مساله این است که چرا مخاطب بیشتر از مواضع میهمان از مواضع مجری در این برنامه باخبر میشود. آری غایت رسانه پروپاگانداست، اما پروپاگاند هم قواعدی دارد و عدول از قواعد آن، سکه عاملان آن را از اعتبار می اندازد.

این است محصول رسانه ای که علاقه ای به ترتیب مجریان چندوجهی ندارد
البته باید پذیرفت که اجرا کار بسیار سختی است و این نقد از منظر نامداری میتواند غیر منصفانه تلقی شود. همچنین باید به این نکته اشاره کرد که پیکان نقد نباید تنها به سوی نامداری روانه شود.

نامداری مقصر نیست. نامداری محصول یک ساز و کار رسانه ای و سرمایه آن هست. نامداری مجری جُنگ های عصرانه خانوادگی سیما و محصول صنعت فرهنگ داخلی است لذا آنچه او در این مصاحبه به تصویر کشیده است نتیجه تربیت رسانه ای او در سیمای جمهوری اسلامی ایران است.

این یعنی به زبان واضح تر انگشت اتهام باید به سمت سیاست گذاریهای تلوزیون روانه شود و این سوال مطرح شود که چرا تلویزیون علاقه ای به تربیت مجریان خود برای رویایی با مسایل پیچیده، چند وجهی و مورد سوال مخاطب ندارد و در بهترین حالت مجریانان خداحافظی کرده از تلویزیون  از اجرا و مدیریت رسانه های مجازی سربرآورده اند.

چرا باید به تلویزیون نگاه امنیتی داشت؟

البته در روزگار سردی سیما که دلیل آن فاکتورهای مالی، سیاسی ساختاری و رقابتی را شامل میشوند، این نقدها بی ربط و بی اثرند. اما نباید ناامید شد و به عنوان مثال پرسید چرا منیژه حکمت در قاب تلویزیون ایرانی دعوت نشده است تا به سوالات صریح و چالشی مجریان تلویزیون پاسخ دهد تا اینگونه که در این مصاحبه ظاهر شده است مونولوگ وار بر منبر نرود و به قول خودش کمی “گوش کند و کمک بگیرد.”

اگر تا دیروز برچسب های ایدئولوژیک و امنیتی توجیهی برای عدم تریبون دادن به هر آنکه به نوعی با گفتمان رسمی چالش دارد بود، باید گفت این دوره به پایان رسیده است و ضرورت حضور این افراد در قاب تلویزیون بیش از پیش حس میشود. این یک ضرورت فرهنگی و البته یک ضرورت امنیتی است. باید به تلویزیون نگاه امنیتی داشت، امنیت تنها حراست کاری های رایج و گاها بی اثر نیست، بحران مالی، تجاری شدن تلویزیون، اختلافات داخلی و دخالتهای بیرونی، اداره سلیقه ای و نداشتن آیین نامه منظم برای پوشش مسایل روز تنها مثالهای اندکی هستند از خطراتی که امنیت جامعه ایرانی را تهدید میکنند. آری آنچه غایب است نگاه امنیتی به صدا سیما است.

نامداری با جفت پا به استقبال موضوع زن رفته

نامداری از خط قرمز عبور کرده است، نه از خط قرمز محتوا، بلکه از خط قرمز فرم. و این محل نگرانی است.

در “آبان” نامداری “اجرا” نکرده است بلکه به جای تحریک قدرت تحلیلی و انتقادی مخاطب برای او خطابه کرده است و او این را در صدا سیما یاد گرفته است.

صدا سیمایی که ترجیح اش جُنگ های عصرگاهی و خنده های شبانگاهی و این روزها کدنویسی است تا ساخت سریال های فاخر و برنامه ترکیبی عمیق درباره مسایل روز.

سیمایی که با رویکر حذفی “ما-“آنها،” امروز به “آنها” کمک کرده است. اگر نامداری با “جفت پا” به استقبال موضوع زن رفته است، ما مدتهاست که خودمان داریم با توهمی به نام “دوران طلایی تلویزیون” برای خودمان “جفت پا” میگیریم.




مصطفی آل‌احمد: جشنواره فیلم کوتاه هیچ‌گاه نیاز به آمارسازی نداشته/چرا رسانه ملی مخاطبان را از تماشای فیلم کوتاه محروم کرده؟

سينماروزان: در روزهاي گذشته گزارشي درباره برخي ايرادات جشنواره فيلم کوتاه تهران منتشر شد.(اينجا را بخوانيد)

به گزارش سينماروزان انتشار آن گزارش سبب ساز آن شد مصطفي آل احمد از فيلمسازان جواني که سابقه سالها فعاليت در حيطه فيلم کوتاه دارد و امسال هم نامش در شمار بزرگداشتهاي جشنواره قرار دارد بکوشد به نوبه خود توضيحاتي درباره وضعيت فيلم کوتاه و روند برگزاري جشنواره بدهد.

مصطفی آل احمد با اشاره به این که فیلم سازان فیلم کوتاه به عرضه درست آثارشان نیاز دارند به سینماروزان بیان داشت: هر فرصتی که برای نمایش و اکران فیلم کوتاه وجود دارد باید مورد حمایت قرار گیرد. همان طور که نیاز داریم به تولید فیلم کوتاه، نیاز داریم به نمایش فیلمهای کوتاه در سینما و تلویزیون و جشنواره هایی مانند جشنواره فیلم کوتاه تهران.

این عضو هیأت موسس انجمن فیلم کوتاه با اشاره به ویژگی های اصلی فیلم کوتاه گفت: بیان موجز و کوتاه در زمینه معضلات و آسیب ها در حیطه ‌های مختلف به بهترین شکل در فیلم کوتاه تصویر می شود و دقیقا به دلیل همین تلخیص و ایجاز است که فیلم کوتاه  اثرگذاری بیشتری دارد.

رسانه ملی مخاطبان را از فیلم کوتاه محروم کرده

آل احمد با تأکید بر آن که جوانان این عرصه با کمترین امکانات کار می کنند اظهارداشت: فیلم کوتاه حمایت می‌خواهد و باید دیده شود و نیاز دارد به ایجاد فضاهایی برای دیده شدن مانند پاتوقی که انجمن سینمای جوانان برای فیلم کوتاه ایجاد کرده و همین جشنواره‌ای که سالانه در تهران برگزار می‌شود. از طرف دیگر رسانه ملی، مردم را از این قالب اثرگذار محروم کرده است. رسانه ملی می تواند با خرید آثار فیلمسازان فیلم کوتاه، هم به رونق آن کمک کند و هم با این بیان هنری موجز؛ مردم را با آسیب های اجتماعی آشنا ساخته و نیز شیوه ها و بیان هنری تازه را معرفی کند. حتی تلویزیون می‌تواند کانال تخصصی برای پخش فیلمهای کوتاه و بلند سینمایی ، ویدئو ، آثار هنری ، هنرهای تجسمی و هنرهای نمایشی اختصاص دهد و این ایده ایست که در مورد فیلم مستند جواب داده است. آرشیوهای ما پر است از فیلمهای کوتاهی که تا سالها می تواند ماده خام یک کانال تلویزیونی باشد.

یک تناقض در سینمای بلندی که مدام حمایت می‌شود

کارگردان فیلم سینمایی “پوسته” ادامه داد: فیلم کوتاه هزینه زیادی نمی خواهد و به عنوان مثال می توان با بودجه یک یا دو فیلم سینمایی سالانه ده‌ها  فیلم کوتاه تولید کرد. هم اکنون سالانه تعداد زیادی فیلم بلند با حمایت بنیاد سینمایی فارابی ساخته می شود که برخی از آنها نه در داخل توجهی برمی انگیزند و نه در خارج از کشور درخشش دارند ؛ اما همچنان از سازندگان آن فیلم ها حمایت  می شود. این در حالی است که فیلمسازان فیلم کوتاه سالانه درخشش های بسیار در عرصه های جهانی و داخلی دارند. اما متاسفانه حمایت از فیلم کوتاه بسیار کم است.

آل احمد خاطرنشان ساخت: فیلمسازی کوتاه زیربنای سینمای بلند حرفه ای است و هرچه بیشتر جوانان این حیطه مورد تشویق و حمایت قرار گیرند از آن سو شاهد رشد سینمای بلند خواهیم بود.

جشنواره ای که هیچ گاه نیاز به آمارسازی نداشته

این فیلمساز سینمای مستند و داستانی در پایان گفته های خود بیان داشت: در شرایط فعلی مهمترین مجال عرضه فیلمهای کوتاه جشنواره فیلم کوتاه و یک سلسله جشنواره استانی است و به عنوان کسی که خودم را برآمده از فیلم کوتاه می دانم به صراحت می گویم وظیفه اصلی مان حمایت از این جشنواره هاست. جشنواره فیلم کوتاه جزو معدود جشنواره های ملی است که هیچ گاه نیاز به آمارسازی درباره مخاطب نداشته چون همواره با مخاطب پرشور روبرو بوده و این جوانان سرمایه کمی نیستند. در این دو سال اخیر هم رونق جشنواره فیلم کوتاه تهران بیشتر از سال های پیش بنظر می رسد؛ امید دارم با همدلی بیشتر به ارتقا بیشتر این جشنواره کمک شود.




محمدعلی طالبی: باورم نمی‌شد “آس و پاس” در ایران تولید شده!/آقای قالیباف و دوستانش این همه برج می‌سازند اما…/جشنواره کودک عملا طفیلی است برای صرف بودجه/فیلمهایم اکران که هیچ حتی در شبکه خانگی هم مشتری ندارند!

سینماروزان: محمدعلی طالبی کارگردانی که سالهاست فیلمهایی با محوریت مسائل کودکان و نوجوانان می سازد و البته سالهاست که هیچ کدام از فیلمهایش مجال اکران در داخل نمی یابند به تازگی در برنامه “شهر فرنگ” نکاتی جالب درباره وضعیت سینمای کودک و وضعیت اکران در سینماهای ایران مطرح کرد.

به گزارش سینماروزان با اشاره به یکی از فیلمهای روی پرده گفت: آنونس “آس و پاس” را در ماهواره دیدم که آقای علی نظری(!) در آن آواز میخواند؛ باورم نمیشد این فیلم در ایران تولید و اکران شده!

طالبی با اشاره به سختی های اکران فیلم کودک در ایران گفت: آقای قالیباف(یا دوستانش!) این همه برج میسازند اما سالی ده تا فیلم کودک و نوجوان در پردیسهای شهرداری اکران نمی شود.

این کارگردان ضمن تأکید بر کم هزینه بودن محصولاتش بیان داشت: من اغلب فیلمهایم را با 20 تا 30 میلیون تومان ساخته ام اما اکران که هیچ حتی در شبکه خانگی هم فیلمهایم مشتری ندارند!!

کارگردان “کیسه برنج” با انتقاد از جشنواره کودک گفت: عملا جشنواره کودک سودی به حال فیلمهای کودک ندارد. شخصا 22 پروانه زرین از این جشنواره گرفتم اما کسی مرا به عنوان فیلمساز نمی شناسد. مثلا در یک مراسم ختم از یک بازیگر درجه هشت مرتب عکس می گیرند ولی کسی ما را نمی شناسد. جشنواره هایی مثل کودک عملا طفیلی هستند؛ فقط بودجه ای صرف میشود و عده ای می آیند برای کسب درآمد…

وی ادامه داد: تلویزیون کمترین کمکی به سینمای کودک نکرده؛ بعد از “گل پامچال” طرح چندین سریال را به تلویزیون ارائه دادم اما از هیچ کدام حمایت نکردند.




یک مدیر سیما با تأیید شکایت از آپارات بیان کرد⇐باید از صداوسیما مجوز بگیرند!!!

سینماروزان: در روزهای گذشته خبری مبنی بر شکایت صداوسیما از سایت آپارات در رسانه ها منتشر شد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان به تبع آن خبر مدیر سایت آپارات توضیحاتی را درباره این شکایت و اینکه حتی اتهام مربوط به آن تفهیم هم نشده بیان کرد.(اینجا را بخوانید)

در تازه ترین واکنش نسبت به آن خبر حالا یک مقام مسئول در صداوسیما نیز توضیحاتی درباره آن داده است.

حامد معینی، مدیرکل مالکیت فکری و حقوق بین‌الملل سازمان صداوسیما، شکايت سازمان صداوسيما از «سايت آپارات» را تأیيد کرد و درباره دليل اين شکايت به “شرق” گفت: اين خبر صحت دارد اما منتشرکنندگان آن به موضوع شکايت اشاره‌اي نکرده‌اند و موضوع به‌گونه‌ای طرح شده که گويي سازمان صداوسيما قصد دارد مانع فعاليت چنین سايت‌هایی شود درحالي‌که در واقع چنين نبوده و براساس تکالیف مقرر در اسناد بالادستي ازجمله تکليفي که در پیوست حکم ریاست سازمان صداوسیما و در ابلاغي که به ریاست محترم جمهوری به عنوان رئيس شوراي‌عالي فضاي مجازي صورت گرفته، مسئوليت تنظيم مقررات صوت و تصوير فراگير در فضاي مجازي، صدور مجوز و نظارت بر فعاليت همه فعالان اين حوزه بر عهده سازمان صداوسيما گذاشته شده است.

براساس اظهارات معيني شکايت مذکور مربوط به  سال گذشته بوده و از دو جنبه خواستار احقاق حقوق سازمان صداوسیما شده؛ يکي نقض حقوق مالکيت فکري سازمان صداوسيما و ديگري از باب اينکه چنین سایت‌هایی ازجمله سايت آپارات، مجوزهاي لازم براي فعاليت در عرصه صوت و تصوير فراگیر در فضای مجازي را از سازمان صداوسيما دريافت نکرده‌اند.

نیاز به مجوز صداوسیما دارند

مدیرکل مالکیت فکری و حقوق بین‌الملل سازمان صداوسیما، درباره موضوع شکايت صورت‌گرفته افزود: سازمان صداوسيما قصد متوقف‌کردن فعاليت چنین سايت‌هایی را ندارد لکن اصولا هر فعاليت فرهنگی یا تجاری در فضاي واقعي و مجازي نيازمند اخذ مجوز بوده و ارائه خدمات فضاي مجازي در عرصه صوت و تصوير فراگير هم نياز به اخذ مجوز از سازمان صداوسيما دارد که مالکان سايت آپارات با وجود اخطار‌های قبلی اين مجوز را اخذ نکرده‌اند. پيرو شکايت‌هايي که قبلا دراين‌زمينه صورت گرفته، برخی از فعالان که مجوزهای لازم را از سازمان اخذ کرده‌اند مشکلي براي ادامه کار ندارند اما سايت آپارات تاکنون نسبت به این موضوع اقدامي نداشته است.

بدون مجوز از محتوای صداوسیما استفاده کرده اند

معيني در ادامه افزود: مشکل ديگر سايت آپارات اين است که از محتواي سازمان صداوسيما که برای تأمین آنها هزینه درخور ‌توجهی صرف شده بدون کسب مجوز‌های لازم استفاده مي‌کند. برخلاف اخطارهاي مکرر سازمان، توليدات رسانه ملي را بازنشر و حقوق مالکيت فکري سازمان صداوسيما را ناديده گرفته و توليدات آن را در فضای مجازی در دسترس عموم قرار مي‌دهد بدون اينکه عوايد مالي آن را به دارندگان حقوقشان منتقل کرده يا آنها را در کنار محتواهايي که مورد تأیيد سازمان نيستند، قرار ندهد.

به گفته مدیرکل مالکیت فکری و حقوق بین‌الملل سازمان صداوسیما، انتشار هر محتوايي در سايت آپارات، چرخه بهره‌برداری‌های مادی آتی و منافع اقتصادي آن را متوقف مي‌کند و ازآنجاکه روش‌هاي مختلف بهره‌برداري اقتصادي از دارايي‌هايي فکري در همه دنيا وجود دارد و سازمان صداوسيما هم به آنها انديشيده و دراين‌باره برنامه‌ريزي‌های لازم را انجام داده، انتشار رايگان و بدون مجوز در سايت‌هايي مانند آپارات، به منافع مشروع سازمان صداوسيما و دارندگان حقوق مادی و معنوی آنها لطمه ‌جبران‌ناپذيري را وارد مي‌کند.

جایگزین آپارات را هم راه می اندازیم

 يکي از مواردی که سايت آپارات يا منتشرکنندگان خبر شکايت صداوسيما از اين سايت سعي در اثبات آن دارند، انحصارطلبي رسانه ملي در زمينه عرضه محصولات سمعي و بصري است.

معيني اين مسئله را کاملا رد کرد و درباره دلايل رد انحصارطلبي سازمان صداوسيما توضيح داد: ازجمله مأموريت‌هايي که براي سازمان تعريف شده، راه‌اندازي آي‌پي‌تي‌وي است؛ اپراتورهاي اين رسانه نوين مشخص شده، مجوزهاي لازم براي فعاليت آنها صادر شده، قراردادها در حال انعقاد است و حتي براي سايت‌هايي مانند آپارات هم در آینده‌ای بسیار نزدیک سرويس‌های جايگزين وجود خواهند داشت. سرويس تلویزیون تعاملی رسانه ملی و اپراتورهای منتخب آی‌پی‌تی‌وی خدمات کامل و گسترده‌تری را که شامل خدمات سايت آپارات نیز هست ارائه کرده و اگر آپارات مجوز فعاليت را دريافت نکند و فعاليتش متوقف شود، کاربران به يوتيوب يا ديگر سرويس‌های مشابه خارجی نياز نخواهند داشت.

وی ادامه داد: البته مقدمات جلوگیری از تحقق چنین تخلف‌هایی در سرویس‌های خارجی نیز در اداره کل مالکیت فکری و حقوق بین‌الملل فراهم شده و در آینده از نقض حقوق مالکیت فکری سازمان به وسيله آنها، نیز جلوگیری خواهد شد اما مزیت سرویس‌های داخلی در این است که امکان دريافت مجوز براي سايت‌ها و سامانه‌هايی که دراين‌زمينه فعال هستند از سوی سازمان صداوسیما فراهم شده است. 




توضیحات مدیرعامل “آپارات” درباره شکایت صداوسیما از این سایت

سینماروزان: روز گذشته خبری منتشر شده بود مبنی بر شکایت سازمان صداوسیما از سامانه اینترنتی “آپارات”؛ شکایتی که برخی رسانه ها نتیجه آن را تعطیلی این سامانه دانستند.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان با این حال جواد شکوری‌مقدم مدیرعامل «آپارات» در گفت‌وگو با بیان اینکه تعطیلی این سایت را تکذیب می‌کند به “صبح نو” اظهار داشت: شکایتی که صداوسیما انجام داده مربوط به امسال نیست. شکایتی است مربوط به سه تا چهار سال قبل که البته هنوز تفهیم اتهام و هیچ حکمی به واسطه آن صادر نشده است.

وی درباره شمول این شکایت اظهار داشت: این شکایت درباره مسائلی مانند حق نشر و مانند آن است که همان‌طور که گفتم مربوط به مدت‌ها قبل است و اخیراً اما یک رسانه خاص نسبت به آن تحلیل ویژه خود را ارائه داده است.

مدیرعامل آپارات با تأکید بر اینکه محتوای آپارات را مخاطبان تأمین می‌کنند گفت: ما رسماً هیچ محتوایی تولید نمی‌کنیم و غیر از فایل‌هایی که مخاطبان بارگذاری می‌کنند برای برنامه‌هایی که برای نخستین‌بار از این سامانه عرضه می‌شوند هم صرفاً اسپانسر پیدا می‌کنیم و نقشی در تولید محتوای اینترنتی نداریم پس در شمار سامانه‌های ویدئوی درخواستی هم قرار نمی‌گیریم.

شکوری با اشاره به اینکه «آپارات» سامانه‌ای مبتنی بر U.G.C/User Generated Contentاست که با مجوز ارشاد و با محتوای تولید شده توسط کاربران به‌روز رسانی می‌شود، نظارت بر چنین سامانه‌ای را به کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه مربوط دانست و گفت: حدود 15 هزار نفر در سامانه ما ویدئو بارگذاری می‌کنند و غیر از فیلترینگی که خودمان برای جلوگیری از آپلود محتوای مستهجن قرار داده‌ایم، یک امکان ویژه برای گزارش‌های مردمی هم ایجاد کرده‌ایم تا نظارت دقیق‌تری بر ویدئوهای چالش برانگیز وجود داشته باشد یعنی هر یک از مخاطبان می‌توانند نظری را که درباره یک محتوای خاص دارند، برای مدیریت ارسال کنند.




شکایت صداوسیما از سامانه “آپارات”

سینماروزان: در حالی که در هفته های گذشته شنیده شده بود که مالکیت سامانه ویدیوی درخواست یا همان VOD به وزارت ارشاد سپرده شده است و از این رو صداوسیما نمی تواند بر محتوای ارائه شده توسط رسانه های ذیل این سامانه نظارت کند حالا “عصر ایران” ادعایی را طرح کرده درباره شکایت صداوسیما از سایت “آپارات”.

“آپارات” از جمله رسانه های فعال در حیطه ویدیوی درخواستی است که در سالهای اخیر به غیر از به اشتراک گذاری ویدیوهای کاربران اسباب تولید برنامه های ویدیویی حرفه ای را هم فراهم آورده است.

متن کامل گزارش این رسانه درباره شکایت رسانه ملی از آپارات را بخوانید:

شنیده‌ها حاکی از آن است که سازمان صدا و سیما از سایت آپارات، آپارات کودک و  سایت سینمای خانگی آپارات فیلیمو شکایت کرده است. این در حالی است که محتوای مورد شکایت در تمامی شبکه‌های اجتماعی، سایت‌های مشابه خارجی و  شبکه‌های پیام‌رسان در بین کاربران دست به دست می‌شود.

این سرویس‌های  پخش‌کننده فیلم و  ویدئو که صدا و سیما علیه آنها اقدام کرده است، زمینه استفاده از محتوای داخلی مناسب را بر بستر شبکه ملی اطلاعات  فراهم می‌آورند.

حال سوال اینجاست که چه کسانی فضای برخورداری از محتوای سالم را به حذف این رسانه‌ها ترجیح می‌دهند و شکایت می‌کنند؟ و چه کسانی به دنبال تضعیف سرویس‌های داخلی و تقویت  و حمایت از سرویس‌های خارجی در رسانه ملی هستند؟

فرض کنیم صدا و سیما با این تصور که انحصار صوت و تصویر را در اختیار دارد، آپارات را که یوتیوب ایران است، از فعالیت بازدارد. آیا در چنین حالی، مردم به شبکه‌های صدا و سیما به عنوان گزینه جایگزین مراجعه می‌کنند یا شبکه‌های خارجی و کانال‌های بی‌هویت و بی نام و نشانی که معلوم نیست چه کسانی اداره‌شان می‌کنند برنده این دعوا خواهند شد؟

در شرایطی که در دنیای امروز بحث از جامعه شبکه‌ای مطرح  است، درک از شرایط امروز و کوشش هرچه بیشتر برای استفاده از محتواهای مناسب داخلی، بسیار حیاتی است و  تلاش‌های صورت‌گرفته برای تحقق شبکه ملی اطلاعات به عنوان بستر تولید محتوای بومی نیازمند مشارکت همگانی است، نه سنگ‌اندازی‌های تملک‌جویانه.

آیا زمان آن نرسیده است که مسئولان صدا و سیما، مقتضیات روز را بشناسند و بدانند که در سال 1395 و در جهانی جدید زندگی می‌کنیم؟! و آیا شأن صدا و سیما به عنوان رسانه ملی، حمایت از فعالان این عرصه است یا تقابل با آنها؟!




تئوریسین اصلاح‌طلب مطرح کرد⇐رییس اسبق صداوسیما کاندیدای ریاست جمهوری می‌شود/احمدی‌نژاد هم معاون اولش!

سینماژورنال: سه سال بعد از خروج عزت ا.. ضرغامی از صداوسیما و در حالی که در این سه سال صداوسیما دو رییس عوض کرده زمزمه های حضور ضرغامی در انتخابات ریاست جمهوری 96 شنیده می شود.

به گزارش سینماژورنال حضور فعال ضرغامی در شبکه های اجتماعی و البته دیدارهایی که با برخی از چهره های شناخته شده عرصه فرهنگ داشته این ظن را بیش از پیش تقویت می کند که او قصد حضور جدی در انتخابات را دارد.

از سوی دیگر در روزهای گذشته صحبتهایی طرح شده مبنی بر نهی محمود احمدی نژاد از حضور در انتخابات ریاست جمهوری و در همین اوضاع حمیدرضا جلایی پور تئوریسین اصلاح طلب و مدیرمسئول روزنامه های توقیفی “جامعه” و “نوسازی” در گفتگو با “اعتماد” از این گفته که احتمال دارد ضرغامی کاندیدای ریاست جمهوری شود و احمدی نژاد هم معاون اولش!

جلایی پور درباره وضعیت احمدی نژاد در انتخابات آینده می گوید: به نظر من او{احمدی نژاد} با يكي از كانديداها جلو مي‌آيد. بايد ديد كه اصولگراها از چه كسي حمايت مي‌كنند. ممكن است با يكي از نامزدهاي اصولگرا جلو بيايد. چون مراكز نظرسنجي درستي نداريم هر كسي پيش خودش فكر مي‌كند بهترين پايگاه مردمي را دارد. خيلي‌ها در ايران دچار توهم مي‌شوند.

این تئوریسین درباره اینکه احمدی نژاد از چه کسی حمایت کرد اظهار می دارد: ممكن است ضرغامي باشد. ممكن است ضرغامي بگويد او{احمدی نژاد} را معاون اول يا وزير مي‌كنم. تندروها نمي‌دانند چه كار كنند و آنها الان فقط دارند كابوس روحاني را مي‌بينند. مي‌خواستند مردم را از روحاني نااميد كنند و اطرافيان او را بترسانند. اين كار را در مرحله دوم آقاي خاتمي قبلا انجام داده بودند. البته اصولگرايان بدشان نمي‌آيد از امكانات احمدي‌نژاد هم استفاده كنند. مشكل اين است كه احمدي‌نژاد ديگر معجون مجذوبي نيست.

جلایی پور در جایی دیگر از گفتگوی خود بیان می دارد: ممكن است آقاي ضرغامي از نام احمدي‌نژاد براي تبليغات انتخاباتي كانديداتوري احتمالي خود استفاده كند. {اصولگرایان}او را حذف نمي‌كنند بلكه اداره‌اش مي‌كنند. يك ويژگي احمدي‌نژاد اين است كه اتفاقا ارزش گرا نيست و نيروي اراده بخش‌هاي ذي نفوذ قدرتمند را خوب درك مي‌كند و انعطاف نشان مي‌دهد. شما به حرف‌هاي تبليغاتي‌اش توجه نكنيد.




معاون سیما خبر داد⇐ تولید ۱۰ سریال الف ویژه تاریخی-مذهبی-دفاع مقدس در رسانه ملی

سینماژورنال: ساخت سریال‌های الف ویژه در سازمان صداوسیما از سر گرفته می‌شود.

به گزارش سینماژورنال این خبری بود که مرتضی میرباقری  معاون سیما  در حاشیه بازدید از پشت صحنه سریال تاریخی «معمای شاه» اعلام کرد.

میرباقری البته که از در دستور کار قرار گرفتن 10 سریال الف ویژه برای تولید صحبت کرد و مضمون آنها را تاریخی-مذهبی-دفاع مقدس خواند ولی نامی از سریالها نیاورد.

میرباقری گفت: تاریخ انبیاء، تاریخ اسلام، اثرات اندیشمندان ایرانی در اسلام و تاریخ هشت سال دفاع مقدس دستمایه 10 طرح الف ویژه‌ای است که به زودی جزئیات آن در اختیار رسانه‌ها قرار می‌گیرد.

دکتر میرباقری تاکید کرد: سازمان برای تولید مجموعه‌های نمایشی کمبود بودجه ندارد؛ چرا که تولید برنامه‌های نمایشی موفق را نه صرف هزینه بلکه جذب سرمایه می‌داند.

احیای سیمافیلم

بر اساس این گزارش، از دیگر خبرهای مهمی که روز گذشته توسط معاون سیما اعلام شد، بازگشت گروه‌های فیلم و سریال به شبکه‌ها و احیای عنوان «سیمافیلم» بود. در دوره محمد سرافراز عملا ساخت سریال‌ها از شبکه‌ها گرفته شده و در دو مرکز امور نمایشی سیما و گسترش فیلمنامه‌نویسی دنبال می‌شد.

میرباقری بازگشت گروه‌های فیلم و سریال به شبکه‌ها را از دیگر برنامه های این معاونت دانست و افزود: هر یک از شبکه‌ها با توجه به حال و هوای مخاطبانشان تولید برنامه‌های نمایشی خواهند داشت ولی این تولیدات با برنامه‌ریزی و طبق اصولی خواهد بود که مرجع آن سیما فیلم است.

معاون سیما بر نقش سیمافیلم در تولید سریال‌های ویژه الف تاکید کرد.




پیشنهاد منطقی یک رسانه اصولگرا به مدیران رسانه ملی⇐ادغام شبکه‌های استانی در جهت کاهش هزینه

سینماژورنال: در حالي كه اكثر شبكه‌هاي سراسري و ديجيتالي صداوسيما با مشكل جذب مخاطب روبه‌رو هستند و تنها چند شبكه‌اند كه توانسته‌اند بر تعداد مخاطبان خود بيفزايند، شبكه‌هاي تلويزيوني استاني همچنان به عنوان شبكه‌هايي كه هزينه‌هاي زيادي را به سازمان صداوسيما تحميل مي‌كنند و كارايي چنداني نيز ندارند، محل مناقشه‌اند.

به گزارش سینماژورنال اين شبكه‌ها اغلب بازپخش‌كننده سريال‌هاي تلويزيوني‌ هستند كه از شبكه‌هاي سراسري پخش شده‌اند و مهم‌ترين عملكردشان پخش اخبار محلي است و حالا روزنامه اصولگرای “جوان” با انتشار گزارشی پیشنهاد ادغام این شبکه ها را در جهت کاهش هزینه ها داده است.

متن گزارش این روزنامه را بخوانید:

آيا وقت آن نرسيده است كه فكري براي شبكه‌های استانی شود؟

علي دارابي معاون امور استان‌هاي سازمان صداوسيما به مديران مراكز صداوسيما اولتيماتوم پنج ماهه داده است تا با توجه به محدوديت‌هاي مالي برنامه‌اي جامع ارائه كنند و نتيجه تغييراتشان تا پنج ماه ديگر ملموس باشد، البته معاون امور استان‌ها مشخص نكرده است كه اگر شبكه‌ها نتوانند برنامه‌اي جامع ارائه دهند، آيا با گزينه‌هاي تنبيهي روبه‌رو مي‌شوند يا خير ولي همين كه در چنين سطحي از مديريت سازمان صداوسيما به اين نتيجه رسيده‌اند كه شبكه‌هاي استاني نيازمند تغيير هستند، مي‌توان آن را يك گام مؤثر براي تغيير دانست.

شبكه‌هاي استاني چه كار مي‌كنند؟!
عزت‌الله ضرغامي رئيس وقت سازمان صداوسيما در مراسم افتتاحيه شبكه استاني خراسان جنوبي مي‌گويد: «اگر مردم آداب و رسوم، لهجه، موسيقي، شادي و غم‌هايشان را در شبكه استاني ببينند هرگز از شبكه جدا نمي‌شوند!» خوشبيني ضرغامي نسبت به شبكه‌هاي استاني تا حدي بود كه در اختتاميه جشنواره توليدات راديو و تلويزيوني صداوسيما تأكيد مي‌كند: «حدود 35 تا 40 درصد مردم كشورمان از ماهواره استفاده مي‌كنند كه از اين تعداد 15درصد آنها از ماهواره براي تماشاي شبكه‌هاي استاني و شبكه‌هاي ملي استفاده مي‌كنند.» حال كه گفته مي‌شود آمار بينندگان ماهواره به بيش از 70 درصد رسيده است، اين آمار را مي‌توان به بالارفتن ميزان مخاطبان شبكه‌هاي استاني ربط داد يا ريزش همان تعدادي كه شبكه‌هاي استاني را از طريق ماهواره نگاه مي‌كردند؟! اگر صرفاً دليل ريزش مخاطبان شبكه‌هاي استاني را عمل نكردن به توصيه رئيس وقت سازمان صداوسيما يعني نشان ندادن آداب و رسوم، لهجه، موسيقي و شادي و غم‌هاي محلي بدانيم، حدس‌مان چندان نيز بي‌ربط نخواهد بود. با يك جست‌وجوي ساده به چندين مورد اعتراض به عدم‌پخش برنامه در شبكه‌هاي استاني بر اساس لهجه‌ها و گويش‌هاي محلي برخورد مي‌كنيم. بسياري از شبكه‌هاي محلي علاوه بر اينكه گويش محلي را رعايت نمي‌كنند، در توليد برنامه نيز توجهي به منطقه و استان خود ندارند. در عوض مجموعه‌هاي پخش شده از شبكه‌هاي سراسري بازپخش مي‌كنند. كافي است به پورتال‌هاي شبكه‌هاي استاني سري‌زده شود و انبوه برنامه‌ها و سريال‌هاي تكراري را كه در اين شبكه‌ها در حال بازپخش هستند، مشاهده كرد. با اين حال باز هم مديران صداوسيما اميدوارند بتوانند با شبكه‌هاي استاني جلوي شبكه‌هاي ماهواره‌اي نيز بايستند. علي دارابي بعد از اينكه به مديران شبكه‌هاي استاني براي تغيير اولتيماتوم داده به آنها گفت: امروز ديگر رقابت شبكه‌هاي استاني به رقابت با يكديگر و شبكه‌هاي ملي ختم نمي‌شود بلكه بايد با بازتعريف آنتن و جدول پخش به مقابله جدي با شبكه‌هاي فارسي زباني بپردازند كه ايمان و اعتقادات جامعه ما را نشانه گرفته‌اند. شبكه‌هاي استاني بايد با ۲۱۷ شبكه فارسي‌زبان كه ايمان و اعتقادات جامعه را نشانه گرفته‌اند، مقابله كنند. وي افزود: اين رقابت كار سختي است و مديران و برنامه‌سازان رسانه ملي بايد در اجراي ۱۵ اقدام تعريف‌شده معاونت امور استان‌ها اهتمام جدي كنند و برنامه‌هاي جديدي ارائه دهند.

عصاره‌اي به نام «شما»
در راستاي سياست هرچه سرافراز تعطيل كرد، علي عسكري راه‌اندازي مجدد مي‌كند، شبكه «شما» به جمع شبكه‌هاي تلويزيون باز خواهد گشت. اين شبكه وظيفه دارد گلچيني از بهترين توليدات استاني را پخش كند، البته اين شبكه در دوره قبلي فعاليتش به صورت مستقل اقدام به توليد برنامه‌هايي مانند «هفت ترانه» نيز مي‌كرد كه برنامه پرمخاطبي نيز بود. وقتي 31 شبكه استاني صرفاً به اندازه يك شبكه توليد دارند كه آنقدر عملكردش در دوره قبلي ضعيف بوده كه باعث جمع شدن شبكه شده است، چه انتظاري مي‌توان داشت كه اين شبكه‌ها در مقابل شبكه‌هاي ماهواره‌اي قد علم كنند؟!

برنامه‌هاي كپي و مجري‌هاي پروازي
در ميان شبكه‌هاي استاني هستند شبكه‌هايي كه برنامه‌هايشان از شبكه‌هاي سراسري نيز پخش مي‌شود، مانند برنامه «خوشا شيراز» كه از شبكه 5سيما بخش‌هايي از آن به صورت زنده پخش مي‌شود. برنامه «زنده رود» شبكه استاني اصفهان نيز از جمله برنامه‌هايي است كه بازتاب‌هاي فرااستاني دارد. اين دو برنامه كه كپي برنامه‌هاي تركيبي شبكه‌هاي استاني هستند با استفاده از هزينه بالا و به كارگيري مجري‌هاي شبكه‌هاي سراسري كه اغلب در تهران مستقر هستند و هر هفته براي اجرا خود را به شهرستان‌ها مي‌رسانند، تلاش مي‌كنند تا براي بينندگان استاني ايجاد جذابيت كنند. مهماناني نيز كه به اين برنامه‌ها دعوت مي‌شوند اغلب بر اساس همان الگوي شبكه‌هاي سراسري است، يعني بازيگراني كه مجموعه‌هاي تلويزيوني‌شان از شبكه‌هاي سراسري پخش مي‌شود و خواننده پايتخت‌نشين. در حالي كه هر دو برنامه «خوشا شيراز» و «زنده رود» براي استان‌هايي هستند كه از نظر غناي فرهنگي در سطح جهاني ممتاز هستند و هنرمندان بزرگ محلي دارند و حتي لهجه محلي‌شان در سطح ايران شهرت دارد ولي در اين برنامه‌ها سهم هنرمندان محلي و لهجه و آداب و رسوم محلي به حداقل رسيده و حتي فرصت اجرا نيز در اختيار مجري‌هاي خارج از استان قرار مي‌گيرد!

كاهش شبكه‌ها با افزايش كاركرد
صداوسيما در مراكز استان‌ها ساختمان‌هاي بزرگي دارد كه برخي حتي مي‌توانند با مجموعه جام‌جم در تهران تنه به تنه بزنند در عوض خروجي اين مراكز كه همان شبكه‌هاي استاني است به غير از اخبار استاني و اعلام زمان شرعي كه به راحتي از طريق شبكه‌هاي اجتماعي و فضاي مجازي در اختيار عمومي قرار مي‌گيرد، كاربرد ديگري ندارند، حتي حفظ فرهنگ و آداب و سنن محلي نيز در فضاي مجازي طرفداران بيشتري دارد تا در خروجي شبكه‌هاي استاني كه تلاش دارند با لهجه تهراني برنامه توليد كنند. در عوض شبكه‌هاي متعدد استاني كه هر كدام داراي چندين كارمند و هزينه نگهداري هستند، مي‌توان به سازمان بي‌پول صداوسيما اين پيشنهاد را داد كه دست به تجميع شبكه‌ها بزند و بر اساس مناطق جغرافيايي و فرهنگي چند شبكه را تعريف كند كه بتوانند به صورت وسيع‌تري اقدام به پخش برنامه كنند.

براي نمونه اگر يك شبكه موفق به زبان لري براي استفاده مردم استان‌هاي لر نشين ايجاد شود، هموطنان لر در ساير مناطق مانند تهران نيز از آن استفاده خواهند كرد و همگي در يك مجموعه فرهنگي تعريف مي‌شوند. درباره زبان آذري(تركي) نيز مي‌توان چنين طرحي را اجرا كرد. مردم استان‌هاي سه گانه خراسان، مناطق كردنشين، مناطق جنوب كشور و ساير مناطقي كه بتوان بر اساس وحدت فرهنگي شبكه‌هاي فراگير برايشان ايجاد كرد هم مي‌توانند گزينه‌هاي خوبي براي كاهش هزينه‌هاي صداوسيما و افزايش كارايي شبكه‌ها باشند. اكنون شبكه‌هاي استاني پنج ماه فرصت دارند و احتمالاً در اين فرصت تلاش مي‌شود اقداماتي انجام شود كه مورد رضايت مديران صداوسيما قرار گيرد، اما اين مردم هستند كه در نهايت تصميم مي‌گيرند كدام شبكه تلويزيوني را تماشا كنند.




هشدارهای اولین مدیر شبکه ۳⇐دیگر نمی‌شود بر اساس تفکرات خودمان صداو سیما را اداره کنیم/خط قرمزها نمی‌تواند خط قرمزهای ۳۰ سال پیش باشد

سینماژورنال: محمدجعفر صافی اولین مدیر شبکه سه سیما که اولین مدیر یک شبکه‌ تلویزیونی محسوب می‌شود که پس از انقلاب راه‌اندازی شده و به مدت ۹ سال در این کسوت فعالیت داشته است، درباره شرایط امروز صداوسیما به بیان سخنانی پرداخت.

به گزارش سینماژورنال محمدجعفر صافی در گفت‌وگو با “ایسنا” اظهار کرد: شرایط رسانه‌ای نسبت به گذشته خیلی فرق کرده است. در دوره‌ ما رسانه‌ها مجازی حضور نداشتند. این رسانه‌ها اخیراً نشان دادند که چقدر می‌توانند موثر باشند و حتی در مواقعی نقشی مهمتر از رادیو و تلویزیون‌های دنیا را ایفا کنند.

او با بیان اینکه «دیگر نمی‌شود بر اساس تفکرات خودمان صداو سیما را اداره کنیم» سخنانش را اینگونه ادامه داد: به هر حال امروز باید واقعیت‌ها را بپذیریم و برای آن‌ها برنامه‌ریزی کنیم. باید دید که رقبا چه برنامه‌هایی دارند و ما بر اساس آن برنامه‌ها برای خودمان برنامه‌ریزی کنیم. خط قرمزها نمی‌تواند خط قرمزهای ۳۰ سال پیش باشد. ما در آن زمان برای پخش یک مسابقه فوتبال و کشتی هم مورد انتقادهای زیادی قرار می‌گرفتیم که خدا رحمت کند امام (ره) را که در مقطعی واقعاً به داد رادیو و تلویزیون رسید. ولی امروز خط قرمزها باید تغییر کنند.

صافی یادآور شد: کشور ما در منطقه از هر لحاظ اول است. در زمینه رشته‌های هنری از هنرهای تجسمی گرفته تا سینما و برنامه‌های تلویزیونی، ما باز هم در مقام اول هستیم. ولی باز هم باید تلاش بیشتری کنیم و از افراد حرفه‌ای‌تر برای تولیدات استفاده کنیم. دوستان باید تلاش کنیم چون به نظر می‌رسد عقب افتادیم. رسیدن به این نقطه برای ما کار سختی نیست، چون نیروهای حرفه‌ای برای این کار داریم، فقط باید خوب مدیریت شوند.




پرسش رسانه نسل سوم اصولگرایان⇐آرشیو صداوسیما چطور به “من و تو” رسید؟

سینماژورنال: استفاده از برخی تصاویر باکیفیت تصویری بالای ابتدای انقلاب در مستندهای سیاسی که در شبکه های ماهواره ای فارسی زبان تولید می شود شگفت انگیز است.

به گزارش سینماژورنال قاعدتا حجم عمده این تصاویر می بایست در اختیار آرشیو صداوسیما باشد و چگونگی خروج این آرشیو از سازمان است که باعث شده روزنامه «صبح نو» که خود را رسانه نسل سوم اصولگرایان می داند با ذکر مصادیقی از این خروج به طرح این پرسش بپردازد که آرشیو صداوسیما چطور به شبکه هایی مثل “من و تو” و “جم” می رسد؟

متن کامل گزارش “صبح نو” را بخوانید:

مستندهایی آلوده به تخیل

در سال‌های اخیر شبکه‌های ماهواره‌ای معاند در کنار محتواهای سرگرم کننده و اغلب نازل خود که بیش از هر چیز در آنها ابتذال تصویری به چشم می‌خورد در مناسبت‌هایی مانند بهمن‌ماه و سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین مردادماه که سالگرد شکست منافقین در عملیات مرصاد است می‌کوشند با روی آنتن فرستادن فیلم‌هایی که شکلی مستند دارد همدستی بیش از پیش خود را با سلطنت‌طلبان خارج‌نشین و ایادی منافقشان آشکار کنند.

مردادماه امسال هم فیلمی شبه‌مستند که به چگونگی پیشبرد اتفاقات در دادگاهی موسوم به تریبیونال اختصاص دارد چندین بار از شبکه “من و تو” روی آنتن رفته است. این فیلم از این لحاظ شبه‌مستند قلمداد می‌شود که روند روایت و حتی انتخاب دیالوگ‌ها در آن کاملاً حساب شده و برآمده از سناریویی از پیش نگارش شده به نظر می‌رسید.
اینکه ژانر فیلم مستند اعلام شود اما از آن سو حدوداً 10 دقیقه از فیلم بدون حتی یک قطع به مونولوگ گویی یک مجاهد خلق اختصاص پیدا کند که به مانند ملودرام‌های پر اشک و آه هندی، قصد مظلوم‌نمایی و گرفتن اشک از مخاطب دارد، چندان منطقی نیست.
فیلم مذکور چنان پروسه تلاش برای تطهیر منافقان را در پیش گرفته بود که حتی یک قلم از جنایت‌های این گروهک که حتی به مردم عادی کوچه و خیابان رحم نمی‌کردند هم در فیلم بازگو نشد.

ظاهراً جناب کارگردان از یاد برده بود که سفارشی‌سازی آن هم در قرن بیست و یکم اصولی دارد که یکی از این اصول قرار دادن سهمی از روایت برای آنهایی است که روایت متفاوتی دارند. سفارش‌دهندگان این مستند که حالا بسیاری از کشورهای دنیا متوجه ماهیت تروریستی آنها شده‌اند به دنبال فضاسازی ناشی از منتشر شدن یک صوت جنجالی از مرحوم منتظری، فرصت را مناسب دیدند تا با چنین فانتزی نگاری‌هایی اسباب احیای مجدد خود را فراهم کنند.

این تصاویر شفاف چطور به آن طرف رسیده؟
خط مشی سازندگان فیلم مذکور را که کنار بگذاریم نکته‌ای درباره این فیلم به شدت جلب توجه می‌کند و آن هم استفاده از برخی تصاویر آرشیوی صداوسیما در این فیلم است. تصاویری از دادگاههای منافقین در ابتدای انقلاب و مصاحبه‌هایی که با امثال حسینعلی منتظری صورت گرفته از جمله تصاویر آرشیوی است که به این مستند راه یافته بود.
عجیب اما کیفیت تصویری بالای این تصاویر بود که هم پوشانی کاملی با کیفیت تصویری فیلم اصلی داشت که در همین سال‌های اخیر تولید شده است.
این تصاویر با شفافیت بالا چطور به دست سازندگان چنین فیلم‌هایی رسیده است؟ مگر نه اینکه حفاظت از آرشیو صداوسیما به ویژه آرشیوی که ماهیتی چنین حساس دارد از اهم فعالیت‌های مدیران آرشیو است پس چطور است که این تصاویر به‌راحتی به دست آن طرفی‌ها رسیده است؟

سازمان پاسخ گوید
پیش از این و در جریان مستندهایی که برای تطهیر فساد و خودکامگی حکومت پهلوی ساخته شده بود نیز دسترسی سازندگان به این آرشیو را شاهد بودیم و البته که هیچ پاسخ درستی درباره چگونگی دستیابی شبکه‌های معاند ماهواره‌ای به این تصاویر داده نشد.
از آن طرف در برهه‌های زمانی گوناگون در برخی از برنامه‌های سرگرم کننده چنین شبکه‌هایی نیز فیلم‌های رقص و آواز خوانندگان پهلوی با کیفیت بالا به نمایش درمی‌آید. این تصاویر چطور از آرشیو سیما بیرون رفته است؟
آیا آنها که این تصاویر را به آن طرف می‌فرستند خبر از قیمت بالای چنین آرشیوی دارند و به این سهل‌الوصولی آرشیو را بذل و بخشش می‌کنند یا شاید هم معاملات پنهانی در لایه‌های زیرین چنین بذل و بخشش‌هایی وجود دارد؟
امیر تاجیک مدیر سابق شبکه مستند نیز در نامه‌ای که چند ماه قبل خطاب به آقای عزت‌الله ضرغامی نوشته بود به این موضوع اشاره کرده و گفته بود تعدادی از مدیران و کارمندان بخش آرشیو سازمان در زمان ریاست وی بر صداوسیما توسط نهادهای مربوط به دلیل خارج کردن تصاویر آرشیوی از سازمان بازداشت شده بودند.

راهی برای کسب درآمد
رسانه ملی که این روزها به دلیل مشکلات مالی دچار نوعی ریاضت شده است نه فقط باید منافذ آرشیو صداوسیما را به خوبی پوشش دهد بلکه می‌تواند با عرضه حساب شده این آرشیوها نه فقط در ایران که در سراسر دنیا سودآوری داشته باشد.
سودآوری فقط گرفتن تیزر تبلیغاتی داروهای کاهش وزن یا مؤسسات اقتصادی نیست. یک راه سودآوری استفاده از آرشیوی است که با زحمت فراوان و در گذر سالیان در صداوسیما ایجاد شده است. وقتی حتی ویدیو کلوپ‌داران شهر هم به واسطه آرشیو شخصی‌شان درآمد کسب می‌کنند چرا رسانه ملی به دنبال راهی برای کسب درآمد از آرشیوش نباشد؟
در آرشیو صداوسیما تصاویر مستند بسیاری از سال‌های قبل و بعد از انقلاب وجود دارد که می‌تواند در صورت عرضه حساب شده، به مشتریان خاص خود، در حکم یک منبع تأمین مالی عمل کرده و برخی از هزینه‌های عریض و طویل‌ترین دستگاه رسانه‌ای جمهوری اسلامی را تأمین کند.




طعنه گزنده یک مجری ممنوع‌التصویر⇐شانس دیده شدن تلویزیون ما یک به چندهزار است!

سینماژورنال: در رسانه ملی برنامه تخصصی موسیقی که بتواند نظر طیفهای مختلف مخاطب از مخاطب عام تا مخاطب خاص را به خود جلب کند به تعداد انگشتان یک دست هم نداشته ایم.

به گزارش سینماژورنال از جمله چنین برنامه هایی “دستان” بود که با حضور عباس سجادی به عنوان مجری توانست بخشی از مشکلات نبود برنامه غنی موسیقی در تلویزیون را حل کند.

با این حال بعد از پشت سر گذاشتن یک دوره برنامه موفق این برنامه به محاق رفت؛ بسیاری دلیل اصلی این مسأله را برخورد توأم با احترامی دانسته اند که عباس سجادی با محمدرضا شجریان و اصغر فرهادی داشته است.

سجادی که در ماههای اخیر مدیرعامل بنیاد آفرینش‌های هنری نیاوران هم بوده است به هنگام حضور شجریان و فرهادی در فرهنگسرای تحت مدیریتش استقبال شایان توجهی را از آنها به عمل آورده بود و همین عاملی شد بر انتقاد برخی رسانه های تندرو و در نهایت هم روی آنتن نرفتن سری جدید برنامه “دستان”.

شانس دیده شدن یک به چندهزار است

سجادی که به نظر می رسد از این نوع تصمیم گیری آزرده خاطر است به تازگی در گفتگویی با “شرق” در کنار صحبت درباره برخی مشکلات موسیقی درباره وضعیت تلویزیون هم با چنین عباراتی یاد کرده است: امروز شانس دیده‌شدن تلویزیون ما یک چند‌هزارم است. با چه جذابیتی می‌خواهیم تلویزیون را به رخ مردم بکشیم؟ با تعطیل‌کردن یک برنامه تخصصی پرمخاطب؟ شخصیتی مثل استاد شجریان چهره‌ای جهانی است.

مدیران نتوانستند از من درست استفاده کنند

وی ادامه داده است: من بعد از حدود ١٠ ماه باید این سکوت را بشکنم و بگویم فرزند رسانه هستم. ولی برخی از مدیران رسانه نتوانستند از من درست استفاده کنند. چون به من به‌عنوان یک عنصر سیاسی نگاه می‌کنند نه یک نیروی فرهنگی. در ٢٠ سال اجرای برنامه‌های فرهنگی – هنری در سیما نقش کمی در جذب مخاطب نداشتم. در عصر هجوم ماهواره‌ها و فضاهای مجازی که از مدیریت ما خارج است، برای مخاطب چه جاذبه‌ای ایجاد می‌کنیم تا به تماشای ما بنشیند؟ مخاطب مجبور نیست ما را ببیند. حق انتخاب دارد. مگر توانستیم یا می‌توانیم با تلگرام، فیس‌بوک و اینستاگرام مقابله کنیم یا جلو شبکه‌های ماهواره‌ای را بگیریم؟!

گله مندم…

سجادی در جایی دیگر از گفتگوی خود بیان داشته است: سیاست مبارک سیاست‌بازان! من به‌عنوان مدیر فرهنگی و عنصری فرهنگی باید کار فرهنگی خودم را انجام دهم. به نظر من، فرهنگ و هنر می‌تواند بسیاری از اتفاقات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را بیمه کند. من از بعضی از مدیران صداوسیما گله‌مندم؛ به‌عنوان فرزند رسانه، به‌عنوان کسی که به آن عشق می‌ورزد.




تیتر رسانه اصولگرا⇐بازگشت یواشکی شبکه “بازار” در آزمون و خطای تلویزیون!

سینماژورنال: حضور محمد سرافراز در ریاست رسانه ملی مواجه شد با حذف برخی از شبکه ها مانند “بازار” و “تماشا”؛ اقدامی که البته بیش از هر چیز با انتقاد پرسنل چنین شبکه هایی مواجه شد.

به گزارش سینماژورنال با آمدن عبدالعلی علی عسکری به جای سرافراز هرچند ابتدا گمان می شد که همچنان و در جهت حل معضلات مالی رسانه ملی، سیاست کوچک سازی این رسانه دنبال شود اما روزنامه اصولگرای “جوان” به تازگی گزارشی ارائه داده با تیتر «بازگشت یواشکی شبکه “بازار” در آزمون و خطای تلویزیون!»

گزارشی که در آن با اشاره به افتتاح یک پروژه سخت افزاری تازه توسط علی عسکری و البته مرور وعده های او در جهت ایجاد شبکه ای جدید با رويكرد صنايع كوچك و متوسط این پرسش طرح شده که آیا این وعده به معنای بازگشت مجدد شبکه بازار با نامی تازه نیست.

متن کامل گزارش “جوان” را بخوانید:

مطالبه رهبری رو به فراموشی است؟

افتتاح يك پروژه سخت افزاري ديگر در كنار وعده ايجاد شبكه‌اي جديد با رويكرد حمايت از صنايع كوچك و متوسط زودبازده، خبري بود كه روز گذشته در خراسان شمالي از زبان علي عسگري، رئيس صداوسيما جاري شد؛ وعده‌اي كه با توجه به بر زمين ماندن مطالبه چندساله رهبر انقلاب در باب اقتصاد مقاومتي در اكثر دستگاه‌هاي كشور، خبر اميدواركننده‌اي به نظر مي‌رسد، اما اختصاص يك شبكه به موضوعي كه تنها بخشي از اقتصاد را در برمي‌گيرد خيلي كارشناسانه به نظر نمي‌رسد.

توسعه سخت‌افزار‌محور و فن‌سالار، رويكردي بود كه باعث شد نزديك به 15 سال پيش رهبر معظم انقلاب را بر آن دارد كه به لزوم تحقق يك جنبش نرم افزاري در كشور تأكيد كنند. نياز به تحرك نرم‌افزاري ناشي از عقب‌ماندگي علوم انساني در كشور بود، اما اين مطالبه رهبري نيز مانند بسياري از مطالبات ايشان پس از يكي دو سال كه لقلقه دهان مديران كشور قرار گرفت، به تدريج رو به فراموشي گذاشت.

سوال بااهمیتی که پاسخ به آن زود است
رويكرد نامتوازن صداوسيماي دوره ضرغامي كه با شدت و قدرت در زمينه توسعه سخت‌افزاري و بزرگ كردن طولي سازمان همراه با عقب‌ماندگي نرم‌افزاري اين سازمان رقم خورد به وضوح نمونه‌اي از ناكامي در اين زمينه محسوب مي‌شود. چند ماه پيش كه زمزمه‌ها از روي كارآمدن عبدالعلي علي‌عسکري به عنوان رئيس جديد صداوسيما به گوش مي‌رسيد، بيش از همه تخصص و تحصيلات اين مدير نگاه‌ها را به خود جلب كرد؛ «كارشناس مهندسي الكترونيك و دكتراي سيستم و بهره‌وري و معاون فني سازمان صدا و سيما در زمان رياست عزت‌الله ضرغامي».

اينكه علي‌عسکري چقدر در معالجه بيماري نرم‌افزاري سازمان صداوسيما موفق عمل خواهد كرد، سؤال با اهميتي است كه البته پاسخ به آن از حالا قدري زود است، اما خبرهايي كه از گوشه و كنار فعاليت‌هاي رئيس جديد صداوسيما به گوش مي‌رسد، بيشتر از غلبه همان گرايش سخت افزارمنشانه‌اي حكايت دارد كه به نوعي پا گذاردن بر جاي پاي سلف او قلمداد مي‌شود.

انتظار پیشروی از صداوسیما

پس از موضوع مغفول‌مانده جنبش نرم‌افزاري كه علي‌القاعده بايد دستگاه‌هاي فرهنگي، رسانه‌اي و آموزشي بيش از همه خود را مخاطب آن قلمداد مي‌كردند، در سال‌هاي اخير ترجيع‌بند سخنان رهبري حول اهميت اقتصاد با كليد واژه اقتصاد مقاومتي دور مي‌زند.

به طور طبيعي انتظار مي‌رود صداوسيما جزو دستگاه‌هايي باشد كه در تبيين، تشويق و تدوين اصول راهبردي كه رهبري بر آن تأكيد دارند پيشرو بوده و بازتاب‌هاي عملي مطالبات رهبري به سرعت از اتاق‌هاي‌فكر اين سازمان در قالب برنامه‌هاي مختلف و متنوع بروز و ظهور يابد، اما آنچه در سال‌هاي اخير از اين سازمان در باب اقتصاد مقاومتي به منصه ظهور رسيده چيزي جز تعدادي ميزگرد و گفت و گو در چند برنامه پراكنده نبوده است.

توليد و پخش برنامه نسبتا دغدغه‌مندي چون “ثريا” نيز كه با نگاهي هدفمند‌تر و روزآمدتر به بحث اقتصاد مقاومتي ورود پيدا كرده را نيز بايد بيش از تحرك و خلاقيت مديران ناشي از تلاش و خواست تعدادي جوان دانست كه به شكلي انفرادي پيگير برنامه‌سازي در بحث اقتصاد مقاومتي بوده‌اند.

آیا “بازار” با نامی دیگر بازخواهد گشت؟

اينكه صداوسيما پس از سال‌ها عاقبت به اين نتيجه رسيده كه بايد براي مبحث مهمي چون اقتصاد مقاومتي گام‌هاي مؤثر‌تر و محكم‌تري بردارد، جاي اميدواري دارد، اما از محتواي بيان علي عسگري اينطور برداشت مي‌شود كه نگاه به مسئله تا حدي سطحي و بدون كارشناسي لازم انجام شده است. دو سال پيش و در ابتداي صدارت سرافراز بر صداوسيما به شبكه 5 سيما كه تا آن زمان مختص به مسائل شهر تهران، برنامه توليد و روانه پخش مي‌كرد، در راستاي سياستي كه از آن با عنوان چابك‌سازي ياد مي‌شد، مأموريت داده شد كه با رويكرد اقتصاد ملي به توليد برنامه اقدام كند. نتيجه اين تصميم نيز توليد تعدادي برنامه گفت‌وگو‌محور بود كه اثر آن به دليل موفق نبودن در ارتباط‌گيري با توده مردم در اقتصاد كشور نامعلوم است. مدتي بعد سرافراز شبكه 5 سيما و شبكه بازار را با مأموريت پرداخت به مسائل اقتصادي با هم ادغام كرد.

حالا و با اعلام اين خبر از سوي علي عسگري كه شبكه‌اي جديد با رويكرد صنايع كوچك و متوسط متولد خواهد شد، جدا از اينكه بايد اين رويكرد را ادامه راه مبتني بر رهيافت سخت‌افزارمحور مديريت عزت‌الله ضرغامي دانست، اين سؤال به ذهن متبادر مي‌شود كه آيا اين اقدام بازگرداندن شبكه “بازار” با عنواني ديگر است و قرار است بر پاشنه همان آزمون و خطاهاي پيشين قرار بگيرد؟




اهانت رسانه ملی به مخاطبان رسانه ملی

سینماژورنال/جبار آذین(منتقد و مدرس سینما): رخدادهای غم‌انگیز مهاجرت ابدی چند هنرمند و چهره نامدار عرصه فرهنگ و  هنر، عباس کیارستمی کارگردان و سینماگر جهانی ایران، بهمن زرین پور و ملیحه نیکجومند از بازیگران قدیمی و بانوی شعر و ادب و عرفان مهدیه الهی قمشه‌ای  و برگزاری مراسم مختلف سوگواری و اوضاع نادلچسبی  که فرصت طلبان، خودنمایان و مرده پرستان با ارایه نظرات و بیانیه های رنگارنگ و حضور نمایشی خود در برنامه های گوناگون رسانه ای و اجتماعی ایجاد کردند و همچنین موضع گیری و اطلاع رسانی و همسویی کمرنگ صداوسیما بامردم هنردوست و هنرمندان و پزهای سیاسی مدیران و مسئولان سینمایی و غیرهنری در مراسم سوگواری، فرصتی را فراهم آورد تا تلویزیون از روی چاله‌ای که برنامه به اصطلاح سینمایی “هفت”، مسعود فراستی و بهروزافخمی زیر پای شبکه سه و رسانه ملی کنده بودند، با بی‌اعتنایی ملی و بی‌احترامی به مخاطبان میلیونی عبور کند.

تندگویی و افتضاحی که “هفت” ساخته بود، با تعطیلی یا تغییر اساسی آن و عواملش و دست‌کم باعذرخواهی از مردم، می توانست مانع قهر بیشتر جامعه با سیما و جلوگیری از دامن زدن به اختلافات، ناراحتی‌ها ،سوءتفاهم‌ها و کدورت‌های شخصی، شغلی، گروهی و سیاسی که بر اثر تندروی  و افراطی‌گری “هفت” به وجود آمده بود، شود.

در واقع صداوسیما به عنوان رسانه ای که عنوان ملی را یدک می‌کشد، باید به طور رسمی و محترمانه از مردم،هنرمندان، منتقدان و رسانه‌ها عذرخواهی می‌کرد، ولی مدیران تلویزیون در نهایت بی‌حرمتی، نه تنها به خاطر غلط های برنامه مذکور و عوامل آن و حمایت نادرست خود از “هفت”، این کار را نکردند، بلکه در کمال بی‌احترامی، تولید و پخش برنامه غیرسینمایی و غیرمحترمانه “هفت” را با همان عوامل و شکل و شیوه ناپسند و مسأله‌دار وحاشیه‌ساز پیشین ادامه دادند.

آیامسوولان صداوسیما به راستی وظایف ملی و رسانه ای خود را نمی‌دانند یا برای مردم و اهالی فرهنگ و هنر و انتظارهای آنها ارزش و احترام قایل نیستند؟!

جبار آذین
جبار آذین

ای کاش عذرخواهی را پیشه سازید

دلایل توجیهی آنها هرچه باشد، در اصل موضوع یعنی توهین سیما به مردم با ادامه “هفت” آشفته و بی سروسامان تأثیر ندارد. تلویزیون با این اقدام غیراخلاقی و بی‌توجهی به نظرات مردم، در حقیقت به میلیون ها بیننده سیما اهانت کرده و پل آشتی مردم و رسانه ملی را شکسته است. در این صورت آیا این پرسش آنها خردمندانه خواهد بود که گفته اند چرا مردم از تلویزیون گریزان شده و به سوی ماهواره می روند؟!

رسانه ملی و مدیران آن، اگر واقعا ملی و مردمی هستند، برای اشتباهات و کاستی های خود باید از جامعه عذرخواهی کنند و هم خویش را برای ساختن رسانه ای به راستی ملی و تأمین نظرات و خواسته های مردم به کار برند. برای تحول در  سیما، پوزش سازندگان برنامه “هفت” و شبکه سه می تواند آغازی مناسب و اخلاقی باشد.

در مراحل بعد نقدپذیری و اصلاح و پاکسازی سازمان صداوسیما از غیرکارشناسان، اقوام، عوامل فنی و هنری و  اجرایی ناکارآمد، امیدبخش خواهد بود. امید که رسانه ملی به مطالبات و خواسته‌های جامعه، در اجرا عمل کند و مسیر بالندگی و ارتقا و خدمت به جامعه را بپبماید.

پی نوشت: روند غیراخلاقی به کار گرفته شده در برنامه “هفت” هرچند سبب ساز آن شد که کارمندان شلاق به دست گروههای با آبشخور دولتی آن را دستاویزی کنند برای تسویه حساب کردن با بهروز افخمی که پیشتر این کاسبکاران را نقد کرده بود اما خطوط بالا از آن جهت قلمی شد که فقط گافی که فراستی در یکی از برنامه هایش و در نقد فیلمی بلحاظ مضمونی به شدت کاسبکارانه داشت و البته عدم تلاش برای اصلاح گاف را متذکر شود.




میترا حجار ممنوع‌الورود شد!+عکس

سینماژورنال: میترا حجار بازیگر سینما و تلویزیون  زمانی تا همکاری با بهرام بیضایی در “سگ کشی” پیش رفت اما در سالهای بعد روندی رو به نزول را در سینما طی کرد و علیرغم پرکاری نتوانست نقشهای به یادماندنی خلق کند.

به گزارش سینماژورنال این بازیگر که اخیرا در یک فیلم کم‌فروش از محصولات انجمن دفاع مقدس با عنوان “دلتنگیهای عاشقانه” در نقش همسر شهید منوچهر مدق ظاهر شده بود، در تازه ترین گفتگویش ادعا کرده صداوسیما او را ممنوع الورود کرده است.

حجار درباره دلایل فاصله گرفتنش از تلویزیون به “صبا” گفته است: به دلیلی که نمی دانم چیست تلویزیون سه چهار سال است که ورود من را به سازمان ممنوع کرده است.

وی در توصیف ممنوع الورود بودن بیان داشته است: يك روز صبح که من برای بازی در یک فیلم سینمایی به شهرك غزالي رفتم از ورود من جلوگيري كردند و گفتند از تاریخ هفده شهریور آن سال ممنوع الورود هستم. خيلي كنجكاو بودم كه بدانم چرا؟ گفتند که باید به حراست سازمان بروم ولی حراست داخل خود سازمان است و نمی شود وارد سازمان شد.

نه مهمانی رفته ام و نه دست از پا خطا کرده ام

وی ادامه داد: به نظر می رسد آنها با این کارشان به نوعی انسان را سنگ قلاب می کنند و برای من خیلی دردناک است که تلویزیون چنین دیدگاه و موانعی برای هنرمندان دارد. ضمن این که من هیچ کاری نکرده بودم ؛ نه مهمانی رفته ام و نه دست از پا خطا کرده‌ام. به همین خاطر من هم دو سه سالي ست كه تلویزیون نمی بینم و با ممنوع الورود كردن تلوزيون به خانه ام این رابطه را دو طرفه کرده ام.
حجار افزود: صدا و سیما خیلی سیستم غلطی دارد و نتیجه آن را هم می بینیم که دیگر مثل سابق مخاطب ندارد حتي کسانی که اخبار را دنبال می کنند آن را از شبکه های دیگر می بینند. البته تك برنامه هایی مثل «ماه عسل» يا «خندوانه» هستند که مردم آن ها رامی بینند اما با این حال مخاطب امروز تلویزیون اصلا قابل قیاس با مخاطب شبکه‌های خارجی نیست، این واقعیت است و باید این را بپذیریم.
دلتنگیهای عاشقانه
میترا حجار و محمدرضا فروتن در نمایی از “دلتنگیهای عاشقانه”



گلایه جمال شورجه از بی‌توجهی مدیران جدید رسانه ملی به میراث سلحشور

سینماژورنال: جمال شورجه کارگردانی که عهده‌دار تکمیل سریال “موسی کلیم ا..” پروژه نیمه تمام مرحوم سلحشور است به گلایه از مدیران جدید صداوسیما پرداخت که نسبت به این پروژه بی توجهند.

به گزارش سینماژورنال جمال شورجه در گفتگو با “کیهان” بیان داشت: درحالی که مدیریت سابق صداوسیما تولید سریال «موسی کلیم‌الله» را در اولویت ساخت قرار داده بود و چندین جلسه هم با ما برگزار کرده بود، مدیریت جدید صداوسیما نسبت به این پروژه ملی و استراتژیک بی توجه است و هیچ پاسخی هم به درخواست ما برای برگزاری جلسه نداده است.

جمال شورجه، نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون درباره آخرین وضعیت آخرین محصول مرحوم فرج‌الله ‌سلحشور، اظهار داشت: پس از درگذشت مرحوم حاج فرج‌الله ‌سلحشور، بنابر تصمیم مدیریت وقت سازمان صداوسیما، کارگردانی این سریال «موسی کلیم‌الله» به طور رسمی به حقیر واگذار شد.

حتی به درخواست ما برای برگزاری جلسه پاسخ نمی دهند

وی افزود: درحال حاضر به همراه گروه نگارش فیلمنامه، درحال بازنگری و بازنویسی فیلمنامه سریال حضرت موسی هستیم. تاکنون بیش از 10 جلسه متشکل از منصور براهینی، حجت‌الاسلام مصطفوی، حجت‌الاسلام مهدی طائب، نماینده سیما، احمد میرعلایی تهیه‌کننده سریال، حجت‌الاسلام بصیر سلحشور فرزند مرحوم سلحشور و اینجانب برگزار شده است. کار بازنگری در فیلمنامه این سریال، نهایتا تا دو ماه دیگر پایان خواهد یافت.

کارگردان سریال «موسی کلیم‌ا..» تصریح کرد: مدیران جدید صداوسیما، ازجمله علی‌عسکری رئیس رسانه ملی و مرتضی میرباقری معاون سیما، هنوز هیچ نظری درباره این سریال نداده‌اند. در مدیریت سابق صداوسیما، تولید این سریال در اولویت قرار گرفت و حتی چندین جلسه نیز با حضور آقای سرافراز برگزار شد، اما مدیران جدید سازمان، حتی به درخواست ما برای برگزاری جلسه هم هیچ پاسخی نمی‌دهند.

شورجه تاکید کرد: ما برای ادای دین به فرج‌الله ‌سلحشور، کار خودمان را برای سریال «موسی کلیم‌ا..» انجام می‌دهیم. امیدواریم که مدیران صداوسیما هم این دلمشغولی را داشته باشند تا تکلیف این پروژه ملی و استراتژیک، هر چه زودتر روشن شود.




ادعای یک رسانه اصولگرا⇐راه‌اندازی “مستندGEM” با الگوبرداری از شبکه مستند رسانه ملی!!

سینماژورنال: در بحبوحه ماجرای پخش تیزر آثار سینمایی از GEM و احضار تهیه کنندگان به دادسرای فرهنگ و رسانه حالا روزنامه اصولگرای “جوان” خبر داده که GEM قصد دارد یک شبکه مستند راه اندازی کند.

به گزارش سینماژورنال نکته جالب این خبر آن است که ادعا شده این شبکه با الگوبرداری از شبکه مستند صداوسیما راه اندازی خواهد شد.

سینماژورنال متن کامل گزارش “جوان” در این باره را ارائه می دهد:

مستند از BBC تا GEM 

به دنبال افزايش تعداد بينندگان شبكه مستند سيما و بالا رفتن ناگهاني اقبال عمومي نسبت به تماشاي مستند از تلويزيون، اين بار خبر از ايجاد شبكه GEM مستند به گوش مي‌رسد كه احتمالاً الگوبرداري از روشي خواهد بود كه صداوسيما آن را با موفقيت انجام داده است.

“جوان” سال گذشته طي گزارشي از برنامه‌ريزي شبكه GEM با سرمايه‌گذاري چند كشور منطقه براي گسترش فعاليت‌هاي رسانه‌اي‌اش خبر داده بود. اكنون شنيده‌ها حكايت از عزم اين مجموعه براي افزايش تعداد كانال‌هاي تلويزيوني و راه‌اندازي GEM مستند است.

شبكه BBC فارسي مدتي به دنبال همكاري با مستندسازان ايراني جهت تأمين برنامه‌هاي مستند خود بوده است و چند سالي به دليل مسائل داخلي همكاري‌هايي ميان مستند‌سازان ايراني و اين شبكه بريتانيايي برقرار شد كه در نهايت به بازداشت مستندسازان همكار اين شبكه و اعلام ممنوعيت همكاري ميان هنرمندان ايراني و شبكه BBC منجر شد.

الگوبرداری از یک شبکه موفق داخلی

BBC  در سال‌هاي اخير هم به صورت جسته و گريخته اقدام به پخش مستند‌هاي ايراني كرده است. يكي از مستند‌سازاني كه آثارش از BBC پخش شده است مي‌گويد: چند سال پيش به دليل شرايطي كه وجود داشت، بسياري از مستندساز‌ها آثارشان را به  BBC مي‌دادند، اما الان حدود دو سال است كه شبكه مستند سيما با رفتار حرفه‌اي و توأم با احترامي كه داشته است، باعث جذب مستندسازها شده و همه دوست دارند براي اين شبكه كار كنند و آثارشان از اين شبكه پخش شود، اين بار وقتي BBC از من خواست فيلمم را در اختيار آنها بگذارم، قبول نكردم و قيد پولي را كه مي‌خواستند به من بدهند، زدم.

اين مستند‌ساز تأكيد مي‌كند: شبكه مستند باعث شده مردم با تلويزيون آشتي كنند. در اين شرايط تصميم راه‌اندازي شبكه GEM مستند هم مي‌تواند الگوبرداري از يك شبكه موفق صداوسيما باشد و هم تلاش براي خدشه وارد كردن به موفقيت شبكه مستند.

آیا رفتار صداوسیما با مستند تغییر خواهد کرد؟

البته اكنون استقبال مستندسازان به عنوان تأمين‌كنندگان اصلي محتواي شبكه مستند نسبت به همكاري با اين شبكه و نظر مثبتشان نسبت به رويكرد شبكه مستند احتمالاً كار شبكه GEM را مانند BBC در تهيه مستند‌هاي ساخته شده در ايران با سختي روبه‌رو خواهد كرد.

مگر اينكه در آينده نوع رفتار صداوسيما با شبكه مستند تغيير كند و باعث دور شدن فيلمسازان سينماي مستند از صداوسيما شود كه آن گاه آغوش شبكه ماهواره‌اي براي همكاري با آنها باز خواهد بود.




یک اقدام عاقلانه⇐کناره‌گیری مجری برنامه سینمایی شبکه ۴

سینماژورنال: در حالی که در روزهای اخیر انتقادات بسیاری به هر دو برنامه سینمایی تلویزیون که از شبکه های 3 و 4 روی آنتن می روند وارد شده است مجری برنامه سینمایی شبکه 4 از سمت خود کناره گرفت.

به گزارش سینماژورنال علیرضا شجاع نوری مجری برنامه “سینمای ایران” شبکه چهار که حین مدت حضورش در این برنامه نتوانسته بود چنان که باید شرایط تبدیل این برنامه به یک ژورنال تصویری دست اول را فراهم آورد از اجرای این برنامه استعفاء داد.

وی که جزو تیم 27 نفره مدیران، معاونان و مشاوران بین الملل فجر هم بود با اعلام خبر کناره‌گیری اش به “مهر” گفت: من یکشنبه دوم خرداد ماه به مدیر محترم گروه ادب و هنر شبکه چهار اعلام کردم که دیگر با این برنامه همکاری نخواهم داشت.

شجاع نوری درباره دلایل این تصمیم تصریح کرد: با وجود جلسات و گفتگوهای متعددی که در شروع همکاریم با برنامه برای شکل گیری روند آن صورت گرفت، هرچه بیشتر پیش رفتیم اختلاف نوع نگاه من و تلویزیون به سینما فاصله دارتر شد و این مشکل به گونه ای بود که ساختار و محتوای برنامه را متاثر می کرد و در نهایت مرا به این نتیجه رساند که نخواهم توانست آنطور که در شأن من و بینندگان برنامه است (که هواداران سینمای ایران هم هستند) موفقیت و عزت سینمای ایران را چه در داخل و چه در خارج از کشور انعکاس دهم به همین دلیل تصمیم گرفتم که دیگر با این برنامه همکاری نداشته باشم تا این برنامه با رویکردی که دارد به راه خود ادامه دهد.

عاقبتی که قابل پیش بینی بود

به گزارش سینماژورنال اقدام شجاع نوری در استعفا از اجرای برنامه ای سینمایی که در هفته های اخیر به شدت کلیشه‌زده شده بود می‌تواند اقدامی منطقی تلقی شود بخصوص که بخشی از این کلیشه‌زدگی برآمده از به‌روز نبودن مجری این برنامه بود که برخی اوقات حتی خبر از آن نداشت کارگردانی که برای گفتگو دعوتش کرده فیلمش روی پرده است یا نه.

اجرای ژورنالهای تصویری مانند “سینمای ایران” در کنار تسلط بر فن اجرا نیاز دارد به تجربیات ژورنالیستی که شجاع نوری در این حیطه جز سابقه ای کوتاه در دهه 60 و حضور در خبرگزاری دولتی ایرنا، تجربه ای کسب نکرده بود و همین کم تجربگی بود که برنامه “سینمای ایران” را به برنامه ای کم اثر و خنثی بدل کرد که بود و نبودش تفاوتی نداشت.




در خاطره‌نگاری رادیویی رییس دفتر اصلاحات بیان شد⇐چگونگی ورود معاون فعلی سیما به حلقه مدیران سازمان

سینماژورنال: محمدعلی ابطحی که در دوران اصلاحات رییس دفتر رییس جمهور بود در هفته های اخیر در “اعتماد” به مرور برخی از خاطرات خود از مدیریت در دهه 60 در رادیو می پردازد.

به گزارش سینماژورنال در تازه ترین خاطره نگاری، ابطحی از چگونگی راه اندازی برنامه “سلام صبح بخیر” گفته که ایده آن از رادیوی مشهد و جواد آتش افروز آمده است.

ابطحی در خلال این خاطره نگاری نکته ای را هم درباره چگونگی ورود علی اصغر پورمحمدی معاون فعلی سیما به حلقه مدیریتی صداوسیما گفته است. گویا ابطحی از قبل از انقلاب اسلامی پورمحمدی و خانواده اش را می شناخته و بعد از شروع به کارش در رادیو هم یک بار اتفاقی او را در قم دیده و همان دیدار باعث شده حکم مدیریت گروه اجتماعی رادیو برایش صادر شود.

سینماژورنال متن کامل خاطره نگاری ابطحی را به نقل از “اعتماد” ارائه می‌دهد:

سلام صبح بخیر

يكي از برنامه‌هايي كه در زمان مديريت من بر راديو ايران آغاز شد، “سلام صبح بخير” بود. تا آن موقع رسم بود كه راديو تلويزيون خيلي بهداشتي جز خوبي در جامعه نبيند. حتي در مسائل اجتماعي هم جز خوبي نمي‌شد چيزي ديد. در مشهد كه مدير برنامه‌هاي راديو تلويزيون بودم، جوان شادابي به نام جواد آتش‌افروز در آنجا بود كه با كمك نويسندگان توانايي از جمله مرحوم احمد خرسند و حسن معين برنامه‌اي داشتند بنام سلام صبح بخير. كار اصلي و متفاوت‌شان پخش تلفن‌هاي مردم بود كه مشكلات شهري را مي‌گفتند. ساعت هفت تا هفت و نيم صبح زنده اجرا مي‌شد ولي تلفن‌هايش از قبل كنترل مي‌شد.

یک روز پورمحمدی را دیدم و حکم مدیریت اجتماعی را برایش زدم

در اواخر سال ۶۲ كه تازه به تغييرات در راديو مشغول شده بودم، يك روز در قم اصغر پورمحمدي را ديدم كه از قبل انقلاب خودش و خانواده‌هامان با هم آشنا بودند. از او دعوت كردم به راديو بيايد. پذيرفت و آمد. حكم مديريت گروه اجتماعي را برايش زدم. چون براساس سيستم و ضوابط راديو هر برنامه‌اي بايد ذيل يك گروهي تعريف مي‌شد. از اولين روزها بحث انتقال برنامه “سلام صبح بخير” به شبكه سراسري را مطرح كردم. چند تا مشكل وجود داشت. در سطح ملي و در ايام جنگ و راديوي پرشنونده، طرح مشكلات فردي بسيار غيرقابل پذيرش به نظر مي‌رسيد. نكته ديگر وجود گويندگان سابقه‌دار در راديو بودند كه با آوردن يك فرد از شهرستان و سپردن برنامه به وي مخالف بودند.

“سلام صبح بخیر” یک اتفاق بود

دل به دريا زدم. از آتش‌افروز و تيمش خواستم به تهران بيايد. كارمند آموزش و پرورش بود. با نامه‌نگاري در عالي‌ترين سطح بين آقاي محمد هاشمي و آقاي اكرمي، وزير وقت آموزش و پرورش به تلويزيون انتقال يافت و در ارديبهشت سال ۱۳۶۳ برنامه “سلام صبح بخير” در شبكه سراسري ساعت ۷/۵ تا ۸ شروع به پخش كرد. روزهاي اوليه خيلي سخت بود. استقبال مردمي وسيع ولي مسوولان كشوري با نگراني به آن برخورد مي‌كردند. در شهر “سلام صبح بخير” يك اتفاق بود و تظلم‌خواهي. برنامه ريتم مشخصي داشت. هر روز موضوعي انتخاب مي‌شد و محور برنامه بود. تلفن‌ها هم در لابه‌لاي برنامه پخش مي‌شد.

وزرا به رییس جمهور چغلی می کردند

علاوه بر تلفن، در سطح شهر گزارشگر‌هايي بودند كه از مردم گزارش مي‌گرفتند و آنها را آماده مي‌كردند و روزهاي بعد پخش مي‌شد يا با بي‌سيم به راديو مي‌فرستادند. در ابتدا آقايان غفاري و سنجري بيشتر گزارش مي‌گرفتند تا آقاي شهرياري هم به اين جمع پيوست. فرهاد خسروي، عبداللهي و سعيد نعمتي از جمله نويسندگان سلام صبح بخير بودند. چند ماهي از شروع برنامه كه گذشت، وزرا حساسيت نشان دادند. مرتب به نخست‌وزير و رييس‌جمهور چغلي مي‌كردند. آن ايام هم زير سايه امام خميني همه مسوولان در يك جبهه محسوب مي‌شدند و به دليل گرايش‌هاي سياسي – مثل آنچه اين روزها عادت شده است، حرمت مسوولان زيرسوال نمي‌رفت و سيستم تبليغي كه مورد قبول بيشتر مردم بود، به خود اجازه نمي‌داد كه حرمت‌شكني كند.

یک نیاز روزانه

اما ما خيلي زودباور پيدا كرده بوديم كه انتقاد غير تخريب است. “سلام صبح بخير” تبديل به يك نياز روزانه شده بود. مسوولان آن را پذيرفتند. روزهاي پنجشنبه به طور ثابت شهردار تهران مهمان برنامه بود. از آن مهم‌تر اينكه كم‌كم روز سياستمداران با سلام صبح بخير آغاز مي‌شد. در اين اواخر آقاي دكتر حبيبي به عنوان معاون اول دولت كارگزاران به اعضاي دولت رسما بخشنامه و خبر آن را هم منتشر كرد كه مسوولان همه بايد در اول صبح برنامه سلام صبح بخير را گوش كنند و روابط عمومي‌ها موظف باشند كه پاسخگوي سلام صبح بخير باشند. حتي يك روزي را سلام صبح بخير به عنوان روز محيط زيست اعلام كرده بود كه شرحش را بعدا خواهم گفت، از دفتر رياست‌جمهوري وقت، آيت‌‌الله خامنه‌اي تماس گرفتند كه به دليل اهميت اين روز ايشان مي‌خواهند در برنامه سلام صبح بخير پيام بدهند كه ضبط و پخش شد. خيلي از اتفاقات عادي اين سال‌ها مسير سختي را طي كرده تا به اينجا رسيده است.