1

واکنش حسین فرحبخش به تکذیبیه فیض‌الله عرب‌سرخی⇐بخش عمده ادعاهای‌شان دروغ است/علیخانی را به‌خاطر نگهداری فیلم خارجی شلاق زدند و نه به‌خاطر جمشید هاشم‌پور/آخر کدام قاضی است که حکم به زندانی شدن در وزارت ارشاد دهد؟/نمی‌شود مدعی اصلاحات و دفاع از دموکراسی بود و بدترین رفتارها را نسبت به اهالی فرهنگ داشت/مشکل آقایان با امثال عبدالله علیخانی، صراحتی بود که در برابر رفتارهای انحصارگرایانه داشت/علیخانی در برابر معاون وقت سینمایی ایستاد و آنها هم به فکر تلافی افتادند و در ارشاد شلاقش زدند!/فیض‌الله عرب‌سرخی توبه کند، به فکر دوران بازنشستگی باشد و کمتر به عنوان منادی اصلاحات خود را جا بزند

سینماروزان: ماجرای شلاق خوردن عبدالله علیخانی تهیه کننده سینما و از شرکای موسسه تولید و پخش «پویافیلم» در دهه 60 و در حراست ارشاد اول بار توسط حسین فرحبخش شریک سالیان علیخانی طرح شد و آن هم به بهانه آن که آمر آن رفتار در ارشاد وقت فردی بود به نام فیض‌الله عرب‌سرخی که در سالهای اخیر در زمره نیروهای جریان اصلاح‌طلبی قرار داشته است.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان فرحبخش از شلاق خوردن علیخانی به خاطر نگهداری تعدادی فیلم خارجی در دفترش سخن گفته بود؛ فیلمهایی که همگی برگه سبز هم داشته اند و همین مسأله بود که اسباب انتقادات به عرب‌سرخی را موجب شد.

 انتقادات وارده به عرب سرخی موجب شد وی به تازگی در گفتگویی با یک رسانه اصلاح‌طلب از یک طرف کل ماجرای شلاق زنی را تکذیب کند و از طرف دیگر گفته‌های فرحبخش را دروغ بداند(اینجا را بخوانید)

حسین فرحبخش در واکنش به عرب‌سرخی یادداشت سرگشاده‌ای نوشته و با تأکید بر صحت ماجرای شلاق زنی به علیخانی، بخشهای نادرست گفته‌های عرب‌سرخی را زیر سوال برده است.

متن کامل یادداشت حسین فرحبخش را بخوانید:

بنا داشتم درباره ماجرای شلاق زنی عبدالله علیخانی در دهه 60 حرفی نزنم بخصوص که اخیرا علیرضا رییسیان از همکاران سینماگر از طرف ایشان پیام داد که به فلانی بگویید دست از سر ما بردارد ولی چون خودشان مجددا قضیه را باز کرده و ادعاهای تازه‌ای طرح کرده و افاضاتی فرموده‌اند که بخش عمده آنها هم دروغ است، از باب تاریخی بودن ماجرا و اینکه باید کوشید در جهت جلوگیری از تحریف تاریخ، مجبور به پاسخگویی هستم.

بخشی از مدعیات نادرست عرب‌سرخی را مرور می‌کنم:

اول اینکه ایشان مدعی شده‌اند بنده گفته‌ام ماجرای شلاق‌زنی علیخانی به دلیل تلاش برای پیگیری دلایل ممنوعیت از فعالیت جمشید هاشم‌پور بوده؛ این مسأله کاملا نادرست است چون در سال 63 که علیخانی شلاق خورد اصلا بحث جمشید هاشم‌پور مطرح نبود و شلاق خوردن علیخانی هم هیچ ربطی به آن نداشت. ایشان اگر سندی از من دارند که درباره ربط شلاق‌زنی با ماجرای هاشم‌پور حرف زده‌ام حتما منتشر کنند.

دوم اینکه ایشان مدعی شده‌اند بنده گفته‌ام اگر فیض‌الله عرب‌سرخی دست از اصلاح‌طلبی بردارد ما هم ماجرای شلاق‌زنی را رها می‌کنیم که باز هم کاملا نادرست است. نه تنها ایشان که همه انسانها حق دارند حرفشان را بزنند اما نمی‌شود فردی مدعی دفاع از دموکراسی باشد و از آن سو در رزومه‌اش بدترین رفتارها نسبت به اهالی فرهنگ ثبت شده باشد. شخصا در یکی از فیلمهایم با نام «زندگی خصوصی» رفتار چنین مدعیانی را به نقد کشیدم؛ نقدی که نمونه‌هایی مختلف از اکبر گنجی تا شخص ایشان را دربرمی‌گیرد؛ یکی مثل گنجی از آن سوی آبها سربرمی‌آورد و حتی امام قائم(عج) را زیر سوال می‌برد ولی عرب‌سرخی شانس می‌آورد و در داخل می‌ماند بلکه اصلاح شود. اگر نقدهایی درباره این مدعیان اصلاحات طرح میشود در جهت آسیب‌شناسی است. یکی از معضلات مدعیان اصلاح‌طلبی این است که به دلیل سوءسابقه  و پیشینه متناقض نمیشود به سخنان آنها اعتماد کرد. اصلاح طلبی نیاز دارد به چهره هایی با حُسن سابقه بخصوص اگر این حُسن سابقه مربوط به بخشی از زندگی فرد باشد که در کانون قدرت قرار دارد. آن گاه است که میتوان چنین اصلاح طلبانی را حتی به عنوان الگو به جامعه معرفی کرد وگرنه نمیشود شما روزی که در قدرت هستی حتی فرصت ندهی مخاطبت کلمه‌ای حرف بزند و حالا که دیگر در رأس نیستی دم بزنی از دموکراسی و تحمل آرا.

سوم اینکه ایشان مدعی شده‌اند تمام دستگیری‌های آن زمان در حراست ارشاد با حکم قضایی بوده است که این هم نادرست است. ضابط قضایی باید از مجریان قضایی که در آن زمان شهربانی یا کمیته انقلاب بوده‌اند می‌آمدند نه آن که از حراست ارشاد با اسلحه یوزی به سراغ علیخانی بیایند و بعد هم ایشان را یک هفته در وزارت ارشاد زندانی کنند. آخر کدام قاضی است که حکم به زندانی شدن در وزارت ارشاد دهد؟ آقایان ابتدا دستگیر کردند و بعد تازه فهمیدند نباید بدون حکم قاضی دستگیری انجام می‌شده و این شد که به دنبال تهیه حکم قضایی رفتند و البته بلافاصله بعد از آن که دستگاه قضا وارد کار شد و قاضی آمد، اغلب افراد آزاد شدند.

چهارم اینکه عرب‌سرخی مدعی شده عبدالله علیخانی بخاطر فیلمهای غیرمجاز دستگیر شده در صورتی که علیخانی حتی یک فیلم خلاف قانون و بدون برگ سبز نداشت و اسناد اینها هم وجود دارد و اصلا اگر جز این بود قاضی حکم به آزادی نمی‌داد. مشکل آقایان با امثال عبدالله علیخانی صراحتی بود که در برابر رفتارهای انحصارگرایانه داشت. علیخانی در برابر معاون وقت سینمایی ایستاد و آنها هم به فکر تلافی افتادند و در ارشاد شلاقش زدند.

پنجم اینکه عرب‌سرخی گفته چرا علیخانی خودش این ماجرای شلاق زنی را روایت نمی‌کند؟ فارغ از آن که من و علیخانی به عنوان شرکای موسسه پویافیلم به لحاظ حقوقی یک نفریم به ایشان نوید این را می‌دهم که عبدالله علیخانی هم به زودی در این باره شفاف‌سازی خواهد کرد. ضمن اینکه هم من و هم ایشان عرب‌سرخی را به مناظره‌ بر سر ماهیت آن اتفاق دعوت می‌کنیم.

در پایان به فیض‌الله عرب‌سرخی که به مانند همه بندگان خدا جایزالخطاست توصیه می‌کنم رفتار خودش را اصلاح کند و اگر رفتار زشتی داشته حتما توبه کند چون در توبه همواره باز است و خداوند توبه کنندگان را مورد رحمت خود قرار خواهد داد. ایشان به فکر دوران بازنشستگی باشند،کمتر به عنوان منادی اصلاحات خود را جابزنند و حرفی درباره دفاع از حقوق مردم نزند چون سابقه ذهنی ما از ایشان با این گفته ها در تناقض آشکار است و اگر بر روند فعلی اصرار ورزند آن گاه ممکن است پرده برافتد و ناگفته‌های دیگری عیان شود.

 




فیض‌الله عرب‌سرخی شلاق‌زنی به عبدالله علیخانی را کاملا تکذیب کرد⇐دروغ محض است!!!

سینماروزان: ماجرای شلاق خوردن عبدالله علیخانی تهیه کننده سینما و از شرکای موسسه تولید و پخش «پویافیلم» در دهه 60 و در حراست ارشاد اول بار توسط حسین فرحبخش شریک سالیان علیخانی طرح شد و آن هم به بهانه آن که آمر آن رفتار در ارشاد وقت فردی بود به نام فیض‌الله عرب‌سرخی که در سالهای اخیر در زمره نیروهای جریان اصلاح‌طلبی قرار داشته است.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان فرحبخش از شلاق خوردن علیخانی به خاطر نگهداری تعدادی فیلم خارجی در دفترش سخن گفته بود؛ فیلمهایی که همگی برگه سبز هم داشته اند و همین مسأله بود که اسباب انتقادات به عرب‌سرخی را موجب شد.

 انتقادات وارده به عرب سرخی موجب شد وی به تازگی در گفتگویی با رسانه اصلاح‌طلب «شرق» از یک طرف کل ماجرای شلاق زنی را تکذیب کند و از طرف دیگر گفته‌های فرحبخش را دروغ بداند.

گفته های فیض الله عرب سرخی را بخوانید:

شما تا چه زمانی در ارشاد حضور داشتید؟ 
از اواخر سال ۶١ تا پایان دوره آقای خاتمی.
‌در چه مسئولیت‌هایی حضور داشتید؟ 
چند سال اول در حراست بودم. یک دوره‌ در معاونت امور بین‌الملل و یک دوره هم رایزن فرهنگی ایران در ترکیه بودم. بعد از آن مشاور اجرائی معاون مطبوعاتی بودم. درمجموع از سال ۶١ تا ٧١ در ارشاد بودم و بعد از استعفای آقای خاتمی من هم از مسئولیت استعفا دادم. پس از آن آقای خاتمی از من خواست به کتابخانه ملی بروم؛ از این پس مأمور شدم به کتابخانه ملی بروم و حدود پنج سال هم آنجا بودم.
‌به‌تازگی درباره حضور شما در ارشاد حرف‌و‌حدیث‌هایی از سوی آقای حسین فرحبخش به نقل از آقای علیخانی مطرح شده است. فرحبخش گفته شما علیخانی را در حراست ارشاد شلاق زده‌اید. آنها مدعی هستند اگر بهانه این شلاق‌زدن قاچاق فیلم خارجی بوده، اما آنها برای آن فیلم‌ها و نمایش آن برگ سبز داشته‌اند. ظاهرا شما در صفحه اینستاگرام به این موارد اتهامی پاسخ داده‌اید که گویا آن مطلب را پاک کردید… . 
خیر؛ آن صفحه کلاً هک شد. اولا اصل این روایت دروغ است. موضوع این است که فرحبخش چند بار صحبت کرده، شما اگر این صحبت‌ها را کنار هم قرار دهید متوجه دروغ‌بودن آن می‌شوید.
یک ‌بار می‌گوید که آقای علیخانی برای پیگیری بحث ممنوع‌التصویری آقای هاشم‌پور به حراست آمده و من در مقابل آقایان انوار و بهشتی علیخانی را کتک زدم. وقتی من گفتم موضوع دستگیری این نبوده، گفتند علیخانی را درباره فیلم‌ها دستگیر کرده‌اند. صراحتا می‌گویم کل این بحث که من شلاق زده‌ام، دروغ محض است. بعد هم اگر من شلاق زده‌ام، چطور بعد از ٣٠ سال یادشان افتاده که موضوع را طرح کنند. نکته بعدی این است که چرا آقای علیخانی موضوع را مطرح نمی‌کند؟ چرا فرحبخش جلو افتاده است؟
‌اصلا برخوردی بین شما و این دو نفر صورت گرفت؟ 
خیر.
‌یعنی شما اصلا این دو را ندیدید؟ 
فرحبخش را ندیدم. اما علیخانی را دیده‌ام. همان زمان علیخانی درباره موضوع فیلم‌های خارجی دستگیر شد.
‌اصلا موضوع فیلم‌های خارجی چیست؟ 
علیخانی درباره فیلم‌های خارجی دستگیر شده است که قصه مفصلی دارد. فرحبخش می‌گوید وقتی علیخانی دستگیر شد من او را شلاق زده‌ام. حالا دقت کنید که شرط فرحبخش برای اینکه موضوع را پیگیری نکند، چیست؟ او شرط کرده که اگر من دم از اصلاح‌طلبی نزنم، فعالیت نکنم و خانه‌نشین شوم، موضوع را رها کند… چرا آقای فرحبخش از حقش عبور می‌کند؟ چرا اگر من فعالیتم را رها کنم، او هم دست از پیگیری برمی‌دارد؟ چه نسبتی بین این دو مسئله وجود دارد؟ جوهر مسئله این است.
‌ماهیت ماجرا چیست؟ 
اوایل دهه ۶٠، سال‌های ۶٣، ۶۴ و ۶۵، سال‌هایی بود که سینمای ایران هنوز جانی نگرفته و بنیه‌ای نداشت. در این شرایط افرادی در صنف سینما حضور داشتند که فیلم‌های خارجی قبل از انقلاب را که در انبار مانده بود، با هزینه جزئی تدوین جدید کرده و فاکتور خرید را هم جعل می‌کردند و بعد از ارائه به ارشاد مجوز پخش می‌گرفتند. بنابراین اگر فکر کنیم آن زمان ساختن یک فیلم ایرانی پنج‌ میلیون هزینه داشته، اینها با صد هزار تومان یک فیلم خارجی را روانه اکران می‌کردند. در این شرایط امکان رقابت برای سینمای داخلی نبود. به‌این‌ترتیب فیلم خارجی در حال بازگشت به پرده سینما بود. مسئولان فارابی گزارشی تهیه می‌کنند که بتوانند این جریان را متوقف کنند. این گزارش در اختیار دستگاه قضائی قرار گرفت. فارابی از دستگاه قضائی مجوز گرفت تا فیلم‌های خارجی موجود در انبارها ر ا درجا توقیف کرده و از کسانی که مدعی هستند اسناد رسمی حق نمایش دارند، می‌خواهد اسناد را ارائه دهند. در اینجا معلوم می‌شود از چند‌ هزار فیلمی که در انبارها وجود داشت، تنها چهار یا پنج فیلم اسناد رسمی داشته و مابقی اسنادی است که جعل شده بوده‌اند. آن چند نفری که سند رسمی داشتند، با ارائه اسناد فیلم‌های خود را می‌گیرند و مابقی فیلم‌های بدون سند، جمع‌آوری می‌شوند. در این انبارها، دستگاه‌های تایپ، مهرهایی که پای اسناد جعلی خورده و… پیدا می‌شود. من آن زمان مدیرکل حراست وزارت ارشاد بودم. در کشف این پروژه با مسئولان سینمایی کشور همراهی داشتم. کسانی که صاحب این انبارها بودند، احضار، دستگیر و بازجویی می‌شوند. همه این اتفاقات با حکم قضائی انجام شد. یک بازپرس از طرف دستگاه قضائی و یک روحانی به‌عنوان رئیس شعبه دادگاه در ارشاد حضور پیدا کردند و این تحرکات با نظارت آنها صورت گرفت. کارمندان وزارت ارشاد زیر نظر بازرس دستگاه قضائی و با حکم و دستور آنها کار می‌کردند. هیچ‌کسی را هم کتک نزدند. هیچ‌کسی هم تا به حال نگفته است که من او را کتک زده‌ام. حالا بعد از سی‌ویکی، دو سال یک نفر می‌گوید من یک سینماگر را کتک زده‌ام و اگر فعالیت‌های سیاسی خود را کنار بگذارم، او هم ماجرا را رها می‌کند! این حرف‌ها این‌قدر سطحی است که حتی نیاز به تکذیب هم ندارد. از طرفی آنها مدعی هستند این اتفاق در وزارت ارشاد دوره خاتمی رخ داده است. این در حالی است که آقای خاتمی در اعتراض به همین محدودیت‌هایی که برای سینماگران رخ داده بود، استعفا داد! یعنی وزارت ارشاد خاتمی وزارت ارشاد شلاق و کتک‌زدن و محدودکردن هنرمندان بوده است؟! صدر و ذیل این حرف‌ها اصلا با هم جور درنمی‌آید.




عبدالله علیخانی تهیه‌کننده خبر داد⇐آغاز اکران «خالتور» از ۱۹ مهرماه در گروه قدس

سینماروزان: تهیه کننده فیلم «خالتور» که دو ماه قبل قرارداد اکرانش برای گروه قدس در شورای صنفی نمایش ثبت شد از روی پرده رفتن فیلم از میانه مهرماه خبر داد.

عبدالله علیخانی تهیه‌کننده «خالتور» با اشاره به زمان دقیق اکران اظهار داشت: منطبق با قرارداد ثبت شده در شورای صنفی نمایش «خالتور» از نوزدهم مهرماه و بعد از پشت سر گذاشتن ایام عزاداری سیدالشهداء(ع) و پس از پایان اکران «من و شارمین» در گروه سینمایی قدس اکران خواهد شد.

علیخانی ادامه داد: برنامه‌های تبلیغی ویژه‌ای را برای معرفی فیلم به مخاطبان داریم و سعی می‌کنیم تسهیلاتی را فراهم کنیم که خانواده‌ها بتوانند در شرایط خوبی فیلم را ببینند.

علیخانی با تأکید بر لزوم تنوع اکران در نیمه دوم سال افزود: باید شرایطی فراهم شود که در نیمه دوم هم مانند نیمه اول آثاری در گونه های مختلف از ملودرام تا کمدی و حتی آثاری با درونمایه نقد اجتماعی روی پرده بروند که بتوانیم مخاطب را تا انتهای سال در سینماها داشته باشیم و از این رهگذر همه تولیدکنندگان به سود برسند.

«خالتور» را آرش معیریان به تهیه‌کنندگی عبدالله علیخانی-حسین فرحبخش، کارگردانی کرده است و محمدرضا شریفی‌نیا، پوریا پورسرخ، سحر قریشی، مهران غفوریان، مریم امیرجلالی و علی صادقی از جمله بازیگران فیلم هستند. اصغر سمسارزاده بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون، امیرحسین صدیق، محمدرضا هدایتی و رسول نجفیان از دیگر بازیگران «خالتور» هستند.

این فیلم روایتی ارائه می‌دهد از زندگی سه جوان موزیسین که سعی زیادی دارند اسیر موسیقی بازاری نشوند و به اجرای قطعات موجه بپردازند اما عدم اقبال مخاطبان موجب می‌شود به سراغ نوعی از موسیقی بروند که علیرغم جدی گرفته نشدن از سوی کارشناسان، مخاطبان فراوانی دارد…




«خالتور» بعد از ایام عزاداری محرم روی پرده می‌رود+پوستر

سینماروزان: با ثبت قرارداد اکران کمدی «خالتور» در شورای صنفی نمایش، این فیلم بعد از ایام عزاداری سیدالشهداء(ع) روی پرده خواهد رفت.

«خالتور» را آرش معیریان کارگردانی کرده است و محمدرضا شریفی‌نیا، پوریا پورسرخ، سحر قریشی، مهران غفوریان، مریم امیرجلالی و علی صادقی از جمله بازیگران فیلم هستند. اصغر سمسارزاده بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون، امیرحسین صدیق، محمدرضا هدایتی و رسول نجفیان از دیگر بازیگران «خالتور» هستند که پیشتر نامش «دوستان یکرنگ» بود.

این کمدی-موزیکال روایتی ارائه میدهد از زندگی سه جوان موزیسین که سعی زیادی دارند اسیر موسیقی بازاری نشوند و به اجرای قطعات موجه بپردازند اما عدم اقبال مخاطبان موجب می‌شود به سراغ نوعی از موسیقی بروند که علیرغم جدی گرفته نشدن از سوی کارشناسان، مخاطبان فراوانی دارد…

«خالتور» به تهیه کنندگی عبدالله علیخانی-محمدحسین فرحبخش تازه ترین محصول موسسه سینمایی پویافیلم است و با پخش پویافیلم در گروه سینمایی قدس روی پرده خواهد رفت.

فهرست کامل عوامل «خالتور» به شرح زیر است:

بازیگران: محمدرضا شریفی نیا، پوریا پورسرخ، مهران غفوریان، علی صادقی، سحر قریشی، مریم امیرجلالی، اصغر سمسارزاده ، امیرحسین صدیق، بهروز قادری، مهشاد مخبری، محمدرضا هدایتی، رسول نجفیان، مریم معصومی، اردشیر کاظمی، بیتا عالمی، پوریا نیک جو، محمدرضا عباسی، مونا شناس، فریده خادم الحسینی‌، علی غلامی، الهه شجاعی، حسین لواسانی، جلیل ملک زاده، مسعود رضاخواه، مهدی غفاری، مهدی تجلی، مهدی حاجی‌زاده، سعید روشن، امیر جعفری، حسن امیرزاده، علی صالحی، سیامک دباغ، شاهین دیبایی، فریاد صالحی

تهیه کننده: عبداله علیخانی، محمدحسین فرح‌بخش/کارگردان: آرش معیریان/مدیر فیلمبرداری: امیر معقولی/طراح چهره پردازی: شهرام خلج/طراح لباس: مهناز غنی/تدوین: آرش معیریان/دستیار تدوین: زهره احمدی/برنامه ریز: مریم بحرالعلومی/دستیار اول کارگردان: کریم امینی/طراح صحنه: رامین غفوری/مدیرصدابرداری: بابک اخوان/صدابردار: ساسان کریمی/مدیر تدارکات: محمدرضا عزت‌خانی/عکاس: الناز وامق/تصویربردار پشت صحنه: هنگامه زارع/مجریان گریم: مهیار اعرج، ریحانه عادل‌نژاد/دستیار طراح صحنه: فریاد صالحی/دستیار لباس: مینو عاشوری/گروه کارگردانی: مهدی حاجی‌زاده، کوروش دزفولی زاده، کیمیا سپهری/دستیار صدابردار: میلاد شالی/گروه فیلمبرداری: حسین قلی‌پور، حسین قطا، مهدی مرادی، رسول امامی، حسن امیرزاده، سجاد عامل/گروه تدارکات: دانیال داورزنی،امیر جعفری، علی فرشچی/خدمات : مرتضی علیخانی،علی صادقی/سینه موبیل: محمود بیابانی،علی حیدری/ترابری: زهرا مومنی ، احمد فراهانی،علی جبارزاده،اشکان صالحی،شاهین دیبایی ، علی کریمی،کیومرث حسینی،محمدرضا ابراهیمی /هلی شات: اسماعیل گل رخ ، محمدرضا اصغری/کرین: محمود پاشایی/جلوه های ویژه میدانی: ناصر حسینی،هادی باقری (باتشکر از امیر بدری)/تامین هنرور: سارا فانی،سارا حسینی/تأمین اتومبیل صحنه: حسین شریفی/تامین لوازم صحنه: وحید عسگری،داوود اکبری/تامین تجهیزات فنی: حیدر احسانی/ محصول موسسه سینمایی پویا فیلم

خالتور
خالتور



حسین فرحبخش: افرادی وارد سینما شده‌اند که نامشان تهیه‌کننده است اما گوش دولت را می‌برند و از رانت استفاده می‌کنند!/بعد از ۳۵ سال تهیه‌کنندگی نه سر کسی کلاه گذاشتم و نه حتی یک ریال از دولت گرفته‌ام/نیاز داریم به پالایشی برای جدایی تهیه کننده‌های حرفه‌ای سینما از تهیه‌کننده‌نمایان!

سینماروزان: سینما و تلویزیون و اخیرا شبکه خانگی به واسطه اینکه مجالی را ایجاد میکند برای در کانون توجه قرار گرفتن و کسب اشتهار همواره مورد علاقه سرمایه گذارانی بوده که به بهانه سرمایه گذاری در تولید محصول فرهنگی اما برای پر کردن عقده «دیده نشدن» وارد این فیلد میشوند.

به گزارش سینماروزان ماجرای بابک زنجانی و راه اندازی دفتر فیلمی با نام «سورینت» و تولید آثاری همچون «هیچ کجا هیچ کس»، «سیزده» و «نقش نگار» شناخته شده ترین نمونه سرمایه هایی است که توسط آدمهای بی ربط وارد این فیلد شد.

این روال در این سالها با سرمایه گذاری برخی آقازادگان سیاسی در سینما و شبکه خانگی امتداد یافت؛ سرمایه گذارانی که برخی از آنها درگیری پرونده هایی مانند اختلاس از صندوق ذخیره فرهنگیان شدند و بازداشت گردیدند و جالب اینجا بود که برخی از این سرمایه گذاران بازداشتی از تشکلهایی که توسط برخی از مدعیان حرفه‌ای‌گری راه‌اندازی شده(!!!) کارت تهیه کنندگی گرفته بودند!

حسین فرحبخش از تهیه کنندگان قدیمی سینمای ایران که سالهاست به همراه عبدالله علیخانی موسسه تولید و پخش پویافیلم را اداره میکند با اشاره به ورود بی حساب و کتاب برخی سرمایه گذاران به سینما به «جام جم» گفت: من سال 1361 و در 23 سالگی با تهیه‌کنندگی فیلم «ریشه در خون» به کارگردانی سیروس الوند، کار خودم را در سینمای حرفه‌ای شروع کردم. چه قبل از انقلاب و چه پس از انقلاب اسلامی، تهیه‌کننده‌ای نداشته‌ایم که با این سن، فعالیت تهیه‌کنندگی خود را شروع کند.

وی ادامه داد: به هیچ وجه مخالف ورود جوان‌ها به این مسئولیت مهم نیستم و حتی از این موج تازه استقبال هم می‌کنم، منتهی تفاوت‌هایی میان من و برخی جوانان تهیه‌کننده که در این چند سال در سینما فعالیت می‌کنند، وجود دارد؛ اول این که از همان اولین تهیه‌کنندگی، پول و سرمایه فیلم را خودم آوردم و برای جذب سرمایه فیلم نه سر کسی کلاه گذاشتم و نه از دولت حتی یک ریال کمک گرفتم و نه از رانت بهره بردم. بعد از آن هم مسیر تهیه و ساخت فیلم را بدون کمک دولت تا امروز ادامه داده‌ام.

تهیه کننده «آواز قو» و «دو روی سکه» افزود: این که تهیه‌کننده جوانی وارد سینما شود، هیچ ایرادی ندارد، به شرطی که تجربه و توان لازم برای این کار را داشته باشد. من قبل از این که کار تهیه‌کنندگی را شروع کنم، فیلم‌های هشت میلی‌متری می‌ساختم و به صورت کامل با این کار و حرفه سینما آشنایی داشتم. تحقیقات و تجاربی در سینما داشتم و یک سری آدم‌های این حرفه را می‌شناختم، اما برخی جوانانی که امروز وارد کار تهیه‌کنندگی سینما می‌شوند، نه تحقیق دارند و نه تجربه و حتی آن پول و سرمایه‌ای هم که برای ساخت یک فیلم می‌آورند، متعلق به خودشان نیست یا اینکه پول فیلم را از پدرشان می‌گیرند یا برای جذب سرمایه فیلم، گوش دولت را می‌برند و از رانت استفاده می‌کنند. بعد هم همان اثری که می‌سازند، فیلم اول و آخرشان می‌شود! با وجود این، اسم خودشان را تهیه‌کننده می‌گذارند و می‌گویند ما سال‌ها تهیه‌کننده بوده‌ایم.

فرحبخش که این روزها کمدی «پا تو کفش من نکن» را روی پرده دارد خاطرنشان ساخت: اشکال کار اینجاست، وگرنه کسی با جوانگرایی و نیروی جوانی مشکلی ندارد و فکر و اندیشه جوان بازتر است و می‌تواند با بهره‌گیری از تجربیات باتجربه‌ها، فعالیت موثر و شایسته‌ای در سینما داشته باشد. سن و سال کم در زمینه تهیه‌کنندگی چندان ملاک نیست، حتی سن بالا لزوما دستاورد محسوب نمی‌شود، چون در همین سینما تهیه‌کننده‌ای داریم که بعد از 40 سال حضور، معطل است و بهتر است که نباشد. تاکید می‌کنم که مهم تجربه، توان و تخصص لازم در این زمینه است.

این تهیه کننده تأکید کرد: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی باید نظارت درستی بر کار این تهیه کنندگان داشته باشد و پالایشی برای جدایی تهیه کننده‌های حرفه‌ای سینما با تهیه‌کننده‌نمایان انجام دهد و همه تهیه‌کننده‌ها را با عنوان یک صنف واحد ساماندهی کند، نه این که شاهد گروه‌های مختلفی در این خصوص باشیم که به هر کس پروانه ساخت بدهد. در چنین شرایطی افراد و جوانانی بی‌دلیل موجه وارد سینما و عرصه تهیه‌کنندگی می‌شوند و خسارات عمده‌ای به سینما وارد می‌کنند. اگر این روند مبنا قرار گیرد، شاهد همین بساط در سینما هستیم که می‌بینید.

 




حسین فرحبخش در گفتگویی تفصیلی بیان کرد⇐«زندگی خصوصی» درباره اکبر گنجی بود و ربطی به مهاجرانی نداشت!/شورای نظارت «پا تو کفش من نکن» را با اکثریت آرا تصویب کرد و فقط ایل‌بیگی با آن مشکل داشت/چرا ایل‌بیگی دي.وي.دي«پا تو كفش من نكن» را به برخی نهادها و خبرنگاران نشان داده بود؟/«پا تو كفش من نكن» قبل از «۵۰ كيلو آلبالو» نوشته شده بود!/چرا بايد فكر كنيم «۵۰ كيلو آلبالو» ضد دين و ضد فرهنگ است؟/همان موقع كه وزير سابق ارشاد «…آلبالو» را توقيف كرد بالاترين اعتراض را به ایشان داشتم/ «پا تو كفش من نكن» را ببينيد و بگوييد كجاي آن خلاف شرع است؟/ اگر بخواهيد با دید مریض نگاه كنيد،‌ آيات قرآن را هم مي شود زير سوال بُرد/شب قبل از اکران مجددا ممیزی به فیلم خورد

سینماروزان/احمد رنجبر: «پا تو کفش من نکن» در آخرین لحظه اکران به شرط قید سنی منفی 12 سال اکران عمومی شد. درباره این اتفاق، شوخی های منشوری فیلم و شائبه زیر سوال رفتن صورت شرعی و عرفی ازدواج با محمد حسین فرحبخش گفت و گو کرده ایم

به گزارش سینماروزان و به نقل از «همشهری جوان» نمی دانیم شایعه 18+ از کجا پیدا شد؟ کار خود سازندگان «پا تو کفش من نکن» بوده برای بازارگرمی؟ یا مخالفان فیلم خواسته اند صدای آژیر را بلندتر به صدا در بیاوردند؟ کارگردان به ضرس قاطع می گوید کار «اجانب»! است و مخالفان هم به محض اکران فیلم، شمیر بُرنده را غلاف کرده اند و دست کم در روزهایی که این مطلب آماده می شود، خبری از اعتراض ها نیست. هیاهو چند ماه قبل شکل گرفت و در آستانه اکران به اوج رسید؛ برخی رسانه ها گفتند چه نشسته اید که محمد حسین فرحبخش فیلمی ساخته «صرفا جنسی و پر از الفاظ رکیک». کارگردان فیلم را پیش از اکران به آن ها نشان داده بود؟خواسته مخاطب را به تماشای فیلم وسوسه کند؟ در این باره و چند مساله دیگر با فرحبخش گفت و گو کرده ایم. فعلا «پاتو کفش من نکن» با قید سنی منفی 12 اکران می شود و همین قدر بدانید زیادی آش ماجرا شور شده؛چند شوخی منشوری دارد اما در قیاس با خیلی از فیلم های ایرانی «هیچ» است. ضمنا«پا تو کفش من نکن» از تراز ساخته های فرحبخش پایین تر قرار می گیرد و فیلمی نیست که بتوان جدی اش گرفت.

*بر اساس سبقه اي كه از شما سراغ داريم و بارها پایبندی تان به شریعت را بیان کردیده اید با تماشاي «پا تو كفش من نكن» يك سري علامت سوال پيش مي آيد. تكليف«پنجاه كيلو آلبالو»‌مشخص است و كارگردانش ادعايي درباره عقايد ديني ندارد. شما چرا با ماجراي عقد دائم طوري شوخي مي كنيد گويا صورت مساله را قبول نداريد؟

ممنون كه اين سوال را پرسيديد،‌چون برخي سوال ها لطف است و اگر پرسيده نشود من هم جواب نمي دهم و   سوء تفاهم ها باقي مي ماند. اولا «پا تو كفش من نكن» قبل از «50 كيلو آلبالو» نوشته شده؛ سال 88. يك بار پروانه ساخت فيلم را گرفتم كه آن موقع نساختيم. وقتي فيلم ماني حقيقي را ديدم گفتم اين كه قصه ما است که. من «50 كيلو آلبالو» را مي پسندم.

*محتواي آن را هم مي پسنديد؟

بله مي پسنديم. يك فيلم مفرح شاد است.

*ولي قوانين ازدواج و عده را زير سوال مي برد.

چنین چيزي نيست. چرا بايد فكر كنيم «50 كيلو آلبالو» ضد دين و ضد فرهنگ است؟ همان موقع هم كه آقاي جنتي (وزير سابق ارشاد) فيلم را توقيف كرد بالاترين اعتراض را هم حضوري و هم در رسانه ها به ایشان داشتم. اين فيلم براي اوقات فراغت مردم ساخته شده و ساختارش پخته است. و اصلا اين همه آدم كه فيلم را ديدند بي دين هستند؟

*نه بی دین نیستند ولی تعداد مخاطب دلیل بر وجاهت یک فیلم نیست.

به هر حال خيلي از چیزهایی كه با نگاه مريض مي توان«50 كيلو آلبالو» را محكوم كرد، در فيلم «پا تو كفش من نكن» نيست. يك سري در محضر عقد موقت انجام مي دهند و يك عده اي عقد دائم. اين وسط اسم دو زوج اشتباهي مي رود توي شناسنامه آن يكي. من هم اشتباه را به واقعيت تبديل نمي كنم.

*در همین حد هم این طور استنباط می شود که گویی کارگردان صورت ظاهری عقد را قبول ندارد.

اصلا این طور نیست. من هرگز شرعيات و اعتقادات را زير سوال نمي برم.ما حق نداريم به اعتقادات مردم توهين كنيم. مرحوم شهيد مطهري حرف زيبايي مي زند كه به قرآن توهين مي كنند و مي گويند ما آن را قبول نداريم. ايشان مي گويد بيايد بحث كنيم تا معلوم شود حرف کسی که توهین می کند باطل است. قرآن كلام وحي است و امكان ندارد كوچك ترين ايرادي در آن باشد؛ منِ نوعي بلد نيستم از آن دفاع كنم. متخصص مي تواند ثابت كند كه اين كلام وحي است و آيه به آيه آن مطهر است. منظور این که من بي مشورت با دوستان متخصص وارد چنين مسائلي نمي شوم. بعد هم يادتان باشد، زبان طنز با جدي فرق مي كند. خنده را خداوند فقط به انسان داده است و به هيچ موجود ديگري نداده. خنده و شادي هم لازمه ابتدايي سلامت است. متاسفانه جامعه ما افسرده است و یکی از وظایف فیلمساز خندان مردم است.

*مشکل دیگر فیلم به کاراکتر رضا ناجی و بهنوش بختیاری برمی گردد که از اشتباه پیش آمده استقبال می کنند و مستقیم و با ایما نظر به زوج روبر دارند!

عاقد عقدها را درست خوانده ولي توي شناسنامه اشتباه وارد شده. انسان ممكن الخطا است و بعد از اتفاقي كه مي افتد كاراكتر رضا ناجي و بهنوش بختياري نزديك است مغلوب شيطان شوند. آن دو نفر ديگر اسير نفس نيستند و بر هواي نفس غلبه دارند. ضمن اين كه در نهايت فیلم رفتار آن ها را تائيد نمي كند و ماجرا ختم به خير مي شود. تازه دختري كه سنش بالا بوده ازدواج می کند. به نتیجه نگاه کنید نه مقدمه.

*حد شوخي با مساله اي كه تقدس دارد چيست؟

تقدس را من و شما تعيين مي كنيم يا شرع و عرف؟ اول شرع بعد عرف. عرف جامعه كه خيلي باز است و شرع هم با اين مساله مشكلي ندارد. اما اگر يك سري متحجر نظر بدهند كه ماجرا چيز ديگري است. ميوه تحجر هم نفاق است. نبايد بگوييم دين اين را مي گويد، بگوييم اين حرف من است. فيلم را ببينيم بگوييم كجاي آن خلاف شرع است. اگر بخواهيم با دید مریض نگاه كنيم،‌ آيات قرآن را هم مي شود زير سوال بُرد.

*از نظر دراماتيك هم قصه «پا تو تو كفش من نكن» مشكل دارد. فهميدن اين مساله كه با ثبت اسم در شناسنامه ديگري، عقدي كه جاري شده باطل نمي شود و زني كه اسمش توي شناسنامه مردي به اشتباه آمده زن واقعي او نمي شود،‌كار سختي است؟

قصه را بايد از زاویه نگاه كاراكترها ديد. این ها آدم های بی اطلاع و بي سواد هستند. ضمنا همه مسائل شرعي را نمي دانند. مثلا خيلي ها فكر مي كنند زني كه مُرد شوهر و پسرش نمي توانند او را توي قبر بگذارند و دامادش بايد اين كار را بكند!

*فيلم قيد سني 18+ خورده بود اما با عنوان12+ اكران شده. ماجرا چه بود؟

از طرف وزارت ارشاد این قید سنی را تعیین کردند؛كسي چيزي درباره 18+ به ما نگفت. يكي از خبرگزاري ها اين شايعه را راه انداخت.

*بعد از اين خبر يك فرضيه شكل گرفت كه نكند حاشيه سازي براي «پا تو كفش من نكن» كار خودتان بوده تا بازار گرمي كنيد. چرا فیلم را به خبرنگارها نشان داديد؟

من و آقاي عليخاني(تهیه کننده فیلم) چون در اين سينما آدم هاي باتجربه اي هستيم،‌هيچ فيلمي را پيش از اكران به كسي نشان نمي دهيم. حتي «پا تو تو كفش من نكن» را شب اكران نمایش داديم. چطور مي‌شود از يكي دو ماه قبل نقد منفي درباره آن شكل بگيرد؟ آقای حبیب ایل‌بیگی معاونت معزول نظارت و ارزشيابي ارشاد مقصر اين اتفاق است. توي پرانتز بگوييم تهيه كننده ها به آقاي حيدريان گفتند كه بايد ايشان عزل شود و شد. آقاي ايل بيگي از اول مخالف «پا تو كفش من نكن » بود؛ شوراي بازبيني با آن مشكلي نداشت و فقط چند اصلاحيه وارد كرد. ايشان چندین ماه فيلم را نگه داشت و مي گفت بايد اصلاحيه بخورد. در حالي كه اجازه اين كار را نداشت. دي وي دي فيلم را بر اساس  اطلاعاتي كه دارم به يك سري نهادها و خبرنگاران نشان داده. وگرنه فلان خبرگزاري از كجا اطلاع دارد داستان فيلم چيست؟ چرا این اتفاقها صورت گرفت؟

*فقط ایل بیگی مخالف فیلم بود؟

بله در شورا مخالفي نداشت و با اكثريت آرا تصويب شد. نکته ها در حد چند اصلاحيه بود.

*اصلاحیه روز آخر چه بود پس؟

شب پيش از اكران يك حذفي دادند من هم به احترام آقاي داروغه زاده(معاون نظارت و ارزشیابی ارشاد) اصلاح كردم. روز آخر هم قید گروه سنی منفي 12 را دادند. به نظر شما فیلم نیاز به این همه هجمه دارد؟ هيچي توش نيست. كاري با كیفيت ندارم.

*چند تا شوخي دارد كه از جنس شما نيست؟

وقتي فيلم طنز مي سازيد شوخي دارد ديگر.

*ولی شوخی ها منشوري بود.

بايد اين چيزهايي که بي خودي تابو شده را بشكنيم. ما يا حرام شرعي داريم، يا عقلي يا عرفي. اين چيزهايي كه در فيلم گفته مي شود با اين سه مورد همخوان نيست. اتفاقا من بعضي تابوها را مي شکنم كه بگويم ربطي به دين ندارد و بعضي آدم ها آن ها را از خودشان درآورده اند. يكي برهنه مي شود و مي گويد من تابو شكني كرده ام اين لجن پراكني است؛ تابو شكني يعني حرف هايي كه توي زندگي مي زنيم را در سينما بتوانيم بيان كنيم. براي چي بايد بترسيم؟ مردم شاد مي شوند چرا با شادي مردم مخالفيم؟

*شاید کسی دوست نداشته باشد فرزند 12 ساله اش این شوخی ها را در فیلم ببیند.

بخدا اگر كسي متوجه شود .با این شوخی ها نه کسی به فرش می رود و با حذف شان به عرش.

*و حالا قید سني به کمک فیلم نیامده؟

شاید. فعلا که تازه اکران مان شروع شده. بعد هم مي گويند توصیه نمي شود نگفته اند ممنوع است. خيلی از مردم این جور مسائل را جدي نمي گيرند. وقتی می گویند فلان فیلم برای بالای 18 سال ساخته شده مردم مي خنند چون چنين فيلمي ساخته نمي شود. «پا تو كفش من نكن» استار ندارد اما فيلم براي پر كردن اوقات فراغت است. نه اين كه اوقات فراغت را با فيلم ضد فرهنگ پركني اصلا جمهوري اسلامي اين اجازه را به تو نمي دهد. ممكن است در فيلمي كه اجازه ساخت مي دهد فرهنگ نباشد اما ضد فرهنگ هم نيست. مضاف بر اين كه «پا تو كفش من نكن» يك حرف ريز ولي مهم هم دارد: كبوتر با كبوتر باز با باز / كند هم جنس با هم جنس پرواز.

*خودتان كدام فيلمي كه ساخته ايد را بيشتر دوست داريد؟

از نظر كارگرداني «آب نبات چوبي» را دوست دارم. چون حاصل پختگي سال ها فعاليتم در سينما بود. البته از نظر موضوعي«زندگي خصوصي» تكرار ناپذير است. درباره اتفاقي است كه سه دهه مسكوت مانده بود و اعتقاد شخصي و ديني من است.

*ولي نقدي همان موقع شكل گرفت كسي كه مدعي اخلاق است چرا زندگي خصوصي يك نفر كه در ايران نيست تا از خودش دفاع كند را بر ملا مي كند.

زندگي چه كسي؟

*وزير سال هاي دور وزارت ارشاد.

با قاطعيت مي گويم اصلا همچين چيزي نيست. منظور فيلم آقاي مهاجراني نيست. منظور آدم هايی مثل آقاي {اکبر} گنجي و ديگران است كه خيلي شان در اين مملكت هستند. «زندگي خصوصي» درباره اصالت به اعتدال است. سمبل آن ها كه اعتقاد قلبي دارند و دين را با عقل و تفكر پذيرفته اند و با حرف هاي اين و آن تغيير نمي كنند و الگوی شان شان مي شود شهيد مطهري. ايشان نماد اعتدلال است. ما قبل از انقلاب پاي منبر ايشان بوديم، بعد از انقلاب هم كتاب هاي شان را خوانده ايم و همچنان رجوع مي كنيم. «زندگي خصوصي» خواست بگويد بايد پاينبد اعتدال بود؛‌كاري به اين سياسي بازي ها هم ندارم و از روز اول انقلاب مي گفتيم اعتدال. چون اين حرف قرآن است.

*چه علاقمندي وجود داشت كه «پاتو كفش من نكن» را خودتان ساختيد؟

قرار بود آقاي آرش معیريان بسازد. كستينگ هم كرده بود اما درست چند روز پيش از شروع فيلبرداري پاي او شكست و عذرخواهي كرد. عواملي هم كه با «پا تو كفش من نكن» قرارداد داشتند،طوري برنامه ريخته بودند كه بعد از آن به كارهاي ديگرشان برسد و نمي شد فيلمبرداري را عقب انداخت.

*معمولا اين نوع فيلم ها را مي داديد كارگرداني ديگر بسازد.

بله مي گفتند فرحبخش فيلم هاي كمدي را مي دهد ديگران بسازند، فيلم هاي اجتماعي را خودش كارگرداني مي كند. اين هم تجربه اي بود كه فيلم كمدي بسازم.

*و از ساخت «پا تو كفش من نكن» پشيمان نيستيد؟

نه؛‌من اين را تجربه مي دانم. مطمئن باشيد اگر قرار بود پشيمان شوم از اول نمي ساختم. نمي گويم اين فيلم نقطه عطف كارنامه من است اما از ساخت آن پشيمان نيسيتم. فيلم استانداري است.

*استاندارد دفتر پويا فيلم را دارد ولي كارنامه شما را نه.

اين يك بحث ديگر است. سليقه شخصي من فيلم هاي اجتماعي است. پشيمان نيستم اما مثل «زندگي خصوصي» كه از آن دفاع كنم هم نيست. من يك فيلم خوب خواسته ام بسازم كه ساخته ام. همين كه مردم بروند سينما بخندند براي ما باقيات صالحات است.

*توی فیلمنامه هم دست برديد؟

نه زهرا پيرهادي نوشته بود و در طول فیلمبردای حضور داشت و تغییرات لازم را انجام می داد.

*از این به بعد کمدی می سازید؟

ترجیحم این است که فیلم کمدی تهیه کنم و اجتماعی بسازم.




سحر قریشی و رفقا امشب به شرق تهران می‌روند

سینماروزان: سحر قریشی که این روزها با کمدی «پا تو کفش من نکن»حسین فرحبخش روی پرده است بعد از حضور در اکرانهای مردمی پردیسهای کورش و مگامال در غرب تهران پنجشنبه 12 مردادماه به شرق تهران می آید.

به گزارش سینماروزان سحر قریشی به همراه برخی دیگر از بازیگران فیلم و همچنین حسین فرحبخش کارگردان، رأس ساعت 19 پنجشنبه در مجموعه سینمایی ماندانای شرق تهران حاضر خواهد شد و علاوه بر گپ و گفت با مخاطبان «پا تو کفش من نکن» به همراه آنها به تماشای این کمدی داغ پرحاشیه می نشیند.

سحر قریشی در «پا تو کفش من نکن» ایفاگر کاراکتر دختری جوان است که درست در روز عقدش تقابلی عجیب پیدا میکند با بهنوش بختیاری و همین است که امتداد داستان را شکل می دهد.

علاقمندان به دیدار با سحر قریشی و تماشای «پا تو کفش من نکن» میتوانند اینجا را کلیک کرده و به رزرو بلیت برای حضور در این اکران مردمی دست زنند.

«پا تو کفش من نکن» به تهیه کنندگی عبدالله علیخانی از حضور رضا ناجی، یوسف تیموری، علی صادقی، سیروس گرجستانی، هاوار قاسمی، بهشاد مختاری و کلی بازیگر دیگر هم سود می برد.

این کمدی از محصولات پویافیلم است و با پخش پویافیلم و با کلی محدودیت از ممنوعیت نمایش در سینماهای حوزه هنری گرفته تا درجه بندی 12+، ممنوعیت تیزر تلویزیونی و محدودیت سانس در سینماهای حوزه روی پرده رفته است.




همزمان با آماده شدن برای اکران در گروه ماندانا⇐ از پوسترهای «پا تو کفش من نکن!» رونمایی شد+عکس

سینماروزان: همزمان با آماده شدن نسخه نهایی «پا تو کفش من نکن!» برای اکران، از پوسترهای فیلم رونمایی شد.

به گزارش سینماروزان «پا تو کفش من نکن!» که پیشتر «سازش» نام داشت پنجمین تجربه کارگردانی حسین فرحبخش است که برخلاف چهار فیلم قبلیش مضمونی کمدی دارد.

رضا ناجی، بهنوش بختیاری، یوسف تیموری و سحر قریشی بازیگران اصلی «پا تو کفش من نکن!» هستند. ضمن اینکه سیروس گرجستانی و علی صادقی نیز ایفاگر کاراکترهایی ویژه در فیلم هستند.

این کمدی-اجتماعی داستان دو زوج را روایت میکند که برای ثبت ازدواج به محضر می‌روند ولی شلوغی محضر عاملی می‌شود برای رخداد اتفاقی غیرمنتظره و در نهایت گره خوردن زندگی این دو زوج به یکدیگر!

تهیه کنندگی «پا تو کفش من نکن!» را عبدالله علیخانی برعهده داشته است و این کمدی مفرح به زودی از طریق پخش موسسه پویافیلم در گروه ماندانا روی پرده خواهد رفت.

پریناز لطف الهی، احمد ایراندوست، بهشاد مختاری، صدیقه کیانفر، مهرداد مزرعه، مختار سائقی، اردشیر کاظمی، مجید علیزاده، حسینعلی قورچی، محمدرضا احمدی، بیتا عالمی، حسین لواسانی، مرجان اشتری، هاوار قاسمی، مهرو شعله ور و مهتاب راد دیگر بازیگران «پا تو کفش من نکن!» هستند.

فهرست  عوامل «پا تو کفش من نکن!» به شرح زیر است:

تهیه کننده: عبدالله علیخانی/کارگردان: محمّدحسین فرحبخش/مدیرفیلمبرداری: احمد احمدی/نویسنده فیلمنامه: زهرا پیرهادی(براساس نوشته ای از رضا اسماعیلی)/تدوین: حامد حسینی/برنامه‌ریز: کریم امینی/دستیار اول کارگردان: مریم بحرالعلومی/موسیقی متن: امیر مهراد، فربد نصرتی/مدیر تولید: مهدی چراغی/صدابردار همزمان: بابک اخوان باهمکاری ساسان کریمی/صداگذاری و ترکیب صدا: حسین ابوالصدق/خواننده: تورج پهلوانی/تصویربردار پشت صحنه: هنگامه زارع/عکاس: لیلا خوش کنار/منشی صحنه: پرستو مدانلو/طراح چهره پردازی: محمود دهقانی/مدیر تدارکات: علیرضا قدرتی/طراح صحنه: رامین غفوری/طراح لباس: مژگان عیوضی/جلوه های بصری: آرمان طهماسبی/تصویربرداری هوایی: همایون صالحی، پارسا اسلامی فرد، شهروز کیایی/بازیگران: رضا ناجی، سحرقریشی، بهنوش بختیاری، یوسف تیموری، علی صادقی، سیروس گرجستانی، صدیقه کیانفر، احمد ایراندوست، پریناز لطف الهی، مختار سائقی، بهشاد مختاری، مهرداد مزرعه، اردشیر کاظمی، مجید علیزاده، حسینعلی قورچی، محمدرضا احمدی، پوریا نیکجو، محمدرضا عباسی، هاوار قاسمی، مهدی تجلّی، حسین جانفدایی، غلام ژاپنی، مهرو شعله ور،بیتاعالمی، مرجان اشتری، سحر خزائلی، حسین لواسانی، مهتاب راد، جلیل ملک زاده، عباس سهراب، حسن رحیمی، فاطمه شهبازی، محمود خراسانی، عباس خدری، حسین فهیم زاد، پوریا قربان آذر، شاپور صفدری، فرح بیدار، میثم حسینی، بیتا عالیقدر، سید شهاب الدین حسینی، شهرزاد رهنما، یگانه شهبازی، پیروز یگانه، میلاد اسدی. حیدر طلوعی، هایده تقی پور، فرهاد کاظمی،احمد احدی، مه لقا مرتاضی، شبنم علی اکبری.

پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن
پا تو کفش من نکن




روایت حسین فرحبخش از تراشیدن مجدد موهای جمشید آریا بعد از ۵ سال ممنوع الکاری⇐به او تعهد دادم که تا آخر عمر خرج زندگیش را از پویافیلم بگیرد

سینماروزان: درباره ممنوع الفعالیت شدن جمشید هاشم پور در دهه 60 بخاطر شمایلی که از یک قهرمان سینمایی ارائه میداد فراوان گفته شده با این حالا درباره ظهور مجدد او در قالب قهرمانی با سری تراشیده بعد از ممنوع الفعالیت بودن کمتر سخن گفته شده.

به گزارش سینماروزان حسین فرحبخش تهیه کننده سینما با اشاره به ممنوع الفعالیت شدن این بازیگر به “24” می گوید: در سال 65 مدیران سینمایی آن زمان چون  با حضور قهرمان در سینما مخالف بودند به ایشان{جمشید هاشم پور} تهمت اخلاقی زدند و از آن سال ایشان ممنوع‌الکار شد.

فرحبخش ادامه میدهد: در سال 70 من و عبدالله علیخانی تصمیم گرفتیم فیلم “قافله” را بسازیم و از او خواستیم که موهایش را بزند و سرش را کچل کند اما ایشان حاضر نبود  این کار را انجام دهد چون او را ترسانده بودند.

وی درباره تراشیدن سر هاشم پور می گوید: با هر ترفندی بود راضیش کردیم. خودم موهایش را زدم و اتفاقا از آن لحظه فیلم داریم که اشک می ریخت وقتی موهایش را کوتاه میکردیم. من برای این کار به هاشم پور امضا دادم که اگر برای زدن موهایش ممنوع الکار شد تا آخر عمر خرج زندگیش را از پویافیلم بگیرد. این نامه هنوز هم هست و برای ثبت در تاریخ میخواهم به موزه سینما بدهم تا در موزه نگهداری شود.

فرحبخش درباره جنس کار این بازیگر بیان میدارد: هاشم پور هرچند از ارتفاع و سوار هواپیما شدن می ترسید اما در “قافله” سوار هلی کوپتر شد و روی سقف تریلی فرود آمد چون دوست داشت این کارها را در فیلم خودش انجام دهد.

فرحبخش درباره زندگی شخصی هاشم پور میگوید: در رعایت اخلاقیات حرف اول را در میان بازیگران میزند. در تمام این سالها با هیچ کس در سینما رفت و آمد خانوادگی ندارم. تنها کسی که با او رفت و آمد دارم جمشید هاشم پور است.

جمشيد هاشم پور ، كاظم هژيرآزاد ، حسن رضايي ، علي ثابت در نمایی از «قافله»
جمشيد هاشم پور ، كاظم هژيرآزاد ، حسن رضايي ، علي ثابت در نمایی از «قافله»



با گذشتن از رقم ۵ میلیارد فروش خالص⇐«آس و پاس» به شبکه خانگی می‌آید+عکس

سینماروزان: فانتزی-موزیکال «آس و پاس» از محصولات موسسه پویافیلم از جمله آثار پرفروش سینماهای کشور در سال جاری بوده است.

به گزارش سینماروزان این فیلم که بیشتر از یک ماه است سرگروه سینمایی خود را از دست داده با همان اندک سینماهای باقیمانده نیز فروش مطلوب خود را ادامه داده و رقم کل فروش‌اش را از ۵ میلیارد عبور داده است.

موسسه گلرنگ رسانه رایت نمایش خانگی فیلم را در اختیار گرفته و بناست آن را تا پایان سال به شبکه خانگی عرضه کند. در نسخه خانگی «آس و پاس» علاوه بر نسخه کامل و بدون سانسور فیلم، پشت صحنه ای جذاب از آن هم ارائه خواهد شد.

«آس و پاس» فارغ از درونمایه مفرح و موزیکال خود به واسطه استفاده از تکنیکهای رایانه ای برای تصویرسازی فانتزی هایی که بر سر قهرمان اصلی داستانش «حسن آس و پاس» رخ می دهد یکی از آثار متفاوت سالهای اخیر سینمای ایران است.

بازیگرانی نظیر محمدرضا هدایتی، سحر قریشی، حسام نواب صفوی، لیلا بلوکات، محمدرضا شریفی نیا، حضور بهاره رهنما و مهران غفوریان در این فانتزی-موزیکال حضور داشته اند.

آرش معیریان کارگردانی «آس و پاس» را برعهده داشته و حسین فرحبخش-عبدالله علیخانی نیز تهیه کنندگان فیلم هستند.

آس و پاس
آس و پاس



«سازش» فرحبخش در انتظار پروانه نمایش⇐اکران در هفته‌های منتهی به انتخابات ۹۶؟

سینماروزان: پنجمین ساخته سینمایی حسین فرحبخش در مقام کارگردان با عنوان «سازش» که از حضور بهنوش بختیاری، سحر قریشی، رضا ناجی، یوسف تیموری، احمد ایراندوست و فرهاد اصلانی در نقشهای مختلف سود می برد و اثری با درونمایه مفرح است، در انتظار دریافت پروانه نمایش است و بلافاصله بعد از دریافت پروانه نمایش اکران خواهد شد.

به گزارش سینماروزان عبدا.. علیخانی شریک سالیان فرحبخش در موسسه «پویافیلم» و تهیه کننده «سازش» با اعلام این خبر به «مهر» گفته که فیلمش را در اولین فرصت بعد از نوروز روی پرده می فرستد چون حتی مقارن شدن اکران با انتخابات 96 هم نخواهد توانست بر فروش فیلم اثرگذار باشد.

علیخانی اظهار داشت: ما برای این اثر درخواست پروانه نمایش داده‌ایم اما هنوز موفق به کسب مجوز نمایش نشده ایم. پس از عید نوروز هرچه سریعتر «سازش» اکران شود به نفع فیلم است و هرچه زمان اکران آن به عقب تر بیفتد خوب نیست، هرچند بعد از نوروز انتخاب ریاست جمهوری در پیش است اما فکر نمی کنم این موضوع آسیبی بزند.

علیخانی تأکید کرد: هیاهوی انتخابات یکی دو ماه بیشتر نیست و این موضوع روی رفتن مردم به سینما تاثیر نمی گذارد بنابراین این زمان برای نمایش آثار زمان بدی نیست.

به گزارش سینماروزان عنوان «سازش» یادآور یکی از آثار دهه پنجاهی محمد متوسلانی کارگردان-بازیگر قدیمی سینمای ایران است؛ فیلمی با محوریت بهروز وثوقی که بعدها خط کلی داستان آن در «آقای هفت رنگ» از محصولات پویافیلم بازنشر شد و البته با حضور رضا عطاران در نقش اصلی.




حسین فرحبخش: “آب نبات چوبی” یک فیلم هنروتجربه‌ای است/تارانتینو و ایناریتو را دو ریال قبول ندارم/اگر عطاران نبود این فیلم ۱۰۰ میلیون هم نمی‌فروخت

سینماژورنال: به جرأت می‌توان گفت رضا عطاران تنها بازیگر دهه نودی سینمای ایران است که حضورش در هر فیلمی حاشیه امنیتی نسبی را برای سرمایه‌گذاری در آن فیلم فراهم می‌کند. عطاران در ماه‌های گذشته فیلم‌هایی مانند «نهنگ عنبر»، «استراحت مطلق»، «من سالوادور نیستم» و «دراکولا» را روی پرده داشت که این چهار فیلم روی هم رفته حدود 30 میلیارد تومان فروش داشته‌اند که رقم کمی نیست.

به گزارش سینماژورنال اگر هرازگاه شایعاتی درباره دستمزد چندصدمیلیونی عطاران شکل می‌گیرد به دلیل همین سودآور بودن او در گیشه است؛ عطاران در یکی از آخرین گفت‌وگوهایش از این گفته بود که این فروش بالا سبب شده که حسادت همکارانش نسبت به او بیشتر شود و برخی فکر کنند او جای آنها را تنگ کرده است. عطاران آرزو کرده بود هرچه زودتر این آمار فروش بالا تمام و او خیالش راحت‌تر شود.(اینجا را بخوانید)  به نظر می‌رسد اتفاقی که بر سر اکران تازه‌ترین فیلم این بازیگر با نام «آب نبات چوبی» افتاده است برآورده شدن آرزوی عطاران است!

«آب نبات چوبی» که از حضور رضا عطاران در نقش اصلی‌اش سود می‌برد در مدت 10 روزی که روی پرده رفته است فقط 300 میلیون تومان فروش داشته است.

این یک فیلم هنروتجربه‌ای است!
حسین فرحبخش در پاسخ به این سؤال که چرا فیلمش به‌رغم حضور عطاران فروش فوق العاده ای نداشته به «صبح نو» گفت: این را که فروش کم بوده قبول ندارم. فیلم به اندازه خودش فروخته است. عطارانی که در فیلم می‌بینید کاملاً کلیشه‌زدایی شده است و آن جنس کمدی که عطاران را به آن می‌شناسیم در اثر وجود ندارد. من می‌توانم این فیلم را یک فیلم هنروتجربه‌ای کامل بدانم که در شرایط فعلی به اندازه خودش فروخته است.

وی ادامه داد: عطاران هم به اندازه خود در توجه مخاطبان نقش داشته. شاید اگر عطاران بازیگر «آب نبات…» نبود فیلم تاکنون 100 میلیون هم نمی‌فروخت. من نظرم این است که بازی متفاوت عطاران در این فیلم در تاریخ باقی می‌ماند!

فرحبخش درباره اینکه سوژه فیلم هم(تعرض به دختران نوجوان) برای مخاطبان دهه نودی چندان بکر به نظر نمی‌رسد و اینکه آیا در انتخاب سوژه محدودیت داشته، اظهار داشت: سوژه انتخاب خودم بود و اتفاقاً می‌خواستم با این سوژه تلنگری به خانواده‌ها بزنم؛ فیلم فقط درباره ماجرای تعرض نیست بلکه درباره روابطی است که در نتیجه بی توجهی بزرگ‌ترها به کوچک‌ترها ایجاد می‌شود و فعل و انفعالاتی که برآمده از وضعیت اجتماع است.

هنروتجربه عین شارلاتانیزم است
فرحبخش ادعا دارد فیلمش هنروتجربه‌ای است. او در پاسخ به اینکه اگر فیلمش هنروتجربه‌ای است چرا این فیلم را برای اکران به گروه هنروتجربه نداده است؟ گفت: منظور من از هنروتجربه یک اسلوب فیلمسازی است و نه یک گروه دولتی که با شارلاتانیزم کار خود را پیش می‌برد. من سیاست‌های گروه هنروتجربه را قبول ندارم چون فکر می‌کنم آنها به جای اکران فیلم‌هایی که مصداق واقعی هنروتجربه باشند آثاری بی‌کیفیت را اکران می‌کنند که مخاطب را گریزان می‌کند و در درازمدت به سینما صدمه می‌زند.

تارانتینو و ایناریتو را 2 ریال هم قبول ندارم
«آب نبات چوبی» به لحاظ ساختار،  روایتی غیرخطی دارد. سؤال از کارگردان فیلم این است که آیا رجوع به این روایت برای وی نوعی گرته‌برداری از سینمای امثال «کوئنتین تارانتینو» و «الخاندرو گونزالس» ایناریتو نبود که در سال‌های اخیر در میان مخاطبان ایرانی هوادار پیدا کرده‌اند. فرحبخش در پاسخ به این سؤال بیان داشت: من این تیپ سینماگران را 2 ریال هم قبول ندارم.

وی ادامه داد: داستان «آب نبات…» داستان جدیدی نیست اما چون از مسائل مبتلابه جامعه است می‌خواستم با روایتی تازه‌تر مخاطب را به تماشای آن بنشانم. این را هم به شما بگویم که کارگردانی این فیلم به شدت سخت بود و تجربه‌ای دشوار. اینکه نتیجه خوب از آن بگیرم یا نه را آینده مشخص خواهد کرد.




عرب‌سرخی که فرحبخش او را متهم کرده بود به شلاق‌زنی عبدا.. علیخانی با انتقاد از “یالثارات” بیان کرد⇐حسن روحانی دور بعد هم رییس‌جمهور خواهد شد

سینماژورنال: فیض‌ا.. عرب‌سرخی از فعالان سیاسی جریان اصلاح طلب که چندی پیش از سوی حسین فرحبخش متهم شده بود به شلاق‌زنی عبدا.. علیخانی تهیه کننده سینما در گفتگویی با “آفتاب یزد” تلویحا به انتقاد از نشریه “یالثارات” پرداخته است.

به گزارش سینماژورنال عرب سرخی البته به گونه ای کاملا غیرمستقیم و بدون نام بردن از این نشریه گفته است: رسانه ای به راحتی به همه هتاکی می کند وقتی هم که از جانب هیأت نظارت با توقیف موقت مواجه می شود بدون توجه به جایگاه قانونی هیأت نظارت مجددا منتشر می شود.

عرب سرخی در جایی دیگر از گفتگوی خود نیز با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری 96 بیان داشته است: معتقدم مجموعه شرایط به گونه‌ای پیش رفته است که وقتی ما در آستانه انتخاب دوم یک رییس جمهور قرار می گیریم دیگران شانسی ندارند. اگر یادتان باشد در انتخابات سال 80 هم ده نفر از تیپهای مختلف را تأیید صلاحیت کردند چراکه نظرشان این بود که اصلاحات رأیش کم شود اما رییس دولت اصلاحات 10 درصد افزایش آرا داشت…بنابراین من معتقدم حسن روحانی دور بعد هم رییس جمهور خواهد شد.

اما ماجرای شلاق زنی علیخانی چه بود؟

روایت فرحبخش از شلاق زنی را که در گفتگو با برنامه اینترنتی «کات» بیان شده بخوانید:

عبدالله علیخانی تا سال ۵۸ مدیر پخش پارسا فیلم بود. اواخر سال ۵۸ دفتر پولیدور فیلم را افتتاح کرد. دفتری بود برای پخش فیلم های خارجی. اوایل فیلم خارجی را از دست اشخاص میخرید. یعنی یک نفر پروانه نمایش قانونی یک فیلم خارجی را داشت، آنوقت علیخانی با او وارد مذاکره میشد و قرارداد میبست و به صورت شرعی و قانونی فیلم را از او خریداری میکرد. بعد خودش شخصا وارد کننده ی فیلم های خارجی شد. کارهای گمرک و ثبت اعتبار فیلم های خارجی را انجام میداد و در انتها از وزارت ارشاد پروانه نمایش میگرفت. در عرض ۵ سال، حدود چهل فیلم خارجی وارد کرد.

مدیران دهه ۶۰، از اساس دشمن فیلم های خارجی بودند. می خواستند هرطور که شده بساط فیلمهای خارجی را جمع کنند. به همین خاطر یک بازی راه انداختند. در دی ماه سال ۶۳، به همه ی پخش کننده های فیلم های خارجی گفتند که تنها ۷۲ ساعت وقت دارید که برگه ی سبز و مجوز فیلمهای خارجی تان را بیاورید! در حالی که اصلا شدنی نبود و حتی همین الان با این همه کامپیوتر و سرعت بالا، نمیشود در این تایم کم چنین کاری کرد. به همین خاطر پخش کننده های فیلم های خارجی به همراه عبدالله علیخانی که بزرگشان بود، رفتند وزارت ارشاد و گفتند ده روز وقت بدهید تا تمام اسناد لازم مبنی بر قانونی بودن این فیلمها را برایتان بیاوریم. وزارت ارشادی ها قبول نکردند! چون می دانستند کار پخش کننده های خارجی قانونی است و مشکلی ندارد. آن روز در انتها کار با درگیری لفظی کار به پایان رسید.

فردا صبح آن روز، چند نفر از ماموران حراست ارشاد ریختند داخل دفتر عبدالله علیخانی. بدون حکم رسمی. با دو ساک آمدند. وقتی در ساک ها را باز کردند توی ساک ها یک کلاشینکف بود و یک یوزی. با اسلحه آماده بودند. برق ها را قطع کردند و تلفن ها را جمع کردند و نگذاشتند کسی از اتاق بیرون برود. تا ساعت ۴ بعد از ظهر همه را حبس کردند. بعد علیخانی را به همراه دو نفر دیگر از افراد آن دفتر دستگیر کردند و به ارشاد بردند. آن روز در کل ۷ نفر دستگیر شدند.
علیخانی را وقتی وارد ارشاد کردند، ۳ نفر از مدیران ارشاد داخل اتاق بودند. بهشتی، انوار، عرب سرخی. عرب سرخی مسئول حراست ارشاد بود و داخل اتاق ایستاده بود. علیخانی را خواباندند و پاها و دست هایش را به سبک جوجه کبابی کردند و شروع کردند به شلاق زدنش. وحشتناک علیخانی را شلاق زد. بعد که خسته شد، شلاق را داد دست شخص دیگری. آن فرد اما  در شلاق زدن ماهر نبود به همین خاطر آثار شلاق زدنش روی پای علیخانی ماند. علیخانی را از زمین بلند کرد و گفت راه برو! اینقدر راه برو تا پایت باز شود و مشخص نشود شلاق خوردی! بعد با مشت توی صورت علیخانی کوبید طوری که علیخانی میگوید هنوز وقتی یاد مشت میفتم صورتم درد میگیرد. آن روز داخل آن اتاق شکنجه انوار هم بود.

بهشتی قبل از شروع شلاق اتاق را ترک کرده بود. علیخانی میگوید تمام این شلاق زدن ها را اگر فراموش کنم، یک چیز را هرگز فراموش نمی کنم. یک چیز تا همیشه جلوی چشم ام است. آن هم اینکه بعد از شکنجه شدن و شلاق خوردنم، با دست بند و پابند و چشم بند، مرا به خانه ام بردند تا خانه را زیر و رو کنند و ببینند فیلم خارجی جاساز کرده ام یا نه. وقتی ماموران مرا با آن حال وارد خانه کردند، مادر پیرم با دیدنم درجا سکته کرد. آنها اما به کارشان ادامه دادند و وحشیانه وارد اتاق ها شدند و تمام خانه را به هم ریختند. در انتها چیزی دستشان را نگرفت، جز نابودی مادرم.