1

این قانون سینمای کیارستمی دو ماه زندان دارد!!!

سینماژورنال: محمود کلاری فیلمبردار سرشناس ایرانی با بسیاری از کارگردانان درجه یک ایرانی از علی حاتمی، ناصر تقوایی و مسعود کیمیایی گرفته تا داریوش مهرجویی، عباس کیارستمی، مسعود جعفری جوزانی و اصغر فرهادی همکاری داشته است.

به گزارش سینماژورنال این فیلمبردار در تازه ترین گفتگویش که با فرانک آرتا در “شرق” انجام شده از این گفته که بخشی از زندگی حرفه ایش را مدیون کیارستمی و فرهادی است و البته روایتی هم کرده است از قانونی عجیب در سینمای کیارستمی.

برخی فیلمسازان را تحمل کرده ام

کلاری درباره همکاری با فیلمسازان مختلف می گوید: هر فیلم‌سازی خصوصیات و روش‌های خاص خودش را دارد که از شخصیت فردی‌اش تأثیر می‌پذیرد؛ یکی خشک و دیگری منعطف؛ یکی عصبی و دیگری خونسرد. ولی من بدون استثناء از همه آنها یاد گرفته‌ام. منظورم سینماست و درعین‌حال سعی کرده‌ام که چیزی هم به کارشان اضافه کنم.

وی ادامه می دهد: غالبشان را دوست دارم و برخی‌ها را هم تحمل کرده‌ام. پاره‌ای از آنها روی من تأثیر گذاشته‌اند؛ هم روی کارم و هم روی خودم و البته فیلم‌سازانی هم بوده‌اند که روی موقعیت حرفه‌ای‌ام تأثیر گذاشته‌اند مثل آقایان کیارستمی و فرهادی که من بخشی از جایگاه حرفه‌ای امروزم را مدیون آنها هستم.

هر کدام مبدأ جداگانه ای دارند

محمود کلاری درباره شباهتهای دنیای فیلمسازی فرهادی و کیارستمی می گوید: این دو فیلم‌ساز بزرگ دنیاهای خودشان را دارند و هرکدام قسمت‌هایی از جهان ویژه‌شان را در سینما به نمایش می‌گذارند. درعین‌حال مسیر هرکدام از مبدأ پیشینه جداگانه‌ای به سینما می‌رسد؛ آقای کیارستمی با تجربه هنرهای تجسمی، نقاشی و عکاسی و آقای فرهادی با فعالیت در عرصه هنرهای نمایشی و مشخصا تئاتر وارد سینما شدند.

درآوردن اشک تماشاگر…

وی می افزاید: اجازه دهید به موردی اشاره کنم که هم تا حدی پاسخ سؤال شما را داده باشم و هم از سنگینی بحثمان کم کنم. آنهایی که با عباس کیارستمی ارتباط بیشتری دارند می‌دانند و حتما از زبان خودش شنیده‌اند که او قوانین نانوشته‌ای برای سینما دارد. در قانون سینمایی کیارستمی مثلا درآوردن اشک تماشاگر دو‌ماه زندان دارد!




توضیحات وزیر بهداشت درباره قصور پزشکان کیارستمی و زمان قطعی ترخیص این کارگردان از بیمارستان

سینماژورنال: وزیر بهداشت با بیان اینکه شرایط عباس کیارستمی کارگردان کشور رو به بهبودی است، گفت: به دنبال اقدامات درمانی انجام شده و شرایط جسمی کیارستمی، وی تا 10 روز دیگر ترخیص می‌شود.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “ایسنا” دکتر سیدحسن هاشمی صبح امروز برای عیادت از عباس کیارستمی کارگردان سینمای ایران در بیمارستان جم حضور یافت و با پزشک معالج و شخص کیارستمی صحبت کرد و در جریان روند درمان و آخرین وضعیت وی قرار گرفت.

هاشمی در حاشیه این عیادت درباره روند درمان این کارگردان گفت: آقای کیارستمی از نظر گوارشی مشکلی پیدا کرده بودند و باید حتما جراحی می‌شدند و بعد از انجام جراحی دچار التهاب کیسه صفرا شده بودند. البته چنین چیزی گاهی اوقات پیش می‌آید و ممکن است هیچ ربطی هم به جراحی نداشته باشد.

وی افزود: بعد از آن کیسه صفرای کیارستمی عمل شد و دچار عفونت شده بودند و این عفونت وارد خون وی شده بود. همین موضوع شرایط‌شان را حاد کرده بود و زمانی که در 13 فروردین ماه از این کارگردان عیادت کردیم، شرایط‌شان بحرانی بود.

امیدواریم در روزهای آینده بتوانند بیمارستان را ترک کنند

هاشمی درباره عیادت خود در 13 فروردین ماه امسال از کیارستمی گفت: در سیزدهم فروردین آقای جنتی با من تماس گرفتند و من هم بعد از آن برای عیادت از آقای کیارستمی آمدم. البته همکاران‌مان از قبل در جریان موضوع بودند و دانشگاه علوم پزشکی ایران و دکتر گویا، مدیر کل بیماری‌های واگیر وزارت بهداشت که متخصص عفونی هستند، کارهایشان را پیگیری می‌کردند. بعد از آن هم تیمی از همکاران ما در بیمارستان جم و تعدادی از همکاران‌مان مانند دکتر ظفرقندی، دکتر فاضل، دکتر حریرچی، دکتر نجفی، دکتر استقامتی و دکتر حدادی که در بیمارستان‌های تهران مشغولند با هم همفکری کردند.

وی با بیان اینکه خوشحالیم که شرایط آقای کیارستمی رو به بهبودی است، ادامه داد: توجه به شرایط آقای کیارستمی وظیفه ما بوده و هست و خدا را شکر می‌کنیم که شرایط‌شان رو به بهبودی است. براین اساس امیدواریم در روزهای آینده بتوانند بیمارستان را ترک کنند.

کیارستمی ظرف 10 روز آینده ترخیص می‌شود

وزیر بهداشت درباره آخرین وضعیت جسمانی این کارگردان کشورمان گفت: در حال حاضر وضعیت‌شان خوب و تب‌شان قطع شده است. وضعیت کلیه او هم خوب است و شرایط تغذیه‌ای وی به وضع عادی بازگشته، البته طبعا بیماری که چند نوبت مورد عمل جراحی قرار گرفته و عمل‌های سنگینی را در این سن تحمل کرده است، دوره نقاهتش چند ماهه خواهد بود. اما با شرایطی که از آقای کیارستمی، خانواده، فرزند و برادرشان می‌بینیم مطمئنیم که به خدمات هنری و فعالیت‌های عادی‌شان باز می‌گردند و ظرف 10 روز آینده ترخیص شوند.

عیادت وزیر بهداشت از کیارستمی
عیادت وزیر بهداشت از کیارستمی

قصور پرشکی؟

هاشمی درباره برخی شایعات مطرح شده مبنی بر قصور پزشکی در روند درمانی کیارستمی گفت: برای بخش پزشکی همیشه حاشیه بوده و حتی برنامه‌ای با عنوان حاشیه‌های پزشکی نیز وجود دارد، اما به نظرمن خیلی نباید به آنها توجه کرد. آنچه که من به خصوص در سال جدید از روسای دانشگاه‌ها و همکارانم خواسته‌ام، تلاش بیشتر و بی‌توجهی به حاشیه‌هاست؛ چرا که اگر از ما از متن یعنی مردم غافل شویم، در حاشیه هیچ آبی برای مردم گرم نخواهد شد.

وی افزود: بنابراین بهتر است به حاشیه‌ها توجه نکنیم. در حال حاضر هر کسی گمانه‌زنی می‌کند، اما این گمانه‌زنی‌ها در حوزه سلامت کار خوبی نیست.

امیدوارم روزی برسد که نیازی به توجه ویژه نباشد

وی در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه آیا عیادتتان از کیارستمی به دلیل حاشیه‌هایی بوده که در این زمینه مطرح شده، گفت: خیر عیادت من به دلیل حاشیه‌ها نبوده است، بلکه کیارستمی یکی از سرمایه‌های ملی ما در حوزه هنری محسوب می‌شود و وظیفه همه ماست که نسبت به همه سرمایه‌هایمان حساسیت بیشتری داشته باشیم.

وی تاکید کرد: البته این به معنای بی‌توجهی به بقیه مردم نیست، اما به نظر می‌رسد که وظیفه حکومت است تا همانطور که به افتخاراتی که این افراد در عرصه داخلی و بین‌المللی به بروز و ظهور می‌رساند توجه می‌کند، به زندگیشان نیز توجه کند و البته این موضوع باید برای همه مردم وجود داشته باشد.

وزیر بهداشت در پایان گفت: امیدوارم روزی آنقدر خدمات بهداشتی – درمانی و پزشکی پیشرفت کند که نیازی به توجه ویژه براساس موقعیت افراد نباشد




جيراني بعد از “كاپوچينو” باز به سراغ حاتمي‌كيا رفت+تازه‌ترین نظرات حاتمي‌كيا درباره ميركريمي، فرهادي، كيارستمي، فيلم متعفني(!!!)كه تازه اكران شده و…

سینماژورنال: ابراهیم حاتمی کیا کارگردانی که این روزها “بادیگارد” را روی پرده دارد در گفتگویی تازه با فریدون جیرانی در برنامه اینترنتی “35” اظهارات تازه ای را درباره برخی موارد حاشیه برانگیز بیان کرد.

به گزارش سینماژورنال جیرانی که چند سال پیش فیلمی کوتاه با نام “کاپوچینو” را درباره دختر دانشجویی ساخته بود که موضوع پایان نامه اش حاتمی کیاست حالا در برنامه اینترنتی اش مقابل حاتمی کیا نشست.

به مانند همیشه این چهره هایی چون اصغر فرهادی و عباس کیارستمی بودند که حاتمی کیا باز هم درباره شان حرف زد و البته درباره کیارستمی به طور کاملا غیرمستقیم و با اشاره به یکی از نقل قولهای منسوب به او درباره “بی معنی بودن جنگ”.

حاتمی کیا در جایی از گفتگو هم یکی از فیلمهای روی پرده را “متعفن” نامید.

سینماژورنال بخشهای خواندنی گفته های حاتمی کیا را ارائه می دهد:

–روزی میرکریمی زنگ زد گفت همه دارند نظر می دهند اما همه اش از جریان روشنفکری است و خوبه یک بچه مسلمون مثل تو هم درباره یه حبه قند نظر بدهد مدتی گذشت و به میرکریمی گفتم چیزی که نوشتم خیلی علیه ام می شود و اگر فکر می کنی به ضرر فیلمه پخشش نکن برایش خواندم و گفت خیلی خوبه. گفتم این دعوا راه می اندازد. گفت خیلی خوبه اما بعد از مدتی خود میرکریمی انکارم کرد و کتابی چاپ شد درباره فیلم و دیدم نظر همه هست غیر از نظر من….

من و اصغر فرهادی نون و نمک خوردیم. من خانه اش نشستم. ساعت ها حرف زدیم. مدت ها ارتباطم با او خیلی عمیق بود که نتیجه اش “ارتفاع پست “شد. اما این حوزه ای است که پدر مادر، نمی شناسد.

–پای من هنوز به جبهه بنده.هنوز آن لحظه ای که از عملیات بدر در میرفتم و مجروحی پایم را گرفته بود. جای دستش را حس می کنم. حالا می خواهد با آبرویم بازی بشود.

–بچه مسلمان های سینما در اقلیت قرار گرفته اند و گاهی لازم می دانم صحبت هایی بکنم. آقای جیرانی شما فیلمسازی و درباره بقیه اظهار نظر می کنی: پس من هم حق اظهار نظر دارم.

وقتی کسی می گوید جنگ بی معنی است، من طوفان می کنم.

-به تازگی در سینما یک فیلمفارسی متعفن دیدم و می بینم هیچ کس در این مورد حرف نزده!  روی یک سری اصول پا گذاشته شده.

–اگر درباره چیزی غیر از جهاد هشت ساله حرف زدم بزنید تو دهن اما درباره گربه ای که جوانی ام را رویش گذاشتم حق حرف زدن دارم.




روایتی خواندنی از دیدار کیمیایی با کیارستمی روی تخت بیمارستان

سینماژورنال: می‌شد زیر لب زمزمه کرد: «باد با خود خواهد برد، شکوفه‌های گیلاس را، تا سپیدی ابرها»* همان هنگام که نم‌نمِ بارانِ بهار، پنجره عریض بیمارستان را خیس کرده بود؛ و دو رفیقِ دیرین- عباس کیارستمی و مسعود کیمیایی- با هم «ضیافت» برپا کردند، در اتاقی که «تولد نور» را به خود دیده بود؛ اتاقی کُنجِ بیمارستان که کیارستمی پس از روزها خواب مصنوعی، در آن سرانجام چشم گشوده بود تا باز از پشت شیشه رنگی عینکش، به تماشا بنشیند؛ به تماشای «رنگ‌ها»، «زندگی و دیگر هیچ».

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “شرق” بر بالین مردی که «طعم گیلاس» را در کاممان نشاند، آنچه کم‌رنگ می‌نمود و هیچ به چشم نمی‌آمد، بیماری بود و درد؛ انگار درد جغرافیای نامعلومی باشد، فرسنگ‌ها دورتر از هنرمندی که هنوز روی تختِ مریضخانه آرمیده؛ هنرمندی که در یک‌ماه گذشته دردهای سختی به خود دیده اما حالا دیگر خبری از درد نیست و باز کلمه و کتاب، در حوالی‌اش پرسه می‌زنند.

زود از روی تخت بلند شو که حالا حالاها باید فیلم بسازی

مسعود کیمیایی با کیارستمی خوش‌وبش می‌کند و لبخندهای مکرر بر صورت هردو این آغازگران موج‌نو هنر ایران می‌نشیند. کیمیایی که پیش از نوروز نیز به عیادت کیارستمی رفته، گواهی می‌دهد که امروز، حال او خیلی بهتر است؛ دست‌هایش را می‌گیرد و چنان از گرمای زندگی در شریان‌های رفیقش می‌گوید که این گرما در لحن خودش نیز هویدا می‌شود. به شوخی می‌گوید: «زودتر از روی این تخت بلند شو، که حالاحالاها باید فیلم بسازی، باید اسکار بگیری و اسکارت را به من تقدیم کنی» و هر دو می‌خندند.

کیارستمی همچنان نگاه می‌کند و لبخند می‌زند
کیمیایی همان‌طور که دست کیارستمی را در دست دارد، سطرهایی که برای او نوشته را می‌خواند: «کیارستمی بدون‌شک آخرین بازمانده دوره‌ای از تفکر در ساخت یک سینمای خاص و ماندنی است؛ نسلی که خواست و کوشید تا به اندازه نوه‌های خود، دنیای شیرین و مخوف دکمه‌ها را بیاموزد. سفرهای کوتاه و تعجب‌ساز با دکمه‌ها برود اما بُرد با او بود که در حالِ خود ماند و از تمامِ این دکمه‌ها به ایستگاه اول آن یعنی دیجیتال سفر کرد و ماند تا هم‌وزن تفکر باقی بماند. عباس کیارستمی سینمای دیجیتال را وسیله کرد و به تفکر و فهم قدیمی که فراوان داشت پیوند زد. اگر هرکدام از این دو سمت زیاد و کم می‌شد، ارباب جایزه‌ها و تقدیرها و القاب‌ به وجود نمی‌آمد. عباس کیارستمی همین تفکر وسیع را در ابعادی دیجیتالی به‌ظاهر، جای داد. حاصل، آنکه دیجیتال منفجر شد و رفت و سینمای عباس کیارستمی ماند. تفکر هر آنچه را که فتح کند غبطه‌برانگیز است».

کیارستمی همچنان نگاه می‌کند و لبخند می‌زند، ساکت است و این سکوت سرشار از ناگفته‌هاست.

این هم پولاد ماست
صحبت‌های بین دو دوست، فراتر از احوال‌پرسی‌های وقتِ عیادت است. وقتی کیارستمی می‌خواهد پسرش، بهمن، را به کیمیایی معرفی کند، با طنازی می‌گوید: «این هم پولاد ماست». از همان لحظه اول، سینما، سوژه حرف‌هاست. کیمیایی از بهمن کیارستمی می‌پرسد: «فیلم تازه شروع نمی‌کنی؟»

و بهمن کیارستمی که زندگی‌اش از کودکی با سینما گره خورده، با ماجرای این‌روزها هم برخوردی سینمایی دارد و شوخ‌طبعانه پاسخ می‌دهد: «حتما شروع می‌کنم، هروقت این فیلم به فاین‌کات رسید!» و باز لبخند بر لبان دو دوست جاری می‌شود.


این‌بار عباس کیارستمی‌ است که از کیمیایی می‌پرسد: «فیلم شروع نکرده‌ای؟» و کیمیایی می‌گوید: «قاتل اهلی را ٢٠روز دیگر جلو دوربین می‌برم» و کیارستمی با شنیدن نام فیلم تازه دوستش، دوباره می‌خندد. حتما خاطره روزهای «قیصر»، «رضا موتوری» و «سربازهای جمعه» برایش زنده می‌شود؛ روزهایی که تیتراژ فیلم‌های کیمیایی را ساخت.


روی میز کنار تخت، به‌جای سرم و دارو، چند کتاب جا خوش کرده‌اند؛ بین این کتاب‌ها «گیتا» هم هست، کتابی به قلم محمدعلی موحد، عرفان‌پژوه و نویسنده‌ای که در روزهای گذشته نیز بر بالین کیارستمی حاضر شده و حال او را پرسیده بود.

خواب مصنوعی هم سخت بود و هم عجیب
در بین گپ‌وگفت‌های صمیمانه عصر بهار، به وقتِ بیست‌وچهارمین روز فروردین، وقتی پرستار برای احوالپرسی وارد اتاق می‌شود، کیارستمی در لابه‌لای حرف‌هایش با کیمیایی از تلاش پرستارش نیز تشکر می‌کند و قدردان اوست.


وقتی از «خواب مصنوعی»، که در روزهای بیماری او برای دوستدارانش یک «کابوسِ طبیعی» بود حرف به میان آمد، گفتیم که خیلی‌ها منتظرند تا کیارستمی از روی تخت بلند شود و خواب‌هایی که در این مدت دیده را برای عاشقان سینما قاب بگیرد.  از او پرسیدیم حتما «خواب مصنوعی» خیلی هم سخت بود؟ و پاسخ شنیدیم: «هم سخت بود و هم عجیب. چون پر از خواب‌های عجیبی بود که نمی‌شد در میانه‌شان بیدار شد».

خیلی‌جاها را می‌شناسم که ماهانه از من پول می‌گیرند
باز هم حرف از سینماست، حرف از انتظار برای روزهایی که سوژه این فیلم‌ساز، همین دوره عجیب بیماری‌اش باشد؛ رفاقتی که با سینما گره خورده، احوال‌پرسی‌اش هم به زبان سینماست. کیمیایی وقتی حرف از شروع فیلم جدیدش می‌زند، خطاب به کیارستمی می‌گوید: «من هیچ‌جایی را نمی‌شناسم که ماهانه پول به من بدهد اما خیلی‌جاها را می‌شناسم که ماهانه از من پول می‌گیرد. پس باید برای دویدن، دوید. اما همیشه که نمی‌توان دوید. چه‌کسی گفت بنویس و بساز، و چه‌کسی گفت بمان و بمان؟ و هیچ‌کسی نگفت، بیا اینجا در خانه بمان. اما من، من و تو و دوستانمان خواستیم بمانیم و ماندیم» و ماندن بود که برای این دو فیلم‌ساز ماندگاری آفرید. هر دو ماندند و ساختند و پای آرمان‌هایشان ایستادند. هر دو تمنای زندگی دارند، می‌خواهند حالاها بمانند تا زندگی را قاب بگیرند. پس از خداحافظی و ترک اتاق، لابد وقتی کیارستمی نظاره‌گر «شیشه باران‌خورده» اتاق است، کیمیایی در راه‌پله بیمارستان می‌گوید: «ما هستیم تا بسازیم، ما این‌طور نمی‌میریم. شاید گاهی هم به بیمارستان بیاییم اما از آن بیرون می‌آییم، چون مانده‌ایم که بسازیم».
در حیاط بیمارستان، سنگ‌فرش‌ها خیس از طراوتِ بارانند، طبیعت نیز لبخندِ دو دوست را به جشن نشسته شکوفه‌ها حتما خیال می‌کنند: «باد ما را با خود خواهد برد»، شاید تا سپیدیِ ابرها.




طعنه‌های تند فرزند کیارستمی به پزشک عفونی پدرش+عکس

سینماژورنال: عباس کیارستمی کارگردان سینمای ایران این روزها به دلیل عوارض بیماری سرطان روده در بیمارستان بستری است و بعد از مدتی که در خواب مصنوعی بوده به تازگی چشمانش را گشوده است.

به گزارش سینماژورنال درباره دلایل خواب مصنوعی این کارگردان و اینکه عود کردن عفونتهای بعد از جراحیهایش عامل رفتن به خواب بوده است شایعات متفاوتی وجود دارد.

بهمن کیارستمی فرزند این کارگردان به تازگی در یادداشتی که برای “شرق” نوشته به صراحت به این عفونتها اشاره کرده و طعنه ای زده به پزشک عفونی بیمارستان محل جراحی پدر که به دلیل گذراندن تعطیلات نوروزی اسباب عفونت پدرش را فراهم کرده اند!

سینماژورنال متن کامل یادداشت بهمن کیارستمی را ارائه می دهد:

مأموران شهردای سر پستشان ماندند…

صبح یکی از روزهای شلوغ آخر اسفند، در راه بیمارستان که بودم، رادیوی ماشین روشن بود. آقای لاریجانی، رئیس قوه قضائیه، داشت به عاملان قانون می‌گفت امسال در تعطیلات نوروز حواسشان خوب جمع باشد و در این ایام با ساخت‌وسازهای غیرقانونی و زمین‌خواری مبارزه کنند. اما چرا زمین‌خواران و کوه‌خواران در ایام نوروز تعطیل نمی‌کنند بروند شمال؟ چون این تعطیلات آن‌قدر طولانی و آن‌قدر تعطیل است که تا تمام شود می‌توان دور هکتارها زمین دیوار کشید، یا شروع به ساختن خانه‌ای کرد و تا روز ١٣ سقفش را هم زد. تعطیلات که تمام شد و خانه‌ات مسقف شد، دیگر بعید است قوه قضائیه به‌راحتی بتواند حکم تخریب بدهد. به‌همین‌دلیل مأموران شهرداری و منابع طبیعی، امسال برای محکم‌کاری و پیشگیری از زمین‌خواری و کوه‌خواری به تعطیلات نوروزی نرفتند و سر پستشان بودند. قدردان آنهاییم.

فکرکردن به تعطیلاتی بیشتر از ۴۸ ساعت باعث دلشوره‌ام شده

حالا این تعطیلات تمام شده، ابوی ما در بستر بیماری چشمانش را گشوده و از لرزش دل و دستم آن‌قدر کم شده که بتوانم چند خطی، نه درباره حال ابوی که خدا را صد‌هزار مرتبه شکر امروز خوب است، که از دلایل بیزاری‌ام از تعطیلات طولانی نوروز بنویسم. البته کیست که از هوای بهاری و نغمه‌هاي نوروزی بدش بیاید. اما این تعطیلات اجباری واقعا هیچ‌وقت برایم مفرح ذات نبوده است و همیشه فکرکردن به تعطیلاتی بیشتر از ۴۸ ساعت باعث دلشوره‌ام شده، امسال فهمیدم حق داشته‌ام و تابه‌حال «دِژا ووی» نوروز سال ۱۳۹۵ را می‌دیده‌ام.

مگه نمی‌دونستید که نیمه دوم اسفند نباید می‌رفتید بیمارستان
امروز همه می‌گویند: مگه نمی‌دونستید که نیمه دوم اسفند نباید می‌رفتید بیمارستان، آخه اون‌موقع که وقت عمل جراحی نیست… انگار همان‌طور که موسم گل و وقت شکوفه داریم، موسم عمل جراحی هم داریم و یکی، دوماهی باید منتظر نشست که داروهای بیهوشی رنگ بیندازند و جراحان سر شوق بیایند. حالا جراحان ما هم مسئول و حاذق و کاردان. عفونت پس از عمل که در حوزه کاری جراح نیست. هست؟ نمی‌دانم.

پزشک عفونی بعد از بازگشت از تعطیلات گفته ایشان پزشک معالج نبوده

در این چند هفته آن‌قدر اطلاعات ضدونقیض شنیده‌ام که پزشک هم بودم چیزی سر درنمی‌آوردم، اما آن‌قدر فهمیده‌ام که عفونت، در حوزه کار پزشک عفونی است و بیماری که به هر دلیل، دو عمل جراحی را از سر گذرانده (تا پیش از آغاز تعطیلات) و بیش از یک هفته در بخش‌ آی‌سی‌یو بستری شده، بیش از هر چیز در معرض عفونت است. اگر هنوز دست و دلمان می‌لرزد و می‌دانیم تا درمان کامل راه درازی در پیش داریم، نه به دلیل نگرانی از سرطان، بلکه به دلیل نگرانی از طبعات عفونت است. حالا در این شرایط، پزشکی را که لااقل بنده در این مدت به‌عنوان پزشک عفونی بالای سر بیمار دیدم، پس از بازگشت از تعطیلات دوهفته‌ای در مصاحبه‌ای گفته که ایشان پزشک معالج نبوده و پزشک مشاور بوده و نیز گفته: «چون آقای کیارستمی به‌عنوان بیمار عفونی در بیمارستان بستری نشدند بنابراین پیش‌بینی عفونت بعد از عمل وجود نداشته وگرنه هرگز بیمارستان را ترک نمی‌کرده‌اند».

می شود تمام سال را به سفر گذراند
تقصیر را گردن کسی نمی‌اندازیم. تعطیلات برای همه لازم است، به‌خصوص برای پزشکان که در محیط خوشایندی فعالیت نمی‌کنند و لازم است آب و هوا عوض کنند. همین‌طور برای بقیه شاغلان؛ از معلم و خبرنگار و قاضی و مهندس گرفته تا کارمندان شهرداری و منابع طبیعی همه به تعطیلات نیاز دارند، اما حاضرم تعهد کتبی و محضری دهم که این کشور آن‌قدر جای خوش آب‌وهوا و دیدنی دارد که بشود تمام سال را در آن سفر کرد. می‌گویید پزشکان معمولا عیدها می‌روند خارج، می‌گویم من زیاد خارج نرفته‌ام. اما عقل سلیم می‌گوید اگر یک کشور برای تمام سال جای گشتنی دارد، حتما کره‌زمین هم همین‌طور است. هر موقعی می‌شود برای دو هفته کرکره را پایین کشید و رفت گشت‌وگذار. در اغلب جاهای دنیا اگر بیشتر مسئولان در یک زمان پستشان را ترک کنند و بروند، به آن می‌گویند: «اعتصاب».

مأموران شهرداری و منابع طبیعی هم امسال به تعطیلات نوروزی نرفتند
عواقب «اعتصاب» را هم دیده‌ایم و شنیده‌ایم. ولی برای ما که به قول داریوش شایگان «در تعطیلات تاریخی به‌سر می‌بریم»، چند هفته که قابلی ندارد.
ديروز ۱۸ فروردین بود، صبح که به بیمارستان می‌آمدم هنوز شهر خلوت بود و در خیابان شهید بهشتی هنوز جای پارک پیدا می‌شد. امروز ابوی ما چشمانش را گشوده و من و عموی عزیزم در حیاط کوچک بیمارستان ایستاده‌ایم، نفس راحتی کشیده‌ایم و به تعطیلات نوروز امسال فکر می‌کنیم. جمعی از پزشکان و کارکنان این بیمارستان، همچنین مأموران شهرداری و منابع طبیعی هم امسال به تعطیلات نوروزی نرفتند. قدردان آنهاییم.

بهمن کیارستمی
بهمن کیارستمی



پایان خواب مصنوعی کیارستمی

سینماژورنال: عباس کیارستمی که به دلیل عوارض سرطان به خواب مصنوعی رفته بود بالاخره چشمانش را باز کرد.

به گزارش سینماژورنال صبح سه شنبه هفدهم فروردین تیم پزشکان معالج عباس کیارستمی دستگاه تنفسی این فیلمساز برجسته را جدا کردند و بنا به اعلام پزشکان تنفس این هنرمند جهانی از دیروز به حالت عادی برگشته است.

پزشکان، کیارستمی را از حالت خواب مصنوعی خارج کرده اند و او دارد به تدریج هوشیاری کامل خود را به دست می آورد.

لازم به ذكر است كه خانواده اين فيلمساز نیز دقايقي بعد از جدایی از خواب مصنوعی، با او عيادت كردند.




مشاور وزير بهداشت خبر ميركريمي را تكذيب كرد+سخنان صريح او درباره بیماری كيارستمي

سینماژورنال: در حالی که هفته قبل سینماژورنال در گزارشی از احتمال ابتلای عباس کیارستمی به سرطان روده خبر داده بود(اینجا را بخوانید) روز گذشته رضا میرکریمی این خبر را تکذیب کرد و آن را شایعه خواند.

کارگردان-تهیه‌کننده-مدیرعامل-دبیر جشنواره سرطان را تکذیب کرد

به گزارش سینماژورنال میرکریمی که در ماههای اخیر علاوه بر کارگردانی و تهیه کنندگی، مدیرعامل خانه سینما هم شده و البته دبیر بین الملل فجر هم هست در گفتگو با “ایسنا” در پاسخ به اینکه آیا شایعه سرطان این کارگردان صحت دارد؟ گفته بود: اینگونه نیست و من خواهش می‌کنم از ترویج این شایعات جلوگیری شود و از همه می‌خواهم که برای سلامتی ایشان دعا کنند.

مشاور وزیر بهداشت سرطان را تأیید کرد

با این حال امروز دکتر عباس زارع‌نژاد مشاور وزیر بهداشت و رییس مرکز اطلاع‌رسانی و روابط عمومی وزارت بهداشت با بیان اینکه عباس کیارستمی از سرطان دستگاه گوارش رنج می‌برد به “ایسنا” گفت: به دستور وزیر بهداشت، تیمی از اساتید مجرب به سرپرستی معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی ایران، مسوول رسیدگی به درمان وی شدند. البته پیش از آن هم اقدامات درمانی لازم برای کیارستمی انجام شده بود.

زارع نژاد افزود: پس از اطلاع از بیماری و بستری این کارگردان ارزنده کشورمان در یکی از بیمارستان‌های خصوصی تهران، وزیر بهداشت به عیادت وی رفت و از نزدیک در جریان روند درمانی وی قرار گرفت.

مشاور وزیر بهداشت با بیان اینکه کیارستمی به لحاظ جسمی در شرایط سختی است گفت: امیدواریم دستگاه‌های مسوول در مورد شخصیت‌های هنری احساس مسوولیت بیشتری داشته باشند. وزارت بهداشت از زمانی که از وضعیت کیارستمی مطلع شد، در بالاترین سطح بر بالین وی حاضر و دستورات و اقدامات لازم برای درمان وی را انجام داد.

امید که در خبررسانی راستگو باشیم

سینماژورنال ضمن ابراز خرسندی نسبت به پیگیری روند درمان کیارستمی توسط مقامات بالادستی وزارت بهداشت، امیدوار است هنرمندان مملکت ما اگر می‌خواهند درباره همکاران خود اطلاع رسانی کنند یا این کار را نکنند یا به درستی به انعکاس اخبار بپردازند چراکه قرار دادن خبری در اختیار مخاطب و سپس تکذیب آن خبر به فاصله زمانی اندک توسط یک مدیر دولتی فقط و فقط خوش بینی مخاطبان را نسبت به منبع ابتدایی خبر از بین می برد.

سالهاست كه در اغلب نقاط دنیا به علت گردش آزاد اطلاعات كوچكترين مشكلات مشاهير و افراد معنون و سرشناس بي كم و كاست، دقيق و به عنوان تمام حقيقت از سوي روابط عمومي يا ريييس دفترشان و يا مدير برنامه و حتي وكيل خانوادگي شان اعلام مي شود تا طرفداران آنها در جريان اتفاق رخ داده قرار بگيرند و رفتار هاي شبه عاطفي كه مثلاً “چو نندازيم” ، “زشته”، “مردم حالا ندونن”، “به گوش خودش نرسه  يه موقع” و … كه خبر رساني ميركريمي هم بروزي از اين شيوه بود، منسوخ شده است.

البته که به نظر می رسد به این آشفتگی خبررسانی، غيبت دو فرزند كيارستمي، احمد و بهمن، كه در اين جور مواقع سخنگويي خانواده را برعهده مي‌گيرند، بيشتر دامن زده باشد.




ابتلای عباس کیارستمی به سرطان؟؟؟

سینماژورنال: در حالی که روز گذشته “دنیای سینما” خبر از بستری شدن عباس کیارستمی در بیمارستان داده بود و انجام یک جراحی بر دستگاه گوارش اش خبر داده بود، امروز دو نقل قول متفاوت از فریدون جیرانی درباره این کارگردان منتشر شد.

به گزارش سینماژورنال فریدون جیرانی در ابتدا در گفتگویی با “خبرگزاری صداوسیما” از احتمال ابتلای کیارستمی به سرطان خبر داد.

احتمال ابتلا به سرطان روده

جیرانی گفت: حدود چهار روز پیش با دوستی که بر بالین ایشان رفته بود صحبت کردم و وی گفت که بعد از عملی که کیارستمی داشت دچار خونریزی شدید شده و کما رفته بود، اما پس از مراقبت های که از او شد از کما در آمده است.

وی درباره بیماری کیارستمی افزود: وی به احتمال زیاد به سرطان روده مبتلاست.
منابع موثق باید نظر دهند
با این حال ساعاتی بعد از این گفتگو جیرانی در گفتگویی دیگر با “مهر” بدون اینکه درباره نوع نقل قول سخن گوید بیان داشت: مطلبی که به نقل از من در یکی از سایت‌ها منتشر شده تایید نمی‌کنم و درباره بیماری آقای کیارستمی هم منابع موثق باید نظر بدهند نه من.



آیا این طعنه به استاد سابق است؟ ⇔ پوراحمد: بسیاری، نخل طلا گرفتند و امروز دیگر هیچ اثری از آنها نیست

سینماژورنال: کیومرث پوراحمد کارگردانی که بعد از شکست مطلق “50 قدم آخر” امسال با فیلمی به نام “کفشهایم کو؟” به  جشنواره آمده بود و البته اثرش چنان که باید مورد توجه قرار نگرفت در تازه ترین گفتگویش که به بهانه این فیلم انجام شده ارزش تمام جوایز سینمایی به جز اسکار را زیر سوال برده است.

به گزارش سینماژورنال پوراحمد که با “شرق” گفتگو می کرده با اشاره به اینکه تنها جایزه ای که زندگی سینماگر را تغییر می دهد اسکار است گفته است: هیچ جایزه‌ای در جهان کوچک‌ترین اهمیت بنیانی ندارد، به جز اسکار. اسکار تنها جایزه‌ای است که کاندیدایش هم که می‌شوی زندگی‌ات از این رو به آن رو می‌شود.

وی ادامه داده است: خانم شهره آغداشلو ٣٠ سال آمریکا بود، چه کار می‌کرد؟ کار مهمی نکرد. کاندیدای اسکار شد برای «خانه‌ای از شن و مه»، امروز سرش را هم نمی‌تواند بخاراند! اصغر فرهادی اسکار گرفته، مسیر زندگی‌اش تغییر کرده. هر قصه‌ای را در هر جای جهان بخواهد بسازد، امروز برای او سرمایه هست. فقط اسکار این ویژگی را دارد.

بسیاری را می‌توان اسم برد که نخل طلای کن گرفتند و امروز دیگر هیچ اثری و خبری از آنها نیست

پوراحمد با زیر سوال بردن جوایزی مثل نخل طلای کن بیان داشته است: بسیاری را می‌توان اسم برد که نخل طلای کن گرفتند و رفتند و امروز دیگر هیچ اثری و خبری از آنها نیست یا شیر ونیز و خرس برلین گرفتند و باز همین وضعیت را دارند. پس این جایزه‌ها تأثیری ندارند مگر اینکه در مواردی که برنامه‌ریزی می‌شود از سوی دولتها که یک فیلم‌سازی را مطرح و جهانی کنند و آن فیلم‌ساز هم ظرفیتش را داشته باشد، برایش هزینه و برنامه‌ریزی می‌شود، آن وقت این جوایز تأثیر می‌گذارد.

طعنه دستیار سابق به استاد؟

به گزارش سینماژورنال از آنجا که تنها سینماگر ایرانی که نخل طلا گرفته عباس کیارستمی است که در جشنواره کن 1997 برای “طعم گیلاس” برنده نخل طلا شد آیا می توان سخنان پوراحمد را طعنه ای به عباس کیارستمی دانست؟

بد نیست بدانید کیومرث پوراحمد زمانی از جمله شیفتگان سینمای کیارستمی بود و البته که در آثاری چون “خانه دوست کجاست” به عنوان دستیار وی به کار مشغول شد. با این حال رابطه این دو نفر در سالهای بعد چنان که باید پایدار نماند و حالا نیز با بیانی صریح پوراحمد از بی ارزش بودن نخل طلای کن می گوید که تنها ایرانی برنده آن، کیارستمی است.




کمال تبریزی: ایشان{کیارستمی} خودش مایل نیست که فیلم بسازد

سینماژورنال: کمال تبریزی فیلمسازی که در این سالها تقریبا هر سال یک فیلم ساخته و به جشنواره ارائه داده است امسال هم با فیلمی به نام “امکان مینا” به جشنواره آمده است.

به گزارش سینماژورنال “امکان مینا” فیلمی است که هرچند هدفش تصویرسازی بخشهایی از اتفاقاتی است که در دهه شصت رخ داد ولی عدم پرداخت صحیح از کاراکترها و فقدان طراحی صحنه ای که یادآور آن دوران باشد، باعث ابتر ماندن ایده فیلم شده است.

تبریزی در تازه ترین گفتگویش با “شرق” که به بهانه حضورش در جشنواره امسال صورت گرفته است اظهارنظر خاصی را درباره فیلم نساختن چهره هایی چون بهرام بیضایی، ناصر تقوایی و عباس کیارستمی بیان کرده است و البته به صراحت این را گفته که کیارستمی خودش مایل نیست که فیلم بسازد.

بخشهایی از گفته های تبریزی که درباره کم کاری این چهره هاست در ادامه بخوانید:

این روزها از آقای بیضایی خیلی یاد می‌شود. از اینکه شما می‌توانید فیلم بسازید و آقای بیضایی نمی‌تواند، چه حسی دارید؟
شاید این گفته نظر خاص من باشد، به نظرم اگر انسان خودش بخواهد می‌تواند فیلم بسازد. این امر یک مقدار به حال و حوصله فیلم‌ساز برمی‌گردد. ما به دوره‌ای می‌رسیم که دوره بازنشستگی‌مان است و ممکن است تصمیم بگیریم کار نکنیم. مثلا وقتی آقای کیارستمی می‌تواند فیلم بسازد بقیه فیلم‌سازان هم این‌طور هستند.
 اما آقای کیارستمی حدود ١٧ سال است که در ایران فیلم نمی‌سازد!
ایشان خودش مایل نیست. اگر بخواهد می‌تواند.
 به یاد می‌آورم ایشان در جایی گفته در ماراتن رساندن فیلم‌ها به جشنواره فیلم فجر، بهترین ساعت‌ها برای کار در استودیو را به دیگران می‌دادند و زمان شب هم با وجود سن‌وسال‌مان به ما داده می‌شد! به هر شکل عملکرد مسئولان را دست‌کم نگیرید!
به نظرم این اتفاق مانع بزرگی نیست. فکر نمی‌کنم سدی باشد که شما نتوانید فیلم بسازید. من خودم در هشت سال دولت آقای احمدی‌نژاد با خیلی از مقاومت‌ها روبه‌رو شدم. یعنی اصلا تصمیم گرفته بودند اجازه ندهند من فیلم بسازم. اما انسان با تلاش و سعی خودش می‌تواند کار کند. با همه آن شرایط یک فیلم، اول و یک فیلم، آخر دوره هشت‌ساله ساختم. هشت سال فاصله افتاد اما زمینه‌اش فراهم شد. من به خواستن، توانستن است، معتقدم.
 به نظرتان آقای بیضایی نمی‌خواهد فیلم بسازد؟
به نظرم حتما ایشان می‌خواهد کار کند. آخرین فیلم ایشان «وقتی همه خوابیم» قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری بود. به نظرم یک مقدار زودرنجی و حساس‌بودن آدم‌ها که یک ویژگی طبیعی برای هنرمندان است، باعث می‌شود این فاصله ایجاد شود و عطای کار را به لقایش ببخشند. آقای تقوایی هم بسیار حساس و زودرنج است. اما پوست‌کلفت‌تر از اینها آقای مهرجویی است.
 البته آقای تقوایی به‌صراحت اعلام کرد دیگر فیلم نمی‌سازد!
این بخش مربوط به ویژگی افراد است. البته با این قسمت از صحبت شما موافق هستم که اگر آقای تقوایی یا بیضایی فیلم نمی‌سازند، بخش مهمی از عدم امکان فیلم‌سازی به مسئولان سینما برمی‌گردد و اگر شرایطی را فراهم کنند که این افراد باز هم فیلم بسازند، به نفع سینمای ایران و فیلم‌ساز است که باز بتواند کارش را ادامه دهد.




کيارستمي در سرزمين فيدل كاسترو از روابط تهران واشنگتن مي گويد

سینماژورنال: عباس کیارستمی که این‌روزها در کوبا به سر می‌برد، گفته است محدودیت‌ها به او کمک کرده. کارگاه فیلم‌سازی عباس کیارستمی در کوبا از روز سه‌شنبه، ششم بهمن، در مدرسه فیلم‌سازی و تلویزیون هاوانا برپا شد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “شرق” این کارگاه به مدت ١٠ روز ادامه خواهد داشت. یک روز پیش از شروع این کارگاه، این کارگردان ایرانی جایزه توماس گوتیرز را که جایزه اتحادیه ملی نویسندگان و هنرمندان کوباست، دریافت کرد. او درحالی این کارگاه را در هاوانا برگزار کرده است که تاکنون دیگر فیلم‌سازان شناخته‌‌شده‌ای مانند فرانسیس کاپولا، جرج لوکاس و اسپایک لی نیز کارگاه فیلم‌سازی در این مدرسه برگزار کرده‌اند.


خبرگزاری اسپانیایی EFE در گزارشی که به مناسبت برگزاری این کارگاه منتشر کرده، آورده است در این کارگاه ٤٥ نفر از ٢٥ کشور دنیا تحت راهنمایی «شاعر سینما» قرار می‌گیرند. این خبرگزاری بیان کرده است تصویرهای کیارستمی متأثر از مطالعات او از شعر فارسی است و تأکید او در این کارگاه، بر رابطه میان خلق‌کردن و کمبود منابع است.


در ادامه این گزارش به نقل از کیارستمی بیان شده است: «محدودیت‌ها شخصا به من کمک کرد» و در بخش دیگری آمده این فیلم‌ساز ایرانی، کیفیت فارغ‌التحصیلان مدرسه فیلم‌سازی و تلویزیون هاوانا را مورد ستایش قرار داده است.

سینما را نمی‌توان آموزش داد
این خبرگزاری اسپانیایی نوشته کیارستمی تأکید کرده است نقش آموزگاران، ابلاغ‌کردن دانش به دانش‌آموزان نیست و درادامه، به نقل از او، افزوده: «سینما را نمی‌توان آموزش داد همچون دیگر هنرها. آموزش هنر نتیجه حس کنجکاوی یا کنکاش است. همه آنچه در کارگاه انجام می‌دهیم، این است که دانش‌آموزان را هدایت کنیم تا جواب سؤال‌هایشان را پیدا کنند».

گرم‌شدن روابط میان آمریکا با ایران و کوبا

همچنین از او درباره گرم‌شدن روابط میان آمریکا با ایران و کوبا سؤال شده که او چنین پاسخ داده است: «این فرایند هنوز بسیار تازه است و برای تحلیل و پیش از اینکه آنها به صحنه نمایش بزرگ‌تری بیایند، به زمان نیاز است». این کارگردان ٧٥ساله بیان کرده است به سمت فیلم‌های کوتاه تجربی که در زمان جوانی و طی دهه ٧٠ میلادی می‌ساخته، بازگشته و خطاب به هنرجویان شرکت‌کننده در این کارگاه گفته است: «اگر من به شما آموزش فیلم‌سازی دهم، شما خودتان را به تکرار آنچه من انجام می‌دهم، محدود می‌کنید. پس هویت شما چه می‌شود؟».

کیارستمی یک نقطه مرجع برای بسیاری از ماست
در بخش دیگری از این گزارش، پابلو لوزانو که از جمهوری دومینیکن در این کارگاه شرکت کرده، چنین گفته است: «کیارستمی یک نقطه مرجع برای بسیاری از ماست. او یک شاعر سینماست. این کارگاه، ما را به مسیری می‌برد که ما با روایت صوتی و تصویری روبه‌رو می‌شویم».

به آمریکای مرکزی سفر کرده
کیارستمی درحالی این روزها به آمریکای مرکزی سفر کرده است که در هفته‌های گذشته نیز سفرهایی به ترکیه و کانادا داشت تا در مراسم افتتاح نمایشگاه‌های عکس خود شرکت کند. نمایشگاهی از عکس‌های دیده‌نشده یا کمتردیده‌شده او دی‌ماه سال جاری در شهر آنکارای ترکیه به نمایش درآمد.

شهریور سال جاری هم با حضور در تورنتو در کشور کانادا، نمایشگاه عکس‌های خود را با عنوان «درهای بی‌کلید» در موزه آقاخان افتتاح کرد. او همچنین از یازدهم دی، جدیدترین آثارش را در گالری «بوم» تهران به تماشا گذاشت؛ همان گالری‌ای که چهارم اسفند ٩١ با مجموعه «سفیدبرفی» این هنرمند افتتاح شد.

چهار فصل

«چهار فصل»، منتخبی از ٣٠ سال عکاسی این هنرمند است که تا ٢٧ اسفند روی دیوارهای گالری بوم می‌ماند. در این نمایشگاه ٢٩ اثر در ابعاد بسیار بزرگ و یک ویدئوآرت ارائه شده که شش مجموعه عکس کیارستمی را دربر می‌گیرد. تا پیش از این، نمایشگاه‌های عکس کیارستمی در ایتالیا، انگلستان، ژاپن، آلمان، چین، موزه هنرهای معاصر تهران و… برپا شده است. کیارستمی سال ٩٢ هم میهمان موزه «ویس بادن» آلمان شده بود. سال گذشته هم در نمایشگاه «نوسنت‌گرایی در هنر معاصر ایران» عکس‌هایی از مجموعه «درهای بی‌کلید» کیارستمی به همراه عکس‌های دوران قاجار بهمن جلالی، آینه‌ها و چلچراغ‌های جمشید بایرامی و عکس‌های سروش میلانی‌زاده از مجموعه «رنسانس بیرون قاب» مورد توجه علاقه‌مندان قرار گرفت.




جزییات پروژه سینمایی تازه کیارستمی در چین…

سینماژورنال: سایت خبری «ایندی وایر» در حاشیه برگزاری جشنواره فیلم مراکش گفت‌وگویی با عباس کیارستمی، کارگردان ایرانی انجام داده که روز ١٢ دسامبر منتشر شده است. نویسنده دراین مطلب کیارستمی را پدرخوانده موج سینمای نو ایران معرفی کرده و درباره خصوصیات دیگر او چنین نوشته است: «کیارستمی تنها چهار ساعت در روز می‌خوابد، دو، سه کتاب شعر در سال منتشر می‌کند و نمایشگاه عکس‌هایش نیز در موزه آقاخان در تورنتو افتتاح شده است. او دراین نمایشگاه عکس‌ها را اندازه درها چاپ کرده و قالب‌ها را خودش ساخته است. اینها علاوه‌بر فیلم‌هایی است که در سراسر جهان می‌سازد. بنابراین نمی‌توانید به‌راحتی از او بپرسید که مشغول چه‌کاری است. او فردی است که نمی‌تواند ساختن را متوقف کند. او زایش و خلق سریع را به بی‌قراری ذاتی و بنیادی خود نسبت می‌دهد».

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “شرق” کیتی والش، نویسنده این مطلب ادامه داده است: «کیارستمی که برای برگزاری یک مسترکلاس در جشنواره فیلم مراکش حضور یافته بود، درباره پروژه‌های آینده و ورک‌شاپ‌های فیلم‌سازی‌اش در کوبا در سال آینده (میلادی) صحبت کرد».

داستان یک خدمتکار زن چینی؟
به‌گفته ایندی وایر، اولین و مهم‌ترین خبر کیارستمی این است که او خود را برای فیلم آینده‌اش آماده می‌کند: «این فیلم که در چین فیلم‌برداری می‌شود درحال‌حاضر «همراه با باد» نام دارد که نام یکی از کتاب‌های شعر او نیز هست. این فیلم یک ستاره زن بازیگر نیز دارد که کیارستمی مایل به صحبت‌کردن در این زمینه نیست. عوامل فیلم مشخص شده و بازیگران آن چینی هستند. کارگردان درنظر دارد که آن را در آوریل یا می ‌فیلم‌برداری کند؛ اما درباره دیگر جزئیات فیلم سکوت کرده است».

با این‌حال ایندی‌وایر عنوان می‌کند که ژولیت بینوش که در یکی از فیلم‌های قبلی کیارستمی با عنوان «کپی برابر اصل» بازی کرده است، سال گذشته فاش کرد که فیلم جدید کیارستمی درباره یک خدمتکار زن است که اتاق‌های زیادی را در یک ساختمان بزرگ تمیز می‌کند.

تجربه رفتن به مکانهای جدید
ایندی‌وایر با بیان اینکه دو فیلم اخیر کیارستمی در ایتالیا و ژاپن فیلم‌برداری شده است، به گفته کیارستمی درباره فیلم‌برداری آثارش درخارج از ایران اشاره کرده است: «او فیلم‌هایش را درخارج از ایران فیلم‌برداری کرده است تا تجربه رفتن به مکان‌های جدید و دیدن آنچه که اتفاق می‌افتد، امکان دسترسی گسترده‌تر به آثارش و عبور از مرزهای فرهنگی را فراهم آورد».

ارتباط از طریق زیرنویس
کیارستمی همچنین گفته است: «دنیا با زیرنویس با فیلم‌های ایرانی من ارتباط برقرار کرده است. بنابراین اگر ما فکر می‌کنیم که فیلم یک زبان جهانی و یک فرم هنری جهانی است، ویژگی‌های فرهنگی و زبانی چه نقشی دارند؟ من متعجبم». ایندی‌وایر با بیان اینکه کیارستمی عمیقا درباره زبان فیلم متفکر است، به‌نقل ازاین کارگردان افزوده است: «وقتی من در ایران فیلم‌برداری می‌کنم، شما از طریق زیرنویس با فیلم‌های من ارتباط برقرار می‌کنید، بنابراین من فکر می‌کنم چه می‌شود من الان با فیلم‌هایم از طریق زیرنویس ارتباط برقرار کنم؟»

کیارستمی بعد از دوبله “کپی برابر اصل” فهمید بازیگران از چه حرف می زنند
او با اندکی شوخی به تجربه‌اش در این زمینه اشاره کرده است: «ماه پیش فیلم “کپی برابر اصل” در ایران به فارسی دوبله شد. وقتی به تماشای آن رفتم تازه فهمیدم بازیگرهایم از چه حرف می‌زنند و فیلم درباره چیست. تا قبل از آن نمی‌دانستم».

به گفته این سایت خبری، کیارستمی قرار است ماه فوریه به کوبا ‌برود تا در کارگاه‌های آموزش فیلم‌سازی که برای کارگردان‌های نسل آینده برگزار می‌شود، شرکت کند. او تأکید می‌کند که قصدش تدریس و استادی نیست؛ بلکه قصد دارد از این فرصت استفاده کند و دوباره شاگرد شود: «برای من این تنها فرصت ممکن است تا باردیگر به یک غیرحرفه‌ای تبدیل شوم و نگاهم به سینما را تازه کنم».

ورک‌شاپی برای مؤلفان
ورک‌شاپ کیارستمی در کوبا، سومین ورک‌شاپ این کارگردان ٧٥ساله است که به مدت ١٠ روز تحت عنوان «ورک‌شاپی برای مؤلفان» برگزار می‌شود.

در این کارگاه که از ۲۶ ژانویه تا پنجم فوریه ۲۰۱۶ برگزار می‌شود، ٣٥ دانشجو در کلاس کیارستمی پذیرفته شده‌اند. کریستینا سانچز که یکی از شاگردان کیارستمی در کارگاه بارسلونا بوده در تدارک برپایی این ورک‌شاپ آموزشی در کوبا است. قرار است تا این کارگاه در مدرسه‌ای که گابریل گارسیا مارکز، نویسنده فقید کوبایی تأسیس کرده، برگزار شود و کیارستمی از این نویسنده بزرگ، تجلیل به عمل آورد. کیارستمی در سال ٢٠١٤ و تنها سه هفته قبل از مرگ مارکز در نامه‌ای ستایش آمیز، از علاقه خود برای همکاری با این نویسنده نوشته بود.
نویسنده در پایان مطلب عنوان کرده است: «با وجود مقاومت کیارستمی در برابر پذیرش جایگاه معلمی، طبیعی است چیزهای زیادی برای آموختن از کیارستمی وجود دارد؛ چه از نظر آفرینش مسحورکننده‌اش و چه از نظر نگرش فلسفی‌اش برای رسیدن به خودشناسی در زندگی و کارش…».




اعتراف فیلمساز متولد کارولینا به تأثیرپذیری از امیر نادری و ابراز علاقه برای فیلمسازی در ایران

سینماژورنال: در میان ایرانیان شاغل در سینمای آمریکا رامین بحرانی موقعیت خاص خود را دارد.
به گزارش سینماژورنال خاص از این جهت که در نقطه مقابل سینمای تجاری هالیوود دلبسته پروژه های شخصی و مستقل خویش است.
تازه ترین فیلمی که بحرانی ساخته “99خانه” نام دارد که در جشنواره امسال تورنتو رونمایی شد.
بحرانی که متولد وینستون سالم ایالت کارولینای شمالی است در گفتگویی که به بهانه ساخت این فیلم با “شرق” داشته به علاقه اش برای فیلمسازی در ایران اشاره کرده و البته از تاثیرپذیری از امیر نادری گقته است.

سعی کردم با نادری دوست شوم

بحرانی درباره تاثیرپذیری از امیر نادری می گوید: وقتی در کالج تحصیل می‌کردم، سعی کردم با نادری دوست شوم چون خیلی از «دونده» و فیلم دیگرش خوشم آمده بود. ولی در آن زمان نتوانستم با او ارتباط برقرار کنم. او سرش شلوغ بود و من تا آن‌موقع فیلمی نساخته بودم. در واقع به خاطر تأثیری که از کارهای او گرفته بودم، برای سه فیلم اولم فیلم‌بردار او را که «مانهاتان» را در سیبری فیلم‌برداری کرده بود، استخدام کردم.

وی ادامه می دهد: در این پروسه با هم آشنا شدیم. در پنج سال گذشته با هم رفاقت خوبی داشته‌ایم. چیزهای زیاد و متفاوتی درباره فیلم، کتاب و زندگی از او یاد می‌گیرم. در‌باره فیلم اخیرم آن‌قدر با او حرف زده‌ام که او به عاملی مهم در نوشتن فیلم‌نامه تبدیل شده است.

بحرانی می افزاید: همچنین برای این کار با بهاره آزیمی که ایرانی است ولی از پنج یا شش‌سالگی و به عبارتی تقریبا تمام عمرش را در فرانسه گذرانده، زیاد در ارتباط بودم. او در ساختن فیلم “چوپ شاپ/اوراق فروش” در سال ٢٠٠٧ با من همکاری داشت.

فیلم‌هایم ویژگی ایرانی و آمریکایی را با هم دارند

رامین بحرانی درباره پیگیری اش از سینمای معاصر ایران بیان می دارد: اساسا به دلیل مشغولیت کاری نتوانسته‌ام فیلم‌های جدید را ببینم نه به این دلیل که علاقه ندارم، تلاش کرده‌ام که چند فیلم را، چه در خانه و چه در سینما، ببینم. اگر دوباره ببینم برایم بسیار جذاب است.

وی با اشاره به تاثیرپذیری از سینمای ایران می گوید: فکر می‌کنم فیلم‌هایم ویژگی ایرانی و آمریکایی را با هم دارند. در پایان این فیلم که از پسر حرف می‌زنم و آنجا که به استفاده از کودکان می‌پردازم، از فیلم‌های ایرانی الهام گرفته‌ام. عاشق این کار هستم؛ نمی‌دانم چرا. ولی هنوز افکارم به ایران پیوسته است.

دوست دارم در ایران فیلم بسازم

بحرانی در جایی از گفتگو در پاسخ به این سوال که آیا می‌خواهید در آینده به ایران بروید و فیلمی در کشورتان بسازید اظهار می دارد: دوست دارم. چراکه نه. دوست دارم در کشورهای دیگر فیلم بسازم و به دنبال پروژه‌هایی این‌چنینی هستم. ایران هم برای این کار جذابیت خودش را دارد. فقط پیداکردن پروژه و ساخت فیلم در کشورهای دیگر سخت است.

وی ادامه می دهد: من با کسانی دوست شده‌ام که درباره کشورهای دیگر فیلم می‌سازند و این فوق‌العاده است. شاید از فیلم‌های من متوجه این موضوع شده باشید که دوست دارم درباره چیزهایی که نمی‌شناسم و جاهایی که نرفته‌ام فیلم بسازم و از این طریق با دنیا آشنا شوم. بنابراین دوست دارم کارم را در کشورهای دیگر ادامه دهم و ایران قطعا یکی از آن کشورهاست.




گلایه منتقد نزدیک به کیمیایی از روش‌های مستبدانه اصغر فرهادی!

سینماژورنال: جواد طوسی از جمله منتقدانی است که در همه سالهای اخیر علقه های دیرین خود به کیمیایی را حفظ کرده است.

به گزارش سینماژورنال طوسی یکی از معدود منتقدانی است که کیمیایی اغلب ترجیح می‌دهد در گفتگوهایش او  نیز حضور داشته باشد، در تازه ترین یادداشت خود به گلایه از فیلمسازانی چون اصغر فرهادی و ابراهیم حاتمی‌کیا و کیارستمی پرداخته است.

گویا جواد طوسی قصد داشته گفتگویی با فرهادی انجام دهد اما بعد از مدتها پیگیری نتوانسته با وی گفتگو کند و همین امر دلخوری او را موجب شده و حالا با یادداشتی با عنوان “پیاده شو با هم بریم” در “شرق” به گلایه از فرهادی پرداخته است.

سینماژورنال متن کامل یادداشت طوسی را ارائه می دهد:

افراط در ستایش کیارستمی و فرهادی باعث شده دسترسی به آنها دشوار شود

متأسفانه این منیت، همچون اسب سرکشی در درون ماست که اگر مهارش نکنی، بدجوری کار دستت می‌دهد و حزب‌اللهی و اصولگرا و اصلاح‌طلب و روشنفکر و مستقل نمی‌شناسد. همین افراط در ستایش فیلم‌سازانی چون عباس کیارستمی، اصغر فرهادی و ابراهیم حاتمی‌کیا باعث شده که رفته‌رفته دسترسی به این بزرگواران (حتی از طریق یک تماس تلفنی) امری ناممکن باشد. یا باید با دستیار و مدیربرنامه‌های‌شان هماهنگ شوی که اغلب سنگ‌قلاب‌شدن محترمانه است یا پیغام‌گیر جواب نمی‌دهد و تحویلت نمی‌گیرد.

با اوباما و کاپولا و اسپیلبرگ بهتر می‌توانی دیالوگ ردوبدل کنی

گاهی اوقات فکر می‌کنی با اوباما و کاپولا و اسپیلبرگ بهتر می‌توانی دیالوگ ردوبدل کنی تا با این اساتید! خب این شیوه برخورد متکبرانه یک توهین آشکار است. حتی اگر توجیه این باشد که ما هم کار و زندگی و خلوتی داریم و می‌خواهیم روی فیلم و فیلم‌نامه بعدی‌مان کار کنیم، باز این دلیل نمی‌شود که میان افراد قائل به تفکیک نشویم. به‌هرحال، تماس‌گیرندگان در پیغام‌گیر خود را معرفی می‌کنند و این حضرات می‌توانند لااقل جواب‌گوی اشخاصی باشند که از دید خودشان کار آنها را قبول دارند و دارای شأن و حرمت و سابقه‌ای هستند.

اگر به هر علتی می‌خواهند گفت‌وگو و نظرخواهی را نپذیرند، ‌این را در یک صحبت دوطرفه تلفنی مطرح کنند

حتی اگر به هر علتی می‌خواهند پیشنهادشان را اعم از گفت‌وگو و نظرخواهی و گرفتن یک مطلب نپذیرند، ‌این را در یک صحبت دوطرفه تلفنی مطرح کنند. شاید بگویند «هم‌کلامی و واشدن سر صحبت، مسائل خودش رو داره؛ رودربایستی و اصرار و سماجت و… که دیگه تو سن‌وسال ما حال و حوصله‌اش نیست، پس بهتره جواب ندیم تا این دردسرها متحمل نشیم. اصلا مگه قراره ما دل همه رو به دست بیاریم؟»

اولین گام در فروپاشی اخلاقی

همین ذهنیت درونی، اولین گام در فروپاشی اخلاقی است. نمی‌خواهم خیلی ایدئال و آرمانی فکر کنم و بگویم هنرمند و فیلم‌سازی که حرف از اصول و مرام و اخلاق و انسان‌بودن می‌زند باید خودش هم از این جهات مو لای درزش نرود. بله، هنرمند (به‌ویژه در این‌گونه جوامع) یعنی تناقض؛ ولی او به‌هرروی، نباید به گونه‌ای در برخوردهای فردی و اجتماعی و فرهنگی‌اش رفتار کند که با یک تفاوت آشکار توی ذوق‌زننده میان اثر هنری و شخصیت سازنده‌اش روبه‌رو شویم و بگوییم واقعا این همونیه که فلان فیلم معروف رو ساخته؟ قبول دارم که هنرمند هم مثل هر آدمی در این اوضاع و احوال گاهی اوقات به هم می‌ریزد، بی‌دل و دماغ می‌شود، روحیه اجتماعی‌‌اش را به هر علتی از دست می‌‌دهد و…، خلاصه «آدم‌به‌دور» می‌شود، ولی این حس‌وحال مقطعی و ناخواسته، با سیر مداوم حصارکشی عامدانه و کلاس‌گذاشتن و تبدیل‌کردن خود به یک شخصیت دست‌نیافتنی فرق دارد.

هنرمند باید منصفانه بپذیرد که مدیون منتقد و خبرنگار و ژورنالیسم است
هنرمند باید منصفانه بپذیرد که بخش مؤثری از هویت و شناسنامه فرهنگی-هنری‌‌اش را مدیون منتقد و خبرنگار و ژورنالیسم است. اینکه من با لحنی معترضانه و تحقیرآمیز بگویم: «حرف‌های منتقدان برایم اهمیتی ندارد» و «نقد فیلم را اصلا جدی نمی‌گیرم» و «کار خودم را می‌کنم» و … دارم خودم و دیگران را گول می‌زنم و دروغ می‌گویم و تصویری جعلی از خود ارائه می‌دهم. رشد و تعالی یک فیلم‌ساز هدفمند، واقع‌بین و ظرفیت‌پذیر و به دور از غرور و خودشیفتگی،‌ در یک رابطه فرهنگی دوطرفه شکل می‌گیرد. آن نویسنده و منتقدی که شما را برای یک گفت‌وگو و میزگرد انتخاب کرده یا می‌خواهد مطلبی از شما بگیرد، خیلی آدم بی‌کار و علاف و پرتی نیست و برای خودش غرور و شخصیتی دارد، همین که وقتش را به شما و کارت اختصاص می‌دهد، باید متوجه باشی که بدون هیچ چشمداشتی کار مثبت فرهنگی می‌کند و این نیاز به قدرشناسی دارد، نه طاقچه‌بالاگذاشتن!

به‌جای توسل به این‌گونه روش‌های مستبدانه و ارائه چهره‌ای استثنائی از خود، کمی فروتنانه رفتار کنیم

بنده یک ‌سال‌ونیم است که دستم به دامان اصغرآقای فرهادی برای یک گفت‌وگوی تخصصی در مجله «سینما و ادبیات» نمی‌رسد. اولش مسئول برنامه‌شان، دستیار فیلم‌های‌شان بود و بعد این مسئولیت خطیر را به خانمی محول کردند و ایشان نیز گویا جمله‌ای کلیشه‌ای را درباره همه به کار می‌برند: «آقای فرهادی فعلا سخت مشغول نوشتن فیلم‌نامه جدیدشان هستند، ان‌شاءالله بعد از فراغت‌شان…» با توجه به اینکه در حد بضاعت برای اکثر قریب‌به‌اتفاق آثار فرهادی قلم زده‌ام، فکر می‌کنم حق دارم بدون واسطه با او طرف صحبت باشم و کسی مرا نپیچاند. این کمترین توقع در رابطه‌ای توأمان و تفاهم‌آمیز فرهنگی است. با این پیش‌فرض‌ها، بهتر است به‌جای توسل به این‌گونه روش‌های مستبدانه و ارائه چهره‌ای استثنائی از خود و اصرار بر «بِرَندبودن» در ساحت فرهنگ و هنر، کمی فروتنانه رفتار کنیم و بپذیریم «ما هم مردمی هستیم.




ادعای یک طراح پوستر: کیارستمی وقتی پوستر مرا دید، طرح خودش را کنار گذاشت!

سینماژورنال: از جمله طراحان پوستر خلاق و باانگیزه ای که در سالهای اخیر سعی کرده به حیطه طراحی پوستر سینمای ایران رنگ و بویی تازه دهد علی باقری است.

به گزارش سینماژورنال علی باقری که در هنرستان نقاشی خوانده و در دانشگاه گرافیک و عکاسی را ادامه داده است این روزها در کنار کار اصلیش که عکاسی فیلم است به طراحی پوستر هم می پردازد. آخرین پوسترهایی که او طراحی کرده برای آثاری چون “آتلان”، “من می خوام شاه بشم” و “اشیاء در آینه” بوده است.

فقط پوستر فیلمهایی را طراحی میکنم که از فضای درونی آنها خوشم بیاید

باقری از جمله طراحان پوستری است که به هنر به چشم هنر نگاه میکند نه ممری برای درآمد و برای همین فقط طراحی پوستر آثاری را قبول می کند که با درونمایه آنها ارتباط برقرار کرده باشد. خودش در این باره به سینماژورنال می گوید: من فقط پوستر فیلمهایی را طراحی میکنم که آنها را دیده باشم و از فضای درونی اثر خوشم آمده باشد. سفارشی کار نمی کنم چراکه طراحی برایم نه یک شغل که یک هنر است.

وی با اشاره به اثر اخیرش پوستر “اشیاء…” ادامه می دهد: دریافتهای درونی که از فضای فیلم داشتم و بخصوص نوعی سادگی و زنانگی تنیده شده با این سادگی را دوست داشتم. نمایش زیبا و واقع گرایانه این سادگیها مرا جلب فیلم کرد و سعی کردم در طراحی پوستر هم به این اله مانها توجه کنم.

علی باقری که جایزه بهترین طراحی پوستر را برای “شیار143” از جشنواره شهر دریافت کرده است می افزاید: برای پوستر “اشیاء…” چند اتود مختلف زدم تا به طرح فعلی رسیدم. البته که در این زمینه نرگس آبیار کارگردان فیلم نیز نظرات خوبی داد که کمک حالم بود.

استفاده از یک کارگاه نقاشی دیجیتال برای اتودزنی

وقتی از باقری درباره تکنیکی که برای تصویرسازی پوستر “اشیاء…” که انگار دچار اعوجاج بصری است به کار برده می پرسیم او می گوید: با استفاده از تکنیکی موسوم به “نقاشی دیجیتال” یا DIGITAL PAINT این تصویرسازی را انجام دادم. درباره این تکنیک همین قدر بدانید که نوعی ابزار است که به شما همه امکانات یک کارگاه نقاشی واقعی را می دهد و درست به مانند شیوه نقاشی سنتی شما می توانید در نرم افزارهایی چون فتوشاپ یا ایندیزاین با این تکنیک طرح نگاری کنید.

اشیاء در آینه
پوستر “اشیاء در آینه”/طراح: علی باقری

وی ادامه می دهد: در استفاده از این تکنیک پایه کار شاید عکسهای فیلم باشد اما متعهد به استفاده از عکس نیستیم و طرح شخصی خود را میزنیم. مثلا در همین پوستر “اشیاء…” صورت کاراکتر را از یک عکس آوردم، چادرش را از عکسی دیگر، سینی را از جایی دیگر و همه اینها را اتود زدم تا رسیدم به طرح نهایی.

کیارستمی وقتی پوستر مرا دید طرح خودش را کنار گذاشت

این طراح جوان و خوش ذوق با اشاره به یکی از همکاریهایش در فیلم “کیارستمی: یک گزارش” ساخته بهمن مقصودلو به سینماژورنال می گوید: یادم می آید برای فیلم”…یک گزارش” ساخته بهمن مقصودلو یک طرح پوستر زدم؛ این فیلم درباره عباس کیارستمی بود و برای همین مقصودلو از خود کیارستمی هم خواسته بود که طرح پوستری برای فیلم بزند اما این کارگردان سرشناس سینما وقتی پوستر مرا دید با بزرگواری گفت همین پوستر عالی است و حتی پوستر خودش را کنار گذاشت.




روایت عزت‌ا.. ضرغامی از پادرمیانی عباس کیارستمی برای حضور یک فیلم ضدآمریکایی در جشنواره کن

سینماژورنال: عزت ا.. ضرغامی رییس پیشین سازمان صداوسیما بعد از جدایی از این سازمان این روزها وقت بیشتری را بر صفحه اجتماعی خود و خاطره نگاری در این صفحه می گذارد.

به گزارش سینماژورنال یکی از تازه ترین خاطره نگاریها مربوط میشود به دیدار او با عباس کیارستمی و ماجرای فیلمی که امیر نادری به کن فرستاده بود و پذیرفته نشده بود.

فیلم امیر نادری در کن پذیرفته نشد…

رئیس سابق سازمان صداوسیما  نوشت: امیر نادری در آمریکا، فیلمی ساخت که محتوای آن فقر و فحشا و ابتذال در جامعه آمریکا بود. فیلم را به جشنواره کن فرستاد؛ علی‌رغم تصور او، از همان ابتدا فیلم مردود و از مسابقه کنار گذاشته شد!

وی ادامه داد: آقای عباس کیارستمی در یک جلسه طولانی و صمیمی با من، به این مسئله اشاره کرد و گفت آقای نادری از من خواست پا درمیانی کنم؛ با رئیس جشنواره کن صحبت کردم و راجع به کارنامه آقای نادری توضیح دادم و از او خواستم این فیلم در مسابقه پذیرفته شود.

ژیل ژاکوب گفت بله فیلم خوبی است اما ضدآمریکایی است

ضرغامی با اشاره به محتوای ضدآمریکایی فیلم بیان داشت: آقای ژیل ژاکوب (دبیر جشنواره فیلم کن) در پاسخ کیارستمی گفت بله، فیلم خوبی است؛ ولی مربوط به جامعه آمریکاست؛ اگر مربوط به ایران بود، حتماً قبول می‌کردیم!




روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب مطرح کرد: نقش مریدان سوسه‎بیا در دعوای کیمیایی و منفردزاده

سینماژورنال: یک هفته بعد از نامه ای که اسفندیار منفردزاده خطاب به مسعود کیمیایی در مخالفت با اجرای قطعاتش در کنسرتی موسوم به “شب موسیقی کیمیایی” منتشر کرد و البته چند روز بعد از جواب محترمانه ای که کیمیایی به منفردزاده داد حالا سیدعلی میرفتاح با نگارش یادداشتی از نقش مریدانی گفته که قصد دارند با سوسه آمدن میانه این دو رفیق قدیمی را به هم بزنند.

به گزارش سینماژورنال میرفتاح در یادداشتی که در “اعتماد” نوشته با اشاره به اینکه در دعوای دو بزرگ بهتر آن است که برای صلح وارد شد و نه افزودن بر دامنه تعارضات بخشی از دلخوریهای منفردزاده را در دوریش از وطن و عدم توانایی فعالیت مفید موسیقایی در آن سوی آبها دانسته است.

سینماژورنال متن کامل یادداشت میرفتاح را ارائه می دهد:

برادران جنگ کنند ابلهان باور

در دعواي بزرگ‌ترها نبايد وارد شد. برادران جنگ كنند، ابلهان باور. يك طرف كيميايي باشد و يك طرف منفردزاده، جاي من و امثال من نيست كه طرفي را بگيرند. البته هستند روزنامه‌نگاراني كه از دعواي بزرگان استقبال كنند و براي داغ‌شدنش ناخن به هم بسايند، اما – شما كه مي‌دانيد- ما جزو طايفه‌اي هستيم كه صلح را به جنگ و داوري ترجيح مي‌دهيم و جهان را در «آشتي» آرزو مي‌كنيم.

هيچ نزاعي نيست كه به صلح نينجامد

به‌خصوص از وقتي توافق هسته‌اي امضا شده، اين اميد پيش آمده كه هيچ نزاعي نيست كه به صلح نينجامد. بيتي، شيخ ما سعدي شيرازي دارد كه بي‌ارتباط به دعواي بزرگان نيست. فرمود «صلح است ميان كفر و اسلام/ با ما تو هنوز در نبردي». ملت با غير همزبان و غيرهمدين مصالحه مي‌كنند، آن وقت اسفنديار منفردزاده، طرح دعواي جديد مي‌كند و بعد از سي و چند سال رفيقش را مي‌نوازد. جواب مسعود كيميايي البته- الحق والانصاف- معقول و آشتي‌جويانه و كريمانه است.

روش و منش كيميايي قابل تقدير و تحسين است

در اين سال‌ها به‌‌ندرت پيش آمده كه چنين جواب‌هايي ديده باشيم. معمولا آدم‌ها انبار باروتند و منتظر جرقه‌اي هستند كه منفجر شوند و كينه‌هاي سي‌ساله را بروز دهند. معمولا آدم‌ها دل پري از هم دارند و عين انبوه عزاداران لحظه باريدن را گويي منتظرند. اما اين روش و منش كيميايي قابل تقدير و تحسين است كه علي‌رغم ميل مريدان و رفيقانش دل به دعوا نمي‌دهد و بزرگوارانه از آن مي‌گريزد. نقش مريدان و رفيقان را دست‌كم نگيريد.

نصف بيشتر فتنه‌ها از گور همين مريدان بلند مي‌شود

نصف بيشتر فتنه‌ها از گور همين مريدان بلند مي‌شود. مي‌نشينند زير گوش آدم چيزهايي زمزمه مي‌كنند كه آدم را به مرز انفجار مي‌رساند. خيلي كم پيدا مي‌شود كه رفيقان مشترك اصلاح ذات‌البين كنند و روي عصبانيت‌ها و دلگيري‌ها آب سرد بريزند. نديد مي‌دانم كه خيلي از كساني كه هم كيميايي را مي‌شناسند و هم منفردزاده را اين وسط سوسه آمده‌اند و كار را بر هر دو بزرگوار سخت كرده‌اند. از اين حيث دمِ كيميايي گرم كه مقاومت كرده و حرمت رفيق قديمي‌اش را نشكسته…

بين آنها كه مانده‌اند با آنها كه رفته‌اند فاصله‌اي است كه اگر با مهر و دوستي پر نشود حتما با كينه و نقار پر نمي‌شود

اما يك چيزي هم اين وسط بگذاريد نه به نفع كيميايي كه به نفع همه آنها كه مانده‌اند بگويم و نه خطاب به منفردزاده كه خطاب به همه هنرمنداني كه مهاجرت كرده‌اند. عرض كنم كه بين آنها كه مانده‌اند با آنها كه رفته‌اند فاصله‌اي است كه اگر با مهر و دوستي پر نشود حتما با كينه و نقار پر نمي‌شود. حيف است كه رفقاي سابق به دشمنان لاحق بدل شوند، اما حقيقت اين است كه «غربت» سخت است و بر «غريب» حرجي نيست اگر تندخو بشود، توطئه توهم كند و رفيقانش را دشمن بپندارد. سخت است كه آدم نتواند «كار» كند و چنان‌كه دلش مي‌خواهد كارش و حرفش دربگيرد و مورد توجه قرار بگيرد. هنرمند با پول احيا نمي‌شود و با گرين‌كارت هويت نمي‌يابد. هنرمند نياز دارد كه كار كند و ديده شود و مورد‌نقد قرار بگيرد و تاثير بگذارد.

منفردزاده چهل سال پيش كجا؟ منفردزاده الان كجا، طفلكي؟

منفردزاده چهل سال پيش كجا؟ منفردزاده الان كجا، طفلكي؟ دل آدم هم مي‌سوزد. خيلي از اينها كه رفتند كه كاش نمي‌رفتند يلي بودند روزگاري اما در پيچ و خم غربت گرفتار چيزهايي شدند كه از شدت تلخي از گفتن‌شان پرهيز مي‌كنم. حكايت شب هجران فروگذاشته به. بيخود نيست كه من با مهاجرت – به خصوص مهاجرت نويسنده و هنرمند – مخالفم و آن را خطاي محض مي‌دانم. يك دليلش اين است كه اينها با مهندس و دكتر و وكيل و وكيل مهاجرت فرق دارند و اين طور نيست كه همان‌طوري كه در وطن كار مي‌كردند بتوانند در كانادا و اسپانيا و بلژيك و امريكا كار كنند. نمي‌شود. بله؛ مسائل سياسي را بي‌خبر نيستم.

فقط توي ايران است كه آدم مي‌تواند كيارستمي و فرهادي و كيميايي و احمدرضا احمدي و مرادي‌كرماني و… شود

هلن‌كلر هم كه باشي مي‌فهمي سياست چه گرفت و گيرهايي دارد و چه لطماتي به اهل هنر مي‌زند. اما با اين همه درد غربت،‌به اپوزيسيون بازي و فعاليت‌هاي مبتذل رسانه‌اي نمي‌ارزد. هرجوري حساب كني فقط توي ايران است كه آدم مي‌تواند كيارستمي و فرهادي و كيميايي و احمدرضا احمدي و مرادي‌كرماني و… شود وگرنه توي غربت، رسانه‌هاي مبتذل عين فيتوپلانگتون مي‌چسبند به آدم تا از هيچ دعوا دربياورند و آدم‌ها را خرج دعواهاي بي‌حاصل خود كنند. حيف. حيف اسفنديار منفردزاده كه به جاي كار كردن بيانيه‌هاي بد و نااميدكننده صادر كند. حيف.




باران کوثری ۲۰ سال قبل در سوئیس+عکس

سینماژورنال: باران کوثری بازیگر زن سینمای ایران بواسطه مادرش از سالها پیش در مراودات سینمای ایران حضور داشته است.

به گزارش سینماژورنال حرفه مادر رخشان بنی اعتماد سبب ساز آن شد که باران از کودکی بتواند تجربه مصاحبت با بسیاری از کارگردانان مطرح ایران را داشته باشد.

در یکی از تازه ترین تصاویر منتشر شده از باران او را نزدیک به بیست سال قبل در کنار عباس کیارستمی می بینیم.

او به همراه مادرش در سال 1995 در جشنواره لوکارنوی سوئیس حضور داشت و تصویر زیر متعلق به همین حضور لست.

باران کوثری 20 سال قبل در کنار کیارستمی
باران کوثری 20 سال قبل در کنار کیارستمی

 




کیانیان برای دایی همسرش سنگ تمام گذاشت!!!

سینماژورنال: حراج تهران جمعه شب گذشته در حالی برگزار شد که حضور یک بازیگر مطرح سینما، تئاتر و تلویزیون به عنوان مجری به شدت هیجان موجود در این حراج را افزایش داد.

به گزارش سینماژورنال شاید اگر بجای کیانیان هر چهره دیگری اجرای این حراج را برعهده می گرفت نه بار خبری آن تا این حد گسترده می شد و نه ارقام رد و بدل شده در این حراج تا این حد بالا می رفتند.

کیانیان درست همان طور که نقش یک شریک رکب خورده را به رئالیستی ترین شکل ممکن در “سگ کشی” ایفا کرد و همان طور که نقش پزشکی دائم الخمر را به همذات پندارانه ترین وجه در “خانه ای روی آب” خلق نمود در خلق شخصیت مجری یک حراج بزرگ ایرانی نیز کاملا حرفه ای عمل کرد.

گویا او لحظه به لحظه و منطبق با فیلمنامه ای که از قبل نوشته شده بود این حراج را پیش می برد و دقیقا به همین دلیل بود که حاضران را نیز به وجد می آورد که تا می توانند وارد عرصه خرید شده و با بالا بردن ارقام، حراجی پویا و اثرگذار را رقم بزنند.

از کیارستمی تا “طبیعت بی جان”

در حراج اخیر تهران هم فروش 720 میلیونی تابلوی “طبیعت بی جان” بهمن محصصی را داشتیم و هم اثری از فریده لاشایی که 320 میلیون تومان به فروش رفت. یکی از آثار عباس کیارستمی کارگردان سرشناس سینمای ایران نیز در این حراج به قیمت 55 میلیون تومان عرضه شد.

با این حال در کنار این همه آثار میلیونی این اثری از سهراب سپهری شاعر و نقاش مشهور ایرانی بود که رکورد فروش حراج را از آن خود کرد.

یکی از آثار سهراب سپهری که بین یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان تا یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان قیمت گذاری شده بود با رقم دو میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان چکش خورد و به فروش رفت تا اوج هیجان به حراج سال تهران وارد شود.

در ایجاد این هیجان و بالا رفتن بیشتر از یک میلیاردی رقم اولیه، بیش از هر چیز هنرنمایی رضا کیانیان به عنوان یک شومن تمام عیار بود که رخ می نمود.

نسبت خانوادگی کیانیان با سپهری هیجان حراج را بالا برد

کیانیان فارغ از آن که شخصا به اشعار سپهری علاقه دارد بواسطه نسبت خویشاوندی با وی برای بالا بردن رقم اثری از این شاعر مرحوم سنگ تمام گذاشت.

هایده قراچه داغی، همسر کیانیان، خواهر مهدی قراچه داغی مترجم و خواهرزاده سهراب سپهری است.  قطعا این نسبت خانوادگی به اندازه خود به کیانیان در خلق لحظاتی کاملا دراماتیک برای فروش تابلویی از سپهری کمک کرده است.

البته که کیانیان برای بالا بردن رقم نهایی تمامی آثار عرضه شده در حراج از توانایی هنری خود سود جست اما از یک طرف نام سهراب سپهری به عنوان یک چهره هنری مشهور و از طرف دیگر نسبت خانوادگی میان این دو نفر سبب ساز آن شد که به هنگام حراج تابلوی سهراب، هیجان موجود در حراج چند برابر شود.




روایت یک شاعر از سعادت دیدار با کیارستمی/الو؟من عباس کیارستمی هستم…

سینماژورنال: دیدار با بزرگان هنر مملکت همواره برای مخاطبان به امری رویایی شبیه بوده است؛ رویایی که وقتی محقق شده است بعضا به سرخوردگی هم منجر شده است.

به گزارش سینماژورنال با این حال کمتر هنرمندی را دیده ایم که اعتراف به این کند که آرزوی دیدار با هنرمندی دیگر را داشته است و وقتی هنرمند ثانی سراغش آمده لذت فراوانی برده است.

احمد پوری شاعر و مترجم پیشکسوت ایرانی با نگارش یادداشتی برای “شرق” از دیدار با عباس کیارستمی گفته که زمانی برای او آرزو بود ولی خیلی زود هم به واقعیت پیوست.

سینماژورنال متن کامل یادداشت این شاعر را ارائه می دهد.

خرده آرزویی که امید به تحققش داشتم

گاه برخی از دیدارها و حتی تکرار آنها از صورت واقعی خالی می‌شود و میان غبار و مه شکلی ویژه می‌گیرد؛ شکلی بین «بود» و «شاید بود». همیشه برایم دیدار و گپ با عباس کیارستمی که سال‌هاست در جدول فیلم‌سازان محبوب من جایگاهی ویژه دارد، از خرده‌آرزوهایی بود که می‌شد امید داشت روزی به واقعیت بپیوندد.

الو؟ من عباس کیارستمی هستم

اما هرگز فکر نمی‌کردم رمان «دو قدم این ور خط» من دست او را بگیرد و به این دیدار بیاوردش. سر کلاس بودم که تلفن صداخاموش من، با روشن‌شدن صفحه‌اش نشان داد که کسی قصد ارتباط دارد. شماره را نمی‌شناختم، گذاشتم پس از کلاس تماس بگیرم. اما چنددقیقه بعد دوباره تلفن زنگ زد البته صدا خاموش. از کلاس بیرون آمدم و ارتباط را برقرار کردم. 

– الو آقای پوری؟ من عباس کیارستمی هستم.
– به‌به. چه سعادتی…
احتمالا او از این تعارفات زیاد شنیده بود. این است که رفت سر اصل مطلب:
– من «دو قدم این ور خط» را دیشب تمام کردم و باید بگویم که…
باید می‌گفت که از آن خیلی خوشش آمده و اصلا انتظارش را نداشته از مترجم شعر رمانی بخواند که چنین… .

احمد پوری
احمد پوری

از دست خبرنگاران در رفتیم
«دو قدم این ور خط»، عباس کیارستمی را به من رساند تا قرار ملاقاتی بگذاریم. اولین ملاقات در خانه هنرمندان در جلسه افتتاحیه سینماتک بود. پس از جلسه، من و کیارستمی مجبور شدیم از دست خبرنگاران و علاقه‌مندان او در برویم و حتی با نوعی کلک‌زدن از خیابان شرقی آنجا با قدم‌های تند به خیابان خردمند برویم و آنجا به‌دنبال یک کافه و استراحت‌گاهی بگردیم و آخرسر در کافه‌ای کوچک نزدیک به کریمخان در گوشه‌ای که تقریبا نهان از خیابان بود، بنشینیم و هرکدام نخست با محافظه‌کاری فراوان در کلام و رفتار با هدف اینکه اول طرف صحبت را مختصر بشناسیم تا مبادا کلامی به سهل‌انگاری بگوییم و تصویری نامطلوب از خود ارائه دهیم. کیارستمی چنان تیز و باهوش است که همان اول تو را مجاب می‌کند که در ظرفیت آن دیدار اول خوب شناخته تو را، پس می‌توانی آسوده باشی و یکی دو تا از ماسک‌هایت را برداری. 

دیدی؟ عجب تصویر زیبایی بود
نه من از «دوقدم این ور خط» می‌گویم و نه او از کارها و فیلم‌هایش. حرف‌ها از گوشه‌ای به گوشه‌ای، از خاطره‌ای به خاطره دیگر پرت می‌شوند و یک لحظه متوجه می‌شویم شب رسیده است و در پیاده‌رو به طرف میدان هفت‌تیر قرار دیدار دیگری را می‌گذاریم. او گرم صحبت، ناگهان می‌گوید: «دیدی؟ عجب تصویر زیبایی بود.» من ندیده بودم. چند قدم به عقب برمی‌گردیم تا تصویر زیبایی را که او دیده بود دوباره ببینیم. نوری از آن‌سوی خیابان به درختی خورده و روی کرکره مغازه‌ای بسته، تصویری بسیار زیبا مثل نقاشی‌های چینی ساخته بود. با حیرت می‌پرسم چرا من ندیدم این را. خیلی عادی و با خونسردی می‌گوید: «کار ما تصویر است دیگر. چشمانمان همیشه آماده‌باش‌اند.»

جرعه‌ای گوارا اما ناکافی
دیدارها تکرار می‌شود، اکثرا بدون برنامه‌ریزی از پیش. اما در هر دیدار با هزار سؤال می‌روی و انتظار‌ داری چیزهایی که در خلوت خود می‌خواستی در این دیدار با کیارستمی در میان بگذاری، از خاطر می‌رود و جای خود را به پاره‌پاره حرف و حدیث و خاطره می‌دهد. وقتی ترکش می‌کنی انگار در اوج تشنگی جرعه‌ آبی خورده‌ای اما نه آنقدر که سیرابت کند. جرعه‌ای گوارا اما ناکافی.